بخش 3

مساجد دیگر مدینه اُحُد اماکن مقدسه احد غار سلع


50


الذي آوت إليه فاطمة رضي الله تعالي عنها و التزمت الحزن فيه بعد وفاة أبيها سيد المرسلين صلي الله عليه و سلم »

سمهودي خود مي افزايد : « والمشهور ببيت الحزن إنما هو الموضع المعروف بمسجد فاطمة في قبلة مشهد الحسن و العباس » . ( 1 )

بر اين اساس آنجا خانه اي بوده كه فاطمه در آنجا در سوگ پدرش مي گريست . شايد هم بعدها همين جا مقبره او شد ! و آنگاه مسجد فاطمه ( عليها السلام ) نام گرفت كه آن را بيت الاحزان نيز مي گفتند .

همه مورخان و سياحان مدينه بدون استثنا ، از بيت الحزن به عنوان يكي از اماكن زيارتي اهل مدينه و از بقاع ديدني زائران مدينه ياد كرده اند .

« ابن جبير » سياح مسلمان كه در قرن ششم هجري ( نه قرن پيش ) مدينه را ديده است ، از خانه فاطمه در مجاورت قبه عباس بن عبدالمطلب كه به بيت الحزن شهرت داشته ، ياد كرده و مي نويسد : « ويلي القبة العباسية بيت لفاطمة بنت الرسول صلي الله عليه و سلم . و يعرف ببيت الحزن » . در كنار مقبره عباس در بقيع خانه اي متعلق به فاطمه ( عليها السلام ) بود كه معروف به بيت الأحزان است .

ميرزا حسين فراهاني در سفرنامه خود ، ( 2 ) از اين بقعه چنين ياد كرده است : « در بقيع در حجره اي كه بيت الأحزان مي گويند و آن در پشت گنبد ائمه بقيع ، بقعه كوچكي است كه بيت الأحزان فاطمه زهرا سلام الله عليها است . و يك ضريح كوچكي از آهن در اين بقعه است » .

براي تاييد بيشتر مطلب ذيلاً اسناد و شواهد تاريخي ديگري نقل مي شود :

علي بن موسي آشكارا بنايي را در سمت شمالي بقعه ائمه وصف مي كند ، او مي نويسد : « قبة لا شيئي فيها ـ وتعرف بقبة الأحزان لا يزورها الا الشيعه من الاعجام و غير هم في زمن الموسم » : در آنجا قبه اي است كه هيچ چيز در آن نيست و معروف به بيت الأحزان است ، در ايام حج فقط شيعيان عجم و غير عجم آن را زيارت مي كنند .

نايب الصدر شيرازي ساختمان قبه را ديده و آن را در سفرنامه خود « تحفة الحرمين » ( 3 ) چنين وصف كرده است : « . . . و ديگر شيخ احمد احسائي در مقابل بيت الأحزان متصل به ديوار بقعه حضرت حسن مدفون شده . . . و در بقعه ائمه بقيع مي گويند جناب صديقه طاهره مدفون هستند . چنانكه در بيت الأحزان هم احتمال داده اند » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وصف المدينة المنورة ص 11

2 . صص283 و 286

3 . ص228


51


« ابراهيم رفعت پاشا » در « مرآة الحرمين » ( 1 ) ضمن وصف آثار بقيع صريحاً مي نويسد : « وهناك قبة الحزن يقال انها في البيت الذي آوت اليه بنت النبي و التزمت الحزن فيه بعد وفاة ابيها . . . » در آنجا قبه اي است كه قبه حزن ناميده مي شود و مي گويند آن در خانه اي بود كه فاطمه ( عليها السلام ) پس از وفات پدرش همواره به آنجا مي رفت و به سوگ مي نشست .

بر اين اساس بيت الأحزاني كه تا يك قرن پيش مورد زيارت ايرانيان و شيعيان بوده ، همان مكان و محلي است كه در مجاورت جنوبي قبور اهل بيت در بقيع وجود داشته است .

اين نشانه با آنچه كه در چند دهه اخير مشهور است تفاوت اساسي دارد .

مكاني كه فعلاً بيت الأحزان ناميده شده ، به صورت زمين مسطح با آثاري از بنا ، در سمت شرقي قبرستان بقيع و با فاصله اي خارج از بقيع جاي دارد ! و هيچ مأخذ و مستندي از قرون گذشته براي تأييد آن وجود ندارد .

مرحوم « سيد مصطفي عطار » كه پس از 90 سال زندگي در مدينه به سال 1398هـ از دار دنيا رفت ، با توجه به سوابق و شناسايي خويش از مدينه در سال 1396هـ ق به مولف كتاب « مدينه شناسي » ( 2 ) گفته است : « تحقيقات زيادي انجام شد . و آنچه كه مي توان به عنوان بيت الأحزان خواند ، همان محل مجاور قبور اهل بيت در بقيع مي باشد » . ( 3 )

قبر حضرت عبدالله ( عليه السلام )

عبدالله پسر عبدالمطلب پدر حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) بود .

او كوچكترين پسر عبدالمطلب و مادرش فاطمه بنت عمرو است .

همسر عبدالله آمنه دختر وهب از قبيله بني زهره است .

وي پس از ازدواج ، به دستور پدر براي تجارت خرما به مدينه رفت و در آنجا مريض شد و در سن 25 سالگي در نزد دايي هاي پدرش از طايفه « بني النجار » در گذشت و در خانه اي معروف به دارالنابغه به خاك سپرده شد . ( 4 )

سلمي همسر هاشم مادر عبدالمطلب از بني نجار بود .

حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) در سن شش سالگي با مادرش آمنه به مدينه آمد و چند روزي در همان خانه توقف كرد .

آن حضرت بعد از هجرت به آن نگاه مي كرد و مي فرمود : در اين جا با مادرم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ج1 ، ص426

2 . وصف المدينة المنوره ص 44

3 . تاريخ الخميس ج 1 ص 182

4 . طبقات الكبري ج 1 ص 116


52


وارد شديم و آنجا قبر پدرم مي باشد . در دوران حكومت عثماني ها بقعه و بارگاهي بر فراز قبر عبدالله ساخته بودند . صاحب « مرآة الحرمين » از ضريح عبدالله پدر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نام مي برد . ( 1 ) كه بسياري در سال هاي اخير به زيارت آن نائل آمده اند .

ولي در دو دهه اخير از آن خبري نيست و با ساير اماكن اطراف مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) مشمول توسعه و تخريب واقع شده است ، مكان قبر عبدالله در سمت جنوب غربي مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) در منتهي اليه مصلي قبلي بوده است . ( 2 )

خانه امام جعفر صادق ( عليه السلام ) و امام محمد باقر ( عليه السلام )

اين خانه در جنوب شرقي مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) قرار داشت . و از نظر تاريخي بايد گفت كه : در مجاورت محله بنو مالك بن نجار و خانه هاي بنو غنم بن نجار بوده است .

اين محل با توجه به اسناد بيان شده پيرامون تاريخ مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) ، در جنوب منزل مربد سهل و سهيل قرار داشت . به گفته ابن سعد در « الطبقات الكبري » ( 3 ) به نقل از محمد بن عثمان « وكانت لحارثة بن النعمان منازل قرب منازل النبي عليه السلام بالمدينة فكان كلما احدث رسول الله اهلا محول له حارثة بن النعمان عن منزل بعد منزل حتي قال النبي ( صلّي الله عليه وآله ) لقد استحييت من حارثة بن النعمان مما يتحول لنا عن منازله . . . » .

خانه حارثه با چنين موقعيتي در شهر مدينه دست به دست گشت تا اينكه در حوالي سال هاي 100 ـ 147هـ ق . و بنا به تأييد سمهودي در : « وفاء الوفا باخبار دار المصطفي » ( 4 ) به ملكيت امام جعفر بن محمد ( عليهما السلام ) درآمد و خانه مسكوني او گشت .

