بخش 4
درس دهم الف : اهمیّت تلاوت قرآن ب : چگونه قرآن بخوانیم ج : تدبّر در آیات قرآن عبادتها و آثار آن چگونه عبادت کنیم ؟ خلاصه بحث سؤال و تمرین : درس یازدهم جدیّت در عبادت هدف از عبادت خلاصه بحث سؤال و تمرین : درس دوازدهم مالک اشتر با جوان بی ادب چه کرد ؟ خلاصه بحث سؤال و تمرین :
|
113 |
|
درس دهم
قالَ الإمامُ ( عليه السلام ) : « يُحَزِّنوُنَ بِه أنْفُسَهُمْ ويَسْتَثيرُونَ بِهِ دواءَ دائِهم فَاِذا مَرُّوا بِآية فيها تَشويقٌ ركَنُوا اليْها طَمَعاً وتطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إلَيْها شوْقاً وَظنُّوا أنّها نَصْبُ أعْيُنِهمْ ، وَإذا مرُّوا بِآية فيها تَخويفٌ اصْغَوْا إلَيْها مَسامِعَ قُلوبِهِمْ وَظَنُّوا أنَّ زَفِيرَ جَهنَّم وشَهيقَها في اُصُولِ آذانِهمْ . »
« به سبب قرائت قرآن قلب خودشان را محزون مي سازند و به اين وسيله دواي دردهاي خودشان را به حركت در مي آورند ؛ يعني آن مرضهايي كه پديده گناه است و باعث دخول در جهنم مي شود با توجه و تدبّر در آيات قرآن ، درمان مي كنند و چنانچه در اثناي قرائت به آيه اي برخورند كه در آن تشويقي به سوي بهشت است ، به آن اعتماد مي كنند و دل مي بندند و خود را از شدّت علاقه مشرف بر آن مي گردانند و گمان مي كنند كه آنچه در اين آيه وعده داده شده پيش چشم ايشان است و اگر به آيه اي برخورند كه در مقام ترساندن از عذاب باشد ، كاملاً گوش دلهايشان را به آن فرا مي دهند و گمان مي كنند كه صداي شعله هاي آتش جهنم و شيون اهل آن در بيخ گوشهايشان است . »
|
114 |
|
شرح اين عبارات را در ضمن سه بخش مي آوريم :
الف : اهميّت تلاوت قرآن
در آيات و روايات فراواني ، نسبت به تلاوت قرآن تأكيد شده است . براي روشن شدن اين موضوع ، توجّه به يك آيه از قرآن و دو روايت كافي است ، امّا قرآن مي فرمايد :
{ فَاقْرَؤُوا ما تيسَّر مِنَ الْقُرآن } . ( 1 )
« به هر مقداري كه ميسّر است قرآن تلاوت كنيد . »
ودر مقام ارشاد و هدايت مردم نيز از قرآن استشهاد كن كه خواندن آيات در دلهاي آماده ، اثر بسزايي مي گذارد ؛ { فَذكّر بِالْقرآن مَن يخْاف وَعيد } ( 2 )
و در روايات چنين آمده است :
قال رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) : « أفْضَلُ عِبادةِ أمّتي قِراءَةُ الْقرآنِ » . ( 3 )
پيامبر اكرم فرمود : « با فضيلت ترين عبادتهاي امت من ، قرائت قرآن است »
قال رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) : « إنَّ الْقُلوبَ تَصدأ كما يَصدأ الحَديد ، فقيـل يا رسولُ الله وما جلاؤها ؟ فقال : تلاوةُ الْقرآنِ وَذِكْرُ المَوْت » . ( 4 )
پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله ) فرمودند : « دلهاي آدمي را همچون آهن ، زنگار مي گيرد ، گفته شد : اي پيامبر خدا ! به چه وسيله اي مي توان آن را جلا و صفا بخشيد ؟ حضرت فرمود : به وسيله تلاوت قرآن و ياد مرگ . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مزمّل : 20
2 ـ قاف : 45
3 ـ محجة البيضا ، ج2 ، ص210
4 ـ محجة البيضا ، ج2 ، ص210
|
115 |
|
ب : چگونه قرآن بخوانيم
در چگونگي قرائت قرآن ، به چند نكته اشاره مي شود :
1 ـ قرآن را به طور ترتيل بخوانيم كه معناي آن در درسهاي قبل به طور اجمال گفته شد .
2 ـ قرآن را در حال قيام نماز ، مخصوصاً در نماز شب بخوانيم . ( 1 )
3 ـ در حال قرائت قرآن گريه كنيم و يا خود را شبيه گريه كنندگان در آوريم .
قال رسولُ الله ( صلي الله عليه وآله ) : « اُتْلوا الْقرآن وابْكُوا ، فانْ لَمْ تَبْكوا فتَباكُوا . »
پيامبر خدا ( صلي الله عليه وآله ) فرمود : « تلاوت قرآن كنيد و گريه نماييد واگر گريه نمي كنيد خود را شبيه گريه كنندگان در آوريد . » ( 2 )
4 ـ قرآن را با لحن زيبا قرائت كنيم ، زيرا رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) فرموده است : « زَيِّنوا الْقُرآنَ بِأصْواتِكُم » ؛ ( 3 ) « با صداي خوش خود ، به قرآن زينت بخشيد . »
5 ـ قرآن را در محلّي خلوت ، به خصوص در ساعات شب كه همه مردم در خوابند ، تلاوت كنيم ؛ زيرا تلاوت در مكان خلوت بنا به گفته مرحوم فيض كاشاني ؛ روح انسان را با خدا انس مي بخشد و حلاوت كلام الهي را به او مي چشاند ؛ از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده كه مي فرمايد :
« . . . فقارئ الْقُرآن يحْتاجُ إلي ثلاثة أشْيـاء ؛ قَلْبٌ خـاشِع وَبَدنٌ فارغ وموْضعٌ خال . » ( 4 )
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « قاري قرآن به سه چيز احتياج دارد : قلب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ روايت از رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) است . ر . كـ : محجة البيضا ، ج2 ، ص 220
2 ـ همان ، ص225
3 ـ همان ، ص231
4 ـ تفسير صافي .
|
116 |
|
نرم ، فراغت بال و مكان خلوت . »
و مولا علي ( عليه السلام ) هم در اين خطبه يكي از برنامه هاي متقين را تلاوت آيات قرآن در شب معرفي كرده است و مي فرمايد : « تالِينَ لأجْزاء القُرآن . »
ج : تدبّر در آيات قرآن
نكته مهم در تلاوت قرآن ، حالت باطني و روحي قرائت كننده است كه تا چه حد به معناي آيات توجّه مي كند ؛ در كلمات حضرت امير مؤمنان ( عليه السلام ) به اين موضوع عنايت فراوان شده است ، آن حضرت مي فرمايد :
« پرهيزگاران چون آيه تشويق را قرائت كنند كه از نعمتهاي اخروي سخن مي گويد ، آن نعمتها را در مقابل چشم خود مشاهده مي كنند و اگر به آيه اي برخورند كه صحبت از آتش جهنم مي كند ، صداي شعله هاي آن را در گوش خود احساس مي كنند . »
اين عبارات از كمال توجه متقين به معاني آيات و حضور قلبي آنان به مفاد كلمات الهي حكايت مي كند .
