بخش 1
مقدمه مؤلـف بخش اول: کاظمین « آرام دجله » دشت کاظمین کاظمین بزرگ جمعیت آب و هـوا کشاورزی و دامداری صنعت معماری همگرا اسامی شهر بخش دوم: کاظمین در نگاره زمان تاریخ عمومی شهر کاظمین شُوْنِیْزی مقبرة الشهداء مقابر قریش غربت یک مرگ غم دیگر بذر نخستین معزّالدّوله عضدالدوله حرم در آتش روز انتقام مَجدُالمُلک خلافت ناصر
بسم الله الرحمن الرحيم
3 |
سيماي كاظمين |
آرام دجله
|
تاليف : حسن ايدرم |
7 |
(بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ ) ( 1 )
بويي چون ز شهر يار آمد *** ما روي بدان ديار داريم
ما را نبود به شهر كاري *** ما كار به شهريار داريم
(فيض)
تجلّي خدا، اين برترين و زيباترين در عرصه هست ها، هر چند كه با نبود واليان برگزيده اش، نمودي كامل در هويت و ساختار تمدن اسلامي نيافت اما همين اندك پاگرفته را هم ياراي آن هست، گستره هاي زيبايي را از اين
تجلّي، در حيات پيراسته انساني به رخ بكشد، حياتي توأمان با آرامش، (اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها في السَّماءِ)( 2 )
آنچه اكنون پيش رو داريد، كوششي در بازشناخت نگاره ديني شهر كاظمين است، شهري كه با دربرگرفتن دو پيكر از پاك ترين انسان ها، دجله( 3 ) جان را به آرامش فراخوانده و آرامش را به خروش دجلهوار. ادب اقتضا دارد كه بر پيشي جويان اين سوي و مقصد، فروتني و سپاس را نثار كنيم كه سابقان مقربانند.( 4 ) اميد كه قرين خشنودي شما هم شود.
حســن ايــدرم
قم
1 . بخشي از آيه 15 سوره سبأ، در توصيف شهر سبأ.
2 . قسمتي از آيه 24 سوره ابراهيم ( عليه السلام ) .
3 . كلمه دجله معرّب tigra به معناي تند و تيز، در زبان پهلوي باستان است. فرهنگ معين، ج5، ص520.
4 . مضمون آيه 10 و 11 سوره واقعه، (وَ السَّـبِقُونَ السَّـبِقُونَ * أُوْلَـلـِكَ الْمُقَرَّبُونَ ).
8 |
بخش اول : كاظمين « آرام دجله »
دشت كاظمين
5 1 مساحت عراق را دشت هايي تشكيل مي دهد كه از رسوبات دجله و فرات به وجود آمده اند. شهر كاظمين نيز بر دشتي واقع شده كه در شرق و جنوب شرقي، داراي انحنا است. اين انحنا باعث شده رودخانه دجله ـ تنها منبع آبي منطقه ـ در اين نقطه حركتي كند يافته، سطح رسوبات در دشت كاظمين افزايش يابد و رفته رفته با كاهش بستر رود، زمينه مساعدي براي بروز سيل ايجاد گردد و با گذشت زماني طولاني، رودخانه دجله تغيير مسير دهد.( 1 )
از طرفي با وجود رسوبات فراوان و گل و لاي حاصل از
آن، مناطق مسكوني از رودخانه دجله فاصله گرفته و به جاي آن، در اطراف رودخانه، باغ هاي زيادي تشكيل شده است.( 2 )
كاظمين بزرگ
كاظمين، اكنون يكي از شهرهاي بزرگ عراق است كه در شمال غربي بغداد( 3 )، بين طول جغرافيايي 15/44 و
33/44 و عرض 21/33 و 24/33 قرار دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اين تغيير مسير يك بار تحقق يافته.
2 . الجغرافية الاجتماعية لمدينة الكاظمية الكبري، ص 11 ـ 13.
3 . بغداد بزرگ ترين شهر عراق، مركز استان بغداد و پايتخت اين كشور است كه در وسط آن قرار دارد. خود نام « بغداد » نامي ايراني است كه در زمان ساسانيان به آن منطقه نهاده شد. بغداد در روزگار عباسيان به پايتختي برگزيده شد و در همان زمان هم نام آور گشت; به گونه اي كه نمادي براي سرزمين هاي اسلامي سده هاي ميانه بود. شايد بغداد جديد در كنار شهر قديمي بغداد كه در 50 مايلي شمال بابل واقع شده بود، ساخته شده است. اين شهر جايگزين تيسفون پايتخت شاهنشاهي ايران و دمشق پايتخت امپراتوري اموي شد. با سرنگوني عباسيان به دست مغول ها بغداد نيز ويران و مردمش كشتار شدند. در سال هاي دورتر بغداد و پيرامون آن ميان تركمانان و عثمانيان و آنگاه صفويان دست به دست مي شد. سرانجام به عنوان بخشي از عثماني شناخته شد تا اين كه پس از جنگ جهاني دوم و تكه تكه شدن عثماني، زير نظر انگليسي ها به عنوان مركز كشور تازه تأسيس عراق درآمد. طراحي اين شهر به صورت دايره اي با قطر 2 كيلومتر بود كه اين شهر را به عنوان « شهر گرد » معروف ساخت.
در سال 1932، محله هاي بزرگ بنا بر تقسيم مذهبي، عبارت بودند از:
اعظميه: سني نشين، كاظميه: شيعه نشين، كراده: مختلط، منصور: مختلط، دوره: مختلط، بغدادالجديده: مختلط، شهرك صدر: شيعه نشين، شهرك حريه: مختلط; هم اكنون شهر بغداد از مناطق زير تشكيل شده است:
اعظميه، كرخ، كراده، كاظميه، منصور، شهرك صدر، رشيد، رصاله، نهم نيسان.
منبع: ويكي پديا، دانشنامه آزاد.
9 |
شهر از ناحيه قسمت قديمي به تدريج گسترش يافته و به شهرك ها و آبادي هاي اطراف متصل شده است. مرزهاي طبيعي شهر، نهر دجله در شرق و شمال شرقي، اراضي « ذات السلاسل » در طرف غرب، ناحيه « تاجي » در شمال و بخش مركزي « كرخ »، و نهر خرّ در جنوب مي باشد.
بخش مركزي و قديمي شهر از پنج محله زير تشكيل شده است:
1. شيوخ، مشتمل بر باب الانبار كه قدمت آن به عصر خلفاي عباسي مي رسد.
2. تِل كه سهيلات و ام النومي و نوجيه را در بردارد.
3. دباغ خانه،
4. قطّانه،
5. عكيلات.
