بخش 7
فصل چهارم : الف ـ آثار و مقابر انبیاء &NBSP 1 . قبر حضرت هابیل ( علیه السلام ) &NBSP 2 . قبر منسوب به حضرت موسی ( علیه السلام ) &NBSP 3 . محل سکونت حضرت مریم و عیسی ( علیه السلام ) &NBSP 4 . مکان تولّد یا حضور ابراهیم ( علیه السلام ) ب ـ آثار و مقابر صحابه و تابعین در حومه دمشق &NBSP 1 . مَرج عَذراء مرقدحُجر#160;بن عُدَی و یارانش &NBSP 2 . المِزَّه و قبور صحابه &NBSP 3 . داریّا و آثار آن &NBSP 4 . قریة المَنیحَه قبر سعد#160;بن عُباده خزرجی &NBSP 5 . قریه بیت أرانِس قبر کناز صحابی &NBSP 6 . قریه دیر مُرّان قبر تمیم الداری انصاری &NBSP 7 . قریه البجدلیه مقام بایزید بسطامی &NBSP 8 . شهرک صیدنایا دیر صیدنایا ج ـ قنیطره و جولان
155 |
فصل چهارم :
آثار اطراف دمشق
الف ـ آثار و مقابر انبياء در حومه دمشق
ب ـ آثار و مقابر صحابه و تابعين در حومه دمشق
ج ـ قنيطره و جولان
157 |
الف ـ آثار و مقابر انبياء در حومه دمشق
1 . قبر حضرت هابيل ( عليه السلام )
هنگامي كه قابيل در كوه قاسيون ـ مغارة الدم كنوني ـ برادرش هابيل ( عليه السلام ) راكشت ، مسافت زيادي را پيمود و او را به خاك سپرد . در منابع تاريخي مكان دفن هابيل ( عليه السلام ) در كوه قاسيون ذكر شده است ولي اينكه در كجاي آن قرار دارد به طور دقيق چيزي ذكر نشده است . با اين حال امروزه قبري در دامنه كوه ( در غرب دمشق ) به هابيل منسوب است . اين مكان نزديكِ قريه « زُبداني » و در مسير دمشق ـ بيروت در 45 كيلومتري دمشق است . مسير آن از طريق ساحة الامويين و خيابان المزه به سوي بيروت است و پس از دو راهي قنيطره و زبداني ـ به سمت زبداني ـ در سمت راست مسير ، تابلويي با عنوان « نبي هابيل ( عليه السلام ) » ديده مي شود . از اين جا جاده اي خاكي و باريك در دامنه هاي كوه است كه تا مقبره هابيل ( عليه السلام ) حدود 5/4 كيلومتر فاصله دارد .
منطقه مذكور نظامي است و در ابتداي راه نيز دژباني نظامي قرار دارد پس از طي مسافت مذكور مسجد و مقبره اي بزرگ با گنبدي سفيد نمايان مي گردد . اين مقبره هابيل نبي ( عليه السلام ) است كه از دو قسمت تشكيل شده وقسمتي از آن در سالهاي اخير ساخته شده است .
در يك قسمت ، شبستان جامع آن است و در قسمت ديگر نيز « مقبره هابيل ( عليه السلام ) » قرار دارد كه از بناهاي دوره عثماني است . در داخل حجره ، سنگ قبري به طول هفت متر و عرض يك متر قرار دارد كه با پارچه اي قرمز پوشيده شده است . در مورد طول
158 |
اعجاب انگيز اين قبر بايد گفت سازندگان اين سنگ قبر ، مي پنداشته اند انسان هاي نخستين قد بسيار بلندي دارند . كه البته از لحاظ علمي ثابت شده است آنها كوتاهتر هم بوده اند . اين امر براي برخي ديگر از قبور پيامبران در شام نيز ديده مي شود . قبر شيث بن آدم در بعلبك نيز بيست متر طول دارد .
