بخش 10

توصیف عمومی مرقد حضرت عباس(علیه السلام) ضریح جدید رواقها، درها و گنجینه حرم گنجینه حرم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) درهای حرم ایوان طلا صحن و درهای آن


صفحه 274


توصيف عمومي مرقد حضرت عباس(عليه السلام)

 

حرم ابوالفضل(عليه السلام) در فاصله تقريبي سيصد متري و در شمال حرم امام حسين(عليه السلام)قرار دارد; يعني در همان جايي كه آن حضرت به شهادت رسيد و در آن به خاك سپرده شد و بر مرقد او بنايي ساختند. اين بنا شامل يك صحن، بارگاه و گنبدي پوشيده از كاشي و دو گلدسته با سرگلدسته هاي طلاكاري شده است.

از ديرباز همه تغييرها و توسعه هايي كه در حرم امام حسين(عليه السلام) پديد آمده، كما بيش حرم حضرت عباس(عليه السلام) را نيز در برگرفته و همه كساني كه به بنا و نوسازي حرم امام(عليه السلام)پرداخته، به بنا و نوسازي حرم آن حضرت نيز توجه كرده اند، خواه در بناي صحن، خواه گنبد و بارگاه و خواه گلدسته ها. البته از جزئيات نخستين بنايي كه بر مرقد آن حضرت ساخته شد، اطلاعات روشني در دست نيست و آنچه در دست داريم اطلاعاتي مربوط به طرح و نقشه حرم. عناصر بنا، چگونگي معماري و تزيين ها در دوره قبل از قرن هفدهم ميلادي است.

شيخ محمد سماوي در ارجوزه خود، بدين نكته كه همه دست اندركاران نوسازي و بناي حرم امام حسين(عليه السلام) به حرم حضرت عباس نيز توجه داشته اند، اشاره مي كند و  مي گويد:

 

«همه گروه ها و كساني كه بناي حرم سبط پيامبر را نوسازي كردند، بناي حرم برادر او



صفحه 275


را نيز بازسازي كردند. او يگانه يلي پيكارگر و توانمند است و هموست عباس كه به سان شير بيشه اش بيني.»


اصولا در گذر تاريخ چنين بوده است كه هماره نيكوكاراني برخوردار، به آباد كردن، نوسازي و بزرگداشت مساجد و مزارها روي مي آورده اند تا از اين رهگذر شعائر الهي را بزرگ بدارند و اين مكانها بتواند شايسته پذيرايي از نمازگزاران و پرستش كنندگاني شود كه آنجا گرد مي آيند، دعا مي خوانند و از خداوند خير و بركت و آمرزش مي طلبند و براي خود و بستگانشان ـ خواه زندگان و خواه در گذشتگان ـ رحمت و رضوان الهي را مي خواهند. بدين ترتيب، بناي مسجد و مزار و همانند آن، صورت وظيفه اي شرعي به خود مي گيرد كه نه فقط انجام آن جايز، بلكه لازم و واجب نيز هست.

قرآن كريم خود از چنين كاري سخن به ميان مي آورد; آنجا كه در داستان اصحاب كهف مي گويد:

 

} قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَي أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً{.(1)


در سنت شريف هم سخن از مشروعيت اين كار است، آنجا كه مي گويد: چون عثمان بن مظعون را به خاك سپردند، رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: بر روي قبر در قسمت بالاسر سنگي بگذارند تا نشاني بر آن مرقد باشد. اين گرامي داشتي از سوي خدا و رسول در برابر شهيدان گرامي و سپاس بر جهاد و فداكاري و جانبازي آنان در راه خدا و برپا داشتن معروف و زدودن و دوركردن منكر است.

ابوالفضل، عباس بن علي(عليهما السلام) نيز از شايستگان اين سپاس و تقدير است و او را سزاست بر مرقدش چنين بنايي بسازند تا هرگناهكار توبه كاري آنجا توبه و عفو جويد و هر حاجت خواهي برآورده شدن حاجت خويش آنجا بجويد. او را صحن و گنبد و بارگاهي است كه باور داشتگان خدا و رسول و كساني كه به ولايت اهل بيت سر سپرده اند
آهنگ آن كنند و عباس بن علي را زائر باشند. بزرگ مردي كه در برابر طاغوت روزگار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كهف: 21  ـ  «كساني كه بر كارشان غلبه يافتند، گفتند: حتماً برايشان معبدي بنا خواهيم كرد.»



صفحه 276


خود و در كنار برادر و مولايش حسين بن علي(عليهما السلام) ايستاد و در راه اين ايستادگي به همه
مظاهر دنياي ناپايدار پشت پا زد. اينك او را حرمي و مزاري شايسته سزاست; حرمي كه همه دلهاي مؤمن، دلداده آن است و گنبدي بر فراز دارد كه نور هدايت مي پراكند و جويندگان طريق سعادت را راه مي نمايد.

به هر روي، حرم حضرت عباس(عليه السلام) قطعه اي از سرزمين مباركي ا ست كه خداوند به ديده عنايت در آن نگريسته و آن را كعبه دلها كرده است. حرم آن بزرگ، مجموعه اي است داراي 4370 متر مربع مساحت كه مرقد عباس(عليه السلام) را در ميان دارد. گنبد خانه اي مستطيل شكل با ابعاد 110 در 120 متر و با چهار رواق در چهار طرف. محوطه اي روباز اين گنبد خانه و رواقها را در ميان گرفته كه آن را صحن گويند.

حرم حضرت عباس(عليه السلام) در كليات نقشه و طرح بنا با حرم امام حسين(عليه السلام) تفاوتي چندان ندارد و تنها تفاوت در تعداد رواقهاي پيرامون گنبد خانه و همچنين غرفه هاي پيرامون صحن است. قبر درست در ميان گنبد خانه است و بر روي آن صندوق گرانبها از جنس شيشه است و روي آن نيز صندوق مشبك نقره اي يا ضريحي كه آن را «صندوق خاتمي» گويند.

تاريخ روايت مي كند كه آل بويه (ديالمه) علاقه مندترين خاندان به اهل بيت بودند. همين حكمرانان بودند كه ياد و نام حسين(عليه السلام) و برادرش عباس را زنده و جاودانه ساختند; بويژه در روزگار حكمراني عضدالدوله ديلمي كه اعلام تشيع كرد و حرم حضرت ابوالفضل و گنبد و بارگاه آن مرقد را ساخت.(1) در دوران صفويه تحول چشمگيري در بنا و نوسازي حرم روي داد و در همين دوران بود كه شاه طهماسب صفوي به سال 1032 هـ . ق. (=1622 م.) به تزيين گنبد با كاشي همت گماشت . ضريحي بر روي «صندوق خاتمي» نصب كرد. رواق و صحن را نظم و سامان داد . ايوان نخستين درِ حرم را ساخت و فرشهاي گرانبهايي از ايران براي مفروش كردن حرم فرستاد. در
سال 1153 هـ . ق. نادرشاه افشار هديه هاي فراواني به حرم هديه كرد و برخي از بناهاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حسين عمادزاده (عمادالدين حسين اصفهاني، 1286 هـ . ق.) تاريخ جغرافيايي كربلاي معلاّ، ص182



صفحه 277


حرم را نيز آينه كاري كرد. در سال 1172 هـ . ق. وزير انديشمند او به زيارت كربلا رفت. صندوقي را كه بر روي قبر بود نوسازي كرد و در رواق هم نوسازيهايي به عمل آورد و چلچراغي براي نهادن شمع در آن به منظور روشن كردن حرم هديه داد.

در سال 1236 هـ . ق. محمدشاه قاجار فرمان داد ضريحي نقره اي بر مرقد آن حضرت بسازند.(1)

در سال 1259 هـ . ق. محمدعلي شاه پسر سلطان ماجد شاه از شاهان هند، گنبد خانه حرم حضرت عباس(عليه السلام) را نوسازي كرد.(2)

پس از هجوم وهّابيان به سال 1216 هـ . ق. كه به غارت و تخريب حرم امام حسين و حضرت عباس(عليهما السلام) انجاميد. فتحعلي شاه قاجار به نوسازي حرم پرداخت و از جمله، گنبد حرم حضرت عباس را كاشي كاري كرد.(3)

تاريخچه پيشگفته را محمد سماوي در ارجوزه خود به نظم در آورده است.(4)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مدينة الحسين، ج1، ص40

2 ـ همان، ص40

3 ـ قمر بني هاشم، ص127

4 ـ مجالي اللطف بأرض الطف، ص42 ، گفتني است شاعر ايراني ، سحاب اصفهاني، شعري در ماده تاريخ بناي حرم حضرت ابوالفضل در دوران فتحعلي شاه سروده است. هر يك از مصراعهاي اين شعر به حساب ابجد عدد 1214 را نشان مي دهد و اين با تاريخي كه مؤلف در اينجا آورده است دو سال تفاوت دارد. به هر حال اين شعر به نقل از كتاب «آيينه ايثار» به كوشش محمود شاهرخي و مشفق كاشاني چنين است:

در زمان پادشاه عدل پرور زان كه زد *** پادشاه قدر او در سدّه گردون لوا

زيب ديهيم و نگين فتحعلي شاه آنكه باز *** كرد بر روي جهان الطافش ابواب عطا

گرچه يابد سرعت و هم از حدود آيد فزون *** پاي او بر اوج اجلالش نبيند منتها

كبك را در مأمن امنش عجب چندان نبود *** بود اگر از عدل وي در خوابگاه باز جا

ملجأ حجاج دوران آنكه در دورش كند *** آهوان در منزل شير دژم دايم چرا

زائران را در گه اين سويي طوبي رهنمون *** واردين را سده او در جنان بين رهنما

دايم آنجا قدسيان را جا پي كسب شرف *** نه چو دربانان پي دربانيش دارند جا

زان بلند ايوان كه رشك آسمان آمد مگر *** در زمين كربلا از نو سپهري شد بپا

مه كند كسب ضياء از قبه ايوان اوي *** چون بجويد چهره مرآت بي صيقل جلا

با نكويي صفّه از صفه اين خلد بين *** و از لطافت گرد اين درگاه چون آب بقا

طالع ميمون باني اين كه خلد آسا چنين *** زيب ديد از امر او اين بارگاه عرش سا

دور اگر از آن شده اما مدام آن را بدل *** زائري زين آستان بين چاكري زآل عبا

هركه رو آورده آنجا كام او حاصل شود *** هركسي آمد به آن در دايم امّيدش روا

طائفان مرقدش آسوده دان زآمال دهر *** زائران درگهش ايمن ببين از هر بلا

چون به حكم بانيش بنياد معمار قدر *** كرده اين دلكش بناي دلگشاي جانفزا

زد رقم كلك «سحاب» از بهر آن، اين قطعه را *** از عدد مصراعي از اين منتهي سال بنا



صفحه 278


در سال 1263 هـ . ق. سلطان عبدالمجيد محمود عثماني(1) دو شمعدان تزيين يافته به گلبرگهايي طلايي به حرم حضرت عباس هديه كرد كه همچنان در حرم وجود دارد.

