بخش 12
کشور هند مشخصات کلی موقعیت سرزمینی جمعیت اقتصاد هند کشاورزی تقسیمات کشوری ایالتهای هند سیاست نظام قضائی زبان زبان فارسی در هند ادیان ورود اسلام به هند موقعیت مسلمانان هند استقلال هند و جدایی پاکستان رسانهها روابط ایران و هند
كشور هند
مشخصات كلي
نام هند (India) مشتق شده از واژه «ايندوس» (Indus) در زبان فارسي باستان است كه به جاي واژه سانسكريت «سيندو» (Sindhu) بهكار ميرفته و نام محلي رودخانهاي بوده است. همچنين واژه «هندوستان» كه به عنوان نام كامل اين سرزمين در اغلب كشورها از جمله خود هند رواج دارد، به معني «سرزمين هندوها» و واژهاي فارسي است. هند در تاريخ 15 اوت 1947 و درست يك روز پس از استقلال پاكستان (از بريتانياي كبير) استقلال يافته است. قانون اساسي اين كشور نيز در تاريخ 26 نوامبر 1949 تصويب شد.
موقعيت سرزميني
هند با مساحتي بيش از سه ميليون و يكصد هزار كيلومتر مربع برابر با يك ميليون و دويست مايل مربع (بدون احتساب كشمير تحت كنترل هند)، يكي از بزرگترين كشورهاي جهان و يكي از پر تنوعترين كشورهاي جهان نيز هست. غير از زبانهاي هندي و انگليسي شانزده زبان ديگر هم در آن كشور صحبت ميشود. هندوئيسم، اسلام، مسيحيت،
آئين سيك، بودائيسم و جينيسم از جمله مذاهب رايج در هند است.
گستره هند، بخش اعظم جنوب آسيا و شبه قاره هند را به خود اختصاص داده است. اين كشور با پاكستان، بنگلادش، نپال، بوتان، چين و برمه هم مرز است. جغرافياي هند به طور كلي به سه بخش تقسيم ميشود: فلات بلند هيماليا، جلگه گنگ و شبه جزيره جنوب هند كه مناطق مختلف كوهستاني، دره رودخانهاي، كوير، دشت و جنگل را در بر ميگيرد. پائينترين سطح هند، در اقيانوس هند، با ارتفاع صفر و بلندترين نقطه اين كشور، قله كانچنجنگا، با ارتفاع 8568 متر در هيماليا قرار دارد كه سومين قله مرتفع جهان است.
جمعيت
هند دومين كشور پرجمعيت دنيا است و قريب به يك ششم جمعيت جهان را در خود جاي دادهاست. رشد جمعيت اين كشور، 4/1 درصد است. تنوع نژادي، فرهنگي، زباني و مذهبي، اين كشور را به چشم اندازي شگرف از همزيستي مسالمت آميز ميان اعتقادات گوناگون تبديل كرده است.
نژادمردم هند، شامل: 72 درصد هندوآريائي، 25 درصد دراويدي و 3 درصد نژاد زرد است كه اين نژادها بر اساس شرايط مكاني، فرهنگي و ديني نيز داراي تقسيمات خاص خود هستند. 8/84 درصد مردم هند باسواد هستند كه اين آمار در مردان 3/75 و در زنان 7/53 درصد ميباشد.
اقتصاد هند
اقتصاد هند، اقتصادي متنوع است و كشاورزي، صنايع دستي، نساجي، صنعت و گستره وسيعي از خدمات را در بر ميگيرد. اگر چه هنوز دو سوم نيروي كار هند، درآمد خود را به طور مستقيم يا غير مستقيم از بخش كشاورزي به دست ميآورند، نقش بخش خدمات در اقتصاد هند اهميت روز افزوني به خود گرفتهاست. آغاز عصر ديجيتال و خيل فراوان جمعيت تحصيلكرده و مسلط به زبان انگليسي در هند، به تدريج اقتصاد اين كشور را براي آن دسته از شركتهاي بينالمللي كه خدمات به مشتريان و پشتيباني فني خود را برونسپاري ميكنند، به يك مقصد مهم تبديل كردهاست. هند يكي از مهمترين صادركنندگان نيروي كار متخصص در زمينههاي خدمات مالي و نرمافزاري و مهندسي نرمافزار است.