عبادتها و آثار آن
آيات و روايات ، عبادتها را داراي تأثير مهم قلبي و سازندگي و تربيت نفوس معرفي كرده است ؛ مثلاً در قرآن آمده است كه نماز انسان را از فحشا و منكرات دور مي سازد ( 1 ) و روزه در انسان نيروي تقوا ايجاد مي كند . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ عنكبوت : 45
2 ـ بقره : 183
|
117 |
|
حضرت امام خميني ( قدس سره ) در كتاب « معراج السالكين و صلوة العارفين » در اين باره فرموده اند : « يكي از فوايد مهم عبادات كه عقل و نقل بر آن اتفاق دارند و بايد آن را يكي از اسرار عبادات به شمار آورد ، آن است كه از هر عبادتي در قلب اثري حاصل مي شود كه از آن در روايات به زيادت يا توسعه نكته بيضا تعبير شده است . »
به طور كلي علماي اخلاق مي گويند : هر عمل خير و شرّي كه از انسان صادر مي شود ، تأثيري در نفسش مي گذارد كه يا او را به دنيا متوجه مي سازد و در سلك حيوانات و شياطين در مي آورد و يا متوجّه آخرت مي كند و قلبش را الهي كرده و در زمره روحانيان قرارش مي دهد . چنانچه ما فقط به نقش نيّت و قصد قربت در عبادات توجه كنيم ـ كه لازم است عبادات براين اساس انجام شود ـ خواهيم ديد كه اين مطلب كم كم دل آدمي را خدايي مي كند و آن را از اضطراب و پراكندگي كه در عرض يك دقيقه فرسنگها سير مي كند ، نجات مي بخشد و در نتيجه انسان را بر تخيلات خويش مسلّط مي گرداند . مولوي در باره انسانهاي خودساخته مي گويد :
جمله خلقان سخره انديشه اند * * * زين سبب خسته دل و غم پيشه اند
من چو مرغ اوجم ، انديشه مگس * * * كي بود برمن مگس را دسترس
چون ملالم گيرد از سفلي صفات * * * برپرم هم چون طيور الصّافات
گاهي هم در قالب حكايت ، از اين چهره هاي درخشنده و شخصيتهاي ارزنده انساني ، تجليل به عمل مي آورد و مي گويد : نقّاشهاي رومي و چيني به مسابقه خوانده شدند و هر كدام از هنر خود تعريف مي كردند .
چينيان گفتند مانقّاشتر * * * روميان گفتند مارا كَرّو فرّ
|
118 |
|
محلي را به آنان دادند كه در وسط پرده افتاده و از كار يكديگر بي خبر بودند . چينيان از رنگهاي فراواني كه دولت در اختيارشان گذاشته بود استفاده كردند ، ولي به گفته مولوي :
روميان گفتند نه نقش و نه رنگ * * * در خور آيد كار را ، جز دفع رنگ
از دو صد رنگي به بي رنگي رهي است * * * رنگ چون ابر است و بي رنگي مهي است
پس از پايان كار ، هر دو گروه خوشحال بودند و خود را برنده مسابقه مي دانستند .
چينيان چون از عمل فارغ شدند * * * از پي شادي دهلها مي زدند
داوران وارد صحنه شدند و ابتدا از نقّاشي چينيان ديدار كردند و از هنر نمايي آنها به شگفت آمدند و چون پرده را از وسط برداشتند و به ديوار مقابل كه كار روميان بود و غير از صيقل كار ديگري نكرده بودند ، نظر انداختند . تمام آن نقّاشيهاي ظريف چينيان را بر آن ديوار صيقل زده روميان منعكس يافتند .
عكس آن تصوير و آن كردارها * * * زد براين صافي شده ديوارها
سپس مولوي از اين حكايت نتيجه مي گيرد و مي گويد :
اهل صيقل رسته اند از بو و رنگ * * * هر دمي بينند خوبي بي درنگ
نقش و قشر علم را بگذاشتند * * * رايت علم اليقين افراشتند
آري يكي از عوامل سازنده و صفا بخش به قلوب ، همين عبادات
|
119 |
|
شرعي از قبيل نماز ، مناجات ، تلاوت قرآن و ذكرها است .
چگونه عبادت كنيم ؟
در اينجا توجه به يك نكته ضروري است و آن اينكه عبادت هنگامي آثار فوق را دارد كه با توجّه و تدبّر و حضور قلب انجام گيرد همان گونه كه در اوصاف متقين در ارتباط با تلاوت قرآن مي خوانيم :
{ فإذا مَرُّوا بآية فيها تشويقٌ رَكَنوا إلَيْها طمعاً وتطلّعت نفوسهم إليها شوقاً وظَنّوا أنّها نَصْبَ أعينهم ، وإذا مرّوا بآية فيها تخويفٌ اصْغَوْا إليْها مَسامِعَ قُلوبِهِم وظنّوا أنَّ زفيرَ جهنّم و شَهيقَها في اُصُولِ آذانِهِمْ . }
از اين جملات نتيجه گرفته مي شود كه :
اولاً : پرهيز گاران آيات قرآن را با تدبّر و تفكّر قرائت مي كنند .
امام صادق ( عليه السلام ) ضمن حديثي ، از اميرمؤمنان ( عليه السلام ) چنين نقل مي كند :
« ألا لا خيْر في قِرائة لَيْسَ فيها تدبّر ، ألا لا خَيْر في عِبادة لَيْسَ فيها تفكّر » . ( 1 )
« آگاه باشيد كه قرائت قرآن بدون تدبّر و انديشه فايده اي ندارد و نيز آگاه باشيد كه عبادت بدون توجّه ، بي ثمر است . »
به عنوان مثال قرآن به كساني كه مبتلا به شرابخواري هستند مي گويد :
{ لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وأنْتُم سُكاري حتّي تَعْلَمُوا ما تَقُولُون } . ( 2 )
« در حال مستي نماز نخوانيد تا آنگاه كه بفهميد چه مي گوييد . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اصول كافي .
