بخش 5
مناجاتی بر گرفته از مناجات خمس عشر 1. مناجات تائبین 2. مناجات شاکرین 3. مناجات خائفین 4. مناجات راجین 5. مناجات راغبین
|
|
جودت اجازه نميدهد دايره عفوت تنگ شود.
مهرت اجازه نميدهد دايره رحمتت كوتاه گردد.
عطايت اجازه نميدهد دايره احسانت كم شود.
بنده نوازيت اجازه نميدهد دايره بخششت نقصان يابد.
به گذشتت يقين دارم.(1)
به فضلت مطمئنم.
به رحمت واسعهات آگاهم.
حاشا به خلف وعدهات.(2)
حاشا كه آرزوهايم رد كني.
خداي عزيز
خيلي به تو دلبستهام، به تواميد بستهام.
با كولهباري از تيرگي گناه، اميد ستر دارم.(3)
خدا خدايت ميكنم اميد جواب دارم.
گر چه مستحق رحمتت نيستم.(4)
گر چه شايسته نگاهت نيستم.
اين فضل توست كه گناهكاران را فرا ميگيرد.
اين جود توست كه بر ما منت ميبارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَقَدْ تَوَثَّقْنا مِنْكَ بِالصَّفْحِ الْقَديمِ.
2. اَفَتَُراكَ يا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنوُنَنا.
3. عَصَيْناكَ وَنَحْنُ نَرْجوُ اَنْ تَسْتُرَ عَلَيْنا.
4. وَاِنْ كُنَّا غَيْرَ مُسْتَوْجِبينَ لِرَحْمَتِكَ.
|
|
اين تفضل توست كه قلبم راه تو را ميرود.
اكرام توست كه زبانم ذكر تو را ميگويد.
عزيز دلها
هميشه به ذكرت مشغولم كن.(1)
از عذابت ايمنم دار.(2)
از خشمت پناهم ده.(3)
از بخششهايت روزيم ده.(4)
حج بيتت را نصيبم كن.(5)
زيارت قبر پيامبر گراميت را توفيقم ده،
درود و صلواتت را بر حضرتش و آل بيتش نازل كن.
عمل به طاعتت را روزيام كن.(6)
بر دين و سنت پيامبرت مرا بميران.(7)
مرا و والدينم را مشمول غفرانت قرار ده.(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اَللّهُمَّ اشْغَلْنا بِذِكْرِكَ.
2. وَاَجِرْنا مِنْ عَذابِكَ.
3. وَاَعِذْنا مِنْ سَخَطِكَ.
4. وَارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِكَ.
5. وَارْزُقْنا حَجَّ بَيْتِكَ وَزِيارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ.
6. وَارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِكَ.
7. وَتَوَفَّنا عَلي مِلَّتِكَ وَسُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ.
8. اَللّهُمَّ اغْفِرْ لي وَلِوالِدَيَّ وَارْحَمْهُما كَما رَبَّياني صَغيراً.
|
|
مؤمنين و مؤمنات از زنده و اموات را بيامرز.(1)
عاقبتمان را ختم به خير كن.(2)
مهمات دنيا و آخرتمان كفايت كن.(3)
بيرحمان بر ما مسلط مكن.(4)
نعمتهاي خوبت را از ما مگير.(5)
در حفظ و حصنت ما را بگير.(6)
از ما راضي باش، ما را راضي كن.
الحمد لله رب العالمين
مهر 87
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ، الأَحيآءِ مِنْهُمْ وَالأَمواتِ.
2. وَاخْتِمْ لي بِخَيْرٍ.
3. وَاكْفِني ما اَهَمَّني مِنْ اَمْرِ دُنْيايَ وَآخرتي.
4. وَلاتُسَلِّطْ عَلَيَّ مَنْ لا يَرْحَمُني.
5. وَلا تَسْلُبْني صالِحَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ.
6. اَللّهُمَّ احْرُسْني بِحَراسَتِكَ.
|
|
مناجاتي بر گرفته از مناجات خمس عشر
1. مناجات تائبين
عزيز دلم
گرد ذلت گناه را بر سر دارم.
لباس خواري معصيت را به تن دارم.(1)
عرق شرم نافرماني را به پيشاني دارم.
ناخلف بودن از پيمان ميثاق فطرت را در پرونده سياهم دارم.
گناه لباس بيچارگي به تنم كرده و از نور وجودت به ديار ظلمت نفس دورم كرده.(2)
معاصي مرا از حريمت رانده و به ظلمتكده فراق و دوري تبعيدم كرده.
