بخش 4
سیاست خارجی ایران در قبال عراق پس از صدام
شيخنشينهاي حاشية جنوبي خليج فارس
خليج فارس از دير باز تا زمان ظهور اسلام، تحت تصرف امپراتوريهاي ايران قرار داشت و ايرانيان از اين آبراه براي دسترسي به هند، مصر و ديگر نواحي بهره ميبردند. اعراب پس از ظهور اسلام و تصرف ايران به دست سپاهيان مسلمان، به خليج فارس دسترسي پيدا كردند اما پس از تشكيل مجدد سلسلههاي ايراني، اعراب به تدريج از سواحل شمالي خليج فارس رانده شدند اما سواحل جنوبي را كماكان در اختيار داشتند.
با آغاز عصر استعمار، برخي از اروپائيان براي دسترسي به مناطق و منابع جديد به نقاط مختلف جهان هجوم بردند و خليج فارس يكي از وسوسه انگيزترين اين مناطق بود. با قطع شدن راه ابريشم، راههاي دريايي اهميت زيادي يافتند و لذا ابتدا پرتغاليها و سپس دولت عثماني و آنگاه انگليسيها (1613) و هلنديها (1623) در اين منطقه حضور و سلطه يافتند و پس از بروز رقابتهاي شديد ميان استعمارگران، سرانجام انگليسيها بر اين منطقه تسلط كامل يافتند. يكي از انگيزههاي مهم انگليسيها براي تسلط بر خليج فارس، تسلط بر هندوستان بود.
انگلستان براي تثبيت قدرت خود، بسياري از شيوخ منطقه را تحت
حمايت و حاكميت خود در آورد و با هدف تضعيف دولتهاي ايران و عثماني كه رقباي منطقهاي او محسوب ميشدند، به تقويت اين شيخنشينها و تقويت حس جدايي در آنان پرداخت. با وقوع دو جنگ جهاني و كشانيده شدن منطقه به اين دو جنگ، قدرت انگلستان به تدريج تضعيف گرديد تا جايي كه انگلستان در سال 1971 ناچار شد نيروهاي نظامي و پايگاههاي خود را از شرق سؤئز خارج كند. اما انگلستان قبل از خروج از منطقه، با هدف حفظ دوستان قديمي و پايگاههاي خود، سعي در استقلال اين سرزمينها و تشكيل كشورهاي كوچك در منطقه نمود. تشكيل چهار كشور امارات متحده عربي، كويت، قطر و بحرين در همين راستا انجام شد. ما در نوشتار حاضر به بررسي اجمالي وضعيت و شرايط اين چهار كشور خواهيم پرداخت. اما پيش از آن به وجوه مشترك ساختاري اين كشورها اشاره خواهيم كرد:
منافع مشترك؛
زبان و مذهب مشترك؛
ساختارهاي اجتماعي و نظامهاي حكومتي مشابه؛
شرايط نسبتاً يكسان توسعه اقتصادي؛
موقعيت و شرايط تقريباً مشابه اقليمي و جغرافيايي.
1 ـ امارات متحده عربي
امارات متحده عربي كه در سال 1971 به استقلال دست يافت داراي جمعيتي حدود 5/4 ميليون نفر است كه بيش از 5/1 ميليون نفر از آنان غير اماراتي هستند. دين رسمي آن اسلام، پايتخت اين كشور
ابوظبي، زبان رسمي آن عربي و پول رايج آن درهم اماراتي است. مساحت كشور 83600كيلومتر مربع و همسايهي جنوبي ايران در خليج فارس است. اين كشور از هفت اميرنشين (ابوظبي، دبي، شارجه، امالقوين، رأسالخيمه، عجمان و فجيره) تشكيل شده است و از نظر استراتژيك در يكي از حساسترين مناطق جهان واقع شده است. اين كشور داراي يكي از غنيترين معادن نفت جهان بوده و با ذخايري معادل 8/97 ميليارد بشكه، تقريباً ده درصد كل ذخاير نفتي جهان را در خود جاي داده است. ميزان توليد روزانه نفت اين كشور حدود 3/2 ميليون بشكه در روز است. خاندان آل نهيان كه در عين حال حاكمان ابوظبي نيز هستند، بر اين كشور حكومت ميرانند و اميرنشين دبي به عنوان قطب و مركز تجاري اين كشور محسوب ميشود كه با برنامهريزيهاي مناسب توانسته است شبكههاي عظيمي از هتلها و مراكز گردشگري و تجارتخانههاي بينالمللي را در آنجا داير و دفاتر و نمايندگي شركتهاي بزرگ توليدي و تجاري را در اين شهر مستقر نمايد.
اين امارتهاي هفتگانه تا پيش 1968 تحتالحمايه انگلستان بودند اما با اعلام انگلستان مبني بر خروج از منطقه، شيخنشينهاي منطقه به تكاپو افتادند و سرانجام انگلستان از ادغام آنها در يكديگر، اين كشور را به وجود آورد. شوراي عالي رهبري (فدرال) متشكل از حكام هفت اميرنشين، بالاترين مقام در عزل و نصب مقامات كشوري است و يك نفر را از ميان خود به عنوان رئيس حكومت انتخاب ميكند. رئيس حكومت بالاترين قدرت اجرايي كشور است كه بر فعاليت قواي سهگانه نظارت و اشراف دارد. رئيس حكومت و شوراي عالي فدرال نقشي
ديكتاتورگونه دارند و تمام امور كشور زير نظر و مطابق ميل آنان انجام ميشود و قواي سهگانه، استقلال چنداني از خود ندارند، خصوصاً از آن جهت كه تمامي چهل عضو «مجلس الأتحادالوطني» و نيز نخستوزير و اعضاي كابينه و هر پنج قاضي دادگاه عالي فدرال را شوراي عالي فدرال انتخاب ميكند.
