بخش 10

الف ـ آثار و مقابر انبیاء الهی در اطراف دمشق 1 ـ قبر حضرت هابیل علیه السلام در مجاورت زُبدانی 2 ـ قبر منسوب به حضرت موسی کلیم الله در نَیْرَبْ 3 ـ محل سکونت مریم و عیسی ( ع ) در رُبوه 4 ـ مکان تولد یا حضور ابراهیم علیه السلام در برزه ب ـ آثار و مقابر صحابه وتابعین در اطراف دمشق 1 ـ مَرْجِ عَذْراء مرقد مطهر حجر بن عُدَی و یارانش 2 ـ المِزَّه و قبور صحابه الف ـ قبر دَحیَه کلبی صحابی ب ـ قبر سعد بن ابی وقاص ج ـ قبر محمد بن حسن ( ع ) د ـ قبر ابوالقاسم بن محمد بن حسن ( ع ) 3 ـ داریا و آثار آن الف ـ قبر ابی مسلم خولانی تابعی ب ـ قبر ابی سلیمان دارانی ج ـ ضریح حرقیل مؤمن آل فرعون د ـ قبر بلال حبشی 4 ـ قریه مَنیحَه قبر سعد بن عُباده خزرجی 5 ـ قریه بیت ارانس قبر کناز صحابی 6 ـ قریه دیرمُرّان قبر تمیم الداری انصاری 7 ـ قریه بجدلیه مقام بایزید بسطامی 8 ـ شهرک صیدنایا دیر صیدنایا ج ـ قینطره و جولان


227






الف ـ آثار و مقابر انبياء در حومه دمشق


1 ـ قبر حضرت هابيل عليه السلام

هنگامي كه قابيل در كوه قاسيون ـ مغارة الدم كنوني ـ برادرش هابيل ( ع ) راكشت ، سرگردان بود و نمي دانست با جنازه برادر چه كند . آن را بر دوش گرفته ، اين طرف و آن طرف مي رفت لذا مسافت زيادي را پيمود . سرانجام با ديدن نبرد دو كلاغ كه يكي از آنها ديگري را پس از قتل در زمين پنهان ساخت ، قابيل نيز برادر را به خاك سپرد . در منابع تاريخي مكان دفن هابيل ( ع ) در كوه قاسيون ذكر شده است ولي اينكه در كجاي آن قرار دارد بطور دقيق چيزي ذكر نشده است . با اين حال امروزه قبري در دامنه كوه و در غرب دمشق به هابيل منسوب است . اين مكان نزديكِ قريه « زُبداني » و در مسير دمشق ـ بيروت است كه از شهر تا آن جا حدود 45 كيلومتر راه مي باشد . مسير آن از طريق ساحة الامويين و خيابان المزه به سوي بيروت بوده و پس از دو راهي قنيطره و زبداني ـ به سمت زبداني ـ در سمت راست مسير ، تابلويي با عنوان « نبي هابيل ( ع ) » ديده مي شود . از اين جا جاده اي خاكي و باريك در دامنه هاي كوه است كه تا مقبره هابيل ( ع ) حدود 5/4 كيلومتر فاصله دارد .

منطقه مذكور نظامي است و در ابتداي راه نيز دژباني نظامي قرار دارد ولي براي عبور كسي به مقصد زيارت مقبره ممانعتي ايجاد نمي كنند . پس از طي مسافت مذكور در دامنه ها كه اطراف آن ، رادارهاي موشكي نصب شده است ، مسجد و مقبره اي بزرگ با گنبدي سفيد


228


نمايان مي گردد . اين مقبره هابيل نبي ( ع ) است كه از دو قسمت تشكيل شده و قسمتي از آن در سالهاي اخير ساخته شده است .

در يك قسمت ، شبستان جامع آن است و در قسمت ديگر نيز « مقبره هابيل ( ع ) » قرار دارد كه از بناهاي دوره عثماني است . در داخل حجره ، سنگ قبري به طول هفت متر و عرض يك متر قرار دارد كه با پارچه اي قرمز پوشيده شده است . در مورد طول اعجاب انگيز اين قبر بايد گفت عده اي از دانشمندان معتقدند كه انسان هاي نخستين داراي قد و قامتي بسيار بلند بوده اند . اين قبر نيز كه هفت متر طول دارد يا بيانگر اندازه حقيقي قد هابيل است و يا اينكه سازندگان اين سنگ قبر ، بعلت اين فرضيه ها ، قبر او را بدين گونه ساخته اند . والله اعلم بالصواب .

گويند نخستين كسي كه عمارت و مقبره اي بر اين قبر ساخت ، اسكندر مقدوني بود . سپس در دوره هاي اسلامي نيز تجديد بنا گشت . در دوره عثماني ها گنبدي بر فراز آن ساخته شد و بعدها نيز قسمتهايي بدان اضافه گرديد . بيرون حجره و مرقد ، صحن بزرگي است كه در سده اخير ساخته شده و جامع آن نيز در كنار آن قرار دارد .








