بخش 2
آخرین خلیفه عهد مغول سلطان اویس آغاز درخشش اتراک در کاظمین ضریح فولادی غارت حرم هدایای نادر اصلاحات قاجار مدحت پاشا فرهاد میرزا قرن سیزده بخش سوم: کاظمین در چشمان یک زائر فصل اوّل: نگاهی کوتاه به زندگی دو امام(علیهما السلام) باب الحوائج باب المراد فصل دوم: نگاهی به وضع کنونی حرم و شمه ای از آداب آن دور نمای حرم گذری در حرم گـاه صـدق درب های مطهر صحـن تا روضه رواق های حرم روضـه درب های روضه اذن ورود زیارت توصیفی از روضه ها ضـریـح جلوه گاه هنر نگاره شعر بخش چهارم: کاظمین در گستره دین جغرافیای دینی شهر کاظمین کاظمین در روایات کاظمین در حکایات آثاری از گذشته گنجینه به غارت رفته
آخرين خليفه
مستنصر، فرزند ظاهر، در سال 623 هـ .ق. به خلافت رسيد. تعميرات حرم كه ناتمام مانده بود، با نظارت احمد جمال الدّين تداوم يافت. گنبدي نو به شكل مخروطي بر حرم افراشته شد; گلدسته ها تكميل شد و تالار و صحن حرم توسعه پيدا كرد; دو صندوق چوبي زيبا و منبت كاري شده بر روي قبرها گذاشته شد. اكنون يكي از آن ها كه بر قبر امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) گذاشته مي شد، در موزه آثار عربي بغداد نگهداري مي شود. ( 1 )
بعد از بازسازي هايي كه مستنصر در كاظميه انجام داد، علت عمده اي كه در اواخر خلافت عباسي باعث توسعه و عمران كاظميه گرديد، اين بود كه معتصم ـ آخرين خليفه عباسي ـ فرمان داد از برگزاري مراسم سوگواري محرّم در تمامي شهرهاي عراق به جز مشهد كاظمين جلوگيري شود. اين مسأله موجب شد كه توجّه شيعيان نسبت به سكونت در
كاظميه، معطوف گردد و گسترش جمعيت نيز به نوبه خود عمران و آبادي كاظميه را به همراه آورد. ( 2 )
در شوال 646 هـ .ق. باز رودخانه دجله طغيان كرد. بر اثر اين حادثه، قسمتي از ديوار حرم كاظمين فرو ريخت. ( 3 )
در ذي حجه همان سال بار ديگر خروش دجله بغداد غربي را به زير آب برد و تمام حرم زير آب رفت; به گونه اي كه تنها قسمتي از گنبد حرم پيدا بود. امّا اين سيل تنها باعث از دست رفتن تزيينات داخلي حرم گرديد. ( 4 )معتصم، دستور بازسازي حرم را داد. هنگام مرمت ديوارهاي حرم، ظرف سفاليني پيدا شد كه در آن هزار درهم قديمي به چشم مي خورد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ حرم كاظمين، ص39 ـ تاريخ كاظمين، ص112 ـ 111.
2 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص106 ـ تاريخ كاظمين، ص 42 ـ 41.
3 . همان، ج9، ص110.
4 . همان، ج1، ص110.
27 |
شماري، از سكّه ها يوناني، و شماري، سكه هاي ضرب شده عهد اسلامي بودند. سكّه هاي ضرب بغداد و واسط، مربوط به سال 130 هـ .ق. در ميان اين گنجينه وجود داشت. خليفه دستور داد، از اين سكه ها، در تعمير حرم استفاده شود. مردم سكّه ها را به بالاترين قيمت خريدند. شماري از سكّه ها به بزرگان هديه شد و در عوض، آنان نيز براي بازسازي حرم كمك هاي شايان نمودند. ( 1 )
عهد مغول
بغداد سال 656 هـ .ق. در آتش خشم مغول سوخت. هشتصد هزار شيعه و سني كشته شدند و ويراني عظيمي به جا ماند. هنگامي كه نبرد براي تسخير شهر بغداد ادامه داشت، هولاكو فرمان داد كه منجنيق ها كاظمين را هدف قرار دهند. حرم طعمه حريق شد و خساراتي ديد. حرم كاظمين تنها حرمي بود كه در هجوم مغولان به عراق آسيب ديد. چون با اقداماتي كه گروه اعزامي شهر حلّه به دربار هولاكو انجام دادند، توافق شد كه نجف، كربلا و ديگر مشاهد، از خطر حمله مغولان، در امان باشند. ( 2 )
اين مظلوميت مشهد كاظميه، گواه صادقي است بر اين كه نقش خواجه نصيرالدين طوسي كه بعد از آزادي از اسارت اسماعيليه، در اسارت ديگري گرفتار آمده بود، در بارگاه مغولان اندك بود و در واقع، تأثير خواجه بر هولاكو در مرحله بعد صورت گرفت و در ابتداي امر وجود نداشت. ( 3 )
امير قراتاي مغول، سيد عمادالدّين عمر بن محمّد قزويني را كه مردي با دين و منصف بود، جانشين خود ساخت. قزويني هم شهاب الدّين علي بن عبدالله را به
رياست اوقاف تعيين نمود و دستور بازسازي مسجد جامع خليفه و حرم امام كاظم ( عليه السلام ) را داد. ( 4 )
در سال 657 هـ .ق. از طرف هولاكو اين كار به علاءالدّين عطا ملك جويني واگذار شد. جويني كه شيعي بود، در زمره اولين اقدامات خود، تعمير و بازسازي حرم مطهر كاظمين را قرار داد. رواق، روضه، صحن و ديوارهاي حرم به كاشي هاي زيباي معرق و بسيار نفيس آراسته شد. نمونه اين كاشي ها، ممكن است كاشي هايي باشد كه در موزه آستانه قم موجود بوده و عكس سه سوار مغول بر آن ها نقش شده است.
1 . همان ـ تاريخ حرم كاظمين، ص42.
2 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص217 ـ 216.
3 . تاريخ تشيع در ايران، ص362 به نقل از البداية و النهايه، ج13، ص268 ـ 267.
4 . تاريخ حرم كاظمين، ص 56 ـ 55 به نقل از جامع التواريخ، ج2، ص293، موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص219 به نقل از الحوادث الجامعة، ص233.
28 |
شيعه بودن اكثر وزراي ايلخانان، نفوذ خواجه نصيرالدّين طوسي بر اوقاف و نقابت آل طاووس، دلايلي هستند كه گوياي استحكام و زيبايي ساختمان حرم و شكوفايي توسعه كاظمين در اين دوران است. ( 1 )
جويني در سال 671 هـ .ق. وفات كرد و بعد از آن كه خواجه نصيرالدين طوسي بر او نماز گزارد، در يكي از ايوان هاي رواق غربي دفن شد. در 18 ذي حجه همين
سال، خواجه نصيرالدين طوسي حيات را بدرود گفت و در حرم كاظمين دفن گرديد.
در سال 725 هـ .ق. دجله طغيان كرد و كاظميه در آب فرو رفت. در اين طغيان، مشهد آسيب هايي ديد كه در سال 726 هـ .ق. از طرف سلطان ابوسعيد دستور مرمت آن داده شد. ( 2 )
از كاظمين و مشهدش، در نوشته برخي از سياحان ومورخان هم عصر با ايلخانان، و كمي بعدتر، گزارش هاي كوتاهي به چشم مي خورد.
ابن خلكان (م 680 هـ .ق.) در وفيات الاعيانش، در شرح امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) ، در ياد كردش از كاظمين، از حرم آن، سخن به ميان آورده و گفته است:
« قبر ايشان در آن جا مشهور بوده و زيارتگاه است. حرم باشكوه و بزرگي آن جاست كه داراي چراغ هايي از طلا و نقره و انواع وسايل و فرش هاي كمياب است. » ( 3 )
ابن بطوطه سيّاح، در توصيف ديدار خود از شهر بغداد در تاريخ 727 هـ .ق. از كاظمين ياد كرده و گفته است:
« در اين طرف ]غرب بغداد[، قبر موسي بن جعفر ( عليه السلام ) ،
پدر علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) ، بوده و در كنار آن، قبر حضرت جواد ( عليه السلام ) قرار دارد. روي اين دو قبر، ضريح چوبي كار گذاشته شده; سطح آن را با ورق هاي نقره پوشانيده اند. » ( 4 )
ابوالفداء (م 732 هـ .ق.) ضمن شرح حال امام كاظم ( عليه السلام ) در تاريخ خود سخني درباره كاظمين دارد:
« قبر ]امام[ كاظم ] ( عليه السلام ) [ در آن جا مشهور و معروف است. حرم بزرگي دارد و در غرب بغداد واقع است. » ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص168، به نقل از تاريخ الامامين، ص71 ـ تاريخ كاظمين، ص119 ـ 118.
2 . تاريخ كاظمين، ص119.
3 . وفيات الأعيان، ج4، ص395 به نقل از تاريخ حرم كاظمين، ص50.
4 . تاريخ حرم كاظمين، ص57، به نقل از رحله ابن بطوطه، ج1، ص141.
5 . همان منبع، ص 58 به نقل از تاريخ ابي الفداء، ج 2، ص 16.
29 |
در سال 765 هـ .ق. دجله طغيان كرد و بغداد در آب فرو رفت; در مشهد كاظمين آب به راه افتاد و آسيب هايي
جدي به آن وارد شد. مشهد به اين حال باقي ماند تا اين كه سلطان اويس جلايري در سال 769 هـ .ق. دستور مرمت آن را صادر كرد; رواق و صحن در ضمن اين بازسازي تعمير گرديد و مهمانسرايي براي استراحت زائران ساخته شد; بر روي مرقدهاي شريف هم دو صندوق خاتم گذاشته شد كه داراي نقوش زيبا و كتيبه هاي برجسته اي از آيات قرآني و
غير آن بود. برخي گفته اند اين دو صندوق بر روي صندوق هاي مستنصري گذاشته شد; هم چنين روضه شريف با كاشي تزيين گشت و دو گنبد و دو مناره بلند براي آن ساخته شد. سلطان اويس علاوه بر اين كارها، اموال زيادي را بين خدمتگزاران حرم و فقرايي كه ساكن كاظميه بودند، پرداخت نمود و خانه هايي نيز براي شان ساخت. با اقدامات سلطان، كليه ساختمان هاي حرم كه احتياج به مرمت داشت، اصلاح شدند. ( 1 )
آغاز درخشش
با ورود پيروزمندانه شاه اسماعيل صفوي به بغداد در بيست و پنجم جمادي الثاني 914 هـ .ق. اين شهر از دست تركمن ها خارج شد. در همين سال، شاه اسماعيل مسؤوليت تعمير و مرمت مشهد امام موسي كاظم ( عليه السلام ) را بر عهده امير ديوان، خادم بيك، قرار داد.
