بخش 1
- پیشگفتار - مقدمه فصل 1- مقدمات تفاهم (مباحث مقدماتی) - اهمیت گفت و گو و ارتباط میان مسلمانان - اجتماع حج و عمره، تجلی همگرایی اسلامی - پیشتازی تشیع در همه عرصه ها - سال پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) و ماموریتی جدید - تبلیغ رحمانی و تزیین شیطانی - آرایش جبهه فرهنگی - فراگیری زبان، مهمترین ابزار ارتباط و تفاهم فصل 2 – استراتژی تفاهم (راهبردهای تفاهم) الف ـ ضرورت شناخت مخاطبان و دیدگاههای آنان ب ـ اولویت طرح مباحث سیاسی، اجتماعی نسبت به مباحث عقیدتی ج ـ تأکید بر وحدت و تفاهم راهبردی به جای وحدت عقیدتی د ـ اولویت تبلیغ عملی فصل 3 – روش ها و ابزارهای تفاهم
سلسله كتب آموزشي ويژه عمره دانشجويي(1)
نسيم تفاهم
راهبردها و روشها
نگارش:دكتر مصطفي عباسي مقدم
- پيشگفتار
اداره كل امور فرهنگي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري در
راستاي تحقق دو اصل ارتقاء محوري و آموزش محوري در
كليه برنامه ها، اقدامات متعددي را در دستور كار خود
قرار داده است كه يكي از آنها، تهيه و تدوين جزوات و
كتب آموزشي ويژه سفر عمره دانشجويي مي باشد. اين
اقدام، نخستين گام در راستاي ارتقاي كيفي سفر معنوي
عمره است كه هر ساله بخشي از دانشجويان علاقمند
دانشگاهها را تحت پوشش قرار خواهد داد.
آشنايي هر چه بيشتر دانشجويان با فضاي ظاهري و معنوي
عمره و مشاهد مشرفه، اطلاع از مباني فكري و اعتقادي و
شناخت احكام و آداب مربوط به حج و عمره و نيز آشنايي
با فضاي ديني، اجتماعي و سياسي سرزمين عربستان و
تحولات عمده جهان اسلام، موضوعات برجسته اين مجموعه را
تشكيل مي دهند.
اميد است اين مجموعه كه در قالب
«سلسله كتب آموزشي ويژه عمره دانشجويي»
تنظيم شده است مورد استقبال و بهره برداري دانشجويان و
ساير علاقمندان مباحث عمره و سفرهاي مذهبي قرار گيرد.
در خاتمه، اداره كل امور فرهنگي وزارت علوم، تحقيقات و
فناوري از هر گونه پيشنهاد و نقد خوانندگان فرهيخته و
ژرف انديش استقبال مي كند.
با آرزوي توفيق
الهي
اداره كل فرهنگي وزارت علوم، تحقيقات وفناوري
مقدمه
خداي را سپاس مي گوييم كه فرصت و عشق پرستش خود را
به بندگان بخشيد و مناسك حج و عمره را به منظور پالايش
روح و روان آدمي بدو عطا كرد. حج و عمره دو فرصت بسيار
استثنايي براي حركت و جنبش قواي دروني در راه وصول به
درجات عالي انساني است و مهمتر اين كه اين تحرك روحي
همراه با حركت و تكاپوي بيروني و جسمي نيز همراه
ميباشد و اين از ويژگيهاي برجسته اين مناسك به شمار
مي رود. حاجي را دستور داده اند كه بكوشد و ره بپويد و
طواف و سعي كند و پروانه وار گرد خانه يار بچرخد تا
دراين چرخش و جنبش ناخالصي ها از گوهر وجود او كنده و
زدوده شود و نهال كمالش به دور از خس و خاشاك برويد.
از جمله ويژگيهاي جالب توجه اين سفر مادي و معنوي و
مناسك عبادي، امكان ديدار هم كيشان مسلمان و همگنان با
ايمان از هر مليت و نژاد و مذهب و قوميت است و كيست كه
نداند در وراي اين واقعيت، حقيقتي نهفته و آن منافعي
است كه در سايه ارتباط، تعارف و تعامل ميان قشرها و
ملتهاي مسلمان حاصل تواند شد. ليشهدوا منافع
لهم. و كيست كه به اين حقيقت اعتراف نكند كه
جوانان ملت ما با روحيه اي شاداب و ابتهاج ناشي از
نفوذ ايمان در قلبهايشان، به ويژه در صحنه هاي فرهنگي
و علمي آماده اثبات باورها و ارزشهاي خويش و رويارويي
انديشمندانه با باورهاي فرهنگ سلطه و ليبراليسم جهاني
هستند و با شناخت انديشه ها و مكاتب و تسلط بر زبان
گفت و گو راه ديالوگ منطقي بين مذاهب، گرايشها و
فرهنگها را ادامه ميدهند. اميد كه اين نسيم تفاهم همه
آفاق را درنوردد و جانهاي هدايت جو را بنوازد.
در اين نوشتار برآنيم تا براي آمادگي بيشتر دانشجويان
گرامي براي ارتباط هدفمند و موثر با مسلمانان ساير
كشورها، يادآوريها و نكاتي را طرح و توجه علاقمندان
اين عرصه را بدان جلب نماييم. سعي ما بر آن خواهد بود
كه آنچه گفتني است در قالبي گويا و الفاظي مختصر عرضه
و از تفصيل پرهيز شود.
آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند
نكته ها هست بسي محرم اسرار كجاست
فصل اول:مقدمات تفاهم
الف ـ اهميت گفت و گو و ارتباط ميان
مسلمانان:
بي ترديد منافع برخي قدرتهاي سلطه گر در آن است كه
ملتها و به خصوص پاره هاي مختلف امت اسلامي از يكديگر
جدا و متفرق باشند. بارزترين جلوه اين سياست را در
تلاش استعمار در تقسيم و تجزيه امپراطوري عثماني به
كشورهاي كوچك و ضعيف در سده هاي اخير شاهديم. اين
توطئه استعماري در برنامه هاي رسانه اي نيز آثار خود
را داشته به طوري كه با وجود عصر اطلاعات و گسترش
دستگاههاي ارتباطي و اطلاع رساني، ملتهاي مسلمان از
احوال اجتماعي و فرهنگي يكديگر غافل هستند و بيشتر از
آنكه هم كيشان خود را بشناسند، كشورهاي غربي را
ميشناسند و در نتيجه طرف اصلي ارتباطات فرهنگي و
عمليشان نيز جز كشورهاي غربي نيست، كافي است تعداد كتب
ترجمه شده از كشورهاي غربي و كشورهاي اسلامي را با كتب
غربي ترجمه شده در ايران مقايسه كنيد. اما از طرفي
توصيه قرآن به مسلمانان، تأكيد بر ارتباط همه جانبه،
رسيدگي به امور يكديگر و همراهي و همدردي است. آيه 200
سوره آل عمران مي گويد:
يا ايهاالذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا
واتقوالله اي مؤمنان استقامت بورزيد و يكديگر
را به صبر واداريد و با يكديگر مرتبط باشيد و از خدا
پروا كنيد... و در سوره عصر به تواصي به حق و صبر
سفارش مي كند كه اشاره به مسؤوليت متقابل مؤمنان نسبت
به يكديگر دارد و نيز در روايتي مشهور پيامبر فرمود:
هركس صبح را شب كند در حالي كه اهتمام و توجه به امور
مسلمانان ندارد مسلمان نيست.
در اين حال، آيا شايسته است مسلمانان از وضع تاريخي،
اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي يكديگر بي خبر باشند و در
نتيجه كمترين رفت و آمد و ديدار از يكديگر را تجربه
كنند و حتي بنا به توصيه برخي در موسم حج نيز از
ارتباط با ديگران پرهيز نمايند؟! آيا شايسته است كه
مسلمانان فلسطين و افغانستان و عراق زير سخت ترين
انواع تحقير و شكنجه باشند و ساير مسلمين حتي در مورد
سختيهاي آنان گفت و گو نكنند؟ آيا شايسته است كه
آشكارترين حقوق برخي ملتها مانند حق ملت فلسطين در
تشكيل دولت و حق ملت ايران در انرژي هسته اي از طرف
نظام سلطه، ناديده گرفته شود و ديگر اعضاي پيكره
اسلامي ساكت باشند. مگر پيامبر عزت و رحمت نفرمود:
«مثل المؤمنين في توادهم و تراحمهم و تعاطفهم
كمثل الجسد إذا اشتكي عضو منها تداعي له سائر الجسد
بالسَهَر والحمي»، «مثل مؤمنان مانند پيكري
است كه چون عضوي از آن دردمند شود ساير اعضاي به
همدردي و حمايت از او دچار تب و بي خوابي مي شوند.»
از طرف ديگر ما در دوراني زندگي مي كنيم كه با وجود بر
طبل جنگ كوبيدن سلطه گران، اكثريت فرهيختگان و
انديشمندان عالم مشتاق گفت و گوي منطقي و تعامل احترام
آميز تمدنها و فرهنگها و اديان و مذاهب هستند. اگر امت
اسلامي مي خواهد الگوي مناسبي براي ساير ملتها در
ترويج فرهنگ تبادل، تعامل و گفت و گو باشد، چگونه
نميتواند شاهد يك ديالوگ آرام، مستدل و مهرورزانه
ميان اجزاي مختلف خود يعني مذاهب اسلامي باشد؟ چرا
مسلمانان خاطره مناظرات گسترده اوليه اسلام را ميان
ارباب مذاهب و حتي اديان مختلف در مركز حكومت اسلامي
به فراموشي سپرده اند؟ چرا بايد رويه تسامح و مدارا كه
جزيي از تعاليم اسلامي است در ميان خود مسلمانان جاري
نباشد؟
ب ـ اجتماع حج، تجلي همگرايي اسلامي:
شكي نيست كه حج عظيم ترين كنگره ديني در سطح جهان است
كه سالانه ميليونها انسان خداجو و پرستشگر را در خود
گرد مي آورد تا ضمن تقرب به خدا، با هم بودن و همراهي
و هماهنگي را تجربه كنند تا به تعبير قرآن شاهد منافع
همه جانبه خويش باشند:
-و اذن في الناس بالحج يأتوك رجالاً و علي كل
ضامر يأتين من كل فجٍّ عميق (حج – 27 و 28)
-ليشهدوا منافع لهم و يذكروا اسم الله في ايام معلومات
و در محل اجتماع و مركز امنيت و آرامش گردآيند:
-واذ جعلنا البيت مثابة للناس وامناً واتخذوا
من مقام ابراهيم مصلي (بقره – 125)
براي تحقق آرمان دو آيه آسماني فوق چه بايد كرد. آيا
با نشستن و سكوت كردن و از يكديگر بيگانه و بي اطلاع
بودن، منفعتي حاصل شده و امنيت و آسايش براي مسلمين
حاصل مي شود؟ يا بايد با تكيه بر اين پيام حركت آخرين
قرآني در پي حل مشكلات جهان اسلامي و بلكه كارگشايي
براي همه محرومان و ستمديدگان عالم بود.