229


2 ـ قبر منسوب به حضرت موسي ( ع ) در قريه نَيْرَبْ

در قريه « نَيْرَب » يكي از قراي شرق دمشق ـ در نزديكي ربوه ـ قبر حضرت موسي ( ع ) يا مادر مريم قرار دارد . اين قريه در چهار كيلومتري دمشق قديم بوده و مسجد بزرگي در آن به نام « جامع القدم » ساخته شده است . وجه تسميه آن بخاطر جاي پاهايي است كه بر روي سنگي ديده مي شود و گويند جاي قدم هاي حضرت موسي ( ع ) است ( 1 ) . در اين مسجد يك چهار ديواري كوچكي است كه بر روي سنگي داخل آن نوشته است : بعضي از صلحا ، پيامبر ( ص ) را در خواب ديده اند كه مي فرمود : اين جا قبر برادرم موسي است . مسجد مذكور در سال 965 هجري به وسيله سلطان سليمان عثماني تجديد بنا شد .

در شرق اين مسجد قبري است كه بعضي آن را از موسي ( ع ) و بعضي از « ام حنه » مادر مريم ( ع ) مي دانند . گويند در آن جا حضرت خضر نيز نماز گزارده است . اين بنا و مقبره به وسيله شيخ صالح البركه ساخته شده و مورد زيارت و تبرك مردم و اهالي قرار دارد ( 2 ) .

مسجد القدم در سال 1044 هجري به وسيله احمد پاشا ، والي عثماني دمشق مورد ترميم قرار گرفت ( 3 ) . بناي كنوني آن از همان دوره عثماني است .


3 ـ محل سكونت حضرت مريم و عيسي ( ع ) در رُبْوَه

در دامنه كوه قاسيون ـ سمت مغرب آن ـ ( انتهاي قاسيون ) قريه « رُبْوَه » محل سكونت حضرت عيسي ( ع ) و مادرش مريم بوده كه بدان پناه برده اند . در قرآن كريم نام اين محل نيز آمده است « وآوَينا هُما اِلي رُبْوَه ذاتِ قرار ومعين » ( 4 ) .

در اين مكان مسجدي قرار دارد كه كتيبه اي به خط كوفي از دوران فاطمي ها بر بالاي آن ديده مي شود . كمي پائين تر از آن ، قريه « نيرَبْ » و در جنوب آن ، قريه « اَلْمّزِهِ » قرار دارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن بطوطه ، الرحله ص 70 ؛ نَيْرب امروزه دو قسمت است « النيرب الاعلي » و « النيرب الادني » كه داخل شهر شده و نزديكي ساحه الاموين كنوني است .

2 . نعيمي ، الدارس في تاريخ المدارس 2/339 ، ابن حوراني ، همان كتاب ص 96 و 82 .

3 . يوسف بن عبدالهادي ، همان كتاب ص 254 .

4 . محمد احمد دهمان ، همان كتاب ص 9 ؛ ابن بطوطه همان كتاب ص 72 .


230


مكان رُبوه چون در دامنه كوه مي باشد و از زير آن نيز نهر معروف « بَرُدي » مي گذرد بسيار زيبا و باصفاست . در كنار مسجد مذكور غار كوچكي است كه مورد زيارت مردم قرار مي گيرد و مي پندارند كه عيسي در آن بدنيا آمده است ( 1 ) .


4 ـ مكان تولّد يا حضور ابراهيم ( ع ) در بَرْزَه

در دامنه كوه قاسيون و در شرق آن ، قريه اي به نام « البرزه » است كه به عبدالعزيز بن محمد البرزي منسوب است ( 2 ) . در آن قريه مسجدي ساخته شده كه گويند حضرت ابراهيم ( ع ) در آن مكان كوكب يا ستاره زهره را ـ كه در قرآن كريم از آن ياد شده ـ ديده است . « فَلَمّا جَنَّ عَلَيْهِ الَّليل رأي كوكباً قال هذا رَبّي فَلَمّا اَفَلَ . . . » ( 3 ) .

گويند در نزديكي اين مسجد ، حضرت لوط ( ع ) و ساير انبيا حضور يافته و بزرگان و شيوخ نيز در آن اقامت كرده يا اعتكاف نموده اند . مسجد مذكور امروزه به « جامع ابراهيم ( ع ) » معروف است و روايات زيادي نيز در فضيلت آن نقل شده است . در خارج باب آن مسجد ، مكاني است كه ابراهيم از نمرود در آن مخفي شده است . گويند حضرت ابراهيم ( ع ) در اين مكان و حضرت لوط نيز در كنار آن نماز گزارده اند .

همچنين روايت شده است كسي كه در اين مكان چهار ركعت نماز بخواند گناهانش همانند روزي كه از مادر متولد شده پاك خواهد شد ( 4 ) . عده اي گويند ابراهيم ( ع ) در اين جا متولد شده است ( 5 ) . و بعضي گفته اند مكان تولد او در سرزمين بابل ( عراق كنوني ) بوده است .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ياقوت حموي ، همان كتاب 3/26 .