اصلاحات انجام گرفته از طرف شاه اسماعيل، فراوان بود و تا سال 935 هـ .ق. ادامه يافت. اين اصلاحات عبارت بودند از:
1. تمامي بناي قديمي حرم فرو ريخته شد و روضه، رواق و صحني نو ايجاد شد.
2. گنبدهاي زيباي جديدي ساخته شد و با كاشي هاي رنگارنگ آراسته گرديد.
3. به جاي دو مناره، چهار مناره بنيان گذاشته شد و مناره ها تا سطح بام حرم بالا آمد.
4. ديوارهاي حرم از جهت بيروني و دروني با كاشي هاي الوان تزيين شد.
5. مسجدي كه امروزه به مسجد صفوي مشهور است در شمال حرم به وجود آمد.
6. صحن توسعه يافت و حجره هايي براي طلاب و زوار در آن تعبيه گرديد.
7. درهاي حرم و رواق نقره پوش گرديد و دو صندوق خاتم جديد بر روي مرقدهاي شريف كار گذاشته شد.
8. چراغ آويزهاي طلايي و نقره اي در حرم آويخته شد و روضه و راهروهاي آن با فرش هاي گران قيمت مفروش شد. ( 2 )
1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص169 به نقل از تاريخ الامامين، ص72 ـ 71 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص60 ـ 59.
2 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص129 به نقل از تاريخ العراق بين الاحتلالين، ص342 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص74 ـ 61 ـ تاريخ كاظمين، ص121.
30 |
اتراك در كاظمين
سلطان سليمان قانوني در 24 جمادي الاول 941 هـ .ق. با شكست دادن نيروهاي شاه طهماسب صفوي، بغداد را به
تصرف در آورد. سلطان عثماني به هنگام زيارت خود از كاظمين، دستور داد كاستي هايي را كه در بناي حرم به چشم مي خورد، اصلاح كنند. ( 1 ) منبر آجري نيز در زمان حكومت وي در گوشه جنوب غربي مقصوره جامع صفوي ساخته شد. اين منبر كاشي كاري شده كه در سال 941 هـ .ق. ساخت آن به پايان رسيد، در هر جمعه مورد استفاده سخنرانان قرار مي گرفت. ( 2 )
در سال 978 هـ .ق. ساختمان مناره اي كه در شمال شرقي حرم واقع است، تمام شد. اين مناره، به دستور سلطان سليم عثماني، ساخته شد.
ضريح فولادي
بغداد در 23 ربيع الاول 1032 هـ .ق. در زمان شاه عباس كبير، بار ديگر، در سيطره حكومت صفوي قرار گرفت. در همين اوان او دستور ساخت، ضريحي فولادي را براي مرقدهاي شريف كاظمين داد تاآن ها را از دست اندازي هاي غارتگران مصون دارد.
با تسلّط دوباره عثماني ها بر عراق، فرصتي نشد تا مراسم اهداي اين ضريح فولادي انجام گيرد. تا اين كه در سال 1115 هـ .ق. اين ضريح كه با كارواني بزرگ از دانشمندان ديني و وزرا به رهبري شيخ الاسلام، شيخ جعفر كمره اي، همراهي مي شد، از ايران به كاظمين انتقال يافت. ضريح، بسيار بزرگ و با شكوه بود. جملاتي از سوره دهر و آيات ديگري از قرآن مجيد و قطعات شعري، بر آن برجسته شده بود. هنگام نصب ضريح، جشني بزرگ برپا شد و هزاران ايراني و عراقي در آن حاضر شدند. ( 3 )
غارت حرم
بغداد بار ديگر در 23 شعبان 1048 هـ .ق. به دست سلطان مراد عثماني افتاد. وي فرمان داد: « هر كجا ايراني ها را يافتيد، آن ها را بكشيد. » بسياري از آن ها كه پيش از اين به پادگان ارتش عثماني پناه آورده بودند، كشته شدند. در بين كشته شدگان، 300 زائر وجود داشت كه در آن ايام به زيارت كاظمين آمده بودند. بعد از اين كشتار، لشكريان عثماني به كاظميه هجوم بردند و به غارت حرم پرداختند. در اين هجوم چراغ آويزهاي طلا و نقره و اشياي قيمتي حرم به تاراج رفت. ( 4 )
هداياي نادر
1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9،، ص130 به نقل از تاريخ العراق بين الاحتلالين، ج4، ص35 ـ 34.
2 . تاريخ كاظمين، ص123 ـ 122.
3 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ق1، ص171 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص79 ـ 78.
4 . لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، ج1، ص114 ـ موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص171.
31 |
حسن پاشا، والي عراق در سال 1111 هـ .ق. از طرف عثماني ها به بازسازي در حرم مطهر پرداخت و سقف هاي حرم را مرمت و تزيين كرد. ( 1 )
در سال 1153 هـ .ق. نادرشاه هداياي ارزشمندي را توسّط يكي از اميرانش براي مكان هاي مقدس فرستاد. والي بغداد بعد از ثبت هداياي مذكور اجازه داد كه نماينده حكومت ايران آن را در مكان هاي تعيين شده قرار دهد. ( 2 )
اصلاحات قاجار
در سال 1207 هـ .ق. به امر محمّد شاه قاجار، تعميراتي در حرم انجام گرفت. اين تعميرات عبارت بودند از:
1. طلاكاري گنبدهاي حرم و سرمناره هاي آن.
2. سه گلدسته بزرگ حرم كه تا بام حرم بيش تر ارتفاع نداشتند، به سطح گلدسته اي كه توسّط سلطان سليم تكميل شده بود، رسانده شد و همه گلدسته ها سقف دار شدند.
3. با خريد خانه هاي اطراف حرم، صحن از قسمت جنوب و غرب توسعه يافت.
4. ايوان صفه كه در مسير رواق جنوبي قرار دارد، طلاكاري شد.
5. سطح رواق و روضه با مرمر سفيد جذابي مفروش گشت. ( 3 )
در سال 1231 هـ .ق. به دستور فتحعلي شاه، كاشي هاي بسيار نفيس عصر شاه اسماعيل صفوي از ديوارهاي داخلي حرم كنده شد و به جاي آن شيشه هاي كوچك گذاشتند. اين آيينه كاري هر چند باعث فزوني درخشش ظاهري حرم شد، ولي ارزش هنري كاشي هاي صفوي را نداشت. ( 4 ) فتحعلي شاه دستور طلاكاري گنبد و مناره هاي حرم را داد. طلاي لازم براي اين كار از بازمانده طلاي قديمي بارگاه امام حسين ( عليه السلام ) فراهم گرديد. سطح داخلي گنبدهاي حرم نيز با مينياتورهاي زيبا، آب طلا و انواع رنگ هاي جذاب آراسته شد. ( 5 )
ناصرالدّين شاه در سال 1270 هـ .ق. شيخ العراقين را به عراق فرستاد تا بر بازسازي عتبات نظارت كند. كار بازسازي حرم كاظمين با اتمام اصلاحات در كربلا و سامرا، در تاريخ 1281 هـ .ق. آغاز شد. اين تعميرات عبارت بودند از: محكم سازي پايه هاي حرم، تجديد بناي سطح بيروني ديوار و كاشيكاري حرم; هم چنين دو دكه بزرگ در جلو
حرم كه از دو طرف جنوبي و شرقي به آن متصل بودند، با نماي سنگ مرمر ساخته شد. در داخل دكه ها جاهايي براي نگهداري اثاثيه زائران و اطاق هايي براي آنان به وجود آمد. ( 6 )
1 . تاريخ كاظمين، ص125.
2 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص126 به نقل از دوحة الوزرا، ص46 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص81.
3 . تاريخ حرم كاظمين، ص82 ـ 81 ـ تاريخ كاظمين، ص126 ـ 125.
4 . همان.
5 . همان، ص83.
6 . تاريخ حرم كاظمين، ص95.
32 |
با افزايش چشمگير زوّار كاظمين، و كافي نبودن وسايل حمل و نقل بين بغداد و كاظمين، مدحت پاشا حكمران عثماني در عراق، در سال 1289 هـ .ق. بر آن شد كه خط راه
آهني به طول 7 كيلومتر بين بغداد غربي و كاظميه ايجاد كند. ( 1 )
مدحت پاشا اصلاحاتي در ساختار حكومتي كاظميه به عمل آورد. با ضميمه شدن مناطق مجاور به كاظميه، اين شهر از نظر اداري وسعت يافت و شهرستاني كه شهر كاظميه مركز آن بود، به وجود آمد. اين شهرستان در استان بغداد قرار داشت. ( 2 )
فرهاد ميرزا
با پايان گرفتن قرن دوازدهم، حرم در اوج شكوه و هنر قرار گرفته بود. اما صحن خاكي آن، با ديواري از آجر معمولي و حوض آبي كه در وسط صحن قرار داشت، حرم را گل آلود كرده و به آن آسيب مي رساند و مانعي براي برقراري نماز جماعت بود. تا اين كه فرهاد ميرزا،
عموي ناصرالدّين شاه، هزينه ساخت و اجراي طرح
بزرگ و عظيم صحن را به عهده گرفت. اين طرح در 17 ذي قعده 1296هـ .ق. شروع شد. طرح، شامل قسمت هاي زير بود:
1. ساختن سرداب هايي در طبقه زيرين صحن براي دفن مردگان.
2. ايجاد ديوارهاي دو طبقه براي صحن. طبقه اول اين ديوارها مشتمل بر اتاق ها و ايوان هاي كوچك بود.
طبقه دوم هم داراي ديوار بلندي بود كه چند اطاق
جدا از هم در آن وجود داشت و حصار بر آن تكيه مي كرد.
3. سنگ فرش كردن كف صحن با سنگ هاي سياه تراش ايراني.
4. ايجاد دو ستون بزرگ در طبقه دوم صحن، براي نصب دو ساعت بزرگ بر فراز ايوان هاي داخلي سر در شرقي و جنوبي.
قرن سيزده
در سال 1302 هـ .ق. در زمان حكمراني « مشير هدايت پاشا »، پلي چوبي بين شهر كاظميه و محلّه اعظميه كه در شمال غربي بغداد شرقي قرار داشت، احداث شد. در سال 1317 هـ .ق. بناي سراي كاظميه پايه گذاري شد.
