بخش 3

بردباری طمأنینه در برابر مشکلات عزت نفس بی نیازی کم خواهی ( قناعت ) تداوم آموزش پیروی از خداوند بهرهوری از عمر استفاده از فرصت روی گردانی از دنیا خداترسی خوف و رجا ترس از عذاب الهی بیدارباش خدا دوری از پستی ها بهره مندی از اندیشه پاک اخلاص کنجکاوی بی باکی حیا حیا نکردن از ندانستن پرهیز از شتاب زدگی پرسش گری تفکر مطلوب نیک سیرتی ادای حقوق تکمیل کارها نعمت شنوایی


50


نيك و شايسته است ؛ زيرا دوست شايسته و صالح ، آينه اي است كه مي تواند عيب هاي انسان را نشان دهد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مِنْ اَشَدِّ عُيُوبِ الْمَرْءِ اَنْ تَخْفي عَلَيْهِ عُيُوبُهُ . ( 1 )

از بدترين عيب هاي شخص ، اين است كه عيب هاي خودش را نشناسد .

بدتر از آن ، ديدن عيب هاي ديگران و عيب جويي از آنان و نديدن عيب هاي خود است ، چنان كه آن حضرت بنا بر نقل اهل سنت مي فرمايد :

مَنْ نَظَرَ في عُيُوبِ النَّاس فَاَنْكَرَها ثُمَّ رَضِيَهُ لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ اَلْاَحْمَقُ بِعَيْنِهِ . ( 2 )

كسي كه به عيب هاي ديگران نگاه كند و آنها را زشت بداند ، ولي خود بدان عمل كند ، چنين كسي احمق واقعي است .

بردباري

بردباري نشانه قوت اراده است . انسان بردبار با كارش نشان مي دهد كه مي تواند در مقابل حوادث سنگين روزگار ايستادگي كند . كسي كه خود را به بردباري عادت دهد ، افزون بر آنكه روزبه روز بر قوّت اراده اش افزوده مي شود ، از مشكلات زندگي هم آن گونه كه ديگران رنج مي برند ، رنج نخواهد برد . البته بردباري اين نيست كه انسان از تلاش دست بردارد و با هر ستمي كنار بيايد ؛ چون كه از نظر دين و عقل و وجدان ناپسند است . بردبار ، كسي است كه با كمك عقل و منطق ، براي سامان دهي كارش تلاش مي كند و در رويارويي با ناكامي ها از پاي نمي نشيند و روحيه خود را نمي بازد . نشانه هاي انسان بردبار سه چيز است . نخست آنكه تنبلي و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 6 ، ص 18 .

2 . سجع الحمام ، ص 420 .


51


سستي نمي كند . دوم آنكه دل تنگي نمي كند و سوم آنكه از پروردگارش شكوه نمي كند ؛ زيرا اگر سستي و تنبلي كند ، حق را ضايع مي سازد . اگر دل تنگي كند ، شكر او را ادا نمي كند و چنانچه شكوه كند ، به يقين ، در برابر پروردگارش عصيان كرده است . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَلْحِلْمُ تَمامُ الْعَقْلِ . ( 1 )

بردباري نشانه كامل بودن عقل است .

در سخني ديگر كه اهل سنت نقل كرده اند ، مي فرمايد :

اَلْحِلْمُ سَجِيَّةٌ فَاضِلَةٌ . ( 2 )

حلم از صفات برتر اخلاقي است .

طمأنينه در برابر مشكلات

با آرامش و وقار آسان تر مي توان بر مشكلات چيره شد . دستپاچگي و شتاب زدگي ، نه تنها مشكلات را حل نمي كند ، بلكه چه بسا مشكلي نيز بر آن خواهد افزود . واكنش افراد در رويارويي با گرفتاري ها و معضلات ، متفاوت است . بعضي ها در برابر حوادث و مسائل ناگهاني چنان دچار اضطراب مي شوند كه به اصطلاح دست و پاي خود را گم مي كنند و تحرك خود را از دست مي دهند . در اين هنگام ، بهترين راه براي انسان اين است كه بكوشد آرامش خود را حفظ كند و با بررسي جنبه هاي گوناگون قضيه ، راه حل مناسبي بيابد . بي قراري كردن و اظهار ناراحتي نه تنها نتيجه بخش نيست ، بلكه بر مشكل خواهد افزود . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج 1 ، ص 264 .

2 . سجع الحمام ، ص 173 .


52


كَمْ مِنْ صَعْب تَسْهَلُ بِالرَّفْقِ . ( 1 )

چه بسيار دشواري هايي كه با آرامش آسان مي شود .

در سخني ديگر كه اهل سنت روايت كرده اند ، مي فرمايد :

اَلرِّفْقُ تُنَالُ بِهِ اَلْحَاجَةُ وَبِحُسْنِ التَّأنِّي تَسْهَلُ اَلْمَطالِبُ . ( 2 )

با رفق به نيازها مي توان رسيد و با درنگ و تأمل ، مقصود حاصل مي شود .

عزت نفس

آدمي در روابط اجتماعي و رفع نيازها همواره بايد از عزت نفس خود پاسداري كند و همچون پيشوايان حق باشد كه در سخت ترين شرايط از خود ضعف نشان نمي دادند . آنان به پيروان خود آموختند كه عزت مؤمن در بي نيازي از مردم است . برخي از مردم گرچه در ظاهر فقيرند ، ولي وقتي به زندگي آنها توجه مي كنيد ، درمي يابيد طبعي بلند و روحيه اي قوي دارند . آنان چنان بزرگوارانه زندگي مي كنند كه گويي هيچ نياز مادي ندارند . اينان مي كوشند تا ديگران از فقرشان باخبر نشوند تا عزتشان خدشه دار نشود . وقتي انسان با چنين كساني روبه رو مي شود ، ناخودآگاه به ياد اين فرمايش حضرت علي ( عليه السلام ) مي افتد كه مي فرمايد :

مَنْ اَظْهَرَ فَقْرَه اَذَلَّ قَدْرَه . ( 3 )

هر كس ناداري خود را آشكار كند ، خودش را سبك كرده است .

