بخش 2
دوران آموریها (2200 ق.م ـ 1880 ق.م) دوران آرامیها (1800 ق.م ـ 795 ق.م) دوران آشوریها (795 ق.م ـ 600 ق.م) دوران مادها (612 ق.م ـ 553 ق.م) دوران هخامنشیان (550 ق.م ـ 330 ق.م) دوران سلوکیها (312 ق.م ـ 63 ق.م) دوران رومیها (63 ق.م ـ 395 م.) دوران روم شرقی یا بیزانس (395 م ـ 636 م.) دوران غسانیها دوران خلفای راشدین (635 م ـ 661 م) دوران امویها (661 م ـ 750 م) دوران عباسیها (750 م ـ 870 م) دوران طولونیها (870 م ـ 944 م) دوران حمدانیها (944 م ـ 1003 م) دوران فاطمیها (969 م ـ 1171 م) دوران ایوبیها (1171 م ـ 1259 م) دوران مغولها (1259 م ـ 1259 م) &nb
دوران آموريها (2200 ق.م ـ 1880 ق.م)
در اواخر دوران آكادي ها، أموريها در شرق سوريه پراكنده شده و به تدريج قدرت
گرفته و توانستند به سرزمين بينالنهرين نفوذ نمايند. أموريها مردمي ساميتبار بودند و
أمورو به معني غرب است و چون آنها در غرب سرزمين بينالنهرين زندگي ميكردند
بدين نام خوانده ميشدند.
دوران آراميها (1800 ق.م ـ 795 ق.م)
آراميها مردمي سامينژاد بودند كه بنابر گمان بسياري از باستانشناسان در جنوب
شبه جزيره عربستان زندگي ميكرده و سپس به سوي سرزمينهاي حاصلخيز شمال
مهاجرت كرده و در سوريه مستقر شدند. زبان اين قوم آرامي بوده و لهجههاي متعددي
دارد. آنان توانستند بر مناطق وسيعي از سوريه و عراق سيطره يابند. سرزمين تحت سيطره
آنان «سرزمين آرام» ناميده ميشد كه بعدها نام آن به سوريه تغيير يافت. مهمترين
شهرهاي آنان دمشق و حماه بود. از مشهورترين پادشاهان آنان ميتوان از «حزائيل» و
«بن هدد» نام برد. زبان آرامي تا زمان حمله اعراب به سوريه، زبان رايج در سوريه بود.
پادشاه آشوري «تگلات فلاسر» در قرن دهم قبل از ميلاد به دولت آراميها يورش برده
و آن را متلاشي كرد، اما چندي نگذشت كه آشوريها عقب نشيني كرده و آراميها
مجددا بر منطقه سيطره يافتند، به طوري كه در سنگ نوشتههاي آشوري از دولت آرامي
سخن گفته شده و نام پادشاه آن «أبي سلمو» ذكر شده است. اما چندي نگذشت كه
آشوري مجددا به دولت آراميها يورش برده و آن را كاملاً تحت تصرف خود
درآوردند و از آن هنگام سرزمين جزيره ابن عمر در شرق سوريه به تصرف آشوريها
در آمده و به عنوان يكي از ولايتهاي آن محسوب گرديد.
دوران آشوريها (795 ق.م ـ 600 ق.م)
آشوريها يكي از اقوام ساميتبار بودند كه در شمال عراق و در شرق سوريه زندگي
ميكردند و توانستند به تدريج حكومتهاي محلي پيرامون خود را از بين برده و
امپراتوري وسيعي را بنا نهند. مهمترين پادشاهان آنان، «آشور باني پال»، «آشور ناصر
پال» و «سنحاريب» ميباشد.
دوران مادها (612 ق.م ـ 553 ق.م)
مادها يكي از اقوام آريايي بودند كه در منطقه كردستان امروزي زندگي ميكردند و
پايتخت آنان شهر اكباتان يا همدان فعلي بود و توانستند امپراتوري وسيعي را بنا نهند كه
بخش شمالي بينالنهرين و شرق سوريه را نيز دربر ميگرفت. مادها در سال 612 ق.م
توانستد امپراتوري آشور را شكست داده و پايتخت آنان «نينوا» را ويران سازند. قدرت
فراوان مادها باعث ترس و وحشت پادشاهان بابلي گرديد و باعث شد تا با مادها قرارداد
صلح منعقد نمايند و «بختالنصر» پادشاه بابلي با دختر «سياخاريس» پادشاه ماد ازدواج
كرد و باغهاي معلق بابل را براي وي ساخت. در سال 553 ق.م كورش توانست
امپراتوري ماد را تصرف كرده و امپراتوري هخامنشيان را بنيان نهد.
دوران هخامنشيان (550 ق.م ـ 330 ق.م)
37 |
كورش مؤسس سلسله پادشاهان هخامنشي بود و توانست در سال 553 ق.م حكومت
ماد را از بين برده و تمامي متصرفات آن را به حكومت خود بيفزايد. پس از كوروش
پسرش «كمبوجيه» به قدرت رسيد و در سال 525 ق.م مصر را به تصرف خود درآورد.
آخرين پادشاه اين سلسله «داريوش سوم» بود كه از سال 336 ق.م تا 330 ق.م حكومت
نموده و عاقبت در سال 330 ق.م از اسكندر مقدوني شكست خورد و سلسله پادشاهان
هخامنشي منقرض گرديد. سوريه در طول حكومت هخامنشي تحت سيطره ايران قرار
داشت.
دوران سلوكيها (312 ق.م ـ 63 ق.م)
سلوكيها سلسلهاي از پادشاهان يونانيتبار بود كه پس از حمله اسكندر به خاورميانه،
ايران و هند توانستند پادشاهي قدرتمندي را در منطقه بنا نهند. مؤسس اين سلسله
«سلوكس اول نكاتور» يكي از فرماندهان اسكندر بود كه بعد از اسكندر به پادشاهي
رسيد و امپراتوري وسيعي را بنا نهاد كه بر سوريه، بينالنهرين، ايران و بخشي از
هندوستان سيطره داشت.
آخرين امپراتور سلوكي «آنتيخوس سيزدهم» نام داشت كه از 69 ق.م تا 64 ق.م
حكومت كرد و پسرش «فيليپ دوم» با وي منازعه نموده و موفق شد كه پادشاهي را از او
سلب نموده و به مدت دو سال از 65 ق.م تا 63 ق.م حكومت نمايد اما عاقبت «بومبي»
امپراتور روم موفق شد كه در سال 63 ق.م امپراتوري سلوكيها را از بين ببرد.
دوران روميها (63 ق.م ـ 395 م.)
در دوران روميها سوريه يكي از ولايتهاي امپراتوري روم به شمار رفت كه
پايتخت آن شهر رم بود. مقر اين ولايت شهر دمشق بود. در همين دوران بود كه حضرت
يحيي (عليه السلام) توسط هيرودس حكمران رومي سوريه به شهادت رسيد و بنا به رواياتي در
مسجد اموي به خاك سپرده شد.
دوران روم شرقي يا بيزانس (395 م ـ 636 م.)
در سال 330 م. امپراتور رومي «كنستانتين اول» شهر قسطنطنيه را بنا كرده و آن را به
عنوان پايتخت خود برگزيد و در سال 334 م. ادارات دولتي را از روم به اين شهر منتقل
كرد و اين شهر را به عنوان مركز آيين مسيحيت انتخاب كرد.
در سال 395 م. با درگذشت امپراتور «تيودوسوس كبير»، بر سرجانشيني وي اختلاف
شد و دو فرزندش امپراتوري پهناور روم را به دو بخش تقسيم كردند. «هونوريوس»
بخش غربي آن را به تصرف درآورده و شهر روم را به عنوان پايتخت آن برگزيد و نام
امپراتوري خود را امپراتوري روم نهاد در حالي كه «اركاديوس» بخش شرقي آن را
انتخاب كرده و قسطنطنيه را به عنوان پايتخت خود انتخاب نمود كه اين امپراتوري بعدها
به نام امپراتوري روم شرقي يا بيزانس شناخته شد و زبان رسمي آن زبان لاتين بود در
حالي كه زبان يوناني نيز در آن متداول و رايج بود. حوزه نفوذ اين امپراتوري شامل
آسياي صغير، شبه جزيره بالكان، مصر و سوريه بود، و اين وضعيت تا سال 14 قمري
مصادف با 635 م. كه نيروهاي اسلامي اين سرزمين را تصرف كردند، ادامه يافت.
