بخش 3
عربستان سعودی مشخصات و شرایط عمومی عربستان سعودی پیش زمینه تاریخی موقعیت جغرافیایی جمعیت ساختار اجتماعی ـ فرهنگی ساختار حکومت ساختار و شرایط اقتصادی جریانها و گروههای سیاسی عربستان سعودی سیاست خارجی ایران در قبال عربستان سعودی عـراق مشخصات و شرایط عمومی عراق پیشزمینه تاریخی موقعیت جغرافیایی جمعیت ساختار اجتماعی ـ فرهنگی ساختار حکومت ساختار و شرایط اقتصادی جریانها و گروههای سیاسی عراق
عربستان سعودي
مشخصات و شرايط عمومي عربستان سعودي
پيش زمينه تاريخي
سرزمين عربستان داراي پيشينه تاريخي كهني است كه به روزگار حضرت ابراهيم باز ميگردد. بعد از ظهور اسلام، عربستان كنوني مركز جهان اسلام بود و دو شهر مقدس مكه و مدينه در كانون آن قرار داشتند. در قرون اوليه اسلام امويان و عباسيان بر عربستان حاكم بودند. در قرون اخير عربستان تحت حاكميت امپراتوري عثماني قرار داشت و با ظهور فرقه وهابيت از قرن نوزدهم، سرنوشت سياسي اين سرزمين دچار تغيير شد.
بعد از جنگ جهاني اول و با همكاري وهابيون و آل سعود و حمايت انگلستان، كشور كنوني عربستان سعودي به تدريج شكل گرفت. در سال 1926، اميرعبدالعزيز بن سعود خود را پادشاه عربستان سعودي خواند و در سال 1932 ميلادي سرزمينهاي تحت فرمان خود را كه چهار پنجم شبه جزيره عربستان را شامل ميشد، رسماً عربستان سعودي ناميد. با تأسيس عربستان سعودي در سال 1932، آل سعود تاكنون با ايدئولوژي وهابيت و همچنين درآمد سرشار ناشي از فروش نفت بر اين
كشور حاكميت دارد و اكنون عربستان به عنوان يكي از اصليترين كشورهاي منطقه خليج فارس محسوب ميشود.
موقعيت جغرافيايي
كشور عربستان سعودي از نظر طول و عرض جغرافيايي در 2500 درجه شمالي و 4500 درجه شرقي قرار دارد. همسايگان اين كشور شامل عراق، اردن، كويت، عمان، قطر، امارات متحده عربي، يمن و بحرين است. مساحت آن 582/960/1 كيلومتر مربع، طول مرزهاي خاكي آن 415/4 كيلومتر و طول مرزهاي آبي آن 640/2 كيلومتر ميباشد.
طول مرزهاي خشكي عربستان به تفكيك همسايگان عبارتنداز: عراق 814 كيلومتر، اردن 728 كيلومتر، كويت 222 كيلومتر، عمان 676 كيلومتر، قطر 60 كيلومتر، امارات متحده عربي 457 كيلومتر و يمن 1458 كيلومتر است.
جمعيت
جمعيت عربستان سعودي در جولاي سال 2006، در حدود 137/910/27 نفر برآورد شد كه شامل حدود 670/675/5 نفر آن اتباع بيگانه مقيم اين كشور هستند. حدود 85 درصد سعوديها از نظر قومي عرب هستند، 12 درصد از جنوب آسيا يا نسلهاي جنوب آسيايي ميباشند كه شامل هنديها، پاكستانيها و بنگلادشيها است. علاوه بر اين برخي شهروندان از نسلهاي آسيايي و آفريقاي شرقي و زيرصحرا هستند. بسياري از اعراب از كشورهاي نزديك به اين پادشاهي استخدام شدهاند. بيش از 7 ميليون مهاجر از سراسر كشورهاي جهان در عربستان
وجود دارند كه شامل هندي: 4/1 ميلون، بنگلادشي: 1 ميليون، فيليپين: 000/950، پاكستاني: 000/900، مصري: 000/900، يمني: 000/800، اندونزيايي: 000/500، سريلانكايي: 000/350، سوداني: 000/250، سوري: 000/100 و ترك: 000/80نفر است. حدود 000/100 نفر نيز غربي در عربستان سعودي ساكن ميباشند.
اكثر جمعيت عربستان پيرو وهابيت و سلفيگرايي (سني) هستند، جمعيت شيعي اين كشور حدود 15 تا 25 درصد برآورد ميشود كه اغلب در استانهاي شرقي و در حاشيه خليج فارس و سپس استانهاي جنوب غربي در مرز يمن، مكه و به ويژه مدينه و ساير شهرهاي بزرگ اين كشور زندگي ميكنند.
ساختار اجتماعي ـ فرهنگي
جامعه عربستان بر پايه روابط قبيلهاي استوار است. وجود تعصب و علقه نيرومند قبيلهاي به علاوه مذهب، شكل دهنده كلي فرهنگ جامعه ميباشد. با اين كه دين اسلام در اين سرزمين ظهور نمود و مدت زماني اين سرزمين مركزيت جهان اسلام را به عهده داشت، اما از آنجا كه در سرزمين فوق قبيلههاي زيادي زندگي ميكنند و هر كدام آداب و رسوم خاص خود را به عنوان يك ميراث نگهداري ميكنند، نتوانستند با بهرهگيري از آيين اسلام به تمدني بزرگ دست يابند.
