بخش 5

8 . کفن و دفن 9 . وداع حضرت زینب ( علیها السلام ) 10 . مرقد و حرم مطهر 11 . کرامات * خاندان اهل بیت ( علیهم السلام ) * از خرافات پرهیز کنیم 12 . اشعار 13 . زیارت نامه الف ) اذن دخول حرم مطهر حضرت رقیه ( علیها السلام ) ب ) زیارت حضرت رقیه ( علیها السلام ) ج ) زیارت وداع حضرت رقیه ( علیها السلام ) * فصل چهارم : مسجد جامع اموی 1 . تاریخچه مسجد جامع اموی الف ) قبل از مسیحیت ب ) پس از گسترش مسیحیت ج ) پس از فتح دمشق به وسیله مسلمانان 2 . بنای مسجد اموی الف ) گنبدها یک ـ گنبد اصلی شبستان دوـ گنبدهای صحن و حیاط مسجد ب ) درها ج ) مناره و مأذنه ها د ) محراب های چهارگانه هـ ) ستون های شبستان و ) منبر 3 . آثار و مقام انبیا در مسجد اموی الف ) قبر و مقام حضرت هود ( علیه السلام ) ب ) مقام حضرت خضر ( علیه السلام ) ج ) مکان نزول حضرت عیسی ( علیه السلام ) د ) مقام و محل دفن سر حضرت یحیی ( علیه السلام ) یک ـ تولّد حضرت یحیی ( علیه السلام ) دو ـ داستان شه


100


مگو كه از چه رخ او چو كهربا باشد * * * ز داغ تشنگي دشت كربلا باشد

مگو كه زخم به پايش برون بُوَد از حدّ * * * به روي خار مغيلان دويده او بي حدّ ( 1 )

8 . كفن و دفن

طبق بعضي روايات ، بعد از رحلت حضرت رقيّه ( عليها السلام ) ، يزيد دستور داد چراغ و تخته غسل را بردند و او را با همان پيراهن كهنه اش كفن كردند و سپس ، نازدانه امام حسين ( عليه السلام ) را در گوشه خرابه شام ، در نهايت مظلوميت و غربت ، به خاك سپردند .

9 . وداع حضرت زينب ( عليها السلام ) با رقيّه ( عليها السلام )

پس از اينكه كاروان اسيران آماده بازگشت به مدينه شد ، مردم براي بدرقه حضرت زينب ( عليها السلام ) و امام سجاد ( عليه السلام ) و ديگر اعضاي كاروان ، از خانه ها بيرون آمدند . صداي ناله و شيون مردم ، از هر سو بلند شد و با شرمندگي بسيار با اهل بيت ( عليهم السلام ) وداع كردند . حضرت زينب ( عليها السلام ) از اين فرصت استفاده كرده ، سر خود را از درون محمل بيرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود :

اي اهل شام ! ما از بين شما مي رويم ، اما در اين خرابه امانتي مانده است ؛ جان شما و جان اين امانت ! كنار قبر او برويد ( او در اين ديار غريب است ) و آبي بر سر مزارش بپاشيد و چراغي در كنار قبرش روشن كنيد . ( 2 )

زينب آمد شام را شام غريبان كرد و رفت * * * گنجي اندر گوشه ويرانه پنهان كرد و رفت

نوگلي از گلشن دين كرد زير خاك ، ليك * * * شوره زار شام را همچون گلستان كرد و رفت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوگ نامه آل محمد ، ص 493 .

2 . ستاره درخشان شام ، ص 221 .


101


10 . مرقد و حرم مطهر

همان طور كه بيان شد ، پس از شهادت حضرت رقيّه ( عليها السلام ) او را در گوشه اي از خرابه شام ، غريبانه دفن كردند . اين مقبره در شمال غربي محله قديمي دمشق و كنار باب الفراديس قرار دارد كه چون فضاي حرم ، گنجايش زوّار را نداشت ، خيّرين و علاقه مندان ، در چندين مرحله به خريداري منازل اطراف اقدام كردند كه در نهايت ، در سال 1364 هـ . ش برابر 1984 م ، آخرين خانه ها به چندين برابر قيمت خريداري شد . سرانجام ، بناي جديد حرم مطهر ( كه بيش از چهار هزار و پانصد متر مربع ساختمان و ششصد متر مربع فضاي باز بود ) ، از سوي جمهوري اسلامي و با حضور مقامات سوريه ، ساخته شد . كنار حرم مطهر ، بازاري است كه در طول تاريخ اسلامي به « سوق العماره » معروف بوده است و باب الفراديس نام برده نيز در داخل اين بازار و حدود بيست متري مقام حضرت رقيه قرار دارد . شايان ذكر است كه از سمت شمال حرم ، به جامع اموي نيز راه است .

11 . كرامات

عشق و علاقه مردم ايران به خاندان اهل بيت ( عليهم السلام ) و زيارت آنان ، به خصوص حضرت رقيه ( عليها السلام ) ، باعث شده كه بسياري از علاقهمندان ، به حرم باصفاي نازدانه امام حسين ( عليه السلام ) حضرت رقيه ( عليها السلام ) ، مشرف شوند . كم نيستند كساني كه با توسّل به حضرت رقيّه ، كرامات فراواني از ايشان مشاهده نموده و گره هاي بزرگ زندگي شان ، با دستان كوچك حضرت رقيه ( عليها السلام ) ، باز شده است . با فضايل و كراماتي كه از اين خاندان مي شناسيم ، كسي نااميد از اين در برنمي گردد . ان شاء الله .

دوستان را كجا كني محروم * * * تو كه با دشمنان نظر داري

در كتاب هاي زيادي ، كرامات بسياري از حضرت رقيه ( عليها السلام ) نقل شده و بسيارند كساني كه حاجت هاي خود را گرفته ، اما كسي از اسرار آنان آگاه نيست ؛ چون يا


102


نخواستند راز خود را بازگو كنند يا اگر گفتند ، جايي ثبت نشده است . ( 1 )

درباره كرامت خاندان عصمت و طهارت ( عليهم السلام ) به ويژه حضرت رقيّه ( عليها السلام ) ذكر دو نكته را ضروري مي دانيم :

* خاندان اهل بيت ( عليهم السلام ) كوچك و بزرگ ندارند

با فضايل و خوبي هايي كه از انبيا ، معصومان و خاندان اهل بيت ( عليهم السلام ) مي شناسيم ، تفاوتي بين كوچك و بزرگ ايشان نيست . هر چند حضرت رقيّه ( عليها السلام ) به ظاهر ، كودك بوده ، ولي همچون اجداد مطهّرش مقامي والا دارد .