گويند نخستين كسي كه عمارت و مقبره اي بر اين قبر ساخت ، اسكندر مقدوني بود . سپس در دوره هاي اسلامي نيز تجديد بنا گشت . در دوره عثماني ها گنبدي بر فراز آن ساختند و بعدها نيز قسمتهايي بدان اضافه گرديد . بيرون حجره و مرقد ، صحن بزرگي است كه در سده اخير ساخته شده و جامع آن نيز در كنار آن قرار دارد .
تصاوير شماره 37 و 38
2 . قبر منسوب به حضرت موسي ( عليه السلام ) در قريه نَيْرَبْدر قريه « نَيْرَب » يكي از قراي شرق دمشق ـ در نزديكي ربوه ـ به روايتي قبر حضرت موسي ( عليه السلام ) و به روايتي ديگر قبر ام حنه مادر مريم قرار دارد . اين قريه در چهار كيلومتري دمشق و در دامنه كوه قاسيون بوده و مسجد بزرگي در آن به نام « جامع القدم » ساخته شده است . وجه تسميه آن بخاطر جاي پاهايي است كه بر روي سنگي ديده مي شود و گويند جاي قدم هاي حضرت موسي ( عليه السلام ) است ( 1 ) . در اين مسجد يك چهار ديواري كوچكي است كه بر آن نوشته است : « بعضي از صلحا ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را در خواب ديده اند كه مي فرمود : اين جا قبر برادرم موسي است .
گويند در آن جا حضرت خضر نيز نماز گزارده است . مسجد مذكور در 1044 هجري به وسيله سلطان سليمان عثماني و احمد پاشا تجديد بنا شد . مقبره نيز توسط شيخ صالح البركه ساخته شده و مورد زيارت و تبرك مردم و اهالي قرار دارد ( 2 ) .
بناي كنوني آن از همان دوره عثماني است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابن بطوطه ، الرحله ، ص70 ؛ نَيْرب امروزه دو قسمت است « النيرب الاعلي » و « النيرب الادني » كه داخل شهر شده و نزديكي ساحه الاموين كنوني است .
2 . نعيمي ، الدارس في تاريخ المدارس ، ج2 ، ص339 ، ابن حوراني ، همان كتاب ، صص96 و 82
159 |
3 . محل سكونت حضرت مريم و عيسي ( عليه السلام ) در رُبْوَه
در دامنه كوه قاسيون ـ سمت مغرب آن ـ ( انتهاي قاسيون ) قريه « رُبْوَه » محل سكونت حضرت عيسي ( عليه السلام ) و مادرش مريم بوده كه بدان پناه برده اند . در قرآن كريم نام اين محل نيز آمده است « وآوَينا هُما اِلي رُبْوَه ذاتِ قرار ومعين » ( 1 ) .
در اين مكان مسجدي قرار دارد كه كتيبه اي به خط كوفي از دوران فاطمي ها بر بالاي آن ديده مي شود . كمي پايين تر از آن ، قريه « نيرَبْ » و در جنوب آن ، قريه « اَلْمّزِهِ » قرار دارد . مكان رُبوه چون در دامنه كوه است و از زير آن نيز نهر معروف « بَرُدي » مي گذرد بسيار زيبا و باصفاست . در كنار مسجد مذكور غار كوچكي است كه مردم مي پندارند عيسي در آن به دنيا آمده است ( 2 ) .
4 . مكان تولّد يا حضور ابراهيم ( عليه السلام ) در بَرْزَه
در دامنه كوه قاسيون و در شرق آن ، قريه اي به نام « البرزه » است كه به عبدالعزيز بن محمد البرزي منسوب است ( 3 ) . در آن قريه مسجدي ساخته اند كه گويند حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) در آن مكان كوكب يا ستاره زهره را ـ كه در قرآن كريم از آن ياد شده ـ ديده است . « فَلَمّا جَنَّ عَلَيْهِ الَّليل رأي كوكباً قال هذا رَبّي فَلَمّا اَفَلَ . . . » ( 4 ) . و برخي گفته اند در آنجا متولد شده است . ( 5 )
در نزديكي اين مسجد ، حضرت لوط ( عليه السلام ) و ساير انبيا حضور يافته و بزرگان و شيوخ نيز در آن اقامت كرده يا اعتكاف نموده اند . مسجد مذكور امروزه به « جامع ابراهيم ( عليه السلام ) » معروف است و روايات زيادي نيز در فضيلت آن نقل شده است . در خارج باب آن مسجد ، مكاني است كه ابراهيم از نمرود در آن مخفي شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمد احمد دهمان ، همان كتاب ، ص9 ؛ ابن بطوطه همان كتاب ، ص72
2 . ياقوت حموي ، همان كتاب ، ج3 ، ص26
3 . پيشين ، ج1 ، ص382
4 . انعام : 76
5 . مسعودي ، همان كتاب ، ج2 ، ص113 ؛ ياقوت حموي ، همان كتاب ، ج1 ، ص383 . در مكان تولد ابراهيم ( عليه السلام ) اختلاف است اما بيشتر روايات حاكي است در شهر اور ، در فلسطين كنوني به دنيا آمده است .