حايلي سخت و ضخيم به نام نافرماني، مرا از درك لطافت حضورت محروم كرده.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اِلهي اَلْبَسَتْنِي الْخَطايا ثَوْبَ مَذَلَّتي.
2. وَجَلَّلَنِي التَّباعُدُ مِنْكَ لِباسَ مَسْكَنَتي.
|
|
قلبم را كه ميبايست جاي تو باشد به سياهچالي عميق،
مزبلهاي متعفن،
و لانه اغيار تبديل كرده.
دلم را كه ميبايست به عشق تو زنده باشد، در سوز كشنده گناه مرده.(1)
خدايا دلم را زنده كن.
آب حيات توبه بر سرزمين خشكيده دلم به باران.(2)
و تشنه كامي قلبم را با آب توبه سيراب كن.
تويي كه رگ حيات بندگان را به دست داري دل مردهام را زنده كن.
اختناق گناه حيات روحم را ساقط كرده است.
امروز به توبه درِ خانه تو نشستهام زيرِ درگاهت به اشك آمدهام.
به عزتت قسم هيچ احياكنندة دلي جز تو نميبينم.
هيچ آمرزشگري براي گناهم نمييابم.(3)
هيچ جبرانكنندهاي براي شكستهدلان جز تو نميبينم.(4)
با خضوع در خانهات را ميكوبم.(5)
با مسكنت و فقر به درگاهت آمدهام.(6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَاَماتَ قَلْبي عَظيمُ جِنايَتي.
2. فَاَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ يا اَمَلي وَبُغْيَتي.
3. فَوَ عِزَّتِكَ ما اَجِدُ لِذُنوُبي سِواكَ غافِراً.
4. وَلا اَري لِكَسْري غَيْرَكَ جابِراً.
5. وَقَدْ خَضَعْتُ بِالإِنابَةِ اِلَيْكَ.
6. وَعَنَوْتُ بِالْاِسْتِكانَةِ لَدَيْكَ.
|
|
از همه جا رانده و مانده، دل راه خانه تو را جسته.
اگر تو هم مرا براني به كي روي آورم؟1
اگر از آستان قدست مرا دور كني كجا پناه آورم؟2
واي بر خجلت و شرم و بينواييم.(3)
افسوس بر پرونده سياه و رسواييم.
دريغ بر زشتي و قصور و آلودگيم.(4)
تو را به آمرزشگري ميشناسم.(5)
تو را به ترميم شكستگيها ميشناسم.(6)
تو را به آغوش باز و پذيرش توبهكاران ميشناسم.
از تو ميخواهم گناهان هلاكت بارم را امروز ببخشي.(7)
رسواييهاي نهانم را براي هميشه بپوشاني.(8)
در قيامت كبري از نسيم خوش عفوت محرومم نكني.(9)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فَاِنْ طَرَدْتَني مِنْ بابِكَ فَبِمَنْ اَلوُذُ.
2. وَاِنْ رَدَدْتَنيعَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ اَعُوذُ.
3. فَوا اَسَفاهُ مِنْ خَجْلَتي وَافْتِضاحي.
4. وَوا لَهْفاهُ مِنْ سُوءِ عَمَلي وَاجْتِراحي.
5. اَسْئَلُكَ يا غافِرَ الذَّنْبِ الْكَبيرِ.
6. وَيا جابِرَالْعَظْمِ الْكَسيرِ.
7. اَنْ تَهَبَ لي مُوبِقاتِ الْجَرآئِرِ.
8. وَتَسْتُرَ عَلَيَّ فاضِحاتِ السَّرآئِرِ.
9. وَلا تُخْلِني في مَشْهَدِ الْقِيامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ وَغَفْرِكَ.
|
|
در پيش چشم همگان در بر انگيختن از قبرها از غفرانت بيبهرهام نكني.
لباس گذشت و اغماضت را آنروز به تنم كني.(1)
خداي رؤوف
سايهبان رحمتت را بر سرزمين دل خشكيده از گناهم بر پا كن.(2)
ابر رأفتت را بر ننگ و عيب از اعمالم بفرست.(3)
بندة فراري جز در خانة آقا و مولايش كجا رود؟4
من بينوا كه گناه فراريم داده، جز در خانه تو به كجا بر گردم؟
كيست كه مرا از خشم و سخط تو پناه دهد؟5
خداي عزيز
اگر تنها راه پشيماني از گناه فقط توبه است، به عزتت قسم من توبه كردم.(6)
اگر استغفار از نافرماني، وسيله سبك شدن از گناه است، به عزتت قسم من از مستغفرينم.(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَلاتُعْرِني مِنْ جَميلِ صَفْحِكَ وَسَتْرِكَ.