در سخني ديگر كه اهل سنت نقل كرده اند مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج 4 ، ص 551 .

2 . سجع الحمام ، ص 203 .

3 . غررالحكم ، ج 2 ، ص 106 .


53


رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ ضُرَّهُ . ( 1 )

تن به خواري داده است كسي كه مشكلات خود را آشكار كرده است .

بي نيازي

عزّت مداري و بي نيازي در قاموس بندگان شاكر الهي جايگاهي بس ارزشمند دارد . اين رادمردان ممكن است در تنگناي فقر و ناداري قرار بگيرند ، ولي هميشه تلاش مي كنند در برابر ديگران اظهار بي نيازي كنند ، به گونه اي كه حتي بسياري از نزديكان هم متوجه وضع نامطلوب اقتصادي شان نمي شوند . اينان به اصطلاح ، صورتشان را با سيلي سرخ نگه مي دارند و به سبب همت والايشان هميشه خدا و خلق را شاكرند . در مقابل ، گروهي هم با وجود امكانات بسيار ، چنان از ناداري دم مي زنند كه گويااز سرزمين قحطي زدگان برگشته اند . آنان همانند تشنگاني هستند كه هر چه از آب شور مي خورند ، سيراب نمي شوند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اِظْهارُ الْغِني مِنَ الشُّكْرِ . ( 2 )

اظهار بي نيازي ، نوعي شكر است .

در كلامي ديگر كه اهل سنت نقل كرده اند ، سبب رفتار گروه دوم را چنين بيان مي دارد :

اِظْهارُ الْفَاقَةِ مِنْ خُمُولِ الْهِمَّةِ . ( 3 )

اظهار فقر و نيازمندي به جهت از ياد بردن همت است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سجع الحمام ، ص 202 .

2 . غررالحكم ، ج 1 ، ص 297 .

3 . سجع الحمام ، ص 80 .


54


( قناعت ) كم خواهي

كم خواهي و زياده خواهي به انتظار افراد از زندگي مادي بستگي دارد . آدمي اگر از ابتدا به قناعت و صرفه جويي عادت كند ، از زندگي ساده و بي آلايش لذت مي برد ، هم چنان كه زياده خواهان نيز همّ و غم خود را براي تجمل گرايي و زرق و برق دنيا به كار مي بندند . انسان بايد بداند ارج و قرب او در پرتو دارايي و مال و منال دنيا نيست . چه بسيار انسان هايي كه از مال دنيا چيزي ندارند ، ولي محبوب قلب ها و دوست داشتني ترين افراد هستند . مصرف گرايان هر چند به زندگي تجملي عادت كرده اند ، ولي با تمرين مي توانند از مصرف خود بكاهند و به تدريج ، به وضع جديد عادت كنند . كم كردن تدريجي مصرف ، برنامه خوبي براي كاهش مصرف است . اينان اگر اندكي از مصرف بي رويه خود بكاهند ، مي توانند به هم نوعان خود ياري رسانند تا آنان گرسنگي نكشند . به يقين ، لذتي كه از كمك رساني به هم نوعان مي برند ، بسيار بيشتر از پرخوري است . افزون بر اين ، رضاي الهي را نيز به دست مي آورند . كم خوري ، كم خوابي و حركت در مسير تعادل ، به تمرين نياز دارد و با نيروي اراده مي توان زياده خواهي ها را كنترل و به تدريج به وضع جديد عادت كرد . حضرت علي ( عليه السلام ) درباره صرفه جويي مي فرمايد :

مَنِ اكْتَفي بِالْيَسيِرِ اسْتَغْني عَنِ الْكَثِيرِ . ( 1 )

هر كس به اندك بسنده كند ، از بسيار بي نياز مي شود .

و همه اين امور در سايه تدبير و برنامه ريزي درست امكان پذير است ، چنان كه آن حضرت بنابر نقل اهل سنت مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 80 .


55


حُسْنُ الْتَدْبِيرِ مَعَ الْكَفافِ اَكْفُي لَكَ مِنَ الْكَثيرِ في الْاِسْرَافِ . ( 1 )

تدبير نيكو با بسنده كردن به اندك ، كفايت كننده تر از مال زيادي است كه با اسراف همراه باشد .

تداوم آموزش

فاصله انداختن در تحصيلات به روند آموزش زيان مي رساند و آموزش را كند مي سازد . يكي از موارد تداوم آموزش ها تكرار است . گاه انسان به تصور اينكه مسئله اي را خوب فرا گرفته است و به زودي فراموش نمي كند ، به حافظه خود تكيه مي كند و از تكرار درس غفلت ميورزد و آنچه را فراگرفته است ، از دست مي دهد . بايد دانست كه تكرار ، فوايد بسياري دارد ؛ چون هر بار كه انسان مطلبي را مرور مي كند ، از بطن و عمق آن مطلب بيشتر آگاه مي شود . جستوجو درباره يافته ها و دقت و تأمل در آنها راهي به سوي فهم و دريافت بيشتر است .

حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

لا فِقْهَ لِمَنْ لا يُديمُ الدَّرْسَ . ( 2 )

آن كه در آموختن مداومت ندارد ، از دريافت و فهم عميق محروم است .

در سخن ديگر كه اهل سنت روايت كرده اند ، وظيفه يك فرد مسلمان را تكرار سخنان پيامبر و تداوم اين كار دانسته است و مي فرمايد :

تَزَاوَرُوا وَتَدَارَسُوا اَلْحَدِيثَ وَلا تَتْرُكُوا يَدْرُسْ . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 176 .