كشور امارات داراي روابط بسيار صميمانه با قدرتهاي بزرگ آمريكا، اتحادية اروپايي، چين و نيز برخي از كشورهاي مهم منطقه همانند پاكستان و هندوستان است. در مورد روابط اين كشور با ايران اين نكته حائز اهميت است كه دو كشور روابط تجاري وا قتصادي مناسبي دارند اما مسألة جزاير سهگانه بر اين روابط سايهافكنده است.
نگاهي به پيشينهي اين جزاير نشان ميدهد كه اين جزاير از زمان هخامنشيان به بعد طبق اسناد و نقشهها و واقعيات مسلم تاريخي جزء امپراتوري ايران بودهاند. تنها در اواخر دورهي زنديه برخي از اعضاي قبيله «جواسم» كه در شارجه و رأس الخيمه اقامت داشتند، به بندر لنگه در ايران مهاجرت كرده و تابعيت ايران را پذيرفتند. پس از مدتي ادارة بندر لنگه و جزاير تابعة آن يعني همين جزاير سهگانه از طرف دولت ايران به آنان واگذار و پس از مدتي نيز (در سال 1266 شمسي) از آنان باز پس گرفته شد. با حضور انگلستان در منطقه، دولت ايران بارها براي اعمال حاكميت خود بر جزاير اقدام كرد اما با تهديد انگليس مبني بر توسل به زور روبرو شد و بالأخره انگلستان به نيابت از شيوخ امارات متصالحه، اين جزاير را تصرف كرد. اين اشغال همواره با اعتراض دولت ايران مواجه بود تا نهايتاً با اعلام خروج انگلستان از خليج فارس در سال
1971 ايران نيروهاي نظامي خود را در اين جزاير پياده كرده و آن را به تصرف خود در آورد.
از آن پس كشور تازه تأسيس امارات به اين امر اعتراض كرده و مدعي حاكميت خود بر اين جزاير شده است. اين امر به يك روند فرسايشي در روابط ميان كشورهاي عربي منطقه و ايران تبديل شده است زيرا ادعاي امارات با حمايت ساير كشورهاي عربي منطقه كه بعدها در قالب شوراي همكاري خليج فارس متشكل شدهاند همراه بوده است. امارات متحده گام به گام بر شدت ادعاهاي خود افزوده است به طوري كه اينك در هر يك از مجامع عربي، منطقهاي يا بينالمللي كه امارات حضور داشته باشد تلاش بسياري را مبذول ميدارد تا يك بند از بيانيه پاياني آن اجلاس به موضوع جزاير سهگانه و درخواست از ايران براي رفع اشغال آنها اختصاص يابد. كشمكش ايران و امارات بر سر اين جزاير، يكي از مهمترين موانع موجود در بهبود روابط و همكاريهاي دو كشور به حساب ميآيد.
ايران اين سه جزيره را جزء لاينفك خاك خود ميداند و درخواست امارات براي ارجاع پرونده به ديوان داوري بينالمللي را رد كرده است. اگر چه در اين كشمكش، امارات متحده عربي از سوي شوراي همكاري خليج فارس، اتحاديه عرب و برخي از كشورهاي منطقه و خارج از منطقه حمايت ميشود اما ايران سعي كرده است همچنان روابط رسمي خود را با اين كشور حفظ كند. به طوري كه شمار زيادي از ايرانيان در امارات مشغول به كار هستند و ايران يكي از بزرگترين شركاي تجاري دبي است.
2 ـ كويت
كشور كويت كه در سال 1961 ميلادي از بريتانيا كسب استقلال كرد، در جنوب غربي ايران و در نقطة تلاقي سه قدرت مهم و اصلي منطقهاي يعني ايران، عراق، عربستان سعودي و خليج فارس واقع شده است. اين كشور داراي حدود 4/2 ميليون نفر جمعيت است كه حدود 2/1 ميليون نفر از آنان غيركويتي هستند. از اين ميان بيش از85 درصد جمعيت مسلمان (45 درصد سني و 40 درصد شيعه) بوده و داراي وسعتي معادل 17820 كيلومتر مربع است و بدين لحاظ كشور كوچكي محسوب ميشود. براي مثال وسعت عربستان 120 برابر وسعت كويت است و به همين دليل كويت فاقد عمق استراتژيك بوده و بدين ترتيب يكي از كشورهاي آسيبپذير منطقه به شمار ميآيد. عراق همواره نسبت به اين كشور داراي ادعاهاي حاكميتي بوده و يك بار نيز در سال 1990 با تجاوز رژيم بعثي عراق و اشغال كويت مواجه بوده است. خاندان صباح كه از اخلاف قبيله «عنيزه» در عربستان هستند به صورت موروثي بر اين كشور حكمراني ميكنند. كويت در طول تاريخ توسط قدرتهاي مختلف منطقه اداره ميشده است و در سال 1779، انگليسيها بر اين سرزمين تسلط پيدا كردند و در سال 1899، شيخ مبارك، امير وقت كويت طي قراردادي با انگليسيها به تحتالحمايگي اين كشور تن داد. كويت در 1961 از انگلستان استقلال يافت تا اين كه در سال 1990 توسط رژيم بعثي عراق اشغال شد و در همان سال نيز توسط نيروهاي سازمان ملل به رهبري آمريكا از اشغال عراق خارج شد.
