بخش 2

بخش نخست : تاریخ و اماکن زیارتی و سیاحتی استان دمشق فصل اول : اوضاع جغرافیایی ، تاریخی شام و سوریه موقعیت جغرافیایی و طبیعی سوریه وجه تسمیه شام و سوریه وجه تسمیه دمشق و بنای اوّلیه آن شام و سوریه در بستر تاریخ الف ـ قبل از اسلام ب ـ بعد از اسلام ج ـ دوران معاصر مذاهب و فرق مذهبی در سوریه


29


موقعيّت جغرافيايي و طبيعي سوريه

سوريه با 180/850/1 كيلومتر مربع وسعت ، هشتاد و سوّمين كشور جهان است كه در جنوب غربي قاره آسيا ، كنار درياي مديترانه و در همسايگي كشورهاي تركيه در شمال ، عراق در شرق و جنوب شرقي ، اردن در جنوب ، فلسطين اشغالي در جنوب غربي و لبنان در غرب واقع شده است .

آب و هواي آن در كناره ها و نواحي جنوب غربي معتدل و مرطوب ( مديترانه اي ) و در ساير نقاط گرم و خشك است . بلندترين نقطه آن از دريا ، جبل شيخ با 2814 متر ارتفاع است . مهمترين ارتفاعات آن عبارتند از : كوههاي لبنان شرقي ، علويين ، جبل الدروز ، بشري ، عبدالعزيز و قاسيون . جلگه هاي آن بيشتر در كناره ها و نواحي جنوب غربي واقع شده اند . قسمت اعظم آن را بيابانها پوشانده و در جنوب شرقي آن صحراي سوريه ( بادية الشام ) واقع شده است . از رودهاي مهم آن مي توان به فرات ، خابور ، عاصي ، عفرين ، قويق و دجله اشاره داشت كه رود فرات با 696/2 كيلومتر طولاني ترين آنها و حدود نيمي از آن در تركيه و عراق جاري است .

طبق آمار سال 1979 م بالغ بر 000/350/8 نفر ( شصت سومين كشور جهان ) بوده و اكنون به احتمال فراوان از مرز 12 ميليون نفر گذشته است . پنجاه درصد مردم آن ساكن شهرها بوده و پر جمعيت ترين شهرهاي آن عبارتند از حلب ، حمص ، حماه ، لاذقيه .

بنادر مهم سوريه عبارتند از لاذقيه ، طرطوس و بانياس كه در كنار درياي مديترانه واقع


30


شده اند . مهمترين صنايع كشور عبارتند از پالايش نفت ، نساجي ، سيمان ، شيشه ، مواد غذايي ، صابون سازي ، پوشاك ، صنايع دستي ، گندم ، جو و ساير محصولات كشاورزي .

مهمترين معادن و منابع سوريه نيز عبارتند از گاز طبيعي و نفت ، فسفات ، گچ ، گرم ، نيكل ، منگنز ، سرب ، سنگ نمك و ( 1 ) . . .

سوريه بر اساس آخرين تقسيمات كشوري از ( 13 ) استان به اضافه شهر مستقلِ دمشق تشكيل شده كه زير نظر فرماندار و يك شوراي منتخب اداره مي شود و استانهاي آن به ترتيبِ وسعت عبارتند از :

1 ـ حمص 2 ـ ديرالزور 3 ـ حسكه 4 ـ رقه 5 ـ حلب 6 ـ دمشق 7 ـ حماه 8 ـ سويدا 9 ـ درعا 10 ـ ادلب 11 ـ لازقيه 12 ـ قنيطره 13 ـ طرطوس .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . گيتاشناسي كشورها ، گردآورندگان ، محمود محبوب ، فرامرز زيارودي ص 184 ؛ المعجم الجغرافي للقطر العربي السوري ، ج 1 ، ص 23 .


31


( جاي نقشه )



32


وجه تسميّه شام و سوريه

سوريه كنوني در گذشته بخش عمده اي از شام بوده است . سرزمين شام ، كشورهاي كنوني سوريه ، لبنان ، فلسطين و اردن را دربر مي گرفته است ( 1 ) و در حقيقت « الشأْم و الشَأم و الشآم » ( 2 ) نامي بوده كه جغرافيدانان عرب بر منطقه اي كه از طرفي به درياي روم و بيابان ممتد ـ از ايله تا فرات ـ و از طرف ديگر ـ از فرات تا مرز روم ـ محدود مي شود نهاده اند ؛ بدين صورت سرزمين هاي روم در شمال ، مرز مصر و بيابان بني اسرائيل در جنوب آن و آخرين محدوده آن ـ در سمت مصر « رَفَحْ » و سمت روم « الثغور » مي باشد ( 3 ) .

در دوران هاي گذشته به شام سوريه نيز گفته مي شده است . بكري گويد : « سوريه » به ضم اول و كسر الراء و تخفيف الياء نامي براي شام است ( 4 ) . ارنست هرتز فيلد گويد : سوريه نامي « آشوري » است كه هنگام غلبه آشوريان بر اين كشور اطلاق مي شده و سين و شين در زبان سامي بطور يكسان بكار مي رفته است . نام سوريه براي اولين بار در اثر « هرودوت » به شكل « shryn » در خط « ميخي » و « siryon » در زبان « عبري » استعمال مي شده كه بر لبنان شرقي اطلاق مي شده است . ( 5 ) در دوران يونانيها و بعد از آن ، استعمال اين نام گسترش يافته و بر همه بلاد نهاده شده و تا پايان جنگ جهاني اول به همين معنا بكار مي رفته است ( 6 ) .

