بخش 5
فصل ششم : کربلا خاستگاه عاشورا پیامآوران عاشورا قیام توّابین قیام یحیی بن زید انقلاب ابوالسرایا اشارهای به نقش کربلا در «حماسة فتواداران» فصل هفتم : زیارت کربلا و تربت و تسبیح عشق تکریم کمال روایت زیارت خاک شفا، اکسیر محبّت تکبیر ایثار، تسبیح تشیّع تربت و زمزم
كربلا خاستگاه عاشورا
112 |
پيامآوران عاشورا
بزرگ پيامآور عاشورا، سيّد ساجدين، امام علي ابن الحسين8 است كه به خوبي توانست با رفتار، گفتار و كردار بيدارگرانة خويش، پيام هميشه جاويد عاشورا را به گوش تاريخ برساند و تمام رشتههاي يزيد و آل يزيد را پنبه كند. و نشيد شهادت و فرياد فضيلت را چنين سر دهد:
«أَبِالْقَتلِ تُهَدِّدُني؟ أما تَعلَمُ أَنَّ القَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتُنا الشَّهادَة؟» ( 1 )
آيا مرا به قتل تهديد ميكني؟! مگر نميداني كشته شدن، عادت ما و شهادت، كرامت ماست.
اين پيشواي پاكي خود را در مقابل خيل خونآشامان اينگونه معرّفي ميكند:
«اَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبـْراً وَ كَفي? بِـذلِكَ فَخْراً». ( 2 )
مرا همين افتخار بس كه پسر شهيدِ استقامت و صبر هستم.
ديگر مفسّر كربلا و پيامآور بزرگ عاشورا،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. بحارالأنوار، ج 45، ص 118
2. همان، صص 108 و 113
115 |
فرزانة فرهنگ فضيلت، عقيلةالعرب زينب3 است.
در فضل و كرامت او همين بس كه قهرمان كربلا، ابوالأحرار، سيّدالشهدا7 از او انتظار دعا داشت و در وداع آخرش از او چنين التماس دعا ميكرد:
«لاتَنسيني في نافلة اللّيل». ( 1 )
خواهرم! مرا در نماز شبهايت فراموش مكن.
سكينه، دختر امام حسين7 يكي ديگر از پيامآوران حماسة سرخ كربلا است. بانوي بزرگي كه از زبان پيشوايان پاك شيعه چنين توصيف شده است:
«كَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاستغراق في الله». ( 2 )
آنچه بر او غلبه داشت، فاني در محبّت خدا شدن و در عشق حق غرق گشتن بود.
پيامآوران عاشوراي حسيني چنان سريع رسالتشان را به انجام رساندند كه پس از گذشت چند صباح از قيام حسيني، شهرها يكي از پس ديگري كربلا شد و شعار همة انقلابيون «يا لثارات الحسين» و درفش تمام انقلابهاي مردمي ـ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. عرفان و حماسه، ص 234، به نقل از امالي صدوق، مجلس سيام؛ تاريخ طبرُ، ج 6، ص 240؛ نفس المهموم، ص 231
2. مقتل الحسين7، مقرّم، ص 307
116 |
اسلامي، پرچمهاي حسيني گرديد؛ پرچمهايي كه سوگواري بر شهداي كربلا را عامل محرّك جوامع شيعي ساخت.
قيام توّابين
توّابين مردماني بودند كه براي امام حسين7 نامه نوشتند و از وي دعوت كردند كه به كوفه بيايد و وعده دادند او را ياري كنند تا مسلمانان را از دست يزيد و عمّال وي نجات دهند امّا بعدها در اثر كوتاهي يا علل ديگري نتوانستند در كربلا حضور يابند و سيّدالشهدا7 را ياري كنند ولي پس از شهادت جانگداز سرور آزادگان به خود آمده و با تمام وجود مصمّم شدند به هر قيمتي كه شده، اشتباه بزرگ خويش را جبران كنند.
تصميم گرفتند قاتلان امام حسين7 و يارانش را به هلاكت رسانند و يا در راه خونخواهي پيشواي شهيدان شربت شهادت بنوشند.
توّابين به رهبري مرد بزرگي به نام سليمان بن صرد خزاعي، بعد از شهادت امام حسين7 (سال 61 ق.) اقدام به جمعآوري سلاح و... كرده بودند تا اين كه شب جمعه بيست و پنجم ربيع الثاني سال 65 ق. فرا رسيد، توّابين كه حدود چهار هزار مرد مبارز بودند، در آن شب از كوفه راهي مرقد مطهّر
117 |
امام حسين7 گرديده و در كنار قبر پاك سالار شهيدان7 با صداي بلند به عزاداري پرداختند.