جامعه عربستان يك جامعه سنتي است و از خصايص ويژه آن به مانند ديگر جوامع جهان سوم، تبعيض شديد طبقاتي ميباشد. اختلاط مردم بومي كشور با مهاجران يك بافت اجتماعي ناهماهنگ را تشكيل
داده است. اين طبقه به وجود آمده به همراه كسبه، كارگران و كشاورزان در مقابل طبقه مرفه و اشرافي و وابستگان دولتي كمتر مورد حمايت قرار ميگيرند. به طور كلي آداب و رسوم مردم عربستان تحت تأثير فرهنگ اسلامي قرار دارد. در كنار آداب و رسوم به جا مانده از فرهنگ اسلامي، فرهنگ قبيلهاي و بياباني نيز در ميان مردم ديده ميشود.
دين در ميان مردم عربستان نفوذ زيادي داشته، در اوضاع فرهنگي، سياسي و اجتماعي آن نقش اساس ايفا ميكند. اين كشور براساس ظواهر شريعت اسلامي اداره ميشود و قوانيني چون قصاص و تعزيرات در آن اجرا ميشوند. هيچ ديني غير از اسلام پذيرفته نيست و اماكن مذهبي غيراسلامي همچون كليسا، كنيسه و... در آن وجود ندارد. رسانههاي عمومي، احكام اسلامي را تبليغ و ترويج نموده، از نشر و پخش هرگونه سخن و برنامه خلاف شئون ديني جلوگيري ميشود. جناح مذهبي و سنتگرايان از قدرت و نقش بسيار زيادي در حكومت وجامعه عربستان برخوردار هستند.
اكثر مردم عربستان از اهل تسنن ميباشند و اين كشور براساس مذهب وهابيت اداره ميشود؛ بيشتر مردم نجد پيرو مذهب حنبلي و منطقه حجاز بيشتر مالكي مذهباند و شايد به همين دليل بود كه آيين محمدبن عبدالوهاب كه بيشتر بر اصول اعتقادات و آراي فقهي حنبلي تكيه ميكرد، ابتدا در ميان مردم نجد انتشار يافت. در شهر مدينه منوره، منطقه الشرقيه تعداد نسبتاً قابل توجهي از شيعيان اماميه زندگي ميكنند و در عسير و نجران نيز گروهي از اسماعيليه وجود دارند. بخشي از يمنيهاي مقيم عربستان نيز زيدي مذهب هستند.
ساختار حكومت
ماهيت رژيم سياسي عربستان پادشاهي مطلقه و موروثي بوده، قدرت به طور انحصاري در اختيار خاندان سعودي است. در اين كشور به ظاهر سه قوه مجريه، مقننه و قضائيه از يكديگر متمايز و مجزا شدهاند، اما نوع رژيم به شيوه اختلاط قوا بوده، همه امور قائم به ذات پادشاه است. عربستان به 14 استان (ايالت) تقسيم ميشود كه مسئولان هر يك از اين استانها با عنوان «امير» از ميان خاندان آل سعود برگزيده ميشود.
در عربستان هيچ گونه حزب سياسي و انتخاباتي وجود ندارد و ميتوان گفت كه اعمال حاكميت در اين كشور به صورت ديكتاتوري پدرسالاري است. در كشور عربستان پادشاه، رئيس حكومت، نخستوزير و رئيس قوه مجريه بوده، افزون بر آن، متولي خانه خدا و مسجد مدينه به حساب ميآيد. وي مرجع تمامي قواي سهگانه است و تمامي عزل و نصبها با دستور او صورت ميگيرد.
مجلس شورا، نهاد قانونگذاري و تصميمگيري كشور است. تمامي حقوق اعضا و وظايف آنان در تمامي زمينهها به دستور پادشاه تعيين ميشود. همچنين عزل و نصب رئيس مجلس شورا و معاون و دبيركل مجلس به فرمان شاه صورت ميگيرد و حقوق و وظايف آنها با فرمان پادشاه تعيين ميشود.
در بخش قوه مجريه كه شاه رياست آن را بر عهده دارد، تمامي وزراي كابينه از جانب او عزل يا نصب ميشوند و در برابر شاه مسئول هستند. از سوي ديگر، چنانچه بين تصميمات مجلس شورا و رئيس مجلس وزرا اتفاق نظر به وجود نيايد، تصميم گيرنده نهايي، پادشاه
خواهد بود.
در عربستان قوه قضائيه نيز مانند دو قوه ديگر به طور مستقيم زيرنظر شاه قرار دارد. اعضاي شوراي مالي قضايي از 12 قاضي ارشد تشكيل شده و به طور كلي تمامي قضات اين قوه از جانب پادشاه تعيين و يا عزل ميشوند. عزل و نصب وزير دادگستري نيز از سوي شاه صورت ميگيرد.
تصميمگيريهاي استراتژيك در عربستان عمدتاً از جانب شاه صورت ميگيرد، زيرا شاه از طريق هيأت وزيران در كشور حكومت ميكند كه رياست آن را خود بر عهده دارد و اغلب هيأت وزيران و مجلس نقش مشورتي دارند. گاه قدرت و سياستگذاري شاه به دليل رعايت قوانين اسلامي (شريعت)، سنن و آداب و رسوم آل سعود محدود ميشود، به اين معنا كه وي بايد موافقت خانواده سلطنتي و علما را جلب كند. در حال حاضر ملك عبدالله، پادشاه عربستان سعودي است.