موقعيت جغرافيايي خانه امام جعفر صادق ( عليه السلام ) ، در بافت قديمي مدينه مشهور خاص و عام بود . و اين خانه در مجاورت خانه ابوايوب انصاري و خانه امام باقر ( عليه السلام ) نيز در كنار آن قرار داشت . خانه امام زين العابدين عليه السلام را نيز در همين مكان دانسته اند كه متأسفانه همه اينها در نوسازي اخير از بين رفته است ، مخصوصاً خانه امام صادق ( عليه السلام ) كه مؤسس بزرگ ترين دانشگاه جهان اسلام در عصر تاريك حكومت بني اميه بوده و چهار هزار شاگرد متخصص و ورزيده را در علوم و فنون مختلف پرورش داده است . . . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مدينه شناسي ص 399

2 . مدينه شناسي

3 . ج3 ، قسم ثاني ، ص51

4 . ج1 ، ص733

5 . معجم البلدان ج 1 ص 301


53


محله بني هاشم

محله بني هاشم كه در بين بقيع و مرقد مطهر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) در ضلع جنوب شرقي ( وشرق ) مسجد قرار داشت محله اي آباد و پر بركت و سراسر خاطره بود .

در اين محله بسياري از امامان معصوم ( عليهم السلام ) چشم به دنيا گشودند و محل تربيت و نشو و نماي ائمه هدي ، و امامزاده ها و سادات بزرگوار زيادي بوده است .

خانه امام حسن ( عليه السلام ) و امام حسين ( عليه السلام ) و زين العابدين ( عليه السلام ) و امام باقر ( عليه السلام ) و امام صادق ( عليه السلام ) و امام موسي بن جعفر ( عليهما السلام ) و . . . در اين محله بود . قدم به قدم اين منطقه براي هر مسلمان بخصوص شيعه تاريخ پر فراز و نشيب اهل بيت ( عليهم السلام ) را تداعي مي كند . در هر منطقه اي كه پا مي گذارد ، جاي پاي يك امام معصوم يا ائمه معصومين ( عليهم السلام ) است .

در توسعه هاي اخير بويژه طرح جديد توسعه و نوسازي حرم تمامي اين منطقه صاف شده است و آثاري از محله بني هاشم و خانه جعفر بن محمد الصادق ( عليهما السلام ) كه روزگاري بزرگترين دانشگاه جهان بود ، وجود ندارد . خانه ابوايوب انصاري نيز جزء همين طرح از بين رفته است .

كوچه اي كه قبلاً به محله بني هاشم منتهي مي شد از روبروي باب البقيع فعلي مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) ، كه به تازگي باز كرده اند ، قرار داشت . و محله عموماً در سمت راست انسان هنگام رفتن از مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) مستقيماً و از باب بقيع و پيش روي مسجد به طرف بقيع قرار گرفته است .

مساجد ديگر مدينه

1 ـ قبا نخستين مسجد در اسلام

قبا به ضم قاف دهكده اي بوده كه در 5/3 كيلومتري جنوب غربي قبله مدينه واقع شده است .

قزويني در « آثار البلاد واخبار العباد » ( 1 ) مي نويسد : قبا قريه اي است در دو مايلي مدينه .

و ياقوت حموي مي گويد : قبا در اصل نام چاهي بود و محل سكونت بنو عمرو بن عوف انصاري . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ص103

2 . زادالمعاد ابن قسيم جوزي ج 2 ص 54


54


همداني در « صفة جزيرة العرب » ( 1 ) تأليف نيمه اول قرن سوم هجري ، قبا را ارض يثرب مي داند .

پيش از هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مردم مدينه و قبا از هجرت آن حضرت آگاه شده بودند و هر روز و هر لحظه در انتظار ورود آن حضرت بودند و سحرگاهان تا منطقه حره به استقبالش مي شتافتند . ( 2 ) سرانجام روز موعود رسيد و مسلمانان با گفتن الله اكبر قدوم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را با شور و شعف فراوان خوش آمد گفتند و آيه 4 سوره تحريم نازل شد .

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) خانه كلثوم بن هدم را براي سكونت خود اختيار نمود ، و خانه سعد را براي پذيرايي واردين قرار داد تا هر دو راضي باشند .

از جمله ياران باوفاي آن حضرت كه در قبا منزل داشتند ، و آن جناب نسبت به آنها علاقه مند بود و گاهي هم به منزل آنان رفت و آمد مي فرمود ، تيره اي از مردم « اوس » بودند كه به آنها « بني سالم بن عوف » مي گفتند .

در هر حال حضرت در قبا چهار روز و به قولي 12 روز توقف كرد ، و منتظر ورود حضرت علي ( عليه السلام ) و بعضي از نزديكان خود بود . ( 3 )

پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) هنوز در قبا بودند كه علي ( عليه السلام ) و فاطمه زهرا ( عليها السلام ) و ام كلثوم دختران آن حضرت ، وسوده همسر آن جناب و فاطمه بنت اسد مادر علي ( عليه السلام ) و ام ايمن مادر اسامة بن زيد ، از مكه معظمه حركت ، و در قبا بر حضرت وارد شدند .

ابن اثير در كامل ( 4 ) مي نويسد : وقتي كه علي ( عليه السلام ) وارد قبا شد پيامبر او را در آغوش گرفت و به خاطر ورم و ناراحتي هاي پايش گريست و آنگاه آب دهانش را با دست خود بر پاهاي او ماليد و حضرت علي ( عليه السلام ) بعد از آن تا وقت مرگ هرگز از درد پا شكايت نكرد .

با ورود پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، قبا اولين پايگاه مسلمانان پرشور و پيشگام ، پذيرا شوندگان هجرت پربار و تاريخ ساز اسلام ناب محمدي ( صلّي الله عليه وآله ) گرديد .

قبا جايگاه نخستين مسجدي است كه با صفا و ايمان و براساس تقوي ساخته شده است .

دلايل زيادي و منابع متعددي وجود دارد كه مسجد قبا را نخستين مسجد مي دانند .

پيامبر به محض ورود به قبا در خانه اي كه متعلق به « كلثوم بن هدم » وبه قولي سعد بن خَيثَمه بود سكونت گزيد . و زميني كه متعلق به كلثوم بن هدم بود و در آنجا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ص264

2 . سيره ابن هشام

3 . اخبار مدينة


4 . ج2 ص75


55


خرما خشك مي كردند و آن را مربد مي گفتند ، مسجد را تاسيس فرمود . و در بناي آن زحمات زيادي كشيد .

شموس بنت نعمان مي گويد : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را در هنگام ورود به قبا و تاسيس اين مسجد ديدم كه سنگ ها و صخره ها را به سختي حمل مي كرد ، مردي از يارانش آمد و گفت پدر و مادرم فدايت باد به من بده تا من بياورم من به جاي شما كار مي كنم .

حضرت فرمود : نه ، لازم نيست ، تو هم برو مثل اين سنگ را بياور تا مسجد را زودتر بنا كنيم . پيامبر در هنگام كار ، اين شعار يا شعر را مي خواند ، : افلح من يعالج المساجدا . . . سازندگان مساجد رستگارند .

تاسيس قبا به دست مبارك پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )

در هر حال همانطور كه گفته شد پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، به محض ورود به سرزمين قبا ، بلافاصله دستور داد كه در اين سرزمين ، مسجدي ساخته شود .

اين مسجد را حضرت به دست مبارك خود ، و كمك اصحابش ساخت ، و فرمود : « جبرئيل در ساختن آن به من كمك كرد و مهندس آن بود »

در عظمت اين مسجد ، همين بس كه در حق آن آيه مباركه 108 سوره توبه :

( لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوي مِنْ أَوَّلِ يَوْم أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ . . . ) نازل شده است .

يعني مسجدي كه اساس آن بر پايه پرهيزگاري گذارده شده ، احق واولي است كه در آن نماز به جا آوري . . .

فضايل اين مسجد

1 ـ اولين مسجد در اسلام است و روايات زيادي اين معني را تاييد مي كند .