در اجتماع بي نظير حج و نيز در عمره كه انبوهي از
مسلمانان حضور مي يابند مي توان شاهد نمايندگاني از
همه نژادها، رنگها، قاره ها و سرزمينها و نيز مذهبها و
مرامهاي مختلف بود كه هريك با شرايطي ويژه اما با نگاه
و نيت و انگيزه اي مشترك به سوي كانون توحيد
پرگشودهاند و سرگشته كوي يار شده اند. در اين مجمع
ايماني، ايراني و عراقي، بنگلادشي و هندي، پاكستاني و
آفريقايي، نيجريه اي و ساحل عاجي، مصري و الجزايري،
تونسي و مراكشي و سيلاني و ترك همه جمع هستند. به اين
ندا توجه كنيم:
يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكروانثي و
جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله
اتقاكم.
پس ما را به خاطر تعارف (هم شناسي) و ارتباطات انساني
هدفمند و خدامحور، با مليت ها و قبيله ها و حالات
مختلف آفريده اند و بايد در انديشه شناخت و ياري و
همدردي با يكديگر باشيم. هر يك پاره اي از پيكر بزرگ
اسلام هستيم و سرنوشت يك بخش از سرنوشت مابقي جدا
نيست.
ج ـ پيشتازي تشيع در همه عرصه ها:
سالها و قرنها از پاسخگويي اسلام به همه نيازهاي بشر
دم زديم. اما اكنون فرصت طلايي اثبات اين نظريه فراهم
شده است. بدبينان و بدخواهان اسلام از هر سو و با هر
وسيله سعي در تخريب چهره اين آيين سراپا انساني و فطري
و تضعيف توانايي آن دارند و مسلمانان حقيقي ـ به دور
از افراطهاي طالباني و تفريطهاي صوفيانه ـ در جهت
اثبات اين توانايي و تحكيم خودباوري و بيداري اسلامي
ميكوشند. جمهوري اسلامي به عنوان مهد شيعه پيشرو براي
تسهيل اين روند، تلاش در جهت پيشرفتهاي عرصههاي علمي،
فرهنگي، صنعتي و اقتصادي و جهاني را پيگيري ميكند تا
نشان دهد صنعت و مدرنيته نه تنها پديده اي منفي نيست
بلكه مي تواند ابزاري موثر براي پياده
كردنانديشههايمتعالي ديني باشد ومسلمانان،
شايستهترين ملتها براي دستيابي به دانش ها و فناوري
هاي نو و برترند. و اين، حقيقتي است كه بسياري از
مسلمانان جهان تشنه يافتن راهي و روشي براي اقتدا به
آن هستند. اين همان مسؤوليت جوانشيعه ايراني است كه
همانگونه كه مقتدايش علي باب مدينه العلم نبي است،
دروازه ورود دانش فناوري به جهان اسلام باشد و كليد
سعادت، رفاه و توانمندي اقتصادي و صنعتي را به رغم
بدخواهان و دشمنان به دست گيرد.
د ـ سال پيامبراعظم (صلياللهعليهوآله)
ومأموريتي جديد:
به بهانه سالي كه به نام مبارك پيامبر اعظم(صلي الله
عليه وآله) مزين شده است، مناسب است به تلاشهاي
مسؤولانه و دلسوزانه پيامبر در جهت ياري همنوعان از
طريق آگاهي بخشيدن و روشنگري اشاره كنيم. ابتدا به
مضمون آيه 128 سوره توبه توجه كنيم:
«به راستي رسولي از بين خودتان برايتان آمد كه رنج شما
بر او گران است و بر هدايت شما حريص و نسبت به مومنان
مهربان و صميمي است».
مورخان نمونه هاي زيادي از همت بلند پيامبر در
راهنمايي، كارگشايي و كمك به مسلمانان و بلكه همه
مردمان ذكر كردهاند. طبري مي نويسد:
«پيامبر از ورود هيچ تازه واردي از عرب كه داراي نام و
شرافتي بود مطلع نمي شد مگر آن كه نزد او مي رفت و
دعوت خويش را به او عرضه مي كرد» .
همچنين مؤلف «الطبقات الكبري» نشاط و فعاليت
هدايتگرانه پيامبر را چنين ترسيم مي كند:
«پيامبر هر سال در هنگام موسم حج، به منزلگاههاي حجاج
در عكاظ، مجنه و ذي المجاز وارد مي شد و آنان را به
حمايت از خويش به منظور ابلاغ رسالت الهي مي خواند و
در برابر، وعده بهشت مي داد و حتي از قبايل گوناگون
سراغ مي گرفت و خطاب به آنان مي گفت: «اي مردم بگوييد،
معبودي جز الله نيست تا رستگار شويد و تمام عرب و عجم
را زير حاكميت خود درآوريد».
جنب و جوش و تلاش پيامبر را از زبان انس بن مالك
بشنويد:
«عادت پيامبر اين بود كه مريض را عيادت مي كرد و به
تشييع جنازه مي رفت وحتي دعوت عبد را به مهماني اجابت
ميفرمود».
توجه عميق پيامبر به ترويج رحمت و مهرورزي نيز شنيدني
و ستودني است. بنا به نقل مورخان، پيامبر دو بار اقدام
به عقد اخوت ميان مومنان كرد تا همه ريشه هاي كينه و
تهمت و نيرنگ و جدايي و سخن چيني و دروغ را خشكانده و
بذر عطوفت، محبت، همدردي و همياري پاشيده شود. همچنين
در برابر حق ناپذيريها و عيب جويي ها و برخوردهاي
عنادآميز نهايت سعه صدر و گذشت را نشان ميداد، ابن
هشام در سيره النبي چنين مي نويسد:
«علماء واحبار يهود، بسيار از پيامبر پرسشهاي
عيبجويانه و معاندانه ميكردند و شبهاتي به منظور خلط
حق و باطل مطرح مينمودند و پيامبر با رهنمود قرآن به
طور كامل پاسخ آنها را مي داد».
اما او در برابر اين لجاجت ها هرگز بي حوصله نمي شد و
مي فرمود:
«ان الله ارسلني مبلغاً و لم يرسلني متعنتاً» خدا مرا
به عنوان مبلغ و پيام رسان فرستاده نه به عنوان عيبجو
و سرزنشگر .