ساختار و شرايط اقتصادي
ساختار اقتصادي عربستان سعودي براساس توليد و فروش نفت قرار دارد؛ در حدود 75 درصد درآمدهاي بودجهاي و 90 درصد درآمد صادراتي اين كشور از صنعت نفت است. صنعت نفت در حدود 45 درصد توليد ناخالص داخلي عربستان را تشكيل ميدهد. عربستان سعودي به طور رسمي 260 ميليارد بشكه منابع نفتي دارد كه 24 درصد منابع نفتي ثابت شده جهاني را تشكيل ميدهد.
كاهش شديد قيمت نفت در سال 1998، ضربه شديدي بر اقتصاد
عربستان بود كه سبب شد محصولات عمده داخلي به ميزان 11 درصد كاهش يابد و كسري بودجه به 3/12 ميليارد دلار برسد. از توليدات عمده داخلي اين كشور، 6 درصد به بخش كشاورزي، 53 درصد به بخش صنعت و 41 درصد به بخش خدمات تعلق دارد. نيروي كار عربستان در حدود 7 ميليون نفر بوده و از اين ميزان 40 درصد در بخش دولتي، 25 درصد در بخش صنعت، ساختمان و نفت، 30 درصد در بخش خدمات و 5 درصد در بخش كشاورزي اشتغال دارند. صنايع عمده اين كشور شامل توليد نفت، پالايش نفت و پتروشيمي ابتدايي، كارخانه فولاد و سيمان ساختمان و پلاستيك ميباشد. محصولات كشاورزي اصلي آن نيز شامل گندم، جو، گوجه فرنگي، هندوانه، ليمو، گوسفند، مرغ، تخممرغ و شير ميباشد.
افزايشهاي اخير قميتنفتباعثرونقنفتيدوماينكشور شده است وبودجهعربستان سعودي را به بالاي 28 ميليارد دلار در سال 2005 رساند.
يكي از مشكلات اساسي اقتصاد عربستان سعودي، تكنولوژي و سرمايه است. زيرا اكثر صنايع موجود با سرمايهگذاري خارجي شكل گرفته و دليل حمايت عربستان از صنايعي كه هزينههاي آن سالانه به ميلياردها دلار سوبسيد ميرسد و كارآيي لازم را ندارند، تنها ميتواند كسب پرستيژ در سطح داخلي و بينالمللي باشد. از مشكلات ديگر، فقدان نيروي كار بومي و اتكاء به بيگانگان است. هماكنون بيش از يك سوم جمعيت ساكن در عربستان خارجي هستند و تمامي امور توليدي، مديريتي و خدماتي به وسيله اين افراد انجام ميشود. هزينههاي بسيار زياد بودجه دفاعي، گسترش سيستمهاي پيچيده و پرهزينه الكترونيكي و خريد
سرسامآور و حيرتانگيز تسليحات نظامي نيز از ديگر مشكلات و عارضهاي داخلي در اقتصاد عربستان است.
جريانها و گروههاي سياسي عربستان سعودي
در عربستان سعودي تفاوت چنداني بين سياست و حكومت وجود ندارد، از اينرو خانواده سلطنتي هسته مركزي نظام حكومتي ـ سياسي سعودي را تشكيل ميدهد. گروهها و جريانهاي سياسي مستقل از حاكميت در عربستان سعودي وجود ندارد و رقابتها در قالب جريانهاي دروني آل سعود در جريان است.
در حال حاضر سه جناح عمده در داخل آل سعود وجود دارد كه هريك درصدد قبضه كردن قدرت است. گروه اول خاندان فهد است كه از دهه 1960، به صورت گروه غالب در خانواده سعودي بوده است و از نايف بن عبدالعزيز، سلطان بن عبدالعزيز، سلمان بن عبدالعزيز و... تشكيل شده و همگي از يك مادر بوده و به قبيله سديد وابستهاند. گروه دوم كه ملك عبدالله از آن خانئتم در حال حاضر پادشاه عربستان است، از مادر ديگري هستند كه به قبيله شمر وابستهاند. سعود بن فيصل، وزير امور خارجه نيز از اين گروه است. گروه سوم، فرزندان فيصل هستند كه فاقد تشكيلات گروهي هستند و افرادي چون خالد بن فيصل و تركي فيصل به آن تعلق دارند.
در كنار اين گروه و جريانهاي سياسي حاكم برخي گروههاي سياسي ديگر از جمله گروههاي ليبرال و مذهبي نيز در عربستان سعودي فعاليت ميكنند، اما هنوز به سطح قابل توجهي از تأثيرگذاري نرسيدهاند.
سياست خارجي ايران در قبال عربستان سعودي
روابط ايران با عربستان سعودي بعد از انقلاب اسلامي داراي فراز و نشيبها و مراحل مختلفي بوده است. در ابتدا روابط دو كشور عادي بود، اما به تدريج اين روابط تيره شد. مراسم حج در سال 1366 و حمله پليس سعودي به حجاج ايراني و كشتار 400 تن از حجاج به قطع كامل روابط دو كشور منجر شد. در اين دوره برگزاري گردهمايي جنبشهاي آزاديبخش و حمايت سعوديها از صدام در جنگ با ايران از عوامل ديگر تيرگي روابط بود.
