بخش 6

    مدرسه شامیه قصر العظم حمام نورالدین شهید تکیه سلیمانیه موزه‏های دمشق     1. موزه ملی سوریه     2. موزه سنن وهنرهای مردمی     3. موزه خط عربی     4. موزه پزشکی     5. موزه جنگی سوریه     6. موزه تاریخی شهر دمشق     7. موزه کشاورزی سوریه     8. موزه وقایع جنگ اکتبر کتابخانه ملی أسد مهم‏ترین پارک‏های دمشق خلاصه فصل دوم فصل سوم : شهر حلب مقدمه هدف هدف‏های رفتاری تاریخچه شهر حلب بازارهای شهر حلب دروازه‏های شهر حلب     1. باب الفرج     2. باب النیرب     3. باب الحدید     4. باب قنسرین     5. باب النصر     6. باب انطاکیه     7. باب المقام اماکن زیارتی شهر حلب     قبر حضرت زکریای پیامبر (عل#1740;ه السلام) &nbs

شد، تيمور لنگ آن را به آتش كشيد ولي بار ديگر ترميم گرديد.(1) مدرسه ياد شده،
در سمت شمال جامع اموي، در «شارع الكلاسه و باب البريد» واقع است كه درِ شمالي
مسجد أموي به آن گشوده مي‏شود. مدرسه جُقمقيه مدفن «امير سيف‏الدين جقمق» است
و مدرسه‏اي است بزرگ كه اكنون به «موزه خط عربي» تبديل شده است كه تابلو در
ورودي آن از اين امر حكايت مي‏كند.

   مدرسه شاميه

   اين مدرسه به وسيله «دختر نجم‏الدين ايوب» و خواهر توران شاه ايوبي به سال 587 هجري بنا شده است.(2) در صحن اين مدرسه، قبور فرزندش حسام‏الدين و همسرش
محمدبن شيركوه و برادرش توارن شاه نيز قرار دارد. مكان آن در خيابان يوسف العِظَمه و
نزديكي هتل‏هاي محل استقرار ايرانيان و زير پل هوايي است. كه انتهاي اين پل به قلعه و
بازار حميديه منتهي مي‏شود.


قصر العظم

   اين قصر توسط «اسعد پاشا العظم» يكي از حكمرانان عثماني دمشق در سال 1163 قمري (1749 م.) در جنوب مسجد اموي ساخته شد و اسعد پاشا براي ساخت اين قصر
بهترين معماران و هنرمندان دمشقي را استخدام نمود و ساخت اين قصر سه سال به طول
كشيد. اين قصر در گذشته خانه «امير تنكز» يكي از امراي مماليك بود كه بر بقاياي
قسمتي از معبد ژوپيتر بنا شده بود و احتمالاً قسمتي از كاخ سبز معاويه نيز در آن واقع شده
است.(3) پس از تصرف سرزمين شام به وسيله فرانسه، فرماندار فرانسوي در سال 1920 م. در اين قصر مستقر شد و بعدها دولت فرانسه اين قصر را از ورثه خريداري نموده و آن را
به عنوان «انستيتوي مطالعات علمي» قرار داد. اين قصر در جريان انقلاب سوريه در سال 1925 م. بمباران شده و آسيب‏هاي جدي به آن وارد شد، اما بعدها دوباره بازسازي شده
و به عنوان يكي از زيباترين قصرهاي دمشقي درآمد. داخل اين قصر سنگ‏كاري‏هايي به
سبك دمشقي همراه با باغچه‏هاي سرسبز و استخر زيبا همراه با فواره دارد. اين قصر هم
اكنون موزه صنايع دستي است و زايران ايراني آن را به عنوان كاخ سبز معاويه مي‏شناسند. اين قصر در سال 1954 م. به صورت موزه هنرهاي مردمي در آمد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- همان منبع، ج 1، ص 374.


2- نعيمي، الدارس في تاريخ المدارس، ج 1، ص 227.


3- علوي، سيد احمد، راهنماي مصور سفرزيارتي سوريه، ص 74.



122


حمام نورالدين شهيد

   اين حمام در بازار بزوريه و در جنوب مسجد اموي و در نزديكي قصرالعظم قرار
دارد و به وسيله سلطان نورالدين محمود زنگي در سال 565 هجري ساخته شده است و
امروزه به نام حمام تركي معروف بوده و جهانگردان اروپايي از آن بازديد مي‏كنند.

تكيه سليمانيه

   اين تكيه توسط سلطان سليمان قانوني در سال 1554 م. بنا شد، قبلاً در اين محل قصر
ملك ظاهر بيبرس كه به نام قصر ابلق معروف بود قرار داشت. معمار آن يكي از بهترين
معماران عثماني است كه سنان نام داشت و مهندس ملاآغا بر مراحل ساخت تكيه مذكور
نظارت داشته است. بناي اين تكيه در سال 1554 م. آغاز شده و در سال 1559 م، در
دوران حكمراني والي خضر پاشا به اتمام رسيد، اما مدرسه كنار تكيه در سال 1566 م. در
دوران حكمراني والي لالا مصطفي پاشا ساخته و بدان ملحق گرديد.



123


   اين تكيه در حال حاضر شامل يك مسجد، يك موزه، يك مدرسه و يك بازار
صنايع دستي است.

   از جلوه‏هاي ويژه اين تكيه دو گلدسته بلند و مرتفع است كه به صورت باريك ساخته
شده است و تا آن زمان در سوريه سابقه نداشته است. تكيه مذكور شامل دو بخش بوده
است، تكيه برزگ كه شامل مسجد و مدرسه بوده و تكيه كوچك كه شامل يك حرم
براي خواندن نماز و يك حياط بزرگ با غرفه‏هاي متعدد همراه با گنبدهاي فراوان بوده
است. تكيه كوچك محل سكونت طلبه علوم ديني و افراد غريبه تازه وارد بوده است. در
حال حاضر موزه جنگي سوريه در بخشي از تكيه سليمانيه مستقر است و قرار است كه به
زودي اين موزه به ساختمان جديد منتقل شود.


موزه‏هاي دمشق

   1. موزه ملي سوريه

   نام عربي آن «متحف دمشق الوطني» مي‏باشد. اين موزه بزرگ‏ترين موزه سوريه
است كه در كنار يكي از شاخه‏هاي رودخانه «بردي» و در خيابان بيروت و در كنار محل
نمايشگاه‏هاي بين‏المللي دمشق قرار دارد و همه روزه به جز روزهاي تعطيل براي بازديد
عموم باز است. اولين بناي اين موزه در دوران استقلال از عثماني در سال 1919 م. در
مدرسه عادليه پايه‏ريزي شد و در سال 1936 م. موزه به محل فعلي آن منتقل شد و اولين
بخش آن راه‏اندازي شد و در سال 1939 م. بخش شرقي و نماي قصرالحير غربي به آن
اضافه شد. در سال 1950 م. موزه ملي دمشق به طور رسمي افتتاح شد.

