بخش 1
پیشگفتار جهان اسلام، ظرفیتها و امکانات وضعیت موجود و چالشهای پیشرو فرصتهای پیشروی جهان اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
آشنايي با كشورهاي اسلامي
با همكاري جمعي از پژوهشگران مركز تحقيقات استراتژيك
زير نظر: دكتر حسن روحاني
پيشگفتار
بسم الله الرحمن الرحيم
جهان اسلام، ظرفيتها و امكانات
جهان اسلام با داشتن بيش از يك پنجم جمعيت جهان، 57 كشور و سرزمينهاي وسيعي كه از شرق آسيا تا غرب آفريقا گسترده شده است، مجموعه متنوع و در عين حال توانمندي را تشكيل ميدهد كه به ويژه در چند دهه اخير به مثابه يك هويت واحد مطرح شده است. «جهان اسلام» بيش از آنكه بيانگر يك موقعيت جغرافيايي باشد، معرف هويت بيش از يك و نيم ميليارد انسان است كه داراي آيين و ديني مشترك هستند. آنچه كه اين جمعيت عظيم را عليرغم اختلافات نژادي، قومي و زباني به يكديگر پيوند ميدهد، اعتقادات مشترك آنها نسبت به خداي واحد، قرآن، پيامبر گرامي اسلام و دستورات و احكامي است كه خداوند توسط پيامبر و در قرآن كريم آنها را تبيين كرده است.
از لحاظ جغرافيايي ميتوان گفت پيروان اسلام در قارههاي مختلف جهان حضور دارند. قاره آسيا بيش از يك ميليارد مسلمان جهان را در خود جاي داده است. حدود 391 ميليون مسلمان ساكن آفريقا هستند. بيش از 20 ميليون مسلمان در اروپا و بيش از 27 ميليون مسلمان در روسيه به سر ميبرند. همچنين حدود يك و نيم ميليون مسلمان در آمريكاي لاتين و 9 ميليون مسلمان در آمريكا و كانادا زندگي ميكنند.
به دليل وسعت سرزمينهاي اسلامي و ميليونها مسلماني كه در نقاط مختلف زندگي ميكنند، تنوع زباني در جهان اسلام بسيار زياد است. زبانهاي عربي، فارسي و تركي از زبانهاي مهم در جهان اسلام محسوب ميشوند. همچنين تعداد زيادي از مسلمانان در كشورهاي پاكستان و هند به زبان اردو تكلم ميكنند. حدود 14 درصد از جمعيت مسلمانان كه در كشورهاي اندونزي و مالزي زندگي ميكنند، به زبان مالايي سخن ميگويند.
علاوه بر اين، دركنار كشورهاي اسلامي، كشورهايي وجود دارند كه مسلمانان به صورت اقليت در آنها زندگي ميكنند. در اين خصوص، برخي نظير مسلمانان چين و بالكان از قرنها پيش در اين مناطق ساكن بودهاند و گروهي ديگر از مسلمانان نيز به صورت مهاجر در كشورهاي اروپايي و آمريكايي زندگي ميكنند.
يكي از امتيازات مهم مكتب اسلام كه در آيات و روايات به آن اشاره شده، اين است كه اسلام منحصر به قوم، زبان، مليت و جغرافياي خاصي نيست و دين جهاني به شمار ميآيد. از همين رو ملل مسلمان از نژادهاي مختلف تشكيل شدهاند. در 19 كشور اسلامي، اكثريت با نژاد
سامي و عرب است. البته اقليتهاي ديگر نژادي نظير كردها نيز در كشورهاي عربي چون عراق و سوريه حضور دارند. در كشورهاي آفريقايي عرب زبان نيز جمعيتهاي بربر ديده ميشود. درميان كشورهاي مسلمان قاره آفريقا 11 كشور داراي اكثريت سياه پوست هستند. منشاء نژادي برخي از مسلمانان كه در آسيا زندگي ميكنند، زرد است و شامل تيرههايي نظير مغولي تاتار، زرد مالايايي و زرد اندونزيايي ميباشند. منشاء نژادي ايرانيها، افغانها و تاجيكها، آريايي است و مردم پاكستان از نژاد سفيد و تيرههاي سند و پنجابي هستند. جهان اسلام شامل 57 كشور اسلامي است كه پرجمعيتترين آنها، اندونزي و كم جمعيتترين آنها مالديو است.
