بخش 4
5 . آرامگاه حضرت زینب ( علیها السلام ) آرای مورخان و محققان الف ) مصر نقد و بررسی ب ) مدینه ( بقیع ) نقد و بررسی ج ) شام ( دمشق ) داستان علامه امینی و قبر حضرت زینب ( علیها السلام ) 6 . اشعار 7 . زیارت نامه الف ) اذن دخول حرم مطهر حضرت زینب ( علیها السلام ) ب ) زیارت حضرت زینب ( علیها السلام ) ج ) زیارت وداع حضرت زینب ( علیها السلام ) * فصل سوم : حضرت رقیّه 1 . اسناد حقّانیت حضرت رقیّه ( علیها السلام ) 2 . آخرین دیدار رقیه با امام حسین ( علیه السلام ) 3 . توصیف خرابه شام 4 . مدّت توقف کاروان در دروازه شام 5 . مدّت اقامت کاروان در خرابه شام 6 . شهادت 7 . گفتوگوی زن غسّاله
75 |
فاضل بيرجندي در كتاب « كبريت الأحمر » مي نويسد : « حضرت زينب چنان علاقه به برادر داشت كه در هيچ خواهر و برادري ديده نشده است » . ( 1 )
اين احترام و علاقه حضرت زينب ( عليها السلام ) به امام حسين ( عليه السلام ) يك طرفه نبود ، بلكه امام حسين ( عليه السلام ) نيز به خواهرش علاقه شديد داشت و براي ايشان ، احترام خاصي قائل بود . در موارد زيادي ديده شده كه هر گاه حضرت زينب ( عليها السلام ) بر امام حسين ( عليه السلام ) وارد مي شد ، امام حسين ( عليه السلام ) او را به جاي خود مي نشاند و خود در برابرش مي نشست . ( 2 )
5 . آرامگاه حضرت زينب ( عليها السلام )
آراي مورخان و محققان
دانشمندان و مورخان در مورد محل دفن حضرت زينب ( عليها السلام ) اختلاف دارند و اين اختلاف بيشتر از آن جهت سرچشمه مي گيرد كه اميرمؤمنان ( عليه السلام ) ، علاوه بر حضرت زينب ( عليها السلام ) دختران ديگري به همين نام داشتند . چون كنيه حضرت زينب ( عليها السلام ) « ام كلثوم » است و برخي از دختران مولا علي ( عليه السلام ) با همين كنيه معروف بوده اند ، باعث تشديد اختلاف شده است . ( 3 ) در كتاب سيماي زينب كبري ( عليها السلام ) آمده است : « اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) حداقل دو دختر به نام زينب ( زينب كبري و زينب صغري ) و دو دختر ديگر به نام و كنيه ام كلثوم ( ام كلثوم كبري و ام كلثوم صغري ) داشت » .
* در مورد مرقد و محل دفن حضرت زينب ( عليها السلام ) سه نظريه هست كه هر كدام مورد بحث قرار مي گيرد .
ـ مصر ، در منطقه اي به نام « قنطرة السّياع » يا « حمراء القصوي » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . رَياحين الشريعة ، ج 3 ، ص 42 .
2 . سيماي زينب كبري ، ص 64 به نقل از رياحين الشريعة .
3 . بعضي سه زينب و برخي دو ام كلثوم و جناب محسن امين ، چهار دختر اَمِيرَ الْمُؤْمِنِين ( عليه السلام ) را با همين كنيه معرفي مي كنند ؛ اعيان الشيعه ، ج 3 ، ص 485 .
76 |
ـ مدينه ، در قبرستان « بقيع » .
ـ دمشق ، در روستاي راويه كه اكنون به « زينبيه » مشهور است .
الف ) مصر
برخي پنداشته اند كه محل دفن حضرت زينب ( عليها السلام ) در مصر ، و در شهر « قاهره » در منطقه اي به نام « قنطرة السّياع » يا محلي به نام « حمراء القصوي » بوده است . در اين مكان بارگاهي وجود دارد كه مورد زيارت ميليون ها زائر مسلمان است آنان عقيده دارند ، حضرت زينب ( عليها السلام ) پس از بازگشت از شام به مدينه ، شروع به عزاداري و بيان فجايع و وقايع عاشورا كرد و يزيد و دست نشاندگان او را رسوا نمود ؛ اين مسئله باعث انقلاب و شورشي در مدينه شد . يزيد پس از اطلاع از اوضاع شهر ، كشتار وحشتناكي به نام واقعه حرّه را به وجود آورد و دستور داد كه حضرت زينب ( عليها السلام ) را به مصر تبعيد كنند .
« ابن جرير طبري » ورود حضرت زينب را به مصر نقل مي كند و آن گاه به نقل از « عبدالله بن ايّوب انصاري » مي افزايد :
زني را ديدم كه صورت او مثل خورشيد مي درخشيد ؛ درباره اش سؤال كردم ، گفتند : « دختر اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) است » . فرماندار و استاندار مصر به نام مسلم بن مخلد به استقبال بانو شتافت و يازده ماه و نيم از او پذيرايي كرد و چون بانو رحلت نمود ، در همان خانه اي كه امروز به نام حمراء القصوي معروف است ، دفن شد . . . .
مرحوم حضرت آيت الله العظمي نجفي مرعشي ( قدس سره ) كه در علم انساب و شناخت امام زادگان سرآمد بودند ، عقيده داشتند كه زينب كبري ( عليها السلام ) در مصر دفن شده اند . تأييدكننده اين نظريه ، كتاب « اخبار الزّينبات » عبيدلي ( 1 ) است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . علامه يحيي بن الحسن اعرجي از علماي قرن دوم و سوم است كه با چهار واسطه نسبش به امام سجاد ( عليه السلام ) مي رسد و از امام رضا ( عليه السلام ) حديث نقل مي كند . وي كه از متقدمين علم انساب محسوب مي شود و تأليفات زيادي دارد ؛ از جمله « تهذيب الأنساب » و « تذكرة الأنساب » و « اخبار الفواطن » و « اخبار الزينبات » و . . . علماي پس از او نيز به نوشتارش استناد جسته اند ؛ از جمله : شيخ صدوق ، شيخ طوسي ، ابن شهر آشوب ، نجاشي و . . . ( به نقل از كتاب راهنماي مصور سفر زيارتي سوريه ، ص 26 ) .
77 |
نقد و بررسي
محققان و دانشمندان ، احتمال دفن حضرت زينب ( عليها السلام ) را در مصر بررسي كرده و به اين نتيجه رسيده اند كه نخستين كسي كه به دفن حضرت زينب ( عليها السلام ) در مصر اشاره كرده و ديگران نيز از جمله مرحوم آيت الله العظمي نجفي مرعشي ( قدس سره ) از ايشان پيروي كرده اند ، جناب عُبيدلي در كتاب اخبار الزينبات است . ( 1 ) عُبيدلي در كتابش به چند روايت تاريخي از دو تاريخ نگار به نام هاي « ابن عساكر » و « ابن طولون » استناد كرده و اين نظريه را داده است . اين نظريه كه شايد بعد از نظريه دمشق ، پرجنجال ترين نظريه نيز به شمار مي رود ، از چند جهت قابل بررسي است : از نظر سند ، محتوا ، كتاب و مؤلف آنكه به ترتيب به آن اشاره مي كنيم :
يك ـ سند : رواياتي كه در كتاب اخبار الزّينبات عُبيدلي آمده ، پذيرفتني نيست ؛ چرا كه راويان آنها افراد مجهول هستند و در كتاب هاي « رجال » و « تراجم » ، نامي از آنان برده نشده است .