38 |
غسانيها دولت محلي عربي بودند كه دستنشانده امپراتوري بيزانس به شمار
ميرفتند. غسانيها درحقيقت يكي از قبايل عربي بودند كه اصل آنان به قبيله أزد
ميرسيد و توانست با امپراتوري بيزانس متحد شود. علت تسميه آنان به غسان اين است
كه آنان قبلاً در سرزمين تهامه در جنوب عربستان سعودي در كنار چشمهاي به نام
«غسان» زندگي ميكردند و اين نام بر قبيله آنان نيز اطلاق ميگرديد. بعدها اين قبيله به
جنوب شام مهاجرت كرده و با پيروزي بر قبايل محلي به تدريج قدرت يافته و شهر
بصري را به عنوان پايتخت خود برگزيده و به آيين مسيحيت و مذهب ارتودكس شرقي
كه در آن دوران به يعقوبيه معروف بود درآمد. امپراتوري بيزانس دريافتند كه با استفاده
از قدرت غسانيها ميتوان از نفوذ امپراتوري ايران كه بخشهاي شرقي آن را تهديد
ميكرد جلوگيري كرد، از اينرو حمايت زيادي از اين دولت كردند. دولت غسانيها در
جنگ بين امپراتوري بيزانس و امپراتوري ايران شركت نموده و عليه امپراتوري ايران و
دستنشاندگان عرب آنها يعني حكومت منذريان جنگيدند.
غسانيها در حدود ششصد سال يعني از قرن اول ميلادي تا ظهور اسلام بر سرزمين
شام حكومت كردند و اولين پادشاه اين سلسله «جفنه بن عمرو» نام داشت و محدوده
حكومت آنان شامل بخشهاي وسيعي از شمال نظير تدمر و رصافه در وسط سرزمين
شام تا سواحل درياي مديترانه ميشد. از مهمترين پادشاهان غساني ميتوان از «حارث
بن جبله» (529 م. ـ 569 م.) نام برد كه كمكهاي زيادي به امپراتوري بيزانس در جنگ با
ايران كرد و به پاداش آن امپراتور گوستينيان در سال 529 م. به وي لقب «پاتريسيوس» داد.
اين سلسله آثار متعددي شامل قصر، كليساها و ديرهاي متعددي در سرزمين شام بنا نهاد.
آخرين پادشاه اين سلسله «جبله بن الايهم» بود كه طي نامهاي به عُمر خليفه دوم اسلام
خود را اعلام كرده و به همراهي پانصد نفر از همراهان خود به مدينه آمد و همراه با عمر
به حج رفته و در اثناي حج يكي از فقراي مسلمان جامه وي را لگد نمود و جبله نيز سيلي
محكمي بر گوش او نواخت و آن مسلمان به خليفه شكايت برد و عُمر وي را فراخواند و
از او خواست تا فرد مظلوم را راضي كند، ولي جبله نپذيرفت و گفت من پادشاه هستم و او
يك فرد عادي است و از عُمر يك روز مهلت خواست تا او را راضي كند و شبانه به اتفاق
همراهان خود مدينه را ترك نموده و به سرزمين شام برگشته و از اسلام دست كشيده و به
همراهي سي هزار نفر از مسيحيان عرب به امپراتوري بيزانس پناهنده شد. امپراتوري
بيزانس آنان را پذيرفته و در نواحي مرزي اسكان داد و بسياري از مسيحيان سوريه و لبنان
خود را از نسل اين گروه ميدانند.
دوران خلفاي راشدين (635 م ـ 661 م)
در دوران حكومت خليفه دوم عمر، سرزمين شام به وسيله خالد بن وليد و ابوعبيده
جراح گشوده شد و از آن هنگام سرزمين شام به عنوان يكي از ولايات اسلامي در عرصه
جهاني ظاهر شد. در دوران خليفه سوم عثمان، معاويه به عنوان والي دمشق برگزيده شد و
پس از اين كه بر اثر كشته شدن عثمان، مردم با حضرت علي (عليه السلام) بيعت كردند، معاويه از
بيعت با علي امتناع ورزيده و او را به همدستي در قتل عثمان متهم كرد و اين امر باعث شد
كه جنگي بين معاويه و حضرت علي (عليه السلام) در منطقه صفين دهد كه به حكميت منجر شد و
باعث تقويت جايگاه معاويه در سرزمين شام شد. پس از شهادت حضرت علي (عليه السلام) و
بيعت مردم با امام حسن مجتبي (عليه السلام) ، پيمان صلحي بين معاويه و امام حسن بسته شد كه به
39 |
موجب آن حكومت به معاويه رسيده و پس از فوت وي به امام حسن (عليه السلام) ميرسد، اما
چندي نگذشت كه امام حسن (عليه السلام) بر اثر دسيسه معاويه مسموم شده و رحلت فرمود و
معاويه فرزندش يزيد را برخلافت صلح نامه به جانشيني انتخاب كرد.
دوران اُمويها (661 م ـ 750 م)
سلسله پادشاهان أموي با حكومت معاويه بن أبي سفيان آغاز گرديد و دوران
حكومت وي سراسر همراه با ظلم و نابرابري و ستم بود. پس از وي پسر نالايق او يزيدبن
معاويه به قدرت رسيد و در همين زمان بود كه امام حسين (عليه السلام) از بيعت با وي خودداري
نمود و بنا به دستور يزيد در صحراي كربلا به شهادت رسيد و ننگي ابدي و جاودانه براي
أمويها برجاي نهاد. در دوران حكومت أمويها دمشق به عنوان پايتخت خلافت
انتخاب شد و قصرها و بناهاي متعددي در آن ساخته شد. آخرين پادشاه اموي مروان بن
محمد نام داشت كه در سال 750 م. از كار بركنار شد و سلسله پادشاهان أموي منقرض
شد.
دوران عباسيها (750 م ـ 870 م)
در سال 132 قمري (750 م) مروان بن محمد آخرين خليفه أموي به مصر فرار كرده و
در همانجا كشته شد و سرزمين شام توسط عبداللّه بن علي (عموي خليفه ابوالعباس)
تصرف شد و از آن زمان به بعد سوريه تحت تصرف عباسيان درآمد. در دوران خلافت
عباسي، سوريه از رونق افتاده و توجه چنداني به آن نشد. منصور دوانيقي شهر رقه را بنا
كرد و هارونالرشيد در غرب آن شهر، دژي به نام دژ هركول بنا نهاد و مامون نيز شهري به
نام «الرحبه» بنا كرد كه در نزديكي شهر ميادين فعلي واقع شده است. در دوره كوتاهي
طولونيها بر سوريه سيطره يافتند.
دوران طولونيها (870 م ـ 944 م)
دولت طولون منسوب به موسس آن «أحمد بن طولون» است كه موفق شد در سال
257 قمري /870 م. دولتي را در مصر تأسيس نمايد و پس از استقرار حكومت در مصر،
به سوي سرزمين شام رفته و بدون مقاومت بخشهاي وسيعي از آن را به تصرف خود در
آورد و بسياري از حكمرانان آن را كه سر به اطاعت او نهاده بودند بر سركار باقي نگه
داشت و بدينگونه بود كه سرزمين شام يك ايالت وابسته به حكومت طولوني گرديد كه
پايتخت آن شهر قاهره در مصر بود. چندي نگذشت كه الموفق برادر خليفه عباسي
مزاحمتهايي را براي دولت طولوني فراهم آورد و در همين دوران بود كه سرزمين شام
صحنه درگيريهاي مختلف گرديد و اسماعيليه و قرمطيان در آن قدرت گرفته و شروع به
غارت كاروانهاي تجاري نمودند. اما پس از چندي حكومت طولوني رو به ضعف نهاد
و سرزمين شام دوباره زير سلطه عباسيها درآمد و به تدريج ستاره اقبال «محمد بن
طغج» دميد. وي فرزند «طغج» يكي از فرماندهان مورد اعتماد طولونيها بود كه به
حكمراني دمشق انتخاب شده بود و فرزند وي محمد با نشان دادن شايستگيهاي نظامي
خود موفق شد كه اعتماد خليفه عباسي را به خود جلب نموده و عاقبت خليفه عباسي
المقتدر او را به حكمراني دمشق برگزيد و در سال 323 قمري خليفه الراضي باللّه او را به
حكمراني مصر انتخاب كرد و وي به مصر رفته و پايهگذار دولت اخشيديها در مصر
گرديد.
40 |
دوران حمدانيها (944 م ـ 1003 م)
يكي از حكومتهاي شيعي سوريه است كه توانست از ضعف خلافت عباسي
استفاده كرده و در شمال سوريه به قدرت برسد، مقر اصلي آنان در شهر موصل عراق بود
و در سال 333 قمري / 944 م. سيفالدوله حمداني موفق شد شهرهاي حلب، حمص و
دمشق را به تصرف خود درآورد و جنگهاي زيادي بين وي و اخشيد حكمران مصر و
كافور فرمانده نيروهاي اخشيد رخ داد كه اين جنگها و كشمكشها عاقبت باعث شد كه
اين دو توافق كنند كه حمدانيها بر بخشهاي شمالي سوريه از حلب تا موصل حكومت
كنند و بخشهاي جنوبي سوريه در اختيار اخشيديها باشد. حمدانيها حملات متعددي
41 |
به امپراتوري بيزانس كردند و در دوران آنان شعر و ادب و معماري رونق بسياري
يافت. نفوذ حمدانيها در دوران سعيدالدوله در سال 381 ه . ق / 991 رو به افول نهاد و
دولت آنان زير سيطره حكومت فاطمي مصر قرار گرفت و در سال 393 قمري/ 1003
حكومت آنان مضمحل گرديد.
