بخش 11

زیارت حُجْر بن عَدیّ و یارانش اُوَیْس قَرَنی زیارت حضرت أویس القرنی ؛ عمّار یاسر زیارت حضرت عمّار بن یاسر ـ رضوان الله علیه ـ خاتمه کتاب برخی زیارات مشترکه زیارت برای هر یک از پیامبران : زیارت امام زادگان بزرگوار زیارت اوّل امام زادگان زیارت دوم برای امام زادگان زیارت قبور علماء


250


اتاقكي قرار دادند كه بعدها در آن جا بقعه اي جهت يادبود اين حادثه غم انگيز ساختند و « رأس الحسين » نام نهادند .

اگر اين حرف آخر درست باشد ، بسيار مناسب است در كنار اين مكان با خواندن زيارت امام حسين ( عليه السلام ) ؛ مانند زيارت وارث ( 1 ) يا هر زيارت ديگر يادي از مقام شامخ امام حسين ( عليه السلام ) بشود .

اَلّلهُمَّ اْرزُقْني شَفـاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَثَبِّتْ لي قَدَمَ صِدْق عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَاَصْحـابِ الْحُسَيْنِ الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامِ .

حُجْر بن عَديّ و يارانش

حُجْر بن عَديّ كِنْدي ، از اصحاب رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) و شيعيان خاصّ اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) و از فضلاي صحابه و مستجاب الدعوه بوده و با كمي سنش از بزرگان اصحاب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ به صفحه ؟ ؟ ؟ همين كتاب مراجعه شود .


251


به شمار مي رفت .

گويند در شبانه روز هزار ركعت نماز مي گزارد و در زهد و كثرت عبادت در ميان عرب شهره بود .

حجر بن عدي سلحشوري دلير و مسلماني شجاع بود كه در جنگها شركت فعّال داشت .

در فتح شام از سربازان فاتحي است كه مَرَج عذراء را فتح كرد و نيز در جنگ قادسيه و فتح مدائن ، گذشتن او از رودخانه دجله و جرأت دادن به لشكر اسلام ، از نقاط برجسته تاريخ است .

حجر در دوران خلافت و حكومت ظاهري علي ( عليه السلام ) از ياران مخلص آن حضرت بود و در هر سه جنگ ( جمل ، صفين و نهروان ) كه در زمان خلافت حضرت پيش آمد شركت كرد . در جنگ صفين از جانب علي ( عليه السلام ) فرماندهي قبيله كِنْده و در جنگ نهروان فرماندهي جناح چپ سپاه را بر عهده داشت .

حجر در زمان معاويه همواره چون درّ در ميان شيعيان


252


علي ( عليه السلام ) درخشش داشت و از اعتبار خاصّي برخوردار بود . او تكيه گاهي امين براي شيعيان ناراضي در مقابل حكومت فاسد بني اميه به شمار مي رفت . تعرّض او به معاويه و مغيرة بن شعبه ، والي فاسق وي در كوفه ، پيوسته خطرساز بود .

آنگاه كه مغيره بالاي منبر در مسجد كوفه ناجوانمردانه به امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) دشنام مي داد ، حجر بن عدي با شهامت و شجاعت تمام به اعتراض برخاست .

در سال 50 هجري كه با مرگ مغيرة بن شعبه ، معاويه زياد بن ابيه ، برادر خوانده بدنام و سفّاك خود را ، كه حاكم بصره بود ، با حفظ سمت ، به حكمراني كوفه منصوب كرد ، او نيز مانند مغيره بالاي منبر ماجراي قتل عثمان را پيش كشيد و به علي ( عليه السلام ) بدگويي كرد و بي درنگ با اعتراض حجر مواجه شد ، زياد ابتدا حُجر را احضار كرد و سعي نمود به وسيله مصلحان و متمايلان به شيعه ، با تطميع و تهديد او را آرام سازد و حتي


253


عضويت در شوراي حكومتي كوفه را به وي پيشنهاد كرد ، ولي حجر كه اهل سازش نبود همواره بر روي آرمان هاي تشيع و دفاع از علي ( عليه السلام ) و فرزندانش استوار ايستاد .