دو ـ اين روايات از نظر محتوا و دلالت كاملا متناقض است ؛ به عنوان مثال :
ـ محتوا : در اين روايات آمده است كه بعد از شهادت امام حسين ( عليه السلام ) عبدالله بن زبير به خون خواهي آن حضرت در مكه قيام كرد و زينب كبري ( عليها السلام ) نيز در مدينه مردم را به شورش عليه بني اميه دعوت نمود كه منجر به واقعه حرّه شد . فرماندار مدينه اوضاع را به يزيد گزارش داد ؛ او نيز فرمان تبعيد زينب ( عليها السلام ) را به مصر صادر كرد . درحالي كه مي دانيم عبدالله بن زبير از دشمنان اهل بيت ، اميرمؤمنان و حسين بن علي ( عليهم السلام ) بوده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين كتاب را اولين بار ، استاد « حسن قاسم » اديب مصري چاپ كرد . استاد حسن قاسم با تعصّب زيادي كه براي اثبات دفن حضرت زينب ( عليها السلام ) در مصر داشت . در عين حال اعتراف كرد كه در كتابخانه هاي مصر بيش از صدها هزار كتاب را بررسي كرده و دليلي به جز كتاب عبيدلي نيافته است .
78 |
ـ آنها مي گويند زينب وارد مصر شد و استاندار مصر ، مسلمة بن مخلّد انصاري ، به استقبال زينب شتافت و با اشك چشم مصيبت ها را تسليت گفت ؛ درحالي كه استاندار مصر يكي از خبيث ترين افراد منافق بود كه حتي با علي ( عليه السلام ) نيز بيعت نكرد . در آن زمان ، مصر مركز مخالفان اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) بود و هرگز حضرت زينب ( عليها السلام ) به آنجا نمي رفت .
مرحوم « شيخ محمد حسنين سابقي » در كتاب « مرقد العقيلة زينب » با موشكافي و دقّت به تناقضات كتاب اخبار الزينبات پرداخته و نكات تاريك و مبهم آن را آشكار ساخته و ثابت كرده است كه كتاب اخبار الزينبات ، از آثار و تأليفات « يحيي بن حسن نسّابه » مشهور به « عبيدلي اعرجي » ( متوفاي 227 هـ ق ) نيست ، بلكه اثر شخص ديگري به نام « شرف الدين ابي علي حسيني عُبيدلي مصري » است كه در قرن پنجم هـ . ق مي زيسته است و تشابه در لقب عُبيدلي باعث اين اشتباه شده است .
* مرحوم سابقي براي تأييد اين نظريه به بيان نظرات 15 تن از علماي اهل سنت مي پردازد و سپس نظر موافق 35 تن از علماي شيعه را يادآور مي شود و عباراتي را از آنها نقل مي كند ؛ از جمله اين علما : « ميرزا حسين نوري ، شيخ محمد حسين كاشف الغطا ، علاّمه سيد عبد الحسين شرف الدين ، شيخ عباس قمي ، آيت الله العظمي سيد محسن حكيم ، آيت الله العظمي خويي و . . . » .
چهار ـ مرحوم شيخ محمد حسنين سابقي در كتاب مرقد العقيلة زينب به تحقيق درباره مزار حضرت زينب ( عليها السلام ) در مصر پرداخته و نتيجه مي گيرد كه مرقد حضرت زينب ( عليها السلام ) در مصر نيست ؛ زيرا :
اول اينكه : هيچ كدام از دانشمندان و مورخان مصري ، نه تنها به دفن حضرت زينب ( عليها السلام ) در مصر اشاره اي نكرده ، بلكه برعكس ، تصريح كرده اند كه حضرت زينب
79 |
وارد مصر نشده است ؛ ( 1 ) به عنوان مثال ، « ابن زيّات انصاري » ( متوفاي 814 هـ ق ) ، كتابي به نام « الكواكب السّيارة » درباره مقبره هاي مصر نوشته است . در اين كتاب ، همه زناني كه زينب ( حدود يازده زينب ) نام داشته اند و در مصر به خاك سپرده شده اند را با شرح حال و تاريخ وفات و محل قبرشان نوشته و در ميان آنها نامي از زينب كبري ( عليها السلام ) دختر علي ( عليه السلام ) نبرده است .
اگر زينب كبري ( عليها السلام ) دختر علي ( عليه السلام ) در مصر دفن شده بود ، به يقين از ذكر آن كوتاهي نمي كرد . علاوه بر آن ، نخستين كسي كه در اسلام ، تاريخ مصر را نوشته « عبد الرحمن بن عبد الحكم » مصري ( متوفاي 257 هـ . ق ) به نام « منهج السالك في أخبار مصر والقُري والممالك » است . نسخه خطي آن در حال حاضر ، در موزه انگلستان نگهداري مي شود . در آن كتاب ، بسياري از صحابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را كه داخل مصر شده اند ، نام برده است . اما كوچك ترين اشاره اي به ورود حضرت زينب كبري ( عليها السلام ) ، دختر علي ( عليه السلام ) و دفن ايشان در مصر نكرده است . ( 2 )
دوم اينكه : جهانگردان مسلماني كه در گذشته از مصر ، ديدن كرده و از مقبره ها ، زيارتگاه ها ، مسجدها ، مراكز مذهبي و علمي مصر گزارش ها و يادداشت هايي برداشته اند ، هيچ نامي از حضرت زينب و مزار ايشان نبرده اند . ( 3 )
سوم اينكه : مزارهاي بانوان علويه اي كه در آن دوران زيارت مي شد و خلفاي فاطمي كه از سادات جليل القدر بوده و با كوشش فراواني به زيارت آنان مي رفتند ، هيچ كدام مربوط به حضرت زينب ( عليها السلام ) نبوده است .
چهارم اينكه : اگر جهانگرد يا مورخي بنويسد : قبري در مصر است كه متعلق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در جايي تصريح مي كنند كه هيچ يك از فرزندان بلاواسطه علي ( عليه السلام ) وارد مصر نشده اند .
2 . سيد احمد فهري ، مرقد اهل بيت در شام ، صص 54 و 58 .
3 . در دوره فرمانروايي فاطميان كه خود از سادات جليل القدر بوده اند و اهتمام فراواني نسبت به تجليل از امام زادگان آن ديار داشته اند ، از مزار حضرت زينب ( عليها السلام ) در مصر هيچ نامي نبرده اند .
