بخش 3

6 . مسیر حرکت کاروان از تهران به دمشق الف ) مسیر هوایی ب ) مسیر زمینی یک ـ مسیر ایران تا مرز ترکیه دو ـ مسیر مرز ترکیه تا مرز سوریه سه ـ مسیر مرز سوریه تا دمشق 7 . ادیان و فرقه های مذهبی سوریه 8 . اطلاعات متنوع و کوتاه سوریه 9 . مکان های تاریخی و زیارتی سوریه 10 . بلندی های جولان ( مناطق اشغالی اسرائیل ) 11 . استان های سوریه ( بر اساس تقسیمات اداری ) 3 . اماکن زیارتی و تاریخی دمشق * فصل اول : آشنایی با دمشق دروازه های تاریخی دمشق * فصل دوم : بارگاه حضرت زینب 1 . شخصیت حضرت زینب ( علیها السلام ) الف ) ولادت ب ) القاب و کنیه ج ) از ولادت تا کوفه د ) فرزندان 2 . مصائب حضرت زینب ( علیها السلام ) الف ) شهادت پدر ( علی ( علیه السلام ) ب ) حرکت از مدینه به مکه ج ) حرکت از مکه به کربلا د ) شهادت امام حسین ( علیه السلام ) هـ ) از کوفه به شام ( دمشق ) و ) ورود به دمشق ز ) از دمشق به کربلا و مدینه ( اولین سیاه پوشی ) ح ) عزاداری در مدینه و واقعه


50


تعداد استان ها 14 استان 30 استان

ميانگين سن مردان 65 سال ، زنان 69 سال مردان 71 سال ، زنان 73 سال

شهرهاي مهم حَلب ، حُمص ، لاذقيه ، حماة مشهد ، اصفهان ، تبريز ، شيراز

6 . مسير حركت كاروان از تهران به دمشق

الف ) مسير هوايي

زمان پرواز در مسير هوايي تهران ـ دمشق حدود 2 ساعت و 45 دقيقه و برگشت آن از دمشق به تهران ، حدود 15 دقيقه ، كمتر طول مي كشد .

ب ) مسير زميني

مسير حركت زميني كاروان زيارتي ايران به سوريه ، در حال حاضر ، از ايران به تركيه و از تركيه به دمشق با اتوبوس صورت مي گيرد . طبق مصاحبه اي كه با رانندگان سوريه انجام شده ، كيلومترهاي بين شهرهاي ايران ، تركيه و دمشق تقريبي بوده و با كمي اختلاف ذكر شده است .

يك ـ مسير ايران تا مرز تركيه

* تهران ـ كرج : 35 كيلومتر

* كرج ـ قزوين : 95 كيلومتر

* قزوين ـ زنجان : 140 كيلومتر

* زنجان ـ تبريز : 260 كيلومتر

* تبريز ـ مرند : 50 كيلومتر

* مرند ـ باكو : 180 كيلومتر

* باكو ـ مرز بازرگان : 27 كيلومتر


51


دو ـ مسير مرز تركيه تا مرز سوريه

* گمرك تركيه ( گل بلاغ ) ـ دبا يزيد : 35 كيلومتر

* دُبايزيد ـ آغري : 100 كيلومتر ( 1 )

* آغري ـ پاتنوس : 80 كيلومتر

* پاتنوس ـ عادل جواز : 65 كيلومتر

* عادل جواز ـ بِتْليس : 80 كيلومتر

* بِتْليس ـ دِيار بَك : 200 كيلومتر

* ديار بَك ـ ساني اورفا ( مقام عُرَفا و شهر حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) ) : 125 كيلومتر

* ساني اورفا ـ قاضي عَنتب : 120 كيلومتر

* قاضي عَنتب ـ شهر مرزي كليس : 50 كيلومتر

سه ـ مسير مرز سوريه تا دمشق

* گمرك سوريه ( باب السّلام ) ـ اعزاز ( اولين شهر مرزي ) : 10 كيلومتر

* اعزاز ـ حلب : 50 كيلومتر

* حَلب ـ حماة : 127 كيلومتر

* حماة ـ حِمص : 35 كيلومتر

* حِمص ـ دمشق : 155 كيلومتر

7 . اديان و فرقه هاي مذهبي سوريه

الف ) مسلمانان : مسلمانان اين كشور 86% جمعيت كل كشور را تشكيل مي دهند كه عبارتند از : فرقه هاي سني ( 70% ) ، علويان ( 12% ) و دروزي ها ، اسماعيلي ها و شيعه ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قبلا از شهر دُبايزيد به دمشق ، مسير ديگري بوده كه از طرف شهر چالدران و كنار درياچه وان ، صورت مي گرفت ؛ اما اكنون اين مسير به جهت ناامن بودن گردنه ها ، براي ايرانيان ممنوع است .


52


كه مجموعاً 4% مي باشند . ( 1 )

* علويان خود را شيعه اثني عشري دانسته و به اعتقادات آنان پاي بندند . علويان ، پست هاي حسّاس سوريه را در دست دارند . بنيان گذار مذهب علوي ، فردي به نام « ابوشعيب محمد بن نصير نميري » بوده است ؛ به همين دليل ، اين طايفه را « نصيري » نيز مي گويند .

ب ) اقليت هاي غير مسلمان : مسيحيان 14 درصد كل جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند و به دو بخش اساسي ارتدوكس و كاتوليك تقسيم مي شوند . ( 2 )

8 . اطلاعات متنوع و كوتاه سوريه

* بلندي هاي جولان ( هضبة الجولان ) كه جزو خاك سوريه است ، امروز ( پس از جنگ با اسرائيل در سال 1967 م ) در تصرّف كشور اسرائيل است .

* حافظ اسد ، خود علوي بود ( و شايد بشّار اسد نيز علوي باشد ) .

* خدمت سربازي در سوريه اجباري است .

* نخست وزير و تشكيل دولت در سوريه ، به وسيله رييس جمهور انجام مي پذيرد .

* در سال 1979م ( 1359هـ . ش ) ، پس از به قدرت رسيدن صدام و جنگ عراق با ايران ، سوريه روابط خود را با عراق قطع كرد .

در سال 2001م ، پس از فوت حافظ اسد ، فرزندش بشّاراسد رييس جمهور شد .