* از خرافات پرهيز كنيم

متأسّفانه ، بعضي از زائران هنگام تشرّف به اماكن زيارتي ، دست به كارهايي مي زنند كه باعث سست نشان دادن باورهاي تشيّع از ديدگاه مذاهب ديگر مي شود . در برخي موارد با نصب اشياء بر ضريح يا بردن عروسك و اسباب بازي به حرم ، چهره معنوي و عظمت اين خاندان را خدشه دار مي كنند . تصوّرات بچه گانه از چهره با عظمت حضرت رقيّه ( عليها السلام ) و در نتيجه رفتارهاي ناشايست ، ذهنيت ساير مليت ها را در مورد شيعه و ايرانيان خراب نموده ، زمينه را براي سوء استفاده برخي سودجوها به منظور تبليغات منفي ، مهيّا مي كند . بر زائران فهميده حضرت رقيّه ( عليها السلام ) ، لازم است كه در مباحث ديني و اين گونه مسائل به روحانيان محترم و اهل خبره مراجعه كرده ، از رهنمودهاي آنان بهره مند شوند .

12 . اشعار

سنگ قبر

به سنگ قبر من بي گناه بنويسيد * * * اسير سلسله را تازيانه لازم نيست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . براي آگاهي از برخي كرامات مي توانيد به برخي از كتاب هايي كه در اين زمينه نوشته شده ، رجوع كنيد .


103


عدو بهانه گرفت و زد و بدو گفتم : * * * بزن مرا كه يتيم را بهانه لازم نيست

مرا ز ملك جهان گوشه خرابه بس است * * * به بلبلي كه اسير است لانه لازم نيست ( 1 )

زهراي كوچك خفته اينجا

اينجا زيارتگاه زهراي سه ساله است * * * اينجا محيط سوز و اشك و آه و ناله است

اينجا دمشقي ها گلي پژمرده دارند * * * در زير گِل مهمان سيلي خورده دارند

اينجا به خاكش هر وجب دردي نهفته * * * اينجا سه ساله دختري بي شام خفته

فرياد و درد و اشك تنهايي است اينجا * * * وصل دو دلداده تماشايي است اينجا

اي دوستان ، زهراي كوچك خفته اينجا * * * يك زينب كبراي كوچك خفته اينجا ( 2 )

شام غم

روز ما در شامتان جز شام ظلماني نبود * * * اي زنان شهر شام اين رسم مهماني نبود

پاي كوبي در كنار رأس فرزند رسول * * * با نواي ساز ، آيين مسلماني نبود

اي زنان شام ، گيرم خارجي بوديم ما * * * خارجي هم گوشه ويرانه زنداني نبود

طفل ما در گوشه ويران ، دل شب دفن شد * * * هيچ كس آگاه از آن ، سرّ پنهاني نبود ( 3 )

مرثيه حضرت رقيّه ( عليها السلام )

من آن شمعم كه آتش بس كه آبم كرد ، خاموشم * * * همه كردند غير از چند پروانه ، خاموشم

اگر بيمار شد كس ، گل برايش مي برند و من * * * به جاي دسته گل باشد سر بابا در آغوشم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نخل ميثم ، ج 1 ، ص 266 .

2 . همان ، ج 3 ، ص 313 .

3 . همان ، ج 1 ، ص 263 .


104


تو را در بوريا پوشند و جسم من كفن گردد * * * به جان مادرت ، هرگز كفن بر تن نمي پوشم

دوباره از سقيفه دست آن ظالم برون آمد * * * كه مثل مادرم زهرا ز سيلي پاره شد گوشم ( 1 )

مرثيه حضرت رقيه ( عليها السلام )

بيت الاحزان مرا صفا دادي ، پدر * * * با وصال خويش قلبم را شفا دادي ، پدر

خواستم تا در مدينه وصل ما حاصل شود * * * حاجتم را گوشه ويران سرا دادي ، پدر ( 2 )

وداع جانسوز حضرت رقيّه ( عليها السلام ) با پدر

اگر نازي كند دختر ، خريدارش بُوَد بابا * * * بزرگي كن ببوس اين دختر كوچك تر خود را

مرا يك حرف باشد با تو آن هم از عطش مُردم * * * برو در علقمه فرمان بده آب آورِ خود را

به گهواره نظر انداختم ، ديدم بُوَد خالي * * * كجا بردي نياوردي علي اصغر خود را ؟

به دنبال مسافر آب مي پاشند ، كو آبي * * * كنم ناچار دنبالت روان اشك ترِ خود را

ميان خيمه مي ديدم گلويت عمه مي بوسيد * * * مگر آماده كردي بهر خنجر ، حنجر خود را ؟ ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 264 .

2 . همان ، ص 265 .

3 . 200 داستان از كرامات و مصايب حضرت رقيه ، ص 83 ؛ به نقل از گلچين احمدي ، ص 283 .


105


13 . زيارت نامه

با توجه به اينكه زيارت مخصوصي براي آن حضرت ذكر نشده ، سزاوار است زائران محترم ، حضرت رقيّه را با كلماتي كه در زيارت اولاد ائمه ( عليهم السلام ) نقل شده يا هر زيارتي كه مناسب با شأن و منزلت آن حضرت است ، زيارت كنند . در اين بخش ، زيارت نامه مناسب با مقام آن حضرت ( عليها السلام ) ذكر مي شود كه اميد است با كلمات و عباراتي كه در زيارات بيان مي شود ، مورد قبول خداوند و توجّه ولي عصر ( عليه السلام ) قرار گيرد و در آخرت از شفاعت پدر بزرگوارش امام حسين ( عليه السلام ) و اجداد طاهرينش ، به ويژه حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) بهره مند شويم .

