بخش 4
مستحبات وقوف به عرفات ادعیه وقوف به عرفات دعای امام حسین
76 |
وَمَلائِكَتُكَ الْمُقَرَّبُونَ، وَأَنْبِياؤُكَ الْمُرسَلُونَ، وَعِبادُكَ الصّالِحُونَ
و فرشتگان مقرب و پيمبران مرسلت و بندگان شايسته ات
مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالاَْرَضِينَ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي دَعاكَ بِهِ
از اهل آسمانها و زمينها و بدان نامت كه يونس تو را بدان نام خواند
ذُوالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِبِاً فَظَنَّ أَنْ لَنْ تَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادي فِي
در آن هنگام كه خشمناك برفت و گمان داشت كه بر او سخت نگيري پس ندا كرد در
الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنّـِي كُنْتُ مِنَ الظّالِمِينَ،
ميان تاريكيها كه معبودي جز تو نيست منزهي تو و براستي من از ستمكاران هستم
فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَنَجَّيْتَهُ مِنَ الْغَمِّ، وَكَذلِكَ تُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ،
پس تو اجابتش كردي و از اندوه نجاتش دادي و اين چنين نجات دهي مؤمنان را
وَبِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي دَعاكَ بِهِ داوُدُ وَخَرَّ لَكَ ساجِداً، فَغَفَرْتَ
و بدان نام عظيمت كه داود بدان نام تو را خواند و برايت به سجده افتاد پس گناهش
لَهُ ذَنْبَهُ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي دَعَتْكَ بِهِ آسِيَةُ امْرَاَةُ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبّـِ
آمرزيدي و بدان نامت كه آسيه همسر فرعون بدان نام تو را خواند و گفت: پروردگارا
ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَونَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي
براي من نزد خود در بهشت خانه اي بنا كن و نجاتم ده از فرعون و كردارش و نجاتم ده
مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِينَ، فَاسْتَجَبْتَ لَها دُعاءَها، وَبِاسْمِكَ الَّذِي
از دست مردم ستمكار پس دعايش را اجابت كردي و بدان نامت كه
77 |
دَعاكَ بِهِ أَيُّوبُ إِذْحَلَّ بِهِ الْبَلاءُ، فَعافَيْتَهُ وَآتَيْتَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ
ايوب تو را بدان خواند در آن هنگام كه بلا بر او نازل شد پس او را تندرست كرده و كسانش را به او دادي و نظائرشان را
مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِكَ وَذِكْري لِلْعابِدِينَ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي دَعاكَ
نيز از رحمت خويش و پندي براي پرستش كنندگان و بدان نامت كه يعقوب
بِهِ يَعْقُوبُ، فَرَدَدْتَ عَلَيْهِ بَصَرَهُ وَقُرَّةَ عَيْنِهِ يُوسُفَ، وَجَمَعْتَ
تو را بدان نام خواند پس بينائيش را و نور ديده اش يوسف را به او بازگرداندي و پريشانيش را
شَمْلَهُ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي دَعاكَ بِهِ سُلَيمانُ، فَوَهَبْتَ لَهُ مُلْكاً لا
برطرف كردي و بدان نامت كه سليمان بدان تو را خواند پس بدو سلطنتي دادي كه
يَنْبَغِي لاَِحَد مِنْ بَعْدِهِ، إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّابُ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي
شايسته نبود براي هيچكس پس از او و براستي تو پربخششي و بدان نامت كه
سَخَّرْتَ بِهِ الْبُراقَ لِمُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَآلِه، إِذْ قالَ
براق را براي محمد(صلي الله عليه وآله) مسخر كردي آنجا كه فرمودي:
تَعالي: " سُبْحانَ الَّذِي اَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ
«منزه است خدائي كه راه برد بنده اش را شبانه از مسجدالحرام
