بخش 4

فصل دوم : نظام سیاسی و اقتصادی عربستان 1. جایگاه و اهمیت سیاسی الف. عوامل دینی ب. موقعیت جغرافیایی ج. عوامل اقتصادی د. عوامل سیاسی ه و. عضویت و نفوذ در سازمان‌های منطقه‌ای و جهانی 2. پیشینه سیاسی عربستان الف. دوران باستان ب. دوران ظهور اسلام ج. دوران آل سعود دولت اوّل سعودی 1. محمد بن سعود 2. عبدالعزیز بن محمد 3. سعود بن عبدالعزیز «سعود کبیر» شکست و فروپاشی دولت آل سعود 4. عبدالله بن سعود پیامدهای لشکرکشی به مصر سال‌های فترت دولت دوم آل سعود 5. مشاری بن سعود 6. ترکی ابن عبدالله 7. فیصل بن ترکی 8. خالد بن سعود 9. عبدالله بن ثنیان 10. فیصل بن ترکی؛ دوره دوم 11. عبدالله بن فیصل؛ دوره اوّل 12. سعود بن فیصل 13. عبدالرحمن بن فیصل؛ دوره اوّل 14. عبدالله بن فیصل؛ دوره دوم 15. عبدالرحمن بن فیصل؛ دوره دوم دولت سوم آل سعود 16. عبدالعزیز بن عبدالرحمن 17. ملک سعود بن عبدالعزیز 18. ملک فیصل بن عبدالعزیز 19. ملک خالد بن عبدالعزیز 20.

فصل دوم

نظام سياسي و اقتصادي عربستان


اهداف فصل دوم
1. شناخت جايگاه و اهميت سياسي عربستان
2. شناخت پيشينه سياسي عربستان
3. شناخت نظام فعلي عربستان
4. آشنايي با وضعيت اقتصادي عربستان
5. آشنايي با چالشهاي سياسي ـ اقتصادي عربستان



84


1. جايگاه و اهميت سياسي
ويژگي‌هاي جغرافيايي، عوامل ديني، فرهنگي، سياسي و اقتصادي، كشور عربستان را از اهميّتي ژئوپلتيك و از جايگاهي استراتژيك در منطقه و جهان برخوردار كرده است؛ مهم ترين اين عوامل عبارتند از:

الف. عوامل ديني
عواملي همچون قرار گرفتن كعبه به عنوان قبله مسلمانان، وجود حرم نبوي و امامان بقيع، شكل گيري تاريخ اسلام، برگزاري مراسم ساليانه حج و ميزباني ميليون‌ها مسلمان براي انجام آن در عربستان، اين كشور را داراي اهميت زياد و جايگاه بسيار مهمي كرده است.
توجّه به توسعه اماكن مذهبي و رفاه حجاج، چاپ و نشر گسترده قرآن كريم، برگزيدن لقب «خادم الحرمين الشريفين» از سوي پادشاهان سعودي، گسترش مراكز علمي- مذهبي و اهتمام به تربيت مبلغان مذهبي، نقش مهم عوامل مذهبي در ارتقاي جايگاه و اهميت اين كشور را نشان مي‌دهد.

ب. موقعيت جغرافيايي

موقعيت جغرافيايي عربستان در منطقه ژئوپليتيك خاورميانه، وسعت و پهناوري آن به عنوان سيزدهمين كشور جهان، دسترسي به خليج فارس و درياي سرخ، قرار گرفتن در مسير سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا، اتصال قاره آفريقا و آسيا


85


به يكديگر، رفت و آمد اقوام و ملل مختلف به آن، اين كشور را داراي اهميت منطقه‌اي و جهاني ساخته است.
گفتني است دسترسي اين كشور به آب‌هاي آزاد جهان، علي رغم اتصال به دو شاهراه حياتي خليج فارس و درياي سرخ، تنها با عبور از دو تنگه استراتژيك هرمز يا باب المندب امكان پذير مي‌باشد.

ج. عوامل اقتصادي (ذخاير فراوان نفت و گاز)
عوامل اقتصادي مانند مالكيت ذخاير فراوان، توليد و نقش آفريني عمده در بازار نفت، قدرت و نفوذ بسيار زياد در سازمان «اوپك» و «اوابك»، ( 1 ) اختصاص تسهيلات ويژه و تلاش براي جذب 100 ميليارد دلار سرمايه گذاري در منابع نفتي، توسعه چشمگير توليد مواد پتروشيمي و فراهم آمدن زمينه‌هاي رشد اقتصادي بيشتر و داشتن ذخيره ارزي مناسب بر اهميت اين كشور افزوده است.
گفتني است كشور عربستان با دارا بودن بيش از 260 ميليارد بشكه ذخيره قطعي، 41 ذخاير نفتي جهان (26%) و 31 (4/33%) نفت اوپك ( 2 ) و يك تريليون بشكه نفت بازيافتني، رتبه اوّل كشورهاي نفت خيز و با در اختيار داشتن 2/5 تريليون متر مكعب گاز (2/4% ذخاير شناخته شده گاز جهان)، پس از روسيه، جمهوري اسلامي ايران، قطر و آمريكا، رتبه پنجم را به خود اختصاص داده است. افزون بر آن، عربستان از معادن و منابع زير زميني فراواني برخوردار است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كشورهاي عرب صادر كننده نفت از سال 1968 ميلادي = 1388 ه‍ . ق تشكيلاتي به نام «اوابك» براي هماهنگي سياست‌هاي خود ايجاد نموده‌اند كه محور آن عربستان سعودي است. الفارسي، فواد عبدالسلام، الاصاله و المعاصره، ص 171.
2 ـ سازمان اوپك با عضويت اوليه پنج كشور عراق، كويت، ايران، عربستان سعودي و ونزوئلا در سال 1960 ميلادي = 1379 ه‍ . ق به منظور ايجاد هماهنگي و وحدت و تعيين بهترين شيوه براي تأمين منافع، پيش بيني روش‌ها و وسايل تأمين و تثبيت قيمت‌ها در بازارهاي بين المللي، در نظر گرفتن مصالح ملت‌هاي توليد كننده و تضمين درآمدي ثابت براي آنان، تشكيل شد.


86


د. عوامل سياسي
عوامل سياسي مانند همسويي با آمريكا و غرب، ايفاي نقش ژاندارمي و تلاش براي تبديل شدن به قدرت برتر در منطقه خاورميانه، پيش گرفتن روش جذب و مدارا با جهان اسلام و سعي در كاهش دشمني و تشنج با كشورهاي مجاور، گسترش روابط با روسيه و كشورهاي تازه استقلال يافته و چين، جايگاه و اهميت عربستان را افزايش داده است.
عربستان از زمان ملك عبدالعزيز، همواره روابط بسيار نزديكي با انگليس و آمريكا داشته است، ولي پس از جنگ جهاني دوم، به دليل بسط قدرت و نفوذ آمريكا، رابطه با اين كشور افزون تر شد و در زمان ملك فيصل اين رابطه رو به گسترش نهاد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي و سه ده اخير به بالاترين حد خود رسيد.
نياز عربستان به جهان غرب در زمينه كسب دانش فني، تكنولوژي و كارشناسان، كالاهاي صنعتي، تسليحات و تجهيزات نظامي و نياز متقابل غرب به منابع نفت و انرژي فسيلي عربستان و نياز آنها به جاي پا در منطقه و وقوع جنگ نفت كه قسمت اعظم هزينه لشكركشي آمريكا به عراق را عربستان بر عهده گرفت، ( 1 ) وابستگي دو جانبه‌اي بين اين كشور و غرب پديد آورده و موجب تحكيم و تعميق هر چه بيشتر روابط اين كشور با آمريكا شده است.