* سوريه پس از شروع جنگ تحميلي ، اولين كشوري بود كه در جهان عرب ، به حمايت ايران برخاست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوريه ، وزارت امور خارجه ، ص 26 .

2 . همان ، ص 38 . جمعيت يهوديان نيز به دليل بعضي مسائل كاهش يافته و اكنون به دو هزار تن رسيده است .


53


* حكومت سوريه در قانون اساسي اين كشور ، جمهوري است و رييس جمهور براي دوره 7 ساله انتخاب مي شود .

* پس از رييس جمهور ، بالاترين مقام اجرايي و اداري كشور را هيئت دولت دارد .

* 50 درصد جمعيت سوريه در روستاها زندگي مي كنند .

* عمده ترين كالاهاي صادراتي سوريه به ايران : منسوجات پنبه اي و ساير اَشكال مخلوط نخ پنبه اي است .

* عمده ترين كالاهاي صادراتي ايران به سوريه : پسته ، گردو ، محصولات بهداشتي و وسايل نقليه عمومي است .

* علويان ، فقيرترين و محروم ترين افراد جامعه در سوريه هستند .

* كردها نيز كه تعداد قابل توجهي را تشكيل مي دهند ، در محروم ترين مناطق اين كشور زندگي مي كنند .

* 400 هزار پناهنده فلسطيني نيز در اين كشور زندگي مي كنند .

9 . مكان هاي تاريخي و زيارتي سوريه

حرم حضرت زينب ( عليها السلام ) ، حرم حضرت رقيه ( عليها السلام ) ، مقام حضرت سكينه ، دختر امام حسين ( عليه السلام ) ، مقام حضرت ام كلثوم ( دختر امام علي ( عليه السلام ) ) ، مقام رأس الشهداء ( عليهم السلام ) ، مقام رأس الحسين ( عليه السلام ) ، آرامگاه مقداد بن الاسود الكندي وحجر بن عدي ، مقام حضرت يحيي ( عليه السلام ) ، جايگاه اصحاب كهف ، مسجد اموي ، بازار شام ، خانه و محل زندگي حضرت آدم ( عليه السلام ) و . . . .

10 . بلندي هاي جولان ( مناطق اشغالي اسرائيل )

« جولان » منطقه اي است كه در آخرين نقطه غرب و شمال غربي استان « حوران » قرار دارد و از لحاظ تقسيمات كنوني كشور سوريه ، جزو استان « قنيطره » است .


54


جولان از مناطق مشهور و قديمي شام است و شهر كنوني قنيطره ، يكي از شهرهاي آن به شمار مي رفته است .

در عصر حاضر ، جولان تنها به تپه هايي گفته مي شود كه در اين منطقه به اشغال اسرائيل درآمده است . قبل از تجاوز اسرائيل ، استان قنيطره ، 153 هزار جمعيت داشته است . سرزمين استان قنيطره ( و مناطق تحت اشغال اسرائيل ) نسبت به مناطق ديگر سوريه ، موقعيت جغرافيايي بهتري دارد . بارندگي و آب فراوان ، محصولات متنوع آن ، فاصله كم حدود 6 كيلومتر تا درياي مديترانه و نيز اشراف تپه هاي جولان بر كل استان قنيطره ، انگيزه شوم اسرائيل را مبني بر تجاوز و اشغال اين اراضي به خوبي آشكار ميكند .

وقتي رژيم صهيونيستي به اين منطقه تجاوز كرد ، شهر را به كلي تخريب كرد و اهالي آن را به زور بيرون راند . امّا با اين حال ، نتوانست بيش از پنج روستا را تحت اشغال خود دربياورد و با مقاومت نيروهاي امت واحده روبه رو شدند .

روستاهاي اشغال شده عبارتند از : القجر ، عين قيناع ، سعد ، بقعاث و مسجد الشّمس . اكنون ، جمعيت اين روستاها به حدود 20 هزار نفر مي رسد كه همه آنها زير فشار اسرائيلي ها هستند و قوانين خاصي برايشان تحميل مي شود ؛ به عنوان مثال : اگر اهالي اين پنج روستا به داخل سوريه بيايند ، ديگر اجازه بازگشت ندارند ؛ محصولاتشان را ارزان خريداري مي كنند ؛ زمين هاي زراعي آنان به زور گرفته شده و . . . . ( 1 )

11 . استان هاي سوريه ( بر اساس تقسيمات اداري )

سوريه به 14 استان ( محافظه ) تقسيم مي شود كه عبارتند از :

دمشق ، ريف دمشق ، قُنَيْطَرَة ، دَرعا ، سُوَيداء ، حِمْص ، طَرطوس ، لاذقيّة ، حَماة ، ادلَب ، حَلَب ، رِقَّة ، دَيْرُ الزُّور و حَسكَة .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اصغر قائدان ، تاريخ و اماكن سياحتي و زيارتي سوريه ، ص 244 .


55


3

اماكن زيارتي و تاريخي دمشق


56


اماكن زيارتي و تاريخي دمشق


57


فصل اول : آشنايي با دمشق

كلمه « دمشق » يا « دِماسكو » ( Demascus ) در اصل به زبان آرامي يا كلداني و يا سرياني قديم بوده است . از آنجا كه دمشق يكي از قديمي ترين شهرهاي آباد جهان و از مهم ترين پايتخت هاي تمدن قديم محسوب مي شده ، در طول قرن هاي متمادي نام هاي خاصي داشته است . اين امر بيان گر قدمت تاريخي آن است كه به پنج هزار سال ( 1 ) پيش مي رسد .

براي دمشق اسامي زيادي ذكر شده است :

1 . جلق : اولين نام آن ؛

2 . جيرون : به علت انتساب به جيرون بن سعد بن عاد بن ارم بن سام بن نوح ؛

3 . ارم ذات العماد : كه در قرآن كريم آمده است ؛

« باب الكعبه ، عذراء ، بيت رامون ، عين الشرق ، فسطاط المسلمين و . . . . »

شهر دمشق ، قديمي ترين شهر مسكوني بعد از « اريحا » در قدس است . برخي معتقدند اولين شهري كه حضرت نوح ( عليه السلام ) بعد از طوفان بنا كرد ، دمشق بود و بعضي هم آن را به كنعان نسبت داده اند . اما به اتفاق بيشتر مورخان ، اولين كسي كه دمشق را بنا كرد ، ارم بن سام بن نوح بود كه در آن زمين ، باغي ساخت و عمارتي بنا كرد . چون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به نقلي ( اينترنت ) 8 يا 10 هزار سال قبل از ميلاد .


