بخش 11
بخش دوم : تاریخ و اماکن زیارتی و سیاحتی سایر استان های سوریه فصل یازدهم : استان حلب ( 1 ) موقعیت جغرافیایی و تاریخی حلب الف ـ اماکن زیارتی و مذهبی حلب 1 ـ مشهدالحسین ( ع ) مسجد النقطه 2 ـ مشهد المحسن بن الحسین ( ع ) 3 ـ قبر ابن شهر آشوب 4 ـ قبر عمرو بن صلاح و مقابر بنی زهره 5 ـ آرامگاه و مقبره حضرت زکریای نبی علیه السلام 6 ـ قبر مَعْروف بن جُمَر از نوادگان امام صادق ( ع ) ب ـ اماکن سیاحتی و تاریخی حلب 1 ـ قلعه تاریخی و نظامی حلب 1/1 ـ قصر دارالاماره سلطان 2/1 ـ زندان قلعه 3/1 ـ حمامهای قلعه 4/1 ـ جامع کبیر قلعه 5/1 مقام ابراهیم ( ع ) و رأس یحیی ( ع ) ج ـ مساجد تاریخی حلب 1 ـ مسجد اموی یا جامع کبیر 2 ـ جامع توته 3 ـ سایر مساجد تاریخی حلب
|
253 |
|
موقعيت جغرافيايي و تاريخي حلب
« حلب » دوّمين شهر پر جميعت سوريه پس از دمشق است كه در شمال اين كشور و به فاصله 280 كيلومتري دمشق قرار دارد .
حَلَبْ در لغت به معناي شير دوشيده و مترادف با حليب است . وجه تسميه آن نيز اين است كه چون ابراهيم عليه السلام در روزهاي جمعه از گوسفندانش شير دوشيده ، به فقرا صدقه مي داد ، آنان مي گفتند « حلب ، حلب » و لذا رفته رفته ، اين نام بر شهر اطلاق شد ( 1 ) .
بعضي گويند حلب و حمص و برذعه برادراني از « بني عمليق » بوده اند كه هر يك از آنان شهري ساخته و به نام خويش خوانده اند حلب جزو اقليم چهارم بوده و آن را از مشهورترين منطقه شام كه از سي قرن قبل از ميلاد داراي تمدن عظيمي بوده دانسته اند .
در ذكر باني و پايه گذار حلب اختلاف است ولي بيشتر مورخان آن را به فرزندان عمليق و عماليق نسبت داده اند . بعضي نخستين ساكنان آن را فرزندان حام بن نوح دانسته اند ( 2 ) . اين شهر شاهد سكونت اقوام حيثون ، آشوري ها ، مصري ها ، يوناني ها و رومي ها بوده است ( 3 ) . لذا هر يك از اين اقوام آن را به نامي مي خوانده اند ، حيثون آن را « حلبا و حلباس » ، آشوريان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ياقوت حموي ، همان كتاب 2/282 ؛ ابن شحنه ، الدر المنتخب في تاريخ مملكة الحلب ص 26 ؛ تيودور بيشوف ، تحف الانباء في تاريخ حلب الشهباء ص 8 .
2 . تيودور بيشوف ، همان كتاب ، ص 8 .
3 . مآخذ پيشين ، همان جا ؛ ابن بطوطه ، الرحله 53 ؛ ابن عديم ، زبدة الحلب من تاريخ الحلب ص 1 ـ 15 .
|
254 |
|
« حلوان » ، يونانيان « باروا » و مصريان آن را « حلب » خوانده اند .
در قرون اسلامي اين شهر به « حلب الشهبا » معروف بوده و اكنون نيز گاهي اين نام در تحقيقات جديد بكار مي رود ( 1 ) . حلب در سال هفدهم هجري به دست « اباعبيده بن جراح » و به فرماندهي « عياض بن غنم فهري » به صلح فتح شد . شهر ، در آن زمان هفت دروازه داشته و پيرامون آن ديواري محكم كشيده شده بود ( 2 ) . پس از فتح اين شهر به وسيله مسلمانان ، مسيحيان به حفظ كليساها و انجام آداب و رسوم خود مجاز شدند ولي بعضي از كنائس آنان با صلح ، به مسجد تبديل شد .
حلب در قرون چهارم و پنجم ـ كه در دست بني مرداس از حمدانيان ـ قرار گرفت ، رونق بسزايي يافت . « سيف الدوله حمداني » آن جا را پايتخت و محل حكومت خويش قرار داده ، به عمران و آباداني آن همت گماشت . در اين دوران شهر حلب ، همواره مورد طمع روميان بوده و بويژه قلعه بسيار مستحكم آن بعنوان مقر فرماندهي سيف الدوله ، موقعيت خاص نظامي و استراتژيك داشته است . اين قلعه يك بار به وسيله « ناكفور فوكاس » بعنوان ـ امپراطور روم ـ تسخير گشت .