چهار محله نخست در چهار جهت اصلي حرم قرار گرفته و عكيلات در جنوب همه آن ها واقع است. مناطقي كه به قسمت هاي اصلي شهر افزوده شده و شهر بزرگ كاظمين را تشكيل داده اند و هم اكنون بيشتر جمعيت شهر نيز در آن به سر مي برند، عبارتند از: 1. عطيفه 2. سلام 3. حريه 4. نور 5. نواب.( 1 ) تا سال 1392 هـ .ق. دو پل، كاظمين را به بغداد متصل مي كرد; پل ائمه قسمت شمالي كاظمين را به شهر اعظميه، و پل « صرّافيه » هم قسمت جنوبي شهر را به عيواضيه متصل مي كرد.( 2 )
1 . الجغرافية الاجتماعية لمدينة الكاظمية الكبري، ص 9 و 47 ـ اطلس بغداد، ص 24 ـ 25، تاريخ كاظمين، ص13.
2 . همان، ص15.
10 |
جمعيت
از آغاز قرن حاضر، جمعيت شهر كاظمين فزوني چشمگيري يافته; انگيزه هاي معنوي و مادي زمينه ساز اين افزايش بوده اند. در سال 1965 م. جمعيت اين شهر، به بيش از 250000 نفر رسيد. با اين همه شهر كاظمين، با آن كه بالاترين مساحت را در بين چهار فرمانداري استان بغداد به خود اختصاص داده، كم ترين تراكم را داراست. البته، جمعيت شهر كاظمين، در موسم هاي ديني ثابت نمي ماند. بر اساس تخميني، تعداد زائران اين شهر در سال 1975م. بالغ بر 5 ميليون نفر بوده. در تركيب جمعيت از نظر ديني، شيعيان در اكثريت هستند. در تركيب نژادي شهر هم اكثريت با عرب هاست، امّا اقليت هاي ديگري نيز در شهر وجود دارند. ايرانيان تا سال 1969 اقليت مهم و بانفوذي را در شهر كاظمين تشكيل مي داده اند و تنها ايرانيان مُقيم در اين سال به 3309 نفر مي رسيد. فراتر آن كه عراق سرزمين اختلاط دو نژاد آريايي ـ سامي بوده، عرب محض در آن يا وجود ندارد يا اندك شمارند.
آب و هـوا
معدل ساليانه حرارت در كاظمين، به 5/22 درجه سانتي گراد مي رسد. با داشتن چنين معدلي، هواي كاظمين بايد معتدل باشد، امّا نبود نسبي رطوبت در هوا و ابرهاي مؤثر بر كاهش گرمايي كه زمين از تابش خورشيد به دست مي آورد، باعث شده هواي منطقه كمي گرم به نظر رسد.اين خصيصه در بيش تر مناطقي كه از دريا دورند، عموميت دارد.
بارش باران در منطقه كم است و معدل آن 105 ميلي متر در سال است. بارندگي در اوايل فروردين و مهر به صورت رگباري بوده و صدمات فراواني به محصولات كشاورزي وارد مي سازد.( 1 )
كشاورزي و دامداري
وجود هواي گرم و خشك و زمين هايي كه مملو از رسوبات رودخانه دجله است، زمينه مساعدي براي كشت انواع محصولات كشاورزي در منطقه كاظمين است، امّا بارش باران به اندازه كافي نيست و ارتفاع سطح زمين هم بين 32 و 36 متر مي باشد. از اين رو مسأله آبياري و سدسازي در پيشرفت كشاورزي منطقه اهميت به سزايي را دارا بوده و از عهد ساساني به آن توجّه شده است. مزيت ديگر اين منطقه براي كشاورزي، مسطح بودن آن است، به گونه اي كه كاربرد ماشين آلات كشاورزي را مقدور ساخته و در نتيجه، از هزينه هاي توليد كاسته است.
1 . الجغرافية الاجتماعية لمدينة الكاظمية الكبري، ص19.
11 |
امّا دامداري در منطقه كاظمين به رشد مطلوبي نرسيده و علّت آن، كم بودن سطح مراتع طبيعي و نبودن زمين هايي است كه مخصوص تهيه علوفه باشد.( 1 )
صنعت
در گذشته در شهر كاظميه بافندگي دستي شهرت خاصي را دارا بود.
اهميت اين صنعت به اندازه اي رسيده بود كه علاوه بر رفع نياز داخلي، به ايران هم صادر مي شد. اما با توسعه كارگاه هاي ماشيني و به صرفه نبودن بافندگي دستي، بازار آن به كسادي گراييد.
از جمله حِرَف قديمي كه از عهد عباسي در عراق رايج بوده و شهر كاظمين در آن آوازه اي به هم رسانيده، صنعت دباغي است. اين صنعت از نظر ارزش، دومين صنعت عراق است. كارگاه هاي دباغي كه نوعي اشتغال خانوادگي را به وجود مي آورد، ابتدا در مركز شهر، در محله دباغخانه، واقع شده بود، اما به علت آلوده سازي محيط زيست به خارج شهر انتقال يافت.( 2 )
جالب توجه اين كه اولين كارخانه اي كه بعد از استقرار حكومت مشروطه در عراق احداث شد، كارخانه
ريسندگي و بافندگي « فتاح پاشا » در كاظميه بود.( 3 )
معماري همگرا
در شهر كاظمين نوعي بناهاي سنتي وجود دارد كه داراي ويژگي هاي خاص خود است. همه خانه ها سرداب دارند. در وسط خانه، حياطي قرار دارد كه در زبان محلي به آن « حوش » مي گويند. گرداگرد اين حياط اتاق ها واقع شده اند. خانه به طور معمول دو طبقه بوده، اتاق هاي آن كوچكند. ديوار ساختمان بلند بوده و به خانه هاي مجاور متصل است. نزديكي ساختمان هاي رو به رو، به اندازه اي است كه تنها راه باريكه اي بين آن ها وجود دارد كه عبور ماشين از آن بسيار مشكل است.
اين ساختمان ها در محلّه هاي قديمي كاظمين، كه حرم را در احاطه خود دارند، و در جنوب خيابان امام حسين ( عليه السلام ) ، به چشم مي خورند.
ساختمان ها در اطراف حرم شكل دايره اي به خود گرفته اند. اين شكل، خصوصياتي را در گذشته ايجاب مي كرد. از جمله آن كه از نظر سياسي شهر را از آسيب محاصره نگه مي داشت و انجام آن را با مشكل رو به رو مي نمود. مهم تر آن كه ساختار دايره اي شهر، گوياي نقشي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الجغرافية الاجتماعية لمدينة الكاظمية الكبري، ص13، 50 ـ 51.
2 . همان، ص 125.
3 . موسوعة العتبات المقدسه، ج9، ص 189 ـ 190 به نقل از الدليل العراقي الرسمي، ص887.
12 |
بوده كه حرم در به وجود آوردن شهر در نگاه مردم داشته. علاقه همجواري هم از انگيزه هاي مهم در ترسيم اين نوع از ساختار بوده است. از اين رو در نزد مردم كاظمين بر خلاف ساكنان ديگر شهرهاي اطراف دجله، نزديك بودن به حرم، ارزش والايي داشته و قيمت زمين هاي آن چندين برابر است. در واقع، نوعي ترجيح زيبايي معنوي حرم بر جلوه هاي زيبايي طبيعي دجله وجود دارد.