58


بي نظير بود آن را باغ « ارم » گفتند ، آن گاه « شدّاد بن عاد » در آنجا عمارت هاي فراواني ساخت و چنان كه گويند ، طرح بهشت و دوزخي در آن محل ريخت كه خداوند در قرآن كريم از آن ياد كرده ، مي فرمايد : ( إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ ) ؛ « آن شهر ارم با عظمت ، همان شهري است كه مانندش در شهرها آفريده نشده بود . » ( فجر : 7 و 8 )

دمشق ، پايتخت سوريه است و بزرگ ترين شهر آن به شمار مي رود . جمعيت استان دمشق به همراه حومه و روستاهاي اطراف ، حدود 6 ميليون نفر است . زيارتگاه ها و اماكن تاريخي مهم و بسياري در اين استان قرار دارد . گويند كه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) ، پنجاه سال پس از بناي دمشق ، در آن سرزمين متولد شد .

دروازه هاي تاريخي دمشق

در زمان هاي بسيار دور ، شهرهايي كه موقعيت خاص نظامي و جغرافيايي داشتند ، به وسيله ديوارهايي كه گرداگرد آن كشيده مي شد ، حفاظت مي شدند و در بعضي موارد ، براي استحكام بيشتر ، خندقي نيز در خارج ديوارها كنده مي شد . به لحاظ موقعيت خاص ، گرداگرد دمشق نيز دو حصار كشيده شده بود كه بين دو ديوار ، خندقي كنده بودند . در اين شرايط براي ورود و خروج مردم ، دروازه هايي قرار داده بودند و هر كدام نامي داشته است كه در زير به آنها اشاره مي شود :

1 . باب توما : باب توما را به يكي از سرداران رومي به نام « توما » نسبت مي دهند . اين اثر ، پس از چند هزار سال ، همچنان در وسط ميدان باب توما در خياباني به همين نام قرار دارد . محله باب توما ، سكونت گاه مسيحيان بوده است .

2 . باب شرقي ( دروازه ساعات ) : اين باب ، از ابواب اصلي بازمانده از دوران رومي هاست كه در نزديكي باب توما قرار دارد و چون در قسمت شرقي قرار دارد ، به اين نام مرسوم است . اين منطقه نيز همانند باب توما ، مسيحي نشين بوده و چند كليسا نيز در آن قرار دارد .


59


* كاروان اهل بيت ( عليهم السلام ) در روز اول ماه صفر از دروازه « ساعات » كه براي ورود كاروان تزيين شده بود و مردم زيادي اجتماع كرده بودند ، وارد دمشق شدند . اما در مقتل خوارزمي ، آمده است كه اهل بيت ( عليهم السلام ) را از باب « توما » وارد دمشق نمودند .

3 . باب الفراديس ( باب العمارة ) : « فراديس » در زبان عربي به معناي بستان ها و باغ هاست . اين باب در كنار حرم حضرت رقيه ( عليها السلام ) ( شمال غربي ) و در مدخل سوق « العمارة » قرار دارد و مربوط به دوران رومي هاست ، اين دروازه به سختي ديده مي شود ؛ زيرا در داخل بازار و دكان ها ناپديد شده است .

4 . باب الصّغير : چون اين دروازه از دروازه هاي ديگر دمشق ، كوچك تر بوده به « باب الصغير » معروف شده است . كنار اين باب ، مقبره بسياري از صحابه و فرزندان ائمه و سادات و . . . است كه به نام قبرستان باب الصغير معروف و مشهور شده است .

5 . باب السّلام : اين باب از دروازه هاي اصلي و متعلق به دوران رومي ها بوده كه در نزديكي باب توما قرار دارد .

6 . باب الفرج : اين نام بدين علت گذاشته شده كه ساكنان شهر ، با گشودن آن در مقابل دشمن ، فرجي يافتند . اين باب كه در دوران اسلامي بنا شده ، در داخل بازارالمناخليه قرار دارد .

7 . باب الجابيه : اين دروازه ، همانند باب شرقي ، سه دهانه دارد و به خيابان بازار مدحت پاشا متصل است .

8 . باب كيسان : اين دروازه ، تخريب شده و « كنيسه قديس = پطرس » به جاي آن ساخته شده است .

9 . باب الجناز : اين باب ، در غرب دمشق قرار داشت و به باب النصر و باب دارالسعاده نيز معروف بود .

10 . باب الحديد : اين دروازه مخصوص قلعه دمشق بود كه از آهن خالص ساخته شده بود . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اكنون جز سه دروازه اخير ، ساير دروازه هاي دمشق همچنان پابرجاست .


61


فصل دوم : بارگاه حضرت زينب ( عليها السلام )

1 . شخصيت حضرت زينب ( عليها السلام )

الف ) ولادت

حضرت فاطمه ( عليها السلام ) و حضرت علي ( عليه السلام ) در سال دوم هـ . ق ازدواج نمودند . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بعد از عقد ازدواج و پيش از مراسم عروسي ايشان ، دست به دعا برداشت و فرمود :

اَللّهُمَّ . . . ارْزُقْهُما ذُرِّيَّةً طاهِرَةً طَيِّبَةً مُبارَكَةً وَاجْعَلْ فِي ذُرَّيَّتِهِمَا الْبَرَكَةَ . ( 1 )

بارالها ! به اينان فرزندان پاكيزه و پاك سرشت و مبارك مرحمت بفرما و رحمت و بركاتت را در اين خاندان قرار ده .

* عقيله بني هاشم ، حضرت زينب ( عليها السلام ) ، در روز پنجم جمادي الاول سال 6 هـ . ق ( و بنا بر نقلي 5 هـ . ق ) ، پس از صلح حديبيه و دو سال بعد از تولد امام حسين ( عليه السلام ) به دنيا آمد . هنگام تولد حضرت زينب ( عليها السلام ) ، پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در سفر بود . حضرت علي ( عليه السلام ) به حضرت فاطمه ( عليها السلام ) فرمود : « صبر مي كنيم تا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از سفر بازگردد و نام اين نوزاد را تعيين كند » . پس از سه روز ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از سفر بازگشت و از تولد نوزاد آگاه شد و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، ج 43 ، ص 117 .