دوران فاطميها (969 م ـ 1171 م)
پس از ضعف تدريجي حكومت حمدانيها، به تدريج فاطميها بر سوريه سيطره
يافتند. فاطميها آثار عمراني چنداني در سوريه برجاي ننهادند و اين امر به علت مدت
كوتاه زمامداري آنان در سوريه و وضعيت نابسامان سياسي در سرزمين شام آن روزگار
بود. آثار باستاني برجاي مانده از آن دوره در شهرهاي بصري، صلخد و سلميه قرار دارد.
در سال 969 م. «جوهر صقلي» يكي از فرماندهان معروف خلافت فاطمي شهر دمشق را
پس از مقاومتي شديد فتح نمود و به تدريج ساير مناطق سوريه تحت نفوذ آنان قرار
گرفت به طوري كه در سال 971 م. بسياري از مناطق سوريه تحت سيطره آنان بوده و
خطبه به نام خليفه المعزلدين اللّه فاطمي در مساجد دمشق و حلب و حمص خوانده شد و
پس از سال 1043 م. به تدريج قدرت فاطميها در سوريه رو به افول نهاد و اين وضعيت
تا هنگام ظهور صلاحالدين ايوبي ادامه داشت و عاقبت وي توانست در سال 1171 م.
خليفه العاضد، آخرين خليفه فاطمي را از كار بركنار كرده و خلافت فاطمي را از بين
ببرد.(1)
دوران ايوبيها (1171 م ـ 1259 م)
مؤسس اين سلسله صلاحالدين ايوبي بود كه توانست در سال 1171 م. آخرين خليفه
فاطمي را از كار بركنار نموده و سلسله پادشاهان ايوبي را پايهريزي نمايد. پس از
درگذشت صلاحالدين در سال 1193 م.، مملكت وي به وسيله سه فرزند او تقسيم شد و
فرزند بزرگتر كه أفضل نام داشت بر دمشق حكومت نموده و برادر ديگر كه عزيز نام
داشت بر مصر و برادر سوم كه أزهر نام داشت بر حلب چيره شدند. اختلاف و درگيري
بين فرزندان صلاحالدين و برادرش العادل تا مدتها باعث عدم استقرار حكومت ايوبي
در سوريه و مصر بود و عاقبت آخرين پادشاه آنان توران شاه در سال 1259 توسط
مماليك به قتل رسيد و سلسله پادشاهي ايوبي منقرض شد.
دوران مغولها (1259 م ـ 1259 م)
مغولها در فرهنگ عربي به نام «تاتار» ناميده ميشوند آنان درحقيقت نوادگان
چنگيزخان مغول بودند كه در سال 1206 م. توانست شمال چين و آسياي جنوبي و آسيانه
ميانه و ايران را به تصرف درآورده و امپراتوري وسيعي ايجاد كند. مغولها در سال 643
قمري / 1245 م. حمله ناموفقي به بغداد نموده و شكست خوردند و در سال 656 قمري /
1258 م. به فرماندهي هولاكو مجددا به بغداد حمله كرده و موفق شدند كه المستعصم باللّه
آخرين عباسي را دستگير و به قتل برسانند. در سال 658 قمري / 1259 م. موفق شدند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- فاطميون مصر پيرو مذهب اسماعيليه بودند و پس از سقوط دولت فاطمي، از قدرت اسماعيليه كاسته
شده و به صورت گروههاي پراكندهاي در ايران، سوريه، لبنان و عراق به حيات فكري خود ادامه دادند.
42 |
حلب و سپس دمشق را به تصرف درآورند، اما سلطه آنان بر سوريه ديري نپاييد و در
همان سال «ملك مظفر قطز» موفق شد كه در جنگ «عين جالوت» آنان را شكست داده و
از سوريه بيرون راند و سوريه را به تصرف خود درآورد. در سال 659 قمري / 1261 م.
مغولها مجددا به حمص و حلب يورش برده و شكست خوردند و مجددا در سال 671
قمري (1272 م.) به سوريه حمله كردند و ملك ظاهر بيبرس موفق شد كه در نزديكي
رودخانه فرات آنان را مهزوم سازد. در سال 680 قمري / 1281 م. براي بار ديگر مغولها
به سوريه حمله كردند و در نزديكي قبرخالد بن وليد شكست خوردند. در سال 699
قمري / 1299 م. مغولها موفق شدند كه شهر دمشق را به مدت صد روز تصرف نمايند،
اما بعد از اين كه آگاه شدند كه لشكر مماليك از مصر به سوي سوريه روانه شده است، از
آن عقبنشيني كردند. در سال 700 قمري / 1300 م. مغول به رهبري «غازان محمود» به
سوريه حمله كردند و «ملك محمد بن قلاوون» موفق شد در سال 703 قمري / 1303 م.
در نبرد «مرج الصفر» آنان را شكست دهد. صد سال بعد تاتارها به رهبري «تيمور لنگ»
به سوريه حمله كرده و موفق شدند كه در سال 803 قمري / 1401 م. شهر حلب را فتح
نموده و در همان سال شهرهاي حماه و حمص و دمشق را به تصرف خود درآورده و اين
شهرها را غارت نمايند و پس از هشتاد روز غارت و تجاوز اين شهر را ترك نمودند.
دوران مماليك (1259 م ـ 1516 م)
در سال 1239 م. پادشاهان ايوبي اقدام به تشكيل گارد مخصوصي براي حمايت از
پادشاه و اطرافيان وي نمودند، آنان اقدام به خريد هزار برده ترك و چركسي نمودند و
سپس آنان را به فنون قتال آموزش داده و در مقدمه لشكر خويش جاي دادند. ده سال
پس از تأسيس، بردگان مذكور اقدام به ترور پادشاه ايوبي و وليعهد وي توران شاه نموده
و مادرش «ملكه شجره الدر» را به پادشاهي انتخاب كردند و عاقبت در همان سال يكي از
افراد خود را كه «عزالدين أيبك» نام داشت به پادشاهي انتخاب كردند و بدينگونه
دوران حكومت مماليك آغاز گرديد. در سال 1259 م. «ملك مظفر قطز» با شكست
مغولها، سوريه را به تصرف درآورده و به عنوان حكمران آن انتخاب گرديد و از همان
زمان تا سال 1516 كه سلطان سليم اول سوريه را تصرف كرد، اين كشور يكي از
ايالتهاي تحت سيطره مماليك مصر به شمار ميرفت. حكومت مماليك از سال
1250 م. تا سال 1383 م. در دست بردگان ترك بود و از سال 1383 م. به دست بردگان
چركسي افتاد كه دوران زمامداري آنان تا سال 1516 م. ادامه داشت و دوره پادشاهي هر
يك از آنان نسبتا كوتاه بود زيرا كه معمولاً اين پادشاهان به دست زيردستان خود ترور
ميشدند. دوران پادشاهان مماليك عليرغم ناآراميهاي سياسي با شكوفايي اقتصادي و
معماري همراه بوده است به گونهاي كه بسياري از آثار تاريخي در اين دوران پا به عرصه
نهاد و از جمله معروفترين اين آثار گلدسته قايتباي در مسجد أموي دمشق است كه
توسط «ملك اشرف ابونصر قايتباي» كه از سال 1468 م. تا 1496 م. حكومت كرد، ساخته
شد.
دوران عثماني (1516 م ـ 1918 م)
در سال 1516 سلطان سليم عثماني توانست در جنگ «مرج دابق» مماليك را
شكست داده سوريه را به تصرف درآورد و سيطره عثمانيها بر سوريه به مدت
چهارصد سال به درازا كشيد و در طي آن سوريه يكي از ولايات حكومت عثماني بود كه
43 |
والي آن از طرف استانه يا دربار عثماني انتخاب ميگرديد و اين وضعيت تا بروز جنگ
جهاني اول ادامه داشت در دوران جنگ اول والي سوريه احمد جمال پاشا بود كه به
علت ستمكاري فراوانش به «سفاح» يا خونخوار معروف شده بود و در ماه مي 1916 م.
تعدادي از آزاديخواهان سوري را دستگير و محاكمه و اعدام نمود.
حكومت پادشاهي سوريه (1918 م ـ 1920 م)
پس از شكست عثمانيها در جنگ جهاني اول، سرزمينهاي تحت تصرف آن بين
فرانسه و انگليس تقسيم شد، و شرارههاي انقلاب بزرگ عرب در مكه مكرمه به رهبري
شريف مكه امير فيصل شعلهور و امير فيصل موفق شد با كمك ارتش انگليس به
باقيمانده ارتش عثماني در سوريه حمله كرده و در دهم ژانويه 1918 نيروهاي امير فيصل
وارد شهر دمشق شده و سوريه را به تصرف درآورد. در روز هفتم مارس 1920 كنگره
سوريه در دمشق تشكيل شده و امير فيصل را به عنوان اولين پادشاه سوريه انتخاب كرد و
اميرفيصل مذكور كه خود را از اعقاب امام حسين (عليه السلام) معرفي ميكرد به عنوان «ملك
فيصل اول» پادشاه سوريه تاجگذاري كرد و رضا الركابي را به عنوان نخست وزير
انتخاب كرد و بدينگونه اولين كابينه سوريه به وجود آمد.
