بخش 5

سوسن، مادر امام عسکری حضرت نرگس، مادر مهدی آستانة ابراهیم اشتر نخعی آستانة شیخ جمیل آستانة ابوهاشم جعفری ابن سکّیت خوزستانی یک کهکشان، در یک نگاه فصل پنجم : آثار کوی کنشت‌ها و کاخها قادسیه و کوشک خاقانی مسجد بزرگ سامرا منارة ملویه مسجد بزرگ ابودُلَف

كه يازدهمين آفتاب عدالت و امامت، از دامان او درخشيد و با مولود مباركش دين و دانش را حياتي جاودانه بخشيد.
بالاخره اين بزرگ بانو كه براستي آيتي از آيات بزرگ حضرت باري تعالي بود در سرزمين سامرا چشم از اين جهان فاني فرو بست و براي ابد صدرنشين فردوس برين گشت و امروز آستان قدس عسكريين3 علاوه بر بزرگ آيات معصوم، مزار آن سيّده كريمه و پارسا زن بزرگ نيز هست. ( 1 )


سوسن، مادر امام عسكري
اين بانوي بزرگوار را با نامهاي حُديثه و سليل و حريبه و ريحانه و سوسن مي‌ناميدند. وي از زنان بزرگ شيعه و در نهايت ورع و تقوا و عفاف و صلاح بوده است و از زناني بود كه اسمش در ميان نايبان امام مهدي[آمده است.

پس از شهادت حضرت امام عسكري7 برخي از شيعيان از حضرت حكيمه دختر امام جواد7 مي‌پرسند كه ما در اين موقعيّت حساس به چه كسي مراجعه كنيم، جواب مي‌دهد: مراجعه كنيد به جدّه يعني مادر امام حسن عسكري7 و اين نهايت عظمت و شرافت و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اعلام النساء‌ المؤمنات، ص 448؛ رياحين الشريعه، ج 3، ص 23؛  تاريخ سامرا، ج 3، ص 15.


106


جلالت آن بزرگوار را مي‌رساند و معلوم مي‌شود كه وي يكي از وسائط بين مردم و امام غايب7 بوده است.
وي كه تا زمان غيبت صغري زنده بوده در شهر سامرا ‌رحلت كرده است و بنا به وصيّت خويش در خانة خودش كه اكنون آستانة قدس عسكريين8 در همانجا واقع است دفن شد. ( 1 )


حضرت نرگس، مادر مهدي
حضرت نرگس را زماني كه دختر بود و در روم زندگي مي‌كرد «مليكه» مي‌ناميدند و مادرش از فرزندان حواريّون حضرت عيسي مسيح بود كه به اين طريق اين بزرگ بانوي اسلام نسبت ، به شمعون وصيّ عيسي بن مريم مي‌برد.

او از همان دوران جواني، خواندن و نوشتن را دوست مي‌داشت و به خوبي خطوط را مي‌دانست و به زبان عربي نيز آشنا بود و هنگامي كه از روم، وارد سرزمين مسلمانان شد،‌ خود را «نرگس» خواند، تا زماني كه به حضرت مهدي7 حامله شد «صيقل» ناميده شد چرا كه نور فرزندش از پيشاني مادر مي‌درخشيد و مولود سامرا، حتي پيش از تولّدش كه مي‌رفت جهان هستي را تا قيامت قيامش نورباران كند، جلوه‌اي از جمال بي‌مثالش را در پيشاني نرگس خاتون به تجلّي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخچة سامرا، ص 62؛ رياحين الشريعه ، ج 3 ، ص 24.


107


نشسته بود و مادر از روزي كه حامل آن حجّت حق گشته بود جلوه‌اي ديگر و حُسني صد افزون يافته بود و حُسن يوسف زهرا3 از جبين پاكش جلوه‌گر بود و نامهاي زيبايي چون نرگس و سوسن و ريحانه و صيقل و ... همه حاكي از آن نورند و هر يك مفسّر آن آخرين سوره از كتاب تكوين حق تعالي است.
حضرت نرگس خاتون چنان دل به مهر ابومحمد امام عسكري7 داده بود كه گويي زهراي بتول3 بود كه مهر مولا علي7 را در دل به كمال و تمام داشت و با وجود پسرش مهدي موعود[ هم تحمّل فراق شوهرش را تقبّل نمي‌كرد و با جدّ و التماس از شوهرش و مقتدا و امامش مي‌خواست كه دعا كند پس از او زنده نماند. چنين نيز شد، او در روزگار امام ابومحمد عسكري7 در سرزمين سامرا‌ چشم از سراي خاكي بست و در اوج ملكوت اعلي مأوا گزيد.
امروزه مزار مطهّر نرگس خاتون،‌ پشت ضريح مقدس امام حسن عسكري7 واقع شده است و بر لوح زرّين مرقدش نوشته شده: «هذا قبر ام محمّد» اينجا قبر مادر محمّد (مهدي[) است. ( 1 )