در سال 1266 هـ . ق. سلطان عبدالمجيد خان عثماني، همچنين بناي حرم حضرت عباس(عليه السلام) را نوسازي كرد. شاعر عراقي محمدعلي كمونه در شعري عربي، ماده تاريخ اين نوسازي را آورده و آن شعر چنين است:

 

مثويً أبوالفضل عباس ثوي فيه *** مأوي تود الثريا أن تدانيه

قصر مشيد و بيت عزَّ جانبه *** من أن يساويه بيت أو يضاهيه

عبدالمجيد علا سلطانه شرفاً *** وزاده بسطة في الحكم باريه

أرسي عَلي الشرف الأوفي قواعده *** فجازت الفلك الأعلي أعاليه

أني يضاهي عُليً قل يا مؤرخه *** «مأوي أبي الفضل والسلطان بانيه»(2)


مادر سلطان عبدالمجيد نيز در سال 1266 هـ . ق. پرده هاي حريري به حرم حضرت ابوالفضل هديه كرد. در جريان نوسازيهاي اخير صندوق داخلي ضريح «صندوق

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سلطان عبدالمجيد اول به سال 1255 هـ . ق. به خلافت رسيد و به سال 1277 هـ . ق. درگذشت.

2 ـ «آرامگاه ابوالفضل است كه عباس بن علي در آن خفته و ستاره ثريا آرزومند است بدين بارگاه نزديك شود.

كاخي است استوار و خانه اي شرافتمند و از اين برتر كه خانه اي ديگر با آن برابري و همانندي كند.

عبدالمجيد كه خداوند سلطنت او را بلندآوازه تر و حكمروايي او را گسترده تر كناد.

پايه هاي آن را بر كنگره هايي استوار نهاد و بلنداي اين بنا از فلك اعلي فراتر رفت.

كجا بنايي با اين بناي بلند همانندي كند. تاريخ آن را تو خود بگوي كه: پناهگاه ابوالفضل است و پادشاه آن را بنا كرده است.»

گفتني است عبارت مصرع اخير در حساب ابجد با عدد 1266 برابري مي كند.



صفحه 279


خاتمي»، عبارت «يا اباالفضل العباس(عليه السلام) أدركني 1264 هـ . ق.» را بر آن يافتند.

بعدها حكمرانان بهره هند سقف ضريح را با سقفي ديگر از چوب جاوه جايگزين كردند.

بر تبديل اين سقف به سقف جديد، ميرزا محمدباقر راجه حائري نظارت داشت و استاد اسماعيل نجار كار تزيين آن را انجام داد.

بر ضريح فولادي كه روي صندوق خاتمي قرار داشته، اين عبارت نقش بسته است: «ضريح العباس سنة 1182 هـ . ق. عمل احمد اكبر» آن سان كه از تاريخ مكتوب بر اين ضريح پيداست كار آن به سال 1182 انجام يافته است. عبارتي ديگر هم بر اين ضريح نقش بسته كه ظاهراً همين ماده تاريخ را نشان مي دهد. آن عبارت چنين است:

«لازال مطافاً لخيار الناس، عمل مهدي القلقاوي». اين كتابتها به خطي زيبا و به صورتي هنري انجام گرفته است.

در سال 1358 هـ . ق. اين ضريح فولادي برداشته و صندوق خاتمكاري ديگري كه فردي به نام فولاد زري آن را ساخته بود، جايگزينش شد.

ضريح نقره اي حرم حضرت عباس، اهدايي محمدشاه قاجار است و نظارت بر ساخت آن را نيز، چونان كه بر سر در ضريح نوشته است، حاج عبدالهادي استرآبادي، نياي بزرگ خاندان استرآبادي ساكن در كاظمين، برعهده داشته است.(1)

در قرن سيزدهم هجري بانو تاج محل هندي به روكش كردن صندوق خاتمي با روكشي از نقره اقدام كرد و اين كار ضررهايي بر صندوق در پي داشت و اين عمليات تزيين، به كوچكترشدن صندوق انجاميد و صندوق را به شكلي درآورد كه اكنون نيز مشاهده مي شود.(2)

بر روي اين صندوق يا ضريح، عبارت زير نوشته شده است:

بناء اين صندوق مطهر فرمود عليا جناب ملكه آفاق بلقيس مصر فخرالزمان شمس المخدرات جناب نواب تاج محل صاحب، دام اجلالها و تاريخها:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مدينة الحسين، ج 2، ص 175

2 ـ همان، ج 1، ص 63



صفحه 280


حسين أعددت سنينا *** و أردت التصريح

قال لي هاتف غيب *** ها هو صندوق ضريح(1)

1285هـ . ق.

ضريح جديد

در سال 1385 هـ . ق. ضريح مرقد حضرت عباس با ضريحي نو جايگزين شد. اين كار با جشني بزرگ در كربلا همراه بود. ضريح را كه روانه كربلا ساخته بودند، در بغداد مردم از آنان استقبال گرمي كردند و پس از آن كه ضريح از مسيّب به كربلا برده شد، مردم كربلا نيز با شور و هيجان، زن و مرد به خيابان ريختند و از آن استقبال كردند. در پيشاپيش استقبال كنندگان، عالمان ديني و سادات و بزرگان و تاجران و مديران حضور داشتند. پس از مراسم استقبال، ضيافت نهاري به افتخار اين مراسم در حسينيه حيدري از سوي توليت حرم سيد بدرالدين آل ضياء ترتيب يافت. دو روز پس از آن، كار نصب آغاز شد. در روز سه شنبه دوازدهم ماه مبارك رمضان برابر با دوم ژانويه 1966 م. كار نصب به پايان رسيد و در شب پانزدهم ماه مبارك، برابر با شب ششم ماه ژانويه، حضرت آية الله العظمي سيدمحسن حكيم از آن پرده برداري كرد و به درگاه خداوند تعالي دعا كرد. اين ضريح، كه ساخته ايرانيان و هديه آنان بود، از طلاي ناب و نقره ساخته شده و در ساخت آن نگينهايي از مينا سنگهاي قيمتي نيز به كار رفته و در نوع خود از زيباترين و بديع ترين ضريح هاست.

بنا به گفته سيد بدرالدين آل ضياء، توليت حرم حضرت عباس(عليه السلام) هزينه ساخت اين ضريح به 250 هزار دينار رسيده و در ساخت آن از 400 هزار مثقال نقره(2) و 800 مثقال طلا(3) استفاده شده و عمليات ساخت آن سه سال به درازا كشيده است.

اين ضريح به دستور و با پشتيباني حضرت آيت الله حكيم ساخته شده و هزينه آن را برخي از نيكوكاران ايراني تأمين كرده اند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ «آنگاه كه چند سالي خود را آماده كردم و خواستم فاش بگويم،

هاتفي از غيب مرا گفت: هان! اين صندوق ضريح است.» اين ماده تاريخ با 1285 برابري مي كند.

2 ـ برابر با وزن تقريبي 2000 كيلو.

3 ـ برابر با وزن تقريبي 40 كيلو.



صفحه 281


گفتني است پيش از آن بهره هند، شباكي براي ضريح ساخته بودند كه چون آن را به كربلا آوردند و قصد نصبش داشتند، پاره اي خرابي برداشت و از همين روي آيت الله حكيم آن را نپذيرفت و از ايرانيها خواست ضريحي جديد بسازند. اين ضريح جديد كه به درخواست ايشان ساخته شد، همان است كه اكنون از آن سخن مي گوييم.

نگارنده در همان روزها درباره رسيدن ضريح جديد به كربلا در دفتر يادداشت خود چنين نوشته است:

 

«اين روزها كربلا شهر شهادت و فداكاري و مهد آزادگي، وعده اي ديگر دارد و در انتظار به سر مي برد. از صبحگاه روز يكشنبه 28 رجب 1385 تاكنون كربلا در جشن و سرور است و هرجا مجلسي برپاست، نه از آن نوع كه تاكنون اين شهر شاهدش بوده است. چگونه چنين نباشد؟! كه اين شهري است كه خداوند به مرقد فرزندان علي كه در زمينش خفته اند، گرامي اش داشته است. هيچ جاي شگفتي ندارد كه ببينيم مردم كربلا از صبح زود شادمان از خانه بيرون مي روند، گويا كه راهي مجلس عروسي اند. البته واقعاً هم عروسي است. مگر نه آن كه چشم انتظار ضريح مرقد شير خدا ماه بني هاشم اند؟ جاي شگفتي ندارد كه خودروهايي از شهر بيرون روند و تا مسافتهاي دور پيش روند تا ضريحي را استقبال كنند و در ميان گيرند كه در اصفهان و به سفارش مرجع بزرگ سيد محسن حكيم ساخته شده است. هيأتهايي از شهر خانقين، نقطه مرزي عراق و ايران، تا بغداد اين ضريح را همراهي كرده اند و از هر شهر كه گذشته از آن استقبالي گرم به عمل آورده اند. بدين سان جمعيتي كه به استقبال ضريح رفته اند پس از گذراندن ساعاتي چند در فضايي سراسر روحانيت و معنويت، كه همانندش را كمتر توان يافت، به كربلا بازگشته اند و همه اين فرياد را بر زبان دارند كه هيچ حيات و عزت و پيروزيي وجود ندارد جز به آيين اسلام.»


در همان روزها روزنامه «المنار» چاپ شده در بغداد درباره اين ضريح و استقبال از آن، گزارشي چاپ كرد. متن آن گزارش چنين است:

 

«بنابر گزارش خبرنگار دفتر خبرگزاري عراق در كربلا، ضريح جديد مرقد سرورمان



صفحه 282


عباس ظهر ديروز (21 نوامبر 1965 م.)(1) به كربلا رسيد و در منطقه اي نزديك شهر مسيّب، هزاران تن از مردم اين منطقه و نمايندگاني از ديگر مناطق عراق و دنياي اسلام از آن استقبال كردند. پيشاپيش همه استقبال كنندگان نماينده استاندار استان كربلا سيد عبدالمجيد برواري و شمار زيادي از عالمان ديني و رؤساي ادارات كربلا حضور داشتند. كاروان حامل ضريح به سختي راه خود را از ميان هزاران شهروندي كه در دو سوي خيابان جمع شده و گل و شيريني مي افشاندند گشود و در حالي كه موتورهاي پليس و خودرو و نماينده استاندار پيشاپيش كاروان در حركت بود و ماشينهاي حامل ضريح و همچنين استقبال كنندگان پشت سر آن حركت مي كردند، راه خود را به دليل ازدحام فراوان از منطقه امام عون تا كربلا در سه ساعت طي كرد. هنگامي كه ضريح به دروازه هاي شهر رسيد در جلوي آن قرباني كردند و سپس با عبور از زير طاق نصرتهايي كه در خيابانها بسته بودند به سمت حرم امام حسين(عليه السلام)رفت و پس از گشتي در خيابانهاي اصلي، به سمت مرقد حضرت ابوالفضل بازگشت. در آنجا نماينده استاندار و فرزندان حضرت آيت الله سيد محسن حكيم و تني چند از عالمان ديني، از ضريح استقبال كردند. سيد مهدي فرزند آيت الله حكيم ضمن ابراز خرسندي از رسيدن ضريح به كربلا، مسلمانان را به برپاداشتن شعائر ديني و تلاش براي وحدت فراخواند و گفت: بر همه مسلمانان مخلص لازم است براي عزت و عظمت اسلام تلاش كنند. من براي توفيق و سعادت همگان دعا مي كنم.»


