بخش 8

هم نشینی با بدان غشّ در معامله چاپلوسی شهادت دروغ بخلورزی زیاده روی در توبیخ زیاده گویی خوش حالی از شکست دیگران بدگمانی شرم بی جا آرزوی مرگ دیگران بالاترین عیب چاه کندن برای دیگران تغافل دشمنی با مردم دروغ بستن به بزرگان کتاب نامه


175


بخش مهمي از عمرشان ، بدون آنكه بهره اي گرفته باشند ، گذشته است . البته منظور از اين سخن آن نيست كه معاشرت به كلي ترك شود ، بلكه هدف ، محدود كردن دوستي ها و رعايت حد و مرزهاست . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

قِلَّةُ الْخِلْطَةِ تَصُونُ الدّينَ وَتُرِيحُ مِنْ مُقارَنَةِ الاَْشْرارِ . ( 1 )

كمي هم نشيني با ديگران ، دين را حفظ مي كند و شخص را از نزديكي به بدان آسوده مي سازد .

در سخني ديگر ، ضابطه اي كلي براي انتخاب هم نشيني بيان كرده است تا از آسيب هاي هم نشيني كاسته شود . بنا بر نقل اهل سنت از آن حضرت :

مَنْ خَالَطَ الْعَلَمْاءَ وُقِّرَ وَمَنْ خَالَطَ الْاَنْزَالَ حُقِّرَ . ( 2 )

كسي كه با عالمان هم نشين گردد ، بزرگ داشته شود و كسي كه با افراد پست هم نشين گردد ، حقير مي شود .

هم نشيني با بدان

همان طور كه انسان بر اثر نزديكي با گل و گلاب بوي خوش مي گيرد ، خلقوخوي او نيز بر اثر هم نشيني با دوستان اثر خوب يا بد مي پذيرد . ازاين رو ، در اسلام به انتخاب دوست و هم نشين خوب بسيار سفارش شده است . برخي از مردم با بدان معاشرت مي كنند و چون چهره واقعي آنان را خوب نمي شناسند ، ادعا مي كنند كه اين معاشرت ها از آن روست كه آنها را نسبت به وظايف ديني و اخلاقي شان آشنا سازند . آنان معمولا در اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 4 ، ص 506 .

2 . سجع الحمام ، ص 399 .


176


كار نه تنها موفقيتي به دست نمي آورند ، بلكه خود نيز به همان فساد اخلاقي دچار مي شوند . ازاين رو ، كساني كه به پايداري ايمان خود اعتماد ندارند ، نبايد به بهانه هدايت افراد فاسدالاخلاق با آنها طرح دوستي بريزند ؛ زيرا ممكن است دزدان دين و ايمان ، گوهر شرف از كفشان بربايند . امام علي ( عليه السلام ) نسبت به هم نشيني با اين افراد چنين هشدار مي دهد :

جَلِيسُ الشَّرِّ نِقْمةٌ . ( 1 )

هم نشين بد ، مايه عذاب است .

در سخن زيباي ديگري كه اهل سنت از آن حضرت نقل كرده اند ، مي فرمايد :

لا تَصْحَبْ الشَّرِيْرَ فَاِنَّ طَبْعَكَ يَسْرِقُ مِنْ طَبْعِهِ وَأَنْتَ لا تَعْلَمْ . ( 2 )

با افراد بد هم نشين مشو ؛ زيرا طبيعت تو از طبيعت او مي دزدد بدون آنكه خود آگاه شوي .

غشّ در معامله

داد و ستد از ضرورت هاي زندگي دنيايي است . در اين راستا ، با خدمت رساني و تأمين نيازهاي زندگي مردم به قصد قربت مي توان وسيله تعالي و تكامل خويش را فراهم ساخت ، به شرطي كه هدف و مقصد گم نشود . متأسفانه برخي انسان هاي سست ايمان ، به نامِ كسب و كار و داد و ستد ، به شكل هاي مختلف ، مردم را فريب مي دهند و از راه نامشروع ، كيسه هاي خود را پر مي كنند و خوش حالند كه مالي انباشته اند ، غافل از اينكه با چنين كارهايي هر چه بيشتر از شرف و انسانيت دور مي شوند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 3 ، ص 356 .