عربستان با كشورهاي انگلستان، فرانسه، آلمان و ژاپن نيز روابط نزديكي دارد و از متخصصان و مستشاران اين كشورها، در صنايع و آموزش و تربيت نيروهاي نظامي خود استفاده مي‌كند. حضور هفتاد هزار نفر از اتباع غرب و

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اين جنگ براي عربستان حدود 60 ميليارد دلار هزينه در بر داشت و بالغ بر 620 ميليارد دلار به اقتصاد جهان عرب به ويژه كويت و عراق، خسارت وارد كرد و هزينه‌هاي بسياري بر ديگر كشورهاي منطقه تحميل كرد و رشد اقتصادي آنها را كند و موجب كسري بودجه كشورهاي همجوار نيز گرديد. عربستان، ص 46.


87


سرمايه گذاري‌هاي انبوه شركت‌هاي غربي در صنايع نفت و گاز و پتروشيمي عربستان، نشانگر عمق روابط عربستان و جهان غرب به ويژه آمريكا مي‌باشد.
البته دو بمب گذاري تروريستي عوامل القاعده طي دهه 1990 در تأسيسات نظامي عربستان كه منجر به كشته و مجروح شدن صدها نفر از اتباع آمريكا گرديد، همچنين حوادث 11 سپتامبر و متهم شدن «هيفاء الفيصل» همسر بندر بن سلطان، سفير عربستان در واشنگتن و دختر ملك فيصل به ارتباط با هواپيماربايان و متهم شدن محمد الفيصل برادر وزير امور خارجه عربستان و رئيس بانك اسلامي با كمك شش ميليون دلاري به گروه القاعده در رسانه‌هاي غربي و حمايت بي دريغ آمريكا از اسرائيل و موضع گيري عربستان پس از حملات ددمنشانه پيشين اسرائيل به مردم مظلوم و بي پناه فلسطين، عواملي بودند كه مدت كوتاهي موجب سردي روابط عربستان و آمريكا شدند ولي سردي روابط ديري نپاييد و آمريكا كه خروج سرمايه‌هاي سعودي را براي خود خطر بزرگتري از حادثه 11 سپتامبر مي‌ديد و نياز به مساعدت عربستان در ادامه حضور خود در منطقه خليج فارس داشت، نگاه خود به عربستان را ملايم تر كرد. ( 1 )

ه‍ . تحولات منطقه‌اي
تحولات فراوان منطقه خليج فارس و خاورميانه در سه دهه اخير همانند فروپاشي نظام شاهنشاهي و ژاندارم منطقه خليج فارس با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران، برپايي و تثبيت نظام مستقل و مردم سالار جمهوري اسلامي، جنگ افغانستان، جنگ نفت يا جنگ عراق، جنگ اخير 33 روزه لبنان با رژيم صهيونيستي، حساسيت منطقه خاورميانه و اهميت سياسي عربستان را افزايش داده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آشنايي با عربستان، ص 47.


88


و. عضويت و نفوذ در سازمان‌هاي منطقه‌اي و جهاني
عضويت و نفوذ در سازمان‌هاي منطقه‌اي و جهاني، اهميت سياسي عربستان را افزايش داده است؛ عربستان به دليل جايگاه ديني، اقتصادي و سياسي پيش گفته، همچنين به علت كمك‌هاي مالي به ساير كشورها به ويژه كشورهاي عرب و مسلمان، در اغلب سازمان‌هاي بين المللي، عربي و اسلامي، نفوذ و تأثير دارد:
1. اتحاديه عرب: اتحاديه عرب ( 1 ) در اكتبر 1944 م = 1363 ق. توسط پنج كشور مصر، سوريه، لبنان، عراق و اردن به منظور دفاع مشترك از امت عرب، در شهر اسكندريه مصر تشكيل شد. سپس 22 كشور عربي و از جمله عربستان به عضويت آن در آمدند. دبيرخانه اتحاديه عرب در قاهره و دبير كل كنوني آن عمرو موسي وزير خارجه سابق مصر است.
عربستان با توجه به ويژگي‌هاي خاص، همچنين به دليل كمك‌هاي فراوان آن به كشورهاي عربي و اين اتحاديه، از نفوذ زيادي بر اتحاديه عرب برخوردار است.
حضور دكتر احمدي نژاد رياست جمهوري اسلامي ايران در نشست اخير سران عرب در 12 آذر ماه 1386 در دوحه قطر، زمينه توسعه روابط هر چه بيشتر اعضاي آن را با جمهوري اسلامي ايران فراهم ساخته است.
2. سازمان كنفرانس اسلامي: سازمان كنفرانس اسلامي ( 2 ) در سال 1969 ميلادي = 1389 ه‍ . ق پس از به آتش كشيدن مسجدالاقصي به دست صهيونيست ها، توسط كشورهاي اسلامي تشكيل گرديد.
دبيرخانه دائمي آن، در شهر جدّه عربستان است و 57 كشور اسلامي در آن عضويت دارند. اين سازمان براي كمك به ايجاد تأسيسات زير بنايي كشورهاي اسلامي، بانك توسعه اسلامي را تشكيل داده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ Arab League .
2 ـ Organizatiom of the islamic conference .



89


عربستان به دليل ميزباني دبيرخانه كنفرانس، تأمين بيشترين سهم از بودجه آن، همچنين به دليل تأثير بر مواضع كشورهاي اسلامي، نفوذ بسيار زيادي در اين سازمان دارد.
3. شوراي همكاري خليج فارس: شوراي همكاري خليج فارس يا مجلس التعاون الخليجي (PGCC ) ( 1 ) شامل عربستان، امارات متحده عربي، قطر، بحرين، كويت و عمان در سال 1981 ميلادي 1402 ه‍ . ق دو ماه پس از آغاز جنگ تحميلي عراق بر ايران با نشست سران اين كشورها در ابوظبي تشكيل گرديد.
تحولات مهمّ منطقه همچون تشكيل جمهوري اسلامي، اشغال افغانستان توسط شوروي و جنگ عراق زمينه تشكيل آن را فراهم آورد. هدف اوّليه تشكيل اين شورا، برخورداري از امكانات و حمايت متقابل در برابر ناآرامي‌هاي داخلي و تهديدهاي خارجي، تأمين ثبات و تحكيم امنيت در خليج فارس، هماهنگي در سياست خارجي و دفاعي اعلام شد. سپس همكاري‌هاي فزاينده اقتصادي، ايجاد بازار مشترك، هماهنگي در تدوين قوانين اجتماعي و فرهنگي و همسويي هر چه بيشتر در مواضع، وحدت گمركي و پولي تا 2010 ميلادي و همكاري‌هاي گسترده تر در دستور كار قرار گرفت.
عربستان به دليل جايگاه، وسعت، جمعيت، قدرت، ثروت و ذخاير بيشتر و آسيب پذيري كمتر نسبت به ديگر كشورهاي عربي خليج، به قدرت برتر اين شورا بدل شده و نقش محوري در تصميمات آن ايفا مي‌كند.
هسته اصلي نيروي نظامي مشترك اين شورا كه «درع الجزيره = سپر جزيره» ناميده مي‌شود، را دو تيپ از ارتش عربستان سعودي تشكيل مي‌دهد و ايجاد شبكه بزرگ دفاع هوايي براي پوشش كل منطقه نيز در دستور كار است. ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ Persian Gulf Coopration Council .
2 ـ عربستان، ص 53.