سرانجام زياد با دسيسه و پرونده سازي حجر و چند تن از ياران سرسخت او را دستگير كرد و همراه با پرونده اتهامات بي اساس و شهادتهاي جعلي و دروغين به شام نزد معاويه فرستاد .

سپس 7 نفر از ياران حجر با وساطت بزرگان قوم خود رهايي يافتند و به بقيه گفته شد كه اگر مي خواهند نجات پيدا كنند ، بايد در ملأ عام علي ( عليه السلام ) را دشنام دهند ! در اين هنگام حجر پيشگويي علي ( عليه السلام ) را به ياد آورد كه به وي فرمود : حجر چه خواهي كرد اگر تو را زير شكنجه قرار دهند و مجبورت كنند كه به من بدگويي كني ؟ ! حجر عرض كرد : اگر مرا چنين در فشار گذاشتند چه كنم ؟ علي ( عليه السلام ) فرمود : به من بدگويي كن ولي از من


254


تبرّي مجوي ، زيرا من پيرو آيين حق هستم . حجر با اين كه از طرف اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) اجازه بدگويي را داشت ولي او و يارانش مرگ با شرافت در راه هدف را بر زندگي ذلّت بار ترجيح دادند و در جواب مأمور معاويه گفتند : به خدا سوگند ضربه هاي شمشير از آنچه ما را بدان مي خوانيد شيرين تر ، و لقاي پروردگار و ديدار رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) و وصي او ( عليه السلام ) بر ما از داخل شدن در آتش گواراتر است .

وقتي نوبت شهادت به حجر بن عدي رسيد ، از دژخيم مهلت خواست تا دو ركعت نماز بگزارد . او موافقت كرد و حجر به نماز ايستاد و نماز را قدري طول داد .

پرسيدند : آيا از ترس مرگ نماز را طول دادي ؟ گفت : « به خدا سوگند در مدّت عمرم ، هر وقت وضو گرفته ام دو ركعت نماز خوانده ام و هرگز نمازم به اين كوتاهي نبوده است و اين بدان جهت بود كه شما خيال نكنيد من از مرگ مي ترسم ! » .


255


آنگاه سر به سوي آسمان گرفت و گفت : پروردگارا ! شِكوه ستمگران را به درگاه تو مي كنم ، كوفيان بر ضد ما شهادت دروغ دادند و شاميان ما را مي كشند ، اگر مرا در اينجا بكشند نخستين مجاهد اسلامي خواهم بود كه در اينجا خونش ريخته مي شود ، من نخستين كسي بودم كه پرچم اسلام را در اين سرزمين به اهتزار درآورده ام . سپس فرمود : بعد از مرگ من زنجير از دست و پايم باز نكنيد و خون پيكرم را نشوييد زيرا مي خواهم در قيامت با همين وضع با معاويه رو به رو شوم .

طبق نقل كتاب « الإستيعاب » ، حجر بن عدي در شعبان سال 51 هـ . و بنا به نقل مسعودي در سال 53 هـ . به شهادت رسيد و مزار شريفش در 36 كيلومتري شرق دمشق در « مَرَج عَذراء » واقع است كه به زبان محلي « عدراء » مي گويند . افرادي كه با حجر بن عدي به شهادت رسيدند عبارتند از :

1 ـ شريك بن شدّاد حضرمي 2 ـ صيفي بن شبل


256


شيباني 3 ـ قبيصه بن صبيعه عيسي 4 ـ محرز بن شهاب فهري 5 ـ كدّام بن حيان 6 ـ عبدالرحمان بن حسان .

لازم به يادآوري است كه بدن مطهر 5 تن از آنان همراه بدن مطهر حجر بن عدي در مرج عذراء به خاك سپرده شد و نفر ششم « عبدالرحمان بن حسان » چون شرط كرد كه تنها در حضور معاويه حاضر است به علي ( عليه السلام ) ناسزا گويد و هنگامي كه مقابل معاويه قرار گرفت به ستايش از علي ( عليه السلام ) پرداخت ، و معاويه را لعن كرد و دشنام داد ، معاويه به شدت خشمگين شد و دستور داد زياد بن ابيه او را به فجيع ترين وضع به قتل رساند ، بنابراين او را نزد زياد بردند و وي نيز او را زنده به گور كرد .