2 . سجع الحمام ، ص 303 .


177


اينان دزداني نقاب دارند كه در پوشش كسب و كار ، چهره اصلي خود را پنهان كرده اند . آنان فراموش كرده اند كه در جامعه اسلامي ، همه با هم برادرند و متاع دنيا ناپايدار است و اين نوع مال اندوزي ، پايان خوشي ندارد و هيچ مالي را نمي توانند به جهان باقي ببرند . مگر نه اينكه ثروت و دارايي تنها تا سرمنزل تاريك اول در اين سفر طولاني و جاويد با ما همراه هستند . پس چرا با هدف خدمت به مردم ، به كسب خود رنگ الهي نزنيم و با اين صبغه خدايي ، نام نيك از خود بر جا نگذاريم . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

شَرُّ النّاسِ مَنْ يَغُشُّ النّاسَ . ( 1 )

بدترين مردم كسي است كه مردم را فريب دهد .

در سخن ديگري مي فرمايد :

اَلْمُؤْمِنُ اَخُو الْمُؤْمِنِ فَلا يَغُشُّهُ وَلا يَعِيْبُه . ( 2 )

مؤمن برادر مؤمن است . بدين جهت برادرش را فريب نمي دهد و بر او عيب نمي نهد .

چاپلوسي

چاپلوسي براي به دست آوردن موقعيتي نزد افراد صاحب منزلت يا به دست آوردن مالي از افراد ثروتمند صورت مي پذيرد . چاپلوسي معمولا از حرص و طمع سرچشمه مي گيرد و انسان به طمع مال به اين كار دست مي زند تا خود را به صاحبان مال نزديك سازد . چاپلوسي از قدر و منزلت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غرر الحكم ، ج 2 ، ص 164 .

2 . دستور معالم الحكم ، ص 64 .


178


انسان مي كاهد و او را در نگاه ديگران سبك مي كند . در حقيقت ، چاپلوس روحي كوچك و همتي پست دارد و براي حيثيت انساني خود هيچ ارزشي قائل نيست . ممكن است چاپلوس به ظاهر مورد احترام ديگران باشد ، ولي همه مي دانند كه حيثيت انساني خود را به بهاي اندكي فروخته است و به او با ديده حقارت مي نگرند . انسان با ايمان كه خداوند را مالك حقيقي جهان مي داند و معتقد است آدمي تنها با اراده الهي مي تواند اوج بگيرد ، هيچ گاه خود را به افرادي كه توانايي هاي مالي و موقعيتي آنان زودگذر است ، نزديك نمي سازد . چنين انساني هرگز رويه چاپلوسان دنياگرا را در پيش نمي گيرد ؛ همان هايي كه حضرت علي ( عليه السلام ) به شدت آنان را نكوهش مي كند و مي فرمايد :

اِيّاكَ وَالْمَلَقَ فَاِنَّ الْمَلَقَ لَيْسَ مِنْ خَلائِقِ الاِْيمانِ . ( 1 )

از چاپلوسي بپرهيز ؛ كه چاپلوسي ، روش مردم باايمان نيست .

حضرت علي ( عليه السلام ) بنا بر نقل اهل سنت مي فرمايد :

مَنْ جَلَسَ فِي ظِلِّ الْمَلَقَ لَمْ يَسْتَقِرَّ بِهِ مَوْضِعُهِ لِكِثْرَةِ تَنَقُّلِهِ و تَصَرُّفِهِ مَعَ الْطِّبَاعِ وَعَرَفَهُ النّاسُ بَالْخَدِيعَةِ . ( 2 )

كسي كه در سايه چاپلوسي ، بنشيند جايگاه خود را استقرار نخواهد بخشيد به جهت آنكه براي خوشايند ديگران به طور مكرر از اين رو به آن رو مي شود و مردم وي را فريب كار خواهند شناخت ( و به او اعتماد نخواهند كرد ) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 2 ، ص 304 .

2 . سجع الحمام ، ص 397 .