كويت نيز همانند امارات متحده عربي داراي ده درصد ذخاير
شناخته شدهي نفت در جهان بوده و بدين لحاظ از نظر ژئواكونوميكي موقعيت بسيار ارزشمندي دارد. همين ثروت سرشار، كويت را نه تنها مورد طمع همسايگاني چون صدام معدوم، بلكه ديگر كشورهاي قدرتمند قرار داده است. در واقع لشكركشي متحدين به رهبري آمريكا به كويت و اخراج عراق از اين كشور، نه براي خود كويت، بلكه به علت وجود ذخاير نفتي آن بود و لذا برخي جنگ خليج فارس را «جنگ نفت» ناميدند.
نظام حكومتي كويت متشكل از سه قوه مقننه، قضائيه و مجريه است و طبق قانون اساسي نظام تفكيك قوا بر آن حاكم است. اما در عمل امير كويت بر هر سه قوه اعمال نفوذ ميكند. زيرا علاوه بر آن كه رياست قوه مجريه را بر عهده دارد، رياست مجلس امت را نيز داراست و احكام قضايي نيز با نام وي صادر ميشود. آل صباح متشكل از دو خاندان «السالم» و «الجابر» است كه عموزاده يكديگرند و به نوبت يكي از اعضاء اين دو خاندان به عنوان امير كويت انتخاب ميشود. لذا وليعهد و امير كويت همواره پسر عمو هستند. وليعهد سمت نخستوزيري را نيز بر عهده دارد. در ميان كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، كويت از دموكراسي بيشتري برخوردار است زيرا نمايندگان مجلس امت با رأي مردم انتخاب ميشوند و زنان از حق رأي برخوردار هستند. در عين حال مجلس در امور كشور و تصميمگيريها نقش مهمي ايفا ميكند. به عنوان مثال مجلس ميتواند قوانين و لوايح را بررسي و تصويب كند، فرمانهاي صادر شده از سوي امير را رد كند، وزيران دولت را استيضاح نموده و در صورت لزوم رأي عدم اعتماد به وزيران بدهد. نهادهاي مدني
و گروهها در كويت از آزادي بيان نسبي برخوردار هستند اما حزب سياسي قانوني در اين كشور وجود ندارد و به همين دليل و به دليل حكومت موروثي و نيز تقيد به چارچوبهاي سنتي و بسته، كشوري نيمه ديكتاتوري محسوب ميشود. اگر چه پس از آزادسازي كويت از اشغال عراق و حضور كشورهاي غربي در اين كشور، تعدادي از گروههاي سياسي در قالب جنبش، اتحاد، ائتلاف و غيره در اين كشور به وجود آمدهاند.
كويت داراي روابط حسنه با قدرتهاي بزرگ خصوصاً انگلستان (به دليل سابقه تاريخي) و آمريكا (خصوصاً پس از آزادسازي كويت از اشغال عراق) ميباشد. هم چنين روابط خوبي با فرانسه، روسيه و چين دارد. اگر چه اختلافات مرزي با ايران، عراق و عربستان دارد اما در مجموع با كشورهاي منطقه روابط مناسبي دارد. پس از استقلال كويت در 1961، ايران از نخستين كشورهايي بود كه آن را به رسميت شناخت. در سال 1340، سفارت ايران در كويت افتتاح شد و روابط دو كشور رو به بهبود نهاد. اما باز پسگيري جزاير سهگانه توسط ايران كه به واكنش منفي برخي از كشورهاي عربي ـ از جمله كويت ـ به سود امارات منتهي شد، سبب سردي روابط دو كشور شد. وقوع انقلاب اسلامي ايران نوعي وحشت و اضطراب در ميان شيخنشينهاي منطقه به وجود آورد و اگر چه كويت حكومت جمهوري اسلامي ايران را به رسميت شناخت، اما حوادث پس از آن خصوصاً حمايتهاي بيدريغ و همه جانبهي كويت از رژيم عراق در تجاوز هشت ساله عليه ايران و رفتارهاي غيردوستانهي اين كشور در حمايت از ادعاهاي امارات متحده عربي در قبال جزاير
سهگانه، سبب سردي هر چه بيشتر روابط ايران و كويت شد. عليرغم همهي اينها، ايران پس از تجاوز عراق به كويت، بلافاصله آن را محكوم كرد و از كويت حمايت نمود. آوارگان كويتي را پناه داد و پس از رفع اشغال نيز همكاري بسياري در مهار آتشسوزي چاههاي نفت كويت ارائه نمود. اگر چه پس از آن روابط دو كشور رو به بهبود نهاد و دو كشور مبادلات اقتصادي، تجاري، فرهنگي و سياسي بسياري با يكديگر دارند، اما حمايتهاي كويت از ادعاهاي امارات كه در قالب اجلاسهاي شوراي همكاري خليج فارس انجام ميشود، به عنوان يك لكه سياه كماكان بردامان ديپلماسي كويت در قبال ايران وجود دارد.