يحيي بن حسن از علي ( عليه السلام ) نقل مي كند كه فرمود : منظور از آيه ( لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوي مِنْ أَوَّلِ يَوْم ) مسجد قبا است . ( 1 )

مرحوم كليني در كافي طي حديثي نقل مي كند كه منظور از اين آيه ، مسجد قبا است . ( 2 ) گر چه برخي هم مسجد قبا و هم مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) را مصداق اين آيه دانسته اند .

ابن شيبة و ابن زباله در اخبار مدينه و طبراني در الكبير از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده اند كه : « الصلوة في مسجد قبا كعدل عمرة او كعمرة » ثواب نماز در مسجد قبا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فروع كافي ج 4 ص 56

2 . وسائل الشيعه ج 10 ص 278


56


معادل ثواب عمره يا همانند عمره است . ( 1 )

بعدها نيز پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مرتباً به قبا مي رفت و در آنجا نماز مي خواند .

در برخي از روايات آمده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) روزهاي شنبه هر هفته به اين مسجد مي آمد و نماز مي خواند . در صحيح مسلم و صحيح بخاري نقل شده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پياده و سواره به مسجد قبا مي آمد و دو ركعت نماز در آن مي خواند .

ساختمان جديد آن در صفر 1405هـ شروع شد و مساحت 1333متر مربعي آن به 6000 متر مربع افزايش يافت و با 56 قبه و گنبد به قطر 30/5 متر و گنبد بزرگ با قطر هر يك 42 متر به ارتفاع بين 30/18 تا 30/24 متر داراي چهار مناره به طول هر يك 42 متر با تجهيزات مدرن افتتاح شد .

بناهاي تاريخي اطراف مسجد قبا

در سمت جنوب غربي مسجد قبا تا اين اواخر قبه اي بود كه آن را قبّه امير مومنان علي ( عليه السلام ) مي گفتند ، و در جنوب قبه علي ( عليه السلام ) قبه ديگري بود منسوب به فاطمه زهرا كه آن را مسجد السيدة فاطمه زهرا مي گفتند .

صاحب مرآت الحرمين مي گويد : آنجا مكاني بود كه فاطمه ( عليها السلام ) جو ، آسياب و آرد مي كرد و همانجا نماز مي خواند و عبادت مي نمود .

شايد هم آن دو مكان ، خانه « كلثوم بن هدم » و « سعد بن خيثمه » بود كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مدت اقامت خود در قبا در آنجا ساكن بودند .

سمهودي در تاريخ مدينه مي نويسد : انتساب اين دو مكان به علي ( عليه السلام ) و فاطمه ( عليها السلام ) بدان جهت است كه چون پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از هجرت در آنها اقامت داشت و علي ( عليه السلام ) و فاطمه ( عليها السلام ) نيز در آن مكان به پيامبر ملحق شدند و مدتي نيز در آنجا بودند . . . ، به علي ( عليه السلام ) و يا فاطمه ( عليها السلام ) نسبت داده شد .

در همين مكان خانه اي بود كه آن را نيز به فاطمه و علي ( عليها السلام ) نسبت مي دادند و مي گفتند : محل زفاف اين دو بزرگوار است .

ضمنا تا پايان ساختمان مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) و حجرات اطراف آن ، كه مدتي طول كشيد ، بعيد نيست همين جا خانه علي ( عليه السلام ) و فاطمه زهرا بوده باشد .

و اگر ازدواج علي ( عليه السلام ) و فاطمه ( عليها السلام ) را در سال هاي اول هجرت آنهم اوايل سال

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيح مسلم كتاب 15و 20


57


اول بدانيم اين احتمال قوي تر به نظر مي رسد . . .

لازم به ياد آوري است كه اين مكان فعلاً وجود ندارد و تخريب شده است .

2 ـ مسجد شجره ، ميقات حج

« ميقات » از واژه موقت به معناي مكان يا زمان ملاقات است . و در فرهنگ اسلامي به مكانهايي گفته مي شود ، كه حج مسلمانان از آنجا آغاز مي گردد و در آنجا بايد لباس احرام بپوشند و لبيك بگويند و دعوت خدا را پذيرا شوند .

گويي هر زن و مرد حاجي از اين مكان به ديدار حق و ملاقات خدا و مهماني او مي شتابد و به همين جهت زائران خانه خدا را « ضيوف الرحمن » مي نامند . « ذوالحليفه » كه مسجد شجره در آنجا قرار دارد ، در ده كيلومتري مدينه در كنار جاده مدينه ـ جده واقع شده است و امروز « ابيار علي » ( چاههاي علي ) نيز ناميده مي شود . رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در حجة الوداع در حالي كه هزاران نفر در ركاب آن حضرت بودند ، در اين مسجد چهار ركعت نماز ( هر دو ركعت به يك سلام ) خوانده ، سپس احرام بسته و لبيك گفتند .

مسجد شجره ميقات همه كساني است كه از مدينه به سوي مكه مي روند .

پيامبر اسلام كه سه بار عمره و حج انجام داد ، در اين محل محرم شد . اين سفرها عبارت بودند از سفر عمره كه منجر به پيمان صلح « حديبيه » شد و سفر عمرة القضاء در سال 7 هجرت و آخرين بار « حجة الوداع » و از آن تاريخ اينجا يكي از ميقات هاي حج ( 1 ) مقرر شد . ( 2 )

علت اينكه اينجا مسجد شجره ناميده شده اين است كه در آنجا درختي به نام « سمرة » وجود داشته است كه پيامبر اسلام در زير آن نماز خواند و احرام بست . ( 3 ) و بعدها مسجدي در آنجا ساخته شد .

تا سال هاي اخير اين جا مسجد كوچكي بود كه مقداري از آن سقف ، و باقي صحن مسجد محسوب مي گرديد اما اكنون بسيار وسيع و تمام مسقف ساخته شده و از مساجد بزرگ مدينه و اطراف آن محسوب مي شود .

3 ـ مسجد غمامه

از مسجد غمامه گاهي به مصلي و گاهي به مسجد استسقاء تعبير شده است .

مصلي از آن جهت گفته شده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نماز عيد فطر و عيد قربان را ، در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . طبقات ابن سعد ج 2 ص 172

2 . تحديد المواضع ص 297

3 . وفاء الوفا


58


آن مكان كه فضاي باز و خارج از مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) بوده مي خوانده اند كه بعدها مسجد شده است .

و از اين جهت مسجد استسقاء ناميده شده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي طلب باران به آن مكان مي رفت و نماز طلب باران مي خواند . پس از بررسي و جمع بندي روايات تاريخي درباره اين مسجد به اين نتيجه مي رسيم كه اين هر سه ، نام يك مسجد است كه در محلي به نام « مناخه » به همين نام ( مسجد غمامه ) قرار دارد و آن مسجدي است كه در غرب يا جنوب غربي مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) است . « ابن شيبه » در تاريخ المدينة المنورة نقل مي كند كه فاصله اين مسجد تا مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) هزار ذراع يعني 500 متر است . غمامه يعني ابر و اين نام بدان جهت است كه در روايات آمده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در يكي از اعياد در هواي بسيار گرم مشغول نماز بود كه به امر خداوند قطعه ابري بالاي سر آن حضرت ( ويارانش ) سايه افكند و تا پايان نماز بود و سپس ناپديد شد .

روايات زيادي از طرق سنت و شيعه آمده است كه در حاليكه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در اين مكان ، نماز استسقاء مي خواند ، پاره ابري پديدار شد و باران زيادي باريد .

به همين جهت آنرا هم مصلي و هم غمامه و هم مسجد استسقاء ناميده اند .

تا اين اواخر در شمال غربي مسجد غمامه ، مساجد ديگري بود كه به ابي بكر و عمر و عثمان و علي و فاطمه و بلال نسبت داده مي شد ! اما اكنون در اثر نوسازي ها ، و خيابان كشي هاي اطراف حرم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، بعضي از اين مساجد از ميان رفته است ، ولي مسجد منسوب به علي ( عليه السلام ) كه مسجد با روحي است از جمله مساجدي است كه باقي مانده و خراب نشده است و اخيراً نوسازي شده است .