62


فرمود : « فرزندان فاطمه ، فرزندان من هستند ، ولي نام آنان را خدا تعيين مي كند » . دراين حال ، جبرئيل نازل شد و عرض كرد : « خداوند به تو سلام مي رساند و مي فرمايد ، نام اين دختر را « زينب » بگذار » .

سپس از مصيبت هاي آينده زينب خبر داد و گريست . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نيز گريه كرد . آن گاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « هر كس بر زينب ( عليها السلام ) گريه كند ، گويي بر برادرانش حسن و حسين ( عليهما السلام ) گريه كرده است » . ( 1 )

ب ) القاب و كنيه

يك ـ لقب هاي زينب كبري ( عليها السلام ) عبارتند از : الصدّيقة الصّغري ، العقيله ، عقيلة بني هاشم ، عقيلة الطالبيين ، العارفة ، الموثّقة ، العاملة ، الفاضلة ، الكاملة ، عابدة آل علي ، عُليا مخدّره ، راضيه ، عالمة غير معلَّمه ، عفيفه و . . . كه مهم ترين آنها « زينب كبري » است .

دو ـ كنيه هاي حضرت زينب ( عليها السلام ) عبارتند از : امّ كلثوم ، امّ عبدالله ، امّ الحسن ، امّ المصائب ، امّ الرزايا ، امّ النوائب و . . . .

* اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) از حضرت فاطمه ( عليها السلام ) دو دختر و از زنان ديگر نيز چندين دختر داشت كه چند تن از آنان ، ملقّب به « امّ كلثوم » بوده اند .

سه ـ زينب به معناي درخت نيكو منظري است كه خوش بوست . همچنين ممكن است اصل آن ، زين اَب ( يعني زينت پدر ) باشد . حضرت را زين أبيها و زينت ابيها مي گفتند . ( 2 )

ج ) از ولادت تا كوفه

زندگي حضرت زينب ( عليها السلام ) ، با مشكلات و رنج هاي گوناگوني همراه بود كه به بعضي از آنها به طور خلاصه اشاره مي كنيم :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ذبيح الله محلاتي ، رَياحين الشريعة ، ج 3 ، صص 38 و 39 .

2 . همان ، ص 39 .


63


ـ حضرت زينب ( عليها السلام ) پنج ساله بود كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رحلت كرد .

ـ چند ماه پس از رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مادرش حضرت زهرا ( عليها السلام ) از دنيا رفت و حضرت زينب از غم مادر سوگوار شد .

ـ حضرت زينب ( عليها السلام ) 13 ساله بود كه در سال هفدهم هـ . ق با پسر عمويش « عبدالله بن جعفر » ( 1 ) ازدواج كرد . حضرت زينب ( عليها السلام ) پنج سال كوچك تر از عبدالله بن جعفر بود و شرطش براي ازدواج اين بود كه هرگاه خواست با برادرش حسين ( عليه السلام ) ديدار كند يا با او به مسافرت برود ، عبدالله مخالفتي نكند .

ـ مولاي متقيان ، علي ( عليه السلام ) ، در ماه ذي حجه سال 35 هـ . ق بعد از 25 سال خانه نشيني و پس از كشته شدن خليفه سوم ، به خلافت رسيد ؛ آن حضرت به مدت پنج سال خليفه مسلمانان بود و بنا به پيشنهاد كوفيان ، آنجا را پايتخت حكومت اسلام قرار داد ؛ زينب ( عليها السلام ) نيز از مدينه به كوفه هجرت كرد و در آنجا پنج سال به تدريس و ارشاد بانوان كوفه پرداخت . ولي شاهد جنگ هاي « جمل ، صفين و نهروان » بود كه روزگار را در كام اهل بيت ( عليهم السلام ) ، بهويژه حضرت زينب ( عليها السلام ) ، تلخ كرد .

د ) فرزندان

در مورد فرزندان آن حضرت ، اختلافنظر هست . بيشتر مورخان ، فرزندان آن حضرت را چهار پسر و يك دختر ذكر كرده اند كه عبارتند از : علي ، عَون ، محمد ، عبّاس و امّ كلثوم . دو فرزند آن حضرت ، به نام هاي عَون و محمد ، در كربلا به شهادت رسيدند . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . پدرش ، جعفر طيّار و مادرش ، اسماء بنت عُمَيس بود كه هر دو از چهره هاي مذهبي و تربيت شده مكتب رسالت و ولايت بودند . توضيح كامل درباره عبدالله همسر حضرت زينب ( عليها السلام ) در بخش قبرستان باب الصغير ، قسمت قبور صحابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بيان شده است .

2 . بعضي معتقدند كه فقط عَون در كربلا به شهادت رسيد و محمّد شهيد در كربلا ، فرزند حضرت زينب ( عليها السلام ) نبوده ، بلكه مادر محمّد ، زني به نام « حَوصاء » ، همسر ديگر عبدالله بن جعفر بود .


64


2 . مصائب حضرت زينب ( عليها السلام )

الف ) شهادت پدر ( علي ( عليه السلام ) ) و هجرت از كوفه به مدينه

زمان زيادي از هجرت نگذشته بود كه حضرت زينب ( عليها السلام ) در سن 35 سالگي شاهد به شهادت رسيدن پدر بزرگوارش ، علي ( عليه السلام ) ، بود . پس از شهادت علي ( عليه السلام ) در سال چهلم هـ . ق ، امام حسن ( عليه السلام ) جانشين او شد . آن گاه شرارت هاي معاويه شدت يافت و در نتيجه ، امام حسن ( عليه السلام ) با او به مصالحه نشست ؛ سپس همراه بني هاشم از جمله حضرت زينب ( عليها السلام ) و شوهرش عبدالله بن جعفر ، كوفه را به قصد مدينه ترك كرد .

ب ) حركت از مدينه به مكه

در نيمه رجب سال 60 هـ . ق معاويه درگذشت . پسر او يزيد با نوشتن نامه اي به فرماندار مدينه ، از او خواست كه از حسين بن علي ( عليهما السلام ) بيعت بگيرد . سرانجام ، امام حسين ( عليه السلام ) در 28 ماه رجب ، مدينه را به قصد مكه ترك كرد . حضرت زينب ( عليها السلام ) طبق شرطي كه با شوهرش كرده بود ، به همراه امام حسين ( عليه السلام ) از مدينه به مكه آمد . عبدالله بن جعفر نيز با او در اين سفر همراه بود .