179


شهادت دروغ

هيچ چيز در دنيا مانند دروغ و شهادت ناروا ، زشت و ناپسند نيست . سفارش جدي پيشوايان دين براي تزكيه و تهذيب ، در پيش گرفتن راستي و صداقت است . آنان راست گويي را مايه نجات آدمي مي دانند و معتقدند انسان مؤمن نبايد هيچ گاه خود را به زشتي دروغ بيالايد . با اين حال مي بينيم كساني كه جز به منافع مادي نمي انديشند ، بسياري از اوقات با شهادت هاي دروغين به پاي مال كردن حق ديگران مي پردازند . آنها در اين راه ، آشنا و بيگانه نمي شناسند و هرجا كه منافع مادي شان ايجاب كند ، به سادگي ، شهادت ناحق مي دهند ، بدون آنكه دچار عذاب وجدان شوند . يك روز به نفع شما شهادت مي دهند و فردا به زيان شما ؛ تا سنگيني كفه ترازو به كدام سو باشد . بايد از اين افراد دورو و دسيسه هايشان همواره بر حذر بود كه حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ شَهِدَ لَكَ بِالْباطِلِ شَهِدَ عَلَيْكَ بِمِثْلِهِ . ( 1 )

هر كس به سود تو شهادت باطل دهد ، به زيان تو نيز چنين خواهد كرد .

زيرا اين گونه انسان ها نه به دين پاي بندند تا از چنين كاري دوري كنند و نه به اصول انساني آن حضرت به نقل اهل سنت مي فرمايد :

لا مُرُوَّةَ لِلكَذُوبِ . ( 2 )

دروغ گو جوان مردي ندارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 452 .

2 . مطلوب كل طالب ، ص 13 ، كلمه 24 .


180


بخلورزي

كريمان و بخشندگان افزون بر اينكه نزد ديگران بزرگوارند ، در درون خود نيز احساس آرامش و آسايش دارند ، ولي انسان هاي خسيس هماره در رنج و عذاب هستند و از نظر معنوي هم جزو عقب افتادگان كاروان انسانيتند . به همين دليل ، دل بستن بيش از اندازه به مال دنيا نشانه پست همتي است ؛ چون كسي كه همت عالي داشته باشد ، مقام خود را بالاتر از آن مي داند كه قدرت دل كندن از مال و دارايي را نداشته باشد . البته ولخرجي هم كار ناپسندي است ؛ چون مال در حقيقت امانتي است كه خداوند به انسان سپرده است تا آن را براي برآوردن نيازهاي زندگي خود يا ديگران مصرف كند . كسي كه اين امانت را بيهوده صرف مي كند ، به امانت الهي خيانت كرده است . به راستي ، چگونه انساني مي تواند به خود بقبولاند پس از آنكه سختي ها و مشكلات را بر خود هموار ساخته و مالي اندوخته است ، از هزينه كردن دارايي براي خود ، فرزندانش و برادران ديني اش كوتاهي كند . كسي كه ثروت خود را وسيله اي براي گشودن درهاي بهشت قرار مي دهد و با عقل و تدبير برنامه ريزي درست و آن را در اختيار ديگران قرار مي دهد ، بي شك ، مورد توجه خداوند و محبوب خلق خواهد بود .

امام علي ( عليه السلام ) در نكوهش اين خصلت مي فرمايد :

اَبْخَلُ النّاسِ مَنْ بَخِلَ عَلي نَفْسِهِ بِمالِهِ وَخَلَفَهُ لِوُرّاثِهِ . ( 1 )

خسيس ترين مردم كسي است كه از مصرف مال براي خودش دريغ كند و مالش براي وارثان بماند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 2 ، ص 449 .


181


در سخن زيباي ديگر بنا به نقل اهل سنت مي فرمايد :

بَشِّرْ مَالَ اَلْبَخِيلِ بِحَادِث اَوْ وَارِث . ( 1 )

به بخيل بشارت ده كه مالش را يا حوادث ببرد يا نصيب وارث شود .