با پايان جنگ ايران و عراق به تدريج روابط دو كشور بهبود يافت و در سال 1369 بار ديگر روابط بين دو كشور برقرار شد. از سال 1370 شروع مجدد روابط دو كشور تا سال 1376 كه شروع كار دولت خاتمي بود (دوره رياست جمهوري هاشمي رفنسجاني)، مرحله تنشزدايي و بسترسازي روابط دو كشور محسوب ميشود. در دورههاي بعدي روابط دو كشور به صورتي مؤثرتر بهبود يافت.
روابط ايران و عربستان سعودي پس از حضور اميرعبدالله بن عبدالعزيز، وليعهد عربستان در اجلاس سران كشورهاي اسلامي در تهران و در پي آن، ديدار آقاي هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و متعاقب آن سفر وزير دفاع و ساير وزراي دو كشور رو به گسترش نهاد. سياست تنشزدايي آقاي خاتمي با همسايگان عربي در افزايش پيوندها و تعاملات بين ايران و عربستان سعودي مؤثر بود و بعد از آن نيز دولت ايران سياست تعامل و افزايش پيوندها و همكاريها با اين كشور را دنبال ميكند.
ايران و عربستان سعودي در سطح منطقه به عنوان دو بازيگر اصلي، رقيب و تأثيرگذار محسوب ميشوند و در تعيين روند امور و تحولات خاورميانه نقش عمدهاي دارند. با اين حال برخي اختلافات از جمله درخصوص نحوه حضور قدرتهاي فرامنطقهاي در خليج فارس و حل و فصل بحرانها و مسايل منطقهاي چون مسايل عراق، فلسطين و لبنان در ميان دو كشور وجود دارد.
ايران به رغم برخي اختلافنظرها با عربستان سعودي در خصوص مسايل منطقهاي، خواستار تداوم همكاريها و تعاملات دو جانبه است و عربستان در سياست خارجي ايران همواره نقش بالايي دارد. اين كشور به لحاظ جايگاه برتر در جهان عرب، منطقه خليج فارس و حتي جهان اسلام تأثيرگذاري بالايي در تحولات پيراموني ايران دارد و اين مسأله همفكريها و تعاملات دو سويه را گريزناپذير ميسازد.
عـراق
مشخصات و شرايط عمومي عراق
پيشزمينه تاريخي
كشور كنوني عراق تا قبل از جنگ جهاني اول بخشي از امپراتوري عثماني محسوب ميشد. با آغاز جنگ جهاني اول و فروپاشي امپراتوري عثماني، سرزمين كنوني عراق تحت اشغال انگلستان درآمد و با تصويب جامعه ملل، عراق تحت قيومت انگلستان قرار گرفت. در سال 1932، عراق به استقلال رسيد و رژيم پادشاهي اداره امور اين كشور را بر عهده گرفت. در سال 1958، كودتاي عبدالكريم قاسم به رژيم پادشاهي در اين كشور پايان داد و شروع جمهوري در عراق آغاز شد. در سال 1963 با كودتايي ديگر عبدالسلام عارف و سپس عبدالرحمان عارف به قدرت رسيدند. سرانجام در سال 1968 با كودتاي حزب بعث، سران بعثي كنترل اين كشور را تا سال 2003 در دست گرفتند.
اشغال عراق توسط آمريكا در مارس 2003، به فروپاشي رژيم بعث انجاميد. در ژوئن 2004، دولت موقت اداره امور عراق را به دست گرفت و با برگزاري انتخابات و تشكيل مجمع ملي انتقالي در ژانويه 2005، دولت انتقالي عراق شكل گرفت. اين دولت با تدوين پيشنويس قانون
اساسي آن را در اكتبر 2005 به همهپرسي گذاشت و قانون اساسي به تصويب مردم رسيد. با برگزاري انتخابات، اعضاي مجلس نمايندگان با 275 عضو از سوي مردم عراق انتخاب شدند و سپس اولين دولت دايمي عراق به نخست وزيري نوري المالكي شيعي مذهب آغاز به كار كرد.
موقعيت جغرافيايي
عراق كشوري است كه در مركز خاورميانه و ساحل غربي خليج فارس قرار دارد. كل مساحت عراق 072/437 كيلومتر مربع است كه 162/432 كيلومتر مربع آن را خشكي و 910/4 كيلومتر مربع آن را آبهاي داخلي تشكيل ميدهد. عراق داراي 650/3 كيلومتر مرز خشكي است كه 458/1 كيلومتر آن با ايران، 181 كيلومتر با اردن، 240 كيلومتر با كويت، 814 كيلومتر با عربستان سعودي، 605 كيلومتر با سوريه و 352 كيلومتر آن با تركيه است. علاوه بر اين عراق داراي 58 كيلومتر مرز آبي در حاشيه خليج فارس است.