آنان يك شبانه روز در كنار مزار مقدّس امام حسين7 با حسرت و اندوه فراوان به سوگ نشستند و اين نخستين عزاداري دسته جمعي زوّار در كنار حريم حسيني بود. تا آن روز كربلا زائراني چنين با شور و شوق و شكوه اخلاص به خود نديده بود.
توّابين معراج خويش را از كربلا آغاز كردند و در راهي كه برگزيده بودند تا پاي جان پايدار ماندند و پس از آن كه تاريخ را تكان دادند و لرزه بر اندام فرعونيان انداختند و بسياري از قاتلان شهداي كربلا را به درك واصل كردند، عاشقانه شرف شهادت در راه امام حسين7 را نصيب خويش كرده، به سوي پروردگارشان پر كشيدند. ( 1 )
قيام يحيي بن زيد
يحيي پس از آن كه پدرش زيد، پسر امام سجاد7 در سال 121 ق. در كوفه به شهادت رسيد، كوفه را به سوي كربلا ترك كرد و با زيارت مرقد جدّش امام حسين7 جاني دوباره گرفت.
1. امامان شيعه و جنبشهاي مكتبي، ص 67 و نيز شهر حسين7،
ص 149
118 |
او كه براي زيارت حائر حسيني و مهد حماسهها راه درازي را با پاي پياده پيموده بود، زائران حريم حريّت را به گرد خود جمع كرد و با سخنان حماسي خويش در كنار مرقد مطهّر سيّدالشهدا، آتش انقلاب را در نهاد مردان مستعد شعلهور كرد و با گردآوري ياراني چند از زائران اباعبدالله الحسين7 راهي شد تا عاشورايي ديگر به پا كند.
يحيي هم مانند پدرش زيد به شهادت رسيد و سرزمين جوزجان را با شهادت خويش و يارانش به كربلاي ديگري تبديل كرد، جسد پاك او چندين سال بر سر دار بود (از سال 125 تا 132 ق.) تا اين كه شجرة خبيثة بنياميّه سقوط كرد. آن زمان انقلابيّون جسد پاكش را از چوبة دار به پايين آوردند و با احترام و تجليل دفن كردند. ( 1 )
انقلاب ابوالسرايا
در سال 199 ق. سريّ بن منصور شيباني، معروف به «ابوالسّرايا» در برابر دولت بنيعبّاس قد علم كرد. از همراهان معروف او محمد بن ابراهيم مشهور به «ابنطباطبا» بود كه ابوالسّرايا به نام او قيام كرد و مردم را به پيروي از ابن طباطبا، سيّدي كه با چهار واسطه نسب شريفش به امام حسن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. شهر حسين7، ص 183
119 |
مجتبي7 ميرسيد، دعوت ميكرد. ( 1 )
نويسندة كتاب «شهر حسين7» در اين باره مينويسد:
«ابوالسّرايا با سواران جنگي خود وارد نينوا گرديد. بلا درنگ به زيارت قبر حسين7 شتافت. نصر بن مزاحم مدائني ميگويد:
من از مدائن به زيارت كربلا رفته بودم. آن شب مصادف با درخشش رعد و برق و باران بود، ناگهان سواراني آمدند و پياده شدند و به سوي قبر رفتند و سلام كردند. يكي از سوارهها زيارت را طول داد. پرسيدم، گفتند: او ابوالسّرايا است. ( 2 ) او با شتاب از جاي خود بلند شد و رو به مردم چنين گفت:
هر كس كه از زيديّه در اينجا حاضر است پيش من آيد! و من ديدم كه گروههايي از مردم دور و بر او حلقه زدند و او آغاز كرد به خواندن خطبه، در خطبة خود از فضايل و بزرگي اهل بيت رسالت: گفت و از ستمهايي كه از دست حكّام جور بر آنها رفته است، به ويژه از امام حسين7 ياد كرد و گفت:
«اي مردم، گيرم كه شما در كنار حسين7نبوديد تا او را ياري دهيد ولي چه چيز موجب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. مروج الذهب، ج 3 ، ص 439
2. امامان شيعه و جنبشهاي مكتبي، ص 255، با اندكي تصرّف.