80 |
به زينب ( بدون ذكر نسب واجدادش ) ، داراي قبّه و بارگاهي است ، معمولا ذهن خواننده به زينب كبري ( عليها السلام ) ( دختر علي ( عليه السلام ) ) متوجه مي شود و پدران آن را از وسط حذف مي كنند ؛ چه بسا ممكن است اين زينب با چندين واسطه از نوادگان حضرت علي ( عليه السلام ) باشد و اين گونه سخن گفتن ، معمول و متداول است كه افراد را به طور مستقيم به اجدادش نسبت مي دهند تا شرافت و افتخار را حفظ كرده باشند .
پنجم اينكه : از بررسي كتاب هاي مربوط به قبر حضرت زينب ( عليها السلام ) در مصر ، فهميده مي شود : زينبي كه وارد مصر شده ، « زينب بنت يحيي متوج ابن حسن انور » بوده كه در قرن دوم ( 1 ) مي زيسته و « ظافر » ، خليفه فاطمي ، با پاي پياده به زيارت او مي رفته است . پس از قرن ها ، « حسن قاسم مصري » مدعي شده كه ظافر ، قبر حضرت زينب ( عليها السلام ) را زيارت كرده است . درصورتي كه در دوران خلافت ظافر و خلفاي ديگر فاطمي در مصر ، قبري منسوب به حضرت زينب ( عليها السلام ) وجود نداشته و اين اشتباه ، ناشي از تشابه اسمي است .
ب ) مدينه ( بقيع )
تعداد كمي از مورخان و محققان ، قبر حضرت زينب ( عليها السلام ) را در مدينه ( بقيع ) مي دانند . از جمله مرحوم علامه بيرجندي كه ادعاي اجماع ( 2 ) كرده است و از ميان محققان و مورّخان شيعه تنها « علامه سيد محسن امين جبل عاملي » ( 3 ) نظرشان بر مدينه و قبرستان بقيع است . اين عده مي گويند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . درحالي كه زندگاني زينب كبري ( عليها السلام ) از ششم هـ . ق تا شصت و دو هـ . ق بوده است . ( يعني مربوط به قرن اول )
2 . اتفاق نظر پيدا كردن علما و فقها در طول زمان درباره مسائل شرعي ؛ حسن انوري ، فرهنگ فشرده سخن ، ج 1 .
3 . مرحوم علامه سيد محسن الامين از علماي برجسته شيعه در لبنان و سوريه و صاحب كتاب ارزشمند « اعيان الشيعه » بود كه در گسترش شيعه در سوريه نقش بسزايي داشت ، ايشان در رجب 1371 هـ . ق وفات يافت . مرقدش در راهروي ورودي در غربي حرم مطهر حضرت زينب ( عليها السلام ) داخل اطاقكي قرار دارد .
81 |
زينب ( عليها السلام ) در مدينه متولد و بزرگ شد . خانواده او نيز ( به ويژه عبدالله بن جعفر ، همسر ايشان ) در همين شهر زندگي كرده و وفات يافته بيشتر است . حضرت زينب ( عليها السلام ) نيز پس از گذراندن حادثه تلخ كربلا و دوران اسارت ، به گواهي موثق تاريخ به مدينه بازگشته و خروج او از اين شهر از نظر احاديث و تاريخ ، ثابت نشده است . اين عده درباره تبعيد حضرت زينب ( عليها السلام ) از مدينه به مصر يا شام ، به دستور يزيد چنين مي گويند : « يزيد پس از شهادت امام حسين ( عليه السلام ) وجهه ملي و حكومتي خود را از دست داد و ديگر نفوذ و قدرتي نداشت كه بتواند دختر علي ( عليه السلام ) ، زينب كبري ( عليها السلام ) ، را از مدينه به شهر ديگري تبعيد نمايد . بنابراين ، طبيعت قضيه و استصحاب ( 1 ) تاريخي ايجاب مي كند كه مدفن زينب ( عليها السلام ) در مدينه باشد . در اين ميان ، بعضي از معتقدان اين نظريه ، همچون « ابن حوراني » و « محسن الامين » قبر زينب موجود در راويه دمشق را منسوب به ام كلثوم صغري ، دختر علي ( عليه السلام ) مي دانند كه اين مطلب درست نيست ؛ چراكه خواهر كوچك حضرت زينب ( عليها السلام ) در زمان امام حسن ( عليه السلام ) در مدينه از دنيا رفت و قبرش در مدينه است ، نه شام . ( 2 )
نقد و بررسي
تاريخ نگاران و دانشمندان بسياري اين نظريه را رد كرده و پاسخ هايي داده اند :
اول اينكه : ادعاي اجماع بر اين نظر درست نيست ؛ چرا كه دانشمندان و مورخاني كه قبر حضرت را در خارج از مدينه مي دانند ، بيشتر است و تنها محسن الامين با اين ديدگاه موافق است .
دوم اينكه : اگر حضرت زينب در بقيع دفن شده بود ، با آن شهرت و عظمتي كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح پنداشتن چيزي كه در گذشته يقيني بوده است ؛ حسن انوري ، فرهنگ فشرده سخن ، ج 1 .
2 . سيماي زينب كبري ، ص 161 .
82 |
داشتند ، به طور يقين ، اكنون نام و نشاني از مزار وي يافت مي شد ؛ چنان كه افراد زيادي از اصحاب پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، از زنان ، عمه ها ، همسر وي ، عبدالله بن جعفر و ديگر بستگان كه به مراتب ، پايين تر بودند ، هم اكنون قبرهاي شان معلوم است .
سوم اينكه : در مورد نفوذ نداشتن يزيد در مدينه نيز بايد گفت : يزيد اگرچه از نظر مردم نفوذ نداشت ، ولي شرارت ، قساوت و ستمگري او باقي بود و بعد از حادثه كربلا ، به مكه و مدينه حمله كرد و سه روز جان و ناموس مردم مدينه را بر سپاه خود مباح ساخت و جنايت هايي را مرتكب شد كه مانندش در تاريخ ديده نشده است . با توجه به سخنراني هاي كوبنده زينب ( عليها السلام ) و تحريك مردم عليه حكومت يزيد ، احتمال خطر و دستور تبعيد حضرت زينب ( عليها السلام ) و . . . جاي ترديد باقي نمي ماند كه زينب ( عليها السلام ) اين شهر را ترك كرده است .
ج ) شام ( دمشق )
با رد دو نظريه سابق ، از دلائل و شواهد فراوان ديگر برمي آيد كه مرقد پاك حضرت زينب ( عليها السلام ) ، دختر اميرمؤمنان ( عليه السلام ) در زينبيه دمشق است . اما درباره علت و چگونگي اينكه آن حضرت از شهر جدّ بزرگوارش ، مدينه ، دست كشيده و به اين سرزمين ( شام ) آمده است ، ديدگاه هاي گوناگوني وجود دارد :
ـ بعضي بر اين عقيده اند كه آن بانو در جريان تهاجم سپاه يزيد به مدينه ، در سال 36 هـ . ق و كشته شدن افراد بسياري ، به خصوص دو فرزند عبدالله بن جعفر از همسر ديگرش ، به اين ديار آمده است .