در اثر هرودوت ، فلسطين قسمتي از سوريه بوده و مورخان جنگهاي صليبي ، فلسطين را جزئي از سوريه دانسته اند . كلمه سُوري « syrian » ـ در زبان انگليسي ـ در عصر حاضر مورد استفاده قرار گرفته و اكنون تنها بر مردمِ جمهوري عربيِ سوريه اطلاق مي شود و گاهي به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تقسيم اين سرزمين به چهار كشور كنوني بدنبال جنگ جهاني اول و بواسطه اهداف استعماري كشورهاي سلطه گر انجام شده است .

2 . ياقوت حموي ، معجم البلدان ، ج 3 ، ص 311 .

3 . اصطخري ، المسالك و الممالك ، ص 55 .

4 . محمد كرد علي ، خطط الشام ، ج 1 ، ص 47 .

5 . محمد كرد علي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 47 ؛ عفيف البهنسي ، الشام الحضاره ، ص 22 ـ 23 .

6 . نجدت خماس ، الشام في صدر الاسلام ، ص 40 به نقل از :

« syria history » 1961 - Article The modern encyclopedia


33


پيروان كنيسه قديم سوريه يا كنيسه سريانيه كاتوليك نيز گفته شده است ( 1 ) .

در حقيقت اسم سرياني « syriac » مفهومي لغوي و ديني و « syrian » نيز براي اعراب مفهومي جغرافيايي و وطني دارد ( 2 ) .

و امّا آراء جغرافيدانان و زباندانان در مورد وجه تسميه شام مختلف است . بعضي گويند آن را بدين سبب شام ناميده اند كه قومي از كنعان در اين سرزمين ساكن شده اند ، « فَتَشاءَ مُوا اِلَيْها » و لذا بدين سبب آن را شام خوانده اند . كسان ديگري گويند بدين علت آن را شام گفته اند كه اهل يمن در آن « تشاءُمْ » كرده اند يعني به آن روي آوردند . عده اي نيز گفته اند به علت كثرت و فراواني قريه ها و دهات آن كه نزديك به يكديگرند آن را شام ناميده اند يا اينكه سرزمين شام به رنگهاي مختلفي مثل سرخ ، سفيد و سياه است و لذا چنين خوانده اند همانطور كه خال بدن انسان را شام گويند ( 3 ) .

سرزمينهاي شام را بدين علت شامات گويند كه جمع شام است ؛ چنانچه شام را از باب اطلاق كل بر جزء به دمشق نيز گويند و عرب شهرها را اغلب به اسم سرزمينهاي آن مي ناميده است ( 4 ) .

فضائل فراواني در مورد شام ذكر كرده اند و بعضي از مورخان نيز احاديثي از رسول خدا ( ص ) در مورد فضائل آن ارائه كرده اند ( 5 ) كه بنظر مي رسد اين احاديث را وابستگان و محدثان اموي ساخته اند تا بنحوي سرزمين شام را در مقابل شهر پيامبر ( ص ) يعني مدينة النبي ( ص ) مطرح نمايند زيرا اين سرزمين ، مقر حكومتي بني اميه بوده است .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- Syria religeouse groups, Encyclopedia britannica 15 th . p . 919-922

2 . نجدت خماس ، همان كتاب ، ص 40 .

3 . مقدسي ، احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم ، ص 140 ؛ نجدت خماس ، همان كتاب ، ص 40 .

4 . محمد كرد علي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 48 .

5 . ر ـ ك به ابي البقاء عبدالله البدري ، نزهة الانام في محاسن الشام ، بيروت ، دارالرائد 1980 ؛ ابن طولون ، بهجة الانام في فضل دمشق الشام .


34


وجه تسميه دمشق و بناي نخستين آن

كلمه « دمشق » يا « دماسكو » « Demascus » در اصل ، آرامي يا كلداني يا سرياني قديم بوده است . در نوشته اي « هيروگليفي » كه از 15 قرن قبل از ميلاد بدست آمده نام « تمسقو يا دماسكو » در آن ديده شده است . همچنين نام « دماسكو » در آثار معبد « كرنك » متعلق به 18 قرن قبل از ميلاد نيز ديده شده است ( 1 ) .

از آنجا كه دمشق ، قديمي ترين شهرهاي آباد جهان و از مهمترين پايتخت هاي تمدن قديم محسوب مي شده ؛ در طول قرون متمادي نامهاي خاصي داشته است . اين امر بيانگر قدمت تاريخي آن كه حدوداً به پنج هزار سال پيش مي رسد مي باشد .