2 . پيشين ، 1/382 .

3 . انعام /76 .

4 . ابن حوراني ، همان كتاب ص 115 .

5 . مسعودي ، همان كتاب 2/113 ؛ ياقوت حموي ، همان كتاب 1/383 .


231



دو صفحه نقشه



232





233



ب ـ آثار و مقابر صحابه و تابعين در حومه دمشق


1 ـ مَرْجِ عَذُراءِ = مرقد مطهّر حُجر بن عُدَي و يارانش

در سال 53 هجري ، « حجر بن عُدَي » يكي از شيعيان فداكار و عالي مقام حضرت علي ( ع ) ، به دستور معاويه بن ابي سفيان در « مرج عذراء » بقتل رسيد . اين مكان در 36 كيلومتري شرق دمشق قرار داشته و امروزه در زبان محلي به « عَدْراءِ » معروف است . مرج عذراء نخست به دست حجر بن عدي فتح و مردم آن به اسلام گرويدند و سرانجام نيز خود بعلت آزادگي و استواري در اعتقادات در اين مكان به شهادت رسيد . مزار اين صحابي راستين رسول خدا ( ص ) و پيرو حقيقي علي ( ع ) همواره مورد زيارت مسلمانان و بويژه شيعيان قرار دارد .

حجر بن عدي بن معاويه بن جبله يكي از صحابه بزرگوار رسول خدا ( ص ) بود و به رغم كمي سن ، جزو كبار و فضلاي اصحاب محسوب مي شد . وي محضر رسول خدا ( ص ) را جز چند سال درك نكرد و پس از رحلت آن حضرت به علّت اعتقادي كه به نص و ولايت علي ( ع ) داشت ، همراه قبيله خود « كنده » از بيعت با خليفه وقت سرپيچيد . در دوران سه خليفه نيز چندان نقش و اثري از او در حيات سياسي اجتماعي اسلام جز يك مورد ـ در لشكر كشي به جلولاء ـ كه فرماندهي جناح چپ سپاه مسلمين را بر عهده داشت گزارشي نيست ( 1 ) .

حجر در دوران خلافت علي ( ع ) نقش مؤثري در حكومت آن حضرت داشت . در جنگهاي جمل و صفين امير و فرمانده نيروهاي قبيله كِنده بود و در ركاب اميرالمؤمنين فداكاري ها و جانفشاني هاي فراواني كرد . در جنگ نهروان نيز فرماندهي جناح چپ سپاه امام را بر عهده داشت . در دوران خلافت معاويه ، اين صحابي شجاع همواره به عنوان يكي از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بلاذري ، فتوح البلدان ص 264 ؛ ابن حجر ، الاصابه 1/313 .


234


شيعيان علي ( ع ) از اعتبار ويژه اي برخوردار و به علت فراواني زهد و عبادت و نماز ، زبانزد خاص و عام بود . گفته اند هر شبانه روز يكهزار ركعت نماز مي گذاشت . اعتبار و احترام ديني و مذهبي حجر در جامعه از يك طرف و اعتراض جدّي و تعرض او به معاويه و بويژه والي فاسق وي در كوفه ـ مغيرة بن شعبه ـ از طرف ديگر ، براي معاويه و والي انتسابي او خطر ساز بود . هنگامي كه مغيره با ناجوانمردي تمام در مسجد كوفه به علي ( ع ) دشنام مي داد و كسي را ياراي اعتراض نبود ؛ حجر بن عدي با صلابت و شجاعت تمام حاكم را مورد اعتراض قرار مي داد .

هنگامي كه زياد بن ابيه به حكومت كوفه رسيد و دشمني خود با شيعيان علي ( ع ) را آشكار كرد ، حجر همچنان حمايت خود از امام را ادامه مي داد . وي در زمان جانشيني عمرو بن حريث در كوفه ، به همراه شيعيان در مسجد تجمع كرده و معاويه را دشنام مي داد . هنگامي كه عمرو بن حريث آنان را تهديد كرد ، حجر و شيعيان علي ( ع ) او را سنگسار كرده و مجبور ساختند تا به دارالاماره پناهنده شود ( 1 ) . تعداد كساني كه در اين اعتراض و شورش عليه معاويه و حاكم انتسابي او در مسجد حضور داشتند به بيست هزار نفر مي رسيدند ؛ زيرا در منابع آمده است كه همواره شيعيان سرسخت و ناراضي علي ( ع ) نيمي از مسجد كوفه را كه گنجايش چهل هزار نفر جمعيت داشته را اشتغال مي كردند ( 2 ) ؛ اين امر مي تواند بيانگر تمايلات شديد و قوي مردم كوفه در حمايت از علي ( ع ) و اهل بيت رسول خدا ( ص ) باشد .

زياد بن ابيه يا به عبارتي زياد بن ابوسفيان ( 3 ) به سرعت به كوفه بازگشت و چون همواره از خطري كه حجر ، خلافت بني اميه را تهديد مي كرد در هراس بود ، ابتدا سعي كرد تا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بلاذري ، انساب الاشراف 4/214 .

