بخش 6

همسایه داری پرهیز از شتاب زدگی در قضاوت هدایت بدکاران خویشتن داری از گناه جایگاه دانش اندوزی تکیه بر ایمان پرهیز از شهرت طلبی سخاوتمندی خلق نیکو عفت کلام انفاق پرهیز از سخنان بی اساس اعتماد نکردن به دشمنان عفو ، بی بازگشت نصیحت گریزی از دشمنان سکوت مسئولیت پذیری نصیحت پذیری پرهیز از پرسش مغرضانه احترام به بزرگ سالان خویشتن داری دوری از فریب کاران پرهیز از شوخی بی جا دوری از تهمت عهد و پیمان احترام به پدر و مادر خوش رفتاری در خانه شرکت در نشست های علمی نشر دانش


125


چنين كساني نه تنها ضرر نمي كنند ، بلكه با راست گويي خود نجات نيز مي يابند ، چنان كه آن حضرت بنا بر نقل اهل سنت مي فرمايد :

فِي الصِّدْقِ النَّجَاةُ . ( 1 )

نجات و رهايي در راست گويي است .

همسايه داري

كسي كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد ، همسايه اش را آزار نمي دهد . نيكي به همسايگان ، سفارش هميشگي قرآن كريم و بزرگان دين است . همسايگان نسبت به هم حقوقي دارند كه در همه فرهنگ ها محترم است . بسياري از همسايگان به اين حق احترام مي گذارند و رابطه اي محبت آميز ميانشان حكم فرماست . آنان از ديدار هم ديگر بهره مي برند و بر اثر همكاري و مشاركت ، به يكديگر بهره مي رسانند . در مقابل ، برخي نيز نه تنها نسبت به يكديگر محبت ندارند ، بلكه برعكس ، هر روز به بهانه هاي بيهوده با هم در جنگ و ستيزند و حقوق يكديگر را ناديده مي گيرند . اين در حالي است كه حقوق همسايگي ، وظيفه اي دوجانبه است كه در روايات اسلامي بر آن تأكيد شده است . مولاي متقيان در آخرين لحظه هاي حيات ، فرزندان را به رعايت حقوق همسايگان سفارش فرمود . حق همسايه بر آدمي اين است كه اگر از او وام خواست ، به او وام دهد . اگر به همسايه اش نيكي رسيد ، به او تبريك بگويد . اگر به همسايه اش گزندي رسد ، او را دلداري دهد و ده ها حقوق ديگر . بنابراين ، همسايه خوب در غم و شادي همراه انسان است ، ولي همسايه بد پي درپي مشكلات فراواني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 181 .


126


براي آدمي ايجاد مي كند . حضرت علي ( عليه السلام ) در نكوهش همسايه بد مي فرمايد :

جارُ السُّوءِ اَعْظَمُ الضَّرّاءِ وَاَشَدُّ الْبَلاءِ . ( 1 )

همسايه بد ، بزرگ ترين گرفتاري و سخت ترين بلاست .

در سخني ديگر ، بنا بر نقل شيعه و اهل سنت در توصيه به فرزندش چنين مي فرمايد :

سَلْ عَنِ الرَّفيقِ قَبْلَ الطَّريقِ وَعَنْ اَلْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ . ( 2 )

قبل از عزم سفر از رفيق راه جويا شو و قبل از ساكن شدن در خانه اي از ( خوبي يا بدي ) همسايگان تحقيق كن .

پرهيز از شتاب زدگي در قضاوت

قضاوت كار بسيار مشكلي است و بايد حساب شده و دقيق باشد ؛ زيرا ممكن است بر اثر اشتباه كوچكي ، كانون زندگي خانواده اي از هم بپاشد ، خوني پاي مال شود و حقي ، ناحق شود . انسان نبايد نسنجيده ، بي دقت و شتاب زده درباره قضيه اي قضاوت كند ؛ زيرا در قضاوت تنها دانش شرط نيست ، بلكه دقت و بررسي كامل قضيه نيز ضروري است . چه مي دانيد ، شايد در نهاد قضيه اي كه مي خواهيد بدون تفكر درباره آن رأي دهيد ، حقايقي نهفته باشد كه اگر بر شما روشن شود ، به كلي نظرتان را تغيير دهد . بنابراين ، نبايد به صرف ظن و گمان و با ديدن چيزي بدون بررسي كامل و تأمل در جنبه هاي گوناگون قضيه ، بلافاصله حكم قطعي صادر كنيم و حيثيت ديگران را به خطر اندازيم . بايد با احتياط و وسواس خاصي در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 3 ، ص 360 . .

2 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 182 .


127


مورد واقعه اي كه به آبرو و شخصيت ديگران مربوط است ، داوري كنيم و تا زماني كه نيازي نيست ، قضاوت نكنيم . چگونه مي توان آبروي ريخته شده ديگران را به آنها بازگرداند و چگونه مي توان تاوان مرگ حيثيتي افرادرا جبران كرد ؟ حضرت علي ( عليه السلام ) بنابر نقل شيعه و اهل سنت مي فرمايد :

لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضاءُ عَلَي الثِّقَةِ بِالظَّنِّ . ( 1 )

داوري بر اساس گمان ، خلاف عدل است .

هدايت بدكاران

آدمي نمي تواند در برابر انحراف برادران ايماني خود سكوت كند و بي اعتنا بماند . رسم برادري ايجاب مي كند كه راه هدايت را به آنان نشان دهد و دست گيرشان باشد . متأسفانه برخي از مردم ، به آزار ديگران و گناه كاري سرگرمند و از اين بي راهه هم باز نمي گردند . نصيحت گران نبايد نااميد شوند ، بلكه تا آنجا كه ممكن است ، بايد از راه مستقيم يا غيرمستقيم ، به هدايت آنان بپردازند . يكي از اين روش ها ، برخوردهاي حساب شده انساني و نيكوكاري است كه مي تواند در روحيه آنها اثر مثبت نهد و آنها را دچار خجلت و شرمندگي كند ، به گونه اي كه در برابر انسان هاي نيكوكار و خوش برخورد ، خود را حقير و كوچك بدانند و تلاش كنند تا در راه مردان خدا گام بردارند . حضرت علي ( عليه السلام ) بنابر نقل شيعه و اهل سنت مي فرمايد :

وَ ازْجُرِ الْمُسِئَي بِفِعْلِ الْمُحسِنِ . ( 2 )

با كار نيك ، بدكار را از بدي باز دار .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 84 ؛ سجع الحمام ، ص 352 .