در روز پنجشنبه 17 جمادي الثاني سال 1324 هـ .ق. اولين ضريح نقره اي بر مرقد شريف كاظمين گذاشته شد. مخارج ساخت اين ضريح را سلطان بيگم، دختر مشيرالدوله بر عهده گرفتند. مقدار نقره به كار رفته در اين ضريح، بالغ بر 250000 مثقال بود و هزينه آن تا نصب 50000 تومان شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج10، ص253 ـ 252 و ص136 به نقل از تاريخ العراق بين الاحتلالين، ج7، ص241 ـ 240، ايجاد اين خط، از نوترين دستاوردها در زمينه حمل و نقل در شرق شمرده مي شد، اما با گسترش وسايل حمل و نقل ماشيني، به تدريج واگن اسبي از رونق افتاد و در سال 1363 هـ .ق. به فعاليت آن خاتمه داده شد.
2 . همان، ص252 ـ 253.
33 |
كاظمين در چشمان يك زائر
اين بخش در دو قسمت ارائه شده است: قسمت نخست، نگاه كوتاهي دارد به زندگي دو امام بزرگوار، امام موسي كاظم ( عليه السلام ) ، و امام جواد ( عليه السلام ) و قسمت ديگر هم نگاهي دارد به وضع كنوني حرم و شمه اي از آداب آن.
فصل اوّل: نگاهي كوتاه به زندگي دو امام(عليهما السلام)
باب الحوائج
حضرت كاظم ( عليه السلام ) روز يكشنبه، هفتم صفر 128 هـ .ق. در ابواء، منزلي بين مكه و مدينه، به دنيا آمد. مادر بزرگوار آن حضرت كنيزي به نام حميده بود. او درجاتي از فرزانگي را دارا بود; چنان كه حضرت صادق ( عليه السلام ) زنان را براي فراگيري علوم شرعي به نزد او مي خواند.
نام حضرت، موسي، و كنيه مشهورشان، ابوالحسن و ابوابراهيم است. لقب هايش عبارتند از: كاظم، صالح، باب الحوائج، صابر و... كاظم به معناي فرو برنده خشم است; زيرا آن حضرت دشمنانش را با آن كه بر او ستم روا مي داشتند، هيچ گاه نفرين نمي كرد. به گفته ابن اثير، مورخ نامي، آن حضرت به كساني كه به او بدي مي نمودند، خوبي روا مي داشت و اين، رويه هميشگي آن حضرت بود... در عراق، آن حضرت به باب الحوائج معروفند; زيرا هر كه توسلّي به حضرتش نموده، به حاجت خود رسيده است.
از عبادت هاي شورانگيز آن حضرت، روايات زيادي نقل شده است. از زمزمه هاي عاشقانه اوست:
« عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ العَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ. »
گناه بنده ات بزرگ است، پس بايد نيكو باشد گذشت از طرف تو.
اين امام بزرگوار هم چون پدرانش، بر زخم هاي فقرا مرحم بودند. شبانه، زنبيل هاي نقره و طلا، آرد و خرما را خود به دوش گرفته، به دردمندان هديه مي كردند. او كرامت آنان را پاس مي داشت و بي آن كه شناخته شود، نزدشان مي رفت. وقتي هم به ايشان خبر مي رسيد، فردي در تنگناي مالي است، براي او صُرَّه ديناري مي فرستاد. متوسط هميان هاي حضرت، سيصد دينار و در فراواني، ضرب المثل بود. صوت حضرت در تلاوت قرآن بسيار زيبا بود و
35 |
قرآن را با حزن مي خواند; به گونه اي كه هر كه آن را مي شنيد، ژاله اشك مژگانش را خيس مي كرد. ( 1 )
دوران پيشوايي آن حضرت كه از سال 148 هـ .ق. شروع شد، دوران ويژه اي از نظر مبارزات بود. بني عباس كه رفته رفته همان رويه بني اميه را در پيش مي گرفتند، خود را مواجه با شورش هاي پي در پي شيعيان مي ديدند. از اين رو، فضايي تلخ و آكنده از فشار را بر حضرت تحميل نمودند و سال ها حضرت را در زندان انداختند. در يكي از دعاهايي كه در زيارت آن حضرت آمده، اين وضعيت تلخ چنين توصيف شده:
« اَلْمُعذَّبِ في قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ اَلْمَطامِيرِ ذِي السّاقِ المَرْضُوضِ بِحَلَقِ القُيُودِ »
بزرگواري كه در سياه چال هاي زندان و سلول هاي تاريك تحت شكنجه و عذاب بود، كه ساق پايش از فشار حلقه هاي كُند و زنجير شكسته و له شد. ( 2 )
در نگاهي تاريخي، از مبارزات آن حضرت تجليل برجسته اي شده است:
« ... زندگي امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) فوق العاده پرماجرا و شورانگيز است و به نظر، اوج حركت
مبارزاتي ائمه، مربوط به دوران زندگي اين بزرگوار است... گاه چيزهايي در زندگي آن حضرت ديده مي شود كه بيننده را مبهوت مي كند. مثلاً از بعضي روايات بر مي آيد كه ايشان چندي دور از چشم عمّال حكومت مخفي و يا متواري بوده اند; يعني دستگاه هارون در تعقيب آن حضرت بوده و ايشان را پيدا نمي كرده است. خليفه كساني را مي برده و شكنجه مي كرده ]است[ كه بگويند موسي بن جعفر ( عليه السلام ) كجاست؟ و اين يك امر بي سابقه اي در زندگي ائمه(عليهم السلام) است. از جمله، ابن شهرآشوب در مناقب روايتي نقل مي كند كه چنين چيزي از آن برمي آيد:
« دَخَلَ مُوسي بْنِ جَعْفَر ( عليه السلام ) بَعْضَ قُرَي الشَّامِ مُتَنَكِّراً هارِباً. » ( 3 ) درباره هيچ يك از ائمه(عليهم السلام) چنين چيزي نداريم. اينها نشان دهنده جرقه هايي در زندگي امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) است و با ملاحظه اين هاست كه معناي آن زندان و حبس ابد كذايي معلوم مي شود و الاّ هارون، اول كه به خلافت رسيد، به مدينه آمد و موسي بن جعفر ( عليه السلام ) را مورد تكريم قرار داد... » ( 4 )
باب المراد
حضرت جواد ( عليه السلام ) در دهم رجب 195 هـ .ق. در مدينه متولد شد. چنان كه حضرت امام عصر ـ روحي له فداه ـ در دعايي كه به آن حضرت منسوب است، نام ايشان را در زمره امامان تولد يافته در رجب قرار داده است. مادر حضرت، كنيزي به نام « سبيكه »، از خاندان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج9 ـ منتهي الآمال، ج2.
2 . مفاتيح الجنان، « زيارت موسي بن جعفر ( عليه السلام ) ».
3 . موسي بن جعفر ( عليه السلام ) گريزان و ناشناس در بعضي از روستاهاي شام وارد شدند.
4 . عنصر مبارزه در زندگاني ائمّه(عليهم السلام)، ص38.
36 |
ماريه قبطيه، كنيز پيامبر(صلي الله عليه وآله)، بود و حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) او را چنين ستوده: بهترين كنيزهاست كه دهاني پاك و رحمي نجيب دارد. حضرت رضا ( عليه السلام ) او را « خيزران » نام نهاد.
كنيه حضرت جواد ( عليه السلام ) ، ابوجعفر ثاني بوده و القاب معروف او عبارتند از: مرتضي، قانع، منتجب، تقي و جواد.
در عراق، امام جواد ( عليه السلام ) به باب المراد معروفند. با آن كه حضرت در سن نه سالگي، و به گفته اي در 17 سالگي، رداي امامت بر دوش نهاد، ظهور ولايت و علوم الهي از چشمه معرفتش، همه را به اين باور رساند كه او امام است. طبرسي در اعلام الوري از او چنين ياد كرده است: امام جواد با سن كم خود به پايه اي از دانش، حكمت و ادب رسيد كه كسي از پيران هم به پاي او نمي رسيد. از وسعت دانش فقهي او و احاطه اش بر احكام الهي و ژرفناي تفكرش، مطالب شگفت و خيره كننده بسياري نقل شده است. آن حضرت، از جهت علمي و عملي، برترين فرد زمان خود بود; همان طور در تقوا، عبادت، بخشش و در همه فضيلت ها.
زندگي امام جواد ( عليه السلام ) از نظر سياسي تداوم راه پدر بود. مأمون كوشيد علاقه امام را به خود جلب كند و او را به دارالخلافه نزديك سازد. هدف مأمون اين بود كه بين امام و پايگاه هاي مردمي آن حضرت فاصله ايجاد شود. از اين رو دختر خود، ام فضل را به همسري او درآورد. اما امام با درايت و دورانديشي ويژه يك امام، نقشه مأمون را عقيم گذاشت و اصرار ورزيد كه به مدينه بازگردد. از پندهاي به يادگارمانده امام جواد ( عليه السلام ) كه نشانگر عمق بينش فرا انساني اوست، اين مي باشد:
« اَلثِّقَةُ بِاللهِ ثَمَنٌ لِكُلّ غال و سُلَّمٌ لِكُلّ عال. »: اطمينان به خداوند متعال، بهاي هر چيز ارزشمند، و نردبان اوج و بلندي است.
« مَنِ انْقَطَعَ إِلي غَيْرِاللهِ، وَكَّلَهُ اللهُ اِلَيْهِ. »: كسي كه توجه اش تنها معطوف به غير خدا باشد، خدا كارش را به او واگذارد.
« عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناهُ عَنِ النّاسِ. »: عزّت مومن، بي نيازي او از مردم است.
« لاتَضُرُّكَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ. »: خشم كسي كه خشنوديش ظلم است، به تو آسيبي نمي رساند.
« اَلقَصْدُ إِلَي اللهِ بِالقُلُوبِ، أَبْلَغُ مِنْ اِتْعابِ الْجَوارِحِ بِالاَْعْمالِ. »: توجّه قلبي به خدا، رساتر از رنج دادن اعضاي بدن به اعمال است. ( 1 )
فصل دوم: نگاهي به وضع كنوني حرم و شمه اي از آداب آن
بارگاه نوراني امام موسي كاظم و امام جواد(عليهما السلام)، در مركز بخش اصلي شهر كاظمين واقع است. از دوردست كه به حرم مي نگري، دو قبه از طلا به شكل شلجمي نمودارند كه در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نگاهي گذرا بر زندگي امام جواد ( عليه السلام ) ـ موسوعة العتبات المقدسة، ج9 ـ منتهي الآمال، ج2 ـ پيشوايان ما.