2 ـ نسا : 43
|
120 |
|
اينها چون نمي فهمند چه مي گويند نمازشان صحيح نيست و همين آيه اعلان خطر است نسبت به كساني كه در نماز توجّهي به معاني آيات و اذكار ندارند و چنان متوجّه دنيا هستند كه نمي فهمند چه مي گويند ! آنچه مسلّم است اين كه حضور قلب ، روح عبادات است و باعث قبولي آنها و موجب انسان سازي مي شود . در غير اين صورت ، عبادتي كه مولا آن را نپذيرد ، در نفس انسان تأثيري نخواهد گذاشت .
قالَ أبُو عَبْدالله ( عليه السلام ) : « وَالله إنّه لَيأتي علَي الرّجل خمْسُون سنة وما قبل الله منْه صلاة واحدة ، فأيّ شَيء أشدّ مِنْ هذا . . . » . ( 1 )
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « به خدا سوگند ، بعضي افراد پنجاه سال عمر مي كنند اما هنوز يك نمازشان مورد قبول درگاه احديت قرار نگرفته است ، آيا چيزي از اين سخت تر هم وجود دارد ؟ »
امام خميني ( قدس سره ) در دنباله كلام سابق ( در مورد اسرار عبادات ) چنين مي نويسد :
« اين فايده حاصل نشود مگر آن كه وقت عبادت و دعا و ذكر ، قلب حاضر باشد ، كه با غفلت و نسيان قلب ، به هيچ وجه اعمال خيريّه را در روح تأثير نيست و از اين جهت مي بينيم كه عبادات پنجاه سال يا بيشتر ، در قلب ما اثري نگذاشته ، بلكه به ملكات فاسده ما ، هر روز افزون شده و اين نماز كه معراج و مقرب تقي است ، ما را به جايي نرسانده است . . . »
ثانياً : پرهيزگاران آيات قرآن را از روي ايمان كامل تلاوت مي كنند ؛ به طوري كه هنگام قرائت آيه عذاب ، عذاب را در مقابل خود مي بينند و به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسايل الشيعه ، ج 3 ، ص 15
|
121 |
|
هنگام قرائت آيه رحمت ، آن نعمتها را در مقابل خود مشاهده مي كنند و خلاصه در تحقّق يافتن مفاد آيات كمترين شكي ندارند .
ثالثاً : از عبارت « يُحزّنون به أنفسهم . . . وتطلّعت نفوسهم » معلوم مي شود كه پرهيزگاران به هنگام تلاوت قرآن ، مي خواهند مفاد آن را در صفحه دل ثبت و روح و روان خويش را با آن معاني آشنا كنند . به دليل اهميت اين مطلب ، توجه خونندگان را به كلامي از امام امت و عارف حكيم زمانه خميني بت شكن كه از استادش نقل مي كند ، جلب مي نماييم :
« شيخ عارف كامل شاه آبادي ـ روحي فداه ـ مي فرمود : بايد انسان در وقت ذكر مثل كسي باشد كه كلام دهن طفل مي گذارد و تلقين اوكند ، براي اين كه اورا به زبان بياورد ، همين طور بايد ذكر را ، تلقين قلب كند . » ( 1 )
خلاصه بحث
اين درس مشتمل بر سه فصل بود : فصل اوّل در فضيلت تلاوت قرآن بود كه يك آيه و دو روايت در اين باره نقل شد .
فصل دوّم درباره آداب ظاهري قرائت قرآن بود كه چند نكته را تذكّر داديم : الف : قرآن را به صورت ترتيل بخوانيم . ب : قرآن را در حال قيام نماز ، مخصوصاً در نافله شب بخوانيم . ج : در موقع قرائت گريه و يا تباكي كنيم . د : قرآن را با لحن زيبا بخوانيم . هـ : قرآن را در محل خلوت بخوانيم تا اثر بيشتري داشته باشد .
فصل سوم در آداب باطني تلاوت قرآن بود ؛ يعني توجه كامل به معاني آيات . اصولاً عبادات شرعي يكي از عوامل سازنده و صفا بخش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ معراج السالكين و صلوة العارفين .
|
122 |
|
روح و روان آدمي است . علما و عرفاي بزرگ در اين رابطه سخنها گفته اند . عبادت ثمر بخش ، عبادتي است كه اولاً با تدبّر و توجّه انجام گيرد ، نه لقلقه زبان باشد ؛ مانند مستان كه نماز مي خوانند ، كه اگر چنين باشد پنجاه سال زحمت هم سودي ندارد . ثانياً عبادت بر اساس ايمان كامل انجام گيرد . ثالثاً اگر عبادت مانند تلاوت قرآن و يا گفتن ذكر بود ، به گونه اي خوانده شود كه بر صفحه دل ثبت شود .
سؤال و تمرين :
1 ـ آيا در قرآن ، فرماني براي قرائت آمده است ؟
2 ـ چگونه مي توان زنگار دل را زدود ؟
3 ـ در آداب ظاهري تلاوت قرآن به چند مطلب اشاره شد ؟ لطفاً يكي از آنها رابيان كنيد .
4 ـ امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : قاري قرآن به سه چيز احتياج دارد ؛ آن سه كدام است ؟
5 ـ نقش نيّت و قصد قربت در عبادات چيست ؟
6 ـ از مسابقه نقّاشهاي رومي و چيني چه استفاده مي شود ؟
7 ـ چگونه عبادتي ثمر بخش است ؟
8 ـ از آيه 43 سوره نسا چه مطلبي استفاده مي شود ؟
9 ـ آيات قرآن و اذكار را چگونه بايد بخوانيم و بگوييم ؟
10 ـ امام خميني ( قدس سره ) چه مطلبي را از استادش درباره كيفيت ذكر گفتن نقل كرده است ؟
11 ـ خلاصه بحث را بيان فرماييد .
|
123 |
|
درس يازدهم
قالَ الإمامُ ( عليه السلام ) : « فَهُمْ حانُونَ عَلي أوْساطِهمْ ، مُفْتَرِشُونَ لجِباهِهِمْ وأكُفِّهِمْ ورُكَبِهِمْ أطْرافِ أقدامِهِم ، يَطْلُبُونَ إلَي الله تعالي في فَكاكِ رِقابِهمْ » .