شهر از نگاه دور، مانند انگشتري رخ مي نمايد كه حرم را به سان نگين در آغوش دارد.
از جهت اقتصادي هم اين ساختار به سهولت رفت و آمد از دورترين نقطه تا مركز شهر (حرم) كمك كرده و از نظر آب و هوا هم باعث مي شود كه از حرارت خورشيد در تابستان كاسته شود; چون پنجره ساختمان ها، كوچك و كوچه ها هم تنگ و باريك است.
اسامي شهر
منطقه شهر كاظمين از سال 183 هـ .ق. كه امام موسي بن جعفر(عليهما السلام) در آن جا به خاك سپرده شد، رفته رفته از « مقابر قريش » به « مشهد موسي بن جعفر » و « مشهد كاظمي » تغيير نام داد. امّا نامگذاري آن به « كاظمين » يا گاهي اوقات به « جوادين »، در سال هاي اخير رواج يافته است. اكنون به اين شهر، كاظمين يا « كاظميه » مي گويند. در عرف عاميانه گاهي به كاظمين به اختصار « كاظم » گفته مي شود.( 1 )
كاظمين كه به معناي دو كاظم است، براي كاربرد « تغليب » در جمع دوتايي (تثنيه) مي باشد. روش تغليبي اين است كه گاهي در جمع دوتايي كه بايد مفردهاي آن يكسان باشند، حالت يكساني وجود ندارد. براي همين با نام يكي از مفردها را كه به لحاظي بر ديگري برتري دارد، تثنيه مي بندند. اما اين كه چرا برخي جوادين گفته اند و به مسأله برتري نسبي در تغليب توجّه ننموده اند، به اين جهت است كه گوهرهاي وجودي امامان( عليهم السلام ) از يك نور بوده و هيچ يك بر ديگري برتري ندارند; مگر در تقدّم در وجود. از اين رو تغليب به هر دو صورتش صحيح مي باشد. در معناي لفظ كاظم بايد گفت او كسي است كه شدت خشم خود را نگه مي دارد.( 2 ) اين صفت، در قرآن، از صفات متقين شمرده شده است.( 3 )
كاظم صفت برجسته امام موسي بن جعفر( عليه السلام ) است. در « مطالب السؤول » كمال الدين شافعي آمده، او براي حلم بي اندازه و گذشت فراوانش نسبت به افرادي كه به او ستم مي داشتند، كاظم نام گرفت; آن حضرت در برابربدي آنها به آنان نيكي مي كرد.( 4 )
1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج10، ق3، ص30 ـ تاريخ كاظمين، ص21.
2 . همان، ص40.
3 . آل عمران، 134، (الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّآءِ وَالضَّرَّآءِ وَالْكَـظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ).
4 . موسوعة العتبات المقدّسة، ج9، ص38.
13 |
هم چنين مي توان بردباري امام( عليه السلام ) بر شراره هاي اندوه وانفسايي كه هر امام از رنج ديگران بر خود هموار مي ساخته و از مدار رضا و تسليم به حق خارج نمي شده را علّت اين نامگذاري دانست; چنان كه در زيارت ايشان آمده:
اللّهم و كما صَبَرَ علي غَيْظِ الْمِحَنِ و تَجَرَّعَ غُصَصَ الكُرَبِ و اِسْتَسْلَمَ لِرضاكَ وَ أَخْلَصَ الْطّاعَةَ لَكَ و مَحَضَ الخُشوعَ.( 1 )
1 . ... خدايا بر او درود فرست چنان كه برشدت محنت ها تاب آورد و اندوه بلاها را در خود فرو برد و براي رضاي تو تسليم بود و طاعت را براي تو ناب كرد و فروتني را محض.
همان، ج 10، ق 3، ص 47، مفاتيح الجنان، زيارت موسي بن جعفر ( عليه السلام ) .
14 |
سرزمين آباد
نقش خاص جغرافيايي منطقه كاظمين موجب گشت كه از آغاز تمدن بشري در بين النهرين، اين سرزمين هم مورد توجّه قرار گيرد. به گفته برخي از محققان، اين منطقه، بخشي از نواحي پايتخت دولت « كشي » بود. اين پايتخت كه « كاريكالزو » ناميده مي شد، توسط پادشاهي به همين نام، در 1500 ق.م. ساخته شد. اكنون بقاياي آن كه تل بزرگي است و به آن « عقرقوف » گفته مي شود، در 25 كيلومتري كاظمين قرار دارد.( 1 )
در عهد ساساني از اين منطقه به عنوان باغ يكي از پادشاهان ايراني كه « تسوج قطربل » ناميده مي شد، ياد شده است.( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص38.
2 . همان، ج 9، ص 11 ـ 12، الجغرافية الاجتماعية لمدينة الكاظمية الكبري، ص2.
15 |
شُونيزي
برخي از مورخان همچون خطيب بغدادي گفته اند كه مقابر قريش كه بعداً مشهد كاظمين نام گرفت، پيش تر مقبره شونيزي صغير نام داشت. شونيزي نام دو برادر بوده كه هر يك در دو آرامگاه جداگانه در منطقه كاظمين دفن شده اند.( 1 )
گفته شده، لفظ شونيزي عربي بوده و به معناي دانه سياه مي باشد. از اين رو احتمال دارد، اطلاق اين اسم، بعد از دوره ساسانيان باشد.( 2 )
مقبرة الشهداء ]آرامگاه شهيدان[
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص23 به نقل از تاريخ بغداد، ج1، ص120.
2 . تاريخ حرم كاظمين، ص13.
16 |
اولين آرامگاهي كه مسلمان ها در منطقه كاظمين به وجود آورده اند، مقبرة الشهداء بوده است. اين آرامگاه محل دفن مجاهداني بوده كه در درگيري با خوارج، قبل از جنگ نهروان به شهادت رسيده اند.
مقابر قريش
منصور دوانيقي بعد از رسيدن به حكومت، در سال 145 هـ .ق. در صدد برآمد پايتختي را براي حكومت خود
بنيان نهد. مكان اين پايتخت مزرعه اي به نام مباركه ـ كه به كشاورزان بغدادي تعلّق داشت و در غرب دجله و رو به روي قريه بغداد واقع بود ـ انتخاب شد. دليل اين انتخاب هم بلندي آن نسبت به قسمت شرقي دجله بود، تا ياراي مقاومت در برابر طغيان هاي دجله را داشته باشد.( 1 ) سرانجام بناي اين شهر مدوّر كه مدينة السلام نام گرفت، در تاريخ 149 هـ .ق. پايان پذيرفت.( 2 ) اما شادماني منصور از برپايي چنين پايتختي ديري نپاييد و در سال 150 هـ .ق. پسرش، جعفر اكبر، وفات يافت. از اين رو منصور براي گرامي داشت مقام فرزند از دست رفته، قبرستاني اختصاصي در شمال شهر جديد، براي قريشيان ايجاد كرد.( 3 ) اين شد كه اين گورستان جديد، قبرستان قريش نام گرفت.