هند عمدتاً در طي دوران استقلال خود، رويكردي سوسياليستي نسبت به اقتصاد در پيش گرفته و بر مشاركت بخش خصوصي، بازرگاني خارجي و سرمايهگذاري مستقيم خارجي نظارتهاي دولتي سختگيرانهاي اعمال ميكرد. با اين حال در اوايل دهه نود، هند با در پيشگرفتن رويكرد اصلاحات اقتصادي و كاهش كنترل دولت بر تجارت و سرمايهگذاري خارجي، به تدريج بازار خود را باز كرد. خصوصيسازي صنايع دولتي و آزاد كردن برخي بخشها به نفع بخش خصوصي و خارجي، در ميان بحث و جدلهاي سياسي به كندي پيش رفتهاست.
اقتصاد هند چهارمين اقتصاد بزرگ جهان است. هند با رشد
اقتصادي متوسط بالاتر از 8 درصد طي سه سال گذشته به يك قدرت اقتصادي تبديل شدهاست. اين ميزان رشد نزديك به رشد اقتصادي كشور همسايه آن چين است. بر اساس ميزان قدرت خريد، اقتصاد هند اكنون چهارمين اقتصاد بزرگ جهان به شمار ميآيد. ميليونها تن هنور در فقر شديد زندگي ميكنند و در آمد سرانه 720 دلار آمريكا برابر با 365 پوند در سال است. مشكلات زيربنايي نيز در هند ادامه دارد. توليد ناخالص داخلي اين كشور3/906 ميليارد دلار است كه از اين لحاظ داراي رتبه چهارم در دنيا ميباشد.
اگرچه هنوز بيش از 34 درصد جمعيت هند كمتر از يك دلاردر روز درآمد دارند (رتبه 22 دنيا) و حدود 80 درصد مردم با كمتر از دو دلار در روز زندگي ميكنند(رتبه 16دنيا) و بيش از300 ميليون نفر در زير خط فقر زندگي ميكنند، اما پيشرفتهاي اقتصادي عظيم اين كشور در چند سال اخير رشد اقتصادي هند را به رقم 8 درصد رسانده و كارشناسان پيش بيني ميكنند، در سالهاي آينده هند به رشد اقتصادي 10 درصد در سال نيز نائل شود. همچنين تحليلگران اقتصادي پيش بيني ميكنند هند تا سال 2020 ميلادي، پس از آمريكا و چين سومين كشور صنعتي جهان باشد و درآمد سرانه كشور به 5000 دلار، يعني دوبرابر ميزان فعلي برسد.
كشاورزي
هند پس از چين دومين كشور دنيا از نظر ارزش توليدات كشاورزي است. ارزش محصولات كشاورزي اين كشور در سال 2005،
بيش از 150ميليارد دلار برآورد شدهاست. هند با توليد 820 ميليون تن چاي بزرگترين توليدكننده چاي دنيا و چهارمين صادركننده اين محصول پس از كنيا، سريلانكا و چين است. كشت اصلي هند مانند ديگركشورهاي شرق آسيا برنج است واين كشور پس از چين دومين توليدكننده برنج دنياست. فائو در سال 2004، ميزان توليد برنج هند را 124ميليون تن برآورد كرده بود. هند همچنين رتبه اول دنيا در توليد موز، ارزن، كنف و بادام زميني و رتبه دوم در توليد ذرت، نيشكر و شاهدانه را داراست.
وجود 200 ميليون رأس گاو در هند اين كشور را اولين مسكن اين حيوان در دنيا ساخته است. اگرچه دين هندو خوردن گوشت گاو را قدغن كرده و اكثر مسلمانان اين كشور هم از خوردن گوشت خودداري ميكنند، اما از شير آنها استفاده ميشود.
تقسيمات كشوري
كشور هنوستان شامل 28 ايالت و 7 ناحيه به هم پيوسته است.
ايالتهاي هند
آندرا پرادش، آروناچال پرادش، آسام، بيهار، چاتيسگر، گوآ، گجرات، هاريانا، هيماچال پرادش، جامو و كشمير، جاركاند، كارناتاكا، كرالا، مادايا پرادش، ماهاراشترا، مانيپور، مگالايا، ميزورام، ناگالند، اوريسا، پنجاب، راجستان، سيكيم، تاميل نادو، تريپورا، اوتار پرادش، اوتارانچال و بنگال غربي.
سياست
حكومت هند را بزرگترين دموكراسي جهان مينامند. استقلال هند (كه در آن هنگام پاكستان، بنگلادش و نپال را هم دربر ميگرفت)، 15 اوت 1947 (23 مرداد 1326) اعلام شد. جواهر لعل نهرو كه پانديت (معلم) خوانده ميشد و يكي از بزرگترين رهبران جنبش استقلال هند از كنگره ملي هند بود، به عنوان اولين نخستوزير هند انتخاب شد.