زياده روي در توبيخ

يكي از روش هاي تربيتي ، ارشاد و راهنمايي با زباني نرم و ملايم است . هيچ انساني دوست ندارد پيوسته مورد نكوهش ديگران قرار گيرد ، ولي اگر اين راهنمايي ها غيرمستقيم ارايه شود ، خواهد پذيرفت . متأسفانه گاهي افرادي به بهانه اينكه مي خواهند شخصي را نصيحت و اصلاح كنند ، به سرزنش او مي پردازند و در اين كار افراط مي كنند . بي شك ، چنين توبيخ هايي ، نه تنها جنبه تربيتي و سازنده ندارد ، بلكه در طرف مقابل عقده و ناراحتي ايجاد مي كند و سبب مي شود نسبت به گوينده احساس لجاجت و دشمني هم پيدا كند . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَلاِْفْراطُ فِي الْمَلامَةِ يَشُبُّ نارَ الْلِّجاجَةِ . ( 2 )

زياده روي كردن در سرزنش موجب برافروخته شدن آتش لجاجت مي شود .

در سخني ديگر كه اهل سنت روايت كرده اند ، در اين باره مي فرمايد :

إذا عاتَبْتَ اَلْحَدَثَ فَاتْرُكْ لَهُ مَوْضِعَاً مِنْ ذَنْبِهِ لِئَلاّ يَحْمِلَهُ اَلْاِحْرَاجُ عَلَي اَلْمَكَابَرَةِ .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مطلوب كل طالب ، ص 7 ، كلمه 10 .

2 . غررالحكم ، ج 2 ، ص 43 .


182


هنگامي كه نوجوان را ملامت مي كني ، گريزگاهي براي توجيه كار خطايش بازگذار تا در تنگنا نيفتد و به ستيزه جويي نپردازد .

زياده گويي

كم گويي و گزيده گويي نشانه حكمت است . زياده روي در هر كاري ناپسند است و در سخن گفتن محسوس تر است . انسان هاي زياده گو به تدريج موقعيت و اعتبار خود را از دست مي دهند و اين كار سبب مي شود اطرافيان از او فاصله بگيرند . البته انسان ها هميشه به هم صحبت نياز دارند و بايد با سخن گفتن به آرامش برسند . قدرت بيان ، نعمتِ ارزشمندي است كه خداوند آن را در ميان موجودات به اشرف مخلوقات عنايت فرموده است . در پرتو سخنان آموزنده ، انتقال تجربه صورت مي گيرد . هنگام صحبت كردن با ديگران تلاش كنيد ، گفتارتان ملال آور نباشد . از تكرار مطالب بپرهيزيد و طرف مقابل را مجبور به شنيدن سخنانتان نكنيد . هيچ گاه جانب اعتدال را از دست ندهيد و به اندازه و آرام سخن بگوييد تا براي ديگران نيز لذت بخش و شادي آفرين باشد . اين كار پايه هاي دوستي و هم نشيني را تحكيم مي كند . حضرت علي ( عليه السلام ) در سخني آموزنده مي فرمايد :

كَثِرَةُ الكَلامِ يُمِلُّ الإخوان . ( 1 )

زياده گويي ، دوستان را خسته مي كند .

ازاين رو ، بهتر است يا انسان كم گويي كند و اگر سخن نيك نمي تواند بگويد ، سكوت كند كه حضرت در كلامي ديگر كه اهل سنت و شيعه نقل كرده اند ، مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم .


183


اَلْصُّمْتُ خَيْرٌ مِنَ الْكَلامِ فِي غَيْرِ مَنْفَعَة . ( 1 )

سكوت نيكوتر است از سخني كه در آن سودي نيست .

