بخش 3
نیایشی بر گرفته از دعای عرفه امام حسین علیه السلام
|
|
صداي نالهام را بشنوي و جايم را ببيني؟1
چگونه شرارههاي كوه پيكر آتش مرا بربايد و حال آنكه ضعف و ناتوانيم را تو ميداني؟2
چگونه بين طبقات آتش جهنم دست و پا زنم و حال آنكه صداقتم را در اينكه دوستت دارم ميداني؟3
چگونه خازنان جهنم را مأمور شكنجهام كني در حالي كه نداي يارب يا رب گفتنم را ميشنوي؟4
چگونه كسي را كه اميد به فضل تو در آزاديش از حبس جهنم دارد بياعتنا رهايش كني؟5
هيهات،(6)
حاشا به كرمت.
حاشا به فضلت.
حاشا به انعامت.
حاشا به اكرامت.
حاشا به بنده نوازيت.
حاشا به ذره پروريت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ام كَيْفَ يُحْرِقُهُ لَهيبُها وَاَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَتَري مَكانَه.
2. ام كَيْفَ يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ زَفيرُها وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ.
3. ام كَيْفَ يَتَقَلْقَلُ بَيْنَ اَطْباقِها وَاَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ.
4. ام كَيْفَ تَزْجُرُهُ زَبانِيَتُها وَهُوَ يُناديكَ يا رَبَّهُ.
5. ام كَيْفَ يَرْجُو فَضْلَكَ في عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُكُهُ فيها.
6. هَيْهاتَ ما ذلِكَ الظَّنُ بِكَ وَلاَ الْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِكَ.
|
|
خداي من تو اينگونه نيستي،
از تو اين موارد را سراغ ندارم،
از فضل و عفوت انتظار ديگري دارم.
تو با موحدان به نيكي عمل ميكني.(1)
تو با ملتمسان به احسان مينگري.
تو زشتكاران معترف را به آغوش ميپذيري.
تو يا رب گويان را پاسخ ميدهي.
تو نالهكنان عاشق را به آتش نميبري.
تو بندهنوازي را به ما ياد دادهاي.
تو حمايت از ضعفا را سفارش كردهاي.
تو عفو و اغماض به بن بست رسيدگان را ياد كردهاي.
تو دستگيري از سرخوردگان را تأكيد داشتهاي.
خداي غفور
جهنم حكمت و مصلحت توست.
جهنم در چرخه خلقت ضرورتي محتوم و تقديري حكيمانه است.(2)
جهنم جزاي حريم شكنان بيپروائي است كه با تو اعلام جنگ كردهاند.
جهنم جاي معاندان و كفار و زشتسيرتان از بندگان توست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَلا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدينَ مِنْ بِرِّكَ وَاِحْسانِكَ.
2. فَبِالْيَقينِ اَقْطَعُ لَوْ لا ما حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذيبِ جاحِديكَ.
|
|
اگر اين حكمت و مصلحت نبود، رأفت و مهرت جهنم را سرد و سلامت ميكرد.(1)
اگر اين ضرورت حكيمانه در خلقت دوزخ نميبود هيچ كس را در آتش نميبردي.(2)
اين ضرورت است كه قسم خوردهاي كافران را به جهنم بري.(3)
ظالمان را بسوزاني.
يزيديان را به قهر و سخط و خشمت بگيري.
ولي اي صاحب انعام و عطاء و جوايز نيكو.
مؤمن مثل فاسق است؟4
پليد مثل نادم است؟
جاهل مثل عامد است؟
هرگز!!!
خداي رؤوف
امشب آمدهام.
نادم آمدهام.
با شكسته دلي زبان به عذر تقصير گشودهام.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. لَجَعَلْتَ النّارَ كُلَّها بَرْداً وَسَلاماً.
2. وَما كانَت لاَِحَد فيها مَقَرّاً وَلا مُقاماً.
3. لكِنَّكَ تَقَدَّسَتْ اَسْماؤُكَ اَقْسَمْتَ اَنْ تَمْلاَها مِنَ الْكافِرينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ اَجْمَعينَ.
4. اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ.
|
|
با پشيماني اعتراف به زشتيهايم ميكنم.