   موزه ملي دمشق به پنج بخش اصلي تقسيم مي‏گردد كه اين بخش‏ها هر كدام به مثابه
يك موزه مستقل به شمار مي‏روند و در بيرون بناي موزه در باغچه‏هاي اطراف موزه نيز
آثار باستاني متعددي به معرض نمايش درآمده است. بخش‏هاي پنج‏گانه موزه عبارتند
از: بخش اول بخش ماقبل تاريخ، كه دربرگيرنده آثار از يك ميليون سال قبل تا ظهور
خط مي‏باشد، بخش دوم بخش آثار كهن سوريه شرقي كه دربرگيرنده آثار از ظهور خط
تا زمان حمله اسكندر مقدوني است، بخش مذكور شامل آثاري از تمدن اوگاريت، آثار
اموري، آثار ارامي، آثاري فرعوني و آثار تپه عمريت وتپه الكزل و آثار فنيقي و آثار
مملكت ايبلا است. بخش سوم بخش آثار محلي سوريه، قبل از ورود اسلام است و
دربرگيرنده آثار يونان، رومي‏ها و تمدن بيزانس و همچنين آثار شهر باستاني تدمر است،
بخش چهارم بخش تمدن اسلامي است و آثاري از دوران اموي‏ها، عباسي‏ها و دوران
مماليك مي‏باشد همچنين در اين بخش كتاب‏هاي خطي فراواني در معرض ديد عموم
قرار داده شده است. بخش پنجم آخرين بخش موزه بوده و به هنرهاي معاصر تعلق دارد
و در آن نقاشي‏ها و مجمسمه‏هاي متعددي از هنرمندان دوران معاصر سوريه نگهداري
مي‏شود.



124



   2. موزه سنن وهنرهاي مردمي

   نام آن به عربي «متحف التقاليد الشعبيه» مي‏باشد. اين موزه در داخل قصر العظم قرار
دارد و آثار متعلق به هنرهاي مردمي در دوره‏هاي مختلف تاريخي را دربر مي‏گيرد. قصرالعظم از سال 1954 م. به موزه هنرهاي مردمي تبديل شد و در آن تالارهاي متعددي
وجود دارد كه در هركدام از آن‏ها روش زندگي قديمي مردم دمشق و لوازم مورد
استفاده آنان به معرض ديد عموم گذاشته شده است.


   3. موزه خط عربي

   نام عربي آن «متحف الخط العربي» است و در يكي از مدارس قديمي شهر دمشق به
نام مدرسه جقمقيه بر پا شده كه اين مدرسه در كنار مسجد اموي و در مجاورت قبر
صلاح‏الدين ايوبي و در كوچه‏اي واقع شده كه به حرم حضرت رقيه (عليها السلام) منتهي مي‏شود. در اين موزه وسايل و لوازم خطاطي و انواع قلم و دوات‏ها و لوحه‏هاي خوشنويسي
نگهداري مي شود. در اين موزه آثار بر اساس مراحل تاريخي آن دسته‏بندي شده است. برخي از آثار متعلق به قبل از اسلام است كه از جمله آن‏ها مي‏توان به «نقش النماره»
متعلق به شاعر جاهلي امرو القيس اشاره كرد. در آثار دوران اسلامي مي‏توان قرآن‏هاي
خطي نفيسي متعلق به قرن سوم هجري را مشاهده كرد و در كنار آن آثار ارزشمندي از
خطوط منسوخ عربي نظير خط الرقاع و خط الحيري را مشاهده كرد. مساحت اين موزه
بالغ بر 285 متر است و در وسط آن حياطي با حوضچه‏اي قرار دارد. سبك معماري اين
بنا به دوران مماليك بازمي‏گردد. مدرسه جقمقيه در سال 1421 م. به وسيله امير
سيف‏الدين جقمق ساخته شد و در اين مدرسه قبر والده امير مذكور وجود دارد. اين
مدرسه تا اوايل قرن نوزدهم به عنوان مدرسه براي كودكان مورد استفاده قرار مي‏گرفت و
در سال 1889 م. اولين مدرسه به سبك جديد در اين محل راه‏اندازي شد اما چندي
نگذشت كه به مقر حلقه صوفيان مولويه تبديل شد و در سال 1941 م. بخش‏هايي از
مدرسه در معرض آتش توپخانه فرانسوي‏ها قرار گرفته و تخريب شد. در سال 1956 م. اين مدرسه به اداره ميراث فرهنگي سوريه سپرده شد و اداره مذكور پس از بازسازي آن
را به موزه خط تبديل كرد.


   4. موزه پزشكي

   نام عربي آن «متحف الطب والعلوم عند العرب» مي‏باشد. اين موزه در سال 1978 م.


125


در محل ساختمان بيمارستان نوري تأسيس شد. بيمارستان مذكور در 549 قمري توسط
سلطان نورالدين يكي از پادشاهان سلسله مماليك بنا شده بود و قديمي‏ترين بيمارستاني
اسلامي است كه برجاي مانده است. در اين موزه نمونه‏هايي از وسايل پزشكي، لوازم
داروسازي و همچنين آثار خطي مربوط به پزشكي نگهداري مي‏شود.


   5. موزه جنگي سوريه

   نام آن به زبان عربي «المتحف الحربي السوري» مي‏باشد.اين موزه در سال 1959 م. در بخش غربي تكيه سليمانيه تأسيس شد و شامل مجموعه‏اي وسيع از وسايل نظامي و
جنگي قديمي و آرشيوي از انقلاب‏هاي مختلف سوريه و تعدادي از توپ‏هاي جنگي و
هواپيماهاي جنگي است. در حال حاضر اين موزه هشت تالار دارد كه عبارتند از: تالار
تاريخ كهن، تالار اسلحه سفيد، تالار اسلحه آتشي سبك، تالار اسلحه سنگين، تالار
انقلاب‏هاي سوريه، تالار پرچم‏ها، تالار تپانچه‏ها، تالار جنگ تشرين 1973.

   باغچه‏اي گرداگرد اين موزه قرار دارد كه در آن تعدادي از وسايل آلات جنگ 1973 سوريه و اسرائيل و توپ‏ها و برخي از وسايل زرهي سنگين در معرض ديد عموم قرار
داده شده است. البته اين موزه قرار است به محل جديدي كه در شمال شهر دمشق و در
كنار موزه پانوراما براي آن ساخته شده منتقل گردد.