2 . پيشين ، همان جا ، ابن سعد ، طبقات الكبري 4/219 .

3 . زياد بن ابيه فرزند سميه از ابوسفيان است . سميه زني بدكاره بود كه ابوسفيان در شبي ميان راه مكه با او خلوت كرد و حاصل اين عمل زشت فرزندي بود كه او را زياد ناميدند . معاويه نيز براي آنكه زياد را به سوي خود متمايل سازد وي را فرزند پدرش يعني زياد بن ابوسفيان خواند و او را برادر ناتني خويش دانست . زياد در ابتدا به علي ( ع ) تمايل داشت ولي با اين عمل به سوي معاويه گرويد و در محو و نابودي شيعيان علي ( ع ) دست به جناياتي زد . عبيداللّه قاتل امام حسين ( ع ) نيز فرزند او بود .


235


به وسيله مصلحان و يا متمايلان به شيعه با تطميع و تهديد ، حجر و يارانش را آرام سازد . وي حتي عضويت در شوراي حكومتي كوفه را به او پيشنهاد نمود ، ولي حجر كه هيچ گاه در طول زندگي اهل سازش نبوده و در حقيقت بر روي آرمان هاي تشيع حاضر به معامله نبود ، از اين حيله ها طرفي نبسته و همواره در دفاع از علي ( ع ) ، فرزندانش حسن ( ع ) و حسين ( ع ) پيشگام بود . سرانجام ، زياد ، حجر را به همراه چهارده تن ديگر از شيعيان سرسخت دستگير كرد و ساير پيروانش را نيز مورد تهديد قرار داد كه همگي آنان حجر را رهاكردند .

دستگيري حجر بن عدي با توجه به اعتبار مذهبي و سياسي كه در جامعه داشت كاري سهل نبود و بايد زياد ، مستمسكي قوي براي دستگيري و حتي قتل او مي يافت لذا بزرگان كوفه را جمع كرده و از آنان خواست تا اتهاماتي عليه او ارائه كنند ؛ ايشان نيز نامه اي به معاويه تنظيم كرده و اين اتهامات را به حجر بستند :

1 ـ حجر بن عدي ، كساني را جمع كرده و خليفه را ناسزا مي گويد .

2 ـ باعث ايجاد اغتشاش و ناامني در جامعه شده و حاكم خليفه را بيرون كرده است .

3 ـ مردم را عليه اميرالمؤمنين ؟ ! به جنگ فراخوانده است .

4 ـ خلافت را جز در خاندان ابوتراب ( علي ( ع ) ) نمي پسندد .

5 ـ علي ( ع ) را از هر خطايي منزه دانسته و ستايش مي كند ( 1 ) .

اين اتهامات كه از سوي رؤسا و بزرگان كوفه نوشته شد ، هر چند با مواضع حجر بدقت مطابق بود ولي چيزي نبود كه بتوان به وسيله آن حجر را بطور جدي محكوم نمود ؛ لذا بدين صورت آن اتهامات تغيير يافت :

1 ـ حجر پيمان خود با خليفه را شكسته است .

2 ـ به خليفه دشنام مي دهد .

3 ـ مردم را به خلع خليفه و پيمان شكني با او تحريك مي كند .

4 ـ باعث ايجاد اختلاف در جامعه شده است .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . طبري ، تاريخ الطبري 2/131 ـ 132 ؛ طه حسين ، علي و بنوه ص 221 .


236


5 ـ حجر به خدا اعتقاد ندارد ( 1 ) .

زياد سرانجام حجر و چهارده تن از ياران او را به همراه اين شهادت نامه كذايي و مجعول كه كفر حجر و يارانش را ثابت مي كرد به شام فرستاد . آنان را نزد معاويه آوردند . هفت نفر به وساطت بزرگان و مصلحان قوم خويش مورد شفاعت قرار گرفته و آزاد شدند . به حجر و هفت تن باقيمانده گفته شد تا با دشنام دادن به علي ( ع ) ـ در ملاء عام ـ جان خود را نجات دهند .

به روايت مسعودي ، مأمور معاويه به حجر گفت دستور داريم تو و همراهانت را اي قله ضلالت و معدن كفر و طغيان و اي ابوترابي ! گردن زنيم مگر آنكه از كفر خود برگشته ، رهبر خويش را لعن و از او بيزاري جوئيد . حجر و يارانش گفتند به خدا سوگند ! ضربه هاي شمشير از آنچه كه ما را بدان مي خوانيد گواراتر و ديدار و لقاء خدا و رسول ( ص ) و وصيّ او بر ما از داخل شدن در آتش بهتر است .