با خجالت از گذشته سياه شرمندهام.
به قدرتت، به حكمتت، به فرمان نافذت.
امشب همه گناهانم ببخش.(1)
از جرم و گناهم اغماض كن.(2)
همه زشتيهايم بپوشان.(3)
همه بديهايي را كه ريشه در جهالتم داشته بر من بگذر.(4)
همه فجايع اعمالم را كه فرشتگانت نوشتهاند بر من عفو كن.(5)
هر چه دارم تو گواهي.(6)
هرچه كردهام تو ناظري.(7)
هر چه در خفا سر زده تو شاهدي.(8)
هر چه همه نميدانند تو عالمي.
خداي مهربانم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اَنْ تَهَبَ لي في هذِهِ اللَّيْلَةِ.
2. وَفي هذِهِ السّاعَةِ كُلَّ جُرْم اَجْرَمْتُهُ.
3. وَكُلَّ قَبِيح اَسْرَرْتُهُ.
4. وَكُلَّ جَهْل عَمِلْتُهُ، كَتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَيْتُهُ.
5. وَكُلَّ سَيِّئَة اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْكِرامَ الْكاتِبينَ.
6. وَجَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَيَّ مَعَ جَوارِحي.
7. وَكُنْتَ اَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيَّ مِنْ وَرائِهِمْ.
8. وَالشّاهِدَ لِما خَفِيَ عَنْهُمْ.
|
|
به اعظم اسماء و صفاتت، به ذات پاكت قسم از تو ميخواهم شب و روزم را به ذكرت پر كن.(1)
عمرم به يادت آباد كن.(2)
مرا به خدمت هميشهات به كار گير.(3)
اعمالم در ظرف عمرم قبول كن.(4)
زبان و دلم را، قول و فعلم را يكي كن.
روزگارم را فقط به خدمت خودت مستدام دار.(5)
همه اندامم را به طاعتت نيرو بخش.(6)
ارادهام را بر تصميمات الهي شدنم محكم كن.(7)
تلاش پيوسته و مداوم بر ترس و خشيتت به من عنايت كن.(8)
سيمم را علي الدوام به خودت وصل كن.(9)
كمكم كن در ميدان بندگي بر همگان سبقت گيرم،(10)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتي مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ.
2. بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً.
3. وَبِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً.
4. وَاَعْمالي عِنْدَكَ مَقْبُولَةً.
5. وَحالي في خِدْمَتِكَ سَرْمَداً.
6. قَوِّ عَلي خِدْمَتِكَ جَوارِحي.
7. وَاشْدُدْ عَلَي الْعَزيمَةِ جَوانِحي.
8. وَهَبْ لِيَ الْجِدَّ في خَشْيَتِكَ.
9. وَالدَّوامَ فِي الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ.
10. حَتّي اَسْرَحَ اِلَيْكَ في مَيادينِ السّابِقينَ.
|
|
در خيل خوبان در اشتياق به وصال قربت سرعت گيرم.(1)
مثل مخلصين بيغش، به تو نزديك شوم.
مثل اهل يقين از تو بترسم.(2)
همراه مؤمنين در جوارت گرد آيم.(3)
خداي محبوبم
هر كس مرا به زشتي بخواهد، به خودش برگردان.(4)
هر كس نقشه و مكري سر راه بندگيم بيارد، با مكرت بگيرش.(5)
از بهترين بندگانت قرارم ده.(6)
مرا در منزلت و شأن، به خودت تقرب ده.(7)
به نزديكي و وصال به سويت، مرا خصوصي كن.(8)
به مجد و كرمت لطف خاصت را شامل حالم كن.(9)
زبانم را به ياد خودت گويا كن.(10)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَاُسْرِعَ اِلَيْكَ فِي الْبارِزينَ.
2. وَاَخافَكَ مَخافَةَ الْمُوقِنينَ.
3. وَاَجْتَمِعَ في جِوارِكَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ.
4. اَللّهُمَّ وَمَنْ اَرادَني بِسُوء فَاَرِدْهُ.
5. وَمَنْ كادَني فَكِدْهُ.