شهادت مظلومانه حجر و يارانش در قلوب مسلمانان بزرگ آمد و معاويه را بر اين عمل سرزنش و توبيخ بسيار كردند . وقتي معاويه بر عايشه وارد شد ، عايشه ضمن اعتراض گفت :


257


« شنيده ام از رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) كه فرمود : كشته خواهند شد بعد از من به عذراء كساني كه غضب خواهد كرد حق تعالي و اهل آسمان براي ايشان » .

رحمت و رضوان پروردگار بر حجر بن عدي و ياران با وفاي او باد .


زيارت حُجْر بن عَديّ و يارانش

زيارت مناسب اين مقام به نقل از مرحوم سيد محسن امين در مفتاح الجنّات :


بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الشُّهَداءُ الصّـابِرُونَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الاَْتْقِيـاءُ الصّـالِحُونَ ، صَبَرْتُمْ عَلي عَظيمِ الْبَلاءِ حَتّي قُتِلْتُمْ في حُبِّ سَيِّدِ اْلاَوْصِيـاءِ ، وَفُزْتُمْ بِالدَّرَجَاتِ الْعُلي مَعَ اْلاَنْبِيـاءِ وَالْمُرْسَلينَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّيقينَ ، فَمـا اَعْظَمَ مَقـامَكُمْ وَاَجَلَّ رُتْبَتَكُمْ ، صَبَرْتُمْ عَلي حَدِّ


258


السُّيُوفِ وَشُرْبِ الْحُتُوفِ ، وَلَمْ تَبْرَؤُوا مِنِ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، وَلا ضَعُفْتُمْ وَلا وَهَنْتُمْ ، وَآثَرْتُمُ الدّارَ الْبـاقِيَةَ عَلَي الدّارِ الْفانِيَةِ حَتّي قُتِلْتُمْ صَبْراً في سَبيلِ اللهِ ، وَنُصْرَةِ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، صـابِرينَ مُحْتَسِبينَ غَيْرَ نـاكِلينَ وَلا خـائِفينَ ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَكُمْ وَظَلَمَكُمْ وَاسْتَحَلَّ مِنكُمُ الْمَحارِمَ وَضـاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذابَ اْلأَليمَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يـا اَنـْصـارَ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يـا اَنـْصـارَ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يـا اَنـْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَليِّ بْنِ اَبي طـالِب وَاَنـْصـارَ الاِْسْلامِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ بِمـا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدّارِ ، رَزَقَنَا اللهُ مُرافَقَتَكُمْ مَعَ الاَْبْرارِ في جِوارِ النَّبيِّ الْمُخْتـارِ مَعَ الاَْئِمَّةِ الاَْطْهـارِ ، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ ، وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ .


259


اُوَيْس قَرَني

اويس از حواريّين و شيعيان مخلص و فداكار اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) بود كه به زهد و تقوا شهرت داشت . نقل شده كه پيامبر خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به اصحاب خود فرمود : « بشارت باد شما را به مردي از امت من كه او را اُوَيْس گويند ، همانا او مانند ربيعه و مضر را شفاعت مي كند و از برترين تابعين است » .

گويند اويس برخي از شبها را با يك ركوع و برخي ديگر را با يك سجود به صبح مي آورد .

در روايت است كه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود : « بوي بهشت از جانب قَرَن ميوزد ، چقدر مشتاق ديدار تو هستم اي اُوَيْس قَرَني ، هركه او را ملاقات كرد از جانب من به او سلام برساند » .

