بخش 11
پاکستـان موقعیت سرزمینی جمعیت ساختار حکومتی قوه مجریه قوه قانون گذاری حکومت محلی و سیستم مجالس قانون گذاری قوه قضائیه جایگاه قوا در اداره کشور وظایف و اختیارات قوه مجریه وظایف و اختیارات قوه مقننه وظایف و اختیارات قوه قضائیه تکوین مذاهب در شبه قاره نفوذ ادیان در حاکمیت درگیری میان ادیان و مذاهب مختلف آداب و سنن مذهبی و میزان پایبندی مردم به مذهب تشکیلات مذهبی حوزههای دینی و رهبران مذهبی سیر تحولات فرهنگی ویژگیهای اقتصادی کمکهای خارجی توان هستهای مبانی و اصول سیاست خارجی روابط ایران و پاکستان
پاكستـان
موقعيت سرزميني
پاكستان به لحاظ جغرافيايي در جنوب آسيا واقع شده است و اين كشور در جنوب، با درياي عمان، در شرق با هند، در غرب با ايران و افغانستان و در شمال با چين داراي مرز مشترك ميباشد. مساحت كل پاكستان بر حسب آمارهاي متفاوت ،943/803 و 720/778 كيلومتر مربع ميباشد.
پاكستان به سه منطقه جغرافيايي شامل سرزمينهاي مرتفع شمالي، جلگه رود سند كه خود به دو بخش سند و پنجاب تقسيم ميشود و فلات بلوچستان تقسيم ميگردد. گرچه در بسياري از منابع، مناطق جغرافيايي پاكستان به تقسيمات كوچكتري ترسيم شده است، اما سه منطقه طبيعي ياد شده به راحتي ميتواند سيستم ارتباطي اين كشور را نشان دهد. اين كشور از سمت جنوب، شرق و غرب ميتواند سيستم ارتباطي مناسبي را با كشورهاي ديگر برقرار كند. افزون بر اين، وجود بندر بزرگ كراچي در جنوب اين كشور باعث شده است تا پاكستان از امكانات لازم جهت دسترسي به آبهاي آزاد برخوردار باشد. ذكر اين نكته ضروري است كه اقيانوس هند مؤثرترين عامل در تسهيل ارتباطات
اين كشور با ساير كشورها به شمار ميآيد.
طول سواحل اين كشور، 1046 كيلومتر است و آب و هواي آن گرم و خشك ميباشد. از لحاظ منابع طبيعي، كشور چندان غنياي به شمار نميآيد. زيرا به جز برخورداري از ميزان متنابهي گاز طبيعي، در ساير منابع، بسيار فقير است.
به لحاظ حوادث و بلاياي طبيعي نيز پاكستان جزو كشورهاي حادثه خيز است. به گونهاي كه به طور متناوب زلزلههايي در شمال و غرب آن رخ ميدهد و همچنين، سيل معمولاً پس از بارانهاي شديدي كه موجب طغيان رودخانه سند ميشود، بخشهاي مهمي از آن را فرا ميگيرد.
از لحاظ وضعيت زيست محيطي نيز اين كشور موقعيت مناسبي ندارد. منابع آبي آن به دليل ضعف سيستم فاضلاب، به پسابهاي شهري، صنعتي و كشاورزي به شدت آلوده شده است. افزون بر اين، اين كشور در ساليان اخير با پديده فرسايش خاك و بيابانزايي نيز مواجه بوده است.
جمعيت
پاكستان داراي جمعيتي بيش از صد و شصت و چهار ميليون نفر است. در مقام مقايسه با ساير كشورها، رتبه ششم در جهان را دارا ميباشد. ساختار سني جمعيت پاكستان حاكي از اين مطلب است كه 9/36 درصد از آن را افراد صفر تا 14 سال، 8/58 درصد را 15 تا 64 و تنها 3/4 درصد را افراد بالاي 65 سال تشكيل ميدهند.
بر اين مبنا، ميانگين سني جمعيت اين كشور به طور كلي، 9/20 سال است كه به تفكيك، ميانگين سني مردان 7/20 سال و ميانگين سني زنان 21 سال است. اين رقم به خوبي گوياي آن است كه پاكستان كشور بسيار جواني است. نرخ زاد و ولد در اين كشور، 52/27 درصد تولد در هر هزار نفر جمعيت است. دقت در هرم جمعيتي پاكستان نشان ميدهد كه نرخ رشد جمعيت جوان اين كشوربسيار بالاست. بر مبناي آمارهاي سال 2007، نرخ رشد جمعيت در اين كشور 82/1 درصد است. بالا بودن نرخ رشد جمعيت جوان اين كشور با توجه به توانايي محدود اقتصاد آن براي ايجاد شغل، موجب شده است كه نرخ رشد بيكاري در اين كشور نيز به طور چشمگيري افزايش يابد. اين جمعيت در چهار ايالت پنجاب، بلوچستان، سند و سرحد به طور نامتوازن پراكنده شدهاند و همين امر سبب بروز مشكلاتي از جهت توزيع امكانات شده است. شاخص اميد به زندگي در اين كشور به طور كلي، 75/63 سال است كه به طور تفكيكي، در مردان 73/62 سال و در زنان 83/64 سال ميباشد.
ميزان مبتلايان به بيماري ايدز در ميان جمعيت اين كشور 1/0 درصد است و بر مبناي برخي از آمارها، 74 هزار نفر مبتلا به ايدز در اين كشور زندگي ميكنند. نرخ باسوادي در ميان جمعيت 15 سال به بالاي اين كشور، به طور كلي 9/49 درصد است. اين نرخ در ميان مردان 63 درصد و در ميان زنان 36 درصد ميباشد.
گروههاي پنجابي، سندي، پشتون، بلوچ و مهاجر (مهاجراني كه در زمان تجزيه شبه قاره از هند به اين كشور آمدند)، گروههاي اصلي قوميدر اين كشور را تشكيل ميدهند. به لحاظ ديني نيز در اين كشور،
97 درصد از جمعيت را مسلمانان تشكيل ميدهند كه از آن ميان اهل سنت 77 درصد هستند. ساير گروههاي ديني شامل مسيحيان و هندوها، 3 درصد جمعيت را تشكيل ميدهند.
از لحاظ زباني، 48 درصد از مردم به گويش پنجابي، 12 درصد به گويش سندي، 10 درصد سيراكي، 8 درصد پشتو، 8 درصد اردو، 3 درصد بلوچي، 2 درصد هندو، 1 درصد برآهويي و 8 درصد به گويش بروشاسكي و ساير گويشها تكلم ميكنند. زبان انگليسي عمدتاً در ميان نخبگان اين كشور و مقامات رده بالاي دولت رواج دارد.