6. وَاجْعَلْني مِنْ اَحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً عِنْدَكَ.
7. وَاَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ.
8. وَاَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ.
9. وَاعْطِفْ عَلَيَّ بِمَجْدِكَ.
10. وَاجْعَلْ لِساني بِذِكْرِكَ لَهِجَاً.
|
|
قلبم از محبتت مالامال كن.(1)
دعايم به حسن اجابت قرين كن.(2)
لغزشها و خطاهايم بگذر و بيامرز.(3)
رب ودود
رو به سوي تو كردهام.(4)
دست به سويت دراز كردهام.(5)
دعايم بيپاسخ مگذار.(6)
اميدم از فضل و كرمت نااميد مكن.(7)
مرا به آرزوهايم برسان.(8)
از شر دشمنانت مرا كفايت كن.(9)
خداي رحمن
ذرهپروري كن.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَقَلْبي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً.
2. وَمُنَّ عَلَيَّ بِحُسْنِ اِجابَتِكَ.
3. وَاَقِلْني عَثْرَتي وَاغْفِرْ زَلَّتي.
4. فَاِلَيْكَ يا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهي.
5. وَاِلَيْكَ يا رَبِّ مَدَدْتُ يَدي.
6. فَبِعِزَّتِكَ اسْتَجِبْ لي دُعائي.
7. وَلا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجائي.
8. وَبَلِّغْني مُنايَ.
9. وَاكْفِني شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدائي.
|
|
بنده نوازي كن.
بندهاي كه سرمايهاش اعمالش نيست، فقط سرمايهاش اميد به توست.(1)
ساز و برگش گريه اوست.(2)
در حضور تو التماسش افتخار اوست.
عزيزي كه باران نعمتهايت بر من باراندي،(3)
موج عقوبت از من دور كردي،(4)
با من آنگونه باش كه تو اهل آني.(5)
نه آنگونه كه من سزاوار آنم.
درودت را به محمد و آل بفرست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اِرْحَم مَنْ رَأسُ ماله الرَّجاءُ.
2. وَسِلاحُهُ الْبُكاءُ.
3. يا سابِـغَ النِّعَمِ.
4. يا دافِعَ النِّقَم.
5. وَافْعَلْ بي ما اَنْتَ اَهْلُهُ.
|
|
نيايشي بر گرفته از دعاي عرفه امام حسين عليه السلام
خداي من
به شهود جمال و جلالت مشتاقم.
به ربوبيت تو معترفم.
به بازگشتم به سوي تو محتاجم.
به معرفتي به بلنداي انعام و اكرامت نيازمندم.
به رنگ رنگِ نعمتهايت كه فراتر از عدد و رقم است شكرگزارم.
به آنچه كه برايم آفريدي، از آنها كه ميدانم و نميدانم سپاسگزارم.
سفره نعمتهايت را قبل از آنكه لباس وجود به تنم كني پهن كردي.(1)
احسانت شامل حالم شد در نشئه طبيعت بساط زندگيم را گشودي.
چشم به دنيا گشودم چراغ هدايتت را در صدر نعمتهايت قرار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اِبْتَدَاْتَني بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ اَنْ اَكُونَ شَيْئاً مَذْكُوراً.
|
|
دادي.(1)
مرا به صنعت زيباي خلقتم و وفور نعمتها، مورد محبت قرار دادي.(2)
آنگونه كه مصلحتم بود در دوران جنين مرا صورت و سيرت دادي.(3)
خلقتم را كامل و زيبا آفريدي.(4)
رفع نياز قبل از درك نيازم كردي.
در آغاز خلقتم غذاي كاملي از شير مادر عنايتم كردي.(5)
قلب مادرم را براي پرستاريم پر از مهر و عاطفه كردي.(6)
مرا از موج آزار جن و شيطان در امان گرفتي.(7)
كودك بودم، زبانم گشودي.(8)
قواي جسم و جانم را قوت دادي، به كمال رساندي.(9)
امواج معرفت فطري را به قلبم الهام كردي.(10)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. لكِنَّكَ اَخْرَجْتَني لِلَّذي سَبَقَ لي مِنَ الْهُدَي الَّذي لَهُ يَسَّرْتَني، وَفيهِ اَنْشَأْتَني.