4 ـ مسجد فاطمه

در جهت شمال شرقي مسجد غمامه كنار بازار فرش فروش ها ، مسجدي است منسوب به فاطمه ( عليها السلام ) ، و اين مسجد ، در طبقه فوقاني قرار دارد و مسجد بسيار مجللي بوده كه در نوسازي اخير به كلي خراب شده است .

مسجد علي ( عليه السلام )

در محدوده مصلّي و شمال مسجد ابوبكر و در واقع روبروي باب السلام به


59


فاصله 500 يا 600 متر ، مسجدي وجود دارد كه به مسجد علي بن ابي طالب مشهور است .

سمهودي و ديگر قدماي مدينه شناس ضمن شرح روايات و ذيل اسناد مربوط به مسجد المصلي ( 1 ) به مسجدي بنام مسجد علي بن ابي طالب شاره مي كنند .

سمهودي از « ابن شيبة » مدركي از طريق سعد بن عبيد مولي ابن ازهر ارائه كرده است كه مي گويد من با علي ( عليه السلام ) ( 2 ) در اين جا نماز عيد خواندم و عثمان در محاصره شورشيان مسلمان مدينه بود . ( قال صليت العيد مع علي رضي الله عنه و عثمان رضي الله عنه محصور . ) و در سند ديگري از زهري نقل مي كند كه : « صلي سهل بن حنيف و عثمان محصور ، الجمعة و صلي يوم العيد علي بن ابي طالب » .

ممكن است سجده گاه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) در برگزاري نماز عيد ، آنهم در ايام محاصره خانه خليفه سوم عثمان بن عفان در همين جا باشد كه بعدها به اعتبار وقوع آن ، مسجدي بنا شد .

6 ـ مسجد مباهله يا مسجد الاجابة

اين مسجد را اهل مدينه « مسجد الاجابة » مي نامند ، كه در جهت شرقي مدينه منوره و در شارع ستين واقع شده است .

تقريباً در شمال مسجدالاجابة و نزديك به آن ، مسجد ديگري است كه آن را « مسجد مائده » مي نامند . مي گويند : در اينجا بوده كه سوره « مائده » بر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نازل گشته است .

در هر حال مسجدالاجابة ، مسجد با صفا و مجلل ، و نسبتاً بزرگي است كه چون جريان معروف مباهله در آنجا رخ داده ، به اين نام ناميده شده است .

اكثر مفسران در ذيل آيه 60 و 61 سوره آل عمران داستان مباهله را نقل كرده اند ، از جمله علي بن ابراهيم در تفسير خود چنين نوشته است :

در سال 9 هجري كه آنرا « سنة الوفود » نيز مي نامند ، هيئتي از مسيحيان نجران به مدينه آمدند و خدمت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسيدند و به نقلي در داخل مسجد رفتند و هنگام نماز ، ناقوس نواختند و نماز خواندند و اين عمل آنان بر مسلمانان گران آمد .

اصحاب ناراحت شده و به پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) گفتند : اكنون كه اسلام قوت گرفته و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ المدينة المنورة

2 . موطا ملك ص 150


60


قريش شكست خورده اند ، چرا مسيحيان در مسجد شما ناقوس بنوازند و نماز بخوانند ؟ !

پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : مزاحم آنها نباشيد ، اينها هم بزودي آگاه خواهند شد و حقيقت را در خواهند يافت . مسيحيان پس از نماز به حضور پيغمبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) شرفياب شدند ، و گفتند ما را به چه چيز دعوت مي كني ؟

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : به شهادت لا اله الا الله ، و شهادت محمد رسول الله ، و اين كه عيسي ( عليه السلام ) را بنده خدا بدانيد زيرا او غذا مي خورد ، و مي آشاميد ، و مي خوابيد و يك انسان بود نه خدا يا پسر خدا .

گفتند اگر عيسي مخلوق است ، پس پدر او كي بود ، پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : شما درباره آدم ابوالبشر چه مي گوييد ؟ !

مسيحيان متحير مانده اما تسليم نمي شدند ! ! در اين حال اين آيات بر حضرت نازل گرديد :

( إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِنْدَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَي الْكاذِبِينَ ) ؛ يعني بي شك مثل عيسي در نزد خداي تعالي ، همچون مثل آدم ( عليه السلام ) است كه او را ( بدون اين كه پدري داشته باشد ) از خاك آفريد . و سپس به او فرمود : موجود شو ، او هم فورا موجود شد . اينها حقيقتي است كه از جانب پروردگار تو ، بنابراين از ترديدكنندگان مباش . هر گاه بعد از علم و دانشي كه ( درباره مسيح ) به تو رسيده ، ( باز ) كساني با تو به محاجه و ستيزه برخيزند به آنها بگو : بياييد ما فرزندان و زنان خويش ، و شما نيز فرزندان و زنان خود را دعوت كنيم ، ما از نفوس خود دعوت مي كنيم ، شما هم از نفوس خود ، آنگاه مباهله مي كنيم و لعنت خود را بر دروغگويان قرار مي دهيم .

پس از نزول اين آيات ، پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) مطابق دستور خدا فرمود : شماها با من مباهله كنيد ، گفتند انصاف دادي ، پس قرار شد كه مباهله كنند ، و تعيين وقت كردند ، و به منزل خود برگشتند .

رؤساي مسيحيان به يكديگر گفتند اگر محمد ( صلّي الله عليه وآله ) با اهل بيت ويژه خود بيايد با او مباهله نمي كنيم . و اگر با اصحاب آمد ، با او مباهله مي كنيم .


61


صبح روز مباهله ( 24ذيحجه ) در همين مكان كه اكنون مسجد الاجابة است ، تمام مسلمين از يك طرف و مسيحيان نجران و مدينه از طرف ديگر به انتظار ايستاده بودند كه ناگهان پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) با علي و فاطمه و حسن و حسين ( عليه السلام ) ، از خانه اش بيرون آمد ، و در اين محل ايستاد . مسيحيان ، با لباسهاي سياه و بلند زربافت خود كه داراي ابهت خاصي بود ، آمدند در حالي كه صليب هاي طلا را حمايل كرده و فرمان قيصر را به سينه زده بودند آنان با مشاهده همراهان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، از آن حضرت پرسيدند اينها كيانند ؟

پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : اين پسرعم و وصي من علي ، و اين دخترم فاطمه ، و فرزندان من حسن و حسين مي باشند ، چون هنوز پيامبر نفرين نكرده ، مسيحيان آثار بلا و عذاب را مشاهده كردند ، از مباهله خودداري ورزيدند و صلح نمودند و حاضر شدند جزيه بدهند !

نام مشهور مسجد مباهله در منابع اهل سنت و در زبان مردم مدينه « مسجدالاجابة » و نوشته اند كه پيامبر معمولا در آن نماز مي خوانده و دعا مي كرده و به استجابت مي رسيده است . ( 1 )

اين تغيير اسمها بي جهت به نظر نمي رسد چون جريان مباهله نه تنها معجزه اسلام و پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) است بلكه بزرگترين سند قرآني و تاريخي بر فضيلت اهل بيت ( عليه السلام ) و حضرت علي ( عليه السلام ) است و نشان حقانيت و حرمت فوق العاده آنان نزد خداوند است .

مسجد مباهله يادآور جايي است كه عصاره هاي اهل بيت ( عليه السلام ) در آنجا جمع شده بودند و در همين رابطه خداوند علي ( عليه السلام ) را جان و نفس پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خوانده است .

بخصوص آنكه از روايات استفاده مي شود كه آيه تطهير نيز در همين رابطه و پيش از حركت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بطرف مكان مباهله نازل شده ، و داستان حديث كساء هم مربوط به اين جريان است .