   6. موزه تاريخي شهر دمشق

   اين موزه در سال 1979 م. در يكي از خانه‏هاي تاريخي دمشق كه به نام «بيت الشامي»
معروف بود و تاريخ بناي آن به قرن هيجدهم بازمي‏گشت و در محله بازار ساروجه قرار
داشت، تأسيس شد. اين موزه برخي از آثار تاريخي شهر دمشق و برخي از نوشته‏هاي
خطي در باره اين شهر را در بر مي‏گيرد.


   7. موزه كشاورزي سوريه

   نام آن به زبان عربي «المتحف الزراعي السوري» مي‏باشد. اين موزه در سال 1961 م. در منطقه حلبوني دمشق تأسيس شد. در اين موزه وسايل مختلف مربوط به كشاورزي،
دامپروري و زندگي روستايي در سوريه در معرض ديد عموم قرار داده شده است. اين
موزه از هفت تالار تشكيل شده كه هر يك از تالارها به نام يكي از دانشمندان مسلمان
نامگذاري شده است، اين تالارها عبارتند از: تالار ابن البيطار، تالار اشبيلي، تالار
صوري، تالار دينوري، تالار دميري، تالار قزويني و تالار جاحظ. در هر يك از تالارها
بخشي از تاريخ كشاورزي و دامپروري به نمايش درآمده است.


   8. موزه وقايع جنگ اكتبر

نام عربي آن «متحف بانوراما حرب تشرين» است. اين موزه به صورت ساختماني
دايره‏اي شكل و به شكل يك قلعه ساخته شده و در سمت شمالي شهر دمشق قرار دارد. در اين موزه آثاري از جنگ اكتبر 1973 سوريه بر عليه اسرائيل كه منجر به
آزادي‏بخش‏هايي از جولان و شهر قنيطره گرديد در معرض ديد عموم قرار داده شده
است.



126


كتابخانه ملي أسد

   كتابخانه ملي أسد بزرگ‏ترين كتابخانه سوريه است. اين كتابخانه در سال 1984 م. به‏طور رسمي بازگشايي شد. مساحت اجمالي آن بالغ بر 22 هزار متر مربع است كه در نه
طبقه ساخته شده است. اين كتابخانه در گوشه شرقي ميدان أمويان دمشق قرار دارد. پس
از تأسيس و افتتاح كتابخانه، تمامي نسخه‏هاي خطي موجود در كتابخانه ظاهريه دمشق و
برخي ديگر از كتابخانه‏هاي قديمي سوريه به اين كتابخانه منتقل شد. اين كتابخانه دوازده
سالن مطالعه دارد و بخش‏هاي متعددي براي فهرست‏نويسي نسخ خطي، تعمير و مرمت
نسخ خطي و تصويربرداري از نسخ خطي وجود دارد.


مهم‏ترين پارك‏هاي دمشق

   شهر دمشق داراي چندين پارك بزرگ مي‏باشد كه برخي از اين پارك‏ها عبارتند از: پارك تشرين، پارك جاحظ، پارك السبكي و پارك التجاره.



127


خلاصه فصل دوم

   شهر دمشق شهري قديمي و تاريخي است كه آثار تاريخي در مناطق مختلف آن
ديده مي‏شود. شهر دمشق در پايان هزاره دوم قبل از ميلاد به عنوان پايتخت دولت
كوچك آرامي‏ها وارد عرصه تاريخ گرديد. پس از ورود مسلمانان و با سيطره اموي‏ها بر
عالم اسلامي، اين شهر در حدود يك قرن، پايتخت جهان اسلام بوده و عظمت و شكوه
زيادي داشته است. در دوران عثماني نيز اين شهر از ولايات بسيار مهم و استراتژيك
امپراتوري عثماني به شمار مي‏آمد.

   امروزه اين شهر علاوه بر آثار تاريخي، دربرگيرنده مراقد و زيارت‏گاه‏هاي مهمي
نظير: مرقد مطهر حضرت زينب (عليها السلام) ، مرقد مطهر حضرت رقيه (عليها السلام) ، مقام راس
الحسين (عليه السلام) ، مراقد اهل بيت در باب الصغير و مرقد مطهر حضرت يحياي پيامبر (عليه السلام) مي‏باشد.

   آثار تاريخي برجسته‏اي نظير مسجد جامع اموي، قلعه دمشق، قبر صلاح‏الدين ايوبي،
مدرسه و كتابخانه ظاهريه، قصر العظم، تكيه سليمانيه، دروازه‏هاي قديمي و ده‏ها مدرسه
و مسجد قديمي يادآور دوران باشكوه اين شهر مي‏باشند.

   در بازارهاي معروف دمشق نظير بازار حميديه و باب توما و صالحيه مي‏توان بهترين
و جديدترين كالاهاي تجاري و هداياي زيبا را تهيه و خريداري نمود.

   موزه‏هاي مختلف دمشق نظير: موزه ملي سوريه، موزه خط، موزه پزشكي، موزه
سنن و هنرهاي مردمي و ساير موزه‏هاي اين شهر همه و همه بازگوكننده تاريخ قديم و
كهن اين ديار مي‏باشند.



128


فصل سوم

شهر حلب


130


مقدمه

   شهر حلب با جمعيتي حدود 1/7 ميليون نفر (در سال 1999) دومين شهر بزرگ و مهم
سوريه بعد از دمشق به شمار مي‏رود. شهر حلب در 355 كيلومتري شمال دمشق پايتخت
سوريه قرار دارد. اين شهر پايتخت تجاري و فرهنگي سوريه به شمار مي‏رود. اين شهر
چندين هزار ساله كه به خاطر موقعيت استراتژيكي‏اش بين دريا و رودخانه فرات، از
مهم‏ترين شهرهاي جهان باستان محسوب مي‏شده در سال 2006 ميلادي به همراه شهر
اصفهان و تمبكتو (جمهوري مالي) به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام انتخاب
گشته‏است.


هدف

   در اين فصل تلاش شده است تا خواننده با دومين شهر مهم سوريه آشنا شود و
اطلاعات موجزي در خصوص تاريخچه حلب، بازارهاي حلب، دروازه‏هاي شهر،
اماكن زيارتي حلب نظير: قبر حضرت زكرياي پيامبر، قبر محسن فرزند امام حسين (عليه السلام) ،
مشهد الحسين (عليه السلام) ، و اماكن سياحتي حلب نظير مسجد اموي، قلعه حلب، بيمارستان
نوري، مسجد و قبر سهروردي و موزه‏هاي حلب آورده شده است.