ج ) حركت از مكه به كربلا

زينب كبري ( عليها السلام ) از سوم شعبان سال 60هـ . ق تا هشتم ذيحجه در مكه بود . چون سربازان يزيد مي خواستند در مكه و حرم امن الهي ، امام حسين ( عليه السلام ) را مخفيانه بكشند ، امام ( عليه السلام ) در روز « تَرويه » كه روز هشتم ذيحجه است ، مكه را به سوي عراق ترك كرد . ( 1 ) زينب ( عليها السلام ) نيز در اين كاروان حضور داشت .

د ) شهادت امام حسين ( عليه السلام ) و حركت از كربلا به كوفه

امام حسين ( عليه السلام ) در سن 58 سالگي در تاريخ دهم محرم سال 61 در كربلا به شهادت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد محمدي اشتهاردي ، سيره چهارده معصوم ، ص 342 .


65


رسيد . حضرت زينب ( عليها السلام ) در آن زمان حدود 56 سال داشت كه شاهد شهادت ده ها تن از بهترين و عزيزترين نزديكانش و شهداي ديگر بود . بازماندگان كربلا به همراه حضرت زينب ( عليها السلام ) و امام سجاد ( عليه السلام ) به زنجير اسارت بسته شده ، عازم كوفه شدند .

هستي ما همه يك جا بردند * * * هرچه ديدند همه يغما بردند

همه گشتيم گرفتار و اسير * * * گاه در بند و گهي در زنجير

هـ ) از كوفه به شام ( دمشق )

زينب ( عليها السلام ) سه روز پس از شهادت عزيزانش ، با اسيران وارد كوفه شد و به مدت يك هفته در زندان كوفه بود . هر روز تهديد و تحقير مي شد . سرانجام ؛ طبق درخواست يزيد ، كاروان اسرا به اجبار ، عازم دمشق شدند . پيمودن اين مسير طولاني روي شترهاي بي محمل همراه با بدرفتاري مأموران و نيز غل و زنجير بر گردن امام سجاد ( عليه السلام ) از ديگر مصيت هاي خاندان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود .

شاميان خنده به زخم جگر ما نزنيد * * * ساز با ناله ذرّيّه زهرا نزنيد

سر مردان خدا را به سر نيزه زديد * * * مرد باشيد و دگر سنگ به زن ها نزنيد

گر به ديدار سر پاك حسين آمده ايد * * * اين قدر دست به هنگام تماشا نزنيد ( 1 )

و ) ورود به دمشق

در كتاب « لهوف » سيد بن طاووس چنين آمده است :

كوفيان سر مقدّس امام حسين ( عليه السلام ) را همراه با زنان و مردان اسير ، به طرف شام بردند و چون به نزديكي دمشق رسيدند ، امّ كلثوم ( عليها السلام ) به شمر ( كه در ميان كوفيان بود ) نزديك شد و گفت : « حاجتي از تو دارم ! » شمر گفت : « چه مي خواهي ؟ » حضرت زينب ( عليها السلام )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غلامرضا سازگار ، نخل ميثم ، ج 3 ، ص 310 .


66


فرمود : « وقتي ما را وارد شهر دمشق كرديد ، از دروازه اي ببريد كه تماشاگر كمتري داشته باشد و به سربازان بگو اين سرها را از ميان كجاوه هاي ما بيرون ببرند و از ما دور كنند » .

شمر برخلاف خواست ام كلثوم ( عليها السلام ) دستور داد سرها را بر نوك نيزه كرده و در وسط كجاوه ها ببرند و در چنين وضعيتي آنها را بين تماشاگران بگردانند . تا آنكه به دروازه دمشق رسيدند و بر پله هاي درِ مسجد جامع ايستادند ؛ همان جايي كه اسيران را نگه مي داشتند .

شمر كاروان اهل بيت ( عليهم السلام ) را در روز اول ماه صفر ( 1 ) از دروازه ساعات كه براي ورود كاروان تزيين شده بود و مردم زيادي در آنجا اجتماع كرده بودند ، وارد دمشق نمود .

ز ) از دمشق به كربلا و مدينه ( اولين سياه پوشي )

بدترين روزهاي حضرت زينب ( عليها السلام ) در شام بود كه ايشان را دنبال سر بريده امام حسين ( عليه السلام ) در كوچه هاي شام مي گرداندند . تماشاچيان از ديدن آنها شادي مي كردند و به رقص و پاي كوبي مي پرداختند . پس از شهادت امام حسين ( عليه السلام ) و ياران باوفايش ، حضرت زينب ( عليها السلام ) همراه كاروان اسيران كربلا ، رهبري دل سوختگان و داغديدگان را برعهده داشت و در كوفه و شام ، با خطبه هاي آتشين ، به پاسداري از خون حسين ( عليه السلام ) و رسالت الهي او پرداخت و بني اميه را رسوا كرد . با خطبه هاي او و امام سجاد ( عليه السلام ) ( كه در مقاتل نيز به آن اشاره شده است ) شام غفلت زده را دگرگون كرد و خفتگان را بيدار نمود و خانه دشمن را به عزاخانه حسين ( عليه السلام ) تبديل كرد . پس از مدت كوتاهي ، يزيد مجبور شد كه اهل بيت ( عليهم السلام ) را با احترام به مدينه بازگرداند .

حضرت زينب ( عليها السلام ) به همراه اسيران ، شام را ترك ميكردند ، در حالي كه حضرت رقيه ، دختر خردسال امام حسين ( عليه السلام ) را در آنجا از دست داده بودند . به دستور حضرت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سيد بن طاووس ، اللهوف ، ص174 .