2. وَمِنْ قَبْلِ ذلِكَ رَؤُفْتَ بيبِجَميلِ صُنْعِكَ.
3. ثُمَّ اَخْرَجْتَني لِلَّذيسَبَقَ لي مِنَ الْهُدي.
4. اِلَي الدُّنْيا تآمّاً سَوِيّاً.
5. وَرَزَقْتَني مِنَ الْغِذآءِ لَبَناً مَرِيّاً.
6. وَعَطَفْتَ عَلَيَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ.
7. وَكَلأْتَني مِنْ طَوارِقِ الْجآنِّ.
8. اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْكَلامِ.
9. حَتّي إذَا اكْتَمَلَتْ فِطْرَتي.
10. اَوْجَبْتَ عَلَيَّ حُجَتَّكَ بِاَنْ اَلْهَمْتَني مَعْرِفَتَكَ.
|
|
بذر ارزشهاي فطري را در سرزمين جانم كشت كردي.
با عجايب خلقتت چشمم را به تعجب و شگفتي گشودي.(1)
با وسعت حكمتهايت در پهنه هستي مدهوشم فرمودي.
پهنة گسترده خلقت آسمان و زمين و موجودات عالم را نشانم دادي.
با قدرت و توانايي عقلم، ذكر و شكر نعمتهايت را متوجهم كردي.
و با بصيرت به مقام عاليت، طاعت و عبادتت را بر من واجب كردي.
قدرت فهم دعوت رسولانت را به من عنايت كردي.(2)
راه تحصيل رضايت را برايم ساده و هموار كردي.
در نزول اين همه نعمت و لطف، بر من منت گذاشتي.(3)
جهالتهايم مانع از نزول بيكران تا بيكران از نعمتهايت نشد.(4)
با وجود جسارتِ گناهم راه تقرب را به رويم نبستي.(5)
هر بار تو را خواندم، اجابتم كردي.(6)
هرگاه كه مطيع تو شدم، پاداشي كامل به من دادي.(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَرَوَّعْتَني بِعَجائِبِ حِكْمَتِكَ.
2. وَفَهَّمْتَني ما جآءَتْ بِهِ رُسُلُكَ.
3. وَمَنَنْتَ عَلَيَّ في جَميعِ ذلِكَ بِعَونِكَ وَلُطْفِكَ.
4. وَصَرَفْتَ عَنّي كُلَّ النِّقَمِ لَمْ يَمْنَعْكَ جَهْلي.
5. وَجُرْأَتي عَلَيْكَ، اَنْ دَلَلْتَني اِلي ما يُقَرِّبُني اِلَيْكَ.
6. فَاِنْ دَعَوْتُكَ اَجَبْتَني.
7. وَاِنْ اَطَعْتُكَ شَكَرْتَني.
|
|
هر بار كه شكر نعمتهايت كردم، بر نعمتم افزودي.(1)
احسان و انعامت را بر من تمام كردي.(2)
چگونه نعمتهايت را بتوان بشماره آورد؟3
اين همه نعمتهاي گسترده و بيكرانت را چگونه توانم به عدد آورم؟
كدامين عطا و بخششت را بتوانم شكرگزاري كنم.(4)
همگان از شمارش نعمتهايت عاجزند.(5)
ضررها و زيانهايي را كه از من بر گرداندي بيشتر از نعمتهايي است كه به من دادي.(6)
ضررهايي را كه از من دفع كردهاي جاهلم و الا خود را بيشتر بدهكار ميدانستم.
از كثرت تير بلاها كه از من برگرداندي جاهلم و الا خود را بيشتر مديون ميدانستم.
جلوههاي لطفت را در حفظ و حراستم چگونه بوده جاهلم و الا به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. كُلُّ ذلِكَ اِكْمالٌ لأَنْعُمِكَ عَلَيَّ .
2. وَاِحْسانِكَ اِلَيَّ.
3. فَأَيَُّ نِعَمِكَ يا اِلهي اُحْصي عَدَداً وَذِكْراً.
4. ام اَيُّ عَطاياكَ أَقُومُ بِها شُكْراً.