قانون اساسي هند در سال 1949 به تصويب رسيد، از 26 ژانويه 1950 به اجرا درآمد و از آن هنگام تاكنون بدون تغيير اساسي با موفقيت اجرا شدهاست. اين قانون به دولتهاي ايالتي اختيارات گستردهاي اعطا كردهاست. در نظام سياسي هند نخست وزير بالاترين مقام اجرايي كشور است و رئيس جمهور مقامي تشريفاتي است كه معمولاً از ميان چهرههاي داراي محبوبيت گسترده در سراسر كشور انتخاب ميشود.
حزبي كه اكثريت آرا را در انتخابات به دست آورد، نخست وزير را تعيين ميكند و با احزاب ائتلافي، هيأت دولت را تشكيل ميدهد. رئيس جمهور از جمعبندي آراء نمايندگان مجالس مركزي و ايالتي، از ميان كانديداهاي احزاب تعيين ميگردد. كميسيون انتخابات اين كشور يك نهاد مستقل دولتي است كه اختيار كامل در تشخيص شرايط برگزاري و نظارت كامل بر برگزاري انتخابات را دارد. حداقل سن قانوني رأي دهندگان 18 سال است.
قوه مقننه هند در برگيرنده دو مجلس با نامهاي لوك سابا (مجلس عوام) و راجياسابا (مجلس سنا)ست. نمايندگان راجيا سابا 250 نفرند كه 12 تن را رئيس جمهور برميگزيند و بقيه را نمايندگان مجالس ايالتي.
سناتورها بايد در زمينه ادبيات، [علم]، هنر و مسائل اجتماعي متخصص باشند. همچنين رياست جلسات اين مجلس با معاون رئيس جمهور است. لوك سابا 545 نماينده دارد كه 530 تن با رأي مستقيم شهروندان و 13تن از 7 فرمانداري كل انتخاب ميشوند، 2 نفر را نيز رئيس جمهور از ميان بريتانياييهاي هندي تبار برميگزيند. نخست وزير از سوي حزب حاكم لوك سابا معرفي ميشود.
اولين انتخابات سراسري هند در 1952 برگزارشد، از آن زمان تا سال 1967 حزب كنگره پيوسته بيش از 73 درصد كرسيهاي لوك سابا را در اختيار داشت، اما پس از آن احزاب ديگر به ويژه حزب ناسيوناليست بهاراتيا جاناتا و احزاب ايالتي رشد چشمگيري را در محبوبيت خود شاهد بودند.
تنها يك بار وقفهاي در روند دمكراسي اين كشور ايجاد شد، آن هم در اواخر دهه 1970، كه درگيريهاي داخلي منجر به اعلام حالت فوق العاده از سوي اينديرا گاندي و در نهايت سرنگوني دولت وي توسط ارتش شد. گفتني است يكي از مهمترين عوامل نارضايتي از اينديرا گاندي برنامههاي او براي ترويج تنظيم خانواده به منظور كاهش رشد سرسامآور جمعيت بود.
نظام قضائي
هند به تبعيت از حقوق انگلستان از سيستم حقوق عرفي (Common law) پيروي ميكند. تشكيلات قضائي اين كشور نيز با وجود پذيرش فدراليسم در قانون اساسي بسيار منسجم است و تمايل زيادي به يك
پارچگي دارد. سلسله مراتب دادگاهها دراين كشور به اين صورت است:
ديوان عالي (Supreme Court of India)؛
دادگاه عالي ايالتي(The High Court)؛
دادگاه تابع (Subordinate court)؛
دادگاههاي تابع داراي شعب كيفري و حقوقي ميباشند و در سطح شهرها فعاليت ميكنند. البته در روستاها خانههاي انصاف (پنجايات) نيز وجود دارد كه معتمدين محلي به حل اختلاف از طريق كدخدامنشي مبادرت ميكنند.
ديوان عالي هند از يك رئيس و 25 قاضي عضو تشكيل ميشود كه توسط رئيس جمهور پس از مشورت با رئيس ديوان و وزراي كابينه انتخاب ميشوند، رئيس ديوان نيز از سوي رئيس جمهور با مشورت قضات ديوان ودادگاههاي عالي ايالتي تعيين ميشود. ديوان عالي اين كشور از لحاظ گستردگي اختيارات در موقعيت كم نظيري قرار دارد، اين ديوان نقش نگهبان قانون اساسي را ايفا ميكند و توان لغو قوانين مجلس فدرال و مجالس ايالتي را داراست و در موارد اختلاف ميان دولت فدرال و دولتهاي ايالتي، رأي ديوان حرف آخر را ميزند. اين ديوان همچون مجلس لردان انگليس بالاترين مرجع پژوهش در كشور است و در مواردي كه حكم اعدام صادر شده، استيناف از ديوان به شكل يك حق پذيرفته شدهاست.