ساختار حكومتي
قوه مجريه
قوه مجريه پاكستان متشكل از رئيس جمهور، نخست وزير، كابينه و شوراي امنيت ملي است. طبق قانون اساسي پاكستان به دليل اينكه نوع حكومت اين كشور، جمهوري اسلامياست، رئيس جمهور آن بايد مسلمان باشد. رئيس جمهور را هيأتي متشكل از اعضاي سنا، مجلس ملي و اعضاي مجالس ايالتي براي يك دوره پنج ساله انتخاب ميكنند.
رئيس جمهور تنها ميتواند براي دو دوره متوالي انتخاب شود. رئيس جمهور معمولاً در مقام مشاور نخست وزير عمل ميكند؛ البته داراي اختيارات قابل توجهي نيز هست كه يكي از اين اختيارات، قدرت انحلال مجلس ملي است.
بر اساس اصلاحيه قانون اساسي، از زمان ضياءالحق، رئيس جمهور
از ميان اعضاي مجلس ملي، نخست وزير را انتخاب ميكند و با كابينه فدرال همكاري مينمايد. كابينه فدرال، شورايي است متشكل از وزرايي كه رئيس جمهور با مشورت نخست وزير انتخاب ميكند.
قوه قانون گذاري
قوه قانونگذاري پاكستان يا مجلس شورا، متشكل از دو مجلس سنا و ملي است. اعضاي مجلس ملي را افراد بالاي بيست و يك سال به مدت پنج سال تعيين ميكنند. كرسيهاي اين مجلس به چهار ايالت پاكستان و مناطق قبيلهاي تحت حكومت فدرال و پايتخت تقسيم ميشود و حدود 5 درصد از كرسيها به اقليتهاي مذهبي اين كشور (مسيحيان، هندوها و سيكها) اختصاص دارد. نمايندگان مجلس سنا را اعضاي مجالس ايالتي مربوط به هر ايالت انتخاب ميكنند. افزون بر اين، نمايندگاني از مناطق قبيلهاي تحت نظر دولت فدرال و ناحيه پايتخت نيز حضور دارند.
بر اساس قانون اساسي پاكستان، هنگاميكه جايگاه رياست جمهوري خالي است و تا زماني كه به طور رسميرئيس جمهور جديدي از طريق انتخابات تعيين شود، رئيس مجلس سنا عهده دار سمت رياست جمهوري خواهد بود. هر دو مجلس ملي و سنا داراي اختيار قانون گذاري ـ به جز تصويب لوايح ملي كشور ـ هستند. بودجه فدرال و تمامي لوايح مالي ديگر را تنها مجلس ملي ميتواند تصويب كند. رئيس جمهور اختيار دارد كه از تصويب ديگر لوايح جلوگيري نمايد مگر آنكه قوه مقننه در نشستي متشكل از اعضاي هر دو مجلس نظر رئيس جمهور را رد كند.
از ديگر مقامهاي مهم قوه قانون گذاري ميتوان به دادستان كل، حسابرس كل و مسئولان كميسيون سرزميني فدرال، كميسيون خدمات عمومي فدرال، انتخابات مركزي و بازرسي كل اشاره نمود.
حكومت محلي و سيستم مجالس قانون گذاري
پاكستان به چهار ايالت منطقه پايتخت و مناطق قبيلهاي تحت نظر دولت فدرال تقسيم ميشود. پس از انتخاب رئيسالوزراي ايالت از سوي مجلس ايالتي، رئيس جمهور نيز فرماندار را منصوب ميكند. اعضاي مجالس ايالتي براي يك دوره پنج ساله از طريق رأي مردم انتخاب ميشوند.
قوه قضائيه
قوه قضائيه پاكستان شامل ديوان عالي، ديوانهاي عالي ايالتي و ديگر دادگاههايي است كه صلاحيت رسيدگي قضايي به امور جنايي و مدني را دارند. رئيس جمهور علاوه بر انتصاب رئيس ديوان عالي، رئيس قضات را نيز تعيين ميكند. ديگر قضات داد گاه عالي، پس از مشورت رئيس جمهور با رئيس قضات از سوي شخص رئيس جمهور منصوب ميشوند.
رئيس قضات و ديگر قاضيان ديوان عالي كشور ميتوانند تا سن شصت و چهار سالگي به كار خود ادامه دهند. قضات دادگاههاي عالي ايالتي را نيز رئيس جمهور پس از مشورت با رئيس قضات ديوان عالي، فرماندار ايالت و رئيس قضات ديوان عالي آن ايالت انتخاب ميكند.
دادگاه ويژه ديگري به نام دادگاه فدرال شريعت متشكل از هشت قاضي مسلمان وجود دارد كه شامل يك رئيس قضات (از سوي رئيس جمهور) و سه قاضي از طبقه علما و نخبگان اسلامياست. اين دادگاه درباره مطابقت يا عدم تطابق قوانين با اسلام تصميمگيري مينمايد. هرگاه يك قانون آشكارا با اسلام تضاد داشته باشد، رئيس جمهور (چنانچه قوانين فدرال باشد)، يا فرماندار (در اموري كه قانون مربوط به قوانين ايالتي باشد)، موظف خواهند بود كه اين قانون را با اسلام هماهنگ نمايند.
همچنين دادگاههاي ويژهاي مانند دادگاههاي مواد مخدر، كار، مالي و خلاف كاريهاي بانكي، دادگاههاي ويژه تروريستها و عمليات تروريستي نيز وجود داشته و به فعاليت مشغولند. اداره محتسب نيز در بسياري از مناطق مسلمان نشين براي تضمين اينكه هيچ تخلفي نسبت به شهروندان صورت نگيرد، تأسيس شده است. اعضاي اين اداره را رئيس جمهور به مدت چهار سال انتخاب ميكند.
جايگاه قوا در اداره كشور
وظايف و اختيارات قوه مجريه
از مهمترين اختيارات رئيس جمهور در مقام رئيس قوه مجريه، انحلال مجلس ملي است. رئيس جمهور ميتواند از تصويب لوايحي به غير از لوايح مالي و بودجه فدرال جلوگيري نمايد مگر آنكه قوه مقننه در نشستي متشكل از اعضاي هر دو مجلس ـ كه در آن اكثريت اعضاي هر
دو مجلس حضور داشته باشند ـ نظر رئيس جمهور را رد كنند و آن را نپذيرند.