در دوران ايوبي ها ، حلب يكي از پايگاههاي مهم نظامي آنان در جنگهاي مسلمانان عليه صليبي ها بوده و حتي يك بار نيز تسخير گشته است . در دوره مغول به تصرف قواي آنان در آمده و بيشتر آن ويران شدو باز در دوران تيمور دستخوش تخريب و ويراني گشت ( 3 ) .
در دوران عثماني اين شهر دوباره رونق گرفته و يكي از مراكز نظامي و مهم آنان شد ولي پس از جنگ جهاني اول مستعمره فرانسه گرديد . اكنون شهر حلب با آثار فراوان تاريخي خود يكي از مراكز توريستي و بسيار جذاب براي جهانگردان است . شايان گفتن است كه اين شهر در گذشته يكي از مراكز شيعه بوده و نفوذ تشيع در آن را بايد به دوران ابوذر غفاري و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر ـ ك به پيشين ص 7 الي 10 ؛ عفيف البهنسي ، الشام الحضاره ص 152 ـ 153 .
2 . ر ـ ك به ابن عديم ، بغيه الطلب في التاريخ الحلب ، تحقيق سهيل زكار ص 11 به بعد .
3 . محمد راغب الطباخ الحلبي ، اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء جلد دوم و سوم ؛ تيودور بيشوف همان كتاب ص 17 به بعد .
|
255 |
|
حضور وي در شام يا هجرت آل ابي شعبه از عراق به آن سرزمين باز گردانيد . در دوره بني حمدان و بني مرداس تا حدودي فاطمي ها شيعه را در اين شهر گسترش دادند . متاسفانه در طول تاريخ ، جمعيت شيعه اين شهر بخاطر قتل و عام آنان به وسيله حكومتهاي متعصب از بين رفته ( 1 ) و اكنون نيز بيشتر مردم آن سني بوده و شيعه چنداني ندارد . همچنين مسيحيان نيز در اقليت هستند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر ـ ك : شيخ ابراهيم نصرالله ، حلب و التشيع ، مؤسسه الوفاء ، بيروت 1403 ص 150 به بعد .
|
256 |
|
الف ـ اماكن زيارتي و مذهبي حلب
1 ـ مشهد الحسين ( ع ) = مسجد النقّطه
يكي از اماكني كه نزد شيعه اهميت بسزائي دارد ، « مشهد الحسين ( ع ) » يا « مسجد النقطه » است . اين مكان يادآوره خاطره تلخي در تاريخ تشيع است . هنگامي كه كاروان اسرا و سرهاي شهداي كربلا از سرزمين عراق به منطقه شمالي شام يعني حلب رسيدند ، در كنار تپه يا كوهي به نام جوشن ( 1 ) ـ در غرب حلب ـ كاروان يك شب متوقف شد تا لَختي بياسايد و دوباره حركت به سوي دمشق را صبحگاهان از سر گيرد . نگهبانان و حاملان سرهاي مقدس نيز به استراحت نشسته و سر مبارك امام حسين ( ع ) را بر صخره اي قرار دادند . هنگام طلوع آفتاب كه سر مقدس را برداشتند ، چند قطره اي خون بر اين صخره يا سنگ جاري گشته بود . پس از حركت كاروان ، مردم حلب از اين مسأله خبر يافته و اطراف آن قطرات خون ، جمع شده و به عزاداري و شيون و زاري بر كشتگان كربلا و نواده رسول خدا ( ص ) پرداختند .
بر اساس روايات شيعه ، همه ساله در روز عاشورا آن خون بر سنگ مي جوشيد و توجه بسياري از مردم شام را بخود جلب كرده بود تا اينكه عبدالملك بن مروان اموي دستور انتقال سنگ را از آن نقطه داد و از آن پس اثري از آن ديده نشد . بعدها سيف الدوله حمداني شيعه بر مكان آن سنگ ، حجره و جامعي ساخت و آن را مسجد النقطه ناميد ( 2 ) . مشهد الحسين ( ع ) امروزه در شهر حلب معروف و مورد زيارت اهالي و زائران حضرت زينب ( س ) ـ كه از طريق تركيه و مرز زميني به سوريه مي روند ـ قرار دارد . محل مشهد الحسين ( ع ) اكنون به « حيّ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آن را بدين علت جوشن ناميده اند كه شمر بن ذي الجوشن سر مبارك امام حسين ( ع ) را بر اين تپه گذاشته بود ( ابن شحنه ، الدر المنتخب ص 85 ) .