« پرهيزگاران در شب ، كمرهاي خود را خم مي كنند ـ و به حالت ركوع در مي آيند و پيشانيهاي خود و نيز كفهاي دستان و زانوها و سر انگشتان پا را روي زمين پهن مي كنند ؛ يعني به حالت سجده در مي آيند و در اين حالات از خداوند متعال نجات خويش را از عذاب جهنم طلب مي كنند . »
از اين جملات دو مطلب به دست مي آيد ؛ اوّل : جدّيت و كوشش پرهيزگاران نسبت به عبادت ، بويژه تلاوت قرآن ـ كه پيشتر گذشت ـ و نيز اقامه نماز كه مشتمل بر ركوع و سجده است . دوم : هدف ايشان از اين عبادات كه همان نجات از جهنم و رسيدن به نعمتهاي بهشتي است .
جديّت در عبادت
اگر نظري اجمالي به زندگي اصحاب رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) و يا اصحاب
|
124 |
|
ائمه اطهار ( عليهم السلام ) بيفكنيم ، به گروه فراواني از ايشان ؛ اعم از مرد و زن بر مي خوريم كه به عبادت عشق ميورزيدند .
اينك به چند مورد اشاره مي كنيم :
1 ـ سربازان اسلام در خدمت پيامبر ( صلي الله عليه وآله ) از جنگ بر مي گشتند . شب هنگام و به وقت خواب دو نفر را كه عمار ياسر و عباد بن بشر بودند ، به عنوان نگهبان گماشتند . و اين دو با يكديگر بنا گذاردند كه حفاظت را از نصف اول شب عباد بن بشر به عهده بگيرد و نصف ديگر را عمار . عباد از اين فرصت استفاده كرد و به نماز ايستاد و بعد از حمد شروع به خواندن سوره كهف كرد . در اين حال شوهر يكي از زنان تازه عروس ـ كه در اسارت مسلمانان بود ـ براي آزادي همسرش به كمين نشسته بود . او چون ديد همه به خواب رفته اند و عباد را هم در حال نماز تشخيص نداد ، قصد آسيب رساندن به پيامبر را كرد تا زن خود را رها سازد . هنگامي كه وارد لشكر مسلمانان شد چيزي را در مقابل خود ديد كه نمي دانست انسان است يا درخت و يا موجود ديگر . تيري به سوي آن پرتاب كرد و آن تير بر پيكر عباد اصابت كرد . عباد فهميد كسي در كمين است اما نماز را قطع نكرد ، تير دوم هم آمد و بر بدنش نشست باز نمازش را نشكست . تير سوم كه بر بدن عباد بن بشر وارد شد ، نماز را كوتاه كرد و سلام داد و بلا فاصله عمار را بيدار كرد . چون عمار آن سه تير را در بدن عباد مشاهده كرد او را عتاب نمود كه چرا در تير اول بيدارم نكردي ؟ ! گفت : من در نماز بودم و سوره كهف را مي خواندم ، اگر نمي ترسيدم كه دشمن به پيامبر ( صلي الله عليه وآله ) صدمه اي برساند و من در مأموريتم كوتاهي كرده باشم ، هرگز نماز را كوتاه نمي كردم ، گر چه جانم را از دست مي دادم . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سفينة البحار ، ج2 ، ص 145
|
125 |
|
2 ـ سعيدبن جبير شبي در حال قيام ، اين آيه را تا صبح تكرار كرد :
{ وَامْتازُوا اليَوْمَ أيُّها الُمجرِمُون } . ( 1 )
« اي تبه كاران امروز از صف نيكوكاران جدا شويد . »
{ أمْ حَسِبَ الّذينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أنْ نَجْعَلَهُمْ كَالّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَمَماتُهم ، ساءَ ما يَحْكُمُون } . ( 2 )
« آيا مرتكبان اعمال زشت گمان مي كنند كه رتبه آنها را مانند كساني كه به خدا ايمان آورده و نيكوكار شده اند قرار مي دهيم تا در مرگ و زندگي با هم مساوي باشند ؟ هرگز چنين نيست ؛ انديشه آنها بسيار باطل و جاهلانه است . » ( 3 )
3 ـ فضل بن شاذان مي گويد : روزي نزد ابن ابي عمير رفتم و ديدم كه در سجده است . او سجده را بسيار طولاني كرد و همين كه سر برداشت ، گفتم : چقدر طولاني سجده مي كني ! گفت : اگر طول سجده جميل بن درّاج را مي ديدي چه مي گفتي ؟ ! و ادامه داد : روزي پيش جميل بن درّاج رفتم و ديدم كه او در سجده است و بسيار طول داد ، پس از سر برداشتن ، نسبت به طول سجده اش اعتراض كردم ، گفت : چنانچه طول سجده معروف ابن خربوز را مشاهده مي كردي چه مي گفتي ؟ ! ( 4 )
4 ـ درباره نفيسه خاتون از نواده هاي امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) كه با اسحاق مؤتمن پسر حضرت صادق ( عليه السلام ) ازدواج كرد ، مي نويسند : سيده نفيسه ، خاتوني بلند مقدار و زني با تقوا و صلاح و با دين و ايمان و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ يس : 59
2 ـ جاثيه : 21
3 ـ محجة البيضا ، ج2 ، ص 238
4 ـ تتمة المنتهي ، ص123
|
126 |
|
صاحب كرامات فراوان بوده است و بعد از مرگ او شوهرش خواست جنازه اش را از مصر به مدينه منتقل كند ، اما اهل مصر به خاطر ارادتي كه به اين خانم داشتند ممانعت كردند و بالأخره اسحاق ، پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله ) را در عالم رؤيا ديد كه به او فرمود : بدن نفيسه را همانجا دفن كنيد كه به اين وسيله رحمت الهي بر اهل آنجا نازل مي شود و هم اكنون قبر ايشان در آن منطقه ، مزار مسلمانان است .