إِلَي الْمَسْجِدِ الاَْقْصي " ، وَقَوْلُهُ: " سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا
تا مسجد اقصي» و گفتار ديگرت: «منزه است خدائي كه مسخر كرد براي ما اين را
وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَاِنّا إِلي رَبِّنا لَمنُقَلِبُونَ " ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي
وگرنه ما نيروي تسخيرش را نداشتيم و ما بسوي پروردگارمان باز مي گرديم» و بدان نامت كه
78 |
تَنَزَّلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ عَلي مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَباِسْمِكَ الَّذِي
نازل مي شد بوسيله آن جبرئيل بر محمد(صلي الله عليه وآله) و بدان نامت كه
دَعاكَ بِهِ آدَمُ، فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ وَاَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ ، وأَسْأَلُكَ بِحَقّـِ
خواند بدان نام تو را آدم پس گناهش آمرزيدي و در بهشتت جايش دادي و از تو خواهم
الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، وَبِحَقّـِ مُحَمَّد خاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَبِحَقِّ اِبراهِيمَ
به حق قرآن عظيم و به حق محمد خاتم پيمبران و به حق ابراهيم
وَبِحَقّـِ فَصْلِكَ يَوْمَ الْقَضاءِ، وَبِحَقّـِ الْمَوازِينِ إِذا نُصِبَتْ، وَ
و به حق جدا كردنت حق و باطل را در روز داوري و به حق ميزانها هنگامي كه نصب گردد
الصُّحُفِ إِذا نُشِرَتْ، وَبِحَقّـِ الْقَلَمِ وَما جَري وَاللَّوْحِ وَما
و نامه ها آنگاه كه گشوده شود و به حق قلم و آنچه بنويسد و لوح و آنچه
أَحْصي، وَبِحَقّـِ الاِْسْمِ الَّذِي كَتَبْتَهُ عَلي سُرادِقِ الْعَرْشِ قَبْلَ
بشمارد و به حق آن نامت كه نوشتي آنرا بر سراپرده هاي عرش پيش
خَلْقِكَ الْخَلْقَ وَالدُّنْيا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ بِأَلْفَيْ عام، وَأَشْهَدُ أَنْ لا
از آنكه خلق رابيافريني ودنياوخورشيدوماه را خلق فرمائي به دوهزارسال و گواهي دهم كه معبودي
إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ
جز خداي يگانه نيست كه شريكي ندارد و اينكه محمد بنده
وَرَسُولُهُ،وأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَخْزُونِ فِي خَزائِنِكَ الَّذِي
و رسول او است و از تو خواهم بدان نام محفوظ در خزينه هايت
79 |
اِسْتأْثَرْتَ بِه فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ، لَمْ يَظْهَرْ عَلَيْهِ أَحَدٌ مِنْ
كه مخصوص خود ساختي آنرا در علم غيب در نزد خويشتن و آگاه نشد بر آن هيچكس از
خَلْقِكَ، لا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَلا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَلا عَبْدٌ مُصْطَفيً،
خلق تو نه فرشته مقربي و نه پيامبر مرسلي و نه بنده برگزيده اي
وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي شَقَقْتَ بِهِ الْبِحارَ، وَقامَتْ بِهِ الْجِبالُ،
و از تو خواهم بدان نامت كه شكافتي بدان درياها را و برپا شد بدان كوهها
وَاخْتَلَفَ بِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَبِحَقِّ السَّبْعِ الْمَثانِي وَالْقُرْآنِ الْعَظِيمِ،
و در رفت و آمد شد بدان شب و روز و به حق سوره مباركه حمد و قرآن
وَبِحَقّـِ الْكِرامِ الْكاتِبِينَ، وَبِحَقِّ «طا ها» وَ «يا سِينِ» وَ «كاف ها يا
عظيم و به حق نويسندگان ارجمندت و به حق طه و يس و كهيعص
عين صاد» وَ«حا ميم عين سين قاف»،وَبِحَقِّ تَوْراةِ مُوسي، وَإِنْجِيلِ
و حمعسق و به حق تورات موسي و انجيل عيسي و زبور داود
عِيسي، وَزَبُورِ داوُدَ، وَفُرْقانِ مُحَمَّد، صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَعَلي
و قرآن محمد كه درود تو بر او و آلش و بر جميع رسولان باد و به حق باهي
جَمِيعِ الرُّسُلِوَبِآهِيّاًوَشَراهِيّاً.اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ بِحَقّـِ تِلْكَ الْمُناجاةِ
و شراهي (كه دو نام اعظم يا نام دو تن از بزرگان دين است) خدايا از تو خواهم به حق آن مناجاتي كه ميان تو
الَّتِي كانَتْ بَيْنَكَ وَبَيْنَ مُوسَي بنِ عِمْرانَ فَوْقَ جَبَلِ طُورِ سَيْناءَ،
و موسي بن عمران در بالاي كوه طور سيناء گذشت و از تو خواهم به آن نامت
80 |
وأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي عَلَّمْتَهُ مَلَكَ الْمَوْتِ لِقَبْضِ الاَْرْواحِ، وأَسْأَلُكَ
كه آن را براي گرفتن جانها به ملك الموت ياد دادي و از تو خواهم بدان نامت كه
بِاسْمِكَ الَّذِي كُتِبَ عَلي وَرَقِ الزَّيْتُونِ، فَخَضَعَتِ النّـِيرانُ لِتِلْكَ
نوشته شد به برگ زيتون و آتشها در مقابل آن نام فروتن گشت
الوَرَقَةِ، فَقُلْتَ: " يا نارُ كُونِي بَرْداً وَسَلاماً " ، وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ
و فرمودي «اي آتش سرد و سلامت باش» و از تو خواهم بدان نامت كه نوشتي آنرا
الَّذِي كَتَبْتَهُ عَلي سُرادِقِ الْمَجْدِ وَالْكَرامَةِ، يامَنْ لايُحْفِيهِ سائِلٌ وَلا
بر سراپرده هاي مجد و كرامت اي كه درمانده اش نكند سائلي
يَنْقُصُهُ نائِلٌ، يا مَنْ بِه ِيُسْتَغاثُ وَإِلَيْهِ يُلْجَاُ،أَسْأَلُكَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ
و نكاهدش دادن جايزه اي، اي كه به او استغاثه شود و به او پناه برند از توخواهم به حق آنچه موجب عزت
مِنْ عَرْشِكَ، وَمُنْتَهَي الرَّحْمَةِ مِنْ كِتابِكَ، وَبِاسْمِكَ الاَْعْظَمِ،
عرشت گشته و به آخرين حد نهائي رحمت از كتاب تو و به اسم اعظمت
وَجَدِّكَ الاَْعْلي، وَكَلِماتِكَ التّامّاتِ الْعُلي. اَللّهُمَّ رَبَّ الرِّياحِ
و مقام والاترت و كلمات كامله و والايت خدايا اي پروردگار بادها
وَما ذَرَتْ، وَالسَّماءِ وَما أَظَلَّتْ، وَالاَْرْضِ وَما أَقَلَّتْ،
و آنچه پراكنده كنند و پروردگار آسمان و آنچه را سايه كند و پروردگار زمين و آنچه بر خود دارد و پروردگار شياطين
وَالشَّياطِينِ وَما اَضَلَّتْ، وَالْبِحارِ وَما جَرَتْ، وَبحَقّـِ كُلّـِ حَقّ هُوَ
و آنچه را گمراه كند و درياها و آنچه را همراه برند و به حق هر حقي كه بر تو است
81 |
عَلَيْكَ حَقٌّ، وَبِحَقّـِ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَالرَّوْحانِيِّينَ وَالْكَرُّوبِيّـِينَ
و به حق فرشتگان مقربت و روحانيان و كروبيان و آنانكه تسبيحت كنند
وَالْمُسَبّـِحِينَ لَكَ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ لا يَفْتُرُونَ، وَبِحَقّـِ اِبْراهِيمَ
به شب و روز بي آنكه سستي كنند و به حق ابراهيم خليل تو و به حق هر
خَلِيلِكَ، وَبِحَقّـِ كُلّـِ وَلِيّـ يُنادِيكَ بَيْنَ الصَّفا وَالْمَرْوَةِ،
ولي و دوستي كه تو را در ميان صفا و مروه صدا زند و دعايش را به اجابت رساني اي
وَتَسْتَجِيبُ لَهُ دُعاءَهُ يا مُجِيبُ، أَسْأَلُكَ بِحَقّـِ هذِهِ الاَْسْماءِ
اجابت كننده از تو خواهم به حق اين نامها و به اين دعاها كه بيامرزي آنچه از گناهان كه
وَبِهذِهِ الدَّعَواتِ أَنْ تَغْفِرَ لَنا ما قَدَّمْنا وَما اَخَّرْنا وَما أَسْرَرْنا وَما
از پيش داشته و از اين پس داريم و آنچه پنهان كرده و آنچه را آشكاركرديم و آنچه را ظاهر كرده و آنچه را مخفي كرديم
أَعْلَنّا وَما أَبْدَيْنا وَما أَخْفَيْنا وَما أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّا، إِنَّكَ عَلي كُلّـِ
و آنچه را تو بدان آگاهتري از ما كه براستي تو بر هر چيز توانائي به رحمتت اي