2 . بنگريد ، عبدالرزاق مقرم ، مقتل الحسين ص 444 ؛ عبدالله حجاز ، معالم حلب الاثريه ص 136 ؛ كامل غزي ، نهر الذهب في تاريخ الحلب 2/209 ؛ ابراهيم نصرالله ، حلب و التشيع ص 31 ؛ خيرالدين اسدي ، احياء حلب و اسواقها ص 176 .
|
257 |
|
الانصاري » مشهور و سمت پل هوايي است تپه جوشن نيز به رغم اينكه خانه هاي متعددي بر فراز آن ساخته شده است ولي همچنان باقي است . مكان مشهدالحسين ( ع ) سمت راست خيابان اصلي و حدود پنجاه متر بالاتر از آن است كه صحن بزرگي داشته و بر در ورودي ، نام اين مكان بر روي سنگي حجاري شده است .
در انتهاي صحن و حياط در ديگري است كه به داخل شبستان و محل اصلي مشهد مرتبط است ، بر در ورودي آن كتيبه اي به خط كوفي است كه بر آن نوشته شده است « هذا مقام و مشهد الحسين ( ع ) » و پائين آن نيز نام سيف الدّوله حمداني به عنوان سازنده اين بنا به چشم مي خورد . پس از ورود ؛ به شبستان ديگري مي رسيم كه در انتهاي آن ايواني قرار دارد و كنار آن ضريحي كوچك به ابعاد 5/1×1 متر و به رنگ زرد ديده مي شود . در داخل آن سنگي بر روي استوانه اي قرار داده شده و اين جا همان مكاني است كه سر مقدس امام حسين ( ع ) در آن روز بر آن گذاشته شده و قطره هايي از خون بر آن ريخته است . هر چند كه رنگ قسمتي از سنگ متمايل به قرمز شبيه خون است ولي چنانچه گفته شده سنگ مذكور به وسيله وليد بن عبدالملك از آن جا برداشته شده است . نويسنده كتاب « حلب و التشيع » مي نويسد سنگ مزبور به مشهد الطرح يعني مشهد المحسن كه در صفحه بعد از آن سخن خواهيم گفت منتقل شده است ( 1 ) . در هر حال اين مكان بسيار مقدس و شريف بوده و يادآور مظلوميت اهل بيت رسول خدا ( ص ) در تاريخ است . شايان گفتن است در كنار اين ايوان ، جامعي ساخته شده كه بناي آن و نيز مشهدالحسين ( ع ) در سال 350 هجري به وسيله سيف الدوله ساخته شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ابراهيم نصرالله ، همان كتاب ص 31 .
|
258 |
|
عكس
|
259 |
|
2 ـ مشهد المحسن بن الحسين ( ع )
يكي ديگر از اماكن زيارتي شيعه در حلب ، « مقام محسن يا مشهدالمحسن بن الحسين ( ع ) » است . در اين مكان ، محسن فرزند امام حسين ( ع ) به خاك سپرده شده است . هنگامي كه كاروان اسرا در غرب حلب و در دامنه « كوه جوشن » به استراحت نشستند ، در جنوب مكاني كه سرهاي شهداء گذاشته شد ، همسر امام حسين ( ع ) ـ كه به روايتي باردار بوده ـ بر اثر سختيهاي راه و فشارهاي جسمي و روحي ، فرزندش سقط شده است . روايات ديگري حاكي است ، محسن كه طفلي شير خواره بوده در اين مكان وفات يافته است .
با توجه به اين كه نام اين فرزند محسن بوده و در هيچ يك از منابع تاريخي فرزند پسري از امام حسين ( ع ) به نام محسن گزارش نشده است به احتمال زياد بايد وي سقط شده باشد و اين كه مادرش او را محسن ناميده شايد به ياد فرزند سقط شده حضرت فاطمه ( س ) يعني محسن بوده است . در هر حال به گزارش ابن شحنه در سال 351 هجري « سيف الدوله حمداني » شبي در خانه خود ديد كه در يك نقطه شهر نوري به هوا برخاست ، چون صبح شد به محل مذبور شتافت و پس از حفاري آن مكان ، سنگي يافت كه بر آن نوشته شده بود « هذا قبر محسن بن الحسين بن علي ( ع ) » و لذا دستور داد تا مزار و مرقدي بر آن ساختند ( 1 ) . ياقوت حموي اين مكان را كه محل دفن سقط شده همسر امام حسين ( ع ) است « مشهد المحسن يا مشهد الدّكه » ناميده است ( 2 ) .