حكيم در ادامه در توضيحاتي درباره ضريح گفت:

 

«والد بزرگوار ما از حدود دو سال پيش ساخت ضريح جديدي را سفارش دادند و اين كار در شهر اصفهان انجام گرفت و ضريح نو از طلا و نقره با مقداري ميناكاري ساخته شد. براي ساخت اين ضريح تاكنون 125 هزار دينار هزينه شده و مقدار طلاي به كار رفته به 8 هزار مثقال و مقدار نقره به كار رفته نيز به 400 هزار مثقال رسيده است.

افزون بر اين، دري طلايي براي حرم حضرت عباس(عليه السلام) ساخته شده و در همين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ پوشيده نماند تاريخي كه در اينجا آورده شده با تاريخي كه در متن پيشين آمده است، تفاوتي حدود دو ماه دارد. اگر احتمال خطاي چاپي در اين تاريخها در ميان نباشد مي توان گفت احتمالا در بخش پيشين به جاي عبارت دو روز پس از آن كار نصب آغاز شده «دو ماه» درست است و گزارش مؤلف در اين بخش دقت كافي نداشته است، «مترجم».



صفحه 283


كاروان به همراه ضريح به كربلا رسيده است. اين كاروان، همچنين چند تخته فرش گرانبهاي ايراني براي مفروش كردن حرم، دو تخته فرش گرانبها كه زيارتنامه در آنها بافته شده است و يك صندوق از آبنوس كه مقداري عاج نيز در ساخت آن به كار رفته، براي مرقد سيدمحمد در نزديك سامرا آورده است.

اين گزارش مي افزايد: خودروهاي حامل ضريح، در مقابل صحن حضرت عباس، توقف كرده اند تا مقدمات انتقال ضريح به داخل حرم شريف آن حضرت فراهم شود.»(1)


خطيب شاعر سيدعلي بن حسين هاشمي براي تاريخ نصب ضريح دو بيت شعر گفته و در مصرع آخر ماده تاريخي به حساب ابجد آورده است:

 

ان جئت لمرقد المواسي *** من كان لهاشم صريحه

قف عند ضريحه و أرخ *** «لله منوّرٌ ضريحُهُ»(2)


شاعري ديگر تاريخ نصب آن را در شعري چنين آورده است:

 

طوبي لسامي بقعة قدسية *** جعلت هدي و مثابة للناس

شاد «الحكيم» ضريحها ذهبية *** شرفاتها فضيّة الأساس

ولطالب الحاجات قال مؤرّخاً *** «يمم فهذا مرقد العبّاس»(3)

1385هـ .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ روزنامه المنار، چاپ بغداد، شماره 3242، تاريخ 22، نوامبر 1965 م.

2 ـ «آنگاه كه به جوار مرقد آن همدم و همنواي حسين رفتي، همان كه از نسل ناب هاشم است،

نزد ضريحش بايست و اين ماده تاريخ بگوي: به خداوند سوگند ضريح او نوراني است.»

مصراع اخير يعني «لله منور ضريحه» در حساب ابجد با عدد 1385 برابري مي كند و سال 1385 را نشان مي دهد.

3 ـ «خوشا آن بناي بلند و مقدسي كه مايه هدايت و جاي گرد آمدن مردمان قرار داده شده است.

حكيم براي آن ضريحي از طلا كه كنگره هايش از نقره است ساخت.

براي هر كه آنجا به طلب حاجتي آمده است اين ماده تاريخ را بگوي: از اين مرقد تبرك جوي كه مرقد عباس است.»

گفتني است مصراع اخير يمم فهذا مرقد العباس» در حساب ابجد با عدد 1385 برابري مي كند و اين سال را نشان مي دهد، «مترجم».



صفحه 284


شهرت اين ضريح بيش از هرچيز به چهار انارك طلايي است كه بر فراز در چهارگوشه آن نصب شده و قطر هر كدام 50 سانتيمتر است. بر چهار ضلع ضريح ابيات شعري از مرحوم علامه سيدمحمد جمال هاشمي نقش بسته است.

 

ضريحك مفزعنا الأمنع *** به كلّ نازلة تدفع

و بابك للخلق باب النجاة *** تلوذ بعروته الروّع

أباالفضل والفضل ينمي اليك *** فأنت لالطافه منبع

و يا بطل الطف هذا لواك *** علي كلّ شاهقة يُرفع

و هذا حسامك أنشودة *** بها ينتشي البطل الأروع

و كفاك مقطوعة نعمة *** بها كلّ مكرمة تسجع

و رأسك يرفع فوق القناة *** هوالشمس من أفقها تسطع

تعاليت من مجمع للجلال *** عوالي الجمال به تجمع

و قدست من شاهد للإخاء *** بذكراه اذ دمعنا تهمع

ضريحك كعبة وفد الولاء *** اليه قوافله تسرع

لشيعتكم فيه يعلو الأنين *** بكم و به تسبل الأدمع

لقد حاولت أن تنال الخلود *** به همم في الولا وضع

و أن تقرن الشمس في مجدها *** و طالعها أشنع أسفع

فهب اليها ولاء الحكيم *** و نار كما عصفت زعزع

وسفه أحلامها فانجلي *** بإشعاعه جوها المفزع

ورد الي شيعة المرتضي *** كرامتها حكمه الأرفع

و دام علي الدين و المسلمين *** ظلالا إليه المني تفزع

و جاز الخلود الجليل سميّ *** بمجد سما أفقه الأوسع

أضاف لتاريخ أجداده *** سطوراً كشمس الضحي تلمع(1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ «ضريح تو پناهگاه امن ماست كه به حرمت آن، هر بلايي دور مي شود.

آستانه تو باب نجات است كه ترسيدگان بدان پناه آورند و در كوبه آن چنگ اندازند.

اي ابوالفضل كه فضل را به تو نسبت دهند، تو الطاف او را سرچشمه اي.

اي قهرمان طف، اين پرچم تواست كه بر چكاد هر قله اي افراشته است.

و اين شمشير تواست كه نامش سرود روحبخش هر دلاور بي باكي است.

و آن دو دست بريده تو، خود نعمت خداست و هر اكرام و گراميداشتي از آن الگو گيرد.

و سر تو بر فراز نيزه خورشيدي است كه از كرانه آسمان مي تابد.

چه والايي كه خود همه جلوه هاي جلال و شكوههاي جمال را گرد آورده اي.

و تو خود، راستين گواه برادري هستي و با ياد تو اشك از ديدگانمان فرو مي ريزد.

ضريح تو قبله اي است كه كاروانهاي ولاي ولايت بدان سو مي شتابند.

شيعيانتان در اينجا فرياد و ناله برآورند و بر شما و بر مظلوميت خويش گريه كنند و اشك بريزند.

برخي از آنان كه در ولايت شما هستي چندان والا نداشتند خواستند به (ساخت) ضريح تو جاودانگي يابند.

و در عظمت بسان خورشيد بدرخشند، با آن كه طالع ايشان شوم و سياه بود.

پس باد خشم و ناخرسندي حكيم بدان سوي وزيد و برافروخت، آن سان كه توفاني برخاسته و همه جا را لرزانده است.

او اين انديشه آنان را نابخردانه خواند آنچه گذاشته بودند برداشتند و آن فضاي تاريك به نور و درخشش ضريح روشن شد.

تدبير بلند او هديه آن شيعيان علي را بديشان بازگرداند.

هماره سايه او بر سر اسلام و مسلمانان جاودان باد تا همه آرزوي خود به نزد او آورند.

او با عظمت و بلندي آسمان همت گسترده انديش خود جاودانگي را از آن خود ساخت.

او با اين كار خود سطرهايي كه به سان خورشيد آسمان مي درخشد به تاريخ اجداد خويش افزود.»



صفحه 285


گفتني است حرم ابوالفضل(عليه السلام) با كتيبه هايي از آيات قرآن تزيين شده و گنبد آن بنا هم از داخل زينت يافته و هم در نماي بيروني بر ساقه آن سوره منافقون و بر نوك آن سوره جمعه با خط ثلث روشني و به خط جواد خطاط نقش بسته است.

حرم عباس بن علي(عليه السلام) جلوه گاه ديگري از هنر اسلامي است و در جاي جاي آن، شكوه، عظمت، اصالت و چشمنوازي معماري و هنر اسلامي رخ مي نمايد و هيچ گوشه اي نيست كه از نقش و نگارها و تزيينهاي گوياي اين شكوه و عظمت تهي باشد.(1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آن گونه كه در كتاب «آيينه ايثار» آمده، گرداگرد ضريح جديد كه به دستور آيت الله العظمي حكيم ساخته شد، شعري فارسي از احمد غفورزاده ملخص به «طلايي» نقش بسته و مصراع پاياني اين شعر نيز ماده تاريخ بناي ضريح به حساب ابجد است. متن آن شعر به نقل از كتاب پيشگفته چنين است:

اين جا حريم پاك علمدار كربلاست *** اين آستان قدس شهيد ره خداست

اين جا حريم حضرت باب الحوائج است *** دولت در اين مقام و گشايش در اين سراست

اين جا بُود مقام شهيدي كه تا ابد *** خاكش حيات بخش و هوايش عبير زاست

اين بارگاه شاه جهان حقيقت است *** اين جايگاه جلوه انوار كبرياست

اين خاك مشك بيزكه دارالشّفا بود *** هر ذرّه اش به چشم ملايك چو توتياست

اين جاست جايگاه شهيدي كه تا به حشر *** دين خدا و پرچم اسلام از او بپاست

اين جاست جايگاه اميري كه در كرم *** كان سخا و ابر عطا و يَم وفاست

اين جاست جايگاه علمدار لشكري *** كز بهر حق عليه ستمگر به پاي خاست

دريا دلي غنوده در اين جا كه همچو نوح *** در بحر دين به كشتي توحيد ناخداست

سقّاي اهل بيت، حسين علي بود *** اين تشنه لب كه خاك درش چشمه بقاست

گردد مس وجود تو چون زر در اين مقام *** اين بارگاه خشت وجودش زكيمياست

آيينه تمام نماي حقيقت است *** هردل كه با ولاي ابوالفضل آشناست

حاتم كه گشت شهره آفاق از سخا *** در آستانه كرمش كمترين گداست

آن كس كه سر زفخر بسايد بر آسمان *** اين جا كه مي رسد ز ادب قامتش دوتاست

آب فرات تا به ابد شرمگين بُود *** از تشنه اي كه ساقي و سقاي كربلاست

در روز حشر فاطمه گردد شفيع خلق *** در دست وي دو دست بود كز بدن جداست

از اين مصيبتي كه به آل نبي رسيد *** تا روز رستخيز به پا پرچم عزاست

امروز هر كه خدمت آل علي كند *** فردا شفيع او به صف حشر مرتضاست

بر طبق امر آيت حق «حضرت حكيم» *** آن كس كه حكم او به همه شيعيان رواست

شد اين ضريح ساخته در شهر اصفهان *** شهري كه گر جهان هنر خوانمش سزاست

تاريخ اين ضريح «طلايي» چنين سرود *** «عباس ميرجنگ و علمدار نينواست»

«مترجم»



صفحه 286


رواقها، درها و گنجينه حرم

گنبد خانه حرم حضرت عباس را چهار رواق در برگرفته كه سقف و ديوارهاي هريك از داخل با كاشي و آينه كاري تزيين شده است. اين رواقها عبارتند از:

رواق شمالي: اين رواق از رواق شرقي و غربي جدا شده و قبلا ميان دو قسمت آن ديواري وجود داشته كه بعدها برداشته شده است.

در ضلع شمالي اين رواق، حجره اي است كه دري نقره اي دارد و به راهرويي زيرزميني گشوده مي شود كه به قبر حضرت ابوالفضل(عليه السلام) مي رسد. گفته اند: اين جا بر نهر علقمي مشرف بوده است. در جوار اين حجره حجره ديگري است كه مقبره آل نواب را تشكيل مي دهد. پس از آن، به ترتيب كتابخانه حرم حضرت ابوالفضل، مقبره مرحوم سيد



صفحه 287


ميرزا وكيل و مقبره مرحوم حاج محمد رشيد جلبي صافي، شهردار سابق، واقع است. دو مقبره ديگر هم وجود دارد كه درهاي آنها از صحن گشوده مي شود. اين دو مقبره عبارتند از مقبره علامه سيدكاظم بهبهاني كه در گوشه شمال شرق حرم واقع شده و مقبره مرحوم حاج حسين حلاوي كه در گوشه شمال غرب واقع است. در ضلع غربي حرم در يكي از غرفه ها، قبلا چاه آبي وجود داشته كه مخازن حرم را از آن پر مي كرده اند. اين غرفه همان است كه بعدها مقبره سيد ميرزا وكيل شده است:

واقع است پيشتر در ضلع غربي حرم چاه آبي وجود داشته و مخزني كه در يكي از غرفه ها بوده و در جريان شست و شوي حرم از آن استفاده مي شده، با آب اين چاه پر مي شده است. اين غرفه همان است كه بعدها به مقبره سيدميرزا وكيل تبديل شد. با توجه به اين كه پيشتر ميان رواق شمالي و حرم ديواري وجود داشته و اين ديوار را برداشته اند، درهايي كه آنجا بوده يكي به مقبره سيدعباس سيدحسين ضياءالدين عموي توليت حرم حضرت ابوالفضل(عليه السلام) كه در قسمت بالا سر واقع است و ديگري به مقبره هنود برده شده است.

هنگامي كه حاج رئيس، وزير شيخ خزعل خوزستاني فرمانرواي خرمشهر پمپ آبي بر روي نهر حسينيه نصب كرد، از آنجا به صحن حرم امام(عليه السلام) و حرم حضرت عباس(عليه السلام)لوله كشي كرد و پس از آن چاه واقع در حرم را پر كرد و حوض را نيز از ميان  برد.

رواق غربي: در دو سوي اين رواق دو در قرار دارد; دري كه در سمت جلو است و به صحن گشوده مي شود «باب الرواق» نام دارد و كفشداري واقع بر كنار اين در از آن ورثه شيخ محمود كشوان است. درِ دوم، در 26 فوريه 1942 به سمت ضلع شمال غرب گشوده شده، نام آن «باب المراد» است و به توليت حرم تعلق دارد. مقبره هنود و مقبره عموي توليت در فاصله ميان همين دو در قرار دارد.

رواق شرقي: اين رواق پنج مقبره را در برگرفته است: نخست مقبره حريري، كه مرحوم سيدمحسن سيد محمد علي آل طعمه در آن به خاك سپرده شده است. دوم مقبره مرحوم سيد حسّون النائب از آل ضياء الدين كه فرزند او سيد علوان النائب نيز در آن



صفحه 288


مدفون است. سوم مقبره متوليان حرم ابوالفضل(عليه السلام) كه سيد مرتضي و فرزندش سيد محمدحسن آل ضياءالدين در آن به خاك سپرده شده اند. چهارم مقبره اي كه سيد علي سيد جواد آل طعمه توليت حرم و نيز فرزندش دكتر عبدالجواد كليدار در آن دفن شده اند، و پنجم مقبره اي كه مدفن سيد نوري سيدمهدي سيدصالح آل طعمه و برخي از عموزادگان اوست.

رواق جنوبي: اين رواق همان است كه با سه دهنه در، به ايوان طلا متصل مي شود. درِ اول همان است كه در سمت شرق ايوان قرار دارد و به كشيكخانه باز مي شود. درِ دوم درِ ايوان طلاست كه سيدعباس خطيب فرزند سيدمحمّدمهدي آل طعمه توليت پيشين حرم حضرت ابوالفضل در آستانه آن به خاك سپرده شده است. سومين در نيز در سمت چپ ايوان واقع است و به كشيكخانه گشوده مي شود. در سال 1367 هـ . ق. حاج حسين حجار باشي به سنگفرش كردن كف حرم با باقيمانده سنگهاي تراشيده شده براي قصر گلستان در تهران اقدام كرد. هزينه اين كار در آن زمان بيش از 15 هزار تومان برابر با 1100 دينار عراقي برآورده شده است.








صفحه 289




صفحه 290


گنجينه حرم حضرت ابوالفضل(عليه السلام)

در حرم حضرت عباس(عليه السلام) گنجينه اي است كه گنجهاي ارزشمندي غيرقابل قيمت گذاري در خود جاي داده است. از آن جمله مي توان به قالي هاي نفيس، قالي هاي بافته شده به نخهاي زر يا نگينهاي قيمتي، چلچراغهاي طلايي، شمشيرهاي مرصّع، ساعتهاي ديواري طلايي، ساعتهاي ساخته شده از چوب آبنوس و همانند آن اشاره كرد. در اين گنجينه همچنين مجموعه اي از مجسمه هاي طلايي كشتيهاي مسافربر كه يك ناوگان را تشكيل مي دهد، صندوقي آهني در بردارنده چند مهر امضا، تصويري حقيقي از سر مبارك امام حسين(عليه السلام) كه از ايتاليا آورده شده است، مصحفي خطي منسوب به اميرمؤمنان(عليه السلام) و تعدادي نسخه خطي وجود دارد كه شمار آنها به 109 نسخه مي رسد و بيشتر آنها نيز قرآن خطي به خط كوفي است.

در شناسنامه اي كه از نسخه هاي خطي اين گنجينه به دست آورده ام نوشته بود: «اين مجموعه در بردارنده 109 نسخه و همه نيز قرآن خطي است.» به هر روي آنچه درباره قدمت و ارزش هنري و تاريخي اشياء و نفايس موجود در گنجينه حرم امام حسين(عليه السلام)گفته شد، در مورد اشيا و نفايس گنجينه حرم حضرت ابوالفضل(عليه السلام) هم مي توان گفت.

مخطوطات موجود در اين گنجينه داراي فهرست چاپ نشده اي است كه نگارنده تنها نسخه اي ماشين نويسي شده از آن رؤيت كرده است. استاد ناصر نقشبندي در نوشته اي بدين مطلب اشاره كرده كه در حرم حضرت ابوالفضل سه نسخه قديم قرآن خطي كه به خط كوفي نوشته شده است، نگهداري مي شود.

محل گنجينه زماني در حجره اي واقع در زاويه رواق جنوبي قرار داشت كه پيش از آن مقبره مرحوم شيخ حسين بن احمد بن شيخ علي توليت حرم حضرت عباس(عليه السلام)بوده است.

اين گنجينه در حال حاضر به محل مقبره آل خيرالدين كه درش از صحن گشوده مي شود انتقال يافته است. در سال 1265 هـ . ق. هيأتي ويژه با حضور سعيد السيد آل سلطان توليت فعلي و سيدحسين سيد حسن وهاب توليت پيشين حرم از مجموعه اشيا و نفايس گنجينه حرم حضرت عباس(عليه السلام) فهرستي تهيه و آن را مهر و موم كرد. اين فهرست



صفحه 291


كه ارزش مجموعه اشياي مذكور در آن هزار ليره طلايي تركي تخمين زده شده به شرح زير است.(1)

ـ يك نسخه قرآن با قطع بزرگ، به خط كوفي و تذهيب شده.

ـ 16 نسخه قرآنهاي ديگر در قطع بزرگ.

ـ دو مصحف به خط كوفي در قطع كوچك.

ـ دو چلچراغ طلايي; يكي بزرگتر و به وزن 417 مثقال و ديگري متوسط با وزن 40 مثقال.

ـ دو چلچراغ كوچك ساخته شده از آميخته طلا و نقره و هر يك به وزن 15 مثقال.

ـ دو چلچراغ بزرگ نقره، هريك به وزن 1800 مثقال.

ـ 97 چلچراغ نقره متوسط در اندازه هاي مختلف با وزن ميان 200 تا 300 مثقال.

ـ 2 چلچراغ مسي در اندازه متوسط با كلاهكهاي آن.

ـ 3 چلچراغ بزرگ بلورين.

ـ يك شمعدان طلاي كوچك به وزن 9 مثقال.

ـ سه شمعدان كوچك نقره.

ـ 47 شمعدان مس و برنز در اندازه هاي متفاوت.

ـ سه دسديس (شكل دست) از جنس طلا، كه يكي 29 مثقال و دوتاي ديگر هركدام 6 مثقال وزن دارند.

ـ سه دسديس نقره كه يكي 134 مثقال و دو تاي ديگر هر كدام 110 مثقال وزن دارند.

ـ 43 دسديس نقره با اندازه هاي متفاوت.

ـ يك دسديس نقره اي داراي تصوير.