7 ـ مسجد ابي ذر

بعضي از مساجد مدينه منوره كه از قديم منسوب به شخصيتهاي بزرگ اسلام و بنام آنان است ، يا بخاطر آن است كه يادآور عظمت آنها در طول تاريخ اسلام باشد ، همانند مساجد و مدار و خيابانهايي كه در ايران به نام افراد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مدينه شناسي ص 207 ـ 205


62


خدمتگزار به اسلام و انقلاب نامگذاري شده است . و يا اين كه آنان در اين اماكن ، اقامه نماز نموده اند . مسجد ابي ذر يكي از آنها است . اين مسجد در زمان سعوديها تجديد بنا شده و مناره اي در صحن شمال غربي آن احداث شده . و در سه راهي شارع مطار و شارع ابي ذر واقع است . ( 1 )

در هر حال ، در جهت شمالي شهر مدينه ، مسجدي است به نام « مسجد ابوذر » كه سزاوار است به ياد فداكاريها و مبارزات آن بزرگ مرد اسلام به آن مسجد بروند و نماز بخوانند و نام شريف اين مجاهد نستوه را زنده نگه بدارند .

8 ـ مسجد جمعه

از بررسي منابع تاريخي و متون تفسيري تا حدود قرن 7 هجري برمي آيد كه اولين نماز جمعه توسط پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه و در محله « بني سالم بن عوف » خوانده شده است .

مسعودي مي نويسد : محمد ( صلّي الله عليه وآله ) از قبا بطرف يثرب رفت و به محله بني سالم رسيد ، نماز جمعه خواند و اين اولين نماز جمعه در اسلام بود . ( 2 )

طبري در تاريخ معروف خود مي نويسد : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هنگام حركت از قبا بمدينه با اصحابش در محله « بني سالم بن عوف » نماز خواند كه بعدا آنجا مسجدي ساختند و اين اولين نماز جمعه و اولين خطبه جمعه در اسلام بود . ( 3 )

مقريزي در « امتاع الاسماع » مي نويسد : وقتي كه پيامبر اسلام به محله « بني سالم بن عوف » رسيد با جمعي از اصحاب خود كه صد نفر بودند اولين نماز جمعه را در اسلام اقامه كردند .

« سمهودي » نيز در كتابش همين مطلب را آورده كه آنحضرت در مسجد « بني سالم بن عوف » نماز جمعه خواند ، بعد اظهار نظر مي كند كه در وادي از محله « بني سالم بن عوف » خوانده شد . ( 4 )

مرحوم مجلسي در بحارالانوار و مرحوم طبرسي در مجمع البيان و بيهقي در سنن خود همين قول را اختيار كرده اند . ( 5 )

مسجد جمعه اكنون در جنوب مدينه قرار دارد و تا قبا حدود 500 متر فاصله دارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مروج الذهب

2 . تاريخ الامم و الملوك

3 . وفاء الوفا باب 13 فصل 11 و فصل 3 باب 5

4 . بحار ج 9 ص 125 مجمع البيان جزء 28 ص 72 دلائل النبوة ج 1

5 . معجم البلدان ج 3 ص 228


63


9 ـ مسجد سقيا يا مسجد عنبرية

سقيا يعني نوشيدن و نيز گفته اند نام قريه اي است .

ياقوت حموي آن را در نه مايلي مدينه و خوارزمي در 29 مايلي مدينه دانسته است ولي برخي ديگر آنرا نام چاهي در مدينه ذكر كرده اند . از مجموع تحقيقات چنين برمي آيد ( 1 ) كه پيامبر از آنجا آب خنك و سرد نوشيده است . ( 2 ) البته ممكن است سقياهاي ديگري هم كه پيامبر از آن آب نوشيده است ، در جاهاي ديگري وجود داشته باشد .

ولي پس از تحقيقات زيادي كه نويسنده « مدينه شناسي » انجام داده و سرانجام با راهنمائي « سيد مصطفي عطار » كه در سالهاي 1361 تا 1368 هجري شهردار مدينه بوده ، و به محل آن واقف گشته ، آن را در دروازه شهر در نزديكي ميدان عنبريه و در محل ايستگاه قديم راه آهن مدينه كه توسط عثمانيها ساخته شده است ، يافته است .

ايستگاه قديم قطار مدينه درسالهاي اخير به صورت ترمينال حمل و نقل زائران در آمده است . مسجد سقيا در 400 متري غرب ميدان عنبريه ، مشرف به جاده مدينه ـ جده ـ مكه واقع شده است .

اين مسجد كه امروز بشكل كاملا زيبا و به سبك مسجد ايا صوفياست ، توسط عثمانيها بنا شده است و بنام مسجد « عنبريه » معروف است كه همان مسجد سقيا مي باشد . ( 3 )

پيامبر اسلام در مسير بدر ، سپاه را در آنجا نگهداشت و در آن مكان نماز خواند و براي اهل مدينه دعا كرد . ( 4 )

10 ـ مسجد فضيخ يا مسجد ردّالشمس

يكي ديگر از مساجد معروف مدينه ، « مسجد ردالشمس » است كه آن را در مدينه ، مسجد فضيخ مي نامند ، يعني مسجد نخل كه در ميان نخلستانها و منطقه العوالي در جنوب شرقي مدينه قرار دارد .

اين مسجد را ، مسجد بوعي هم ناميده اند ، چون نزديك باغ بوعي بوده است . چنانكه اشاره شده « فضيخ » به معني خرماست ، شايد در اين محل ، خرما مي ريخته اند ، و يا چون در اطراف آن درخت خرما ( 5 ) بسيار بوده ، آن را فضيخ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . المغانم ص 189

2 . مدينه شناسي ص 133

3 . مغازي واقدي ج 1 ص 16 ترجمه فارسي

4 . مجمع البحرين كلمة فضيح

5 . فروغ كافي كتاب الحجج باب اتيان المشاهد و قبور الشهداء


64


ناميده اند . هنگامي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بني نضير را محاصره كرد ، شش شب در آن مكان نماز خواند ، به همين جهت در آنجا مسجدي بنا كردند و اين قول نسبتا مورد اتفاق همه است . ( 1 )

و نيز گفته شده است كه فضيخ قسمتي از خمر است ، و چون اصحاب فضيخ ، با نزول آيه تحريم خمر ، بساط خمر را از آن محل برچيدند ، آنجا فضيخ ناميده شد . مولف مجمع البيان آن را در مسجد ردالشمس مي داند .

مسجد ردالشمس

بسياري از دانشمندان ، مسجد فضيخ را همان مسجد ردالشمس مي دانند و آنرا بنام مسجد الشمس ، مسجد الشمسي و مسجد ردالشمس معرفي كرده اند .

سمهودي در كتاب وفاء الوفا به گفته ابن شيبه ( صاحب كتاب اخبار المدينه المنوره ) استناد كرده است كه « مسجد فضيخ به مسجد ردالشمس مشهور است » .

جريان ردالشمسي به اختصار از اين قرار است كه « اسماء بنت عميس » ميگويد : روزي علي ( عليه السلام ) به من گفت : اين مكان ( مكان مسجد ) را ديدي ؟

گفتم : آري . گفت : با پيامبر در اين جا نشسته بوديم ، او سر مبارك را در دامن من نهاد وخوابش برد ، وقت نماز عصر بود ، دوست نداشتم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را بيدار كنم مبادا اذيت شود تا آنكه وقت تمام شد ، و نماز من در حال فوت شدن بود كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بيدار شد ، گفت يا علي نماز خواندي ؟ گفتم : نه ، دوست نداشتم با بيداركردن ، شما را اذيت كنم . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رو به قبله ايستاد و هر دو دستش را بلند كرد و گفت : خدايا خورشيد رابرگردان تا علي ( عليه السلام ) نماز بگزارد ، خورشيد بحد وقت نماز برگشت و من نماز عصر را خواندم و سپس غروب كرد . ( 2 )

بناي اين مسجد به قرن اول اسلامي مي رسد .

در عصر عمر بن عبدالعزيز مسجد فضيخ همراه با مسجد قبا بازسازي شد .

درسفرنامه ميرزا حسين خان فراهاني درسال 1302 و1303 آمده است و آن را در مسجدي است بي سقف كه 27 قدم طول و چهار قدم عرض آن است و آن را در ميان نخلستاني كه مالكش يكي از سادات ( اشرف ) حسني وشيعي است مي داند .