90


4. سازمان ملل متحد: ( 1 ) عربستان در سال 1965 به عضويت سازمان ملل متحد (U.N.O ) در آمد ( 2 ) و به دليل جايگاه و مناسباتش با ديگر كشورهاي عضو، از فعاليت و نقش نسبتاً خوبي در اين سازمان برخوردار است.
اين كشور در سازمان‌هاي تابعه سازمان ملل متحد همچون يونيسف، يونسكو و سازمان بهداشت جهاني نيز عضويت دارد.
5. جنبش عدم تعهد: عربستان يكي از اعضاي نسبتاً فعال جنبش عدم تعهد (N.A,M ) ( 3 ) است، گفتني است اين جنبش، علي رغم اعضاي بسيار زياد و قدرتمند خود، از جايگاه بايسته خود در معادلات سياسي برخوردار نيست.
6. سازمان تجارت جهاني: عربستان سعودي با تلاش فراوان و پس از مذاكرات بسيار با دبيرخانه سازمان تجارت جهاني، در سال 2005 به عضويت پذيرفته شد و در سال جاري به عضويت اين سازمان در آمد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - سازمان ملل متحد در سال 1945 با هدف حفظ صلح و امنيت جهاني، گسترش روابط دوستانه بين ملت ها، همكاري براي حل مسائل بين المللي، اشتراك مساعي در امور مختلف و احترام به حقوق و آزادي‌هاي يكديگر تشكيل شد. اساسنامه اين سازمان را كه مشتمل بر يك مقدمه و 111 ماده و يك ضميمه هفتاد ماده‌اي مي‌باشد، منشور ملل متحد مي‌نامند. مركز اين سازمان، نيويورك است و شامل 6 ارگان مي‌باشد: 1. مجمع عمومي 2. شوراي امنيت 3. شوراي اقتصادي و اجتماعي 4. دادگاه بين المللي لاهه 5. شوراي قيوميت 6. دبيرخانه شوراي امنيت. اين دبيرخانه داراي 15 عضو و پنج عضو اصلي داراي حق وتوي آن، آمريكا، انگليس، چين، روسيه و فرانسه هستند. همچنين نيروهاي حافظ صلح اين سازمان مشهور به «كلاه آبي ها» هستند كه تعدادشان همچنان رو به افزايش مي‌باشد؛ طلوعي، محمود؛ فرهنگ، جامع سياسي، نشر علم و سخن، ص 545 - 535.
2 ـ عربستان سعودي، ص 60.
3 ـ زمينه، فكر و طرح اوليه تشكيل جامعه‌اي از كشورهاي غير متعهد و غير وابسته به دو بلوك غرب و شرق، در نشست سران كشورهاي آسيايي و آفريقايي در سال 1955، در اندونزي مطرح گرديد. هدف اين جنبش، ايجاد وحدت ميان كشورهاي در حال توسعه و برقراري مناسبات سياسي و اقتصادي آزاد و مستقل بود كه اولين بار در سال 1961 و در نخستين نشست در بلگراد پايتخت يوگوسلاوي، به پيشنهاد رئيس جمهور آن تيتو «جنبش عدم تعهد» نام گرفت. همچنين نشست دوم آن در سال 1964، به زعامت جمال عبدالناصر در قاهره مصر برگزار شد و در سال 1371 كشورهاي تازه استقلال يافته شوروي نيز به عضويت اين سازمان در آمدند؛ فرهنگ جامع سياسي، ص 379.


91


7. سازمان‌هاي ديگر: افزون بر سازمان‌هاي پيش گفته، عربستان سعودي عضو سازمان‌هاي اوپك، اوابك، گروه 77، آژانس بين المللي انرژي اتمي، صندوق بين المللي پول و بانك توسعه اسلامي و ... مي‌باشد و در آنها نفوذ و تأثير دارد.


2. پيشينه سياسي عربستان
در اين بخش، پيشينه و وضعيت سياسي عربستان در دوران باستان، دوران ظهور اسلام و دوران معاصر مورد بررسي قرار مي‌گيرد:

الف. دوران باستان
منطقه عربستان از نظر پيشينه سياسي داراي تاريخي طولاني است و فراز و نشيب هاي بسيار زيادي را طي كرده است؛ هجرت حضرت ابراهيم( عليه السلام ) به فرمان خداوند و باقي نهادن همسر و فرزندش حضرت هاجر و اسماعيل( عليه السلام ) در اين سرزمين، نقش و تأثير زيادي در تحوّلات بعد بر جاي گذاشت؛ زيرا با جوشش چشمه زمزم، قبيله جرهم از رفت و آمد مرغان هوايي به پيدايش آب در آن حوالي پي برده، بدان منطقه كوچ كردند. ( 1 )

با اين دگرگوني طبيعي و سكونتي، وادي بدون آب و كشت مكه به تدريج آباد گرديد و به صورت شهر درآمد. كم كم شهر مكه به سبب نزديكي به درياي سرخ و واقع شدن بر سر راه ارتباطي با يمن، همچنين به علت داشتن ارتباط بازرگاني با شام و فلسطين، اهميت زيادي يافت. برافراشتن بنيان‌هاي خانه كعبه توسط حضرت ابراهيم و اسماعيل ? و سر دادن نداي توحيد و فرا خواندن مردم به انجام مناسك حج توحيدي به فرمان الهي ( 2 )، موقعيت استراتژيك و ويژه‌اي براي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ براي تفصيل بيشتر به: آيت الله سبحاني، فرازهايي از زندگي پيامبر اسلام.
2 - بقره: 127.


91


منطقه حجاز در اين سرزمين فراهم ساخت و كليدداري كعبه و منصب سقايت حاجيان، موقعيت سياسي افراد و قبايل را رقم مي‌زد.
به دليل سكونت پيش تر و بيش تر مردم در منطقه جنوبي شبه جزيره، پيشينه سياسي بخش جنوبي از قدمت و تنوع بيشتري برخوردار است. در اين بخش، از 600 تا 1200 قبل از ميلاد، دولت معينيان به پايتختي قَرنو و معاصر با آن، دولت سبائيان به پايتختي مَأرب آغاز شد و تا 115 ق.م ادامه يافت كه از اين دولت و فرمانروايي زني بر آنان و جاري شدن سيل در ميان آنان در دو آيه قرآن كريم سخن به ميان آمده است ( 1 ) . همچنين دولت قتبان به پايتختي تَمنَع در قرن ششم ق.م تا قرن دوم ميلادي ظهور و بروز يافت.
با سقوط سبائيان، دولت حميريان را تشكيل دادند كه پادشاهان آنان را تُبَّع مي‌ناميدند و قرآن نيز به آنان در دو آيه اشاره فرموده است. ( 2 )
حمله سردار رومي آليوس گاليوس و تصرف نجد به قصد دست اندازي بر حكومت حميريان اگر چه به دليل عدم دسترسي به آب و مشكلات ديگر به عقب نشيني او انجاميد، اما از يك سو زمينه تصرف حبشيان را فراهم آورد و از سوي ديگر زمينه ايجاد رابطه و راه يافتن مسيحيان در اين شبه جزيره را هموار كرد تا آن كه حمله پياپي حبشيان، قسمتي از يمن را به تصرف آنان در آورد.

با ويراني اورشليم، تعدادي از يهوديان به عربستان پناهنده گشتند و ذونواس پادشاه حميري، در سده ششم ميلادي، به دين يهود گرويد و به قتل عام و آزار مسيحيان و سوزاندن آنها در آتش پرداخت كه در سوره بروج تحت عنوان «اصحاب اخدود» بدان اشاره شده است: «قُتِلَ أَصحَابُ الأُخدُودِ النَّارِ ذَاتِ الوَقُودِ؛ مرگ بر آدم سوزان خندق، همان آتش مايه دار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - نمل: 23 و سبأ: 15.
2 - دخان: 37، ق: 14.


92


(و انبوه).» ( 1 )
حبشيان به نبرد با وي پرداخته و با كشتن ذونواس، حكومت حميريان بر عربستان را خاتمه دادند.
پس از سيطره حبشيان بر عربستان، يكي از سرداران حبشي به نام «ابرهه» عليه حاكميت دولت حبشه شورش نموده، دعوي استقلال كرد و به مدت 35 سال يعني از سال 535 تا 750 ميلادي، حاكم مطلق العنان آن منطقه گرديد و با ساختن معبد بزرگي در صنعا به ترويج مسيحيت پرداخت و با لشكري از پيل سواران براي ويران ساختن كعبه بدان هجوم برد ولي پروردگار كعبه، لشكريان مجهز و نيرومند او را به وسيله مرغاني كوچك كه بر سپاهيانش سنگ ريزه افكندند، نابود ساخت. ( 2 )
حميريان با استمداد از انوشيروان پادشاه ساساني امپراتوري ايران، مسروق فرزند ابرهه را شكست دادند و سردار ايراني وهرز ديلمي و پس از او فرزندانش مرزبان، مانوشجان و باذان در آن منطقه فرمانروايي يافتند. باذان هنگام بعثت رسول خدا (صلي الله عليه و آله )، با ايرانيان همراهش مسلمان شدند.
در قسمت شمالي شبه جزيره عربستان نيز شش قرن قبل از ميلاد پس از سقوط دولت بابل، دولت نبطيان شكل گرفت و با از بين رفتن سبائيان بر اثر حمله اسكندر، قوت بيشتري يافت. افزون بر آنها، كشمكش‌هاي امپراتوري روم و ايران بر سر تصرف اين سرزمين، فرو ريختن سد مأرب و كوشش همسايگان بر تصرف راه تجاري بُخور كه باعث نابساماني شد و در نتيجه مهاجرت مردم منطقه جنوبي به شمال را رقم زد و به تدريج توسط مهاجران البته با پشتيباني دولت‌هاي مقتدر، دولت‌هاي غسانيان (تحت حمايت روم)، لخميان (تحت حمايت ايران) و آل كنده (تحت حمايت حميريان) به وجود آمدند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - بروج: 5 و 4.
2 - فيل: 5 – 1.