جمعيت
براساس آخرين آمار مربوط به جولاي 2007، جمعيت عراق 638/499/27 نفر است. از اين ميزان 4/39 درصد زير 14 سال، 6/57 درصد بين 15 تا 64 سال و 3 درصد نيز بالاي 65 سال هستند. نرخ رشد جمعيت در اين كشور در حال حاضر 618/2 درصد و نرخ مرگ و مير 26/5 مورد در هر هزار نفر جمعيت ميباشد. با وجود اين آمارهاي ديگري نيز وجود دارد كه نرخ مرگ و مير در عراق را به دليل شرايطي
جنگي تا 3/13 مورد در هزار نفر نيز ذكر ميكند. اميد به زندگي در عراق نيز 31/69 سال است. از جمعيت عراق بين 75 تا 80 درصد عرب، 15 تا 20 درصد كرد و 5 درصد بقيه را تركمنها، آشوريها، يزيديها و ساير اقليتهاي قومي تشكيل ميدهند. از نظر تركيب مذهبي
نيز 97 درصد جمعيت عراق را مسلمانان تشكيل ميدهند كه بين 60 تا 65 درصد آن شيعه و 32 تا 37 درصد سني مذهب هستند. 3 درصد باقي مانده را نيز مسيحيان و ساير فرقههاي مذهبي تشكيل ميدهند.
ساختار اجتماعي ـ فرهنگي
كشور عراق از نظر ساختار اجتماعي ـ فرهنگي به سه حوزه كاملاً متفاوت قابل تقسيم است. در حوزه مركزي عراق اعراب سني، در شمال كردها و در جنوب شيعيان سكونت دارند و هر كدام از اين گروهها داراي شاخصههاي فرهنگي و اجتماعي خاص خود هستند. البته در كنار اين سه گروه اصلي، هويتهاي فرهنگي ـ اجتماعي كوچكتري نظير تركمنها، آشوريها و يزيديها نيز وجود دارند كه داراي فرهنگ و عقايد متمايزي ميباشند.
كردها عموماً در مناطق بلند شمالي، درههاي مجاور آن و در چهار استان سليمانيه، اربيل، دهوك و كركوك (تميم) زندگي ميكنند. به غير از اين مناطق كه اكثريت قريب به اتفاق كرد هستند، كردها در مناطق مجاور نيز پراكندهاند و جمعيت انبوهي از آنان تا حدود خانقين هم پخش شدهاند. اصولاً پيوند و همبستگي كردها، قبيلهاي است.
قبايلي چون هركي، سورچي و زيباري توانستهاند هنوز پيوستگي
بدوي ـ سنتي خود را حفظ كنند.
اكثر كردها سني مذهب هستند و تنها بخشي از آنها تحت عنوان كردهاي فيلي، كه در اطراف خانقين سكونت دارند، شيعي مذهب هستند. كردها از ابتداي تشكيل عراق در جهت خودمختاري با دولت مركزي اين كشور مبارزه كردهاند و اين مسئله باعث تشديد گرايشات قومي در آنها شده است؛ در مجموع، عنصر قوميت نسبت به مذهب در هويت كردها پررنگتر است؛ كردهاي عراق كه از نظر قومي به ايرانيها نزديك هستند، بر فرهنگ، زبان و قوميت كردي خود بسيار تأكيد دارند و همواره سعي كردهاند تا خود را از اكثريت اعراب عراق متمايز سازند.
بعد از فروپاشي رژيم بعث در سال 2003، كردها با تشكيل ايالات فدرال نيمه خودمختار در شمال عراق، از نظر اجتماعي داراي آزادي و خودمختاري زيادي شدهاند؛ تا آنجا كه در اين دوره زبان كردي در كنار زبان عربي به عنوان زبان رسمي عراق در قانون اساسي به رسميت شناخته شده است.
شيعيان كه اكثريت جمعيت عراق را تشكيل ميدهند، بيشتر در مناطق جنوبي و مركزي عراق سكونت دارند. نسبت به مبدأ و آغاز گرايش مردم عراق به تشيع اختلاف نظر وجود دارد. برخلاف استنادات تاريخي نسبت به تشكيل خلافت حضرت علي (عليه السلام) در كوفه و مباني حمايتي كوفه و بصره از قيام حضرت امام حسين (عليه السلام) ، پژوهشگران غيراسلامي، عمده قدرت شيعيان عراق امروزي را به بخشهاي تازه مسلمان شده استناد ميدهند و حتي برخي پيدايش جامعه شيعي در عراق را در پي تحولات قرن نوزدهم ميدانند.
شيعيان عراق از نظر فرهنگي نشانگر تركيب فرهنگ خاصي هستند كه از دو مجموعه فرهنگي قوي عربي و مذهب شيعي تشكيل ميشود. قوميت عربي شيعيان عراق آنها را به اعراب سني پيوند ميدهد و آنها از نظر آداب و رسوم و پيوندهاي قبيلهاي با اعراب اشتراكات زيادي دارند، اما مذهب شيعي باعث تمايز فرهنگي آنها از جهان عرب اهل سنت ميشود. وجود مقبره امامان شيعي در شهرهاي مقدس عراق همچون كربلا و نجف، و همچنين وجود حوزه علميه نجف و در نتيجه حضور دايمي علماي شيعي در اين شهرها باعث تقويت فرهنگ شيعي شده است و اين امر شيعيان عراق را از نظر فرهنگي به ايرانيان شيعي مذهب نزديك ساخته است. به رغم حاكميت رژيمهاي سكولار و غيرديني در عراق طي سالهاي گذشته، هنوز فرهنگ شيعي و رفتارهاي مبتني بر آن در اين كشور قوي است و تحولات عراق بعد از صدام اين مسئله را به خوبي نشان ميدهد.