ـ 74 پرده حرير با اَشكال بوته و جغه و گلابتون.

ـ 12 پرچم (بيرق) قديمي.

ـ 19 پرچم با نقشهاي جغه و بوته.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سيدمحمد سعيد سيدمحمدعلي آل ثابت در كتابخانه خود نسخه اي از اين فهرست در اختيار دارد.



صفحه 292


ـ سه درفش نقره اي كه هركدام 72 مثقال وزن دارند.

ـ دو درفش نقره با حجم متوسط.

ـ چهار قالي ايراني بزرگ.

ـ 13 گليم پنبه اي آبي رنگ.

ـ دو نمد پشمي.

ـ 8 قطعه زيرانداز كوچك.

ـ 8 گويچه (انارك) نقره اي كه در چهارگوشه ضريح نصب بوده است.

ـ 5 كمربند با نقشهاي گلابتون.

ـ يك تفنگ.

ـ 6 ششمير آهني كهن و داراي ارزش تاريخي.

ـ سردوال كمان از جنس نقره.

ـ 5 تبر و دو قمه.

ـ دو خنجر مرصّع.

ـ كمربند مسي مشبك با طلاي كار شده در آن.

ـ آيينه اي از نقره.

ـ 9 كاسه برنجي.

ـ قطعه طلايي به وزن 17 مثقال.

ـ قطعه طلايي ديگر همراه با يك زنجير به وزن 12 مثقال.

ـ گردنبندي از جنس نقره به وزن 25 مثقال.

ـ گردنبد چهل بسم الله از جنس طلا و به وزن 40 مثقال.

ـ قطعه پارچه عمامه اي ترمه.

ـ شالهاي هندي.

ـ يك شال با نقشهاي گلابتون.

ـ 8 كلاهخود از جنس نقره كه وزن هر يك 70 مثقال است.

ـ كريچه اي از نقره.



صفحه 293


ـ 20 جام ويژه چلچراغ.

ـ يك ستاره بلورين بزرگ.

ـ كلاهكي طلايي براي تيرك پرچم.

ـ 6 بازوبند نقره اي طلسم و تعويذ، هركدام به وزن 117 مثقال.

ـ 6 گيره مخصوص چادر از جنس نقره، هركدام به وزن 17 مثقال.

علاوه بر اينها اشياي ديگري هم بعدها به اين گنجينه اهدا شده كه در آنجا نگهداري مي شود.

 

درهاي حرم

حرم حضرت عباس(عليه السلام) (رواقها و گنبد خانه) داراي شش باب در است كه پنج تاي آنها به رواقها گشوده مي شود و يكي دو قسمت بالاسر قرار دارد.

دو باب از اين درها در غرب قرار دارند.

يكي از اين دو در در جوار كفشداري متعلق به توليت حرم واقع شده، جنس آن از نقرهوداراي دولنگه است. بربالاي آن كتيبه اي است ودرآن كتيبه نوشته است:كتبه محمدعلي القزويني الحائري سنة 1288 هـ . ق.(1) بر لنگه هاي در نيز اين نوشته ها به چشم مي خورد.

بر لنگه در راست، اين ابيات از شاعر كربلايي سيدحسين علوي نقش بسته است:

 

قد تولي بالطف سقي العطاشي *** ولأعدائه المنون سقاها

قام للحق ناصراً و المنايا *** بشبا عضبه تشب لظاها

هي باب لمرقد ضم بدراً *** لبني هاشم وليث وغاها

و علي العلقمي شيد صرح *** قصرت عنه رفعة جوزاها

جدد المرتضي له الباب فخراً *** ولأفعاله الإله تباهي

فيك باب النجاة جدد أرخ *** حق بالله لم يخب من أتاها(2)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نوشته محمدعلي قزويني حائري، به سال 1288 هـ . ق.

2 ـ او در سرزمين طف آبرساني به تشنگان را برعهده گرفت و البته به كام دشمنان شربت مرگ ريخت، او برخاست و حق را ياري داد و با لبه شمشير خويش طوفان مرگ بر اردوي دشمن وزاند،

اين درِ مرقدي است كه ماه بني هاشم و شير بيشه پيكار اين خاندان را در خود جاي داده است،

و بركنار نهر علقمي كاخي ساخته شد بلند كه آسمان نيلگون به بلندي آن نرسد،

مرقفي براي آن دري ديگر ساخت و اين مايه افتخار اوست كه خداوند كارهايش را مايه فخر قرار دهد،

اي ابوالفضل، برآستانه تو باب نجات حياتي ديگر يافته است، تاريخ آن بگوي: اين به خداوند سوگند دري است كه هركس قصد آن كند نوميد و ناكام نشود.

گفتني است مصراع آخر اين شعر يعني عبارت (حق بالله لم يخب من اتاها) ماده تاريخ ساخت اين در است كه در حساب ابجد با عدد 1356 برابري مي كند و سال ساخت را نشان مي دهد.



صفحه 294


بر لنگه چپ نيز ابيات ديگري از همان شاعر است:

 

هي باب النجاة للحق طراً *** حيث جاء الكتاب في ذكراها

قائلا باب حطة من أتاها *** و حميّ من جهنم و لظاها

و بأعتابها الملائك تهوي *** فاز بالأمن فليفز من أتاها

و علي الشهب قد تسامت مقاماً *** بجلال و رفعة لاتضاهي

يا ثري العلقمي قد صرت حصناً *** بخضوع تشم طيب ثراها

لأبي الفضل جددت باب قدس *** ملأالخافقين، فخر علاها(1)


اين در، ساخت محمد حسن نقاش فرزند مرحوم شيخ موسي است.

اما درِ دوم، آن نيز از نقره و داراي دولنگه است و اين ابيات از شاعر كربلايي سيدحسين علوي بر آن نقش بسته است.

 

فتبدي بالصبح مذ جددوه *** بعنان السماء منه الضياء

(حسن) الندب بالسدانة فيه *** نال فضلا عنت له الفضلاء

نصر الدين عن بصيرة أمر *** صابراً للذي أراد القضاء


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اين باب نجاتي است كه حق آن را بتمامي گشوده است; آنجا كه در كتاب خدا از آن نام برده است، جايي كه مي گويد «باب حطه» كه هركس بر اين در بيايد گناه او آمرزيده شود و سپري براي او در برابر دوزخ و زبانه هاي آن باشد.

بر آستانه اين در فرشتگان بايستند. اين در، باب امن است. هركه آهنگ آن كند رستگاري يابد

بر كوههاي بلند نيز به جلال و رفعتي برتري و بلندي دارد كه آن را همانند نيست.

اي خاك علقمي، تو با سر تسليم نهادن به زير گامهاي عباس دژي استوار شده اي و همه جاي بوي خوش تو به مشام رسد، براي مرقد ابوالفضل دري نو ساخته شد، براي مرقدي پاك كه آوازه شكوه آن خاور و باختر را پر كرده است.



صفحه 295


فعلي قبره الملائك طافت *** وإليه قد زارت الأنبياء

و غدا باب قدسه للبرايا *** كهف أمن به المني و الرجاء

بطل نال في الطفوف مقاماً *** غبطته بنيله الشهداء

قد حباه اللوا حسين افتخاراً *** وإلي مثله يحق اللواء

نار موسي أم باب قدس تجلي *** لأبي الفضل نوره أم ذكاء؟

أم غدا العلقمي طور التجلي *** و به الأرض أشرقت والسماء؟

مذحوي مرقداً لشبل علي *** من له الفضل ينتمي والعرفاء(1)

در مورد ماده تاريخ نوسازي اين نيز دو بيت گفته شده است:

 

قد جددوا باب حمي للمبين *** بنوره أشرق للسائلين

مذتمّ أرّخ مجملا قولنا *** باب الهدي والرشد العالمين(2)


گفتني است اين در مشرف بر كفشداريي است كه به واژه شيخ محمد كشوان تعلق  دارد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آن هنگام كه اين را نوسازي كردند در صبحگاهان از آن نوري به آسمان برخاست

حسن، آن كه داوطلبانه توليت قبر او را عهده دار شد، افتخاري از آن خود كرد كه همه مفتخران در برابر آن سر فرود آوردند،

او (عباس) از سر آگاهي دين را ياري داد و در برابر خواست آن كه قضا و تقدير از آن اوست صبر كرد،

پس برگرد قبر او، فرشتگان به طواف آمدند و قبر او را، پيامبران زيارت كردند،

و آستانه بارگاه قدس او براي همه مردمان پناهگاه امني شد كه امان و آرزوي خود آنجا بيابند،

او قهرماني است كه در كربلا به چنان جايگاهي دست يافت كه همه شهيدان ديگر بر آن حسرت بردند، حسين افتخار پرچمداري را به او داد و البته همانند او را اين پرچم سزاست،

اينجا آتش مومي است يا باب قدسي است كه نور و روشني ابوالفضل در آن تجلي كرده است؟

يا آن كه نهر علقمي طور تجلي شده و آسمان از اين تجلي، نوراني گشته است؟

از آن زمان كه مرقد، پسرِ علي را در برگرفت، همان كه فضل و وفا را به او نسبت دهند.

2 ـ دري از درهاي اين حرم روشنگر و اين پناهگاه مردمان كه به نور خود بر گدايان اين در روشني بخشيده است نوسازي كردند، از آن هنگام كه اين بنا به پايان رسيد، ماده تاريخي برايش بگذار. چكيده سخن ما آن كه اين در، براي همه جهانيان باب راهيابي و هدايت است.

گفتني است عبارت (مجملا قولنا باب الهدي و الرشد في العالمين) در حساب ابجد با عدد 1219 برابري مي كند و اين سال را مي نماياند.



صفحه 296


سومين در همان است كه در قسمت بالاسر قرار دارد و به جايي گشوده نمي شود.

چهارمين در سمت پايين پا، يعني در مشرق واقع است و به رواق گشوده مي شود.

پنجمين در كه آن نيز به رواق گشوده مي شود، داراي دو لنگه است; بر يك لنگه، اين ابيات نقش بسته است:

 

مررت بقبر للشهيد بكربلا *** ففار عليه من دموعي غزيرها

فما زلت أرثيه و أبكي لرزئه *** و يسعد عيني دمعها و زفيرها

و لا برح الوفاد زوار قبره *** يفوح عليه مسكها و عبيرها

سلام عليك يا أباالفضل كلما *** تمر شمالات النسيم و مورها

مولانا طاهر سيف الدين(1)


بر لگنه ديگر نيز اين ابيات به چشم مي خورد:

 

عباس يا باب الحوائج للوري *** الفضل جاري منك للأطياب

تهديك أفئدة الكرام بشوقهم *** بمقامك العالي لكسب ثواب

يقضي حوائج من يلوذ ببابه *** رب العلي و مسبب الأسباب

و يفوز زائره بنيل مرامه *** وله النعيم غداً يغير حساب

قصر البيان عن المديح لبابه *** طوبي لحجاب و حسن مآب(2)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ «بر قبر شهيدي در كربلا گذر كردم و اشك از ديدگانم فرو ريخت.