5. وَهِيَ يا رَبِّ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ يُحْصِيَهَا الْعآدّوُنَ.
6. اَللَّهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرَّآءِ، أَكْثَرُ مِمَّا ظَهَرَ لي مِنَ الْعافِيَةِ وَالسَّرَّآءِ.
|
|
خاك بوسيت ميافتادم.
غرق درياي بيكران نعمتهايت احساس حيران و سرگرداني ميكنم.
در بستر گستردة زمانه هر چه تلاش و جد وجهد كنم تا شكر يك نعمتت را بجا آورم عاجزم.(1)
اگر امر كني كره زمين را با پلك چشمم جارو كنم، از شكر يك نعمتت ناتوانم.
اگر به سجده بيفتم و تا آخر عمر به همان سجده اكتفا كنم، از شكر يك نعمتت قاصرم.
من كجا و شكر نعمت عقلم كجا؟
من كجا و شكر نعمت چشمم كجا؟
من كجا و شكر نعمت نطقم كجا؟
من كجا و شكر نعمت فكرم كجا؟
من كجا و شكر نعمت قلبم كجا؟
من كجا و شكر نعمت هوشم كجا؟
من كجا و شكر نعمت شعورم كجا؟
من كجا و شكر نعمت هدايتم كجا؟
من كجا و شكر نعمت ولايتم كجا؟
من كجا و شكر نعمت مخاطب ربّم كجا؟
من كجا و شكر نعمت بصيرتم كجا؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اَنْ أُؤَدِّيَ شُكْرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِكَ.
|
|
من كجا و شكر نعمت جزاي بهشتم كجا؟
من كجا و شكر نعمت اشرف مخلوقاتم كجا؟
من كجا و شكر نعمت سلولهاي حسي و حركتيم كجا؟
من كجا و شكر نعمت دستگاه پمپاژ قلبم كجا؟
من كجا و شكر نعمت سوخت و ساز بدنم كجا؟
من كجا و شكر نعمت دستگاه توالد و تناسلم كجا؟
من كجا و شكر نعمت گردش خونم كجا؟
من كجا و شكر نعمت تصفيه خونم كجا؟
من كجا و شكر نعمت دفع بدنم كجا؟
كوچكتر از آنم كه بتوانم نعمتهايت را شماره كنم.
كوچكتر از آنم كه بتوانم عطا و بخششهايت را شكر كنم.
كوچكتر از آنم كه بتوانم دريابم به من چه دادهاي.
كوچكتر از آنم كه دريابم چه نعمتهايي در اختيارم نهادهاي.
چقدر مهرباني، چقدر رؤوفي، چقدر متعالي و عزيزي.
چقدر پاكي، چقدر منزهي، چقدر لايق حمد و ثنايي، چقدر در كبريايي فوق تصوري.
مرا به بندگي قبول كردي، ممنونتم.
مرا مخاطب تكليف و طاعتت قرار دادي، ممنونتم.
مرا نعمت عقل و فهم و ادراك دادي، ممنونتم.
مرا از صف همه مخلوقت ممتاز كردي، ممنونتم.
مرا مخاطب تكليف و مزين به عقلم كردي، ممنونتم.
|
|
مرا به پاداش خير و جزاي بهشت وعده دادي، ممنونتم.
مرا از سوار بر موج هوس پرهيز دادي، ممنونتم.
مرا به جوار قربت توان مأوا دادي، ممنونتم.
مرا به مصاحبت با فرشتگانت قدرت دادي، ممنونتم.
خداي عزيز
همين كه بتوانم نعمتهايت را بشمارم و شكر كنم، شكر ديگري را ميطلبد.
همين كه پرده غفلت را برايم كنار زدي تا نعمتت را ببينم و سپاست گويم، شكر جديدي ميطلبد.(1)
خداي عزيز
چراغ خشيتت را آنگونه در دلم بيفروز كه گويا ميبينمت.(2)
ترست را در دلم آنچنان وارد كن كه گويا چشمم هيبتت را خاضعانه مينگرد.
دلي كه از تو خشيت پيدا كند، بيمار نيست.
دلي كه از تو بترسد، از وساوس شيطاني رهيده است.