160 |
همچنين روايت شده است كسي كه در اين مكان چهار ركعت نماز بخواند گناهانش همانند روزي كه از مادر متولد شده پاك خواهد شد ( 1 ) .
ب ـ آثار و مقابر صحابه و تابعين در حومه دمشق
1 . مَرج عَذراء = مرقدحُجر بن عُدَي و يارانش
در 53 هجري ، حجر بن عُدَي يكي از صحابه و شيعيان فداكار و عالي مقام حضرت علي ( عليه السلام ) ، به دستور معاوية بن ابي سفيان در « مرج عذراء » در 36 كيلومتري شرق دمشق كه امروزه در زبان محلي به « عَدْراءِ » معروف است . به شهادت رسيد . مرج عذرا نخست توسط حجر بن عدي فتح و مردم آن به اسلام گرويدند و سرانجام نيز خود به علت آزادگي و استواري در اعتقادات خود در اين مكان شهيد شد . مزار اين صحابي راستين پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و پيرو حقيقي علي ( عليه السلام ) همواره از سوي مسلمانان و بويژه شيعيان زيارت مي شود .
حجر بن عدي بن معاوية بن جبله به رغم كمي سن ، جزو كبار و فضلاي صحابه محسوب مي شد . وي محضر پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را جز چند سال درك نكرد و پس از رحلت آن حضرت به علّت اعتقادي كه به نص و ولايت امام علي ( عليه السلام ) داشت ، همراه قبيله خود « كنده » از بيعت با خليفه وقت سرپيچيد . در دوران سه خليفه نيز چندان نقش و اثري از او در حيات سياسي اجتماعي اسلام جز يك مورد ـ در لشكر كشي به جلولاء ـ كه فرماندهي جناح چپ سپاه مسلمين را بر عهده داشت و نيز فتح مرج عذرا در شام گزارشي نيست ( 2 ) .
حجر در دوران خلافت علي ( عليه السلام ) نقش مؤثري در حكومت آن حضرت داشت . در جنگهاي جمل و صفين امير و فرمانده نيروهاي قبيله كِنده بود و در ركاب اميرالمؤمنين فداكاري ها و جانفشاني هاي فراواني كرد . در جنگ نهروان نيز فرماندهي جناح چپ سپاه امام را بر عهده داشت . در دوران خلافت معاويه ، اين صحابي شجاع همواره به عنوان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابن حوراني ، همان كتاب ، ص115
2 . بلاذري ، فتوح البلدان ، ص264 ؛ ابن حجر ، الاصابه ، ج1 ، ص313
161 |
يكي از شيعيان علي ( عليه السلام ) از اعتبار ويژه اي برخوردار و به علت كثرت عبادت و نماز و زهد و تقوي زبانزد خاص و عام بود . اعتبار و احترام ديني و مذهبي حجر در جامعه از يك طرف و اعتراض جدّي و تعرض او به معاويه و بويژه والي فاسق وي در كوفه ـ مغيرة بن شعبه ـ از طرف ديگر ، براي معاويه و والي انتسابي او خطر ساز بود . هنگامي كه مغيره با ناجوانمردي تمام در مسجد كوفه به علي ( عليه السلام ) دشنام مي داد و كسي را ياراي اعتراض نبود ؛ حجر بن عدي با صلابت و شجاعت تمام به او پرخاش كرد .