مقبره مذكور ، حدود سيصد متر بالاتر از مشهدالحسين ( ع ) يعني در سمت جنوب و به موازات آن بوده و ساختمان راديو تلويزيون حلب نيز در كنار آن قرار دارد . اين مكان نيز در دامنه تپه است و با عبور از پلكان طويلي مي توان بدان راه يافت . اين مشهد دو گنبد كوچك و نمايي قديمي دارد . بر سر در ورودي آن دو كتيبه به چشم مي خورد ، كتيبه بالاتر از سيف الدوله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ابن شحنه ، الدر المنتخب في تاريخ يملكه الحلب ص 85 ؛ كامل غزي ، نهر الذهب في تاريخ الحلب 2/278 .
2 . معجم البلدان 2/186 . كمونه حسيني وي را كودكي دانسته كه در آن جا از دنيا رفته است ( آرامگاههاي پاك خاندان پيامبر و صحابه و تابعين ، ترجمه عبدالعلي صاحبي ص 101 ؛ عبدالله حجاز ، معالم حلب الاشريه ص 139 . )
|
260 |
|
حمداني و دستور وي براي احداث بنا در سال 351 هجري ياد مي كند و كتيبه دوم نيز از تجديد بناي اين مكان به وسيله سلطان عبدالحميد عثماني در تاريخ 1314 قمري خبر مي دهد .
در سمت چپ ديوار بيروني ، كتيبه اي بسيار زيبا و خوانا به خط كوفي ديده مي شود كه به نورالدّين زنگي از امراي ايوبي مشهور دمشق تعلق دارد . در داخل شبستان و صحن نيز كتيبه هايي با نام « ملك ظاهر الدين بيبرس » يكي ديگر از امراي ايوبي با تاريخ 690 هجري و همچنين كتيبه اي با ذكر اسامي 14 معصوم از سيف الدوله ديده مي شود . در سمت چپ صحن ، شبستان كوچكي قبر محسن بن الحسين ( ع ) با ضريحي از آهن و پوشش سبز قرار دارد .
3 ـ مقبره ابن شهرآشوب ، عمروبن صلاح و قبور علماي بني زهره
اين مقبره كه در حدود بيست متري جنوب مشهد الحسين ( ع ) قرار دارد ، بسيار كوچك
|
261 |
|
و به وسيله نيم ديواره اي به ابعاد 5×5 متر احاطه شده است . در اين جا علماي بزرگي مدفون شده اند . بر اين قبور سنگ قبرهايي با خط كوفي از سده هاي سوم و چهارم هجري ديده مي شوند كه اغلب شكسته و منهدم شده و بر اين كتيبه ها نام آنان ذكر شده است . يكي از علما و مورخان بزرگ شيعه يعني « ابن شهرآشوب » صاحب كتاب معروف مناقب الائمه و « عمرو بن صلاح حلبي » يكي از زهاد و متصوفه بزرگ اسلام در اين چهار ديواري مخروبه كه توجه هيچ كس را به خود جلب نمي كند مدفون هستند . متأسفانه اين مكان بقدري متروك است كه حتي در ابتدا نگارنده اين سطور نيز تصور مي كرد آن جا خرابه و مزبله اي است و بي توجه از كنار آن گذشت ولي به لطف الهي و به علت كنجكاوي بيش از حدّ ، حقايق روشن گشت .
كمي پائين تر يعني در پنجاه متري جنوب اين مكان چهار ديواري كوتاه ديگري است كه در آن علماي بني زهره ـ از معروفترين قبايل قرن چهارم و پنجم هجري ـ بخاك سپرده شده اند . در اين جا نيز سنگهاي قبور آنان كه به خط كوفي آن سده هاست بسيار شكسته و منهدم شده بوده و بطور پراكنده بر آن قبور ريخته شده اند . در اين مقبره ، « بهاء الدين بن زهره بن احمد حلبي » ، « احمد حسين اسحاقي » ـ شاعر و اديب و حافظ قرآن ـ ، « ابن منير طرابلسي » ـ شاعر مشهور شام ـ و ابوالمكارم حمزه بن زهره حلبي صاحب الغنيه ـ متوفي 585 ق ـ مدفون هستند . متأسفانه اين مقبره كوچك نيز توجه هيچ كس را بخود جلب نمي كند .
|
262 |
|
4 ـ مقبره شهيد شيخ شهاب الدّين سهروردي
« شيخ شهاب الدين سهروردي » ، يحيي بن حبش بن اميرك ، شيخ اشراق ، حكيم الهي و بنيان گذار حكمت اشراق به سال 549 هجري در سهرورد ـ از توابع زنجان ـ بدنيا آمد . وي در دوران كودكي بر بيشتر علوم اسلامي و فلسفي احاطه يافت . در سالهاي بعد با ابداع طريقه اشراقي در فلسفه ، نسبت به بعضي از فلاسفه و قدما موضع گرفت ؛ لذا از جانب كساني كه طريقه اشراقي او مورد پسند آنان نبود ، به الحاد و زندقه متهم شد و حتي بعضي از علماي حلب ، خون او را مباح دانستند . شيخ شهاب الدّين در بسط و تشريح مسلك جديد خود در فلسفه و حكمت يعني مكتب اشراقي ، دهها كتاب و رساله به رشته تحرير درآورد .