آستانة ابراهيم اشتر نخعي

ابراهيم اشتر معروف به ابوالنّعمان ابراهيم نخعي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سفينة البحار، ج 8 ، ص 226؛ رياحين الشريعه، ج 3 ، ص 25.


108


(م‌72ق.) پسر مالك اشتر نخعي است، همراه پدر بزرگوارش كه از ياران دلير و برجستة مولا علي7 بود و در جنگ صفّين، با سپاه معاويه جنگيد، پس از شهادت اميرالمؤمنين7 در شهر كوفه اقامت گزيد و زماني كه مختار ثقفي مي‌خواست براي خونخواهي از كشندگان امام حسين7 قيام كند پيش از هر چيز او را كه رئيس قبيلة نخع و جنگاوري دلير و شجاع بود به همراهي خويش خواند و با ياري او و در ساية رشادتهاي او توانست دمار از روزگار ابن زياد و ديگر جانيان فاجعه كربلا درآورد.
ابراهيم اشتر در عاشوراي سال 67ق. درست پس از گذشت شش سال از شهادت امام حسين7، در حوالي شهر موصل، پس از جنگ جانانه‌اي كه ميان او و سپاه شام درگرفت به ابن زياد و حصين بن نمير و شراحيل بن ذي الكلاع و ابن حوشب و غالب بن باهلي و ... دست يافت و آنها را به سزاي اعمال بسيار ننگين‌شان رسانيد و با اين كار چشم شيعيان را روشن و دل امام سجّاد7 و اهل بيت را شاد كرد. ( 1 )
سرانجام در جنگي كه ميان سپاهيان شام و لشگر مصعب بن زبير درگرفت ابراهيم اشتر توسط نيروهاي شامي كشته شد، سربازان اموي پيكرش سوختند و سرش را پيش عبدالملك مرواني بردند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مراقد المعارف، ج 1 ، ص 39؛ دائرة المعراف تشيّع، ج 1، ص 268.


109


در حقّ ابراهيم اشتر حرفها زياد و سخن بسيار است و ما به نقل دو سخن بسنده مي‌كنيم:

«ابراهيم اشتر يكي از نيكنامان شيعه و از دلاوران تاريخ تشيّع است، وي در انتقام كشيدن از كشندگان امام حسين7 و يارانش شجاعت و حرارت زيادي از خود نشان داده بود.» ( 1 )
«ابراهيم سواركاري شجاع و باشهامت، رئيسي پيشرو، داراي روحي بزرگ و همّتي بلند،‌ و مردي بسيار باوفا، و شاعري فصيح و زبان‌آور، و دوستدار اهل بيت: بود چنان كه پدرش مالك اشتر نيز با همين صفات ممتاز و معروف بود.» ( 2 )

مرقد وي امروزه در استان صلاح‌الدين، در جنوب شهر دُجيل در حدود هشت فرسخي سامرا در نزديكي جادة قديم بغداد ـ سامرا، يكي از زيارت‌گاه‌هاي شيعيان مي‌باشد، آستانة مباركه در عصر صفويّه تجديد بنا گشته و بر سر در ورودي آن نوشته شده:

«هذا قبر المرحوم السيّد ابراهيم بن مالك الاشتر النخعي، علمدار رسول الله صلي الله عليه و سلّم، 1089». ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . دائرة المعارف تشيّع، ج 1، ص 268.
2 . مأثر الكبراء في تاريخ سامرا، ج 2، ص 219.
3 . مراقد المعارف، ج1، ص 40 ـ 36؛ دائرة المعارف تشيّع، ج1، ص64.