آمده است كه اُوَيس شترباني مي كرد و از اجرت آن مادرش را نفقه مي داد . زماني از مادر اجازه گرفت كه به


260


مدينه رود و به زيارت پيامبر مشرف شود ، مادرش گفت اجازه مي دهم به شرط آن كه بيشتر از نيم روز توقف نكني ، اويس به مدينه سفر كرد و چون به خانه پيامبر آمد ، حضرت در خانه نبود ، ناچار اويس پيامبر اسلام را نديده به يمن بازگشت . رسول الله چون به خانه بازگشت ، فرمود : « اين نور كيست كه در اينجا مي نگرم ؟ ! » گفتند : شترباني كه اُوَيس نام داشت در اين سراي آمد و باز شتافت ، حضرت فرمود : « او در خانه ما اين نور را به هديه گذاشت و برفت ، اِنّي لاََنْشَقُ رَوْحَ الرَّحْمنِ مِنْ طَرَفِ الَْيمَنِ » ؛ « من از طرف يمن نفس الرحمن را استشمام مي كنم » .

اُوَيْس در صفين با اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) بيعت كرد و در خدمت آن حضرت جنگيد تا شهيد شد و مزار شريفش در نزديكي مرقد عمّار ياسر در منطقه صفين قرار دارد . رحمت و رضوان خدا بر او مبارك باد .


261


زيارت حضرت أويس القرني ( رحمه الله )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا نـاصِرَ الاِْسْلامِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا مُطيعَ وَليِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصّـابِرُ الْمُجـاهِدُ وَالْمُقـاتِلُ الزّاهِدُ ، اَلسَّلامُ عَلي مَنْ بـايَعَ عَليّاً اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَفَدي بِنَفْسِهِ سَيِّدَ الْوَصيّينَ وَجـاهَدَ في سَبيلِ اللهِ حَتَّي اسْتُشْهِدَ صـابِراً مُحْتَسِباً ، فَقَدْ قـالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ : « سَيُقْتَلُ اُوَيْسٌ الْقَرَنيُّ بِاَرْضِ صِفّينَ في رِكـابِ خَليفَتي اَميرِ الْمُؤْمِنينَ » ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا شَهيدَ الْوِلاءِ ، اَلسَّلامُ عَلَي مَنْ خَصَّهُ رَسُولُ اللهِ بِالْمَدْحِ وَالثَّنـاءِ ، فَقـالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ في حَقِّهِ : « اُوَيْسٌ راهِبُ هذِهِ الاُْمَّةِ » ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا قَتيلَ الاَْعْداءِ وَالصّـابِرَ عَلي الْبَلاءِ فَجَزاكَ اللهُ عَنِ الاِْسْلامِ اَحْسَنَ الْجَزاءِ ، وَقـالَ


262


رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ في حَقِّهِ : « يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِشَفـاعَتِهِ مِثْلُ رَبيعَةَ وَمُضَر » ، وَقـالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ : « واشَوْقـاهُ اِلَيْكَ يـا اُوَيْسٌ الْقَرَنيُّ ، اَلا فَمَنْ لَقِيَهُ فَلْيُقْرِئْهُ مِنِّي السَّلامَ ، اُوَيْسٌ خَيْرُ التّـابِعينَ » ، اَلسَّلامُ عَلي مَنْ اَلْبَسَهُ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ في اَرْضِ صِفّينَ اَفْضَلَ حُلْيَة وَوِسـام ، فَتَقَدَّمَ لابِساً لِبـاسَ سَيِّدِ الاَْنـامِ فَقـاوَمَ الاَْعْداءَ اللِّئـامَ ثـابِتاً رَغْمَ الرِّمـاحِ وَالسِّهـامِ حَتّي نـالَ شَهـادَةَ الْكِرامِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا اُوَيْسُ الْقَرَنيُّ وَعَلي صـاحِبِكَ عَمّـارِ بْنِ يـاسِر ، سَيِّدي وَمَوْلايَ ، اَتَيْتُكَ زائِراً وَحـاجَتي لَكَ مُسْتَوْدِعاً ، فَأَسْاَلُ اللهَ الَّذي اَكْرَمَكَ باِلشَّهـادَةِ اَنْ يَحْشُرَني في مَرْتَبَتِكُمْ يَوْمَ الْقِيـامَةِ ، اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ نَصَحْتَ وَجـاهَدْتَ حَتَّي اسْتُشْهِدْتَ فَيـالَيْتَني كُنْتُ مَعَكُمْ سَيِّدي فَاَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً ، وَالسَّلامُ عَلي جَميعِ شُهَداءِ الاِْسْلامِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ .


263


عمّار ياسر

عمّار بن ياسر العَنَسي از بزرگان صحابه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) ، از ياران برگزيده اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) و از شكنجه ديدگان در راه خدا است . او حليف بني مخزوم و مكني به ابي يقظان و از مهاجرين به حبشه و از نماز گزاران به دو قبله و حاضر شدگان در بدر و مشاهد ديگر است .

عمار به همراه پدرش ياسر و مادرش سميه و برادرش عبدالله در اوائل بعثت مسلمان شدند . و مشركان قريش آنان را شكنجه هاي سخت كردند . پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بر ايشان مي گذشت و تسلّي مي داد و امر به شكيبايي مي كرد و مي فرمود :

« صبراً يـا آلَ ياسر فِانَّ مَوْعِدَكُمُ الجَنَّةُ » .

كفار قريش پدر و مادر عمّار را در مقابل ديدگان او به شهادت رساندند و سميّه اولين زن در اسلام است كه


264


شهيد شد . حضرت رسول ( صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود :

« اللّهم لا تُعَذِّبْ أَحداً مِنْ آلِ ياسر بالنار » ؛

« پروردگارا ! هيچيك از خاندان ياسر را در آتش مسوزان » .

و نيز آن حضرت در حق ياسر فرمود : « عَمّارٌ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَمّـار حَيْثُ كـانَ ، عمّار جَلْدَةُ بَيْنِ عَيْني واَنْفي تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبـاغيةُ » ؛ « عمار با حق و حق با عمار است . . . گروه باغي و طغيانگر و متجاوز او را مي كشند » .

عمار در نهم صفر سال 37 هجري در سن 91 يا 93 و يا 94 سالگي در صفين به شهادت رسيد ، اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) در آخرين لحظات عمر مبارك عمار بر بالين او آمد و سرش را به زانوي مبارك نهاده ، فرمود : . . . « اِنّا لله وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ هركه از وفات عمار دلتنگ نشود او را از مسلماني نصيب نباشد . . . نه يكبار عمّار را بهشت واجب شد بلكه بارها استحقاق آن را پيدا كرد و جنّات عَدْن او را مهيّا و مُهَنّا باد » .


265


فضائل و مناقب عمّار بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد و در فضيلت او همين بس كه در جنگ صفين آنگاه كه به شهادت رسيد ، خود حضرت علي ( عليه السلام ) بر او نماز گزارد و با دستان مباركش او را به خاك سپرد ، بارگاه ملكوتي اين صحابي بزرگ در كنار شهر « رَقّه » در منطقه صفين است . رَحْمَةُ اللهِ وَرِضْوانُهُ عليه وطُوبي لَهُ وحسن مَآب .

مناسب است زائران آن حضرت اينگونه عرض ادب و اظهار ارادت كنند :

زيارت حضرت عمّار بن ياسر ( رضوان الله عليه )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا نـاصِرَ الاِْسْلامِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا رافِضَ الاَْصْنـامِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَوَّلِ الشَّهيدَةِ فِي الاِْسْلامِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُعَذَّبُ بِسِيـاطِ الظّـالِمينَ