2. اِلهي ظَلِّلْ عَلي ذُنُوبي غَمامَ رَحْمَتِكَ.
3. وَاَرْسِلْ عَلي عُيُوبي سَحابَ رأفتكَ.
4. اِلهي هَلْ يَرْجِعُ الْعَبْدُ الابِقُ اِلاَّ اِلي مَوْلاهُ.
5. ام هَلْ يُجيرُهُ مِنْ سَخَطِهِ اَحَدٌ سِواهُ.
6. اِلهي اِنْ كانَ النَّدَمُ عَلَي الذَّنْبِ تَوْبَةً فَاِنّي وَعِزَّتِكَ مِنَ النَّادِمينَ.
7. وَاِنْ كانَ الْإِسْتِغْفارُ مِنَ الْخَطيئَةِ حِطَّةً فَاِنّي لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ.
|
|
حق با توست كه مرا سرزنش كني.(1)
حق با توست كه مرا شرمنده كني.
حق با توست كه نگاهم نكني.
حق با توست كه زشتيهايم را يادم آري.
حق با توست كه توبهام نپذيري.
حق با توست كه از درِ خانهات مرا براني.
خدايا به قدرت و سلطهاي كه بر من ناچيز داري توبهام را
بپذير.(2)
با حلمت از من بگذر.(3)
با علم واسعهات بر من مدارا كن.(4)
خداي عزيز
تويي كه درِ مباركي را به روي بندگانت باز كردي و آن را توبه ناميدي.(5)
تويي كه در قرآن امر كردي {تُوبُوا إِلَي اللَّهِ} توبه نصوح كنيد و به خدا برگرديد.(6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. لَكَ الْعُتْبي حَتّي تَرْضي.
2. اِلهي بِقُدْرَتِكَ عَلَيَّ تُبْ عَلَيَّ.
3. وَبِحِلْمِكَ عَنّيِ اعْفُ عَنّي.
4. وَبِعِلْمِكَ بي اِرْفَقْ بي.
5. اِلهي اَنْتَ الَّذي فَتَحْتَ لِعِبادِكَ باباً اِلي عَفْوِكَ، سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ.
6. فَقُلْتَ تُوبُوا اِلَي اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً.
|
|
هيچ عذري باقي نگذاشتي براي بندگانت كه از اين باب آمرزش غفلت كنند.(1)
حجت را تمام كردي بر معصيتكاران كه گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟
خداي رؤوف
اگر نافرماني از بندهات ناپسند است، عفو و اغماض از تو پسنديده است.(2)
اي كه بيچارگان را دست ميگيري.
اي كه به اسرار آگاهي.
اي كه خوب پردهپوشي ميكني.
اي كه بر و نيكي همه از توست.
به جود و كرمت شفاعتت را ميجويم.
به قدس و پاكيت توسل جستهام.
سر به آستان تو ميسايم.
دعايم را زمين مگذار.(3)
اميدم را بيپاسخ مگذار.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فَما عُذْرُ مَنْ اَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ.
2. اِلهي اِنْ كانَ قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ، فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ.
3. فَاسْتَجِبْ دُعآئي.
4. وَلا تُخَيِّبْ فيكَ رَجآئي.
|
|
توبهام را قبول كن.(1)
خطاهايم را ناديده گير.(2)
2. مناجات شاكرين
خدايا به تو شكايت ميكنم از نفسم كه در اشغال شيطان درآمده.(3)
شيطان در اتاق فرماندهي نفسم به امر و نهي نشسته.
نفسم را به گناه و نافرماني تشويق و ترغيب ميكند.(4)
گناه را در چشمانداز نفسم شيرين و لذتبخش جلوه ميدهد.
نفسم چون طفلي حريص به دنبال لذت آني به سر ميدود.
از عواقب زشت نافرماني حضرتت غافل و بيخبر است.
نفسم بيتوجه به خشم و سخط تو يارب چهار اسبه ميتازد.(5)
جادة هلاكت را در پيش گرفته و بيمهابا ميرود.(6)
نفسم با سركشياش مرا نزد تو خوار و بيمقدار كرده، بيآبرويم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. تَقَبَّلْ تَوْبَتي.
2. وَكَفِّرْ خَطيئَتي بِمَنِّكَ وَرَحْمَتِكَ.
3. الهي اِلَيْكَ اَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ اَمَّارَةً.