ـ برخي ديگر مي گويند : سال قحطي در مدينه باعث شد كه شوهر حضرت زينب ، عبدالله بن جعفر ، از نظر مالي ضعيف شود و نتواند نياز مستمندان را برطرف نمايد . چراكه ، او عادت به بخشندگي داشت و فقر مردم او را آزار مي داد . بنابراين ، رو به شام رفت ؛
83 |
زيرا در آنجا مزارع و باغ هاي فراوان داشت .
ـ گروهي نيز معتقدند كه حضرت زينب ( عليها السلام ) پس از شهادت امام حسين ( عليه السلام ) و بازگشت به مدينه ، با خطبه هاي آتشين و كوبنده ، مردم را آگاه كرد و ظلم و ستم يزيد و اطرافيان او را افشا كرد و اين اخبار به گوش يزيد رسيد ، در نتيجه دستور تبعيد حضرت زينب ( عليها السلام ) را صادر كرد . ( 1 )
مرحوم آيت الله العظمي نجفي مرعشي عقيده داشتند كه اين بارگاه به نيت هر كدام از اين دو بانوي بزرگوار زيارت شود ، عين صواب است و زائران اجر مي برند ؛ چرا كه زينب كبري ( عليها السلام ) و ام كلثوم ( عليها السلام ) ، هر دو از فرزندان اميرالمؤمنان امام علي ( عليه السلام ) و حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) هستند . ( 2 )
به شرق و غرب مجوييد قبر پاك زينب * * * به سوي قلب او رويد كان مزار وي است
داستان علامه اميني و قبر حضرت زينب ( عليها السلام )
برخي از محققان در داستاني از علامه اميني درباره مزار حضرت زينب در شام چنين مي نويسند : قبل از انتشار كتاب مرقد العقيلة زينب ، بيشتر گمان ها به حرم موجود در قاهره بود . در آن زمان ، آيت الله سيّد عبدالعزيز طباطبائي ، در خدمت مرحوم آيت الله علاّمه اميني ( صاحب كتاب ارزشمند الغدير ) به حرم مطهر حضرت زينب ( عليها السلام ) در دمشق مشرف شده بود ، به هنگام خروج از حرم از ايشان پرسيده بود : نظر شما در مورد اين حرم چيست ؟ علاّمه اميني فرموده بود : « اينجا رمز حضرت زينب ( عليها السلام ) مي باشد » . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . علاوه بر اينها ممكن است علل ديگري در كار باشد كه به دست ما نرسيده است .
2 . همان ، ص 26 .
3 . همان ، ص 30 .
84 |
6 . اشعار
تشرّف به حرم حضرت زينب ( عليها السلام )
آمدم بر درگهت با چشم گريان زينبا ! * * * تو كريم عالمي من بر تو مهمان زينبا !
گرچه سر تا پا گناهم زائر قبر توام * * * روي لطف و مرحمت از من مگردان زينبا !
آمدم چون كعبه ، قبرت را بگيرم در بغل * * * با تو بندم بار ديگر عهد و پيمان زينبا !
آمدم تا از تو پرسم از چه بعد قرن ها * * * مانده قبر مادرت از ديده پنهان زينبا !
آمدم تا با تو گويم سائلم درمانده ام * * * باز كن بر من ز رحمت ، باب احسان زينبا ! ( 1 )
السّلام اي قهرمان كربلا
السلام اي قهرمان كربلا * * * اي پرستار يتيمان و نسا
زينبا صدّيقه صغري تويي * * * يادگار حضرت زهرا تويي
اي پناه اهل بيت طاهرين * * * مونس و غمخوار زين العابدين
تا به كوفه خودنمايي كرده اي * * * زينبا كار خدايي كرده اي ( 2 )
زينب كيست ؟
نه فقط ياور حسيني تو * * * كه پيام آور حسيني تو
اولين يار و آخرين همدم * * * تا دم آخر حسيني تو
جان به كف برگرفته در گودال * * * زائر پيكر حسيني تو
دست از جان خويش شسته * * * هم سفر با سر حسيني تو ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نخل ميثم ، ج 3 ، ص 121 با اندكي تغيير .
2 . عبدالرحمان انصاري ، پيام زينب ، ص 144 .
3 . نخل ميثم ، ج 1 ، ص 453 .
85 |
اربعين و سلام بر قبر برادر
بر سر قبر برادر چون رسيد * * * ناله و آه و فغان از دل كشيد
گفت با قبر برادر اين سخن * * * السّلام اي شاه بي غسل و كفن
السّلام اي تشنه آب فرات * * * السّلام اي كِشتي بَحر نجات
خواهرت از شامِ ويران آمده * * * بهر تو امروز مهمان آمده ( 1 )
بازگو اي جان شيرين علي ( حضرت زينب ( عليها السلام ) )
بازگو اي جان شيرين علي * * * داستان درد ديرين علي
بازگو كن قصه مسمار را * * * ماجراي آن در و ديوار را
از همان تشتي كه پر خون شد ازو * * * دامن افلاك ، گلگون شد ازو
زينب اي شمع تمام افروخته * * * يادگار خيمه هاي سوخته
بازگو از كربلاي دردها * * * قصّه نامردها و مردها
بازگو از كام خشك مشك ها * * * گريه ها و ناله ها و مشك ها
از فرات و بي قراري هاي آب * * * رود رود و اشك باري هاي آب
بازگو از مجلس شوم يزيد * * * وان تلاوت هاي قرآن مجيد
با دل تنگ تو اين غم ها چه كرد ؟ * * * دردها و داغ ماتم ها چه كرد ؟ ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . رياحين الشريعه ، ج 3 ، ص 201 .
2 . پيام زينب ، ص 122 .
86 |
افشاگري ستمگران
زينب آمد شام را يكباره ويران كرد و رفت * * * اهل عالم را ز كار خويش حيران كرد و رفت
با لسان مرتضي از ماجراي نينوا * * * خطبه اي جانسوز اندر كوفه عنوان كرد و رفت
شام غرق عيش و عِشْرَت بود در وقت ورود * * * وقت رفتن شام را شام غريبان كرد و رفت ( 1 )
7 . زيارت نامه
زيارت مخصوصي از ناحيه معصوم ( عليه السلام ) درباره حضرت زينب ( عليها السلام ) به دست ما نرسيده است ، اما سزاوار است در زيارت حضرت زينب ( عليها السلام ) ، آداب زيارت بزرگان دين مراعات شود و زيارت نامه اي كه در خور شأن قهرمان كربلا باشد ، خوانده شود . بهترين زيارت نامه اي كه در كنار مرقد شريف حضرت زينب ( عليها السلام ) مي توان خواند ، زيارت نامه اي است كه از امام رضا ( عليه السلام ) براي خواهرش « حضرت معصومه ( عليها السلام ) » نقل شده است . ( 2 ) اميد است مورد عنايت و كرامت حضرت زينب ( عليها السلام ) و خاندان اهل بيت ( عليهم السلام ) قرار گيرد .