110


اين آستانة مباركه كه در ميان مردم آن منطقه به آستانة شيخ ابراهيم معروف است داراي حرمي وسيع و گنبدي از گچ و آجر است و شيعيان از عوام و خواص به زيارت آن مي‌شتابند. ( 1 )
آستانة شيخ جميل
ابومحمّد شيخ جميل بن درّاج نخعي كوفي، از رجال بزرگ شيعه و شاگرد نزديك زرارة بن اعين، و از ياران و اصحاب امام صادق و امام كاظم8 است.
او از اصحاب اجماع يعني از افراد انگشت‌شماري است كه تمام بزرگان شيعه اتفاق نظر دارند كه هر چه را آنها صحيح بدانند صحيح خواهد بود و همگي آنها را تصديق مي‌كنند و همگان به فقه و فقاهت آنها اقرار مي‌كنند، و شش بزرگوار از آنها را از اصحاب امام صادق7 نام مي‌برند، اوّلين اسمي كه به چشم مي‌خورد نام جميل بن درّاج است و برخي را عقيده بر اين است كه شيخ جميل از بين آن شش نفر از همه فقيه‌تر است. ( 2 )
رجالي معروف، مرحوم نجاشي، از ابن فضال نقل مي‌كند كه گفت:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مراقد المعارف، ج1، ص 40 ـ 36؛ دائرة المعارف تشيّع، ج1، ص64.
2 . كليّات في علم الرّجال، ص 166 به نقل از رجال كشي.


111


«ابومحمد بزرگ ما و آبروي طائفة شيعه مردي موثّق است و برادرش نوح بن  درّاج قاضي نيز از ياوران ما بود كه عقيدة خويش را مخفي مي‌كرد.» ( 1 )

از ابن ابي‌عمير نقل شده كه گفت:

«به جميل بن درّاج گفتم: محضر تو چه زيبا و مجلس تو چقدر باصفاست؟! جواب داد: خدا را قسم كه ما پيش زرارة بن اعين چيزي نبوديم مگر چون طفلان ابجد خواني كه دور معلّم جمع مي‌شوند». ( 2 )
شيخ جميل و فقيه فروتن، براستي كه شيخ جميل شيعه بود و ذكر خيرش بيشتر از آن است كه در اين مختصر بگنجد،‌ چه روايتهاي درخشاني كه در طول سجود او، و اخلاص او نسبت به آل پيغمبر6 قناعت و عزّت و زهد او، و الطاف امام صادق7 نسبت به او ، و رنجها و سختي‌هايي كه او در راه عقيده پاك خويش كشيد و... و... نقل شده است.

شيخ جميل شيعه، در سرزمين «دجيل» از توابع سامرا،‌ در روستاي «سميكه» اقامت داشت و همانجا نيز سراي خاكي را بدرود گفت و امروزه قبرش در قريه‌اي به نام «طارميّه» نزديك «سميكه»، در ساحل دجله، معروف و مشهور است. بر روي قبرش گنبدي

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قاموس الرجال، ج2، ص 712، به نقل از رجال نجاشي.
2 . تنقيح المقال و قاموس الرجال، ج2، ص 714 به نقل از رجال كشي.


112


است كه از روزگاران قديم به جا مانده و داراي حرمي است كوچك كه با صفا و سادگي مطاف مردان است و مردم از اطراف و اكناف به زيارتش مي‌شتابند. ( 1 )


آستانة ابوهاشم جعفري
داود بن قاسم فرزند اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابي طالب7 كه نسب شريفش با سه واسطه به برادر مولاي متقيّان علي7، يعني جعفر طيّار مي‌رسد و از طرف مادر نيز نسبت به محمّد بن ابي‌بكر مي‌برد كه مادرش ام حكيم، دختر قاسم پسر محمد بن ابي‌بكر است شگفتا كه اين سلسلة نوراني با اين كه جدّ پدري‌شان محمد، فرزند خليفه بود امّا همگي از شيعيان خالص مولا علي7 و از پيروان اولاد اطهار او هستند چنان كه جدّشان محمد بن ابي‌بكر تا آخرين قطرة خون، مدافع مولي علي7 بود و در اين راه نيز به شهادت رسيد.
داود بن قاسم را به ياد جدّ بزرگوارش جعفر طيّار و شايد هم به خاطر جعفري مذهب بودنش، ابوهاشم جعفري مي‌خوانند و با اسم پدرش قاسم نيز كه والي يمن بود، «ابن قاسم» يا «داود بن قاسم» مي‌گويند.