و بنا به نوشته يك نويسنده عرب:
«اگر اين رفق و مدارا نبود، احساسات دلها پيرامون او
گرد نمي آمد و اگر اين بردباري و حلم زايدالوصف و
صميمت و تواضع با مردم نبود، هرگز اين تاثير در نفوس
امكان پذير نمي گشت.»
هـ ـ تبليغ رحماني و تزيين شيطاني:
هرچند پيام رساني و ابلاغ آگاهي ها به مردمان اعم از
هم كيش و غيره، رسالتي سترگ است اما هرگز نبايد به
عرضه هر پيامي بدون دقت در محتواي آن بينجامد. آموزه
هاي ديني ميان تبليغ و تزيين تفاوتي اساسي قايل است و
تبليغ را امري خدايي و مقدس و تزيين را كاري شيطاني
برمي شمرد.
- محتواي تبليغ، حقيقت، هدايت و رحمت است و آنچه خداي
تعالي نازل فرموده، يا ايها الرسول بلغ ما
انزل اليك من ربك «اي رسول ابلاغ و بيان كن
آنچه از سوي خدايت به تو نازل شده است.» و نيز رسالتها
وپيامهاي الهي بايستي تبليغ شوند، الذين
يبلغون رسالات الله و يخشونه «كساني كه
رسالتهاي الهي را مي رسانند و تنها از او خشيت دارند.»
- اما محتواي تزيين، هواي نفس و عمل سوء است.
زين لهم الشيطان اعمالهم همانگونه كه
شيطان اعمال ناپسند را در چشم افراد نيكو جلوه مي دهد
و با ظاهرسازي آنان را مي فريبد.
در روايت جالبي، پيامبر خود را مبلغ و شيطان را مزين
معرفي ميكند: بعثت داعياً ومبلغاً ... و خلق
ابليس مزيناً ... .در تزيين، بدون توجه به
عمق و باطل يك امر، آن را به ديگران ديكته مي كنند،
اما مبلغ تنها درصدد ترويج حق و حقيقت است و به باطن
امر بيش از ظاهر آن توجه دارد و روشن است كه صاحب متاع
نيكو و مفيد نيازي به تزيين ندارد. بايد توجه داشت كه
بلاغ و تبليغ مهمترين و كليدي ترين مأموريت انبياست؛
وما علينا الاالبلاغ المبين (17 يس)
و پيروان آن ها نيز در اين عرصه بر اساس ظرفيت و
توانايي و دانش خود مسؤوليتي مشابه در جهت تبليغ
رسالتهاي رحماني دارند كه بايستي بدون هرگونه هراس و
كوتاهي بدان بپردازند و خدا خوب حسابرسي است.
و كفي بالله حسيباً.
و ـ آرايش جبهه فرهنگي:
پس از پايان دوران جنگ سرد، دستگاه سلطه قطعاً در پي
يافتن دشمن يا رقيبي سرسخت اما شكست پذير بودند و از
طرفي شعارها و ارزشهاي برآمده از انقلاب اسلامي را جدي
ترين چالش آينده خويش مي شمردند. پس به جبهه گيري و
رويارويي با اسلام ناب محمدي به عنوان زندهترين و
مؤثرترين رويكرد ديني ـ معنوي در عين حال سياسي،
اجتماعي جهان معاصر پرداختند. بر اين اساس، ريشه اكثر
اختلافات و درگيريهاي فكري، سياسي و مذهبي امروز در
جهان اسلام و بيرون آن به شكلي به طراحيهاي استكبار
جهاني بازمي گردد كه درصدد بازسازي ساختار قدرت در
جهان به نفع خود است. مقابله همه جانبه و سرسختانه
دستگاه تبليغي و رسانهاي غرب با اسلام به ويژه اسلام
مبارز و بنيادگرا و تمركز سؤال برانگيز قدرتهاي غربي
بر محدود نمودن قدرت سياسي اقتصادي و حتي علمي جمهوري
اسلامي در اين راستا تفسير مي شود.
اما اين واقعيت جاي تأسف دارد كه علي رغم اين صف آرايي
آشكار و گستاخانه عليه جهان اسلام، در درون جوامع
اسلامي پديده هاي شومي ـ آن هم تحت تأثير القاء
بيگانگان ـ همچون طايفه گرايي، قوميت گرايي و تعصبات
فرقهاي مشاهده ميشود كه چيزي جز آب به آسياب دشمن
ريختن نيست.
بنابراين، در برابر جهت گيري اسلامي، اصلاحي، حكمت
آميز و خشونت گريز جمهوري اسلامي دو جبهه به رويارويي
پرداخته اند:
1- جبهه غرب كه دائماًًًًً در حال توطئه و كارشكني در
برابر مسلمانان در زمينه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و
تبليغاتي است.
2- جبهه فرقه گرايي و تندروي جهان اسلام كه با سوء
استفاده از نا آگاهي و تعصب توده هاي مسلمان، هر از
گاهي به شكلي در گوشه اي از جهان با تحركات مشكوك، نه
تنها كمكي به حركت كلي جهان اسلام نمي كند بلكه
دشواريها و نابسامانيهايي را براي ابناء امت اسلامي
پديد ميآورد.
برخورد اصلاحگرانه با اين جريان دوم در كنار مبارزه
همه جانبه با جريان نخست بيش از هر چيز صبغه فرهنگي و
علمي دارد كه جز با همراهي و همفكري تمام آگاهان،
فرهيختگان، دانشمندان و دانش پژوهان مسلمان ميسر
نخواهد شد. پس وظيفه اسلامي همه اهل قلم و دانش و
فرهنگ است كه در اين مسير با تقويت ارتباطات و گسترش
فرآيند آگاهي بخشي مردم مسلمان بيش از پيش بكوشند.