2 . همان ، ج 2 ، ص 183 ؛ كفاية الطالب ، ص 220 .


128


خويشتن داري از گناه

سفارش اول رهبران ديني به پيروانشان ، بهره مندي از تقوا و خويشتن داري است . زيباترين جامه آدمي ، پوشيدن لباس تقواست . اصولاً ارزش هر انساني به ميزان برخورداري او از تقواست . انسان بايد تلاش كند تا همواره اين لباس مقدس را پاكيزه نگه دارد و اگر آلودگي كوچكي در لباس خود ديد ، با جديت و فوريت تمام ، با آب شفابخش توبه ، آن را بشويد ؛ زيرا چنانچه آلودگي به تمام لباس سرايت كند ، جز شرمساري چيز ديگري نصيب انسان نخواهد شد . در پرتو تقوا و پرواپيشگي ، مي توان از آفت ها و آسيب هاي اخلاقي برحذر بود . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ تَعَرّي عَنْ لِباسِ التَّقْوي لَمْ يُسْتَتَرْ بِشَيْء مِنْ اَسْبابِ الدُّنْيا . ( 1 )

هر كس به جامه تقوا پوشيده نشود ، هيچ چيز از اسباب دنيا ، او را نمي پوشاند .

جايگاه دانش اندوزي

دانشمندان ، چراغ هاي فروزان زندگي بشري هستند . دانش به آدمي ، عزت و ارزش مي بخشد و دانشمند ، درهاي پيشرفت و تعالي را به روي آدميان مي گشايد . پيشرفت ها ، موفقيت ها ، خلاقيت ها و كشف ها تنها در سايه دانش دانشوران امكان پذير خواهد شد . دانشمندان پارسا با خدمات صادقانه خود ، نام نيكشان را بر كتيبه تاريخ مي نگارند . اصولا دانشمند به واسطه دانشش ، هميشه زنده و وجودش ، روشني بخش همگان است . در نبودش نيز مي توانند از آثار و بركات دانش او بهره مند شوند و اين به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 404 .


129


معناي برخوردار بودن از حيات ابدي است . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَلْعالِمُ حَيٌّ وَاِنْ كانَ مَيِّتاً . ( 1 )

دانشمند ، زنده است حتي اگر بميرد .

در سخني ديگر بنا بر نقل شيعه و اهل سنت چه زيبا مي فرمايد :

اَلْعُلَمَاءُ بَاقُون مَا بَقِيَ اَلْدَّهْرُ اَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ و اَمْثَالُهُمْ فِي اَلْقُلُوبِ مُوْجُودَةٌ . ( 2 )

تا روزگاران باقي است ، دانشمندان باقي هستند ، خود آنان با آنكه از ميان مردم رفته اند ، ولي ياد چهره هايشان در دل ها نقش بسته است .

تكيه بر ايمان

آدمي باايمان به ذاتي فناناپذير كه همواره او را در كنار خود و ياري گر خويش مي داند ، از هيچ قدرتي نمي هراسد و نيروي خود را مضاعف مي بيند . اساساً نمي توان تنها به مدد نيروي جسماني ، از پس همه مشكلات برآمد ؛ زيرا انسان هرقدر قوي باشد ، باز هم به پناه گاهي نياز دارد كه در سايه آن بتواند ادامه حيات دهد و به سوي خوش بختي حركت كند . اين تكيه گاه چيزي جز ايمان نيست ؛ چون هيچ چيز مانند ايمان نمي تواند حافظ و نگهبان درون و بيرون انسان باشد . ايمان در سختي ها و مشكلات ، پناه گاهي محكم است و همه اضطراب ها و نگراني ها را به آرامش بدل مي كند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 1 ، ص 291 .

2 . كنز العمال ، ج 10 ، ص 263 .


130


اَلإِيمانُ شَفِيعٌ مُنْجِحٌ . ( 1 )

ايمان ، شفيع نجات بخش است .

حضرت در كلامي ديگر بنا بر نقل شيعه و اهل سنت ، مي فرمايد :

اَلْاِيْمانُ مَعْرِفَةٌ بَالْقَلْبِ وَاَقْرَارٌ بِالْلِّسانِ وَعَمَلُ بِالْاَرْكانِ . ( 2 )

ايمان ، شناخت قلبي واقرار بازبان وعمل با اعضا و جوارح است .

پرهيز از شهرت طلبي

گم نامي و ناآشنايي ، وسيله اي براي راحت زيستن و آسوده بودن است . دراين حال ، فرد از تعريف و تمجيد ديگران به دور است و با خاطري آسوده به زندگي عادي خود مي پردازد . پس لازم نيست از بيم مراجعه ديگران ، پنهان كاري كند و با دغدغه و اضطراب ، ايام را به سر آورد . يكي از عوامل بدبختي انسان ها كه آنها را از مسائل اساسي زندگي باز مي دارد ، مشهور شدن در ميان مردم است . تا وقتي انسان شهرتي ندارد ، به راحتي مي تواند هرگونه كه بخواهد ، زندگي كند . در اين حال ، تصميم گيري هايش نيز از قدرت و استحكام بيشتري برخوردار است . برعكس ، شخصي كه شهرتي دارد ، تمركز فكر ندارد و در نتيجه ، دچار تزلزل رأي در تصميم گيري خواهد شد و اين وضع سبب مي شود آسايش خود را تا حدودي از دست بدهد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اِنَّ فِي الْخُمُولِ لَراحَةٌ . ( 3 )

در گمنامي ، گونه اي از آسايش هست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 1 ، ص 148 .