در همين دوران پيمان «سايكس پيكو» منعقد شد و براساس آن مقرر گرديد سرزمين
شام به دو بخش تحت نفوذ انگليس و تحت نفوذ فرانسه تقسيم شود كه در اين ميان
فلسطين و اردن و عراق به تصرف انگليسيها و لبنان و ساحل سوريه به تصرف
فرانسويها در آمد و در همين دوران بود كه دولت انگليس تصميم گرفت تا وعده بالفور
در زمينه تأسيس دولت اسرائيل را عملي نمايد و چندي نگذشت كه 26 ژولاي 1920 در
اثر تصرف دمشق و ساير مناطق سوريه توسط نيروهاي فرانسوي حكومت پادشاهي
سوريه سقوط كرد و «ملك فيصل اول» به شهر درعا و سپس به شهر حيفا در فلسطين و
سپس اروپا فرار نمايد و بعدها با كمك انگليسيها به عراق رفته و دولت پادشاهي عراق
را تأسيس كند.
دوران استعمار فرانسه (1920 م ـ 1943 م)
در پانزدهم آگوست 1915 م. نيروهاي فرانسه در جزيره أرواد سوريه نيرو پياده كرده
و در سال 1918 نيروهاي فرانسوي سواحل سوريه را به تصرف خود درآورده و ستوان
«دولاروش» وارد شهر لاذقيه شده و در پنجم نوامبر همان سال پست خود را به عنوان
حاكم منطقه در دست گرفت. در 25 ژولاي 1920 جنگ معروفي بين نيروهاي سوري و
نيروهاي فرانسوي درگرفت كه اين جنگ به نام «جنگ ميسلون» معروف شد و در اثناي
اين جنگ «يوسف العظمه» وزير دفاع سوريه به شهادت رسيد و شهر دمشق در 26
ژولاي 1920 م. به تصرف فرانسويان درآمد. و ملك فيصل حسيني از كشور فراري شد و
سوريه تا 17 آوريل 1946 م. تحت اشغال فرانسويها بود. در دوران اشغال فرانسويها
شورش و قيامهاي مردمي فراواني در سوريه شد كه ميتوان از قيام شيخ صالح العلي در
ساحل، ابراهيم هنانو در شمال و سلطان پاشا اطرش در كوه عرب و حسن الخراط در
غوطه دمشق نام برد.
جمهوري عربي سوريه (1943 م تا كنون)
44 |
جمهوري عربي سوريه در سال 1943 به استقلال دست يافت ولي آخرين سرباز
فرانسوي در سال 1946 م. از سوريه خارج شد. اولين رئيس جمهوري سوريه آقاي
شكري القوتلي بود كه در 17 آگوست 1943 انتخاب گرديد و عاقبت حسني الزعيم عليه
وي كودتا كرده و در 30 مارس 1949 او را مجبور به استعفا كرد. قوتلي بعد از كودتا به
مصر رفته و در شهر اسكندريه ساكن شد.
حسني الزعيم از روز 30 مارس 1949 لغايت 13 آگوست 1949 بر سوريه حكومت
كرد و كودتاي مزبور اولين كودتاي نظامي در سوريه بود و حسني الزعيم در حكومت
شكري القوتلي رئيس ستاد مشترك ارتش بود اما چندي نگذشت كه بر اثر كودتاي
سامي الحناوي، از كار بركنار شده و به جرم خيانت دادگاهي شده و به اعدام محكوم
گرديد و در روز 14 آگوست 1949 اعدام گرديد.
سامي الحناوي نتوانست بيش از دو روز حكومت نمايد و آقاي هاشم الاتاسي را به
عنوان نخستوزير انتخاب كرد و او حكومتي انتقالي را برگزيد كه از 14 آگوست 1949 تا
10 دسامبر 1949 قدرت را در دست داشت و اقدام به برگزاري انتخابات پارلماني و
رياست جمهوري نمود و در اين انتخابات أتاسي به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد و
«معروف الدواليبي» به عنوان نخستوزير انتخاب شد. در 2 دسامبر 1951 م «أديب
شيشكلي» با كودتايي قدرت را در دست گرفت و اقدام به دستگيري نخستوزير،
تعدادي از وزرا و رئيس پارلمان و برخي از نمايندگان نمود، از اين رو هاشم الاتاسي از
پست رياست جمهوري استعفا داد و آقاي أديب شيشكلي، فوزي سلو را به عنوان
نخستوزير معرفي كرد. در 25 مارس 1954 أديب شيشكلي استعفا داد و هاشم الاتاسي
مجددا به رياست جمهوري رسيد و تا سپتامبر 1955 م در اين مقام باقي ماند.
در سال 1955 شكري القوتلي براي سومين بار به رياست جمهوري انتخاب شد و در
سال 1958 م در رأس هيئتي وارد مصر شد و با جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر
توافق نمود كه دو كشور سوريه و مصر با يكديگر متحد شده و «جمهوري متحد عربي» را
به وجود آورده و از پست خود كنارهگيري نمود و جمال عبدالناصر به عنوان رئيس
جمهور اين كشور متحد انتخاب شد و به شكري القوتلي لقب «شهروند عربي اول» داده
شد و در دوران وحدت دو كشور، قوتلي گاهي در سوريه و مصر و گاهي در اروپا اقامت
داشت و هنگامي كه كودتاچيان در 28 سپتامبر 1961 تصميم گرفتند تا سوريه را از مصر
جدا كنند وي در شهر ژنو اقامت داشت و تا هنگام كودتاي هشتم مارس 1963 م در
دمشق بود و سپس به ژنو رفته و از آنجا به بيروت رفت و تا هنگام فوت در سال 1967 در
آن شهر سكونت اختيار كرد.
كودتاچيان به رهبري مأمون الكزبري در 28 سپتامبر 1961 موفق شدند كه در سوريه
كودتا كنند و كزبري از 29 سپتامبر 1961 تا 20 نوامبر 1961 رياست جمهوري سوريه را
برعهده داشت. ناظمالقدسي از 14 دسامبر 1961 قدرت را به دست گرفت و در هشتم
مارس 1963 براثر كودتاي حزب بعث از كار بركنار شد.
پس از كودتاي حزب بعث آقاي لؤي الاتاسي در 23 مارس 1963 به قدرت رسيد اما
به علت عدم توانايي اداره كشور و به علت آشكار شدن يك كودتاي نافرجام از پست
خود كنارهگيري نمود و پس از وي آقاي محمد أمين الحافظ كه در كابينه بعثيها پست
وزير كشور را داشت در جولاي 1963 به رياست جمهوري رسيد و تا فوريه 1966 در
مسند قدرت باقي ماند. بعد از كودتاي فوريه 1966 آقاي نورالدين الاتاسي به رياست
45 |
حزب بعث و رياست جمهوري سوريه رسيده و در سال 1968 علاوه بر پست رياست
جمهوري، پست نخستوزيري سوريه را نيز عهدهدار شد و در دوران حكومت وي
جنگ 1967 روي داد كه در اين جنگ سوريه منطقه جولان را از دست داد و آقاي
حافظ اسد كه در آن دوره وزير دفاع بود از پذيرش مسئوليت شكست خودداري نموده
و آن را برعهده نورالدين الاتاسي و معاونش «صلاح جديد» انداخت. در اكتبر 1970
نورالدين الاتاسي به علت دخالت ارتش در امور سياسي از پست رياست جمهوري
استعفا داد و در چنين شرايطي كنگره حزب بعث تشكيل جلسه داد و آقاي حافظ اسد و
آقاي مصطفي طلاس را از كار بركنار نمودند و در 16 نوامبر 1970 آقاي حافظ اسد طي
كودتايي قدرت را در دست گرفت و در كنار وزارت دفاع پست نخست وزيري به وي
سپرده شد. اين كودتاي بدون خونريزي در سوريه به نام «الحركه التصحيحه» يعني
«جنبش اصلاحطلب» ناميده ميشود. پس از به قدرت رسيدن آقاي حافظ اسد، نامبرده
در 12 مارس 1971 م. به عنوان دبير كل حزب بعث و رئيس جمهوري سوريه انتخاب شد
و روابط وسيعي با شوروي برقرار نمود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران سوريه به
صف حاميان انقلاب ايران درآمد و در طول هشت سال جنگ عراق با ايران جزو حاميان
جمهوري اسلامي ايران به شمار ميرفت.
حافظ اسد در روز 10 ژوئن 2000 در اثر بيماري سرطان خون درگذشت و پس از وي
پسرش دكتر بشار أسد در انتخابات 10 جولاي 2000 به عنوان رئيس جمهوري سوريه
برگزيده شد. بشار أسد در انتخابات 27 ماه مه 2007 مصادف با 28 تيرماه 1386 مجددا
براي بار دوم به رياست جمهوري سوريه برگزيده شد.