93


در كنار و حتي همراه با حاكميت اين دولت‌ها در شمال و جنوب، طبيعت و مقتضيات بيابان نشيني و صحراگردي، نوعي از مناسبات قبيله‌اي را در اين منطقه به وجود آورد كه هر قبيله تحت رياست «شيخ قبيله»، همراه دام‌هاي خويش در جست و جوي آب و مرتع به كوچ نشيني مي‌پرداختند و در نتيجه نوعي قدرت سياسي، حكومت پراكنده و ملوك الطوايفي و به عبارت بهتر ملوك القبايلي در عربستان را شكل داد و قدرت سياسي منطقه، در مقام عمل ميان قبايل و رؤساي آنها تقسيم شد. حتي در دوران معاصر نيز آثار و رسوبات حيات سياسي قبيله‌اي در اين كشور به چشم مي‌خورد.
گذشت زمان و عدم بعثت پيامبري در اين منطقه، زمينه رواج خرافات و بت پرستي در ميان قبايل را فراهم ساخت و جز پيروان اندك حضرت ابراهيم( عليه السلام ) (حنفاء) و تعداد كمي كه پيرو آيين يهود و مسيحيت بودند و روشنفكراني كه به پرستش اجرام آسماني رو آورده بودند، بقيه قبايل عرب، بت پرست شده بودند و مناسك توحيدي حج، به سوت و كف زدن در كنار خانه كعبه ( 1 ) و گاه طواف به صورت عريان بدل گشت و نظام قبيله‌اي همچنان بر آنان حاكميت داشت.


ب. دوران ظهور اسلام
بعثت خاتم پيامبران حضرت محمد(صلي الله عليه و آله ) و ظهور مكتب حيات بخش اسلام در قرن هفتم ميلادي، دوران جديدي از حاكميت سياسي را در اين كشور پديد آورد.
پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله ) پس از تحمل سختي‌هاي فراوان در مكه، به مدينه مهاجرت نمود و با متحد ساختن قبايل متخاصم، اوّلين دولت اسلامي را تشكيل داد و نخستين حكومت فراگير اسلامي را بنيان نهاد.

تشكيل حكومت نبوي، شهر مدينه و عربستان را از اهميت فزاينده‌اي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - انفال: 35.


94


برخوردار ساخت. اين اهميت بي بديل تا زمان سه خليفه نخستين؛ ابوبكر، عمر و عثمان ادامه يافت. اما امام علي( عليه السلام ) كه پايتختِ خلافت اسلامي را به شهر كوفه انتقال دادند و در دوره امويان كه پايتخت كشورهاي اسلامي به شام و در دوره عباسيان كه پايتخت به بغداد منتقل شد، به تدريج از اهميت سياسي در عربستان كاسته شد و حكمرانان آن از سوي بني اميه و عباسيان منصوب مي‌شدند.
اگر چه دست نشاندگان امويان (تا 132 ه‍ . ق) و سپس برگزيدگان بني عباس بر عربستان حاكميت داشتند، ولي هماره اعتراض، مبارزه و حتي جنگ بر ضدّ اين دو خاندان در شهرهاي مختلف عربستان وجود داشته است. ( 1 )
در سال 251 ه‍ . ق يكي از سادات حسني به نام «اسماعيل بن يوسف» فرصت درگيري ميان مستعين و معتزّ عباسي را غنيمت شمرده، حجاز را تصرف كرد و پس از وي، برادرش «محمد بن يوسف» معروف به «اخضير» در حجاز حاكم گرديد. وي پس از حمله عباسيان به نجد رفت ولي پس از بيست سال دوباره بر حجاز تسلّط يافت.
در سال 254 ه‍ . ق دولت حجاز تحت نفوذ دولت «طولونيه» مصر قرار گرفت. «عباسيان» در سال 290 ه‍ .ق. بار ديگر حجاز را در اختيار گرفتند و تا سال 330 ه‍ . ق با ضعف بسيار بر آن نظارت داشتند. در آن سال، بار ديگر حاكمان مصر (اخشيديين) بر حجاز تسلط يافتند ولي اخضيرين با توسعه قدرت خود، دوباره بر حجاز حاكم شدند.

در سال 350 ه‍ . ق «قرامطه»، حاكمان مصر، به مدت نه سال سادات اخضري را كنار زده، خود بر آن تسلط يافتند، تا آن كه در سال 359 ه‍ . ق

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حماسه حسيني، قيام مردم مدينه بر ضدّ يزيد و بيعت با عبد الله بن حنظله، تصرف حجاز توسط عبد الله بن زبير در دوران امويان و قيام محمد بن عبد الله بن حسن بن علي مشهور به ذو نفس زكيه و برادرش ابراهيم و پس از مدت كوتاهي قيام حسين بن علي نواده امام حسن بر ضدّ عباسيان نمونه هايي از آن است.


94


حكومت «فاطميين» در مصر تشكيل گرديد. حاكميت فاطميين تا سال 463 و سپس حكومت «سلاجقه» تا سال 650 و پس از آنان، سلطه «مماليك» تا سال 923 بر حجاز ادامه يافت.
در بيشتر اين دوران، نوادگان امام علي و امام مجتبي+ با نام‌هاي بني موسي، بنو فليته در مكه و نوادگان امام حسين( عليه السلام ) در مدينه حكومت مي‌كردند كه اين دوران به دوران حكومت «شرفا» شهرت يافته است.
با تشكيل دولت عثماني و تسلط آن بر مصر در سال 923 ه‍ . ق حاكميت در منطقه حجاز و ديگر مناطق عربستان، تحت نفوذ آنان قرار گرفت و «بنوقتاده» كارگزاران آنان در منطقه حجاز حكومت يافتند؛ در آن دوران، حاكمان جده از سوي مصر انتخاب مي‌شدند و گاه بين آنان و حاكمان حجاز، اختلاف و درگيري پيش مي‌آمد. ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شاكر، شبه جزيره عرب، ص 126 - 100.


95


فهرست و جدول حاكمان حجاز از زمان بعثت بدين شرح است: ( 1 )

از (ه‍ . ق)

تا (ه‍ . ق)

دولت

كارگزاران

3

11

پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله )

11

40

خلفاي راشدين

40

132

امويان

132

251

عباسيان

251

254

اخضيريون

254

293

طولونيون

293

330

عباسيان

330

335

اخشيديون

335

350

اخضيريون

350

359

قرامطه

359

463

فاطميون

بنوموسي ـ بنوهاشم

463

567

سلجوقيان

بنوهاشم

567

650

ايوبيان

بنوهاشم ـ بنوقتاده

650

923

مماليك

بنوقتاده

923

1335

عثمانيان

بنوقتاده

1335

1342

استقلال

بنوقتاده

1342

تاكنون

آل سعود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان، ص 127.