غربت يك مرگ
هارون در سال 179 هـ .ق. تصميم گرفت قبل از مرگ، مسأله خلافت بعد از خود را حل كند. او با دورانديشي اي
كه در امر خلافت روا مي داشت، دريافته بود كه بعد از او نزاع هاي خانوادگي زيادي براي دستيابي به پست خلافت درخواهد گرفت. تصميم هارون اين بود كه سه تن از فرزندان برجسته خود را انتخاب كرده تا هر يك بعد از ديگري به خلافت برسند. براي عملي ساختن اين تصميم از همه افراد برجسته نقاط مختلف كشور دعوت كرد تا به حج آمده تا او اين امر مهم خود را با آنان در ميان گذارد.( 4 )
اما هارون هنوز خيال آسوده اي نداشت. امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) با آن قدرت بزرگ معنوي در مدينه، خطر تهديدكننده اي براي آينده خلافت بود. هارون كه پيش از اين توانسته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ حرم كاظمين، ص 13 ـ 14، الجغرافية الاجتماعية لمدينة الكاظمية الكبري، ص24.
2 . همان، ص 13 ـ 14، موسوعة العتبات المقدسة، ج 9، ص 22، الجغرافية الاجتماعية لمدينة الكاظمية الكبري، ص 25.
3. همان، ص15 ـ 14.
4 . منتهي الآمال، ج2، « در بيان شهادت موسي بن جعفر ( عليه السلام ) »، بحارالأنوار، ج48، ص208 ـ 207.
17 |
بود از اظهارات برادرزاده( 1 ) منحرف امام ( عليه السلام ) ، دستاويز مناسبي براي دستگيري امام ( عليه السلام ) بيابد، هنگام رفتن به موسم حج دستور بازداشت امام ( عليه السلام ) را صادر كرد.( 2 )
اين بازداشت چهار سال طول كشيد. اما هارون نتوانست خللي در اراده شكست ناپذير امام ( عليه السلام ) به وجود آورد. امام ( عليه السلام ) زندان را عبادتگاه خود ساخته بود و هارون خود را در برابر اين اراده، سخت خُرد و ناچيز مي ديد. او حتي
نتوانست حداقل توبه نامه اي صوري از امام ( عليه السلام ) بگيرد، تا بر ناتواني خود سرپوشي گذارد. اين سرسختي امام ( عليه السلام ) باعث شد، هارون آخرين اقدام خود را اجرا كند.
هارون به عباس بن محمّد ـ كه قبلاً براي اجراي فرمان قتل امام ( عليه السلام ) اعلام آمادگي كرده بود ـ دستور كشتن آن حضرت را داد. عباس هم به زندانبان امام ( عليه السلام ) ، سندي بن شاهك، دستور داد تا ايشان را از طريق مسموم كردن غذا به شهادت برساند. ولي امام ( عليه السلام ) كه از نيت شوم آن ها آگاه بود، از خوردن آن غذاي مسموم خودداري كرد. سندي هم براي برآوردن مقصود، از رسيدن هر نوع غذا به امام ( عليه السلام ) جلوگيري كرد تا اين كه امام ( عليه السلام ) بعد از سه روز مجبور شد به خوردن غذاي مسموم تن در دهد.
هارون هم براي اين كه در معرض اتهام قتل امام ( عليه السلام ) قرار نگيرد، گروه كثيري از بزرگان بغداد را به نزد موسي بن جعفر ( عليه السلام ) فرا خواند تا از حال و روز او با خبر شوند. سندي ابن شاهك در حضور اين جمع، وضعيت مناسبي را كه امام ( عليه السلام ) در آن به سر مي برد، براي حاضرين تشريح كرد. اما امام ( عليه السلام ) نگذاشت نقشه هارون عملي شود و با بيان اين كه سندي به دستور هارون او را سم خورانده، آن ها را از مرگ خود تا سه روز ديگر آگاه ساخت.( 3 )
از طرفي علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) كه در مدينه به سر مي برد، به دستور پدر، مدت چهار سال بود كه در دهليز خانه به خواب مي رفت تا اين كه اين عمل در شب ششم رجب 183 هـ .ق. به پايان رسيد. حضرت آن شب از محلي كه در آن مي خوابيدند، با طيّ الأرض، به بغداد رفت تا مراسم خاكسپاري پدر را به جا آورد. هر چند اين حضور به گونه اي انجام شد كه حاضران در انجام آن مراسم، با حجابي كه خداوند متعال بر چشمانشان افكنده بود، نتوانستند آن را درك كنند.( 4 )
امام ( عليه السلام ) را بر پل رصافه قرار دادند و چهره شان را گشودند تا مردم باور كنند حضرت به مرگ طبيعي از دنيا رفته است. عموي هارون، سليمان بن جعفر، آخرين ترفند دستگاه خلافت را اجرا كرد. او جلودار شد تا مراسم دفن امام ( عليه السلام ) انجام گيرد.( 5 )
1 . علي بن اسماعيل بن جعفر.
2 . منتهي الآمال، ج2، « در بيان شهادت موسي بن جعفر ( عليه السلام ) »، بحارالأنوار، ج48، ص209.
3 . موسوعة العتبات المقدّسة، ج9، ص56 ـ 57; منتهي الآمال، ج2، « در بيان شهادت موسي بن جعفر ( عليه السلام ) ».
4 . بحارالأنوار، ج48، ص246.
5 . همان، ص148 ـ موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص57.
18 |
سرانجام روز جمعه، پيكر امام ( عليه السلام ) كه از طرف خيل گسترده مردم بغداد به همراه عموي هارون و مسؤولان مملكتي مشايعت مي شد، به قبرستان قريش برده شد و در نزديكي قبر عيسي بن عبدالله نوفلي دفن گرديد. سن
شريف امام ( عليه السلام ) به هنگام شهادت، 55 سال، و مدت امامت ايشان 35 سال بود.( 1 )
غم ديگر
معتصم در آغاز سال 220 هـ .ق. امام جواد ( عليه السلام ) را از مدينه به بغداد فراخواند. امام ( عليه السلام ) تغيير سياست حكومت را به خوبي احساس كرد و دريافت كه اين دعوت، دعوتي معمولي نيست. از اين رو، فرزند ارشد خود، علي النقي ( عليه السلام ) را در حضور جمعي از شيعيان برجسته به نيابت معرفي كرد. بعد از آن، به همراه همسرش، ام فضل (دختر مأمون) كه خويشانش در بغداد به سر مي بردند، به بغداد رفت و در 28 محرم 220 هـ .ق. به آن جا رسيد.
