بخش 5
نماز زیارت زیارت امیر مؤمنان ( علیه السلام ) زیارت قبور پیامبران عظام ( علیهم السلام ) زیارت امام زادگان زیارت کمیل بن زیاد ( رحمه الله ) مسجد حنّانه زیارت قبور مؤمنین در وادی السّلام و غیره
|
100 |
|
بِكَ كَلِماتُ اللهِ ، وَجاهَدْتَ فِي اللهِ حَقَّ جِهادِهِ ، شد بوسيله تو تماميت يافت كلمات خدا ، و جهاد كردي در راه خدا آنطور كه شايسته جهاد بود وَنَصَحْتَ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، وَجُدْتَ و خيرانديشي كردي براي خدا و رسولش صلي اللّه عليه و آله و در اين راه بِنَفْسِكَ صابِراً مُحْتَسِباً ، مُجاهِـداً عَـنْ ديـنِ اللّهِ مُوَقِّـياً جان بر كف نهادي بردبارانه و پاداش جويانه ، جهاد كردي ، در راه دين خدا ، و محافظت كردي لِرَسُولِ اللهِ ( صلّي الله عليه وآله ) ، طـالِبـاً مـا عِـنْـدَ اللهِ ، راغِباً فيـما وَعَدَ از رسول خدا به طلب آن پاداشي كه نزد خدا است ، و به اشتياق آنچه خدا ، وعده فرموده اللهُ ، وَمَضَيْتَ لِلَّذي كُنْتَ عَلَيْهِ شَهيداً وَشاهِداً بود ، و هم چنان بر اين روش كه بودي از جهان رفتي در حال شهادت و گواه خلق بود و خلق بر تو و وَمَشْهُوداً ، فَجَزاكَ اللهُ عَنْ رَسُولِهِ ، وَعَنِ الاِْسْلامِ وَاَهْلِهِ ، گواه بود ، پس پاداشت دهد خدا از پيامبرش ، و از اسلام و اهل اسلام مِنْ صِدّيق اَفْضَلَ الْجَزآءِ ، اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ اَوَّلَ الْقَوْمِ جزاي امامي با صداقت به بهترين جزا ، گواهي دهم كه براستي توئي نخستين افراد اِسْلاماً ، وَاَخْلَصَهُمْ اِيماناً ، وَاَشَدَّهُمْ يَقيناً ، وَاَخْوَفَهُمْ للهِِ ، در ( پذيرفتن ) اسلام ، و خالص ترين ايشان در ايمان ، و محكم ترين آنها در يقين ، و بيمناكترينشان از خدا وَاَعْظَمَهُمْ عَنآءً وَاَحْوَطَهُمْ عَلي رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ و بزرگترين آنها در تحمّل رنج و مشقت ، و با احتياطترين آنها نسبت به رسول خدا صلي اللّه عَلَيْهِ وَآلِهِ ، وَاَفْضَلَهُمْ مَناقِبَ ، وَاَكْثَرَهُمْ سَوابِقَ ، عليه و آله ، و برترينشان در مناقب و اوصاف ، و پرسابقه ترين آنها ( در اسلام )
|
101 |
|
وَاَرْفَعَهُمْ دَرَجَةً ، وَاَشْرَفَهُمْ مَنِزْلَةً وَاَكْرَمَهُمْ عَلَيْهِ ، فَقَويتَ و برترين آنها در درجه و شريفترينشان در منزلت و مقام ، و گرامي ترينشان در پيشگاه او ، تو استوار حينَ وَهَنُوا ، وَلَزِمْتَ مِنْهاجَ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ ايستادي هنگام سستي آنها ، و ملازم گشتي راه رسول خدا صلي اللّه عليه وَآلِهِ ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ خَليفَتَهُ حَقّاً ، لَمْ تُنازَعْ بِرَغْمِ و آله را ، و گواهي دهم كه براستي تو بودي خليفه بحقّ و بلامنازع او و اين برغم ميل الْمُنافِقينَ ، وَغَيْظِ الْكافِرينَ ، وَضِغْنِ الْفاسِقينَ ، وَقُمْتَ منافقان ، و خشم كافران ، و كينه فاسقان و قيام كردي هنگامي بِالاَْمْرِ حينَ فَشِلُوا ، وَنَطَقْتَ حينَ تَتَعْتَعُوا ، وَمَضَيْتَ كه ديگران دچار ضعف و سستي شدند ، و سخن گفتي هنگامي كه از سخن باز ايستادند ، و در پرتو بِنُورِ اللهِ اِذْ وَقَفُوا ، فَمَنِ اتَّبَعَكَ فَقَدِ اهْتَدي ، كُنْتَ اَوَّلَهُمْ نورخداپيش رفتي هنگامي كه آنان توقف كردند ، هر كه پيروي تو را كرد هدايت يافت ، تو نخستين ايشان كَلاماً ، وَاَشَدَّهُمْ خِصاماً ، وَاَصْوَبَهُمْ مَنْطِقاً ، وَاَسَدَّهُمْ بودي در سخن ، و سخت ترين ايشان در برابر خصم ، و در گفتار از همه مصلحت انديش تر ، و در رأي و رَاْياً ، وَاَشْجَعَهُمْ قَلْباً ، وَاَكْثَرَهُمْ يَقيناً ، وَاَحْسَنَهُمْ عَمَلاً ، تدبير از همه محكمتر ، و در شجاعت از همه دليرتر ، و در يقينت به دين از همه بالاتر وَاَعْرَفَهُمْ بِالاُْمُورِ ، كُنْتَ لِلْمُؤْمِنينَ اَباً رَحيماً ، اِذْ صارُوا و كردارت از همه بهتر ، و به كارها از همه آشناتر بودي ، تو براي مؤمنان پدري مهربان بودي كه عَلَيْكَ عِيالا ، فَحَمَلْتَ اَثْقالَ ما عَنْهُ ضَعُفُوا ، وَحَفِظْتَ ما تحت سرپرستي تو قرارگرفتند ، بارهاي سنگيني راكه تحملش رانداشتندبدوش كشيدي و نگهداري كردي
|
102 |
|
اَضاعُوا ، وَرَعَيْتَ ما اَهْمَلُوا ، وَشَمَّرْتَ اِذْ جَبَنُوا ، آنچه را ايشان ضايع كردند ، و مراعات كردي آنچه را اهمال كردند و دامن به كمر زدي وقتي ترسيدند وَعَلَوْتَ اِذْ هَلِعُوا ، وَصَبَرْتَ اِذْ جَزِعُوا ، كُنْتَ عَلَي و برآمدي هنگامي كه بيتابي كردند ، و بردباري كردي وقتي جزع كردند ، تو بر الْكافِرينَ عَذاباً صَبّاً ، وَغِلْظَةً وَغَيْظاً ، وَلِلْمُؤْمِنينَ غَيْثاً كافران عذابي ريزان و با خشونت و خشم بودي ، و نسبت به مؤمنان باراني وَخِصْباً ، وَعِلْماً لَمْ تُفْلَلْ حُجَّتُكَ ، وَلَمْ يَزِغْ قَلْبُكَ ، وَلَمْ پربركت و نعمتي فراوان و دانشي بودي كه دليل و برهانت كند نبود ، و دلت منحرف نشد ، و تَضْعُفْ بَصيرَتُكَ ، وَلَمْ تَجْبُنْ نَفْسُكَ ، كُنْتَ كَالْجَبَلِ لا بينائيت سستي نگرفت ، و خاطرت را ترس نگرفت ، همانند كوهي بودي كه تُحَرِّكُهُ الْعَواصِفُ ، وَلا تُزيلُهُ الْقَواصِفُ ، كُنْتَ كَما قالَ بادهاي تند تكانش نداد و طوفانهاي شكننده از جايش نكند ، چنانچه رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ : قَوِيّاً في بَدَنِكَ ، مُتَواضِعاً رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود : نيرومند بودي در بدن ، و فروتن بودي في نَفْسِكَ ، عَظيماً عِنْدَ اللهِ ، كَبيراً فِي الاَْرْضِ ، جَليلا در اخلاق ، و با عظمت بودي نزد خدا ، و بزرگ بودي در زمين و با شكوه فِي السَّمآءِ ، لَمْ يَكُنْ لاَِحَد فيكَ مَهْمَزٌ ، وَلا لِقآئِل فيكَ بودي در آسمان ، احدي را بر تو جاي بدگوئي نبود ، و گوينده اي در باره تو بهانه اي براي عيبجويي مَغْمَزٌ ، وَلا لِخَلْق فيكَ مَطْمَعٌ ، وَلا لاَِحَد عِنْدَكَ هَوادَةٌ ، نداشت ، و هيچ مخلوقي نتوانست در تو طمع بندد ، و كسي نبود كه از تو توقع نرمش داشته باشد