37 |
تابش آفتاب جذابيت خاصي پيدا مي كنند. به نظر مي رسد كه هنرمندان طراح حرم خواسته اند از اين درخشش ظاهري در بيان موقعيت هدايتگري امامان بهره جويند. از طرفي كاربرد اشكال مدوّر در نحوه ساختمان قُبّه ها نوعي انعطاف را نشان داده، از خشونت شكل بنا مي كاهد. گذشته از اين موجب مي شود كه سقف تا نهايت بالا بيايد و فضاي زير سقف دلگشا گردد.
گلدسته هاي واقع در چهار گوشه بام حرم، چشم انداز جالبي دارند. اين گلدسته هاي كوچك و توپر طلاكاري شده، بر فروغ و روشني حرم افزوده اند.
در چهار زاويه بام رواق آن نيز، مأذنه هاي مرتفع و مجوّفي قرار دارد كه از ديواره حوضچه تا نوك ميله سر آن ها تذهيب شده و داراي كتيبه هاي متعددي به خط كوفي و ثلث است.
اين زيبايي ها در كنار هم چنان جمع شده اند كه مشهد كاظمين در ميان مشاهد ايران و عراق، در حُسن منظره شاخص گشته است. ( 1 )
گذري در حرم
هنر با آميزه عشق، معجوني بود كه توانست غبار عبور تندباد تاريخ را از سر و روي حرم بشويد و بعد از گذشت قرن ها به آن طراوت بدهد. اكنون بر جاي جاي حرم، اثر دستاني است كه تعهّد و عشق به آن ها گرما و صميميت مي داد; هنرمنداني كه شور از دل داشتند و نفسشان ذكر حق بود.
و چنين شد كه ساختمان حرم، ظهوري معنوي يافته تا بتواند به خوبي حضور گوهران عصمت را در جان آشنا و ناآشنا نقش كند; حضوري پاك و روحاني كه انسان را در خود فرو برده، او را به قرابت خويش فرا مي خواند.
هر چند وصف اين زيبايي ها هرگز نمي تواند لذت حضور را در آن پاره بهشت بدهد، ولي وصف العيش نصف العيش.
گـاه صـدق
آن گاه كه زائر به كاظمين مي آيد، احساس قرابت و
نزديكي مي كند; گويي بانكي از درون، او را به حرم مي خواند.
محمل رحلت ببند اي ساربان كز شوق يار *** مي كشد هر دم به رويم قطره هاي خون قطار
جامي
1 . تاريخ كاظمين، ص33 و 48 ـ 47.
38 |
چنان مستي بر او سايه مي اندازد كه اختيار از كَفَش مي رود. اما بايد قبل از آني كه به اين بارگاه نور در آيد، با غسل زيارت، خود را از آلودگي پاك كند تا طراوت حضور را به جان بيابد.
اول از آلايش تن پاك شو *** پس به حريمِ درِ او خاك شو
خاك شدن و رجوع به اصل خويش همان قرابت معهود است. امامان(عليهم السلام) آن نور بندگي اند كه در زمين منعكس شده اند تا آدمي نور ربوبي را در خود بجويد و بيگانه با اصل خويش نباشد. خليفه خدا از آن رو خليفه است كه نور حق را مي نماياند و هر كس هم مي خواهد نوري از اين انوار الهي به دل خويش بتاباند، بايد دل از تيرگي گناه برگيرد.
آنچه نه پاكست از آن پاك شو *** بر در او با دل صد چاك شو
زائر با سكينه و وقار به كوي دوست روانه
مي شود. وقتي به حرم شريف رسيد، نزد درب آن مي ايستد و مي گويد:
« اَللهُ أَكْبَرُ اَللهُ اَكْبَرُ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَكْبَرُ، وَ الْحَمْدُللهِِ عَلي هِدايَتِهِ لِدينِهِ، وَ التَّوْفيقِ لِما دَعا اِلِيْهِ مِنْ سَبيلِهِ. اَلّلهُمَّ اِنَّكَ أَكْرَمُ مَقْصُود وَ اَكْرَمُ مَاْتِيّ، و قَدْ أَتَيْتُكَ مُتَقَرِّبًا أِلَيْكَ بِابْنَيْ نَبيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِما وَ عَلي آبائِهِمَا الطّاهِرينَ وَ اَبْنائِهِمَا الطّيِّبينَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد لاتُخَيِّبْ سَعْيي، وَ لاتَقْطَعْ رَجائي، وَ اجْعَلني بِهِمْ عِنْدَكَ وَجيها فِي الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ، وَ مِنْ الْمُقَرَّبينَ. » ( 1 )
معبودي جز الله نيست و الله برتر از توصيف است و بر هدايتي كه او مرا به دينش نموده، او را مي ستايم. معبودم! تو بهترين هدف و كريم ترين فردي هستي كه نزد او مي روند و من در حالي كه به دو فرزند پيامبرت ـ كه درود تو بر آنان و پدران و فرزندان پاكشان باد ـ به سويت نزديكي مي جويم.
معبودم! بر محمّد و آل محمد درود فرست! تلاشم را بي فايده مساز و اميدم را قطع نكن و به وسيله آنان مرا در دنيا و آخرت آمرزيده، مرا از نزديكان قرار ده.
اي دل ز الطاف الـــه *** يافته اي در حرم قرب راه
درب هاي حرم مطهر
حرم مطهر داراي ده درب است كه هر يك به نامي خوانده مي شود و شايد هر درب، ادبي در خور خويش داشته باشد. چه اين كه حرم ملك تصرف آنان است و كاري بي خواست آن ها در آن جا تحقّق نيابد. اين درب ها در ديوارهايي به قطر 20 سانتي متر و به طول بيش از 120 متر، كه بر گرد حرم افراشته است، پراكنده شده اند. در ديوار شمالي دو درب باز مي شود; يكي از صحن مراد كه به باب جواهريه معروف است و دومي هم از صحن قريش كه باب قريش نام دارد. در ديوار شرقي هم سه درب قرار گرفته است. باب فرهاديه در گوشه شمال شرقي ديوار، باب رجاء بين وسط ديوار و شمال آن، و درب بزرگي در وسط آن به نام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مصباح الزائر، ص200 ـ 198 به نقل از بحارالأنوار، ج102.
39 |
باب مراد. در ديوار غربي نيز باب صافي در گوشه جنوب غربي و باب صاحب الزمان كه در ميانه ديوار جاي گرفته، قرار دارد.
درب هاي ديوار جنوبي هم عبارتند از: باب مغفرت كه در ثلث شرقي ديوار است، درب بزرگي كه در وسط ديوار است و به باب قبله معروف است. از اين درب ها سه درب اصلي است كه عبارتند از:
1 . باب صاحب الزمان 2. باب قبله 3. باب مراد. اين سه
درب، ارتفاع زيادتري داشته و اطراف آن ها نيز كاشيكاري شده است. ( 1 )
صحـن
صحن شريف با فضايي باز و گسترده، خيل عظيم زائران را در خود جاي مي دهد. هر زائر بعد از اذن خواهي و با گذاشتن پاي راست خود و گفتن اين دعا: « بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ في سَبيلِ اللهِ وَ عَلي مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ السَّلامُ عَلي اَوْلِياءِ اللهِ »، انگيزه خود را صفاي بيش تري داده، با خلوصي افزون تر مهياي حضور در حرم مي گردد.
صحن از سه طرف، بناهاي حرم را در ميان خود گرفته است. تنها در ضلع شمالي صحن بريده مي شود. در آن جا مسجد جامع صفوي قرار دارد كه به ديوار حرم متصل است.
حرم مطهّر از دو قسمت جنوبي و شمالي تشكيل شده كه با يكديگر مرتبطند.
قسمت جنوبي، بارگاه امام كاظم ( عليه السلام ) ، و قسمت شمالي، بارگاه امام جواد ( عليه السلام ) است. با اين كه اين دو قسمت از
نظر ساختمان مستقلند، ولي صحن، آن ها را به صورت
يك بنا در آورده است.
صحن از چهار طرف، داراي هفتاد حجره است كه در گذشته، مخصوص دانش پژوهاني بوده كه بر گرد حرم، جان خويش را صيقل مي دادند، ولي اكنون اين حجره ها به صورت آرامگاه هاي خانوادگي درآمده اند. هر چند بناي صحن يك طبقه است، ولي در هر زاويه از زواياي چهارگانه آن، دو اتاقك ايوان دار باريك، در دو گوشه راهروها بنا كرده اند; به طوري كه در قسمت پاياني هر ضلع، يك اتاقك قرار گرفته است. ( 2 )
هم چنين در دو طرف ايوان هاي بلندي كه در وسط جنوبي و شرقي و غربي صحن قرار دارند، نيز دو اتاقك زيبا و كم عرض بر فراز دو حجره باريك اطراف ايوان وجود دارد. با تكرار اين اتاقك ها كه در فاصله هاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ كاظمين، ص48 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص194 ـ 184.
2 . تاريخ كاظمين، ص31 ـ 34 ـ 35.
40 |
معيّن انجام گرفته و در اصطلاح معماران به آن شكم دريدگي مي گويند، زيبايي روح افزايي به صحن داده شده است.
طبقه زيرين صحن، سردابه اي است براي آناني كه بعد از مرگ، مي خواهند جسمشان در وزش هميشگي نسيم حياتبخش حرم قرار داشته باشد. ( 1 )
تا روضه
پس از گذر از صحن، تا رسيدن به روضه كه ضريح مقدس را دربرگرفته، بايد از طارمه ها گذشت. در اطراف رواق هاي شرقي و غربي و جنوبي، سه طارمه وسيع قرار دارد. اين طارمه ها سقف داشته، مستطيل شكل اند و به وسيله نرده هاي آهني مشبك، از صحن جدا گشته است. اما رواق شمالي به هيچ يك از طارمه ها محدود نشده است. چون ديوار آن، متصل به مسجد صفوي است. در وسط طارمه شرقي يا طارمه باب مراد و چسبيده به ديوار حرم، ايوان طلايي بزرگي است كه ناصرالدّين شاه قاجار در سال 1285 هـ .ق. طلاي تذهيب آن را اهدا كرد. اين ايوان به ايوان ناصري هم معروف است. در وسط طارمه جنوبي، طارمه قبله، ايوان بزرگي مزين به طلا و آيينه كاري شده، متصل به ديوار حرم وجود دارد كه از ميانه آن درب رواق طلايي باز مي شود. ( 2 )
بعد از طارمه ها، رواق هاي حرم قرار دارند. اين رواق ها از چهار طرف روضه را در ميان خود دارند. رواق ها از ارتفاع چهارمتري به بالا با بهترين اشكال هندسي آيينه كاري شده اند. ( 3 ) گويي هنرمندان مسلمان خواسته اند
اقتدا به قرآن نمايند و قصر لجه اي سليمان را كه وسيله حقيقت يابي ملكه سبا گرديد، ( 4 ) به گونه اي خاص ترسيم كنند تا هر كس را كه در اين وادي با قرب به اولياي حق، جوياي اوست، رهنمون شوند.