2 . سجع الحمام ، ص 138 .

3 . غرر الحكم ، ج 2 ، ص 337 .


131


سخاوتمندي

گذشتن از مال و بخشيدن آن به ديگران در راه خدا ، كار آساني نيست . تنها كساني از عهده اين مهم برمي آيند كه تعلق به مال را در خود از بين برده و لذت بخشش را چشيده باشند . رسيدن به درجات والا و محبوب خالق شدن ، شرايطي دارد . يكي از مهم ترين اسبابي كه مي تواند انسان را به درجات بالا برساند و او را در رديف انسان هاي شريف قرار دهد ، سخاوتمندي است . انسان سخاوتمند داراي روحي بزرگ و والاست . نشانه بزرگي روح او همان گذشت اوست . بي شك ، چنين كسي اگر روحيه گذشت نداشت ، هرگزنمي توانست از مال دنيابگذرد . به يقين ، سخاوتمندان در دنيا و آخرت از سعادتمندانند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

لا يَكْمُلُ الشَّرَفُ اِلاّ بِالسَّخاءِ وَالتَّواضُعِ . ( 1 )

بزرگواري جز با سخاوت و فروتني تكميل نمي شود .

در سخني ديگر بنا به نقل اهل سنت چنين سفارش مي كند :

اَلْقِ النَّاسَ عِنْدَ حَاجَتِهِمْ اِلَيْكَ بِالْبُشْرِ وَالتَّواضُعِ . ( 2 )

هرگاه مردم به تو نيازمندشدند ، با رويي گشاده و فروتني با آنان روبه رو شو .

خلق نيكو

خلق و خوي خوب سبب جذب دوستان بسيار خواهد شد و اين دوستان صميمي مي توانند در همه حال ياور آدمي باشند . اين خاصيت اخلاق خوب است كه انسان را بي اختيار جذب مي كند . اخلاق خوب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 6 ، ص 409 .

2 . سجع الحمام ، ص 300 .


132


مي تواند مايه نشاط و شادابي ديگران شود ، به گونه اي كه شيريني اين برخورد تا مدت ها در ذايقه شان باقي بماند و هميشه آرزو كنند كه با چنين افرادي برخوردهاي طولاني تري داشته باشند . امامان معصوم ما كه نمونه هاي عملي اخلاق نيكويند ، ديگران را نيز به اين مهم فراخوانده اند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

أَرْضَي النّاسِ مَنْ كانَتْ اَخْلاقُهُ رَضِيَّةً . ( 1 )

مطلوب ترين مردم كسي است كه اخلاقش نيكو باشد .

در سخني ديگر بنا به نقل اهل سنت مي فرمايد :

اَكْرَمُ اَلْاَدبِ حُسْنُ الْخُلْق . ( 2 )

اخلاق نيكو ، گرامي ترين ادب است .

عفت كلام

مردم در سخن گفتن با ديگران متفاوت هستند ؛ برخي به قدري مؤدبانه سخن مي گويند كه ديگران تحت تأثير قرار مي گيرند و دوست دارند با آنها هم سخن شوند . علي ( عليه السلام ) بنابر نقل اهل سنت مي فرمايد :

مَنْ عَذَّبَ لِسَانُهُ كَثُرَ اِخْوَانُهُ . ( 3 )

هر كسي كه خوش زبان باشد برادرانش زياد گردند .

در مقابل ، عده اي نيز چنان بددهن هستند كه حتي چنددقيقه هم نمي توان آنها را تحمل كرد . بي شك ، چنين رفتاري از تربيت خانوادگي سرچشمه مي گيرد و نشان دهنده ميزان ادب يا بي ادبي افراد است . چه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 2 ، ص 413 .

2 . مطلوب كل طالب ، ص 39 ، كلمه 80 .

3 . مطلوب كل طالب ، ص 6 ، كلمه 8 .


133


خوب است انسان گفتاري مؤدبانه داشته باشد و زبانش را به سخنان زشت آلوده نسازد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اِيّاكَ وَالْمُسْتَهْجَنَ مِنَ الْكَلامِ . ( 1 )

از گفتار زشت و زننده بپرهيزيد .

انفاق

انفاق و بخشش به ديگران ، ذخيره اي براي آدمي است ؛ چه اينكه هرگونه احساني پيش از اينكه به دست مستحقش داده شود ، ابتدا به خداوند تقديم مي شود و باقي مي ماند . از سوي ديگر ، صدقه ، مرگ انسان را به تأخير مي اندازد و از مرگ ناگهاني پيش گيري مي كند . صدقه ، لطفي است از جانب خداوند تا بلاها از انسان دور شود . اين حقيقت را بسياري از اوقات درك كرده و ديده ايم كه بر اثر اداي صدقه ، حوادث بد و ناگهاني از ما دور شده است . حضرت علي ( عليه السلام ) نيز مي فرمايد :

اَلصَّدَقَةُ تَقي مَصارِعَ السُّوءِ . ( 2 )

صدقه ، انسان را از حوادث بد نگاه مي دارد .

صدقه نه تنها در دفع بلا مؤثر است ، بلكه در جلب منفعت نيز نقش بسيار مؤثري دارد ، چنان كه آن حضرت در سخني ديگر بنا به نقل اهل سنت مي فرمايد :

تَسْتنزلُو الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ . ( 3 )

با دادن صدقه ، روزي را بر خود ببارانيد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ص 272 .

2 . همان ، ج 1 ، ص 391 .

3 . سجع الحمام ، ص 73 .