|
103 |
|
يُوجَدُ الضَّعيفُ الذَّليلُ عِنْدَكَ قَوِيّاً عَزيزاً ، حَتّي تَأْخُذَ شخص ناتوان و خوار پيش تو نيرومند و عزيز بود تا حقش لَهُ بِحَقِّهِ ، وَالْقَوِيُّ الْعَزيزُ عِنْدَكَ ضَعيفاً حَتّي را بگيري ، و شخص نيرومند عزيز پيش تو ناتوان بود تا تَأْخُذَ مِنْهُ الْحَقَّ ، الْقَريبُ وَالْبَعيدُ عِنْدَكَ في ذلِكَ سَوآءٌ ، حق را از او بگيري ، دور و نزديك نزد تو در اين باره يكسان بود شَأْنُكَ الْحَقُّ وَالصِّدْقُ وَالرِّفْقُ ، وَقَوْلُكَ حُكْمٌ وَحَتْمٌ ، كار تو حقيقت و راستي و مدارا بود ، و گفتارت مستحكم و قاطع ، وَاَمْرُكَ حِلْمٌ وَعَزْمٌ ، وَرَاْيُكَ عِلْمٌ وَحَزْمٌ ، اِعْتَدَلَ بِكَ و كارت حلم بود وتصميم ، و رأي و انديشه ات از روي دانش و احتياط ، دين ( حق ) به تو اعتدال الدّينُ ، وَسَهُلَ بِكَ الْعَسيرُ ، وَاُطْفِئَتْ بِكَ النّيرانُ ، وَقَوِيَ يافت ، و كار مشكل بوسيله تو آسان گشت ، و آتشها بدست تو خاموش شد ، و ايمان بِكَ الاْيمانُ ، وَثَبَتَ بِكَ الاِْسْلامُ ، وَهَدَّتْ مُصيبَتُكَ به تو نيرو گرفت ، و اسلام بوسيله تو پابرجا شد ، و مصيبت تو مردان را به سختي الاَْنامَ ، فَاِنّا للهِِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ ، لَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَكَ ، در هم شكست ، ما از آن خدائيم و بازگشت ما به سوي اوست ، خدا لعنت كند آنكه تو را كشت وَلَعَنَ اللهُ مَنْ خالَفَكَ ، وَلَعَنَ اللهُ مَنِ افْتَري عَلَيْكَ ، وَلَعَنَ و خدا لعنت كند هر كه با تو مخالفت كرد ، و خدا لعنت كند هر كه بر تو دروغ بست ، وخدا لعنت كند اللهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَغَصَبَكَ حَقَّكَ ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِكَ هر كه بتو ستم كرد و حق تو را غصب كرد و خدا لعنت كند هر كه اين جريان را شنيد
|
104 |
|
فَرَضِيَ بِهِ ، إِنّا اِلَي اللهِ مِنْهُمْ بُرَآءُ ، لَعَنَ اللهُ اُمَّةً خالَفَتْكَ ، و بدان راضي شد ، ما نزد خدا از ايشان بيزاري جوئيم ، خدا لعنت كند مردمي را كه با تو مخالفت كردند وَجَحَدَتْ وِلايَتَكَ ، وَتَظـاهَرَتْ عَلَيْكَ ، وَقَتَلَتْكَ و ولايت تو را انكار كرده و بر ضد تو به هم كمك دادند ، و تو را كشتند ، وَحادَتْ عَنْكَ وَخَذَلَتْكَ ، اَ لْحَمْدُ للهِِ الَّذي جَعَلَ النّارَ و از تو رو گرداند ، و تو را واگذارد ، ستايش خدائي را كه دوزخ را جايگاه مَثْوَاهُمْ ، وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ ، اَشْهَدُ لَكَ يا وَلِيَّ اللهِ آنها قرار داد و چه بد جايگاهي است براي واردين ، گواهي دهم اي وليّ خدا و وليّ وَوَلِيَّ رَسُولِهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِالْبَلاغِ وَالاَْدآءِ رسول خدا ـ كه درود خدابر او و آلش باد ـ كه تو وظيفه مردم را به آنها رساندي و رسالت خود را ادا كردي وَالْنَّصيحَةِ ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ حَبيبُ اللهِ وَبابُهُ ، وَاَنَّكَ جَنْبُ اللهِ و خيرخواهي كردي ، و گواهي دهم كه براستي توئي حبيب خدا ، و باب اللّه ، و توئي جنب اللّه وَوَجْهُهُ الَّذي مِنْهُ يُؤْتي وَاَنَّكَ سَبيلُ اللهِ ، وَاَنَّكَ عَبْدُ اللهِ و آن جهتي كه به نزدش روند و توئي راه خدا ، و توئي بنده خدا وَاَخُو رَسُولِهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، اَتَيْتُكَ زائِراً لِعَظيمِ وبرادر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، آمده ام به درگاهت براي زيارتت ، چون مقام ومنزلتت در پيش خدا و پيش رسولش حالِكَ وَمَنْزِلَتِكَ عِنْدَ اللهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ ، مُتَقَرِّباً اِلَي اللهِ بس بزرگ است ، و من بوسيله زيارت تو به خدا بِزِيارَتِكَ ، راغِباً اِلَيْكَ فِي الشَّفاعَةِ ، اَبْتَغي بِشَفاعَتِكَ تقرب جويم و شفاعت تو را آرزو دارم
|
105 |
|
خَلاصَ نَفْسي ، مُتَعَوِّذاً بِكَ مِنَ النّارِ ، هارِباً مِنْ ذُنُوبِيَ تا بدان وسيله خويشتن را از آتش رهائي دهم ، و به تو پناهنده ام از آتش دوزخ ، و گريزانم از گناهاني الَّتِي احْتَطَبْتُها عَلي ظَهْري ، فَزِعاً اِلَيْكَ ، رَجآءَ رَحْمَةِ كه بر پشت خود بار كرده ام ، و به درگاه تو هراسانم ، و اميد به رحمت پروردگارم دارم رَبّي ، اَتَيْتُكَ اَسْتَشْفِعُ بِكَ يا مَوْلايَ اِلَي اللهِ ، وَاَتَقَرَّبُ آمده ام بدرگاهت تا تو را شفيع گيرم اي سرور من بدرگاه خدا ، و تقرب جويم بِكَ اِلَيْهِ ، لِيَقْضِيَ بِكَ حَوآئِجي ، فَاشْفَعْ لي يا اَميرَ بوسيله تو نزد او ، تا حاجاتم را برآورد ، پس شفاعت مرا بكن اي امير الْمُؤْمِنينَ اِلي اللهِ فَاِنّي عَبْدُ اللهِوَمَوْلاكَ وَزآئِرُكَ ، وَلَكَ مؤمنان بدرگاه خدا كه من بنده خدا و دوست تو و زائرت هستم و براي تو عِنْدَ اللهِ الْمَقامُ الْمَعْلُومُ ، وَالْجاهُ الْعَظيمُ وَالشَّأْنُ الْكَبيرُ در پيش خدا مقامي معلوم ، و منزلتي بس بزرگ و موقعيتي عظيم وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ و شفاعت پذيرفته است ، خدايا درود فرست بر محمد و آل مُحَمَّد ، وَصَلِّ عَلي عَبْدِكَ وَاَمينِكَ الاَْوْفي وَعُرْوَتِكَ محمد و درود فرست بر بنده ات و با وفاترين امانتدارت و واسطه ارتباط الْوُثْقي ، وَيَدِكَ الْعُلْيا ، وَكَلِمَتِكَ الْحُسْني وَحُجَّتِكَ عَلَي محكمت بين بندگان و تو ، و دست ( قدرت ) والايت ، و كلمه نيكويت و حجت تو بر الْوَري ، وَصِدِّيْقِكَ الاَْكْبَرِ ، سَيِّدِ الاَْوْصِيآءِ ، وَرُكْنِ مردمان ، و بزرگترين راستگو ، و آقاي اوصياء و ركن