ز ـ فراگيري زبان، مهمترين ابزار تعارف
وارتباط:
ترديدي نيست كه زبان و كلام مهمترين راه ارتباط و
تعامل انسانهاست و گاهي يك سخن بيش از هزار گلوله
تاثير دارد.
«رب كلام انفذ من سهام»، چه بسا سخني كه از تيرها
برنده تر است
البته اين سخن سعدي نيز صحيح است كه:
زبان بريده به كنجي
نشسته صم بكم
به از كسي كه نباشد زبانش اندر حكم
لكن در جاي ديگر ميگويد:
به وقت مصلحت آن به كه در سخن كوشي
به هر حال، انساني كه از انديشه هاي غني و آرماني
متعالي برخوردار است. لاجرم نيازمند زبان گويايي است
كه ترجمان اعتقاد او براي ديگران باشد. لذا توصيه كرده
اند كه زبانهاي مختلف را بياموزيد تا جهان و جامعه
ديگران را تجربه كنيد و عرصه زندگاني خود را گسترش
دهيد. از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است كه:
تعلموا العربية فانها كلام الله الذي يكلم به
خلقه، زبان عربي را بياموزيد كه سخن خداست كه
با آن با مردم سخن مي گويد.
نيز از معصومان نقل شد، كه فرمودند:
«من تعلم لغه قوم امن شرهم»، هركس
زبان قومي را بياموزد از شرشان در امان خواهد ماند.
بنابراين از هر زاويه به زبان آموزي بنگريم امري مفيد
بلكه لازم به نظر مي آيد. آشنايي با زبان دوست، انسان
را در همزيستي كمال جويانه و رو به رشد ياري مي رساند
و با دانستن زبان خصم نيز ضمن دريافتن دانش او امكان
مواجهه با او را فراهم مي سازد.
از طرفي يقيناً يادگيري زبان غيرمادري مانند عربي چه
زبان ديني و فرهنگي باشد و چه مانند زبانهاي لاتين،
زبان صنعت و سياست باشد در دوران جواني ميسرتر و
مؤثرتر خواهد بود.
در بسياري موارد مشاهده شده كه زائران ايراني به ويژه
دانشجويان و جوانان پس از حضور در موسم الهام بخش حج و
عمره، از اين كه نميتوانند با ديگران ارتباط كلامي
برقرار كنند در حسرت مي باشند. براي اين كه از اين
دسته نباشيم شايسته است قبل از تشرف به اين سفر، قدري
براي زبان آموزي تلاش كنيم.
فصل دوم: استراتژي هاي تفاهم:
پيش از بيان موضوعات قابل طرح در ارتباطات سفر عمره
شايسته است راهبردهاي مهم و اساسي اين عرصه را تبيين
نماييم.
اين راهبردها عبارتند از:
الف – ضرورت شناخت مخاطبان و ديدگاههاي
آنان:
بايد توجه داشت كه مخاطبان شما در عمره و حج، طيف
وسيعي از مسلمانان را شامل مي شود كه از كشورهاي مختلف
با فرهنگها و مذاهب و سليقه ها و آداب گوناگون در يك
مكان مقدس اجتماع مي نمايند و ارتباط با آنها مستلزم
شناخت افكار، روحيات و آداب آنها مي باشد و چه بسا اگر
ديدار و ارتباط بدون توجه به اين نكات صورت گيرد نتيجه
معكوس به بار آورد. دوستي به شوخي مي گفت كه در
مسجدالحرام به فردي كه در كنارش نشسته به عنوان شروع
سخن پس از سلام گفته است: هل انت مسلم؟! در اين خصوص
نكاتي را به اختصار مي آوريم.
زائران كشورهاي عربي ـ آفريقايي مانند مصر، الجزاير،
تونس، مغرب به ويژه سودان (كه معمولاً پيراهن بلند
جلوبسته و يقه هفت با رنگهاي روشن ملايم غير سفيد به
تن مي كنند) داراي روحيه نزديك به ايراني ها در برخورد
و خونگرم و اهل گفت و گو و نسبت به ساير عربها
صميميتر ميباشند. ايشان متمايل به تفاهم بوده و
ميتوان به راحتي با آنان درباره مسايل سياسي، فرهنگي
و اجتماعي صحبت كرد. البته گاهي پرسشهاي عقيدتي و
اختلافي نيز مطرح مي كنند كه نحوه پاسخ آن بيان خواهد
شد.
زائران كشورهاي حاشيه خليج فارس به ويژه عربستان (كه
با پيراهنهاي سفيد بلند موسوم به دشداشه و چفيه قرمز و
سفيد از ديگران متمايزند) داراي روحيه بسته و كم
انعطاف در برخورد اوليه بوده و كمتر مايل به گفت و گو
در مباحث سياسي و فرهنگي مي باشند. در عين حال به محض
شروع ارتباط، انتقادها و شبهاتي درباره تشيع و
اختلافات شيعه و سني مطرح مي كنند و اغلب به خاطر تعصب
مذهبي، پذيراي استدلال و پاسخهاي قانع كننده نيستند.
برخورد نيكو و برادرانه و قدري تحمل و سعه صدر ميتواند
تفاهم نسبي با اين گروه را حتي در مباحث عقيدتي ميسر
گرداند.
زائران كشورهاي سوريه، اردن، فلسطين و عراق (كه
لباسهاي تلفيقي عربي و جديد مي پوشند) در مباحث سياسي
قرابت بيشتري با جمهوري اسلامي داشته و نسبت به ساير
عربها شبهات و ابهامات كمتري نسبت به تشيع و جمهوري
اسلامي دارند و مي توان با آنان مباحث هدفدار و مؤثر
در زمينه هاي سياسي و فرهنگي در جهت وحدت اسلامي و
اقتدار مسلمانان عنوان كرد.