مجلس نمايندگان سوريه كه به زبان عربي به نام «مجلس الشعب» يا مجلس خلق
ناميده ميشود داراي 250 كرسي است كه بنابر قانون اساسي سوريه اكثريت اعضاي آن
از اقشار كارگر، كشاورز و كارمندان دولت ميباشند. حزب بعث كه بنابر قانون اساسي
حزب حاكم ميباشد از سال 1973 تا كنون به همراه احزاب همپيمان خود در جبهه ملي
پيشرو اكثريت را در پارلمان سوريه داشته است. در حال حاضر رياست پارلمان سوريه
برعهده آقاي محمود الابرش ميباشد. سابقه تاسيس مجلس در سوريه به حدود سال
1919 م. برميگردد كه مجلسي به عنوان «كنفرانس سوريه بزرگ» تشكيل شد.
در قرن گذشته مجالسي با طول عمرهاي متفاوت و عموما كوتاه در سوريه تشكيل شد
اما مجلس كنوني سوريه از سال 1973 و براساس قانون اساسي اين كشور كه در همان سال
تصويب شده بود آغاز به كار نموده و اكنون در دوره نهم به سر ميبرد و هر دوره مجلس
چهار سال به طول ميكشد.
رئيس جمهور رئيس شوراي عالي قضايي نيز ميباشد و وزير دادگستري به نيابت از
سوي رئيس جمهور جلسات شوراي عالي قضايي را اداره ميكند و درواقع وزير
دادگستري بالاترين مقام اجرايي قضايي كشور است و در حكم دادستان كل كشور است.
رئيس جمهور بالاترين مقام رسمي در سوريه ميباشد و عزل و نصب اعضاي كابينه
46 |
از جمله نخستوزير از اختيارات رياستجمهوري ميباشد. قانون اساسي مصوب 13
مارس 1973 به حزب بعث به عنوان حزب راهبر كشور نگريسته و به رياست جمهوري
اختيارات وسيعي ميدهد. رئيس جمهور از طرف پارلمان سوريه و بنا به پيشنهاد رهبري
منطقهاي حزب بعث پيشنهاد شده و در انتخابات شركت مينمايد و مدت رياست
جمهوري در سوريه هفت سال است. رئيس جمهوري همچنين سمتهاي دبيركل
حزب بعث سوريه، رياست جبهه متحد پيشرو را برعهده داشته و انتخاب كابينه و اعلان
جنگ را برعهده دارد و در صورت تعطيلي پارلمان حق صدور قوانين كشور را دارد.
جبهه ملي پيشرو كه در زبان عربي به آن «الجبهه الوطنيه التقدميه» ميگويند از نُه
حزب تشكيل شدهاند كه حزب بعث سوريه 51% از كرسيهاي جبهه را اشغال مينمايد.
اين جبهه در هفتم مارس 1972 توسط آقاي حافظ اسد تأسيس شد و در سوريه به آن به
عنوان يكي از دستآوردهاي «حركت اصلاحي» نگريسته ميشود. هفت حزب اعضاي
اوليه جبهه را تشكيل دادند كه اين احزاب عبارتند بودند از: حزب بعث، اتحاد
دمكراتيك عرب، اتحاد سوسياليسم عرب، حزب سوسياليستهاي عرب، حزب
كمونيست سوريه (شاخه يوسف بكداش و شاخه يوسف فيصل)، حزب قومي اجتماعي
سوريه، حزب وحدت طلب سوسياليست (كه بعدها حزب وحدت طلب سوسياليستي
دمكرات از آن منشعب گرديد). در سال 1980 دو تشكل ديگر به نامهاي «اتحاديه
سنديكاهاي كارگران» و «اتحاديه كشاورزان» به جبهه مذكور پيوستند.
اقتصاد سوريه متكي بر كشاورزي، صادرات نفت، صادرات فسفات، تبادلات
اقتصادي و كمك كشورهاي عربي ميباشد. در دوران آقاي حافظ اسد اقتصاد
سوسياليستي بر آن كشور حاكم بوده و شركتهاي خارجي حق سرمايهگذاري در سوريه
را نداشتند و تمامي پروژههاي بزرگ اقتصادي توسط دولت اجرا ميشد. در دوران
حكومت بشار أسد، آزاديهاي زيادي به بخش اقتصادي داده شد و دولت سوريه از
سياست سوسياليستي كاملاً فاصله كرد و شركتهاي خارجي را ترغيب كرد كه در آن
كشور سرمايهگزاري نمايند. جمهوري اسلامي ايران نيز سرمايهگزاريهاي متعددي در
زمينه توليد سيمان، ساخت پالايشگاه و ساخت كارخانجات خودروسازي در اين كشور
داشته است.
وضعيت سوريه از لحاظ كشاورزي از استاني به استان ديگر متفاوت است و اين امر به
علت تنوع آب و هوايي فروان در اين كشور است، به طوري كه نواحي مركزي آن به
علت وجود صحراي «باديه شام» كه بياباني بسيار وسيع است، شرايط آب و هوايي
نامناسبي براي كشاورزي داشته و فقط در برخي از مناطق آن درختان خرما كاشته
ميشود. اين در حالي است كه مناطق ساحلي اين كشور در استانهاي طرطوس و لاذقيه
از آب و هواي مديترانهاي بهرهمند ميباشند. بيشتر زمينهاي زراعي سوريه در ساحل
رودخانههاي معروف دجله و فرات و ساير رودخانههاي داخلي اين كشور قرار دارند. از
47 |
اينرو تنوع محصولات كشاورزي در اين كشور فراوان است. مهمترين محصول سوريه
گندم است كه در منطقه فرات و مناطق جنوبي سوريه كشت ميشود. همچنين محصول
پنبه سوريه يكي از بهترين انواع پنبه در جهان بوده و سوريه در كاشت و برداشت پنبه و
تبديل آن به صنايع جنبي داراي رتبهي جهاني است. زيتون نيز يكي از مهمترين
محصولات باغي سوريه را تشكيل ميدهد و بنا به اعتقاد بسياري از مورخان سوريه
زادگاه اصلي پرورش زيتون و تهيه روغن زيتون در جهان به شمار ميرود و اين ميوه و
روغن آن يكي از اقلام صادراتي مهم سوريه به شمار ميرود. سوريه همچنين به كاشت
و برداشت زردآلو معروف بوده و لواشكهاي سوري زبانزد خاص و عام بوده و به
بسياري از كشورهاي جهان صادر ميگردد. در سوريه باغهاي مركبات ساليانه مقادير
زيادي پرتقال، ليمو شيرين، ليمو ترش، نارنگي و سيب و غيره توليد مينمايند كه مازاد
آن به كشورهاي مختلف عربي نظير عراق، اردن، كويت و سعودي صادر ميشود. اين
كشور همچنين توليدكننده چغندرقند و تنباكو است كه از آنها در صنايع داخلي كشور
استفاده ميشود.
صنايع بخش مهمي از اقتصاد سوريه را تشكيل ميدهد و اين امر به ويژه در مورد
صنايع نساجي، ريسندگي و بافندگي كه قدمتي ديرينه دارند، صادق است. در كنار آن
صنايع شيرينيپزي و شيرينيسازي سوريه نظير شكلاتسازي شهرتي جهاني دارد و
بسياري از شيرينيهاي ساخت سوريه به ساير كشورهاي عربي صادر ميگردد.
كارخانجات متعددي در سوريه نيز به ساخت لوازم خانگي نظير: يخچال، اجاق
خوراكپزي، لباسشويي، دستگاه ماكروويو، جاروبرقي، گوشيهاي تلفن، و راديو و
تلويزيون و مواد شويندهها و صابون و كابلسازي و همچنين اخيرا كشور سوريه با
همكاري جمهوري اسلامي ايران موفق گرديد كه اولين كارخانه خودروسازي خود را
راهاندازي نموده و در حال حاضر اين كشور ساليانه در حدود يك هزار دستگاه خودرو
سمند توليد نموده و وارد بازار مصرف داخلي مينمايد. براي احداث كارخانه توليد
سمند در سوريه 60 ميليون دلار سرمايهگزاري انجام شده كه 40 درصد آن سهم ايران
خودرو، 35 درصد سهم وزارت صنايع سوريه و 25 درصد باقيمانده سهم شركت
خصوصي السلطان سوريه است، شركت سيامكو متشكل از طرفهاي ايراني و
سوريهاي است كه كار توليد سمند را به عهده دارند، فاز اول اين كارخانه با حضور آقاي
پرويز داودي، معاون اول رئيس جمهور ايران و بشار اسد، رئيس جمهور سوريه،
گشايش يافت.