خوش حالي از شكست ديگران

شايسته نيست كه انسان از شكست ديگران خشنود شود . حتي اگر با ديگري اختلاف دارد ، نبايد از شكست و گرفتاري آنان اظهار رضايت كند ؛ انسان مؤمن حتي براي نجات جان مخالفان خود ، جانش را به خطر مي اندازد . او نه تنها از سقوط مخالفان دل شاد نمي شود ، بلكه برعكس به كمك آنها نيز مي شتابد . شايسته نيست در دنيايي كه هيچ كس از فرداي خويش باخبر نيست ، از فرو افتادن و شكست خوردن ديگران مغرور و شادمان شود . حضرت علي ( عليه السلام ) بنابر نقل شيعه و اهل سنت مي فرمايد :

لا تَفْرَحَنَّ بِسَقْطَةِ غَيْرِكَ فَاِنَّكَ لا تَدْري ما يُحْدِثُ بِكَ الزَّمانُ . ( 2 )

از زمين خوردن كسي خوش حال مباش ؛ زيرا نمي داني روزگار چه بر سرت خواهد آورد .

بدگماني

انساني كه از تعادل روحي و رواني برخوردار است ، نسبت به ديگران بدبيني و خوش بيني افراطي ندارد ، بلكه با ديگران آن گونه كه هستند ، برخورد مي كند . در مقابل ، برخي از مردم به بيماري بدگماني دچارند ، به گونه اي كه با بدگماني به همه چيز مي نگرند . اين افراد حتي گاهي به نزديك ترين اعضاي خانواده خود نيز بدگمان هستند و به بهانه هاي بيهوده با ديگران درگير مي شوند . نقطه مقابل اين امر ، خوش بيني بيش از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 176 .

2 . غررالحكم ، ج 6 ، ص 290 ؛ سجع الحمام ، ص 308 .


184


اندازه است كه آن هم درست نيست و شايد زيان هاي ناشي از آن از زيان بدبيني كمتر نباشد . انسان متعادل بايد افزون بر پرهيز از بدبيني افراطي ، مراقب زيان هاي خوش بيني زياد هم باشد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ لَمْ يَحْسُنْ ظَنُّهُ اِسْتَوْحَشَ مِنْ كُلّ اَحَد . ( 1 )

هر كس كه گمانش نيكو نباشد [ بدگمان باشد ] ، از همه كس هراس دارد .

حضرت در كلامي ديگر كه شيعه و اهل سنت نقل كرده اند ، مي فرمايد :

قَارِنْ اَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ وَبَايِنْ اَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ مِنْهُمْ وَلا تَغْلِبَنِّ عَلَيْكَ سُوْءُ اَلظَّنِّ . ( 2 )

به نيكوكاران نزديك شو تا از آنان گردي و از بدكاران دور شو تا از آنان جدا گردي ، ولي درباره ديگران بدگماني بر تو چيره نشود .

شرم بي جا

حيا از ويژگي هاي اخلاقي اهل ايمان و عاملي براي دور نگه داشتن آدمي از آتش دوزخ به شمار مي رود . بنابراين ، بايد تا آنجا كه مي توانيم ، خود را به زيور حيا آراسته سازيم . گاهي اوقات انسان در موقعيتي قرار مي گيرد كه بايد از حقوق خود دفاع كند يا با دادن تذكري ، ديگران را از كارهاي ناشايست بازدارد . با اين حال ، توانايي اين كار را ندارد و آن را به حساب شرم و حياي خود مي گذارد ، در حالي كه حيا با شرم بي جا تفاوت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 6 ، ص 290 .

2 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 177 ؛ نهج البلاغه ، نامه 31 .


185


دارد . شرم بي جا ، نشانه ضعف روح است و حيا ، نشانه بزرگي و عظمت روح و اين دو هيچ ارتباطي با يكديگر ندارند . بنابراين ، كسي كه از مردم شرم مي كند و بر اثر آن از حقوق مشروع خود محروم مي ماند ، بايد اين كار را به حساب ناتواني بگذارد ، نه حيا . امام علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنِ اسْتَحْيي مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ فَهُوَ أَحْمَقُ . ( 1 )

هر كس از گفتن حق شرم ورزد ، احمق است .

حضرت در سخني بنا بر نقل اهل سنت مي فرمايد :

آفَةُ الْحَياءِ اَلْضَّعْفِ . ( 2 )

آفت حيا ، ناتواني است .