266


وَالصّـابِرُ في وُجُوهِ الْمُعْتَدينَ ، اَلسَّلامُ عَلَي مَنْ عُذِّبَ عَلَي الصَّخْرَةِ الرَّمْضـاءِ ، اَلسَّلامُ عَلَي مَنْ رَأي اَبـاهُ يُعَذَّبُ بِالصَّحْراءِ ، اَلسَّلامُ عَلَي مَنْ شـاهَدَ اُمَّهُ وَاَبـاهُ شَهيدَيْنِ فِي الْعَراءِ ، فَقَدْ قـالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ : صَبْراً يـا آلَ يـاسِر ، فَاِنَّ مَوْعِدَكُمُ الْجَنَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا فَخْرَ الْمُؤْمِنينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا نـاصِرَ رَسُولِ رَبِّ الْعـالَمينَ ، وَوَصيِّهِ عَليّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُمْتَحَنُ في دينِهِ وَالْمُبْتَلي بِيَقينِهِ وَالْمُكْرَهُ بِالْكُفْرِ بَعْدَ ايمـانِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا مَنْ قـالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ : اِنَّ عَمَّاراً جَلْدَةُ بَيْنِ عَيْني وَاَنْفي ، وَقـالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ : مُلِئَ عَمّـارٌ ايمـاناً مِنْ شـاشَةِ رَأْسِهِ حَتّي اَخْمَصِ قَدَمَيْهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيكَ يـا مَنْ قـالَ فيكَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ : وَيْحَ عَمّـار يَدْعُوهُمْ اِلـَي الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ اِلـَي


267


النّـارِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الثّـائِرُ في وَجْهِ اَهْلِ النِّفـاقِ الْقـاسِطينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا مَنْ قـالَ لَكَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ : آخِرُ شَرابِكَ مِنَ الدُّنْيـا ضَواحٌ مِنْ لَبَن وَتَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبـاغِيَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ في حَرْبِ صِفّينَ ، اَلسَّلامُ عَلَي الْعَزيزِ الثّـائِرِ وَالْمُوْمِنِ الصّـابِرِ ، اَلسَّلامُ عَلي مَنْ قـالَ فيهِ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ : مَنْ عـادي عَمّـاراً عـاداهُ اللهُ وَمَنْ اَبْغَضَ عَمّـاراً اَبْغَضَهُ اللهَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا مَنْ بَلَغْتَ الثّـالِثَةَ وَالتِّسْعينَ فِي الْجِهـادِ وَالْعِبـادَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُخْلَصُ في جِهـادِ الْبـاغينَ وَالْمُحـامي عَنْ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ ، سَيِّدي وَمَوْلايَ اُشْهِدُ بِاللهِ اَنَّكَ قَدْ نَصَحْتَ فَاَبْلَغْتَ وَجـاهَدْتَ حَتَّي استُشْهِدَتَ في سَبيلِ اللهِ ، اَسْأَلُ اللهَ الَّذي وَفَّقَكَ لِمـا يَرْضـاهُ اَنْ يَرْزُقَنـا مُجـاوَرَتَكَ فِي الْجَنَّةِ اِنَّهُ سَميعُ الدُّعـاءِ ، وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعـالَمينَ .


269


خاتمه كتاب : برخي زيارات مشتركه



خاتمه كتاب


برخي زيارات مشتركه


270




271


زيارت براي هر يك از پيامبران ( عليهم السلام )

در سوريه زيارتگاههاي بسياري از اولياي خدا وجود دارد كه در ميان آنها مراقد برخي انبياي گذشته هم ديده مي شود ؛ مانند : مرقد مطهر حضرت هود ( عليه السلام ) و محل دفن سر حضرت يحيي ( عليه السلام ) كه هردو در مسجد اموي دمشق است .

مرقد حضرت هابيل ( عليه السلام ) در نزديك قريه زُبداني در مسير دمشق ـ بيروت و نيز به فاصله حدود 45 كيلومتر از دمشق ، مرقد مطهر حضرت زكريا ( عليه السلام ) در جامع كبير حلب و . . .

گرچه از نظر تاريخي ثبوت برخي از آنها قطعي نباشد ليكن مانعي ندارد به قصد ثواب زيارتي براي آن پيامبران خوانده شود ، لذا مناسب است زائران محترم در اين اماكن مقدّسه زيارت جامعه صغيره را كه در فصل اوّل صفحه ؟ ؟ ؟ جزو زيارات مشتركه آمده است و يا


272


زيارت ذيل را به قصد رجاء بخوانند .


اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا نَبيَّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يـا . . . ( بجاي چند نقطه اسم پيامبري كه قصد زيارت او را كرده اي آورده شود ) ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلي رَسُوْلِ اللهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلي جَميعِ النَّبيّينَ وَالْمُرْسَلينَ ، وَالاَْوْصِيـاءِ الْمَرْضيّينَ ، وَالشُّهَداءِ وَالصّـالِحينَ ، اَشْهَدُ أنَّكَ لَقَدْ اَدَّيْتَ مـا حُمِّلْتَ ، وَحَفِظْتَ مَا اسْتُودِعْتَ ، وَبَلَّغْتَ عَنِ اللهِ كَمـا أُمِرْتَ ، وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ ، وَحَرَّمْتَ حَرامَهُ ، وَأَقَمْتَ أَحْكامَهُ ، فَصَلَّي اللهُ عَلي رُوْحِكَ الطَّيِّبَةِ ، وَبَدَنِكَ الطَّاهِرِ ، وَحَشَرَنَا اللهُ في زُمْرَتِكَ تَحْتَ لِوَاءِ مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، وَاَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ ، وَلا حَرَمَنـا بَرَكَتَكَ ، وَرَزَقَنـا الْعَوْدَ إِلي زِيـارَتِكَ ، وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكـاتُهُ .

سپس دو ركعت نماز يا بيشتر قربة الي الله به جاي آور


273


و به آنچه خواهي براي دنيا وآخرت خود ، پدر و مادر و ديگر مؤمنين دعا كن .

زيارت امام زادگان بزرگوار

از آنجا كه در كشورهاي اسلامي مانند : سوريه ، عراق ، ايران و . . . فرزندان امامان شيعه به علّتهاي گوناگون ؛ مثل فرار از دشمن ، پراكنده بوده اند و برخي در همان ديارِ غربت شهيد شده يا به مرگ طبيعي از دنيا رفته اند ومرقد مطهرشان مورد احترام و زيارتگاه دوستان اهل بيت قرار گرفته است . سعي ما براين است كه نسبت به زيارتگاههاي فرزندان ائمه ( عليهم السلام ) در سوريه زيارتنامه هايي كه نوشته شده است جمع آوري كنيم ، لكن چون همه آنان ، يا زيارتنامه خاصي ندارند و يا ما به آن دست نيافتيم ، مناسب ديديم دو زيارت نامه را كه مي توان براي هر يك از امامزادگان خواند در اينجا بياوريم .

مرحوم مجلسي در جلد 99 بحار الانوار چاپ


274


بيروت ، اين دو زيارت نامه را از مرحوم سيّد بن طاووس نقل مي كند و سپس مي فرمايد : زيارت اوّل را مرحوم شيخ مفيد ( قدس سره ) نيز در كتاب « المزار » آورده است :

زيارت اوّل امام زادگان

هرگاه قصد كردي زيارت كني يكي از فرزندان ائمه را بايست بر سر قبرش و اگر زيارت شونده مرد باشد بگو :

السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكيُّ ، الطّـاهِرُ الْوَليُّ وَالدّاعِي الْحَفيُّ ، اَشْهَدُ اَنَّكَ قُلْتَ حَقّاً ، وَنطَقْتَ حَقّاً وَصِدْقاً ، وَدَعَوْتَ اِلي مَوْلايَ وَمَوْلاكَ عَلانِيَةً وَسِرّاً ، فـازَ مُتَّبِعُكَ ، وَنَجـا مُصَدِّقُكَ ، وَخـابَ وَخَسِرَ مُكَذِّبُكَ ، وَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ ، اِشْهَدْ لي بِهذِهِ الشَّهـادَةِ ، لاَِكُونَ مِنَ الْفـائِزينَ بِمَعْرِفَتِكَ وَطـاعَتِكَ ، وَتَصْديقِكَ وَاتِّبـاعِكَ ، وَالسَّلامُ عَلَيْكَ يـا سَيِّدي وَابْنَ سَيِّدي ، اَنْتَ بـابُ اللهِ الْمُؤتي مِنْهُ ، وَالمَأْخُوذُ عَنْهُ ، اَتَيْتُكَ زائِراً


| شناسه مطلب: 77493