96


ج. دوران آل سعود
بر اساس تسلط نظام قبيله‌اي در عربستان، حاكمان منطقه نجد و عسير نيز به صورت ملوك الطوايفي، شهرهاي مختلف نجد را اداره مي‌كردند؛ آنان، گاه تحت نفوذ حاكمان حجاز و گاه زير لواي اميران «صنعا» يعني كشور كنوني يمن بودند. به دليل عدم وجود حكومت يكپارچه در منطقه نجد، هر قبيله، شهر يا قريه‌اي كه توانايي مي‌يافت، بر ساكنان ديگر شهرها يورش برده، آنان را تحت نفوذ خود قرار مي‌داد.
در چنين اوضاع سياسي بود كه طلبه جواني به نام محمد بن عبدالوهاب پس از بازگشت از بصره و ايران، چون نتوانست در عُيينه بماند، به درعيّه رفت. در آن دوران حاكمِ درعيه «محمد بن سعود» بود. وي كه با درگذشت پدرش سعود در سال 1140 ه‍ . ق (1727م) حكمران شهر درعيه شده بود، به تشويق برادرش ثَنَيان و همسرش مُوضِه در سال 1157 ه‍ . ق برابر 1744 ميلادي با شيخ محمد بن عبدالوهاب، پيمان اتحاد منعقد كرد و دختر وي را به همسري خود برگزيد و به اشارت او، ارتشي مجذوب از اعراب باديه نشين تشكيل داد و دست اندازي و حمله به ديگر قبايلِ نجد را آغاز كرد.
خاندان آل سعود و مذهب «وهابيت» ( 1 ) به تدريج در سه مرحله، حكومت خود را از منطقه كوچك درعيه به همه عربستان گسترش دادند:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حكومت عربستان به دليل انتساب به سعود، پدر محمد اولين حاكم اين خاندان، حكومت «آل سعود» ناميده شد و اين مذهب به علت انتساب به عبدالوهاب پدر شيخ محمد بنيان گذار اين آيين «وهابيت» لقب گرفت در حالي كه عبدالوهاب مخالف سرسخت اين آيين بود. نسبت دادن يك طايفه يا انديشه مذهبي به پدر بنيان گذار آن در زبان عربي مرسوم است؛ تاريخ البلاد العربية السعودية، ج 1، ص 80.


97


دولت اوّل سعودي (1229 ـ 1139 ه‍ . ق)


1. محمد بن سعود (1139 ـ 1179ه‍ . ق)
در پي حملات محمد بن سعود، به اطراف، از سال 1160 ه‍ . ق 1747 م، دهام امير رياض و در سال 1178 ه‍ . ق 1765 م، عُرَيعر امير احساء و سپس حسن بن هبة الله امير نجران به درعيه حمله كردند ولي محمد بن سعود، دو حمله نخست را دفع و با سومين پيمان صلح منعقد نمود. اميران حُرَيمِلاء و ضَريِّه نيز گاه گاه در پاسخ به تهاجمات، به درعيّه، حمله مي‌بردند.
سرانجام محمد بن سعود در 1179 ه‍ .ق./ 1765 بعد از چهل سال حكمراني و جنگ، درگذشت و جاي خود را به پسرش عبدالعزيز سپرد.

2. عبدالعزيز بن محمد (1179 ـ 1218ه‍ . ق)
عبدالعزيز با پشتيباني محمد بن عبدالوهاب، كشور وسيعي پديد آورد؛ نخست در سال 1185 ه‍ . ق = 1773 ميلادي بر عشاير متحد نجد تاخت و آنان را در قريه حاير شكست داد. سپس سپاهيان امير رياض را در سال 1187ه‍ . ق = 1773 ميلادي تار و مار كرد و پس از مرگ دهام، شهر رياض را به تصرف آورد. ( 1 )
در سال 1190 ه‍ . ق/ 1776 شهر ثَرمَدَه و سال بعد سُدَير و وَشم را تسليم خود كرد و با امير عيينه و مشايخ نجد، پيمان آشتي منعقد كرد و بيشتر قبايل آن منطقه را به عقيده وهابيت در آورد. او اراضي خرج و تهامه و شهرهاي مجمعه و حرمه و بُرَيدَه را تصرف كرد و در جنگ با غالب بن مُساعد شريف مكه، به پيروزي رسيد. وي با حمله به جبل شَمَّر و حايل و قصيم، آن نواحي را نيز به تصرف درآورد.

اين فتوحات، موجي از ثروت و رفاه را با خود به ارمغان آورد. افزون بر مكه، وي مدينه و طايف را نيز فتح و برابر فتواي وهابيون، مشاهد متبركه و قبور ائمّه را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ قلب جزيرة العرب، ص 328، صقرالجزيرة، ج 1، ص 64.


98


ويران كرد و پس از تصرف حجاز، بحرين و چند امارت ساحلي خليج فارس را نيز تحت سلطه خود در آورد.
با تصرف منطقه عَسير، تهامه، حجاز، عُمان، احساء، قطيف، زياره و بحرين و وادي‌هاي اطراف، انگليسي‌ها خاندان سعودي را به رسميت شناختند و با سعوديان، رابطه دوستي برقرار كردند.
در اواخر امارت عبدالعزيز، در سال 1206 محمد بن عبدالوهاب در سن نود و يك سالگي ـ و به قول «ابن بِشر» مورخ نجدي در نود و هشت سالگي درگذشت.
عبدالعزيز نيز در سال 1218 ه‍ . ق 1803 م، در سن هشتاد و سه سالگي به دست مردي ناشناس كشته شد. ( 1 )

3. سعود بن عبدالعزيز «سعود كبير» (1218ـ1229ه‍ . ق)
سعود كه به سال 1203 ه‍ . ق = 1788 ميلادي به حكم ابن عبدالوهاب، به ولايت عهدي منصوب شده بود و در همه فتوحات سعودي حضور داشت، يازده سال بر عربستان سلطنت كرد.
با حملات پي در پي وهابيون، امراي عرب و شريف غالب، حاكم شكست خورده حجاز و ساير بزرگان با ارسال نامه هايي به «باب عالي» امپراتوري عثماني را متوجه خطر روزافزون قدرت وهابيون ساختند.
دربار اسلامبول، محمد علي پاشا حكمران مصر را مأمور سركوبي وهابيون كرد ولي قبل از رسيدن ارتش مصر به نجد، سعود در سن شصت و شش سالگي درگذشت. اگر چه پسرش ابراهيم به امارت رسيد ولي به دليل نزاع بين او و عمويش عبدالله بن عبدالعزيز بر سر جانشيني پدر، حكومت آل سعود ناتوان و ضعيف گرديد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صقر الجزيرة، ج 1، ص 54.


99


شكست و فروپاشي دولت آل سعود
محمد علي پاشا با اعزام ارتشي به فرماندهي پسرش طوسون پاشا در سال 1227 / 1812، مدينه و مكه را تصرف كرد و وهابيون را شكست داده، به جرم اهمال و سازش كاري با وهابيون، شريف غالب را معزول و زنداني كرد و برادرش سرور بن غالب را به مقام شريف مكّه منصوب نمود.
طوسون روانه نجد شد و تا قلعه رس در دويست و هفتاد كيلومتري شمال شرقي مدينه پيش رفت ولي بر اثر مقاومت شديد وهابيون و دادن تلفات بسيار به پيشنهاد وهابيون، ترك مخاصمه را پذيرفت و به قاهره بازگشت. محمد علي پاشا، طوسون را عزل كرد و پسر ديگرش ابراهيم پاشا را گسيل داشت. وي پايتخت آل سعود را با خاك يكسان كرد و بيشتر علماي وهابي و امراي سعودي در نبرد با او كشته شدند.

4. عبدالله بن سعود ( 1229- 1223ه‍ . ق)
عبدالله بن سعود كه با عزل برادر، خود به جاي او نشسته بود، اعدام شد. به دستور ابراهيم پاشا، اموال و املاك خاندان سعودي و آل شيخ، ضبط گرديد و برخي از امراي سعودي و فرزندان عبدالوهاب به قاهره تبعيد شدند ( 1 ) و بدين صورت سلطنت خاندان سعودي منقرض شد.

پيامدهاي لشكركشي به مصر
نفوذ فرهنگ غربي و باز شدن پاي اروپاييان به عربستان، استقرار ارتش انگليس در بحرين در سال بعد (1236 / 1820) و برخاستن موج پان عربيسم در ميان اعراب از پيامدهاي اين لشكركشي بود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صقر الجزيره، ج 1، ص 65.