نخست وزير به عنوان دومين مقام قوه مجريه از اختيار تشكيل دولت برخوردار است و در واقع شخصيت اجرايي به شمار ميآيد. از سال 1999 تاكنون، پرويز مشرف كه با كودتا قدرت را در اين كشور به دست گرفت، ابتدا به عنوان رئيس اجرايي اين كشور و بعد به عنوان رئيس جمهور همچنان قدرت را در دست دارد. نخست وزير اين كشور، شوكت عزيز است كه اساساً يك بوروكرات به شمار ميآيد و مدتي نيز در بانك جهاني مشغول به فعاليت بوده است.
وظايف و اختيارات قوه مقننه
يكي از مهمترين اختيارات مجلس سنا، جايگزيني رئيس اين مجلس در مقام رياست جمهوري در موارد خاص است. طبق قانون اساسي پاكستان هنگاميكه به دلايلي منصب رياست جمهوري خالي است، تا زماني كه رئيس جمهور انتخاب شود، رئيس سنا عهدهدار سمت رياست جمهوري خواهد بود. مجلس ملي تنها ارگان در پاكستان است كه ميتواند بودجه فدرال و تمامي لوايح مالي ديگر را تصويب نمايد.
از ديگر اختيارات اعضاي مجلس ملي، دادن رأي عدم اعتماد به دولت است.
وظايف و اختيارات قوه قضائيه
قوه قضائيه پاكستان شامل ديوان عالي و ديوانهاي عالي ايالتي است كه داراي صلاحيت رسيدگي قضايي به امور جنايي و مدني هستند.
آنچه از زمان تأسيس پاكستان تاكنون مشهود بوده است، نقش برتر قوه مجريه در صحنه سياسي و حقوقي اين كشور است؛ به گونهاي كه ميتوان گفت قوه مجريه به نوعي بر بخشهاي مختلف اجرايي جامعه تسلط دارد. تنها نظاميان، ارتش و سرويس اطلاعاتي پاكستان (ISI) در صورت به خطر افتادن منافع خود ميتوانند در مقابل خواستههاي قوه مجريه بايستند وحتي مسئولان قوه مجريه را نيز تغيير دهند. بنابراين قوه قضائيه در پاكستان چندان مستقل به شمار نميآيد.
هرايالت پاكستان از يك دولت و مجلس ايالتي برخوردار است كه اختيارات قابل توجهي در امور قانونگذاري و اجرايي دارند. سيستم سياسي اين كشور، جمهوري است و بر اساس رقابت حزبي، نخست وزير به عنوان مقام عالي اجرايي انتخاب ميشود.
تكوين مذاهب در شبه قاره
اولين ديني كه در اين منطقه رواج يافت، آيين هندو بود كه در حدود 2000 سال قبل از ميلاد مسيح به وسيله آرياييها به اين منطقه آورده شد. آرياييها از روسيه و آسياي مركزي در جستوجوي چراگاههاي تازه براي گلههاي خود به اين منطقه آمدند. آنها پرستش ايندرا ـخداي آسمان_ را كه در سرودههاي ودايي باستان، ويرانكننده دژها و ديوارهاي بلند شهرها معرفي ميشد را با خود آوردند.
بودا از ديگر آيينهاي مهمي بود كه از سال 528 قبل از ميلاد در منطقه رواج يافت. سه سده پس از مرگ بودا، آشوكا فرمانرواي بزرگ، شروع به ساختن بناهاي تاريخي به ياد بودا كرد و به اشاعه تعليمات بودا
پرداخت. دو فرماننامه سنگي بزرگ وي متعلق به حدود 250 سال قبل از ميلاد، در پاكستان و در نزديك تاكسيلة باستان ديده ميشود.
فتوحات نظامي كانيشكا تعاليم بودايي را از طريق هند به سوي شرق انتشار داد و آيين بودا، طي سدهها، در سراسر شبه قاره هند به شكوفايي خود ادامه داد. پس از آن، آيين بودا به صورت ديگري از ويشنو، خداي هندو جلوهگر شد. بوديسم در شبه قاره هند پس از سال 1000 ميلادي به صورت نوعي از فرقه خاص هندو درآمد. گسترش اسلام به امحاي آن سرعت بخشيد؛ در سده دوازدهم چند دير باقيمانده غارت شد. دين اسلام و آيين هندو جاي آيين بودا را گرفت.
در عهد مغولها، بخش عظيمي از شبه قاره هند به زير حاكميت مسلمانان درآمد. اما بسياري از پادشاهان هندو همواره با سلطه مسلمانان مخالفت كردند و به مبارزه با آنها ادامه دادند. اين دشمني مداوم ميان جوامع هندو و مسلمان همچنان تداوم يافت. بسياري از هندوهاي طبقه پايين، به واسطه جاذبههاي آيين برابري اسلام و انزجار از نظام كاستي (طبقاتي)، به اسلام گرويدند. از اينرو شمار مسلمانان در سراسر شبه قاره هند از طريق نفوذ روحانيون مسلمان و مبادله تدريجي آداب و رسوم و نه با تغيير اجباري دين، افزايش يافت.
در عهد مغولان، بخش بزرگي از شبه قاره تحت حاكميت مسلمانان، يكپارچه شد. علاوه بر اين، آنها سعي ميكردند معابر شركآلود هندي را تخريب كنند؛ ازجمله محمود غزنوي كه در حمله به هند، بسياري از معابر هندوها را ويران كرد. پيش از مغولان، غوريان كه از سلسله افغانها بودند، در هند سلطه داشتند. قطبالدين يكي از
فرماندهان غوري خود را سلطان دهلي ناميد و حكومتي اسلامي برپا ساخت كه تا پيش از ورود مغولان پابرجا بود. وي در ازاي ساختن هر مسجد، بيست و هفت معبد هند را ويران ساخت، سپس مناره باشكوهي به نام قطب منار برافراشت.
اكبرشاه، مغول بعدي بود كه حاكميت مغولان را بر بخش اعظم شبه قاره هند وسعت بخشيد. او نخستين فردي بود كه هندوان و مسلمانان را به كار با يكديگر تشويق كرد؛ ماليات زيارت در معابر را از ميان برداشت؛ اختلافات مذهبي مسلمانان و هندوان را زدود. وي در سال 1575 فرمان تأسيس عبادتگاهي در نزديكي قصرش را صادر كرد كه در آن، در مورد جنبههاي متفاوت مذاهب مختلف هندو، جين (Jain)، اسلام و مسيحيت بحث و مناظره برپا ميشد. اكبرشاه با برگزيدن بهترين قوانين از كليه مذاهب، دين جديدي پديد آورد، اما آن را بر شخص خود به عنوان امپراتور شبه الهي متمركز ساخت. البته اين اقدام، سياست زيركانهاي بود و چنان تأثيري داشت كه احترام به سرير مغول، پس از آنكه قدرت سياسي مؤثر خو را از دست داد، مدتهاي دراز تا سده نوزدهم همچنان باقي ماند.