3 ـ قطر
اميرنشين قطر شبه جزيرهاي است كه از سمت جنوب به خاك اصلي شبه جزيرة عربستان متصل بوده و از سمت شمال در داخل خليج فارس پيش روي كرده است. مساحت اين كشور معادل 11437كيلومتر مربع و جمعيت آن حدود نهصدهزار نفر است. پايتخت آن شهر دوحه و واحد پول ريال قطري است.
قطر به سبب جمعيت و وسعت كم از عمق استراتژيك برخوردار نيست اما به دلايلي چون برخورداري از ذخاير قابل توجه گاز، قرار گرفتن در قلب منطه خليج فارس و امكان دسترسي آسان به دو طرف خليج فارس، همسايگي با عربستان و نزديكي با ايران و به دليل قرار گرفتن در مركز خليج فارس كه اين كشور را به مكان مناسبي جهت استقرار نيروهاي نظامي خارجي و نيروهاي نظامي مشترك شوراي
همكاري خليج فارس تبديل كرده است، از اهميت استراتژيك برخوردار است.
در حال حاضر خاندان «آل ثاني» بر اين كشور حكمراني ميكنند و پيش از آنان خاندان «آل خليفه» حكمرانان قطر بودند. قطر در سال 1828 به قلمرو امپراتوري عثماني ضميمه شد اما در سال 1900 ميلادي كه خاندان آل ثاني در اين سرزمين روي كار آمدند، انگليسيها بر اين سرزمين تسلط يافتند. خاندان آل ثاني در سال 1916 قراردادي را با انگليسيها امضاء كردند كه اين سرزمين را كاملاً در سلطة انگليسيها قرار داد. با تصميم انگلستان در سال 1968 مبني بر خارج كردن نيروهاي خود از خليج فارس و شرق كانال سوئز، قطر خواستار اتحاد با بحرين و امارات عربي متحده شد. اما اين مذاكرات به جايي نرسيد و سرانجام قطر در سال 1971 اعلام استقلال كرد.
رژيم سياسي اين كشور سنتي و موروثي است و امير با تصميم و اجماع بزرگان خاندان سلطنتي انتخاب ميشود. امير، رئيس كشور و حكومت است و بر تمامي قوا رياست و نظارت دارد. از سوي ديگر، شوراي مشورتي (مجلس) بر هيأت وزيران نظارت ميكند و هيأت وزيران در برابر امير مسئول و پاسخگو است. امير بر ساختار قضايي كشور نيز نظارت كامل دارد. انتخاب نخستوزير، عزل و نصب تمامي 35 عضو شوراي مشورتي و اعضاي هيأت وزيران، عزل و نصب فرماندهان عالي نظامي و مقامات عالي قضايي، صدور فرمانها و امضاء تمام معاهدات نيز به عهدة امير است. بدين ترتيب به نظر ميرسد ساختار حكومتي قطر بر پايهي اختلاط قوا استوار باشد.
تا پيش از روي كار آمدن اميرفعلي در سال 1995، در قطر انتخابات عمومي وجود نداشت و تشكيل احزاب سياسي و اتحاديههاي كارگري نيز ممنوع بود. بدين ترتيب در كنار اختلاط قوا ميتوان از نوعي ديكتاتوري قبيلگي و سنتي نيز نام برد. اگر چه با روي كار آمدن امير فعلي «شيخ حمدبن خليفه آل ثاني» فارغالتحصيل دانشكدة نظامي انگلستان كه با كودتاي آرام، پدرش را بر كنار كرده و خود به قدرت رسيده است، برخي اقدامات محدود براي ايجاد اصلاحات ساختاري در قطر انجام گرفته است. به عنوان مثال ميتوان از تدوين قانون اساسي جديد نام برد كه در آن برگزاري انتخابات شوراي مركزي شهرداريها، دادن حق رأي به زنان، ايجاد شوراي مشورتي (مجلس) انتصابي توسط امير و كاهش سانسور در رسانهها تأكيد شده است.
قطر همانند ساير شيخنشينهاي خليج فارس كه پس از استقلال تحت سلطة انگلستان بودند، پس از استقلال نيز روابط خود را كماكان حفظ كرد. روابط نزديكي با قدرتهاي بزرگ به ويژه آمريكا دارد. خصوصاً پس از حمله عراق به كويت قطر به آمريكا بسيار نزديك شد تا جايي كه با امضاء موافقتنامهي همكاري دفاعي ميان دو كشور، آمريكا امكان دسترسي به پايگاههاي نظامي قطر را پيدا كرد. در اين توافقنامه هم چنين موضوع استقرار نيروهاي نظامي آمريكا و اجراي مانورهاي مشترك نظامي مطرح شده است. سرانجام پس از حمله آمريكا به عراق در سال 2003 و درخواست عربستان از آمريكا براي خارج كردن نيروها و پايگاههاي نظامياش از خاك اين كشور، قطر به مركز اصلي فرماندهي و استقرار نيروهاي نظامي آمريكا در منطقه تبديل شد.