2 . غررالحكم ، ج 6 ، ص 365 .

3 . كنز العمال ، ج 10 ، ص 304 .


56


به ملاقات يكديگر برويد و كلام پيامبر را به يكديگر بياموزيد . چنين كاري را ترك نكنيد تا كلام آن حضرت به فراموشي سپرده نشود .

پيروي از خداوند

برخي انسان ها با وجود استفاده از نعمت هاي الهي ، از در مخالفت با فرمان هاي او درمي آيند و بدون هيچ بيم و هراسي به هر كار خلافي دست مي زنند . اينان از اين غافل هستند كه گاهي خدا به آنها مهلت مي دهد تا ماهيتشان براي ديگران آشكار شود . سپس آنها را به عذاب دردناكي دچار خواهد كرد . البته اين سرنوشت همه كساني است كه از رحمت و نعمت هاي پروردگار سوءاستفاده مي كنند . به راستي چگونه انسان مي تواند وليّ نعمت خود را فراموش كند و به گردن كشي بپردازد ؛ خداوند بزرگي كه اگر همين افراد به سوي او باز گردند ، چه بسا مورد رحمت الهي قرار مي گيرند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ عانَدَاللّهَ قُصِمَ . ( 1 )

هر كس با خدا دشمني كند ، شكست خواهد خورد .

در سخني ديگر كه شيعه و اهل سنت آن را نقل كرده اند ، مي فرمايد :

مَنْ اَبْدَي صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ . ( 2 )

آن كس كه در برابر حق بايستد ، هلاك مي شود .

بهرهوري از عمر

روزهاي عمر ما در واقع كارنامه زندگي ماست و هر چه انجام دهيم ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 182 .

2 . سجع الحمام ، ص 381 ؛ نهج البلاغه ، قصار 188 .


57


در اين كارنامه ثبت مي شود . پس تا آنجا كه ممكن است ، بايد در انجام دادن عمل صالح بكوشيم و آن را براي روزي كه هيچ چيز جز عمل صالح و قلب سليم به كار نمي آيد ، ذخيره كنيم . اگر خداي ناكرده ، فرصت ها را از دست بدهيم و با پرونده اي تهي از كارهاي نيك از اين جهان رخت بربنديم ، زيان كار خواهيم بود ؛ زيرا هيچ فرصتي براي تدارك و جبران و راهي براي بازگشت وجود ندارد . اگر آدمي بداند كه با هر عمل نيك خود ، درجه اي بر درجات او در جهان آخرت افزوده مي شود ، هيچ گاه به سستي و كاهلي تن نمي دهد ، بلكه هر آن به سوي يك عمل خير و صالح گام برمي دارد ؛ اعمال صالحي كه قرين و يار او در جهان برزخ و آخرت خواهند بود . ازاين رو ، حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَلاَْيّامُ صَحائفُ آجالِكُمْ فَخَلِّدُوها بِاَحْسَنِ اَعْمالِكُمْ . ( 1 )

ايام ، نامه هاي عمر شمايند . پس آنها را با بهترين كارهايتان جاودانه كنيد .

در سخني ديگر كه اهل سنت آن را نقل كرده اند ، چنين هشدار مي دهد :

اَلسّاعاتُ تَهْضُمُ عُمْرَكَ . ( 2 )

ساعت ها از عمر تو مي كاهند .

پس بايد از عمر خود در راه خير بهره جست تا دچار زيان كاري نشويد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 2 ، ص 130 .

2 . سجع الحمام .


58


استفاده از فرصت

فرصت و ابر همانندند و به سرعت مي گذرند و بازگشتي ندارند . هنر آدمي در بهره برداري درست از وقت است . اگر انسان تلاش كند از هر فرصتي كه برايش پيش مي آيد ، استفاده كند ، موفقيت هاي شايان توجهي به دست خواهد آورد . شايد تنها تفاوت دانشمندان و انسان هاي موفق با مردم ديگر اين باشد كه آنها فرصت ها را غنيمت مي شمرند ، ولي مردم عادي فرصت هاي طلايي را از دست مي دهند . در حقيقت ، فرصت هاي زندگي انسان لطف هايي است كه پروردگار جهان به آدمي عطا كرده است و او بايد از اين الطاف الهي استفاده بهينه كند تا بتواند راه كمال و سعادت را بپيمايد . پس اگر به موقع از آنها استفاده نكند ، ممكن است درهاي خير و نيكويي به روي او بسته شود . اگر انسان وقت هاي ارزشمندش را پاس ندارد و آن را در راه خدمت به هم نوعان و رضايت خداوند به كار نگيرد ، جز پشيماني چيزي براي او به همراه ندارد . امام پارسايان مي فرمايد :

إِضاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ . ( 1 )

از دست دادن فرصت موجب اندوه خواهد شد .

حال كه چنين است ، بايد به كلام ديگر آن حضرت عمل كرد كه اهل سنت نقل كرده اند :

بَادِرْ اَلْفُرصَةَ قَبْلَ اَنْ تَكُونَ غُصَّةً . ( 2 )

فرصت ها را درياب پيش از آنكه موجب اندوه شود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نهج البلاغه ، كلمات قصار .

2 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 177 .


59


روي گرداني از دنيا

زيان كارترين افراد كساني هستند كه تمام همّ و غم خود را صرف دنيا مي كنند و به دنبال جمع آوري متاع بي ارزش و زوال پذير آن سر از پا نمي شناسند ، اگر كسي به دنيا دل بسته شود و خود را اسير آن كند ، نه تنها از آن بهره مند نمي شود ، بلكه همواره از آن بي نصيب خواهد ماند . اسيران دنيا هر لحظه حرص و طمع بيشتري مي يابند و چنان غرق دنياطلبي مي شوند كه سلامت و آسايش خود را از دست مي دهند و چه بسا پيش از رسيدن به آرزوهاي دراز خود ، چشم از جهان فرومي بندند .