علاوه بر ويژگي جمعيتي، به لحاظ جغرافيايي، زيست محيطي و ذخاير طبيعي نيز سرزمينهاي اسلامي از شمار غنيترين مناطق كره زمين به شمار ميروند. امكانات و ويژگيهاي اين سرزمينها باعث شده است تا در طي قرنهاي متمادي، جهان اسلام نقش بسيار مهم و تأثيرگذاري در صحنه روابط بينالملل ايفا كند. كشورهاي اسلامي بيش از 75 درصد منابع انرژي جهان را كه شاهرگ حياتي نظام صنعتي به شمار ميآيد، در اختيار دارند و به لحاظ جغرافيايي و استراتژيك نيز كشورهاي اسلامي بر بسياري از درياها و آبراههاي بزرگ مانند خليج فارس، تنگه هرمز، درياي سرخ و كانال سوئز احاطه دارند.
به دليل تأكيدي كه دين مبين اسلام بر كسب علم و دانش دارد، مسلمانان در چندين قرن پس از بعثت پيامبر گرامي اسلام فراگيري علم را چنان در دستوركار خود قرار دادند كه در اندك زماني، توانستند
دروازههاي علوم و فنون را فتح كنند و در روزگاري كه غرب در عصر تاريكي به سر ميبرد، انديشمندان مسلمان به كشفيات نويني در عرصههاي علمي دست يافتند و آرام آرام اين حركت علمي مسلمانان تا آندلس و قلب اروپا پيش رفت. انديشمندان غربي از دستاوردهاي علمي مسلمانان بهره گرفتند و توانستند پايههاي تمدن امروز خويش را با استفاده از كشفيات و توليدات علمي جهان اسلام بنا نمايند. اما با وجود آنكه جهان اسلام در روزگاري مركز توليد و صدور علم محسوب ميشد، يكباره با ركود علمي مواجه شد.
از سوي ديگر، با وجود آنكه مسلمانان در سالهايي كه كشورهاي اروپايي در وضعيت قرون وسطايي بسر ميبردند صاحب تمدن عظيم و قدرتمندي بودند كه بر بسياري از مناطق جهان احاطه داشت، اما به دليل بروز اختلافات شديد و تفرقه ميان مسلمانان به وضعيتي دچار شدند كه در آغاز قرن بيستم هيچ كشور اسلامي قدرتمندي در جهان و در صحنه روابط بينالملل حضور نداشت.
پيدايش فرقههاي مذهبي و رواج خرافات و بدعتها، افراط و تفريط در نحوة درك و فهم احكام اسلامي و شيوههاي اجرائي آنان بويژه در زمينه مسائل اجتماعي ازجمله علل فاصلهگرفتن مسلمانان از ارزشها و سنن الهي بود. مسلمانان تفسير واحدي از اسلام نداشته و گاه در برخي زمينهها، ديدگاههاي آنها با يكديگر بسيار متفاوت بود. اين تفاوتها، موجب شد كه در عمل نيز مسلمانان چندگونه و گاه متضاد رفتار كنند. اين درحالي است كه اسلام و مباني آن، از يك حقيقت واحد سرچشمه مي گيرد.
وضعيت موجود و چالشهاي پيشرو
به رغم سهم قابل توجه مسلمانان از جمعيت و منابع مادي جهاني، در حال حاضر سهم آنان از اقتصاد، سياست، علم و فناوري جهاني چندان قابل توجه نيست. با وجود عضويت بيش از پنجاه و شش كشور مسلمان در سازمان ملل، نمايندگان كشورهاي اسلامي تاثير چنداني بر تصميمات جهاني ندارند و حتي مجموعه بزرگتري مانند سازمان كنفرانس اسلامي نيز به دليل اختلافات دروني نقش بسزايي در مسايل جهاني و منطقهاي ايفا نميكند.
با توجه به جايگاه مهم انرژي در تحولات سياسي و اقتصادي جهان، كشورهاي اسلامي از ابزار بسيار قدرتمندي در اين زمينه برخوردارند، اما متاسفانه در طول دهههاي گذشته به دليل تسلط قدرتهاي بزرگ بر بسياري از كشورهاي اسلامي، اين كشورها جز در موارد اندكي نتوانستهاند از اين ابزار در جهت حفظ و تأمين منافع مشروع خود بهره ببرند. از سوي ديگر به دليل وابستگي سياسي و فساد داخلي، اين ابزار در خدمت رشد و توسعه مسلمانان قرار نگرفته و مسلمانان به رغم بهرهمندي از منابع عظيم نفت و گاز، در سطوح پاييني از رشد و توسعه اقتصادي و همچنين در زمينه مسائل علمي و فناوريهاي پيشرفته قرار داشتهاند.