علاوه بر اين، قوه قضائيه از قوه مقننه كاملاً مستقل است، حقوق و مزاياي قضات و مخارج نظام قضائي از رديف بودجه مجزائي تامين ميشود كه مستلزم رأي گيري در پارلمان نيست، مجلس حتي از بحث
درباره اختيارات و تصميمات قضات ديوان عالي و دادگاههاي عالي ممنوع است مگر زماني كه پيشنهاد بركناري قاضي توسط رئيس جمهور مطرح شود و مجلس با دو سوم آراء آن را تصويب كند.
زبان
آمار رسمي دولت، 114 زبان را در سراسر هند معرفي ميكند كه 22 زبان داراي جمعيت بالاي يك ميليون نفر است. 216 گويش محلي نيز داراي جمعيت بيش از ده هزار نفر مي باشند. حدوداً به 850 گويش و لهجه و زبان نيز روزانه مكالمه ميشود. بر اساس منابع دولتي بيش از 1600 زبان و لهجه در هند وجود دارد. زبان رسمي ايالت دهلي به ترتيب انگليسي، اردو و هندي است. در قانون اساسي هند علاوه بر زبان هندي (از شاخه زبانهاي هند و ايراني) كه زبان رسمي سراسر كشور اعلام شدهاست، 22 زبان ديگر : اردو، آسامي، انگليسي،اوريا، بنگالي، بودو، پنجابي، تالوگو، تاميل، دوگري، سانتالي، سانسكريت، سندي، گجراتي، كنرائي، كنكاني، كشميري، كوكاني، مالايالم، ماني پوري، مراتي و نپالي نيز به رسميت شناخته شدهاند. اين زبانها به دو شاخه دراويدي (24درصد)، كهبيشتر درجنوبتكلم ميشوند و هند واروپايي (74درصد) تقسيم ميشوند. همچنين ساليان دراز حكومت استعماري بريتانيا بر شبه قاره موجب شده انگليسي زبان دوم بسياري از مردم هند باشد.
زبان فارسي در هند
زبان فارسي هشت قرن پيش وارد هند شد و 700 سال بر تارك
انديشه، روابط، سياست، اقتصاد و فرهنگ مردم هند حاكميت داشت. به گونهاي كه كليه آثار مهم فرهنگي، مذهبي، سياسي، ادبي، مكاتبات، اسناد شخصي ودولتي و احكام قضايي هند به زبان فارسي نوشته ميشد و مدتهاي مديدي، اين سرزمين مهد پرورش شعر و ادب فارسي بود. هم اكنون آثار گرانبها و نسخ خطي بسيار ارزنده موجود در هند حكايت از اين واقعيت دارد. هنوز فرهنگ دوستان و ادب پروران و انديشمندان هند در تلاشند تا اين گنجينه گرانبهاي فرهنگي را حفظ و گسترش دهند و همه ساله آثار ارزشمندي توسط استادان علاقهمند، به بازار ادب عرضه ميشود. لازم به ذكر است كه در سراسر هند بيش از پنجاه بخش زبان فارسي در دانشگاهها و كالجها به فعاليت اشتغال دارند. بيش از يكصد مدرسه و دبيرستان فعالانه به تدريس زبان فارسي ميپردازند. در اكثر قريب به اتفاق مدارس سنتي اسلامي، زبان فارسي در متون درسي وجود دارد و همه علما و مدرسين با ديوانهاي شعراي بزرگ، خصوصاً گلستان سعدي، آشنا و مانوس هستند.
زبان فارسي از آن رو كه قرنها زبان رسمي سلاطين گوركاني در هند بود، علاوه بر تكلم توسط اقليت پارسي هند تاثير قابل ملاحظهاي بر زبانهاي رايج در شبه قاره به ويژه زبان اردو داشتهاست.
زبان فارسي پيش از آنكه هندوستان مستعمره انگلستان شود، دومين زبان رسمي اين كشور و زبان فرهنگي و علمي بهشمار ميرفت. اما پس از استعمار، انگليسيها در سال 1832، به زور انگليسي را جايگزين فارسي كردند. زبان فارسي در دورة غزنويان به هند راه يافت. در آن دوره پارسي، زبان ادبيات، شعر، فرهنگ و دانش بود. با تأسيس
امپراتوري مغول، هندوستان به اوج پيشرفت خود در هند رسيد و زبان رسمي هندوستان شد.