هنگامي كه زياد بن ابيه يا به عبارتي زياد بن سفيان ( 1 ) به حكومت كوفه رسيد و دشمني خود با شيعيان علي ( عليه السلام ) را آشكار كرد ، حجر همچنان حمايت خود از امام را ادامه مي داد .
او همواره از خطري كه حجر ، خلافت بني اميه را تهديد مي كرد در هراس بود ، ابتدا سعي كرد تا به وسيله مصلحان و يا متمايلان به شيعه با تطميع و تهديد ، حجر و يارانش را آرام سازد . ولي نتيجه اي نگرفت سرانجام ، زياد ، حجر را به همراه تعدادي ديگر از شيعيان سرسخت دستگير كرد و ساير پيروانش را نيز مورد تهديد قرار داد كه همگي آنان حجر را رهاكردند .
دستگيري حجر بن عدي با توجه به اعتبار مذهبي و سياسي كه در جامعه داشت كاري سهل نبود و بايد زياد ، مستمسكي قوي براي دستگيري و حتي قتل او مي يافت لذا بزرگان كوفه را جمع كرده و از آنان خواست تا اتهاماتي عليه او رائه كنند ؛ ايشان نيز نامه اي به معاويه تنظيم كرده و اتهاماتي را به حجر بستند كه نظر زياد را تأمين نكرد لذا زياد اتهامات زير را شخصاً تنظيم كرد :
1 ـ حجر پيمان خود با خليفه را شكسته است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . زياد بن ابيه فرزند سميه از ابوسفيان است . سميه زني بدكاره بود كه ابوسفيان در شبي ميان راه مكه با او خلوت كرد و حاصل اين عمل زشت فرزندي بود كه او را زياد ناميدند . معاويه نيز براي آنكه زياد را به سوي خود متمايل سازد وي را فرزند پدرش يعني زياد بن ابوسفيان خواند و او را برادر ناتني خويش دانست . زياد در ابتدا به علي ( عليه السلام ) تمايل داشت ولي با اين عمل به سوي معاويه گرويد و در محو و نابودي شيعيان علي ( عليه السلام ) دست به جناياتي زد . عبيداللّه قاتل امام حسين ( عليه السلام ) نيز فرزند او بود .
162 |
2 ـ به خليفه دشنام مي دهد .
3 ـ مردم را به خلع خليفه و پيمان شكني با او تحريك مي كند .
4 ـ باعث ايجاد اختلاف در جامعه شده است .
5 ـ حجر به خدا اعتقاد ندارد ( 1 ) .
زياد سرانجام حجر و چهارده تن از ياران او را به همراه اين شهادت نامه كذايي و مجعول كه كفر حجر و يارانش را ثابت مي كرد به شام فرستاد . هفت نفر به وساطت بزرگان و مصلحان قوم خويش مورد شفاعت قرار گرفته و آزاد شدند . به حجر و هفت تن باقيمانده گفته شد تا با دشنام دادن به علي ( عليه السلام ) ـ در ملاء عام ـ جان خود را نجات دهند .
به روايت مسعودي ، حجر و يارانش گفتند به خدا سوگند ! ضربه هاي شمشير از آنچه كه ما را بدان مي خوانيد گواراتر و ديدار و لقاء خدا و رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و وصيّ او بر ما از داخل شدن در آتش بهتر است .
آنگاه مأمور معاويه آنان را يكي پس از ديگري گردن زد ( 2 ) . حضرت علي ( عليه السلام ) به حجر فرموده بود : تو را چه مي شود اگر به بيزاري و دشنام نسبت به من دعوت كنند ؟ حجر پاسخ داد : به خدا سوگند ! اگر با شمشير قطعه قطعه ام كنند و بسوزانند آن را بر اين كار ترجيح مي دهم ( 3 ) . افرادي كه به شهادت رسيدند عبارت بودند از :
1 ـ حجر بن عدي .
2 ـ شريك بن شداد حضرمي .