چنان كه اهل سنت از علي ( عليه السلام ) روايت كرده اند كه فرمود :

رُبَّ آمِل حائب . ( 1 )

چه بسيار آرزومنداني كه نوميد شدند .

حال آنكه تجربه نشان داده است اگر دنيا را رها كنند ، دنيا به سويشان رو خواهد كرد . به تعبير ديگر ، دنيا مانند سايه است كه هر قدر به دنبال آن باشيم ، هرگز به آن نمي رسيم ، ولي اگر پشت به آن كنيم ، خود به دنبال ما خواهد آمد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ اَعْرَضَ عَنِ الدُّنيا اَتَتْهُ . ( 2 )

هر كس از دنيا روي برگرداند ، دنيا به سراغش مي آيد .

خداترسي

انسان تنها با ترس از خدا و دوري گزيدن از بدي ها مي تواند محيط امن و آرامي براي خود به وجود آورد . كسي كه خداترس است و خداوند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مطلوب كل طالب ، كلمه 69 ، ص 34 .

2 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 162 .


60


را همواره حاضر و ناظر كردار خود مي بيند ، به آساني فريب شيطان را نخواهد خورد و همواره جاده سلامت را مي پيمايد . ترس از خدا سبب پرهيز از گناه مي شود و پرهيز از گناه سبب مي شود و انسان در آخرت ترسي از عذاب الهي نداشته باشد . در اين حال ، خداوند نيز به او آرامش خاطر عنايت مي فرمايد ، به گونه اي كه از زندگي ، لذت روحاني مي برد و همواره سرزنده و با نشاط خواهد بود . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَلْخَوْفُ مِنَ اللّهَ فِي الدُّنْيا يُؤْمِنُ الْخَوفَ فِي الاْخِرَةِ مِنْهُ . ( 1 )

خداترسي در دنيا سبب ايمن شدن از ترس در آخرت مي شود .

نه تنها خداترسي در آخرت سبب ايمني است ، بلكه بنا بر فرموده آن حضرت كه اهل سنت نقل كرده اند ، در دنيا نيز خداترسي چنان شجاعتي به مؤمن مي دهد كه :

مَن خَافَ اللهَ خَافَهُ كُلُّ شَيء . ( 2 )

كسي كه خداترس باشد ، همه چيز از او در هراسند .

خوف و رجا

مؤمنان واقعي هماره خود را در حالت ترس و اميد مي بينند . اين روحيه در سازندگي آنها آثار تربيتي فراواني دارد . بي شك ، هركسي در زندگي خطاهايي كرده است و هرگز نمي تواند به پرونده اعمال خود ، صددرصد مطمئن باشد ، بلكه همواره بايد به لطف و رحمت بي پايان پروردگار چشم دوخت و هرگز از رحمت و الطاف بي پايان الهي نااميد نشد . از آن سو هم نبايد با تكيه بر فضل و كرم الهي ، در ارتكاب گناه جسور بود . از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج 2 ، ص 153 .

2 . سجع الحمام ، ص 399 .


61


كجا معلوم كه انسان براي برخي از گناهان دچار عقوبت سخت نشود و جزو بدكاران روز قيامت نباشد . به هر حال ، اميد به لطف پروردگار ، اگر با خوف خداوند همراه باشد ، مي تواند مايه آرامش باشد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

خَيْرُ الاَْعْمالِ اِعْتِدالُ الرَّجاءِ وَالْخَوْفِ . ( 1 )

بهترين كارها ، ميانه روي ميان اميد و ترس است .

انديشمند ژرف انديش آن است كه مردم را در حد ميانه روي نگه دارد ، چنان كه شيعه و اهل سنت از آن حضرت نقل كرده اند كه فرمود :

اَلا اُنَبِّئُكُم بَالْفَقِيْه كُلِّ الفَقيْه ؟ مَنْ لَمْ يُغْنِطُ النّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ وَلَمْ يُرَخِّص لَهُمْ فِي مَعَاصِي اللهِ . ( 2 )

آيا به شما شخص ژرف انديش واقعي را نشناسانم ؟ آنكه مردم را از رحمت خدا نااميد نسازد و از طرفي ديگر چنان اميدوار نسازد كه براي انجام معاصي الهي رها باشند .

ترس از عذاب الهي

رسم بندگي ، توجه كامل و پيوسته به معبود است . در اين مسير ، خداترسي ، راهي براي دست يابي به تقواي الهي است . پيشوايان ديني و عارفان خداجو از همه خداترس تر بودند . آنان هميشه نگران و در انديشه جهان آخرت بودند . انسان ، مسافري است كه پس از چند صباحي به جهان آخرت منتقل مي شود . در آنجا تنها پاك دلي و اخلاص و بندگي خدا سود دارد و تنها كساني در آنجا سعادتمندترند كه خداترس ترند و زاد و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 3 ، ص 445 .

2 . كنز العمال ، ج 10 ، ص 261 .


62


توشه اي براي آن جهان آماده كرده باشند . چه خوب است كه ما نيز در همين دنيا ، زاد و توشه آخرت را فراهم آوريم و خود را براي روز حساب آماده كنيم .

حضرت علي ( عليه السلام ) بنا به نقل شيعه و اهل سنت مي فرمايد :

طُوبي لِمَنْ خافَ الْعِقابَ وَعَمِلَ لِلْحِسابِ . ( 1 )

خوشا به حال كسي كه از عذاب الهي بترسد و خود را براي روز حساب آماده سازد .