زبان فارسي هندوستان شاعران بزرگي همچون بيدل دهلوي و امير خسرو دهلوي و دستگاه شعري سبك هندي را در خود پروراند. از ديگر شاعران نامدار فارسي زبان شبه قاره هندوستان، ميتوان از اقبال لاهوري نام برد. همچنين پارسيگويان هندوستان، واژهنامههاي ارزشمندي براي زبان پارسي گردآوري كردند كه از آن جمله ميتوان به فرهنگ ابراهيمي از ابراهيم قوامالدين فروغي، فرهنگ آنندراج از محمد پاشا، اشاره كرد.
اديان
هند همچنين معجوني از اديان مختلف و فرقههاي مذهبي گوناگون است كه اكثراً از هندوئيسم، اسلام و بوديسم نشأت گرفتهاند. حدود 5/80 درصد از مردم هند پيرو آئينهاي هندو و حدود 4/13 درصد، مسلمان هستند. هند هم چنين بيش از 3/2 درصد مسيحي و 9/1 درصد سيك دارد. هند اگرچه زادگاه آئين بودا بوده، اما جمعيت بودائيان هند در حال حاضر تنها حدود 8/0 درصد برآورد ميشود. همچنين پيروان آيين جينيسم 8/0 درصد و مجموع پيروان دين زرتشتي، يهودي، بهايي و بقيه مذاهب 4/0 درصد ميباشد. با اين وجود هند بزرگترين كلني فرقه احمديه و مذاهب ايراني بهائي و زرتشتي در سراسر جهان است. مسلمانان بيشتر در دهلي، بنگال غربي و نواحي شمال غربي كشور زندگي ميكنند و در كشمير اكثريت جمعيت را تشكيل دادهاند. به اين
ترتيب هند پس از اندونزي و پاكستان عظيم ترين جمعيت مسلمان جهان را داراست.
زرتشتيان، ازمهمترين اقليتهاي ديني هند هستند كه به ايراني و پارسي معروفند و طي بيش از پنج قرن از ايران به هند مهاجرت كردهاند و بيشتر در مناطق مختلف گجرات و مهاراشترا به مركزيت بمبئي اقامت دارند. اگر چه جمعيت آنان كمتر از200 هزار نفر است، اما نزديك به 17 درصد اقتصاد هند را در دست دارند. كمپانيهاي بزرگي مانند: "تاتا" و "گودريج"، متعلق به زرتشتيان است. گروه ديگري از اقليتهاي كم جمعيت بهراها هستند كه قدرت اقتصادي مهمي در هند دارند. صاحب كمپاني معروف "ويپرو" كه جزو ثروتمندترين افراد جهان ميباشد، از اين فرقه است.
ورود اسلام به هند
اولين تماس اسلام با آسياي جنوبي، سال هفتصد و يازده ميلادي است كه مسلمانان تا كناره رود سند كه هم اكنون در پاكستان است پيش آمدند. در قرن دهم ميلادي، سلطان محمود غزنوي پنجاب را تصرف كرد و بارها به شمال هند حمله كرد. مهمترين رويداد اين دوران سفر ابوريحان بيروني به هند بود كه حاصل آن اثر با ارزش "ماللهند" است. تا قرن سيزدهم تاخت و تازهاي زيادي به هند صورت ميگرفت، اما چندان ماندگار نبودند، تا اينكه در اين زمان مسلمانان شهر دهلي را تصرف كردند و اولين حكومت مسلمانان، به نام دوران سلطنت يا غلامان مسلمان را بنيان گذاشتند و اسلام رسماً بر هند حاكم شد.
در سال 1526، «بابر» از نوادگان تيمور بر هند تسلط يافت و سلسله گوركانيان يا امپراتوري مغولي هند را بنيان گذاشت. اين سلسله از 1526 ميلادي تا 1857 ميلادي در بخش بزرگي از شبه قاره هند فرمانروايي كرد. حكمرانان اين سلسله به تدريج تمامي شبه قاره را تحت فرمان گرفتند اما پس از مدتي بخش هايي از جنوب هند از اختيار آنان خارج شد. اين سلسله در نيمه سده 17 ميلادي و در زمان شاه جهان، بزرگترين و ثروتمندترين امپراتوري جهان بود. اين سلسله آخرين دوران طلايي امپراتوري هاي اسلامي به شمار ميرود. در سال 1739 ميلادي، با حمله نادرشاه افشار به هندوستان مقدمات انقراض اين امپراتوري فراهم شد و در سال 1857 پس از سالها نبرد، سرانجام كمپاني هند شرقي توانست اين امپراتوري را منقرض كرده و سرزمينهاي آنرا تصرف كند. به اين ترتيب هند كه در روزگار اكبرشاه و شاهجهان و اورنگزيب، سير تمدن را آغاز كرده بود رو به ضعف نهاد.
