بخش 3

حوزه علمیه کاظمین کتابخانه ها خاندان های کاظمین فرزانگان کاظمین آرامگاه ها ابـن قولویه شیخ مفید آرامگاه های دو برادر خواجه نصیر و توفیق بزرگ بخش پنجم: کاظمین، از حماسه تا سال های فروغ تاریخ سیاسی معاصر شهر کاظمین حماسه کاظمین فریاد استقلال سال های فروغ (1368هـ .ق. ـ 1400 هـ .ق.) سقوط دیکتاتور فهرست منابع

حوزه علميه كاظمين
از زماني كه ابن قولويه از طرف معزالدوله به بغداد فراخوانده شد تا زمان شيخ طوسي، كاظمين مي رفت تا در بلنداي معرفت ديني قرار گيرد، امّا با اوج گيري تعصب هاي ديني در زمان شيخ، و مهاجرت اجباري او به نجف اشرف، از اهميت حوزه كاظمين رفته رفته كاسته شد. تا اين كه اوايل قرن 13 هـ .ق. سيد محسن اعرجي اقدام به تأسيس مدرسه علميه نمود، و كاظمين با حضور بزرگان علوم اسلامي به سوي اقتداري دوباره مي رفت. ( 1 ) امّا توسعه روز افزون بغداد، شهر را تحت تأثير قرار داد و آن شكوه معنوي گذشته را از شهر گرفت. علاوه اين كه شهرت همه گير نجف ياراي آن را نمي داد تا فروغ دانش اسلامي آن طور كه بايد در كاظمين افروخته شود. فيض در تاريخ خود سه مدرسه را براي كاظمين بر شمرده است:
1. مدرسه سيد محسن اعرجي; چنان كه ذكر شد، اين مدرسه سنگ بناي حوزه علميه كاظمين بوده ولي اكنون خراب گشته است. ( 2 )
2. مدرسه سيد حيدر; اين مدرسه وسيع بوده و حجره هاي متعددي را در خود جاي داده است. كتابخانه آن كتابخانه جامعي است و كتب نفيسي را دارا مي باشد. اين مدرسه توسط آية الله سيدمهدي حيدري بنيان گذارده شد. مقبره خانوادگي سادات آل حيدر نيز در جنب اين مدرسه قرار گرفته است.
3. مدرسه آية الله شيخ مهدي خالصي; اين مدرسه از آن جهت كه در نزديكي باغ هاي كاظمين قرار گرفته، فضاي روح انگيز و دلگشايي دارد. اين مدرسه در زمان آية الله مهدي خالصي از رونق خوبي برخوردار بوده و او خود در آن به تدريس مي پرداخته است. اين مدرسه بعدها به دانشگاه بدل شد و « مدينة العلم » ناميده شد. اين دانشگاه در عهد پادشاهي عراق، مجله « مدينة العلم » را انتشار مي داد كه پس از چند شماره، از انتشار آن جلوگيري شد. بعد از اين مجله، دانشگاه مزبور مجله « الاسلام فوق كل شيء » را منتشر ساخت و انتشار آن تا هفت شماره ادامه يافت. اين دانشگاه اسلامي در دوران انقلاب اسلامي
ايران، زماني كه امام در عراق غريبانه به حيات خود ادامه مي داد، به نشر و توزيع كتاب مهم « ولايت فقيه » ايشان پرداخت.
مدينة العلم در سال 1403ق. آماج خشم رژيم بعث قرار گرفت. كتاب هاي خطي نفيس اين دانشگاه اسلامي غارت شد و اساتيد آن به زندان افتادند و همه دانش پژوهانش پراكنده گرديدند و يا در زندان افتادند و جمعي نيز اعدام شدند. ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . دائرة المعارف الشيعيه، ج3 ، ص349.
2 . تاريخ كاظمين، ص253.
3 . الجمعة المجاهده، ص2، 3 و 39.


55


كتابخانه ها
وجود نسخه هاي كمياب همچون نسخه كامل العين منسوب به خليل ابن احمد فراهيدي در برخي از كتابخانه هاي كاظمين اعتبار شاياني را به كتابخانه هاي شهر داده است.
1. كتابخانه سيد حسن صدر; جرجي زيدان در توصيف اين كتابخانه ارزشمند مي گويد: « اين كتابخانه نفايسي از كتاب هاي خطي علوم لغت، تاريخ و شعر را در خود گرد آورده كه مانند و همتا ندارد. چهار يا پنج كتاب آن يتيمة الدُّر در بلادند. مانند مجموعة في الحكم و الدر المسلوك كه در شرح حال پيامبران، اوصيا و پادشاهان
است. اين كتاب نوشته احمد بن حسن حر عاملي است و غير اين ها. ( 1 ) گفته شده كه اين كتابخانه از بزرگ ترين كتابخانه هاي جهان اسلام است و بيش از ده هزار جلد كتاب مخطوط دارد. ( 2 )
2. كتابخانه سيد مهدي خوانساري; خزانه كتب مؤلف خزانه بزرگي است كه در كاظمين همتا و مانند ندارد. ( 3 )
3. كتابخانه عمومي جوادين; كه از بزرگ ترين كتابخانه هاي كاظمين است. محلّ آن ساختمان قديمي و زيبايي است كه اصل بناي آن در نيمه دوم قرن دهم هـ .ق. از طرف عثماني ها براي صوفيان بكتاشيه ساخته شد و در سال 1298 هـ .ق. توسّط فرهاد ميرزا بازسازي گرديد. اين كتابخانه در زاويه شرقي حرم مطهّر قرار دارد و به همت دانشمند فرزانه سيد هبة الدين شهرستاني تأسيس شد.
4. كتابخانه عمومي امام حسن ( عليه السلام ) ; اين كتابخانه مجله اي به نام الكتاب را منتشر مي كرد. ( 4 )
5. كتابخانه عمومي نجاح.
6. كتابخانه عمومي امام رضا ( عليه السلام ) .
7. كتابخانه آرامگاه سيد مرتضي. اين كتابخانه در اين آرامگاه واقع گرديده و كتب نفيسي در آن گردآوري شده است.
8. كتابخانه امام صادق ( عليه السلام ) .
9. كتابخانه سبزواري; از كتاب هاي منتشر شده
آن مي توان دوحة الوزرا شيخ رسول كركولي را نام برد. ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ آداب اللغة العربية، ج4، ص 128 ـ 127.
2 . مجله هنر مردم، شماره 72، ص55.
3 . احسن الوديعة، ج2، ص20.
4 . تاريخ حرم كاظمين، ص290 (منابع كتاب).
5 . لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، ج3، ص245.



56


خاندان هاي كاظمين
1. آل ابي الوَرْد (آلوردي)
آن ها از قديمي ترين خاندان هاي علمي شيعه در بغداد و كاظمين، و از ذريه رئيس الطالبين و نقيب النقباء شمس الدين ابي عبدالله احمد (م472هـ ق.) هستند. ( 1 )
2. آل اخباري
آن ها از خاندان هاي علم و فضل و حديث و داراي زعامت فرقه اخباريه در كاظمين و بغداد بوده اند. ( 2 )
3. آل اسدي
اين طايفه از ذريه شيخ اسدالله تستري كاظمي (م1234هـ .ق.) هستند. ( 3 )
4. آل اعرجي
اينان از قديمي ترين و بزرگ ترين خاندان هاي علمي شيعه در ايران، عراق و لبنانند. اين طايفه از ذريه عبيدالله اعرج فرزند حسين اصغر پسر حضرت امام سجاد ( عليه السلام ) هستند. ( 4 )
5. آل جمالي
از خاندان هاي علمي كهن شيعه بوده و از ذريه جمال الدين، متولي و كليددار آستانه ابويوسف، در سال 1021 هـ .ق. هستند. ( 5 )
6. آل حيدري
خانداني از سادات كاظمين كه اخيراً به بغداد كوچيده اند. ( 6 )
7. آل خالصي
اين خاندان به ناحيه خالص، واقع در شرق بغداد، منسوبند. ( 7 )
8. آل سلماسي
اين طايفه از احفاد ميرزا محمدباقر سلماسي كاظمي، از شاگردان آقاباقر بهبهاني، هستند. ( 8 )
9. آل صدر

اينان از مشهورترين خاندان هاي علمي و فقهي شيعه بوده كه بارها مرجعيت شيعه را در ايران، عراق و لبنان بر عهده گرفته اند. صدري هاي كاظمين از ذريه صدرالدين محمد (م 1263 هـ .ق.) فرزند سيد صالح فرزند سيد محمد شرف الدين هستند كه از علماي زمان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . دائرة المعارف تشيع، ج1، ص141.
2 . همان، ص132.
3 . همان، ص144.
4 . دائرة المعارف تشيّع، ج 1، ص145.
5 . همان، ص160.
6 . همان، ص165.
7 . همان، ص166.
8 . همان، ص178.


57


خويش به شمار رفته و نسبش، به امام موسي كاظم ( عليه السلام ) مي رسد. اين سلسله با آل شرف الدين در لبنان در نسب مشتركند. ( 1 )
10. آل عطار
خاندان بزرگي از سادات حسني مقيم شهر كاظمين و بغداد. جدّ اين خاندان، سيد محمد عطّار است كه نسبش از طريق عبدالله محض بن حسن مثني به امام حسن ( عليه السلام ) مي رسد. ( 2 )
11. آل عبدالنبي كاظمي
از خاندان هاي علمي شيعه در كاظمين و جبل عامل، كه افتخار خدمت آستانه كاظمين را دارا بودند. ( 3 )
12. آل عُطَيْفَه
از خاندان هاي علمي تهران و كاظمين و از خدمتگزاران آستانه كاظمين. اين طايفه از نسل ابومحمد عزّالدين
شريف مكّه اند كه در سال 720 هـ .ق. از حجاز به عراق هجرت نمود. ( 4 )
13. آل كاظمي
از خاندان هاي علمي شيعه در كاشان و كاظمين. اين طايفه از ذريه شيخ محمد و فرزند كلب علي كاشاني از علماي بزرگ شيعه در قرن دوازده هجري اند. اين سلسله را از ذريه شهيد كربلا حبيب بن مظاهر اسدي دانسته اند، ولي نسابه مشهور، سيد جعفر اعرجي، نسب اين خاندان را به صحابي معروف ابوذر غفاري مي رساند. ( 5 )
14. آل كاظمي ]= آلوندي ـ آل حاج كاظم[
اين خاندان را از ذرّيه شيخ مفيد دانسته اند. ( 6 )
15. آل معتوق
اين طايفه از تبار شيخ سليمان (م 1227 هـ .ق.) است. ( 7 )
16. آل يس
نياي اين خاندان ياسين بن محمدعلي كاظمي است. ( 8 )

فرزانگان كاظمين

شريف محمد بن محسن بن يحيي بن عبدالله جعفر
ابوتراب بن الامام الهادي ( عليه السلام ) ( 9 ); شريف علي بن جعفر ( 10 ); نجم الدين ابونصير محمد بن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . دائرة المعارف تشيّع، ج1 ، ص193.
2 . همان.
3 . همان، ص197.
4 . دائرة المعارف تشيّع، ج 1، ص200.
5 . همان، ص258.
6 . همان، ص208.
7 . همان، ص222.
8 . همان، ص228.
9 . تاريخ حرم كاظمين، ص215 به نقل از عمدة الطالب، ص189.
10 . همان، ق2، ص342 ـ 235.