دلي كه از تو بترسد، شيطان در او راه ندارد.
دلي كه از تو شرم كند، همه اعضا و جوارح بدنش از تو حيا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. عَلَيَّ بِهِ شُكْرُكَ اَبَداً جَديداً.
2. اَللَّهُمَّ اجْعَلْني اَخْشاكَ كَانّي اَراكَ.
|
|
ميكنند.
دلي كه از تو حيا نكند، چشمش از ديدنت عاجز است.
كسي كه از تو نترسد، حجاب غفلت چشم دلش را كور كرده
است.
عزيز دلم
دلي ميخواهم كه ظرف خوف تو باشد.
يقيني ميخواهم كه ببيند كه تو ميبيني.
شهودي ميخواهم كه ببيند تو مراقبي.
دلي كه از تو ترسيد، از غير تو نميترسد.
اگر از تو ترسيد، همه كس از او حساب ميبرند و ميترسند.
به تقوي و خدا محوري كمكم كن.(1)
به فاصله گرفتن از گناه و زشتي كمكم كن.
به پياده شدنم از موج هوس كمكم كن.
به حفظ حريم حضرتت كه خوبان پاس داشتهاند كمكم كن.
به بريدن از لجام گسيختگي كه شيطان امرم ميكند كمكم
كن.
با گناه و نافرمانيت مُهر شقاوت به پيشانيم مزن.(2)
با زشتيام مرا از در خانهات مران.
در قضاي محتومت خير برايم رقم زن.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَاَسْعِدْني بِتَقويكَ.
2. وَلا تُشْقِني بِمَعْصِيَتِكَ.
3. وَخِرْلي في قَضآئِكَ.
|
|
از قضاي شر كه مرا به چالشهاي سخت ميكشند، پناهم ده.
از قضاي تلخي كه آخرتم را تهديد كند، نجاتم ده.
تقديرهايت را بر من مبارك كن.(1)
از تقديرهاي مجازاتي و استدراجي و انتقامي به تو پناه ميبرم.
دستم را از ارتكاب گناهاني كه تقدير شر درست ميكنند، كوتاه كن.
با فضل و كرمت بين من و زشتيهايي كه تقدير سوء برايم ميسازند، حايل و مانع بيافرين.
با نعمتهايت مرا بيازماي.
از نقمتهايت دورم كن.
از هر عملي كه تقدير نقمت به دنبالم روانه ميكند، حفظم
كن.
آنگونه مرا تسليم تقديرهايت كن كه با عجله آينده را نخواهم و از پذيرش تقدير امروز تأخيرش را طلب نكنم.(2)
خداي رؤوف
روح بينيازي از غير خودت را به من عطا كن.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَبارِكْ لي في قَدَرِكَ.
2. حَتّي لا أُحِبَّ تَعْجيلَ ما اخَّرْتَ وَلا تَاْخيرَ ما عَجَّلْتَ.
3. اَللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنايَ في نَفْسي.
|
|
مرا به گدايي در خانة غير خودت مبتلا مكن.
عزت نفس و قناعت به تقديرهاي معيشتيات به من كرم كن.
دستم را از دراز شدن به دريوزگي نزد غير كوتاه كن.
قلبم را به درجه عالي يقين نائل كن.(1)
رخسار اعمالم را با صفاي اخلاص رنگآميزي كن.(2)
آنگونهام كن كه ارزش اعمالم را فقط از تو بخواهم.
تشويق كارهايم را از غير تو نجويم.
نگاه بندگانت را در اعمال صالحم تمنا نكنم.
به تشويق ديگران در كارهاي خير چشم طمع ندوزم.
خداي من
چشم دلم را براي دريافت و مشاهده حقيقت نوراني كن.(3)
بصيرت و تيزبيني در دينم به من عطا كن.(4)
اندوه دلم را برطرف كن.
عيوبم را پردهپوشي كن.
شيطان را باخفت از من دور كن.(5)
شيطان چون شغالي كه در فكر شكار مرغ و خروس خانههاست،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَالْيَقينَ في قَلْبي.
2. وَالإِخْلاصَ في عَمَلي.