رواق هاي حرم
رواق هاي حرم عبارتند از:
1. رواق شمالي; اين رواق از جهت شمالي به مسجد صفوي وصل است و از طرف جنوب خود به روضه راه دارد.
2. رواق غربي; اين رواق از جانب شرقي متصل به روضه است و از طرف غرب به طارمه صحن قريش متصل بوده و از شرق خود متصل به روضه است.
1 . همان، ص 31 ـ 35
2 . تاريخ حرم كاظمين، ص183 ـ 171 ـ تاريخ كاظمين، ص40 ـ 38.
3 . همان ، ص158.
4 . اشاره به آيه 44 از سوره نمل.
41 |
3. رواق شرقي; رواق مزبور از جهت غرب به روضه راه دارد. رواق شرقي با سه در، از جهت شرقي به طارمه باب مراد متصل است.
4. رواق جنوبي; از شمال متصل به روضه، و از طرف جنوب هم وصل به طارمه قبله است. اين رواق نيز با طارمه مذكور، به وسيله سه در، ارتباط دارد. ( 1 )
روضـه
جاي سر است اين كه تو پا مي نهي *** پاي نداني كه كجا مي نهي
دور شو از خواهش نفس و هوي *** انك في اقدس واد طُوي
چون كه در آيي به سوي روضه آ *** از سر اخلاص و نياز و دعا
روضه كه آمد ز رياض بهشت *** خشت خشتش همه عنبر سرشت
بر سر هر كنگره اش تا فلك *** جاي گرفتست ملك بر ملك
هر كه در اين روضه زماني نشست *** تا ابدالدهر ز اندوه رست
زاير با رسيدن به روضه شريف، به مقصود نزديك مي شود. روضه به منزله قلب حرم است و آداب مخصوصي دارد. زائر بايد فزون تر از گذشته خلوص را نمايان ساخته، طمأنينه و آرامش را در گفتار و رفتار خود حاكم نمايد. هر چند كه اگر زائر آشناتر باشد، شوق، مجال تكلّف را از او مي گيرد و خود به خود آرامش و قرار بر جان او سايه مي اندازد.
روضه دو امام(عليهما السلام)، مشترك، و ضريح هر دوي آنان در وسط آن قرار گرفته است; اما همين روضه مشترك، به دو قسمت تقسيم شده است: قسمت جنوبي كه روضه امام كاظم ( عليه السلام ) ، و قسمت شمالي كه روضه امام جواد ( عليه السلام ) است و دو راه باريك و تنگ، آن ها را به هم متصل مي سازد.
درب هاي روضه
براي ورود در روضه، شش در وجود دارد كه از رواق ها به طرف روضه ها گشوده مي شود. پيش تر روضه داراي سه درب و سه دريچه بود كه براي آسان تر شدن رفت و آمد زائران، دريچه ها را به درب هاي ورود و خروج تبديل كرده اند.
اين شش درب عبارتند از:
1. درب جنوبي روضه امام كاظم ( عليه السلام ) ; اين درب طلايي بوده و ساخت اصفهان است.
2. درب شرقي روضه امام كاظم ( عليه السلام ) ; اين درب هم طلايي بوده و ساخت اصفهان است.
3. درب غربي روضه امام كاظم ( عليه السلام ) ; درب مزبور به سعي و اهتمام دو تاجر شوشتري مهيا شده است.
4. درب شمالي روضه امام جواد ( عليه السلام ) ; اين درب نقره اي است و اهداكننده آن ايرانيان بوده اند. بر اين درب، اين بيت شعر نقش بسته:
1 . تاريخ كاظمين، ص173 ـ 158.
42 |
چه در گهي كه باب المراد نامندش *** شفيع خلق، امام جواد خوانندش
5. درب شرقي روضه امام جواد ( عليه السلام ) ; اين درب نقره اي است و اهداكننده آن نيز ايرانيان بوده اند. بر پيرامون لنگه هاي اين در اشعاري فارسي نوشته شده است.
6. درب غربي روضه امام جواد ( عليه السلام ) ; اين درب نقره اي است و مانند درب شرقي، بر اطراف لنگه هاي آن اشعار فارسي نوشته شده است. ( 1 )
اذن ورود
قبل از آن كه زائر پا در روضه گذارد، بهتر است كه اذن ورود بخواهد. بر قسمت بالاي چهار چوب درب جنوبي روضه امام كاظم ( عليه السلام ) ، بر ورقه اي از مينا، اين اذن نوشته شده است:
« أَللّهُمَ إِنّي وَقَفْتُ عَلي باب مِنْ أَبْوابِ بُيُوتِ نَبيِّك صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلهِ وَ قَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ أَنْ يَدْخُلُوا اِلاّ بِإِذْنِهِ فَقُلْتَ: يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبيِّ اِلاّ أَنْ يُؤذَنَ لَكُمْ. »
خدايا من بر در يكي از درهاي خانه هاي پيامبرت ـ درود تو بر او و خاندانش باد ـ ايستاده ام و تو مردم را از اين كه بدون اذن او وارد خانه اش شوند، بازداشته اي و گفته اي: « اي كساني كه ايمان
آورده ايد، داخل خانه هاي پيامبر نشويد. مگر اين كه شما را رخصت دهد. »
« أَللّهُمَ إِنّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّريفِ في غَيْبَتِهِ، كَما أَعْتَقِدُها في حَضْرَتِهِ، وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَ خُلَفائَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْياءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ، يَرَوْنَ مَقامي وَ يَسْمَعُونَ كَلامي، وَ يَرُدُّونَ سَلامي، وَ أَنَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعي كَلامَهُمْ، وَ فَتَحْتَ بابَ فَهْمي بِلَذيذِ مُناجاتِهِمْ. »
خدايا چنان كه در زمان حضورشان احترام داشتن آن ها را باور داشتم، اينك نيز كه آنان از ديده ها پنهانند، احترام آن ها را معتقدم و مي دانم كه رسول و امامانت ـ درود تو بر آنان ـ نزد تو زنده اند و روزي مي برند; آنان جاي مرا ديده و سخنم را مي شنوند، و پاسخ سلامم را مي دهند، هر چند خود مرا از شنيدن كلامشان مانع شده اي و تنها دريچه فهم انديشه ام را با لذت نجواهايشان در دل آشنا ساخته اي.
« وَ أِنّي أَسْتَاْذِنُكَ يا رَبِّ أَوَّلاً وَ أَسْتَاْذِنُ رَسُولَكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَسْتَاْذِنُ خَليفَتَيْكَ الاْمامَيْنِ الْمَفرُوضَيْنِ عَلَيَّ طاعَتُهُما مَوْسَي بْنَ جَعْفر وَ مُحَمَّدَ بْنِ عَليٍّ الجَوادَ وَ الْمَلائِكَةَ المُوَكَّلينَ بِهذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ ثالِثًا. »
خدايا من ابتدا از تو رخصت مي خواهم، و بعد از رسولت، و در مرتبه سوم، از دو امامت كه پيرويشان را بر ما فرض نموده اي، امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) و محمّد بن علي جواد و از فرشتگاني كه بر اين بقعه مبارك گمارده اي.
1 . تاريخ حرم كاظمين، ص158 ـ 140.
43 |
« أَأَدْخُلُ يا اللهُ أَأَدْخُلُ يا رَسُولَ اللهِ أَأَدْخُلُ يا حُجَّتَيِ الله أَأَدْخُلُ يا مَلائِكَةَ اللهِ اْلمُقَرَّبينَ الْمُقيمينَ في هذَا الْمَشْهَدِ، فَاذَنا لي يا مَوْلَيَيَّ في الدُّخُولِ أَفْضَلَ ما أَذِنْتُما لاَِحَد مِنْ أَوْلِيائِكُما; فَاِنْ لَمْ اَكُنْ اَهْلاً لِذلِكَ فَاَنْتُما اَهْلٌ لِذلِكَ. »
اي معبودم! وارد شوم؟ اي رسول خدا! وارد شوم؟ اي حجت هاي خدا! وارد شوم؟ و اي فرشتگان مقربي كه در اين مشهد اقامت داريد! آيا وارد شوم؟ اي مولاهاي من! مرا در ورود اذن دهيد، اذني برتر از آنچه براي دوستانتان تاكنون داده ايد، و اگر خود شايسته آن نمي باشم، شما شايسته چنين رفتاري هستيد. ( 1 )
زيارت
وقتي زائر به روضه درآمد، زمان آن مي رسد كه پيش از هر چيز به زيارت بپردازد. زيارت به مأثور اين ويژگي را داراست كه زائر مطمئن مي شود سخني برخلاف ادب بر زبان نرانده و هر چه گفته، شايسته بوده است.
براي هر كدام از امامان(عليهما السلام)، امام كاظم ( عليه السلام ) و امام جواد ( عليه السلام ) ، زيارت ويژه اي است; همان گونه كه مي توان هر دو امام را با يك زيارت جامع زيارت كرد. يكي از آنها زيارتي است كه مفيد، شهيد و مؤلف مزار كبير آن را نقل نموده اند.
« اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا وَليَّيِ اللهِ! اَلسََّلامُ عَلَيْكُما يا حُجَّتَيِ اللهِ! اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا نُورَيِ اللهِ في ظُلُماتِ الاَْرْضِ! »
سلام بر شما اي اولياي خدا! سلام بر شما اي حجّت هاي خدا! سلام بر شما اي نورهاي خدا در تاريكي هاي زمين!
« أَشْهَدُ أَنَّكُما قَدْبَلَّغْتُما عَنِ اللهِ ما حَمَّلَكُما، وَ حَفِظْتُما مَا اسْتَوْدِعْتُما، وَ حَلَّلْتُما حَلالَ اللهِ وَ حَرَّمْتُما حرَامَ اللهِ. »
گواهي مي دهم شما رسالتي را كه خدا بر دوشتان نهاده بود، رسانده ايد و وديعه هاي او را پاس داشته، حلال او را حلال، و حرام او را حرام دانسته ايد.
« وَأَقَمْتُما حُدُودَ اللهِ وَ تَلَوْتُما كِتابَ اللهِ وَ
صَبَرْتُما عَلَي الاَْذي في جَنْبِ اللهِ مُحْتَسِبَينِ حَتّي أَتاكُمَا اْليَقينُ. »
و حدود الهي را بر پا كرديد و كتاب او را بر خوانديد و تا جايي كه امكان داشت، بر آزارها و اذيت هايي كه به شما در راه خدا مي رسيد، صبر و تحمّل نشان داديد، تا آن كه يقين، شما را فرا رسيد و موسم رفتنتان آمد.