در حالات ايشان آمده است كه قبرش را در خانه خود كنده بود و در آن بسيار نماز مي خواند و به قولي در آن قبر هزار و نهصد ختم قرآن كرد و سي سال روزه گرفت تا با زبان روزه با خداي خويش ملاقات كند تا سرانجام در ماه مبارك رمضان هنگامي كه مشغول خواندن سوره انعام بود و به اين آيه رسيد { وَلَهُم دارُ السّلامِ عِندَ رَبِّهِم } جان به جان آفرين سپرد . ( 1 )
اگر ما اين گونه جدّيت و تلاش اصحاب را در جهت عبادت مي بينيم ، بايد بفهميم كه اساتيد و مربيان اينها ؛ يعني اهلبيت عصمت و طهارت ( عليهم السلام ) در اين جهت چه مي كرده اند و پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله ) چقدر روي پا ايستاد و رنج عبادت را كشيد كه از طرف حق تعالي به ايشان خطاب شد : { طـه ، ما أنْزَلْنا عَلَيْكَ القُرآنَ لِتَشْقي } . ( 2 )
حضرت موسي ابن جعفر ( عليه السلام ) از پدرانش نقل مي كند كه اميرمؤمنان ( عليه السلام ) فرمودند : پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله ) ده سال روي انگشتان پا ايستاد تا پاي ايشان ورم كرد و صورتش زرد شد . آن حضرت تمام شب را به عبادت مي گذراند ، از اين رو به ايشان خطاب شد : { طه ما أنْزلْنا عَلَيْكَ القُرآنَ لِتَشْقي } ؛ « اي رسول ! ما قرآن را برتو نازل نكرده ايم كه خويشتن را به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ رياحين الشريعه ، ج5 ، ص 85 به بعد .
2 ـ طه : 2
|
127 |
|
رنج افكني . » ( 1 )
از حضرت باقر ( عليه السلام ) نقل شده است كه روزي بر پدرم علي بن الحسين ( عليه السلام ) وارد شدم ، ملاحظه كردم كه عبادت تأثير بسياري در آن حضرت گذاشته است ، به طوري كه رنگ مباركش از بيداري زرد شده و ديده اش از گريه بسيار مجروح شده و پيشاني نورانيش از كثرت سجده پينه بسته و پاهاي ايشان از كثرت قيام در حال نماز متورم شده است ، چون او را در اين حال مشاهده كردم ، به گريه افتادم . آن حضرت متوجه من شدند و فرمودند : كتابي را كه عبادات حضرت اميرمؤمنان ( عليه السلام ) در آن نوشته شده به من بده ! من كتاب را آوردم و به ايشان دادم ، مقداري از آن كتاب را خواندند و سپس به زمين گذاردند و فرمودند : چه كسي مي تواند مانند علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) عبادت كند . ( 2 )
به طور كلي ائمه ( عليهم السلام ) با عبادات خود راه و رسم عبوديت و بندگي را به اصحاب خود و تمام پيروانشان در هر عصر و زماني آموخته اند .
آيت الله حاج شيخ محمدعلي اراكي در درس خارج اصول مي فرمود : از آخوند ملاّ محمّد كاظم خراساني نقل شده است كه ايشان مي گفت : من سالها همسايه آيت الله شيخ مرتضي انصاري بودم ، هر زمان از شب كه مي خواستم از استاد بزرگوار آگاهي يابم شيخ را در حال نماز مي يافتم . وبالأخره در احوال بعضي از رجال الهي كه همّت والايي در عبادت داشتند نقل شده است كه شبهاي خود را تقسيم كرده و براي آنها اسم گذاشته بودند : « لَيْلَةُ القِيام » ، « لَيْلَةُ الرُّكُوعِ » ، « لَيْلَةُ السُّجُود » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تفسير نورالثقلين ، ج3 ، ص 367
2 ـ منتهي الآمال ، ج2 ، ص7
|
128 |
|
{ رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارةٌ ولا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَأقامِ الصَّلاة . . . } ( 1 )
هدف از عبادت
عابد ممكن است جهات گوناگوني را به عنوان هدف انتخاب كرده باشد . بعضي از اين جهات مربوط مي شود به اسرار و فوايدي كه در ضمن روايات و يا سخنان بزرگان يافت مي شود ؛ مثلاً مرحوم صدوق ( رضي الله عنه ) كتابي به نام « علل الشّرايع » نوشته و در آن روايات اهل بيت ( عليهم السلام ) را درباره علّت نماز وروزه و حج و جهاد و . . . ، آورده است و نيز بعضي از بزرگان چه در قديم و چه در حال ، كتابهاي ارزنده اي در زمينه اسرار نماز و يا اسرار روزه نوشته اند و حتي كتابي به نام « سِرُّ الإستِغْفارِ بَينَ السَّجْدَتَينِ » وجود دارد كه درباره گفتن ذكر استغفار ميان دو سجده بحث كرده است .
بعضي از جهات عبادات مربوط به مسايل اجتماعي و سياسي و بهداشتي است ؛ از قبيل توجه مسلمانان اطراف و اكناف جهان در موقع نماز به سوي قبله و غصبي نبودن لباس و مكان نمازگزار و اجتماع آنان در مساجد و جماعات و مهمتر از آن اجتماع عظيم آنان در نماز جمعه و بالأخره غسل و وضو و نظافت و طهارتي كه به عنوان عبادت آمده است ، هر يك در جاي خود قابل توجّه است . چه بسا در همين عبادات اسلامي چيزهايي تشريع شده است كه تأثير بسزايي در سلامت مزاج دارد ، به طوري كه برخي از آنها در طب امروز به اثبات رسيده است .
يكي از دوستان مورد وثوق و اعتماد مي گفت : شخصي در تهران مبتلا به سردرد شديد شد ، پس از مراجعه به پزشكان و برداشتن عكس از كاسه سر ، بيماريش تشخيص داده نشد ، يكي از پزشكان گفت : اگر آمادگي داري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نور : 37
|
129 |
|
كاسه سر را برداريم و ببينيم روي مغز سرت چيست ، مريض كه به شدّت
در فشار بود ، به اين جراحي مشكل و خطرناك رضايت داد ، قبل از روز موعد كه قرار بود به بيمارستان برود ، به طور اتفاقي يكي از دوستانش را ديد كه پس از احوالپرسي متوجّه ماجراي او شد . آن شخص پيشنهاد كرد كه اگر بناست چنين جراحي مشكلي را بپذيري ، خوب است به خارج از كشور بروي كه از هر جهت در جراحي آماده ترند . او نيز به آلمان رفت و به پزشك مربوط مراجعه كرد . ايشان پس از عكسبرداري از سر گفت : تو هيچ بيماري مغزي نداري و سرت كاملاً سالم است . آنگاه آن دكتر غير مسلمان سؤال كرد : مگر تو از ايران نيامده اي ؟ گفت : چرا ، گفت : ايرانيها كه مسلمانند و در دينشان نماز دارند ، مگر تو نماز نمي خواني ؟ آن شخص كه در واقع نسبت به نماز سهل انگار بود و در انجام اين وظيفه بزرگ كوتاهي مي كرد ، از آنجا كه در مقابل يك طبيب غير مسلمان قرار گرفته بود ، گفت : گاهي مي خوانم و گاهي نمي خوانم . دكتر گفت : دواي سردرد تو همان حالت سجده در نماز است ؛ زيرا اين درد معلول نرسيدن كامل خون به مغز است و سجده بهترين حالت براي رسيدن خون به مغز است . اگر نماز بخواني ، اين درد شديد بهبود مي يابد . بيمار گفت : برگشتم و نماز را مرتب خواندم و آن درد از من دور شد .
