بخش 10

بِلال حبشی ، مؤذن رسول خدا 6 زیارت اوّل حضرت بلال حبشی مؤذن رسول خدا9 زیارت دوم برای بلال حبشی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ عبدالله بن جعفر طیّار زیارت عبدالله فرزند جعفر طیار ـ رضوان الله علیهما ـ فضّه زیارت فضّه خادمه حضرت فاطمه زهرا3 مسجد جامع دمشق آثار بعد از اسلام : مقام رأس الحسین7 حُجْر بن عَدیّ و یارانش


225


كردند و چون آزمايشش نمودند دست از او كشيدند و به امامت برادرش حضرت امام موسي بن جعفر معتقد شدند و قليلي از مردم به همان اعتقاد ماندند و امامت عبدالله را اختيار كردند كه آنان را « فطحيّه » خوانند .

قبر او كمي بالاتر از قبر فاطمه صغري و در سمت چپ آن قرار دارد كه داراي گنبدي است كوچك به رنگ سبز و در داخل آن تابوتي چوبين با محفظه اي فلزي ديده مي شود .

در بيشتر كتب معتبره ، شرح حال عبدالله بن جعفر صادق بيان نشده و در برخي از كتابها مانند : ارشاد شيخ مفيد ، بحار الأنوار مجلسي و منتهي الآمال حاج شيخ عباس قمي ، در احوال اولاد امام جعفر صادق ، شرح حال مختصري از او آمده است ، ليكن همانگونه كه مشاهده شد ، از او به نيكي ياد نكرده اند .


226


ميمونه دختر امام حسن ( عليه السلام ) ، حميده دختر

مسلم بن عقيل واسماء بنت عميس

مدفن اين سه بانوي بزرگوار در يك مقبره ، در باب الصغير دمشق قرار دارد كه در پشت مقبره سكينه و امّ كلثوم و در سمت چپ قبر عبدالله فرزند امام صادق ( عليه السلام ) واقع شده است .

قبر اوّل از آن حميده دختر مسلم بن عقيل ، متوفاي سال 70 هجري ، قبر دوم اسماء بنت عميس همسر جعفر طيار و سر انجام همسر اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) متوفاي سال 65 هجري و قبر سوم از آن ميمونه دختر امام حسن ( عليه السلام ) است .

اسماء دختر عميس با شوهرش جعفر بن ابي طالب مسلمان شد و در سال هفتم بعثت به همراه شويش به حبشه مهاجرت كرد و در سال هفتم هجري همزمان با فتح خيبر با آخرين گروه مسلمانان مهاجر حبشه ، به


227


مدينه بازگشت ، و پس از آن كه جعفر طيار در سال 8 هجري در جنگ موته به شهادت رسيد ، اسماء با ابوبكر ازدواج كرد و محمد بن ابي بكر از او متولّد شد . اسماء پس از درگذشت ابوبكر با اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) ازدواج كرد و يحيي از او تولد يافت . اسماء بانويي محدّثه و مقبولة الرواية مي باشد كه توثيق شده است .

پيامبر اسلام ( صلي الله عليه وآله وسلم ) درباره او فرمود : « اسماء از زنان بهشتي است » . و امام صادق ( عليه السلام ) درباره اش فرمود : « نجابت فرزندش محمد از جانب او است » .

اسماء به خاندان پيامبر علاقه و ارادت ويژه اي داشت ودر واپسين روزهاي عمر شريف حضرت زهرا ( عليها السلام ) پرستاري و مراقبت از او را عهده دار بود ، و پس از شهادتش در غسل دادن پيكر پاك آن بانوي بزرگوار علي ( عليه السلام ) را ياري مي داد . و به همين مناسبت گوشه اي از وصاياوحوادث چندروزآخرعمرشريف حضرت زهرا ( عليها السلام ) از زبان او نقل شده است . و پس از شهادت حضرت


228


فاطمه زهرا ( عليها السلام ) مراقبت از حسنين و زينبين به عهده اسماء بود . رَحْمَةُ اللهِ عَلَيْهـا وَعَلي جَميعِ مُحِبّي آلِ محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) .