براي دمشق اسامي زيادي ذكر شده است . اوّلين نام آن « جلق » و سپس بعلت انتساب به جيرون بن سعد بن عاد بن ارم بن سام بن نوح « جيرون » بوده است . پس از آن « ارم ذات العماد » كه در قرآن كريم آمده است و همچنين عذراء ، بيت رامون ، عين الشرق ، باب الكعبه ، فسطاط المسلمين نيز از نامهاي ديگر آن است . ( 2 )

شهر دمشق قديمي ترين شهرهاي مسكوني بعد از « اريحا » در قدس است . امّت ها و ملتهاي زيادي در اين شهر سكونت يافته اند از قبيل : لودي ها ، آرامي ها ، فنيقي ها ، حيثون ، عبرانيان ، آشوريان ، بابليها ، ميديون ، ( مادها ـ ايرانيان ) يونانيها ، روميها ، اعراب و اقوام ديگري چون تركها ، كردها و ( 3 ) . . .

در منابع ، اختلاف فراواني در بناي اين شهر مي باشد و هر كدام آن را به كسي نسبت مي دهند ؛ بعضي دماشق بن قالي بن مالك بن ارفخشد بن سام بن نوح و يا يقطان بن عامر و در جايي بيوراسف را باني آن دانسته اند ( 4 ) .

برخي برآنند ، اولين شهري كه حضرت نوح بعد از طوفان ، احداث نمود ، دمشق بود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . يوسف جميل نعيسه ، مجتمع مدينة دمشق ، ج 1 ، ص 67 ، دمشق به معني سرعت نيز گفته شده است .

2 . پيشين ، همان جا ؛ ماجد اللحام ، دمشق ، ص 22 .

3 . براي اطلاع بيشتر از دولتهاي عرب شام قبل از اسلام ر ـ ك به احسان عباس ، تاريخ بلاد الشام چاپ عمان 1991 ، ص 53 به بعد .

4 . مسعودي ، مروج الذهب ، ج 2 ، ص 11 ؛ نويري ، منتهي الارب في فنون الادب ، ج 4 ، ص 135 ـ 136 .


35


عدّه اي گويند ضحاك تازي آن شهر را بنا كرد و جمعي به عاد بن عوض ، اسكندر ، غلام حضرت ابراهيم به نام دماشق ، سليمان بن داوود ، دمشق بن قاين بن مالك بن ارفخشد بن سام بن نوح و دماشق بن نمرود بن كنعان نسبت داده اند ( 1 ) .

امّا به اتفاق بيشتر مورخان ، اولين كسي كه دمشق را بنا كرد « ارم بن سام بن نوح » بود كه در آن زمين باغي ساخت و طرح عمارت انداخت . چون بي نظير و ضرب المثل بود آن را باغ ارم گفتند ، آنگاه « شداد بن عاد » در آنجا عمارات فراوان ساخت و چنانكه گويند طرح بهشت و دوزخي در آن محل ريخت كه خداوند در قرآن كريم از آن ياد كرده است « اِرَم ذاتِ العِماد الَّتي لَمْ يخلقَ مِثْلُها فِي البِلاد » ( 2 ) پس تارخ كه او را آذر نيز گويند ( عموي حضرت ابراهيم « ع » ) كه به وزارت نمرود اشتغال داشت شهر دمشق را بعد از خرابي آن به وسيله اسكندر تعمير و ترميم نمود .

به روايتي ديگر آن را دمشق بن ارم بن سام بن نوح كه برادر فلسطين ، ايليا وحمص بود بنا كرد و هر يك از آنان ولايتي را آباد كرده و باسم خويش ناميدند ( 3 ) .

گويند دمشق در 3145 سال پس از آفرينش زمين ساخته شد و بعضي گويند هفت هزار سال پس از آن بوده است و حضرت ابراهيم ( ع ) نيز پنجاه سال پس از بناي دمشق در آن سرزمين متولد شد ( 4 ) . آثار تاريخي فراواني از هزاره هاي اول و دوم قبل از ميلاد بويژه كتيبه هاي مختلفي از هزاران سال قبل از ميلاد مسيح در اين شهر بدست آمده است كه دكتر عفيف البهنسي اين كتيبه ها و مجسمه ها الهه هاي شام و ظروف متعلق به آن دوران را با تصاوير مورد بحث و بررسي قرار داده است ( 5 ) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . زين العابدين شيرواني ، رياض السياحه ، ج 1 ، ص 417 ؛ مسعودي ، همان كتاب ، ج 2 ، ص 113 .

2 . فجر ، آيه 7 .

3 . شيرواني ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 419 .

4 . مسعودي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 113 ، همچنين براي اطلاع از شام در دوران قبل از اسلام ر ـ ك به محمد احمد باسميل ، العرب في الشام قبل الاسلام ، بيروت ، دارالفكر ، چاپ دوم 1408 .

5 . الشام الحضاره ، ص 17 الي 150 .


36


جاي نقشه



37


جاي نقشه



38



شام و سوريه در بستر تاريخ


الف ـ قبل از اسلام

شام و سوريه كنوني يكي از قديمي ترين مناطق مسكوني آسيا محسوب شده و در هزاره سوم قبل از ميلاد قوم « سامي آموري » در اين سرزمين ساكن و حكومتي در آن تشكيل دادند كه تا سال 1700 قبل از ميلاد دوام آورد . در اواخر قرن يازدهم قبل از ميلاد ، قوم ديگري نيز « به نام آرامي » در اين كشور مستقر شدند .