هدف‏هاي رفتاري

   زايران ايراني كه با هواپيما عازم سوريه مي‏شوند امكان مشاهده شهر حلب و اماكن
زيارتي و سياحتي آن را ندارند، مگر اين كه برنامه‏اي جداگانه براي آنان ترتيب داده
شود، اما كساني كه با ماشين عازم سوريه مي‏شوند، پس از ورود به كشور سوريه، ابتدا
وارد شهر حلب شده و در برخي موارد يك شبانه‏روز و يا بيشتر در آن اقامت مي‏كنند،
اين زايران مي‏توانند از اماكن زيارتي و سياحتي حلب ديدن كنند.


تاريخچه شهر حلب

   شهرحلب يكي از كهن‏ترين شهرهاي منطقه‏است و در روزگاران قديم نام آن «خلپه»
بوده است. شهر حلب در آغاز بر روي مجموعه‏اي كوچك از تپه‏ها در دره وسيع و
حاصلخيزي در دو طرف رودخانه قويق ساخته شد.

   نقل شده كه كلمه حلب در زبان آموري به معني معادن آهن و مس است و در زبان
آرامي نام حلب از واژه «حلبا» گرفته شده كه به معني سفيد است و اين سفيدي به خاطر
رنگ سفيد خاك و سنگ‏هاي موجود در اين منطقه بوده است. خيرالدين اسدي معتقد
است كه كلمه حلب از دو بخش «حل و لب» گرفته شده كه به معني محل تجمع مردم
است. سلوكس نكاتور يكي از فرماندهان لشكر اسكندر مقدوني بر اين شهر نام بيرويا Bereoa نهاد كه اين نام در طول دوره تسلط يوناني‏ها، رومي و بيرانسي‏ها بر اين شهر


132


اطلاق مي‏شده است. در مدارك هيتي اين شهر به نام «خلب» و در مدارك مصري به نام
«خالوبو» و در مدارك كلداني و آكدي به نام‏هاي «خلابه، حلاب و خلبو» آمده است.


   نام حلب كه در زبان عربي به معناي شير است، به خاطر روايتي قديمي است كه مطابق
آن حضرت ابراهيم به مسافران منطقه شير مي‏داده است، روي اين شهر گذاشته شده
است. حلب محل كشف نخستين لوح‏هاي سنگي متعلق به دو هزار سال پيش از ميلاد
مسيح است. از آن زمان به بعد اين شهر تحت حكومت هيتي‏ها (ساكنان باستاني سوريه)،
آشوري‏ها و ايراني‏ها بوده و سپس به تصرف سلوكيان درآمده است، اما پس از حمله
عرب‏ها به سوريه در قرن هفتم اين شهر شهرت و اهميت كنوني خود را به‏دست آورده
است.

   اين شهر در قرون اسلامي به «حلب الشهبا» معروف بوده و اكنون نيز بعضا به اين نام
خوانده مي‏شود. اوج شكوفايي حلب در قرون وسطي، و به دليل قرار داشتن در جاده
ابريشم بود و يكي از مراكز تجاري مهم به شمار مي‏رفت. از اين رو بازارهاي حلب هنوز
هم اصلي‏ترين مكان تاريخي شهر هستند. اين بازارها اغلب در دوران حكومت عثمانيان
ساخته شده‏اند، اما برخي از آنها متعلق به قرن 13 هستند. بازار اصلي شهر كه طويل‏ترين
بازار سرپوشيده خاورميانه است در منطقه تاريخي شهر واقع است و 30 كيلومتر طول
دارد و داراي طاق‏هاي سنگي و راه‏هاي تو در توست و خاطره بازارهاي اصفهان، شيراز
و يزد را به ذهن تداعي مي‏كند. از ديگر اماكن ديدني حلب در شمال بازار مسجد جامع
الكبير حلب قرار دارد كه وليد بن عبدالملك آن را ساخته است و مانند جامع دمشق به نام
مسجد اموي است. بنا به روايتي قبر حضرت زكريا (عليه السلام) در آن جا قرار دارد. اين مسجد كه
روزگاري كليساي روميان بوده‏است پس از فتح حلب به دست مسلمانان به مسجد تبديل
گشته است. از اماكن مذهبي حلب مشهدالحسين يا مسجد النقطه است نزد شيعيان از
اهميت زيادي برخوردار است و كاروان‏هاي زيارتي ايرانيان در عبور زميني از اين شهر
اين مكان را زيارت مي‏كنند. گفته مي‏شود هنگام عبور سرهاي شهيدان كربلا از اين
منطقه كاروان شبي را توقف كرده است و سر مبارك امام حسين (عليه السلام) را بر صخره‏اي قرار
داده‏اند كه بعدها سيف‏الدوله حمداني حاكم شيعي حلب بر اين صخره حجره و جامعي
ساخت و آن را مسجدالنقطه نام نهاد. اما از ديگر اماكن تاريخي اين شهر «قلعه حلب»
مي‏باشد كه از بزرگ‏ترين و زيباترين قلعه‏هاي جهان مي‏باشد و مساحتي در حدود 373 در 375 متر دارد. گرداگرد آن را خندقي فرا گرفته است و قلعه بر تپه‏اي واقع شده است. ارتفاع بالاي قلعه تا كف خندق 375 متر مي‏باشد. در داخل قلعه قصر و دارالعماره
سلطان، زندان قلعه، حمامهاي قلعه، جامع كبير و صغير و . . . واقع شده است. گفته مي‏شود
اصل اين بنا مربوط به رومي‏هاست. اما در قرن چهارم «امير سيف‏الدوله حمداني» بر
وسعت اين قلعه افزوده و در آن بناهاي جديد ساخته است. بعدها «تيمورلنگ» و مغول‏ها
بخش‏هايي از اين قلعه را خراب كرده‏اند. ناصر خسرو قبادياني در سفرنامه‏اش از حلب و
قلعه‏اش چنين ياد كرده است: «حلب را شهري نيكو ديدم، باره‏اي عظيم دارد، ارتفاعش
بيست و پنج ارش(1) قياس كردم و قلعه‏اي عظيم هم بر سنگ نهاده، به قياس چند بلخ
باشد همه آبادان و بناها بر سر نهاده و آن شهر باجگاه(2) است ميان بلاد شام و روم و بكر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ارش واحد اندازه‏گيري مسافت در گذشته مي‏باشد.


2- باجگاه: محل دريافت باج.