3. وَالنُّورَ في بَصَري.
4. وَالْبَصيرَةَ في ديني.
5. وَاخْسَأْ شَيْطاني.
|
|
چون گرگي كه در فكر ربودن برههاست،
چون شاهيني كه در فكر دريدن كبوتران است.
غداري است كه در كمين من بينواست.
بيرحمي است كه در فكر جدا كردن من از شماست.
مطرودي است كه به دنبال تقويت حزب ضد خداست.
اغفالگري است كه به هيچ كس نميگويد من دشمنم با شما.
كاش فرشم را ميربود،
كاش پولم را ميبرد،
كاش به دنيايم طمع ميبرد.
كاش خانهام را به آتش ميكشيد.
كاش بر ويرانة دنيايم به شادي مينشست.
به دينم چشم دوخته!
به ابتذال و لذت جويي و بد مستيام كمر بسته!
به جدا كردنم از معبود دستورم داده.
به قطع ارتباط عاشقانهام با خدايم نقشه كشيده.
به فناي دين و دنيا و آخرتم فكر كرده.
عظيمترين پروژه اغفال و انحراف و سقوط را در دستور كارش قرار داده.
به كمتر از جهنمي شدن و سقوط در عذاب دوزخ رضايت نداده.
مرا طعمه خود قرار داده.
خداي من
|
|
تو مهربانتر از مادر، رؤوفتر از هر دلسوزي، مرا چون گرگ چنگ ميزند تا بربايد.
به گناه دعوتم ميكند، به عصيان امرم ميكند.
اگر موفق شود چون جوجهاي سر كندهام.
اگر موفق شود از حيات ساقطم.
اگر موفق شود تفاله و متعفنم.
خداي من
درجات عالي آخرت را از تو ميخواهم.(1)
رفعت مقام در بهشت را فراتر از حور و غلمان از تو ميطلبم.
همجواري خوبان و مقربين را از تو مسئلت دارم.
خدايا از اينكه سميع و بصير خلقم كردي، سپاست ميگويم.(2)
از اينكه در اعتدال جسم و روح و فكر و انديشهام آفريدي، سپاست ميگويم.(3)
از اينكه با همه بينيازيت از من، مرا تحفه خلقت قرار دادي، سپاست ميگويم.
از اينكه در بهترين صورت انساني در بين مخلوقات خلقم كردي سپاست ميگويم.
از اينكه خيلي خوب با من عمل كردي و عافيتم دادي سپاست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَاْجَعْلْ لي يا اِلهي، الدَّرَجَةَ الْعُلْيا فِي الآخِرَةِ وَالأُوْلي.
2. بَصيراً لَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَني، فَجَعَلْتَني سَميعاً.
3. وَلَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَني، فَجَعَلْتَني خَلْقاً سَوِيّاً.
|
|
ميگويم.(1)
ا است ميگويم.(4)
از اينكه بينيازم كردي و به عزت رساندي، سپاست ميگويم.(5)
از اينكه در فراز و نشيب سخت روزگار كمكم كردي، سپاست ميگويم.(6)
خداي رؤوف
از خطرات دنيا و گرفتاريهاي آخرت نجاتم ده.(7)
از شرّ ستمگران روي زمين كه مانع كمال آخرتم ميباشند كفايتم كن.(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. رَبِّ بِما اَحْسَنْتَ اِلَيَّ وَفي نَفْسي عافَيْتَني.
2. رَبِّ بِما اَنَعْمَتَ عَلَيَّ فَهَدَيْتَني.
3. رَبِّ بِما اَوْلَيْتَني وَمِنْ كُلِّ خَيْرٍ اَعْطَيْتَني.
4. رَبِّ بِما اَطْعَمْتَني وَسَقَيْتَني.
5. رَبِّ بِما اَغْنَيْتَني وَاَقْنَيْتَني.
6. رَبِّ بِما اَعَنْتَني وَاَعْزَزْتَني.
7. وَنَجِّني مِنْ اَهْوالِ الدُّنْيا وَكُرُباتِ الأخِرَةِ.