100


سال‌هاي فترت (1234 ـ 1230ه‍ . ق)
ابراهيم پاشا حكمراني نجد را به اسماعيل پاشا واگذار كرد و او از سوي خود افسري به نام خالد پاشا را كه مردي خوشگذران، ستمكار و ضعيف بود، روانه نجد كرد. صحرانشينان نجدي با استفاده از ضعف خالد پاشا به جان هم افتاده، دوباره به غارتگري قبايل ديگر پرداختند.

دولت دوم آل سعود (1309 ـ 1235 ه‍ . ق)


5. مشاري بن سعود (1235 ـ 1235 ه‍ . ق)
مشاري بن سعود تلاش براي برپايي مجدد حكومت آل سعود را پي گرفت. ابتدا حاكم درعيه به نفع وي كنار رفت، ولي پس از چندي با جمع آوري سپاهي به او حمله نموده، وي را دستگير كرد.

6. تركي ابن عبدالله (1249 ـ 1240 ه‍ . ق)
در سال 1235 ه‍ . ق/ 1819م. تركي ( 1 ) پسر عبدالله بن سعود با تصرف رياض و عارض، ارتش مصر را از اين دو شهر بيرون راند و با همراه ساختن اعراب جبل شَمَّر و مطير، در سال 1240 ه‍ . ق دولت دوم خاندان آل سعود را بنيان نهاد.
در سال 1242 ه‍ . ق/ 1833م. فيصل بن تركي از مصر گريخته، به پدر پيوست و به ياري او احساء و قطيف را نيز گرفت و تركان عثماني را از وادي حنيفه بيرون راند. با انعقاد پيمان مشايخ قبايل شَمَّر و حايل با وي كار سعوديان رونق بيشتري گرفت. امّا پسر عموهاي تركي به فرماندهي مِشاري بر او تاختند و تركي را به قتل رساندند و مشاري در رياض به امارت نشست.

7. فيصل بن تركي (1254 ـ 1250 ه‍ . ق)

در سال 1249 ه‍ . ق/ 1887م. فيصل پسر تركي به كمك آل رشيد، رياض را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ از زمان تركي بن عبدالله بن محمد بن سعود، امارت سعودي از اولاد عبدالعزيز به اولاد برادرش عبدالله منتقل شد و تا امروز در همين نسل باقي است.


101


باز پس گرفت و مشاري را به قتل رسانده، خود به جاي او به تخت نشست.
با اطلاع يافتن محمد علي پاشا حاكم مصر از اين حوادث، خورشيد پاشا را به نجد اعزام كرد. وي رياض را تصرف و فيصل بن تركي را با جمعي از بستگانش دستگير و به قاهره تبعيد كرد.

8. خالد بن سعود (1257 ـ 1254ه‍ . ق)
محمد علي پاشا، در سال 1254 / 1838 م خالد بن سعود را به جاي فيصل منصوب كرد. وي تا سال 1257 ه‍ . ق حكومت كرد. امّا اعراب بر وي شوريدند، خالد سال‌ها در عربستان سرگردان بود تا اين كه به سال 1278 ه‍ . ق در جدّه درگذشت. ( 1 )

9. عبدالله بن ثنيان (1259 ـ 1257 ه‍ . ق)
پس از سقوط خالد، عموزاده وي عبدالله بن ثنيان به مدت دو سال حكومت كرد. اعلام استقلال حكومت مصر از دولت عثماني، فشار روس و انگليس محمد علي پاشا را ناچار ساخت ارتش خود را از جزيرة العرب فراخواند.

10. فيصل بن تركي؛ دوره دوم (1282 ـ 1259 ه‍ . ق)
پس از فراخواني لشكر مصر، فيصل بن تركي فرصت را غنيمت شمرده، از قاهره به نجد آمد و براي دومين بار تا سال 1282 ه‍ . ق در رياض به حكومت پرداخت و در سال 1282 ه‍ . ق درگذشت.

11. عبدالله بن فيصل؛ دوره اوّل (1288 ـ 1282ه‍ . ق)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بعضي سال وفات خالد بن سعود بن عبدالله را 1257 ه‍ .ق. و محل فوتش را مكّه نوشته‌اند. الأعلام زركلي، ج 3، ص 337


102


پس از فيصل، فرزندش عبدالله بر مسند قدرت نشست ولي با برادرش سعود بر سر جانشيني پدر كشمكش داشت. با همدستي قبيله عجمان و سعود، عبدالله به ابن رشيد و پاشا والي بغداد پناه برد و با كمك آنها به منطقه احساء حمله كرد.

12. سعود بن فيصل (1291 ـ 1288 ه‍ . ق)
با قدرت يافتن سعود، همچنان جنگ و درگيري ميان سعود و عبدالله ادامه يافت. در اين دوران، آل رشيد برخي از شهرهاي اطراف را تصرف كرد و شيخ كويت نيز دست اندازي هايي را به نجد آغاز كرد. ارتش عثماني نيز در سال 1288 ه‍ . ق به كمك كويتي ها، منطقه احساء و قطيف را تصرف كرده، آن را به بصره ضميمه نمود. سعود در سال 1291 ه‍ . ق درگذشت.

13. عبدالرحمن بن فيصل؛ دوره اوّل (1293 ـ 1291 ه‍ . ق)
پس از سعود، برادرش عبدالرحمن بن فيصل به حكومت رياض دست يافت ولي با مخالفت فرزندان برادرش سعود مواجه شد، از برادرش عبدالله بن فيصل كه در عتيبه اقامت داشت، تقاضاي كمك كرد. عبدالله با سپاهي گران به رياض آمد و با بيعت عبدالرحمن، عبدالله براي دومين بار قدرت را در دست گرفت.

14. عبدالله بن فيصل؛ دوره دوم (1307 ـ 1293 ه‍ . ق)
ملك عبدالله براي بسط قدرت خود، به قبايل منطقه مجمعه يورش برد ولي با حركت سپاهيان آل رشيد كه با آن قبايل پيمان دفاعي داشتند، ملك عبدالله به رياض بازگشت. ولي بار ديگر در سال 1301 ه‍ . ق به منطقه مجمعه حمله كرد ولي با مقابله سپاهيان ابن رشيد مواجه شده، ملك عبدالله به رياض گريخت و با آل رشيد به مصالحه پرداخت ولي فرزندان برادرش ملك سعود او را دستگير و زنداني كردند.


103


ابن رشيد به بهانه آزادسازي ملك عبدالله، رياض را تصرف و برادرش عبدالرحمن را اسير كرد و به حايل فرستاد و پس از مدتي، بر اساس تقاضاي اسيران، آن دو را به رياض بازگرداند. امير عبدالله پس از بازگشت به رياض، در سال 1307 ه‍ . ق در گذشت.

15. عبدالرحمن بن فيصل؛ دوره دوم (1309 ـ 1307 ه‍ . ق)
عبدالرحمن پس از بازگشت به رياض، با طرح قبلي با ياران خود به ديدار ابن سهبان امير رياض رفت و در حمله‌اي برق آسا، همراهان ابن سهبان را كشته، او را دستگير و زنداني ساخت. با بيعت مردم رياض با عبدالرحمن، وي براي بار دوم در رياض قدرت يافت.
ابن رشيد با اطلاع از تحولات، به مقابله برخاست و با تاكتيكي حساب شده، لشكريان عبدالرحمن را تار و مار ساخت و رياض را محاصره نمود. ( 1 ) عبدالرحمن با گريختن از رياض، نخست به يكي از قبايل عجمان پناه برد، سپس به بيابان‌هاي «الربع الخالي» رفته و پس از مدت كوتاهي، رهسپار قطيف و احساء شد و از آنجا به كويت رفت. شيخ كويت ابتدا اقامت او را نپذيرفت ولي بعد از چندي با موافقت مقامات عثماني، ده سال با عسرت بسيار در كويت اقامت يافت. عبدالرحمن در اين ايام، يك بار براي پس گرفتن رياض به عشاير قحطاني و آل رشيد حمله برد، ولي شكست خورد.
بدين سان دولت دوم سعودي نيز به دست خاندان آل رشيد منقرض گشت. ابن رشيد نيز به سال 1315 در حايل وفات نمود ولي حاكميت آل رشيد توسط جانشينان وي ادامه يافت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صلاح الدين المختار، تاريخ المملكة العربية السعوديه، ج 1، ص 373 - 385.