الف ) اذن دخول حرم مطهر حضرت رقيه ( عليها السلام )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

بِاِذْنِ اللهِ وَإِذْنِ رَسُولِهِ وَإِذْنِ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ ، وَالاَْئِمَّةِ الْمَعْصُومِينَ ، وَبِاِذْنِ السَّيِّدَةِ رُقَيَّةَ بِنْتِ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ عَلَيْهِ السَّلامُ ، اَدْخُلُ هذِهِ الرَّوْضَةَ الْمُبارَكَةَ ، وَاَدْعُو اللهَ بِفُنُونِ الدَّعَواتِ ، وَأعْتَرِفُ لِلّهِ بِالْعُبُودِيَّةِ ، وَلِلنَّبِيِّ وَالاَْئِمَّةِ الْمَعْصُومِينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ بِالطّاعَةِ ، رَبِّ اَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْق ، وَاَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْق ، وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً .

ب ) زيارت حضرت رقيه ( عليها السلام )

مرحوم سيد بن طاووس ( 1 ) و شيخ مفيد ( 2 ) زيارت نامه اي براي مطلق امام زادگان نقل مي كنند و مي فرمايند : هرگاه قصد كردي يكي از فرزندان ائمه را زيارت كني ، بر سر قبرش بايست و بگو : ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . علي بن موسي بن طاووس حلي ( سيد بن طاووس ) ، مصباح الزائر ، ص 503 .

2 . المزار .

3 . اگر زيارت شونده زن باشد ، ضماير ، صفات ، فعل و . . . مؤنث آورده مي شود .


106


بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا السَّيِّدَةُ الَّزَكِيَّةُ ، اَلطّاهِرَةُ الْوَلِيَّةُ وَالدّاعيَةُ الْحَفيَّةُ ، اَشْهَدُ اَنَّكِ قُلْتِ حَقّاً ، وَنَطَقْتِ حَقّاً وَصِدْقاً ، وَدَعَوْتِ اِلي مَوْلايَ وَمَوْلاكِ عَلانِيَّةً وَسِرّاً ، فازَ مُتَّبِعُكِ ، وَنَجا مُصَدِّقُكِ ، وَخابَ وَخَسِرَ مُكَذِّبُكِ ، وَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكِ ، اِشْهِدِي لِي بِهذِهِ الشَّهادَةِ ، لأَكوُنَ مِنَ الْفائِزِينَ بِمَعْرِفَتِكِ وَطاعَتِكِ ، وَتَصْدِيقِكِ وَاتِّباعِكِ ، وَالسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتي وَابْنَةَ سَيِّدِي ، أَنْتِ بابُ اللهِ الْمُؤْتي مِنْهُ ، وَالْمَأخُوذُ عَنْهُ ، اَتَيْتُكِ زائِراً وَحاجاتِي لَكِ مُسْتَوْدِعاً ، وَها أَنَا ذا اَسْتَوْدِعُكِ دِينِي وَأمانَتِي ، وَخَواتِيمَ عَمَلِي ، وَجَوامِعَ أَمَلِي إِلي مُنْتَهي اَجَلِي ، وَالسَّلامُ عَلَيْكِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ .

ج ) زيارت وداع حضرت رقيه ( عليها السلام )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِيِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدِيجَة ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحُسَيْن الْمَظْلُومِ ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ، اَسْتَوْدِعُكِ اللهَ ، وَاَسْتَرْعِيكِ وَاَقْرَءُ عَلَيْكِ السَّلامَ ، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَةِ رُقَيَّةَ بِنْتِ الْحُسَيْنِ ، فَإِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَوْدَ ثُمَّ الْعَوْدَ اَبَداً ما اَبْقَيْتَنِي ، وَاِذا تَوَفَّيْتَني فَاحْشُرْنِي فِي زُمْرَتِها ، وَاَدْخِلْنِي فِي شَفاعَتِها ، وَشَفاعَةِ جَدِّها وَعَمِّها وَأَبِيها وَأَخِيها ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ ، اَللّهُمَّ بِحَقِّها عِنْدَكَ ، وَمَنْزِلَتِها لَدَيْكَ ، اِغْفِرْ لِي وَلِوالِدَيَّ ، وَلِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ ، وَآتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً ، وَفِي الاْخِرَةِ حَسَنَةً ، وَقِنا عَذابَ النّارِ ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمِينَ . ( 1 )

و از پروردگار درخواست كن كه بار ديگر شما را به زيارت آن مكرّمه برگرداند و اين آخرين عهد و زيارت شما نباشد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ادعيه و زيارات شام ، ص 174 .


107


فصل چهارم : مسجد جامع اموي

1 . تاريخچه مسجد جامع اموي

الف ) قبل از مسيحيت

* قدمت مسجد جامع اموي ، به 4000 سال قبل مي رسد كه در ابتدا معبد آتش پرستان بوده و خداي آنان ، « آذر » مورد پرستش قرار مي گرفته است .

* آرامي ها از شبه جزيره به سرزمين شام آمدند و حدود هزار سال اين مكان را معبد خود قرار دادند .

* پس از تسلّط مصري ها بر اين سرزمين ، در طول چند قرن ، اين مكان را به معبد خدايان خود ، يعني « رامون » و « آمون » تبديل كردند .

* پس از چندي يونانيان با تصرّف اين سرزمين ( در عصر « هلني » ) آن را تا قرن اوّل ميلاد مسيح ( عليه السلام ) ، معبد خود قرار دادند .

* سپس روميان با حضور و سلطه بر اين سرزمين ، اين معبد را توسعه داده و آن را به محل عبادت خداي خويش ، « ژوپيتر » تغيير دادند .

ب ) پس از گسترش مسيحيت

* با گسترش مسيحيت در جهان ، به ويژه در شام ، قسمت كوچكي از معبد ژوپيتر به كنيسه با نام « قديس يوحنا » يا « ماري يوحنا » تبديل شد .


108


ج ) پس از فتح دمشق به وسيله مسلمانان

* در سال 17 هـ . ق ، دمشق به دست مسلمانان فتح شد و نيمي از اين معبد ( با مصالحه ) به مسجد تبديل شد ، و نيمي ديگر به صورت كليسا باقي ماند .

* وليد بن عبدالملك با دادن مال فراوان به مسيحيان و جلب رضايت آنان ، نيمه باقي مانده را نيز به مسجد ملحق نمود .

2 . بناي مسجد اموي

عمليات بناي مسجد اموي در سال 86 هـ . ق به دستور وليد بن عبدالملك آغاز شد . وي از دوازده هزار مهندس و معمار رومي در ساخت اين مسجد كمك گرفت . وليد ، ماليات هفت سالِ كشور خود را خرج مسجد كرد و بهترين امكانات و زينت ها و سنگ هاي مرمر را به كار برد .