120 |
ميشود كه از ياري كسي كه او را درك ميكنيد و با او هم عصريد كوتاهي كنيد؟! اكنون اين محمّد بن ابراهيم، فرزند امام حسن7 است كه فردا خروج خواهد كرد تا دين خدا را به پا دارد و انتقام خون حسين7 را از دشمنان اهل بيت: بگيرد. من با او هستم و او را ياري خواهم كرد. شما نيز به ياري او بشتابيد و با من همراه شويد.» ( 1 )
اشارهاي به نقش كربلا در «حماسة فتواداران»
انگلستان، آن استعمارگر پير، در ساية سياست شوم «تفرقه انداز و حكومت كن» توانسته بود در رجب 1335ق. بغداد را اشغال كند و ساية سياه و ستمگستر خويش را بر كشور عراق بگستراند.
امّا علما و فقهاي شيعه نميتوانستند اين وضع خفّتبار را تحمّل كنند؛ همانان كه وارث كتاب كمالآفرين كربلايند و روايتگران حديث حماسه و مرزبانان خون خدا، سيّدالشهدا7 ميباشند.
آنان كه هر يك، عمري راوي شعار «هيهات منّا الذّله» از زبان پيشواي شهيدان7 در سر كوچه و بازار و بر روي منابر بودند، چگونه ميتوانستند ذلّتِ زير بار كفّار رفتن را تاب آورند؟!
مرزبانان حماسة جاويد عاشورا دست به دست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. شهر حسين7، ص 200 با تلخيص بسيار.
121 |
هم دادند تا پاسخ دندانشكني به استعمار پير بدهند و عراق را از دست فرعون زمان نجات دهند.
علماي شيعه و در رأس آنها آيتالله محمدتقي شيرازي، معروف به «ميرزاي دوم»، شجاعانه پا پيش گذاشته و با رفتار و گفتار خويش حديث حرّيت و حركت را بر گوش جان مسلمانان خواندند.
صحنههايي را در اين خصوص از تاريخ بخوانيم و بشنويم:
«در چهارم شوّال 1338ق. هزاران نفر از مردم كربلا و اطراف آن، در صحن امام حسين7 گرد آمدند و به سخنان شيخ محمد خالصيزاده كه آنان را به قيام ميخواند گوش دادند. محاصرة كربلا در فرداي آن روز و تبعيد برخي از رهبران جنبش به «جزيرة هنگام» به خشم مردم افزود و آنان را بر آن داشت كه در برابر زورگوييهاي استعمار انگليس به مبارزه مسلّحانه روي آوردند....» ( 1 )
«در 18 ذي حجّة 1338ق. (روز عيد غدير) انقلابيّون در كربلا حكومت انقلابي تشكيل دادند و بر آن بودند كه به بغداد حمله برده، آنجا را از دست نيروهاي اشغالگر انگليسي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. دائرة المعارف تشيّع، ج 2، ص 577
122 |
نامهاي شهر عشقبيرون آورند... .» ( 1 )
در اين انقلاب (انقلاب استقلال عراق) دو فتواي جهاد و تاريخ ساز از بزرگ مرجع تقليد شيعيان آن زمان؛ آيتالله ميرزاي دوم شيرازي نقل شده است:
دانشمند معاصر، استاد حكيمي در اين باره
سخني را از مورخ شهير شامي، خيرالدّين زركلي
نقل ميكند:
«محمدتقي بن محبّ علي بن محمدعلي گلشن، حائري شيرازي، مجتهد شيعي از اركان انقلاب عراق عليه انگليس، به سال 1920م. و نخستين كس از عالمان دين كه نداي انقلاب را سر داد، در شيراز زاده شد. در كربلا تربيت يافت، و در سامرا ساكن گشت. آزاد فكران نجف، مرجعيّت ديني را در دست او قرار دادند. از اين رو به كربلا منتقل شد و اين فتوا را داد:
«إِِنّ الْمُسْلِمَ لايَجُوزُ لَهُ أَنْ يَـخْت?ارَ غَيـْرَ الْمُسْلِمِ ح?اكِماً عَلَيه».
جايز نيست مسلمان، غير مسلمان را حاكم و امير خود بشناسد.