يكي از بنيانهاي اصلي ضعف دولتهاي جهان اسلام در برقراري ثبات سياسي داخلي را بايد در ناكامي اين كشورها در تكميل پروژه دولت ــ ملتسازي دانست. بهطوركلي، عدم جذب تقاضاهاي قومي، ظهور دولتهاي اقتدارگرا از متن نيمهتمام پروژه دولت ــ ملتسازي و
پيدايش چرخه تركيبي از نزاعهاي قومي و بين دولتي در اين كشورها، از جمله عواملي هستند كه پروسه دولت ــ ملتسازي را در ميان كشورهاي اسلامي به ضعف و ركود دچار ساختهاند. بنابراين استدلال، فقدان ثبات سياسي و امنيت كافي در جوامع اسلامي ريشه در ناكامي اين كشورها در خلق ايدههايي همچون انگاره هويت ملي و حاكميت ملي يا به طور كلي پروسه دولتسازي دارد. اگرچه فشار عوامل محيطي نيز در اين زمينه تاثير بسيار اساسي دارند.
از طرفي يكي از معضلات موجود، ضعف بينش سياسي براي وحدت است. برخي ازكشورهاي اسلامي بر اين اعتقادند كه منافعشان از طريق ارتقاي روابط با غرب زير چتر توليدات، تكنولوژي، آموزش، بازار و امنيت غربي بهتر تامين ميشود. بيثباتي سياسي در كشورهاي اسلامي و تهديد جنگهاي داخلي و منطقهاي، بعضي از كشورها را به معضل ناامني دچار كرده است و در نتيجه آنها براي حمايت به غرب، خصوصاً آمريكا متوسل شدهاند. اين مسئله همچنين موجب شده است كه بسياري از كشورهاي اسلامي براي تأمين امنيت خود به خريد انواع تسليحات از كشورهاي غربي روي آورند.
بر اساس برخي آمارها در حدود دوسوم فروش تسليحات به كشورهاي در حال توسعه انجام ميشود و در اين ميان، خاورميانه بزرگترين خريدار آن است. در طي سي سال گذشته، هزينههاي نظامي جهان عرب به تنهايي به صدها ميليارد دلار بالغ ميشوند. مسلمانان حدود 10 الي 15 درصد توليد ناخالص ملي خود را به نيروي نظامي اختصاص ميدهند كه اين رقم در ساير كشورهاي جهان 5/4 درصد است.
در كنار مسائل و مشكلات داخلي كشورهاي اسلامي، رقابت و برتريجويي قدرتهاي جهان در مناطق استراتژيكي همچون خاورميانه و خليج فارس نيز مشكلات و گرفتاريهاي زيادي را براي كشورهاي منطقه ايجاد كرده است؛ اشغال نظامي افغانستان و عراق را ميتوان از اين دست برشمرد كه نتايج ناگواري براي منطقه دربر داشته است.
به علاوه، فشار كشورهاي غربي و تحريمهاي اقتصادي و مالي نيز يكي ديگر از مشكلاتي است كه بخشي از مسلمانان با آن مواجه ميباشند. طبق آمار كميسارياي عالي حمايت از پناهندگان ملل متحد، بالغ بر سيصد ميليون نفر مسلمان تحت شرايط بسيار سخت اقتصادي با حمايت سازمان ملل متحد زندگي ميكنند كه اين وضعيت مرگ هزاران نفر بيگناه را باعث ميشود و تاثير ويرانگري بر وضعيت سياسي، اقتصادي و اجتماعي جوامع كشورهاي درگير دارد. به علاوه مسلمانان بيپناه و آواره از هر گروهي در جهان بيشتر هستند.
چالشهاي اقتصادي جهاني، شايد بزرگترين چالش پيشروي مسلمانان، در وضعيت جهاني شدن باشد. فقدان ساختارهاي صنعتي و تجاري قدرتمند، كشورهاي اسلامي را در روند رقابت جهاني براي كسب بازارهاي بيشتر دچار مشكل ساخته است. به همين دليل، كشورهاي اسلامي از يك سو نيازمند اتخاذ سياستهاي اقتصادي موثر و منطقي به منظور افزايش قدرت رقابتپذيري در سطح داخلي هستند و از سوي ديگر بايد ساز و كارهاي همكاري را در ميان خود تقويت نمايند. همكاريهاي اقتصادي در اين زمينه بايد از طريق ايجاد اتحاديههاي گمركي، توافقات دوجانبه و چندجانبه، مناطق آزاد تجاري و گروههاي
منطقهاي صورت گيرد. مسلمانان براي افزايش قدرت اقتصادي جهاني در معاملات بازرگاني و ميزان تاثيرگذاري بر نوسانات بازار جهاني، بايد بتوانند استانداردهاي بينالمللي را رعايت و مهارتهاي لازم را در حيطه مزيت نسبي كسب كنند.