58


موسوي ( 1 ); محمود كاظمي (1085 هـ .ق.) ( 2 ); فاضل جواد ( 3 ); محمد كاظمي (معاصر شاه سليمان صفوي 1105 هـ .ق.) ( 4 ); مولي مقدس محمدامين (قرن يازده هـ .ق.) ( 5 ); شيخ محمد شريف (م1166 هـ .ق.) ( 6 ); شيخ عبدالنبي كاظمي (1198 ـ 1256 هـ . ق) ( 7 ).
شيخ محمد حسن آل ياسين (1220 ـ 1308 هـ .ق.); تحصيلات مقدماتي خود را در كاظمين آغاز كرد. پس از آن به كربلا هجرت كرد و در حوزه درس صاحب فصول و شريف العلماء به تحصيل پرداخت. بعد از كربلا به نجف رفت و آموخته هاي خويش را نزد بزرگاني چون صاحب جواهر تكميل نمود. در 1255 هـ .ق. به وطن بازگشت و عهده دار زعامت ديني مردم كاظمين شد. او از مشكلات
مادي مردم غافل نبود. در قداست نفس كم نظير بود. در داستان تشرّف حاج علي بغدادي به خدمت صاحب امر (روحي فداه) در كاظمين، حضرت وكالت او را از طرف خود تأييد نمود. اسرار الفقاهة در 8 جلد بزرگ، از نوشته هاي فقهي اوست. ( 8 )
شيخ سليمان كاظمي (1227 هـ .ق.) ( 9 ); سيد محمد رضا شُبّر (م 1330 هـ . ق) ( 10 ); شيخ اسدالله دزفولي كاظمي (1234 هـ . ق) ( 11 );

شيخ امين كاظمي (م 1222 هـ . ق) ( 12 ); سيد حسن اعرجي (م 1227 هـ . ق) ( 13 ); سيد عبدالله شبّر (1188 ـ 1242 هـ . ق) ( 14 ); شيخ باقر دزفولي كاظمي (1255 هـ . ق) ( 15 ); صالح تميمي (م 1261 هـ . ق); شيخ حسين محفوظ (1262 هـ . ق) ( 16 ); شيخ حسن دزفولي آل كاظمي (بعد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان، ص215.
2 . طبقات اعلام الشيعه، ج5، ص 554 ـ 553.
3 . همان، ص127 ـ 126.
4 . همان، ص 537 ـ 536.
5 . مقدمه كتاب هداية المحدثين، ص12 ـ 11.
6 . همان، ص341.
7 . نقباءالبشر، ج2، ص800 ـ معجم مؤلفي الشيعه، ص340.
8 . نقباء البشر، ج1، ص875 ـ معجم مؤلفي الشيعه،، ص341 ـ علماي بزرگ شيعه، ص219.
9 . همان، ج 2، ص612.
10 . فوائد الرضويه، ص 534 ـ 533 ـ نقباء البشر، ج2، ص565.
11 . علماي بزرگ شيعه، ص218.
12 . تكملة امل الآمل.
13 . معجم مؤلفي الشيعه، ص41.
14 . نقباء البشر، ج2، ص777 ـ موسوعة العتبات المقدسة، ج10، ق3، ص96 ـ معجم مؤلفي الشيعه، ص223.
15 . كرام البرره، ج1، ص170.
16 . همان، ص 409 ـ 406.


59


1262 هـ . ق) ( 1 ); شيخ حبيب بغدادي (م بعد از 1263 هـ . ق) ( 2 ); شيخ حسن كاظمي (م بعد 1270 هـ . ق) ( 3 ); شيخ محمد حسين كاظمي (1308هـ . ق) ( 4 ); شيخ جابر كاظمي (م 1313 هـ . ق) ( 5 ); شيخ جعفر رشتي كاظمي (... بعد از 1241 هـ . ق) ( 6 ); سيد حيدر بغدادي كاظمي (1205 ـ 1265 هـ . ق) ( 7 ); شيخ محمد حسين همداني (1316 هـ . ق) ( 8 ); سيد علي كاظمي (1320هـ . ق) ( 9 ); شيخ كاظم ازري (1330 هـ . ق) ( 10 ); سيد مهدي حيدري حسني (... ـ 1336 هـ . ق) ( 11 ); محقق اعرجي (1340 هـ . ق) ( 12 ); سيد جعفر اعرجي(1274 ـ 1332 هـ .ق.) ( 13 ); عبدالمحسن كاظمي شاعر عرب (1287 ـ 1354 هـ .ق.) ( 14 ); شيخ علي نقي خالصي ( 15 ); شيخ باقر تستري كاظمي(1258 ـ 1326 هـ .ق.). ( 16 )
سيد حسن صدر(1273 ـ 1354 هـ .ق.);
از بزرگان خاندان صدر در كاظمين. او از آل شرف الدين بود، ولي به خاطر پدرش، به صدر اشتهار يافت. از آثار اوست: قاطعة اللجاح في ابطال طريقة اهل الاعوجاج در رد فرقه اخباريه، و نزهة اهل الحرمين في تواريخ المشهدين بالنجف و كربلا كه در لكنهوي هند به چاپ رسيد.
تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الاسلام المأئة الثامنة و الشيعة و فنون الاسلام ـ مختصر تأسيس ـ كه نقش شيعه را در شكل گيري علوم اسلامي بيان نموده است، ذكري محسنين شرح حال سيد محسن الاعرجي، تكملة امل الآمل در رجال و مجالس المؤمنين في وفيات ائمه المعصومين از ديگر آثار اوست. اعيان الشيعة 47 اثر از براي او برشمرده است. ( 15 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كرام البررة، ج1، ص430.
2 . همان، ص 293 ـ 292.
3 . همان، ص354 ـ معجم مؤلفي الشيعه، ص189.
4 . نقباء البشر، ج2، ص665 ـ معجم مؤلفي الشيعه، ص341.
5 . الذريعه، ج8، ص132.
6 . كرام البرره، ج1، ص271.
7 . همان، ص449 ـ 447.
8 . نقباء البشر، ج2، ص156 ـ 155.
9 . همان، ج4، ص1438.
10 . موسوعة العتبات المقدسة، ج10، ق3، ص79 ـ مراقد المعارف، ج1، ص139 ـ 138 .
11 . معارف الرجال، ج3، ص65 و ج2، ص43.
12 . علماي بزرگ شيعه، ص221 ـ معجم مؤلفي الشيعه، ص420.
13 . اعيان الشيعه، ج4، ص154.
14 . معجم مؤلفي الشيعه، ص340 ـ نقباء البشر، ج3، ص1235.
15 . مستدرك اعيان الشيعه، ج3، ص151.
16 . نقباء البشر، ج1، ص205.
17 . همان، ص448، اعيان الشيعة، ج5، ص326.


60


سيد اسماعيل صدر (... ـ 1337 هـ . ق); از مراجع بزرگ ديني در قرن چهاردهم، بيش ترين بهره هاي علمي او از ميرزاي دوم شيرازي بود. آية الله سيد صدرالدين، پدر شهيد سيد موسي صدر، و آية الله سيد حيدر، پدر شهيد سيد محمد باقر صدر، از فرزندان اين مرجع بزرگ بودند. ( 1 )
سيد حيدر صدر (1309 هـ . ق); از آثار اوست: الاوضاع اللفظيه، حاشيه بر كفاية الأصول، الشبهة الحيدرية في بغية الراغبين و شرح حال شرف الدين. او پدر شهيد آية الله سيد محمد باقر صدر است. ( 2 )
شيخ مهدي خالصي (1276 ـ 1343هـ . ق) ( 3 ); سيدحسن ابي الورد (1310 ـ 1359 هـ . ق) ( 4 ); شيخ ضياءالدين خالصي (1315 ـ 1370 هـ .ق.); علي نقي حيدري (1325 هـ .ق.) ( 5 ); سيد حسن حيدري (1332 هـ .ق.). ( 6 )
سيد ابوالحسن صدر(1318 ـ بعد 1364 هـ . ق); از نوادگان سيد اسماعيل صدر. او عالمي بزرگوار، اديبي پرعاطفه و شاعري ارزشمند بود. ( 7 )
سيد صدرالدين صدر(1299 ـ 1373 هـ .ق.) در سال 1299 هـ .ق. در كاظمين متولّد شد. با تمايل آية الله حايري،در سال 1349 هـ .ق. به قم آمد. بعد از وفات او، از مراجع سه گانه گشت و با آمدن آية الله بروجردي با نهايت تواضع محلّ نماز خود را به او واگذاشت. در سال 1373 هـ .ق. وفات يافت و در حرم حضرت معصومه سلام الله عليها به خاك سپرده شد. يادگار بزرگ او امام موسي صدر بود. كتاب حقوق او در سال 1321 هـ .ق. چاپ شده است. تاريخ اسلام و « خلاصة الفصول » در علم اصول، از ديگر آثار اوست. ( 8 )
سيد مهدي خوانساري (1319 ـ 1391 هـ . ق) ( 9 ); احمد امين كاظمي (1324 ـ 1390 هـ . ق). ( 10 )

سيد اسماعيل صدر (1340 هـ . ق); برادر بزرگ شهيد محمد باقر صدر. او بعد از احراز رتبه اجتهاد، به كاظمين بازگشت و رهبري آن جا را به عهده گرفت. او در حقيقت، مربي فكري و روحي شهيد صدر بود. از آثار اوست: تعليقه بر كتاب التشريع الجنايي عبدالقادر عونه; كتاب التشريع بر اساس فقه چهارگانه اهل سنت در مسائل قضايي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . علماي بزرگ شيعه، ص364.
2 . نقباء البشر، ج2، ص683.
3 . اعيان الشيعه، ج10، ص157 ـ معارف الرجال، ج3، ص150 ـ 147 ـ علماي بزرگ شيعه، ص272.
4 . معجم مؤلفي الشيعة، ص340 ـ نقباء البشر، ج1، ص430.
5 . مستدرك اعيان الشيعة، ج2، ص201 ـ كرام البررة، ج1، ص448.
6 . مستدرك الأعيان، ج2، ص95.
7 . شعراي بغداد، 207 ـ 206.
8 . نقباءالبشر، ج3، ص943.
9 . علماي بزرگ شيعه، ص432 ـ معجم مؤلفي الشيعه، ص165.
10 . تراجم الرجال، ج1، ص63.


61


و در مقايسه با قوانين امروزي جهان نوشته شده است. صدر در تعليقه خود، نظريات فقهي شيعه را مطرح نموده است. محاضرات; در تفسير قرآن كريم در يك مجلد. ( 1 )
سيد محمد باقر صدر; او در بيست و پنج ذي حجه 1353 هـ . ق . در كاظمين تولّد يافت. سيد محمد باقر، در سه سالگي پدرش را از دست داد. پس از پدر، مادرش، دختر عالم فرزانه، شيخ عبدالحسين آل ياسين، و برادر بزرگ و عالمش، سيد اسماعيل، در تربيت او كوشيدند. از همان آغاز تحصيل در مدرسه ابتدايي كاظمين، شگفتي همگان را برانگيخت. در سال 1356 هـ . ق . به همراه برادرش به نجف رهسپار شد. در آن جا او علاوه بر مطالعه سطوح عالي فقه و اصول، در درس فقه دايي اش فقيه نامور، شيخ محمد رضا آل ياسين و درس آية الله خويي حضور يافت و در سن 19 سالگي از آية الله خويي اجازه اجتهاد گرفت. اجتهاد زودهنگام و نيز مرجعيت اين فقيه جوان براي مردم عراق و ديگر سرزمين هاي عربي، آن هم پيش از سن چهل سالگي، از رويدادهاي شگرف در تاريخ شيعه بود. از تلاش هاي فرهنگي او، مي توان به نظارت بر روش تدريس در مدرسه علوم اسلامي آية الله حكيم و شركت فعال در گروه جماعة العلماي نجف و انتشار مقالاتي در نشريه آن جماعت به نام « اضواء »، ياد كرد. در
سن يازده سالگي، كتابي در منطق، در هفده سالگي كتاب فدك در تاريخ و در نوزده سالگي الدروس ( 2 ) را در علم اصول فقه به نگارش درآورد. در بيست و چهار سالگي نيز فلسفتناي خود را با درخواست آية الله حكيم به پايان برد و در پي آن براي نخستين بار در جهان اسلام، به معرفي سيستم هاي اقتصادي مطلوب جامعه اسلامي در كتاب ارزشمندش اقتصادنا پرداخت. (الاسس المنطقيه للاستقراء) از جمله كتب مهم اين متفكر پرارج ديني است. ( 3 )
آمنه بنت الهدي صدر (1356 ـ 1400 هـ .ق.); او در سال 1356 هـ . ق . در شهر كاظمين تولّد يافت. علوم اسلامي را نزد برادرش آية الله شهيد صدر آموخت. با نگارش مقالاتي در روزنامه هاي عراقي با امضاي بنت الهدي، براي بالا بردن انديشه اسلامي گام هاي مؤثري برداشت. نقش بيدارگرايانه اش در كنار برادرش موجب
شد تا رژيم بعث تاب تحمّل اين بلندانديش را نيز از دست بدهد و او را به همراه برادرش در جمادي الأولي 1400 هـ . ق . به شهادت برساند. از نوشته هاي اوست: دعوة الامرأة المسلمة; بطوله المرأة المسلمة; الفضيلة تنتصر; المرأة و حديث المفاهيم الاسلاميه و صراع (مجموعه قصه) كه اكثر آن هابه فارسي ترجمه شده اند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 .  فصلنامه بينات، شماره1، ص176 - 174.
2 . هم اينك از اين كتاب كه به حلقات الأصول مشهور است، در برخي از حوزه هاي درسي، به عنوان كتاب درسي دوره سطح استفاده مي شود.
3 . تاريخ پربار زندگي سياسي آية الله صدر تا شهادت او در بخش تاريخ معاصر سياسي كاظمين آمده است; المجموعة الكاملة لمؤلفات سيد محمد باقر صدر، ج1 ـ مقدمه ـ سنوات الجمر، ص159 ـ 157 ـ شهيد صدر بر بلنداي انديشه و جهاد، ص 157 ـ 155.