براي اين كه معلوم شود عبادت الهي و تضرع و انابه به سوي حق ، آثار دنيوي نيز دارد به اين آيه شريفه توجه فرماييد :
{ فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُم إنّهُ كانَ غفّاراً يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَيُمْدِدْكُمْ بِأمْوال وَبَنينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنّات وَيَجْعَلْ لَكُمْ أنْهاراً } . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نوح : 12
|
130 |
|
حضرت نوح مي گويد : « به مردم گفتم به درگاه الهي رو آوريد و توبه كنيد كه پروردگارتان بسيار آمرزنده است كه باران فراوان را بر شما نازل مي كند و شما را به مال بسيار و پسران متعدد مدد و ياري مي نمايد و نهرهاي جاري به شما عطا مي كند . »
در اين آيه ، از جمله آثار استغفار ، فراوانيِ مال و فرزندان و باران و نهر جاري ذكر شده است كه همگي از نعمتهاي دنيوي است .
در تفسير نورالثقلين ( 1 ) رواياتي از اميرمؤمنان و امام باقر و حضرت صادق ( عليهم السلام ) به اين مضمون نقل شده است كه بعضي از نداشتن فرزند شكايت مي كردند . حضرت فرمود : « در شب صد مرتبه استغفار كن » و بعضي از تنگدستي و فقر مي ناليدند ، باز فرمود : « استغفار كن ! »
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : اگر كسي نماز شب بخواند و در روز ادعا كند كه گرسنه مانده است دروغ مي گويد . ( 2 )
پس معلوم مي شود كه عبادات ، گذشته از ايجاد صفاي قلبي در انسان ـ كه پيشتر به آن اشاره كرديم ـ آثار اجتماعي و سياسي و بهداشتي نيز دارد و حتي گاهي عامل توسعه روزي مي شود .
امّا يگانه هدف پرهيزگاران از عبادات شبانه ، نجات از آتش جهنم و قرار گرفتن در رحمت الهي است ؛ همان گونه كه حضرت علي ( عليه السلام ) درباره آنها مي فرمايد : « يَطْلُبُونَ إلي الله تعالي في فَكاكِ رِقابِهِمْ » . و متقين هميشه به اين مطلب مهم نظر دارند كه اولاً كاري نكنند كه مشمول غضب و قهر الهي شوند و ثانياً با بندگي و عبوديت ، خود را مورد الطاف پروردگار قرار دهند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نور الثقلين ، ج5 ، ص423
2 ـ وسايل الشيعه ، ج5 ، ص271
|
131 |
|
در اينجا ، به اميد عفو و كرم حق به درگاهش استغاثه مي كنيم و مي گوييم : « إلهي الغَوْث الغَوْث خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبّ . »
خلاصه بحث
پرهيزگاران در عبادت كوشا هستند و اصولاً در ميان اصحاب پيامبر و ائمه ( عليهم السلام ) به افراد فراواني از قبيل عبادبن بشر و سعيدبن جبير و تميم داري و محمد بن ابي عمير و جميل بن دراج و معروف بن خربوز و نفيسه خاتون و ديگران بر مي خوريم كه از مربيان و رهبران آسماني اي چون رسول خدا و اميرمؤمنان و ائمه اطهار الهام گرفته و در عبادت كوشش فراواني مبذول داشته اند و تا امروز هم اين الهام پذيري در ميان پيروان و شيعيان ائمه همچون شيخ انصاري و ديگران ادامه داشته است . امّا هدف تقواپيشگان از عبادت فقط رهايي از آتش جهنم است ، گر چه يك سلسله آثار وضعي از قبيل نتايج اجتماعي و سياسي و بهداشتي و حتّي توسعه در رزق و روزي هم بر آن مترتب مي شود ، ولي اين نتايج در نزد ايشان هرگز نمي تواند يگانه عامل براي انجام عبادات قرار بگيرد .
|
132 |
|
سؤال و تمرين :
1 ـ به بدن عبادبن بشر در حال نماز چند تير وارد شد ؟
2 ـ عباد در نماز شب چه سوره اي مي خواند ؟
3 ـ سعيدبن جبير چه آيه اي را تا صبح تكرار مي كرد ؟
4 ـ فضل بن شاذان درباره طولاني بودن سجده ابن ابي عمير چه مي گويد ؟
5 ـ نفيسه خاتون در قبري كه كنده بود چند مرتبه ختم قرآن كرد ؟
6 ـ پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله ) چند سال روي پا ايستاد ؟
7 ـ امام سجاد ( عليه السلام ) به فرزندش درباره كثرت عبادت حضرت علي ( عليه السلام ) چه فرمود ؟
8 ـ كتاب علل الشّرايع در مورد چه موضوعي است و توسط چه كسي تأليف شده است ؟
9 ـ برخي از فوايد اجتماعي و سياسي عبادات را بيان كنيد .
10 ـ دكتر آلماني به بيمار مسلمان چه گفت ؟
11 ـ از آيه دوازدهم سوره نوح ( عليه السلام ) چه مطلبي استفاده مي شود ؟
12 ـ ائمه ( عليهم السلام ) براي فرزند دار شدن چه ذكري آموخته اند ؟
13 ـ هدف پرهيزگاران از عبادت چيست ؟
14 ـ خلاصه بحث را بيان فرماييد .
|
133 |
|
درس دوازدهم
« وأمّا النَّهارَ فَحُلَماءٌ عُلَماءٌ أبْرارٌ أتقِياء »
« متقين در روز بردبار و آگاه و نيكوكار و پرهيزگارند . »
حضرت امير ( عليه السلام ) در مورد برخورد متقين با افراد جامعه و عملكرد آنان در روز ، چهار خصلت و صفت بيان مي كند كه بعد از دقّت و تأمّل خواهيم ديد كه بدون اين چهار امر نمي توان به سوي خدا و سعادت و كمال حركت كرد .