زيارت حضرت حميده دختر مسلم بن عقيل ، اسماء بنت عُميس و ميمونه دختر امام حسن مجتبي ( عليه السلام )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا مَوْلاتي وَسَيِّدَتي يـا حَميدَةُ بِنْتَ مُسْلِمِ بْنِ عَقيل وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا مَوْلاتي وَسَيِّدَتي يـا اَسْمـاءُ بِنْتَ عُمَيْس وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا مَوْلاتي وَسَيِّدَتي يـا مَيْمُونَةُ بِنْتَ الاِْمـامِ الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَي الطـاهِراتِ الاَْنْسـابِ الشَّريفـاتِ الاَْحْسـابِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَي الْمُطَهَّرينَ مِنَ الْعَيْبِ وَالْمُنَزَّهينَ عَنِ الرَّيْبِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَشْهَدُ اَنَّكُمْ صَبَرْتُمْ وَنِلْتُمْ جَزاءَ الصّـابِرينَ


229


وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَعَلي شـاهِدِكُمْ وَعَلي غـائِبِكُمْ وَعَلي ذُكُورِكُمْ وَاُنـاثِكُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَلْسَّلامُ عَلي شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَمَوْضِعِ الرِّسـالَةِ وَمُخْتَلَفِ الْمَلائِكَةِ وَمهْبَطِ الْوَحْيِ وَالتَّنْزيلِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَي آلِ طه وَيـاسينَ وَذُريَّةِ سَيِّدِ الْمُرْسَلينَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَي اَسْمـاءَ وَحَميدَةَ وَمَيْمُونَةَ بِنْتِ اِمـامِنَا الْحَسَنِ ، صَلَّي اللهُ عَلي اَرْواحِكُمُ الطّـاهِرَةِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ .

اَللّهُمَّ بَلِّغْ سَلامَنا لَهُمْ وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ لِزِيـارَتِهِمْ ، بَلِ ارْزُقْنِي الْعَوْدَةَ ثُمَّ الْعَوْدَةَ يـا اللهُ . اَللّهُمَّ اجْعَلْ سَعْيَنـا مَشْكُوراً وَذَنْبَنـا مَغْفُوراً وَعَمَلَنـا مَبْرُوراً وَمُوالاتَنـا بِهِمْ حَميدَةً . اَللّهُمَّ اغْفِرْ لَنـا وَلِوالِدَيْنـا وَلاَِهْلِنـا وَعِيـالِنـا وَاَوْلادِنـا وَلِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِنـاتِ بِرَحْمَتِكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَصَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّد وَعَلي آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّـاهِرينَ .


230


بِلال حبشي ، مؤذن رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم )

بِلال بن رَباح ، مؤذّن پيامبر ، مادرش جُمـانَة يا حمامه و كنيه اش ابوعبدالله و ابوعمر ، از سابقين در اسلام است . در اوائل بعثت رسول خدا ، بلال جواني لاغر اندام ، قد بلند و از بردگان سياه پوست بود كه از حبشه خريداري شد و به خدمت اميّة بن خلف درآمد . امية كه از سران قريش بود در سنگدلي و دشمني با اسلام ميان قريش شهرت داشت . او با تمام نيرو در كوبيدن اسلام و محو آثار توحيد مي كوشيد و با وضع بسيار خشن ، بلال را شكنجه مي داد .

در گرماي سوزان ظهر تابستان عربستان او را لخت مي كرد وروي سنگها و ريگهاي سوزان مكه مي خوابانيد و سنگ بزرگي بر سينه اش مي گذاشت و مي گفت : بايد به اين حالت باقي بماني تا جان بسپاري يا اين كه از آيين و روش محمد برگردي و سر بر آستان بتان « لات »


231


« عزّي » و . . . بگذاري . ولي بلال در برابر اين خشونتها فرياد : « أَحَدٌ » ، « أَحَد » سر مي داد . اميّه شكنجه هاي گوناگون درباره بلال اعمال مي كرد ولي بلال از شعار توحيد دست برنمي داشت تا سرانجام به دستور پيامبر خريداري شد و در راه خدا آزاد گرديد و از آن پس ، در همه جا همراه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بود . در جنگ بدر اميّة بن خلف و فرزندش به دست توانمند بلال كشته شدند . ايمان ، اخلاص ، صبر و استقامت بلال پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) را بر آن داشت كه اذان و اقامه را به وي تعليم دهد تا در اوقات نماز با صداي بلند خود اذان بگويد . انتخاب او براي اين كار ، نوعي مبارزه با نژادپرستي بود . بلال براي نخستين بار در تاريخ اسلام ، به مقام « مؤذّني » رسيد و اوّلين كسي بود كه بعد از فتح مكّه بر بالاي بام كعبه رفت و براي اقامه نماز ، اذان گفت .