133


و مصر و عراق، و از اين همه بلاد تجار و بازرگانان آن جا روند...» مشهدالمحسن بن
الحسين (عليه السلام) ، مقبره ابن شهر آشوب، مقبره علماي بني زهره(1) و مقبره شيخ شهاب‏الدين
سهروردي از ديگر اماكن مذهبي و تاريخي حلب مي‏باشد. از فارابي فيلسوف شهير
ايراني، متنبي شاعر نامدار عرب و سيف الدوله حاكم شيعه مذهب، نيز به عنوان
برجسته‏ترين چهره‏هاي علمي، فرهنگي و سياسي حلب نام برده شده است. در حالي كه 70 درصد ساكنان حلب مسلمان و سني هستند، اين شهر يكي از ثروتمندترين و
متفاوت‏ترين جوامع مسيحي مشرق زمين را در خود جاي داده است. مسيحيان حلب كه
اغلب ارمني و ارتدوكس هستند، امروزه حدود 15 تا 20 درصد جمعيت شهر را تشكيل
مي‏دهند و به اين ترتيب دومين جمعيت بزرگ مسيحي خاورميانه پس از شهر بيروت در
لبنان را تشكيل مي‏دهند. از آنجايي كه حلب در مسير جاده ابريشم قرار داشت، مركزي
مهم در جهان اسلام به شمار مي‏رفت و در آن فرهنگ‏هاي شرق و غرب با يكديگر آشنا
شده و الگويي از همزيستي را به جهانيان ارايه كرده‏اند.


بازارهاي شهر حلب

   بازار قديمي حلب يكي از بازارهاي مهم شهر حلب است و كارشناسان ميراث
فرهنگي سوريه بازار حلب را به دو بخش تقسيم مي‏كنند، بخش اول شامل يك مجموعه
از بازارهاي موازي با ديوار جنوبي مسجد أموي است كه تاريخ بناي آن‏ها به قرن‏هاي
پانزدهم و شانزدهم ميلادي برمي‏گردد. بخش دوم شامل مجموعه‏اي از خان و بازارها و
قيصريه‏هايي است كه تاريخ بناي آن‏ها به قرن چهارم قبل از ميلاد بازمي‏گردد، به طوري
كه مغازه‏ها و مراكز تجاري در دو طرف خيابان ممتد از قلعه حلب و باب انطاكيه قرار
مي‏گيرد. شكل فعلي بازار در اوايل حكومت عثماني پديدار شده است و در حال حاضر
بازار حلب سبك معماري قرن هفدهم ميلادي را دارد. سقف اين بازار قبلاً با چوب
پوشانده شده بود و در آتش سوزي سال 1868 م. آتش گرفت و والي عثماني دستور
ساختن مجدد سقف آن را با سفال داد و در آن پنجره‏هايي براي تهويه تعبيه نمود.

   بازار حلب در برگيرنده 39 بازارچه مي‏باشد كه هركدام از اين بازارچه به يكي از
اصناف تعلق دارد و در اين بازار انواع كالاهاي تجاري شامل پوشاك، پارچه، پنبه،
عطريات و صنايع دستي به فروش مي‏رسد.

   تعداد خان(2)هاي موجود در بازار بالغ بر هفتاد خان است كه معروف‏ترين آن‏ها خان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- يكي از خاندان علمي شيعه كه در شهر حلب سكونت داشتند.


2- خان: كاروانسرا.



134



وزير است كه امروزه به بازار صنايع دستي تبديل شده است، از خان‏هاي ديگر بازار
مي‏توان خان قرتباي و خان علبيه را نام برد. اين خان‏ها در دوران حكومت مملوكي و
عثماني كه تجارت رونق خاصي داشت مورد توجه بازرگانان خارجي بوده است و حتي
برخي از اين خان‏ها محل اقامت تجار اروپايي بوده و چون كنسول‏هاي خارجي به كار
تجارت نيز اشتغال داشتند، در حقيقت برخي از اين خان‏ها به عنوان سفارت ونيز و يا
سفارت ايتاليا و يا هلند نيز به شمار مي‏رفته است و معمولاً گروه‏هاي بازرگاني خارجي
شامل يك كنسول، ده نفر تاجر، يك كشيش، يك مشاور، يك پزشك و يك افسر كه به
آن «جاويش» مي‏گفتند بود. افسر مذكور پيشاپيش كنسول راه مي‏رفته و در دست عصايي
با دسته نقره‏اي در دست مي‏گرفته و تعدادي سرباز عثماني در اختيار داشته است. تجار
اروپايي مراودات تجاري گسترده‏اي با حلب داشته و معمولاً كارواني از شترها را براي
حمل كالا از بندر اسكندرون به حلب اجير مي‏كردند. خان‏هاي مذكور همچنين محلي
براي صرافي و محلي براي اقامت افراد تابع كنسولگري به شمار مي‏رفته است و براي مثال
خان فرانسويان تا مدت‏ها به عنوان كنسولگري فرانسه در حلب كار مي‏كرده است و بعدا
كنسولگري خود را به منطقه اعيان نشين خلب كه عزيزيه نام دارد منتقل كردند و چندي
قبل مجددا آن را بازار قديمي مسگرها در حلب منتقل كردند.

   بازارهاي ديگر حلب عبارتند از: سوق النسوان، سوق خان الحرير، سوق العتمه،
سوق الياسمين، سوق العطارين و سوق الانتاج.


دروازه‏هاي شهر حلب

   شهر حلب در گذشته هفت دروازه داشته است كه برخي از آن‏ها نظير باب الفرج و
باب نيرب در حال حاضر وجود ندارند.


   1. باب الفرج

   يكي از دروازه‏هاي قديمي شهر حلب بود كه در دوران پادشاهي ملك ظاهر غازي
بنا شد و در سال 1904 م. ويران گرديد و در حال حاضر فقط برج جنوبي آن برجاي مانده
است. اين دروازه در وسط ميدان باب الفرج برجي به نام برج ساعت قرار دارد كه در سال 1899 م. بنا شده است و در شرق برج ساعت مسجد بحسيتا قرار دارد كه تاريخ بناي آن به
سال 1350 م. باز مي‏گردد و در شرق آن مدرسه قرموطيه واقع شده كه در سال 1477 م. بنا
شده و در سال 1570 م. بازسازي شده است و در منتهي‏اليه شرقي آن مسجد العمري واقع
شده كه در سال 1393 م. ساخته شده و در كنار آن مسجد الدباغه است كه تاريخ بناي آن
به سال 1404 م. بازمي‏گردد. كتابخانه ملي حلب در ميدان باب الفرج و در مقابل برج
ساعت قرار دارد.