همين فتوا نخستين فرياد انقلاب بود». ( 2 )
1. همان
2. بيدارگران اقاليم قبله، صص 117 و 116، به نقل از الاعلام، ج6،
صص 289 ـ 288
123 |
و متن فتواي ديگري كه از مرحوم ميرزاي دوم در اين باره شرف صدور يافت چنين است:
«مُطالبة الحقوق واجبة علي العراقيـّين، و يجب عليهم في مطالباتهم رعاية السلم و الأمن. و يجوز لهم التَّوسُّلُ بالقوّة الدّفاعيّة إذا امتنع الانكليز عن قبول مَطالبهم...». ( 1 )
بر مردم عراق، مطالبة حقوق خويش، واجب است. همينطور واجب است در خلال اقدامات حق طلبانة خود، صلح و امنيّت را در نظر داشته باشند. امّا اگر دولت انگليس از پذيرفتن پيشنهادهاي آنان سرباز زد مردم ميتوانند از اسلحه استفاده كنند و با دشمن بجنگند...
بيشك اين نخستين حماسهاي نبود كه با الهام گرفتن از عاشوراي حسيني و از كنار آستان سيّدالشهدا7 تحقّق يافت چنان كه آخرين حماسه نيز نبود، بلكه ذكر و فكر پيشواي شهيدان7 هميشه حركتزا و حماسهساز بوده و تا قيام قيامت نيز چنين خواهد بود.
1. بيدارگران اقاليم قبله، ص 119، به نقل از نقباء البشر، ج 1،ص 263 به بعد
124 |
زيارت كربلا و تربت و تسبيح عشق
125 |
تكريم كمال
از ديرباز ميان ملتهاي متمدّن، اين رسم معمول بوده است كه به هر شكل ممكن از قهرمانان و بزرگان تاريخي و فرهنگي خويش تكريم و تجليل كرده و نام و ياد آنها را زنده و جاودانه نگه دارند و امروز نيز همان رسم ديرين، با روشهاي مختلف و با وسعتي بيشتر، در ميان همة ملتهاي جهان مرسوم است.
و اين كار چيزي نيست كه قابل انكار باشد، بلكه در سايهسار اديان آسماني و در برابر چشم پيامبران الهي نيز اين تجليل و تكريمها انجام ميگرفت بي آنكه مورد انكار واقع شود.
در اين باب، همين نمونة ناب از قرآن كريم كفايت ميكند كه فرمود:
(قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَي أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً) ( 1 )
آنان (خداپرستان) كه در كارشان پيروز شده و پي به توطئة كافرا ن برده بودند، گفتند: البته بر روي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. كهف: 21
128 |
مزار آنها (اصحاب كهف) مسجد خواهيم ساخت.
بزرگداشت بزرگان و زيارت قبر قهرمانان، رسم نيكي است كه از ديرباز ميان ملتهاي مختلف و امّتهاي گوناگون، مورد توجّه بوده و هست.
از اين ميان سيّد و سالار شهيدان و رهبر آزادگان، امام حسين7 آفتابي ديگر و بزرگي بس بهتر و بزرگتر است كه بايد به بزرگي كمال و نيكي تمام، نام و يادش را بزرگ داشت.
روايت زيارت
سخنان پيشوايان پاك و امامان معصوم: در فضيلت زيارت كربلاي حسيني چنان زياد ا ست كه ميتوان گفت آن برگزيدگان خدا، در هر فرصت و مناسبتي مردم را به زيارت مرقد مطهر امام حسين7 تشويق و ترغيب ميكردند، و اين برنامهاي بود كه خود را بر آن متعهّد ميدانستند.
و اين كار گذشته از اين كه باعث پيوند روحي و فكري مسلمانان با آن امام بزرگ و سيّد و سالار جوانان بهشت بود، نوعي مبارزه، بلكه بهترين مبارزه با ستمگران نيز محسوب ميشد؛ چنان كه هميشه چنين بوده و امروز نيز چنين است.
در اينجا چند حديث، از سخنان برگزيدگان خدا را نقل ميكنيم، باشد با كلام آنان كه نور ناب
129 |
و خير خالصاند، به دفتر خويش زينت بخشيم:
امام صادق7 فرمود:
* «مَنْ سَرَّه أَنْ يَكُونَ عَلي? مَو?ائِدِ النُّور يَوْمَ القِي?امَة فَلْيَكُنْ مِنْ زُوّ?ارِ الْحُسَينِ بنِ عَلي8». ( 1 )
هر كس ميخواهد در روز قيامت بر سر سفرههاي نور بنشيند بايد از زوّار امام حسين7 باشد.