4. وَاِليَ الْخَطيئَةِ مُبادِرَةً.
5. وَلِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً.
6. تَسْلُكُ بي مَسالِكَ الْمَهالِكِ.
|
|
كرده،(1) با آرزوهاي دراز، با بهانهجويي طعم شيرين بندگيت را از من گرفته است.
خداي عزيز
نفسم چون كودكي به بازي ميل دارد، چون نوجواني به سرگرمي خوش است.(2)
فضاي نفسم را غفلت و فراموشي فرا گرفته.(3)
غافلانه به گناه و نافرمانيت اقدام ميكند.(4)
در برخورد با توبه، نفسم امروز و فردا ميكند.(5)
تسامح و تساهل را در پيش گرفته.
هواي آسماني شدن ندارد.
هوس زميني و زمينگير شدن دارد.
شيطان اجازه يك تصميم قاطع بر ترك معاصيت را به او
نميدهد.
شيطان دوست دارد نفسم چراگاه اميال و آرزوهاي او باشد.
شيطان اجازه نميدهد تقوي و خدا محوري و ترس و خشيت تو بر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَتَجْعَلُني عِنْدَكَ اَهْوَنَ هالِكٍ، كَثيرَةَ.
2. مَيَّالَةً اِلَي اللَّعِبِ وَاللَّهْوِ.
3. مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ.
4. تُسْرِ عُ بي اِليَ الْحَوْبَةِ.
5. وَتُسَوِّفُني بِالتَّوْبَةِ.
|
|
نفسم سايه اندازد.
خدايا، از اين دشمن قسم خورده كه به گمراهيم ميكشد، به تو شكايت ميكنم.(1)
خدايا از شيطان اغواگري كه نقشههايش براي ساقط كردن من است به تو شكايت ميكنم.(2)
سينهام را از وسوسه پركرده.(3)
قلبم را از فكر گناه و نقشة نافرمانيت محاصره كرده.(4)
مرا بر موج هوس سوار كرده و دور عقلم پردة غفلت كشيده.(5)
عشق به دنيا و لذات آني آن را در قلبم زينت داده.(6)
بين من و اطاعت ذات اقدست حايل و حجاب شده.(7)
خداي رؤوف
از قلب پر وسوسهاي كه با گناه چون سنگ سخت شده به تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اِلهي اَشْكُو اِلَيْكَ عَدُوّاً يُضِلُّني.
2. وَشَيْطاناً يُغْويني.
3. قَدْ مَلأَ بِالْوَسْواسِ صَدْري.
4. وَاَحاطَتْ هَواجِسُهُ بِقَلْبي.
5. يُعاضِدُ لِيَ الْهَوي.
6. وَيُزَيِّنُ لي حُبَّ الدُّنْيا.
7. وَيَحُولُ بَيْني وَبَيْنَ الطَّاعَةِ وَالزُّلْفي.
|
|
شكايت ميكنم.(1)
از قلب تيره و زنگار گرفتهام كه از پذيرش انوار جلال و جمال تو عاجز است، شكايت ميكنم.(2)
از چشمي كه از خوف تو اشك نريزد، به تو شكايت ميكنم.(3)
از چشمي كه به هر چه خوشش آيد نظر افكند، به تو شكايت ميكنم.(4)
خدايا هيچ قدرتي در عالم جز تو نميشناسم.(5)
هيچ دست نجاتي از بديهاي دنيا جز دست نگهدارندة تو نميشناسم.(6)
در اوج سختيها و ابتلائات دنيا كه چالشهايش ايمانم را آسيب ميزنند، تو را ميخواهم.
در ميان امواج فتنة شياطين براي جهنمي شدنم فقط لطف تو را ميطلبم.
خداي رؤوف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اِلهي اِلَيْكَ اَشْكُو قَلْباً قاسِياً مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً.
2. وَبِالرَّيْنِ وَالطَّبْعِ مُتَلَبِّساً.
3. وَعَيْناً عَنِ الْبُكآءِ مِنْ خَوْفِكَ جامِدَةً.
4. وِ اِلي ما تَسُرُّها طامِحَةً.
5. اِلهي لا حَوْلَ لي وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِقُدْرَتِكَ.
6. وَلا نَجاةَ لي مِنْ مَكارِهِ الدُّنْيا اِلاَّ بِعِصْمَتِكَ.
|
|
به حكمت بالغهات و مشيت نافذهات از تو ميخواهم مرا گداي در خانه ديگران قرار ندهي.(1)
از تو ميخواهم مرا آماج تير فتنهها قرار ندهي.(2)
از تو ميخواهم مرا بر دشمنانم پيروز و ياوري كني.(3)
از تو ميخواهم عيب و نقصم را از چشم ديگران بپوشاني.(4)
از تو ميخواهم از لغزش گناه و نافرماني حفظم كني.(5)
3. مناجات خائفين
خداي رؤوف
اي منبع جود و كرم.