نويسنده مدينه شناسي ، كه در سالهاي 1397 و 1398 ه آن را زيارت كرده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مشكل الآثار طبري ج 3 ص 11

2 . عمدة الاخبار ص 173


65


معتقد است كه طول مسجد 19 و عرض آن 4 متر است و شبستانش 5 گنبد ( كوچك ) ويك محراب دارد .

اين مسجد در ميان نخلستان عوالي به فاصله سه كيلومتر از شهر مدينه ، در محلي واقع است كه اهل مدينه آنرابلاد حاجره ، ميخوانند و از راه باب العوالي وشارع مطار يا منتهي اليه تقاطع شارع ابوذر و شارع درب الجنائر ، مي توان به آنجا رفت .

11 ـ مسجد مشربه ام ابراهيم

اين مسجد در جهت شرقي مدينه و تقريبا در دو هزار قدمي مسجد قبا قرار داشته ، و به نام « مشربه ام ابراهيم » مشهور بوده است ، منتهي متاسفانه در سالهاي اخير تخريب شده است .

مشربه در لغت بمعني غرفه و اطاق است . مي گويند : ماريه قبطيه مادر ابراهيم پسر رسولخدا ( صلّي الله عليه وآله ) او را دراين مكان بدنيا آورده است . ابن شيبه در تاريخ « مدينة المنورة » مي نويسد : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در اين مكان نماز خواند . ( 1 )

و نيز مورخان گفته اند پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ماريه قبطيه همسر خود را در اين مكان سكونت داده است . همچنين نقل شده كه وقتي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) برخي از همسران خود را مورد خشم قرار داد ( 2 ) و يك ماه از آنان كناره گرفت ، در اين مدت در خانه

ام ابراهيم ماند و بعدها در آنجا مسجدي ساخته شد . ( 3 )

امام صادق ( عليه السلام ) به عقبة بن خالد زيارت چند مكان را در مدينه توصيه

كرده است كه از آن جمله زيارت مشربه ام ابراهيم مي باشد .

راه جديد مسجد مشربه ام ابراهيم را نويسنده الدر الثمين در عصر ما چنين ترسيم مي كند :

از راه العوالي تا مستوصف الزهراء سپس از راه سمت چپ به سوي صالة مرجبا للافراح ( سالن جشنها و شاديها ) .

حدود يك كيلومتر از درمانگاه الزهراء ديواري را در سمت چپ بسته مي بيند كه داخل ساختمان مسجد قديمي را مشاهده مي كنيد آنجا مشربه ام ابراهيم است و در آنجا ابراهيم پسر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) متولد شد .

صاحب در ثمين معتقد است اين جا بستاني بود كه مال مخيرق از يهوديان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عمدة الاخبار ص 173

2 . راهنماي حرمين شريفين ص 205

3 . معجم البلدان ياقوت حموي


66


بني نضير بود كه پس از اسلام آنها را طي وصيتي به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بخشيد و خود در جنگ احد شهيد شد .

12 ـ مسجد ثنية الوداع

ثنية به معناي راه كوهستاني ، راه ميان دو كوه ، پشته ، كوه ( تپه ) و محل وداع و خداحافظي است . مولف معجم البلدان ثنية الوداع را تپه اي مشرف بر مدينه مي داند و ابن سعد در طبقات آنرا بين احد و مدينه مي داند . ابن حجر آنرا در مسير تبوك دانسته است .

بعقيده نويسنده مدينه شناسي ، مسجد ثنية الوداع دقيقاً بر تپه اي بنا شده كه از سمت جنوب مشرف به مدينه و از سمت شمال مشرف بر دشت قناة است .

هنگام عبور از مدينه به سوي دشت شمالي كه به كوه احد منتهي مي شود ، و كوه سلع و ذباب در غرب آن قرار گرفته ، مسجد ثنية الوداع را در سمت راست مسير خود مي بينيم كه با طي پلكاني تا قسمت فوقاني تپه ، به مسجد مي رسيم .

تصويري كه از بناي مسجد در سال 1396 تهيه شده است ، نه تنها وصف بنا را در بردارد ، بلكه نشانگر موقعيت آن در ارتباط با كوه احد در سمت شامي يا شمالي مدينه است .

13 ـ مسجد ذباب يا مسجد الرايه

در شمال شهر مدينه در نزديكي كوه سلع ، كوه كوچكي است كه آنرا جبل ذباب مي نامند . ( 1 )

در هنگام كندن خندق به دور مدينه در سال پنجم هجرت در جريان جنگ احزاب در اين مكان خيمه اي براي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) زده بودند كه براي رفع خستگي و نظارت بر كارهاي حفاري خندق در آن جا استراحت كند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آنجا نماز مي خواند . مسلمانان براي بزرگداشت اين مكان بر فراز كوه ذباب مسجدي ساختند كه بعدها بنام مسجد ذباب معروف شد . ( 2 )

طبق نقل واقدي در هنگام جنگ « حره » ( قتل عام مردم مدينه توسط سپاه يزيد ) سپاه مدينه نخست بر بالاي كوه ذباب صف كشيدند و پرچم مخصوص شورشيان مدينه را به ياد جنگ احزاب ، بر ضد يزيد در آنجا بر فراز كوه ذباب نصب كردند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وفاء الوفا سمهودي


2 . معالم دارالهجرة ص 299 ـ 153


67


طبق نقل علي بن موسي در كتاب « وصف المدينة المنورة » پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هنگام نبرد براي اعلام بسيج مردم مسلمان ، پرچم اسلام را در آنجا نصب مي كرد .

اين مسجد در سالهاي 1398 ـ 1396 هجري قمري وجود داشته است .

ضمنا مسجد ذباب در مسير شامي مدينه و مسجد فتح در دامنه شرقي كوه سلع است .

14 ـ مسجد بني قريظه

يكي ديگر از مساجد اطراف مسجد قبا ، « مسجد بني قريظه » است . پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در اين مسجد نماز گزارده است .

بني قريظه طائفه اي از يهوديان اطراف مدينه بودند كه در سال پنجم هجرت بعد از واقعه خندق ، ( 25 روز بعد ) مورد محاصره مسلمانان قرار گرفته ، آخر الامر برخي كشته و برخي تسليم شدند .

در ايامي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مسلمانان ، آن قلعه را در محاصره داشتند ، پشت آن قلعه ، محلي بود كه حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) با سپاهيان اسلام در آنجا اقامه نماز مي كردند ، لذا آن مكان به نام مسجد بني قريظه ناميده شد .

15 ـ مسجد جمعه ، يا مسجد بني نجار

در بازگشت از قبا ، رو به طرف مسجد غمامه كه مي رويم ، درجهت دست راست نزديك به مسجد قبا ، به فاصله مختصري با جاده ، درميان نخلستان مسجدي است كه آن را مسجد بني نجار مي گويند كه در محله خويشاوندان مادري جد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قرار دارد .

برخي آن را مسجد پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) نيز گفته اند .

اُحُد

فضيلت زيارت شهداي احد

احد نام كوهي است قهوه اي رنگ در شمال شرقي مدينه كه طول آن از شرق به غرب تقريباً هفت كيلومتر و ارتفاع آن از سطح دريا 200 متر است . بخاطر اينكه جنگ احد درسال سوم هجري در كنار اين كوه روي داد و گروهي از مسلمانان


68


بويژه حمزه سيدالشهداء در اين جنگ به شهادت رسيدند . اين كوه معروف شده و محل زيارت مسلمانان مي باشد .

درباره فضيلت احد رواياتي از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل شده است كه شايان توجه است . آن حضرت فرمود : « احد كوي هي است كه ما را دوست دارد و ما نيز آنرا دوست داريم » و نيز فرمود : احد بر دربي از دربهاي بهشت قرار دارد . . . و اين جمله اخير در كتب مناسك و زيارت اهل سنت نيز نقل شده است . ( 1 )

يكي از زيارتگاههاي مهم اطراف مدينه منوره ، قبر حمزه سيدالشهداء عموي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، و ديگر شهداي احد مي باشد كه نزديك سنگلاخ رودخانه مدينه ، در دامنه كوه احد ، قرار دارد .