62


آرامگاه ها
ابويوسف پيشواي دوم حنفيان
از بزرگاني كه در كاظمين داراي آرامگاهند، قاضي ابويوسف است. او شاگرد ابوحنيفه(م 150 هـ . ق.) است. او و استادش از علماي برجسته سنيان حنفي شمرده مي شوند.
ابويوسف اولين كسي است كه نام قاضي القضاة را به خود گرفت. ( 1 )

ابـن قولويه
ابوالقاسم جعفر بن محمد بن موسي، معروف به ابن قولويه، از بزرگاني است كه آرامگاهش در كاظمين قرار دارد. ابن قولويه كه به او صدوق هم اطلاق شده، از بزرگان
حديث است. شيخ طوسي(ره) درباره او گفته: او به شماره كتب فقه، تأليفات دارد. نجاشي در توثيق او نيز چنين نوشته است:

« از افراد مورد اعتماد اصحاب ما و از اجلاي آنان در حديث است. »

ابن قولويه استاد شيخ مفيد بود و خود از كليني روايت مي كرد. پدرش نيز از جمله مشايخ كشي و ياران خوب سعد ابن عبدالله اشعري قمي بود. ابن قولويه در سال 368 هـ .ق. در گذشت و در پايين پاي امام جواد ( عليه السلام ) دفن گرديد. ( 2 )

شيخ مفيد
شيخ مفيد از بزرگ ترين علماي شيعه به شمار مي آيد. رجالي سترگ، نجاشي درباره او گفته است:

« فضل و برتري شيخ مفيد در فقه و كلام و حديث و اعتماد و وثاقت او مشهورتر از آن است كه وصف شود. » ( 3 )
در حال حاضر آرامگاه شيخ مفيد در كنار قبر استادش (ابن قولويه)، در رواق شرقي، رو به روي ايوان شاه اسماعيل، قرار دارد. ( 4 )

آرامگاه هاي دو برادر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . موسوعة العتبات المقدّسة، ج10، ق2، ص265.
2 . هزاره شيخ طوسي، ج1، ص384 ـ تاريخ حرم كاظمين، ص254 ـ طبقات اعلام الشيعة القرن الرابع، ص76 ـ روضات، ج2، ص171 ـ موسوعة العتبات المقدّسة، ج10، ق2، ص47 ـ 46 ـ احسن الوديعه، ج1 و 2، ص357.
3 . موسوعة العتبات المقدسة، ج10، ق2، ص53. به نقل از رجال نجاشي، ص287 ـ 283. تاريخ حرم كاظمين، ص258 ـ 257.
4 . تاريخ كاظمين، ص188 ـ 186.


63


سيد رضي و سيد مرتضي، دو تن از علماي بزرگ شيعه اند كه در كاظمين داراي آرامگاهند. در اين فصل خلاصه اي از زندگي اين دو بزرگ مرد بيان خواهد شد.
سيد رضي
نامش محمد، و لقبش ابوالحسن است و با پنج واسطه، نسب شريفش به امام موسي كاظم ( عليه السلام ) مي رسد. در سال 359 هـ .ق. در بغداد متولّد شد و در سن 47 سالگي ـ روز يكشنبه 26 محرم سال 406 هـ .ق. ـ در آن شهر ديده از جهان فرو بست. مرگ برادر چنان بر سيد مرتضي گران بود كه او طاقت نياورد كه در مراسم خاكسپاري شركت كند و به حرم كاظمين پناه برد تا خود را التيام دهد. از اين رو فخرالملك بر او نماز گزارد. او را در خانه اش، در نزديكي مسجد انباريين، در محله كرخ، دفن كردند. برخي گفته اند كه بعد از مدتي جنازه او را به كربلا انتقال دادند تا در كنار جد خود، ابراهيم مُجاب، يكي از فرزندان امام موسي كاظم ( عليه السلام ) ، در حاير حسيني دفن كنند. سيد رضي در طول
حيات خويش عهده دار مسؤوليت هايي شد، از جمله: نقابت نقباء، رياست ديوان مظالم، سرپرستي حاجيان. او نخستين سيد طلبه اي است كه عمامه سياه بر سر نهاد. چيره دستي اش در شعر چنان بود كه او را برتر از متنبي، شاعر بزرگ عرب، دانسته اند. از آثار برجسته او، گردآوري نهج البلاغه است. ( 1 )
سيد مرتضي
سيد مرتضي لقبش علم الهدي، و برادر بزرگ سيد رضي است. او در رجب سال 350 هـ .ق. در بغداد به دنيا آمد و در سال 436 هـ .ق. در سن 86 سالگي در آن شهر درگذشت. پسرش بر او نماز گزارد. و او را در محله كرخ دفن نمود. او بعد از رحلت سيد رضي، مسؤوليت هاي برادر را پذيرا گشت. علم الهدي، از شاگردان بزرگ شيخ مفيد، و استاد برجسته شيخ طوسي است. او در زمان حيات خود توانست مرجعيت عامه شيعه را به دست آورد. سيد مرتضي در فقه و كلام آثار برجسته اي از خود به جا نهاد. تأليفاتش بالغ بر هشتاد اثر مي شود. ( 2 )

هم اينك مقبره سيد مرتضي در جنوب شرقي صحن كاظمي قرار گرفته است. اين آرامگاه، در گذشته داراي بنايي قديمي و گنبدي سفيد بود. در اين بنا سنگ قبر در درون صندوقي گذارده شده بود و در مجموع حرم كوچكي را تشكيل مي داد كه عابران به هنگام عبور از بازار مي ايستادند و در كنار پنجره هاي مقبره فاتحه مي خواندند، تا اين كه در سال 1385 هـ . ق. سيد عبدالوهاب مشاط و محامي سيد هاشم اين آرامگاه را وسعت دادند و گنبد آن را با كاشي آراستند و به اين گونه آرامگاه سيد مرتضي به صورت شايسته اي درآمد. پس از بازسازي، نماز جماعت در آن جا برقرار و مباحث علمي و تدريس دروس اسلامي در آن جا انجام مي گرفت; هم چنين كتابخانه اي در اين آرامگاه به وجود آمد تا اهل علم و ادب از آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . روضات الجنات، ج6، ص197 ـ تاريخ كاظمين، ص83 ـ 82 ـ مراقد المعارف، ج1، ص305 ـ 207.
2 . تاريخ كاظمين، ص85 ـ مراقدالمعارف، ج2، ص304.


64


بهره برند. اين كتابخانه كتب ارزشمندي را در خود جاي داده و مورد استقبال جوانان مي باشد. هم اكنون اين آرامگاه، از غرب درب جنوبي صحن كاظمي تا شرق پل اعظميه امتداد داشته و خيابان رضي را قطع مي كند. ( 1 )
در 100 قدم آن طرف تر، رو به روي آرامگاه سيد مرتضي، مقبره سيد رضي واقع است. اين بنا هم در سابق گنبدي داشت، تا اين كه در عصر حاضر بناي آن تجديد
گرديده است. حالا اين بنا داراي صحني زيبا، سردري مجلّل و قبه اي بسيار زيبا و كاشيكاري شده است كه قاعده آن مثمّن و تماشايي است. در فاصله هاي موجود بين آجرهاي تراش و رنگي، قطعاتي از آيينه به زيبايي كار گذاشته شده است. ( 2 )

خواجه نصير و توفيق بزرگ
خواجه نصيرالدين طوسي، از كساني است كه توفيق يارش گشته و در نزديكي مشهد كاظمين در آرامش ابدي خويش فرو رفته است.
خواجه، پس از هفتاد سال و هفت ماه و هفت روز اوج گيري در انديشه اسلامي، سرانجام در 18 ذي حجه 676 هـ ق. در بغداد وفات يافت. در آخرين بيماري كه موجب مرگ خواجه شد، از او خواستند وصيت كند كه جسدش را به نجف ببرند. اما خواجه در جواب گفت: نه، من چنين وصيت نمي كنم; چون از آقايم امام موسي بن جعفر شرم دارم. ( 3 )
روز دفن خواجه حادثه شگفتي رخ نمود. موقعي كه به حفر قبر خواجه مشغول شدند، سردابه اي ساخته و پرداخته از خاك نمودار گشت. ديوارهاي اين سردابه با بهترين
كاشي هاي عصرش آراسته شده بود. پس از تحقيق، معلوم گشت كه آن جا را خليفه ناصر براي مدفن خويش مهيا
ساخته بود و چون عباسيان بر كينه هاي ديرينه خود با علويان پاي مي فشردند، آن مكان از او دريغ شد و او در رصافه دفن گرديد. جالب آن كه در آن سردابه، قطعه سنگي بود كه بر روي آن تاريخ احداث سردابه نوشته شده بود و تاريخ مزبور برابر بود با 11 جمادي الاولي 597 هـ ق. و آن روز تولّد خواجه بود.
اكنون مقبره خواجه نصير در رواق غربي، قرينه مقبره شيخ مفيد رحمة الله واقع است و در گذشته هم در آستانه مدخل حرم قرار داشت. اما بعد كه در ورودي حرم را تغيير دادند، درب هايي را در طرفين مقبره خواجه گشودند.

اين مقبره در ايوان مستقلي كه سرتاسرش كاشيكاري شده، قرار دارد. در وسط آن، كتيبه اي است از كاشي با زمينه لاجوردي به خط ثلث سفيدي كه تاريخ بنا و بانيش در آن ذكر شده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ كاظمين، ص85 ـ مراقدالمعارف، ج2، ص304.
2 . مراقد المعارف، ج1، ص305.
3 . روضات الجنات، ج6، ص319.


65


است. از كتيبه چنين بر مي آيد كه كاشيكاري و تعمير اين مقبره، از طرف فرهاد ميرزا به سال 1304 هـ ق. انجام شده است.
در جلوي مقبره خواجه نصير، ضريحي برنجي، ولي ساده و بدون كتيبه، وجود دارد. روي تربت او نيز صندوقي نهاده شده و با پارچه مشكي آن را پوشانده اند. در ايوان مقبره، قابي نصب كرده و شرح حال خواجه را به تقرير علامه شهير سيد هبة الدين شهرستاني بر آن نوشته اند. ( 1 )


بخش پنجم

كاظمين، از حماسه تا سال هاي فروغ


]تاريخ سياسي معاصر شهر كاظمين[

اين بخش گذري خواهد داشت بر تاريخ سياسي معاصر شهر كاظمين، آن زمان كه قامت راست كرد و هويت اسلامي ـ شيعي خود را در عرصه سياسي عراق نشان داد; شهري كوچك كه سرافرازانه در برابر استعمار ايستادگي كرد و تأثيرات مهم و غيرقابل انكاري را در سرنوشت عراق به جا گذاشت. هر چند شيعه در عراق هماره مظلوم بوده، امّا ستاره هاي تابناك شيعي همواره صفحات تاريخ عراق را آذين كرده اند.
باشد كه روزي مردم مسلمان و شيعه عراق، آرزوي ديرين خود را كه تحقق حكومت الهي در آن سرزمين مقدس است، شاهد باشند.

حماسه كاظمين
در ادامه جنگ جهاني اول، در سال 1332 هـ . ق. انگليس به سرزمين عراق هجوم برد. با صدور فرمان جهاد، عشاير به دفع تهاجم بيگانه فرا خوانده شدند.