اوّل : حلم ؛ كه در فارسي بردباري گفته مي شود ، صفتي است كه انسان را در مسير اعتدال نگه مي دارد ؛ حليم شخصي است كه نه خود را ذليل و پست نشان مي دهد و نه در خشم و غضب افراط مي كند ، برخلاف سفيه كه زود ازكوره خارج وخشمگين مي شود . پرهيزگاران از چنين نيرويي ( يعني حلم ) برخوردارند و اين صفت براي هر فردي كه مي خواهد در جامعه سالم حركت كند لازم است . از آنجا كه افراد جامعه در بينش وافكار مختلف هستند ، افراد خودخواه ، مريض و يا سفيه و نادان و پست كه به هيچ
|
134 |
|
قانوني ملزم نيستند ، گاهي بدون علّت ديگران را به باد استهزا و تمسخر مي گيرند و اگر انسان بخواهد با يكايك اين افراد مقابله به مثل كند ، طبعاً از هدف باز مي ماند ؛ قرآن مجيد در يك سرمشق زيبا دستور مي دهد :
{ وَعِبادُ الرَّحمن الَّذين يَمْشُون عَلَي الأرْضِ هَوناً وَإذا خاطَبَهُم الجّاهِلُونَ قالُوا سَلاماً } . ( 1 )
« بندگان خدا در برخورد با سفيهان و جاهلان ، با گفتنِ سلام عبور مي كنند و توجه به آنان و كلمات و اعمالشان نمي كنند . »
مالك اشتر با جوان بي ادب چه كرد ؟
اين حكايت معروف است كه مالك اشتر ، وزير مولا اميرمؤمنان ( عليه السلام ) كه هم داراي شجاعت و قدرت بدني بود و هم صاحب رياست ، از محلي مي گذشت . و جواني با پرتاب چيزي از قبيل هسته خرما ، ايشان را به تمسخر گرفت تا دوستانش را بخنداند . بعد از انجام اين كار شخصي به او گفت اين مرد را مي شناختي ؟ گفت : نه ، او هم مثل ديگران است . آن شخص گفت : او مالك اشتر بود كه صيت و صوتش همه جا را گرفته است . رنگ از رخسار جوان پريد . دوان دوان به دنبال مالك اشتر رفت تا اينكه او را در مسجدي ، در حال نماز يافت . جوان ايستاد تا نماز مالك تمام شد و از او عذرخواهي كرد و گفت : ببخشيد من شما را نشناختم . مالك فرمود : اين كه مي بيني در اين موقع روز به مسجد آمده ام فقط براي اين است كه از خدا بخواهم از تقصير و گناه تو بگذرد .
اين همان مالكي است كه در ميدان جنگ چنان حمله مي كرد و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فرقان : 63
|
135 |
|
شجاعت نشان مي داد كه اگر مانع نمي شدند ، خود را به مركز فرماندهي يعني خيمه معاويه كه خيمه فساد بود مي رساند ، ولي اكنون در مسايل جزئي و شخصي با وقار و اطمينان از كنار جوان بي ادب مي گذرد .
قرآن مجيد در دنباله اوصاف عبادالرحمان كه بخشي از آن پيشتر ذكر شد مي فرمايد : { وإذا مَرُّوا باللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً } ؛ ( 1 ) « بندگان خدا در برخورد با لغو و كار عبث ، با كرامت خاصّي عبور مي كنند و اعتنايي به آن نمي كنند . »
امام هشتم ( عليه السلام ) مي فرمايد : مؤمن به كمال ايمان نمي رسد مگر اين كه سه خصلت در او باشد . يك خصلت از خداي متعال كه كتمان سِرّ است و يك خصلت از پيامبر گرامي ( صلي الله عليه وآله ) كه مدارا با مردم است و يك خصلت از امام كه صبر و شكيبايي در بلايا و مصايب است . ( 2 )
امام صادق ( عليه السلام ) نيز مي فرمايد : جبرئيل بر رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) نازل شد و به حضرت عرض كرد : خداوند متعال بر شما سلام فرستاده و پيام داده است كه با مخلوق من مدارا كن ! ( 3 )
امام مجتبي ( عليه السلام ) كه در مدينه قدرتي داشت ، با مردي شامي كه دشمن سرسخت علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) و فرزندانش بود برخورد كرد و آن مرد شامي شروع به دشنام دادن به حضرت كرد . عكس العمل حضرت طوري بود كه باعث شرمندگي و تنبيه مرد شامي شد . فرمود : اگر گرسنه اي سيرت كنم و اگر بارت زمين مانده بردارم و اگر جاي سكونت نداري جايت دهم . مرد شامي ديد در اينجا كه مدينه است و آن حضرت قدرت هرگونه
گوشمالي دارد ليكن اين طور برخورد مي كند صدا بلند كرد و عرض كرد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فرقان : 72
2 ـ خصال ، شيخ صدوق ( رحمه الله ) .
3 ـ اصول كافي ، ج2 ، ص 116
|
136 |
|
{ الله أعْلم حَيثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه } و از علاقه مندان آن حضرت شد .
حلم و بردباري در روح طرف مقابل ، اثر نيكو مي گذارد و به سرعت او را شرمسار مي كند .
دوم : علم ؛ جاي هيچ گونه شك و ترديد نيست كه هر انسان هدفداري لازم است تا از يكسري آگاهيها برخوردار باشد تا بتواند به هدف خود نايل آيد . چنانچه يك موحّد و خداشناس به مبدأ و معاد معرفت نداشته باشد و اصول اعتقادات را از روي بصيرت و آگاهي نياموزد ، منصرف ساختن او از جاده و صراط مستقيم ، كار بسيار سهل و راحتي است . گاهي به نام خدا و اسلام راستين ، چنان افراد نادان را جذب مي كنند و در كانال كفر و الحاد و نفاق قرار مي دهند كه تا آخر عمر در ضلالت باقي مي مانند و ديگر روي سعادت را نمي بينند ؛ چنانكه تاريخ شاهد و بيانگر اين مطلب بوده و خود ما هم امروز شاهد اين واقعيت هستيم . آري ؛ غرض ورزان و دزدان نفوس ، پيرامون عالم و آگاه نمي روند ؛ زيرا آن كس را كه چراغ دارد و جاده را مشاهده مي كند نمي توان منحرف ساخت .