67


زينب ( عليها السلام ) محمل هاي شتران سياه پوش شد . كاروان در روز اربعين 61 هـ . ق به كربلا رسيد . ( 1 ) امام سجاد ( عليه السلام ) سر امام حسين ( عليه السلام ) را به بدنش ملحق كرد و كاروان ، پس از عزاداري و خداحافظي با شهدا به مدينه بازگشتند و قريب چهار ماه و چند روز در مدينه ماندند . ( 2 )

ح ) عزاداري در مدينه و واقعه حرّه

در مدت اقامت حضرت زينب ( عليها السلام ) در مدينه كه قريب چهار ماه و چند روز طول كشيد ، حضرت زينب ( عليها السلام ) به عزاداري و بيان وقايع عاشورا پرداخت . مردم مدينه با شنيدن اين فجايع ، قيام كردند و واقعه « حرّه » در مدينه به وجود آمد . يزيد جنايت كار دستور سركوبي اين قيام را داد و تا سه روز مدينه را براي سربازانش آزاد اعلام كرد . جنايت هاي لشكريان يزيد آن قدر فجيع بود كه حتي شنيدن آن هم قابل تحمل نيست . در واقعه حرّه بود كه دو فرزند ( 3 ) عبدالله بن جعفر ( همسر حضرت زينب ) به شهادت رسيدند .

ط ) آخرين سفر

بعد از واقعه حرّه ( قتل عام مردم مدينه و . . . ) ، يزيد به فرماندار مدينه دستور داد كه حضرت زينب ( عليها السلام ) را از مدينه اخراج كن ( و به شام بفرست ) . حضرت زينب ( عليها السلام ) بعد از اين جريان ها يا قحطي در مدينه ، ديگر نتوانست در آنجا بماند و مصلحت را در سفر ديد . بنابراين با همسرش به دمشق كه زمين هايي در آنجا داشتند ، رفتند .

ي ) وفات حضرت زينب ( عليها السلام ) و همسرش

* بر اثر فشارهاي جسمي و روحي كه در كربلا و اسارت بر حضرت زينب ( عليها السلام ) وارد آمده بود ، آن حضرت ، روز به روز ضعيف تر شد تا اينكه نيمه ظهر به همسر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سيد محمد علي قاضي طباطبايي ، اول اربعين سيد الشهداء ، ص 85 .

2 . همان ، ص 85 .

3 . مادر اين دو فرزند ، « جماعه » دختر مسيب بن فزاري بود ( به نقل از شيخ عباس قمي در نفس المهموم ) .


68


خويش ، عبدالله فرمود : « بستر مرا در حياط ، زير آفتاب قرار بده » عبدالله گفت :

حضرت زينب ( عليها السلام ) را در حياط جاي دادم كه متوجه شدم ، چيزي را روي سينه خويش نهاده و مدام زير لب حرفي مي زند ؛ به او نزديك شدم ، ديدم پيراهني را كه يادگار كربلاست ، يعني پيراهن حسين را كه خونين و پاره پاره است بر روي سينه نهاده و مدام مي گويد : « حسين ، حسين ، حسين ! . . . » ، ( 1 ) لحظاتي بعد روح والاي زينب كبري ( عليها السلام ) به اهل بيت ( عليهم السلام ) پيوست .

* حضرت زينب ( عليها السلام ) در 15رجب سال 62هـ . ق در سن 57 سالگي ( حدود يك سال و نيم بعد از شهادت امام حسين ( عليه السلام ) ) از دنيا رفت و در نزديكي دمشق در روستاي « راويه » به خاك سپرده شد . اكنون اين روستا ، به « زينبيه » شهرت دارد و به شهر متصل است .

* عبدالله بن جعفر طيار ( همسر حضرت زينب ( عليها السلام ) ) نيز در سن 90 سالگي ( و به نقلي 83 يا 88 سالگي ) در مدينه درگذشت و در كنار عقيل در بقيع به خاك سپرده شد . ( 2 )

ك ) تعداد اسراي كاروان حضرت زينب ( عليها السلام )

« شيخ ذبيح الله محلاتي » ( 3 ) به نقل از « بحرالمصائب » مي گويد : « تعداد اسيراني كه در كاخ بر يزيد وارد شدند ، ( اعم از زن و مرد ) مجموعاً 44 تن بودند » .

ل ) نام منازل كاروان از كوفه تا دمشق

الف ) منازل مسير ، از كوفه تا دمشق ، حدود 900 كيلومتر است و عبارتند از : كوفه ، تكريت ، موصل ، حرّان ، دعوات ، قنسرين ، سيبور ، حِمص ، بعلبك ، حماة ، حَلَب ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عباس عزيزي ، 200 داستان از فضايل ، مصائب و كرامات حضرت زينب ( عليها السلام ) ، ص 167 .

2 . جمعي از نويسندگان ، ره توشه حج ( 1 ) ، ص 256 ؛ جمعي از نويسندگان ، دايرة المعارف تشيّع ، ج 11 ، ص 83 .

3 . در جلد سوم « رياحين الشريعه » ص 168 .


69


نصيبين ، عسقلان ، دير قسّيس ، دير راهب و دمشق . ( 1 )

ب ) نقشه مسير كاروان اسيران كربلا از كوفه تا دمشق .

م ) اربعين كاروان اسرا و زيارت قبر امام حسين ( عليه السلام )

از بررسي روايات و گفتار علما در مورد تاريخ دقيق اربعين كاروان اسرا و زيارت جابر از مرقد امام حسين ( عليه السلام ) ، پنج قول به دست مي آيد كه گويا نظريه اول مشهورتر است :

ـ امام سجاد ( عليه السلام ) به همراه كاروان ، روز اربعين ( 20 صفر سال 61 هـ ق ) يعني همان سال شهادت امام حسين ( عليه السلام ) ، از شام به كربلا آمدند و در همان روز جابر و همراهانش را در كنار قبر امام حسين ( عليه السلام ) ملاقات كردند .

ـ در اربعين دوم همان سال اين اتفاق رخ داد .

ـ در اربعين سال بعد ( سال 62هـ . ق ) اين اتفاق رخ داد .

ـ جابر و همراهان در اربعين اول به زيارت قبر امام حسين ( عليه السلام ) توفيق يافتند ، ولي ملاقات اهل بيت ( عليهم السلام ) با جابر در روزهاي بعد در همان ايام كه جابر ، پي درپي به زيارت مي آمده ، رخ داده است .

ـ اهل بيت ( عليهم السلام ) بعد از خروج از كوفه در مسير خود به شام ، نخست به كربلا آمده كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سيد احمد علوي ، راهنماي مصور سفر زيارتي سوريه ، ص 22 .