با رسيدن خبر هجوم انگليس، شوري جهادي در كاظمين برپا گشت. آية الله شيخ مهدي خالصي، عالمان شهر را به گرد هم فرا خواند تا گفتگوهايي درباره جهاد انجام شود. در اين جلسه، بيش تر حاضران و در رأسشان، آية الله سيد مهدي حيدري، بزرگ عالمان شهر، رأي به وجوب جهاد دادند. آية الله حيدري علاوه بر اين، مصمّم شد خود نيز در صحنه نبرد شركت جويد. اين در حالي بود كه او در سن هشتاد و سه سالگي به سر مي برد. او علماي ديگر را از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ كاظمين، ص193 ـ احسن الوديعة، ص357.


66


اين عزم خود خبر داد و تلگرام هايي را به اين منظور به نجف، كربلا و سامرا ارسال كرد. آية الله حيدري، در گردهمايي كه به دستور وي در صحن حرم كاظمين برپا شد، مردم را به شركت در جهاد فرا خواند. شهر را ولوله اي از شور جهاد در بر گرفت. خيمه هايي برافراشته شد و اسب سواران به نمايش هاي جنگي پرداختند. در خلال دهه اول محرم، اين شور، نمايان تر گرديد و در دسته هاي عزا با همان ويژگي سنتي چنين شعار مي دادند:
سيد مهدي ركن الدين *** نمشي للجهاد ويّاه
نمشي بقوتك يا دين *** نحرق راس من عاداه
حيدر يا غرّنا و سور لنا! *** بحلق الفاو يحقّ طوب لنا ( 1 ) ( 2 )
و سرانجام عصر سه شنبه 12 محرم 1333 هـ . ق . آية الله حيدري با گروهي از مجاهدان شهر عازم جبهه نبرد شد. اهالي كاظمين اين كاروان را تا بغداد بدرقه كردند. آنان در اين بدرقه شكوهمند فرياد مي زدند:
حجة الاسلام طالع للجهاد *** محصن بموسي بن جعفر و الجواد ( 3 ) ( 4 )
بعد از اعزام اولين دسته جهادي، كاظمين براي استقبال از گروه برجسته اي از علماي نجف و كربلا كه رهسپار جبهه نبرد بودند، آغوش گشود. تا اواخر صفر همان سال، اين شهر از جوانان خالي شد و تنها پيران و كودكان در آن باقي
ماندند و تمامي مردان به ميدان رزم شتافتند. ( 5 )

آية الله حيدري تا رسيدن خود و گروه همراه به شهر عماره، از تب و تاب نايستاد و فراخوان جهادش را پيوسته تكرار كرد. سرانجام با توافقي كه بين او و فرمانده سپاه عثماني، سليمان عسكري بك، انجام گرفت، قرار شد آنان در قلب جبهه نبرد، قرنه، مستقر گردند. ( 6 ) در همين مكان بود كه نبرد تاريخي « نهر روطه » ( 7 ) در روز چهارشنبه 5
ربيع الاول 1333 هـ . ق. رخ نمود. اين نبرد تاريخي، از آن جا شروع شد كه « بارت » فرمانده قواي تجاوزگر انگليس با احساس حمله قريب الوقوع سپاه ترك، پيش دستي كرد و نيروهاي سپاه خود را از دو طرف رود دجله، و با
كشتي هاي جنگي، از « مزيرعه » روانه « روطه » كرد. ( 8 ) از طرفي بعد از تقسيم نيروها،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، ج4، ص132.
2 .سيد مهدي ركن دين است و ما با او به جهاد مي رويم و با نيروي دين، سر هر كسي را كه با او دشمني ورزد، خواهيم سوزاند. حيدرا اي عزت و مدافع ما! آزادي فاو را چون حلقه اي بر گردن ما بياويز.
3 . مستدرك اعيان الشيعة، ج2، ص334 ـ 333، موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص132 به نقل از الامام الثائر.
(عليهما السلام)به جهاد روانه است.
5 . لمحات اجتماعيه..، ج4، ص134 ـ 130، موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص265.
6 . مستدرك اعيان الشيعة، ج2، ص334.
7 . روطه، كانال آبي بود كه در جانب شرق دجله در 25 كيلومتري شمال شهر قرنه قرار داشت.
8 . لمحات اجتماعيه..، ج4، ص136 ـ موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص141 به نقل از همان.


67


آية الله حيدري به همراه ديگر مجاهدان كاظميني و عشايري كه به او پيوسته بودند با بلم ها و قايق هايشان روانه جبهه قرنه شدند.
هنوز آن ها به محلّ استقرار خود نرسيده بودند كه شب
فرا رسيد و آنان مجبور شدند در موقعيتي نامعلوم اردو بزنند. فرداي آن روز، فرزندان آية الله حيدري جهت پي بردن به موقعيت اردوي خود به اطراف خيمه ها رفتند و به ناگاه دريافتند كه پيشقراولان سپاه انگليس كه با كشتي ها، توپ ها و ساير ادوات جنگي حمايت مي شدند، رو در رويشان قرار گرفته اند. اردوي آن ها سه كيلومتر جلوتر از مقر خودي ها واقع بود و به جبهه دشمن نزديك تر مي نمود. دشمن فرصت تفكّر را به نيروهاي عثماني نداد و از همان صبح هجوم غافلگيرانه خود را شروع كرد. چون مجاهدان همراه آية الله حيدري در ديد و تيررس دشمن بودند. توپ ها نخستين نشانه روي هاي خود را بر اين اردو تمركز دادند.
با رو به وخامت نهادن اوضاع، تني چند از ياران آية الله حيدري، از او درخواست نمودند كه عقب نشيني كند، امّا آية الله حيدري با آنان مخالفت كرد و گفت:

« اين خيمه ها بايد براي روحيه دادن به نيروهاي پشت سر بر جاي بماند. »

او اين سخنان را با اطمينان شگرفي ادا كرد. اطمينان او از آن جا ناشي مي شد كه او پيش تر براي دور افكندن ترديد در، ماندن يا نماندن، استخاره كرده و در استخاره اش به قرآن به پيروزي مجاهدان در اين نبرد پي برده بود. آية الله حيدري پا را فراتر نهاد و در آن هنگامه آتش و دود، به سان شير با شمشيري آويخته و قرآني در دست، به ميان ياران مجاهدش رفت و آنان را به صبر و پايداري دعوت كرد.
آتش جنگ تا زوال آن روز افروخته ماند و دشمن كه گمان نمي كرد با چنين ايستادگي رو به رو شود، با تحمّل خسارت هايي قابل توجّه; نزديك به 1000 تا 2000 نفر كشته و مجروحاني افزون تر از اين شمار عقب نشست. در عوض، تنها چهارده نفر از سپاه ترك شهيد شدند و پانصد نفر هم مجروح، و به آية الله حيدري و همراهان مجاهدش كه در وسط معركه درگير بودند، هيچ آسيبي نرسيد. ( 1 ) در نگاه سپاهيان عثماني اين پيروزي كرامتي براي آية الله حيدري و يارانش شمرده شد. آن ها مي گفتند:

« وقتي فشار توانفرسايي از جانب دشمن به ما وارد گشت، تصميم گرفتيم عقب بنشينيم، اما وقتي خيمه هاي افراشته گروه مجاهدان آية الله حيدري را در پيشاپيش نبرد ديديم، عزممان قوت گرفت و يأس و نااميدي از ما رخت بربست. » ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . لمحات اجتماعيه...، ج4، ص 139 ـ 138 ـ مستدرك اعيان الشيعة، ج2، ص334 ـ موسوعة العتبات المقدسة، ج 9، ص140 ـ 139 به نقل از الامام الثائر.
2 . همان، ج 4، ص 139


68


پس از اين نبرد، آية الله حيدري و ياران مجاهدش، چند ماهي را در اين جبهه به سر بردند تا اين كه دشمن به حمله گسترده دست يازيد و با فايق آمدن بر دو جناح چپ و راست، به جبهه مركزي، قرنه، هجوم برد. گستردگي عمليات چنان بود كه مقاومت در برابر آن سودي نداشت و قواي عسكري بيگ و مجاهدان حمايتگر به ناچار به عقب نشستند. در اين عقب نشيني دشوار، آية الله حيدري و رزم آوران همراهش در سفري پر مخاطره و در حالي كه نزديك بود در پنجه اسارت گرفتار گردند، به شهر حيّ كه هنوز به تصرف اشغالگران در نيامده بود، رفتند و بعد از گذشت هفت روز، در سوم شعبان 1332 هـ . ق. به جبهه كوت عزيمت نمودند تا به مدافعان عثماني بپيوندند، امّا پس از چهارماه مقاومت، اين جبهه نيز تاب نياورد و در برابر حملات بي امان دشمن تسليم گشت و سپاه عثماني باز خطوط دفاعي اش را عقب تر كشاند. آية الله حيدري كه به بيماري سختي مبتلا شده بود، به همراه ياران مجاهدش پس از چهار روز، در بيست و هشتم ذي الحجه 1332هـ . ق. به شهر كاظمين رسيد. ( 1 )
كم كم تب جهاد فروكش مي كرد كه علم حيدري به ميدان آمد. علم حيدري چاره اي بود كه عثماني ها براي
برانگيختن شور دوباره جهاد در شيعيان عراق و متحد كردن مجاهدان سني و شيعه در جهاد با كافران انديشيده بودند. اين علم در مسير انتقال به جبهه جنگ، در روز جمعه بيست محرم 1344 هـ . ق.، به كاظمين برده شد. استقبال از علم حيدري در كاظمين چشمگير بود. علم آن روز در مرقد شريف كاظمين به امانت نهاده شد و عصر آن روز، علماي شهر به دعوت بزرگان و عالمان اهل سنت اعظميه، به زيارت آرامگاه ابوحنيفه رفتند. در مسجد جامع ابوحنيفه، مراسمي آكنده از روح وحدت و برادري برگزار گشت. اين رخداد در نوع همزيستي شيعه و سني در عراق كم نظير بود. اهالي اعظميه از اين حركت علماي كاظمين تشكّر نمودند...

با اين حركت تاريخي حماسه كوت شكل گرفت. در بهمن 1294 هـ . ش. نيروهاي نظامي انگليس در كوت العماره به محاصره درآمدند و سرانجام در نوزده اسفند 1294 هـ ش. دوازده هزار انگليسي و هندي خود را تسليم ارتش عثماني كردند، تلفات اشغالگران بيش از چهار هزار نفر بود كه بيش ترشان انگليسي بودند. ( 2 ) اين شكست بزرگ،مانع پيشروي نيروهاي انگليس از سمت جنوب شد و آن ها به ناچار با تغيير جبهه جنگ از ناحيه جبل حمرين،
از طرف سوريه به بغداد حملهور شدند. با اين حمله غافلگيرانه، ارتش عثماني كه از ناتواني هاي دروني اش رنج مي برد و فرصت هاي پيروزي را يكي پس از ديگري از دست داده بود، پذيراي شكست گرديد. از حوادث شگفت اين بود كه كاظمين شاهد آخرين روز حضور ترك ها در شهر بغداد بود. مردم شهر كه با حضور خود در صحنه هاي جهاد، حماسه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مستدرك اعيان الشيعة، ج2، ص335 ـ 334.
2 . لمحات اجتماعيه...، ج4، ص240 تا 243.


69


آفريده بودند، به خيزشي عمومي در آمدند و با بردن مقدار فراواني نان و خرما، به ياري گروهي از سربازان ترك كه در صحن حرم در حالت ناگواري از گرسنگي و جان دادن بودند، شتافتند.