الف ) اذن دخول حرم مطهر حضرت زينب ( عليها السلام )
بِاِذْنِ اللهِ وَإِذْنِ رَسُولِهِ وَاِذْنِ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَاَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَالأَئِمَّةِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص 120 .
2 . دليل انتخاب اين زيارت نامه به جهت شباهت هاي متعددي است كه بين حضرت معصومه ( عليها السلام ) و حضرت زينب ( عليها السلام ) وجود دارد ؛ از جمله : هر دو دختر معصوم ، خواهر معصوم ، عمّه معصوم ، مورد عنايت خاصّ برادر ، عاشق برادر و به دنبال او بودند و . . . مضاف بر اينكه مفاهيم زيارت نامه ، سلام ها و دعاهاي آن به نحوي كامل ، زيبا و جامع و در نهايت احترام است .
87 |
الْمَعْصُومِينَ ، وَبِاِذْنِ السَّيِّدَةِ زَيْنَبَ الْكُبْري بِنْتِ الاِْمامِ اَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلامُ ، اَدْخُلُ هذِهِ الرَّوْضَةَ الْمُبارَكَةَ ، وَاَدْعُو اللهَ بِفُنُونِ الدَّعَواتِ ، وَاَعْتَرِفُ لِلّهِ بِالْعُبُودِيَّةِ ، وَلِلنَّبِيِّ وَالاَْئِمَّةِ الْمَعْصُومِينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ بِالطّاعَةِ ، رَبِّ اَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْق ، وَاَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْق ، وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً .
ب ) زيارت حضرت زينب ( عليها السلام )
هنگامي كه نزد ضريح حضرت زينب ( عليها السلام ) رسيدي ، رو به قبله و به طرف ضريح حضرت بايست و به قصد « رجا » ( 1 ) 34 مرتبه اللهُ اَكْبَر ، 33 مرتبه سُبْحانَ اللهِ و 33 مرتبه اَلْحَمْدُ لِلّهِ بگو و سپس زيارت نامه را بخوان :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
السَّلامُ عَلي آدَمَ صَِفْوَةِ ( 2 ) اللهِ ، السَّلامُ عَلي نُوح نَبِيِّ اللهِ ، السَّلامُ عَلي اِبْراهِيمَ خَليلِ اللهِ ، السَّلامُ عَلي مُوسي كَلِيمِ اللهِ ، السَّلامُ عَلي عِيسي رُوحِ اللهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ خَلْقِ اللهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفِيَّ اللهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ خاتَمَ النَّبِيِّينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمِيرَ المُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ اَبِي طالِب وَصِيَّ رَسُولِ اللهِ ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكُما يا سِبْطَيْ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَسَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَ الْعابِدينَ وَقُرَّةَ عَيْنِ النّاظِرينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِيِّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد الصَّادِقَ الْبارَّ الأَمِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا موُسَي بْنَ جَعْفَر الطّاهِرَ الطُّهْرَ ، السَّلامُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . « رجا » به معناي اميدواري است ؛ يعني دستور صريح در اين زمينه و حتي نفس زيارت نامه از معصوم ( عليه السلام ) وارد نشده است ، اما اين ذكرها را به قصد « رجا » انجام مي دهيم و اميدواريم كه چنين باشد و ان شاءالله اجر ببريم . مضاف بر اينكه زيارت نامه حضرت معصومه ( عليها السلام ) كه منقول از امام رضا ( عليه السلام ) است به همراه تسبيحات حضرت زهرا ( عليها السلام ) بوده و ذكر زيارت نامه بدون تسبيحات در زيارت نامه اول ، مناسب نيست .
2 . صَِفْوَة به كسر صاد و فتح صاد به معناي برگزيده است .
88 |
عَلَيْكَ يا عَلِيَّ بْنَ موُسَي الرِّضا الْمُرْتَضي ، السَّلامُ عَلَيْكَ يامُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ التَّقِيَّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّد النَّقِيَّ النّاصِحَ الأَمِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ، السَّلامُ عَلَي الْوَصِيِّ مِنْ بَعْدِهِ ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي نُورِكَ وَسِراجِكَ وَوَلِيِّ وَلِيِّكَ وَوَصِيِّ وَصِيِّكَ ، وَحُجَّتِكَ عَلي خَلْقِكَ ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَديجَةَ ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِيِّ اللهِ ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِيِّ اللهِ ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا عَمَّةَ وَلِيِّ الله وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ، السَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ ، وَحَشَرَنا فِي زُمْرَتِكُمْ وَأَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ ، وَسَقانا بِكَأْسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِيِّ بْنِ اَبِي طالِب صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكُمْ ، اَسْأَلُ اللهَ أَنْ يُرِيَنا فِيكُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ ، وَأَنْ يَجْمَعَنا وَاِيّاكُمْ فِي زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، وَأَنْ لا يَسْلُبَنا مَعْرِفَتَكُمْ اِنَّهُ وَلِيٌّ قَديرٌ ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ بِحُبِّكُمْ وَالْبَرائَةِ مِنْ أَعْدائِكُمْ ، وَالتَّسْلِيمِ اِلَي اللهِ راضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِر وَلا مُسْتَكْبِر وَعَلي يَقِينِ ما أَتي بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَبِهِ راض ، نَطْلُبُ بِذلِكَ وَجْهَكَ يا سَيِّدِي اَللّهُمَّ وَرِضاكَ وَالدّارَ الاْخِرَةَ ، يا زَينَبُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَاِنَّ لَكِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأنِ ، اَللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنِّي ما اَنَا فِيهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ، اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَعِزَّتِكَ وَبِرَحْمَتِكَ وَعافِيَتِكَ ، وَصَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعِينَ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً يا اَرْحَمَ الرّاحِمِينَ .
ج ) زيارت وداع حضرت زينب ( عليها السلام )
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ ، اَسْتَوْدِعُكِ اللهَ وَاَسْتَرْعِيكِ وَ
89 |
اَقْرَءُ عَلَيْكِ السَّلامَ ، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَةِ أُمِّ الْمَصائِبِ زَيْنَبَ بِنْتِ عَلِيٍّ ، فَإِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَوْدَ ثُمَّ الْعَوْدَ اَبَداً ما اَبْقَيْتَنِي ، فَاِذا تَوَفَّيْتَني فَاحْشُرْنِي فِي زُمْرَتِها ، وَاَدْخِلْنِي فِي شَفَاعَتِها ، وَشَفاعَةِ جَدِّها وَأبِيها وَأُمِّها وَأَخِيها بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ . ( 1 )
و از پروردگار درخواست كن كه بار ديگر ، شما را به زيارت آن مكرّمه برگرداند و اين آخرين عهد و زيارت شما نباشد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ادعيه و زيارت شام ، ص152 .