8. وَاكْفِني شَرَّ ما يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ فِي الأَرْضِ.
|
|
از آنچه ميترسم پناهم ده.(1)
از آنچه كه احتمال لغزشم هست نگهم دار.(2)
دينم و نفسم را از دستبرد غارتگران حفظ كن.(3)
نفسم را در برابر كبريائيت خوار و ذليل كن.
و درچشم مردم مرا كوچك مكن.(4)
از شرارت جن و انس سلامتم دار.(5)
خداي مهربانم
به گناهان و جرايم اعمالم رسوايم مكن.(6)
پرونده سياه خطاهايم را نزد ديگران باز مكن.
بديهاي پوشيدهام را به بندگانت مگو.(7)
باز تاب اعمالم را به جانم ميانداز.(8)
نعمتهايت را به جرم كفران و ناسپاسي از من سلب مكن.(9)
به غير خودت واگذارم مكن.(10)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اَللَّهُمَّ ما اَخافُ فَاكْفِني.
2. وَما اَحْذَرُ فَقِني.
3. وَفي نَفْسي وَديني فَاحْرُسْني.
4. وَفي اَعْيُنِ النَّاسِ فَعَظِّمْني.
5. وَمِنْ شَرِّ الْجِنِ وَالإِنْسِ فَسَلِّمْني.
6. وَبِذُنُوبي فَلا تَفْضَحْني.
7. وَبِسَريرَتي فَلا تُخْزِني.
8. وَبِعَمَلي فَلا تَبْتَلِني.
9. وَنِعَمَكَ فَلا تَسْلُبْني.
10. وَاِلي غَيْرِكَ فَلا تَكِلْني.
|
|
به كسي كه به من رحم نميكند پاسم مده.
خدايا اگر مرا نپذيري، اگر از رحمتت محرومم كني، اگر در به رويم نگشايي به كي واگذارم ميكني؟
به نزديكانم مرا وا ميگذاري كه زود از من ميبرند؟1
به بيگانه مرا وا ميگذاري كه با خشونت برخوردم كنند؟2
تو رب مني، تو مالك مني.(3)
از غربتم در دنيا به تو شكايت ميكنم.(4)
از دوري راهم به منزل و مأواي آخرتم به تو شكايت ميكنم.(5)
خداي رؤوف
مرا آماج قهر و خشم و غضبت قرار مده.(6)
اگر از قهر و غضب تو ايمن شوم از هيچ كس باكي ندارم.(7)
الهي، قسمت ميدهم به تجلي نور جمالت كه آسمانها و زمين را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اِلهي اِلي مَنْ تَكِلُني، اِلي قَريبٍ فَيَقْطَعُني.
2. ام اِلي بَعيدٍ فَيَتَجَهَّمُني.
3. وَاَنْتَ رَبّي، وَمَليكُ اَمْري.
4. اَشْكُو اِلَيْكَ غُرْبَتي.
5. وَبُعْدَ داري.
6. اِلهي فَلا تُحْلِلْ عَلَيَّ غَضَبَكَ.
7. فَاِنْ لَمْ تَكُنْ غَضِبْتَ عَلَيَّ فَلا اُبالي سِواكَ.
|
|
روشن كردهاند، مرا بر غضبت نميران.(1)
آتش خشمت را بر من نازل نكن.(2)
مرا تحمل قهرت نيست.
مرا طاقت سخط و عذابت نيست.
سرمايه من لطف توست.
چشمم به نوازش توست.
اميدم مهر توست.
انتظارم عفو توست.
دست محبتت را در زواياي عمرم ديدهام.
سايه كرمت را در فراز و نشيب زندگيم ديدهام.
كي به قهرت فكر كنم؟
كي به خشمت بيانديشم؟
كي به دوريت گمان برم؟
كي ورود به عذابت را انديشه كنم؟
كي به فراق و هجرانت بيانديشم؟
خداي رؤوف
يقين دارم مرا ميبخشي.
با حسن ظنم علم دارم از من ميگذري.
تويگانة بيشريكي، اي خداي مسجد الحرام.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اَنْ لا تُميتَني عَلي غَضَبِكَ.
2. وَلا تُنْزِلَْ بي سَخَطَكَ.
3. لا اِلهَ اِلاَّ اَنْ