بعد از ورود امام ( عليه السلام ) به بغداد، معتصم يك سال ايشان را در حبس نگه داشت و به هيچ كس اجازه ملاقات با حضرت را نداد. او در اين مدت به انتظار فرصتي بود تا نقشه خود را عليه امام ( عليه السلام ) عملي كند و او را به قتل رساند. به همين جهت، گروهي از محرمان اسرار را فرمان داد تا به دروغ شهادت دهند كه حضرت قصد توطئه عليه حكومت را دارد. اما امام ( عليه السلام ) پذيراي تهمت نشد و گفته هاي شاهدان را منكر شد. معتصم شاهدان را حاضر ساخت تا گواهي دروغين خود را نزد امام ( عليه السلام ) تكرار كنند. در اين جا گوشه اي از معجزات خلافت الهي آشكار شد. حضرت دست نياز به آسمان بلند كرد و فرمود:
معبودم! اگر اينان بر من دروغ بسته اند، جانشان را بگير.
حاضران در مجلس به جايگاه شهود نگاه كردند. آن محل به سختي لرزيد و هربار كه از لرزش مي ايستاد، گواهان با صورت به زمين پرت مي شدند. معتصم كه هراسان شد، به حضرت عرض كرد:
اي فرزند رسول خدا! من از آنچه گفته ام، توبه مي كنم. از خداوند متعال بخواهيد زمين را براي ما آرام كند.
حضرت جواد ( عليه السلام ) دست طلب برگشود و عرض كرد:
خداي من! زمين را ساكن فرما و جان رفته حاضران را به ايشان بازگردان.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان، ج 48، ص234 ـ منتهي الآمال، ج2.
19 |
اما اين معجزه تأثيري در دل سنگ معتصم نگذاشت و از كبر و سرمستي او هيچ نكاست. اين بار احمد بن ابي دؤاد( 1 )، قاضي القضاة، كه بر مقام فقهي امام جواد ( عليه السلام ) رشك مي برد، آتش كينه را در دل معتصم افروخت و معتصم بار ديگر تصميم به قتل امام ( عليه السلام ) گرفت. او جعفر، فرزند هارون را با خود همرأي كرد و هر دو، ام فضل (دختر مأمون) را كه به علّت توجّه امام ( عليه السلام ) به مادر امام هادي ( عليه السلام ) ، و ترجيح او بر خود كه عقيم بود، بر ايشان خشمناك بود، به قتل امام ترغيب كردند و شايد هم ناسازگاري روحيه
درباري ام فضل با آن زندگي بي پيرايه امام، ناخشنودي او را كه رؤياي بازگشت به دربار را داشت، افزون ساخته بود. جعفر به نزد خواهرش رفت. ام فضل و جعفر هر دو از يك پدر و مادر بودند و سخن جعفر در ام فضل مؤثر بود. او نقشه خود را با وي در ميان گذاشت و موافقت او را جلب كرد. بالأخره، ام فضل كه قساوت را از پدر به ارث برده بود، پارچه اي را به سم آغشت و... نقشه اجرا شد. سم در بدن حضرت نفوذ كرد. حضرت كه حرارت سم را در خود احساس مي كرد. چهره شان دگرگون گشت. ام فضل به گريه افتاد. او پشيمان شده بود. اما پشيماني سودي نداشت. حضرت به او فرمود: اين چه گريه اي است؟ خدا را قسم مي دهم تو را به فقري جبران ناپذير و دردي آشكار مبتلا كند.( 2 )
امام هادي ( عليه السلام ) كه در مدينه به سر مي برد; با احساس مرگ پدر، با زمين پيمايي الهي (طي الأرض)، به طرفة العيني خود را به بغداد رساند و مراسم تدفين پدر را به جا آورد. هر چند حكومت مي خواست اين مراسم در سكوت انجام گيرد، اما حضور دوازده هزار نفري شيعيان بغداد در اين مراسم، فضاي غمبار سكوت را شكست.
شيعيان حضرت را به قبرستان قريش آوردند و در پشت مزار جدّ بزرگوارشان، حضرت امام موسي كاظم ( عليه السلام ) ، دفن كردند.
خاك ماتم ريخت بر فرقش ملك از ماتمش *** كوه،مندك شد و آه و ناله و بار غمش( 3 )
در « الدّرالنظيم » نوشته شيخ جمال الدّين يوسف بن حاتم عاملي، شاگرد محقق حلي، آمده كه: امام موسي كاظم ( عليه السلام ) زميني را كه در آن دفن شده اند، پيش از مرگ خريده بودند. مسعودي نيز در اثبات الوصية خود اين مطلب را گفته است.( 4 ) اگر اين روايت درست باشد،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در منتهي الآمال « ابن ابي داود » آمده است.
2.نفرين مزبور در حق ام فضل تحقّق يافت و او در پنهاني ترين عضو خود به مرض ناسور مبتلا شد. درمان اين مرض او را به فقر كشاند، اما باز سودي نداشت. سرانجام به همين مرض هلاك شد.
3 . نگاهي گذرا بر زندگاني امام جواد ( عليه السلام ) ، از ص129 ـ 139 و ص 166 ـ الامام الجواد من المهد إلي اللحد، ص407. موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص223. منتهي الآمال، ج2.
4 . تاريخ حرم كاظمين، ص220 به نقل از اثبات الوصية، ص164.
20 |
گوياي اهميت و ارزش قبرستان قريش است. وقتي امام جواد ( عليه السلام ) وفات يافتند، مدفن او را نزد قبر جدّ بزرگوارشان و در پشت آن قرار دادند.( 1 )
معزّالدّوله
در سال 334 هـ .ق. معزالدوله وارد بغداد شد و
حكومت به صورت عملي در اختيار وي قرار گرفت و خلافت تنها سند مشروعيتي شد براي حكمراني آل بويه. از اين تاريخ به بعد مشهد كاظمين از جهات گوناگون مورد توجّه بود.