« أَبْرَءُ إِلَي اللهِ مِنْ أَعْدائِكُما وَ أَتَقَرَّبُ إِلَي اللهِ بِوِلايَتِكُما أَتَيْتُكُما زائِراً عارِفاً بِحَقِّكُما مُوَالِيًا لاَِوْليائِكُما مُعادِيًا لاَِعْدائِكُما مُسْتَبْصِراً بِالهُدَي الَّذيِ أَنْتُما عَلَيْهِ، عارِفًا بِضَلالَةِ مَنْ خَالَفَكُما، فَاشْفَعا لي عِنْدَ رَبِّكُما; فِاِنَّ لَكُما عِنْدَاللهِ جاهاً عَظيمًا وَ مَقامًا مَحْمُودًا. »
1 . تاريخ حرم كاظمين، ص148 ـ 145.
44 |
براي خدا، از دشمنان شما بيزاري جسته، با دوستي تان به او نزديكي مي جويم. به زيارت شما آمده ام، در حالي كه به هدايتي كه شما بر آن بوده ايد، روشني گرفته و به گمراهي كسي كه شما را مخالفت كرده، پي برده ام. پس نزد خدا مرا شفاعت كنيد. همانا شما در نزد خداوند منزلت بلند و مقام ستوده داريد.
سپس تربت ]ضريح[ را ببوس و گونه راستت را بر آن بگذار و بعد به سوي سرهاي مقدس برو و بگو:
« اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا حُجَّتَيِ اللهِ في أَرْضَه وَ سَمائِه عَبْدُكُما وَ وَليُّكُما وَ زائِرُكُما مُتَقَرِّبٌ إِلَي اللهِ بِزيارَتِكُما. »
سلام بر شما اي حجّت هاي خدا در زمين و آسمان! غلام شما و دوستتان زائر شماست و به وسيله زيارتتان به خدا تقرّب جسته است.
« أَللّهُمَّ اجْعَلْ لي لِسانَ صِدْق في أَوْليائِكَ المُصْطَفَينَ، وَ حَبِّبْ اِلَيَّ مَشاهِدَهُمْ
وَ اجْعَلْني مَعْهُمْ في الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ! »
خداوندا برايم زباني راست درباره اولياي برگزيده ات قرار داده، و مشهدهايشان را محبوبم گردان، و مرا در دنيا و آخرت با آنان قرار ده، اي مهربان ترين مهربانان!
پس از آن دو ركعت نماز زيارت براي هر يك از دو امام گزارده، به آنچه دوست داري، دعا مي كني، و به هنگام بازگشت، اين چنين امامان را توديع مي نمايي:
« اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا وَليَّيِ اللهِ أَسْتَودِعُكُما اللهَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْكُما اَلسَّلامَ آمَنّا بِاللهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ بِما جِئْتُما بِهِ وَ دَلَلتُما عَلَيْه. »
سلام بر شما اي اولياي خدا! شما را به خدا مي سپارم و بر شما درود مي فرستم، در حالي كه به خدا و رسولش و آنچه شما آورده ايد و بر آن راهنمايي كرده ايد، به باور رسيده ام.
« اَللّهُمَ اكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدين. اَللّهُمَّ لاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْد مِنْ زيارَتي ايّاهُما، وَ ارْزُقْني مُرافَقَتَهُما، وَ احْشُرْني مَعَهُما، وَ انْفَعْني بِحُبِّهِما، وَ اَلسَّلام عَلَيْكُما وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه. » ( 1 )
خدايا! مرا از زمره شاهدان قرار ده و نگذار اين زيارت، آخرين زيارتم براي آن ها باشد. خدايا! دوستي شان را روزيم كن، و مرا با آنان محشور ساز، و با محبت آن ها به من سود رسان. سلام و رحمت خدا بر شما باد.
توصيفي از روضه ها
1 . مزار الكبير، ص178، مزار الشهيد، ص 59 به نقل از بحارالأنوار، ج102، ص14.
45 |
چنان كه گفته شد: روضه هاي حضرت كاظم ( عليه السلام ) و حضرت جواد ( عليه السلام ) ، به يكديگر متصلند. امّا حرم موسي بن جعفر ( عليه السلام ) ، داراي مزاياي فراواني است كه موجب اختلاف شايان بين دو حرم گرديده است.
در حرم موسي بن جعفر ( عليه السلام ) بهترين آينه كاري جهان انجام گرفته است. حرم به ارتفاع يك متر، از سنگ مرمر پوشيده شده و بر بالاي آن هم به ارتفاع يك متر و نيم از كاشي معرّق و گره سازي شده كه از بقاياي كاشي هاي شاه
اسماعيلي و سلطان محمد تكلو است، وجود دارد. در بالاتر آن نيز كتيبه كمربندي به عرض نيم متر، با زمينه لاجورد بسيار زيباي ثلث قرار دارد كه حروف آن ازكاشي هاي زرد رنگي بريده و گره سازي شده است. عمل تراش حروف چنان ماهرانه انجام گرفته كه تشخيص نوشته بودن آن يا گره ساز بودنش، دشوار مي نمايد; چنان كه بيش تر مردم آن را نوشتني مي شمرند.
چيزي كه باعث زيبايي افزون حرم موسي بن جعفر(عليهما السلام)گرديده، چهار كتيبه مربع و گچبري است كه بر روي آن ها به خط ثلث برجسته و طلايي رنگ و بر روي زمينه سياه، سوره « هل اتي » گچبري شده است. هر كتيبه، مشتمل بر شانزده ترنج زيبا و برجسته بوده و در ميان آيه ها يك ترنج قرار گرفته است.
نكته جالب آن است كه از دو مربع شرقي و از دو مربع غربي و از يك مربع شرقي و يك مربع غربي سه سوره كامل درست مي شود. درون روضه هم قنديل هاي متعدد طلاي مرصع و چلچراغ هاي بلورين و ساعت هاي ديواركوب و قطعات نفيس از خاتم مرصّع به عاج و پرده هاي ترمه زربافت و مرواريددوزي شده و كتيبه هاي گوناگون مرواريد قاب گرفته شده، زينت بخش آن
شده اند. ( 1 ) ناگفته نماند اين گونه پرداخت هاي تجمّلي از بار معنوي حرم مي كاهد; چه اين كه زينت هايي اين چنين، جايي رواست كه تهي از زيبايي درون باشد و بايد بين هنر كه آميزه جان آدمي است و تجمّل كه زينتش ظاهري است، تفاوت قايل شد; زيرا هنر مي تواند جلوه هاي عشق و ايمان باشد، اما تجمّل چنين نيست.
قسمت شمالي روضه منوره كه حرم مخصوص امام محمدتقي ( عليه السلام ) شمرده مي شود، از بسياري جهات همانند حرم امام كاظم ( عليه السلام ) است، امّا مزاياي حرم امام كاظم ( عليه السلام ) را ندارد.
ضريح نقره اي كه هم اكنون مرقدهاي شريف دو امام(عليهما السلام) را در برگرفته، اهدايي بانو حاجيه سلطان است كه در سال 1324 هـ .ق. جاي ضريح بزرگ فولادي را گرفت.
اما همين ضريح نيز در 1359 هـ .ق. توسط دولت عراق مرمت و بازسازي شد. سبب اين
1 . تاريخ كاظمين، ص118 و 214.
46 |
همه تعمير و تعويض اين است كه اعراب عادت دارند هنگام التجا و حاجت خواهي، خود را به پنجره هاي ضريح بياويزند و آن را به شدت تكان دهند.
ضريح مزبور هم اينك بسيار زيبا و به شكل مربع
مستطيل است. عرض آن پنج متر و طولش شش متر بوده و ارتفاع آن 75/2 متر است. در چهار طرف ضريح، درگاه ها قرار گرفته، اين درگاه ها با شبكه هاي زيبا و مقاطع كوثر رماني بوده و كتيبه هايي به خط ثلث و نستعليق، اطراف آن را در برگرفته اند. سقف داخلي ضريح، از چوب ساخته شده و مزيّن به نقوش هندسي و گل و بوته است.
در ضلع شرقي ضريح، طرف پايين پاي امامان، در زيبايي از نقره و داراي قلمزني هايي ممتاز و ريزه كاري ها و كنده كاري هاي جالب به همراه گل بوته هاي ظريف و خطوط زيباي نستعليق قرار دارد كه با قفل بزرگي از نقره بسته شده است. اين در در شب هاي جمعه، مقارن نصف شب، براي غبارروبي و جمع آوري نذورات باز مي شود.
بر فراز ستون هاي چهارگانه ضريح كه در زواياي آن قرار دارند، در دو طبقه، هشت قنديل فولادي از آثار گرانبهاي صفوي قرار دارد. بر روي اين قنديل ها، كتيبه هايي از آيات قرآني، روايات و اسماي جلاله، با دقت كنده كاري شده و بعد، وسط آن را با طلا پُر كرده اند. ( 1 )
جلوه گاه هنر
وقتي وهابيون صندوق خاتم امام حسين ( عليه السلام ) را
سوزاندند، آناني كه بر ارزش هنري صندوق هاي مشاهد واقف بودند، بر آن شدند اين صندوق ها را در لفافه اي نقره قرار دهند تا از آسيب هاي احتمالي مصون بماند. بر روي صفحه هاي نقره اي نيز گُل و بوته هاي ظريفي كنده كاري شد تا تصور شود تنها صندوق هاي نقره اي بر تربت ها قرار گرفته اند.
و بدين گونه، ساليان دراز اين صندوق ها در پرده استتار ماند. كليدداران مشاهد نيز از وجود چنين صندوق هايي بي خبر بودند. سرانجام راز بر ملا شد و صندوق خاتم تربت امام علي ( عليه السلام ) از پوشش نقره اي خود خارج شد. بر ملا شدن اين راز، كليددار كاظمين را هم چون باقي كليدداران، واداشت تا به كاوش پردازد و صندوق هاي كاظمين نيز هويدا شود. نفوذ رطوبت روي خاتم ها را سياه ساخته و از جذبه هنري آن كاسته بود. براي همين از خاتمكار شهير ايران، صنيع خاتم، خواسته شد تا مرمت اين صندوق ها را بر عهده گيرد. او نيز با دقت بسيار، اين آثار برجسته را بازسازي كرد. صنيع هشت قطعه شمش خاتم را خود بر حواشي دو صندوق افزود. بعد از مرمت، براي حفاظت صندوق ها از گرد و غبار، آن ها را با شيشه هاي كلفت پوشاندند. صندوق هاي مزبور كه شاهكارهاي كم نظيري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ كاظمين، ص226 ـ 222 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص143 ـ 142.