در حال حاضر كشورهاي جهان اسلام، به تنهايي توانايي مقابله با فشارهاي بازيگران قدرتمند جهاني را ندارند. ازاينرو با توجه به آنچه بيان شد و با توجه به شرايط منطقهاي كشورهاي جهان اسلام، نيازي فوري به تاسيس و گسترش سازمانهاي منطقهاي، مثل بانك توسعه اسلامي، براي افزايش رقابت و هدايت صحيح سرمايههاي موجود، وجود دارد. پيگيري سياست همكاري بين مسلمانان و تنظيم سياستهاي مشترك، منافع منطقهاي و جهاني آنها را تضمين ميكند.
اگرچه هدف نهادهايي چون سازمان كنفرانس اسلامي تلاش براي گسترش وحدت و تفاهم بين دولتهاي عضو است، اما كشورهاي اسلامي از اختلافات دروني زيادي رنج ميبرند. در اين ميان حتي معضل و فاجعة بزرگي مانند فلسطين نيز نتوانسته است در كاهش اين اختلافات نقش مؤثري ايفا كند. رفتارهاي دوگانه برخي از كشورهاي اسلامي در اين زمينه تاكنون امكان دستيابي به يك وحدترويه را در ميان كشورهاي اسلامي دشوار ساخته است.
علاوه بر اين، اختلافات قومي ـ فرقهاي در ميان مسلمانان كه اغلب توسط قدرتهاي بيروني دامن زده ميشود، يكي ديگر از چالشهاي كنوني مسلمانان به حساب ميآيد. گسترش احساسات افراطي مليگرايانه در كنار اختلافات ارضي كشورهاي اسلامي و از همه مهمتر
مسئله اختلاف ميان شيعيان و اهل تسنن، يكي از بزرگترين معضلاتي است كه در حال حاضر گريبانگير جوامع اسلامي ميباشد. در سالهاي اخير بهبود نسبي موقعيت شيعيان در لبنان و عراق موجب نگراني برخي قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي گرديده و در نتيجه به تشديد تلاشهاي آنان از طريق افزايش تنش و اختلاف ميان شيعيان و اهل تسنن منجر شده است.
از سوي ديگر، امروزه برداشتهاي مختلف و گاه افراطي از اسلام، زمينه دخالت ابرقدرتها را در برخي از كشورهاي اسلامي پيش از گذشته فراهم كرده است. براي نمونه نگاه افراطي طالبان به اسلام و مغايرت رفتار آنها با اصول منطقي اسلام، بهانهاي براي كشورها و رسانههاي غربي شده تا اسلام را مورد حمله شديد قرار دهند.
فرصتهاي پيشروي جهان اسلام
به طور كلي با توجه به شرايط موجود، ميتوان گفت كه مسلمانان در جهان امروز چهار منبع مهم قدرت را در اختيار دارند:
توانمنديها و ظرفيتهاي فرهنگي و عقيدتي اسلام كه در حال حاضر مهمترين عامل قدرت و اتحاد كشورهاي اسلامي به شمار ميآيد؛
منابع عظيم نفت و گاز و همچنين بسياري ديگر از منابع مهم اقتصادي؛
جمعيت قابل توجه مسلمانان كه نسبت به چند دهه گذشته از سطح دانش و تخصص بالايي برخوردار شدهاند؛
موقعيت استراتژيك و ژئواستراتژيك كشورهاي اسلامي.
آنچه مسلم است، اين است كه تعريف مشترك از هويت و منافع، عامل اصلي ايجاد يكپارچگي و وحدت دروني جهان اسلام ميباشد. شايان ذكر است رفع اختلافات موجود، كه اساساً ريشه در سنتهاي ديرين و مطرود دارد، خود اساس همبستگي و اتحاد ميباشد. به عبارت ديگر، ابعاد سياسي دين مبين اسلام به قدري گويا، واضح و روشن ميباشد كه صرفنظر از ايجاد هرگونه ساختاري قادر خواهد بود تا ملت اسلام را به طور خودجوش، در مسيري كه بايد بپيمايند، قرار دهد.
***
مجموعه حاضر كه بنا به سفارش معاونت آموزش و پژوهش بعثة مقام معظّم رهبري و با تلاش تني چند از محققين مركز تحقيقات استراتژيك تهيه و تنظيم شده است، كوششي در جهت فراهم ساختن زمينههاي آشنايي هرچه بيشتر با مسلمانان برخي از كشورهاي مهم جهان اسلام ميباشد. لازم به ذكر است كه در اين مجموعه تلاش شده است تا به طور ساده و روان برخي اطلاعات ضروري در اين زمينه در اختيار خوانندگان محترم قرار گيرد.
حسن روحاني
رئيس مركز تحقيقات استراتژيك
تهران ـ ارديبهشت 1387