بيدارباش خدا

بلاهاي مختلف مانند كاهش روزي ، از دست رفتن مال و مقام ، بيماري و مانند آنها ، وسيله اي براي امتحان و هدايت انسان هاست . چه بسيار انسان هايي كه با سرگرم شدن در عيشونوش دنيا ، هدف و مقصد را از ياد مي برند . در اين حال ، خداوند به برخي بيدارباش مي دهد كه اگر آن را جدي بگيرند ، اميد است از غفلت و بي خبري درآيند و راه سعادت را بپيمايند . اين بيدارباش ها مي تواند به صورت بيماري ، گرفتاري و مانند آن باشد . اين پيش آمدها در حقيقت ، هشداري است براي آنكه متوجه كردارمان باشيم . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اِذا رَأَيْتَ اللّهَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ الْبَلاءَ فَقَدْ اَيْقَظَكَ . ( 2 )

وقتي مي بيني خدا برايت پشت سر هم گرفتاري پيش مي آورد ، مي خواهد بيدارت كند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 4 ، ص 274 ؛ سجع الحمام ، ص 231 .

2 . غرر الحكم ، ج 3 ، ص 132 .


63


از طرفي ، هيچ يك از سختي ها و گرفتاري ها نزد خدا بي پاداش نمي ماند ، چنان كه اهل سنت از آن حضرت نقل كرده اند كه فرمود :

مَرَارَةُ الْدُّنيا حَلاوَةُ الْآخِرَةِ وَحَلاوَةُ الدُّنْيا مَرَارَةُ الْآخِرَةِ . ( 1 )

تلخ كامي هاي دنيا ، شيرين كامي هاي آخرت و شيرين كامي هاي ( حرام ) دنيا ، تلخ كامي هاي آخرت را به دنبال دارد .

دوري از پستي ها

انسانيت آدمي بسته به همت والا و بزرگ منشي اوست . آناني كه از روحي بزرگ برخوردارند ، در چنبره ماديات گرفتار نمي شوند و وجهه همت خود را دست يابي آرمان ها و ارزش هاي متعالي قرار مي دهند . آنان نيك مي دانند كه توجه به مسائل پست زندگي آنها را از هدف اصلي كه نزديكي به خداوند است ، بازمي دارد . اگر انسان عاقل همت خويش را در زندگي صرف مسائل باارزش كند ، روح او به مقام عالي انسانيت مي رسد و اين همان چيزي است كه هر انسان آزاده اي آرزوي رسيدن به آن را دارد . انسان هاي بلندهمت را پيرامون مسائل پست و بي ارزش نمي توان جست ؛ چون آنها در وادي نور و روشنايي سير مي كنند و به موفقيت هاي بزرگي هم مي رسند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَعْقَلُ النّاسِ اَبْعَدُهُمْ عَنْ كُلِّ دَنِيَّة . ( 2 )

عاقل ترين مردم كسي است كه از هر پستي بپرهيزد .

در كلامي ديگر كه شيعه و اهل سنت آن را نقل كرده اند ، آن حضرت مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سجع الحمام ، ص 276 .

2 . غرر الحكم ، ج 2 ، ص 413 .


64


اَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّة . ( 1 )

خودت را از هر پستي گرامي دار .

بهره مندي از انديشه پاك

انديشه پاك ، انسان را به كار خير و انديشه ناپاك ، او را به كار زشت فرامي خواند . آدمي وقتي كه به خوب بودن عملي پي برد ، انگيزه لازم را براي انجام دادن آن به دست مي آورد و از انجام دادن آن كار نيز لذت مي برد . انسان هاي نيك كردار و خيرانديش ، انديشه پاك دارند و اين نشانه علاقه آنها به مسائل معنوي و خدمت به ديگران است . همچنان كه حضرت علي ( عليه السلام ) به روايت اهل سنت در اين باره مي فرمايد :

اِذا سَأَلْتَ كَرِيماً حَاجَةً فَدَعْهُ يُفَكِّرَ فَإِنَّهُ لا يُفَكِّرُ اِلاّ فِي خَيْر . ( 2 )

هرگاه از شخص بخشنده چيزي تقاضا كرديد مهلتش دهيد تا فكر كند زيرا او جز به خير نمي انديشد .

اينان نه تنها خود اهل خير و نيكي هستند ، بلكه تلاش مي كنند در كار خوب ديگران نيز با آنان شريك باشند . ازاين رو ، به سبب نيت پاكشان همواره با موفقيت هاي بزرگ روبه رو مي شوند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَلْفِكْرُ فِي الْخَيْرِ يَدْعُوا اِلَي الْعَمَلِ بِهِ . ( 3 )

انديشه نيك ، انسان را به كردار نيك فرا مي خواند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 175 .

2 . غررالحكم ، ص 58 .

3 . همان ، ج 1 ، ص 366 .


65


اخلاص

اخلاص ، اكسيري است كه به اعمال انسان ارزش مي بخشد . اخلاص از ايمان برمي خيزد و ملاك قبولي اعمال است . معناي اخلاص اين است كه انسان هدف الهي را با اهداف ديگر در نياميزد . براي مثال ، وقتي مي گوييم اين كار را براي خدا انجام مي دهيم ، بايد در واقع نيز چنين باشد . بايد پذيرفت كه در طول تاريخ ، مخلصان گروه ناچيزي بوده اند و بيش از مخلصان واقعي ، با مدعيان اخلاص سر و كار داشته ايم . مولاي مخلصان ، حضرت علي ( عليه السلام ) ، همگان را به اخلاص سفارش مي كند و مي فرمايد :

اَخْلِصُوا اِذا عَمِلْتُمْ . ( 1 )

چون كاري مي كنيد ، اخلاص داشته باشيد .