فرياد استقلال
در غروب 17 جمادي الاولي 1335 هـ . ق. كاظمين به اشغال قواي انگليس در آمد. اشغالگران در آغاز سيطره خود بر شهر، مبادرت به دستگيري برخي از اهالي شهر نمودند. هيأت مديره مدرسه ايراني اخوت و عده اي از بزرگان كاظمين از دستگيرشدگان بودند. اتهام آنان طرفداري از نهضت مشروطه در ايران و تلاش جهادي عراق بود. ( 1 )
با اين همه، كاظمين پذيراي شكست نبود و با تمام توان به مقاومت در برابر اشغالگران پرداخت.
در واقع، اين مقاومت، مرهون تلاش مردان بزرگي چون، آية الله سيد ابوالقاسم كاشاني، آية الله شيخ مهدي خالصي و پسرش شيخ محمد و سيد محمد صدر بود. در آغاز، اين تلاش ها حركتي بود كه از طرف آية الله كاشاني به وقوع پيوست. كاشاني كه به همراه پدرش، بعد از پايان جهاد، كاظمين را محل اقامت خود قرار داده بود، با چاپ و توزيع نوشته هايي به نام جمعيت اسلامي عربي، آرامش اشغالگران را بر هم زد.
اشغالگران انگليسي ابتدا كوشيدند با وعده هايي چون آزادسازي عراق از سلطه ترك ها و حكومت ملي، زمينه شكست رقيب خود را فراهم آورند، امّا بعد از پايان جنگ جهاني ناچار شدند با انجام نظرخواهي عمومي، تحت الحمايه بودن عراق را به رأي بگذارند، تا از اين رهگذر حكومت خود را از اتهام اشغالگري مبرّا سازند. « ويلسون »، حكمران انگليسي عراق، كوشيد كه نتيجه اين نظرخواهي در حمايت از تحت الحمايگي باشد. كاظمين از محدود شهرهايي بود كه در مقابل اين انديشه به مقاومت دست زد. در پايان نظرخواهي ها، جز شهرهاي نجف،
كربلا، كاظمين، بغداد، ديگر شهرهاي عراق با تمهيداتي كه نمايندگان ويلسون از پيش تدارك ديده بودند، موافقت خود را با تحت الحمايه بودن عراق اعلام داشتند و سرانجام مطابق مقررات سان ريو تحت الحمايه بودن عراق به اطلاع جهانيان رسيد. ( 2 ) با اين همه، مبارزه با اشغالگران ادامه يافت.
رخداد بزرگ ديگر، نزديكي شيعه و سني بود. پيدايش اين نزديكي، ناقوس مرگ را براي اشغالگران نواخت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. از دستگيرشدگان تنها دو تن آن هم به شفاعت يكي از كارگزاران دولت بريتانيا آزاد، و باقي آنان به هند تبعيد شدند و مدت بيست ماه در تبعيد به سر بردند.
2 . لمحات اجتماعيه...، ج5، قسم اول، ص78 ـ موسوعة العتبات المقدسة، ج9، ص285.


70


اين نزديكي با حضور برادران اهل سنت در مجالس بزرگداشت رحلت آية الله سيد محمد كاظم يزدي، در تابستان 1338 هـ . ق. آغاز گشت. مجالس نزديكي بعد از آن نيز در ماه مبارك رمضان ادامه يافت. در تاريخ عراق، تشكيل چنين مجالسي با اين گستردگي بي سابقه بود. در اين گردهمايي ها، هم مولوديه ( 1 ) اهل سنت خوانده مي شد و هم سوگ سرودهاي شيعه. ( 2 )
مجالس نزديكي جداي از ويژگي هاي مذهبي خود، جهتي سياسي را دارا بود. اين ويژگي بالأخره باعث شد، دشمن تاب و حزم خود را از دست بدهد. در يكي از اين مجالس كه در 6 رمضان 1338 هـ . ق. در جامع حيدرخانه بغداد برگزار شد، عيسي عبدالقادر ريزلي يكي از كارمندان اداره اوقاف، با اين كه برنامه اي در آن مجلس نداشت، بلند شد و قصيده اي را كه در 24 بيت سروده بود، قرائت كرد. او در شعر خود مسلمانان را به اتحاد فرا خواند و در پايان آن نيز به صراحت از استقلال عراق سخن گفت.
انگليسي ها بي درنگ حكم به دستگيري ريزلي دادند. دستگيري ريزلي، بازتاب گسترده اي در بين مردم بغداد و كاظمين داشت. آية الله شيرازي در نامه اي خطاب به مردم عراق، حمايت خود را از حركت آغاز شده، اعلام نمود. او اين حركت مردم بغداد و كاظمين را حركتي در جهت استيفاي حقي قانوني كه در آخر به استقلال عراق در پناه حكومت اسلامي منجر مي شود، قلمداد كرد. نامه آية الله شيرازي مسير آينده نهضت را تعيين كرد و هيأت پانزده نفره كه در راستاي آزادي ريزلي تشكيل شده بود، اهداف برجسته تري را دنبال كرد.

انگليسي ها در برابر اين خواسته هاي به حق مردم عراق نتوانستند منطقي عمل كنند و همين باعث شد كه خشم مردم، به ويژه عشاير فرات مياني، لهيب كشد و اين زماني بود كه آية الله شيرازي اجازه دفاع مسلحانه در برابر تجاوز به حقوق قانوني و شرعي را به مردم داده بود و بدين گونه انقلاب 1920م. عراق، يكي از بزرگ ترين انقلاب هاي
معاصر شكل گرفت. در اين مبارزه پرشكوه، مردان كاظمين عرصه آرا بودند. سيد محمد صدر كه با برگزيدن روش جنگ مسلحانه، از همتاهاي روحاني خود ممتاز گشته بود، در آغاز انقلاب 1920م. به منطقه ديالي رفت. صدر سفير انقلاب بود و توانست عشاير را به نفع انقلاب بسيج كند. بعدها تحركات او از منطقه ديالي فراتر رفت و او انقلاب را به سامرا برد و در آن جا با ايجاد اتحاد بين عشاير، آنان را بر هجوم به پايگاه هاي دشمن در سامرا برانگيخت. ( 3 )فرد برجسته ديگر كاظمين كه توان معنوي او بسيار فزون تر مي نمود، آية الله شيخ مهدي خالصي بود. او كه از آغاز رهبري آية الله ميرزا محمد تقي شيرازي به جمع مشاوران فرا خوانده شده بود، در كنار رهبر انقلاب نقش مهمي را در ستيز با اشغالگران ايفا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سرودهاي مذهبي كه به مناسبت ميلاد پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) خوانده مي شود.
2 . لمحات اجتماعيه...، ج5، قسم اول، ص173 ـ 172.
3 . لمحات اجتماعية...، ج5، قسم دوّم، ص50.


71


كرد. شيخ محمد خالصي فرزند آية الله خالصي نيز نقش برجسته اي در انقلاب 1920م. داشت و نامش در زمره رهبران اين انقلاب مي درخشيد. سخنراني حماسي او بر ضدّ سلطه انگليس در صحن كربلاي معلي، روح مقاومت و بيداري را در عراقي ها دميد. انقلاب 1920 هر چند به پيروزي نهايي دست نيافت، ولي راه پيروزي را هموارتر ساخت و دولت انگليس متأثر از فشار افكار عمومي مجبور شد از اعمال سلطه به شكل
مستقيم پرهيز كند. آن ها در پي تشكيل نوعي دولت ملي براي عراق، « فيصل » را روانه عراق نمودند. « فيصل » در 9 رمضان 1339 هـ . ق. به عراق رسيد و در 15رمضان به بغداد آمد. روز بعد از رسيدن به بغداد، او به كاظمين شتافت و در آن جا با استقبال گرم كاظميني ها رو به رو گشت. ( 1 ) حمايت از « فيصل » با آن كه فرد مطلوبي به نظر نمي آمد، تنها براي اين بود كه به گونه اي با اشغال مطلق كشور مخالفت شود و عراق در مسير استقلال قرار گيرد.

سال هاي فروغ (1368هـ .ق. ـ 1400 هـ .ق.)
فروغ دوباره شهر كاظمين در صحنه سياسي را بايد از آغاز حكومت عبدالكريم قاسم دانست. او در سال 1368هـ .ق. با چهره اي پيشرو و چپ گرا عليه حكومت پادشاهي عراق كودتا كرد و قدرت را به دست گرفت. كمونيست ها با بهره گيري از اين فرصت، در صحنه سياسي عراق فعال شدند و با دادن رنگ مذهبي به ايده هاي خود، دامنه نفوذ خود را حتي به شهرهاي مقدس كشاندند. عالمان آگاه و متعهد شيعه كه مي ديدند، اسلام عزيز با آن چهره غبار گرفته از تحريف و دسيسه، در برابر اين امواج نوين الحاد ياراي ايستادگي ندارد، به ترسيم اسلام واقعي
روي آوردند تا آن را به عنوان مكتبي سازنده و دين زندگي، مطرح كنند. تأسيس جماعة العلماي نجف اشرف، اولين گام در اين راه بود. آية الله شيخ مرتضي ياسين كه در نجف اشرف اقامت داشت، بنيان گذار اين گروه بود. در اين جمع، مجتهدان برجسته ديگري هم چون: محمد رضا آل ياسين، شيخ محمد رضا مظفر، سيد محمد مهدي حكيم نيز حضور داشتند. سيد محمد باقر صدر نيز كه با داشتن سن كم، شرايط عضويت جماعت را دارا نبود، پنهاني در رهبري جماعت نقش آفرين بود. اولين بيانيه جماعت و بسياري ديگر از نوشته هاي آن، توسّط او به نگارش درآمد.
از ديگر تلاش هاي همسوي او با حركت جماعت، انتشار دو اثر برجسته اش، فلسفتنا (فلسفه ما) و اقتصادنا (اقتصاد ما)، بود. او در اين كتاب ها با شيوه تطبيقي به نقد و بررسي افكار الحادي و ارائه نظر اسلام پرداخت.

در چهاردهم رمضان 1341هـ .ق. باز كودتايي خونين در عراق رخ داد. اين كودتا با رهبري ملي گرايان انجام گرفت. در رأس اين حركت، سرهنگ دوم عبدالسلام عارف و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . لمحات اجتماعية، ج6، قسم اول، ص93.



72


هم پيمانان جديد بعثي اش قرار داشتند. كودتاي جديد، فترتي خشونت بار را به همراه آورد. در اين فترت، سرزمين عراق شاهد سيل خون و موج پرده دري هايي بود كه كرامت و ارزش انسان در آن ناديده گرفته شده بود. گروه شبه نظامي گارد ملي، مجري عمليات نظامي حزب بعث، عامل اين خيانت ها بود. گروه هاي اسلامي نيز از آسيب اين جنايات بي نصيب نماندند. در اعتراض به اين رويداد تلخ، رهبر سترگ شيعه و مرجع بيدار آن، آية الله سيد محسن حكيم، مسافرتي را از نجف به مقصد كربلا و از آن جا به سوي كاظمين و سامرا آغاز نمود. جنبش اسلامي عراق نيز با بسيج توده هاي مردم، به تأييد موضع رهبر خود پرداخت. در آخرين روز جمادي الأولي 1383هـ .ق. آية الله حكيم و همراهانش در مسير حركت خود، به سوي كاظمين وارد بغداد شدند. بسياري از مردم بغداد به استقبال آنان شتافتند و سرانجام بعد از ظهر همان روز آية الله حكيم و گروه همراهش، در ميان شعارهاي مردم كاظمين وارد آن شهر شدند. او پس از رسيدن، به زيارت حرم رفت و بعد از انجام زيارت، در منزل يكي از دوستدارانش در شهر سكني گرفت. از آن وقت بود كه سيل جمعيت در قالب هيأت هاي زيارت كننده تا هنگام نماز مغرب و عشا، به زيارت مرجعشان آمده، بيعت خود را با او اعلام مي نمودند. بعد از برپايي نماز جماعت به امامت آية الله حكيم، مداحان و شعرا محفل آرا شده و يكي از واعظان به ايراد سخن مي پرداخت. اين مراسم تا شش شب ادامه داشت. در واپسين روز حضور آية الله حكيم در كاظمين، امواج مهارناشدني مردم چنان به خيابان ها ريختند كه راه عبور ايشان بسته گرديد...
اين سفر 24 روزه آية الله حكيم كه قدرت و شكوه رهبري اسلامي را در عراق بيان مي كرد، حكومت كودتا را واداشت تا اسلوب تازه اي را در برابر جنبش اسلامي عراق در پيش گيرد و از درگيري با آن اجتناب ورزد. ( 1 )

با شروع نهضت عظيم انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(قدس سره)، كاظمين در چهره علماي خود با اين انقلاب هم آوا بود و در پي تبعيد حضرت امام(قدس سره) به تركيه، علماي برجسته اين شهر و شهر بغداد با ارسال تلگرامي به رئيس جمهور تركيه از او خواستند تا با وي به صورت شايسته اي رفتار شود. ( 2 ) هنگامي كه حضرت امام(قدس سره)از تركيه به عراق تبعيد گشت، كاظمين اولين آغوش مهري بود كه بر ايشان گشوده شد. تركيه كه بي سر و صدا و حتي بدون پرداخت هزينه به امام و فرزندشان حاج آقا مصطفي، آن ها را به بغداد انتقال داده بود، موجب شد كه امام و فرزندشان در فرودگاه بغداد سرگردان بمانند; چون نه كسي را
مي شناختند و نه كرايه ماشين داشتند كه به كاظمين بروند تا آن كه دست خدا به ياريشان شتافت و يكي از دوستداران امام كه با ماشينش از آن جا مي گذشت، ايشان را شناخت و به كاظمين برد. وقتي امام(قدس سره)به كاظمين رسيدند، بي درنگ به حرم مشرف شدند. بعد از اين زيارت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سنوات الجمر، ص60 ـ 59 ـ سيد محسن حكيم مرزبان حوزه نور، تأليف عباس عبيري، ص62 ـ 61 .
2 . بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني، ج1، ص761.