134


پرهيز از سخنان بي اساس

هر كه پرگويي مي كند ، خطايش نيز بسيار است . اين گونه افراد بدون تأمل هر سخني را بر زبان جاري مي كنند و متوجه پي آمدهاي آن نيستند و چه بسا كه ارج و قربشان نيز نزد ديگران از بين مي رود ؛ چه اينكه شخصيت آدمي زير زبان وي پنهان است . افراد پرگو بسيار و با آب و تاب زياد سخن مي گويند ، ولي حقيقت و صداقت در سخنانشان كمتر ديده مي شود ، آنها اگر سخن قابل عرضه و خوبي هم داشته باشند ، معمولا پذيرفته نمي شود . در مقابل ، برخي از مردم پيش از آنكه سخني بگويند ، فكر مي كنند يا با ديگران مشورت مي كنند و در سخنانشان مطالب غيرمنطقي و غيرواقعي كمتر ديده مي شود ، به گونه اي كه انسان مي تواند سخنان آنها را با اطمينان خاطر بپذيرد و براي ديگران نقل كند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ كَثُرَ باطِلُهُ لَمْ يُتَّبَعْ حَقُّهُ . ( 1 )

هر كس سخن باطلش بسيار باشد ، حرف حقش نيز پذيرفته نخواهد شد .

آن حضرت در سخن ديگر كه شيعه و اهل سنت نقل كرده اند ، مي فرمايد :

لا تَتَكَلَّمْ بِما يُرْدِيكَ وَلا مَا كَثِيرُهُ يَزْرِيْكَ . ( 2 )

سخني مگو كه كوچكت مي كند و از سخن زيادي نيز كه سبب خرده گيري بر تو مي شود ، مگو .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 1 ، ص 391 .

2 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 182 .


135


اعتماد نكردن به دشمنان

دشمنان انسان از ترفندهاي گوناگوني بهره مي گيرند . گاهي با نقاب دوستي و دل سوزي ، مكارانه ، احساس هم دردي مي كنند و انسان گرفتار دشمن فريب كار مي شود . در اين حال ، دشمن از راه دوستي پيش مي آيد و چنين وانمود مي كند كه از دوستان خيرخواه اوست . انسان خوش باور ممكن است تحت تأثير اين برخوردِ به ظاهر دوستانه قرار گيرد و به او اعتماد كند و بسياري از مسائل محرمانه خود را با او در ميان بگذارد . در اين صورت با مشكلاتي روبه رو خواهد شد و اين كار زيان هاي جبران ناپذيري خواهد داشت . حضرت علي ( عليه السلام ) در هشداري حكيمانه مي فرمايد :

لا تَأمَنْ عَدُوّاً وَاِن شَكَرَ . ( 1 )

به دشمن خود هرگز اعتماد نكن ، اگر چه تشكر كند .

چنين دشمناني از ديگر دشمنان خطرناك ترند ، زيرا با مكر و حيله و دوست نمايي وارد شده اند . بنا بر نقل اهل سنت از آن حضرت :

اَكْبَرُ الْاَعْدَاءِ اَخْفَاهُمْ مَكِيْدَةً . ( 2 )

بزرگ ترين دشمن آن است كه مكر و حيله اش مخفي تر است .

عفو ، بي بازگشت

عفو و گذشت از سيره معصومان ( عليهم السلام ) است . پيشوايان ديني جوان مردانه از خطاي ديگران مي گذشتند و هيچ گاه اين بخشايش را به رويشان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 6 ، ص 268 .

2 . مطلوب كل طالب ، ص 23 ، كلمه 44 .


136


نمي آوردند ، گويا فرد هرگز خطايي نكرده است . اين خلاف مروّت است كه ابتدا از خطاي ديگران بگذريم و آن گاه دوباره از حرف خود بازگرديم . با اين حال ، گاهي به كساني برمي خوريم كه كسي را بخشوده ، ولي پشيمان شده اند . اين كار از جوان مردي به دور است و نشان مي دهد كه در حقيقت ، چنين افرادي تنها تظاهر به گذشت مي كردند . حضرت علي ( عليه السلام ) در كلامي كه شيعه و اهل سنت نقل كرده اند مي فرمايد :

لا تَنْدَمَنَّ عَلي عَفْو وَلا تَبْهَجَنَّ بِعُقوُبَة . ( 1 )

هرگز از عفوي كه كرده اي ، پشيمان مشو و از تنبيه و عقوبتي هم كه كرده اي ، شادمان مشو .

نصيحت گريزي از دشمنان

نصيحت پذيري امري مطلوب و پسنديده است ، ولي بايد توجه داشت كه هيچ گاه از دشمن كه مصلحت انسان را نمي خواهد ، انتظار نصيحت نداشت . افراد بسياري بودند كه از سر بي احتياطي و بر اثر حسن نيت افراطي خود ، به دام دشمن افتادند و هرگز نتوانستند نجات يابند . دشمنان با نقاب دوستي و خيرخواهي ، آنان را گمراه مي سازند ، در حالي كه اگر با ديده ترديد به توصيه هاي آنان مي نگريستند و شتاب زده به رهنمود آنان عمل نمي كردند ، چنين پي آمدهاي جبران ناپذيري متوجه آنان نمي شد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

قَدْ جَهَلَ مَنِ اسْتَنْصَحَ اَعْدائَهُ . ( 2 )

هر كس از دشمن خود انتظار نصيحت داشته باشد ، گمراه است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ص 299 .

2 . همان ، ج 4 ، ص 473 .


137


و در سخني ديگر كه اهل سنت روايت كرده اند ، مي فرمايد :

اِسْتَشارَةُ اَلْاَعْدَاءِ مِنْ بَابِ اَلْخِذلانِ . ( 1 )

مشورت خواهي از دشمن سبب خواري است .

سكوت

خردمندان در برابر كساني كه سخن ناروا مي گويند ، روي برمي گردانند و كريمانه از كنارشان مي گذرند . برخي افراد سخناني مي گويند كه ارزش پاسخ گفتن ندارد و صرف كردن وقت براي پاسخ دادن به آن ، جز اتلاف وقت نتيجه ديگري ندارد و چه بسا انسان را از كارهاي مهم زندگي نيز بازدارد . بنابراين ، پاسخ گفتن به هر سخن ، سنجيده نيست ، بلكه بايد به كلامي پاسخ داد كه شايسته پاسخ گويي باشد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

رُبَّ كَلام جَوابُهُ السُّكوتُ . ( 2 )

چه بسا سخني كه پاسخش سكوت است .