اعراب سني بخش ديگري از ساختار فرهنگي ـ اجتماعي عراق را تشكيل ميدهند. اين بخش از ساختار فرهنگي عراق براساس قوميت عربي و مذهب سني ايجاد شده و به دليل حاكميت اقليت اعراب سني در طول دهههاي گذشته در عراق تقويت شده است. گرايشات و عصبيت عربي اين بخش از فرهنگ عراق بسيار قدرتمند بوده و پان عربيسم به عنوان يك ايدئولوژي سياسي فعال در عراق و حتي جهان عرب در اين فرهنگ ريشه داشته است. اين بخش از ساختار فرهنگي عراق به دليل حمايتهاي نظام سياسي در پي تسلط بر ساير بخشها و همسانسازي فرهنگي بوده است.
ساختار حكومت
با اشغال عراق توسط نيروهاي آمريكا در سال 2003، رژيم بعث اين كشور فروپاشيد و به تدريج با برگزاري دو انتخابات پارلماني و يك انتخابات همهپرسي قانون اساسي، نظام سياسي جديد عراق شكل گرفت. براساس قانون اساسي دايمي جديد عراق، اين كشور داراي نظام جمهوري دموكراتيك فدرال است و نظام حكومتي آن پارلماني است.
اعضاي پارلمان به واسطه انتخابات به صورت مستقيم از سوي مردم تعيين ميشوند و پارلمان نيز شوراي رياست جمهوري، متشكل از رئيس جمهور و دو معاونش را انتخاب ميكند. رئيس جمهور نيز نخستوزير را مسئول تشكيل كابينه ميكند. به دليل تنوع قومي و مذهبي و مشاركت نمايندگان تمام گروهها در پارلمان، پستهاي سياسي حكومت و هيأت دولت بين احزاب و گروههاي مختلف طبق ميزان نمايندگان آنها تقسيم ميشود. در حال حاضر نخست وزير شيعه، رئيس جمهور كرد و رئيس مجلس در عراق سني مذهب است.
دولت عراق فدرال و متشكل از يك دولت مركزي در بغداد و ايالاتها و واحدهاي فدرال خواهد بود، اما اكنون تنها يك دولت فدرال كردي در شمال عراق حاكميت دارد. وظايف و حاكميت دولت بين دولت مركزي و واحدهاي فدرال تقسيم ميشود و تشكيل واحدهاي فدرال براساس نظرات اعمالي مردم استانها و از طريق انتخابات صورت خواهد گرفت.
قواي حكومتي شامل قوه قضائيه، مجريه و مقننه ميباشد و در حال حاضر از 275 نماينده پارلمان حدود 140 كرسي در اختيار شيعيان است
و ائتلاف عراق يكپارچه كه عمدتاً متشكل از احزاب و گروههاي اسلامي شيعي چون حزب الدعوه، مجلس اعلي و گروه صدر است، بر پارلمان عراق مسلط ميباشند. نخستوزير كنوني شيعي مذهب عراق، نوري مالكي نيز از اعضاي ارشد حزب الدعوه ميباشد.
ساختار و شرايط اقتصادي
ساختار اقتصادي عراق همانند تمامي كشورهاي حاشيه خليج فارس براساس توليد و فروش نفت قرار دارد. عراق سومين كشور دارنده نفت در دنيا است و هزينه توليد نفت در آن كشور، كمترين حد هزينههاي توليد نفت در دنياست. در سال 2006، درآمدهاي حاصل از صادرات نفت خام 60 درصد توليد ناخالص داخلي و 89 درصد درآمدهاي دولت را تشكيل داد. در اين سال به دليل جنگ و ضربات ناشي از اشغال اين كشور از سال 2003 و همچنين تبعات تحريمهاي بينالمللي و جنگهاي زمان رژيم بعث، عراق جايگاه پانزدهمين توليد كننده نفت دنيا را به خود اختصاص داد.
براساس گزارش ناظران ويژه بازسازي عراق، بخش نفت عراق با چالشهاي فني در توليد، حمل و نقل و ذخيرهسازي نفت خام و فرآوردههاي نفتي روبهرو است. اين بخش همچنين با مشكلاتي از قبيل مديريت قيمت و واردات، مبارزه با قاچاق و فساد مالي، بهبود بخشيدن تخصيص بودجه و اجراي آن و حفظ عملياتهاي نفتي روبهرو است. توليد نفت در عراق هنوز به سطح قبل از حمله آمريكا نرسيده است. ذخاير اثبات شده نفت عراق 115 ميليارد بشكه است.
اقتصاد عراق با پشت سرگذاشتن بيش از يك دهه تحريمهاي اقتصادي و 3 جنگ از دهه 1980، به شدت تضعيف شده است و به سرمايهگذاري و نوسازي نياز دارد. براساس گزارشها، بازسازي طولاني مدت و اساسي عراق بيش از 100 ميليارد دلار هزينه در برخواهد داشت كه حداقل يك سوم اين مبلغ به بخش نفت، گاز و برق اختصاص مييابد.
در شرايط كنوني مردم عراق در وضعيت بسيار نامناسب اقتصادي به سر ميبرند و دولت عراق قادر به تأمين نيازهاي اساسي و ايجاد اشتغال براي آنها نيست و اكنون نرخ بيكاري در عراق به طور رسمي 2/37 درصد است. در عين حال وزير بازرگاني عراق اعلام كرده است كه نرخ بيكاري ملي و كمكاري در اين كشور بين 50 تا 60 درصد ميباشد و وزير كار و امور اجتماعي عراق نيز اين آمار را بيش از 60 درصد اعلام ميكند. شرايط جنگي و منازعات فرقهاي به آوارگي بيش از چهار ميليون عراقي انجاميده و اين امر وضعيت اقتصادي را بحرانيتر كرده است.