* «زُورُوه يعني الحسين7، و لاتَجْفُوهُ فَإِنَّهُ سَيِّدالشُّهَداء وَ سَيِّد شَب?ابِ أَهْلِ الجَنَّة». ( 2 )
او را (امام حسين7 را) زيارت كنيد و با ترك زيارتش به او ستم روا مداريد؛ چرا كه او سالار شهيدان وسيّد جوانان بهشت است.
* «مَنْ أَرادَ اللهُ بِهِ الْخَيْر قَذَفَ في قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَين7 وَ حُبَّ زي?ارَتهِ، وَ مَنْ أَر?ادَ اللهُ بِهِ السّوُء قَذَفَ في قَلْبِهِ بُغْضَ الحُسَين وَ بُغْضَ زِي?ارَتِهِ». ( 3 )
هر كس كه دلش با محبّت امام حسين7 و آرزوي زيارتش آباد است بداند كه لطف خدا شامل حالش بوده و اين خير را خدا برايش خواسته است و هر كه نسبت به امام حسين7 و زيارت مرقد مطهّرش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. اهل البيت، العدد الاوّل، ص 61، به نقل از الغدير، ج 5، ص 109 به بعد.
2. همان، به نقل از كامل الزيارات و ثواب الأعمال شيخ صدوق؛ بحارالأنوار، ج 98، ص 74
3. اهل البيت، العدد الاوّل، ص 61، نقل از كامل الزيارات.
130 |
كينهاي در دل داشته باشد نشانة اين است كه خدا از او بريده و بر او غضب كرده است.
علاّمة حلّي= مينويسد:
روايات زيادي در فضيلت، بلكه در وجوب و لزوم زيارت امام حسين7 وارد شده است، چنان كه امام صادق7 فرمود:
«زِي?ارَةُ الْحُسَيـْن بـْن عَلي8 و?اجِبَةٌ عَلي? كُلِّ مَنْ يَقِرَّ لِلْحُسَيـْن7 بِالاِم?امَة مِنَ الله تعالي».
زيارت امام حسين7 به هر كس كه به امامت آن حضرت معتقد و مقرّ باشد واجب است.
علاّمه پس از آن كه چند روايت ديگر نقل ميكند، ميگويد:
اخبار و احاديثي كه فضيلت يا لزوم زيارت سيّدالشهدا7 را ميرساند، بيش از آن است كه به شمار آيد. ( 1 )
پيامبر خدا9 فرمودند:
«مَنْ ز?ارَ الْحُسَيـْن بَعْدَ مَوْتِهِ فَلَهُ الْجَنَّة». ( 2 )
هر كس فرزندم حسين را پس از شهادتش زيارت كند، پس بهشت بر او گوار باشد.
برخي از علماي گذشته؛ مانند شيخ مفيد ( 3 ) و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. مجموعه نفيسه، كتاب المستجاد، علاّمه حسن بن مطهّر حلّي،
ص 404
2. الارشاد للشيخ المفيد، ص 252
3. همان
131 |
علاّمة حلّي ( 1 ) و علاّمة مجلسي اوّل و دوم و... از رواياتي كه در باب زيارت امام حسين7 وارد شده، حكم وجوب استفاده كرده و به آن فتوا داده، معتقد بودند زيارت مرقد شريف امام حسين7 در عمر يك بار واجب است. ( 2 )
در ثواب و فضيلت زيارت حريم حماسهها، كربلاي حسيني، روايتها بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد و ما با نقل حديثي ديگر از شيخ مفيد= اين فصل را به پايان ميبريم، اميد كه خداوند متعال همواره توفيق زيارت حرمِ آن حضرت را از نزديك نصيب همة آرزومندان بفرمايد.
مرحوم شيخ مفيد نقل ميكند:
«أَنَّه من أراد أن يقضي حقّ رسول الله9 و حقّ أَميرالمؤمنين و فاطمة والحسن والحسين: فليزر قبر الحسين في يوم عاشوراء». ( 3 )
هر كس ميخواهد حق پيامبر خدا، اميرالمؤمنين، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين: را ادا كند، قبر امام حسين را در روز عاشورا زيارت كند.
بيجهت نيست كه بزرگان و دانشمندان شيعه،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مجموعه نفيسه، ص 404
2. بحارالأنوار، ج 101، ص 10، چاپ اسلاميّه.