|
106 |
|
الاَْوْلِيآءِ ، وَعِمادِ الاَْصْفِيآءِ ، اَميرِ الْمُؤْمِنينَ ، وَيَعْسُوبِ اولياء ، و تكيه گاه برگزيدگان ، اميرمؤمنان ، و زمامدار الْمُتَّقينَ ، وَقُدْوَةِ الصِّدِّيقينَ ، وَاِمامِ الصّالِحينَ ، پرهيزكاران ، و مقتداي راستگويان ، و پيشواي شايستگان الْمَعْصُومِ مِـنَ الزَّلَلِ ، وَالْـمَفْطُومِ مِنَ الْخَلَلِ ، وَالْمُهَذَّبِ آنكه از لغزش معصوم ، و از هر خللي دور ، و از هر مِنَ الْعَيْبِ ، وَالْمُطَهَّرِ مِنَ الرَّيْبِ ، اَخي نَبِيِّكَ ، وَوَصِيِّ عيب مبرّا ، و از هر شك و شبهه اي پاكيزه است ، برادر پيامبرت ، و وصي رَسُولِكَ ، وَالْبآئِتِ عَلي فِراشِهِ ، وَالْمُواسي لَهُ بِنَفْسِهِ ، رسول و آنكس كه در بستر او خوابيد ، و جانش را در راه او به كف نهاد وَكاشِفِ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ ، الَّذي جَعَلْتَهُ سَيْفاً لِنُبُوَّتِهِ و اندوه را از چهره اش زدود ، آنكه قرارش دادي براي مقام نبوت پيامبر وَمُعْجِزاً لِرِسالَتِهِ ، وَدِلالَةً واضِحَةً لِحُجَّتِهِ ، وَحامِلا به مثابه شمشيري ، و براي رسالتش معجزي ، و براي حجت و برهانش دلالتي روشن ، و حامل لِرايَتِهِ ، وَوِقايَةً لِمُهْجَتِهِ ، وَهادِياً لاُِمَّتِهِ ، وَيَداً لِبَأْسِهِ ، پرچمش ، و سپر جانش ، و راهنماي امتش ، و دست تواناي نبردش وَتاجاً لِرَاْسِهِ ، وَباباً لِنَصْرِهِ ، وَمِفْتاحاً لِظَفَرِهِ ، حَتّي هَزَمَ و تاج سرش و باب نصرتش ، و كليد پيروزيش ، تا اينكه شكست داد جُنُودَ الشِّرْكِ بِاَيْدِكَ ، وَاَبادَ عَساكِرَ الْكُفْرِ بِاَمْرِكَ ، وَبَذَلَ سپاههاي شرك را به كمك تو ، و نابود كرد لشگرهاي كفر را به فرمانت ، و جانش را
|
107 |
|
نَفْسَهُ في مَرْضاتِكَ ، وَمَرْضاةِ رَسُولِكَ ، وَجَعَلَها وَقْفاً در راه خوشنودي تو و خشنودي رسول تو بذل فرمود ، و آن را وقف بر عَلي طـاعَتِهِ وَمَجِنّاً دوُنَ نَكْبَتِهِ ، حَتّي فاضَتْ نَفْسُهُ اطاعت او قرار داد ، و سپري بود در برابر گرفتاريهايش ، تا وقتي كه وقت جان دادن آن حضرت صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ في كَفِّهِ ، وَاسْتَلَبَ بَرْدَها وَمَسَحَهُ صلي الله عليه و آله در كف او ، و خنكي آن را در ربود و آن را عَلي وَجْهِهِ ، وَاَعانَتْهُ مَلائِكَتُكَ علي غُسْلِهِ وَتَجْهيزِهِ ، بر چهره خود كشيد و فرشتگان تو نيز در غسل او و ساير كارهاي كفن و دفنش به او كمك كردند وَصَلّي عَلَيْهِ ، وَواري شَخْصَهُ ، وَقَضي دَيْنَهُ ، وَاَنْجَزَ و بر او نماز خوانده و جنازه اش را دفن كرد ، و بدهي او را پرداخت ، و به وعده اش وَعْدَهُ ، وَلَزِمَ عَهْدَهُ ، وَاحْتَذي مِثالَهُ ، وَحَفِظَ وَصِيَّتَهُ ، عمل كرد ، و ملازم عهد و پيمانش گشت ، و همانند او رفتار كرد ، و وصيتش را حفظ كرد وَحينَ وَجَدَ اَنْصاراً نَهَضَ مُسْتَقِلاًّ بِاَعْبآءِ الْخِلافَةِ ، و هنگامي كه ياوراني براي خود ديد مستقلاً براي قبول مسئوليتهاي خلافت قيام فرمود مُضْطَلِعاً بِاَثْقالِ الاِْمامَةِ ، فَنَصَبَ رايَةَ الْهُدي في عِبادِكَ ، و بدوش كشيد بارهاي سنگين امامت را ، و پرچم هدايت را در ميان بندگانت افراشت وَنَشَرَ ثَوْبَ الاَْمْنِ في بِلادِكَ ، وَبَسَطَ الْعَدْلَ في بَرِيَّتِكَ ، و شهرهايت را تحت پوشش امنيت قرار داد ، و عدل را در ميان خلق تو بسط داد وَحَكَمَ بِكِتابِكَ في خَليقَتِكَ ، وَاَقامَ الْحُدُودَ ، وَقَمَعَ و در ميان آفريدگانت به كتاب تو حكم كرد ، و حدود را برپاداشت ، و كفر را
|
108 |
|
الْجُحُودَ ، وَقَوَّمَ الزَّيْغَ ، وَسَكَّنَ الْغَمْرَةَ ، وَاَبادَ الْفَتْرَةَ ، ريشه كن ساخت ، و كجيها را راست ، و آشوب و فتنه را آرام نمود ، و خلأ رهبري شايسته را از ميان برد وَسَدَّ الْفُرْجَةَ ، وَقَتَلَ النّاكِثَةَ وَالْقاسِطَةَ وَالْمارِقَةَ ، وَلَمْ و آن فاصله را پركرد ، و پيمان شكنان و ستمكاران و بيرون روندگان از دين را كشت ، و پيوسته يَزَلْ عَلي مِنْهاجِ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، بر طريقه رسول خدا صلي اللّه عليه و آله وَوَتيرَتِهِ ، وَلُطْفِ شاكِلَتِهِ ، وَجَمالِ سيرَتِهِ ، مُقْتَدِياً بِسُنَّتِهِ ، و در راه او و روش نيكو و سيره زيبايش برفت ، و به سنّت او مُتَعَلِّقاً بِهِمَّتِهِ ، مُباشِراً لِطَريقَتِهِ وَاَمْثِلَتُهُ نَصْبُ عَيْنَيْهِ ، اقتداء كردو بر آن همت گماشت ، و ملازم طريقه او بود ، و كارهاي او را الگوي خود قرار داده يَحْمِلُ عِبادَكَ عَلَيْها ، وَيَدْعُوهُمْ اِلَيْها ، اِلي اَنْ خُضِبَتْ و بندگان تو را بدان كارها وادار نمود ، و به آنها فرامي خواند ، تا آنگاه كه محاسن شَيْبَتُهُ مِنْ دَمِ رَأْسِهِ ، اَللّـهُمَّ فَكَما لَمْ يُؤْثِرْ في طـاعَتِكَ شريفش از خون سرش رنگين شد ، خدايا هم چنانكه او در اطاعت تو شَكّاً عَلي يَقين ، وَلَمْ يُشْرِكْ بِكَ طَرْفَةَ عَيْن ، صَلِّ عَلَيْهِ هيچگاه ترديد به خود راه نداد ، و باندازه چشم برهم زدني به تو شرك نورزيد ، درود فرست بر او صَلاةً زاكِيَةً نامِيَةً ، يَلْحَقُ بِها دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ في جَنَّتِكَ ، درودي پاكيزه و فزاينده ، كه برسد بوسيله آن به جائي كه جايگاه پيامبر است در بهشتت وَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِيَّةً وَسَلاماً ، وَآتِنا مِنْ لَدُنْكَ في مُوالاتِهِ و برسان به او از جانب ما درود و سلام ، و عطا فرما به ما از نزد خود در راه دوستي او