قطر با عربستان داراي اختلافات مرزي شديد هستند و قطر همواره نگران رفتارهاي خصمانة عربستان نسبت به تماميت ارضي خويش است. در جديدترين مورد، عربستان در سال 1992 منطقه وسيعي را در جنوب شرقي قطر به تصرف خود در آورده است و بدين ترتيب ضمن دستيابي به سواحل خليج فارس در شرق قطر، موفق شده است ارتباط زميني قطر را با امارات عربي متحده قطع و اين كشور را در محاصرة خود آورد.
روابط سياسي ايران و قطر به سالهاي پيش از استقلال اين كشور باز ميگردد. يك ماه پس از اعلام استقلال قطر، ايران اين كشور را به رسميت شناخت و سفارت دو كشور افتتاح شد. قطر پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ضمن ارسال پيام تبريكي براي امام خميني (رحمه الله) ، جمهوري اسلامي را به رسميت شناخت.
اما رفتارهاي بعدي قطر از جمله اعطاي كمكهاي مالي به عراق در زمان جنگ عليه ايران در قالب شورا ي همكاري خليج فارس و تحت فشار عربستان (عليرغم موضع سياسي تقريباً بيطرفانه قطر) و همچنين حمايت از ادعاهاي امارات در قبال جزاير سهگانهي ايراني، رشتههاي اعتماد ميان ايران و قطر را سست نمود. با حمله عراق به كويت، قطر دوباره به سمت ايران متمايل شد و نخستين دولت منطقه بود كه خواستار اجراي مجدد قرار دارد 1975 الجزاير ميان ايران و عراق شد. ايران و قطر هم چنين داراي منابع مشترك گاز در خليج فارس خصوصاً در حوزة پارس جنوبي هستند و در اين ميان قطر پيشتر و بيشتر از ايران به برداشت و صدور گاز اين منابع مشترك اقدام نموده است.
4 ـ بحرين
مجمع الجزاير بحرين با جمعيتي حدود يك ميليون و پنجاه هزار نفر كشوري كوچك در جنوب خليج فارس است كه حدود يك سوم از جمعيت آن غير بحريني هستند. اين جزاير با مركزيت شهر منامه و با مساحتي معادل 655كيلومتر مربع همانند ساير شيخنشينهاي خليج فارس در سال 1971 از استعمار انگلستان جدا شده و به استقلال دست يافت. واحد پول اين كشور دينار بحريني است.
جزاير بحرين از دير باز به عنوان پل ارتباطي ميان اروپا و خاور دور، اروپا و هند، اروپا و خليج فارس اهميت ويژهاي داشت و مركز پر رونقي براي تجارت و تبادلات فرهنگي محسوب ميشد.
بحرين تا پايان عصر ساساني در قلمرو امپراتوري ايران (كه بر سراسر شبه جزيره عربستان تسلط داشت)، قرار داشت. پس از ورود اسلام به ايران نيز از زمان ديلميان (آل بويه) به اين سو بحرين جزء خاك ايران محسوب ميشد. اگر چه در مقاطعي ابتدا زنگيان و سپس قرمطيان (اسماعيليان) بر بحرين و برخي نواحي خليج فارس مسلط شدند. بحرين در سال 1522 به تصرف استعمارگران پرتغالي درآمد اما در سال 1602 مجدداً و اين بار توسط صفويان به خاك ايران منضم شد. با كوچ قبيله «آل خليفه» به بحرين، اين جزيره در سال 1783 ميلادي و در زمان
كريم خان زند از ايران جدا شد و در 1861 از سوي انگليسيها اشغال شد و طي قرارداد 1868 ميان انگليسيها و خاندان آل خليفه به تحتالحمايگي انگلستان درآمد. ايران همواره در پي اعادة حاكميت خود بر بحرين بود اما در سال 1971 و پس از مجادلات بسيار و تحت
فشار اعراب و انگلستان و سازمان ملل، طي يك رأيگيري به جدايي از ايران رأي داد و به استقلال دست يافت.
بدين ترتيب دو تفاوت اصلي بحرين با ساير شيخنشينها اين است كه اولاً اين جزيره اگر چه مدتها تحت سلطة انگلستان بود اما تا پيش از استقلال رسماً جزء قلمرو خاك ايران محسوب ميشد و ثانياً اكثريت (بيش از 75 درصد) جمعيت اين كشور را شيعيان تشكيل ميدهند. اگر چه اقليت سني قدرت مطلق را در اين كشور در دست دارند.
بحرين اگر چه از نظر وسعت كوچكترين كشور حوزة خليج فارس محسوب ميشود اما اولاً داراي نقش مهمي در تبادلات تجاري و تبادلات پولي و بانكي منطقه بوده و ثانياً مركز مهمي براي جذابيتهاي سرمايهگذاري خارجي تلقي ميشود.
موقعيت استراتژيك بحرين با ايجاد ارتباط زميني با خاك عربستان از طريق احداث پلي به طول 25 كيلومتر كه در سال 1986 افتتاح شد، تقويت شده است و علاوه بر آن احداث اين پل نقش مهمي در ابعاد سياسي، امنيتي، اقتصادي و توريسم ايفا كرده است.