104


دولت سوم آل سعود (1319 ه‍ . ق تا كنون)


16. عبدالعزيز بن عبدالرحمن (1373 - 1319 ه‍ . ق)
عبدالعزير بن عبدالرحمن كه تجربه همراهي پدر در گريختن از رياض و مهاجرت به بيابان‌هاي الربع الخالي، احساء و زندگي مرارت بار كويت او را آزرده ساخته بود و چشم طمع شيخ كويت به نجد، تلاش روس‌ها به تسلط بر راه دريايي هند، كوشش آلماني‌ها براي اتصال راه آهن برلين به كويت، سعي انگليسي‌ها براي بسط نفوذ در عربستان را مي‌ديد، در بيست سالگي و علي رغم مخالفت پدر و امير كويت به همراه نوزده تن از خويشان و دوستان به سوي سرزمين نجد به راه افتاد و بيست نفر را با خود همراه كرد و با اين جمع چهل نفري به سوي رياض عزيمت كردند و در سال 1319 ه‍ . ق/ 1901، با بيست و نه تن از يارانش كه به شمشير و تپانچه مسلح بودند با اقدامي غافل گيرانه، به قلعه رياض كه «المُصمَك» نام داشت، حمله و عَجلان حاكم منصوب ابن رشيد و تعدادي از محافظان قلعه را كشته و آن را تصرف كردند.
بدين ترتيب شهر رياض روز چهارشنبه چهارم شوال 1319ه‍ . ق برابر با دوازدهم ژانويه 1902 م به تصرف عبدالعزيز بن عبدالرحمن در آمد و تمامي اموال، سلاح ها، اسبان و شتران ابن رشيد به دست اين اميرزاده سعودي افتاد.
با بيعت مردم رياض با عبدالعزيز براي بار سوم سلطنت آل سعود در رياض بر پا شد. عبدالعزيز ارتش عثماني و سپاه آل رشيد را در سال 1324 ه‍ . ق/ 1906 كه به مقابله آمده بودند، شكست داد و پس از غلبه بر آل رشيد بر سراسر نجد استيلا يافت و حمله اعراب كويتي را كه به تحريك شيخ مبارك الصباح و عثماني‌ها به جنگ وي آمده بودند، دفع كرد.

عبدالعزيز در سال 1330 ه‍ . ق/ 1912 از ميان جوانان تندخو و شجاع صحرا، سپاهي با انضباط، تعليم يافته و معتقد به وهابيت به نام «اخوان» كه امروز گارد ملي (حرس وطني) را ناميده مي‌شوند، تأسيس كرد و با تكيه بر آن، قدرت خود را


105


بسط داده، فتوحات بسياري نمود.
او در سال 1331 ه‍ . ق/ 1913 استان احساء، قطيف، هُفوف و سراسر منطقه شرقي عربستان را از تركان عثماني گرفت و به تدريج تا سال 1339 ه‍ . ق/ 1921 اراضي شمالي عربستان را نيز به تصرف خود درآورد.
انگلستان به منظور دست يابي به اهداف استعماري و بسط نفوذ خود در جهان اسلام، از يك سو عبدالعزيز را به عنوان حكمران مستقل نجد به رسميت شناخت و كمك مالي فراواني هم به او نمود ( 1 ) و از سوي ديگر به اميران مكه وعده تشكيل يك كشور پادشاهي بزرگ عربي را داد كه كشورهاي سوريه، عراق و فلسطين را در بر گيرد و همزمان طي اعلاميه مشهور «بالفور»، فلسطين را به يهوديان وعده نمود.
در اين دوران «تي. اي. لورنس» كه با آموختن فرهنگ و لهجه‌هاي مختلف زبان عربي و پوشيدن لباس عربي به لورنس عربستان شهرت يافته بود، به عنوان رايزن نظامي انگلستان براي رهبران عرب حجاز كار مي‌كرد. حجاز در آن زمان تحت سلطه عثماني بود و دولت عثماني به دليل اتحاد با آلمان، دشمن انگلستان محسوب مي‌شد. در عربستان، در اين دوران لورنس براي پيشبرد اقدامات نظامي انگلستان و منافع شخصي خود با بسياري از رهبران عرب، روابط نزديك برقرار كرده بود.
اكنون وقت آن بود كه انگلستان، دولت رياض و حجاز را به جان هم بيندازد؛ لذا به عبدالعزيز پيشنهاد كرد كه شريف حسين امير مكه را از حجاز بيرون راند، شريف حسين نيز با غرور و نخوتي كه داشت، از حج گزاردن مردم نجد جلوگيري كرد و بدين سان روابط رياض و حجاز به تيرگي گراييد.

هاشميان حجاز با وعده بريتانيا در مورد حكومت بر منطقه هلال خصيب، از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ براي اطلاعات بيشتر ن. ك. : نجده فتحي صفوه، الجزيرة العربيه في الوثائق البريطانيه.


106


خطر آل سعود غافل شده بودند و عبدالعزيز پس از گرفتن فتوا از شوراي علماي وهّابي مبني بر محكوميت شريف حسين و شايستگي عبدالعزيز براي اداره امور حرمين در سال 1341 ه‍ . ق/ 1923 م مقدّمات لازم براي تهاجم را تهيه و در سال 1342 ه‍ . ق/ 1924 م با لشكري بزرگ به حجاز حمله نمود و بعد از كشتارهاي طائف و مدينه، ملك حسين، شريفِ مكّه را كه به نفع فرزندش علي كناره گيري كرده بود، شكست داد و شهر مقدس مكّه و مدينه و ساير بلاد حجاز را تصرف كرد.
با توطئه تازه انگليسي‌ها براي ايجاد و توسعه منازعات خونين ميان اعراب، يگان هايي از ارتش اردن به حجاز فرستاده شد كه بر منطقه معان ـ عقبه دست انداخت. در نوامبر 1925 م بريتانيا انعقاد پيماني با اردن را به آل سعود تحميل كرد كه بر اساس آن، بايد رياض از دشتي كه نجد و سوريه را به هم وصل مي‌كرد، چشم پوشيده و آن را به اردن واگذار مي نمود.
انگلستان در برابر كسب حق داوري در باره اختلافات مرزي نجد و عراق كمك مالي خود را به فرمانرواي تازه حجاز، شريف علي قطع نمود.
سعوديان در سال 1926 م امير حسن را از عسير بيرون راندند و با جانشين او پيمان بستند اما پس از چهار سال منطقه عسير را به حكومت خود ملحق كردند.
پس از اين تصرفات، نخست عبدالعزيز ابن سعود خود را «پادشاه حجاز و نجد» ناميد ولي در تاريخ هفدهم جُمادي الاولي سال 1351/ 1939 به موجب فرماني اساساً نام كشور را به خاندان سعودي منتسب كرد و كشور را «المملكة العربية السعوديه» نام نهاد و پايتخت آن را شهر رياض قرار داد.