گويند كه بلال به جاي « شين » « سين » مي گفت و پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) در جواب اعتراض كساني كه مي گفتند :


232


چرا بلال را براي اين كار مأمور كرده است ؟ پاسخ مي داد : « اعمال و رفتار پاك و شايسته اش ، اين كمبود قرائتِ وي را جبران مي كند » .

از حضرت امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده كه فرمود : « خدا رحمت كند بلال را كه ما اهل بيت را دوست مي داشت و او بنده صالح بود » . پس از رحلت رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بلال ديگر اذان نگفت و بر بيعت خود با علي ( عليه السلام ) در روز غدير باقي ماند .

اين امرنارضايتيوفشاردستگاه خلافت رابه دنبال داشت و به او گفته شد : « نبايد در مدينه بماني » از اين رو بلال راه شام را درپيش گرفت وكار دشوارمرزباني را پذيرفت .

سرانجام بلال طبق روايت مشهور در سال 20 هجري قمري در سن 63 سالگي در شام چشم از جهان فرو بست ( 1 ) و در باب الصغير دمشق به خاك سپرده شد . ( رحمة الله عليه ) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ در تاريخ وفات بلال و همچنين در محل دفن او ، اختلاف است و نوشته متن طبق روايت مشهور است .


233


زيارت اوّل حضرت بلال حبشي مؤذن رسول خد ( صلّي الله عليه وآله )

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا سَيِّدَنـا بِلالَ الْحَبَشيَّ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا صـاحِبَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا صـاحِبَ نَبيِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا صـاحِبَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا صـاحِبَ الْمُصْطَفي ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا مُؤَذِّنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا مَنْ قـالَ في حَقِّهِ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ : « اَنْفِقْ بِلالا وَلا تَخْشي مِنْ ذِي الْعَرْشِ اِقْلالا » رَضِيَ اللهُ عَنْكَ وَاَرْضـاكَ اَحْسَنَ الرِّضـا وَجَعَلَ الْجَنَّةَ مَنْزِلَكَ وَمَسكَنَكَ وَمَحَلَّكَ وَمَأْواكَ ، اَفـاضَ اللهُ تَعـالي عَلَيْنـا مِنْ بَرَكـاتِكَ وَبَرَكـاتِ عُلُومِكَ فِي الدُّنْيـا وَالاْخِرَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ .

اَللّهُمَّ اقْضِ حَوائِجَنـا ، وَيَسِّرْ اُمُورَنـا ، وَاشْرَحْ


234


صُدُورَنـا ، وَتَقَبَّلْ زِيـارَتَنـا وَآمِنْ خَوْفَنـا ، وَاسْتُرْ عُيُوبَنـا ، وَاغْفِرْ ذُنُوبَنـا ، وَاكْشِفْ كُرُوبَنـا ، وَاخْتِمْ يـا اللهُ بِالصّـالِحـاتِ اَعْمـالَنـا ، وَرُدَّنـا اِلي اَهْلِنـا وَاَوْلادِنـا سـالِمينَ غـانِمينَ مَسْرُورينَ فَرِحينَ ، وَاجْعَلْنـا مِنْ عِبـادِكَ الصّـالِحينَ الَّذينَ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ ، بِرَحْمَتِكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ آمينَ آمينَ آمينَ يـا رَبَّ الْعـالَمينَ .