ماهيت رژيم سياسي اين كشور پادشاهي مشروطه است و طبق قانون اساسي، ظاهراً نظام استقلال قواي سهگانه در اين كشور وجود دارد. اما در عمل هر سه قوه زير نظر امير قرار دارند. امير داراي اختيار تعيين و عزل وليعهد، نخستوزير، اعضاي كابينه، عزل و نصب هر مقام مملكتي، مقامات عالي قضايي و نظامي و استانداران بوده و تمامي تصميمات مهم مملكتي توسط وي انجام ميگيرد. البته طبق قانون اساسي نمايندگان مجلس با رأي مردم و براي يك دورهي چهار ساله برگزيده
ميشوند. نظام قضايي بحرين همانند قطر، داراي دو دادگاه «مدني» و «شرعي» است. نظام قضايي اين كشور براساس قوانين اسلامي و حقوق قضايي انگلستان تدوين شده است.
در اين كشور فعاليت احزاب سياسي ممنوع شده است و حزب قانوني وجود ندارد. اما برخي از گروههاي بنيادگراي شيعه و گروههاي كمونيست و چپ به صورت مخفيانه و غيرقانوني در اين كشور فعاليت ميكنند.
بحرين در سياست خارجي همواره كشوري ميانهرو بوده و سعي در همزيستي مسالمتآميز و دوري از مناقشه با همسايگان دارد. بحرين در سياستهاي منطقهاي تابع شوراي همكاري خليج فارس خصوصاً عربستان و در سياستهاي بينالعربي و موضوع فلسطين تابع اتحادية عرب است. نزديكي جغرافيايي بحرين به عربستان و نگراني بحرين از مناقشات و رقابتهاي دو كشور قدرتمند همسايه يعني ايران و عراق و وجود اكثريت شيعه در بحرين سبب شده است تا دولت بحرين به دامان ديگر كشور قدرتمند منطقه يعني پادشاهي عربستان پناه برده و به آن نزديك شود. چهارمين عاملي كه سبب نزديكي هر چه بيشتر بحرين به عربستان شده اين است كه برخلاف ايران پس از انقلاب اسلامي و عراق كه داراي نظام جمهوري راديكال بودهاند، عربستان داراي ساختار سلطنتي موروثي مشابه بحرين است.
بحرين هم چنين داراي روابط بسيار نزديكي با قدرتهاي فرامنطقهاي خصوصاً انگلستان و آمريكاست. به طوري كه از سال 1948 ميلادي به اين سو مقر اصلي فرماندهي ناوگان پنجم دريايي آمريكا
همواره در بحرين واقع است و در سال 2001، بوش، رئيس جمهور آمريكا بحرين را به عنوان يكي از متحدان اصلي آمريكا در منطقه معرفي كرد.
پس از استقلال بحرين از ايران در زمان رژيم پادشاهي ايران، ايران و بحرين به تدريج روابط ديپلماتيك برقرار كردند اما وقوع انقلاب اسلامي، نگراني شديد بحرين را برانگيخت. شيعيان بحرين در دهة 1980 ميلادي تحت تأثير معنوي انقلاب اسلامي ايران دست به اعتراضات وسيع زده و خواستار احقاق حقوق پايمال شدهي تاريخي خود و سهم خود از حاكميت به تناسب 75 درصد اكثريت جمعيتي خود شدند. اما دولت بحرين با حمايت كشورهاي منطقه و قدرتهاي خارجي، اين حركتها را به شدت سركوب كرد و ايران را به همكاري در طرحهاي براندازي رژيم پادشاهي بحرين متهم كرد. اين امر سبب تيرگي روابط دو كشور شد.
ايران و بحرين روابط ديپلماتيك خود را مجدداً در سال 1999 از سر گرفتند اما به هر حال عواملي چون حمايتهاي پي در پي بحرين از ادعاهاي امارات در قبال جزاير سهگانهي ايراني كه در قالب بيانيههاي شوراي همكاري خليج فارس انجام ميگيرد، دادن رأي ممتنع در مجامع بينالمللي از جمله كميسيون حقوق بشر سازمان ملل و درخواست بحرين از شوراي همكاري خليج فارس براي صدور قطعنامهي شديد عليه ايران، روابط دو كشور را در سطح پايين نگاه داشته است. اگر چه در سالهاي اخير بحرين تلاشهايي براي تنشزدايي و ارتقاء سطح روابط خود با ايران انجام داده است.
عمــان
مشخصات و شرايط عمومي عمان
پيش زمينه تاريخي
عمان كشوري است كه تاريخ آن با فراز و نشيبهاي بسياري همراه بوده است. اين كشور در قرن نهم ميلادي به اوج رونق خود رسيد و با گذشت زمان اين عظمت را از دست داد. اختلافات مذهبي و برخوردهاي ناشي از آن، كه بين سنيها و اباضيها آغاز شده بود، به مرور زمان به درگيريهايي بين امامت و سلطنت منجر شد. با آغاز قرن شانزدهم ميلادي پرتغاليها به عمان حمله كرده و اين كشور را به تصرف خود درآوردند. در حدود سال 1730 ميلادي جنگ ميان طرفداران امام و مخالفان او بالا گرفت و با درخواست امام مسقط، نيروهاي ايراني به دستور «نادرشاه» وارد عمان شده، بعد از شكست رقيبان در آنجا ماندند. قواي ايراني دو بار ديگر وارد عمان شده و در سال 1742 بخشهاي مهمي از آن را به تصرف خود درآوردند، اما با قتل نادرشاه و به هم ريخستن اوضاع داخلي ايران، اين سرزمين از دست نيروهاي ايراني خارج شد. پس از اين سالها «احمد بنسعيد» با شكست رقبا به سلطنت عمان رسيد و سلسله «آل سعيد» را بنيانگذاري كرد. با مرگ وي و بالا
گرفتن اختلاف بر سر جانشينياش، بار ديگر دوران سقوط اين سرزمين آغاز شد. با از دست دادن قدرت مركزي، سلطه انگليسيها بر اين كشور روز به روز افزايش يافت، به گونهاي كه با امضاي قراردادهايي ميان دو كشور، عمان به صورت كشور تحت الحمايه انگلستان در آمد. اين كشور در بيست دسامبر 1951 به استقلال كامل خود از انگلستان دست يافت.