اورنگ زيب، پسر اكبرشاه، مجدداً محدوديتهايي را براي هندوان وضع نمود و هزاران معبد هندو را تخريب كرد. مذهب جديد سيكها مورد غضب وي واقع شد. زماني كه رهبر آنان، گورو (معلم روحاني Guru) از پذيرش اسلام سرباز زد، اورنگ وي را گردن زد و هزاران نفر از پيروانش را كشت. كينه ميان سيكها و مسلمانان از زمان اورنگ تاكنون باقي مانده است و علت اصلي كشتارهاي فاجعهآميز در هنگام
جدايي پاكستان و هند بود. اورنگ در زندگي خود در امور ديني بسيار سختگير بود. وي مساجد فراواني از جمله مسجد سلطنتي لاهور موسوم به مسجد پادشاهي كه از بزرگترين مساجد دنياست را بنا نمود. پس از وي هندوها و ديگر گروهها قوي شدند و با كمك سيكها امپراتوري وي را تجزيه نموده و بر بخشهايي از آن حكمراني كردند.
در سال 1739، امپراتوري مغول در برابر حمله نادرشاه شكست خورد اما حكومت مغولان پس از بازگشت نادر به ايران تا سال 1858 تداوم يافت. سرانجام بريتانيا كنترل مستقيم شبه قاره را در دست گرفت تا اينكه با مبارزه هندوها و مسلمانان، دو كشور هند (با اكثريت هندو) و پاكستان (با اكثريت مسلمان) به استقلال دست يافتند. از آن به بعد، پاكستان كه برمبناي اكثريت مسلمان تشكيل شده بود، اولين جمهوري اسلامي را تشكيل داد و سعي نمود تا برمبناي دين اسلام عمل نمايد.
كشور پاكستان به نام دين اسلام و به عنوان كشوري خاص مسلمانان شبه قاره هند، تأسيس شد و از همان ابتدا نام و نشان اسلامي را براي خود حفظ كرده است.
اسلام، دين رسمي اين كشور است و 98 درصد از جمعيت پاكستان مسلمان هستند. اكثريت مسلمانان پاكستان، سني و حنفي مذهب و گروهي نيز شافعي مسلك ميباشند. اقليت قابل توجهي در حدود 2/5 تا 25 درصد از جمعيت پاكستان، شيعه هستند. ساير گروههاي مسلمان اين كشور عبارتاند از: سادات، مغولها، پتانها، جوخهها، اسماعيلي مذهبان پيرو فرقه نزاي آقاخان، بهاييها، احمديه يا قاديانيها (مسلمانان پاكستان قاديانيها را مسلمان نميدانند؛ زيرا به نبوت پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله)
معتقد نيستند). قاديانيهاي پاكستان شاخهاي از قاديانيهاي اصلي در هند ميباشند و مركز آنان در جنوب غربي لاهور ميباشد كه نام آن را «ربوه» گذاشتهاند. فعاليت اين گروه در ترويج ملك خودشان به خصوص در غرب و آفريقا چشمگير است. در تاريخ 7 سپتامبر سال 1974، مجلس شوراي ملي پاكستان با اصلاح دو ماده از قانون اساسي پاكستان و درج اين مطلب كه تمامي كساني كه به نبوت و خاتميت قطعي و كامل حضرت محمد (صلّي الله عليه وآله) ايمان و اذعان نداشته باشند از حوزه شموليت اسلام خارج خواهند بود، قاديانيها را غيرمسلمان دانستند. حدود 3 درصد از جمعيت پاكستان مسيحي و 1/8 درصد جمعيت هندو ميباشند.
نفوذ اديان در حاكميت
اساس تشكيل پاكستان، دين اسلام بود. از اينرو اديان ديگر نقش چشمگيري در اوضاع سياسي اين كشور ايفا نميكنند. قانون اساسي جديد پاكستان كه در سال 1973 به تصويب رسيد، اين كشور را جمهوري اسلامي اعلام و معرفي كرده است. اين كشور از معدود كشورهايي است كه جز دين مشترك بين جمعيت آن، هيچ يك از عناصر تشكيل يك دولت ملي در محدوده سرزميني خاص را بنا بر عرف سياسي امروز قرار نداده است. در اصطلاح، ساختار جمعيتي اين كشور را «موزائيكوار» ميدانند كه از اقوام و قبيلههاي مختلف تشكيل شده است. بنا بر قانون اساسي، رئيسجمهور و نخستوزير بايد مسلمان باشند اما همه اقليتهاي مذهبي به نسبت تعدادشان در مجلس شوراي ملي پاكستان داراي نماينده ميباشند. اقليتهاي ديني ميتوانند آزادانه مراسم
و آيينهاي ديني خود را به جاي آورند.
از همان ابتداي تشكيل حكومت پاكستان، تلاش براي استقرار هرچه بيشتر اصول اسلامي، علت وجودي تشكيل اين كشور بوده است. دين اسلام تنها عامل وحدتبخش گروههاي مختلف قومي و زباني اين كشور ميباشد. قانون اساسي اين كشور مبتني بر اصول و ضوابط اسلامي بوده و مقرر ميدارد كه به منظور بررسي تناسب و تطابق قوانين موضوعه اين كشور با شريعت اسلامي، شورايي تحت عنوان «شوراي عقايد و احكام اسلامي» تشكيل گردد.
علاوه بر داير بودن محاكم شريعت تحت نظر حكام شرع، قوانين كيفري نظامي نيز به نحوي اصلاح گرديدهاند كه به محاكم نظامي نيز اجازه اعمال قوانين كيفري و مجازاتهاي اسلامي را اعطاء كرده است. قصاص، حدود و تغزيرات كه از مجازاتهاي اسلامي هستند، از سالهاي پيش در پاكستان اجرا ميشدهاند.