بعد از فتح حجاز، وي به فكر رهبري جهان اسلام و تشكيل وحدت اسلامي و وحدت عربي افتاد. بعد از جنگ‌هاي سختي كه در سال 1353 ه‍ . ق با حسن ادريسي فرمانرواي تهامه و امام يحيي حاكم يمن كرد، آن دو نيز عملاً مطيع ابن


107


سعود شدند. ( 1 )
كشف نفت، سرآغاز فصلي نوين: پيدا شدن نفت در منطقه شرقي عربستان كه امتياز استخراج آن را به كمپاني آمريكايي استاندارداويل و سپس شركت «آرامكو» واگذار كرد، فصل نويني را رقم زد.
از سال 1358 ه‍ . ق/ 1939 صدور نفت سعودي به كشورهاي غربي آغاز شد و درآمد آن موجب آباداني عربستان و ثروت بي كران سعوديان گرديد.
ابن سعود با تكيه بر مذهب وهابيت و بر اساس آداب قبيله اي، به وسيله رؤساي قبايل صحراگرد، آنها را در اختيار گرفت و با ازدواج با دختر سران قبايل، با آنان پيوند سببي ايجاد نمود و تعداد سي پسر و بسياري دختر از زنان گوناگون باقي گذاشت و از اين طريق حاكميت خود بر عربستان را تضمين نمود. در شانزدهم محرم 1353 برابر 11 مه 1933 عبدالعزيز با تصويب شوراي علماي وهابي، پسرش سعود سوم را به عنوان وليعهد اوّل و پسر ديگرش فيصل را به عنوان وليعهد دوم و وزير امور خارجه تعيين كرد. گفتني است طبق وصيت ملك عبدالعزيز، پسرانش به ترتيب سن، به پادشاهي مي‌رسند.
ملك عبدالعزيز در سال 1373 ه‍ . ق برابر نهم نوامبر 1953م. پس از 54 سال حكومت بر عربستان، در شهر طائف درگذشت.
17. ملك سعود بن عبدالعزيز (1384 - 1373 ه‍ . ق)
پس از درگذشت عبدالعزيز، فرزند بزرگش ملك سعود سوم به سلطنت رسيد؛ وي گر چه برادرش فيصل را به عنوان وليعهد اوّل منصوب نمود، ولي با او در چگونگي فرمانروايي اختلاف و رقابت داشت.

وي در بحران مالي سال 1958 ميلادي = 1378 ه‍ . ق به ناچار قوه مجريه را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ براي تفصيل بيشتر ن. ك. : ملوك العرب ريحاني، ج 1، ص 76 - 392 و صقر الجزيره، ج 3، ص 453.


108


به فيصل سپرد، اما چندي بعد او را عزل كرد. ولي در سال 1962 و 1963 م بار ديگر فيصل عهده دار قوه مجريه گرديد.
ملك سعود مدت يازده سال قدرت را در دست داشت، تا آن كه امير فيصل به هنگام سفر وي به خارج براي معالجه، با جلب نظر مجلس الاسرة المالكه (شوراي سلطنتي خاندان سعودي)، در سال 1384 ه‍ . ق/ 1964 م. برادرش را از سلطنت خلع نمود و خود زمام امور را به دست گرفت.

18. ملك فيصل بن عبدالعزيز (1395 - 1384 ه‍ .ق.)
ملك فيصل سمت نخستوزيري و وزارت خارجه را خود بر عهده گرفت و برادرش خالد را وليعهد اوّل و نايب نخست وزير و برادر ديگرش فهد را وليعهد دوم تعيين كرد و به دليل دورانديشي و حوصله وي و رشد قيمت نفت، عربستان رو به رشد اقتصادي و برقراري روابط دوستانه با همه دولت‌ها نهاد.
اعزام سربازان سعودي براي مدد رسانيدن به اردن در جنگ اعراب و اسرائيل، در سال 1967 م، شركت در تحريم نفتي اعراب بر ضدّ حاميان اسرائيل و تكرار اين تحريم در جنگ‌هاي سال 1973 م از اقدامات او بود. ملك فيصل در سال 1975 ميلادي به طرز مشكوكي به دست يكي از برادرزادگانش كشته شد.

19. ملك خالد بن عبدالعزيز (1402 - 1395 ه‍ . ق)
پس از كشته شدن ملك فيصل، برادرش خالد به پادشاهي رسيد. ولي به دليل بيماري و ضعف، بيشتر كارها را به وليعهد خود امير فهد واگذار نمود. او پس از هفت سال، بدون اقدام مهمي به سال 1402 ه‍ . ق در گذشت.

20. ملك فهد بن عبدالعزيز (1426 - 1402 ه‍ . ق)


109


با مرگ خالد، برادرش فهد پادشاه عربستان شد. وي رياست هيأت دولت و پست نخستوزيري را خود عهده دار گرديد و برادرش امير عبدالله را وليعهد اوّل و برادر ديگرش امير سلطان را وليعهد دوم و وزير دفاع و هواپيمايي و برادرزاده اش سعود بن فيصل را به پست وزارت خارجه تعيين نمود.
ملك فهد، عنوان «جلالة الملك» را از ابتداي نام خود حذف كرد و به جاي آن لقب «خادم الحرمين الشريفين» را برگزيد. مسجدالحرام و مسجد نبوي را توسعه بخشيد و براي ترويج آيين وهابيت كوشش بسيار نمود و روابط و مناسبات سياسي، اقتصادي با جهان غرب را صميميت بيشتري بخشيد. او در تشكيل شوراي همكاري خليج فارس و تأسيس اتحاد نظامي «درع الجزيره = سپر جزيره» پيشگام و در تقويت اتحاديه عرب تلاش بسيار نمود. وي در سال 2005 ميلادي دار فاني را وداع نمود.

21. ملك عبدالله بن عبدالعزيز (تا كنون - 1426 ه‍ . ق)
پس از سكته مغزي ملك فهد در سال 1995 م، امير عبدالله عملا زمام امور را به دست گرفت، وي پس از مرگ ملك فهد در سال 2005 ميلادي به طور رسمي پادشاه كشور شد. وي برادرش امير سلطان را با حفظ سمت پيشين، به وليعهدي منصوب نمود.


110


نژادنامه خاندان سعودي


اينك نژادنامه آل سعود و فهرست كامل دولت‌هاي سه گانه سعودي با سنوات و مدت حكومت هر يك تقديم مي‌شود:

شماره 1 تا 4 حاكمان دولت اول سعودي
شماره 5 تا 15 حاكمان دولت دوم سعودي
شماره 16 تا 21 حاكمان دولت سوم سعودي


111


حاكمان دوره اول آل سعود
1. محمد بن سعود: 1139 الي 1179 ق. به مدت40 سال
2. عبدالعزيز بن محمد: 1179 الي 1218 ق. به مدت 39 سال
3. سعود بن عبدالعزيز: 1218 الي 1229 ق. به مدت 11 سال
4. عبدالله بن سعود: 1229 الي 1223 ق. به مدت 5 سال

حاكمان دوره دوم آل سعود
5. مشاري بن سعود: 1235 الي 1235ق. به مدت كمتر از يك سال
6. تركي بن عبدالله: 1240 الي 1249ق. به مدت 10 سال
7. فيصل بن تركي (دوره اول): 1250 الي 1254ق. به مدت 4سال
8. خالد بن سعود: 1254 الي 1257ق. به مدت 3 سال
9. عبد الله بن ثنيان: 1257 الي 1259ق. به مدت 2 سال
10. فيصل بن تركي (دوره دوم): 1259 الي 1282ق. به مدت 23 سال
11. عبدالله بن فيصل (دوره اول): 1282 الي 1288ق. به مدت 6 سال
12. سعود بن فيصل: 1288 الي 1291ق. به مدت 3 سال
13. عبدالرحمن بن فيصل (دوره اول): 1291 الي 1293ق. به مدت 2 سال
14. عبدالله بن فيصل(دوره دوم): 1293 الي 1307ق. به مدت 14 سال
15. عبدالرحمن بن فيصل(دوره دوم)13071309ق.2 سال

حاكمان دوره سوم آل سعود
16. ملك عبدالعزيز بن عبدالرحمن: 1319 الي 1373 ق. به مدت 54 سال
17. ملك سعود بن عبدالعزيز: 1373 الي 1384ق. به مدت 11 سال
18. ملك فيصل بن عبدالعزيز: 1384 الي 1395ق. به مدت 11 سال
19. ملك خالد بن عبدالعزيز: 1395 الي 1402 ق. به مدت 7 سال
20. ملك فهد بن عبدالعزيز: 1402 الي 1426ق. به مدت 24 سال
21. ملك عبدالله بن عبدالعزيز: 1426ق. تا كنون


112



| شناسه مطلب: 77792