|
109 |
|
فَضْلاً وَاِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً ، اِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ فضل و احسان و آمرزش و خوشنودي خويش ، كه براستي تو داراي فضلي الْجَسيمِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ .
بزرگ هستي ، به رحمتت سوگند اي مهربانترين مهربانان
سپس ببوس ضريح مطهر را و دو طرف صورت را بر آن بگذار .
نماز زيارت
بعد نماز زيارت بجاي آور و آنچه خواهي دعا كن و بعد از تسبيح حضرت زهراء ( عليها السلام ) بگو :
اَللّـهُمَّ اِنَّكَ بَشَّرْتَني عَـلي لِسـانِ نَبِيِّـكَ وَرَسُولِكَ خدايا تو به من نويد دادي به زبان پيغمبر و فرستاده ات مُحَمَّدصَلَواتُكَ عَلَيْهِوَآلِهِ ، فَقُلْتَ : { وَبَشِّرْالَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ محمد كه درودهاي تو بر او و آلش باد و فرمودي : « و مژده ده كساني را كه ايمان آوردند
لَهُمْ قَدَمَ صِدْق عِنْدَ رَبِّهِمْ } اَللّـهُمَّوَاِنّي مُؤْمِنٌ بِجَميـعِ و ثابت قدم و صادق نزد پروردگارشان هستند ، » خدايا من ايمان دارم به همه اَنْبِيآئِكَ وَرُسُلِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ ، فَلا تَقِفْني بَعْدَ پيمبرانت وفرستادگانت كه درودهاي تو بر ايشان باد ، پس از
|
110 |
|
مَعْرِفَتِهِمْ مَوْقِفاً تَفْضَحُني فيهِ عَلي رُؤُوسِ الاَْشْهادِ ، بَلْ معرفتي كه در حقّشان دارم قرارم مده در جايگاهي كه رسوايم كني در آنجا در برابر مردمان بلكه قِفْني مَعَهُمْ ، وَتَوَفَّني عَلَي التَّصْديقِ بِهِمْ ، اَللّـهُمَّ وَاَنْتَ مرا به همراه آنان باز دار و با تصديق به ايشان بميران ، خدايا تو بودي خَصَصْتَهُمْ بِكَرامَتِكَ ، وَاَمَرْتَني بِاتِّباعِهِمْ ، اَللّـهُمَّ وَاِنّي كه آنان را به كرامتت مخصوص داشتي ، و مرا به پيروي كردنشان دستورم دادي ، خدايا من عَبْدُكَ وَزآئِرُكَ ، مُتَقَرِّباً اِلَيْكَ بِزِيارَةِ اَخي رَسُولِكَ ، بنده تو و زائر توأم كه تقرّب جويم بدرگاهت بوسيله زيارت برادر رسولت و بر وَعَلي كُلِّ مَأْتِيّ وَمَزُور حَقٌّ لِمَنْ اَتاهُ وَزارَهُ ، وَاَنْتَ خَيْرُ آنكس كه به ديدار و زيارتش روند حقّي است براي ديدار كننده و زائرش و تو بهترين ديدار شده مَأْتِيّ وَاَكْرَمُ مَزُور ، فَأسْأَلُكَ يا اَللهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ ، يا و بزرگوارترين كسي هستي كه به زيارتت آيند ، از تو خواهم اي خدا اي بخشاينده ، اي مهربان جَوادُ يا ماجِدُ يا اَحَدُ يـا صَمَدُ ، يا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ اي جواد اي با مجد عظمت ، و شوكت ، اي يكتا اي بي نياز ، اي آنكه فرزندي ندارد و فرزند كسي نيست وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ ، وَلَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً ، اَنْ و نيست برايش همتائي ، هيچكس و نگرفته براي خود همسر و نه فرزندي تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَاَنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ درود فرست بر محمد و آل محمد ، و قرار ده تحفه خود را نسبت به من از اِيّايَ مِنْ زِيارَتي اَخا رَسُولِكَ فَكاكَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ ، زيارت برادر رسولت آزاديم را از آتش دوزخ
|
111 |
|
وَاَنْ تَجْعَلَني مِمَّنْ يُسارِعُ فِي الْخَيْراتِ ، وَيَدْعُوكَ و قرارم ده از آنانكه بسوي خيرات بشتابند ، و از روي شوق و خشيت ، رَغَبـاً وَرَهَبـاً ، وَتَجْعَلَـني مِـنَ الْخاشِعينَ ، اَللّـهُمَّ اِنَّكَ تو را بخوانند ، و قرارم دهي از خشوع كنندگان ، خدايا تو مَنَنْتَ عَلَيَّ بِزِيارَةِ مَوْلايَ عَلِيِّ بْنِ أبي طالِب وَوِلايَتِهِ بر من منّت نهادي به زيارت مولايم علي بن ابيطالب و بولايت وَمَعْرِفَتِهِ ، فَاجْعَلْني مِمَّنْ يَنْصُرُهُ وَيَنْتَصِرُ بِهِ ، وَمُنَّ عَلَيَّ و معرفتش پس قرارم ده از كساني كه ياريش كنند ، و از او ياري ستانند ، و منّت گذار بر من بِنَصْرِكَ لِدينِكَ ، اَللّـهُمَّ وَاجْعَلْني مِنْ شيعَتِهِ ، وَتَوَفَّني كه بوسيله من ياري دهي دينت را ، خداوندا مرا از شيعيانش قرارم ده ، و بر دين او عَلي دينِهِ ، اَللّـهُمَّ اَوْجِبْ لي مِنَ الرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ بميرانم ، خدايا واجب گردان براي من از رحمت و خوشنودي وَالْمَغْفِرَةِ وَالاِْحْسانِ وَالرِّزْقِ الْواسِعِ الْحَلالِ الطَّيِّبِ ما و آمرزش و نيكي و روزي فراخ حلال و پاكيزه آنچه را تو شايسته آن مي باشي اَنْتَ اَهْلُهُ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمينَ .
اي مهربانترين مهربانان ، و ستايش از آن خدا : پروردگار جهانيان است .
|
112 |
|
در روز شهادت
زيارت امير مؤمنان ( عليه السلام )
در روز شهادت آن حضرت
پس از خواندن اذن دخول وارد حرم مطهر شو و مقابل ضريح بايست و بگو :
رَحِمَكَ اللهُ يَا اَبَاالْحَسَنِ ، كُنْتَ اَوَّلَ الْقَومِ اِسْلاماً ، خداوند رحمت كند ترا اي ابو الحسن ، توئي نخستين مردم در گرايش به اسلام وَاَخلَصُهمْ اِيْماناً ، وَاَشَدَّهُمْ يَقِيناً ، وَاَخْوَفَهُمْ لِلّهِ ، و مخلص ترين آنها در ايمان ، و استوارترين آنان از جهت يقين ، و ترسناكترينشان از خدا وَاَعظَمَهمْ عَنَاءً ، وَأَحْوَطَهُمْ عَلَي رَسُولِ اللهِ ، صَلَّي اللهُ و عظيم ترين آنها در تحمل مشكلات ، و با احتياط ترين آنها در حفظ رسول خدا صلي الله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، و آمَنَهُمْ عَلي أَصْحَابِهِ ، وَاَفضَلَهُمْ عليه و آله و سلم ، و امين ترين آنان بر اصحاب آن حضرت ، و بر ترنيشان مَنَاقِبَ ، وَاَكْرَمَهُمْ سَوابِقَ ، وَاَرفَعَهُم دَرَجَةً ، وَاَقْرَبَهُمْ مِنْ از جهت اوصاف نيك ، و گرامي ترينشان در حُسن سابقه ، و بالا ترين آنها در درجه ، و نزديكترين رَسُولِ اللهِ ، صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، وَاَشْبَهَهُمْ بِهِ هَدْياً آنها به پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم ، و شبيه ترين آنها در سيره وَخُلُقاً ، وَسَمْتاً وَفِعْلا ، وَاَشرَفَهُمْ مَنْزِلَةً ، وَاَكْرَمَهُمْ عَلَيهِ ، و اخلاق و روش و كردار ، و شريفترين آنان در منزلت و مقام ، و گرامي ترينشان نزد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )
|
113 |
|
فَجَزاكَ الله عَنِ الإِسلامِ وَعَنْ رَسُولِهِ ، وَبَرَزتَ حِينَ خداوند پاداش دفاع از اسلام و پيامبرش را به تو عنايت فرمايد ، تو بر آنان سبقت گرفتي هنگامي كه استَكانوا ، وَنَهَضتَ حِينَ وَهَنُوا ، وَلَزِمتَ مَنهاجَ رَسُولِ كوتاهي كردند ، و قيام كردي وقتي سستي ورزيدند ، و راه رسولخدا صلي اللهِ ، صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، إذْهَمَّ أَصحابُهُ ، وَكُنتَ الله عليه و آله و سلم ، را ملازم بودي وقتي كه اصحاب او به راه ديگري همت گماشتند ، تو خَلِيفَتَهُ حَقّاً ، لَمْ تُنَازَعْ وَلَمْ تُضْرَعْ ، بِرَغِم المُخالِفِينَ ، خليفه به حق و بلا منازع او بودي و سستي از خويش نشان ندادي بر خلاف ميل مخالفان وَغَيَظِ الكَافِرينَ ، وَكُرْهِ الحاسِدِينَ ، وَضِغَنِ الفَاسِقِينَ ، و خشم كافران ، و نا پسندداشتن حسودان ، و كينه ورزي فاسقان وَمَضَيتَ بِنُورِ اللهِ إِذْوَقَفُوا ، فَاتَّبَعُوكَ فَهُدُوا ، وَكُنتَ در پرتو نور الهي پيش رفتي هنگامي كه ديگران ايستادند ، و آنها كه از تو بيروي كردند هدايت شدند ، أَخفَضَهُمْ صَوتاً ، وَأعلاهُمْ قُنُوتاً ، وَأَقَلَّهُمْ كَلاماً ، صداي تو آهسته تر و اطاعتت ( از خدا و پيامبرش ) بيشتر بود ، كمتر تكلم مي كردي وَأَصوَبَهمْ نُطقاً ، وأَكبَرَهُمْ رَأْياً ، وَاشجَعَهُمْ قَلباً ، و حق سخن را بهتر ادا مي كردي ، در رأي و نظر بزرگتر ، و از نظر شجاعت برتر وَأَشَدَّهُمْ يَقِيناً ، وَأَحسَنَهُمْ عَمَلا ، وَأَعرَفَهُمْ بِالاُمُورِ ، و از جهت يقين و اعتقاد استوارتر ، و در عمل نيكوتر ، و نسبت به مسائل آشناتر بودي كُنتَ واللهِ يَعسُوباً لِلدِّيْنِ أَوَّلا وَآخِراً ، الاوّلُ حِينَ تَفَرَّقَ به خدا سوگند تو پيشواي اول وآخر دين مي باشي ، اوّل : در آن هنگام كه مردم از گرد تو
|
114 |
|
النَّاسُ ، وَالآخِرُ حِينَ فَشِلُوا ، كُنتَ لِلمُؤمِنينَ أَباً رحيماً پراكنده شدند ، و آخر : وقتي كه در اداره امور دچار شكست شدند ، تو نسبت به مؤمنان پدري مهرباني إِذ صَارُوا عَلَيك عِيَالا ، فَحَمَلْتَ أَثقَالَ مَا عَنهُ ضَعُفُوا ، زيراآنان تحت سرپرستي توقرار گرفتند ، ومتحمّل شدي مسئوليت هائي را كه ديگران تحمل آنرا نداشتند وَحَفِظْتَ مَا أَضَاعُوا ، وَرَعَيْتَ مَا أَهْمَلُوا ، وَشَمَّرْتَ إِذِ وحفظ كردي آنچه ضايع كردند ، ورعايت كردي آنچه اهمال كردند ، و دامن همت به كمرزدي هنگامي كه اْجتَمَعُوا ، وَعَلَوْتَ إِذْ هَلِعُوا ، وَصَبَرْتَ إِذ أَسْرَعُوا ، به گرد تو اجتماع كردند ، و سربلند شدي چون بي تابي كردند ، و شكيبايي كردي وقتي كه شتاب گرفتند وَأَدْرَكْتَ أَوْتَار مَا طَلَبُوا ، وَنَالُوا بِكَ مَا لَمْ يَحتَسِبُوا ، وخونخواهي كردي از