در قرون قبل از ميلاد ، سوريه بارها به تصرف مصريها ، آشوريها ، بابليها و ايرانيان در آمد و هر يك از آنان سوريه را در زماني كوتاه يا طولاني در دست داشتند ( 1 ) . سوريه به تصرف اسكندر مقدوني در آمد و سپس اين سرزمين با مرگ وي ، جزء قلمرو سلوكيان شد . در سال 63 ميلادي حكومت سلوكي ها بر اين سرزمين بوسيله امپراطوري روم پايان يافت . در طي دوره تسلط روم جنگهاي فراواني با دولت اشكاني در سوريه بوقوع پيوست . در سال 395 ميلادي پس از تجزيه دولت روم به شرقي و غربي ، اين كشور جزو قلمرو امپراطوري روم شرقي ( بيزانس ) گرديد ( 2 ) . به تدريج استيلاي بيزانس بر سوريه ضعيف شد تا اينكه در قرن اول هجري ( هفتم ميلادي ) در زمان خلافت ابوبكر ، خالدبن وليد مأمور فتح آن گرديد .


ب ـ پس از اسلام

پيامبر اكرم ( ص ) در مدت حيات خويش دو بار مرزهاي امپراطوري روم در سرزمين شام را مورد تهاجم نيروهاي نظامي خويش قرار داد . اولين بار در غزوه « موته » سپاه اسلام ، با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر ـ ك : احسان عباس ، تاريخ بلاد الشام ، ص 50 به بعد ؛ عفيف البهنسي ، همان كتاب ، ص 120 ـ 140 ؛ نجدت خماس ، همان كتاب ، ص 45 به بعد .

2 . المعجم القطر العربي السوري ، ج 1 ، ص 24 به بعد .


39


سپاه انبوه و تا دندان مسلّح روميان روبرو شد ؛ اين غزوه ، مقدمات نفوذ به سرزمين شام را براي مسلمين فراهم ساخت . در زماني ديگر پيامبر ( ص ) با اعزام لشگر خويش به « تبوك » دوباره مرزهاي روم را مورد تعرض قرار داد . آن حضرت در واپسين ايام حيات خويش ( سال يازدهم هجري ) ، سپاهي به فرماندهي اسامة بن زيد و تمامي بزرگان صحابه براي هجوم به سرزمين شام تدارك ديده و اعزام ساخت ليكن در اين روزها به ملكوت اعلي پيوست و خليفه و جانشين انتخابي او يعني ابوبكر اعزام آن سپاه را دنبال كرد .

روميان به محض آگاهي از بسيج و اعزام نيروهاي مسلمانان ، سپاهي فراهم آورده و در مرزهاي شبه جزيره مستقر نمودند . ابوبكر نيز با فراخواني مسلمانان از نقاط ديگر ؛ سپاهي در مدينه فراهم آورد و آن را به چهار دسته تقسيم كرد . يك دسته را به فرماندهي « ابوعبيده بن جراح » به سوي « حمص » ، دسته ديگر را به فرماندهي « عمرو بن عاص » راهي فلسطين و دسته سوم را به فرماندهي « يزيد بن ابي سفيان » به سوي « دمشق » و دسته چهارم را به سرپرستي « شرجبيل بن حسنه » عازم « اردن » كرد . اندكي بعد ، از شام خبر رسيد كه ابو عبيده از عهده مقابله با روميان برنيامده ، از اين رو خليفه نامه اي به خالدبن وليد نوشت كه به كمك سپاه شام شتافته و بجاي ابوعبيده فرماندهي سپاه را بعهده گيرد . خالد به سوي شام رفت ، در ابتدا « بصري » را فتح و سپس به ميدان جنگ با روميان رسيده ، و با همكاري فرماندهان سپاه با دشمن روبرو شد . اين جنگ در تاريخ اسلام به جنگ « يرموك » معروف است ( 1 ) . روميان در اين نبرد ، 140 هزار نفر تلفات دادند و سه هزار تن از مسلمانان نيز كشته شدند . آنان روميها را تعقيب و « ماهان » سردار آنان را كشته و سپس به طرف دمشق رفتند ؛ پس از آنكه يك ماه بر دروازه آن شهر متوقف شدند خبر وفات ابوبكر و خلافت عمر به ايشان رسيد ( 2 ) .

« هِرَقْل » ـ امپراطور روم ـ در بيت المقدس از خبر فتح مسلمانان در يرموك خبر يافت و با شتاب به سوي حمص روان شد تا آن جا را مركز جنگي خود قرار دهد . ابوعبيده نيز با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن اعثم كوفي ، الفتوح ، ج 1 ، ص 80 الي 119 ؛ واقدي ، فتوح الشام ، ص 20 به بعد ؛ محمد بن عبدالله ازدي ، تاريخ فتوح الشام ، تحقيق عبدالمنعم عبدالله عامر ، ص 21 ـ 73 .

the coliphate its rise, Dcline and fall, p . 9 . Muir, william,


40


سپاه حركت كرد تا به « مرج الصفر » رسيد و از خليفه كسب تكليف كرد كه اول دمشق را فتح كند يا به فحل هجوم برد ؟ عمر نيز پس از مشورت با علي ( ع ) گفت : اول دمشق را بگشائيد كه قلعه شام است و سپس سپاهي براي جلوگيري از سپاه فحل و مردم فلسطين وحمص بفرستيد .