زيارت دوم براي بلال حبشي ( رضوان الله تعالي عليه )

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا صـاحِبَ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَمُؤَذِّنَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا خِيَرَةَ الصّـالِحينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا مَنْ كـانَتْ سينُهُ عِنْدَ اللهِ شيناً ، اَشْهَدُ اَنَّكَ آمَنْتَ بِرَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، وَوالَيْتَ اَهْلَ بَيْتِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ ، وَنَصَحْتَ لَهُ وَلَهُمْ فِي السِرِّ وَالْعَلَنِ وَمَضَيْتَ عَلي مِنْهـاجِ رَسُولِ اللهِ


235


صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وآلِهِ وَسَلَّمَ لَمْ تُغَيِّرْ وَلَمْ تُبَدِّلْ ، فَرَفَعَ اللهُ فِي الاْخِرَةِ دَرَجَتَكَ وَاَعْلي مَقـامَكَ وَحَشَرَكَ اللهُ مَعَ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّـاهِرينَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ في اَعْلي عِلّيّينَ وَحَشَرَنَا اللهُ مَعَكُمْ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيـارَتِكَ ، وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ .

عبدالله بن جعفر طيّار

عبدالله فرزند جعفر بن ابي طالب همسر حضرت زينب كبري ( عليهما السلام ) در جود و بخشش معروف بود و به بركت دعاي پيامبر گرامي ( صلي الله عليه وآله وسلم ) چيزي نخريد كه در آن سود نكند . او مال فراواني به دست آورد و همه را در راه پروردگارش بخشيد .

پدرش جعفر بن ابي طالب ( كه بعدها به جعفر « طيار » و جعفر « ذوالجناحين » ملقب گرديد ) به دستور پيامبر با گروهي از مسلمانان كه تحت شكنجه و آزار


236


كفّار بودند به حبشه مهاجرت كرد ؛ اين مهاجرت در سال هفتم بعثت اتفاق افتاد ، و سرپرستي مهاجران با عموزاده پيامبر ، جعفر بود . در اين سفر تعدادي از زنان مسلمان با همسرانشان همراهي كردند كه يكي از آنان اسماء بنت عميس همسر جعفر بن ابي طالب و مادر عبدالله بود و عبدالله اوّلين نوزاد مسلماني بود كه در حبشه به دنيا آمد .

در سال هفتم هجرت ، پس از فتح خيبر ، جعفر با آخرين گروه از مهاجران حبشه به مدينه بازگشت و پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) ازديدار جعفراظهار خوشحالي كرد . عبدالله كه در آن زمان جوان خردسالي بود ، به حضور پيامبر رسيد و با آن حضرت بيعت كرد . يك سال پس از اين واقعه ، جنگ موته پيش آمد و جعفر كه جزو فرماندهان لشكر اسلام بود ، در آن جنگ به شهادت رسيد و پيامبر پس از اينواقعه ، كفالتوسرپرستي عبداللهوبرادرانش راپذيرفت و زير نظر مستقيم پيشواي اسلام پرورش و رشد يافت .


237


عبدالله همواره مدافع حريم ولايت بود و در صحنه هاي مختلف سياسي و نظامي ، در كنار امير مؤمنان ( عليه السلام ) و پس از آن حضرت ، در كنار امام حسن و امام حسين ( عليهما السلام ) قرار داشت . هنگام تبعيد ابوذر به ربذه گرچه بدرقه ابوذر ممنوع بود ولي او با حسنين و عقيل و عمار ياسر به همراه اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) در بدرقه ابوذر شركت جست . وي از راويان حديث غدير است . به هنگام صلح و جنگ ، طرف مشورت با علي و حسنين بود ، چنانكه در جنگ صفين فرماندهي سپاهي از سپاهيان اميرالمؤمنين را به عهده گرفت و در جبهه مقدم با رشادت تمام مي جنگيد و نيز يكي از شهود حكميت از طرف علي ( عليه السلام ) بود .

عبدالله در مراسم تغسيل و تكفين علي ( عليه السلام ) كه شبانه و به دور از آگاهي مردم صورت گرفت ، حضور داشت . اينها همه ، نشانگر آن است كه وي تا چه حد به خاندان علي ( عليه السلام ) نزديك و محرم اسرار بوده است .


238


در سال 60 هجري هنگام حركت امام حسين ( عليه السلام ) از مدينه ، نه تنها موافقت كرد كه همسرش زينب كبري همراه برادر مسافرت كند بلكه دو فرزند خود به نامهاي عون و محمد را همراه حضرت فرستاد و توصيه كرد كه از امام جدا نشوند و همراه او جهاد كنند .