در اين حال حجر اجازه گرفته و دو ركعت نماز گزارد و كمي آن را طول داد ؛ به او گفتند آيا از مرگ مي ترسي ؟ گفت : نه بخدا ! اگر مي دانستم چنين نخواهيد انديشيديد كه از مرگ مي ترسم ، نمازم را بسيار طول مي دادم . آنگاه مأمور معاويه آنان را يكي پس از ديگري گردن زد ( 2 ) . حضرت علي ( ع ) به حجر فرموده بود : تو را چه مي شود اگر به بيزاري و دشنام نسبت به من دعوت كنند ؟ حجر پاسخ داد : به خدا سوگند ! اگر با شمشير قطعه قطعه ام كنند و بسوزانند آن را بر اين كار ترجيح مي دهم ( 3 ) . قابل گفتن است در ابتدا اين تعداد هشت نفر بودند كه دو تن از آنان كشته نشدند ؛ يكي از آن دو از كرده خود پشيمان شد و به زندان رفت ؛ ديگري به نام « عبدالرحمان بن حسان » شرط كرد كه تنها در حضور معاويه حاضر است به علي ( ع ) ناسزا گويد . هنگامي كه او را مقابل معاويه قرار دادند به ستايش از علي ( ع ) پرداخته معاويه را لعن و دشنام داد ؛ لذا وي به شدت خشمگين شد و دستور داد تا زياد بن ابيه او را به فجيع ترين وضع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . طبري ، همان جا .

2 . مسعودي ، همان كتاب 3/19 .

3 . شيخ عباس قمي ، نفس المهموم ، ترجمه شعراني ، ص 64 به بعد .


237


به قتل برساند ، وي نيز او را زنده بگور كرد ( 1 ) .

افرادي كه به شهادت رسيدند عبارت بودند از :

1 ـ حجر بن عدي .

2 ـ شريك بن شداد حضرمي .

3 ـ صيفي بن شبل شيباني .

4 ـ قبيصه بن صبيعه عيسي .

5 ـ محرز بن شهاب فهري .

6 ـ كدام بن حيان .

7 ـ عبدالرحمان بن حسان .

بدنهاي مبارك اين عدّه ، امروزه در مكاني كه ذكر شد يعني « عدراء » مورد زيارت قرار مي گيرند . مقبره آنان داراي ضريحي فلزي برنگ زرد است . بر روي ضريح از باني آن حاج عبدالنبي عبداللّه القطان كويتي ـ به سال 1413ق ـ ياد شده است . فضاي مقبره حدود 25×25 متر مربع بوده و محرابي بسيار ساده دارد . در سمت چپ آن ، جامع حجر است كه از طرف جمهوري اسلامي در ساخت آن همكاري هايي بعمل آمده است .

شايان ذكر است در اين مكان تنها بدنهاي حجر بن عدي و پنج تن ديگر از صحابه عالي مقام و ارادتمندان و شيعيان علي ( ع ) بخاك سپرده شده و سرهاي آنان در « مسجد الاقصاب » نزديكي مقام حضرت رقيه مدفون است ( 2 ) .

در كنار مزار و مرقد حجر ، قبرستان عمومي عدراء قرار دارد كه بعضي از قبور آن تا حدودي قديمي هستند . كمي پائين تر از اين مكان ، منطقه اي به نام « مرج راهط » است كه جنگ بين طرفداران عبدالله بن زبير و مروان بن حكم در آن جا رخ داده است .



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . طه حسين ، علي و بنوه ص 223 .

2 . ر ـ ك به ص از كتاب حاضر .


238









2 ـ المِزَّه و قبور صحابه

قريه « المِزّه » يكي از نواحي بسيار قديمي دمشق است كه روزگاري حدود سه كيلومتر با دمشق فاصله داشته ولي اكنون در داخل آن قرار گرفته است . المزّه در سمت شمال شرقي دمشق و در خياباني به همين نام واقع شده است . در اين قريه كه سمت راست كسي است كه از دمشق خارج مي شود ، چند تن از صحابه و امامزادگان مدفون هستند از جمله :


دَحَيه كلبي صحابي

« دحيه كلبي » يكي از صحابه بزرگ رسول خدا ( ص ) و از زهاد و عُبّاد بود . گويند روزي جبرئيل ( ع ) در صورت وي بر پيامبر ( ص ) ظاهر شد ( 1 ) . بخاطر وجود قبر او ، اين قريه به « مزّه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اين روز زماني بود كه رسول خدا ( ص ) براي محاصره بني قريظه حركت كردند ؛ وقتي در آن مسير بودند از صحابه پرسيدند آيا كسي را نديديد از اين جا بگذرد ؟ گفتند آري دحيه بن كلبي را سوار بر استري ديديم . پيامبر ( ص ) فرمود : اودحيه نبود بلكه جبرئيل بود كه مي رفت تا در ميان خانه هاي بني قريظه زلزله افكند ( ابن شهاب زهري ، المغازي النبويه ص 81 ) .


239


الكلب » نيز معروف است . قبر اين صحابي بزرگوار در قبرستان عمومي محله ـ كه حدود پانصد متري خيابان اصلي المزّه و در كوچه هاي باريك و قديمي مي باشد ـ قرار دارد . اين قبر در يك چهار ديواري و اطاقك كوچكي در وسط قبرستان مي باشد .