بناي مسجد هفت سال طول كشيد ، ولي نيمه تمام ماند ؛ سپس سليمان بن عبدالملك ( برادر وليد ) آن را تمام كرد . چون وليد از بني اميه بود ، مسجد را به نام « جامع اموي » نام گذاري كرد .

* اكنون جامع اموي پس از مختصر تعميراتي كه در اواخر حكمراني مماليك ( يعني تا قرن هشتم ) در آن صورت گرفته به همان حال باقي مانده است . البته ، در بين قرن هاي متمادي ، تعميرات و تغييرات جزئي صورت گرفته كه نامحسوس است .

* آخرين تعميرات به دستور رئيس جمهور فقيد سوريه ، حافظ اسد ، صورت گرفت .

الف ) گنبدها

يك ـ گنبد اصلي شبستان

قُبَّة النَّسر يا عقاب : يكي از بزرگ ترين بناهاي فوقاني مسجد اموي است كه بر فراز


109


شبستان قرار دارد . چون گنبد اصلي ، شبيه سر عقاب و سقف شبستان هاي دو طرف آن ، شبيه بال هاي گشوده عقاب است ، به آن « قبّة النسر » گفته اند .

دوـ گنبدهاي صحن و حياط مسجد

ـ قبة المال : اين قبه در غرب صحن مسجد قرار دارد و بر هشت ستون مرمري استوار است كه با نقاشي هاي طلايي رنگ ، به نام « فسيفساء » تزيين شده و چون اموال و ذخاير مسجد در آن نگهداري مي شود ، به « قبّة المال » معروف شده است .

ـ قُبَّة الغوراه : اين قبه به « صخره قربان » نيز معروف است . گويند حضرت هابيل ، قرباني خود را كه گوسفندي بود بر اين صخره قرار داد و قرباني ، به نشانه قبولي ، به وسيله آتش سوخت .

ـ قُبَّة السّاعات : اين قبّه در شرق صحن اموي و كنار باب الساعات قرار دارد و چون محل استقرار ساعت مسجد در آنجا بوده ، به « قُبّة الساعات » معروف شده است .

ب ) درها

ـ باب الزّيادة : درب جنوبي كه از سمت قبله به شبستان باز مي شود . خانه معاويه ، معروف به « قصرالخضراء » ( كاخ سبز ) در كنار آن قرار داشته است .

ـ باب الجيرون ( يا باب السّاعات ) : يكي از ابواب اصلي و از بزرگ ترين درهايي كه در شرق مسجد بوده و در كنار « رأس الحسين ( عليه السلام ) » قرار دارد . در نزديكي اين در ، ساعت آبي بوده كه زمان را در روز نشان مي داده است .

ـ باب الناطقين ( يا باب العماره و يا باب الفراديس ) : در شمال مسجد قرار دارد . در كنار اين در ، مدرسه « سميساطيه » و خانه « عمر بن عبدالعزيز » قرار داشت .

* به نقلي ، اين در ، محل ورود حضرت زينب و اسراي كربلا بوده است .

ـ باب البريد : اين در ، روبه روي بازار « حميديه » واقع شده است .


110


ج ) مناره و مأذنه ها

ـ مناره شرقي ( يا منارة البيضاء يا مناره عيسي ) : گويند در آخرالزمان ، حضرت عيسي ( عليه السلام ) بر اين مناره فرود خواهد آمد . در گذشته ، سنگي در اين مناره بوده كه مي پنداشتند قطعه اي از همان سنگي است كه موسي ( عليه السلام ) با عصاي خود بر آن زد و دوازده چشمه از آن ، جاري شد . در دو جاي قرآن نيز به اين سنگ اشاره شده است . ( اعراف : 160 ؛ بقره : 60 )

ـ مناره شمالي ( يا منارة العروس ) : در زمان هاي قديم ، مردم به هنگام اجراي مراسم عروسي و جشن ها ، آن را تزيين مي كردند و معتقد بودند . كه اين عمل ، باعث بركت خواهد شد .

ـ مناره غربي ( يا مناره آق باي ) : محل تدريس و عبادت امام محمد غزالي در زير اين مناره بوده است . به همين جهت ، اين مكان به « غزاليه » نيز معروف بوده است .

د ) محراب هاي چهارگانه

در شبستان مسجد جامع اموي ، چهار محراب ، ويژه فرقه هاي چهارگانه اهل سنّت ( حنفي ، شافعي ، مالكي ، حنابله ) وجود دارد . در عصر مماليك ، در هر چهار محراب ، نماز اقامه مي شده است و هر يك از اين محراب ها ، مُؤذّن ، مُدَرِّس و امام جماعتي از فقها داشته كه در كنار محرابشان به تدريس و سخنراني مي پرداختند . محراب هاي مذاهب چهارگانه اهل سنّت عبارتند از : « محرابُ الحَنَفِيَّة ، محرابُ الشّافِعِيَّة ، محرابُ المالِكِيَّة ، محراب الحَنابِلَة » .

هـ ) ستون هاي شبستان

شبستان كنوني مسجد ، 15132 متر مربع و مساحت و 40 ستون دارد . چهار ستون بزرگ و اصلي هم ( به ابعاد 3×2 متر ) در وسط شبستان قرار دارد كه پايه هاي گنبد بزرگ مسجد ، يعني قُبّة النَّسر را تشكيل مي دهند .


111


و ) منبر

منبري بسيار زيبا و بي نظير از سنگ مرمر در كنار محراب اصلي قرار دارد كه در صدر اسلام ، چوبي بوده و بر بالاي آن ، قبه كوچكي قرار داده شده است . معروف است حضرت امام سجاد ( عليه السلام ) خطبه معروف خود را در زمان يزيد لعنة الله عليه بر فراز منبري كه آن روز در همين محل قرار داشت ، ايراد فرمود .

3 . آثار و مقام انبيا در مسجد اموي ( 1 )

الف ) قبر و مقام حضرت هود ( عليه السلام )

در سمت ديوار جنوبي ( ديوار قبله شبستان ) مسجد اموي ، قبري است كه بسياري از مورّخان دمشق گفته اند : قبر حضرت هود ( عليه السلام ) در آنجاست . ( 2 ) كتيبه اي بر سنگ ديوار قبله با خطي زيبا در زمينه سبز نوشته شده است : « هذا مَقامُ هُودِ النَّبيِّ عَلَيْهِ السَّلامُ » .