91 |
فصل سوم : حضرت رقيّه ( عليها السلام )
شيخ مفيد ، تعداد اولاد امام حسين ( عليه السلام ) را شش تن ( 4 پسر و 2 دختر ) ذكر مي كند كه عبارتند از :
علي اكبر ، ( امام سجاد ( عليه السلام ) ) ( 1 ) ، علي اصغر ، جعفر بن الحسين ( مادرش قُضاعيّة بود ) كه در زمان حيات امام حسين ( عليه السلام ) از دنيا رفت ، عبدالله . ( فرزند شيرخوار ) ، سُكَيْنَة دختر رباب ، فاطمه ( مادرش امّ اسحاق بود ) . ( 2 ) البته مرحوم مجلسي ( 3 ) تعداد فرزندان امام حسين ( عليه السلام ) را ده تن ذكر مي كند .
در اينكه مراد از علي اكبر يا علي اوسط ، امام زين العابدين است يا خير و همچنين سنّ ايشان در كربلا ، اختلاف است . اما در مورد دختران امام حسين چنين آمده است :
الف ) برخي منابع ، سه دختر براي آن حضرت ذكر كرده اند : « سكينه ، فاطمه و زينب » . ( 4 )
ب ) در برخي منابع ديگر ( مثل كامل بهائي و نفس المهموم ) از دختر ديگري به نام « رقيّه » نام مي برند كه در كربلا حضور داشته و سنّ شريفش حدود 3 يا 4 سال بوده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شيخ مفيد برخلاف آنچه مشهور است ، امام سجاد ( عليه السلام ) را علي اكبر مي داند و مي گويد علي اصغر جواني است كه در كربلا همراه پدرش ( امام حسين ) شهيد شد .
2 . محمد بن محمد بن نعمان ( شيخ مفيد ) ، ارشاد ، ج 2 ، ص 135 .
3 . بحارالانوار ، ج 45 ، ص 331 .
4 . گروهي از پژوهشگران ، نگاهي نو به جريان عاشورا ، ص 158 .
92 |
علاوه بر اختلاف ، در وجود دختري به نام رقيه براي امام حسين ( عليه السلام ) ، در مورد مادر وي نيز اختلاف است :
الف ) به نقلي مادر رقيّه ( عليها السلام ) ، « اُمّ جعفر قُضاعيّة » بوده است ، ولي دليل مستندي در اين باره در دست نيست . ( 1 )
ب ) برخي آن حضرت را خواهر تني امام سجاد ( عليه السلام ) مي دانند و « شهربانو » را مادر او مي پندارند . درحالي كه شهربانو در تولّد امام سجاد ( عليه السلام ) از دنيا رفت .
ج ) از قرائن تاريخي و تصريح برخي از مورخان برمي آيد كه « اُمّ اسحاق » ، دختر طلحه ، مادر حضرت رقيّه بوده است . اين زن پاك و شايسته ، نخست همسر امام حسن ( عليه السلام ) بود و چون امام مجتبي ( عليه السلام ) در سال 50 هـ . ق به شهادت رسيد ، آن حضرت ، به برادرش امام حسين ( عليه السلام ) وصيت كرد كه با ام اسحاق ازدواج كند . بنابراين ، رقيّه از او متولد شد . اما با كمال تأسف طولي نكشيد كه ام اسحاق از دنيا رفت و تمام عواطف رقيّه ، به پدرش امام حسين ( عليه السلام ) معطوف شد . بنابراين ، حضرت سيد الشهدا ، اين دختر را دوست داشت .
تولّد اين خانم كوچك ، ظاهراً حدود سال 57 هـ . ق در مدينه بوده است . بنابراين ، سنّ او به هنگام شهادت در خرابه شام 3 يا 4 سال بوده است .
از برخي كتابهاي تاريخي و روايي چنين به نظر مي رسد كه نام ديگر رقيّه ، « فاطمه صغيره » بوده است . ( 2 )
1 . اسناد حقّانيت حضرت رقيّه ( عليها السلام )
برخي از تاريخ نگاران و پژوهشگران در آثار خود ، وجود دختر خردسال امام حسين ( عليه السلام ) به نام رقيّه و دفن ايشان در سوريه را ثبت نكرده يا با ترديد از كنار اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ستاره درخشان شام ، ص 199 .
2 . در برخي نقل ها سن آن حضرت را 5 يا 7 ساله دانسته اند .
93 |
مسئله گذشته اند . ( 1 ) اما بر آشنايان به تاريخ اسلام و تشيع پوشيده نيست كه :
اولا : سرچشمه بعضي از اختلافات را مي توان در تشابه اسمي يا القاب زيادي دانست كه در خاندان و نوادگان اهل بيت بوده است . ( 2 )
ثانياً : شيعه ، يك گروه ستم ديده ، مظلوم و غارتشده است كه بارها در طول تاريخ ، هدف هجوم و تجاوزهاي وحشيانه قرار گرفته ، بسياري از پيشوايان دين و رجال شاخص آنها ، شهيد شده و آثار علمي و تاريخي شان سوزانده شده است . در تحقيق و اثبات اين امر ، فقط كافي است به بعضي از حوادث ثبت شده قديمي بنگريم ؛ از جمله :
ـ كتاب سوزي مشهور محمود غزنوي در ري به سال 423 هـ ق .
ـ كشتار و كتاب سوزي طغرل در بغداد ، عصر شيخ طوسي .
ـ داستان حَسَنَك وزير و در به دري فردوسي .
ـ كشتار و كتاب سوزي هاي « جَزّار » حاكم مشهور عثماني در شامات ، در جنوب لبنان و . . . . ( 3 )
بنابراين ، شيعه در گذر اين تاريخ پر درد و رنج ، نه تنها مجال ثبت بسياري از حوادث تاريخي را ( چنان كه بايد و شايد ) نداشته ، بلكه بخش زيادي از آثار و مآخذ تاريخي خويش را از دست داده است و آنچه برايش مانده ، تنها بخشي از آثار مكتوب ، همراه با اطلاعاتي است كه به صورت شفاهي ، سينه به سينه نقل شده و اكنون در ذهن شيعه موجود است ؛ اما اسناد تاريخي و حديثي عبارتند از :
الف ) قديمي ترين سندي كه از وجود دختري به نام رقيه ( عليها السلام ) ( در كتاب سكينه ( عليها السلام ) ) خبر مي دهد ، قصيده سوزناك « سيف بن عَميره » ، صحابي بزرگ امام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شهيد مطهري در جلد دوم كتاب « حماسه حسيني » ( يادداشت ها ) فصل پنجم ، وجود دختري به نام حضرت رقيّه را قبول ندارد و مي فرمايد : « از جمله تحريفات ، داستان طفلي است از ابي عبدالله كه در شام از دنيا رفت و بهانه پدر مي گرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات يافت » .
2 . نمونه آن را مي توان در اختلاف مدفن حضرت زينب ( عليها السلام ) مطالعه كرد .
3 . ستاره درخشان شام ، ص 17 .