در سخن زيباي ديگري كه اهل سنت روايت كرده اند ، اخلاص را بهترين هديه بنده براي خدا مي داند :

اَجَلُّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ اَلْتَوْفِيْقُ وَاَجَلُّ مَا يَصْعَدُ مِنَ الْاَرْضِ اَلْاِخْلاصُ . ( 2 )

برترين چيزي كه از آسمان نازل مي شود ، توفيق الهي است و برترين چيزي كه به سوي آسمان بالا مي رود ، اخلاص بنده است .

كنجكاوي

انسان هاي خردمند مي كوشند نسبت به مسائل زندگي و امور طبيعت كنجكاو باشند . آنها سطحي نگر نيستند ، بلكه تلاش مي كنند تا از اسرار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج 2 ، ص 239 .

2 . سجع الحمام ، ص 37 .


66


طبيعت و رموز زندگي آگاهي بيابند . در مقابل ، عده اي سطحي نگرند و آگاهي چنداني نيز ندارند . به همين دليل ، تنها به ظاهر مسائل مي نگرند و علم و عمل خود را بر اساس آن تنظيم مي كنند . آنان زاويه هاي ناپيدا را نمي كاوند ، در حالي كه اگر اندكي تحليل و تعمق كنند ، مسير حركت آنان نيز عوض مي شود . خوب است با ديدي بازتر به اطراف خود بنگريم و روحيه كنجكاوي را در خويش تقويت كنيم . منظور از كنجكاوي ، داشتن روحيه پرسش گرانه و كوشش براي دانستن است . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ تَفَهَّمَ فَهِمَ . ( 1 )

هر آن كه كوشش كند بفهمد ، خواهد فهميد .

در سخني ديگر كه اهل سنت نقل كرده اند ، حقيقت ژرف انديشي را رسيدن به ساحل فهميدن دانسته است و مي فرمايد :

لا خَيْرَ في فِقْه لَيْسَ فيهِ تَفَهُّمٌ . ( 2 )

در ژرف انديشي كه فهم در آن نباشد ، خيري نيست .

بي باكي

برخي از مردم گاهي به كارهاي حساب نشده و خطرناك دست مي زنند و اين كار خود را شجاعت مي دانند ؛ در صورتي كه آنها معناي بي باكي را با شجاعت اشتباه گرفته اند . انسان شجاع براي انجام دادن كارهاي منطقي ، ترس و وحشتي به خود راه نمي دهد . به همين جهت بايد گفت شجاعت ، صفت نيكي است . انسان هاي شجاع ، ثمره شجاعت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 137 .

2 . كنز العمال ، ج 10 ، ص 261 .


67


خويش را در پيروزي بر دشمن يا رسيدن به مقصود مي يابند ، ولي انسان هاي بي باك كه بي حساب و كتاب دست به هر كاري مي زنند ، چه بسا به مقصد نمي رسند و دچار زيان هاي جبران ناپذيري نيز مي شوند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ تَهَوَّرَ نَدِمَ . ( 1 )

هر كس بي باكي كند ، پشيمان خواهد شد .

حيا

مسلمان بايد به زيور حيا و عفت آراسته باشد و حتي از كارهاي مباحي كه شايبه كم عفتي در آن مي رود ، دوري كند . پيوند حيا با ايمان چنان نزديك است كه با رفتن يكي ، ديگري نيز از ميان خواهد رفت . آن گاه كه حيا نباشد ، هر كاري مجاز مي شود و هر عملي از انسان سر مي زند . بايد دانست كه حيا نسبت به خدا ، زمينه بسياري از گناهان را از بين مي برد و انسان را از زشت كاري باز مي دارد . از سوي ديگر ، انسان آزاد از خدا و اباحي گوي مذهب ، هيچ قيدوبندي براي خود نمي بيند ، مگر آنچه حافظ منافع و تعلق هاي نفساني اوست . به راستي ، آن كس كه حيا ندارد ، دارويي براي دردش نيست چون بي حيايي ، درد بي درمان و زايل كننده ايمان است . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

حَياءُ الرَّجُلِ مِنْ نَفْسِهِ ثَمَرَةُ الْإِيمانِ . ( 2 )

اينكه انسان از خودش حيا كند ، نتيجه ايمان است .

در سخن زيباي ديگري كه اهل سنت روايت كرده اند ، مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 139 .

2 . همان ، ج 63 ، ص 418 .


68


غَايَةُ الْمُرُوَّةِ اَنْ يَسْتَحْيِيَ الْاِنْسانُ مِنْ نَفْسِهِ . ( 1 )

اينكه انسان از خودش حيا كند ، نهايت جوان مردي است .

حيا نكردن از ندانستن

لازم نيست آدمي از همه چيز آگاه باشد . ما از بسياري چيزها بي خبريم . پس ندانستن عيب به شمار نمي آيد . بعضي ها گمان مي كنند هر كس از آنها چيزي بپرسد ، بايد پاسخ بدهند . بنابراين ، وقتي مي بينند پاسخي ندارند ، بي جهت ، سخنان راست و دروغ را به هم پيوند مي زنند تا به هر وسيله ممكن پاسخ دهند . آنان با اين كار خود ، ديگران را به دردسر مي اندازند . بهترين راه اين است كه با صراحت بگويند « نمي دانيم » . بي ترديد ، اين پاسخ ، صداقت پاسخ دهنده را نشان مي دهد . از آن گذشته ، با سخنان بي پايه خود ، پرسشگر را هم سرگردان نمي سازند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَلا لايَسْتَقْبِحَنَّ مَنْ سُئِلَ عَمّا لايَعْلَمُ اَنْ يَقُولَ لا اَعْلَمُ . ( 2 )

هر كس كه چيزي از او مي پرسند و نمي داند ، نبايد از گفتن « نمي دانم » شرمگين شود .