47 |
از بزرگ ترين اساتيد خاتم ايران، در قرن دهم
هجري است، به جهاتي، گوي برتري را از ديگر
صندوق هاي مشاهد ربوده اند.
با اين همه، صندوق بارگاه حضرت جواد ( عليه السلام ) بر صندوق بارگاه امام كاظم ( عليه السلام ) برتري دارد; زيرا ريزه كاري ها و نازك كاري هاي بسيار دقيق و ظريفي دارد كه جز با ذره بين هاي حساس نمي توان آن را مشاهده كرد. از ويژگي هاي اين صندوق آن است كه در جهت جنوبي
آن، يعني در پشت روي مبارك و بدنه اي كه به طرف صندوق امام كاظم ( عليه السلام ) قرار دارد، ستاره هايي نمودار است كه با كمال زيبايي و مهارت ساخته شده و در فواصلي، روي صندوق به كار برده شده اند. استادان فن چنان
مهارت نشان داده اند كه گويي آن ستاره ها نورافشاني مي كنند، و چه مناسب جاي آن را طراحي كرده اند،
بر روي سينه جواد ( عليه السلام ) ; باشد تا فروزش جان آن عزيز را چون ستارگاني بنمايانند. هر چند اين ستاره ها در ميان
دو صندوق واقعند، ولي تلألؤي آن، ديده ها را نوازش مي دهد. ( 1 )
نگاره شعر
شهريار در شعري زيبا، شوري از عشق به كاظمين را در نگاره شعر درآورده:
همه پاس ادب باشي خدا را *** همه دست ادب بر سينه يارا
حريم حُرمتي در پيش داري *** كه سر گُم مي كند خود، دست و پا را
چراغ مُصطفي بر گُنبدش بين *** به سر در، ذوالفقار مرتضي را
در اين جا، آسمان ها آستان بُوس *** چه جاي سر برآوردن شما را
ادب راه نَفَس بندد به سينه *** نفس، ناي گلو گيرد صدا را
جهان ما نباشد ظُلمتي بيش *** مگر يابي در اين روزن ضيا را
در اين معراج قلبي جلوه اي است *** به عرشِ دل، جمال كبريا را
به خلوتخانه خاطر خلوصي *** مگر يابي در اين خلوت خدا را
كمند چاه كُن، حَبل المتين را *** چراغ راه كن، نورالهُدا را
در اين محراب عرشي بازيابي *** دو شمع معبد آل عبا را
دو خضري كاندرين ظلمت فروزند *** چراغ چشمه آب بقا را
چراغ هفتمين، موسي بن جعفر *** كه زنداني كند، شمس الضّحا را
به زير قبّه باب الحوائج *** اجابت ملتزم باشد دعا را
1. تاريخ كاظمين، ص236 ـ 227.
48 |
از اين در جو به هر قفلي كه بسته است *** كليد همّت مُشكل گشا را
شب توديع، در زندان هارون *** مگر نگشود خود، زنجير پا را
امام نهّمش، فرزندِ فرزند *** زيارت كُن، جواد ابن الرّضا را
كه از نه سالگي با آن كرامات *** صَفي بود و وصي شد انبيا را
به مهرش، پيشوازِ اهل حاجت *** به لطفش بدرقه، حاجت روا را
قدم آهسته، كاين جا بس ملائك *** جماعت تنگ مي يابند جا را
در اين آب و هوا، ارواح علوي *** به جان دريافته نشو و نما را
چه داروخانه قدسي كه در وي *** توان جُستن به هر دردي دوا را
و گر داروي عشقي درچشيدي *** از اين دارالشّفا جُستي شفا را
حريمي، هديه ناچيز و مسكين *** سر از پا برنمي گيرد، حيا را
به اميدي كه اين شاهان عرشي *** نرانند از درِ رحمت گدا را
مكُن، گر قفلي از اين درگرفتي *** فراموش از دُعاي خير ما را
غباري بس به هر چشمي كه مسكين *** از اين در، چشم دارد، توتيا را
هم از شيخ مؤيد ( 1 ) بانيِ خير *** بماند ذكر خيري، شهريارا ( 2 )
1. شيخ مؤيد از خادمان حرم شريف امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) بود كه به ايران آمده و به ديدار استاد شتافته بود.
2 . شهريار و انقلاب اسلامي، ص106 ـ 104.
49 |
بخش چهارم :كاظمين در گستره دين
كاظمين در روايات
ابن سنان مي گويد: به حضرت رضا ( عليه السلام ) عرض كردم؟ چه ثوابي دارد كسي كه پدرتان را زيارت كند؟ حضرت فرمود: بهشت براي اوست. پس او را زيارت كن. ( 1 )
زكريّا بن آدم نيز از آن حضرت نقل نموده كه ايشان فرموده اند: خداوند بغداد را به جهت قبر ابوالحسن ( عليه السلام ) نجات داده، و حضرت اين شعر دِعْبِل را زمزمه كردند:
و قُبْرٌ ببغدادَ لِنَفْس زَكيّة *** تَضَمَّنها الرحمنُ في الغُرفَات
مويه كن بر مزار آن پاك نهاد ـ امام موسي كاظم ( عليه السلام ) ـ در بغداد، خداوند مهر، او را در غرفه هاي بهشت جاي داده
است. ( 2 ) در تهذيب هم از زكريا نقل شده است كه خداوند بغداد را براي وجود قبرهاي حسينيان نجات داده است. ( 3 )
در عيون الأخبار از ابراهيم بن عقبه روايت شده است كه او به ابوالحسن سوم (امام هادي ( عليه السلام ) ) نامه نوشت و از فضيلت زيارت ابا عبدالله الحسين ( عليه السلام ) و زيارت ابوالحسن و ابي جعفر(عليهم السلام) پرسش نمود، آن حضرت در جواب نوشتند: زيارت اباعبدالله ( عليه السلام ) مقدّم است و زيارت آن دو، از نظر پاداش، جامع تر و برتر است.
وشا روايت كرده كه به حضرت رضا ( عليه السلام ) عرض كردند: چه فضيلتي دارد كسي كه قبر ابوالحسن ( عليه السلام ) را زيارت كند؟ حضرت فرمودند: ثواب كسي را دارد كه قبر اباعبدالله ( عليه السلام ) را زيارت كند. ( 4 ) باز وشا گفته است: كه به حضرت رضا ( عليه السلام ) عرض كردم: آيا زيارت قبر ابوالحسن ( عليه السلام ) مانند زيارت قبر امام حسين ( عليه السلام ) است؟ حضرت فرمودند: آري. ( 5 )
1 . بحارالأنوار، ج102، ص2 به نقل از مناقب ج3، ص442.
2 . بحارالأنوار، ج 102، ص 2 به نقل از التهذيب، ج6، ص81.
3 . همان، به نقل از الكافي ج4، ص583 و التهذيب، ج6، ص82.
4 . همان، ص3 به نقل از ثواب الأعمال، ص89.
5 . همان، ص 3، به نقل از كامل الزيارات، ص299.
50 |
از حسين بن يسار واسطي نقل شده كه به حضرت عرض كرده است، آياقبر ابوالحسن در بغداد را زيارت كنم؟ حضرت هم به او فرموده اند: اگر ناچار هستي، از پشت پرده انجام بده; ( 1 ) هم چنين حضرت رضا ( عليه السلام ) در جواب
برخي از يارانش كه در مورد رفتن بر سر قبر پدرشان سؤال نموده بودند، فرمودند: در مساجدي كه پيرامون قبر وجود دارد، نماز گذاريد. ( 2 )
احمد بن عبدوس از پدرش رحيم، نقل نموده كه او به حضرت رضا ( عليه السلام ) گفته است: فدايت گردم! زيارت قبر ابوالحسن ( عليه السلام ) در بغداد سختي و مشقت دارد. مي رويم و از پشت ديوار به ايشان سلام مي دهيم. چه ثوابي دارد كسي كه ايشان را زيارت كند؟ حضرت فرمودند: به خدا قسم! ثواب كسي را دارد كه به زيارت قبر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) برود. ( 3 )
همين طور از حسين بن يسار واسطي نقل شده كه از حضرت رضا ( عليه السلام ) درباره فضل زائر قبر پدرشان سؤال نموده و حضرت ( عليه السلام ) در جواب او گفته اند: فضل زائر او مانند فضل زائر پدرش حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) است. باز مي گويد: پرسيدم اگر ترسيدم و نتوانستم داخل شوم، حضرت ( عليه السلام ) فرمودند: از پشت ديوار سلام بده. ( 4 )
كاظمين در حكايات
طبري از زبان ابوالحسين بن ابي بغل مي نويسد:
مسؤوليتي را از جانب ابي منصور بن صالحان بر عهده گرفتم و ماجرايي بين ما به وقوع پيوست. ماجرايي كه سبب شد تا من مخفي شوم. ابومنصور در جستجو و تعقيب من برآمد و من ترسيدم و اختفاي خود را ادامه دادم. پس از مدتي شب جمعه به زيارت مقابر قريش رفتم و شب را براي دعا و نيايش ماندگار شدم. آن شب، باد و باران بود. از ابوجعفر قيم خواستم، درهاي مشهد را ببندد و تلاش كند آن جا خلوت شود تا من در سكوت و خلوت راز و نياز خود را انجام دهم تا از افرادي كه از آن ها واهمه داشتم، در امان بمانم. ابوجعفر هم درها را بست. شب به نيمه رسيد و باران شدت گرفت و مردم را از مزار دور كرد. من ماندم تا زيارتم را به جا آورم و نماز بخوانم. در اين حال و احوال بودم كه صداي گام هايي را در نزد قبر مولاي ما، موسي بن جعفر ( عليه السلام ) شنيدم. ديدم مردي زيارت مي كند. او بر آدم و ديگر پيامبران اولوالعزم و ائمه اطهار يك به يك سلام داد تا اين كه نوبت به صاحب الزمان ( عليه السلام ) رسيد و او از آن حضرت ( عليه السلام ) ياد نكرد. در شگفت شدم. پيش خود گفتم، شايد او را فراموش كرده، يا اين كه او را نمي شناسد و شايد هم بر مذهب ديگري باشد. وقتي آن مرد از زيارت خود فارغ شد، به نزد قبر مولاي ما، ابي جعفر ( عليه السلام ) رفت و مانند ما زيارت اول را به جا آورد. بعد دو ركعت نماز خواند. چون او را نمي شناختم، از او ترسان شدم. او جوان كاملي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان، به نقل از همان، ص298.
2 . بحارالأنوار، ج 102، ص 2، به نقل از كامل الزيارات، ص299.
3 . همان، به نقل از همان، ص300.
4 . همان، ص 2، به نقل از همان، ص299.