73


بود كه شامه مسلمانان عراق عطر دل نواز حضور امام را يافت. پس از آن، توده هاي مردم شهر كاظمين در اجتماعي بزرگ گرد هم آمده، به ايشان خوش آمد گفتند. گروهي هم به نمايندگي از اهالي شهر به نزد امام رفتند و اعلام نمودند كه همه امكانات و توانايي هاي خود را در اختيار ايشان مي گذارند ( 1 )...
عبدالسلام عارف سياست تازه اي را نسبت به شيعيان در پيش گرفت و با شروع اين سياست بسياري از تنگناهاي گذشته كه فعاليت هاي اسلامي را با مشكل رو به رو مي كرد، از بين رفت. تأسيس جماعت علماي كاظمين و بغداد، رخدادي در اين سو بود. اين جماعت كه الگو گرفته از جماعت العلماي نجف اشرف بود، تلاش خود را تنها در فعاليت هاي فكري و فرهنگي محصور نساخت. بلكه عمل خود را به صحنه سياسي كشاند. جماعت علماي مزبور با بهره گيري از حضور دانشوران فرزانه اي چون: سيد مرتضي عسكري، سيد اسماعيل صدر، سيد مهدي حكيم، شيخ علي صغير، شيخ محمد حسن آل ياسين، شيخ موسي سوداني، شيخ جواد ظالمي و شيخ عارف بصري بسيار توانا
مي نمود. از اسناد ارزشمندي كه پيرامون تلاش هاي ديني اين جماعت وجود دارد، متن يادداشتي است كه آنان در تاريخ 18 رمضان 1383هـ .ق. خطاب به عبدالسلام عارف نوشته اند. در اين يادداشت كه امضاي 28 تن از علماي برجسته كاظمين و بغداد را در ذيل خود داشت، آمده است:
« هم اكنون كه دولت در صدد تصويب قانون براي عراق است، به خواسته هاي آنان نيز توجّه گردد. اين خواسته ها عبارتند از:
1. الغاي قانون احوال شخصي و باز گردانيدن محكمه هاي شرعي،
2. در نظر گرفتن احساسات ملت در تصويب قانون و عدم وضع قانوني كه با احكام قرآن كريم و سنت مطّهر نبوّي مباين باشد و علاوه بر آن، وضع ماده قانوني صريح مبني بر آن كه نبايد هيچ قانوني مخالف با احكام اسلامي تصويب گردد،
3. گسترش عدل و مساوات بين گروه هاي مختلف امت،
4. مبارزه با اضمحلال اخلاقي جامعه كه استعمارگران كوشيده اند آن را از مسير تلويزيون، راديو، شراب و مانند آن ايجاد نموده و به توسعه آن بپردازند و از اين راه كيان اجتماعي امت را از بين ببرند،
5. مناسب نمودن برنامه هاي تعليمي و تربيتي به گونه اي كه وسيله اي براي نشر معارف راستين در جامعه گردد و آنان را به اخلاق اسلامي رهنمون سازد و نسلي مسلمان و شايسته در شهرها بپرورد. ( 2 )

در سال 1387هـ .ق. هم كه اسرائيل بيت المقدس و كرانه باختري، صحراي سيناي مصر و بلندي هاي جولان سوريه را به اشغال خود در آورده و در حالي كه از دولت عبدالرحمن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در سايه آفتاب، ص105 ـ 104 ـ سنوات الجمر، ص65 ـ 64.
2 . سنوات الجمر، ص421 ـ 419.


74


عارف كه پس از كشته شدن برادرش در 1386هـ .ق. به قدرت رسيده بود و ديگر دولت هاي جهان عرب كاري ساخته نبود، صداي رساي اعتراض جماعت العلماي كاظمين و بغداد نسبت به اين حادثه تلخ پر طنين بود. آن ها درخواست عقب نشيني اسرائيل از سرزمين هاي اشغالي را تسليم دبيركل سازمان ملل و ديگر سازمان هاي جهاني كردند و علاوه بر اين، با فرستادن يك هيأت چهار نفره شامل دو نفر از اهل سنت و دو نفر از شيعيان عراق، عبدالعزيز بدري، مهندس عبدالغني شندله، دكتر جليل عطار و سيد عدنان بكا، به پايتخت هاي كشورهاي اسلامي، از ايران تا مالزي، به اعلام موضع پرداختند. ( 1 )
بالندگي حضور كاظمين در عرصه سياسي پس از اين، مرهون تلاش هاي آية الله سيد محمد باقر صدر بود. او اوج آفرين اين حضور بود. در راستاي اين تلاش ها بود كه در هفده ربيع الأول سال 1377هـ .ق. در خانه يكي از مجتهدان بزرگ نجف اشرف و در حضور 8 تن از علما و متفكران عراقي « حزب دعوت اسلامي » تأسيس گشت. مديريت اين جلسه بر عهده آية الله صدر بود. او با پي ريزي بنيادهاي فكري و اساس تشكيلاتي حزب دعوت و تعيين بستر حركت و همين طور شكل دادن به نخستين هسته تشكيلاتي، به اين تلاش ژرفا داد. دعوتگران نخست و مؤسسان حزب، بيش تر از شاگردان و پيروان شهيد صدر بودند. با اين همه با آن كه تأسيس حزب در اواخر عهد پادشاهي عراق انجام يافت، اما شكل نهايي حزب و آغاز فعاليت تشكيلاتي آن، بعد از كودتاي قاسم بود. كودتاي قاسم هر چند منجر به باز شدن فضاي سياسي گشت، ولي تحرّك وسيع نيروهاي كمونيستي را هم در پي داشت.

امّا حزب، هدف والاتري را تعقيب مي كرد و آن بازگردندان اسلام به صحنه زندگي مسلمانان و دست يابي به حاكميت بود. تاسيس حزب در جامعه اسلامي آن روز عراق با استقبال رو به رو نشد; چرا كه جامعه ديني عمل سياسي را به صورت عام، و فعاليت حزبي را به شكل خاص، ناپسند مي شمرد، و خيلي ها معتقد بودند كه نبايد در سياست دخالت كرد. ولي رسوخ چنين انديشه اي مانع تحرّك وسيع حزب نگشت و حزب به گسترش فعاليت هاي
خود در ميان عالمان متوسّط ديني، دانش پژوهان حوزه هاي عراق و دانشجويان دانشگاه هاي بغداد، بصره و موصل پرداخت. از طرفي، حزب دعوت از حمايت رهبران ديني برجسته اي چون: آية الله سيد محسن حكيم، آية الله شيخ مرتضي آل ياسين و آية الله سيد اسماعيل صدر برخوردار بود. ( 2 ) « حزب دعوت »، به رغم اوضاع سخت دوران حاكميت « قاسم »، با انتشار كتب، مجلات و برپايي مجالس، نقش مؤثري را در آمادگي و بسيج توده هاي ايماني و ايستادگي آنان در برابر تلاش هاي فكري و سياسي ماركسيست ها ايفا نمود. آية الله صدر كه از آغاز بنياد حزب دعوت، از عناصر اصلي حزب بود، بعدها با قرار گرفتن در بلنداي رهبري

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان، ص 67 به نقل از الحركة، خطيب بن نجف، ص70.
2 . سنوات الجمر، ص 31 ـ 35.


75


ديني، به پيشنهاد آية الله حكيم، از عضويت رسمي حزب كناره گرفت. اما از حمايت آن دريغ نورزيد و پيوندهاي فكري و رهبري خود را با حزب، از مسير نماينده اي ويژه حفظ نمود. ( 1 )
تلاش فزاينده « حزب دعوت » و ديگر گروه هاي مبارز مسلمان بر ضدّ استبداد حاكم، موجب شد كه رژيم بعث در سال 1392هـ .ق. اقدام به بازداشت وسيع نيروهاي مسلمان كند. آية الله صدر هم كه در بيمارستان نجف اشرف بستري
بود، از موج  اين دستگيري ها در امان نماند و در همان حال بيماري، به بخش نظامي بيمارستان كوفه انتقال داده شد. اعتراض مردم كه تني چند از عالمان برجسته نيز در ميانشان بودند، رژيم بعث را واداشت كه آية الله صدر را از بخش نظامي آن بيمارستان، به بخش بيماران عادي انتقال دهد. ( 2 )
اين فشارها، نه تنها آية الله صدر را از دخالت سياسي باز نداشت، بلكه او را واداشت، بيش از پيش به فعاليت هاي سياسي بپردازد. او كه از همان سال هاي آغازين انقلاب اسلامي ايران (1342هـ .ش.) با اين انقلاب و رهبري سترگش پيوند داشت ( 3 )، به هنگام شكل گيري دوره نوين اين نهضت نيز با آن همگام گشت. ( 4 ) در همين راستا بود كه آية الله صدر به نيابت از حوزه نجف اشرف و رهبريت ديني مردم عراق، در نامه اي كه براي حضرت امام(قدس سره) به پاريس فرستاد، نوشت:


« ما در نجف اشرف با قلب هايمان با مردم ايران زندگي مي كنيم و در دردها و آرمان هايشان با آنان شريكيم. » ( 5 )

در پي پيروزي انقلاب اسلامي ايران نيز او با ارسال تلگرامي به رهبر انقلاب با ايشان بيعت نمود و اعلام داشت:

« همه هستي خود را پيشاروي امام قرار داده ام. » ( 6 )

اين سخن گوياي آن بود كه شهيد صدر كيان مرجعي خود را در اختيار ايشان گذاشته و اين خود رويداد بس نادري بود كه مرجعي چنين بيعت مطلقي را با مرجع ديگر انجام دهد. اعتقاد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان، ص52 ـ 50.
2 . شهيدصدر بر بلنداي انديشه وجهاد، مصطفي قلي زاده، ص64 ـ 63.
3 . همان، ص39 ـ 37.
4 .تبلور اين احساس را مي توان در جوانان شهر آية الله صدر، كاظمين، سراغ گرفت. هنگام بازگرداندن امام از كويت و بازگشت دوباره ايشان به عراق، او در حرم كاظمين مورد استقبال پرشور جوانان كاظميني قرار گرفت. آن ها با گفتن تكبير و دادن شعار، شور احساس خود را به ايشان نشان دادند و نيروهاي بعثي به رغم حضور خود در آن جا، نتوانستند مانع آنان گردند و جوانان كاظميني را از گرد امام جدا سازند. صفحات سوداء من بعث العراق، ، ج2، ص11.
5 . سنوات الجمر، ص146.
6 . همان، ص148 ـ 147.