وقتي خبر شهادت دو فرزند عبدالله به مدينه رسيد و مردم جهت تسليت به ديدن او مي رفتند در جواب يكي از غلامان خود كه حرف نامربوطي زد ، گفت : به خدا سوگند اگر در ركاب امام حسين حاضر بودم دوست داشتم از او جدا نشوم تا كشته شوم ، به خدا سوگند كه من فرزندان خود را به ميل و اراده خود از دست دادم و مصيبت آنها براي من سهل است ؛ زيرا آنان در كنار برادر و پسر عمويم ايستادگي و جانفشاني كرده و با او كشته شدند . سپس افزود : اگر خودم حسين را ياري نكردم ، فرزندانم از او حمايت كردند .

گويند : علت حضور نداشتن عبدالله در كربلا آن بود


239


كه چشمان وي در آن زمان بينايي نداشت .

بنابر مشهور ، وي در سال 80 هجري در مدينه درگذشت و پس از تشييع باشكوهي در قبرستان بقيع ، در مدينه به خاك سپرده شد . برخي از تاريخ نويسان محل دفن او را ابواء نوشته اند .

بنابر اين قبري كه در قبرستان باب الصغير دمشق در كنار قبر بلال حبشي ، منسوب به عبدالله بن جعفر است ، ظاهراً سند تاريخي ندارد . اگرچه زائران محترم در صورت تمايل مي توانند به قصد رجاء مطلوبيت و به ياد فداكاريهاي آن بزرگوار ، با قرائت فاتحه و خواندن زيارت ، ياد او را زنده نگهدارند .

زيارت عبدالله فرزند جعفر طيار ( رضوان الله عليهما )

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا سَيِّدَنـا عَبْدَ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ جَعْفَر الطَّيّـارِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ عَمِّ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ عَمِّ نَبيِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ عَمِّ


240


حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ عَمِّ الْمُصْطَفي ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ عَمِّ الْمُرْتَضي ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلي مَنْ حَولَكَ مِنَ السُّعَداءِ وَالشُّهَداءِ وَالصّـالِحينَ ، رَضِيَ اللهُ عَنْكَ وَاَرْضـاكَ اَحْسَنَ الرِّضـا وَجَعَلَ الْجَنَّةَ مَنْزِلَكَ وَمَسْكَنَكَ وَمَحَلَّكَ وَمَأْواكَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِ النُّبُوَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ بِمـا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ ، اِنَّمـا يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَللّهُمَّ بِحُرْمَةِ سَيِّدِنـا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اِسْمَعْ دُعـائَنـا وَتَقَبَّلْ زِيـارَتَنـا وَآمِنْ خَوْفَنـا وَاغْفِرْ لَنـا ذُنوبَنـا آمينَ .

فضّه

« فضّه نوبيه » را دختر يكي از شاهان حبشه شمرده اند و برخي او را دختر پادشاه هند دانسته اند . كه پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) وي را پس از ازدواج حضرت زهرا ( عليها السلام ) با


241


حضرت علي ( عليه السلام ) جهت كمك در كارهاي خانه به دخترش بخشيد .

فضه زني مؤمن ، پاكدامن و آشنا با معارف قرآن بود كه بيست سال سخني جز كلمات قرآن از وي شنيده نشد . او سالها به حضرت فاطمه ( عليها السلام ) خدمت كرد و به جهت اخلاصش در انجام وظيفه ، امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) درباره اش فرمود : « اللّهم بارك لنا في فِضَّتِنـا » ؛ « پروردگارا ! فضّه ما را بر ما مبارك گردان » .

اين بانوي بزرگوار ، عابد ، زاهد ، عالم و تربيت يافته در خانه فاطمه ( عليها السلام ) ، مطابق نقل مفسران در ايثار اهل بيت عصمت و طهارت و دادن غذاي خود به مسكين و يتيم و اسير شركت داشت و آيه شريفه { ويطعمونَ الطَّعـامَ عَلي حُبِّهِ . . . } ( 1 ) شامل حال او نيز مي شود .

فضّه را « مستجاب الدعوة » ناميده اند ؛ زيرا گفته اند كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ انسان ( 76 ) : 8


242


رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) دعايي را به فضّه ياد داد كه در مشكلات با آن دعا به پروردگار متوسل مي شد و دعاي او به اجابت مي رسيد .