و از آنجا كه گفته اند جواب ابلهان خاموشي است آن حضرت در سخن ديگر به روايت اهل سنت ، نزديك به همين سخن مي فرمايد :

اِنَّ مِنَ اَلْسُّكُوتِ مَا هُوَ اَبْلَغُ مِن الجَوَابِ . ( 3 )

برخي از سكوت ها ، از پاسخ گويي رساتر است .

مسئوليت پذيري

انسان به بركت تكليف و حس مسئوليت پذيري مي تواند نردبان تعالي را بپيمايد . يكي از عرصه هاي مسئوليت پذيري جامعه است . تنها در پرتو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سجع الحمام ، ص 71 .

2 . غررالحكم ، ج 4 ، ص 64 .

3 . سجع الحمام ، ص 118 .


138


احساس مسئوليت در برابر جامعه ، رعايت حقوق ديگران معنا مي يابد . بنابراين ، هر كس بايد به اندازه توان خود ، پاسخ گوي مسئوليت ها باشد . در اين ميان ، تناسب ميان انسان و مسئوليتش سبب مي شود كه كارها به خوبي پيش رود و انسان در كارهايش با اعتماد به نفس و انگيزه و موفقيت بيشتري حركت كند . اگر انسان به مسئوليتي متناسب با خود نپردازد و با شور و نشاط و انگيزه و وجدان كاري به مسئوليتش عمل نكند ، در اين صورت ، هم فرد آسيب مي بيند و هم نهادي كه در آن كار مي كند و جامعه دچار اختلال خواهد شد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

كُنْ مَشْغُولا بِما اَنْتَ عَنْهُ مَسْئُولٌ . ( 1 )

به آنچه نسبت به آن مسئوليت داري ، مشغول باش .

و در سخن ديگر مي فرمايد :

لا تَسْأَلْ عَمّا لَمْ يَكُنْ فَفِي الّذي قَدْ كانَ لَكَ شُغُلٌ . ( 2 )

از آنچه بر عهده تو نيست ، مپرس ؛ زيرا همان چيزهاي كه هست ، براي مشغول كردنت كافي است .

نصيحت پذيري

بعضي افراد ، نصيحت را با جان و دل مي پذيرند و از پنددهنده نيز قدرداني مي كنند ، ولي عده اي نه تنها سپاس گزاري نمي كنند ، بلكه در برابر پند و اندرز برمي آشوبند و اعتراض مي كنند . اين نوع برخورد برخاسته از خودخواهي و تكبر است و متكبر بر اثر غرور ، در آتش ناداني خواهد سوخت و هيچ اميدي به اصلاح و هدايت چنين افرادي نيست ؛ زيرا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سجع الحمام ، ص 118 .

2 . كفاية الطالب ، ص 234 .


139


انعطاف پذير نيستند . نرمش و انعطاف مي تواند آثار خوبي داشته باشد كه نمونه آن را در شربت اسكنجبين مي توان يافت . آدمي اگر از خود لجاجت نشان دهد ، هيچوقت طعم هدايت و تربيت را نخواهد چشيد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ خالَف النُّصْحَ هَلَكَ . ( 1 )

هر كس با نصيحت مخالفت كند ، نابود خواهد شد .

از نظر آن حضرت ، كسي اهل نجات است كه پندپذير باشد و بداند كه :

مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بشَّرَكَ . ( 2 )

آن كسي كه با پند ، تو را از كاري باز مي دارد ، همانند آن كس است كه به تو خبر خوش مي دهد .

پرهيز از پرسش مغرضانه

پرسش كردن ممكن است با انگيزه هاي مختلفي همراه باشد . گاهي براي اظهار فضل ، گاهي كوچك شمردن طرف مقابل و رسوايي علمي او و زماني هم براي اهداف ديگر . يكي از اين اهداف ، يادگيري است . پرسيدن اگر براي يادگيري باشد ، بسيار پسنديده است ؛ چون در فرهنگ اسلامي نيز به آن سفارش شده است . در مقابل ، پرسيدن اگر براي رسوا كردن و جاهل نشان دادن طرف مقابل باشد ، كاري ناجوان مردانه و غيرانساني است ؛ زيرا اين گونه پرسش ها تنها براي دگرآزاري است كه اسلام آن را ناپسند مي داند . حضرت علي ( عليه السلام ) بنا به نقل شيعه و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 153 .

2 . سجع الحمام ، ص 397 .


140


اهل سنت مي فرمايد :

اِذا سَأَلْتَ فَاسْأَلْ تَفَقُّهاً وَلا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً . ( 1 )

وقتي از كسي چيزي مي پرسي ، براي فهميدن باشد ، نه براي غرضورزي .

احترام به بزرگ سالان

كهن سالان در ميان خاندانشان ، بسان پيامبران در ميان امت ها هستند . هيچ گاه نبايد فراموش كنيم كه وظيفه انتقال فرهنگ گذشتگان و نسل هاي گذشته به ما بر دوش بزرگ سالان است . در واقع آنان حامل تجربه گران قدر گذشتگان هستند . بنابراين ، رواست كه نسبت به آنها بي اعتنا نباشيم و آنان را گرامي بداريم ؛ زيرا ناسپاسي و حرمت شكني نسبت به آنان را نه خدا مي پسندد و نه وجدان آگاه و فطرت آدمي . هيچ جواني ، كهن سالي را به خاطر پيري اش گرامي نمي دارد ، جز آنكه هنگام پيري خودش ، مورد لطف و محبت فرزندان خويش قرار مي گيرد . حضرت علي ( عليه السلام ) در اين باره مي فرمايد :

وَقِّروا كِبارَكُمْ يُوَقِّرُكُمْ صِغارُكُمْ . ( 2 )

بزرگ ترهايتان را گرامي بداريد تا كوچك ترها شما را گرامي بدارند .