76


او به همه گير بودن گستره ولايت فقيه، به گونه اي كه علماي ديني را نيز در بر گيرد، منشأ رفتار اين چنيني او بود. در فرداي پيروزي انقلاب، آية الله صدر علاوه بر اعلان تعطيلي حوزه درسي خود، به مدت سه روز براي بزرگداشت اين پيروزي، از همه ملت عراق خواست كه در حمايت از اين انقلاب، تظاهراتي را در شهرهاي خود به پا دارند. در پاسخ به اين درخواست، راهپيمايي هاي باشكوهي در نجف، كربلا و ديگر
شهرهاي عراق به وقوع پيوست. ( 1 ) آية الله صدر كه تجربه پيروزي اسلامي در ايران را فراروي خود داشت، بر آن شد كه گام هاي نويني را براي تحقق چنين انقلابي در عراق بردارد. از جمله اين گام ها، تحريم هر نوع ارتباط با حزب بعث بود و اين در حالي بود كه رژيم بعث مي كوشيد همه افراد جامعه را به شكلي به حزب بعث پيوند دهد. نخستين اثر برجسته اين تصميم،  آن بود كه از اضمحلال جامعه شيعي در موج پان عربيسم كه مظهرش در عراق همان حزب بعث بود، مانع گردد. از ديگر گام هاي مهم آية الله صدر، گسيل شاگردانش به عنوان نماينده خود، به سرتاسر عراق بود. او بسياري از دانش پژوهان را از درس خواندن بازداشت و به مرحله عمل فراخواند. اين گام هاي روشن آية الله صدر در مسير انقلاب، از اوايل ربيع الثاني 1398هـ .ق. آغاز شد. ترس از بدل شدن آية الله صدر به خميني عراق، موجب شد كه امريكا و ديگر هم پيمانان آن، شدت عمل بيش تري را در برابر اين تحركات از نظام بعث عراق خواهان شوند. ( 2 ) با شدت يابي برخورد رژيم بعث با اقدامات آية الله صدر، خبر هجرت او به ايران شيوع يافت. امام خميني كه خواهان تداوم حضور آية الله صدر در عراق بود، به محض شيوع اين خبر، او را از اين كار بازداشت.
آية الله صدر كه در واقع چنين انگيزه اي را نداشت; چنان كه هيچ يك از شاگردان و نزديكانش از اين قصد او خبر نداده اند، در عراق به فعاليت هايش ادامه داد. نهضت اسلامي عراق تصميم گرفت براي ابراز وفاداري به رهبر خود، آية الله صدر، هيأت هاي نمايندگي را از همه شهرهاي عراق رهسپار نجف اشرف كند. رژيم بعث كه انتظار چنين واكنشي را از طرف مردم نداشت، توقف گاه هاي بازرسي را در كليه راه هاي منتهي به خانه شهيد صدر تدارك ديد و در اين بين، مبادرت به دستگيري در برخي هيأت ها نمود. هيأت هاي بيعت كه گويا نشاط نهضت اسلامي عراق بودند، تأثير فراواني در داخل و خارج عراق بر جاي نهادند. يك روز پس از پايان يافتن ايام بيعت، رژيم بعث كه از اين حركت به وحشت افتاده بود، با نيروهاي امنيتي و گروهي از جيش شعبي خود كه بالغ بر دويست تن مي شدند، خانه آية الله صدر را به محاصره خود در آوردند و در 17 رجب 1399هـ .ق. در حركتي شتاب آلود به آن خانه هجوم بردند تا او را دستگير كنند. در اين ميان، فرياد پرطنين خواهرش، بنت الهدي، در حرم نجف، جوّ سكوت را شكست و در نتيجه، مردم از اين رويداد تلخ آگاه شدند. در همان روز پس از خواندن دعاي فرج در حرم، تظاهرات آرامي در نجف شكل گرفت. راهپيمايان شعار آزادي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سنوات الجمر، ص 147 ـ 148.
2 . همان، ص162.



77


صدر را سر دادند. جمعيت راهپيمايان به چند صد تن مي رسيد كه در آن زمان شمار قابل توجّهي بود. امّا آرامش حاكم ديري نپاييد و نيروهاي مسلح رژيم با راهپيمايان درگير شد و زد و خوردهايي بين طرفين روي داد.

« حزب دعوت » نيز پس از دستگيري آية الله صدر، بي درنگ از همه گروه هاي سازمان يافته خود در شهرهاي ديگر عراق خواست در اين راستا تظاهرات كنند. در پي اين درخواست، توده هاي موّاج مردمي در شهرهاي الثوره، كاظمين و غير آن ها به راه افتادند. رژيم بعث عراق كه تاب اين خشم گسترده را نداشت، تنها بعد از گذشت ساعاتي از دستگيري آية الله صدر، او را آزاد كرد. اين آزادي، به شكل محدود بود و آية الله صدر، در خانه محاصره شده اش محبوس ماند و از تماس با خارج آن منع گرديد. وضعيت به گونه اي بود كه از حضور پزشكان بر بالين او كه حال مساعدي نداشت، جلوگيري مي شد. هرچه بود، آية الله صدر، عزم خود را در هماوردي با دژخيمان بعث، راسخ تر كرد و پس از گذشت سه روز از قيام مردم براي آزاديش، حكم جهاد مسلحانه با رژيم بعث را داد. از دستاوردهاي ديگر قيام مردم، علني شدن عمليات « حزب دعوت » پس از بيست و دو سال فعاليت مخفيانه بود و رهبري حزب هم با طراحي قيام بيست و پنج رجب 1398هـ .ق. در راستاي گرايش جديد حزب و تحقق حكم
جهاد آية الله صدر به فعاليت پرداخت. بر اساس اين طرح قرار بود راهپيمايي بيست رجب شهر كاظمين، بدل به يك قيام كوبنده شود. اين راهپيمايي، سنتي سالانه بود ( 1 ) كه در گراميداشت شهادت امام كاظم ( عليه السلام ) در شهر كاظمين برپا مي شد. در اين روز، هيأت هاي سوگواري از همه جاي عراق به اين شهر مي آمدند و از ميدان عبدالمحسن كاظمي تا حرم مطهر، اقدام به راهپيمايي مي كردند. براي اجراي اين طرح بايد دوازده هزار نفر از اعضاي « حزب دعوت » و هوادارانش در نقطه آغاز اين راهپيمايي جمع مي شدند و پس از رسيدن تعداد آنان به صد هزار نفر، راهي بغداد مي گشتند. قيامگران مسلح مي خواستند مؤسسات مهم دولتي مانند: كاخ رياست جمهوري، راديو تلويزيون و ساير مراكز مهم پايتخت را به تصرف درآورند. در همان حال گروه هاي ويژه چريكي، عمليات خود را براي فتح پادگان هاي نظامي و جلوگيري از رسيدن كمك به حاكمان بعث و دستگيري سران برجسته آن انجام مي دادند. همگام
با اين حركت، حركت هاي ديگري در استان هاي عراق مي شد تا هدف براندازي حكومت بعث تحقق يابد. « حزب دعوت اسلامي » براي عملي ساختن اين نقشه خود، طرح عملياتش را


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ميرزا محمد رضا شيرازي متخلص به سراج در شعري ماده تاريخ بنيان گذاري اين سنت را چنين سروده است:
پي تاريخ تأسيس عزا جمع محبان را بگويم *** كرديم عام قبل تأسيس عزاداري
اين ماده تاريخ مطابق، با سال 1341هـ .ق.است. الذريعه الي تصانيف الشيعة، ج26، ص176.



78


به همه رده هاي حزبي اعلان نمود. از آن پس بود كه عناصر حزب از نقاط مختلف عراق به شهر كاظمين روانه شدند. نزديك به زمان شروع راهپيمايي از ميدان كاظمي، رژيم بعث كه گويي به اهداف راهپيمايي مزبور پي برده بود، هزاران تن از افراد شبه نظامي خود را كه از سوي نيروهاي امنيتي و نظامي حمايت مي شدند، در تمامي مسير راهپيمايي مستقر ساخت. گردانندگان راهپيمايي با آن كه از همان آغاز راهپيمايي با تجمع وسيع نيروهاي خود مواجه شده بودند، اما چون مي ديدند كه رژيم به هدف آنان پي برده، راهپيمايي را لغو كردند.
نيروهاي بعثي پس از آن، به دستگيري شبانه هزاران جواني كه پيرامون حرم بودند، مبادرت ورزيدند. اين دستگيري ها با برخوردهاي مسلحانه شديدي بين طرفين همراه گشت. ( 1 )
وقايع رجب، تأثير عميقي بر حكومت بعث نهاد. صدام با فرمان انگليس بر آن شد تا قدرت را در انحصار خود در آورد. وي نام سيصد نفر از شخصيت هاي اسلامي عراق را
كه نام آية الله صدر در آغاز آن آمده بود، به رئيس جمهور عراق، احمد حسن البكر، ارائه كرد تا آن ها را از ميان بردارد. اما او از پذيرش آن خودداري ورزيد. اكثريت اعضاي شوراي رهبري حزب بعث هم زير بار اين پيشنهاد نرفتند. صدام كه مترصد چنين فرصتي بود، با اين حربه به تصفيه بسياري از مخالفان خود در نهادهاي دولتي و حزب بعث پرداخت، « بكر » هم در بيست و سوم شعبان از سمت خود بركنار شد. در هيجده رمضان 1399هـ .ق. بيست و دو تن از سركردگان حزب و دولت، اعدام شدند و گروهي نيز به زندان افتادند.
صدام در آغاز، اغواگرايانه نمايش شيعه بودن را از خود نشان داد و به گونه بي سابقه اي به زيارت اماكن مقدس شيعه رفت و زندانيان سياسي را كه شيعيان هم در ميانشان بودند، آزاد ساخت. ( 2 ) امابا اين ترفندها، اوضاع سياسي كشور آرام نگرفت و تظاهرات پرشوري در بيست و هفت رمضان 1399هـ .ق. در شهرك الثوره بغداد انجام شد. تظاهركنندگان در اين راهپيمايي مخالفت خود را با حكومت، و حمايتشان را از آية الله صدر اعلام نمودند. ( 3 ) در ماه شوال هم بعد از گذشت دو هفته از عملياتي كه در كربلا
رخ داد، در همان شهرك به مقرّ جيش شعبي حمله شد. در
پي اين حمله، دفتر امنيتي شهر كاظمين، هدف تهاجمي ديگر قرار گرفت. همگام با اين حركت ها، راهپيمايي هاي آرامي در شهرهاي بصره و عماره به وقوع پيوست. ( 4 )


حكومت بعث كه خود را در رويارويي با اين خيزش، ناتوان مي يافت، موج خشونت تازه اي را به بار آورد و دوره اي از اعدام هاي گروهي را به راه انداخت. آية الله صدر هم از اين خشونت جديد بي نصيب نماند و محاصره خانه اش با شدت بيش تري ادامه يافت. آب و برق خانه قطع شد و تا هفته ها از رسيدن غذا به آن جلوگيري شد. او و خانواده و بستگان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سنوات الجمر، ص336 ـ العراق الواقع و آفاق المستقبل، ص368.
2 . سنوات الجمر، ص180 ـ 179.
3 . همان، ص182.
4 . سنوات الجمر، ص 184 ـ 183.


79


نزديكش كه با وي در خانه به سر مي بردند، به وضعيت ناگواري دچار شدند. اين در حالي بود كه شميم عاطفه از دستان آية الله صدر بر نيروهاي محاصره كننده جاري بود و رژيم مجبور گشت، بارها اين نيروها را تعويض كند، تا اين كه نيروهايي از استان هاي غربي عراق كه از عوامل حزب بعث بودند، جايگزين نيروهاي قبلي شدند. اين نيروها، محاصره را به شدت اجرا نمودند و در اين راستا به اعمال خشونت باري دست يازيدند. ( 1 )
در هشت جمادي الأولي 1400هـ .ق. رژيم در ادامه اين موج جديد خشونتش، اعلام كرد كه افرادي را كه با حزب دعوت اسلامي مرتبط باشند، اعدام خواهد كرد. به دنبال اين فرمان كه شكل قانوني به خود گرفته بود، ده ها هزار نفر دستگير شدند. در تداوم اين خشونت ها، حكومت بعث در نوزدهم اين ماه، آية الله صدر را كه نه ماه در محاصره بود، به كاخ جمهوري برد. دشمن كه فريادهاي بيدارگر خواهرش بنت الهدي را در دستگيري پيشين از ياد نبرده بود، اين بار او را هم با برادر همراه ساخت. بعثي ها در ابتدا كوشيدند، با تحميل خواسته هايشان چون، بازپس گيري حكم تحريم همكاري با حزب بعث و اعلام تنفّر از انقلاب اسلامي ايران، او را به سازش وادارند; اما او كه شهادت را از جدش امام حسين ( عليه السلام ) به ارث برده بود، شكوه سازش ناپذيري را به رخ آنان كشيد. دشمن كه خود را در برابر اين شكوه، بسيار خرد و ناتوان مي ديد، دستانش را به خون او و خواهرش آغشت.
كاظمين در سوگ اين فرزند راستينِ خود، باز به خروش درآمد; پرچم مبارزه را بار ديگر افراشت و مردم غيورش با يورش به مركز پليس شهر كه نزديك حرم مطّهر واقع بود، آن را آماج خشم خود ساختند. كاظمين، در مسير عشق به رهبر سترگش، آية الله صدر و نهضت اسلامي عراق، با تقديم شهيداني، عزم راسخش را در پويش اين راه نماياند. گروهي از اين شهدا كه استوانه هاي سبز رويش
فرداي پيروزي در عراقند و نامشان در كتاب سنوات الجمر ( 2 )آمده، اينانند: 1. سيد نجاح موسوي، از علماي شهر حرّيه 2ـ سيد قاسم مبرقع، نماينده شهيد صدر در شهرك الثوره 3. سيد جاسم مبرقع، از علماي شهرك الثوره 4. شيخ فرحان بغدادي، از علماي كاظمين 5. سيد محمد طاهر، مجتهد و از علماي برجسته كاظمين 6. سيد حسن حيدري، مجتهد و از علماي فرزانه كاظمين كه در سن هفتاد سالگي به شهادت رسيد 7. سهل طاهر العلي، مدرس علوم ديني.