3 ـ صيفي بن شبل شيباني .
4 ـ قبيصه بن صبيعه عيسي .
5 ـ محرز بن شهاب فهري .
6 ـ كدام بن حيان .
7 ـ عبدالرحمان بن حسان .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . طبري ، همان جا .
2 . مسعودي ، همان كتاب ، ج3 ، ص19
3 . شيخ عباس قمي ، نفس المهموم ، ترجمه شعراني ، ص64 به بعد .
163 |
بدن هاي مبارك اين عدّه ، امروزه در مكاني كه ذكر شد يعني « عذراء » مورد زيارت قرار مي گيرند . و سرهاي آنان در « مسجد الاقصاب » نزديكي مقام حضرت رقيه مدفون است ( 1 ) . مقبره آنان داراي ضريحي فلزي برنگ زرد است . بر روي ضريح از باني آن حاج عبدالنبي عبداللّه القطان كويتي ـ به سال 1413ق ـ ياد شده است . فضاي مقبره حدود 25×25 متر مربع بوده و محرابي بسيار ساده دارد . در سمت چپ آن ، جامع حجر است كه از طرف جمهوري اسلامي در ساخت آن همكاري هايي به عمل آمده است .
شايان ذكر است كمي پايين تر از اين مكان ، منطقه اي به نام « مرج راهط » است كه جنگ بين طرفداران عبدالله بن زبير و مروان بن حكم در آن جا رخ داده است .
تصوير شماره 39
2 . المِزَّه و قبور صحابه
قريه « المِزّه » يكي از نواحي بسيار قديمي دمشق است كه روزگاري حدود سه كيلومتر با دمشق فاصله داشته ولي اكنون در داخل آن قرار گرفته است . المزّه در سمت شمال شرقي دمشق و در خياباني به همين نام واقع شده است . المزه در نزديكي سفارت جمهوري اسلامي ايران است . چند تن از صحابه و امامزادگان در اين قريه مدفون هستند از جمله :
دَحَيه كلبي
« دحيه كلبي » يكي از صحابه بزرگ پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و از زهاد و عُبّاد بود . گويند روزي جبرئيل ( عليه السلام ) در صورت وي بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ظاهر شد ( 2 ) . به خاطر وجود قبر او ، اين قريه به « مزّه الكلب » نيز معروف است . قبر اين صحابي بزرگوار در قبرستان عمومي محله ـ كه حدود پانصد متري خيابان اصلي المزّه و در كوچه هاي باريك و قديمي است ـ قرار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : ص 81 از كتاب حاضر .
2 . اين روز زماني بود كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي محاصره بني قريظه حركت كردند ؛ وقتي در آن مسير بودند از صحابه پرسيدند آيا كسي را نديديد از اين جا بگذرد ؟ گفتند آري دحيه بن كلبي را سوار بر استري ديديم . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : اودحيه نبود بلكه جبرئيل بود كه مي رفت تا در ميان خانه هاي بني قريظه زلزله افكند ( ابن شهاب زهري ، المغازي النبويه ، ص81 )
164 |
دارد . اين قبر در يك چهار ديواري و اتاقك كوچكي در وسط قبرستان است .
كتيبه اي به خط كوفي نيز بر سنگ قبر او نصب شده كه اين جمله بر آن ديده مي شود « هذا قَبر الصَّحابيُّ الجَليل سيدي دَحَية كَلبي ، الذّي كانَ يَهْبِطُ الوَحي اَحياناً بِصُورتَه عَلي النَّبي صلي الله عليه والسلام » در پايين اين كتيبه تاريخ 174 هجري ديده مي شود .
قبر منسوب به سعد بن ابي وقاصدر خيابان سعد بن ابي وقاص در قريه المَزّه و كوچه اي به همين نام ، قبري منسوب به سعد بن ابي وقاص يكي از صحابه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و عضو انتصابي شوراي شش نفره خلافت ـ از سوي خليفه دوم ـ قرار دارد .