اين كتيبه در دوران وليد يافت شده كه پند و اندرزهايي از حضرت هود ( عليه السلام ) بر آن نوشته شده بود . بعضي گفته اند ، در آنجا سنگ قبري بوده كه بر آن آيه 83 بقره نوشته شده بود :

( وَقَضي رَبُّكَ أنْ لا تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَبِالْوالِدَيْنِ اِحْساناً ) اَنَا هُودُ بْنُ الجُلُودِ بْنِ عادِ بْنِ . . . نُوح . . .

« و خداوند تو را فرمان مي دهد كه جز او را نپرستي و به والدين خود نيكي كني » ، من هود بن جلود بن عاد بن . . . نوح . . . هستم كه از طرف خداوند پيام آوردم و تمام عمرم را در ميان مردم بودم ، ولي آنان مرا تكذيب كردند . پس خداوند آنان را به وسيله بادي سهمناك ، گرفتار و عذاب كرد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ و اماكن سياحتي و زيارتي سوريه ، ص 91 .

2 . نقل ديگري نيز مي گويد : قبر هود ( عليه السلام ) در وادي السلام نجف ( يا در كنار قبر شريف حضرت علي ( عليه السلام ) ) است .


112


ب ) مقام حضرت خضر ( عليه السلام )

در سمت شرقي قبله ( جنوب شرقي ) نزديك مناره شرقي مسجد اموي ، مكاني است كه حضرت خضر ( عليه السلام ) همواره در اين مسجد ، نماز مي خوانده است . اكنون ، نزديك به محراب اصلي مسجد و به موازات مقام هود ( عليه السلام ) بر ديوار قبله ، كتيبه اي سبز رنگ بر سنگ ديوار قبله نوشته شده است : « هذا مَقامُ خِضْرِ النَّبيِّ عَلَيْهِ السَّلامُ » . در بسياري از نقاط سوريه ، مقام حضرت خضر ( عليه السلام ) ديده مي شود .

آن حضرت بر اساس روايات ، تا ظهور حضرت مهدي ( عج ) زنده است و پس از ظهور حضرت ، خواهد آمد و پشت سر آن حضرت نماز خواهد خواند و يارانش را به ياري حضرت امام زمان ( عج ) دعوت خواهد كرد .

ج ) مكان نزول حضرت عيسي ( عليه السلام )

مسلم از اوس بن اوس از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده است كه : « حضرت عيسي ( عليه السلام ) كنار مناره شرقي ، جامع اموي نزول خواهد كرد » .

د ) مقام و محل دفن سر حضرت يحيي ( عليه السلام )

* مرقد شريف سر مقدّس حضرت يحيي ( عليه السلام ) در داخل شبستان جامع اموي در نيمه شرقي آن در اتاقك مربع شكل با 22 ستون سنگي ( و سفيد رنگ ) قرار دارد . اين اتاقك داراي پنجره هاي ضريح شكل بوده و داراي گنبد كوچكي است .

* مرقد حضرت يحيي ( عليه السلام ) ، طبق گفته بعضي مورخان در مسجد « دلم » در يكي از نواحي دمشق ، به نام « زبداني » است . ( 1 )

يك ـ تولّد حضرت يحيي ( عليه السلام )

حضرت زكريّا ( عليه السلام ) كه 90 سال از عمر شريفش مي گذشت ، هنوز صاحب فرزندي نشده بود . « ايشاع » همسر زكريّا كه پير و نازا بود ، مريم ، دختر خواهر خود و دختر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ستاره درخشان شام ، ص 314 .


113


عمران از نسل داود ( عليه السلام ) را به عنوان فرزند خوانده ، در خانه تربيت و نگهداري مي كرد . در آن ايّام حضرت زكريا دعا كرد : « خدايا مرا تنها ( بي فرزند ) مگذار . تو بهترين وارثان هستي » . ( انبياء : 89 )

چندي نگذشت ، كه ملائكه ، در محراب عبادت فرمان خدا را به او ابلاغ كردند :

( يا زَكَرِيّا إِنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلام اسْمُهُ يَحْيي لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيّاً ) ( مريم : 7 )

اي زكريا ما تو را به پسري كه نامش يحيي است ، مژده مي دهيم كه قبلا ، هم نامي براي او قرار نداديم .

دو ـ داستان شهادت و سر بريدن حضرت يحيي ( عليه السلام )

روزي به حضرت يحيي ( عليه السلام ) خبر دادند كه « هيردوس » ( 1 ) پادشاه فلسطين تصميم دارد با « هيروديا » دختر برادر ( يا ربيبه خود ) كه خيلي زيبا هم بود ، ازدواج كند . حضرت يحيي ( عليه السلام ) برآشفت و اظهار كرد كه اين ازدواج با مقررات دين و تورات سازگاري ندارد و صحيح نيست . هيروديا كه خود را ملكه آينده كشور مي دانست ، از شنيدن اين سخن بسيار ناراحت شد و كينه يحيي را در دل گرفت و نقشه نابودي حضرت يحيي ( عليه السلام ) را كشيد . هيروديا در موقعيتي مناسب كه شاه در مجلس بزم ، هواي نفس بر او غلبه كرده بود ، نقشه اش را برملا كرد و گفت : « شرط ازدواج من با تو ، سرِ يحيي است » . هيرودوس كه سرمست از نفس و زيبايي و آرايش دختر برادرش شده بود ، فرمان داد كه يحيي ( عليه السلام ) را بكشند و سرش را بياورند . سر بريده يحيي ( عليه السلام ) در داخل تشت زرّين به دختر فاسد و خطاكار ، اهدا شد .

* طبق نقلي : بعد از كشته شدن يحيي ( عليه السلام ) زمين ، پادشاه و دختر را بلعيد و خون يحيي از جوش نيفتاد تا « بُخْتُنَصَّر » خروج كرد و هفتاد هزار نفر از بني اسرائيل را در بيت المقدس كشت تا خون يحيي از جوشش بازايستاد . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . به نقلي « هيروديس » .

2 . سيد محمد صحفي ، قصّه هاي قرآني ، ص 188 .