كتيبه اي بخط كوفي نيز بر سنگ قبر او نصب شده كه اين جمله بر آن ديده مي شود « هذا قَبر الصَّحابيُّ الجَليل سيدي دَحَية كَلبي ، الذّي كانَ يَهْبِطُ الوَحي اَحياناً بِصُورتَه عَلي النَّبي صلي الله عليه والسلام » در پائين اين كتيبه تاريخ 174 هجري ديده مي شود .


قبر منسوب به سعبد بن ابي وقاص

در خيابان « سعد بن ابي وقاص » در قريه المَزّه و كوچه اي به همين نام ، قبري منسوب به سعد بن ابي وقاص يكي از صحابه رسول خدا ( ص ) و عضو انتصابي شوراي شش نفره خلافت ـ از سوي خليفه دوم ـ قرار دارد .

در حدود 10 متري كوچه ، چهار ديواري بسيار كوچك و محقري است كه توجه كسي را بخود جلب نمي كند . بر روي اين حجره تابلويي ديده مي شود كه بر آن نوشته است « هذا مقام صحابي الجليل سعد بن ابي وقاص » . در داخل آن نيز قبري سنگي است كه با پارچه اي سبز آن را پوشانيده اند . شايان گفتن است كه به احتمال زياد قبر وي در بقيع مي باشد .


قبر محمد بن حسن ( ع ) و ابوالقاسم بن محمد بن الحسن ( ع )

در اين قريه ، قبر محمد ـ فرزند امام حسن ( ع ) ـ و ابوالقاسم بن محمد نوه آن حضرت قرار دارد كه با كمال تأسف در ميان كوچه هاي باريكِ قريه المَزّه ـ در يك چهار ديواري محقر و مخروبه ـ از ديدها پنهان است . از خيابان المَزّه ، حدود سيصد متري داخل قريه مذكور ، سمت چپ كوچه ، ديواري است كه روزنه و پنجره كوچكي از آن باز شده است . دو صورت قبر


240


در آن ديده مي شودكه به فرزند بزرگوار و نوه گرامي امام حسن ( ع ) تعلق داشته و بر سنگ قبر آن دو به خط كوفي نام آنان نوشته شده است .


جامع يا مقبره اسامة بن زيد

كمي پائين تر از قبور فرزند و نوه بزرگوار امام حسن ( ع ) در سمت چپ كوچه اصلي ، كوچه فرعي و باريك ديگري است كه جامع و مسجدي به نام « اسامة بن زيد » در آن قرار دارد . وي در اين مكان زندگي كرده و در آن جا فوت نموده است . مسجد مذكور بسيار كوچك و داراي مناره اي كوتاه است . مردم محل مي گفتند اسامه بن زيد در اين جا مدفون است ولي در منابع چنين مطلبي ذكر نشده است .


3 ـ داريّا و آثار آن

« داريّا » يكي از قريه هاي بزرگ اطراف دمشق است كه در حدود چهار كيلومتري غرب اين شهر قرار دارد . اين قريه منسوب به فردي به نام داراني است . چند تن از صحابه ، زهاد و عرفا در اين قريه مدفون هستند از جمله :


ابي مسلم خولاني

« عبدالله بن ثوب خولاني » از بزرگان زهاد و تابعين بود . وي براي ديدن رسول خدا ( ص ) به سوي مدينه حركت كرد ولي خبر وفات رسول اكرم ( ص ) در راه به وي رسيد لذا به شام بازگشت . كرامات فراواني از وي نقل كرده اند گويند : از روي آب رودخانه دجله راه مي رفت . و نيز گفته اند . وقتي اسود عنسي كذّاب در يمن ادعاي پيامبري كرد ، وي را احضار و به او گفت شهادت بده كه من رسول خدايم ، او نيز گفت محمد رسول خداست . اسود عنسي دستور داد آتش عظيمي برافروخته و ابي مسلم را در آتش انداختند . گويند آتش هيچ آسيبي به ابو مسلم نرسانيد ؛ لذا او را از يمن اخراج كردند . وي در قريه داريا ساكن و در همان جا وفات يافت .


241


امروزه ضريح و مقبره او مورد زيارت مردم و اهالي قرار مي گيرد ( 1 ) .


ابي سليمان داراني

عبدالرحمان بن احمد بن عطيه داراني از اولياء زُهاد بزرگ قرن سوم هجري ، اهل واسط و عراق بود كه در سال 235 هجري در اين قريه وفات يافت . فرزند او يعني سليمان نيز از عباد و زهاد قرن سوم هجري در سال 237 ق وفات يافت ( 2 ) . اكنون مقبره ابي سليمان داراني در آن جا مورد زيارت اهالي است ( 3 ) .


ضريح حزقيل

در قريه داريا ضريح « حزقيل ، مؤمن آل فرعون » كه در قرآن ( سوره غافر ) از آن ياد شده قرار دارد كه مورد زيارت اهالي است . بعضي گويند وي حزقيل بن بوري نبي است كه خداوند قومش را به سبب نافرماني به طاعون مبتلا كرد و آيات 243 سوره بقره را در مورد آنان نازل فرمود ( 4 ) .