درگيري ميان اديان و مذاهب مختلف
هرچند حكومت پاكستان سعي كرده كه تمامي گروهها و فرقههاي مختلف مذهبي در اين كشور را در فعاليتهاي سياسي مشاركت دهد، اما تاريخ اين كشور با درگيريهاي قومي و مذهبي پيوند خورده است. از ابتداي جدايي پاكستان از هند، درگيريهاي شديدي ميان هندوها و مسلمانان اتفاق افتاد كه هزاران كشته و آواره بر جاي گذارده است و بسياري از مسلمانان به پاكستان، و بسياري از هندوها به هند پناه بردند. پس از آن نيز در داخل پاكستان درگيريهاي زيادي ميان گروههاي
مختلف اسلامي به وقوع پيوست. در پارهاي موارد كشورهاي خارجي نيز از فرقه خاصي حمايت ميكنند و به اين درگيريها دامن ميزنند.
آداب و سنن مذهبي و ميزان پايبندي مردم به مذهب
پاكستانيها نظير ساير مسلمانان از آداب و سنن اسلامي پيروي ميكنند. از زماني كه فرد پاكستاني به سن تكليف ميرسد، اسلام بخشي از زندگي روزانه وي را تشكيل ميدهد. در شهرها و روستاها، مساجد فراواني وجود دارد كه اغلب مردم به خصوص در روزهاي جمعه كه روز تعطيلي رسمي است، براي انجام نماز و فرايض ديني به آنجا ميروند.
اغلب پاكستانيها به اصول دين اسلام و احكام اسلامي نظير نماز، روزه، خمس، زكات و حج مقيد ميباشند. در بين طبقات مختلف مردم پاكستان، آداب و رسوم و عقايد متفاوت به خصوص در زمينههاي اعتقادات مذهبي ديده ميشود.
عيد فطر در پاكستان مانند آغاز سال در ايران است و حدود سه روز تعطيلي رسمي براي پاسداشت آن، اعلام شده است. عيد قربان نيز با عظمت برگزار ميشود. در سالروز تولد حضرت رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله) نيز خيابانها آذين بسته و جشنهاي مفصلي برپا ميگردد.
تشكيلات مذهبي
علماي اهل سنت در پاكستان دو گروه ميباشند و هر يك مدارس و مراكز مذهبي متعددي دارند:
1 ـ اهل حديث كه بسيار نزديك به وهابيان هستند.
2 ـ اهل سنت: هرچند ممكن است جزو گروه خاصي از صوفيان نباشند، اما به هر حال ايدئولوژي صوفيانه دارند و به اهل تشيع از اين نظر نزديك ميباشند.
شيعيان نيز به چند گروه تقسيم ميشوند مانند اسماعيليان و هر كدام مدارس خاصي خود را دارند. درجات ديني كه در پاكستان به روحانيون در سطوح مختلف ديني اعطا ميشود، عبارتند از:
1 ـ مولانا، مولانا قاري، مولانا حافظ: به كساني كه آگاه به علوم ديني باشند و در عين حال اهل منبر و وعظ و خطابه هستند، «مولانا» ميگويند. كساني كه در عين آگاهي به علوم ديني، قرآن را به صورت دلنشين ميخوانند، «مولانا قاري» خوانده ميشوند. كساني كه حافظ قرآن باشند و در حفظ و تجديد و قرائت قرآن مهارت داشته باشند، «مولانا قاري حافظ» ناميده ميشوند.
2 ـ ذاكر: به كساني كه به نعت و منقبت يا به مصيبت آل اطهار ميپردازند و معمولاً شيعه ميباشند، گفته ميشود. نعت خوان، كسي است كه حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) و خاندان وي را در شعر با ترنم ميخواند و معمولاً سني است.
3 ـ شيخ الحديث: كساني كه به طلاب علوم ديني در پايان تحصيلاتشان درس احاديث ميدهند.
4 ـ مفتي: به بالاترين درجه روحانيون مذهبي در پاكستان اطلاق ميشود. مراجع طراز اول تقليد به اين عنوان خوانده ميشوند.
5 ـ شيخ المشايخ: به پيشواي فرقه صوفيان و اقطاب و مراد سالكان
گفته ميشود. مشايخ به اقطابي ميگويند كه چشم و چراغ پيروان و قريب به درجه شيخالمشايخ هستند. در اصطلاح ادبي، به مربي سالكان و رئيس اهل خانقاه كه تعليم و تربيت رهروان طريقت را مانند مدرسان و مربيان طالب علم در مدارس به عهده دارند، شيخ، پير، قطب يا مراد مينامند.
حوزههاي ديني و رهبران مذهبي
روحانيون در پاكستان دو گروه سني و شيعي ميباشند و هركدام مراكز ديني مخصوصي دارند. در اين كشور بسياري از روحانيون، جزء گروه صوفيان و اقطابي هستند كه از نظر فرهنگي و ايدئولوژي به اهل تشيع نزديك هستند هرچند نام حنفي دارند. مدارس عمده اهل سنت عبارت است از:
«جامعه اشرفيه» و «جامعه نعيميه» در لاهور، «خيرالمدارس» و «دار العلوم» در ملتان، «دارالعلوم حقانيه» در اكوره ختك، «جامعه اشرفيه» در پيشاور، «جامعه اسلاميه» در بهاولپور، «مركز تعليمات اسلامي»، «مدرسه عربيه مظهر العلوم»، «مدرسه النبات» ويژه بانوان، «جامعه فاروقيه» و «دارالعلم امجديه» در كراچي.
ـ اهل تشيع نيز مراكز ديني متعددي در شهرهاي مختلف دارند از جمله:
مركز بزرگ ديني «المنتظر» در لاهور، «جامعه اهل بيت» در اسلامآباد، «مدرسه مؤمن»، «مدرسه آيتالله حكيم» در راولپندي، «مدرسه مشارع العلوم» در حيدرآباد و «مدرسه امام صادق (عليه السلام) » در كويته.
ـ مواد درسي اين مدارس، عموماً از مدارس ديني ايران اقتباس ميشود و مدرسان آن در نجف، قم و پاكستان تحصيل كردهاند. رهبر شيعيان پاكستان پس از شهادت عارف حسين حسيني، سيد ساجد علي نقوي ميباشد كه رهبر نهضت فقه جعفري هم هست. مولانا حامد علي شاه ملقب به حامدالموسوي، رئيس مدرسه ديني مؤمن نيز يكي ديگر از رهبران شيعيان ميباشد كه برخلاف ساجد نقوي، اعتقاد به دخالت دين در سياست ندارد. فرقهاي از شيعيان نيز به نام اسماعيليه در پاكستان بيشتر در مناطق پنجاب و شمال غربي پاكستان ساكن هستند كه غالباً پيروان آقامحمدخان محلاتي ميباشند.