در حدود 10 متري كوچه ، چهار ديواري بسيار كوچك و محقري است كه توجه كسي را به خود جلب نمي كند . بر روي اين حجره تابلويي ديده مي شود كه بر آن نوشته است « هذا مقام صحابي الجليل سعد بن ابي وقاص » . در داخل آن نيز قبري است كه با پارچه اي سبز آن را پوشانيده اند . شايان گفتن است كه به احتمال زياد قبر وي در بقيع است .
قبر محمد بن حسن ( عليه السلام ) و ابوالقاسم بن محمد بن الحسن ( عليه السلام ) در اين قريه ، قبر محمد ـ فرزند امام حسن ( عليه السلام ) ـ و ابوالقاسم بن محمد نوه آن حضرت قرار دارد كه با كمال تأسف در ميان كوچه هاي باريكِ قريه المَزّه ـ در يك چهار ديواري محقر و مخروبه ـ از ديدها پنهان است . از خيابان المَزّه ، حدود سيصد متري داخل قريه مذكور ، سمت چپ كوچه ، ديواري است كه روزنه و پنجره كوچكي از آن باز شده است . دو صورت قبر در آن ديده مي شود كه بر سنگ قبر آن دو به خط كوفي نام آنان نوشته شده است .
جامع يا مقبره اسامة بن زيد
كمي پايين تر از قبور فرزند و نوه بزرگوار امام حسن ( عليه السلام ) در سمت چپ كوچه اصلي ، كوچه فرعي و باريك ديگري است كه جامع و مسجدي به نام « اسامة بن زيد » در آن قرار دارد . ظاهراً وي در اين مكان زندگي كرده و در آن جا فوت نموده است . مسجد مذكور بسيار كوچك و داراي مناره اي كوتاه است . مردم محل مي گفتند اسامه بن زيد در اين جا
165 |
مدفون است ولي در منابع تاريخي چنين مطلبي ذكر نشده است .
3 . داريّا و آثار آن
« داريّا » يكي از قريه هاي بزرگ اطراف دمشق است كه در حدود چهار كيلومتري غرب اين شهر قرار دارد . اين قريه منسوب به فردي به نام داراني است . چند تن از صحابه ، زهاد و عرفا در اين قريه مدفون هستند از جمله :
ابي مسلم خولاني
« عبدالله بن ثوب خولاني » از بزرگان زهاد و تابعين بود . كرامات فراواني از وي نقل كرده اند گويند : از روي آب رودخانه دجله راه مي رفت . و نيز گفته اند . وقتي اسود عنسي كذّاب در يمن ادعاي پيامبري كرد ، وي را احضار و به او گفت شهادت بده كه من پيامبر خدايم ، او نيز گفت محمد پيامبر خداست . اسود عنسي دستور داد آتش عظيمي برافروخته و ابي مسلم را در آتش انداختند . گويند آتش هيچ آسيبي به ابو مسلم نرسانيد ؛ لذا او را از يمن اخراج كردند . وي در قريه داريا ساكن و در همان جا وفات يافت . امروزه ضريح و مقبره او مورد زيارت مردم و اهالي قرار مي گيرد ( 1 ) .
ابي سليمان داراني
عبدالرحمان بن احمد بن عطيه داراني از اولياء زُهاد بزرگ قرن سوم هجري ، اهل واسط و عراق بود كه در 235 هجري در اين قريه وفات يافت . فرزند او يعني سليمان نيز از عباد و زهاد قرن سوم هجري در سال 237 ق وفات يافت ( 2 ) . اكنون مقبره ابي سليمان داراني در آن جا مورد زيارت اهالي است ( 3 ) .
ضريح حزقيل
در قريه داريا ضريح « حزقيل ، مؤمن آل فرعون » كه در قرآن ( سوره غافر ) از آن ياد شده قرار دارد . بعضي گويند وي حزقيل بن بوري نبي است كه خداوند قومش را به سبب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابن حوراني ، همان كتاب ، ص125
2 . ياقوت حموي ، معجم البلدان ، ج2 ، ص431
3 . ياقوت حموي ، معجم البلدان ، ج2 ، ص431
166 |
نافرماني به طاعون مبتلا كرد و آيات 243 سوره بقره را در مورد آنان نازل فرمود ( 1 ) .