اي قبلهگاه راستين عشق.
اي معدن وفا و مهر.
بنده توام، با دلي مملو از اميد.
عبد توام، با قلبي مملو از خشيت و خوف.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فَاَسْئَلُكَ بِبَلاغَةِ حِكْمَتِكَ، وَنَفاذِ مَشِيَّتِكَ، اَنْ لا تَجْعَلَنيلِغَيْرِ جُوْدِكَ مُتَعَرِّضاً.
2. وَلا تُصَيِّرَني لِلْفِتَنِ غَرَضاً.
3. وَكُنْ لي عَلَي الأَعْدآءِ ناصِراً.
4. وَعَلَي الْمَخازي وَالْعُيُوبِ ساتِراً.
5. وَعَنِ الْمَعاصي عاصِماً بِرأفتكَ.
|
|
با چشم اميدم به كرم و عفوت طمع دارم.
با چشم خوف به زشتي و گناهم نگرانم.
عزيز من
مگر ممكن است بعد از آنكه به تو ايمان آوردم، عذابم كني؟1
مگر ممكن است بعد از آنكه قلبم مملو از عشق تو گرديد، از خودت دورم كني؟2
مگر ممكن است بعد از آنكه به رحمت و گذشتت اميد بستم، محرومم كني؟3
مگر ممكن است بعد از آنكه به دامن عفوت پناه آوردم، دست از من برداري؟4
از تو به دور است با ان روي كريمانهات كه نااميد از در خانهات برگردم.(5)
كاش ميدانستم اسم مرا در زمرة سعادتمندان درگاهت قرار دادهاي؟6
كاش ميدانستم در جوار قربت جايگاه ويژهاي برايم لحاظ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اِلهي اَتَراكَ بَعْدَ الأيمانِ بِكَ تُعَذِّبُني.
2. ام بَعْدَ حُبّي اِيَّاكَ تُبَعِّدُني.
3. ام مَعَ رَجآئي لِرَحْمَتِكَ وَصَفْحِكَ تَحْرِمُني.
4. ام مَعَ اسْتِجارَتي بِعَفْوِكَ تُسْلِمُني.
5. حاشا لِوَجْهِكَ الْكَريمِ اَنْ تُخَيِّبَني.
6. لَيْتَنيعَلِمْتُ اَمِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَني.
|
|
كردهاي؟1
كاش ميدانستم كه آيا مرا پذيرفتهاي تا دلم شاد و چشمم روشن شود؟2
خداي عزيز
آيا چهرهاي كه براي عظمت تو به خاك ذلت افتاده، در قيامت سياه محشورش ميكني؟3
آيا زباني كه به حمد و ثنا و مجد و جلالت گويا بوده، در قيامت لالش ميكني؟4
آيا قلبي را كه در محبت و عشقت به خود باليده، در قيامت مُهر مردودي ميزني؟5
آيا گوشي را كه از شنيدن نام تو لذت برده، در قيامت كر ميكني؟6
آيا دستهايي را كه آرزومندانه و پراميد به سوي تو دراز شده، در قيامت به غل و زنجير ميكشي؟7
آيا بدنهايي را كه عمري طاعت و بندگي تو كردهاند و در عبادت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بِقُرْبِكَ وَجِوارِكَ خَصَصْتَني.
2. فَتَقَِرَّ بِذلِكَ عَيْني، وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسي.
3. اِلهي هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ ساجِدةً لِعَظَمَتِكَ.
4. اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّنآءِ عَلي مَجْدِكَ وَجَلالَتِكَ.
5. اَوْ تَطْبَعُ عَلي قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلي مَحَبَّتِكَ.
6. اَوْ تُصِمُّ اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِكْرِكَ في اِرادَتِكَ.