موقعيت مسلمانان هند
هر چند اكثريت جمعيت هند را هندو مسلكها تشكيل ميدهند، اما اين كشور با برخورداري از جمعيت مسلمان 150 ميليون نفري پس از اندونزي، به عنوان دومين كشور بزرگ مسلماننشين دنيا شناخته ميشود. بسياري از مسلمانان هند، به موقعيتهاي بالايي در جامعه و در عرصة حكومتي رسيدهاند؛ به عنوان مثال، رئيس جمهور سابق هند، يك دانشمند مسلمان بود.
البته مسلمانان در هند در حاشيه قرار دارند. ميزان سطح سواد آنان پائينتر از ميانگين ملي است و ميزان فقر آنان تنها با فاصلة بسيار جزيياي از طبقه پائين هندوها بالاتر است. براساس يك گزارش دولتي در نوامبر سال 2006، مسلمانان با اكثريت سني، 4/13 درصد از جمعيت هند را تشكيل ميدهند. با اين وجود آنها كمتر از 5 درصد از مشاغل دولتي و تنها 4 درصد از تحصيلكردگان مقاطع بالاي تحصيلي از دانشگاهها را تشكيل ميدهند. علاوه بر اين، با وجود اينكه مسلمانان نسبت به ساير گروهها از ميزان خود اشتغالي بيشتري برخوردارند، اما در كسب اعتبارات، پس از ساير گروهها قرار داده ميشوند.
البته مسلمانان در جنوب و غرب هند داراي وضعيت بهتري نسبت به مسلمانان ساكن شمال هستند. به صورت تاريخي وضعيت مسلمانان در ايالتهاي جنوبي وغربي هند نسبت به ايالتهاي شمالي كه در زمان جدايي از هند در سال 1947 جزء پاكستان قرار گرفتند، در وضعيت بهتري قرار دارند. همچنين مسلمانان در مناطق روستايي نسبت به مناطق شهري از وضعيت اقتصادي بهتري برخوردارند؛ به نحوي كه ميزان فقر مسلمانان درشهرها، 38 درصد بيشتر از ساير گروههاي جمعيتي حتي شامل طبقه پائين هندوها است. اگر چه در ميان مسلمانان، سيستم كاستي وجود ندارد، اما مسلمانان به سه گروه اشرف، اجلف و ارزال تقسيمبندي ميشوند. گروه اشرف، طبقه بالاتري از مسلمانان هستند كه تصور ميشود عرب تبار هستند در حالي كه اجلفها به نظر ميرسد هندوهايي هستند كه براي رهايي از سيستم طبقاتي هندي به اسلام گراييده باشند. گروه سوم از مسلمانان، ارزالها، متعلق به پائينترين طبقه هندوها هستند.
با وجود اينكه مسلمانان از سطح سواد پائين و سطح فقر بالايي رنج ميبرند و خشونت بين هندوها و مسلمانان، زندگي را براي تعدادي زيادي از مسلمانان نامناسب كرده است، اما مسلمانان امكان تأثيرگذاري بر انتخابات را با توجه به جمعيت نه چندان محدود خود دارا ميباشند. به همين لحاظ احزاب شركت كننده در انتخابات معمولاً اين گروه را در محاسبات خود وارد ميكنند و براي جلب حمايت آنان تلاش ميكنند.
استقلال هند و جدايي پاكستان
دولت بريتانيا بر اثر شورشهاي سال 1857 ميلادي در هند، كمپاني هند شرقي بريتانيا را كه گرداننده هند بود منحل كرد و به اين سرزمين خودمختاري داده شد. در سال 1877، ملكه ويكتوريا، امپراتور بريتانيا به هند دعوت شد. در آن دوران نمايندة مخصوص ملكه كه از طرف حكومت بريتانيا تعيين ميشد، بر هند فرمانروايي ميكرد و يك هيأت (اجرائي) مركب از افراد عاليرتبة دولت بريتانيا او را راهنمائي ميكردند. به تدريج عدهاي از رهبران هندي در سال 1884، دستجات و سازمانهاي ملي را تشكيل دادند كه هدف اصلي آنان رسيدن به استقلال تام بود. در سالهاي 1906 تا 1915، دولت بريتانيا ناچار شد كه ادارة بعضي از امور كشور را به مردم هند واگذار نمايد.