برخي از مدارس اهل سنت كه نام برده شد، از قدرت فراواني برخوردار ميباشند؛ نظير مدرسه عربيه مظهرالعلوم در كراچي كه در سال 1885 ميلادي تأسيس شده است. برخي از مدارس نيز پس از تأسيس پاكستان، از هند به اين كشور منتقل شده است؛ نظير مدرسه دارالعلم واقع در كورنگي كه مؤسس آن علامه بشير احمد عثماني ميباشد و در سال 1952 تأسيس شده است. اين مدرسه قبلاً در كلكته بوده است. تحصيل در اين مدرسه تا درجه مفتي ميباشد. اين مدرسه، سي مدرسه ديني ديگر را تحت پوشش خود دارد. محصلين آن از افراد ايراني و برمهاي ميباشند. مفتي محمد شفيع از فقهاي بزرگ در آن تدريس ميكرده است. در پاكستان برخي از مساجد در محيط خود مدرسهاي براي تحصيل طلاب علوم ديني دارند. مدرسه عربيه اسلاميه «نيوتاون» سنيها و مدرسه «المنتظر» شيعيان در لاهور، داراي اين ويژگي ميباشند.
برخي از اين مدارس مجلاتي نيز منتشر ميكنند. نظير مدرسه
دارالعلوم كورنگي كه مجلهاي به نام «البلاغ» در جهت اهداف مركز منتشر ميسازد. اكثر اين مدارس كتابخانههاي بزرگي دارند كه در آن، كتابهاي نفيس و قديمي فراواني وجود دارد.
سير تحولات فرهنگي
عاملي كه بيش از همه در تحولات فرهنگي پاكستان مؤثر بوده است و آن را متمايز از هند _كه در گذشته بخشي از آن بوده است_ مينمايد، اسلام است. اصولاً اينكه اكثريت مردم اين ناحيه از شبه قاره هند، در گذشته به اسلام گرويدهاند و از قديم آن را به منطقهاي صددرصد اسلامي تبديل كردهاند، حاكي از تفاوتهاي اساسي روحي و فرهنگي آنان با ساير هنديان است. علاوه بر اين، اسلام به عنوان يك دين در تغيير ساخت اجتماعي و فرهنگي مردم پاكستان حتي قبل از تقسيم هند هم، بسيار بيشتر از ساير نقاط شبه قاره مؤثر بوده است. اسلام اساس هويت و موجوديت و قوام و استواري پاكستان و به عنوان مبناي ناسيوناليسم پاكستاني است.
كيفيت تكوين و شكلگيري پاكستان و ويژگيهاي تاريخي آن و نيز عوامل و انگيزههاي ايجاد آن، بزرگترين نقش را در حيات اجتماعي، سياسي و فرهنگي ملت پاكستان داشته و دارد.
پس از جدايي پاكستان از هند زبان اردو به وسيله محمدعلي جناح به عنوان زبان رسمي مردم پاكستان انتخاب شد در حالي كه مردم پاكستان شرقي (بنگلادش فعلي) به زبان بنگالي سخن ميگفتند و 55/48 درصد از كل جمعيت پاكستان را تشكيل ميدادند و تنها 3/65 درصد
مردم پاكستان به زبان اردو سخن ميگفتند. اين اقدام به عقيده برخي، نخستين عاملي بود كه سبب بروز قيام در پاكستان شرقي شد و در نهايت به استقلال بنگلادش از پاكستان كمك كرد.
به دليل رواج و اشاعه سريع اسلام در پاكستان از طريق اعراب و ايرانيان، فرهنگ اين كشور متأثر از فرهنگ اسلامي و ايراني است. اردو زبان رسمي اين كشور مملو از واژههاي فارسي و عربي ميباشد، علما و عرفا براي ترويج و تبليغ اسلام از زبان فارسي كه زبان مادري آنها بوده، استفاده كرده و آن را وسيله پيام خود ساختهاند. به عبارت ديگر بر بالهاي زبان فارسي از راه آسياي مركزي و خراسان بزرگ، سيستان و كرمان به شبه قاره هند راه مييابد. تأثير تمدن اسلامي در هند به صورت نفوذ تمدن ايراني درآمد و با درخشندگي فرهنگ آن مورد توجه و پذيرش قرار گرفت.
نفوذ فرهنگ غربي پس از ورود بريتانيا به شبه قاره هند در فرهنگ اين كشور به چشم ميخورد و زبان انگليسي در سطوح دانشگاهي و عالي اين كشور شايع و رايج ميباشد. پس از توسعه استيلاي بريتانيا، استفاده از زبان فارسي در ادارات ممنوع اعلام شد و دولت انگليسي توجهي به اعتراضات مردم در اين زمينه نكرد. انگليسيها كه درصدد قطع ارتباط فرهنگي و مذهبي مردم با زبان فارسي بودند، حذف زبان فارسي و قطع ارتباط فكري و فرهنگي مردم با نياكان و مفاخر ملي و مذهبيشان را بهترين راه تشخيص دادند.
در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي اين كشور تنها زبان تدريس، انگليسي است. تنها در يك يا دو دانشگاه كه اسم و رسم اسلامي دارند
به زبان عربي نيز تدريس ميشود. زبان فارسي تنها در يكي از دانشگاههاي اين كشور از جمله زبانهايي است كه به آن تدريس ميشود و اين براي كشوري كه تاريخ و فرهنگ و زبان آن پيوستگيهاي ديرينه و عميقي با تاريخ و فرهنگ ايران و زبان فارسي دارد، بسيار قابل تأمل است.
ويژگيهاي اقتصادي
اقتصاد پاكستان به طور عمده كشاورزي است و اكثريت مردم اين كشور يا كشاورز بوده و يا به نوعي با كشاورزي در ارتباط ميباشند. صادرات اين كشور نيز به محصولات كشاورزي و منسوجات متكي است كه اهميت بخش كشاورزي را افزايش ميدهد. در زمينه صادرات و واردات، پاكستان همواره با تراز منفي تجاري روبهرو بوده است. از طرفي مطابقت چنداني ميان نقدينگي، رشد اقتصادي و تورم وجود نداشته و ندارد. از اينرو كشور به وامها و قروض خارجي و داخلي وابسته است.
كمكهاي خارجي
پاكستان از ابتداي تأسيس در اوت 1947 تاكنون، همواره به عنوان يكي از كشورهاي كمكگيرنده از خارج بوده است. اين كمكها به شكلهاي مختلفي ارائه ميگردد كه وام، كمكهاي بلاعوض، كمكهاي جنسي و غذايي، نيروي انساني، ماشينآلات و امثال آن را شامل ميشود. در ميان منافع كمكدهنده به پاكستان، كنسرسيوم كمك
به پاكستان از اهميت شاياني در اين راستا برخوردار است و سپس ساير كشورها و منابع خارج از كنسرسيوم در رديفهاي بعدي قرار دارند.