او از شخصيّتهاي مشهور طالبيان و از محدّثان نامدار شيعيان مي‌باشد و محضر منوّر چهار امام بلكه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مراقد المعارف، ج1، ص230 و ج2، ص352


113


پنج امام را درك كرده و از اصحاب امام رضا، امام جواد، امام هادي و امام حسن عسكري: شناخته مي‌شود و به روايت بعضي منابع به فيض بزرگ ديدار با امام مهدي[ و زيارت بقيةالله الاعظم نيز رسيده است، نقل مي‌كنند:

«ابوهاشم مردي فاضل و پرهيزكار و صريح‌اللسان بود و در گفتن حق هيچ باكي به دل پاكش راه نمي‌يافت و مجاهد افضل الجهاد ـ كه گفتن حرف حق در برابر سلطان ستمگر باشد ـ بود.» ( 1 )

به اهل بيت رسالت، علاقه‌اي فراوان داشت و كتابي در اخبار و مدايح ائمّة اطهار: نوشت و گويند هنگامي كه سر يحيي بن عمر بن يحيي (م 248) را در بغداد پيش محمّد بن عبدالله بن طاهر، امير عراق و رئيس شرطه‌ها آوردند، بر خلاف مردم كه گروه گروه پيش امير رفته و اين فاجعه بزرگ را به او تبريك گفته و او را فاتح مي‌خواندند، ابوهاشم جعفري بر امير وارد شد و گفت: «اي امير! مردم دربارة قتل كسي به تو تبريك مي‌گويند كه اگر پيامبر خدا زنده بود قتل او (شهادت فرزندش) را به پيامبر9 تسليت مي‌گفتند.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اشاره به سخن معروف امام علي كه فرمود: افضل الجهاد كلمة حقّ عند سلطان جائر. ر.ك: ميزان الحكمه، ج2، ص 470.


114


ابوهاشم احاديث فراواني از امام هادي7 و امام عسكري7 روايت كرده و چون پسرخالة امام صادق7 بود و روابط نزديكي با اهل بيت اطهار داشت اخبار فراواني دربارة آنان به دست مي‌دهد، همة رجال نويسان شيعه وي را مورد اعتماد و مردي موثّق دانسته و مي‌دانند و از او با صفاتي چون: عالم، عاقل، متّقي، شريف و جليل‌القدر ياد مي‌كنند.
علامه شوشتري دام ظلّه از تاريخ بغداد نقل مي‌كند كه ابوهاشم جعفري را دستگير كرده و از بغداد به سامرا بردند و اين كار در سال 252ق. بود تا اين كه خبر رسيد در سال 261ق. درگذشته است. ( 1 )
ابوهاشم را پس از رحلتش در سامرا، كنار مزار امام حسن عسكري به خاك سپردند. ( 2 )


ابن سكّيت خوزستاني

وي از دانشمندان شهيد شيعي است كه با عشق مولا علي7 دلي زنده و چشمي بصير و بينا داشت، روزي متوكّل خليفة خونخوار عبّاسي از او پرسيد كه من و دو فرزندم معتز و مؤيّد برتر و بهتريم يا علي و امام حسن و حسين؟! ابن سكّيت جواب داد كه قنبر غلام علي، از تو و فرزندانت، پيش من برتر و بالاتر است، و شروع كرد به شمردن فضائل حسنين8، و خليفه كه هيچ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قاموس الرّجال، ج 4، ص 256.
2 . دائرة المعارف تشيّع، ج1، ص447.


115


تحمّل شنيدن حرف حق را نداشت همانجا دستور داد، زبان ابن سكّيت را قطع كردند و چنان شكنجه دادند تا شهيد شد. ( 1 )
برخي را عقيده بر اين است كه گردآوري اشعار كميت اسدي، بزرگ شاعر شهيد شيعي كه توسط ابن سكّيت جمع و تدوين شد او را به فيض شهادت رسانيد، چراكه با اين كار، متوكّل پي به مذهب او ـ كه جز مكتب حيات‌بخش تشيّع نبود ـ برد و دنبال بهانه بود تا آن صحنه را از پيش طراحي كرد و ابن سكّيت را مجبور به اظهار عقيده ساخت. ( 2 )
دائرة المعارف تشيّع، اين دانشور شهير شيعي را چنين معرّفي مي‌كند:

«ابن سكّيت از اصحاب امام رضا7 و از خواص اصحاب امام محمد تقي و امام علي نقي8 بود،‌ در نزد ايشان تقرّب داشت و از ايشان روايت مي‌كند.
وي در علم لغت و در قرائت و قرآن شناسي و شعر عرب استاد بود چنان كه در لغت وي را پس از ابن الاعرابي سرآمد ديگر لغويان دانسته‌اند.» ( 3 )
يك كهكشان، در يك نگاه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ترتيب اصلاح المنطق، ابن سكّيت، مقدمه، صص و، ز.
2 . كميت اسدي، حديث حريّت، ص 59، 149.
3 . دائرة المعارف تشيّع، ج 1، ص 326.