در اين سالها «سلطان سعيد بين تيمور» بر عمان حكمراني ميكرد. او در سال 1932 جانشين پدر خود شد و تا سال 1970، كشور را مبتني بر روشهاي بسيار محافظهكارانه اداره كرد، به طوري كه در زمان سلطنت او هيچ گونه وسايل ارتباط جمعي در عمان وجود نداشت. در سال 1970 فرزند وي سلطان قابوس با كودتايي بدون خونريزي پدر را سرنگون كرد و خود به قدرت رسيد. سلطان قابوس برخلاف پدر سعي دارد تا عمان را از انزوا خارج ساخته، زمينههاي توسعة آن را فراهم سازد.
1 ـ 2 ـ موقعيت جغرافيايي
طول و عرض جغرافيايي كشور عمان 2100 درجه شمالي و 5700 درجه شرقي است. همسايگان آن شامل عربستان سعودي، امارات متحده عربي و يمن است. مساحت عمان 212،460 كيلومتر مربع، طول مرزهاي خاكي آن 1،374 كيلومتر و طول مرزهاي آبي آن 2،092 كيلومتر ميباشد. طول مرزهاي اين كشور به تفكيك همسايگان شامل عربستان سعودي: 676 كيلومتر، امارات متحده عربي: 410 كيلومتر و يمن: 288 كيلومتر است.
1 ـ 3 ـ جمعيت
جمعيت كشور عمان در حدود 3،311،640 هزار نفر ميباشد. از عمان در حدود 50 درصد جمعيت در مسقط پايتخت اين كشور و باطنه زندگي ميكنند؛ در حدود 200 هزار نفر در منطقه ظفار زندگي ميكنند و حدود 30،000 نفر در شبه جزيره مسندام زندگي ميكنند. در حدود 60،000 نفر مهاجر در عمان زندگي ميكنند كه غلب آنها كارگران خارجي از پاكستان، بنگلادش، مصر، اردن، هند و فيليپين هستند.
در كل جمعيت اين كشور در حدود 55 درصد از فرقه اباضيه هستند. سنيها حدود 38 درصد جمعيت و شيعيان جعفري 4 درصد جمعيت عمان را تشكيل ميدهند. 3 درصد باقي مانده جمعيت اين كشور را هندوها، مسيحيها و ساير اقليتها تشكيل ميدهند كه اغلب آنها مهاجر هستند.
1 ـ 4 ـ ساختار اجتماعي ـ فرهنگي
پيروان فرقه اباضيه اكثريت جمعيت عمان را تشكيل ميدهند. اين گروه از مسلمانان پيرو «عبدالله بن عباد» بوده و در سراسر عمان سكونت گزيدهاند. اهل سنت عمان در استان جنوبي «ظفار» و «سور» و نواحي اطراف آن حضور دارند. شيعيان به عنوان سومين گروه مذهبي عمان خود به سه گروه «عجمها» و «لوايتا» و «بحارنه» تقسيم شدهاند و بيشتر در امتداد ساحل باطنه و منطقه مسقط ـ مطرح زندگي ميكنند. مسيحيان نيز در شهرهاي مسقط و سلاله سكني دارند.
با توجه به اين كه دين رسمي عمان اسلام است، ساير اديان نقشي
در ساختار سياسي كشور ندارند. در اين ميان اكثريت مردم عمان پيرو مذهب اباضي بوده و درت در دست آنهاست. با توجه به اين كه از صدر اسلام تاكنون حكومت در عمان در دست رهبران مذهبي بوده، امروزه نيز نفوذ مذهب در اين كشور زياد است و كشور طبق اصول شرعي فرقه اباضي اداره ميشود. سلطان قابوس با وجود تلاش براي اداره مملكت به شكلي غير مذهبي هنوز نتوانسته است در اين زمينه به موفقيت دست يابد و شرايط حاكم بر جامعه كاملاً مذهبي و مبتني بر اصول شرعي اباضيه است.
1 ـ 5 ـ ساختار حكومت
ماهيت حكومت عمان سلطنت مطلقه است و همه امور در شخص سلطان خلاصه ميشود. با توجه به اينكه در عمان قانون اساسي وجود ندارد، قواي سهگانه از يكديگر تفكيك و مجزا نميشوند و سلطان بر هر سه قوه تسلط داشته و وظايف آنها را مشخص ميكند.
سلطنت در عمان موروثي است و جانشين سلطان، سه روز پس از مرگ يا كنارهگيري وي از جانب خاندان سلطنتي انتخاب ميشود و اداره كشور را در دست ميگيرد. سلطان افزون بر مقام سلطنت، رياست حكومت، مقام نخست وزيري و فرماندهي كل نيروهاي مسلح را بر عهده دارد. وزراي كابينه به دست سلطان منصوب ميشوند. اعضاي مجلس دولت نيز از سوي شاه انتخاب ميشوند؛ همچنين رئيس مجلس شورا، رؤساي قوه قضائيه و قضات دادگاهها از سوي شاه تعيين ميشوند.