سوريه مقدار كمي نفت دارد و ساليانه 30 ميليون تن نفت توليد ميكند كه از اين
مقدار 5/5 ميليون تن نفت جهت مصرف داخلي به پالايشگاه حمص ارسال شده و
باقيمانده آن از طريق بندرهاي سوريه در كناره درياي مديترانه به خارج كشور صادر
ميشود. نفت سوريه از نوع نفت سبك است. اخيرا گفته ميشود كه سوريه توانسته است
منابع سرشار نفت از نوع نفت سبك را در استان لاذقيه شناسايي كند، اما از لحاظ گاز
طبيعي اخيرا منابعي از گاز در استان ديرالزور سوريه و در مجاورت مرز عراق كشف شده
و سوريه اميد دارد كه در آينده با بهرهبرداري از اين منابع جديد به ليست كشورهاي
48 |
صادركننده گاز بپيوندد. سوريه همچنين داراي منابع غني فسفات ميباشد كه قسمت
اعظم فسفات توليد شده به خارج از كشور صادر ميگردد.
سوريه بر كناره درياي مديترانه چهار بندر اصلي و يك بندر فرعي دارد كه اين بنادر
عبارتند از: بندر لاذقيه، بندر طرطوس، بندر جبله، بندر بانياس و بندر ارواد.
1. بندر لاذقيه: لاذقيه مركز استان لاذقيه بوده و مهمترين بندر اين كشور ميباشد.
جمعيت آن در حدود پانصد هزار نفر است. اين بندر از دوران فنيقيها به عنوان بندر
فعاليت داشته و بندرگاه آن امروزه پذيراي بسياري از كشتيهاي كوچك و بزرگ
تجاري و مسافربري از كشورهاي مختلف اروپايي ميباشد. بسياري از فرآوردههاي
كشاورزي و صنعتي سوريه از طريق بندر لاذقيه صادر ميشود.
2. بندر طرطوس: طرطوس مركز استان طرطوس بوده و دومين بندر اين كشور
ميباشد. جمعيت آن در حدود 118 هزار نفر است و در فاصله 100 كيلومتري شهر دمشق
قرار دارد. جزيره أرواد تنها جزيره سوريه در درياي مديترانه در سواحل مقابل اين بندر
واقع شده است.
3. بندر جبله: اين بندر در استان لاذقيه قرار دارد و سومين بندر سوريه به شمار
ميرود. بندر آن از نوع صيادي بوده و كشتيها و قايقهاي صيادي در آن پهلو گرفته و
ماهيان صيد شده را در بازار ماهيفروشان شهر به معرض فروش قرار ميدهند. در اين
شهر همچنين كارخانجات ريسندگي و بافندگي و كنسروسازي و صنايع فلزي و
ريختهگري و صنايع غذايي وجود دارد. اين شهر تا شهر لاذقيه 38 كيلومتر فاصله دارد.
4. بندر بانياس: اين بندر در استان طرطوس قرار دارد و تا طرطوس 40 كيلومتر
فاصله دارد. سوريه از طريق اين بندر اقدام به صادرات نفت ميكند.
در سوريه شش فرودگاه وجود دارد كه اين فرودگاهها عبارتند از:
فرودگاه بينالمللي دمشق: اين فرودگاه در فاصله هيجده كيلومتري شرق شهر
دمشق قرار دارد. اين فرودگاه بزرگترين فرودگاه سوريه بوده و در سال 1970 م. تأسيس
گرديد و دومين فرودگاهي بود كه بعد از فرودگاه مزه راهاندازي ميشد. فرودگاه مزه
اولين فرودگاه سوريه بود كه در غرب شهر دمشق قرار داشت و امروزه ديگر مورد
استفاده قرار نميگيرد. امروزه اغلب پروازهاي خارجي سوريه از طريق فرودگاه دمشق
صورت ميگيرد.
فرودگاه بينالمللي حلب: نام ديگر اين فرودگاه، فرودگاه نيرب است و بعد از
فرودگاه دمشق دومين فرودگاه بزرگ سوريه است كه در فاصله ده كيلومتري شرق شهر
حلب قرار دارد و مساحت آن در حدود 3044 كيلومتر مربع است.
فرودگاه بينالمللي لاذقيه: اين فرودگاه در فاصله 23 كيلومتري شهر لاذقيه و پنج
كيلومتري شهر جبله و 14 كيلومتري شهر قرداحه قرار دارد و پس از كشته شدن «باسل
الاسد» فرزند ارشد آقاي «حافظ الاسد» در سال 1994 م، اين فرودگاه به «فرودگاه باسل
الاسد» تغيير نام يافت.
فرودگاه قامشلي: فرودگاهي محلي است كه در كنار شهر قامشلي قرار گرفته و مورد
49 |
استفاده پروازهاي داخلي سوريه قرار ميگيرد.
فرودگاه دير الزور: فرودگاهي محلي است كه در كنار شهر مرزي دير الزور قرار
گرفته و براي پروازهاي داخلي مورد استفاده قرار ميگيرد.
فرودگاه تدمر: فرودگاهي محلي كه در كنار شهر باستاني تدمر در قلب صحراي شام
قرار دارد و دولت سوريه تصميم دارد كه فرودگاه جديدي در اين شهر تأسيس كند. اين
فرودگاه نيز براي پروازهاي داخلي مورد استفاده قرار ميگيرد.
واحد پول سوريه «ليره سوريه» است كه از سال 1948 كه «بانك سوريه و لبنان» از
يكديگر جدا شد رايج و متداول بود و بانك فوقالذكر تا قبل از اين تاريخ اقدام به انتشار
ليره سوريه و لبنان ميكرد. سوريه در دوران امپراتوري عثماني زير سلطه آن كشور قرار
داشت و در آن دوره ليره تركيه در آن كشور رواج داشت، پس از سقوط امپراتوري
عثماني در اواخر جنگ جهاني اول، سوريه به قيموميت فرانسه درآمد و فرانسه تصميم
گرفت كه با تأسيس «بانك سوريه» اقدام به انتشار ليره نمايد و هر ليره در آن زمان معادل
بيست فرانك فرانسه بود، اما با تغيير وضعيت سياسي لبنان، نام «بانك سوريه» به «بانك
بزرگ سوريه و لبنان» تغيير يافت و اقدام به انتشار ليره سوريه و لبنان نمود كه اين واحد
پولي از سال 1924 تا 1937 رايج و متداول بود. در سال 1937 بانك مذكور اقدام به
انتشار دو واحد پول به نامهاي ليره سوريه و ليره لبنان كرد كه هر كدام از آنها در كشور
ديگر نيز رايج و معتبر بود. در سال 1939 نام بانك فوقالذكر به «بانك سوريه و لبنان»
تغيير يافت. در طي جنگ دوم جهاني، نيروهاي انگليسي و نيروهاي آزاد فرانسه بر
سوريه و لبنان سيطره يافتند و در سال 1941 ليره سوريه با ليره استرلينگ (پوند) مرتبط
شد و هر ليره استرلينگ معادل 83/8 لير سوريه بود و در تعيين ارزش برابري معيار ارزش
متقابل ليره استرلينگ (پوند) و فرانك فرانسه قبل از بروز جنگ دوم جهاني بود. در سال
1946 و پس از سقوط ارزش فرانك فرانسه، هر ليره سوريه معادل 35/54 فرانك فرانسه
گرديد و در سال 1948 ليره سوريه و ليره لبنان از يكديگر جدا شدند و ليره سوريه با دلار
آمريكا مرتبط گرديد و هر دلار آمريكا معادل 19/2 ليره سوري شد و اين ارزش برابري
تا سال 1961 ادامه داشت.
هر يك ليره سوريه يكصد قرش ميباشد و پولهاي خرد نظير يك قرش تا پنجاه
قرش ديگر رايج نيست و در حال حاضر سكههاي يك ليره و دو ليره و پنج ليره به كار
ميرود و اسكناسهاي 10 ليره، 25 ليره، 50 ليره، 100 ليره، 200 ليره، 500 ليره و 1000
ليره رايج و متداول است. ارزش برابري هر ليره بين 16 تا 18 تومان ايراني در نوسان است
و هر 50 ليره سوريه معادل يك دلار آمريكا ميباشد.
50 |
تعطيلات رسمي در سوريه به شرح زير ميباشند:
اول ژانويه ـ كريسمس و آغاز سال ميلادي
هشتم مارس ـ سالروز انقلاب هشتم مارس
بيست و يكم مارس ـ روز مادر
هفدهم آوريل ـ عيد استقلال از فرانسه
28 آوريل ـ عيد فصح
اول مه ـ روز جهاني كارگر
ششم مه ـ عيد شهدا
ششم اكتبر ـ سالروز جنگ اكتبر سال 1973
بيست و پنجم دسامبر ـ روز تولد حضرت مسيح (عليه السلام) به تقويم شرقي
دهم ذي حجه ـ عيد قربان
اول شوال ـ عيد فطر
اول محرم ـ آغاز سال هجري قمري
دوازدهم ربيعالاول ـ روز تولد رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) به روايت اهل سنت
البته قابل ذكر است كه روزهاي مهم ديگر عبارتند از: نهم ذيحجه (روز عرفه)، دهم
محرم (روز عاشورا)، بيست و هفت رجب (روز اسرا و معراج)، پانزدهم شعبان و روز 27
رمضان (شب قدر) كه اين روزها تعطيل رسمي نيستند.