فضّه محرم اسرار خاندان ولايت بود و علي ( عليه السلام ) درباره اش مي فرمايد : فاطمه از من پيمان گرفت كه وقتي از دنيا رفت هيچ كس را بر مرگ او آگاه نكنم مگر ام سلمه ، ام ايمن و فضّه ، و از مردان نيز دو فرزندش حسنين ، عبدالله بن عباس ، سلمان فارسي ، عمار ياسر ، مقداد ، ابوذر و حذيفه را .

پس از رحلت حضرت زهرا ( عليها السلام ) فضّه در خدمت امام حسن و امام حسين ( عليهما السلام ) و نيز زينب كبري ( عليها السلام ) بود و شريك اندوه و شادي آنان به شمار مي رفت .

فضّه در جريان كربلا با كاروان امام حسين ( عليه السلام ) به كربلا آمد و در كنار حضرت زينب ، همراه قافله اسرا به كوفه و شام رفت و سپس به مدينه بازگشت ، و در سفر دوم حضرت زينب به شام نيز در خدمت آن حضرت بود و


243


پس از رحلت حضرت زينب در شام اقامت گزيد تا از دنيا رفت و در باب الصغير مدفون گشت . قبر وي كمي بالاتر از قبر عبدالله فرزند امام جعفر صادق ( عليه السلام ) و حدود يكصد متري سمت چپ آن مي باشد « رضوان الله عليها » .

زيارت فضّه خادمه حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام )

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا مَوْلاتي وَسَيِّدَتي يـا فِضَّةُ يـا اَمَةَ فـاطِمَةَ الزَّهْراءِ عَلَيْهَا السَّلامُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا مُرَبّيَةَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلامُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْفـاضِلَةُ الرَّشيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْعـالِمَةُ الْعـامِلَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضيَّةُ الْمَرْضيَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْحَليمَةُ الْكَريمَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللهُ بَيْنَنـا وَبَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَحَشَرَنـا في زُمْرَتِكُمْ وَسَقـانـا مِنْ يَدِ عَليِّ بْنِ اَبي طـالِب ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ وَعَلي فَاطِمَةَ


244


الزَّهْراءِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ وَعَلَي النِّسـاءِ الْمَسْبيّـاتِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ وَعَلي نِسـاءِ الاَْئِمَّةِ الطّـاهِرينَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ .

اَللّهُمَّ اِغْفِرْ لي وَلِوالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِنـاتِ بِرَحْمَتِكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَبِحُرْمَةِ السُّورَةِ الْمُبـارَكَةِ الْفـاتِحَةِ .

مسجد جامع دمشق

يكي از بناهاي تاريخي و ديدني شام ، « مسجد اموي » است . اين مسجد در چهار هزار سال پيش معبد بت پرستان بوده است و سپس با گسترش مسيحيت به كليسا تبديل شد كه به نام « قديس يوحَنّا » يا « ماري يوحنّا » مي خواندند .

پس از فتح شام با پيمان صلح و توافق ميان مسيحيان و خالد بن وليد ، فرمانده لشكر مسلمانان ، قسمتي از آن به


245


مسجد تبديل شد و قسمت ديگرش به صورت كليسا باقي ماند ، تا اين كه وليد بن عبدالملك مروان به سال 87 يا 88 تمام آن را به صورت مسجد درآورد و خراج هفت سال كشور را در آن خرج كرد .

درباره عظمت و زيبايي فوق العاده و دقّت در معماري جامع دمشق و حوادث تاريخي كه در آن اتفاق افتاده است ، سخنها گفته اند و كتابهاي تاريخ در اين باره مطالب زيادي نوشته اند ، ليكن ما در مقام بيان آن نيستيم ، بلكه تنها اشاره اي داريم به مكانهاي زيارتي آن :

برخي گفته اند قبر حضرت هود نبي و مقام حضرت خضر ( عليهما السلام ) ؛ يعني محلي كه حضرت در آن نماز مي خواند و مكان نزول حضرت عيسي ( عليه السلام ) در اين مسجد است . و همچنين محل دفن سر مطهر حضرت يحياي پيامبر ( عليه السلام ) در داخل مسجد زير ستوني به نام « سكاكه » مي باشد . حضرت يحيي به دست زناكار جباري از شاهان بني اسرائيل شهيد شد و بدن مطهرش در محلي به نام


246


زبداني در اطراف دمشق دفن گرديد و سر مقدس او در داخل مسجد اموي به خاك سپرده شد . بسيار بجا است كه با خواندن زيارت پيامبران كه در صفحه ؟ ؟ ؟ همين كتاب آمده است يادي از حضرت يحيي ( عليه السلام ) و ديگر پيامبران گذشته بشود .