116


چهره‌هاي درخشان زيادي از سادات علوي، و دانشمندان و دانشوران بسياري از علماي اسلام در سرزمين سامرا ‌عمري را سپري كرده يا در حول و حوش تُربت عسكريين8 دفن گشته‌اند كه ما تنها نام برخي از آنها را در اين دفتر تقديم مي‌كنيم:
1 ـ محمد بن حسين، از نوادگان امام حسن7.
2 ـ محمد بن صالح، از سادات حسني و از شاعران شهيد شيعه.
3 ـ عبيدالله بن عبدالله، از سادات حسني كه روزگاري نيز در كوفه امير بوده است.
4 ـ ابوالفضل محمد بن جعفر، فرزند حسن مثنّي، پسر امام حسن مجتبي7 كه در زندان عباسيان شهيد شد.
5 ـ موسي بن محمد، فرزند سليمان بن داود، پسر حسن المثنّي بن الامام الحسن7.
6 ـ محمد بن قاسم، از نوادگان امام سجّاد7.
7 ـ قاسم بن عبدالله، فرزند حسين بن علي زين العابدين7.
8 ـ علي المكفّل، از نوادگان زيد شهيد، فرزند امام سجّاد7.
9 ـ علي بن ابراهيم بن علي بن عبيدالله فرزند حسين اصغر پسر امام سيّد الساجدين7 كه در جلو خانه جعفر فرزند معتمد خليفة عباسي، او را كشتند و قاتلش شناخته نشد.

 


117


10 ـ زيد بن موسي معروف به زيدالنّار، فرزند امام موسي كاظم7.
11 ـ عبدالله بن حسين،‌ از نوادگان جعفر طيّار. ( 1 )
12 ـ عثمان بن سعيد عمري كه عسكري نيز خوانده مي‌شود، بزرگمردي كه اوّلين نائب خاص از نوّاب اربعة مولا وليّ عصر روحي فداه مي‌باشد.
13 ـ ابوالحسن علي بن محمّد سمري يا سامرائي، آخرين نائب خاص از نائبان چهارگانه حضرت بقيةالله عجل الله فرجه.
15 ـ ابوزكريّا يحيي بن عبدالحميد حمّاني، خطيب بغدادي پس از آن كه او را با اوصافي چون:
 صدوق، ثقه مي‌ستايد، مي‌گويد كه از او نقل شده كه گفت: مات معاويه علي غير ملّة الاسلام؛ معاويه در حالي از دنيا رفت كه مسلمان نبود، سپس مي نويسد: حمّاني در سال 228ق. در ماه رمضان، در سامرا‌ وفات يافت و او نخستين كس از محدّثان متقدّم بود كه در سامرا درگذشت. ( 2 )

16 ـ ابراهيم بن عبّاس صولي كاتب (176 ـ 243ق.) از شاعران بزرگ شيعي و از ستايشگران آل عدالت: شاعر امام رضا7 كه حضرت نسبت به او بيش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مشاهد العترة الطاهرة، ص 109.
2 . مأثر الكبراء في تاريخ سامرا، ج 2، ص304 به نقل از تاريخ بغداد.


118


از دعبل خزاعي التفات مي‌فرمود و ابراهيم را بر او مقدّم مي‌داشت و دعبل خزاعي نيز مي‌گفت:
اگر ابراهيم به شعر روي آورد ما را جا خواهد گذاشت و ديگر براي ما جايي در عرصه شاعري نخواهد ماند.
17 ـ جعفر بن علي الهادي7 معروف به جعفر كذّاب و توّاب.
18 ـ سيّد احمد، پسر امام ابوالحسن هادي7.
19 ـ زيد بن علي، پسر امام علي النقي الهادي7.
20 ـ عبدالله بن علي، پسر امام ابوالحسن هادي7.
21 ـ سيدعلي، پسر امام ابوالحسن الهادي7.
22 ـ موسي بن علي، پسر امام علي النقي الهادي7.
23 ـ عليّه بنت الامام علي النقي7.
24 ـ ابوالعباس احمد نجاشي، نويسندة كتاب معروف رجال نجاشي، كه به اعتقاد بعضي بهترين و معتبرترين كتاب در علم رجال است، اين بزرگ رجالي شيعه ـ كه رحمت خدا بر او باد ـ در سال 372 متولّد و در سال 450 در مطيرآباد وفات يافته است، مطيرآباد يا «ميطره» روستايي است در نواحي سامرا.