همچنان او را رثا مي گويم و بر مصيبت و اندوه او مي گريم و ديده ام نيز مرا به ا شك و سينه ام مرا به ناله همراهي مي كند،

همچنان قاصدان كوي او به زيارت قبرش مي آيند و بوي مشك و عبير در اين مرقد مي پراكند.

اي ابوالفضل، سلام بر تو تا آن زمان كه نسيم پگاه و شامگاه بوزد،

وقف: سرمان سيف الدين طاهر / سال 1351 هـ . ق.»

2 ـ «عباس، اي باب الحوائج مردمان و اي كه فضل و نيكي ات بر همه پاكان جاري است،

دلهاي بزرگان شوق تو دارد و مقام بلند تو را براي رسيدن به پاداش الهي به پيشوايي مي گيرد،

هركس بر در او پناه آورد خداوند آسمان سبب ساز هستي حاجت او را بر مي آورد،

هركس اورازيارت كندبه خواسته خويش مي رسد و كامياب مي گردد و در فرداي قيامت نيز او را نعمتي بي حساب خواهد بود،

بيان از مديحه سرايي بر آستانه او كوتاه است، خوشا كسي را كه پاسبان آن در است و اين خوش فرجامي است.»



صفحه 297


اما ششمين در نيز در ناحيه شمال حرم واقع است و همان اشعاري بر آن نقش بسته كه بر پنجمين در هست، با اين تفاوت كه در ميانه لنگه دوم اين كتيبه نيز ديده مي شود: «الباني محمد جعفر خلف المرحوم الحاج عبدالحميد التاجر الاصفهاني 1341 هـ .كتبه علي بن الحسين الموسوي البهبهاني.»(1)


ايوان طلا

ايوان طلا ايواني است وسيع كه در جلوي گنبد خانه حرم و مشرف بر صحن شريف است و 320 متر مربع مساحت دارد. از آجرهاي مسي رنگ و طلاكاري شده در نماي آن استفاده شده است. بر پيشاني ايوان قطعه اي مستطيل شكل ديده مي شود كه چند بيت به زبان تركي و با خطي زيبا بر آن نوشته است. يكي از بيتها اين است:

 

يازدي خلوصي برله تاريخ كلك فيض *** ايتدي بوبارگاهي سلطان حميد تجديد


اين بيت گوياي آن است كه ايوان در دوره حكومت سلطان عبدالحميد عثماني تجديد بنا شده است. در كتاب «مدينه الحسين» آمده است:

 

«ديوار جلويي ايوان، از كف تا ارتفاع دو متر، با سنگهاي مسي رنگ و طلاكاري شده تزيين يافته و آن گونه كه از نوشته هاي چپ و راست پيشاني ايوان و مجاور درِ مياني حرم پيداست، در سال 1309 هـ . ق. احترام الدوله همسر ناصرالدين شاه به طلاكاري ايوان اقدام كرده و پس از او آصف محمدعلي شاه لكنهوري به پوشش طلاي قسمتهاي باقيمانده جلوي ايوان پرداخته است. مساحت ايوان نزديك به مساحت ايوان حرم امام حسين(عليه السلام) است و در زير اين ايوان در قسمت مياني دري مسي گشوده مي شود كه 3 متر طول و 2 متر عرض دارد و بر آن اين عبارت نوشته است: «رجب علي الصائغ ابن المرحوم فتح الله الشوشتري عام 1355 هـ . ق. صاغها النقاش
محمدحسن ابن المرحوم الشيخ موسي كتبها محمدجواد الخطاط»(2). ظاهراً همين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ «باني اين بنا محمد جعفر فرزند مرحوم حاج عبد الحميد تاجر اصفهاني است، 1341هـ .ق. نوشته علي بن حسين موسوي بهبهاني.»

2 ـ «كار رجبعلي زرگر فرزند مرحوم فتح الله شوشتري، به سال 1355 هـ . ق. و با ريخته گري محمد حسن نقاش فرزند مرحوم شيخ موسي نوشته محمدجواد خطاط است.»



صفحه 298


شخص دو در نقره اي ديگر نيز ساخته كه در جلوي ايوان و در دو ضلع شرقي و غربي آن به سمت داخل گشوده مي شود.»(1)


بر ايوان طلا و درهايي كه از آن يا از مجاورت آن گشوده مي شود، شش كفشداري وجود دارد كه سه تاي آنها در چپ ايوان قرار گرفته است: اوّلين كفشداري از آنِ ورثه سيدسليمان سيدجعفر سيد مصطفي آل طعمه و در اجاره شيخ حسين معله نجفي است. دومين كفشداري از آن ورثه برخي از افراد آل لطيف آل قنديل و آل صخني و فعلا در دست عبدالحسين، جعفر و حاج صادق فرزندان محمد علي بن مرزة بن محمد كشوان است و سومين كفشداري نيز از آن شيخ عبود كاظم كشوان و شيخ علي كشوان است. سه كفشداري ديگر هم كه در سمت شرق ايوان قرار گرفته، همه از آنِ ورثه سيد امين سيد مصطفي آل طعمه است. سيد محمد حسن آل ضياءالدين توليت حرم نيز دو كفشداري براي خود ايجاد كرده است; يكي در شرق، ديگري در غرب ايوان.

از اين ايوان دو در گشوده مي شود كه يكي در وسط آن قرار گرفته است و به رواق راه دارد. در اول; اين در از جنس نقره است و ابيات زير از شاعر محمد علي يعقوبي بر آن نقش بسته است:

 

لذ بأعتاب مرقد قد تمنت *** أن تكون النجوم من حصباه

و انتشق من ثري أبي الفضل نشراً *** ليس يحكي الضلال نشر شذاه

غاب فيه من هاشم أي بدر *** فيه ليل الضلال يمحي دجاه

هو يوم الطفوف ساقي العطاشي *** فأسق من فيض مقلتيك ثراه

و أطل عنده البكاء ففيه *** قد أطال الحسين شجواً بكاه

لايضاهيه ذوالجناحين لما *** قطعت في شبا الحسام يداه

هو باب الحسين ما خاب يوماً *** وافد جاء لائذاً بحماه

قام دون الهدي يناضل عنه *** و كفاه ذاك المقام كفاه

فادياً سبط أحمد كأبيه *** حيدر من فدي النبي أخاه


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مدينة الحسين، ج 1، ص 62 و 63



صفحه 299


جدد (المرتضي) له باب قدس *** من لجين يغشي العيون سناه

إنه باب حطة ليس يخشي *** كل هول مستمسك في عراه

قف به داعياً وفيه توسل *** فبه المرء يستجاب دعاه(1)


در وسط اين در كتيبه اي با عبارت قال النبي: انا مدينة العلم و عليّ بابها(2) اين بيت شعر ديده مي شود:

 

نلت المني فقل به مؤرخا *** باب نجاة المذنبين جدداً(3)


در دوم; اين در نيز از نقره است كه به حرم گشوده مي شود و دو لنگه دارد.

بر لگنه نخست، چند بيت شعر از مرحوم سيد محمدجمال هاشمي به چشم مي خورد. متن آن ابيات چنين است:

 

يا أبا الفضل أنت لله باب *** رفعت للسماء منك القباب

كعبة المؤمنين حجت إليها *** عاطفات فيها الولاء مذاب


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ به آستانه بارگاهي پناه جوي كه ستارگان آسمان آرزو كنند كاش ريگهاي بر زمين آن باشند،

خود را از بوي خوشي كه آنجا از مضجع ابوالفضل ميوزد و هيچ بويي ديگر آن را همانندي نكند برخوردار كن،

در اين خاك بدري از خاندان بني هاشم پنهان شده است، چه بدري كه همه سياهيها و ظلمتها را از ميان برد،

او در روز عاشورا سقاي تشنگان بود، تو نيز از سرشك ديدگانت خاك او را سيراب كن،

آنجا فراوان گريه كن كه حسين(ع) از اندوه او بسيار غمگين گشت و گريست،

آنگاه كه بر لبه شمشير دو دست او از تن جدا شد جعفر طيار نيز نتواند به رتبه او رسد و او را همانندي كند،

او باب حسين است و آن كه به حرم و پناهگاه او پناه آورد، هيچ گاه ناكام و نوميد نشد،

او به دفاع از امام هدايت برخاست، پيشاپيش او پيكار كرد و دو دستش سپر بلاي او ساخت،

او سبط احمد را فدا شد، آن سان كه پدرش علي فدايي برادر خود پيامبر خدا گشت (و به شب هجرت در بستر او خوابيد)

مرتضي براي او دري كه باب قدس است نوسازي كرد و با نقره اي كه فروغش ديدگان را خيره كند آراست، اين در، باب آمرزش گناهان است كه با چنگ آويختن به حلقه اش هيچ بيمي نيست.

بر اين درگاه به دعا و توسل بايست كه در اين جا و به حرمت اين بارگاه، دعاي كسان مستجاب شود.

2 ـ رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: من شهر دانشم و علي آن را دروازه است.

3 ـ بدين بارگاه به آرزوي خود رسيدي، آن را ماده تاريخ گوي: باب نجات گنهكاران نوسازي شده است. گفتني است مصراع اخير باب نجاة المذنبين جدداً به حساب ابجد نمايانگر عدد 1354 است كه سال ساخت اين دو را نشان مي دهد.