در سخني ديگر كه شيعه و اهل سنت آن را نقل كرده اند ، به همين معنا اشاره داشته است و مي فرمايد :

اَلا لا يَسْتَحْيي الرَّجُلَ اَنْ يَتَعَلَّمَ وَمَنْ يُسْاَلُ عَمّا لا يَعْلَمُ اَنْ يَقُولَ : لا اَعْلَمُ . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سجع الحمام ، ص 250 .

2 . غررالحكم ، ج 2 ، ص 342 .

3 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 197 .


69


آن كسي كه نمي داند ، از فرا گرفتن حيا نكند و آن كسي كه از او درباره چيزي كه نمي داند ، بپرسند ، از گفتن نمي دانم حيا نكند .

پرهيز از شتاب زدگي

تصميم شتاب زده و غيرمنطقي نه تنها مشكلي را حل نمي كند ، بلكه چه بسا روزنه هاي گشايش را هم به روي آدمي مي بندد . انسان عاقل هميشه با احتياط و تأمل عمل مي كند ، ولي برخي از انسان ها از روي عصبانيت ، تصميم هاي شتاب زده مي گيرند و تمام راه ها را بر خود مي بندند و سپس دچار پشيماني مي شوند . در حقيقت ، آنها چوب بي احتياطي و شتاب زدگي خود را مي خورند . اگر اندكي فكر مي كردند يا پس از مشورت كافي گام برمي داشتند ، شايد نه تنها درها به رويشان بسته نمي شد ، بلكه درهاي تازه اي هم به رويشان گشوده مي شد . موفقيت از آنِ كساني است كه با چشم باز و دورانديشي گام برمي دارند . تمام جنبه هاي موضوع را بررسي مي كنند و با مشورت و حساب و كتاب به كاري دست مي زنند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

لا تُغْلِقْ باباً يُعْجِزُكَ اِفْتِتاحُهُ . ( 1 )

دري را كه نمي تواني باز كني ، به روي خود مبند .

پرسش گري

انسان ، كنجكاو و پرسش گر است و دوست دارد از محيط اطراف خود اطلاعات تازه اي به دست آورد . انسان عاقل و خردمند وقتي چيزي را نمي داند ، از ديگران مي پرسد و معمولا هم پس از پرسيدن از چند نفر به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 6 ، ص 267 .


70


پاسخ مطلوبي مي رسد . در مقابل ، عده اي هم هيچ گاه نمي پرسند و از پرسش كردن شرم دارند . بعضي نيز براي اينكه غرورشان نشكند و مردم آنها را كم سواد نشمارند ، نمي پرسند . به همين جهت بنا به نقل شيعه و اهل سنت علي ( عليه السلام ) خطاب به فرزندش مي فرمايد :

اِعْلَمُ يَا بُنَيَّ اِنَّ الْاِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَآفَةُ الْاَلْباب . ( 1 )

آگاه باش اي فرزندم كه غرور برخلاف راه درست و آفت خرد است .

اين در حالي است كه در آموزه هاي اسلامي سفارش شده است هيچوقت از پرسيدن شرم نداشته باشيم و با پرسش كردن ، راه علم و معرفت را به سوي خود هموار كنيم . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ سَأَلَ عَلِمَ . ( 2 )

هر كس پرسش كند ، آگاه مي شود .

تفكر مطلوب

تفكر و تدّبر در آفرينش زمين و زمان ، راهي به سوي هدايت و دست يابي به علت آفرينش است . در آموزه هاي اسلامي ، ارزش انديشه در جهان آفرينش از عبادت بدون تأمل و تدبّر بيشتر است . انسان همان گونه كه مي تواند از قدرت هاي خدادادي خود در جهت نيك و بد استفاده كند ، مي تواند از انديشه خود نيز در اين دو مسير بهره بگيرد . انسان همان گونه كه مي تواند درباره مسائل عالي و ارزنده بينديشد ، مي تواند به مسائل پوچ و بي ارزش فكر كند . اگر به مسائل عالي بينديشد ، شخصيتي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 172 ؛ نهج البلاغه ، نامه 31 .

2 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 139 .


71


متناسب با همان افكار مي يابد و اگر درباره مسائل پوچ و بي ارزش فكر كند ، از مقام انساني خود كاسته است . زيرا بنا بر روايت شيعه و اهل سنت از علي ( عليه السلام ) است مي فرمايد :

اَلْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَة . ( 1 )

فكر همچون آئينه شفاف است . و حقيقت انسان را مي نماياند .

بنابراين ، حقيقت انسان در نوع تفكر او خلاصه مي شود . مولوي بلخي مي فرمايد :

اي برادر ! تو همه انديشه اي * * * مابقي خود استخوان و ريشه اي

حال كه چنين است ، چرا از فرصت استفاده نكنيم و نيرويي را كه مي خواهيم براي فكر كردن صرف كنيم ، به مسائل عالي و ارزنده اي كه به تكامل مادي و معنوي ما ياري مي رساند ، اختصاص ندهيم .

حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

أَلتَّفكُّرُ فِي مَلَكُوتِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ عِبادَةُ الْمُخْلِصِينَ . ( 2 )

تفكر در ملكوت آسمان ها و زمين ، عبادت مخلصان است .

نيك سيرتي

صفا و پاكي باطن در پرتو خداپرستي به دست مي آيد . آن گاه كه خداوند در خانه دل كسي جا كند ، نور و روشنايي ، آن را پر مي سازد . به يقين ، تا زماني كه آدمي خانه را جاروب نكند ، از مهمان ارزشمند دعوت نمي كند . انسان هم تا زماني كه قلب خود را از ناپاكي ها پالايش نكند ، نبايد انتظار وارد شدن خداوند را داشته باشد . تزكيه درون بسيار دشوار است و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سجع الحمام ، ص 257 .

2 . غررالحكم ، ج 2 ، ص 49 .