در سال 336 هـ .ق. بناي حرم تجديد شد و ساختماني نو بنا گرديد. بناي ساختمان از آجر بود و در ميان آجرها هم گل ارمني را كه با شير مايع و موي بز خمير شده بود، مي گذاشتند تا بناي حرم كه از جانب رود دجله تهديد مي شد، دوام بيشتري يابد. از اجزاي اين بنا دو قبه مجلل از چوب ساج بود كه به صورت دو كاسه واژگون بر فراز ساختمان حرم خودنمايي مي كرد. اين گنبدها بزرگ بودند و فضاي داخلي آن ها مي توانست عده زيادي از زائران را در خود جاي دهد. بر روي قبرها ضريحي از چوب ساج كه با منبت كاري هاي زيبا آراسته شده بود، قرار داده شد. رو به روي بناي حرم صحني ايجاد شد كه ديوار بلندي آن را احاطه مي نمود. در شمال آن هم مسجدي بنا گرديد. معزالدوله براي به وجود آوردن امنيت در كاظمين كه از شهر بغداد دور افتاده بود، عده اي از سربازان خود را به همراه ساز و برگ نظامي براي حفاظت در آن جا گمارد. او براي تثبيت معنوي حرم نيز تا يك كيلومتري مشهد كاظمين را شعاع حرم قرار داد. هر كس كه خود را در اين شعاع
مي رساند، از تعقيب و مجازات در امان مي ماند.( 2 )معزالدوله كه كوشيده بود با دعوت از عالمي چون: ابن قولويه به بغداد، و دادن مرجعيت فقهي به ابن جُنَيد ـ از بزرگان فقه شيعه ـ به توسعه فرهنگ تشيع بپردازد، در اطراف صحن هم حجره هايي براي سكونت دانش جويان شيعي بنا گذاشت و در ضلع شرقي آن، مدرسي براي تدريس عمومي فراهم آورد.( 3 )
او هم چنين به همراه وزرا و شخصيت هاي برجسته حكومتي اش، در هر پنجشنبه به زيارت حرم آمده و شب جمعه، در خانه بزرگي كه در اطراف حرم بنا كرده بود، بيتوته مي نمود و سپس بعد از زيارت مجدد، بعد از ظهر جمعه به بغداد برمي گشت. معزالدوله در سال 352 هـ .ق. دستور رسمي برگزاري مراسم سوگواري براي امام حسين ( عليه السلام ) در ماه محرم را داد. طبق اين دستور در روز عاشورا، دكان ها و بازار در بغداد تعطيل مي شد و مردم با سر دادن شيون و زاري و سر و سينه زنان و در حالي كه گنبد پوشانده با گليمي را با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ الامامين، ص53.
2 . تاريخ حرم كاظمين، 27 ـ 26، به نقل از صدي الفؤاد، ص 12 ـ 11، تاريخ كاظمين، ص76 ـ 74، موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص163 به نقل از تاريخ الامامين، ص53 ـ 55.
3 . همان، ص77.
21 |
خود حمل مي كردند، روانه حرم مي شدند.( 1 ) معزالدوله در سال 356 هـ .ق. پس از 21 سال
حكومت مستقل در بغداد، چشم از جهان فرو بست. ابن قولويه بر جنازه وي نماز خواند. جسد او را در معزّيه، خانه شخصي او در شماسيه بغداد، به امانت گذاشتند تا اين كه عزّالدوله بختيار، فرزندش، حكومت را در دست گرفت. او مقبره با شكوهي براي پدر در جوار حرم بنا كرد و سرانجام در سال 358 هـ .ق. جسد پدرش را با تشريفات كامل به اين آرامگاه انتقال داد.( 2 )
عضدالدوله
او در سال 369 هـ .ق. ديواري را در اطراف ساختمان حرم كاظمين بنا كرد.( 3 )
در سال 371 هـ .ق. عضدالدوله براي رفاه زوار و اهالي كرخ، بيمارستان عضدي را در قسمت غربي بغداد، بين كرخ و كاظميه، افتتاح نمود.( 4 ) در عاشوراي 373 هـ .ق. عضدالدوله وفات يافت. جسدش را در آرامگاه ويژه اي
كه خود در كنار حرم مهيا كرده بود، به خاك سپردند.( 5 )
در سال 378 هـ .ق. زماني كه شرف الدوله، پسر
عضدالدوله، در بغداد به سر مي برد، وزير ترك زبان او، ابوطاهر سباش، با حفر نهر بزرگي، از نهر دجيل اقدام به آبرساني به مشهد كاظمين كرد. پيش تر اهالي و زوار مجبور بودند براي دسترسي به آب، يا چاه بكنند، يا مسافت هاي طولاني بپيمايند.( 6 )
حرم در آتش
با قدرت يافتن سلاجقه، آل بويه كه در بحبوحه نزاع هاي خانوادگي، شكوه گذشته خود را از دست داده بودند، به انتهاي قدرت خود رسيدند. ابوكاليجار، سلطان بويه اي، به ناچار در سال 439 هـ .ق. با طغرل صلح كرد و ديالمه عراق تابع سلجوقي ها شدند.
گروهي از سنّيان متعصب، در سال 443 هـ .ق. در يك درگيري با شيعيان به داخل حرم هجوم برده، چراغ هاي طلا، نقره، پرده ها و ديگر اشياي قيمتي حرم را غارت نمودند. دامنه غارت، آرامگاه ها و ساختمان هاي مربوط به حرم را فرا گرفت. فرداي آن روز، فتنه گران، با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص163 به نقل از تاريخ الامامين، ص53ـ55.
2 . تاريخ كاظمين، ص80.
3 . همان، ص28 ـ 29، تاريخ الامامين، ص 57 ـ 58.
4 . الجغرافية الاجتماعية لمدينة الكاظمية، ص32 و تاريخ الامامين، ص58 ـ 57.
5 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص116 به نقل از المنتظم، ج7، ص120.
6 . موسوعة العتبات المقدسه، ج9، ص109، تاريخ حرم كاظمين، ص29 ـ 28، تاريخ كاظمين، ص82 ـ 81، الجغرافية الاجتماعية لمدينة الكاظمية، ص32.
22 |
جمعيتي بيش تر، به حرم حمله برده، تمامي آرامگاه ها
را آتش زدند. آتش، ضريح و گنبدهاي چوبي حرم را هم
در خود فرو برد.( 1 )
هبة الدّين، ـ رئيس مبلّغان فرقه فاطمي ـ (م 470 هـ .ق.) در اين باره شعري سرود كه ترجمه آن چنين است:
« چرا اين آسمان خشك نمي شود. چرا كوه ها به حركت در نمي آيند و چرا خورشيد و ستارگان تاريك نمي گردند و آنچه در زير آسمان است، چرا در زمين فرو نمي رود؟ چرا زمين نمي شكافد، آن را چه مي شود كه آرامش درياها را به هم نمي زند؟ چرا به دنبال اشك چشم، خونابه جاري نمي شود تا رودها را در خود غرق كند؟ قبر موسي بن جعفر شكافته شد. پس قيامت كي به پامي شود؟ حريم او با آتش شعلهور مي شود. در حالي كه آتش بر زائر او حرام است. »( 2 )
روز انتقام
در ذي حجه سال 450 هـ .ق. هنگامي كه طغرل در شورش برادرش، ابراهيم ينال، در همدان گرفتار بود و
بغداد از سپاهيان ترك خالي شد، بساسيري( 3 ) به همراه قريش بن بدران، به بغداد حمله آورد و به آساني آن را فتح نمود.