114


سه ـ پيدا شدن سر مقدّس حضرت يحيي ( عليه السلام )

در دوران وليد بن عبدالملك ، هنگام بناي ساختمان مسجد اموي ، شكافي در ديوار ( يا حفره اي در زمين ) يافت شد . پس از بررسي متوجه شدند داخل آن شكاف يا حفره ، صندوقي است . وقتي صندوق را باز كردند ، سبدي در آن ديده شد و داخل آن ، سر بريده حضرت يحيي ( عليه السلام ) را يافتند كه سالم مانده بود . بر روي آن سبد نوشته شده بود : « هذا رَأسُ يَحْيَي بْنِ زَكَرِيّا » . وليد دستور داد تا آن را بر جاي خود بگذارند و ستون هايي متمايز از ستون هاي ديگر ، بر آن قرار دهند .

هـ ) محراب و مقام حضرت زين العابدين ( عليه السلام )

هنگامي كه امام سجاد ( عليه السلام ) ، در مسجد اموي اسير بودند ، در اتاقكي ( مستطيل شكل ) در قسمت شمال شرقي مسجد به تهجّد و عبادت مي پرداختند . ابن عساكر دمشقي مي گويد : « آن حضرت هر شب و هر روز در اين مكان ، هزار ركعت نماز مي گزارد » . اين اتاقك محراب دارد و اطراف آن به وسيله پنجره ، پوشانده شده است . كنار اين اتاقك ، ( چنانكه گفته خواهد شد ) رأس الحسين ( عليه السلام ) قرار دارد .

و ) محل استقرار اسرا و خطبه امام سجاد ( عليه السلام )

روز جمعه بود و مسجد اموي پر از جمعيت ؛ كاروان اسيران كربلا را به عنوان خارجي در مجلس آورده بودند . يزيد به خطيب مزدور خود ، دستور داد بر منبر برود و آنچه مي تواند بد و ناروا به علي ( عليه السلام ) و خاندانش بگويد . آن خطيب هم بالاي منبر رفت و بي شرمي را به نهايت رساند و تا توانست در مدح معاويه و يزيد سخن گفت . اينجا بود كه امام سجاد ( عليه السلام ) سكوت را صلاح ندانست و با خشم فرياد زد : « واي بر تو اي خطيب ! خشنودي مخلوق را با خشم آفريدگار مبادله كردي و جايگاه خويش را آتش دوزخ قرار دادي ! . . . » .

پس از گفت و شنود ، امام ( عليه السلام ) بر فراز منبر ( كه در محدوده منبر فعلي در شبستان


115


قرار دارد ) رفت . با حمد و ثناي خداوند و درود بر جدّ بزرگوارش ، سخن را آغاز ، اشك حاضران را جاري و دل ها را منقلب كرد . . . ؛ سپس آن جمله معروف را ايراد فرمود : « أيُّهَا النّاسُ أَنَا بْنُ مَكَّةَ وَمِني ، أَنَا بْنُ زَمْزَمَ وَصَفا ، أَنَا . . . » ( 1 ) ؛ « اي مردم ! من فرزند مكه و مني هستم ، من فرزند زمزم و صفا هستم ، من . . . » .

ز ) مقام رأس الحسين ( عليه السلام )

هنگامي كه كاروان اسرا و سرهاي بريده شهدا به دمشق وارد شد ، يزيد ( لعنة الله عليه ) سر مبارك امام حسين ( عليه السلام ) را طلبيد و آن را مقابل خود گذاشتند . درحالي كه خاندان اهل بيت ( عليهم السلام ) نظاره گر بودند ، يزيد با چوب بر دندان هاي مبارك امام مي زد و مي گفت : « امروز ، در مقابل روز بدر » . آن گاه به فرمان يزيد سر مبارك را از مجلس بيرون برده ، به همراه ديگر سرهاي شهدا سه روز بر باب القصر آويزان كردند . بعد از آن ، سر مبارك و مقدّس امام حسين ( عليه السلام ) را پايين آورده ، در گوشه شمال شرقي مسجد « اموي » ، در اتاقكي قرار دادند . سر مقدّس چند روز در اين مكان قرار داشت . بعدها در همان جا بقعه اي به يادبود آن حادثه غم انگيز ساختند كه به « مقام رأس الحسين ( عليه السلام ) » مشهور شد .

يك ـ محل دفن سر مقدّس امام حسين ( عليه السلام ) ( 2 )

درباره محل دفن سر مبارك و مقدس امام حسين ( عليه السلام ) اختلافنظر است . مورّخان مشهور شيعه ، معتقدند كه امام زين العابدين ( عليه السلام ) سر مبارك آن حضرت را به كربلا بازگردانده و به جسد مطهّر آن حضرت ملحق و كنار آن به خاك سپرده است . بعضي نيز معتقدند كه در كنار بدن حضرت علي ( عليه السلام ) ، در نجف اشرف ، دفن شده است . بنابراين بالاي سر امام علي ( عليه السلام ) زيارت امام حسين ( عليه السلام ) نيز سفارش شده است . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحار الانوار ، ج 45 ، ص 138 .

2 . اعيان الشيعه ، ج 1 ، ص 626 .

3 . اخبار ضعيفي هم وجود دارد كه سر مطهّر امام حسين ( عليه السلام ) در باب الفراديس دمشق به خاك سپرده شد .


116


دو ـ مقام هاي رأس الحسين ( عليه السلام ) ( 1 )

در اينجا ، مقصود از مقام ، هم جايي است كه گفته اند سر مقدّس امام در آنجا دفن شده و هم جايي است كه مدّت كوتاهي در آن نگهداري و تبديل به زيارتگاه شده است . هدف اصلي ما ، معرفي اين مقام هاست و در صدد رد يا قبول آنها نيستيم ؛ گرچه درباره محل دفن سر مقدس و مطهر امام حسين ( عليه السلام ) ، همان طور كه بيان شد ، قول مشهور شيعه اين است كه امام زين العابدين ( عليه السلام ) سر مطهّر را به كربلا آورده و به بدن مطهّر ملحق و در آنجا دفن كرده است .

ـ كوفه و نجف : در روايات با تعبيرهاي مختلفي چنين آمده است : « امام صادق ( عليه السلام ) ، رأس الحسين ( عليه السلام ) را نزد قبر حضرت علي ( عليه السلام ) زيارت كرد و دو ركعت نماز به جا آورد » .