   2. باب النيرب

   اين دروازه يكي از دروازه‏هاي قديمي حلب بود و علت تسميه آن بدين علت بود كه


135


به روستاي نيرب منتهي مي‏شد در حال حاضر اين دروازه وجود ندارد و فقط اسم آن بر
منطقه‏اي حلب اطلاق مي‏گردد.(1)


   3. باب الحديد

   باب الحديد از دروازه‏هاي قديمي حلب است و علت تسميه آن به باب الحديد اين
است كه مغازه‏هاي اطراف اين دروازه شامل مغازه‏هاي آهنگران مي‏شد و دروازه نيز از
دو لنگ در آهنين و پوشيده از صفحه‏هاي فلزي و ميخ‏هاي آهني ساخته شده است. بالاي اين دروازه برجي محكم قرار دارد كه سلطان قانصو غوري در سال 159 قمري
بازسازي كرد. در كنار اين دروازه مدرسه اتابكيه قرار دارد.


   4. باب قنسرين

   باب قنسرين از دروازه‏هاي قديمي حلب است كه توسط سيف‏الدوله حمداني بنا
شده است و در سال 654 قمري در دوران ملك ناصر بازسازي شده است. اين دروازه در
يكي از مناطق قديمي حلب كه دربرگيرنده مدارس و مساجد و محلات قديمي است
قرار دارد. واژه قنسرين واژه‏اي آموري است و دروازه قنسرين از چهار در تشكيل
مي‏شده است كه يك در رو به بيرون شهر و در ديگر رو به درون شهر و دو در ديگر در
وسط آن‏ها قرار داشته است. در نزدكي اين دروازه بيمارستان أرغوني قرار دارد كه يكي
از زيباترين آثار اسلامي به شمار مي‏رود و همچنين آثار ديگر نظير حمام جوهري، حمام
مالح، مسجد الديري مسجد شيخ شريف، مسجد كختلي و مسجد طرسوسي و مدرسه
اسديه قرار دارد كه اين مدرسه را اسدالدين شيركوه بنا نمود و همچنين مدرسه سيفيه كه
در سال 617 قمري توسط سيف‏الدين بنا گرديد.


   5. باب النصر

   باب النصر يكي از دروازه‏هاي قديمي حلب است كه در گذشته به آن باب اليهود
گفتند زيرا كه از داخل به محله يهودي و از خارج به قبرستان يهودي‏هاي حلب منتهي
مي‏شد. اين دروازه در سمت باروي شمالي شهر حلب قرار دارد و از مشخصات آن
برج‏هاي دفاعي جانبي آن مي‏باشد، ملك ظاهر در سال 1214 م. اقدام به بازسازي اين
دروازه نموده و نام آن را باب النصر قرار داد. اين دروازه دربرگيرنده سه دروازه بوده كه
دروازه اول آن با بازگشايي جاده الحندق منهدم شد ولي دروازه ميانه همچنان پابرجا
بوده و به محله البندوره، و بازار الخابيه و فرافره و باب النصر منتهي مي‏شود. مغازه‏هاي
موجود در اين منطقه بيشتر به كار نساجي و خريد و فروش پشم و پوست مشغول هستند.


   6. باب انطاكيه

   يكي از دروازه‏هاي قديمي شهر حلب است كه اين دروازه در سمت شهر انطاكيه قرار
داشته است. در حال حاضر انطاكيه يكي از شهرهاي جنوب تركيه است. در نزديكي باب
انطاكيه مسجدي به نام الشعبيه قرار دارد كه اولين مسجدي است كه مسلمانان پس از فتح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حريتاني، محمود، أحياء حلب القديمه، ص، 70.



136


حلب ساختند و يكي از مساجد قديمي سرزمين شام به شمار مي‏رود و امروزه به نام
مسجد التوته معروف است.


   7. باب المقام

   بناي اين دروازه در دوران پادشاهي الملك الظاهر آغاز شد و در دوران فرزندش
ملك عزيز به پايان رسيد و سپس در دوران حكومت بني مرداس در سال 430 ه . ق
تجديد بنا گرديد و نورالدين زنگي در دوره خود اقدام به بازسازي آن كرد و چون اين
دروازه به سوي مقام حضرت ابراهيم (عليه السلام) در جنوب حلب باز مي‏شد به نام باب المقام
ناميده شد. اين دروازه در حال حاضر وجود ندارد.


اماكن زيارتي شهر حلب

قبر حضرت زكرياي پيامبر (عليه السلام) در مسجد اموي حلب

   قبر حضرت زكريا در داخل مسجد بزرگ حلب كه به مسجد اموي و مسجد زكريا نيز
معروف است قرار دارد. اين مسجد به وسيله سليمان بن عبد الملك اموي بنا شده است.

   در اين مسجد سه محراب وجود دارد كه يكي در وسط و يكي در سمت راست و
يكي در سمت چپ مسجد قرار گرفته‏اند و در سمت چپ محراب‏ها قبر حضرت
زكريا (عليه السلام) قرار دارد. حضرت زكريا يكي از پيامبران بني اسرائيل است و برخي معتقدند
كه قبر وي در فلسطين اشغالي قرار دارد.



137


قبر محسن فرزند امام حسين (عليه السلام)

   هنگامي كه كاروان اسراي كربلا به شهر حلب رسيدند، آن‏ها را در كنار كوه غربي
حلب كه كوه جوشن نام داشت جاي دادند و يكي از همسران امام حسين (عليه السلام) كه حامله
بود در اين محل سقط نمودند و فرزند سقط شده پسري به نام محسن بود كه در همين
مكان به خاك سپرده شد و محل دفن وي به نام «مشهد السقط» و يا «مشهد الدكه» ناميده
مي‏شود.(1) مقبره مذكور، حدود سيصد متر بالاتر از مشهدالحسين (عليه السلام) (2) يعني در سمت
جنوب و به موازات آن بوده و ساختمان راديو تلويزيون حلب نيز در كنار آن قرار دارد. اين مكان نيز در دامنه تپه است و با عبور از پلكان طويلي مي‏توان بدان راه يافت. اين
مشهد دو گنبد كوچك و نمايي قديمي دارد.(3) عامه مردم حلب اين قبر را به عنوان قبر
شيخ محسن مي‏شناسند.