محاصره دمشق هفتاد روز طول كشيد ؛ مسلمانان راه آذوقه و كمك مردم دمشق را بستند . چون ديوارها و خندقهاي اطراف شهر مانع نفوذ مسلمين مي شد ، چاره اي جز محاصره آن نداشتند ، بزودي مردم دمشق كه از محاصره به تنگ آمده بودند از در صلح درآمدند ؛ بعضي از دروازه هاي دمشق به صلح باز شد و مسلمين بدان راه يافتند و شهر را فتح كردند . مورخان در تاريخ فتح دمشق اختلاف دارند بعضي گويند سال 13 هجري بود و بعضي سال چهارده و يا هفده هجري دانسته اند .

پس از فتح شام ، « يزيد بن ابي سفيان » كه يكي از چهار فرمانده فاتح دمشق بود از سوي عمر به حكومت اين شهر منصوب و برادرش معاويه نيز قسمتي از شام را در اختيار گرفت . وقتي يزيد بن ابي سفيان مرد ، عمر تمامي قلمرو او را به معاويه سپرد و وي مالك مطلق العنان اين سرزمين گشت ( 1 ) .

در فتح شام بيشتر مهاجران و انصار حضور داشتند . به گفته ابن سعد ، 113 صحابه در آن شركت نمودند ( 2 ) . شهر « حمص » ـ در جنوب دمشق ـ محل ملاقات و الحاق اصحاب رسول خدا ( ص ) به يكديگر بود . « ابي مسلم خولاني » وقتي داخل مسجد حمص شد ، سي تن از ريش سفيدان اصحاب را در آن ديده و كثير بن مره حضرمي نيز هفتاد بدري از صحابه رسول خدا ( ص ) را در آن جا ملاقات كرده بود . آنان مقدمه لشكر اسلامي بوده كه نقش مهمي براي آموزش فقه و قرآن در سپاه اسلام داشتند . بسياري از تابعين در شام به دست عبادة بن صامت ، ابي درداء و معاذ بن جبل فقه آموختند و از ابي بكر و عمر حديث فرا گرفته بودند . يزيد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر ـ ك ، واقدي ، همان كتاب ، ص 50 به بعد ؛ ابن اعثم كوفي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 80 ـ 130 ؛ نويري ، همان كتاب ، ج 3 ، ص 80 ـ 140 ؛ حسن ابراهيم حسن ، تاريخ السياسي الاسلام ، ج 1 ، ص 276 ـ 281 .

2 . ابن سعد ، طبقات الكبري ، ج 7 ، ص 111 ـ 151 .


41


بن ابي سفيان به عمر نوشت كه مردم شام فراوانند و نياز به تعليم قرآن و فقه دارند ، او نيز « معاذبن جبل » و « عبادة بن صامت » و « ابي درداء » را فرستاد و از آنان خواست اول از حمص آغاز كنند ؛ سپس يكي از ايشان به دمشق و ديگري به فلسطين رود ؛ لذا عباده در حمص ماند ، ابو درداء به دمشق رفت و معاذ نيز به سوي فلسطين عازم شد ( 1 ) .

معاويه پس از آنكه از سوي عمر بجاي برادرش يزيد بن ابي سفيان به حكومت دمشق منصوب شد به فتح اكثر شهرهاي شام اقدام كرد . وي در دوران خلافت عثمان قدرت بلامنازعي يافت و به حكومت « حزيره و شام » رسيد . او تمامي ولايات شام را به قيسي ها سپرد و همين قيسي ها و بعد كلبي ها بودند كه او را در مقابل علي ( ع ) تقويت كردند . معاويه پيراهن خونين عثمان را بر منبر مسجدي كه بعدها ، جامع اموي بجاي آن ساخته شد گذاشت و رؤسا ، اشراف و قبايل را فراخواند . آنان نيز قسم خوردند كه كشندگان عثمان را قصاص كنند ( 2 ) . سپس جنگ صفين را عليه امام براه انداختند ، در اين جنگ تمامي مردم شام جز « ابي درداء » و « ابوامامه باهلي » حضور يافتند .

سرانجام در سال 41 هجري ، معاويه با مسئله صلح امام حسن ( ع ) ، دمشق را مركز خلافت قرار داد . پس از مرگ معاويه دوم كه چهل روز بيشتر خلافت نكرد ، حكومت دمشق و در حقيقت خلافت به خاندان مروانيان انتقال يافت .

مروان بن حكم نخستين خليفه اموي بود . در ميان آنان « وليد بن عبدالملك » و « عمر بن عبدالعزيز » همواره براي توسعه ابنيه فرهنگي و تاريخي دمشق مي كوشيدند . جامع بزرگ اموي از بناهاي بي نظير و مشهوري است كه در سال 87 هجري به دست « وليد بن عبدالملك » ساخته شد . دمشق تا سال 133 هجري ـ كه عباسيان ، به خلافت رسيدند ـ همچنان پايتخت خلافت اسلامي بود تا اينكه در اين سال مركز خلافت به عراق منتقل شد . ( 3 )

از اين سال خلفاي عباسي از جانب خود والياني به دمشق مي فرستادند . احمد بن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نجدت خماس ، همان كتاب ، ص 97 ـ 98 ؛ احسان عباس ، همان كتاب ، ص 222 ـ 243 .