72


شكي نيست كه اين صفاي باطني يك روزه به دست نمي آيد ، بلكه محصول سال ها كوشش است . در پرتو اين تلاش ها ، اين صفت نفساني ، ملكه وجود آدمي مي شود و در جانش ريشه مي دواند و به آساني از بين نمي رود . وقتي آدمي به اين مقام رسيد و بيگانگان را از باطن خود بيرون راند و تنها تكيه گاه خود را خداوند دانست ، از هيچ قدرتي نمي هراسد و تنها از خدا مي ترسد و بس . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ حَسُنَتْ سَرِيرتُهُ لَمْ يَخَفْ اَحَداً . ( 1 )

آن كس كه باطنش پاك باشد ، از هيچ كس نمي ترسد .

لازمه پاكي باطن ، رعايت حسن و پاكي ظاهر نيز هست ، نه اينكه به بهانه اينكه دلت پاك باشد ، ظاهري ناپاك و ديده اي آلوده به گناه داشته باشيم . همچنان كه در سخني ديگر كه اهل سنت روايت كرده اند ، حضرت مي فرمايد :

مَنْ حَسُنَتْ عَلانِيَتُه فَنَحُنُ لِسَرِيْرَتِهِ اَرْجي . ( 2 )

كسي كه ظاهرش پاك و نيكو باشد ( ما به باطن چنين شخصي اميدوارتريم ) .

اداي حقوق

اداي حقوق الله و حقوق الناس از مال و زندگي خود بسيار لازم و ضروري است . شايد معامله با خداوند و جلب رضايت او در روز حساب آسان باشد ، ولي به دست آوردن رضايت مردم بسيار مشكل است . ازاين رو ، بايد تمام همت و تلاش خود را براي اداي حقوق آنها انجام داد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج 5 ، ص 253 .

2 . سجع الحمام ، ص 398 .


73


اگر ديون مالي داشته باشيد ، بايد بي درنگ آنها را بپردازيد و كار امروز را هرگز براي فردا نگذاريد . ممكن است در زندگي ، برخي از حقوق مردم يا خدا بر گردن شما باشد كه هنوز نسبت به پرداخت آنها تصميمي نگرفته باشيد . بايد هر چه زودتر آنچه بدهكاريد ، بپردازيد ، يا دست كم از طلب كاران رضايت بطلبيد ، وگرنه در جهان ديگر بايد پاسخ گوي كردارتان باشيد . اينك آنچه مايه خوشوقتي است ، اين است كه هنوز فرصت باقي است و مي توان در پرداخت حقوق ديگران كوشيد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَخْرِجْ مِنْ مالِكَ الْحُقُوقَ . ( 1 )

حقوق خدا و مردم را از مال خود خارج كن .

در سخن زيباي ديگري كه شيعه و اهل سنت از آن حضرت نقل كرده اند ، راه برون رفت از اين حقوق را بيان مي كند و مي فرمايد :

اِنَّ اللهَ اِفْتَرَضَ عَلَيْكُمُ اَلْفَرائِضَ فَلا تَضَيَّعُوها وَحَدَّ لَكُمْ حُدُودَاً فلا تَعْتَدُوهَا وَنَهاكُمْ عَنْ أَشْياءَ فَلا تَهْتَكُوها . ( 2 )

خداوند واجباتي بر گردن شما نهاده است . آنها را پاي مال نسازيد و حدودي برايتان تعيين كرده است . از آن حدود خارج نشويد و از چيزهايي بر حذر داشته است ، مرتكب آن نشويد .

تكميل كارها

تلاش و كوشش پراكنده ، نتيجه بخش نيست و هيچ يك از كارها به سرانجام نمي رسد . آموزه هاي قرآني نيز مردم را از تلاش نامنظم و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 2 ، ص 227 .

2 . سجع الحمام ، ص 112 .


74


پراكنده برحذر داشته است . با اين حال ، ديده مي شود كساني به نيت كمك به افراد يا بنا نهادن مؤسسه اي سرگرم كار مي شوند ، ولي پس از چند روز ، آن كار را رها مي كنند و به دنبال كار ديگري مي روند . اين عمل آنها از نظر خلق و خالق ، پسنديده نيست . چون پس از اميدواري ، افراد را نااميد مي كنند و ضربه هاي روحي به آنان مي زنند . نيز از نظر خداوند اين كار پسنديده نيست ؛ زيرا خداوند دوست دارد بندگانش جاده خير و فلاح را تا پايان بپيمايند . بنابراين ، اگر انگيزه كار نيك ، انساني و اسلامي است ، كاري را كه آغاز شده ، بايد به پايان برد و اگر مي خواهيد آن را نيمه كاره رها كنيد ، هرگز نكنيد ؛ زيرا اين كار سبب از بين رفتن سرمايه ها و شكست روحي و رواني افراد مي شود . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اِكْمالُ الْمَعرُوفِ اَحْسَنُ مِن ابْتِدائِهِ . ( 1 )

تمام كردن كار خوب ، از آغاز كردن آن بهتر است .

در سخن زيباي ديگري بنا بر نقل اهل سنت ، كسي را كه داراي روحيه پراكنده كاري است ، چنين توصيف مي كند :

اِذا فَعَلْتَ كُلَّ شَيْء فَكُنْ كَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ شَيْئاً . ( 2 )

هرگاه هر روز به كاري مشغول شدي ، همانند كسي هستي كه در حقيقت ، هيچ كاري نكرده اي .

در ضرب المثل نيز گفته اند همه كاره هيچ كاره است .

نعمت شنوايي

يكي از نعمت هاي خدادادي به انسان ، نيروي شنوايي است . كسي كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 2 ، ص 75 .

2 . سجع الحمام ، ص 60 .


| شناسه مطلب: 77710