7. اَوْ تَغُلُّ اَكُفّاً رَفَعَتْهَا الْأمالُ اِلَيْكَ رَجآءَ رأفتكَ.
|
|
تو لاغر شدهاند، در قيامت مجازات ميكني؟1
آيا پاهايي را كه در بندگي تو پر تلاش بودهاند در قيامت هيزم دوزخ ميكني؟2
خداي مهربانم
درهاي رحمتت را بر بندگان يكتاپرستت مبند.(3)
جمال زيبايت را از منظر ديدة دل مشتاقانت مپوشان.(4)
بارالها عبدي را كه به توحيدت عزيزش داشتهاي، چگونه به هجرانت ذليل و خوارش ميكني؟5
دلي را كه پيمان عشق و دوستي با تو بسته، چگونه به آتش سوزانت ميگدازي؟6
خدايا
مرا از غضب دردناك و خشم آخرت سوزت پناه ده.(7)
مرا از آتش عذابت به حق رحمتت نجات بخش.(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِكَ حَتّي نَحِلَتْ في مُجاهَدَتِكَ.
2. اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ في عِبادَتِكَ.
3. اِلهي لا تُغْلِقْ عَلي مُوَحِّديكَ اَبْوابَ رَحْمَتِكَ.
4. وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقيكَ عَنِ النَّظَرِ اِلي جَميلِ رُؤْيَتِكَ.
5. اِلهي نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحيدِكَ كَيْفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ.
6. وَضَميرٌ انْعَقَدَ عَلي مَوَدَّتِكَ، كَيْفَ تُحْرِقُهُ بِحَرارَةِ نيرانِكَ.
7. اِلهي اَجِرْني مِنْ اَليمِ غَضَبِكَ.
8. نَجِّني بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذابِ النَّارِ.
|
|
روزي كه متقين جشن ورود به بهشتشان را در محضر اميرالمؤمنين اقامه ميكنند، حسرت زده من چه كنم؟
روزي كه تبريك و شادباش بهشتيان را به وصال جوار قربت مشاهده كنم، منِ خسارتزده چه كنم؟
روزي كه شيعيان واقعي از حوض كوثر رسولت با دست مبارك اميرالمؤمنين سيراب شوند، منِ تشنه لب چه كنم؟
روزي كه كشان كشان مرا به دوزخم برند و آشنايان و اقرباي صالحم به نظارهام باشند، آن روسياهي را چه كنم؟
روزي كه دوستانم در اثرپذيري از نصايحم به بهشت روند و مرا به جرمِ عالِم بيعمل به جهنم برند، از خسارت آنروز چه خاكي به سر كنم؟
4. مناجات راجين
خداي مهربانم
من غرق نيازم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَفَضيحَةِ الْعارِ اِذَا امْتازَ الأَخْيارُ مِنَ الأَشْرارِ.
|
|
تو بحر نوازي.
من دست درازم.
تو نقد سخايي.
من عبد گدايم.
تو مشفق راهي.
چه خواستهام كه به من ندادهاي؟1
كدامين حاجتم را زمين گذاشتهاي؟
تو فراتر از خواستههايم وقتي نميدانستم چه بخواهم، تو مصلحت ديدي و به من دادي.
آرزوهايم را در پهنة گستردة مصالحم برآورده كردي.(2)
هرگاه قدمي به سوي تو برداشتم، مقربم كردي و به من نزديك شدي.(3)
هرگاه حريم شكن شدم و به عصيان افتادم، آلودگيم را پردهپوشي كردي.(4)
هر گاه به تو توكل كردم، كفايتم كردي.(5)
هيچگاه عزتت را خرج انتقام از منِ ناچيز نكردي.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. يا مَنْ اِذا سَئَلَهُ عَبْدٌ اَعْطاهُ.
2. وَاِذا اَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ، مُناهُ.
3. وَاِذا اَقْبَلَ عَلَيْهِ قَرَّبَهُ وَاَدْناهُ.
4. وَاِذا جاهَرَهُ بِالْعِصْيانِ سَتَرَ عَلي ذَنْبِهِ وَغَطَّاهُ.
5. وَاِذا تَوَكَّلَ عَلَيْهِ اَحْسَبَهُ وَكَفاهُ.
|
|
خداي عزيز
كيست كه درخواست ميهمانيِ سر سفرهات را داشت، مهمان نوازيش نكردي؟1
كيست كه به گدايي درِ خانة تو آمد و درِ احسان به رويش باز نكردي؟ 2
من امروز آمدهام! ميپسندي نااميد برگردم؟ 3
ميپسندي دست خالي از درت برگردم.
ميپسندي شماتت اغيار را بشنوم.
هيچ كس را به احسان و لطف جز تو نميشناسم.(4)
همه خير و خوبيها به يد قدرت توست، چگونه به غير تو اميد بندم؟5
چشم آرزويم به باب كرم توست، چگونه گداييم را پيش گدايان برم؟6
بيالتماس هر چه خواستهام به من دادهاي، امروز چگونه چشم اميد از تو بردارم.(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اِلهي مَنِ الَّذي نَزَلَ بِكَ مُلْتَمِساً قِراكَ فَما قَرَيْتَهُ.