جريانها و گروههاي سياسي عراق
جريانها، احزاب و گروههاي سياسي عراق عمدتاً در راستاي تقسيمبنديها و شكافهاي قومي ـ فرقهاي عراق تشكيل شدهاند و در اين چارچوب فعاليت ميكنند. در زمان حكومت صدام حسين، حزب بعث تنها حزب رسمي فعال در عراق بود و ساير احزاب و گروهها به ويژه جريانهاي شيعي و كرد به صورت مخفي و عمدتاً در مقابل رژيم
بعث فعاليت ميكردند. با فروپاشي رژيم بعث احزاب وگروههاي سياسي مختلفي تشكيل شد و فعاليت گروههاي موجود در عرصه سياسي به شدت افزايش يافت. اين احزاب شامل گروههاي مختلفي از قوميتهاي و فرقههاي مختلف عراق و با گرايشهاي متفاوت اسلامي، سكولار، مليگرا و كمونيستي است.
در انتخابات سالهاي گذشته در عراق، گروههاي موجود در قالب اتحادها و ائتلافهايي سازماندهي و در عرصه رقابتهاي سياسي مشاركت كردند. از جمله مهمترين ائتلافها ميتوان به ائتلاف كردستان، ائتلاف عراق يكپارچه، فهرستهاي عراق (العراقيه)، جبهه توافق عراق و جبهه گفتوگوي ملي عراق اشاره كرد.
ائتلاف كردستان از دو حزب اصلي كردهاي عراق يعني اتحاديه ميهني و حزب دموكرات و اتحاديه اسلامي كردستان تشكيل ميشود. اتحاديه ميهني توسط جلال طالباني كه هم اكنون رئيس جمهور عراق است رهبري ميشود و در سليمانيه متمركز است. حزب دموكرات كردستان توسط مسعود طالباني رئيس دولت كردستان در شمال عراق رهبري ميشود و نيچروان بارزاني از اعضاي ارشد اين حزب نيز پست نخستوزير دولت كردستان عراق را در اختيار دارد. احزاب كرد با در دست داشتن بخشي از كرسيهاي مجلس عراق، قسمتي از قدرت مركزي به ويژه پست رياست جمهوري را در اختيار دارند و مهمتر از آن با تشكيل دولت نيمه خودمختار كردي در شمال عراق در پي تحكيم فدراليسم كردي هستند.
ائتلاف عراق يكپارچه كه در برگيرنده بخش عمدهاي از احزاب
شيعي اسلامي و برخي احزاب كوچكتر ديگر است، بزرگترين ائتلاف سياسي عراق را در حال حاضر تشكيل ميدهد و بيشترين كرسيها را در مجلس اين كشور در اختيار دارد. اصليترين احزاب و گروههاي اين ائتلاف سياسي شامل حزب الدعوه اسلامي، مجلس اعلي اسلامي عراق (مجلس اعلاي انقلاب اسلامي سابق)، گروه صدر و حزب فضيلت ميباشد.
حزب الدعوه اسلامي از قديميترين احزاب اسلامي شيعي عراق است و رهبري آن را ابراهيم جعفري (نخست وزير انتقالي عراق) بر عهده دارد. نوري مالكي نخستوزير كنوني عراق از اعضاي ارشد اين حزب است. مجلس اعلاي اسلامي عراق در دهه 1980 در ايران و در جهت سازماندهي گروههاي شيعي مخالف صدام تشكيل شد و بعد از فروپاشي رژيم بعث با رهبري آيتا... محمدباقر حيكم به عراق منتقل شد. بعد از شهادت آيتا... حكيم، عبدالعزيز حكيم در حال حاضر رهبري اين گروه را بر عهده دارد. وي در عين حال رهبري ائتلاف عراق يكپارچه را نيز به عهده دارد.
گروه صدر، ديگر گروه شيعي اين ائتلاف است كه از هواداران و پيروان مرحوم آيتالله محمدصادق صدر، پدر مقتدا، رهبر كنوني اين گروه تشكيل ميشود. اين گروه برخلاف حزب الدعوه و مجلس اعلي فاقد سابقه تاريخي است و بلافاصله بعد از فروپاشي رژيم بعث تشكيل و گسترش يافت. اكنون اين گروه داراي پايگاه اجتماعي قابل توجهي در ميان شيعيان عراق و به ويژه گروه فقير و پايين دستي شيعي است. شهرك صدر بغداد يكي از كانونهاي اصلي فعاليت اين گروه محسوب ميشود،
اما علاوه بر اين، گروه مذكور در شهرهايي چون نجف نيز فعاليتهاي قابل توجهي دارد. گروه صدر در مقايسه با ديگر گروهها راديكالتر و داراي گرايشات ضد آمريكايي قويتري است و همين امر منجر به بروز اختلافاتي در ميان اين گروه و ساير گروههاي ائتلاف يكپارچه عراق شده است. حزب فضيلت نسبت به سه گروه مذكور كوچكتر است و توسط محمدعلي يعقوبي رهبري ميشود و بيشتر در مناطق جنوبي عراق چون بصره هواداراني دارد.