اگر كسي به چنين اخلاق و آدابي پاي بند نباشد ، سزاي عملش را در همين دنيا نيز خواهد ديد ، چنان كه آن حضرت در سخني ديگر بنا بر نقل اهل سنت مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 3 ، ص 181 ؛ سجع الحمام ، ص 213 .

2 . غررالحكم ، ج 6 ، ص 223 .


141


اَذَا قَعَدْتَ وَاَنْتَ صَغيرٌ حَيْثُ تُحِبُّ قَعَدْتَ وَأَنتَ كَبيرٌ حَيْثُ تَكْرَهُ . ( 1 )

اگر هنگام كوچكي ، هر جا دلت خواست ، نشستي ( و آداب و احترام مجلسي و بزرگ تر را نگه نداشتي ) ، هنگامي كه بزرگ شدي ، تو را در جايي مي نشانند كه برايت خوشايند نيست .

خويشتن داري

خشم و غضب ، قدرت تفكر و تعقل را از انسان مي گيرد . روا نيست انسان در اين حالت رفتاري انجام دهد يا تصميمي بگيرد . چه بسيار كارهاي ويرانگر يا سخن هاي ناروا در اين حال از آدمي صادر مي شود كه پس از فروكش كردن خشم ، خود را سرزنش مي كند كه اي كاش اين كردار و گفتار را انجام نمي دادم . بايد توجه داشت كه هميشه ايام به كام انسان نيست و گاهي اوقات مسائلي پيش مي آيد كه ناراحت كننده است . در اين حال ، بايد با لختي درنگ و به كار بستن انديشه ، خود را كنترل كند . بديهي است چنين تأملي موجب كاهش تحريك عصبي مي شود و شخص خشمگين را از تصميم گيري هاي آني باز مي دارد . حضرت علي ( عليه السلام ) درباره خويشتن داري فرموده است :

اَلْحِلْمُ يُطْفِيءُ نارَ الْغَضَبِ وَالْحِدَّهُ تُؤْجِحُ اِحْراقَهُ . ( 2 )

خويشتن داري ، آتش خشم را خاموش مي كند و تندي ، شعله هاي خشم را شعلهور مي سازد .

در سخني ديگر كه شيعه و اهل سنت نقل كرده اند ، مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سجع الحمام ، ص 62 .

2 . غررالحكم ، ج 2 ، ص 123 .


142


اِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيمَاً فَتَحَلَّمْ فَاِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْم اِلّا اَوْ شَكَ اَنْ يَكُونَ مِنْهُم . ( 1 )

اگر خويشتن دار نيستي ، خود را به خويشتن داري وادار ، زيرا كم هستند كساني كه خود را به گروهي شبيه سازند مگر اينكه اميد مي رود از آنان گردند .

دوري از فريب كاران

شناخت افرادي كه ظاهر و باطن آنها با هم متفاوت است ، بسيار مشكل است ؛ چون به راحتي نمي توان از انگيزه ها و نيت آنان باخبر شد . براي شناخت افراد ، آگاهي و توجه بي سابقه آنان امري شايسته و لازم است . اعتماد كردن به سخن و ظاهر ديگران بدون دقت و واكاوي ، پي آمدهايي دارد . بعضي از افراد ، چهره خود را زير نقاب دوستي و دل سوزي پنهان مي كنند و از ترفندهاي مختلف براي فريب دادن مردم سود مي جويند . فريب كاران از راه نفاق و به شيوه هاي گوناگون ، حسن ظن مردم را به خود جلب مي كنند و آنها را تحت تأثير قرار مي دهند . مردم نيز به تصور اينكه آنها اشخاصي درخور اعتمادند ، مال و مقدسات خود را به آنها مي سپارند ، ولي به يك باره متوجه مي شوند كه دچار زيان هاي جبران ناپذيري شده اند . اينان دزداني اند كه چهره پليد خود را زير چتر نفاق و رياكاري پنهان مي كنند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَلْمُكَوِّرُ شَيْطانٌ فِي صُورَةِ اِنْسان . ( 2 )

فريب كار ، شيطاني است به صورت انسان .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كفاية الطالب ، ص 222 .

2 . غررالحكم ، ج 1 ، ص 381 .


143


آن حضرت در سخني ديگر كه اهل سنت نقل كرده اند يكي از راه هاي شناخت افراد فريب كار را چنين بيان كرده اند :

كَثْرَةُ الْوِفَاقِ نِفاقُ . ( 1 )

همراهي و موافقت بسيار نشانه نفاق است .

بنابراين هرگاه هر چيزي گفتي و طرف مقابل بدون تأمل و درنگ گفته هايت را تصديق نمود معلوم مي شود در پي فريب توست و به اصطلاح ريگي به كفش دارد .

پرهيز از شوخي بي جا

شوخي بي جا ، انسان را در ميان مردم سبك مي كند و از قدر و منزلتش مي كاهد . تجربه نشان مي دهد در بسياري از اوقات ، كساني كه زياد شوخي مي كنند ، كارشان به جنگ و جدال مي انجامد ؛ زيرا همه افراد تحمل هر نوع شوخي را ندارند . پس گاهي شوخي ممكن است مايه خشم شان شده و كار به جاهاي باريك بكشد . به طور كلي ، زياده روي در شوخي ، ابهت انسان را در هم مي شكند . اگر انسان بخواهد جايگاه اجتماعي خود را حفظ كند ، بايد از شوخي بي جا بپرهيزد . همچنين در شوخي نبايد از وسايل نامشروعي چون دروغ ، تحقير ، تمسخر ، افترا ، غيبت و مانند آن بهره گرفت . البته اخلاق خوش ، زبان شيرين ، برخورد مناسب و شاد كردن مؤمنان در اسلام پسنديده است ، ولي آزار و استهزاي ديگران ، ناپسند است و ناراحتي هاي فردي و اجتماعي را در پي دارد . مولاي موحدان بنا به نقل شيعه و اهل سنت مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مطلوب كل طالب ، ص 33 ، كلمه 68 .