من به تو جز علم نگويم سُخن * * * علم كه آمد به تو گويد چه كن !
شخصي از پيامبر گرامي ( صلي الله عليه وآله ) سؤال كرد : كدام عمل با فضيلت تر است ؟ حضرت فرمود : علم و معرفت به خدا و آگاهي در دين « العِلْمُ بالله وَالفِقْه في دينِه » ، سؤال كننده گمان كرد كه حضرت متوجه سؤال او نشده است ؛ زيرا او از بهترين عمل سؤال كرد و حضرت جواب داد علم و آگاهي پيدا كردن ، سؤال را تكرار كرد و حضرت همان پاسخ را داد ، سائل نتوانست بين جواب حضرت و سؤال خود رابطه برقرار كند ، عرض كرد يا رسول الله ! من از عمل سؤال مي كنم و شما از علم جواب مي دهيد ؟ پيامبر
|
137 |
|
گرامي فرمود : عملِ مختصر كه از روي بصيرت و علم انجام گيرد پرفايده است و عمل زياد بدون علم و آگاهي فايده اي ندارد . ( 1 )
گاهي برخي از افراد در اثر ندانستن احكام و مسائل حلال و حرام ، دچار مشكلات فراوان مي گردند و با نتايج بسيار تلخي رو به رو مي شوند ؛ مثل فاسد شدن سالها عبادت و يا احياناً مبتلا شدن به معاملات ربوي و يا حرام شدن همسر و . . .
جواني از من در مورد شيردادن مادرزن به فرزند دخترش سؤال كرد . ظاهراً چنين كاري انجام گرفته و بعد چيزي شنيده و در صدد تحقيق برآمده بود .
فقهاي عظام فتوا مي دهند كه اگر مادر زن به فرزند انسان شير كامل بدهد ، همسرش براي ابد به او حرام مي شود . شما مشاهده مي كنيد كه جهل به يك مسأله ، گاهي انسان را در چه مخمصه اي قرار مي دهد . رهبران آسماني آن قدر درباره تحصيل علم و دانش تأكيد كرده اند كه اگر بخواهيم كلمات آنان را به طور مختصر هم بيان كنيم از مجال اين گفتار خارج است ، فقط يك روايت ارزنده را در اينجا تذكر مي دهيم :
قالَ الصّادق ( عليه السلام ) : قالَ رَسُولُ اللهِ ( صلي الله عليه وآله ) اُفّ لِرَجُل لا يُفَرِّغ نَفْسَهُ في كُلِّ جُمُعَة لأمْرِ دينِهِ فَيَتَعاهَدُهُ وَيَسألْ عَنْ دينِهِ » . ( 2 )
امام صادق ( عليه السلام ) از رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) نقل مي كند كه حضرت فرمودند : « اف بر شخصي باد كه در هر هفته ، زماني را براي فراگيري مسائل دين و آگاهي مكتب خويش قرار ندهد . »
خلاصه انسان بدون علم و آگاهي ، به هزاران بن بست و سنگلاخ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مجموعه ورام .
2 ـ كافي ، ج1 ، ص40
|
138 |
|
طاقت فرسا برمي خورد ؛ چه از نظر اصول و اعتقادات و چه از نظر فروع و احكام .
شنيده اي بود آب حيات در ظلمات * * * خود ، اين جهان ظلمات است و علم آب حيات
متقين و پرهيزگاران از اين سلاح برنده و قوي بهره مند و برخوردارند و با تكيه به اين عصاي آهنين در ميان اقشار جامعه حركت مي كنند و خود را به سر منزل مقصود مي رسانند .
در خاتمه ، اين بحث را هم ضميمه مي كنيم كه در روايات آمده است : زينتِ علم ، حلم است ، به اين دليل كه علم و آگاهي انسان را حسّاستر مي كند و طبعاً از اعمال نادانان و گفتار آنان بيشتر در رنج قرار مي گيرد و لازم است كه علما بيش از ديگران با صفت بردباري مقرون باشند و خود را به اين سلاح معنوي مجهز كنند .
خلاصه بحث
انسان موجودي است اجتماعي و در جامعه زندگي مي كند و بديهي است كردار تمامي افراد مطابق با ميل او نخواهد بود و اگر بخواهد با اين گروه به ستيز برخيزد ، از همه كارهاي اساسي خود عقب خواهد ماند ؛ پس لازم است كه خود را به حلم و بردباري مسلّح كند . شاگردان علي ( عليه السلام ) مانند مالك اشتر از كنار كار لغو با كرامت خاصي عبور مي كردند . رهبران ما در سخن با مردم نادان مدارا مي نمودند و مولا علي ( عليه السلام ) با قاتل خود ابن ملجم مدارا كرد و فرزندش امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) با آن مرد شامي ، به گونه اي رفتار نمود كه او را براي هميشه شيفته خود ساخت .
|
139 |
|
برنامه ديگرِ متقين ، رفتن در پي علم و آگاهي است . طبيعي است براي هر صاحب هدفي آگاهي به مسير ضروري است . جهل ، انسان را هم در بعد عقايد و هم در بُعد احكام ، در بن بست قرار مي دهد و خلاصه دنيا همان ظلمات است و علم سرچشمه آب حيات . در خاتمه گفتيم كه همراهي علم و حلم ، ثمرات شيريني دارد كه بر اهل دقّت و ذوق مخفي نيست .
سؤال و تمرين :
1 ـ متقين در روز به كدام اوصاف مسلّحند ؟
2 ـ حلم يعني چه و ضرورت آن براي يك انسان چيست ؟
3 ـ برخورد عبادالرحمان با جاهلان چگونه است ؟
4 ـ مالك اشتر با جوان بي ادب چگونه برخورد كرد ؟
5 ـ امام هشتم ( عليه السلام ) فرمود : مؤمن به كمال ايمان نمي رسد مگر سه خصلت در او جمع شود . لطفاً آن سه خصلت را بيان كنيد .
6 ـ برخورد امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) با مرد شامي چگونه بود ؟
7 ـ نقش علم و آگاهي چيست ؟
8 ـ شخصي از پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله ) از بهترين عمل سؤال كرد . حضرت چه جواب داد ؟
9 ـ پيامبر ( صلي الله عليه وآله ) در مورد كسي كه در هفته يك ساعت را براي فراگيري مسائل ديني خود نمي گذارد چه فرموده است ؟
10 ـ چرا حِلم بايد مقرون علم باشد ؟
11 ـ خلاصه بحث را بيان فرماييد .