زائران كشورهاي شبه قاره شامل هند، پاكستان، بنگلادش،
سيلان (كه پيراهن بلند و شلوار به رنگهاي متنوع مي
پوشند) و كشورهاي جنوب شرق آسيا شامل اندونزي، مالزي،
فيليپين، چين و تايلند (كه لباسهاي ساده شامل پيراهن
يقه گرد و شلوار و بعضاً دامن به تن مي كنند و زنانشان
با لباسهاي سراسر سفيد مشخص مي شوند) عموماً داراي
روحيه اي ملايم و با محبت و مودب و البته ساكت و منفعل
مي باشند و با زبان انگليسي و بعضاً عربي مي توان با
آنها گفت و گو كرد. اين گروه حساسيت چنداني نسبت به
مباحث عقيدتي و اختلافي ندارند و بهتر است با طرح
مباحث حياتي و مشكلات جهان اسلام، ضمن كسب اطلاع از
ديدگاههاي آنان درباره اوضاع كنوني مسلمانان و مواضع
جمهوري اسلامي، پاسخ لازم به ابهامات آنها داده شود و
راههاي عملي همگرايي اسلامي تبليغ شود.
مسلمانان كشورهاي تركيه و آسياي ميانه (با لباسهاي
سنتي بلند و كلاه و بعضاً با لباس رسمي) كه با زبان
تركي استانبولي و روسي ميتوان با آنها گفت و گو كرد
عموماً اطلاعات زيادي از احكام و مباحث ديني ندارند و
در صورت امكان ارتباط مي توان با ايشان در خصوص اهميت
پياده كردن اسلام در همه شؤون جامعه و بازگشت به اسلام
اصيل به ويژه در نحوه اداره و حكومت اسلامي گفت و گو
نمود.
ب – اولويت طرح مباحث سياسي و اجتماعي نسبت
به مباحث عقيدتي:
ارتباط و گفت و گو در صورتي موفق خواهد بود كه مباحث
آن مورد علاقه طرفين بوده و اين ديدگاهها در نتيجه
تبادل نظر به هم نزديك شده و نتيجه اي در پي داشته
باشد. اهميت و فوريت مباحث سياسي و اجتماعي به علاوه
حساسيت اوضاع فعلي جهان اسلام و توطئه هاي پي در پي
دشمنان همگي از عوامل اولويت اين گونه مباحث به شمار
مي روند. ارتباطي كه هدف آن تفاهم و اتحاد است با يك
گفت و گو و آشنايي شروع و با كسب اطلاع از اوضاع
اجتماعي، ديني و سياسي كشور مخاطب ادامه مي يابد و در
نهايت مباحث مهم در زمينه هاي فكري، عقيدتي را نيز
شامل مي شود. تجربه نشان مي دهد كه طرح مسايل و مشكلات
از قبيل تجربه هاي اجتماعي و سياسي و فعاليتهاي ديني و
آموزشي، نحوه ارتباط و تعامل حكومت و مردم، وضعيت دين
و سياست و ارتباط مردم و علما، موجب همدردي و بعضاً
همكاري هاي آينده در برخي زمينه ها ميشود. در حالي كه
تجربه نشان داده است كه طرح ابتدايي مباحث عقيدتي و
اختلافي نه تنها منجر به همكاري و همراهي نمي شود بلكه
گاهي پشيماني از ارتباط و تنفر به بار مي آورد كه
دلايل آن را مي توان اين گونه معرفي كرد:
1-تعصب اكثر مخاطبان بر عقايد مذهبي خويش و عدم امكان
فرض عقيده مخالف.
2-عدم وجود فرصت كافي جهت مباحث گسترده و نتيجه بخش به
خاطر كوتاه بودن اكثر ملاقاتها.
3-كم اطلاع بودن اكثر مخاطبان كه اجازه عمق بخشيدن به
مباحث را نمي دهد.
البته اين اولويت به معني بي پاسخ گذاشتن سؤالها و
شبهه هاي مطرح شده از سوي مخاطب نيست. بلكه در صورتي
كه سؤالي مطرح شود بايد حتي الامكان پاسخ در خور داده
شود. به عنوان نمونه اگر در ضمن مباحث سياسي سخن از
تخريب مرقد عسكريين به ميان آمد و احساس شد كه احترام
و تقدس اين گونه اماكن براي او جاي سؤال است حتماً
بايد در ضمن بحث دليل احترام مرقد امامان تبيين گردد.
به ويژه در مورد مخاطبان فرهيخته و بانفوذ شايسته است
مباحث عقيدتي به خوبي شكافته و تحليل شوند و حتي
منابعي در اختيار قرار داده شود.
ج- تأكيد بر وحدت و تفاهم راهبردي به جاي
وحدت عقيدتي:
شايد بسياري از مخاطبان نتوانند مرز ميان وحدت عملي و
وحدت عقيدتي را دريابند كه لازم است اين موضوع برايشان
تبيين گردد. عوامل بسياري موجب پيدايش و گسترش مذاهب
مختلف گشته كه در اينجا قابل بحث نيست. تاريخ نشان مي
دهد كه تلاشهايي براي وحدت جبري مذاهب صورت گرفته
مانند اقدامات مأمون در گردآوري علماي مذاهب مختل امّا
چندان توفيقي نداشته است. آنچه در شرايط فعلي مسلمين
مهم و ممكن است تلاش براي نزديك كردن سياستها، موضع
گيري ها و برخوردهاي سياسي، نظامي و اقتصادي در
موضوعات مختلف است و لازمه اين تفاهم عملي، وحدت در
عقيده و مذهب نيست، چرا كه مشتركات مذاهب اسلامي به
اندازهاي هست كه بتوان با تكيه به آن، برنامه ها و
تصميمها و مواضع مشترك اتخاذ كرد.