سوي خونخواهان ، و بواسطه تو به آنچه كه فكر نمي كردند به آن نائل شوند رسيدند كُنْتَ لِلكَافرِينَ عَذَاباً صَبّاً وَنَهْباً ، وَلِلْمُؤْمِنينَ عَمَداً تو بر كافران عذابي ريزان ، و براي مؤمنان تكيه گاه وَحِصْناً ، فَطِرْتَ وَاللهِ بِنَعْمـائِهَا ، وَفُزتَ بِحَبائِها ، ودژ مستحكمي بودي ، به خدا سوگند كه با نعمتهاي او سرشته شدي ، و به عطاي الهي كامياب گرديدي وَأَحْرَزْتَ سَوابِقَهَا ، وَذَهَبتَ بِفَضائِلِها ، لَمْ تُفْلَلْ و پيش از ديگران آن را احراز كردي و امتيازات آن را ربودي ، نه دليل و حجّت تو حُجَّتُكَ ، وَلَمْ يَزِغْ قَلبُكَ ، وَلَمْ تَضْعُفْ بَصيرَتُكَ ، ولَمْ نارسا ، و نه تحمّل تو اندك ، و نه بينش تو ضعيف بود ، و دچار تَجبُنْ نَفسُكَ ، كُنْتَ كَالجَبَلِ لاَ تُحَرِّكُهُ العَواصِفُ ، ترس نبودي ، ( بلكه ) همانند كوهي بودي كه تند باد حوادث ترا تكان نمي داد
|
115 |
|
وَكُنْتَ كَما قَالَ رَسُولُ اللهِ ( صلّي الله عليه وآله ) : أَمِنَ الْنَّاسُ في صُحْبَتِكَ ، و چنان بودي كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در باره ات فرمود : مردم در كنار تو و در حكومت وَذَاتِ يَدِكَ ، وَكُنْتَ كَما قالَ ( صلّي الله عليه وآله ) ، قَوِيّاً في بَدَنِكَ تو احساس امنيت مي كردند ، و تو همانگونه بودي كه رسولخدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود از نظر جسمي نيرومند مُتَواضِعَاً في نَفْسِكَ ، عَظِيماً عِنْدَ اللهِ ، كَبِيراً في الاَْرْضِ ، نزد خويش فروتن ، و پيش خداوند با عظمت ، در زمين بزرگ جَلِيلا عِنْدَ الْمُؤْمِنينَ ، لَمْ يَكُنْ لاَِحَد فيكَ مَهْمَزٌ ، وَلا و نزد مؤمنان بزرگواري ، براي احدي در باره ات حق بدگوئي نبود لِقَائِل فِيكَ مَغْمَزٌ ، وَلا لِخَلْق فِيكَ مَطْمَعٌ ، وَلا لاَِحَد و گوينده اي بهانه عيب جوئي در تو نيافت ، و مخلوقي نتوانست در تو طمع باطل كند ، و كسي نبود عِنْدَكَ هَوادَةٌ ، اَلضَّعِيفُ الْذَّلِيلُ عِنْدَكَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ، حَتّي كه از تو انتظار نرمش داشته باشد ، شخص ناتوان و خوار نزد تو نيرومند و عزيز بود تا حق تَأْخُذَ لَهُ بِحَقِّهِ ، وَالْقَويُّ الْعَزِيزُ عِنْدَكَ ضَعِيفٌ ذَلِيلٌ ، او را بازستاني ، و شخص قوي و عزيز از نظر تو ناتوان و خوار بود حَتّي تَأْخُذَ مِنْهُ الْحَقَّ ، وَالْقَرِيبُ وَالْبَعِيدُ عِنْدَكَ في ذلِكَ تا حق مظلوم از او بازگيري ، و خويش و بيگانه در اين جهت سَوَآءٌ ، شَأْنُكَ الْحَقُّ والْصِّدْقُ وَالْرِّفْقُ ، وَقَوْلُكَ حُكْمٌ نزد تو يكسان بودند ، كار تو حقيقت و راستي و مدارا بود ، و گفتارت محكم وَحَتْمٌ ، وَاَمْرُكَ حِلْمٌ وَحَزْمٌ ، وَرَأْيُكَ عِلْمٌ وَعَزْمٌ فِيمَا و ترديد ناپذير ، و شيوه ات بردياري و احتياط ، و رأي و انديشه ات بر اساس علم و احتياط
|
116 |
|
فَعَلتَ قَدْنَهَجَ بِكَ السَّبِيلُ ، وَسَهُلَ بِكَ العَسِيرُ ، وَاُطْفِأَتْ در جريان عمل بود ، خداوند راه مسلمين را بواسطه تو مشخص ، و كارهاي دشوار آنها را بِكَ النِّيرانُ ، وَاعَتَدَلَ بِكَ الدِّينُ ، وَقَوِيَ بِكَ الإِسلامُ آسان ، و آتش جنگ را خاموش ساخت ، و دين را بوسيله تو اعتدال بخشيد ، و اسلام وَالمُؤمِنُونَ ، وَسَبَقتَ سَبقاً بَعِيداً ، وَأَتعَبْتَ مَنْ بَعدَكَ و مؤمنان را قدرت داد ، تو بر ديگران بسيار پيشي گرفتي ، و آنانكه پس از تو روي كار آمدند تَعَباً شدِيداً ، فَجَلَلْتَ عَنِ البُكاءِ ، وَعَظُمَتْ رَزِيَّتُكَ في به زحمت فراوان افتادند ، تو بر تر از آني كه گريه بر تو ما را تسكين بخشد ، مصيبت تو در السَّمآءِ ، وَهَدَّتْ مُصِيبَتُكَ الأَنامَ ، فَإِنّا للهِ وَاِنَّا اِلَيْهِ آسمان بزرگ جلوه نمود ، و مردم ( زمين ) را در هم شكست ، ما از خداييم و بسوي او رَاجِعُونَ ، رَضِينَا عَنِ اللهِ قَضَاءَهُ ، وَسَلَّمْنَا للهِ أَمرَهُ ، فَواللهِ باز مي گرديم ، به قضاي او راضي و تسليم امر او مي باشيم ، به خدا سوگند كه لَنْ يُصابَ المُسْلِمُونَ بِمِثلِكَ أَبَداً ، كُنتَ لِلمُؤمِنينَ كَهفاً هرگز مسلمانان به مصيبتي همانند سوگ تو دچار نشدند ، تو براي مؤمنان پناهگاه وَحِصنَاً وَقُنَّةً رَاسِياً ، وَعَلَي الكَافِرينَ غِلظَةً وَغَيظاً ، و دژ و قله استوار ، و نسبت به كافران سخت گير و خشمناك بودي خداوند ترا به پيامبرش فَأَلحَقَكَ اللهُ بِنَبِيّهِ ، وَلا أَحرَمَنا أَجرَكَ ، وَلا أَضَلَّنَا بَعدَكَ .