در سال 1960، اين كنسيرسيوم تشكيل شد و در حدود 81 ـ 73 درصد از كل كمكهاي خارجي به پاكستان را پرداخت كرده است. كنسرسيوم شامل 21 كشور و سازمان مالي و اقتصادي ميباشد. از ميان كشورهاي عضو كنسرسيوم ميتوان به فرانسه، آمريكا، ايتاليا، كانادا، ژاپن، نروژ، سوئد، انگلستان و هلند و از ميان سازمانهاي مالي و اقتصادي ميتوان به جامعه اقتصادي اروپا، برنامه جهاني غذا و سازمان كمكهاي اضطراري آمريكا اشاره كرد. كنسرسيوم هر ساله در فرانسه تشكيل جلسه داده و كمكهاي مالي مختلفي را براي پاكستان تصويب ميكند. كمكهاي كنسرسيوم اهميت بسياري نزد مقامات پاكستاني داشته و هر سال قبل از شروع اجلاس كنسرسيوم، هيأتهاي بلندپايه اقتصادي پاكستان براي دريافت كمك بيشتر به فرانسه اعزام ميشوند.
از ديگر منابع كمكدهنده به پاكستان، برنامه توسعه سازمان ملل متحد، صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني ميباشند. علاوه بر اينها، كشورهاي بلغارستان، اتريش، چين، چكواسلواكي، دانمارك، فنلاند، روماني و روسيه، عربستان، امارات متحده، قطر، ليبي (كشورهاي اخير تحت عنوان صندوق كمك اوپك) نيز به پاكستان كمك ميكنند. سهم اين كمكها در اقتصاد پاكستان بسيار حائز اهميت است. به نحوي كه به عنوان مثال، سهم كمكها در طي اولين برنامه توسعه (60 ـ 1955)، 80 درصد بود.
توان هستهاي
شروع فعاليتهاي هستهاي پاكستان از زمان نخستوزيري ذوالفقار علي بوتو آغاز شد. اولين نيروگاه برق هستهاي از كانادا در ژانويه سال 1972، در شهر كراچي مركز ايالت سند شروع به كار كرد. پس از آن پاكستان براي تحويل يك نيروگاه برق اتمي قراردادي با فرانسه امضا كرد كه بعد از اعلام ذوالفقار علي بوتو و در زمان رياست جمهوري ضياءالحق خريد آن منتفي شد. در سال 1976 يك نيروگاه هستهاي ده مگاواتي تحقيقاتي در حوالي اسلامآباد تأسيس شد. در حال حاضر مركز تحقيقات هستهاي در «كهوته» (Kahota) نزديك پايتخت و مركز اتمي معالجه سرطان در اسلامآباد و چند شهر ديگر پاكستان مشغول فعاليت هستند. عمليات احداث يك نيروگاه اتمي 300 مگاواتي ساخت چين با همكاري متخصصان آن كشور از اوايل سال 1993 در «چشمه» در ايالت پنجاب شروع شد. مقدمات ايجاد سومين نيروگاه هستهاي اين كشور به ظرفيت 300 مگاوات در ناحيه چشمه ايالت پنجاب (در اواخر سال 1994) فراهم شد كه در سال 1998 به بهرهبرداري رسيد.
اختلافات ميان هند و پاكستان عاملي است كه ممكن است به بروز يك جنگ هستهاي ميان دو كشور منتهي شود. با اين وجود هيچ يك از دو كشور تاكنون به پذيرش قرارداد منع توسعه سلاحهاي هستهاي (NPT) تن نداده و پاكستان اعلام كرده است، زماني اين قرارداد را امضاء خواهد كرد كه هند نيز آن را بپذيرد. پاكستان كه برنامههاي هستهاي خود را مسالمتآميز توصيف ميكند، تصريح كرده كه حاضر نيست به طور يكجانبه از آن صرفنظر كند.
مباني و اصول سياست خارجي
سياست خارجي پاكستان از ابتداي استقلال تحت تأثير روابط با هند قرار دارد. از آنجا كه هند براي پاكستان همواره تهديد به شمار ميرفته است و قدرت اقتصادي، سياسي و نظامي آن چند برابر پاكستان است، اين كشور به دنبال آن بوده كه در صحنه روابط خارجي متحداني براي دفاع و حمايت از خود به دست آورد. دولتهاي مختلف اين كشور همواره درصدد حل و فصل اختلافات با هند برآمدهاند اما كمتر موفق بودهاند. جدايي دو كشور، مسائلي نظير كشمير را به وجود آورد كه هنوز زمينههاي اختلاف را به رغم طرحها و پيشنهادات مختلف براي حل آنها، زنده نگه داشته است. اين اختلاف باعث سه جنگ ميان دو كشور شده است. بنابراين، روابط پاكستان با ساير كشورها نيز به طور كلي در درجه اول تحت تأثير مناسبات اين كشور با هند قرار دارد.
از آنجا كه پاكستان كشوري اسلامي است و برمبناي اكثريت جمعيت مسلمان، جدايي اين كشور از هند شكل گرفت، توسعه روابط با كشورهاي مسلمان نيز از اصولي است كه در سياست خارجي پاكستان مورد تأكيد قرار گرفته است. بر اساس ماده 40 قانون اساسي پاكستان، دولت كوشش خواهد كرد تا روابط برادرانه بين كشورهاي مسلمان را براساس وحدت اسلامي، حمايت از منافع مشترك مردم آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين، ترويج صلح و امنيت بينالمللي، پرورش روحيه تفاهم و دوستي در ميان ملتها و ترغيب حل اختلافات بينالمللي از راههاي صلحآميز تقويت نمايد.
روابط پاكستان با آمريكا از ديگر ويژگيهاي سياست خارجي اين كشور است. به سبب روابط حسنه هند با شوروي، پاكستان بيشتر به آمريكا متمايل شد تا از كمكهاي اين كشور در مقابل هند استفاده نمايد. اين كشور به ويژه از اواسط دهه پنجاه، مناسبات نزديكي با آمريكا برقرار كرد. شركت پاكستان در پيمانهاي نظامي نظير سنتو و سيتو در واقع در راستاي سياستهاي آمريكا بود، اما از آنجا كه در جنگ با هند، كشورهاي عضو سيتو به پاكستان كمكي ارائه نكردهاند، مناسبات اين كشور با آمريكا تا حدودي كاهش يافت.