آرزوي مرگ ديگران

ممكن است انسان در زندگي اجتماعي با ديگران اختلاف پيدا كند و گاهي زيان هاي جسمي يا مالي نيز متوجه او شود . بعضي ها وقتي با كسي اختلاف پيدا مي كنند ، براي آنكه عقده دل خود را خالي كنند ، براي ديگري آرزوي مرگ مي كنند و او را مورد لعن و نفرين قرار مي دهند كه عادت بسيار زشتي است . اين افراد داراي روحيه انتقام جويي اند ، تا اندازه اي كه حاضرند براي شادي خود ، جان و مال ديگران نابود شود . اين در حالي است كه انسان مؤمن هرگز حاضر نيست شاهد مرگ و نابودي ديگران باشد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

شَرُّ النّاسِ مَنْ يَبْتَغيِ الْغَوائِلَ لِلنّاسِ . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 5 ، ص 339 .

2 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 206 .

3 . غررالحكم ، ج 4 ، ص 176 .


186


بدترين مردم كسي است كه براي مردم آرزوي مرگ و گرفتاري كند .

در كلامي ديگر كه شيعه و اهل سنت از آن حضرت روايت كرده اند ، مي فرمايد :

اَحْبِبْ لِلنَّاسِ اَلْخَيْرَ فِاِنَّ هذِهِ مِنْ اَخْلاقِ الرَّفِيعَةِ . ( 1 )

نيكي و خوبي را براي مردم دوست بدار كه چنين خلقي از برترين اخلاق هاست .

بالاترين عيب

بي شك ، هر انساني كم و بيش عيب هايي دارد . برخي عيب هاي خود را مي بينند و اميدوارند كه آنها را به تدريج برطرف كنند و برخي ديگر نه تنها عيب شان را نمي بينند ، بلكه با تقديس خود ، عيب شان را به ديگران نسبت مي دهند . اين كار از دو جهت آفت زاست . اول اينكه وقتي به وجود عيب در خويش معترف نباشيم ، چگونه مي توانيم در پي اصلاح آن برآييم . پس از اين نظر ، آن عيب همواره با ما خواهد بود . ديگر اينكه با فرافكني ، ديگران را به عيبي متهم مي كنيم كه هرگز در آنان نيست و تنها به پندار خود به آنان نسبت ناروا داده ايم . امام علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

اَكْبَرُ الْعَيْبِ اَنْ تَعِيبَ غَيْرَكَ بِما هُوَ فِيكَ .

بزرگ ترين عيب اين است كه عيبي را كه در تو هست ، به ديگران نسبت دهي .

چاه كندن براي ديگران

در آموزه هاي روايي اسلام آمده است كه هر آنچه را براي خود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 178 .


187


مي پسندي ، براي ديگران نيز بخواه . اين آموزه از مؤمنان مي خواهد كه براي ديگران جز خير و صلاح نخواهند و در دعاهاي خود نيز از خداوند خير و خوبي را براي آنان بخواهند . با وجود اين ، برخي افراد بر اثر بدآموزي ها يا احساس حسادت و در پي برخي عقده ها ، همواره تلاش مي كنند كه براي ديگران مشكلاتي به وجود آورند . ممكن است كسي بدون هيچ سابقه دشمني و فقط براي لذت بردن به اين كار غيرانساني دست بزند . بدون شك ، چنين افرادي اگر هر چه زودتر به اصلاح خويش نپردازند ، كارشان به جاي خطرناكي خواهد كشيد . حضرت علي ( عليه السلام ) بنا به نقل شيعه و اهل سنت مي فرمايد :

مَنْ حَفَرَ لِاَخيهِ الْمُؤْمِنِ بِئْراً اُوقِعَ فِيها . ( 1 )

هر كس براي برادر مؤمن خود چاهي بكند ، خود در آن خواهد افتاد .

تغافل

برخي افراد در مقابل هر كاري ، واكنش تندي نشان مي دهند و با اين كار ، فكر و روح خود را درگير و زندگي را بر خود و اطرافيانشان دشوار مي سازند . اينان از كاه ، كوه مي سازند و كار را از آنچه هست ، بدتر و پيچيده تر مي كنند ، به گونه اي كه گره هايي در زندگي شان ايجاد مي شود كه ديگر به راحتي قابل گشودن نيست . ممكن است شخصي از روي ناداني ، سخن ناروايي به شما بگويد و تلاش كند براي رسيدن به مقاصد نامطلوبش ، با شما درگير شود . در چنين مواردي ، مصلحت ايجاب مي كند كه سخن او را نشنيده بگيريد تا جلوي شرارت او گرفته شود و از شرش در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ص 369 ؛ سجع الحمام ، ص 398 .