94 |
صادق ( عليه السلام ) ، است . سيف بن عَميره نخعي كوفي ، از اصحاب بزرگوار امام صادق و امام كاظم ( عليهما السلام ) و از راويان برجسته مشهور شيعه است كه رجال شناسان بزرگي چون شيخ طوسي ( در فهرست ) ، نجاشي ( در رجال ) ، علاّمه حلي ( در خلاصة الأقوال ) ، ابن داوود ( در رجال ) و علاّمه مجلسي ( در وجيزه ) به وثاقت وي تصريح كرده اند . « سيف بن عَميره » همچنين از جمله راويان زيارت معروف عاشورا ( به نقل از امام باقر ( عليه السلام ) ) است كه در رثاي سالار شهيدان ( عليه السلام ) چكامه ( 1 ) بلند و پرسوزي دارد كه بزرگان بسياري آن را در كتاب هاي خود به صورت مختصر يا مفصل ، آورده اند . در دو بيت از ابيات قصيده سيف بن عميره ، نامي از حضرت رقيه برده شده است كه فقط به همان دو بيت اشاره مي كنيم :
و رقيّة رقّ الحسود لضعفها * * * و غدا ليعذرها الّذي لم يعذر
لم أنسها و سكينة و رقيّة * * * يبكينه بتحسّر و تزفّر ( 2 )
و رقيّه اي كه حسود ، بر ضعف او دل سوزاند ، حتي كسي كه عذر نمي پذيرد ، او را معذور دانست .
فراموش نكرده ام خانم را و سكينه و رقيه را ، بر او مي گريند با حسرت و آه .
ب ) يكي ديگر از مآخذ كهن ما كه در آن ، ضمن شرح جريانات عاشورا ، نامي از حضرت رقيه ( عليها السلام ) به ميان آمده ، كتاب مشهور « لهوف » ، نوشته محدّث و مورّخ جليل القدر ، سيّد بن طاووس ( متوفّاي 664 هـ . ق ) است .
سيّد بن طاووس مي نويسد : حضرت سيدالشّهدا زماني كه اشعار معروف « يا دَهْر اُفٍّ لَكَ مِنْ خَليل . . . » را ايراد فرمود و زينب و اهل حرم ( عليهم السلام ) ، گريه و ناله كردند ، حضرت ، آنان را به صبر امر كرد و فرمود : « يا أُخْتاُه يا اُمَّ كُلْثُوم ، وَأَنْتِ يا زينب ، وأنتِ يا رقيّه و . . . » ( 3 ) ؛ اي خواهر اي ام كلثوم و تو اي زينب و تو اي رقيّه و تو اي فاطمه و تو اي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شعر ، بهويژه قصيده ؛ فرهنگ فشرده سخن ، ج 1 .
2 . ستاره درخشان شام ، صص 19ـ21 .
3 . سيد بن طاووس ، اللهوف علي قتلي الطفوف .
95 |
رباب ! زماني كه من به قتل رسيدم ، در مرگم گريبان چاك نزنيد و روي نخراشيد و كلامي ناروا بر زبان نرانيد .
ج ) مورّخان و محدّثان بزرگي ، از جمله مرحوم محدّث قمي ، از كتاب « كامل بهائي » ، ( 1 ) نوشته عماد الدين حسن بن علي بن محمد طبري ( معاصر شيخ طوسي ) مي نويسد كه ايشان در ضمنِ بيان خوابِ دختر چهار ساله امام حسين ( عليه السلام ) ، سرگذشت اين دختر را نقل مي كند . اين خواب و سرگذشت حضرت رقيّه ( عليها السلام ) در مباحث آينده بيان خواهد شد .
د ) عبدالوهّاب بن احمد شافعي مصري ، مشهور به شعراني ( متوفّاي 973 هـ ق ) در كتاب « المنن » و سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي ( متوفي 1294 هـ ق ) در كتاب « ينابيع المودة » ، مرحوم آيت الله حاج ميرزا هاشم خراساني نيز ( متوفاي 1352 هـ ق ) در كتاب « منتخب التواريخ » و بسياري در نوشته هاي خود به نام رقيّه و بعضي از حوادث مربوط به آن حضرت ، اشاراتي كرده اند .
2 . آخرين ديدار رقيه با امام حسين ( عليه السلام ) در كربلا
حضرت امام حسين ( عليه السلام ) ، در نهضت كربلا براي اهداف خاصي خاندان خود را به همراه آورده بود ؛ از جمله دختر سه ساله اش جزو كاروان عاشورا بود . در بعضي روايات آمده است : حضرت سكينه ( عليها السلام ) در روز عاشورا ، به خواهر سه ساله اش حضرت رقيّه ، گفت : « بيا دامن پدر را بگيريم و نگذاريم برود كشته بشود » . امام حسين ( عليه السلام ) با شنيدن اين سخن بسيار اشك ريخت و آن گاه رقيّه ( عليها السلام ) صدا زد : « بابا ! مانعت نمي شوم . صبر كن تا تو را ببينم » . امام حسين او را در آغوش گرفت و لب هاي خشكيده اش را بوسيد . در اين هنگام آن نازدانه ندا داد كه « الْعَطَش ! الْعَطَش ! فَإِنَّ الظَّمأَ قَدْ أَحْرَقَنِي » ( 2 ) ؛ « بابا بسيار تشنه ام . تشنگي جگرم را آتش زده است » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين كتاب در سال 675هـ ق تمام شد و تأليف آن ، نزديك 12 سال طول كشيد .
2 . ستاره درخشان شام ، به نقل از وقايع عاشورا ، ص 455 و حضرت رقيه ، ص 550 .
96 |
وداع امام حسين ( عليه السلام ) در روز عاشورا با اهل بيت ( عليهم السلام ) بسيار جان سوز بود . ولي آخرين صحنه دل خراش و جگرسوز ، وداع ايشان با دختر سه ساله اش بود ، « هلال بن نافع » كه از سربازان دشمن بود ، مي گويد : من پيشاپيش صف ايستاده بودم . ديدم امام حسين ( عليه السلام ) پس از وداع با اهل بيت خود به سوي ميدان مي آيد . در اين هنگام ، ناگاه چشمم به دختركي افتاد كه از خيمه بيرون آمد ، با گام هاي لرزان ، دوان دوان به دنبال امام حسين ( عليه السلام ) شتافت و خود را به آن حضرت رسانيد . آن گاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد : « يا أَبَه ! أُنْظُر إِلَيَّ فَإِنِّي عَطْشانٌ » ؛ « بابا جان ! به من بنگر كه چقدر تشنه ام » .
شنيدن اين سخن كوتاه ، اما جگرسوز ، آن چنان امام حسين ( عليه السلام ) را منقلب كرد كه بي اختيار اشك از ديدگانش جاري شد ؛ همراه با نوازش ، به دخترش فرمود : « بُنَيَّةُ ! اللهُ يَسقيكِ فَاِنَّهُ وَكِيلِي » ؛ « دختر عزيزم ! خدا تو را سيراب مي كند ، او وكيل من است » .