در اين هنگام بود كه رهبر بزرگ جنبش استقلال هند، ماهاتما گاندي قيام كرد و عليه استبداد بريتانيا به مبارزه پرداخت، اگرچه «گاندي» با يارانش چند مرتبه زنداني شد، اما باز به مبارزات خود ادامه داد تا در سال 1930 تا 1933، دولت بريتانيا زعماي هند را به كنفرانس
ميزگرد دعوت نمايد، لكن از مذاكرات آن كنفرانس نتيجهاي به دست نيامد.
در آغاز جنگ دوم جهاني، فرمانروايان بريتانيا در هند حكومت نظامي اعلام كردند و در حدود دو ميليون هندي را به سربازي دعوت نمودند و آنها را به جبهة جنگ فرستادند. پس از تجاوز ارتش ژاپن در سال 1942 به كشورهاي سيام و مالايا [برمه]، اختلاف شديدي در بين سران هند و سران مسلمانان هند كه رهبر آنها محمدعلي جناح بود به وجود آمد. قصد مسلمانان اين بود كه كشوري مركب از مناطق مسلمان هند تشكيل دهند. در آن هنگام كه حزب كارگر بريتانيا حكومت را به دست گرفت و هيأت وزيران خود را تشكيل داد، حكومت بريتانيا قوانيني وضع نمود كه بهموجب آن به هند و سيلان و پاكستان استقلال داده شد. در ماه اوت 1947 م، آخرين سرباز بريتانيايي خاك هند را ترك گفت و در تاريخ ژانوية 1950، هند حكومت جمهوري مستقل خود را اعلام نمود و به عضويت اتحاديه كشورهاي مشترك المنافع بريتانيا درآمد.
رسانهها
تاريخ آغاز انتشار مطبوعات در هند به 1785 (220 سال قبل)، برميگردد و جالب آنكه روزنامة حبلالمتين كه از قديميترين مطبوعات ايران ميباشد نيز توسط «مؤيدالاسلام» كاشاني در كلكته منتشر ميشدهاست. هند بزرگترين كشور در زمينه چاپ مطبوعات است. آمار رسمي ارائه شده تا پايان ماه مارس 2006، حاكي از تعداد 62.483
روزنامه و نشريه در حال انتشار در سراسر هند مي باشد كه 123 زبان را شامل ميشود. روزنامه تايمز آو اينديا با بيش از 5/2 ميليون نسخه تيراژ، پرتيراژترين روزنامه انگليسي زبان جهان است.
همچنين بيش از 140 كانال تلويزيوني ماهوارهاي از داخل هند برنامه پخش ميكنند كه 19 كانال دولتي و بقيه خصوصي هستند. صنعت فيلم سازي هند بزرگترين صنعت سينماي دنياست. هر سال در هند بيش از 900 فيلم ساخته مي شود كه اين تعداد بسيار بيشتر از رقم توليدات سينمايي آمريكاست. بر اساس قوانين هند، خارجيان مي توانند تا 26 درصد در زمينه رسانههاي خبري در هند سرمايه گذاري كنند.
روابط ايران و هند
روابط ايران و هند در مارس 1950، در فاصله كوتاهي پس از استقلال هند، برقرار شد و دهلي نو و تهران يك پيمان دوستي كه «صلح و دوستي ابدي» ميان دو كشور ناميده شد را امضا كردند. اين سند دو طرف را به ايجاد روابط دوستانه متعهد كرد؛ ليكن، در عمل هريك از دو دولت ايران و هند وارد ائتلاف هاي مخالف دوران جنگ سرد شدند و اين امر توسعه مناسبات دو جانبه را متوقف نمود.
ايران، دردوران محمد رضا شاه، از طريق مشاركت در «پيمان بغداد» (كه بعداً سازمان پيمان مركزي، سنتو نام گرفت) مناسبات نزديكي را با ايالات متحده و پاكستان برقرار كرد. در طول جنگ هاي 1965 و 1971 ميان هند و پاكستان، ايران براي پاكستان كمكهاي نظامي مهمي را فراهم نمود. در واقع ايران در آن دوران بخشي از «عمق راهبردي»
پاكستان به شمار ميآمد. جواهر لعل نهرو چنين ائتلافهايي را به عنوان يك "رهيافت اشتباه، خطرناك و مضر" مورد انتقاد قرارداد و به جاي آن از «جنبش عدم تعهد» دفاع كرد. البته لازم به ذكر است كه علي رغم اين بيزاري از ائتلاف با ابرقدرتها، هند روابط نزديكي را با اتحاد جماهير شوروي برقرار كرد؛ به گونهاي كه اين كشور به اولين تأمين كننده تسليحات نظامي هند تبديل گرديد.