ـ مدينه : وقتي يزيد ملعون دستور داد سر مقدّس را در شهرها بگردانند ، آن را به مدينه بردند و فرستادنِ سر به اطرافيان مقتول ، به خصوص در مدينه ، براي ترسانيدن آنها بوده است .

از عبارات چنين برمي آيد كه سر مقدّس براي هميشه به مدينه فرستاده نشده است .

ـ كربلا : در بسياري از منابع و كتاب هاي شيعه و برخي كتاب هاي اهل سنت آمده است كه سر مقدّس امام حسين ( به وسيله امام زين العابدين ( عليه السلام ) ) به جسم مطهّرش در كربلا ملحق و در آنجا دفن شد .

ـ دمشق : از مكان هاي مختلفي در شهر دمشق نام برده شده كه عبارتند از : خزانه يزيد ، دارالامارة ، باب الفراديس ، جامع اموي و قبر معاويه .

ـ حَلَب : « مشهدالنقطه » در شهر حَلَب ، به عنوان محلّ توقف سر مقدس حسين ( عليه السلام ) ( نه به عنوان محل دفن ) شهرت دارد .

ـ عَسْقَلان : مشهور اين است كه سر مقدّس امام ( عليه السلام ) در عسقلان ( در نزديكي غزّه ) قرار داشته و از آنجا به قاهره منتقل شده است . بنابراين ، منشأ مشهدالرأس قاهره ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نگاهي نو به جريان عاشورا ، ص 364 .


117


مشهدالرأس عسقلان است .

ـ قاهره : مهم ترين و مشهورترين محلي كه امروزه در جهان اسلام به عنوان مدفن سر مقدّس امام حسين ( عليه السلام ) زيارت مي شود ، مشهدالرأس ، در قاهره است . به نقلي يكي از خلفاي فاطمي ، سر منسوب به سيدالشهدا را از شهر مرزي عسقلان ( در فلسطين ) به قاهره منتقل كرد .

ـ مقام هاي ديگر : موصل ، نصيبين ، حماة ، حمص ، بالس ، رقّه ، خانه ابن حريث و مرو ؛ روايات كمي به اين اماكن اشاره دارند و ضعيف به نظر مي رسند .

سه ـ زيارت نامه رأس الحسين ( عليه السلام )

علاّمه سيّد محسن الامين در كتاب « مفتاح الجنّات » و مرحوم حاج شيخ عباس قمي در « مفاتيح الجنان » از « مستدرك » زيارت نامه اي را از امام صادق ( عليه السلام ) نقل نموده و خواندن چهار يا دو ركعت نماز را براي رأس الحسين ( عليه السلام ) بيان مي كند .

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ اَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الصِّدِيقَةِ الطّاهِرَةِ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ يا اَباعَبْدِاللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ، اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ وَآتَيْتَ الزَّكاةَ وَأَمَرْتَ بِالْمَعْروُفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَجاهَدْتَ فِي اللهِ حَقَّ جِهادِهِ وَصَبَرْتَ عَلَي الاَْذي فِي جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتّي أَتاكَ الْيَقِينُ ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الَّذِينَ خالَفوُكَ وَحارَبُوكَ وَأَنَّ الَّذِينَ خَذَلُوكَ وَالَّذِينَ قَتَلُوكَ مَلْعوُنوُنَ عَلي لِسانِ النَّبِيِّ الاُْمِّيِّ وَقَدْ خابَ مَنِ افْتَري لَعَنَ اللهُ الظّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الاَْوَّلِينَ وَالاْخِرِينَ وَضاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذابَ الاَْلِيمَ ، أَتَيْتُكَ يا مَوْلايَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ زائِراً عارِفاً بِحَقِّكَ مَوالِياً لاَِوْلِيائِكَ مُعادِياً لاَِعْدائِكَ مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَي الّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكَ فَاشْفِعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مفتاح الجنّات ، ص 373 ؛ مفاتيح الجنان ، قبل از زيارت اَمِيرَ الْمُؤْمِنِين علي ( عليه السلام ) .


118


ح ) محل غسل تعميد مسيحيان

در ابتدا نيمه شرقي مسجد اموي ، كليسا بود و سپس به وسيله وليد بن عبدالملك تخريب و به مسجد ملحق شد . در اين نيمه و كنار درب ورودي شبستان ، بقاياي استوانه و چاهي است كه مسيحيان ، فرزندان خود را در آن غسل تعميد مي دادند . غسل تعميد ، اولين تكليف از وظايف مسيحيان است و آيين مخصوصي دارد كه به دست كشيشان در كليسا ، به نام پدر ، پسر و روح القدس ، فرزندان مسيحيان را غسل مي دهند و در واقع فرزندان با اين غسل ، به آيين مسيح در مي آيند . ( 1 )

ط ) قرآن عثمان

در گوشه شرقي محراب اصلي مسجد ، مخزني است كه صندوق بزرگي داخل آن است . گويند در اين صندوق ، يكي از قرآن هاي عثمان ( خليفه سوم ) قرار دارد . اين قرآن كه به خط كوفي بوده ، در دوران عثمان ، از مسجد عقيق در بصري به شام فرستاده شده بود . البته به نظر نمي رسد اين قرآن ، همان قرآن دوران خليفه سوم باشد ؛ زيرا با توجه به آتش سوزي هايي كه در جامع اموي اتفاق افتاد ، آن قرآن در آتش سوخت ؛ مگر اينكه در هنگام آتش سوزي ، شخصي آن را خارج و حفظ كرده باشد و سپس به مسجد اموي برگردانده باشد .

ي ) مشاهد صحابه ( خلفا )

چهار گوشه مسجد اموي ، چهار مشهد و محل به نام مشاهد صحابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) موجود است . اين مشاهد ، همانند اتاق جلسات يا حجره هايي براي آموزش علم بوده كه حكّام مذاهب اربعه و علماي آنان ، براي حلّ مشكلات با واليان ، از آنها استفاده مي كردند ؛ مشاهد اربعه عبارتند از :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اكنون اين چاه و استوانه هاي آنكه از سنگ مرمر ساخته شده ، موجود بوده ولي چاه آن پوشيده شده است .