   يحيي بن ابي طي در تاريخ(4) خود ذكر مي‏كند كه سيف الدوله حمداني، بر اثر خوابي
كه ديده بود، در مورد اين محل به جستجو پرداخت و بعدها دستور داد كه در محل دفن
آن جنين، آرامگاهي ساخته شود. شيخ كامل الغزي در تاريخ(5) خود به نقل از ابن
الفوطي نقل مي‏كند كه: مشهد الدكه در سال 351 قمري ساخته شد و علت بناي آن بدين
سبب بود كه سيف‏الدوله شبي در يكي از خانه‏هاي بيرون شهر اقامت داشت و مشاهده
كرد كه نوري از آن مكان مي‏تابد، پس فرداي آن روز سوار بر اسب شده و بدان سو رفت
و دستور داد كه آن محل را كاوش كنند و در اين اثنا به صخره‏اي برخورد كه بر روي آن
نوشته شده بود: اين قبر محسن فرزند حسين بن علي (عليه السلام) است، پس علويان شهر را گرد
آورد و از آنان پرسيد كه آيا امام حسين (عليه السلام) فرزندي به نام محسن داشته است؟ برخي
اظهار بي‏اطلاعي كردند و برخي ديگر گفتند كه شمربن ذي الجوشن وقتي كه اسراي
كربلا را به حلب آورد آنان را در كنار كوه جوشن اطراق داد و در بين اسراي اهل بيت
يكي از زنان امام حسين (عليه السلام) كه باردار بود در اين محل سقط نمود. سيف‏الدوله چون
چنين شنيد، گفت: پس خداوند تبارك و تعالي به من اجازه داده است تا آرامگاهي براي
اهل بيت (عليه السلام) در اين شهر بنا كنم و دستور داد تا «مشهد السقط» را بنا كنند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حموي، معجم البلدان، ج 3، ص 173.


2- الكيالي، اضواء و آراء، ص 87.


3- قائدان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 259.


4- ابن ابي طي، يحيي بن حميد، معادن الذهب في تاريخ حلب،


5- الغزي، كامل، نهر الذهب في تاريخ حلب.



138




   ابن ابي طي پس از بازديد از مشهد آن را چنين توصيف مي‏كند: اين مشهد در
كوچكي داشت و بر سر در آن سنگ سياهي نصب شده بود كه بر روي آن نوشته شده
بود: «اين مكان را امير سيف‏الدوله ابوالحسن علي بن عبداللّه‏ بن حمدان در سال 351 قمري براي رضاي خدا و به نام سرور ما محسن بن حسين بن علي (عليه السلام) بنا نمود». در
دوران حكومت بني مرداس، منبع آبي در شمال مشهد و ضريحي از جنس نقره با
پارچه‏اي زربفت بر روي قبر نهاده شد. نورالدين زنگي نيز اتاق‏هايي در كنار مشهد براي
اقامت زائران بنا كرد. در دوران حكمراني صفي‏الدين طاروق بن علي نابلسي، در قديمي
مشهد بازسازي گرديد. در دوران پادشاهي الملك الظاهر غياث‏الدين بن صلاح‏الدين،
ديوار شمالي مشهد فرو ريخت و وي دستور بازسازي آن را صادر كرد. در دروان
حكمراني الناصر يوسف بن عبدالعزيز، ديوار قبله فرو ريخت ووي دستور بازسازي آن
را صادر كرد.

   در دوران حمله مغول‏ها به حلب، اين مشهد نيز از دستبرد و چپاول آنان در امان نبود و
مغول‏ها اقدام به غارت فرش‏ها و وسايل گرانبهاي مشهد نموده و ضريح را تخريب نموده
و درهاي مشهد را به سرقت بردند.

   هنگامي كه ملك ظاهر برقوق بن رضي به حكمراني حلب رسيد، دستور داد تا مشهد
را بازسازي نمايند و براي آن امام جماعت و متولي و مؤذن انتخاب كرد.

   در كنار مشهد السقط، قبور بسياري از بزرگان و علماي شيعه نظير: ابن شهر آشوب،
ابن منير طرابلسي و ابن زهره و ديگران قرار دارد.


مسجد النقطه

   مشهد الحسين (عليه السلام) يا مسجد النقّطه يكي از زيارت‏گاه‏هاي شيعيان در شهر حلب
است. اين مكان يادآور خاطره تلخ حادثه كربلا است. هنگامي كه كاروان اسرا و سرهاي
شهداي كربلا از سرزمين عراق به حلب رسيدند، در كنار تپه يا كوهي به نام جوشن در
غرب حلب و كنار معبدي به نام «مارت مروثا» توقف كردند تا لَختي بياسايد و
صبحگاهان حركت به سوي دمشق را از سر گيرند. نگهبانان و حاملان سرهاي مقدس نيز
به استراحت نشستند. راهبي كه در آن دير بود بادادن مبلغي به نگهبانان كاروان، سر
مبارك امام حسين (عليه السلام) را بر صخره‏اي در داخل دير قرار داد و تا صبح كنار سر مقدس
بود. هنگام طلوع آفتاب كه سر مقدس را برداشتند، چند قطره‏اي خون بر اين صخره يا
سنگ جاري گشته بود. پس از حركت كاروان، مردم حلب از اين مسأله خبر يافته و
اطراف آن سنگ، جمع شده و به عزاداري و شيون و زاري بر كشتگان كربلا و نواده پيامبر
خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم پرداختند. برخي ديگر نيز معتقدند كه در هنگام اطراق اسراي كربلا در اين
مكان، شخصي كه مسئوليت حمل سر مطهر امام حسين (عليه السلام) بر عهده وي بود، سر آن


139


حضرت را بر روي صخره‏اي گذاشت و فرداي آن روز كه كاروان اسرا از مكان كوچ
كردند، اهالي شهر حلب متوجه شدند كه قطره‏اي از خون مطهر امام حسين (عليه السلام) بر روي
صخره چكيده است و از آن روز صخره مذكور مورد توجه اهالي حلب قرار گرفت.(1)


   بر اساس روايات شيعه، همه ساله در روز عاشورا خون بر سنگ مي‏جوشيد و توجه
بسياري از مردم شام را به خود جلب كرده بود. برخي گفته‏اند عبدالملك بن مروان اموي
دستور انتقال سنگ را از آن نقطه داد و از آن پس اثري از آن ديده نشد. اما نويسنده
كتاب حلب و التشيع معتقد است اين سنگ از ابتدا تا كنون برجاي خود باقي بوده است



   مگر مدت كوتاهي در سال 1920 م. كه مشهد النقطه پايگاه ذخيره سلاح عثماني‏ها
بوده و چون به خاطر انفجار در تسليحات موجود، مشهد النقطه تخريب و دچار آسيب
شد اين سنگ موقتا به مشهد المحسن در جوار آن منتقل و پس از بازسازي به سال 1960 م. دوباره بر جاي خود بازگشت داده شد. سيف‏الدوله حمداني شيعه نخستين كسي است
كه بر مكان آن سنگ، حجره و جامعي به سال 350 قمري ساخت و آن را مسجد النقطه
ناميد. او به اين مكان اعتقاد ويژه‏اي داشت و همواره به زيارت آن مي‏رفت. در سال 572 قمري در دوران پادشاهي الملك الظاهر، حكمران حلب كه ابو المظفر غازي نام داشت
اقدام به بازسازي مشهد النقطه نمود.