188


امان بمانيد . قرار نيست كه انسان در مقابل همه چيز واكنش نشان دهد ؛ زيرا بسياري از امور از قدرت آدمي خارجند . تغافل در امور روزانه ، در برخي شرايطي بسيار ضروري است . چه بسا اگر انسان چنين نكند ، زيان هاي جبران ناپذيري برايش به بار خواهد آمد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

مَنْ لَمْ يَتَغافَلْ وَلا يَغُضُّ عَنْ كَثِير مِنَ الْاُمُورِ تَنَقَّصَتْ عِيشَتُهُ . ( 1 )

هر كس تغافل نكند و از بسياري از آنچه مي بيند ، چشم نپوشد ، در زندگي راحتي نمي بيند .

اما اگر در برابر گفته افراد نادان انسان تغافل بورزد و با حلم و بردباري روبه رو گردد مردم حق را به جانب او خواهند دانست و شخص نادان را سرزنش خواهند نمود . همچنانه علي ( عليه السلام ) در سخني كه اهل سنت روايت نموده اند مي فرمايد :

بِالْحِلْمَ عَنْ السَّفِيهِ تَكثِرُ اَلْاَنْصَارُ عَلَيْهِ . ( 2 )

با بردباري در مقابل افراد نادان ياران بر عليه او زياد خواهند شد .

دشمني با مردم

برقراري ارتباط صميمي و نزديك با مردم ، يكي از رمزهاي موفقيت آدمي است . خداوند كريم در قرآن به پيامبرش فرمان مي دهد كه بال عطوفتت را زير پاي پيروانت بگستران . ( 3 ) به طور كلي ، جاذبه شخصيتي هر كس ، تا حد زيادي مرهون رفتار محبت آميز او با مردم و رعايت ارزش و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ص 455 .

2 . سجع الحمام ، ص 448 .

3 . نك ، صافات : 181 .


189


كرامت انسان هاست . بنابراين ، از راه هاي نفوذ در قلب مردم ، داشتن رفتار دوستانه و محبت آميز است . در مقابل ، دشمني با مردم سبب دوري و بدبيني و گريزان شدن مردم از اطراف انسان مي شود . انسان در روابط اجتماعي خود به دوستان قابل اعتماد و باايمان نياز دارد . اگر در پي دشمني با آنها برآيد ، به تدريج ، رشته محبت ها مي گسلد و مردم از پيرامون او پراكنده مي شوند . هر كسي به دوستي دل سوز و راهنمايي مهربان نياز دارد . كينه توزي سبب مي شود كه انسان ، ياران دل سوز و راهنمايان راه آشنا را از دست بدهد و در وادي گمراهي و تاريكي گام بردارد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

رَأْسُ الْجَهْلِ مُعاداةُ النّاسِ . ( 1 )

دشمني با مردم رأس گمراهي است .

نشانه كينه نداشتن چند امر است كه حضرت در سخني ديگر كه اهل سنت روايت كرده اند بيان كرده :

اَعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ ، اَكْرِمْ مَنْ اَهَانَكَ اَحْسِنْ اِلي مَنْ اَسَاءَ اِلَيْكَ . ( 2 )

كسي كه به تو ستم نموده ببخش و آن كسي كه به تو توهين نموده گرامي بدار و نسبت به كسي كه به تو بدي نموده نيكي كن ، ( اگر كسي چنين باشد از كينه بدور بوده محبوب مردم مي شود ) .

دروغ بستن به بزرگان

دروغ ، خانه دل انسان را سياه مي كند و سبب وارونه ساختن حقايق مي شود . دروغ گويي در هر شكل آن منفور و مغضوب خداوند است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 4 ، ص 51 .