144


ما مَزَحَ امْرَؤٌ مَزْحَةً اِلّا مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً . ( 1 )

هيچ كس شوخي بي جا نكند جز آنكه مقداري از عقل خويش را از دست بدهد .

دوري از تهمت

در قرآن و آموزه هاي پيشوايان دين ، پيروي از ظن و گمان و سوء ظن داشتن نسبت به ديگران نكوهش شده است .

چنان كه علي ( عليه السلام ) بنابر نقل اهل سنت مي فرمايد :

سُوءُ الظَّنِ يَدْوِيَ الْقُلُوبَ وَيَتّهِّمُ اَلْمَأْمُوْنَ وَيُوحشُ المُسْتَأْنسَ و يُغيِّرُ مَوَدَّةَ الْاِخْوَانِ . ( 2 )

بدگماني ، قلب ها را رنجور و معتمدان را بي اعتبار ، دوستان را پراكنده و دوستي برادران را به دشمني تبديل مي كند .

انسان نبايد با آبروي ديگران بازي كند و بي جهت به ديگران اتهام بزند . از نظر مذهب و وجدان انساني ، متهم كردن افراد به كار خلاف ، ناپسند است . آدمي تا دليل صددرصد يقيني نداشته باشد ، نبايد ديگران را به كار ناپسندي متهم كند . هر كس كه مي خواهد ديگري را به گناهي متهم كند ، اگر لحظه اي فكر كند و خود را به جاي او بگذارد ، كمتر جرئت خواهد كرد به چنين كاري دست بزند . چه بسا آنچه به ديگران نسبت مي دهد ، در آنها وجود نداشته باشد و آبروي ديگران بي جهت بريزد . هيچ گاه نمي توان « شنيده ها » را مانند « ديده ها » انگاشت و به زبان آورد و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صبحي صالح ، شرح نهج البلاغه ، كلمات 450 ؛ غررالحكم ، ج 6 ، ص 85 ؛ سجع الحمام ، ص 369 .

2 . سجع الحمام ، ص 215 .


145


مايه ريختن آبروي ديگران شد . بايد دانست كه آبروي رفته هيچ گاه به راحتي باز نمي گردد . انسان سال ها تلاش مي كند و نيكوكاري مي كند تا نزد ديگران ، محبوب شمرده مي شود . آن گاه شخصي با تهمت زدن به او تمام حيثيتش او را زير سؤال مي برد . به راستي ، حيثيت از دست رفته را چگونه مي توان احيا كرد ؟ ازاين رو ، اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

لا قِحَّةَ كَالْبَهْتِ . ( 1 )

هيچ بي شرمي ، همچون بهتان زدن نيست .

عهد و پيمان

از نظر اسلام ، پيمان شكني از ناپسندترين كارهاست . ازاين رو ، خداوند از مسلمانان مي خواهد كه در صورت پيمان بستن با دوست و دشمن ، بدان پاي بند باشند و تا زماني كه آنان نقض عهد نكرده اند ، در شكستن عهدها پيش قدم نباشند . بايد دانست كه يكي از صفات مؤمنان حقيقي آن است كه به وعده هاي خود وفا مي كنند . كساني كه به عهد خود پاي بند نيستند ، به تدريج ، اعتبار خود را در ميان مردم از دست مي دهند . در حقيقت ، احترام به پيمان ، احترام به شخصيت ديگران است و پيمان شكني نشانه نوعي بي نظمي و بي انضباطي در زندگي است . انسان بايد به وعده خود وفا كند ؛ زيرا وفاي به عهد از نشانه هاي ايمان است . امام علي ( عليه السلام ) بنابر نقل شيعه و اهل سنت درباره وفاي به عهد مي فرمايد :

إِعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتادِها . ( 2 )

در پيمان ها به وفاكنندگان پناه ببريد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 6 ، ص 349 .

2 . نهج البلاغه ، كلمه 155 ؛ كفاية الطالب ، ص 219 .


146


احترام به پدر و مادر

فرزند بايد بداند كه مادر او را به دنيا آورده ، پرورش داده و از شيره جانش به او غذا داده است . مادر هرگونه ناگواري و غم و غصه را به جان خريده است تا فرزندش سالم بماند . همچنين بايد بداند پدر ، ريشه و اصل اوست و درحقيقت ، كمال و شايستگي و موفقيت هايش را از وجود او بداند . در قاموس زندگي انسان ، كلمه اي مقدس تر از واژه پدر و مادر نيست . آنها ساليان دراز همه زندگي خود را با صفا و اخلاص به پاي فرزندانشان نثار كرده اند تا در اين زندگي پرتلاطم ، طعم تلخ درد و رنج را نچشند و از لذت هاي حلال زندگي بهره مند شوند . از هنگامي كه فرزندان چشم به جهان مي گشايند تا وقتي كه بالغ و مستقل مي شوند ، پدر و مادر هر روز با دلي نگران و چشماني مضطرب مراقب آنهايند تا مبادا حادثه تلخي براي آنان روي دهد و غبار غم بر چهره شان بنشيند . آيا سزاوار نيست فرزندان نيز در مقابل آنان سر تعظيم فرود آورند ؟

در قرآن كريم ، پس از اعتقاد به يگانگي خداوند ، نيكي به پدر و مادر از مسلمانان خواسته شده است . در فرهنگ اسلامي ، هيچ فرزندي حق ندارد حتي با كلمه اي مانند « اف » كه نشانه بي اعتنايي به والدين است ، آنان را برنجاند . ( 1 ) فرزند بايد پيروي و اطاعت از والدين را سرلوحه زندگي اش قرار دهد و اسباب خشنودي و رضاي آن دو را فراهم آورد . حضرت علي ( عليه السلام ) نيز مي فرمايد :

. . . فَحَقُّ الْوالِدِ عَلي الْوَلَدِ أَنْ يُطيعَهُ في كُلِّ شَيء إلاّ في مَعْصيَةِ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نساء : 36 ؛ اسراء : 23 .