در حكومت پادشاهي و سلطنتي عمان، همه چيز قائم به ذات
سلطان است. تمام قوانين و تصميمگيريهاي مهم با فرمان سلطان صادر ميشود و تمامي آنها لازمالاجرا است. قوانين، احكام و فرمانها از جانب شخص سلطان به تصويب ميرسند. همچنين پيمانها، قراردادها و منشورهاي بينالمللي پس از تأييد و امضاي سلطان به طور رسمي اعلام ميشوند. سلطان در تصميمگيريهاي خود از مشورت با وزراء و نمايندگان مجالس نيز بهره ميبرد. در عمان تشكيل هرگونه حزب سياسي و انجمن ممنوع است.
1 ـ 6 ـ ساختار و شاريط اقتصادي
نظام اقتصادي عمان را ميتوان به سه دوره تقسيم كرد:
1970 تا 1986: دوران توسعه اقتصادي
1986 تا 1989: كاهش هزينهها و بهينهسازي به دليل سقوط بهاي نفت در سال 1985 و 1986.
1990 تاكنون: رشد و توسعه پايدار
اقتصاد عمان در طول مجموعهاي از برنامههاي توسعه تحول پيدا كرد كه با برنامه پنج ساله اول (1980 ـ 1976) آغاز شد. به دستور سلطان قابوس، چشمانداز اقتصادي عمان تا سال 2020 در پايان نخستين مرحله از توسعه كشور 1995 ـ 1970 تدوين شد. چشمانداز 2020 اهداف اقتصادي و اجتماعي كشور در طول 25 سال مرحله دوم روند اقتصادي (2020 ـ 1996) را طراحي ميكند.
صادرات تجاري نفت اردن در سال 1967 آغاز شد و از آن زمان ميدانهاي نفتي بسيار بيشتري اكتشاف و توسعه يافتهاند. در ماه ژوئن سال
1999، ميدان نفتي جديدي در جنوب عمان كشف شد كه تداوم حيات تجاري منابع نفتي را نشان داد. ميزان ذخاير نفت عمان 5/5 ميليارد بشكه (برآورد سال 2002) است. ميزان ذخاير گاز اين كشور نيز 3/29 تريليون فوت مكعب (2002) ميباشد. كالاهاي صادراتي مهم عمان شامل نفت، صادرات مجدد كالا، ماهي، فلزات و منسوجات است و كالاهاي وارداتي مهم آن نيز شامل ماشينآلات و تجهيزات حمل و نقل، كالاهاي صنعتي مواد غذايي و روغن صنعتي است.
مهمترين منبع در آمد كشور عمان در حال حاضر صادرات نفت است كه حدود 80 درصد از درآمد صادرات و 40 درصد از توليد ناخالص داخلي را به خود اختصاص داده است. پس از نفت بخشي از درآمد كشور از طريق گاز مايع تأمين ميشود كه 3/1 درصد از توليد ناخالص داخلي را به خود اختصاص ميدهند و صادرات مجدد كالا منبع ديگري براي تأمين درآمد كشور به شمار ميآيد. همچنين صادرات محصولات كشاورزي و دريايي 35 درصد از صادرات غيرنفتي كشور عمان را تشكيل ميدهند و نقش مهمي را در تأمين درآمد كشور ايفا ميكنند.
2 ـ روابط عمان و ايران
در سال 1350 برقراري روابط رسمي بين ايران و عمان اعلام شد. به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي، آخرين نيروهاي ارتش ايران كه پس از سركوبي جنبش ظفار همچنان در عمان باقي مانده بودند، اندكي پس از انقلاب به كشور بازگشتند. با آغاز جنگ ايران و عراق، دولت عمان
بيطرفي خود را اعلام كرد اما رسانههاي اين كشور به طرفداري و حمايت از مواضع رژيم عراق ميپرداختند. با اين همه پس از فتح خرمشهر دولت عمان مواضع خود را تعديل كرده، تبليغات خود را كاهش داد و با حفظ بيطرفي سعي در جلب نظر مجدد ايران كرد. روابط اقتصادي ايران و عمان از دهه 70 به تدريج آغاز شد و گسترش يافت و مقامات دو كشور با يكديگر ديدار و گفت و گو كردند. بدينسان حجم مبادلات بازرگاني ميان ايران و عمان افزايش يافت.
در سالهاي اخير روابط بازرگاني و اقتصادي ميان دو كشور از جمله همكاريهاي فني در زمينه كشاورزي، ماهيگيري و دامداري و تسهيل روند واردات دام زنده از ايران و همچنين همكاري در زمينه نفت و گاز و فلزات (مس) افزايش يافته است. روابط ايران با عمان بيشتر در چارچوب روابط ايران با ساير كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس قرار ميگيرد. ولي عمان جهتگيري مثبتتري در سياست خارجي خود نسبت به ايران دارد و تنشزدايي و تعاملات دو سويه را ترجيح ميدهد. با اين حال دو كشور در برخي موارد چون حضور نيروهاي خارجي در منطقه و مسايل منطقهاي اختلافنظرهايي نيز دارند.