سقوط ديكتاتور

سرنوشت براي ديكتاتور عراق رقم خورده بود. دوستانش نيز از او در هراس بودند. پس از سال ها تجاوز و گردنكشي، او ديگر غير قابل دفاع مي نمود. او كه با آن همه حمايت هايي كه از او شده بود، نتوانسته بود جلوي موج بيداري را كه از انقلاب اسلامي برخاسته بود بگيرد، با شكست در تهاجم هشت ساله اش به ايران، با تهاجم به كويت، آهنگ مرگ خود را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان، ص189 ـ 188.
2 . سنوات الجمر، ص 458 ـ 454.


80


نواخت. بوش پدر كه تا مرز نابودي ديكتاتور عراق پيش رفته بود، تنها به سركوب اين تهاجم و محدود كردن ديكتاتور بسنده كرد. اما بوش پسر كه با حادثه تروريستي 11 سپتامبر، زوال قدرت جهاني خود را احساس مي كرد، انگشت اتهام  را نخست به
افغانستان، طالبان متحد با القاعده، و سپس  به عراق كه سال ها بود كه از آن شكوه گذشته، تنها خواب و سرابي بيش برايش نمانده بود، نشانه رفت تا شايد بتواند با چنين تهاجم هايي غرور شكسته اش را ترميم دهد و اعتماد ملي و جهاني را به خود به عنوان ابرقدرت بي رقيب بازسازي كند.
در اين هياهو، كاظمين هنوز به نظاره نشسته بود. هر چند حضور سياسي شيعيان پس از قرن ها مظلوميت در صحنه قدرت عراق، مي توانست اميدهاي فردا را در دل همه منتظران ظهور حقيقت و زوال باطل روشن كند.
سال هاي ديكتاتوري به پايان رسيده بود و كاظمين شاهد اعدام ديكتاتور گرديد.
صدام در ساعت شش بامداد به وقت محلي در تاريخ 9 دي 1385 در صبح روز عيد قربان به دار آويخته شد. مراسم اعدام، در اردوگاه عدالت در شهر كاظمين، برگزار شد. شيعيان عراق اعدام صدام را جشن گرفتند. ( 1 )
در مراسم سالروز شهادت امام موسي كاظم ( عليه السلام ) در روز دوشنبه سي ام مهر 1385 در وحشيانه ترين حملات گروه هاي سلفي بر ضدّ شيعيان، آمار شهيدان به 841 نفر و مجروحان به 323 نفر بالغ شدند.اين تلفات وسيع، بر اثر انفجارها، ريزش بخش هايي از پل ائمه بر اثر ازدحام ناشي
از اين انفجارها و خوردن غذاهاي مسمومي كه تروريست ها در خيابان منتهي به حرم پخش كرده بودند، رخ داد. حزب اسلامي عراق از اهالي سني منطقه اعظميه خواست دست به دست هم به بردران خود و قربانيان كمك كنند. ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ويكي پديا، دانشنامه آزاد.
2 . خبرگزاري مهر به نقل از شبكه خبري العربيه.


81


فهرست منابع

1 . آرامگاه هاي خاندان پاك پيامبر(صلي الله عليه وآله) و بزرگان صحابه تابعين، سيد عبدالله كُمّونه حسيني، ترجمه عبدالعلي صاحبي، چاپ اول، آستان قدس رضوي، مشهد. 1371 ش.
2 . احسن الوديعة في تراجم مشاهير مجتهدي الشيعة، سيد محمد مهدي خوانساري، چاپ دوم، حيدريه، نجف 1388 ق.
3 . الأصول من الكافي، كليني، چاپ سوم، دارالكتب الاسلاميه، 1388.ق.
4 . اطلس بغداد، احمد سوسه، مطبعة مديرة المساحة العامه، بغداد، 1371 ق.
5 . اعيان الشيعة، سيد محمد محسن امين، دارالتعارف، بيروت، 1402ق.
6 . الامام الجواد من المهد الي اللحد، سيد محمد كاظم قزويني، چاپ اول، الرساله.
7 . بحارالأنوار الجامعة لدُرر اخبار الأئمه الأطهار، علامه شيخ محمد باقر مجلسي، چاپ سوم، وفا، بيروت، 1403 ق.
8 . البداية و النهاية، ابن كثير.
9 . بيّنات، فصلنامه، شماره 1، سال اول، معارف اسلامي امام رضا ( عليه السلام ) ، بهار 1373 ش.
10 . تاريخ آداب اللغة العربية، جرجي زيدان، دارالهلال.
11 . تاريخ الامامين الكاظمين(عليهما السلام)، جعفر نقدي.
12 . تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن هفتم هجري، رسول جعفريان، چاپ اول، سازمان تبليغات اسلامي، 1368.
13 . تاريخ حرم كاظمين، شيخ محمد حسن آل ياسين، ترجمه غلامرضا اكبري، كنگره جهاني حضرت رضا ( عليه السلام ) ، مشهد، 1371 ش.
14 . تاريخ كاظمين، عباس فيض، قم.
15 . تراجم الرجال، سيد احمد حسيني، كتابخانه آية الله مرعشي، 1414ق.
16 . جغرافية الاجتماعية مدينة الكبري الكاظميه، نسرين محمود حمزه، چاپ اول، دارالحريه، بغداد، 1975.
17 . الجمعة المجاهدة، حركت اسلامي عراق، 1400 هـ .ق.
18 . دائرة المعارف بستاني، پطرس بستاني، دارالمعرفه، بيروت.
19 . دائرة المعارف تشيع، زير نظر احمد صدر حاج سيد جوادي، بهاءالدين خرمشاهي و كامران وفايي، بنياد اسلامي طاهر، تهران، 1366.
20 . دائرة المعارف الشيعيه، حسن الأمين، چاپ دوم، دارالتعارف، بيروت، 1401 ق.
21 . در سايه آفتاب، محمد حسن رحيميان، پاسدار اسلام، قم، 1371 ش.
22 . الذريعة الي تصانيف الشيعة، آقا بزرگ تهراني.
23 . رؤساء العراق 1920 ـ 1958، سليم الحسيني، دارالحكمة، بيروت، 1413 ق.
24 . روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ميرزا محمد باقر خوانساري، اسماعيليان، قم، 1390 ق.
25 . زندگاني تحليلي پيشوايان ما، ائمه دوازدهگانه، عادل اديب، ترجمه اسدالله مبشري، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
26 . سفرنامه اديب الممالك به عتبات (دليل الزائرين) 1273 هـ . ق، تصحيح مسعود گلزاري، دادجو، 1364 ش.
27 . سفرنامه سيف الدوله (سفرنامه مكّه)، سيف الدوله سلطان محمّد، تصحيح و تحشيه علي اكبر خداپرست، ني، تهران، 1364 ش.
28 . سنوات الجمر ـ مسيرة الحركة الاسلامية في العراق 1957 ـ 1986، علي مؤمن، دارالميسره، لندن، 1993 م.
29 . سيد محسن حكيم مرزبان حوزه نور، عباس عبيري، چاپ اوّل، سازمان تبليغات اسلامي، تهران، 1372 ش.
30 . شعراء بغداد، علي خاقاني، بغداد.
31 . شهيد صدر بر بلنداي انديشه و جهاد، مصطفي قلي زاده، چاپ اول، سازمان تبليغات اسلامي، تهران، 1372 ش.
32 . صفحات سوداء من بعث عراق، عبدالحميد عباسي، چاپ اول، دارالتراث العربي، لندن، 1408 ش.
33 . طبقات أعلام الشيعة، شيخ آغابزرگ، چاپ دوم، اسماعيليان، قم.
34 . العراق الواقع و آفاق المستقبل، وليد الحلبي، دارالفرات، بيروت، 1413 ق.
35 . علماي بزرگ شيعه از كليني تا خميني، م. جرقادني، 1364 ق.
36 . عنصر مبازره در زندگاني ائمه(عليهم السلام)
37 . فتوح الحرمين، محيي الدين لاري، تصحيح علي محدث، چاپ اول، اطلاعات، تهران، 1366 ش.
38 . فوايدالرضويه در احوال علماي مذهب جعفريه، شيخ عباس قمي.
39 . كرام البرره في القرن الثالث بعد العشره، آغا بزرگ تهراني، چاپ دوم، دارالمرتضي، مشهد، 1404 ش.
40 . لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، علي وردي، اديب، بغداد، 1968 م.
41 . المجموعة الكاملة لمؤلفات سيد محمد باقر صدر، دارالتعارف، بيروت.
42 . مرآت الأحوال جهان نما، احمد بن محمد علي بهبهاني، تصحيح و حواشي علي دواني، چاپ اوّل، اميركبير، تهران، 1370.
43 . مراقدالمعارف، محمد حرزالدين، چاپ اول، سعيد بن جبير، قم، 1370.
44 . مستدرك اعيان الشيعة، حسن امين، چاپ اول، دارالتعارف، بيروت، 1408.
45 . مصنفات شيخ مفيد، چاپ اول، المؤتمر العالمي لألفية شيخ مفيد، قم، 1413 ق.
46 . معارف الرجال في تراجم العلماء و الأدباء، شيخ محمد حرز الدين، كتابخانه آية الله مرعشي(ره)، قم، 1405 ق.
47 . معجم البلدان، ياقوت حموي، دارالصادر، بيروت، 1414 ق.
48 . معجم مؤلفي الشيعة.
49 . منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، علميه اسلاميه، تهران، 1371 ش.
50 . موسوعة العتبات المقدسة، جعفر الخليلي، اعلمي، بيروت، 1407 ق.
51 . مسير طالبي (سفرنامه ميرزا ابوطالب خان)، به كوشش حسين خديوجم، چاپ دوم، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، تهران، 1363 ش.
52 . نزهة القلوب، حمدالله مستوفي، تصحيح گاي استرانج، چاپ اوّل، دنياي كتاب، تهران، 1362ش.
53 . نقباءالبشر في القرن الرابع عشر، شيخ آقا بزرگ تهراني، چاپ دوّم، دارالمرتضي، مشهد، 1404 ق.
54 . نگاهي گذرا بر زندگاني امام جواد ( عليه السلام ) ، سيد عبدالرزاق مقرم، ترجمه پرويز لولاور، آستان قدس، مشهد، 1370.
55 . نورالاسلام، مجله، شماره 53 و 54، سال چهارم، مؤسسة الامام الحسين ( عليه السلام ) ، بيروت، 1994 م.
56 . نهضت اسلامي شيعيان عراق، جويس ان ـ ويلي، ترجمه مهوش غلامي، چاپ اول، اطلاعات، تهران، 1373 ش.
57 . نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي عراق، عبدالله فهد نفيسي، ترجمه كاظم چايچيان، چاپ اول، اميركبير، تهران، 1364 ش.
58 . هداية المحدثين الي طريقة المحمدين، محمد امين، تحقيق سيد مهدي رجايي، كتابخانه آية الله مرعشي، قم، 1405 ق.
59 . هزاره شيخ طوسي، تهيه و تنظيم علي دواني، اميركبير، تهران، 1362 ش.
60 . هنر و مردم، شماره 72، وزرات فرهنگ و هنر سابق.


82



| شناسه مطلب: 77399