3. مجموعه نفيسه، كتاب مسارّ الشيعه، شيخ مفيد، ص 61
132 |
با اهتمام تمام سعي در زنده نگهداشتن «مكتب زيارت» داشته و آن را با عمل و سيرة صالح خويش احيا ميكردند.
چنان كه نقل شده بزرگاني چون محدّث نوري، گردآورندة آخرين مجموعة حديثي «مستدرك الوسائل» و علاّمة بزرگ، اميني تبريزي نويسندة «الغدير» و مرحوم سيد محسن امين عاملي و ميرزاي ناييني و شيخ محمدحسين اصفهاني (معروف به كمپاني) و مرحوم شاهرودي و شهيد آيت الله مصطفي خميني و... با پاي پياده از نجف تا كربلا را طيّ كرده و به زيارت مولاي آزاد مردان امام حسين7 ميشتافتند و اين عبادت را در عمر شريفشان نه يك بار كه بارها به جا ميآوردند تا آنجا كه نوشتهاند: مرحوم آيتالله شاهرودي چهل سفر با پاي پياده به زيارت سيّدالشهدا7 توفيق يافت. ( 1 )
خاك شفا، اكسير محبّت
مكتب تشيّع را ميتوان مكتب كربلا، مسلك حماسهها، مشرب شهادتها و عاشورا ناميد؛ چنان كه گذشته از مسائل فكري، فرهنگي، در احكام عملي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. پيام انقلاب، 156 و 157، سلسله مقالات پژوهشگر توانمند، آقاي جواد محدّثي، با عنوان مكتب زيارت.
133 |
نيز همه جا صحبت از حسين7 و كربلا و تربت و تسبيح او است، و اين همان چيزي است كه خدا خودش خواسته و پيامبر خدا9 نيز آن را به مردم ابلاغ كرده است. ( 1 )
آري، در فقه شيعه نيز هالة شفقگوني از حماسة كربلا و حديث عاشورا، گرداگرد ماه تفقه و تحقيق را احاطه كرده و به فقه جعفري جلوهاي ويژه بخشيده است:
الف: در باب طهارت، باب كفن و دفن ميّت؛ گفتهاند: مستحب است كمي از تربت كربلا، ميان دو چشم ميّت ريخته شود و...
ب: در بخش احكام نماز؛ مانند فضيلت سجده بر تربت حسين7 و مخيّر بودن مسافري كه نمازش شكسته است، بين تمام و شكسته در نمازهاي يوميّه، اگر در حرم سيّدالشهدا اقامه كند...
همچنين در تعقيبات نماز و آن اينكه مستحبّ است تسبيحش را از تربت حسيني برگزيند و...
ج: در بخش روزه؛ خوب است روزه را با تربت كربلا افطار كند.
د: در كتاب حجّ، باب زيارتها و...
ه : در كتاب نكاح و ازدواج؛ سزاوار و مستحبّ است كام نوزاد را با تربت كربلا باز كنند.
1. ر.ك. به: سيرتنا و سنّتنا، اثر علاّمة اميني.
134 |
و: در بخش احكام خوردنيها (كتاب الأطعمه)؛ خوردن خاك حرام است مگر خاك كربلا، به قصد استشفا كه نه تنها حرام نيست بلكه به عقيدة بعضي از فقها مستحب نيز هست، البته با شرايطي كه در كتابهاي فقهي ذكر شده است و...
اين همه شايد به خاطر اين است كه امام حسين7 اسلام مجسّم است و اخلاص و عبوديّت در سيماي آن حضرت به صورت تمام و كمال متبلور گشته و او آيينة جمال محمدي9 و مظهر اوصاف احمدي است؛ چنان كه پيامبر خدا9 فرمود: «حسينٌ مِنّي و أَنَا مِنْ حُسَين». چرا كه امام حسين7 باعث دوام دين و ضامن بقاي اسلام و قرآن است و خداوند كريم در برابر آن همه اخلاص و صداقت او و در مقابل آن همه گذشت و ايثاري كه امام حسين7 در راه احياي دين او به خرج داد، اين لطف را گذشته از الطاف بيكرانش، در حق او ارزاني داشت و كرامتي به او بخشيد كه به هيچ كس نداده است و آن اين كه تربت او را شفاي دردها و توتياي ديدهها و روشني دلها قرار داد.