روز فتح بغداد، پيشاپيش سپاه بساسيري، پرچم هاي سفيد مصري در اهتزاز بود. بر بالاي سر بساسيري، هم علم هايي افراشته بود كه نام مستنصربالله، خليفه فاطمي، مصر بر آن نوشته شده بود.(4 )
ورود بساسيري مورد استقبال شيعيان قرار گرفت. آزادي عمل شيعيان بالا گرفت و در تمامي عراق، در اذان « حي علي خيرالعمل » گفته شد. بساسيري از عاملان آتش سوزي در حرم كاظمين انتقام گرفت و عدالت را در شهر برقرار نمود.( 5 )
به گفته برخي محققان، بساسيري در طول يك سال
حكومتش، حرم را كه در طول شورش ها آسيب فراواني ديده بود، مرمت كرد.( 6 )
1 . موسوعة العتبات المقدسه، ج9، ص96 ـ 97 و تاريخ حرم كاظمين، ص29 ـ 30.
2 . تاريخ حرم كاظمين، ص31 ـ 32 به نقل از ديوان هبة الدين، ص256.
3. بساسيري مورد علاقه سيد مرتضي بود و در سال 439 هـ .ق. اقدام به بناي گنبدي بر مرقد عسكريين در سامرا كرد. بساسيري با آل مزيد، حاكمان شيعي حله نيز پيوند خويشاوندي داشت و با آنان هم پيمان بود. او توانست نزد خليفه وقت ارج و قرب بالايي بيابد تا حدي كه به نام او در منابر عراق خطبه مي خواندند، اما رفته رفته بين او و خليفه اختلافي پيش آمد. پس از آن، بساسيري با خلفاي فاطمي مصر ارتباط برقرار كرد.
4 . البداية والنهاية، ج12-11، ص103-85; دائرة المعارف،ج5، ص410; اعيان الشيعه، ج3، ص 566 ـ 565 به نقل از مجالس المؤمنين.
5 . همان، ج12، ص98 ـ 96.
6 . تاريخ حرم كاظمين، ص33 به نقل از مشهد الكاظمين، ص7.
23 |
دو صندوق چوبي جديد، بر هر يك از مرقدهاي شريف گذاشته شد و گنبدي از ساج بر پايه هاي چوبي از همان جنس بنا گرديد و حرم كه پيش تر داراي دو گنبد بود يك گنبدي گشت. از طرف جنوب مشهد هم تالاري بزرگ به همراه مسجد و مأذَنَه ساخته شد.( 1 )
مَجدُالمُلك
در سال 466 هـ .ق. رود دجله طغيان كرد. اين طغيان بزرگ كه با توفان همراه بود، مشهد را در آب فرو برد و به ديوارهاي آن، و قسمتي از ساختمان ها آسيب رساند.( 2 )
با حضور فردي شيعي چون مجدالملك، ابوالفضل براوستاني قمي، در پست وزارت بركيارق بن ملكشاه سلجوقي، حرم كاظمين، همچون ديگر مشاهد ائمه، مورد توجّه قرار گرفت. در سال 490 هـ .ق. مجدالملك دستور بازسازي حرم كاظمين را داد.
حرم با بنايي محكم دوباره ساخته شد و ديوارهايش باكاشي زينت يافت. دو صندوق چوبي از ساج بر روي دو قبر شريف گذاشته شد و مسجدي كه در شمال حرم قرار داشت، تعمير گشت. هم چنين دو مناره بلند هم براي مشهد احداث گرديد. در كنار حرم نيز استراحتگاه بزرگي كه اتاق هايي در آن وجود داشت، براي زائران فراهم آمد. اين بازسازي، تا سال 517 هـ .ق. پايدار ماند.( 3 )
در عاشوراي 517 هـ .ق. با ورود پيروزمندانه مُستَرشِدُ بالله كه به جنگ امير شيعي حلّه، ديبس بن صدقه، نورالدوله، رفته بود، در بغداد جشني برپا شد.
عده اي نيز از اين فرصت استفاده كرده و در هجومي جمعي، به غارت مشهد كاظمين پرداختند. آن ها پنجره هاي حرم را كندند و گنجينه ها و نفايس آن را ربودند. با مطلع
شدن علويان كه در خانه هاي خود مراسم سوگواري را انجام مي دادند، آن ها به ديوان خلافت شكايت بردند و
خليفه هم پس از اطلاع از اين رويداد، در ضمن دستوري، اين غارت را محكوم كرد و نظرخادم را به آن جا فرستاد تا غارتگران را به مجازات رساند. نظرخادم به مشهد رفت و
فرمان خليفه را اجرا نمود. او هم چنين توانست بعضي از اموال به غارت رفته حرم را بازگرداند.( 4 )
خلافت ناصر
1 . موسوعة العتبات، ج9، ص165 به نقل از تاريخ الامامين، ص62 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص32 به نقل از صدي الفؤاد، ص12 ـ 13 ، تاريخ كاظمين، ص89.
2 . همان، ج9، ص120 ـ 121 به نقل از المنتظم، ج9، ص 28 ـ 29، تاريخ كاظمين، ص 92 ـ 94.
3 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص165 ـ 166، به نقل از تاريخ الامامين، ص63، تاريخ حرم كاظمين، ص34، تاريخ كاظمين، ص94 ـ 95.
4 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص121 به نقل از المنتظم، ج9، ص243، تاريخ حرم كاظمين، ص35، تاريخ كاظمين، ص96.
24 |
در 554 هـ .ق. طغيان آب دجله، بغداد را به زير آب برد. از اين سيل، كاظميه هم در امان نماند.( 1 )
در 569 هـ .ق. باز طغيان دجله مسأله ساز شد. سيل، باعث بسته شدن راه منطقه حربيه به حرم گرديد. مردم كاظميه با بيل و كلنگ از شهر بيرون شتافتند تا با احداث سدي خاكي، شهر و حرم را از آسيب نگه دارند. اما با بالا آمدن بيش تر آب، اين سد هم نتوانست كاري انجام دهد.( 2 )
با شروع خلافت ناصر لدين الله از 575 هـ .ق. بغداد، شاهد تغيير مهمي در سياست سنتي خلافت عباسي شد. او نسبت به شيعيان توجّه بيش تري نمود; چنان كه برخي از مورخان او را داراي گرايش شيعي دانسته اند. منطقه كاظميه، به خصوص مشهد آن، در دوران حكومت ناصر، به سرعت در مسير توسعه و ترقي حركت خود را ادامه داد. از اولين كارهايي كه ناصر به آن دست زد، تعمير مشهد كاظمي بود. اين تعمير، با نظارت وزير قمي او، مؤيدالدّين محمّد بن محمّد، انجام گرفت. صندوق چوبي زراندود شده اي بر مرقدهاي شريف گذاشتند; رواق و تالاري از نو بنا گرديد و به بهترين شكل تزيين شد. صحن هم به نوبه
خود، توسعه پيدا كرد و بر تعداد حجره هاي پيرامون آن، افزوده گشت. گلدسته هاي موجود در حرم هم تزيين شدند. از جمله اقداماتي كه ناصر براي منطقه كاظميه انجام داد، ايجاد ديوار محله كاظميه بود; چون ديواري كه مشهد در پيرامون خود داشت، براي حفظ آن از دست غارتگران و جلوگيري از طغيان هاي دجله كافي به نظر نمي آمد. ناصر همچنين دارالايتامي را در راستاي صحن شريف بنا گذاشت. مايحتاج اين دارالايتام، از طرف خود خليفه تأمين مي شد.