ملحق سازد ، و ما را از پاداش مصيبتت محروم نفرمايد ، و پس از تو ما را گمراهمان نگرداند
|
117 |
|
زيارت قبور پيامبران عظام ( عليهم السلام )
تكريم و تعظيم انبيا ( عليهم السلام ) عقلا وشرعاً لازم است و علماء تصريح كرده اند به استحباب زيارت آنان ، براي حضرت يونس ( عليه السلام ) در كنار شط فرات بقعه اي است معروف ، و قبر حضرت هود و صالح در وادِي السَّلام در نجف اشرف مشهور مي باشد و مرقد ذِي اْلكِفْل در چند فرسخي شهر كوفه در كنار فرات در شهر كِفِل است و در شهر موصل قبر جرجيس پيغمبر و در بيرونِ شهر ، قبر شيث هِبَةُ الله ، و در قبله مسجد بَراثا قبر جناب يوشع ( عليهم السلام ) است كه فعلا از آن اثري نيست .
زيارت « جامعه صغيره » كه براي زيارت امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) ذكر كرديم ، در زيارت اين پيامبران عظام نيز خوانده مي شود .
اين زيارت را نيز براي هر يك از مشاهد مشرفه پيامبران ( عليهم السلام ) نقل كرداند :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نَبِيَّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا . . . ( بجاي چند سلام بر تو اي پيامبر خداوند ، سلام بر تو اي
|
118 |
|
نقطه اسم پيامبري كه قصد زيارت اوراكرده اي آورده شود ) * * * * * * * * * * * * * * * * * * اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلي رَسُوْلِ اللهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ سلام بر تو و بر پيامبر خدا محمد بن عبد اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلي جَميعِ النَّبِيّينَ وَالْمُرْسَلينَ ، الله ، سلام بر تو و بر همه پيامبران و فرستادگان الهي وَالاَْوْصِياءِ الْمَرْضِيّينَ ، وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ ، اَشْهَدُ و بر اوصياي پسنديده آنها ، و بر شهيدان و صالحان ، گواهي دهم لَقَدْ اَدَّيْتَ ما حُمِّلْتَ ، وَحَفِظْتَ مَا اسْتُودِعْتَ ، وَبَلَّغْتَ كه آنچه را بر عهده داشتي انجام دادي ، و آنچه را به تو سپرده شده بود حفظ كردي ، و رسالتي عَنِ اللهِ كَما أُمِرْتَ ، وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ ، وَحَرَّمْتَ حَرامَهُ ، را كه به آن مأمور بودي رساندي ، و حلال خدا را حلال ، و حرامش را حرام كردي ، وَأَقَمْتَ أَحْكامَهُ ، فَصَلَّي اللهُ عَلي رُوْحِكَ الطَّيِّبَةِ ، و احكامش را اقامه كردي ، رحمت خداوند بر روان پاكيزه وَبَدَنِكَ الطَّاهِرِ ، وَحَشَرَنَا اللهُ في زُمْرَتِكَ تَحْتَ لِوَاءِ و بر جسم پاكت باد ، و خداوند ما را در زمره شما و زير پرچم مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، وَاَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيْهِمُ حضرت محمد و اهل بيت او صلوات الله عليهم محشور السَّلامُ ، وَلا حَرَمَنا بَرَكَتَكَ ، وَرَزَقَنا الْعَوْدَ إِلي زِيارَتِكَ ، گرداند ، و از بركت زيارت شما محروممان نفرمايد ، و بازگشت به زيارتت را روزيمان گرداند ،
|
119 |
|
وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ .
سلام بر تو و رحمت و بركات الهي بر تو باد .
سپس دو ركعت نماز يا بيشتر قربةً اِلي الله به جاي آور و ثواب آن را به آن پيامبر هديه كن و سپس براي دنيا وآخرت خود ، و پدر و مادرت و ديگر مؤمنين دعا كن .
زيارت امام زادگان
هرگاه قصد كردي زيارت كني يكي از فرزندان ائمه ( عليهم السلام ) را بايست بر سر قبرش و اگر زيارت شونده مرد باشد بگو :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا اْلسَّيِّدُ اْلزَّكيُّ ، الطّاهِرُ الْوَليُّ ، وَاْلدّاعِي سلام بر تو اي سيد پاك و پاكيزه و ولي خدا و دعوت كننده بسوي او ، الْحَفِيُّ ، اَشْهَدُ اَنَّكَ قُلْتَ حَقّاً ، وَنَطَقْتَ حَقّاً وَصِدْقاً ، گواهي دهم كه تو به حق و حقيقت و راستي سخن گفتي ، وَدَعَوْتَ اِلي مَوْلايَ وَمَوْلاكَ عَلانِيَةً وَسِرّاً ، فازَ مُتَّبِعُكَ ، و مردم را به سوي مولاي من و مولاي خويش آشكار و پنهان فراخواندي ، پيرو تو رستگار شد ،
وَنَجا مُصَدِّقُكَ ، وَخابَ وَخَسِرَ مُكَذِّبُكَ ، وَالْمُتَخَلِّفُ و تصديق كننده ات نجات يافت ، و تكذيب كننده ومخالفت زيان و خسران
|
120 |
|
عَنْكَ ، اِشْهَدْ لي بِهذِهِ الشَّهادَةِ ، لأَِكُونَ مِنَ الْفائِزينَ ديد ، گواهي ده در حق من به اين گواهي ، تا از رستگاران بِمَعْرِفَتِكَ وَطاعَتِكَ ، وَتَصْديقِكَ وَاتِّباعِكَ ، وَالسَّلامُ به شناخت و اطاعت و تصديق و پيروي تو باشم ، سلام عَلَيْكَ يا سَيِّدي وَابْنَ سَيِّدي ، اَنْتَ بابُ اللهِ الْمُؤْتي مِنْهُ ، بر تو اي سرور و فرزند سرورم ، توئي راه وصول به خدا ، وَالْمَأخُوذُ عَنْهُ ، اَتَيْتُكَ زائِراً وَحاجاتي لَكَ مُسْتَوْدِعاً ، كه حكم الهي از تو گرفته مي شود ، به زيارتت آمده ام و حاجتهايم را به تو مي سپارم ، وَها اَنَا ذا اَسْتَوْدِعُكَ ديني وَاَمانَتي ، وَخَواتيمَ عَمَلي و اينك من به تو مي سپارم دينم و امانتم و پايان عملم وَجَوامِعَ اَمَلي اِلي مُنْتَهي اَجَلي ، وَاَلسَّلامُ عَلَيْكَ و تمام آرزوهايم را تا پايان زندگيم ، و سلام بر تو وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ .
و رحمت و بركات الهي .