در فضيلت زيارت شهداي راه حق ، همين بس كه امام ششم ( عليه السلام ) ، آن را در رديف زيارت قبر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) و زيارت مرقد پاك سيدالشهدا امام حسين عليه السلام شمرد و فرمود : زيارت آنان برابر با حج مبروري است كه انسان آن را با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به جا آورده باشد . ( 2 )

پيغمبر براي تجليل از مقام حمزه ( عليه السلام ) فرمود : هر كس مرا زيارت كند و عمويم حمزه را زيارت نكند بر من جفا كرده است . ( 3 )

محدث قمي ( ره ) مي گويد : فضيلت زيارت آن حضرت ، بيشتر از آن است كه ذكر شود . و شيخ مفيد فرموده است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در زمان حيات خود فرمان داد كه قبر حمزه را زيارت نمايند ، و خود به زيارت آن جناب و ساير شهداء مي رفت ، و فاطمه ( عليه السلام ) هم بعد از مرگ پدر پيوسته براي زيارت قبر حمزه به احد مي رفت ، لذا مسلمانان پيوسته براي زيارت قبر او مي رفتند و ملازم قبرش بودند .

فخر المحققين ( ره ) در رساله « فخريه » فرموده است : زيارت حمزه ، وباقي شهداي احد ترك نشود .

چنانكه گفته شد پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : احد كوهي است كه ما را دوست مي دارد ، و ما هم آن را دوست مي داريم و آن كوه بر دري از درهاي بهشت قرار دارد . ( 4 )

روشن است كه اين همه شرافت و فضيلت براي سرزمين احد به خاطر پيكرهاي شهدايي است كه در اين سرزمين آرميده اند . خونهاي پاك و مقدس آنها است كه به اين قطعه ، از صحنه كوه احد ، اين همه برتري داده است .

زيارت شهداي احد ، همواره مستحب است ولي بهتر است كه در روزهاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل الشيعه ج 10 ص 278

2 . سفينة البحار ماده احد

3 . سفينة البحار ماده احد

4 . تحفة الزائر


69


دوشنبه يا پنجشنبه باشد . ( 1 )

امام ششم ( عليه السلام ) فرمود : فاطمه ( عليه السلام ) بعد از پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) ( 75روز ) زنده بود و كسي او را خندا و خوشحال نديد ، در هر هفته دوبار ( روزهاي دوشنبه و پنجشنبه ) به آرامگاه شهدا مي رفت و مي گفت : اينجا جايي است كه پيغمبر و يارانش مستقر شده بودند . و اينجا محل استقرار لشكريان مشركان بود . ( 2 )

اماكن مقدسه اُحُد

سرزمين احد داراي اماكن مقدسي است كه از جمله ، سه مسجد و دو زيارتگاه است .

1 ـ مسجد علي ( عليه السلام )

در جهت شرقي قبر جناب حمزه و تقريباً در مقابل آن ، مسجدي قرار داشت كه مسجد علي ( عليه السلام ) ناميده مي شد و در كتب تاريخي آنرا حيره گفته اند . و امام صادق ( عليه السلام ) زيارت آن را توصيه مي كند . ( 3 )

سكنه اطراف ، نماز را در آن مكان مي خواندند .

اينجا محل رشادت و دلاوريهاي علي ( عليه السلام ) بود و بعد از وفات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) محل عبادت علي ( عليه السلام ) گرديد و نيز نقل شده است كه پيامبر در روز جنگ احد در اين محل نماز را به جماعت خوانده است ( كه شايد نماز خوف بوده است )

سمهودي مي گويد آنجا را مسجد العسكر مي گفتند و آنجا محلي است كه حمزه سيد الشهداء از بالاي اسب بر زمين افتاده است .

برخي نيز قبر جناب مصعب بن عمير و عبدالله بن جحش دو شهيد والامقام احد را در اين جا مي دانند . ( 4 )

اكنون اين مسجد نوسازي شده ولي كمي پائين تر از مكان قبلي و تاريخي خويش قرار دارد .

2 ـ آرامگاه حمزه سيدالشهداء

آرامگاه جناب حمزه ، بقعه و بارگاه داشته كه در عكسهاي قديمي آن را مي بينيم ليكن بعدهابدست وهابيها خراب شد و همانند ساير شهدا در يك چهار ديواري

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل الشيعه ج 10 ص 279

2 . وسائل الشيعه ج 10 ص 276

3 . وفاء الوفا ج 2

4 . راهنماي كمره اي


70


مستطيلي شكل قرار گرفته است . درب آن قبلا باز بود اما در حال حاضر آنرا مسدود ساخته اند و فقط بايد از پشت ديوار و پنجره اين شهداء بزرگوار را زيارت نمود .

اين در بزرگ و پنجره فولادي كه در جهت جنوب ، و قبله اين صحن قرار دارد رو به روي قبر مقدس جناب حمزه است ، و چندان فاصله اي تا مرقد مطهر آن جناب ندارد . دو صورت قبر در سمت غرب مشاهده مي شود ، كه با سنگ مرمر سياه ساخته شده و كمتر از نيم متر از زمين ارتفاع دارد .

اين دو قبر منسوب ، به عبدالله بن جحش و مصعب بن عمير است ، ولي قبر ديگري كه در جهت شرقي مي باشد ، قبر عموي بزرگوار پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) حمزه سيدالشهداء است .

3 ـ آرامگاه شهداء

مدفن مقدس ساير شهداي احد كه تقريباً 70 نفر از بزرگان مهاجرين و انصار مي باشند ، در قسمت شمال شرقي اين صحن واقع است ، و تا مدفن جناب حمزه ( رض ) ، حدود 25 متر فاصله دارد .

4 ـ مسجد پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله )

اين مسجد ، به فاصله 25 قدم در شمال قبور شهدا در سمت راست كسي كه وارد احد مي شود ، قرار دارد .

اينجا محلي است كه دندان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) شكسته شده و حضرت در آن روز در اين مكان نيز نماز خوانده است ، لذا مسجد رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) ، نيز ، ناميده اند .

5 ـ مسجد جبل الرماة

در آخر دره به فاصله تقريباً 500 متر با مسجد پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، مسجد ديگري بود كه پنجاه نفر از كمانداران لشكر اسلام به دستور پيامبر اسلام در آنجا مستقر بوده اند . عبدالله جبير فرمانده اين گروه با 11 نفر ديگر در اينجا شهيد شده اند .

اين محل را « جبل الرماة » يعني كوه تيراندازان مي نامند .


71


نقل شده است كه حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) در اين مسجد به تنهايي نماز خوانده اند . ( 1 )

سمهودي مي نويسد : حائر كوچكي ، نزديك جبل است كه عده اي در آنجا دفن شده اند ، آنها از شهدا نيستند ، بلكه قبور جمعي از فقراي آن منطقه است كه در سال قحطي مرده اند ، و در آنجا دفن شده اند . ( 2 )

ولي اكنون در اين منطقه فقط يك مسجد نوساز و مجلل وجود دارد . ولي در دامنه احد در قسمت غربي مزار شهدا خانه هاي مسكوني زيادي ساخته شده و يك مسجد نوساز هم در ميان آن محله وجود دارد كه اخيراً ساخته شده است .

مساجد سبعه يا هفتگانه

اين مساجد عبارتند از : 1 ـ مسجد ذوالقبلتين 2 ـ مسجد فتح 3 ـ مسجد سلمان 4 ـ مسجد ابوبكر5 ـ مسجد عمر 6 ـ مسجد علي ( عليه السلام ) 7 ـ مسجد فاطمه زهرا ( س )

كه اينك به شرح آنها مي پردازيم .

1 ـ مسجد ذوالقبلتين

و آن مسجدي است كه در آن قبله مسلمانان از بيت المقدس به سوي كعبه تغيير يافت ، مسجد ذوقبلتين در شمال حرّه ( الوبره ) نزديك دانشگاه اسلامي مدينه واقع شده است .

به اتفاق همه مولفان سيره و مورخان اسلام ، نخستين قبله گاه مسلمانان مسجد الاقصي بوده است و پيامبر اسلام و مسلمانان تا سال دوم هجرت به سوي آن مكان مقدس نماز مي خواندند .