قبر بلال حبشي

در قريه داريا قبري نيز به بلال حبشي مؤذن رسول خدا ( ص ) منسوب است . همان گونه كه در مبحث « باب الصغير » و قبر بلال حبشي گفته شد ، ابن كثير صاحب البداية والنهايه قبر وي را در قريه داريا مي داند زيرا او پس از ورود به شام در اين مكان اقامت گزيد و از دار دنيا رفت . ابن كثير قبري كه در باب الصغير به او منسوب است را قبر « بلال بن ابي درداء » قاضي دمشق مي داند ( 5 ) .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن حوراني ، همان كتاب ص 125 .

2 . ياقوت حموي ، معجم البلدان 2/431 .

3 . ابن بطوطه ، الرحله ص 70 .

4 . محمد بن علي العظيمي الحلبي ، تاريخ حلب ص 63 .

5 . ر ـ ك به ص از كتاب حاضر .


242


4 ـ قرية المَنيحَه = قبر سعد بن عُباده خزرجي

قريه « مَنيحَه » در شرق دمشق قرار دارد كه در حدود چهار كيلومتري آن قبر « سعد بن عُباده خزرجي » رئيس قبيله خزرج و صحابي بزرگ رسول خدا ( ص ) مي باشد . سعد بن عُباده نخستين كانديداي خلافت از انصار در سقيفه بني ساعده بود ـ كه پس از رحلت پيامبر ( ص ) به رغم نص آشكار و ماجراي غدير خم ـ براي تعيين جانشيني او تشكيل شد . وي در اين سقيفه مورد آزار عمر بن خطاب ، قرار گرفت . او كه با ابوبكر نيز بيعت نكرد مي گفت به خدا سوگند با شما بيعت نمي كنم و تمامي تيرهايم را به سوي شما پرتاب و نيزه ها را از خون خود سرخ كرده و شما را با خاندان و تمامي كساني كه مطيع شما هستند مي كشم ، ولو اينكه جن و انس پشتيبان شما باشند ، بيعت نمي كنم تا به سوي پروردگارم بشتابم ( 1 ) .

سرانجام سعد بن عباده از مدينه تبعيد شد و تاوان مخالفت خويش را در دوران خلافت عمر بن خطاب پس داد . وي در اين زمان در حُوران ـ يكي از استانهاي شام و سوريه كنوني ـ سكونت يافته ؛ و به وسيله فردي كه از سوي عمر مأمور كشتن وي شده بود به قتل رسيد ( 2 ) . بعدها قتل او را گردن جنيان انداختند . شعر معروفي نيز در مورد قتل او منسوب به جنيان منابع مضبوط است ( 3 ) . مقبره او امروزه مورد زيارت اهالي قريه است . اين قبر داخل مسجدي است و كتيبه اي نيز به خط كوفي ديده مي شود كه بر آن نوشته است « هذا قبر سعد بن عبادة رئيس الخزرج » .


5 ـ قريه بيت أرانِس = قبر كناز صحابي

يكي از قريه هاي اطراف دمشق است كه اكنون به « بيت رانِس » مشهور مي باشد . در اين قريه ، قبر « ابي مَرثَدْ و ثار بن الحصين » يكي از صحابه رسول خدا ( ص ) و معروف به « كنّاز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن اثير ، الكامل في التاريخ 2/331 ، ابن سعد ، طبقات الكبري 3/616 .

2 . ابن عبدربه ، العقد الفريد 5/14 .

3 . پيشين ، همان جا . قريه منيحه به « ابوالعباس وليد بن عبدالملك بن خالد بن يزيد المنيحي » منسوب است ( ياقوت حموي ، معجم البلدان 5/217 ) .


243


الصحابي » قرار دارد ( 1 ) . امروزه قبر او در شمال اين قريه مورد زيارت اهالي قرار مي گيرد .


6 ـ قريه دير مُرّان = قبر تميم الداري انصاري

اين قريه در نزديكي دمشق قرار داشته و قبر « تميم الداري بن حبيب الانصاري » ، صحابي بزرگ رسول خدا ( ص ) در آن مي باشد . وي از اهل صفّه و از زهاد و علماء و صحابه بوده ، و كرامات زيادي از او نقل شده است ( 2 ) . قبر او بسيار معروف و گنبد و بارگاهي زينت بخش آن است .


7 ـ قريه البجدليه = مقام بايزيد بسطامي

در جنوب دمشق قرار دارد و مقام « بايزيد بَسْطامي » ، عارف و صوفي مشهور در آن واقع شده است . وي در اين مكان به رياضت و عبادت مي نشسته است . اكنون جايگاه و عبادتگاه بايزيد بسطامي مورد توجه مردم دمشق مي باشد ( 3 ) .