حكمايي چون ملا صدرا ( صدرالمتالهين ) و ملاهادي سبزواري به پيروي و تشريح عقايد اين فيلسوف بزرگ پرداختند . شيخ شهاب الدين از عرفا و حكمايي است كه عده اي او را به شيعه منتسب كرده اند لذا بايد گفت علت قتل او علاوه بر ايجاد مكتب جديدي ـ بر اساس
|
263 |
|
فلسفه افلاطون و پيروي از فلاسفه ايران قبل از اسلام ـ مي تواند همين گرايشات او به شيعه باشد . شيخ شهيد بر اثر سعايت هايي كه از او نزد سلطان صلاح الدين ايوبي فرمانرواي ايوبيان مصر و شام و سردمدار مبارزه عليه صليبي ها شد به حبس افتاده و در سال 587 ق به شهادت رسيد .
اكنون مقبره اين شهيد در سمت شمال غربي ميدان باب الفرج ـ داخل جامع سهروردي قرار دارد . اين جامع بسيار كوچك بوده و كمتر در معرض ديد قرار دارد . در داخل شبستان و سمت چپ آن مقبره سهروردي است كه سنگ قبر كوچكي دارد . بر بالاي اين قبر شرحي مختصر از زندگي اين فيلسوف ايراني و مكان تولد و رشد او در ايران به نگارش در آمده است .
عكس
|
264 |
|
5 ـ آرامگاه و مقبره حضرت زكرياي نبي ( ع )
« حضرت زكرياي نبي ( ع ) » يكي از پيامبران الهي و آخرين انبياي عهد قديم بود . حيات او را ، شش قرن قبل از ميلاد دانسته و گويند در دوران ترميم « هيكل اورشليم » ـ كه به وسيله « نبوكدنصر » پادشاه بابل تخريب شده بود ـ مي زيسته است . زكريا و همسرش كه هر دو در پيري و كبر سن قرار داشتند به قدرت الهي صاحب فرزندي به نام يحيي شدند . خداوند در قرآن كريم از اين موضوع چنين ياد مي كند . « يا زَكَريّا اِنا نُبشْرك بِغُلامِ اسْمُه يَحْيي ( 1 ) . . . » ( اي زكريا ما تو را به فرزندي به نام يحيي بشارت مي دهيم . . . )
مرقد مطهّر حضرت زكرياي نبي در داخل شبستان « جامع الكبير » حلب ( 2 ) و در سمت چپ محراب قرار دارد . قبر او داخل ايواني است كه به وسيله ضريح محصور شده و در آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مريم /7 .
2 . ر ـ ك به ص از كتاب حاضر .
|
265 |
|
تابوتي چوبين با پوشش سبز ديده مي شود . ابتدا در اين مكان صندوقي بوده و نام زكريا بر آن ثبت شده و بعدها در مكان آن ، مقبره مذكور را ساخته اند . قبر حضرت زكريا امروزه مورد زيارت مردم حلب و زائران زينب كبري ( س ) قرار مي گيرد .
6 ـ قبر معروف بن جمر از نوادگان امام صادق ( ع )
معروف بن جمر يكي از نوادگان اسماعيل بن امام صادق ( ع ) است كه در سال 555 هجري بدنيا آمد . وي فردي شجاع ، متهور و از فرماندهان سپاه « ملك ظاهر بَيْبرَس » و از مجاهدين في سبيل الله بود كه سالهايي از عمر خويش را در ميدان جهاد عليه صليبي ها سپري كرد . اين مجاهد بزرگوار در سال 640 هجري در نبرد انطاكيه به شهادت رسيد .
قبر معروف بن جُمر در داخل سوق « الزرب » كه بزرگترين بازار مي باشد قرار دارد بازار ياد شده كه از كمي بالاتر از در قلعه آغاز و به « جامع كبير » حلب ختم مي شود . قبر او در حدود دويست متري داخل بازار و سمت چپ آن است كه پنجره اي از مرقد او به بيرون باز شده
|
266 |
|
است . امروزه اين قبر داخل مدرسه بسيار كوچكي است كه به وسيله « ملك ظاهر بيبرس » به سال 590 هجري ساخته شده است . در كنار قبر او كلاهخود و لوازم و ابزارهاي جنگي او نگهداري مي شود .