در ايام ناصر، مشهد منطقه امن قرار داده شد و هرگاه مجرمان و افراد نيازمند به آن جا پناه مي بردند، به دستور خليفه از جرايم آن ها گذشت مي شد و نيازمندي هاي فقرا هم برآورده مي گرديد.( 3 )
در سال 597 هـ .ق. خليفه ناصر، سيد نصيرالدّين ناصر ابن مهدي علوي رازي را كه از اهالي مشهد موسي بن جعفر ( عليه السلام ) بود، به وزارت خود گمارد.( 4 )
در سال 604 هـ .ق. در ماه رمضان، ناصر فرمان داد كه خانه هايي در محله هاي بغداد، از جمله كاظمين، ساخته شود. هدف از ايجاد اين خانه ها، دادن افطاري به فقرا بود و به همين جهت به آن ها دارالضيافه مي گفتند.
1 . همان، ج9، ص190 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص35.
2 . همان، ص165 ـ 166 به نقل از تاريخ الامامين، ص64، تاريخ كاظمين، ص97 ـ 98.
3 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص166 به نقل از تاريخ الامامين، ص65 ـ موسوعة العتبات المقدسة، ج10، ق1، ص106 به نقل از مختصر الخلفا، ص112 ـ 111 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص36 به نقل از صدي الفواد، ص13 ـ تاريخ كاظمين، ص99.
4 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص123 به نقل از مرآة الزمان، ج8، ق1، ص476.
25 |
در 569 هـ .ق. باز طغيان دجله مسأله ساز شد. سيل، باعث بسته شدن راه منطقه حربيه به حرم گرديد. مردم كاظميه با بيل و كلنگ از شهر بيرون شتافتند تا با احداث سدي خاكي، شهر و حرم را از آسيب نگه دارند. اما با بالا آمدن بيش تر آب، اين سد هم نتوانست كاري انجام دهد. ( 1 )
با شروع خلافت ناصر لدين الله از 575 هـ .ق. بغداد، شاهد تغيير مهمي در سياست سنتي خلافت عباسي شد. او نسبت به شيعيان توجّه بيش تري نمود; چنان كه برخي از مورخان او را داراي گرايش شيعي دانسته اند. منطقه كاظميه، به خصوص مشهد آن، در دوران حكومت ناصر، به سرعت در مسير توسعه و ترقي حركت خود را ادامه داد. از اولين كارهايي كه ناصر به آن دست زد، تعمير مشهد كاظمي بود. اين تعمير، با نظارت وزير قمي او، مؤيدالدّين محمّد بن محمّد، انجام گرفت. صندوق چوبي زراندود شده اي بر مرقدهاي شريف گذاشتند; رواق و تالاري از نو بنا گرديد و به بهترين شكل تزيين شد. صحن هم به نوبه
خود، توسعه پيدا كرد و بر تعداد حجره هاي پيرامون آن، افزوده گشت. گلدسته هاي موجود در حرم هم تزيين شدند. از جمله اقداماتي كه ناصر براي منطقه كاظميه انجام داد، ايجاد ديوار محله كاظميه بود; چون ديواري كه مشهد در پيرامون خود داشت، براي حفظ آن از دست غارتگران و جلوگيري از طغيان هاي دجله كافي به نظر نمي آمد. ناصر همچنين دارالايتامي را در راستاي صحن شريف بنا گذاشت. مايحتاج اين دارالايتام، از طرف خود خليفه تأمين مي شد.
در ايام ناصر، مشهد منطقه امن قرار داده شد و هرگاه مجرمان و افراد نيازمند به آن جا پناه مي بردند، به دستور خليفه از جرايم آن ها گذشت مي شد و نيازمندي هاي فقرا هم برآورده مي گرديد. ( 2 )
در سال 597 هـ .ق. خليفه ناصر، سيد نصيرالدّين ناصر ابن مهدي علوي رازي را كه از اهالي مشهد موسي بن جعفر ( عليه السلام ) بود، به وزارت خود گمارد. ( 3 )
در سال 604 هـ .ق. در ماه رمضان، ناصر فرمان داد كه خانه هايي در محله هاي بغداد، از جمله كاظمين، ساخته شود. هدف از ايجاد اين خانه ها، دادن افطاري به فقرا بود و به همين جهت به آن ها دارالضيافه مي گفتند.
در سال 608 هـ .ق. به دستور خليفه، در حجره هاي صحن شريف كاظمي، مدرسه علميه به پا شد. ناصر كه مي كوشيد بين شيعه و سني به جاي كدورت هاي گذشته، انس و الفت برقرار شود، مُسْنَد احمد بن حنبل را ـ كه از معتبرترين كتاب هاي اهل سنت شمرده مي شود ـ ، جزو كتب درسي قرار داد كه توسّط علي صفي الدّين محمّد بن معدالموسوي، فقيه امامي، تدريس مي شد. گروهي از انديشمندان و فقها هم براي پيشرفت اين مدرسه كتاب هاي زيادي وقف كردند. هم چنين از طرف ناصر، براي طلاب مدرسه، كمك هزينه اي تعيين شد. ( 4 )
ناصر در آخرين شب رمضان 622 هـ .ق. وفات كرد و پسرش ظاهر به خلافت رسيد. در ابتداي حكومت ظاهر،
در كاظمين آتش سوزي بزرگي اتفاق افتاد. آتش به صندوق ها، ضريح و گنبد شريف سرايت كرد. خليفه ظاهر، بعد از آتش سوزي، تعميرات حرم را آغاز نمود امّا عمرش وفا نكرد و در سال 623 هـ .ق. چشم از جهان فرو بست. ( 5 )
1 . همان، ص165 ـ 166 به نقل از تاريخ الامامين، ص64، تاريخ كاظمين، ص97 ـ 98.
2 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص166 به نقل از تاريخ الامامين، ص65 ـ موسوعة العتبات المقدسة، ج10، ق1، ص106 به نقل از مختصر الخلفا، ص112 ـ 111 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص36 به نقل از صدي الفواد، ص13 ـ تاريخ كاظمين، ص99.
3 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص123 به نقل از مرآة الزمان، ج8، ق1، ص476.
4 . همان، ج 9، ص123 و ص167 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص37 ـ تاريخ كاظمين، ص110 ـ 111.
5 . موسوعة العتبات المقدسه، ج9، ص106 ـ تاريخ كاظمين، ص111.
26 |