صفحه 300


و وفود الأملاك تهبط شوقاً *** لمقام لله فيها اقتراب

كم صلاة لله نعرج فيه *** و دعاء في ظله يستجاب

أنت باب الحسين دنيا و أخري *** فله منك جيئة و ذهاب

من يزره من غير بابك الغي *** حاجزاً حوله يقوم حجاب

منك يجري علي الولاء ثواب *** بك ينفي عن الموالي عقاب

أنت سر القبول في العمل المقبول *** لاما أتت به الأتعاب

فتحت للجنان باسمك باباً *** شيعة الحق و الوسيلة باب

صنعته بأصفهان فأمسي *** تحفة يحتفي بها الإعجاب

حملته إليك تطوي الفيافي *** بولاء تضج منه الشعاب

و تناهت بنصبه باحتفال *** فيه للدين نصرة و اكتساب

يا أبا الفضل إن بابك أسمي *** من يحطّ حدّه و فيه الحساب

يا شهيد الإيمان يومك فخر *** للهدي فيك تزدهي الأحقاب(1)

1388 هـ .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اي ابوالفضل تو باب خدايي كه آسمان به يُمن تو گنبدي بلند افراشته است،

تو كعبه مؤمناني و دلها و عاطفه هايي به اين كعبه حج گزارده اند كه به ولا و سرسپردگي در آميخته اند،

فرشتگان گروه گروه و به شوق اين بارگاه فرود مي آيند و اينجا توان به بارگاه خداوند تقرب يافت، چه بسيار نمازها كه از زير اين گنبد به آسمان فرستاده و چه بسيار دعاها كه در سايه اين سراي اجابت مي شود،

تو در اين سراي و آن سراي باب حسيني كه از رهگذر تو توان به او رسيد،

هركس از غير طريق تو آهنگ زيارت او كند پرده اي سنگين بر گرد خويش افكنده است،

از دست فيض تو به سر سپردگان پاداش دهند و به نام تو از بردگان اين كوي كيفر بردارند،

تو را از پذيرفته شدن هركار پذيرفته اي، نه آن كه راز اين پذيرش رهاورد سختي و تلاش باشد،

شيعيان كه طايفه حقند، براي اين بوستان به نام تو دري ساخته اند و البته اين در بهانه است،

آن را در اصفهان ساخته اند و ارمغان آورده اند، ارمغاني كه هزاران شگفت برانگيزد،

شيعيان اين در را از كوه و بيابان گذرانده و بدين جاي آورده اند، با عشق و ولايي كه آوازه آن در كوه و دره پيچيده است،

نصب آن را با مجلسي به پايان رساندند و اين ياري دين و مايه به دست آوردن پاداش الهي شد،

اي ابوالفضل، در بارگاه تو پرآوازه ترين دري است كه بر آن گناه با همه آن كه حسابي دارد فرو ريخته شود،

اي شهيد ايمان، آن روز پرافتخار پايداري تو مايه افتخار راه هدايت است و نسلها بر آن مباهات كنند.



صفحه 301


در پايين اين شعر نيز عدد 1388 هـ . ق. كه نشان دهنده سال ساخت اين در است ديده مي شود.

در ميان لنگه دوم دايره اي است و در آن چنين نوشته است: انا مدينة العلم و عليّ بابها العبد الجاني ابن شمس الدين محمد الاصفهاني محمد علي الحسيني الطباطبايي غفرذنوبه 1259 هـ . ق.(1)

در سمت غرب اين ايوان، دري كوچك مشرف به كشيكخانه وجود دارد و بر لوح هايي مسين كه بر اين در نصب شده، بيت زير نوشته است:

 

بذلت يا عباس نفساً نفيسة *** لنصر حسين عز بالجد من مثل(2)


به سال 1355 هـ . ق. (1936 م.) سيد محمد حسن آل ضياء الدين توليت حرم عباس(عليه السلام) دري ديگر از جنس نقره براي حرم حضرت ساخت. شيخ محمدحسن ابوالحب ابيات زير را در اين باره سروده است:

 

شيدت يا ابن المرتضي باب علا *** بها البرايا قد لوت رقابها

فقف عليها خاضعاً مسلماً *** ملتثماً من أدب أعتابها

ألا تري الأملاك فيها أحدقت *** أضحت علي أبوابه حجابها

باب أبي الفضل سليل حيدر *** من فاق أبناء العلي أنجابها(3)


سيد محمد بن سيد حسن حلي هم در اين باره شعري گفته و در اين شعر ماده تاريخي به حساب جمل آورده است:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ من شهر دانشم و علي آن را دروازه است. بنده گنهكار فرزند شمس الدين محمد اصفهاني محمد علي حسين طباطبايي كه خداي از گناه او درگذرد، 1259 هـ . ق.

2 ـ اي عباس، تو جاني گرانبها براي ياري حسين فدا كردي و اين چه ناياب مثلي براي فداكاري است.

3 ـ «اي پسر مرتضي، تو دري از درهاي عظمت و سربلندي ساختي كه بندگان همه بر آستانه اش سر فرود آورده اند.

پس تو اي زاير، بر اين در بايست، سلام ده و آستانه از روي ادب ببوس.

آيا نمي بيني كه فرشتگان بر اين بارگاه حلقه زده اند و درباناني اينجا ايستاده اند؟

اين باب ابوالفضل فرزند حيدر است; كسي كه فرزندانش بر همه مهتران برتري دارند.»



صفحه 302


أقول لمن رام باب الرجا *** ورام لري الحشا موردا

ألا أقصد أباالفضل فهو المراد *** لكل كئيب غداً مقصدا

و فيه و منه بلوغ المني *** و في حرم القبر تلقي الندا

و من رام إذ أرخوا «قصده *** فبابا أبي الفضل قد جددا»(1)

1355 هـ .

 

شاعر كربلايي، سيد مرتضي وهاب نيز چند بيتي در ماده تاريخ ساخت در حرم آورده است:

 

قف بباب الله و استشفع إليه *** بفتيً في كربلا و اسي الحسينا

باب خلد حيث في تاريخه *** «شيدوا باب أبي الفضل لجينا»(2)

1374 هـ .

 

در كفشداري مقابل دفتر توليت حرم حضرت ابوالفضل(عليه السلام) نيز اين دو بيت از شاعر زنده ياد سيدحسين علوي به چشم مي خورد:

 

لذ بأعتاب أبي الفضل الذي *** كأبيه المرتضي يحمي حماه

و اخلع النعلين و ادخل صاغراً *** و انتزع من قدسه طيب شذاه(3)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ هركس را كه باب اميد مي جويد و هركس را كه بر جگر تشنه خود آبي مي طلبد مي گويم،

هلا! آهنگ ابوالفضل كن كه او مراد و مقصد فرداي هر دل آزرده است،

در اينجا و از اينجاست كه به آرزوي خود رسند و در اين حرم است كه ندايي مي شنوي:

(چونان كه ماده تاريخ مي گويم) هركه آرزويي دارد قصد اين آرامگاه كند كه درهاي حرم ابوالفضل را از نو ساخته اند. گفتني است عبارت قصده فبابا ابي الفضل قد جددا به حساب ابجد با عدد 1355 برابري مي كند و اين سال را مي نماياند.

2 ـ بردرگاه خداوند بايست و به آن جوانمردي كه در كربلا حسين را همراهي كرد شفاعت جوي،

اين در باب خلد و جاودانگي است كه در تاريخ آن گفته شده است: دربارگاه ابوالفضل را از نقره ساختند.

گفتني است عبارت: شيدوا باب ابي الفضل لجينا به حساب ابجد، عدد 1374 را مي نماياند.

3 ـ به آستانه ابوالفضلي پناه جوي كه چون پدرش علي(عليه السلام) از ناموس دين دفاع كرد،

پاي افزار بكن و فروتنانه به درون رو و از جايگاه قدس اين حرم عطر خوش آن را بياب.



صفحه 303


صحن و درهاي آن


درگذشته، هنگامي كه از باب قبله مي گذشتيد، به صحني كوچك و مربع شكل وارد مي شديد كه در شرق آن يك حجره و يك سقاخانه قرار داشت و بر ديوارهاي آن اشعاري به زبان فارسي و حديثي نبوي و در پايان اين نوشته، تاريخ 1304 هـ . ق. به چشم مي خورد. سپس هنگامي كه مي خواستيد به صحن بزرگ برويد، از سالني مربع شكل مي گذشتيد كه در غرب آن مقبره مرحوم حاج محمدصادق يكي از متولّيان نوسازي حرم و در شرق آن نيز مقبره راجه محمد جعفر هندي قرار مي گرفت. هنگام احداث خياباني كه صحن شريف را در بر مي گيرد، نصف صحن قبله از قسمت غير مسقف تا اوّل سالن پيشگفته از ميان رفت و باقي مانده اين صحن نيز بعدها در گنجينه حرم ادغام شد. اين محل زماني مسجد و رواق بود و بعدها در سال 1383 هـ . ق. (1963 م.) كتابخانه ابوالفضل العباس نام گرفت.

مگر در پاره اي موارد، اصولا همه كساني كه به نوسازي حرم مطهر امام حسين(عليه السلام)پرداختند، حرم حضرت عباس(عليه السلام) را نيز نوسازي كردند. سيد عبدالحسين كليددار مي گويد:

 

«تاريخ بناي صحن و حرم حضرت عباس(عليه السلام) با تاريخ بناي حرم امام حسين(عليه السلام)در روزگاران مختلف همپاي و همراه است و بيشتر كساني كه افتخار نوسازي و تزيين در



صفحه 304


حرم امام حسين(عليه السلام) به دست آورده اند، به اقداماتي همانند، حرم حضرت عباس(عليه السلام)نيز توفيق يافته اند.


به هر روي، مساحت صحن جامع حرم حضرت ابوالفضل(عليه السلام) 9300 متر مربع و مساحت بناي حرم; اعم از رواقها و گنبد خانه و ايوان 4370 متر مربع است.

ايوانهاي صحن بزرگ: صحن بزرگ داراي چهار ايوان وسيع است. سقف ايوانها داراي مقرنس كاري و طاق و قوسهاي هندسي زيباست و در هر كدام نيز حجره اي وجود دارد كه براي مباحثه يا تدريس علوم ديني از آن استفاده مي شده است.

اين ايوانها عبارتند از:

1 ـ ايوان بالاسر; اين ايوان در غرب صحن قرار دارد و بر بالاي آن اين كتيبه به چشم مي خورد: قال الله تعالي: بسم الله الرحمن الرحيم، اذا جاء نصرالله والفتح و رأيت النّاس يدخلون في دين الله افواجاً فسبّح بحمد ربّك واستغفره انّه كان توّاباً(1) سنة 1304 هـ . ق. در وسط اين ايوان هم كتيبه اي است كه اشعاري به زبان فارسي بر آن نوشته است.

گفتني است در اين ايوان درويش ها در دهه محرم مجلس عزاداري برپا مي داشتند و ايوان را سياهپوش مي كردند و از ديوارهاي آن شمشيرها و كشكولهاي گوناگوني مي آويختند. اين گروه را درويشهاي حرم حضرت عباس(عليه السلام) مي ناميدند، در برابر درويشهاي ديگري كه در حرم امام حسين(عليه السلام) بودند.

2 ـ ايوان شرقي; اين ايوان در ضلع شرقي صحن قرار دارد و باب الرضا (باب العلقمي) در زير همين ايوان است. در بالاي ايوان كتيبه اي است كه سوره حمد و تاريخ 1304 هـ . ق. در آن به چشم مي خورد و پايين تر از آن هم كتيبه اي ديگر است كه سوره قدر و تاريخ سال 1304 هـ . ق. بر آن نوشته است. اين كتيبه در ماه رمضان 1304 هـ . ق. نوشته شده و يكي از كاشيكاران به نام حاج محمد نادر توكلي در همان سال اين ايوان را تجديد بنا كرده است.