قبر بلال حبشي
در قريه داريا قبر بلال حبشي مؤذن پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است . همان گونه كه در مبحث باب الصغير و و قبر بلال حبشي گفته شد ، ابن كثير صاحب البداية والنهايه قبر وي را در قريه داريا مي داند ؛ زيرا او پس از ورود به شام در اين مكان اقامت گزيد و از دنيا رفت . ابن كثير قبري كه در باب الصغير به او منسوب است را قبر « بلال بن ابي درداء » قاضي دمشق مي داند .
قبر سكينه بنت علي ( عليه السلام )
در داريا قبري منسوب به سكينه بنت علي است كه امروزه بقعه و بارگاهي دارد امّا اين انتساب صحيح نيست زيرا امام علي ( عليه السلام ) دختري به نام سكينه نداشته است .
تصاوير شماره 40 و 41
4 . قرية المَنيحَه = قبر سعد بن عُباده خزرجيقريه « مَنيحَه » در شرق دمشق قرار دارد كه در حدود چهار كيلومتري آن قبر سعد بن عُباده خزرجي رئيس قبيله خزرج و صحابي بزرگ پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است . سعد بن عُباده نخستين كانديداي خلافت از انصار در سقيفه بني ساعده بود ( 2 ) . او با ابوبكر بيعت نكرد لذا از مدينه تبعيد شد و تاوان مخالفت خويش را در دوران خلافت عمر بن خطاب پس داد . وي در اين زمان در حُوران ـ يكي از استان هاي شام و سوريه كنوني ـ سكونت يافته ؛ و به طرز مرموزي به قتل رسيد ( 3 ) . بعدها قتل او را گردن جنيان انداختند . شعر معروفي نيز در مورد قتل او منسوب به جنيان در منابع مضبوط است ( 4 ) . مقبره او امروزه مورد زيارت اهالي قريه است . اين قبر داخل مسجدي است و كتيبه اي نيز به خط كوفي ديده مي شود كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمد بن علي العظيمي الحلبي ، تاريخ حلب ، ص63
2 . ابن اثير ، الكامل في التاريخ ، ج2 ، ص331 ؛ ابن سعد ، طبقات الكبري ، ج3 ، ص616
3 . ابن عبد ربه ، العقد الفريد ، ج5 ، ص14
4 . پيشين ، همان جا . قريه منيحه به « ابوالعباس وليد بن عبدالملك بن خالد بن يزيد المنيحي » منسوب است ( ياقوت حموي ، معجم البلدان ، ج5 ، ص217 )
167 |
بر آن نوشته است « هذا قبر سعد بن عبادة رئيس الخزرج » .
5 . قريه بيت أرانِس = قبر كناز صحابييكي از قريه هاي اطراف دمشق است كه اكنون به « بيت رانِس » مشهور است . در اين قريه ، قبر ابي مَرثَدْ يكي از صحابه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و معروف به « كنّاز الصحابي » قرار دارد ( 1 ) . امروزه قبر او در شمال اين قريه زيارت مي شود .
6 . قريه دير مُرّان = قبر تميم الداري انصاري
اين قريه در خارج از دمشق در سمت غرب شهر قرار دارد و قبر « تميم الداري بن حبيب الانصاري » ، صحابي بزرگ پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن است . وي از اهل صفّه و از زهاد و علماء و صحابه بوده ، و كرامات زيادي از او نقل شده است ( 2 ) . قبر او بسيار معروف و گنبد و بارگاهي زينت بخش آن است .
7 . قريه البجدليه = مقام بايزيد بسطامي
در جنوب دمشق مقام « بايزيد بَسْطامي » ، عارف و صوفي مشهور واقع شده است . وي در اين مكان به رياضت و عبادت مي نشسته است . اكنون جايگاه و عبادتگاه بايزيد بسطامي مورد توجه مردم دمشق است ( 3 ) .