تا پايان جنگ سرد، بهبود قابل توجهي در روابط دو كشور حاصل نشد. در دوران پس از جنگ سرد، يكي از اولين و مهمترين حوادث تاريخ روابط ايران و هند، ديدار «ناراسيمها رائو»، نخست وزير هند از ايران در سال 1993 بود. رائو اولين نخست وزير هند بود كه پس از انقلاب اسلامي از ايران ديدار كرد و اين ديدار رسمي او از سوي هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهوري وقت ايران، به عنوان يك نقطه عطف تفسير شد. در سال 1995 نيز هاشمي رفسنجاني يك ديدار متقابل را از هند انجام داد. در حاليكه ديدارهاي مقامات بلندپايه دو طرف پس از سال 1995 هم ادامه يافت ـ ديدارهايي كه براي تعيين و تحكيم حدود مناسبات و منافع اقتصادي دو طرف در بخشهاي مهم فني و تكنولوژيك بسيار موثر بود ـ ديدار رسمي در سطح سران تا سال 2001، صورت نگرفت و در اين سال بود كه «اتال بيهاري واچپايي»، نخست وزير هند از تهران ديدار كرد. نقطه اوج ديدار سال 2001، صدور اعلاميه تهران بود كه توسط واچپايي و «محمد خاتمي» رييس جمهوري ايران به امضا رسيد. اعلاميه تهران در واقع پايه و بنياني متشكل از مجموعهاي گسترده از موضوعات راهبردي _شامل همكاري هاي دفاعي_ را براي
روابط ايران و هند طراحي نمود.
دو سال بعد، در ژانويه 2003، آقاي خاتمي به دهلي نو سفر كرد و به عنوان « مهمان ويژه» در جشنهاي روز استقلال هند شركت نمود. اين تشريفات عموماً براي مهمترين شخصيتها برگزار ميگردد. در اين ديدار، طرفين، توافقنامه دهلي نو را امضا كردند كه هم از نظر زمان امضا و هم از نظر مفاد آن از اهميت ويژهاي برخوردار بود. استقبال با شكوه و كم نظير هند از خاتمي، آن هم همزمان با گسترش حضور نظامي ايالات متحده در خليج فارس _در تدارك براي جنگ دوم آمريكا با عراق_ و نيز گسترش بي سابقه كمي و كيفي مناسبات نظامي ايالات متحده و هند، نشان دهنده اهميتي بود كه هند براي روابط خود با ايران قائل شد. «اعلاميه دهلي نو» البته به دليل مفاد و محتوايش نيز حائز اهميت فراوان بود. با تاكيد بر گسترش مفاد «اعلاميه تهران» اين توافق جديد، دو دولت را براي تعميق سطح همكاريها از جمله همكاريهاي دفاعي بيشتر متعهد نمود.
مهمترين بسترهاي همكاري ميان ايران و هند را ميتوان اينگونه دستهبندي كرد:
همكاري در زمينه انرژي؛ زيرا به دليل نياز به سرعت گسترش يابنده هند به اين كالا از يك سو و قابليتهاي گسترده ايران در پاسخ دهي بهايننياز از ديگر سو، مهمترين ظرفيتها را در روابط دوجانبه پديد آوردهاست. علاوهبراين، تجارتوهمكاريهاياقتصادي به دليل همپوشي نيازهاي اقتصادي دو كشور در برخي زمينه ها، به ويژه در سالهاي اخير ظرفيتهاي قابل توجهي در روابط دو جانبه پديد آورده است.
افزون بر اين، در حوزه مسائل امنيتي، اشتراك منافع دو كشور در حوزههاي مهمي چون همكاريهاي دفاعي و ثبات منطقهاي، ظرفيت ديگري در روابط دو جانبه پديد آورده است.
از اين روست كه هند درچارچوب سياست خارجي ايران از اهميت مهمي برخوردار ميباشد و سعي ميشود از تمام ظرفيتهاي موجود در راه بسط روابط دوجانبه با اين كشور بهرهبرداري شود. سفر اخير آقاي احمدي نژاد به اين كشور را نيز در همين راستا ميتوان تحليل كرد.