3 ـ ايوان شمالي; در قسمت بالاي اين ايوان كتيبه اي است كه تاريخ 1304 هـ .بر آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ خداوند فرموده است: بسم الله الرحمن الرحيم، چون ياري خداوند و گشايش بيايد و مردمان را بيني كه گروه گروه به آيين خدا در آيند خداي خود را ستايش و تسبيح گوي و از او آمرزش بخواه كه او توبه پذير است. (سوره نصر) سال 1304 هـ .ق.



صفحه 305


نقش بسته است.

4 ـ ايوان قبله; اين ايوان در مدخل باب القبله است و بر آن كتيبه اي به تاريخ 1304 هـ . ق. و اثر محمد حسين يزدي به چشم مي خورد بر بالاي اين ايوان نيز ساعت زنگدار بزرگي نصب شده است.

درهاي قديمي صحن

در قديم، صحن حرم حضرت عباس(عليه السلام) داراي شش در بوده و هر يكي از اين درها بر حسب جايي كه در آن قرار گرفته، نام مشخصي داشته و هركدام به يكي از محله هاي قديمي شهر باز مي شده است. جنس اين درها از چوب مرغوب بوده است. شيخ جعفر الهي درباره تاريخ ساخت اين درها چنين شعري آورده است:

 

صحن أبي الفضل رفيع الذري *** قدفاخر العرش علا فارتفعا

فيه قباب للفخار ضربت *** بفخرها خازنها قدرفعا

أبوابها أمست رجاء المرتجي *** و مستجاب دعوة لمن دعا

الق العصا مؤرخاً «باب مجد *** أذن الله له أن يرفعا»(1)


به هر روي، اين درها عبارتند از:

1 ـ باب القبله; از آن روي كه در سمت قبله است بدين نام خوانده اند. در قسمت جلوي آن فراخنايي به وسعت 16 متر وجود دارد كه آن را صحن صغير (صحن كوچك) ناميده اند. بر فراز ايوان اين در دو گلدسته كوچك است. طول اين در به 5/4 متر و عرض

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صحن حرم ابوالفضل، پناهگاه و حرمي والاست كه بر عرش تفاخر كرده و بر آن بلندي يافته است،

بر اين بنا گنبد افتخاري استوار گرديده و نگهبان اين حرم به چنين افتخاري كه نصيبش شده سزامند مباهات ورزيدن است،

درهاي اين صحن درگاه اميد آرزومندان است و جايي است كه در آن دعاي دعاكنندگان اجابت شود،

عصاي خود بيفكن و اين درها را تاريخ بنا بگوي،

اين باب مجدي است كه خداوند بلندي و عظمت را برايش خواسته است.

گفتني است عبارت: باب مجد أذن الله له أن يرفعا به حساب ابجد نمايانگر عدد 1287 است و نشان مي دهد درها در اين سال ساخته شده است.



صفحه 306


آن به 3 متر مي رسد. اين در به روزگار اشغال عراق از سوي انگلستان درسال 1337 هـ . ق. و به دست محمدخان بهادر، معاون حكمران انگليسي عراق، كاپيتان بري، گشوده شده است. يكي از شاعران ماده تاريخ بنا را در اين شعر مي آورد:

يا سائلي أرخ «تجد *** فتح الطريق محمد»(1)

بر اين در دو كتيبه است كه علي بن حسين موسوي بهبهاني آنها را به سال 1340 هـ . ق. نوشته است. در پيشاني درگاه نيز صفحه اي مسين، لوزي شكل و تذهيب شده وجود دارد كه بر آن نوشته است: } سَلامٌ عَلَيكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ{(2)

هنگامي كه دولت عراق در 17 جمادي الثاني سال 1373 هـ . ق. 2 فوريه 1953م0. خيابان اطراف صحن را احداث كرد، اين درگاه ويران شد و قسمتي از بناي آن نيز در خيابان قرار گرفت. درِ نصب شده در آنجا نيز به باب صاحب الزمان در غرب صحن انتقال يافت. در همان زمان يكي از زايران درِ گرانقيمتي كه نقشهايي بديع بر آن تراشيده شده بود، به حرم اهدا كرد و اين در، در محل باب القبله نصب شد. بر هر يك از لگنه هاي اين در، يك بيت شعر و در زير آن نام واقف نوشته شده است.

بر لنگه نخست اين عبارت است:

بباب أبي الفضل اعتصم متمسكاً *** فما الفضل الا من أبي الفضل يرتجي

يا مفتح الأبواب الواقف خالق زادگان(3)

بر لنگه ديگر نيز اين عبارت است:

«ومن كان باباً للحسين بنا به *** له الله باب أن يسدّ ويرتجي

وإليه المرجع والمآب. الواقف خالق زادگان»(4)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اي كه از من مي پرسي، خود ماده تاريخ بگوي: مي يابي كه اين راه را محمد گشوده است.

عبارت تجد فتح الطريق محمد به حساب ابجد نمايانگر 1337 است و سال بنا را به تاريخ هجري قمري نشان مي دهد.

2 ـ زمر: 73; بر شما درود، پاك و پيراسته ايد. بدان در آييد و در آن جاودانه بمانيد.

3 ـ در حلقه درِ بارگاه ابوالفضل چنگ زن كه فضل و بخشش تنها از ابوالفضل توان آرزو داشت.

اي گشاينده درها، وقف كننده، خالق زادگان.

4 ـ آن كس كه باب حسين بوده، خداوند خود، او را باب است كه به گاه بسته بودن بر آن اميد باز شدن است بازگشت همه به سوي اوست. واقف: خالق زادگان.



صفحه 307


2 ـ باب القبله الصغير (باب قبله كوچك); اين در سال 1304 هـ . ق. در شرق باب القبله گشوده شده، ارتفاع آن سه متر و عرض آن نيز سه متر است و حاج محمدصادق شوشتري آن را ساخته است.

3 ـ باب البركه; در شرق صحن قرار دارد، ارتفاع آن 5 متر و عرض آن 3 متر و از درهاي قديم است كه بر نهري كهن منشعب شده از نهر علقمي كه آن را نهرالعباس مي ناميده اند مشرف بوده است. آثاري از اين نهر تا نيمه سده دوازدهم هجري قمري وجود داشته و از آن تاريخ اين آثار هم از ميان رفته است. ما اطلاع چنداني از چگونگي از ميان رفتن اين نهر و آثار آن نداريم و همين اندازه مي دانيم كه در جلوي اين درگاه فراخنايي به نام «البركه» وجود داشته و زايران در آنجا آب بر مي داشته اند و براي آب دادن درختها و نخلهاي موجود در صحن حرم از آبي كه آنجا بوده استفاده مي شده است. در سال 1345 هـ . ق. در آستانه جنوبي صحن حرم حضرت ابوالفضل پنج اصله نخل وجود داشته كه بعدها از ميان رفته است. بر دري كه اينجا نصب بوده كتيبه اي وجود داشته و بر آن كتيبه اين عبارت به چشم مي خورد. باني التعمير الحاج محمدصادق الاصفهاني سنه 1308 هـ . ق.(1) به سال 1376 هـ . ق. (1956 م.) و در جريان احداث خيابان پيراموني حرم، باب البركه برداشته و به جاي آن چند باب دستشويي به هزينه حاج علي تقي غياثي بنا شد. اين دستشويي ها، ورودي اش از بيرون صحن بود، پس از احساس خطر نشست آلودگي از آنها به حرم بسته شد. در سال 1389 هـ . ق. (1969 م.) حاج جعفر كاظمي صباغ به جاي اين دستشويي ها دستشويي هاي جديدي با رعايت معيارهاي بهداشتي و تدبيرهاي لازم به هدف جلوگيري از نشست آلودگي به پايه ها و ديوارهاي صحن احداث شده كه اكنون نيز باقي است.

گفتني است در 1/1/1957 به جاي باب البركه دري ديگر از صحن گشوده شد.

4 ـ باب السدره; اين دروازه در ضلع شمال غربي صحن قرار گرفته و به دليل وجود درخت سدري در آنجا به اين نام خوانده شده است. ارتفاع اين در به 4 و عرض آن به 3

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ باني نوسازي، حاج محمد صادق اصفهاني، سال 1308 هـ . ق.



صفحه 308


متر مي رسد و بر روي آن اين كتيبه به چشم مي خورد: بسم الله الرحمن الرحيم، قال الله
تعالي: انّ المتّقين في جنّات و عيون ادخلوها بسلام آمنين، ولاية علي بن أبي طالب حصني و من دخل حصني أمن من عذابي. سنة 1308 هـ .(1)

5 ـ باب صاحب الزمان; اين در كه به تاريخ اوّل ذي القعده 1368 هـ .ق. (25 آگوست  1949 م.) گشوده شده، در سمت غرب صحن واقع است و طول آن به 5/4 و عرض آن به 3 متر مي رسد. بر اين در، اين كتيبه ديده مي شود: }بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ* وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر * تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْر * سَلاَمٌ هِيَ حَتَّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ{، سنة 1308 هـ .ق.»(2)

در ميانه پيشاني اين در، لوحي لوزي شكل است و عبارت «يا مولاي يا صاحب الزمان صلوات الله عليك» بر آن نوشته است. در مدخل اين در نيز اتاقي است كه از آن براي مركز نيروي برق استفاده مي شود.

6 ـ باب السوق; در جنوب غربي باب صاحب الزمان و در فاصله 16 متري آن قرار گرفته و مشرف بر بازاري است كه به حرم امام حسين(عليه السلام) مي رسد. طول اين در به 5/4 و عرض آن به 5/3 متر مي رسد و بر مدخل آن اين كتيبه كاشي به چشم مي خورد: }يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ{(3)، }فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِي الْمُقَدَّسِ طُويً{، سنة 1309 هـ. »(4)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ از «ان المتقين تا آمنين» آيه همان 45 و 46 از سوره حجر و باقيمانده متن حديث نبوي است و در پايان نيز تاريخ بنا يعني 1308 هـ .ق ذكر شده است.

ترجمه آيه ها: بيات يلمان پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند، به آنان گويند: با سلامت و ايمين در آنجا داخل شويد.

ترجمه حديث: ولايت علي بن ابي طالب دژ من است هر كه به اين دژ درآيد از كيفر من در امان ماند.

2 ـ در سوره قدر و تاريخ ساخت، يعني سال 1308 هـ .ق . و اينك ترجمه سوره: «به نام خداوند رحمتگر مهربان. ما آن را در شب قدر نازل كرديم، و از شب قدر چه آگاهت كرد، شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن شب فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براي هر كاري كه مقدر شده است، فرود آيند. آن شب تا دم صبح صلح و سلام است.

3 ـ احزاب: 53; «اي كساني كه ايمان آورده ايد، به خانه هاي پيامبر در نياييد مگر آن كه شما را اجازه دهند.»

4 ـ طه: 12; «پاي افزار بيرون آور كه تو در وادي مقدس طوي هستي.»


| شناسه مطلب: 77525