راديو و تلويزيون سوريه دولتي ميباشد و سوريه يك كانال راديويي و دو كانال
تلويزيوني داخلي و يك كانال تلويزيوني ماهوارهاي دارد كه بر روي ماهواره «عرب
سات» و ماهواره «نيل سات» قابل دسترسي است. روزنامههاي البعث، تشرين و الثوره از
عمدهترين جرايد اين كشور به شمار ميآيند.
آموزش در سوريه مجاني و الزامي بوده و نظام آموزشي سوريه در سه بخش زير
خلاصه ميگردد:
اولاً. آموزش پايه: كه شامل شش سال آموزش ابتدايي و سه سال آموزش متوسطه
است. آموزش مرحله ابتدايي براساس قانون اجباري بوده و تخلف از آن جرم محسوب
ميگردد.
ثانيا. آموزش دبيرستان: كه شامل سه سال آموزش دبيرستان است كه در اين
دبيرستانها فقط دو رشته علمي و ادبي وجود دارد، و سه سال آموزش هنرستان فني
است كه چهار رشته، صنعتي، كشاورزي، بازرگاني و انفورماتيك است.
ثالثا. آموزش دانشگاهي: شامل تعدادي از دانشگاهها و آموزشگاههاي دولتي و
خصوصي است كه به شرح زير هستند:
51 |
تدريس در اين دانشگاهها به زبان عربي بوده و دانشجويان بدون پرداخت هزينه در
آن مشغول به تحصيل بوده و خوابگاههايي براي دانشجويان غير بومي درنظر گرفته شده
است كه اين خوابگاه نيز مجاني ميباشد. دانشگاههاي دولتي سوريه عبارتند از:
1. دانشگاه دمشق: اين دانشگاه در سال 1923 تأسيس شد و در آغاز به آن
«دانشگاه سوريه» ميگفتند و چندي از تأسيس آن نگذشته بود كه مدرسه پزشكي كه در
سال 1903 تأسيس شده بود بدان ملحق شده و به نام دانشكده پزشكي مشغول به كار شد،
و همچنين مدرسه حقوق كه در سال 1913 تأسيس شده بود بدان ملحق شده و به عنوان
دانشكده حقوق مشغول به فعاليت شد. پس از خروج نيروهاي استعماري فرانسه از
سوريه دانشگاه مذكور توسعه يافته و دانشكدههاي ادبيات و دانشكده علوم،
دارالمعلمين، دانشكده مهندسي و دانشكده الهيات در سال 1954 به آن ملحق گرديد. در
سال 1958 قانون تنظيم دانشگاهها در سوريه صادر شد و متعاقب آن دانشكدههاي
اقتصاد، كشاورزي، داروسازي، مهندسي عمران، معماري، مهندسي مكانيك و
مهندسي برق، هنرهاي زيبا تأسيس و راهاندازي شدند و در سال 2003 مركز آموزش از
راه دور در رشتههاي حقوق، علوم تربيتي، ترجمه، اقتصاد، مطالعات بينالمللي و غيره
راهاندازي گرديد. تدريس در تمامي رشتهها به زبان عربي ميباشد.
2. دانشگاه حلب: دومين دانشگاه بزرگ سوريه بوده و در سال 1946 با تشكيل
دانشكده مهندسي حلب اولين هستههاي ظهور اين دانشگاه به وجود آمد، البته دانشكده
مهندسي مذكور نخست وابسته به دانشكده دمشق بود و در سال 1958 با تأسيس دانشگاه
حلب به آن دانشگاه ملحق شد و در مراحل اوليه دانشگاه حلب از دو دانشكده مهندسي
و دانشكده كشاورزي تشكيل ميشد كه بعدها به تدريج دانشكدههاي ديگري نظير:
پزشكي، دندانپزشكي، داروسازي، مهندسي عمران، معماري، مكانيك، برق و
الكترونيك، علوم، ادبيات و علوم انساني، علوم تربيتي، حقوق، هنرهاي زيبا و الهيات نيز
بدان ملحق شدند. اين دانشگاه همچنين شش آموزشگاه علمي در رشتههاي مهندسي،
كامپيوتر، پزشكي، مهندسي برق، علوم اداري و بازرگاني دارد كه به فارغالتحصيلان
آنها مدرك كارداني اعطا ميگردد. اين دانشگاه همچنين يك مركز آموزش از راه دور
دارد كه در رشتههاي كامپيوتر و اقتصاد فعاليت ميكند. تعداد كل دانشجويان اين دانشگاه
در سال تحصيلي 2003-2004 بالغ بر 78 هزار نفر در مقطع ليسانس و فوق ليسانس و
1500 نفر در مقطع تحصيلات تكميلي بوده است.
3. دانشگاه لاذقيه: سومين دانشگاه سوريه است كه در سال 1971 تأسيس شد و در
آغاز به نام دانشگاه لاذقيه ناميده شد اما بعد از پيروزيهاي سوريه در جنگ اكتبر سال
1973، نام آن به دانشگاه تشرين تغيير يافت. اين دانشگاه در شهر لاذقيه و بر كناره درياي
مديترانه قرار دارد و دانشكدههاي متعددي دارد كه عبارتند از: كشاورزي، پزشكي،
دندانپزشكي، مهندسي، ادبيات و علوم انساني، اقتصاد، علوم تربيتي، داروسازي،
پرستاري، تربيت بدني و حقوق.
4. دانشگاه حمص: چهارمين دانشگاه سوريه است كه در سال 1979 تأسيس گرديد
و مركز آن در شهر حمص بوده و بيست و يك دانشكده دارد كه دو دانشكده
دندانپزشكي و دامپزشكي آن در شهر حماه قرار دارد. اعضاي علمي اين دانشگاه بالغ بر
650 نفر است.
52 |
5. دانشگاه فرات: اين دانشگاه در سال 2006 در شهر دير الزور تأسيس شد و داراي
شانزده دانشكده است كه هشت دانشكده آن در شهر دير الزور و چهار دانشكده در شهر
الرقه و چهار دانشكده در شهر الحسكه قرار دارند و برحسب آمار منتشره در سال 2006
تعداد دانشجويان اين دانشگاه بالغ بر هفت هزار دانشجو بوده است. اين دانشگاه داراي
دانشكدههاي پزشكي، كشاورزي، علوم، علوم تربيتي، حقوق، اقتصاد، ادبيات و علوم
انساني و پتروشيمي ميباشد.
در سوريه تعدادي دانشگاه خصوصي نيز مشغول فعاليت هستند كه مهمترين اين
دانشگاهها عبارتند از: دانشگاه اندلس، دانشگاه قلمون، دانشگاه مأمون، دانشگاه جزيره،
دانشگاه خليج، دانشگاه يرموك، دانشگاه ايبلا و غيره.
1. دانشگاه اندلس: نام كامل آن دانشگاه علوم پزشكي اندلس است. اين دانشگاه
در منطقه قدموس و در نزديكي شهرهاي جبله و لاذقيه قرار دارد و در رشتههاي
پزشكي، دندانپزشكي، داروسازي و مهندسي پزشكي و پرستاري و مديريت بيمارستان
دانشجو ميپذيرد.
2. دانشگاه علوم و هنر: اين دانشگاه در سال 2002 در شهر حلب تأسيس كرد و
در رشتههاي معماري و هنر دانشجو ميپذيرد.
3. دانشگاه مامون: اين دانشگاه در سال 2003 در شهر قامشلي تأسيس شد و يك
شاخه آن در شهر حلب است. اين دانشگاه، سه دانشكده دارد كه عبارتند از: دانشكده
مهندسي و تكنولوژي، دانشكده علوم اداري و مالي، دانشكده زبانهاي زنده و علوم
انساني.
4. دانشگاه خليج: نام ديگر آن دانشگاه عربي آمريكايي است كه در سال 2005 در
بيرون شهر حلب و در فاصله سي كيلومتري حلب در جاده حلب - دمشق تأسيس شد.
ارتش سوريه و جنگهاي سوريه با اسرائيل
فرماندهي كل ارتش سوريه برعهده رئيس جمهور است كه در حال حاضر آقاي بشار
اسد فرماندهي ارتش را نيز برعهده دارد. خدمت سربازي در سوريه اجباري بوده و
فرزندان ذكور كه سن آنان به 18 سالگي رسيده باشد موظف به انجام خدمت وظيفه
ميباشند و براساس اصلاحات قانون خدمت نظام وظيفه مصوب سال 2007 م. در
صورتي كه فرد دوره تحصيلات اساسي را گذرانده باشد مدت خدمت وي يك سال و نه
ماه بوده و در صورتي كه فاقد مدرك پايان دوره تحصيلات اساسي باشد مدت خدمت
وي دو سال ميباشد. سازمان امنيت ارتش نهادي بسيار قوي است كه رياست آن برعهده
سرهنگ آصف شوكت است. ارتش سوريه داراي تسليحات كاملي ميباشد كه از دوران
جنگ سرد به يادگار مانده است و از جمله داراي انواع موشكهاي «سكود S» با برد 500
كيلومتر و «سكود D» با برد 700 كيلومتر است.