2 . دستور معالم الحكم ، ص 142 .


190


گاهي گناه دروغ گو سنگين تر هم مي شود و آن ، زماني است كه شخص سخن دروغي را به بزرگان نسبت بدهد . براي مثال ، بگويد فلان پيامبر يا امام يا فلان بزرگ ، چنين و چنان گفته است . بي شك ، اين گونه دروغ ها مي تواند سبب انحراف مردم شود ؛ زيرا بسياري از مردم ، اين سخن را به اين پندار كه سخن بزرگان است ، مي پذيرند و پايه رفتار و عقايد خود قرار مي دهند . البته گناه چنين انحرافي ، بسيار سنگين و متوجه دورغ گو خواهد بود . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

ما اَقْبَحَ الكَذِبَ بِذَوِي الْفَضْلِ . ( 1 )

چه قدر زشت است دروغ بستن به صاحبان فضيلت .

آن حضرت در سخني ديگر كه اهل سنت نقل نموده اند به يكي از مصاديق بارز چنين كذبي اشاره كرده مي فرمايد :

اِنّ مِنْ اَعْظَمِ الْفَري . اَنْ يَقُولَ عَلي رَسُولِ اللهِ مَا لَمْ يَقُلْ . ( 2 )

از بزرگ ترين افتراها آن است كه كسي به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) چيزي را نسبت دهد كه آن حضرت نگفته .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . غررالحكم ، ج 6 ، ص 70 .

2 . كنز العمال ، ج 16 ، ص 38 .


191


كتاب نامه

كتاب نامه

1 . ابوحامد غزالي ، احياء علوم الدين ، بيروت ، دارالمعرفة .

2 . محمد بن حبيب الله شنقيطي ، اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب في مناقبه ومشاهده و حكمه ( كفاية الطالب ) ، بيروت ، دار ابن زيدون ، چاپ اول ، 1409هـ . ق .

3 . ابن جرير طبري ، تاريخ الامم و الملوك ، بيروت ، منشورات اعلمي .

4 . محمد بن سلامه قضايي ، دستور معالم الحكم و ماثور مكارم الشيم ، بيروت ، شركت دارالارقم بن ابي ارقم ، 1418هـ . ق .

5 . علي الجندي ، محمد يوسف محجوب ، محمد ابوالفضل ابراهيم ، سجع الحمام في حكم الامام اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) ، قاهره ، مكتبة الانجلو المصرية ، 1967م .

6 . علي متقي هندي حنفي ، كنز العمال ، بيروت ، مؤسسه الرسالة .

7 . اسماعيل بن محمد عجلوني ، كشف الخفاء ، بيروت ، دارالكتب العلميه ، چاپ دوم ، 1408هـ . ق .

8 . احمد بن حجر عسقلاني شافعي ، فتح الباري في شرح صحيح البخاري ، بيروت ،


192


دارالمعرفة ، چاپ دوم .

9 . احمد بن مروان دينوري ، المجالسة و جواهر العلم ، بيروت ، دار ابن حزم ، چاپ اول ، 1403هـ . ق .

10 . رشيد بن وطواط ، مطلوب كل طالب ، همراه شرح ماه كلمه ابن ميثم بحراني ، قم ، منشورات جامعه مدرسين .

11 . عمرو بن بحر جاحظ ، البيان و التبيين ، بيروت ، دار صعب .

12 . جلال الدين مولوي ، مثنوي ، تهران ، اميركبير ، نهم ، 62 .

13 . فخر رازي ، تفسير كبير ( مفاتيح الغيب ) ، بيروت ، دارالكتب العلميه ، چاپ اول ، 1421هـ . ق .

14 . علامه محمدباقر مجلسي ، بحارالانوار ، بيروت ، مؤسسه الوفاء .

15 . محمد عبدالرؤوف مناوي شافعي ، فيض القدير في شرح جامع الصغير ، بيروت ، دارالكتب العلميه ، چاپ اول ، 1415هـ . ق .

16 . غرر الحكم .

17 . اصول كافي .

18 . نهج البلاغه .


| شناسه مطلب: 77715