فهرست العراقيه يا فهرست ملي عراق از برخي گروههاي مليگراي عراقي تشكيل ميشود و حزب توافق ملي عراق به رهبري اياد علاوي اصليترين حزب اين فهرست است كه به رغم حمايتهاي غرب در انتخابات عراق، موفقيت عمدهاي كسب نكرد.
در ميان گروههاي سني عراق، جبهه توافق عراق و جبهه گفتوگوي ملي عراق كه متشكل از احزاب مختلف هستند، برجستگي بيشتري دارند و بخشي از كرسيهاي محلي عراق و رياست آن را به خود اختصاص دادهاند. جبهه توافق عراق متشكل از سه حزب عمده سني است و رياست آن را عدنان الدليمي برعهده دارد و رهبري جبهه گفتوگوي ملي عراق نيز بر عهده صالح مطلق ميباشد.
علاوه برائتلاف و گروههاي مذكور، احزاب و شخصيتهاي سياسي ديگري نيز در عراق فعاليت ميكنند كه برجستگي و نقش كمتري در صحنه سياسي عراق دارند. كنگره ملي عراق به رهبري احمد صليبي و سازمان عمل اسلامي به رهبري آيتا... مدرسي از جمله گروههاي شيعي كوچكتر محسوب ميشوند. آيتا... سيستاني نيز از
شخصيتهاي مذهبي شيعي تأثيرگذار در عرصه سياسي عراق در دوره جديد و حامي اصلي ائتلاف عراق يكپارچه به شمار ميروند.
سياست خارجي ايران در قبال عراق پس از صدام
عراق در دوره بعث به عنوان تهديد امنيتي عمدهاي براي ايران بوده است و جنگ تحميلي هشت ساله به عنوان نمونه عيني چنين تهديدي تلقي ميشود. با فروپاشي رژيم بعث و مشاركت تمامي گروههاي عراق در عرصه سياسي اين كشور، رويكرد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در قبال اين كشور نيز وارد مرحله جديدي شده است كه در پي گسترش و تعميق روابط دوستانه دو جانبه است. محورهاي اصلي رويكرد سياست خارجي ايران در دوره جديد را ميتوان در موارد زير خلاصه كرد:
حمايت از دموكراسيسازي در عراق
در دهههاي گذشته، اقليت اعراب سني و به ويژه بعثيها بر ساختار سياسي عراق مسلط بودند و شيعيان و كردها مشاركت چنداني در حكومت مركزي نداشتند. با تأكيد بر روندهاي دموكراتيك در دولتسازي جديد درعراق، تمام گروههاي قومي ـ فرقهاي عراق در ساختار سياسي اين كشور مشاركت دارند و جمهوري اسلامي ايران نيز در جهت ايجاد ثبات و كاهش تهديدات امنيتي، از روند دموكراسيسازي در اين كشور حمايت ميكند. در اين راستا ايران از ابتدا به شدت از دولت جديد عراق حمايت كرد و دولتي فراگير و
متشكل از تمام گروههاي قومي ـ فرقهاي را در جهت ثباتسازي و كاهش تهديدات امنيتي عراق، براي منطقه مهم دانست.
بهبود تصوير ايران در افكار عمومي عراق
با توجه به حاكميت حزب بعث بر عراق و تبليغات ضد ايراني آن و در نتيجه گسترش ديدگاههاي منفي در قبال ايران در دهههاي گذشته، جمهوري اسلامي ايران طي چند سال گذشته تلاش كرده است تا تصوير ايران در افكار عمومي عراق را بهبود بخشد و در اين راستا فعاليتهاي تبليغي و حمايتي متعددي در حال انجام است.
حمايت از گروههاي شيعي
ايران از مشاركت تمام گروههاي عراقي در ساختار قدرت بر اساس قواعد دموكراتيك حمايت ميكند، اما گروههاي شيعي با توجه به روابط مذهبي و فرهنگي با مردم ايران و فقدان حمايتهاي منطقهاي و جهاني از آنها، حائز اهميت بيشتري هستند و جمهوري اسلامي ايران سعي دارد تا از آنها در دستيابي به حقوق سياسي و اجتماعي خود حمايت بيشتري به عمل آورد.
تلاش براي برقراري رابطه استراتژيك
ايران و عراق طي دهههاي گذشته فاقد روابطي دوستانه و پايدار بودهاند و در روابط دو جانبه خصومت بر دوستي غلبه داشته است. در دوره جديد، جمهوري اسلامي ايران سعي دارد تا با گسترش تعاملات
خود با عراق در ابعاد و حوزههاي مختلف، روابط خود با اين كشور را به سطح استراتژيك ارتقاء دهد تا دو كشور بتوانند با استفاده از ظرفيتها و توانمنديهاي يكديگر به سطح بالاتري از قدرت و توسعه دست يابند.
كمك به بازسازي عراق
با توجه به تخريب زيرساختهاي اقتصادي عراق و نيازمنديهاي اقتصادي وسيع مردم اين كشور، جمهوري اسلامي ايران در راستاي كمك به بهبود شرايط اقتصادي مردم عراق به افزايش تعاملات تجاري خود، برقرساني، مشاركت در بازسازي، سوخترساني و انوع فعاليتهاي ديگر در اين حوزه تلاش كرده است.