2. وَمَنِ الَّذي اَناخَ بِبابِكَ مُرْتَجِياً نَداكَ فَما اَوْلَيْتَهُ.
3. اَيَحْسُنُ اَنْ اَرْجِعَ عَنْ بابِكَ بِالْخَيْبَةِ مَصْرُوفاً.
4. وَلَسْتُ اَعْرِفُ سِواكَ مَوْليً بِالْأِحْسانِ مَوْصُوفاً.
5. كَيْفَ اَرْجُو غَيْرَكَ وَالْخَيْرُ كُلُّهُ بِيَدِكَ.
6. وَكَيْفَ اُؤَمِّلُ سِواكَ وَالْخَلْقُ وَالأَمْرُ لَكَ.
7. أَاَقْطَعُ رَجآئي مِنْكَ وَقَدْ اَوْلَيْتَني ما لَمْ اَسْئَلْهُ مِنْ فَضْلِكَ.
|
|
چگونه به گدايي مثل خودم پاسم دهي در حالي كه به دستآويز رحمتت چنگ زدهام.(1)
اي عزيزي كه هر كس در خانهات آمد خوشبخت شد.(2)
اي رؤوفي كه توبهكاران را از تازيانه مكافات و عقوبت معاف كردي.(3)
اي ودودي كه گنهكاران دل شكسته را از شقاوت و بدبختي رها كردي.
چطور ممكن است فراموشت كنم، يادت هميشه در ذهن من است.(4)
چگونه دلم در گرو ديگري نهم و حال آنكه لحظه لحظه مراقب مني.(5)
دستم به دامان كرمت آويخته است.(6)
دامن آرزوهايم در انتظار عطا و بخشش توست.(7)
عزيز دلم به اخلاص توحيديت خالصم كن.(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ام تُفْقِرُني اِلي مِثْلي وَاَنَا اَعْتَصِمُ بِحَبْلِكَ.
2. يا مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقاصِدُونَ.
3. وَلَمْ يَشْقَ بِنَقْمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ.
4. كَيْفَ اَنْسيكَ وَلَمْ تَزَلْ ذاكِري.
5. وَكَيْفَ اَلْهُو عَنْكَ وَاَنْتَ مُراقِبي.
6. اِلهي بِذَيْلِ كَرَمِكَ اَعْلَقْتُ يَدي.
7. وَلِنَيْلِ عَطاياكَ بَسَطْتُ اَمَلي.
8. فَاَخْلِصْني بِخالِصَةِ تَوْحيدِكَ.
|
|
در زمرة بندگان خوبت قرارم ده.(1)
اي عزيزي كه فراريان به تو پناه ميآورند.(2)
اي رؤوفي كه هر مجرمي درِ خانه تو را ميكوبد.(3)
اي پناهي كه طريق نجات به خانة تو منتهي ميشود.
اي رحيمي كه درِ خانة كرمت را همه ميكوبند.
اي رحماني كه هيچ سائلي از درِ خانهات دست خالي نرفت.(4)
اي ودودي كه هيچ آرزومندي نااميد برنگشت.(5)
اي خدايي كه درِ خانهات هميشه به روي بندگان باز است.(6)
اي كريمي كه بيحجاب و مانع، بيدربان و حاجب، همه را به حضور ميپذيري.(7)
به كرم واسعهات بر من منت نه، عطايي به من ده كه روشني چشمم شود.(8)
بر من منت نه، قلبم را به رضامنديت مطمئن كن.(9)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَاجْعَلْني مِنْ صَفْوَةِ عَبيدِكَ.
2. يا مَنْ كُلُّ هارِبٍ اِلَيْهِ يَلْتَجِئُ.
3. وَكُلُّ طالِبٍ اِيَّاهُ يَرْتَجي.
4. وَيا مَنْ لا يُرَدُّ سآئِلَُهُ.
5. وَلا يُخَيَِّبُ امِلَُهُ.
6. يا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعيهِ.
7. وَحِجابُهُ مَرْفُوعٌ لِراجيهِ.
8. اَسْئَلُكَ بِكَرَمِكَ اَنْ تَمُنَّ عَلَيَّ مِنْ عَطآئِكَ بِما تَقِرُّ بِهِ عَيْني.