70


مصادف با اربعين اول بوده و در همان روز با جابر و همراهان ملاقات كرده اند و سپس به شام رفته اند . ( 1 )

3 . فضايل حضرت زينب ( عليها السلام )

الف ) فضيلت گريه بر حضرت زينب ( عليها السلام )

حضرت زينب ( عليها السلام ) ، ثمره شيرين ولايت و رسالت ، در دامن پر مهر علي ( عليه السلام ) و فاطمه زهرا ( عليها السلام ) پرورش يافت و از مكتب برادرانش حسن و حسين ( عليهما السلام ) درس ها آموخت و خود ، تجسّم فاطمه ( عليها السلام ) شد تا جايي كه تحسين ملائكه و از جمله ، پيك سروش ، جبرئيل امين را متوجه خود كرد و چشمان او و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را اشك بار نمود و هر دو به ياد شهادت و اسارت حسين و زينب ( عليهما السلام ) عزادار شدند . آن گاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :

مَنْ بَكي عَلي مَصائِبِ هذِهِ الْبِنْتِ كانَ كَمَنْ بَكي عَلَي أَخَوَيْهَا الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ . ( 2 )

هركس به ياد غم ها و مصائب زينب گريه كند ، پاداش آن ، مثل گريه بر دو برادرش حسن و حسين است .

در اين حديث ، فضيلت گريه بر حضرت زينب ( عليها السلام ) ، همانند گريه بر مصائب دو برادرش امام حسن و امام حسين ( عليهما السلام ) ترسيم شده است . هر كس در راه شناخت اهل بيت ( عليهم السلام ) و جايگاه و فضايل ايشان ، بهويژه علي ، فاطمه ، حسن ، حسين ( عليهم السلام ) و زينب ( عليها السلام ) قدم بر دارد ، به همان نسبت الطاف الهي شامل او مي شود .

ب ) علم و دانش

حضرت امام سجاد ( عليه السلام ) ، دانش فوق العاده بانوي بزرگ ، حضرت زينب ( عليها السلام ) را به عالم غيب نسبت مي دهد و مي فرمايد : « يا عَمَّةُ ! . . . أَنْتِ بِحَمْدِ اللهِ عالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَة وَفَهِمَةٌ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد محمدي اشتهاردي ، سوگ نامه آل محمد ، ص 508 .

2 . علي اكبر بابازاده ، سيماي زينب كبري ، ص 36 .


71


غَيْرُ مُفَهَّمَة » ؛ ( 1 ) « عمّه جان ! تو به لطف خدا ، دانشمند بدون معلم و انديشمند بدون استاد هستي » .

آري ! در دانش و فهم و انديشه ، با لياقت خود و عنايت الهي به كمالات الهي راه يافت و همچون اولياي خدا و معصومان ( عليهم السلام ) ، بيواسطه نور و معرفت كسب كرد .

ج ) عبادت و تهجّد

حضرت زينب ( عليها السلام ) ، همانند پدر و مادرش ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و برادرانش ، قبل از هر چيز بنده خالص خدا بود . شب زنده داري او هرگز ترك نشد ؛ حتي در شب 11 محرم ( شب شام غريبان ) با وجود آن همه داغ ، اندوه و خستگي ، نماز شب خواند . امام سجاد ( عليه السلام ) مي فرمايد : « در آن شب ديدم عمه ام زينب ( عليها السلام ) ، نشسته مشغول نماز و عبادت بود » . ( 2 )

امام حسين ( عليه السلام ) به قدري به خلوص ، عرفان و بندگي زينب ( عليها السلام ) اعتقاد داشت كه هنگام خداحافظي آخر ، از خواهرش درخواست دعا كرد و به او فرمود : « يا اُخْتاهُ ! لا تَنْسَيْنِي فِي نافِلَةِ اللَّيْلِ » ( 3 ) ؛ « خواهرم مرا در نماز شب فراموش مكن » .

د ) احترام امام حسين ( عليه السلام ) به حضرت زينب ( عليها السلام )

امام حسين ( عليه السلام ) علاقه زيادي به حضرت زينب ( عليها السلام ) داشت . نقل شده كه روزي امام حسين ( عليه السلام ) ، مشغول تلاوت قرآن بود ، در اين هنگام حضرت زينب ( عليها السلام ) وارد شد ؛ تا چشم امام حسين ( عليه السلام ) به خواهرش افتاد ، به احترام خواهر قرآن را كنار گذاشت و در برابر حضرت زينب ( عليها السلام ) بلند شد . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، ج 45 ، ص 164 .

2 . رَياحينُ الشريعة ، ج 3 ، ص 62 .

3 . همان ، ص 62 .

4 . همان ، ص 76 ؛ به نقل از تحفة العالم .


72


هـ ) از درخت نبوت و معدن رسالت

روزي حضرت زينب ( عليها السلام ) در محضر دو برادرش حسن و حسين ( عليهما السلام ) نشسته بود . آنها درباره بعضي از گفتار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با هم گفتوگو مي كردند . در اين هنگام ، حضرت زينب ( عليها السلام ) به دنبال سخنان برادرانش ، نكات جالب و زيبايي را بيان فرمود . پس از تمام شدن نكات و توضيحات حضرت زينب ( عليها السلام ) ، امام حسن ( عليه السلام ) به خواهرش فرمود : « إِنَّكِ حَقّاً مِنْ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَمِنْ مَعْدَنِ الرِّسالَةِ » ( 1 ) ؛ « به راستي كه تو از درخت نبوّت و معدن رسالت هستي » .

حضرت زينب ( عليها السلام ) وارث خانداني بود كه سرسخت ترين دشمن آنان « يزيد » درباره شان گفته است :

إِنَّ هؤُلاءِ وَرَثوُا الْعِلْمَ وَالْفَصاحَةَ وَزَقُّوا الْعِلْمَ زَقّاً . ( 2 )

اينان خانداني هستند كه فصاحت و دانش را از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به ارث برده اند و آن را همراه شيرخوارگي از پستان مادر مي مكند .

و ) معرفت حضرت زينب ( عليها السلام )

وقتي حضرت زينب ( عليها السلام ) ، به همراه اسرا وارد قصر « دار الاماره » شد ، گفتوگويي بين « عبيد الله بن زياد » ، فرماندار كوفه و حضرت زينب ( عليها السلام ) صورت گرفت . سپس ابن زياد با طعنه به حضرت زينب ( عليها السلام ) گفت : « چگونه ديدي آنچه را خدا با برادرت انجام داد ؟ » . حضرت زينب ( عليها السلام ) با معرفتي عميق اين كلام زيبا و معروف را فرمود : « ما رَأَيْتُ إِلاّ جَمِيلا . . . » ( 3 ) ؛ « جز نيكويي چيزي نديدم . . . » ؛ زيرا آل پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) جماعتي هستند كه خداوند حكم شهادت را بر آنان نوشته است و . . . » .