8 . شهرك صيدنايا = دير صيدنايا
اين شهرك در بيست كيلومتري شمال دمشق واقع است . « دير صيدنايا » كه محل حضور حضرت مريم بوده ، اكنون با نام « كنيسه مريم عذراء » مورد توجه مسيحيان و حتي مسلمانان است ( 4 ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ياقوت حموي ، همان كتاب ، ج1 ، ص519 ؛ ابن حوراني ، همان كتاب ، ص137
2 . ابن حوراني ، همان كتاب ، ص132
3 . پيشين ، ص137
4 . فارس دارقيو ، وصف دمشق ، ص66 ـ 63
168 |
ج ـ قنيطره و جولان
جولان منطقه اي است كه در آخرين نقطه غرب و شمال غربي استان حوران قرار دارد و از لحاظ تقسيمات كنوني ايالتي سوريه ، جزو استان قنيطره است . جولان از مناطق مشهور و قديمي شام بوده و در دوران قديم به آن « تراكونيت » مي گفتند . اين منطقه در گذشته از دامنه جبل شيخ تا وادي يرموك امتداد مي يافته و شهر كنوني قنيطره يكي از شهرهاي آن بوده است ( 1 ) . در عصر حاضر جولان تنها به تپه هايي اطلاق مي شود كه در اين منطقه به اشغال اسرائيل درآمده است .
قبل از تجاوز اسرائيل ، استان قنيطره 153 هزار نفر جمعيت داشته است . وقتي رژيم صهيونيستي به اين مكان تجاوز كرد اهالي آن را به زور بيرون راند ؛ تنها پنج روستا از اين منطقه را گرفته بودند كه نيروهاي امت واحده رسيده و نگذاشتند اسرائيلي ها به پيشروي خود ادامه دهد . اكنون جمعيت اين روستاها به شانزده الي بيست هزار نفر مي رسد كه همه آنان زير فشار اسرائيلي ها هستند ، زمين هاي زراعي آنان گرفته شده و محصولات ايشان را ارزان مي خرند .
اگر اهالي اين پنج روستا كه امروزه در اشغال صهيونيستها قرار دارد به داخل سوريه بيايند ديگر اجازه برگشت ندارند . در يكي از روستاها تپه اي به نام « صراع » وجود دارد كه تنها حدود پانصد متر با نيروهاي اسرائيلي فاصله دارد . اقوام اين طرف اگر بخواهند از مردم آن طرف خبردار شوند بايد به كنار اين تپه بروند . روستاهاي اشغال شده عبارتند از : القجر ، عين قيناع ، سعد ، بقعاث ، مجدالشمس .
محله ها و روستاهايي كه توسط اسرائيل از بين رفته 142 روستا و شهر بوده ، اكنون چهل محله و پنج روستا بانضمام تپه هاي جولان همچنان در اشغال صهيونيستها است .
با توجه به موقعيت جغرافيايي مطلوب و همچنين اشراف تپه جولان بر كل استان قنيطره ، اهداف شوم اسرائيل مبني بر تجاوز و اشغال اين اراضي بخوبي روشن و آشكار مي گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ياقوت حموي ، معجم البلدان ، ج2 ، ص188 ؛ المعجم الجغرافي للقطر العربي السوري ، ج1 ، ص506
169 |
متأسفانه اكنون شهر قنيطره به كلي خراب شده است . خانه هايي كه با بتون آرمه و سنگ ساخته و بنايي بسيار مستحكم داشته اند ، همگي با مواد انفجاري و بلدوزرهاي اسرائيلي تخريب گشته اند . در وسط شهر ، بيمارستان دو طبقه جولان است كه متأسفانه از تخريب عمال جنايتكار رژيم صهيونيستي در امان نمانده و جز ديواره ها بقيه قسمتهاي آن تخريب شده است .
در نزديكي مرز كنوني منطقه قنيطره با رژيم صهيونيستي ، قبرستان شهداي اين تجاوز ددمنشانه قرار دارد . اين شهداء مربوط به سالهاي 1972م و 1974م هستند كه بسياري از آنان غير نظامي بوده و چند قبر متعلق به افراد مسيحي نيز در آن ديده مي شود ، چون نيمي از مردم آن منطقه مسيحي بوده اند .