147


اِللّهِ سُبْحانَهُ . ( 1 )

حق پدر بر فرزند اين است كه فرزند از وي در هر كاري به جز نافرماني خداي عزيز فرمان ببرد .

در سخني ديگر كه شيعه و اهل سنت روايت كرده اند ، مي فرمايد :

بِرُّ اَلْوَالِدَيْنِ مِنْ اَكْرَمِ الطّبائِعِ . ( 2 )

نيكي به پدر و مادر از كريمانه ترين طبيعت هاست .

خوش رفتاري در خانه

يكي از سجاياي نيك اخلاقي ، حسن خلق و خوش رفتاري ، در محيط خانه با افراد خانواده است . اگر برخورد كريمانه و فروتنانه با ديگران نيك و شايسته است ؛ در محيط خانه و در برابر زن و فرزند مطلوب تر است . متأسفانه برخي افراد ، تا هنگامي كه در بيرون از خانه هستند ، با خوشي و خوش رويي با ديگران و رفيقان برخورد مي كنند ، ولي وقتي به خانه مي آيند ، تمام خستگي ها و مشكلات بيرون از خانه را با خود به خانه مي آورند و در برخورد با افراد خانواده با عصبانيت و ترش رويي و بدخلقي برخورد مي كنند . آنان براي كارهاي بسيار بي اهميت و كوچك ، بهانه جويي مي كنند و به همه ناسزا مي گويند . گويي اين افراد اخلاق و ادب را تنها در محيط بيرون از خانه مي خواهند . اين افراد آن گونه كه بايد و شايد ، به زيور اخلاق آراسته نشده اند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

عَلَيْكَ بِلُزُومِ الْحَلالِ و حُسْنِ البِّرِ بِالْعِيالِ . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نهج البلاغه ، كلمات قصار ، ش 407 .

2 . دستور معالم الحكم ، ص 68 .

3 . غررالحكم ، ج 4 ، ص 294 .


148


بر تو باد دوري از حرام و نيكي نسبت به خانواده .

در سخني ديگر كه اهل سنت نقل كرده اند ، مي فرمايد :

لا يَكُنْ اَهْلُكَ اَشْقَيَ النَّاسِ بِكَ . ( 1 )

نبايد خانواده ات بدبخت ترين مردم برايت باشند .

شركت در نشست هاي علمي

دانش در دين مقدس اسلام جايگاه والايي دارد . يكي از مواردي كه مي تواند دانش انسان را افزون كند ، شركت در نشست هاي علمي است . در اين گونه نشست ها به يقين ، حاضران از بركت علمي و معنوي بي بهره نمي مانند . به راستي ، حيف نيست كه انسان در اين محافل آموزنده شركت نكند و به فيض دانش اندوزي دست نيابد ؟ بكوشيم تا مي توانيم از اين گونه نشست ها بهره مند شويم . چه بسا نشست هاي علمي گران سنگي كه به دليل استقبال نكردن افراد ، به تعطيلي كشيده شده و آن گونه كه بايد و شايد ، از آنها استفاده نشده است . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَجالِسُ الْعِلْمِ غَنِيمَةٌ . ( 2 )

شركت در نشست هاي علمي را بايد غنيمت شمرد .

به همين جهت ، آن حضرت ، مردم را به پرسش فرا خوانده است و مي فرمايد :

اَلْعِلْمُ خَزَائِنُ وَمِفْتَاحُها اَلْسُّؤَالُ فَاْسْأَلُوا يَرْحَمُكُمُ اللهُ فَاِنَّهُ يُؤْجَرُ اَرَبَعةٌ اَلْسَّائِلُ وَالْمُعَلِّمُ وَالْمُسْتَمِعُ وَالسَّامِعُ وَالْمُحِبّ لَهُم . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سجع الحمام ، ص 239 .

2 . غرر الحكم ، ج 6 ، ص 126 .

3 . كنز العمال ، ج 10 ، ص 130 .


149


علم ، رازي است كه كليد آن ، پرسش است . پس پرسش كنيد . رحمت خدا بر شما باد ، زيرا در پرسش كردن ، چهار كس پاداش مي برد ؛ پرسنده ، معلم ، شنونده و كسي كه به كوشش برسد و آنان را دوست داشته باشد .

نشر دانش

اگر دانش مفيد و سودمند ترويج نشود و به ديگران منتقل نشود ، سودي نخواهد داشت و جامعه از آن بهره اي نخواهد برد . عالمان وظيفه دارند آنچه را مي دانند ، به ديگران هم برسانند ، همچنان كه خود زماني هيچ نمي دانستند و از ديگران دانش آموخته اند . در آموزه هاي اسلامي ، زكات دانش ، نشر و انتقال آن به ديگران دانسته شده است . بنابراين ، وظيفه هر دانايي است كه آموخته هاي خود را به ديگران بياموزد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

زَكاةُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ . ( 1 )

زكات دانش ، منتشر كردن آن است .

و چنين كاري نه تنها از علم نمي كاهد بلكه حضرت در كلامي ديگر كه شيعه و اهل سنت نقل نموده اند مي فرمايد :

اَلْعِلْمُ يَزْكُوْا عَلَي اَلْعَمَلِ وَالاَمْلاكَ تَنْقُصُهُ اَلْنَّفَقَةُ . ( 2 )

علم با عمل و آموختن به ديگران خالص تر مي شود ولي خرج نمودن مال آن را كم مي نمايد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 4 ، ص 104 .

2 . كنز العمال ، ج 10 ، ص 263 .


| شناسه مطلب: 77713