آثار بعد از اسلام :

منبري در داخل مسجد وجود دارد كه معروف است حضرت سجاد ( عليه السلام ) خطبه معروف خود را در زمان يزيد بر فراز منبري كه قبلاً در محل آن قرار داشته ايراد نموده است .

همچنين در قسمت ديگري از مسجد گنبد كوچكي است روي چهار ستون كه به « مقام امام زين العابدين » معروف است و گويا حضرت در آنجا استراحت مي كرده و نماز مي گزارده است .

در كنار منبر ياد شده در قسمت شرقي مسجد « مقام


247


رأس الحسين » قرار گرفته است كه زيارتگاه عاشقان امام حسين ( عليه السلام ) مي باشد ، و اينك شرح كوتاهي از آن مقام :

مقام رأس الحسين ( عليه السلام )

در قسمت شرقي مسجد جامع امويِ دمشق ، اتاق كوچكي است كه به آن مقام « رأس الحسين » گويند . به همين مناسبت يادي از محل دفن سر مطهر و مقدس امام حسين ( عليه السلام ) مي كنيم و براي تحقيق پيرامون اين موضوع خوانندگان را به كتابهاي مفصل ارجاع مي دهيم .

مرحوم علاّمه سيّد محسن امين در كتاب « اعيان الشيعه » ( ج 1 ، ص 626 ) مي نويسد : درباره محل دفن سر حضرت سيدالشهدا ( عليه السلام ) نظرهاي مختلفي است كه ما در كتاب « لواعج الاشجان » ذكر كرده ايم و سپس به طور مشروح و گسترده ، هفت قول از شيعه و اهل سنت نقل


248


مي كند كه اينك خلاصه اي از آن را مي آوريم ؛

1 ـ سر مطهر حضرت در نجف اشرف ، سمت سر مبارك حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) دفن شده است .

2 ـ سر مطهر به بدن حضرت در كربلا ملحق گرديده است .

3 ـ بيرون كوفه نزديك قبر حضرت علي ( عليه السلام ) دفن شده است .

4 ـ در مدينه منوره ، نزد قبر مادرش فاطمه ( عليها السلام ) مدفون است .

5 ـ در داخل باب الفراديس دمشق به خاكش سپرده اند .

6 ـ در مسجد شهرِ معروف رَقّه در كنار فرات دفن است .

7 ـ خلفاي فاطمي ابتدا از باب الفراديس به عسقلان و سپس از آنجا به قاهره مصر در محلي كه به رأس الحسين معروف است منتقل كرده و به خاك سپرده اند .


249


و در آخر مي فرمايد : چهار قول آخر تنها از روايات و اقوال اهل سنّت مي باشد .

مرحوم علاّمه مجلسي در جلد 45 بحار الانوار صفحه 145 مي نويسد : مشهور در ميان علماي شيعه آن است كه علي بن الحسين ( عليهما السلام ) سر حضرت را به كربلا برگرداند و كنار بدن مطهّر امام ( عليه السلام ) دفن كرد . اخبار زيادي هم وارد شده كه سر مطهر امام حسين ( عليه السلام ) در نجف پهلوي قبر اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) دفن شده است .

بنا بر آنچه گفته شد ، از جهت تاريخي مشخص نيست كه سر مطهر امام حسين ( عليه السلام ) در دمشق ، در محلي كه معروف به رأس الحسين است ، دفن شده باشد ، بلكه نظر علماي شيعه خلاف آن است ، ليكن برخي از مورخان چنين نگاشته اند كه : به فرمان يزيد سر مطهر امام حسين ( عليه السلام ) با سرهاي ديگر شهدا ، سه روز بر بالاي باب القصر آويزان بود و پس از آن مدت ، سر مبارك امام را پايين آورده چند روزي در گوشه مسجد در


| شناسه مطلب: 77492