51 |
بود. لباس سفيدي بر تن داشت و با گوشه هاي عمامه اش تحت الحنك كرده بود و ردايي هم بر دوش نهاده بود كه شل بود و مقداري از آن بر زمين افتاده بود. او رو به من كرد و گفت: اي ابوالحسين ابي بغل درباره دعاي فرج چه مي داني؟ گفتم: آقاي من آن كدام دعا است؟ او گفت: دو ركعت نماز مي خواني و مي گويي. اي كسي كه زيبايي را نمايان كرده، زشتي را مي پوشاني! اي كسي كه بر جريره سرزنش نمي كني و پرده كسي را نمي دري! اي بزرگ! اي نيكو درگذرنده! اي بخشش گسترنده اي كه دست هايش را به رحمت گشوده! اي كسي كه پايان نجواها به او مي رسد و شكواها هم نيز! اي كمك كننده بر كمك خواهان، اي آغازگر نعمت ها قبل از آني كه شايستگي آن باشد! اي خداي من! اي آقاي من! اي مولاي من! اي فريادرس! اي منتهاي رغبتم! به حق اين اسماء و به حق محمّد و آل طاهرينش از تو مي خواهم كه مرا از غم برهاني و حالم را اصلاح سازي. بعد از اين دعا هر خواسته اي كه داري مي طلبي. پس از آن گونه راستت را بر زمين مي گذاري و 100 مرتبه در سجده مي گويي: يا محمّد يا علي يا علي يا محمّد. كفايت كنيد مرا، كه شما مرا بس هستيد. مرا ياري دهيد كه تنها شما ياران منيد. بعد گونه چپت را بر زمين گذارده، مي گويي ادركني (دريابم) و آن را خيلي مي گويي و پس از آن مي گويي: (فريادرس) تا اين كه نفست قطع شود و سرت را بلند مي كني. آن وقت خداوند حاجت تو را روا مي دارد. بعد كه مشغول دعا و نماز شدم او رفت. وقتي فارغ گشتم، پيش ابوجعفر قيّم رفتم تا از او درباره آن جوان سؤال كنم و بگويم او چگونه به حرم آمد. ديدم درها به همان صورت اوّل بسته مانده اند. ابوجعفر قيم به من گفت: او مولاي ما صاحب زمان ( عليه السلام ) بود.
بعد ابوالحسين داستان خود را ادامه داد و چگونگي رهايي خود را از گرفتاريي كه داشت شرح و بيان كرد. ( 1 )
علامه مقرّم مي گويد:
شش سال بود كه در كمر، سرين چپ و ساق پا تا پشت پا، دردي را احساس مي كردم تا جايي كه گاهي ركوع نماز را به اشاره انجام مي دادم و رفتن به حرم هم برايم مشكل شده بود. روزي كه دريافتم وسايل پزشكي از درمان من عاجزند، به كاظمين آمدم. روز
شهادت امام جواد ( عليه السلام ) ، آخر ذي القعده، به ايشان كه باب المراد هستند، توسل جستم. از آب زعفراني كه معمولاً در مراسم سوگواري ايشان موجود بود، گرفتم و بر محل هاي دردم ماليدم و مابقي آن را هم نوشيدم. سه ماه به انتظار لطف و مرحمتش ماندم. پس از زيارت اربعين راهي مرقد مقدس شدم تا پناهنده آن بزرگوار شوم. ده روز مقيم كاظمين شدم و به ايشان متوسل گشتم. اما نسيمي از عنايات قدسي آن حضرت بر من وزيدن نگرفت و از بهبودي خود مأيوس شدم. هنگام فجر، نزديك ضريح رفتم و با ناراحتي، در حالي كه خود نمي دانستم چه بر زبان مي آورم، شكوه ها كردم... جدّ بزرگوارش، حضرت امام موسي كاظم ( عليه السلام ) و حضرت علي اصغر را شفيع قرار دادم. بعد، از حرم خارج شدم و به قصد عيادت يكي از برادرانم، از بازار استرآبادي گذشتم. بعد از احساس نكردن درد، گمان كردم به دليل راه نرفتن روي آن پا و وارد نشدن فشار بر آن است. قدري بررسي كردم و
1 . بحارالأنوار، ج6، ص308.
52 |
بيش از دو ساعت راه رفتم، امّا به بركت توجّه حضرت جواد ( عليه السلام ) به بنده اي از بندگانش، از آن لحظه تاكنون كه بيش از ده سال مي گذرد، هيچ دردي احساس نكردم.
كراماتي كه بان عمر كم شد از ابوجعفر *** زبان يا خامه كِي ياراي گفت و اكتساب آمد
« حَكَم » نامي كه از اعيان شيعه بودي كشتندي *** سرش ببريده ديدندي به دكان بر تراب آمد
به تن، شد سربه پيوستي و كردش چون مسيح احيا *** ز عيسي، كي سر ببريده احيا در كتاب آمد؟ ( 1 )
1. صندوق مستنصري
صندوق مزبور متعلق به مرقد شريف امام موسي كاظم ( عليه السلام ) است و به دستور مستنصر خليفه عباسي ساخته شد. ساخت اين صندوق در سال 624 هـ .ق. به پايان رسيد.
صندوق از چوب توت ساخته شده و ضخامت تخته هاي آن به 5/5 سانتيمتر مي رسد. صندوق، مستطيل شكل، و سطح آن، هموار است. طول آن 55/2 متر، و عرض آن 83/1 متر، و ارتفاعش 95/0 متر است. لب هاي سرپوش صندوق، با خط نسخ، جداي از هم، در داخل كادري زيبا تزيين شده و سر صندوق كه به اندازه سه سانتيمتر از سطح اطراف آن برآمدگي دارد، با كنده كاري هاي زيبا آراسته گرديده است. در چهار طرف
آن، نوشته هايي با خطوط بزرگ و برجسته كوفي در نهايت زيبايي و ابتكار نقش بسته است. اين خطوط، در ميان طرح هايي به شكل درخت و گُل كه از سطح نوشته پايين تر است، كنده كاري گرديده است و هر سطري از اين خطوط، در داخل حاشيه هاي مستطيل شكل كه از خود چوب ها نقاشي شده، قرار گرفته است. در ميان كنده كاري ها، عبارت زير به خط كوفي برجسته و طلايي نوشته شده است:
« بسم الله الرحمن الرحيم; هذا ضريح الامام ابوالحسن موسي بن جعفر بن محمّد بن علي بن ابي عبدالله حسين بن علي بن ابي طالب(عليهم السلام) ».
زمينه اين كتيبه، داراي كنده كاري هاي مُذَهَّب است. در حواشي صندوق، كتيبه اي منبت و برجسته به خط ثلث قرار دارد كه نام باني و تاريخ ساخت صندوق بر آن حك شده است. اين صندوق بعد از آن كه شاه اسماعيل صفوي صندوق هاي جديدي را بر روي تربت هاي شريف قرار داد، به مداين انتقال يافت و روي قبر حضرت سلمان فارسي گذاشته شد. چهار قرن بعد، اداره آثار قديمي عراق آن را از مرقد برداشته و به موزه دارالآثار عربي انتقال داد.
2. مسجد جامع صفوي
1 . نگاهي گذرا به زندگاني امام جواد ( عليه السلام ) ص71 ـ 70، با دخل و تصرف.
53 |
اين مسجد از آثار عصر شاه اسماعيل صفوي، و از با شكوه ترين و وسيع ترين مساجد است كه در سال
926هـ .ق. بناي آن گذاشته شد. ساختمان مسجد داراي استحكام شگفت انگيزي است. پس از چهار قرن و نيم، هنوز آجري از سقف و پايه هاي آن فرو نيفتاده و احتياج به مرمتي نيافته است. عرض مسجد از شمال به جنوب، 36 متر، و طول آن از شرق به غرب، 60 متر است. مسجد، داراي 76 ستون آجري است. در ضلع شمالي مسجد كه به رواق حرم متصل است، مقصوره شكوهمند و مرتفعي قرار دارد. در جنوب غربي مقصوره، منبري ارزشمند، از آجرتراش با دوازده پله و به ارتفاع 6 متر واقع است. اين منبر از بناهاي سلطان سليم عثماني است كه در سال هاي 926 تا 977 هـ .ق. سلطنت مي كرد. ( 1 )
گنجينه به غارت رفته
آنچه از تاريخ كاظمين بر مي آيد اين است كه خزانه حرم بايد مالامال از هدايا و گنجينه هاي نفيسي باشد كه علاقه مندان به حرم اهدا نموده اند. از جمله اين هدايا، چلچراغي برنجي و چهارگوش و زيبا بود كه به دست تواناي « ابن وصيف ناشي » شاعر اهل بيت (م 365 هـ .ق.) ساخته شد.
در نيمه اول قرن پنجم، چلچراغ ها، محراب هايي از طلا و نقره، پرده هاي قيمتي و ديگر اشياي گرانبها در حرم موجود بود. در اوايل قرن ششم هم اشياي نفيس و چلچراغ هايي از نقره و پرده هايي از ابريشم خالص در حرم به چشم مي خورد. در قرن هفتم چند كتاب خطي نفيس به اين گنجينه افزوده شد. « ملاحم » بطائني، « اقبال » سيد بن طاووس و « مُنية الداعي و غيبة الواعي » به حرم اهدا شد. كتاب اخير را « ابي يلميش » وقف حرم نمود. سجاده ها، پرده ها، شمعدان ها و نفايس ديگري به حرم هديه شد. در سال 1153 هـ .ق. هداياي نادرشاه افشار به عتبات رسيد. نجف در سال 1216 هـ .ق. در معرض تهاجم وهابيون قرار گرفت. از اين رو خزانه حرم حضرت علي ( عليه السلام ) را به حرم كاظمين انتقال دادند.
درون ضريح نقره اي دو صندوق بوده كه نسخه هاي ارزشمندي از قرآن كريم در آن جاي داشت. اما اكنون از آن همه آثار گرانبها و آن خزانه، خبري نيست، جز دو شمشيري كه با ياقوت و سنگ هاي قيمتي آراسته شده است; اين شمشيرها اهدايي انور پاشا، از وزراي جنگ تركيه بود، و چهار شمعدان نقره اي كه توسط ناصرالدّين شاه قاجار هديه شده بود. ( 2 )
علاّمه محمدرضا شيبي مي گويد:بعد از برپايي انقلاب عليه پادشاهي در عراق، برخي از گنجينه هاي خزانه حرم امام علي ( عليه السلام ) را در اموال به جا مانده از خانواده سلطنتي و ديگر حاكمان عراق ديدم.
1 . تاريخ كاظمين، ص 248
2 . تاريخ حرم كاظمين، 267 ـ 265.
54 |