ب ـ اماكن سياحتي و تاريخي حلب
1 ـ قلعه تاريخي و نظامي حلب
در مركز شهر حلب ، در ميدان اصلي شهر قلعه اي بسيار عظيم و زيبا كه شايد از باشكوهترين و زيباترين قلاع جهان باشد ، چشم هر بيننده اي را مبهوت خود مي سازد . گرداگرد اين قلعه ، خندق و دره اي بزرگ است كه عمق آن به حدود صد متر و عرض آن به
|
267 |
|
دويست متر مي رسد . قلعه بر روي تپه اي ساخته شده و مساحتي حدود 375×373 متر مربع دارد . ارتفاع بالاي قلعه تا كف خندق حدود چهارصد متر است .
اين قلعه در اصل به روميان تعلق داشته ولي عمارت اصلي آن از آثار سيف الدوله حمداني ـ حاكم موصل ، حلب و رقه ـ در سده چهارم مي باشد .
بعضي گويند نخستين كسي كه قلعه حلب را بنا كرد سلوكوس بود ( 1 ) . اين قلعه يكي از استحكامات بسيار قوي و غير قابل نفوذ مسلمانان در مقابل نيروهاي رومي بوده و بعنوان مقر فرماندهي سيف الدوله از موقعيتي استراتژيكي برخوردار بوده است . ناكفور فوكاس فرمانده سپاهيان روم نيز يك بار قلعه را به تصرف خود درآورد . پس از دوران سيف الدوله ، سلاجقه شام و امراي ايوبي از اين قلعه بعنوان دژي مستحكم در مقابل نيروهاي صليبي بهره برده و تعميراتي نيز در آن انجام دادند .
متأسفانه در هجوم مغول به حلب اين قلعه نيز تقريباً تخريب شد ولي « اشرف بن قلاوون » آن را تجديد بنا كرد . قلعه ياد شده براي بار دوم به دست تيمور لنگ خراب شد ولي باز مورد بازسازي قرار گرفت . آخرين تعميراتي كه بر آن صورت گرفت در قرن سيزدهم و پس از آسيب هايي بود كه بر اثر زلزله به آن وارد آمد ( 2 ) . امروزه بر ديوارهاي درِ قلعه سوراخهاي فراواني ديده مي شود كه اثر گلوله و توپ است . اين امر بيانگر آن است كه قلعه مذكور در جنگ جهاني اول و درگيري هاي عثماني با دولتهاي اروپايي كاربردي نظامي و استراتژيك داشته است .
هم اكنون قلعه حلب يكي از اماكن و آثار تاريخي و سياحتي منحصر بفردي است كه بسياري از سياحان و جهانگردان را به سوي خود جذب مي نمايد . اين قلعه به وسيله پلي كه بر ستونها و پله هايي از سنگ استوار است با خارج از آن مرتبط مي گردد . در گذشته ، اين پل ، چوبي و متحرك بوده و به هنگام لزوم باز يا بسته مي شده است . طول آن حدود پنجاه متر و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تيودور بيشوف ، تحف الانباء في تاريخ حلب الشهباء ص 196 ؛ كامل غزي ، نهر الذهب في تاريخ الحلب 2/23 الي 36 ؛ عبداله حجاز ، معالم الحلب الاثريه ص 13 .
2 . تيودور بيشوف ؛ همان كتاب ص 196 ؛ كامل غزي ، همان كتاب 1/9 .
|
268 |
|
در انتهاي آن ، درِ اصلي قلعه قرار دارد ؛ كه بسيار بزرگ و عظيم با دو برج ديدباني به ارتفاع دوازده متر و عرض چهار متر است و ديواره هاي آن از سنگ هاي كوهيِ تراشيده شده است .
بر سر در ورودي ، كتيبه اي بسيار بزرگ و طولاني به خط كوفي قرن پنجم ـ از دوران سيف الدوله ـ و در كنار آن كتيبه اي ديگر كه از تجديد بناي سلطان اشرف غوري خبر مي دهد ديده مي شود . شايان گفتن است قبل از اين در ، برج متقدم كه در سال 1507 ميلادي ساخته شده قرار دارد . پس از در اصلي ، هر يك از راهروهاي پرپيچ و خم و تاريك داراي دري هستند كه اوّلين آن « باب الحيات » و دوّمين آن « باب الاسدين » ( شعار دولت ايوبي ) مي باشد . پس از طي مسافتي طولاني و پرپيج و خم به داخل قلعه راه يافته و اين آثار و ابنيه را در آن مي بينيم :
|
269 |
|
عكس
|
270 |
|
1 ـ قصر و دارالاماره سلطان
در قسمت بالاي قلعه ، سالن بزرگي به ابعاد 30×30 متر و ارتفاع پانزده متر قرار دارد كه « قصر الضيافه سلطان سيف الدوله » بوده است . اين عمارت تا حدودي شبيه « سالن عالي قاپوي اصفهان » است ؛ داراي سقفي بسيار زيبا از فسيفساء و منبت كاري شده از آثار هنري دوران ايوبي است .