119


1 . مشهد ابي بكر در شرق قبله ؛

2 . مشهد علي ( عليه السلام ) در شمال شرقي مسجد ؛ يعني همان جايي كه اكنون مقام رأس الحسين است ؛

3 . مشهد عمر در غرب قبله مسجد كه اكنون به مشهد « عروه » معروف است ؛

4 . مشهد عثمان در شمال مسجد كه به اين مكان « كلاسه » گفته مي شود .

ك ) زندان امام سجّاد ( عليه السلام )

از جمله مشاهد صحابه ( خلفا ) مشهد علي ( عليه السلام ) است . در داخل مشهد علي ( عليه السلام ) مكاني به نام « السّجن » بوده است . گويند حضرت امام زين العابدين ( عليه السلام ) ، هنگامي كه در شبستان جامع اموي آن سخنراني تاريخي و منقلب كننده را ضد يزيد ايراد فرمود ، در آنجا زنداني شد .

4 . آتش سوزي هاي جامع اموي

جامع اموي در دوره هاي مختلف ، بارها دچار آتش سوزي شده و قسمت هاي عمده آن از بين رفته ، ولي دوباره بازسازي شده است . پنج آتش سوزي در طول تاريخ رخ داده است كه به ترتيب عبارتند از :

1 . نيمه شعبان 461 هـ ق

2 . سال 740 هـ ق

3 . شعبان 803 هـ ق

4 . رجب 884 هـ ق

5 . چهارم ربيع الثاني 1311 هـ ق


121


فصل پنجم : ساير مساجد و مدارس تاريخي دمشق

1 . دارالقرآن يا مدارس تاريخي

هر يك از فرقه هاي اهل سنّت براي خود مدرسه يا دارالقرآني ساخته ، به تعليم و تربيت فقه مذهب خويش پرداختند . در اينجا به چند نمونه از دارالقرآن و مدارس تاريخي و مشهور دمشق اشاره مي كنيم :

ـ دارالقرآن الرشائيه : قديمي ترين مدرسه يا دار القرآني است كه در سال 444 هـ . ق به وسيله « رشاء بن نظيف بن ماشاء الله » در دمشق ساخته شد . بعدها در سال 820 هـ . ق مدرسه « اخنائيه » به جاي آن احداث شد كه اكنون موجود است و در باب شمالي جامع اموي كنار مدرسه « سُمَيْساطيّه » قرار دارد .

دار القرآن تنكزيّه : توسط امير تنكز در سال 728 هـ . ق ساخته شد .

دارالقرآن افريدونيه : توسط افريدون العجمي ايراني در سال 749 هـ . ق بنا شد .

دارالقرآن تفتازانيه : توسط شريف تفتازاني در سال 767 هـ . ق ساخته شد .

دارالقرآن الاسعريّه : توسط خواجه ابراهيم اسعري در سال 817 هـ . ق بنا شد .

دار القرآن صابونيّه : توسط احمد صابوني در سال 868 هـ . ق ساخته شد .

ـ مدرسه سُمَيْساطيّه : اين مدرسه ، قديمي ترين مدرسه دمشق است كه ابتدا خانه عمر بن عبدالعزيز ، حاكم اموي بوده و سپس به دست « سميساطي » از رؤساي دمشق به


122


مدرسه و خانقاه تبديل شده است . وي بعد از فوتش ( در سال 45 هـ . ق ) در همان جا دفن شد .

ـ مدرسه نوريه كبري ( اولين دارالحديث ) : اين مدرسه ، از قديمي ترين مدارسي است كه در سال 556 هـ . ق توسط « نورالدين محمود زنگي » ( ملقّب به شهيد ) ساخته شد . مدرسه نوريه ، اوّلين دارالحديث جهان اسلام بوده و پس از گذشت بيش از 8 قرن ، هنوز محل تدريس طلاب است مقبره باني آن ، نورالدين شهيد نيز در آن مدرسه قرار دارد .

مدارس تاريخي ديگر دمشق عبارتند از :

ـ مدرسه جُقْمُقِيّه : در سال 823 هـ . ق توسط امير سيف الدّين جُقْمُق بنا شد ، مدفن او نيز در همان جا هست .

ـ مدرسه عادليه كبري : در سال 612 هـ . ق توسط ملك عادل سيف الدّين ابي بكر بن ايوب ساخته شد كه مدفن او نيز در همان جاست .

ـ مدرسه ظاهريه كبري : در سال 676 هـ . ق توسط ملك ظاهر بَيْبَرس بُنْدُقداري بنا شد . مدرسه ظاهريّه بعدها به بزرگ ترين كتاب خانه دمشق ، به نام « دارالكتب الظاهريه » تبديل شد .

ـ مدرسه عزيزيه : توسط ملك عزيز فرزند سلطان صلاح الدين ايوبي فاتح جنگ هاي صليبي ساخته شد ، مقبره صلاح الدين در آنجا قرار دارد .

ـ مدرسه جوزيّه : در قرن هفتم هـ . ق توسط مورّخ مشهور « محيي الدين ابي الفرج يوسف بن عبد الرحمان بن جوزي » ( استاد ابن كثير ) بنا شد و در سال 840 هـ . ق به مسجد تبديل شد .

2 . مسجدهاي تاريخي

پس از فتح دمشق ، حاكمان اسلامي و ساير مسلمانان طي قرون مختلف ، هزاران مسجد بنا كردند كه به چند تن از مهم ترين آنها اشاره مي كنيم :


123


ـ مسجدالاقصاب ( القصب ) : اين مسجد در خيابان اصلي مسير حرم حضرت رقيّه قرار دارد . بناي آن را به « امير ناصر الدين ابن منجك » نسبت مي دهند . اين مكان ، محل دفن سرهاي شهيدان ، حجر بن عدي و شش تن از يارانش است . همچنين بدن اين شهيدان در « مرج عذراء » كنوني در 36 كيلومتري دمشق است . اين مسجد ، امروزه به « مسجد القصب و جامع منجك » معروف است .

ـ مسجد ابي بن كعب انصاري در سال 500 هـ . ق ساخته شد .

ـ مسجد السادات كه قبل از اسلام ، كنيسه بوده و در محله مسيحي نشين قرار دارد . اين مسجد به نام هاي « مسجد الصغير » و « جامع الحمادي » نيز معروف است .

ـ مسجد ابوالدرداء كه منسوب به صحابي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) است و در داخل قلعه دمشق ( كنار سوق الحميديه ) قرار دارد و . . . .


| شناسه مطلب: 77479