   در دوران حكومت عثماني در سال 1302 قمري مشهد الحسين از سمت شمال
بازسازي شد و چند سال بعد سلطان عبدالحميد پادشاه عثماني پرده‏اي ابريشمي و
زربافت كه آيات قرآن بر آن نقش بسته بود به محراب مشهد هديه كرد و زمين آن را
فرش كرده و سنگ‏كاري نمود و امام جماعت و مؤذن و خادم و قاريان قرآن بر آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حزرالدين، مراقد المعارف، ج 2، ص 302؛ الكيالي، اضواء و آراء، ص 62.



140


گماشت تا هر روز يك جزء از قرآن را در اين مكان بخوانند.


   مشهد الحسين (عليه السلام) امروزه در شهر حلب معروف است و از سوي اهالي و زائران
حضرت زينب (عليها السلام) كه از طريق تركيه و مرز زميني به سوريه مي‏روند زيارت مي‏شود. منطقه مشهد الحسين (عليه السلام) اكنون به «حيّ الانصاري» مشهور است. تپه جوشن نيز به رغم
اينكه خانه‏هاي متعددي بر فراز آن ساخته شده است ولي همچنان باقي است. مكان
مشهدالحسين (عليه السلام) سمت راست خيابان اصلي و حدود پنجاه متر بالاتر از پل هوايي است
كه صحن بزرگي داشته و بر در ورودي، نام اين مكان بر روي سنگي حجاري شده است.

   بر در ورودي مشهد كتيبه‏اي به خط كوفي ديده مي‏شود كه بر آن نوشته شده است
«هذا مقام و مشهد الحسين (عليه السلام) » و پايين آن نيز نام سيف‏الدّوله حمداني به عنوان سازنده
اين بنا به چشم مي‏خورد. پس از ورود؛ به شبستان كوچك ديگري مي‏رسيم كه در انتهاي
آن ايواني قرار دارد و كنار آن ضريحي كوچك به ابعاد 1/5×1 متر و به رنگ زرد ديده
مي‏شود. در داخل آن سنگي بر روي استوانه‏اي قرار داده شده و اين‏جا همان مكاني
است كه سر مقدس امام حسين (عليه السلام) بر آن گذاشته شده و قطره‏هايي از خون بر آن ريخته
است. در سال 1960 م. براي بازسازي مشهد الحسين مؤسسه بازسازي و احسان اسلامي
جعفري تأسيس شد و از آن سال ضمن بازسازي اين مكان، اقدامات عمراني ديگري از
جمله مسجد، مركز پزشكي تخصصي، حوزه علميه به رياست شيخ ابراهيم نصراللّه‏ تا
عصر حاضر انجام شده است. شيخ ابراهيم نصراللّه‏ نويسنده كتاب حلب و التشيع، خود
امامت نماز در مشهد الحسين (عليه السلام) را امروزه بر عهده دارد.



مرقد «معروف بن جمر»

   معروف بن جمر يكي از نوادگان اسماعيل بن امام صادق (عليه السلام) است كه در سال 555 قمري به دنيا آمد. وي فردي شجاع و متهور و از فرماندهان سپاه «ملك ظاهر بيبرس» بود
كه سال‏ها عليه صليبي‏ها جنگيد و عاقبت در سال 640 قمري در نبرد انطاكيه به شهادت
رسيد. مرقد وي در بازار سوق الزرب، بزرگ‏ترين بازار حلب و در حدود دويست متري
داخل بازار و سمت چپ آن است كه پنجره‏اي از مرقد او به بيرون باز مي‏شود. امروزه
اين مرقد داخل مدرسه بسيار كوچكي است كه به وسيله ملك ظاهر بيبرس به سال 590


141


قمري ساخته شده است. در كنار قبر او كلاهخود و لوازم و ابزارهاي جنگي او نگهداري
مي‏شود.


مسجد اموي حلب

   نام ديگر آن مسجد زكريا و مسجد بزرگ حلب است، اين مسجد را خليفه اموي
سليمان بن عبدالملك بر بقاياي كلسياي قديمي‏اي كه هيلانه مادر امپراتور كنستانتين بنا
كرده بود، ساخت. سليمان تلاش كرد تا با صرف هزينه‏هاي فراوان اين مسجد را همانند
مسجد اموي دمشق كه برادرش وليد ساخته بود بنا نهد، پس از سقوط بني اميه و به قدرت
رسيدن بني‏عباس، يكي از خلفاي عباسي اقدام به تخريب بخش‏هايي از مسجد و انتقال
سنگ‏هاي مرمر آن به مسجد انبار در نزديكي بغداد نمود. در سال 962 م. «نكفور
فوكاس» امپراتور بيزانس پس از تصرف حلب، مسجد بزرگ آن را به آتش كشيد، اما
چندي نگذشت كه آن را سيف‏الدوله حمداني مجددا بازسازي نمود. در سال 1169 م. اسماعيلي‏ها بر حلب چيره شده و اين مسجد را به همراه بازارهاي اطراف آن آتش زدند،
ولي بعدا سلطان نورالدين زنگي آن را تجديد بنا كرد و باز در سال 1260 م. مغول به
رهبري هولاكو حلب را تصرف كردند و مسجد را آتش زدند، اما در سال 1285 م. دوباره پادشاهان مماليك آن را بازسازي كردند. در سمت قبله اين مسجد مرقد حضرت
زكرياي پيامبر (عليه السلام) است كه وي پدر يحياي پيامبر (عليه السلام) است كه مرقد وي در مسجد اموي
دمشق مي‏باشد. اين مسجد با مناره بلند و زيبايش مشهور است كه ارتفاع اين مناره در
حدود 46 متر است و يكي از زيباترين مناره‏هاي تاريخي به شمار مي‏رود. منبر چوبي
مسجد به قرن چهاردهم ميلادي بازمي‏گردد و داراي نقش و نگارهاي زيبايي بوده و
مرصع به عاج و آبنوس مي‏باشد. مسجد سه محراب دارد كه يكي در سمت راست و
يكي در وسط و سومي در سمت چپ قرار دارند و در سمت چپ محراب مرقد زكرياي
پيامبر قرار دارد. اداره كل ميراث فرهنگي در سال 1953 م. اقدام به بازسازي ديوار
شمالي و بيروني مسجد كرد و تمامي بناهاي اطراف آن را ويران نمود و در جديدي براي
آن ساخت تا جلوه بنا به خوبي ديده شود.



142



| شناسه مطلب: 77411