119


فصل پنجم

آثار

 


120


كوي كنشت‌ها و كاخها
روزگاري سامرا شهر شاهان بود و كوي كاخها و قصرهاي سر به فلك كشيده، چنان كه نزديك به ده خليفه از خلفاي بني عبّاس و صدها وليعهد و اميرالامراء و قاضي القضات و... و... روز و روزگاري سامرا را بهشت خويش دانسته و قصرها وعشرتكده‌ها براي خويش ساخته بودند، امّا امروز از هشت خليفة عباسي و صدها امير و وزير و قاضي و حاكم كه در زير خاكهاي سامرا ‌دفن شده بودند، اثري نيست،‌ تاريخ خاكشان را نيز به باد فنا داده و امروز جز بدنامي و نفرت نصيبي از جهان ندارند.

پيشتر، قبل از ظهور دين مبين اسلام، سرزمين سامرا نزد پيروان حضرت عيسي مسيح مقدّس بود و جاي جاي آن ديار، با معابد و كنشت‌ها و صومعه‌ها، از نور معنويّت روشن و پر رونق بود كه امروزه جزء آثار باستاني سامرا محسوب مي‌شود. نويسندة موسوعة


122


العتبات المقدّسه، در فصل اوّل از كتابش (ج 12، ويژه سامرا) از هر يك به تفصيل و تطويل سخن رانده است كه ما تنها به نام آنها اشاره مي‌كنيم و مي گذريم:
1 ـ دير سامرا.
2 ـ دير مرماري.
3 ـ دير سوسي.
4 ـ دير باشهرا.
5 ـ دير عبدون.
6 ـ دير صبّاغي.
7 ـ دير العذاري.
8 ـ دير العلث.
9 ـ دير عمر نصر.
10 ـ ديرمرماجرجس. ( 1 )


قادسيه و كوشك خاقاني
قادسيّه روستاي بزرگي است در نزديكي سامرا كه در گذشته و پيش از آن كه معتصم عبّاسي، سامراي كنوني را آباد كند وجود داشته است.

و كوشك خاقاني را كه امروزه بخشي از ديوارها و حصارهاي آن پابرجاست نيز از قادسيّه مي‌دانند و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . موسوعة العتبات، قسم سامرا، ص 60 ـ 29.


123


قصري را كه متوكّل عباسي با بيست ميليون هزينه ساخت و به قصر بزكوار معروف است، در همين قادسيّه واقع شده است.
مرحوم ذبيح‌الله محلاتي مي‌نويسد:

«در همين مكان بود روز قادسيّه در تاريخ رخ داد و جنگ ميان مسلمانان و فارسها در سال 20ق. تحقق يافت كه از نظر بركت بيشترين بركت را براي مسلمانان داشت و از بزرگترين وقايع تاريخ مسلمين بود». ( 1 )

در جنگ قادسيّه كه از طرف مسلمانان سعد بن وقاص و از آن طرف به فرماندهي رستم به وقوع پيوست، اركان امپراتور ايران به لرزه‌اي سخت افتاد و عربهاي مسلمان بر فارسهاي عجم پيروز شدند و اين همان نقطة عطفي بود كه ايرانيان را از سلطة سياه ساسانيان ستمگر رهانيد.
به قول ملك الشعراي بهار:

گــرچه عرب زد چون حرامـي به ما

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مأثر الكبراء في تاريخ سامرا، ج 1، ص 182، ما اين سخن مرحوم محلاتي را در جاي ديگري نديديم و براي ما جاي تأمل است، چراكه قادسيّه،‌ نام چند مكان ديگر نيز در عراق هست، به نظر مي‌رسد قادسيه معروف غير از اين مكان باشد.