2 . طبري ، تاريخ الطبري ، ج 4 ، ص 562 .

. Caetanny, leone . ANNALY Dell''Islam, V . 2 . p . 239 .


42


طولون پس از تشكيل سلسله طولونيان در مصر در سال 264 هجري دمشق را از دست عباسيان خارج نمود ( 1 ) .

پس از اندي ، به سال 282 هجري قرامطه بر اين شهر تاخت و تاز كردند . در قرن چهارم هجري پس از آنكه اخشيديون در مصر به حكومت رسيدند دمشق را جزيي از ولايت خود قرار دادند . پس از انقراض دولت اخشيديها به وسيله فاطميان ( 358 هجري ) ، دمشق تحت سلطه آنان در آمد .

در سال 360 هجري قرامطه دوباره به دمشق تهاجم كرده و فجايع فراواني نسبت به مردم انجام دادند ( 2 ) .

در سال 468 هجري سلطان آتسز خوارزمي ـ از خوارزمشاهيان ايران ـ اين شهر را از دست فاطميان بيرون ساخت ( 3 ) تا اينكه جنگهاي صليبي در طي سالهاي ( 543 ـ 523 ) برابر با ( 1148 ـ 1128 م ) پديد آمد . صليبي ها برسرزمين هاي شام هجوم آورده و بارها دمشق را در اين سالها ويران كردند تا اينكه به سال 549 هجري « نورالدّين محمود زنگي » ـ حاكم حلب ـ در اين شهر بر صليبي ها مسلط شد . دوران محمود زنگي و صلاح الدين ايوبي اعتلاي دمشق را بدنبال داشت ولي متأسفانه فرزندان صلاح الدين يعني ملك عادل ، افضل و عزيز براي تسلط بر شهر درگيريهايي داشته و اين شهر را دچار ويراني نمودند .

دمشق در ايام « ملك عادل » فرزند صلاح الدين رشد چشمگيري يافته و ابنيه و آثار تاريخي فراواني در آن ساخته شد . در سال 658 هجري هلاكو خان مغول ، اين شهر را مورد هجوم قرار داد و حاكمان ايوبي آن را برانداخت . پس از نيم قرن ، مماليك مصر از جمله « ملك ظاهر بيبرس » دمشق را به تصرف خود در آوردند كه دوباره ، اين شهر رو به رشد و آبادني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صلاح الدين ايبك صفدي ، تحفة ذوي الالباب فيمن حكم بدمشق من الخلفاء و . . . ، ج 1 ، ص 317 ـ 313 .

2 . حمزه ابن قلانسي ، ذيل تاريخ دمشق ، ص 1 ـ 3 ؛ يوسف نعيسه ، مجتمع مدينه دمشق ، ج 1 ، ص 68 ؛ صلاح الدين ايبك صفدي ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 336 ـ 337 .

3 . صلاح الدين ايبك صفدي ، همان كتاب ، ج 2 ، ص 56 ـ 54 . همچنين ر ـ ك ابن طولون ، اعلام الوري بمن ولي نائباً من الا تراك بدمشق الشام الكبري ، تحقيق احمد دهقان 1383ق .


43


رفت ( 1 ) .

در اين هنگام شام به چند ولايت و نيابت تقسيم و اداره مي شد از جمله : نيابت حلب ، نيابت حمص ، حماة ، طرطوس و . . . ؛ دمشق در دوران مماليك پايتخت دوم آنان بود . چون اين شهر راه اصلي قافله هاي حجاج و يا كساني بود كه به سوي پايتخت ايشان يعني قاهره مي رفتند اعتبار فراواني كسب كرد و بازارهاي آن در اين دوران گسترش يافت . مماليك به ساخت مساجد و اماكن فراواني همت گماشتند و ويرانيهاي دوران مغول را تا حدودي ترميم نمودند ( 2 ) .

در سال 699 هجري اين شهر باز دچار هجوم سپاه مغول به فرماندهي غازان خان شد و سرانجام در سال 803 هجري بدست تيمور ويران گشت تا اينكه در نبرد « مرج دابق » در سال 923 هجري به تسلط عثمانيها در آمد و يكي از ولايات آنان شد ( 3 ) .

عثمانيها اين شهر را به پاشا نشينهايي تبديل كردند و به آباداني و ترقي آن همت گماشتند ( 4 ) . در اين زمان مساجد ، تكايا ، خانها ، زوايا ، كاروانسراها ، قصرها و مدارس فراواني در اين شهر ساخته شد كه تمامي آنها امروزه زينت بخش اين شهر تاريخي بوده و مورد بازديد و اعجاب سياحان است .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . يوسف نعيسه ، همان كتاب ، ج 1 ، ص 68 ـ 69 ؛ همچنين ر ـ ك به جوزيف نسيم يوسف ، العدوان الصليبي علي بلاد الشام ، دارالمعرفه . مصر [ بي تا ] و نيز بنگريد : Cambridge . The History of Islam . V . 2 . p . 321 .

2 . اكرم العلبي ، دمشق ، ص 17 ؛ همچنين براي اطلاع از تاريخ قرون ميانه دمشق و شام و همچنين مماليك مصر و واليان مصري در شام ر ـ ك به لطيفه محمد سالم ، الحكم المصري في الشام ـ قاهره ، مكتبة مدبولي 1410ق .