9. وَمِنْ رَجآئِكَ بِما تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسي.
|
|
بر من منت نه، يقيني به من عطا كن كه همه سختيهاي دنيا برايم آسان شود.(1)
بر من منت نه، تمام پردههاي كوري از رحمتت را از مقابل ديدگانم برطرف كن.(2)
بر من منت نه، آنگونهام كن كه از من راضي شوي.
5. مناجات راغبين
خداي ودود
بندهاي در طريقِ وصال توست.
مسافر ابديت، رهسپار كوي توست.
توشهاش كم، راهش طولاني است.
اميد من، اگر آذوقة راهم كم است، حسنظن و خوشگماني و توكلم به تو زياد است.(3)
اگر جرم و خطايم دغدغة عقوبتت را در من زنده كرده، اميدم به لطف و كرمت آرامش خيالم بخشيده است.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَمِنَ الْيَقينِ بِما تُهَوِّنُ بِهِ عَلَيَّ مُصيباتِ الدُّنْيا.
2. وَتَجْلُو بِهِ عَنْ بَصيرَتي غَشَواتِ الْعَمي.
3. اِلهي اِنْ كانَ قَلَّ زادي فِي الْمَسيرِ اِلَيْكَ، فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنّي بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ.
4. وَاِنْ كانَ جُرْمي قَدْ اَخافَني مِنْ عُقُوبَتِكَ، فَاِنَّ رَجآئي قَدْ اَشْعَرَني بِالأَمْنِ مِنْ نِقْمَتِكَ.
|
|
اگر گناهم مرا در تيررس مجازاتت قرار داده، ولي حسن اعتمادم مرا به پاداش خيرت ميكشاند.(1)
اگر حجابهاي غفلت مرا از آمادگي ديدارت عقب انداخته، ولي شناختي كه به درياي كرمت دارم مرا از خواب بيدار كرده است.(2)
اگر كثرت طغيان و گناهم مرا به وحشت و اضطراب انداخته، ولي نسيم خوش بشارت مغفرت و رضوانت مرا آسايش داده است.(3)
خداي عزيز
به اشراق جمالت، به انوار پاك بيمثالت، به امواج عواطف و مهربانيت و لطايف نيكي و احسانت از تو ميخواهم گماني را كه به پاداشهاي خيرت و هديههاي زيبايت در مقام قرب و جوارت دارم محقق فرمايي.(4)
به عملم نگاه نكن به حسن ظنم بنگر.
به زشتيام ننگر به دل پر اميدم بنگر.
من با عدم لياقتم خود را در معرض نسيم لطف و عنايتت قرار دادهام.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَاِنْ كانَ ذَنْبي قَدْ عَرَضَني لِعِقابِكَ فَقَدْ اذَنَني حُسْنُ ثِقَتي بِثَوابِكَ.
2. وَاِنْ اَنا مَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الْأِسْتِعْدادِ لِلِقآئِكَ، فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِكَ، وَالائِكَ.
3. وَاِنْ اَوْحَشَ ما بَيْني وَبَيْنَكَ فَرْطُ الْعِصْيانِ وَالطُّغْيانِ، فَقَدْ انَسَني بُشْرَي الْغُفْرانِ وَالرِّضْوانِ.
4. اَسْئَلُكَ بِسُبُحاتِ وَجْهِكَ، وَبِاَنْوارِ قُدْسِكَ، وَاَبْتَهِلُ اِلَيْكَ بِعَواطِفِ رَحْمَتِكَ، وَلَطآئِفِ بِرِّكَ، اَنْ تُحَقِّقَ ظَنّي بِما اُؤَمِّلُهُ مِنْ جَزيلِ اِكْرامِكَ.
|
|
از تو باران جود و لطف را در سرزمين خشكيدة دلم ميطلبم.(1)
از خشم و سخطت به آغوش مهر ورضايت فرار ميكنم.(2)
از تو، به سوي تو ميگريزم.(3)
پناهي جز تو ندارم.
ملجأم تويي.
خانهام تويي.
اميدم تويي.
خدايم تويي.
رفيقم تويي.
دلسوزم تويي.
مولايم تويي.
به بهترينهايِ نزد تو اميد بستهام.(4)
به هدايايي كه به خوبانت ميدهي، چشم دوختهام.(5)
به اكرامهايي كه نيمه شب به خاصان درگاهت ميدهي، طمع بستهام.
به انعامهايي كه به صالحين در آخرت وعده دادهاي، اميد دارم.
به نگاه و كلام و سلام روز قيامتت، به شايستگان عرصه آنروز دل بستهام.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وَمُنْتَجِعٌ غَيْثَ جُودِكَ و