جنگ هند و چين در سال 1962 موجب بروز تحولاتي در سياست پاكستان شد. پاكستان علاوه بر مناسبات با غرب سعي نمود روابط خود را با چين گسترش دهد. انفجار بمب اتمي هند در 1974، پاكستان را بيشتر بيمناك ساخت. سياست پاكستان در نزديكي به چين و عاديسازي روابط با شوروي از يك سو و نزديكي هند و آمريكا از سوي ديگر موجبات ركود در روابط پاكستان و آمريكا را فراهم آورد.
تهاجم شوروي به افغانستان و پيروزي انقلاب اسلامي، سبب شد پاكستان موقعيت برجستهاي در منطقه بيابد. در اين دوره پاكستان به عنوان سنگر دفاعي در مقابله نيروهاي مخالف با غرب مورد توجه آمريكا قرار گرفت و روابط پاكستان با آمريكا به سرعت بهبود و گسترش يافت. از طرف ديگر روابط با چين نيز روز به روز توسعه مييافت و چين به صورت يكي از كشورهاي محوري در سياست خارجي پاكستان درآمد.
به موازات بهبود مناسبات با آمريكا و تهاجم شوروي به افغانستان،
روابط پاكستان با كشورهاي عربي خليج فارس و در رأس آنها عربستان نيز به سرعت رو به گسترش نهاد و اين كشور درصدد جلب حمايتها و كمكهاي كشورهاي مسلمان با هدف دفاع از افغانستان برآمد.
پس از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان، اهميت پاكستان براي آمريكا كاهش يافت. پايان جنگ سرد و اضمحلال شوروي، موقعيت سنگر مدافع غرب بودن پاكستان را از بين برد. حل و فصل اختلافات در سطح جهاني و منطقهاي ازجمله مذاكرات هندوچين براي حل و فصل اختلافات، پاكستان را واداشت تا به دنبال حل اختلافات خود با هند برآيد و از طرف ديگر موقعيت جديدي در صحنه جهاني و منطقهاي براي خود به دست آورد تا روابط خود با كشورهاي مختلف را از آن طريق تحكيم بخشد. جنگ دوم خليج فارس در اوايل دهه 1990، تا حدودي اين امكان را براي مدت كوتاهي براي پاكستان فراهم ساخت. با اتمام جنگ، اين فرصت نيز از بين رفت. تنشها و درگيريها با هند تاكنون ادامه دارد و مسئله محوري در سياست خارجي پاكستان را همين امر و مسئله رابطه با هند تشكيل ميدهد.
روابط ايران و پاكستان
پس از استقلال و تأسيس پاكستان در سال 1947، ايران اولين كشوري بود كه تأسيس جمهوري اسلامي پاكستان را به رسميت شناخت. سفارت ايران در كراچي در تاريخ 24 اكتبر سال 1947 افتتاح شد. ايران و پاكستان پس از جنگ دوم جهاني به لحاظ موقعيت استراتژيك و همسويي در سياست، به عنوان سد نفوذ غرب در مقابل
شرق به كار گرفته شدند. از اينرو هر دو در سال 1955، عضو پيمان بغداد گرديدند. «همكاري عمران منطقهاي» يا آ.سي.دي كه در سال 1964 ميان دو كشور فوق و تركيه منعقد شد، در واقع بازوي اقتصادي سنتو بود.
همچنين ايران اولين كشوري بود كه با پاكستان عهدنامه مودت در تاريخ 18 فوريه 1950 در تهران منعقد ساخت. در تاريخ 9 مارس 1956 نيز در كراچي بين دو كشور موافقتنامه فرهنگي امضاء شد. در سال 1965، در جنگ ميان هند و پاكستان، ايران از ارائه هيچ كمكي به پاكستان دريغ نورزيد. در بحران سال 1971 و استقلال بنگلادش، ايران ضمن اينكه سعي نمود از بروز جنگ جلوگيري نمايد، كمكهاي فراواني را نيز در اختيار پاكستان قرار داد. پس از استقلال بنگلادش نيز ايران تا زماني كه موضع پاكستان در مقابل بنگلادش روشن نشد، اين كشور را به رسميت نشناخت. پس از خاتمه جنگ و روي كار آمدن ذوالفقار علي بوتو، محمدرضا پهلوي اولين رئيسجمهور كشوري بود كه از پاكستان ديدار نمود و به طور كلي تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، حدود 16 قرارداد بين دو كشور در زمينههاي مختلف منعقد شد.
پاكستان جزو اولين كشورهايي بود كه جمهوري اسلامي ايران را به رسميت شناخت و اين كشور براي اعلام مواضع دوستانه با ايران، در تحريم اقتصادي غرب عليه ايران شركت نكرد و در جريان جنگ ايران و عراق نيز موضع نسبتاً بيطرفانهاي اتخاذ كرد.
در سال 1982، يك هيأت اقتصادي ايران به پاكستان سفر كرد و درباره خريد كالاهاي مورد نياز از پاكستان، ترانزيت كالا از هند با
استفاده از راهآهن پاكستان و اتصال راهآهن ايران با پاكستان با مقامات آن كشور مذاكره نمودند. از اين به بعد روابط دو كشور سير صعودي را طي نمود و با سفر دكتر ولايتي، وزير امورخارجه در مارس 1982 به پاكستان و پس از آن سفر غلام اسحاق خان وزير دارايي پاكستان به ايران، مناسبات دو كشور به بالاترين سطح خود پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران رسيد. هرچند كه روابط دو كشور در اثر حوادث مختلف از جمله مسائل فرقهگرايي در پاكستان و پرونده شهداي ايراني دچار افت و خيزهايي شد، اما پس از كودتاي ژنرال پرويز مشرف در سال 1990، و اراده سياسي اسلامآباد جهت حل آنها، موانع روابط بين دو كشور از بين رفت. از آن پس، سفر مقامات دو كشور در جهت ارتقاي روابط و نيز انعقاد توافق در مورد انتقال گاز طبيعي ايران به پاكستان و سپس هند، در جريان است و در اين زمينه به موفقيتهاي خوبي نيز دست يافتند و دو كشور گامهاي مهمي را در جهت انعقاد اين توافقنامه برداشته و براساس پيشبينيها، تا انتهاي سال 2007، توافقنامه نهايي بين اين دو كشور به امضاء خواهد رسيد و تا سال 2011، به بهرهبرداري خواهد رسيد.