پس از هجرت حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) و صحابه اش از مكه به مدينه و استقرار مسلمانان مهاجر در مجاورت انصار ، و تثبيت موقعيت مدينه ، به عنوان شهر محمد ( صلّي الله عليه وآله ) ، و به دنبال تبليغات يهوديان مدينه مبني بر اين كه مسلمانان رو به قبله آنان نماز مي خوانند و خود فاقد قبله هستند ، آياتي مبني بر تغيير قبله از مسجد الاقصي در بيت المقدس به مسجدالحرام يا بيت عتيق و كعبه بر پيامبر نازل گرديد . دراينكه تمامي آيات مربوط به تغيير قبله مدني هستند ، در ميان مفسران جاي شبهه و خلافي نمي باشد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وفاء الوفا ج 2

2 . مغازي واقدي


72


اين آيات در سوره بقره است و به ترتيب مسئله قبله و تغيير آن را از آيه 142 تا 150 به ياد مسلمانان مي آورد كه مهمترين آنها آيه 142 و 144 اين سوره است ، ترجمه اين آيات به قرار زير است :

بزودي بعضي از مردم سبك مغز مي گويند : چه چيز آنها ( مسلمانان ) را از قبله اي كه بر آن بودند ، برگرداند ، بگو مشرق و مغرب از آن خداست ، هر كس را بخواهد به راه راست هدايت مي كند .

همان طور ( كه قبله شما يك قبله ميانه است ) خود شما را نيز امت ميانه اي ( كه از هر نظر حد اعتدال در ميان افراط و تفريط مي باشد ) قرار داديم تا امت نمونه اي در برابر مردم باشيد و پيامبر هم گواه و فرد نمونه اي در برابر شما باشد ، و ما آن قبله اي را كه قبلا بر آن بودي ( بيت المقدس ) تنها براي اين قرار داديم كه افرادي كه از پيامبر پيروي مي كنند از آنهايي كه به جاهليت باز مي گردند ، مشخص شوند اگر چه اين كار جز بر كساني كه خداوند آنها را هدايت كرده ، دشوار بود ( اين را هم بدانيد كه نمازهاي شما در برابر قبله سابق صحيح بوده است ) و خدا هرگز ايمان ( نماز ) شما را ضايع نمي گرداند زيرا خداوند نسبت به مردم رحيم و مهربان است .

ما صورت تو را كه بسوي آسمان مي گرداني ( و در انتظار فرمان خدا براي تعيين قبله نهايي بودي ) مي بينيم ، اكنون تو را به سوي قبله اي كه از آن خشنود باشي ، مي گردانيم . روي خود را به جانب مسجدالحرام كن و هر كجا باشيد روي خود را بجانب آن گردانيد ، و كساني كه كتاب آسماني به آنها داده شده مي دانند كه اين فرمان درستي است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده است ( و در كتابهاي خود خوانده اند كه پيامبر اسلام به سوي دو قبله نماز مي خواند ) و خداوند از اعمال آنها ( در مخفي داشتن آيات ) غافل نيست .

در حال نزول اين آيات در هنگام نماز پيامبر در نماز عصر و به نقلي در ظهر و در حال قرائت در محله « بني سلمه » ( مكان فعلي مسجد ذوالقبلتين ) بود كه قبله از شمال به جنوب و از بيت المقدس به كعبه تغيير يافت . و آرزوي ديرينه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي احياي قبله ابراهيمي برآورده شد . واين تغيير را خداوند انجام داد . ( 1 )

مورخان در تاريخ تغيير قبله اختلاف دارند برخي 10 ماه و برخي 16 تا 17 ماه پس از هجرت و شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه ( ج 1 ص 88 ) تاريخ آن را 19 ماه پس از هجرت نوشته است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عمدة الاخبار ص 178


73


در هر صورت مسجد ذوالقبلتين اكنون بصورت مسجد زيبايي ساخته شده و به همين نام معروف است . ساختمان قبلي اين مسجد دو محراب داشت : يكي به طرف كعبه و ديگري به طرف بيت المقدس ولي اكنون بجاي محراب قبلي آيات مربوط به تغيير قبله به چهار زبان گچ بري شده است .

سابقه تاريخي اين مسجد به سالهاي اول و دوم هجري برمي گردد .

2 ـ مسجد فتح

مسجد فتح كه به مسجد احزاب نيز شهرت دارد ، و به آن مسجد خندق نيز مي گويند ، مسجد كوچكي است كه بر فراز قطعه اي از كوه سلع در سمت غرب كوه و غرب وادي بطحان قرار دارد ، كه بايد از پله هاي طولاني آن بالا رفت تا بدانجا رسيد . . . !

كوه سلع كوه سياه رنگي در جهت غربي مدينه و متصل به شهر است وبه سمت شمال آن امتداد دارد . آنجا مركز تهجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در جريان جنگ خندق يا احزاب در سال پنجم هجرت بوده است . و در آنجا دعاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي نصرت اسلام و شكست سپاه احزاب مستجاب شده و خبر شكست و فرار مشركان به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسيد و بنقلي سوره فتح در آنجا نازل شده است . ( 1 ) پيامبر سه روز در آنجا دعا كرد ( دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ) و روز چهارشنبه دعايش مستجاب شد .

3 ـ مسجد سلمان فارسي :

در كنار اين مسجد و در سمت قبله آن در زمين مسطح و آسفالته مسجدي است كه بنام مسجد اعلي يا مسجد سلمان فارسي مشهور است . آنجا محل تهجد و دعاي سلمان بود و نيز بخاطر نقش سلمان در جريان حفر خندق ، مسجدي در آنجا بنا شده است .

4 ـ مسجد ابي بكر

بعد از مسجد سلمان در جهت غرب آن مسجد ديگري است كه آنرا مسجد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . العقد الثمين


74


ابوبكر مي گويند . اين مسجد بزرگتر و مجهزتر است و امام جماعت رسمي دارد .

5 ـ مسجد عمر

مسجد ديگري است كه منسوب به عمر بن خطاب است و اين مسجد فعلا بين مسجد منسوب به ابي بكر و مسجد فاطمه قرار دارد .

6 ـ مسجد فاطمه عليهاسلام

محاذي مسجد علي ( عليه السلام ) در قسمت پايين در اول وادي مسجدي است بي سقف كه منسوب به حضرت فاطمه ( عليه السلام ) است و يادآور لحظاتي است كه آن بزرگوار در آنجا به تهجد و دعا براي نصرت مسلمانان مشغول بود . شايد هم در آن نقطه پس از پيروزي اسلام بر سپاه احزاب نماز شكر خوانده است . . .

7 ـ مسجد علي ( عليه السلام )

اين مسجد در مقابل مسجد فتح و در جنوب غربي آن بالاتر از مسجد فاطمه ( عليه السلام ) بر روي كوه سلع روبروي مسجد فتح قرار دارد و بنام مسجد علي ابن ابيطالب ( عليه السلام ) مشهور است . ( 1 )

براي رفتن به مسجد علي ابن ابيطالب بايد از پله هاي متعددي بالا رفت تا در آنجا دو ركعت نماز گزارد . كه در آن نماز مستحب موكدّست .

مسجد فتح و مسجد علي ابن ابيطالب علاوه بر محل ديده باني ، محل تهجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و علي ( عليه السلام ) نيز بوده است . از اين مساجد تنها مسجد فتح و مسجد ابوبكر ، نوسازي و تعمير شده است .

غار سلع

در بالاي كوه سلع و در جهت غربي آن غاري است كه روزگاري محل عبادت و اعتكاف حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) بوده است .

آن حضرت اعتكاف و خلوت و تنهائي را در مكه در غار حراتجربه كرده بود و تمايل زيادي بدان داشت . شايد هم آن حضرت در دوران كوتاه محاصره مدينه در جنگ خندق به اين غار براي عبادت مي رفته است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . معجم البلدان ياقوت حموي ماده سقيفه


| شناسه مطلب: 77379