حضرت زينب ( عليها السلام ) در روز 11 محرم ، بعد از حادثه جان سوز كربلا ، وقتي كنار بدن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . محمد محمدي اشتهاردي ، حضرت زينب فروغ تابان كوثر ، ص 76 .

2 . سيماي زينب كبري ، ص 66 ؛ به نقل از نفس المهموم .

3 . لهوف ، ص 190 ؛ نفس المهموم ، ص 256 .


73


پاره پاره برادرش حسين ( عليه السلام ) قرار گرفت ، درحالي كه هزاران دشمن بي رحم او را احاطه كرده بودند ، با خون گلوي برادر ، پيشاني خويش را رنگين كرد و سپس دست هاي مباركش را زير جسد آن حضرت قرار داده ، كمي او را بلند كرد و گفت : « اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّا هذَا الْقَلِيلَ مِنَ الْقُرْبانِ ! » ( 1 ) ؛ « بارالها ! اين قرباني اندك را از ما آل محمد قبول كن » .

ز ) زينب و مرجعيت حديثي

حضرت زينب ( عليها السلام ) از نور اهل بيت ( عليهم السلام ) استفاده نمود تا جايي كه بيشترين احاديث فاطمه زهرا ( عليها السلام ) ، از طريق ايشان روايت شده است . راويان زيادي ، از جمله مرحوم « طبرسي » ، « ابن ابي الحديد » سني ، مرحوم « صدوق » و . . . ، بسياري از احاديث حضرت زهرا ( عليها السلام ) را از زبان حضرت زينب ( عليها السلام ) آورده اند .

حضرت زينب ( عليها السلام ) ، از جد بزرگوارش رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، پدرش علي مرتضي ( عليه السلام ) ، مادرش فاطمه زهرا ( عليها السلام ) ، برادرانش امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) و سيد الشهداء ( عليه السلام ) ، اسماء و ديگر شخصيت ها ، احاديث بسياري نقل كرده است .

زماني كه حضرت علي و افراد خانواده اش در ماجراي جنگ جمل و صفين ( سال 36 هـ . ق ) در كوفه سكونت داشتند ، حضرت زينب ( عليها السلام ) نيز در مدينه حدود چهار سال براي بانوان مدينه به تدريس تفسير قرآن پرداخت .

ايثار و بخشش ، حجاب و عفت ، صبر و پايداري ، مبارزات و . . . ، همه و همه ، نشان از مقام رفيع اين بانوي نمونه اسلام است .

4 . علاقه حضرت زينب ( عليها السلام ) به امام حسين ( عليه السلام )

محبت و علاقه زينب ( عليها السلام ) از همان دوران كودكي به امام حسين ( عليه السلام ) وصفناپذير است . او مي خواست همواره در كنار برادرش باشد و چهره دلرباي او را بنگرد و با او انس و الفت داشته باشد . علاّمه « جزائري » در كتاب « الخصائص الزينبيّه » مي نويسد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حضرت زينب ( عليها السلام ) فروغ تابان كوثر ، ص 87 ؛ به نقل از كبريت الاحمر .


74


هنگامي كه حضرت زينب ( عليها السلام ) شيرخوار و در گهواره بود ، هرگاه برادرش حسين ( عليه السلام ) از نظر او غايب مي شد ، گريه مي كرد و بي قرار مي شد ؛ وقتي ديده اش به جمال دل آراي حسين ( عليه السلام ) مي افتاد ، خوشحال و خندان مي شد . وقتي كه بزرگ شد ، هنگام نماز ، قبل از اقامه ، نخست به چهره حسين ( عليه السلام ) نگاه مي كرد و بعد نماز مي خواند . ( 1 )

اين محبت عجيب و سرشار از مهر و خلوص ، موجب تعجب حضرت زهرا ( عليها السلام ) شد ، تا آنكه موضوع را با پدرش در ميان گذاشت و پرسيد : « پدر جان ! از محبت و علاقه اي كه ميان زينب ( عليها السلام ) و حسين ( عليه السلام ) است ، شگفت زده ام ! به طوري كه زينب ( عليها السلام ) لحظه اي بدون ديدار حسين آرام ندارد . اگر ساعتي بوي حسين ( عليه السلام ) را استشمام نكند ، جانش به لب مي رسد » . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با شنيدن اين سخن دگرگون شد و اشك از چشمانش سرازير شد . آهي از سينه پرسوزش بركشيد و خطاب به دخترش زهرا ( عليها السلام ) فرمود : « اي نور چشمم ! اين دختر همراه حسين ( عليه السلام ) به كربلا مي رود و در رنج ها و سختي ها و مصايب حسين ( عليه السلام ) شريك خواهد بود » . ( 2 ) ازاين رو ، وقتي كه زينب خواست با پسر عمويش عبدالله بن جعفر ازدواج كند ، شرط كرد كه هر وقت خواست حسين ( عليه السلام ) را ديدار كند و يا به همراه برادرش به مسافرت برود ، عبدالله مخالفت نكند . ( 3 )

به نوشته برخي از تاريخ نويسان ، درجه محبت و علاقه زينب به امام حسين ( عليه السلام ) ، به گونه اي بود كه هر روز چند بار به چهره نوراني حسين ( عليه السلام ) مي نگريست .

حضرت زينب ( عليها السلام ) در روز عاشورا ، دو نوجوانش ، محمد و عون را نزد حسين آورد و عرض كرد :

جدّم ابراهيم از درگاه خدا قرباني را قبول كرد ، تو نيز اين قرباني را از من بپذير . اگر چنين نبود كه « جهاد و جنگ براي زنان جايز نيست » ، در هر لحظه هزار جان فداي جانان مي كردم و هر ساعت هزار شهادت را مي طلبيدم . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الخصائص الزينبية ، ص 336 .

2 . رَياحين الشريعة ، ج 3 ، ص 41 .

3 . همان ، ص 76 .

4 . حاج ميرزا حسين نوري ( محدث نوري ) ، مستدرك الوسايل ، ج 1 ، ص 318 .


| شناسه مطلب: 77477