3 . دائرة المعارف الاسلاميه ، ج 9 ، ص 264 ماده دمشق ؛ محمد محمد نرسي الشيخ ، الامارات العربيه في بلاد الشام ـ مصر 1980م .

4 . ر ـ ك احمد البديري ، سعيد القاسمي ، حوادث دمشق اليوميه ، ص 150 به بعد .


44


جاي نقشه



45


ج ـ دوران معاصر

سوريه در سال 1799 ميلادي با فتح مصر توسط ناپلئون بناپارت به اشغال فرانسه در آمد . با استقلال نسبي مصر ، سوريه نيز دوباره به عثماني واگذار گرديد . آزار مسيحيان و سركوبي شورشهاي آنان در اين شهر ، راه مداخله دولتهاي اروپايي را بيش از پيش به اين كشور باز كرد و سرانجام در سال 1860م فرانسه بعنوان كمك به سلطان عثماني در اداره سوريه ، نيروهاي نظامي خود را در بيروت ( كه آن زمان جزو سوريه بود ) پياده كرد ( 1 ) . با ورود دولت عثماني در سال 1914م به جنگ جهاني اول ، مليون عرب ، زمينه را براي اجراي مقاصد استقلال طلبانه خود مساعد ديده و شروع به فعاليت كردند . در همين زمانها نيز زمينه براي ايجاد يك دولت يهودي در فلسطين آغاز شده بود . در پايان جنگ اول جهاني و شكست عثماني ، امير فيصل بن حسين ( كه بعدها پادشاه عراق شد ) از سوي كنگره مردم سوريه به پادشاهي اين كشور انتخاب گرديد ( 2 ) .

در سال 1918 م با حكومت وي ، موقعيت و مركزيت سياسي دمشق تثبيت شد و با رهايي از يوغ تركان عثماني مي رفت تا اهميت خود را در دوران ايوبيها و صلاح الدّين ايوبي باز يابد ولي اين آزادي طولي نكشيد چرا كه در سال 1920 م ، نيروهاي فرانسه و متفقين اين كشور را اشغال كردند و سوريه و لبنان با رأي جامعه ملل ، تحت قيموميت فرانسه قرار گرفت .

در سال 1926 م لبنان از سوريه تجزيه و كشوري جداگانه شد . پس از مذاكرات طولاني در سالهاي 1930 م و 1932 م توافق هايي براي تأسيس سوريه خود مختار بعمل آمد .

در سال 1932 م با واگذاري ناحيه اسكندرون از سوريه به تركيه احساسات ضد فرانسوي تشديد شد ( 3 ) . فرانسويها در اوايل جنگ جهاني دوم پايگاههايي در سوريه مستقر نمودند كه پس از سقوط فرانسه در سال 1940م ـ به دست آلمان هيتلري ـ نسبت به دولت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

p . 163 ؛ syria and lebanon - apolitical essay » . A . H . Hourani

oxford university by press, 1968 . syria and lebanon under french mandate » stephen hemsley

2 . ر ـ ك به علي سلطان ، تاريخ السوريه ( 1918 ـ 1908 ) دارطلاس 1987 .

3 . براي اطلاع از چگونگي تسلّط فرانسه بر سوريه و لبنان ر ـ ك به :

, oxford university press, 1968 . syria and lebanon under french mondete » Stephen hemsley longrig


46


دست نشانده نازيها اعلام وفاداري كردند .

در سال 1914 م نيروهاي انگليس و فرانسه آزاد ، سوريه را اشغال كردند . ژنرال كاترو ، فرمانده نيروهاي فرانسه آزاد ، استقلال و سپس تأسيس جمهوري سوريه را در شانزدهم سپتامبر 1941 م اعلام كرد و « شيخ تاج الدين حسني » رئيس جمهور شد .

در سال 1943 م نيز « شكري الغوتلي » بعنوان رئيس جمهور اين كشور انتخاب شد . از اين سال استقلال كامل سوريه با خروج سربازان خارجي آغاز شد . اين كشور در سال 1948م در جنگ اعراب و اسرائيل شركت كرد ( 1 ) . از سال 1949 م تا 1953 م چند كودتا در سوريه بوقوع پيوست و در 1954م « هاشم الاتاسي » قدرت خود را باز يافت . در اين زمان حزب سوسياليست بعث با ائتلاف با مليون محافظه كار ، در صدد اتحاد با مصر ناصري بود و سوريه با انعقاد پيماني با شوروي به دول سوسياليستي پيوست ( 2 ) . در سال 1958م اتحاد با مصر محقق شد و سوريه و مصر جمهوري متحد عرب را تشكيل دادند كه رياست اين جمهوري بعهده جمال عبدالناصر بود .

از سال 1961 م تا 1966 م چند كودتاي ديگر در اين كشور صورت گرفت و مخالفان اتحاد با مصر در اين سالها به حكومت مي رسيدند . در همين دوران روابط سوريه با عراق رو به تيرگي نهاد ( 3 ) . در سال 1967 م پس از جنگ با اسرائيل ، قسمتي از خاك سوريه ـ از جمله ارتفاعات جولان و بخشي از قنيطره ـ اشغال شد . سر انجام در سال 1970م ژنرال حافظ اسد با كودتايي قدرت را به دست گرفت و به رياست جمهوري انتخاب شد .