124


داد يكــي ديـن گــرامي به مــا
گـرچـه زجــور خلفــا سـوختيــم
ز آل علــي، مـعرفت آمــوختيم
مسجد بزرگ سامرا
اين مسجد بس بزرگ كه به «جامع كبير سامرا» معروف است، توسط متوكّل عباسي ساخته شده بود، در توصيف اين مسجد قلم فرسايي‌ها كرده و سخناني نوشته‌اند كه حيرت انگيز است، مي نويسند:

«اين مسجد، بزرگترين مسجدي است كه تا حال در جهان ساخته شده است، و آن عبارت بود از محيط مستطيل شكلي كه باروها و قلعه‌هايي كه از آجر پخته شده، ساخته و افراشته بود آن را در حصار خويش گرفته بودند، چنان كه طول و عرض آن از اندرون مسجد به 240 × 156 متر مي‌رسيد و از بيرون مساحت آن بالغ بر (38000) متر مربع بود و داراي 16 درب بزرگ و كوچك بود». ( 1 )

يكي از نويسندگان معاصر، دربارة اين مسجد نوشته است:

«طول آن 240 متر و عرض 160 متر مي‌باشد و ضخامت ديوارهاي آن كمتر از دو متر نيست، ارتفاع ديوارها، آنچه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . موسوعة العتبات المقدسة، ج 12، ص 217 و 218.


125


اكنون باقي است ده متر مي‌باشد، در اطراف داراي برجهاي نيم استوانه‌اي مي‌باشد كه شمار آن به چهل برج مي‌رسد و در هر گوشه مسجد، يكي از آنها قرار گرفته و در اضلاع شمالي و جنوبي هر يك 8 برج و اضلاع شرقي و غربي هر كدام داراي 10 برج مي‌باشند.» ( 1 )

متوكل عباسي در حقيقت كاخي را با نام مسجد ساخت و پرداخت تا طريق تزوير و ريا را به تكامل آن رساند.
منارة ملويه
مأذنه و گلدسته بزرگي كه از جامع كبير سامرا به جاي مانده است و امروزه چشم هر بينند‌ه‌اي را خيره مي‌سازد، منارة ملويه نام دارد.


مسجد بزرگ ابودُلَف

مرد بزرگي با نام ابودلف قاسم بن عيسي عجلي كرجي (ح 150 ـ 226ق)، از اميران برجستة عصر اوّل عبّاسي كه در شعر و ادب و موسيقي و نيز جنگاوري و شجاعت و همچنين در جود و بخشندگي پرآوازه بود، باني اين مسجد است. او چنان شجاع و بخشنده بود كه در ميان عرب، به اين دو صفت ضرب المثل گشت،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخچة سامرا، ص 23.


126


وي شهرت خويش را بيشتر مديون شهري است كه با نام كرج آن را ساخت و كرجِ ابودلف نام گرفت، (شهري كه نزديك اراك كنوني بوده است).
توفيقِ عظيم او اين كه دوستدار اهل بيت اطهار و هوادار آل عدالت، اولاد حيدر كرّار بود، تا آنجا كه برخي او را شيعة غالي تصوّر كرده‌اند.
در خصوص شجاعت و سخاوت وي داستانهايي نقل كرده‌اند كه هر يك حاكي از روح بزرگ و سيرت ستودة اوست، حتّي به امام حسن عسكري7 نسبت داده‌اند كه فرمود:

«انّ ابا دلف الذي كان من اعاظم الامراء و كان مشهوراً بالجود تصدّق يوماً بجلّة من التمر و كان عدد ما فيها ثلاثة آلات و ستّين تمرة فعوّضه الله ثلاثة آلات و ستّين قرية بكل تمرة قرية». ( 1 )

ـ براستي كه ا بودلف، كسي كه از اميران بزرگ و مشهور به جود و بخشش بود، روزي زنبيل بزرگي پر از خرما را كه 3060 عدد خرما داشت، تصدّق داد كه خدا در عوض آن 3060 دهكده و شهر بهشتي در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مأثر الكبراء في تاريخ سامرا، ج 1، ص 134.


127


سراي باقي به او بخشيد، درست براي هر خرمايي، شهري.
سفرنامه‌اي نيز از او با نام «سفرنامة ابودلف در ايران» در دست است و چاپ شده است.
مسجد بزرگ ابودلف، يا «جامع ابودلف» مسجدي است بس بزرگ در متوكليّة سامرا، كه در دورة عباسي(246ق.) ساخته شده، مساحت كلّ مسجد بالغ بر 5/29786 مي‌شود كه داراي 18 درب ورودي و چندين رواق است.



128



| شناسه مطلب: 77404