امام صادق7 ميفرمايد:
«إِِنَّ تُرْبَةَ الْحُسَين مِنَ الأَدْوِيَةِ الْمُفْرَدَة وَ أنَّه?ا لا
135 |
تَمُرُّ بِداءٍ إِِلاّ هَضَمَتْه». ( 1 )
به راستي كه تربت امام حسين7 دارويي است يگانه و بيمانند و دردي نيست كه آن را از بين نبرد.
آن حضرت همچنين ميفرمايد:
«في طينِ قَبـْر الحُسَين7 الشِف?اءُ مِنْ كُلِّ د?اءٍ وَ هُوَ الدَّو?اءُ الاَكْبَر». ( 2 )
شفاي همة دردها، در تربت قبر حسين7 است و بزرگترين دارو نيز همان است.
يكي از ياران حضرت موسي بن جعفر8 ميگويد:
پس از آن كه امام موسي كاظم7 به دست عمّال هارون الرشيد مسموم شد، فرمود:
«لا تَأخُذُوا مِنْ تـُرْبـَتي شَيئاً، لِتَتَبرَّكُوا بـِهِ فَإنَّ كُلَّ تـُربَةٍ لَنا مُحْرَّمة إلاّ تُرْبـَةَ جَدّي الحُسَين بنِ عَلي8 فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ جَعَلَها شِفاءً لِشيعَتِنا وَ أَوْلِي?ائـِن?ا». ( 3 )
پس از شهادتم، چيزي از خاك قبرم براي خوردن و تبرك برنداريد؛ چرا كه خوردن هر خاكي حرام است جز تربت جدّم حسين7 كه خداوند متعال آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. الاستشفاء، ص 56، به نقل از مصباح شيخ.
2. كامل الزّيارات، ص 275
3. الاستشفاء، ص 28، 113، به نقل از عيون الاخبار و وسائل الشيعه.
136 |
را براي شيعيان و دوستان ما شفا قرار داد.
تكبير ايثار، تسبيح تشيّع
پس از آن كه عموي پيامبر9 ، حمزه بن عبدالمطّلب به شهادت رسيد، صديقة طاهره، فاطمة زهرا3 از خاك مزار او براي خويش تسبيح تربتي ساخت تا ضمن تسبيح حضرت جلّ و علا، ايثار و فداكاري شهيدان راه حق را نيز بزرگ دارد و تكريم كند و اين روش ميان مسلمانان، به ويژه اهل بيت رسالت: مرسوم و معمول بود تا اين كه قيامت قيام و محشر ايثار در كربلا بر پا شد و امام حسين7 «پيشواي شهيدان»، «سيّدالشهدا» و «ابوالشهدا» نام گرفت و تا بلنداي ابديّت و در ستيغ ايثار و فداكاري، درفش دين اسلام را برافراشت، از آن پس تسبيحها به نام سيّد جوانان جنّت و از خاك خون خدا ترتيب يافت و درخششي صد چندان و فضيلت فراوان يافت؛ چرا كه خون ابوالأحرار حسين7 به خون تمام شهدا حيات تازه بخشيد و آنها را جاودانه كرد.
تربت و زمزم
استاد محدّثي مينويسد:
«آب زمزم» و «تربت كربلا» با هم مناظره ميكردند.
137 |
خاك كربلا گفت:
اي آب زمزم، تو شريفتر از آب فراتي، چون حسين و يارانش از تو نوشيدند و سيراب شدند، آنگاه راه كربلا و آن سفر سرخ را پيش گرفتند. اما فرات، در عطش نوشيدن از لبهاي حسين ماند، و ... حسين را در كنار فرات، تشنه شهيد كردند.
آب زمزم گفت:
اي خاك كربلا! تو در آن صحراي عطش و قحطي آب، خونهاي پاك و جوشان آن خدايي مردان را، گرم گرم، احساس كردي و بستر آن پيكرهاي مجروح گشتي.
من از تو، بوي آن عزيزان را استشمام ميكنم.
تو، بوي حسين و عباس و اكبر ميدهي.
تو اي خاك، بوي خون ميدهي! بوي خون خدا، ثارالله.
* * *
چگونه ميتوان از خاك «لؤلؤ» ساخت و مرواريد آفريد؟
هنر ميخواهد، به عمق عشق و ژرفاي شوق.
اين گوهر سازي و مرواريد آفريني، از تلاقي «آب» و «خاك» پديد ميآيد.
خاك كربلا، آب زمزم.
138 |