در سال 1973م سوريه دوباره در جنگ اعراب و اسرائيل شركت كرد و خسارات زيادي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر ـ ك هيثم گيلاني ، الاستراتيجيات العسكريه الحروب العربية الاسلاميه ، مركز دارسات الوحدة العربيه ، بيروت 1991م .

2 . بشار الجعفري ، السياسة الخارجيه السوريه ، ص 141 ؛ عدنان الملوحي ، الطريق الي دمشق ، ص 43 ، 1991م .

p . 163 . syria and lebanon - a political essay » . A . H .

همچنين پاتريك سيل ، الصراع علي سوريه ، تعريب سمير عبده و محمود كلام ، ص 198 به بعد .


47


بر اسرائيل وارد آورد ( 1 ) . در سال 1976م سوريه با خيانت سادات به اعراب و پيمان كمپ ديويد ، روابط خود با مصر را قطع كرد و با شركت چند كشور مترقي عربي « جبهه پايداري » را بنياد نهاد . در سال 1359 شمسي پس از بقدرت رسيدن صدام حسين و جنگ آن كشور با ايران ، روابط سوريه با عراق نيز قطع شد .

در سال 1982 م سوريه بدنبال هجوم صهيونيستها به جنوب آن تا حدي درگير نبرد لبنان بود ( 2 ) . در حال حاضر 1994م هنوز پس از 24 سال ، رياست جمهوري بر عهده حافظ اسد مي باشد . فرزند او ملقب به « اباباسل » كه همه مقدمات براي جانشيني او به قدرت آماده بود در يك سانحه هوايي كشته شد .

نخست وزير سوريه اكنون « عبدالرئوف قاسم » مي باشد . قوه مقننه از يك مجلس قانونگذاري به نام مجلس خلق با 195 عضو تشكيل يافته است . فعاليت احزاب در سوريه نسبة آزاد بوده و مهمترين آنها حزب سوسياليستي عربي بعث ، جنبش سوسياليستهاي عرب ، حزب كمونيست ، اتحاديه سوسياليستهاي عرب مي باشند ( 3 ) .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اينامار رابينوويچ ، جنگ براي لبنان ( 1985 ـ 1970 ) ترجمه صفايي و رجبي ، ص 49 ـ 64 .

2 . ر . ك هيثم گيلاني ، الاستراتيجيات العسكريه للحروب العريية الاسلاميه 1991 ؛ پيشين ، ص 141 ـ 150 .

3 . ماجد اللحام ، دمشق في نصف قرن ، ص 14 ـ 60 ؛ تاريخ معاصر كشورهاي عربي ، گروه نويسندگان آكادمي علوم شوروي ترجمه محمد حسين روحاني 1367ش .


48


يك صفحه نقشه



49


مذاهب و فرق مذهبي در سوريه

مسلمانان اين كشور 86% كل جمعيت را تشكيل مي دهند و مسيحيان كه 5/13% جمعيت آن را بخود اختصاص مي دهند اقليت نسبة قابل توجهي در اين كشور مي باشند . حدود پنج هزار يهودي نيز در دمشق و اطراف آن زندگي مي كنند و اما در ميان مسلمين ، فرق مذهبي مختلفي در سوريه وجود دارند كه پس از اهل سنت كه اكثريت را تشكيل مي دهند عبارتند از :

1 ـ دروزيه : گروهي از غلات شيعه هستند كه حدود يك ميليون نفر از جمعيت سوريه را تشكيل مي دهند . اغلب دروزيها در استان سويدا و « جبل دروز » واقع در جنوب لاذقيه ساكن هستند . فرقه دروزيه تركيبي از عقايد شيعه ، زرتشت و مسيحيت دارند كه « شيخ عقل » اكنون مرجع ديني آنان است .

2 ـ علويان : آنان كه خود را شيعه اثني عشري مي دانند ، نزديك به دو ميليون نفر هستند و اكثر در كوههاي شمال غرب سوريه به موازات ساحل طرطوس تا انطاكيه پراكنده اند . علويان پستهاي حساس در سوريه را بر عهده داشته و گفته مي شود حافظ اسد نيز خود يك علوي است . شايان ذكر است علويان اغلب صحابه اوليه رسول خدا ( ص ) از جمله عمار و ياسر ، مقداد ، سلمان و اباذر را قبول دارند و به آنان عشق ميورزند .

3 ـ شيعه اماميه يا اثني عشريه : بين دويست تا سيصد هزار نفر هستند . آنان در غرب « باب توما » در دمشق و قريه داريا زندگي مي كنند واكنون نيز قريه راويه و اطراف مرقد مطهر حضرت زينب سلام الله عليها محل سكونت بيشتر آنان گرديده است . در گذشته مرحوم « محسن الامين » صاحب دائرة المعارف الاسلامية الشيعيه و « سيد علي مكي » و اكنون « آيت الله فهري » نماينده مقام معظم ولي فقيه در سوريه منشأ تلاشهايي براي انسجام اعتقادي و فكري شيعه شده اند .


| شناسه مطلب: 77461