آنچه موجب اهميت بيشتر اين راهبرد مي شود اتحاد
استراتژيك جبهه استكباري در مواجهه همه جانبه با اسلام
و قدرت مسلمانان است كه هر روز موجب بروز توطئه و
دسيسه اي جديد مي گردد.
د- اولويت تبليغ عملي:
مطابق آموزه هاي قرآني و حديثي، بيشترين تأكيد بر
ضرورت تبليغ عملي و اثربخشي آن شده است. اسلام ديني
است كه براي عقيده يا گفتار بدون عمل ارزش چنداني قايل
نيست. چرا كه هدف اصلي آن ساختن فرد و جامعه است. بر
اين اساس، قبل از آنكه تبليغ كلامي و گفتاري سفارش شود
تبليغ از راه عمل و ترويج روشهاي اخلاقي تأكيد شده
است. با نگاهي به صحنه واقعيت نيز مي توان دريافت كه
هر يك از ما با مشاهده رفتار و اعمال افراد پيش از
گفتار آنها، نسبت به آنها ارزيابي مثبت يا منفي
ميكنيم. امام صادق (ع) فرموده است:
«كونوا دعاة للناس بالخير بغير السنتكم ليروا
منكم الاجتهاد و الصدق و الورع» .
دعوتگر مردم به نيكي با غير زبانتان باشيد تا مردم از
شما تلاش و راستي و پاكدامني را ببينند.
از امير مؤمنان (عليه السلام) نيز مي خوانيم:
فرد خطاركار را با عمل نيكويت اصلاح كن و با سخن
سنجيده ات به نيكي راهنما باش .
مقام معظم رهبري بارها بر اين تأكيد كرده اند كه
حاجيان ما بايستي حجاج نمونه و هر كدام يك مبلغ جمهوري
اسلامي و تشيع باشند.
حقيقت اين است كه اگر عمل پيروان مذهبي راستين و
حياتبخش چون تشيع منطبق با آموزه هاي اصيل آن باشد
نيازي به نشر و تبليغ گفتاري و نوشتاري نخواهد بود.
آنچه موجب تاثيرگذاري محدود و اندك فعاليتهاي ارشادي و
فرهنگي درهمه عرصه ها مي شود عدم پاي بندي عملي به
گفته ها و عقيده هاست. به عنوان نمونه اگر اعتقاد به
توحيد مهمترين ركن فكري شيعه است چرا شاهد رفتارهايي
همچون سجده در برابر ضريح ائمه يا تعابير عبادت گونه
براي آنان هستيم. آن هم در حالي كه اين گونه رفتارها
به بهترين دستاويز مخالفان براي متهم كردن شيعيان
تبديل شده است. يا اگر ما به مفاد حديث ثقلين، پيروي
از قرآن و عترت را افتخار خويش مي شماريم پس چرا
كمترين وقت خود را صرف نماز و قراءت قرآن، آن هم در
مسجدالحرام و مسجدالنبي مي كنيم و بيشتر در بازارها
پرسه مي زنيم.
اگر با عمل خويش منادي تفكر ناب شيعي ـ كه همان تفكر
اسلام حقيقي است ـ بوديم و به تعبير امام زينت او
بوديم چه بسا افراد زيادي در اثر همين رفتار به ما
تأسي مينمودند «كونوا لنا زينا و لاتكونوا
شيناً»: زينت ما باشيد نه باعث زشتي ما.
نمونه هايي ديگر از رفتارهاي منفي:
ـ خروج يا دور شدن از مساجد در هنگام شروع نماز كه با
تأكيدات معصومان بر نماز جماعت ناسازگار است.
ـ بياحترامي واحياناً سب و دشنام نسبت به صحابهاي كه
نزد مخاطبان محترم و عادل محسوب ميشوند و اين با
راهبرد وحدت منافات دارد.
ـ عدم رعايت نوبت در برخي مكانها و نظم و مقررات عادي.
ـ گفت و گوهاي طولاني و بي نتيجه به ويژه توسط زنان با
فروشندگان كه با عزت و كرامت نفس مسلمان منافات دارد.
ـ ترحيج دادن خريد و صحبتهاي بي فايده بر نماز و دعا و
قرائت قرآن.
ـ پافشاري بر انجام اعمال غير واجب به ويژه در شرايطي
كه موجب اذيت ديگران يا برانگيختن حساسيت آنان مي شود.
مثل نماز پشت مقام ابراهيم در هنگام ازدحام و يا دعا
خواندن با صداي بلند.
فصل سوم: روشها و ابزارهاي تفاهم:
براي ايجاد ارتباط و تحكيم آنها و سپس تبادل نظر
عميق و مؤثر در مباحث مختلف، ابزارها و روشهاي كارآمد
لازم است. قرآن به اتخاذ حكمت و موعظه و جدال احسن به
عنوان روشهاي مؤثر دستور مي فرمايد:
ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و
جادلهم بالتي هي احسن.
بخوان به سوي راه پروردگارت به وسيله حكمت و اندرز
نيكو و با آنها به بهترين روش جدال كن.
ـ نخستين و كارآمدترين روش براي اثربخشي ارتباط و گفت
و گو، رعايت حسن خلق و روي خوش و نرمخويي در برابر
مخاطب و جلوگيري از ايجاد تنش و حساسيت و نفرت در بحث
است كه البته با تمرين و تكرار حاصل مي شود. البته اين
خوشرويي و مهرباني وقولوا للناس حسناً
بايد همراه با مباحثه جدي و هدفدار باشد
وقولوا قولاً سديداً. موارد بسياري از
برخوردهاي مهربانانه پيامبر رحمت (صلي الله عليه وآله)
و ائمه هدي در سيره تابناكشان روايت شده كه موجب
تغييرنگرش مخاطب نسبت به اين بزرگواران شده است. تجربه
موسم حج هم نشان مي دهد كه با توجه به آمادگي روحي
زائران و فضاي معنوي موجود، مهرورزي و خوشرويي به
همراه دلسوزي و همراهي عملي دركارها بهترين زمينه و
عامل براي تاثيرگذاري بر مسلمانان ميباشد.از توجه
ظاهري و سلام و احوالپرسي و مصافحه تا جادادن براي
نماز و رعايت حال افراد مسن و مقدم داشتن ديگران در
رفت و آمدها و رعايت صفوف و دادن هديه و استقبال و
بدرقه و موارد بسيار ديگر.