2 ـ زندان قلعه
كمي بالاتر از « دارالاماره » و « قصر الضيافه » ، در سمت راست ، درِ كوچكي است كه پس از عبور از راهرويي به زيرزمين و در حقيقت به زندان مخوف قلعه راه مي يابيم . زندان از دو قسمت تشكيل شده است ، اولي كه زير زميني وسيع با دو سالن بزرگ مي باشد و قسمت بعدي كه به وسيله پله اي بسيار باريك به آن راه است ، اين جا مكاني عميق تر و بسيار وحشتناك و تاريك است كه هيچ روزنه و نوري ندارد . گويا اين زندان براي مجرمان و يا افراد خطرناك با جرائم سنگين تر بوده است .
4 ـ حمام هاي قلعه
پس از زندان قلعه ـ در سمت چپ ـ يك حمام عمومي است كه تا حدودي سالم مانده است . اين حمام براي استفاده سربازان در نظر گرفته شده و كمي بالاتر از آن ـ در سمت راست ـ حمام سلطنتي ديده مي شود كه مخصوص فرمانده و يا فرماندهان بوده و اكنون نيز سالم باقي مانده است .
5 ـ جامع كبير و جامع صغير قلعه
دو مسجد در قلعه وجود دارد . اولي « جامع الصغير » و دومي « جامع الكبير » ساخته قرن هفتم هجري ( دوران ايوبي ) است كه در انتهاي قلعه قرار دارد . بر بالاي در ورودي جامع كبير كتيبه اي از سال 610 بنام صلاح الدين ايوبي ديده مي شود . اين جامع كه همزمان با جامع
|
271 |
|
الصغير ساخته شده داراي صحن ، شبستان و محرابي است و اطراف آن نيز با ستونهاي سنگي مسقف گشته است .
گنبدي نيمه مخروبه و مأذنه اي بزرگ بر فراز آن قرار يافته است . كتيبه ديگري نيز بر ديواره جنوبي جامع با اين عنوان ديده مي شود « اَمَر بِاِنْشاءِ هذا المَسْجدِ ، مَلكِ عادل نورالدين محمود بن زنگي و اَحسن خاتِمَته سنه 563 » .
6 ـ مقام ابراهيم ( ع ) و رأس يحيي ( ع )
در راهروي ورودي قلعه ـ در سمت راست ـ ايواني است كه داخل آن صورت قبر و صندوقي قرار دارد . گويند پاره اي از سر حضرت يحيي ( ع ) فرزند زكريا ( ع ) در آن بوده است . اين صندوق در سال 435 هجري كشف شده و مكان آن به مقام ابراهيم ( ع ) و مقام خضر نيز معروف و در كنار آن نيز « باب الجنان » يا « مشهد علي ( ع ) » است . وجه تسميه آن به مشهد عـلي ( ع ) بخـاطر سنـگ نبشته اي است كه ياقوت حموي گويد خط علي بن ابيطالب ( ع ) است ( 1 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . معجم البلدان 2/284 .
|
272 |
|
ج ـ مساجد تاريخي حلب
1 ـ مسجد اموي يا جامع الكبير
يكي از مساجد بسيار قديمي و تاريخي شهر حلب « جامع الكبير » يا « مسجد اموي » است . در ابتدا مكان آن به كنيسه بزرگ روم تعلق داشته و پس از فتح حلب به وسيله مسلمانان به مسجد تبديل گشته است . بناي كنوني مسجد مذكور از دوران « وليد بن عبدالملك اموي » است كه همزمان با جامع اموي دمشق ساخته شده و « سليمان بن عبدالملك » نيز آن را تكميل كرده است . هر چند بناي آن از لحاظ زيبايي به جامع اموي دمشق نمي رسد ولي نمونه كامل و مظهري از معماري اسلامي ( در قرن اول هجري ) است كه
|
273 |
|
بر خلاف جامع اموي دمشق ، معماري رومي در آن تأثيري نداشته و مهندسان رومي در ساخت آن دخيل نبوده اند .