هلال مي گويد : پرسيدم : اين دخترك كه بود و چه نسبتي با امام حسين ( عليه السلام ) داشت ؟ به من پاسخ دادند : او رقيّه ، دختر سه ساله امام حسين ( عليه السلام ) است . ( 1 )
عصر عاشورا كه دشمنان براي غارت به خيمه ها ريختند ، در درون خيمه ها 23 كودك از اهل بيت ( عليهم السلام ) را يافتند . به عُمَر بن سعد ، گزارش دادند كه اين 23 كودك بر اثر شدّت تشنگي در خطر مرگ هستند . عمر سعد اجازه داد به آنها آب دهند . وقتي كه نوبت به حضرت رقيه ( عليها السلام ) رسيد ، آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوي قتلگاه حركت كرد . يكي از سپاهيان دشمن پرسيد : كجا مي روي ؟ حضرت رقيه فرمود : « بابايم تشنه بود . مي خواهم او را پيدا كنم و برايش آب ببرم » . به او گفتند : « آب را خودت بخور . پدرت را با لب تشنه شهيد كرده اند ! » حضرت رقيّه درحالي كه گريه مي كرد ، فرمود : « پس من هم آب نمي آشامم » . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ستاره درخشان شام ، ص 200 ؛ به نقل از بعضي كتب .
2 . سرگذشت جان سوز حضرت رقيّه ، ص 262 ؛ به نقل از كتاب حضرت رقيّه ، ص 7 .
97 |
3 . توصيف خرابه شام
شيخ مفيد روايت كرده كه : « يزيد پليد دستور داد كه خاندان امام حسين ( عليه السلام ) را همراه با امام سجاد ( عليه السلام ) در خرابه اي ( كه پشت قصر الخضراء يزيد بود ) جاي دهند كه نه حفاظ گرما داشت و نه سرما ، طوري كه پوست مباركشان ترك برداشت » . ( 1 )
در بعضي نقل ها چنين آمده كه ديوار آن خرابه كج شده و در حال خراب شدن بود .
امام سجاد ( عليه السلام ) فرمود : هنگامي كه ما را در خرابه شام قرار دادند ، در آنجا انواع رنج ها را بر ما روا داشتند . روزي ديدم عمه ام حضرت زينب ( عليها السلام ) ، ديگي بر روي آتش نهاده است . گفتم : عمّه جان ! اين ديگ چيست ؟ فرمود : كودكان گرسنه اند ، خواستم به آنها وانمود كنم كه براي شان غذا مي پزم و بدينوسيله آنان را آرام كنم !
گويا منظور يزيد ، از اسكان اسرا در خرابه شام اين بود كه آن خانه بر سر ايشان خراب شده و كشته شوند .
4 . مدّت توقف كاروان در دروازه شام
براي اينكه شهر را به طور كامل آراسته و زينت كنند ، كاروان اسيران اهل بيت ( عليهم السلام ) را مدت سه روز ، بيرون دروازه شام ، متوقف كردند . پس از سه روز ، هزاران نفر زن و مرد با زدن دف و دايره ، پوشيدن لباس هاي نو ، بستن حنا و نيز ، طبل و سنج و شيپور نواختن مأموران حكومتي ، براي استقبال اسيران به خارج شهر آوردند . سپس اسيران را به عنوان اينكه اسراي كفارند ، از دروازه ساعات ، داخل شهر كرده و به طرف مجلس يزيد ( كه قصر الخضراء : كاخ سبز يزيد نام داشت ) بردند ؛ درحالي كه به همه مردم اجازه شركت در اين مجلس داده شده بود . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . 200 داستان از كرامات و مصايب حضرت رقيه ، ص 168 .
2 . حسين نوري همداني ، جايگاه بانوان در اسلام ، ص 304 .
98 |
5 . مدّت اقامت كاروان در خرابه شام
در مورد مدت اقامت اهل بيت ( عليهم السلام ) و كاروان اسرا در خرابه شام ، اختلاف است ؛ به طوري كه نمي توان براي آن ، زمان معيني مشخص كرد . اگر طبق گفته مورخان ، ورود اسرا را به شام ، اول ماه صفر بدانيم و شهادت حضرت رقيّه را در پنجم صفر ، نتيجه مي گيريم كه حضرت رقيّه ( عليها السلام ) خود ، چهار روز در آن خرابه به سر برده است .
اما در مورد مدت اقامت كاروان اسرا در خرابه شام ، برخي ده روز ، بعضي چهل روز و عده اي هم تا شش ماه را تخمين زده اند . با توجه به مطالعات و بررسي كتاب هاي زياد ، به نظر حقير ، توقف كاروان اسرا در خرابه شام ، حدود يك هفته طول كشيد .
6 . شهادت
پس از وقايع جان سوز بسيار در كربلا و رنج هاي فراواني كه در مسير اسارت و خرابه شام بر اسيران تحميل شده بود ، حضرت رقيه ( عليها السلام ) پس از آن گفتوگوي جگر سوز با سر بريده پدرش ، لب هاي خود را بر لبان خشكيده پدر گذاشت ؛ آن قدر گريست تا از هوش رفت اهل بيت ( عليهم السلام ) ديدند ديگر صدايي از نازدانه امام حسين ( عليه السلام ) نمي آيد . گمان كردند كه حضرت رقيه ( عليها السلام ) به خواب رفته است . حضرت زينب ( عليها السلام ) جلو آمد و او را بلند كرد ، اما ناگاه متوجه شد كه دُردانه برادرش حركت نمي كند . در اين هنگام متوجه شدند كه روح بزرگش كه در كالبدي كوچك بود ، به سوي روح پدر كه با آغوش باز منتظر او بود ، پرواز كرده است .
مرحوم شيخ عباس قمي درباره لحظه شهادت حضرت رقيه ( عليها السلام ) چنين مي نويسد : « حضرت رقيه پس از درد دل با سر بريده پدر ، رنجور شد و از غم و اندوه فراوان ، پس
99 |
از چند روز ، وفات كرد » .
نازنينان جملگي در خواب ناز * * * كودكي بيدار ، گرم سوز و ساز
بهر ديدار پدر بي تاب شد * * * شمع آسا گريه كرد و آب شد
مرگ آن كودك دل خسته زار * * * بُرد از اهل حرم تاب و قرار
باز افزود غمي بر غمشان * * * تازه گرديد كهن ماتمشان
* * *
عاشق از هجران دهد جان ، ليك آن طفل يتيم * * * چون به وصل باب نايل شد به در جان كرد و رفت
رفت از داغ پدر جانش برون از تن ، ولي * * * عالمي را همچو موي خود پريشان كرد و رفت
7 . گفتوگوي زن غسّاله
در برخي روايات چنين آمده است : هنگامي كه زن غسّاله بدن حضرت رقيّه را غسل مي كرد ، ناگاه دست از غسل كشيد ( و طبق برخي نقل ها ، بلند بلند گريه كرد ) و گفت : سرپرست اين اسيران كيست ؟ ! حضرت زينب فرمود : چه مي خواهي ؟ غسّاله گفت : اين دخترك به چه بيماري مبتلا بوده كه بدنش كبود است ؟ حضرت زينب ( عليها السلام ) در پاسخ فرمود : اي زن ! او بيمار نبود ، اين كبودي ها آثار تازيانه هاي دشمنان است . ( 1 )
بيا تو اي زن غسّاله از طريق وفا * * * به اين صغيره بده غسل از براي خدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ستاره درخشان شام ، ص 220 .