ـ دومين روش يا ابزار، استفاده از آيات قرآني به ويژه
جملات كوتاه از قرآن در مورد مناسب است كه اگر همراه
با قراءت صحيح و احترام آميز آيه يعني با «اعوذ بالله»
و در آخر «صدق الله» باشد به فضاي گفت و گو لطف و
آرامش و تقدس مي بخشد و تفاهم را نزديك مي سازد. حفظ
تعدادي از آيات متناسب با موضوعات در ايام قبل از موسم
مي تواند كارگشا باشد كه برخي از آنها در اين نوشتار
خواهد آمد. مطمئن باشيد كه كاربرد حتي يك جمله صحيح از
قرآن مي تواند شما را از بحثهاي طولاني بي نياز كند.
مثلاً وقتي در بحث چگونگي رابطه مسلمين با كشورهاي
غربي به آيات: محمد رسول الله والذين معه
اشداء علي الكفار رحماء بينهم و آيه ـ
لن ترضي عنك اليهود و لا النصاري حتي تتبع
ملتهم اشاره كنيد مقدار زيادي از بحث به
نتيجه رسيده است.
ـ سومين روش و ابزار كاربرد روايات معتبر از پيامبر
(صلي الله عليه وآله) و ائمه (عليهم السلام) است كه در
موضوعات ريز به محتواي مباحث غنا ميبخشد و استدلال
شما را تقويت مي كند.مثلاً دانستن روايت مربوط به گريه
كردن پيامبربر قبر مادر بزرگوارش؛ ميتواند شبهه اي را
از ذهن مخاطب پاك كند. البته اگر ذكر روايت همراه با
اشاره به منبع آن باشد بسيار مؤثرتر است. به ويژه اگر
از كتب مورد قبول آنان باشد. در ادامه بحث رواياتي از
كتب صحاح و معتبر اهل سنت خواهيم آورد.
ـ چهارمين روش، شروع گفت و گو از موضوعات مشترك و مورد
قبول طرفين است كه با ايجاد فضاي همراهي و همفكري،
نتيجه بخشي مباحثه را بيشتر مي كند. همانگونه كه مبلغ
بزرگ اسلام، نبي اعظم (صلي الله عليه وآله) با كلمه
سواء شروع مي كرد:
تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم
(آل عمران ـ 64) بياييد گرد يك سخن مشترك بين ما و شما
جمع شويم.
لازم نيست موضوعات مشترك بين شما و مخاطبان الزاماً
عقيدتي باشد بلكه مي تواند دغدغه هاي مشترك، شغل مشترك
(مثل بحث دو نفر دانشجو درباره وضع تحصيلي و تحقيق در
كشورهايشان) يا مشكلات جامعه دو طرف يا بررسي مواضع
دشمنان مشترك باشد. يعني موضوعي كه گفت و گوي چنددقيقه
اي درباره آن زمينهساز نزديك شدن ديدگاهها و انجام
مباحث جدي تر بعدي باشد.
ـ پنجمين روش، انتخاب سوژه ها و فرصتهاي مناسب جهت
شروع ارتباط گفت و گوست. بهانه هايي براي ارتباط همچون
پرسش از كشور و تابعيت مخاطب، سؤال درباره چيزي در
پيرامون، مثل معماري مساجد يا كتيبه هاي نام صحابه در
مسجدالنبي، اشاره به انبوه و عظمت جمعيت طواف كنندگان،
سؤال از ترجمه آيه اي از قرآن يا در خصوص نحوه انجام
مناسك و موارد بسيار ديگر.
ـ روش ديگر، بهره برداري صحيح از اطلاعات مربوط به
تعلقات مخاطب از قبيل كشور، مذهب، شخصيتهاي مورد توجه
و جغرافيا يا جريانات سياسي و اجتماعي جامعه او به
منظور جلب نظر و اعتماد او در گفت و گو مي باشد. به
طور قطع اگر شما با اطلاعات مناسب از موارد فوق وارد
گفت و گو شويد خواهيد توانست ضمن استفاده از ديدگاههاي
مخاطب به تفاهم دلخواه دست يابيد و از صرف وقت درباره
او احساس پشيماني نكنيد.
نكته مهم در ارتباط با انتخاب روش و استفاده از
ابزارها، در نظر گرفتن شرايط ذهني، روحي و فرهنگي
مخاطبان است. تنوع فرهنگي در جهان اسلام ايجاب مي كند
كه مثلاً در برخورد با عربها، عظمت جهان اسلام و ثروت
مادي و معنوي جهان عرب گوشزد و سپس بر لزوم وحدت و
مباحث ديگر تاكيد شود يا در برخورد با كساني مثل مردم
اندونزي و مالزي كه ضمن كنجكاوي نسبت به ايران، ذهنشان
از شبهه عقيدتي خالي است به مباحث اختلافي عقيدتي
نپردازيم و از ايران و تجربه هاي آن بگوييم، يا در
برخورد با افراد كم سواد و كم اطلاع از ذكر مطالب
عقيدتي عميق خودداري كنيم و تنها به پاره اي مباحث
عام، ترويجي اما مؤثر در جهت وحدت اسلامي و معرفي اهل
بيت اكتفا كنيم. توجه به زمان و فرصت هم در طرح و بيان
مباحث مؤثر است كه مبحثي را كه فرصت پايانش نيست مطرح
نسازيم.