اين جامع در سال 315 هجري پس از فتح شهر به وسيله « ناكفور فوكاس » ـ امپراطور روم ـ به آتش كشيده شد و « سيف الدوله حمداني » پس از باز پس گيري شهر دوباره آن را ترميم كرد . در دو مرتبه ديگر ، يكي در دوره زنگيان و ديگري در دوره مغول نيز دچار آتش سوزي شده و دوباره بازسازي شده است ( 1 ) . مأذنه آن كه 45 متر ارتفاع دارد در سال 1090 ميلادي ترميم شده ( 2 ) . اين مسجد داراي چهار در اصلي به نامهاي « باب النحاسين » ، « باب الجراكسه » ، « باب المساميريه » و « باب سوق الطيبه » بوده كه اكنون تنها دو باب آن مورد استفاده است .
جامع كبير در نزديكي قلعه حلب و كنار بازار اصلي اين شهر ( سوق الذرب ) قرار داشته و نماي آن از بالاي قلعه ديده مي شود . اين مسجد كه تا حدودي شبيه جامع اموي دمشق است ؛ داراي صحني بزرگ بوده و ديواره هاي مسجد را از سنگ هاي تراشيده شده تشكيل مي دهند . دو قبه وسط صحن وجود دارد كه شبيه قبه هاي صحن جامع اموي دمشق است ، مأذنه زيباي آن بصورت چهار گوش بوده و در كنار در ورودي و سمت شمال غربي جامع قرار دارد .
در سمت جنوب صحن ، شبستان بسيار بزرگ و زيبايي قرار دارد كه داراي منبري چوبين و منبت كاري شده است . بر بالاي محراب ، كتيبه اي به نام « منصور قلاوون » و كتيبه ديگر از سال 740 هجري ـ در سمت راست منبر ـ ديده مي شود . در سمت چپ منبر و محراب ، مرقد مطهر « زكرياي نبي ( ع ) » است كه در حجره اي به وسيله ضريحي آهني محصور شده است . سقف شبستان بر ستونهاي متعددي استوار گشته و بنظر نمي رسد از آن دوران يعني قرن هشتم به بعد تعميراتي در آن صورت گرفته باشد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ابن شحنه ، الدر المنتخب في تاريخ مملكة الحلب ، باب نهم ؛ ابن بطوطه ، الرحله ص 52 ، محمد كردعلي ، خطط الشام 6/49 ؛ محمد راغب الطباخ الحلبي ، اعلام النبلاء بتاريخ الحلب الشهباء 2/69 . كامل غزي ، همان كتاب 2/180 .
2 . عفيف البهنسي ، الشام الحضاره ص 158 .
|
274 |
|
2 ـ جامع توته
شايد جامع توته از لحاظ قدمت ، قديمي تر از جامع كبير حلب باشد ولي مسجدي است كوچك و چندان مورد توجه نيست . اين جامع نخستين مسجدي بوده كه پس از فتح حلب توسط مسلمانان ، به سال شانزده هجري بنا شده است . نامهاي ديگر آن « جامع عمري » ، « جامع غضائري » و « جامع شعيبه » است . در دوران زنگي ها به سال 545 هجري و در عصر مماليك به سالهاي 804 هـ و 972 هـ مورد تعمير قرار گرفته ( 1 ) و نماي آن همچنان از آن دوران باقي است . جامع توته در سمت شمال جامع كبير و حدود يكصد متري آن در كنار ميداني واقع شده است .
3 ـ ساير مساجد حلب
اين شهر بعلت اينكه در دوران « سيف الدوله » و همچنين « ايوبيها و زنگيها » در تاريخ شام نقش بسيار مهم و قابل توجهي داشته همواره توجه خاصي به آن مبذول و مساجد و ابنيه هاي فراواني در آن احداث گشته است . غير از دو مسجد قديمي كه ذكر شد ، ساير مساجد حلب ساخته قرون ششم به بعد مي باشند كه در اين جا به ذكر نام و سال بناي آنها اشاره مي كنيم .
1 ـ جامع دباغه : از دوران ايوبي بوده و در ميدان سبع بحرات واقع است .
2 ـ جامع مقامات : بناي 703 هجري است .
3 ـ جامع طنبغا : بناي 723 هـ به وسيله علاءالدين طنبغا امير مملوكي در ميدان نمك ساخته شده است .
4 ـ جامع ابن : بناي 707 هـ در زقاق الطويل مي باشد .
5 ـ جامع رومي : در سال 768 به وسيله منگلي بغانائب مملوكي حلب ساخته شد .
6 ـ جامع زكي : بناي سال 700 هجري است ( 2 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل غزي ، همان كتاب 2/71 و 87 و 152 ؛ خيرالدين اسدي ، احياء حلب و اسواقها ص 94 .
2 . پيشين ، همان جا ؛ خيرالدين اسدي ، همان كتاب ص 133 ؛ عبدالله حجاز ، همان كتاب ص 61 ـ 78 ـ 100 .