اين جنگ در زمان رياست جمهوري هاشم الأتاسي صورت گرفت و در اين جنگ
53 |
سوريه شكست خورده و ارتفاعات جولان را از دست داده و شهر قنيطره به تصرف
اسرائيل در آمد.
در اين جنگ دو كشور سوريه و مصر مشاركت داشته و سوريه موفق شد كه
پيروزيهايي به دست آورده و بخشي از ارتفاعات جولان و همچنين شهر قنيطره را آزاد
نمايد.
در سال 1982 اسرائيل به لبنان حمله كرده و اين كشور شاهد نبرد سازمان آزاديبخش
فلسطين و سوريه از يك سو و اسرائيل از سوي ديگر بود. جنگ در ششم ژوئن 1982 م.
آغاز شد و به طور رسمي در سال 1985 به پايان رسيد، اما اسرائيل عملاً در آوريل سال
2000 از لبنان خارج شد. اسرائيل در اين جنگ تلفات زيادي داد و تعداد سربازان
اسرائيلي شركتكننده در اين جنگ دو برابر تعداد سربازان آن كشور در جنگ اكتبر
1973 م. بود.
بسياري از زايران مقامهاي اهل بيت عليهمالسلام در كشور سوريه از طريق مرزهاي زميني
عازم آن كشور ميشوند. از اين رو به نظر ميرسد كه اطلاعات زير ميتواند به اين افراد
كمك نموده و آنان را به مسير آشنا نمايد.
مسير كامل حركت از تهران به سوي سوريه از شهرهاي تهران، قزوين، زنجان، ميانه،
بستانآباد، تبريز، صوفيان، ماكو، دوغ بايزيد، آگري، كنار درياچه وان، بتليس، ديار بكر،
سيورك، سونلي اورفا، غازي انتب، حلب، حماه، حمص ميگذرد و بالاخره به دمشق
منتهي ميگردد.
در حال حاضر اتوبوسهاي زائران ايراني پس از عبور از كشور تركيه از دو مرز
غازيانتب و تل ابيض وارد كشور سوريه ميشوند. در گذشته اين اتوبوسها همگي از
مرز غازي انتب وارد سوريه ميشدند. پيشنهاد ميشود كه براي استفاده هرچه بيشتر
زائران ايراني و همچنين فراهم شدن امكان زيارت عمار ياسر و اويس قرني،
اتوبوسهاي زائرين ايراني از مرز تل ابيض وارد سوريه شده و در هنگام بازگشت از
مسير غازيانتب از سوريه خارج شوند.
مسير ورود: شهر اورفا در تركيه، سپس تل ابيض، رقه، سلميه، حمص و بالاخره
دمشق.
مسير بازگشت: دمشق، حمص، حلب، اعزاز، غازي انتب و بالاخره اورفا.
در مرز ورودي خاك تركيه، مدير راهنما، گذرنامه زائران را جمعآوري و به پليس
گذرنامه مراجعه و پليس گذرنامه نيز در داخل هر يك از گذرنامههاي زائرين مهر دخول
به تركيه را ميزند كه مدير راهنما بايد در اين مرحله دقت كند كه در همه گذرنامهها مهر
دخول زده شود. براي عبور از خاك تركيه به سمت كشور سوريه دو راه وجود دارد كه
54 |
عموما رانندگان راه «دوغ بايزيد»، آگري، كنار درياچه وان، بتليس، ديار بكر، اورفا،
غازي انتب و كليس را انتخاب ميكنند و در تابستانها از مسير چالدران عبور ميكنند كه
در مقايسه با راه اول يكصد و پنجاه كيلومتر كوتاهتر است. زيارت مقام ابراهيم در اورفا
در صورت درخواست زائرين در مسير رفت و يا مسير برگشت انجام ميپذيرد.
ب. گمرك ورودي سوريه در مرز زميني
مرز ورودي به كشور سوريه در سفر زميني مرز باب السلام استان حلب است. مديران
راهنما دقت نمايند كه قبل از ورود به مرز سوريه، گذرنامهها، مهر خروج تركيه را داشته
باشند. در هنگام ورود به كشور سوريه، زائرين در مسجدي واقع در مرز هدايت ميشوند
و در همين زمان مدير راهنما با به همراه داشتن ليست ويزا و گذرنامه زائرين جهت انجام
امور گذرنامه به ساختمان محل پليس گذرنامه مراجعه ميكند. دقت شود كه در كليه
گذرنامهها، مهر ورود به كشور سوريه زده شود و برگه مربوط به ويزا كه حاوي اسم نفر
اول و اسم نفر آخر مانيفست و اسم مدير راهنما و رقم ويزاي جمعي است را از مأمور
گذرنامه اخذ نمايد تا در زمان برگشت ارائه دهد. در هنگام ورود به سوريه مأمورين
گمرك اقدام به بازرسي وسايل همراه كاروان نموده و اقلامي از قبيل: شير آلات، پسته،
مغز پسته، پتو، البسه لي، كاپشن چرمي، روسري، كريستال وغيره كه ورود آن به كشور
سوريه ممنوع است در انبار گمرك ضبط ميكنند و در هنگام مراجعت تحويل ميدهند
كه بعضا براي تحويل گرفتن به مشكل نيز برخورد ميكنند.
55 |
سوريه كشوري قديمي و با جاذبههاي ديدني و گردشگري متعدد است. اين كشور در
شمال با تركيه و در شرق با عراق و در غرب با لبنان و درياي مديترانه و در جنوب با اردن
و فلسطين اشغالي هم مرز است. مساحت سوريه 185180 كيلومتر مربع است. جمعيت
سوريه براساس آمار سال 2007 م. در حدود 19405000 نفر است. آب و هواي سوريه
معتدل مديترانهاي است و چهار فصل جدا از هم و مشخص دارد و آسمان در اغلب
روزهاي سال افتابي است. سوريه سلسله جبال متعددي داشته و بلندترين كوه آن
جبلالشيخ يا كوه حرمون است كه ارتفاع بلندترين نقطه آن 2294 متر است. در اين كشور
مسلمانان اكثريت را داشته و بعد از آن مسيحيان در رده دوم اهميت قرار ميگيرند.
مسلمانان سوريه بيشتر سني مذهب بوده و پس از آنها علويان و شيعيان در رده دوم بوده
و اسماعيليان در رده سوم اهميت قرار دارند.
سوريه چهارده استان دارد كه عبارتند از: استان دمشق، حومه دمشق، حلب، حمص،
حماه، قنيطره، درعا، سويداء، طرطوس، لاذقيه، ادلب، الرقه، الحسكه و دير الزور.
تاريخ سوريه تاريخي پر فراز و نشيب است و از ماقبل تاريخ تا كنون تمدن و
حكومتهاي فراواني را پشت سر نهاده و در دورههاي مختلف تاريخي دمشق اهميت
متفاوت داشته و در دوران خلافت اموي پايتخت جهان اسلام به شمار ميرفته است.
نظام دولتي سوريه جمهوري بوده و پس از استقلال اين كشور در سال 1943 م. اولين
رئيس جمهور سوريه آقاي شكري القوتلي به قدرت رسيد ولي چندي نگذشت كه اين
كشور دچار آشوب شده و كودتاهاي متعددي به وقوع پيوست تا اين كه عاقبت در هشتم
مارس 1963 م. حزب بعث سوريه توانست قدرت را در دست گيرد و چندي نگذشت كه
در اكتبر 1970 براثر اختلاف درون حزب بعث آقاي حافظ الاسد قدرت را در دست
گرفت كه مدت سي سال رهبري سوريه را برعهده داشت و عاقبت در دهم ژوئن 2000
درگذشت و پس از وي پسرش بشار أسد به رياست جمهوري سوريه انتخاب شد.
اقتصاد سوريه متكي بر كشاورزي، صادرات نفت، صادرات فسفات و تبادلات
اقتصادي و كمك كشورهاي عربي ميباشد. در دوران حكومت آقاي حافظ اسد اقتصاد
سوسياليستي بر سوريه حاكم بوده و شركتهاي خارجي حق سرمايهگذاري در سوريه را
نداشتند و تمامي پروژههاي بزرگ اقتصادي توسط دولت اجرا ميشد. در دوران
حكومت بشار اسد، آزادي زيادي به بخش اقتصادي داده شد و دولت سوريه از سياست
سوسياليستي فاصله گرفته و شركتهاي خارجي را ترغيب كرد كه در آن كشور
سرمايهگزاري نمايند.
سوريه چهار بندر مهم و اساسي دارد كه عبارتند از: لاذقيه، طرطوس، جبله و بانياس.
واحد پول سوريه ليره سوري ميباشد كه ارزش برابري هر ليره بين 16 تا 18 تومان
ايراني در نوسان است و هر 50 ليره سوريه معادل يك دلار آمريكا ميباشد.
56 |