زيارت كميل بن زياد ( رحمه الله )
كميل بن زياد يكي از ياران شجاع و با وفاي امير مؤمنان علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) است ، حجاج بن يوسف ، او
|
121 |
|
را در سال 82 هجري شمسي ، همانگونه كه آن حضرت ( عليه السلام ) به او خبر داده بود ، به شهادت رساند ، مرقد مطهر او در مسير راه نجف به كوفه قرار دارد ، در زيارت او مي گوئي :
السَّلامُ عَلي مُحَمَد خَاتِمِ النَّبِيّين ، اَلسَّلامُ عَلي عَليٍّ اَميرِ سلام بر محمد خاتم پيامبران ، سلام بر امير مؤمنان ، الْمُؤْمنينَ ، اَلسَّلام علي فَاطِمَة الزَّهرَاء سَيدةِ نِسَاءَ سلام بر فاطمه زهرا سرور بانوان العَالَمين ، اَلسَّلامُ عَلي خَديجَةَ الْكُبْري أُمِّ الْمُؤمِنينَ جهانيان ، سلام بر خديجه كبري مادر مؤمنان ، اَلسَّلامُ عَلَي الْحَسَنِ وَالْحُسَينِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ سلام بر حسن و حسين سروران اهل الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعِين ، اَلسَّلامُ عَلي سَائرِ أَئِمَةِ بهشت از همه مردم ، سلام بر أئمه المُسْلمِين : عَليٍّوَمُحَمّدوَجَعْفَر وَمُوسي وَعَليٍّ وَمُحَمَّد مسلمانان : علي ( بن الحسين ) ومحمد ( بن علي ) وجعفر ( بن محمد ) وموسي ( بن جعفر ) وعلي ( بن موسي ) وَعَليٍّ وَالحَسَنِ وَالخلَفِ الْهادِيِ الْمَهْديِّ مُنجِّزِ وَعْدِ ومحمد ( بن علي ) وعلي ( بن محمد ) وحسن ( بن علي ) وجانشين امام هادي حضرت مهدي كه وعده الهي الْمُؤْمِنينَ ، اَلسَّلامُ عَلي مَلائكَتِهِ الْمُقَرَبِيّنَ وَعِبَادِهِ را در باره مؤمنان تحقق بخشد ، سلام بر فرشتگان مقرّب و بر بندگان
|
122 |
|
الصّالِحِينَ ، اَلسَّلامُ عَلَي الْعَبدِ الصَالِحِ ، الْوَليِّ النّاصِحِ شايسته ، سلام بر بنده صالح و دوست ناصح ، الْعِالِم الْتَّقِّي ، الْمَدْفُونِ بِأَرْضِ الْغَرِي : كُمَيْلِ بْنِ زِياد عالم پرهيزگار ، مدفون در سرزمين غري ( نجف ) : كميل بن زياد ، اَلسَّلامُ عَلي مَن اَكْمَلَهُ الْكامِل في الصِّفَاتِ وَالاَْميرِ في سلام بر كسي كه او را امير مؤمنان عليه السلام در صفات پسنديده كامل ساخت و فرمانده او بود در الْغَزَواتِ ، وَوَدَّعَهُ السِّرَّ ، وَعَلَّمَهُ دُعَاءَالْخِضْرِ ، وَاَخْبَرَهُ عَنِ جنگها وسرنگهدار او ، و به او دعاي خضر آموخت ، و او را از النَّفْسِ وَالحَقيقَة ، فَصَارَ فِيها ذا بَصِيرَة ، اَشَهَدُ اَنَّكَ قَد نفس و حقيقت آن آگاه ساخت تا آنجا كه در باره آن به بينش و شناخت رسيد ، گواهي دهم كه اَدَّيتَ اِلَي الحَقِ ، وَوَجَّهْتَ مِنهَاجَ الصَدق وَالرَّشَاد تو حق را ادا كردي ، و راه صداقت و هدايت در پيش گرفتي وَاَعْرَضْتَ عَنِ الْباطِلِ وَالْعِناد ، اَلسَّلامُ عَلي اَحَدِ و از راه باطل و عناد سرپيچيدي ، سلام بر آنكه يكي از حَوَارِيِّ حَبْلِ اللهِ الْمَتِينِ ، الْفائزِ بِصُحْبَةِ سَيَّدِ الوَصِييّنَ حواري و اصحاب ( امير مؤمنان عليه السلام ) آن وسيله مستحكم ارتباط با خدا بود كه به همراهي وَصُحْبَةِ سِبْطِهِ اْلأَكْبَر ، السَّلام عَلي مَن اَخبَرَهُ بالْقَوْلِ با آن سرور اوصياء وبا سبط اكبر ( امام مجتبي ) فائز شد ، سلام بر آنكه خبر داد از شهادتش
سَيِّدِ الصّادقين . لَعَنَ اللهُ قاتِلكَ الظّالِم الشَّقِي اللَّعينِ سرور راستگويان كه فرمود : خدا لعنت كند قاتلت را آن ستمگرنگون بخت ملعون
|
123 |
|
اْلحَجّاج بْن يُوسُفِ الثَّقَفِيّ ، وَالسَّلامُ عَلَيكَ يَا كُمَيْلَ بْنَ حجاج بن يوسف الثقفي ، سلام بر تو اي كميل بن زِيادِ النَّخَعِيِّ اْليَمانِيِّ وَرَحمة الله وَبَرَكاته .
زياد نخعي و رحمت و بركات خدا برتو .
مسجد حنّانه
از مساجد معروف و تاريخي نجف اشرف به شمار مي رود ، براي نامگذاري آن به اين اسم ، دو دليل در تاريخ و روايات ذكر شده است :
1 ـ هنگام عبور جنازه مطهر امير مؤمنان ( عليه السلام ) از كوفه به نجف ، ساختماني كه آنوقت در محل اين مسجد وجود داشته به نشانه احترام و تعظيم به انحناگرائيده است .
2 ـ با ورود سرهاي مبارك شهداي كربلا به اين مكان ، صداي حنين و ناله از آن زمين بگوش رسيده است .
و به همين دليل آن محل بعدها تبديل به مسجد شد و بنام مسجد حنانه ناميده شد و از آن زمان اين مسجد مورد توجه اهل نجف و زائران محترم قرار گرفته است .
|
124 |
|
دو ركعت نماز تحيّت در آن مسجد بجا آور و بر قاتلان امير مؤمنان و سيد شهداء ( عليهما السلام ) لعنت فرست .
زيارت قبور مؤمنين در وادي السلام و غيره
زيارت قبور مؤمنين
در وادي السلام و غيره
از حضرت امير المؤمنين ( عليه السلام ) منقول است كه هر كس داخل قبرستان شود ، بگويد :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيِم ، اَلسَّلامُ عَلي اَهْل لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ ، بنام خداي بخشاينده مهربان ، سلام بر اهل كلمه « لااله الا الله » مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ ، يا اَهل لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ ، بِحَقِّ لا اِله اِلاَّ از طرف معتقد به « لااله الا الله » اي اهل « لااله الا الله » به حق اين كلمه مقدسه « لااله الا الله » اللهُ ، كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِله اِلاَّ اللهُ ، مِن لا اِله اِلاَّ اللهُ ، يا چگونه يافتيد ( پاداش ) گفتار « لااله الا الله » را از از سوي آنكه معبودي جز او نيست لا اِله اِلاَّ اللهُ ، بِحَقِّ لا اِله اِلاَّ اللهُ ، اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا اِله اِلاَّ اي يگانه معبود ! به حق اين كلمه مقدّسه « لااله الا الله » بيامرز هركه را كه گويد « لااِلهِ اِلاّ اللهُ ، وَاحْشُرْنا في زُمْرَةِ مَنْ قالَ لا اِله اِلاَّ اللهُ ، مُحَمَّدٌ الله » و محشور كن ما را در زمره گويندگان « لااله الا الله » محمد رَسُولُ اللهِ ، عَلِيٌّ وَلِيُّ اللهِ .
رسول الله ، عليّ وليّ الله .
|
124 |
|