8 ـ شهرك صيدنايا = دير صيدنايا

اين شهرك در بيست كيلومتري شمال دمشق واقع است . « دير صيدنايا » كه محل حضور حضرت مريم بوده اكنون با نام « كنيسه مريم عذراء » در اين شهرك مورد توجه مسيحيان و حتي مسلمانان مي باشد ( 4 ) .



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ياقوت حموي ، همان كتاب 1/519 ؛ ابن حوراني ، همان كتاب ص 137 .

2 . ابن حوراني ، همان كتاب ص 132 .

3 . پيشين ص 137 .

4 . فارس دارقيو ، وصف دمشق ص 63 ـ 66 .


244


9 ـ قنيطره و جولان

جولان منطقه اي است كه در آخرين نقطه غرب و شمال غربي استان حوران قرار داشته و از لحاظ تقسيمات كنوني ايالتي سوريه ، جزو استان قنيطره است . جولان از مناطق مشهور و قديمي شام بوده و در دوران قديم به آن « تراكونيت » مي گفتند . اين منطقه از دامنه جبل شيخ تا وادي يرموك امتداد مي يافته و شهر كنوني قنيطره يكي از شهرهاي آن بوده است ( 1 ) . در عصر حاضر جولان تنها به تپه هايي اطلاق مي شود كه در اين منطقه به اشغال اسرائيل درآمده است .

قبل از تجاوز اسرائيل ، استان قنيطره 153 هزار نفر جمعيت داشته است . وقتي رژيم صهيونيستي به اين مكان تجاوز كرد اهالي آن را به زور بيرون راند ؛ تنها پنج روستا از اين منطقه را گرفته بودند كه نيروهاي امت واحده رسيده و نگذاشتند به پيشروي خود ادامه دهد . اكنون جمعيت اين روستاها به شانزده الي بيست هزار نفر مي رسد كه همه آنان زير فشار اسرائيلي ها هستند ، زمين هاي زراعي آنان گرفته شده و محصولات ايشان را ارزان مي خرند .

اگر اهالي اين پنج روستا كه امروزه در اشغال صهيونيستها قرار دارد به داخل سوريه بيايند ديگر اجازه برگشت ندارند . در يكي از روستاها تپه اي به نام « صراع » وجود دارد كه تنها حدود پانصد متر با نيروهاي اسرائيلي فاصله دارد . اقوام اين طرف اگر بخواهند از مردم آن طرف خبردار شوند بايد به كنار اين تپه بروند . روستاهاي اشغال شده عبارتند از : القجر ، عين قيناع ، سعد ، بقعاث ، مجدالشمس .

محله ها و روستاهايي كه به وسيله اسرائيل از بين رفته 142 روستا و شهر بوده است ، اكنون چهل محله و پنج روستا بانضمام تپه هاي جولان همچنان در اشغال صهيونيستها است .

استان قنيطره نسبت به ساير مناطق سوريه از موقعيت جغرافيايي بهتري برخوردار است . آب آن فراوان و محصولات آن متنوع و در طول سال حدود 750 تا 1000 ميليمتر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ياقوت حموي ، معجم البلدان 2/188 ؛ المعجم الجغرافي للقطر العربي السوري 1/502 .


245


بارندگي دارد . فاصله اين منطقه تا درياي مديترانه شش كيلومتر است . زمينهاي شمال سوريه بيش از دو هزار متر از سطح دريا ارتفاع دارند ولي زمينهاي اين منطقه تنها داراي دويست متر ارتفاع مي باشند ( 1 ) . با توجه به اين موقعيت جغرافيايي مطلوب و همچنين اشراف تپه جولان بر كل استان قنيطره ، اهداف شوم اسرائيل مبني بر تجاوز و اشغال اين اراضي بخوبي روشن و آشكار مي گردد .

متأسفانه اكنون شهر قنيطره بكلي خراب شده است . خانه هايي كه با بتون آرمه و سنگ ساخته و بنايي بسيار مستحكم داشته اند ، همگي با مواد انفجاري و بلدوزرهاي اسرائيلي تخريب گشته اند . در وسط شهر بيمارستان دو طبقه جولان است كه متأسفانه از تخريب عمال جنايتكار رژيم صهيونيستي در امان نمانده و جز ديواره ها بقيه قسمتهاي آن تخريب شده است .

در نزديكي مرز كنوني منطقه قنيطره با رژيم صهيونيستي ، قبرستان شهداي اين تجاوز ددمنشانه قرار دارد . اين شهداء مربوط به سالهاي 1972م و 1974م مي باشند كه بسياري از آنان غير نظامي بوده و چند قبر متعلق به افراد مسيحي نيز در آن ديده مي شود ، چون نيمي از مردم آن منطقه مسيحي بوده اند .





ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اطلاعاتي كه در اين مورد ارائه شده از سخنان آقاي محمدعلي فرماندار قنيطره مي باشد كه در نشستي حضوري عنوان شده است . همچنين براي اطلاع بيشتر از چگونگي اشغال اين منطقه بدست اسرائيل ر ـ ك به منابع بخش اول كتاب حاضر .


246



| شناسه مطلب: 77469