شَيْء قَدِيرٌ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ، يا حافِظَ كُلّـِ غَرِيب،
مهربانترين مهربانان اي نگهدار هر غريب اي همدم هر تنها اي
يا مُونِسَ كُلّـِ وَحِيد، يا قُوَّةَ كُلّـِ ضَعِيف، يا ناصِرَ كُلّـِ مَظْلُوم، يا
نيروي هر ناتوان اي ياور هر ستمديده اي روزي ده هر محروم اي
رازِقَ كُلّـِ مَحْرُوم، يا مُونِسَ كُلّـِ مُسْتَوْحِش، يا صاحِبَ كُلِّ
مونس هر وحشت زده اي همراه هر مسافر اي تكيه گاه هر
82 |
مُسافِر، يا عِمادَ كُلّـِ حاضِر، يا غافِرَ كُلّـِ ذَنْب وَخَطِيئَة، يا غِياثَ
حاضر در وطن اي آمرزنده هر گناه و خطا اي فريادرس فريادخواهان
الْمُسْتَغِيثِينَ، يا صَرِيخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ، يا كاشِفَ كَرْبِ
اي دادرس دادخواهان اي برطرف كننده محنت محنت زدگان اي غمزداي
الْمَكْرُوبِينَ، يا فارِجَ هَمّـِ الْمَهْمُومِينَ،يا بَدِيعَ السَّماواتِ
غمزدگان اي فرج بخشاينده اندوهناكان اي پديدآرنده آسمانها
وَالاَْرَضِينَ، يا مُنْتَهي غايَةِ الطّالِبِينَ، يا مُجِيبَ دَعْوَةِ
و زمينها اي منتهاي مقصود جويندگان اي اجابت كننده دعاي
الْمُضْطَرِّينَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ، يا رَبَّ الْعالَمِينَ، يا دَيّانَ يَوْمِ
درماندگان اي مهربانترين مهربانان اي پروردگار جهانيان اي جزادهنده
الدِّينِ، يا أَجْوَدَ الاَْجْوَدِينَ، يا أَكْرَمَ الاَْكْرَمِينَ، يا أَسْمَعَ
روز جزا اي بخشنده ترين بخشندگان اي باكرمترين كريمان اي شنواترين
السّامِعِينَ، يا أَبْصَرَ النّاظِرِينَ، يا أَقْدَرَ الْقادِرِينَ، اِغْفِرْ لِيَ
شنوايان اي بيناترين بينايان اي قادرترين
الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيّـِرُ النِّعَمَ، وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُورِثُ النَّدَمَ،
قدرتمندان بيامرز از من آن گناهاني را كه نعمتها را تغيير دهد و بيامرز از من گناهاني را
وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُورِثُ السَّقَمَ، وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي
كه پشيماني به بار آورد و بيامرز از من گناهاني را كه موجب بيماريها گردد و بيامرز
83 |
تَهْتِكُ الْعِصَمَ، وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعاءَ، وَاغْفِرْ ليَِ
از من گناهاني را كه پرده ها بدرد و بيامرز از من گناهاني را كه دعا را باز
الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ قَطْرَ السَّماءِ، وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي
گرداند و بيامرز از من گناهاني را كه باران را از آسمان جلوگيري كند و بيامرز از من
تُعَجّـِلُ الْفَناءَ، وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَجْلِبُ الشَّقاءَ، وَاغْفِرْ لِيَ
گناهاني را كه شتاب در نابودي كند و بيامرز از من گناهاني را
الذُّنُوبَ الَّتِي تُظْلِمُ الْهَواءَ، وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَكْشِفُ
كه بدبختي آرد و بيامرز از من گناهاني كه هوا را تاريك كند و بيامرز از من گناهاني را
الْغِطاءَ، وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا اَللهُ، وَاحْمِلْ
كه پرده را بالا زند و بيامرز از من گناهاني را كه جز تو كسي آنها را نيامرزد
عَنِّي كُلَّ تَبِعَة لاَِحَد مِنْ خَلْقِكَ، وَاجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي فَرَجاً
اي خدا و بردار از دوش من هر حقي كه از يكي از خلق تو بر گردن من است و قرار ده براي من در
وَمَخْرَجاً وَيُسْراً، وَأَنْزِلْ يَقِينَكَ فِي صَدْرِي، وَرَجاءَكَ فِي قَلبِْي،
كارم گشايش و آساني و وسيله بيرون آمدني و فرود آر يقينت را در سينه ام
حَتّي لا أَرْجُوَ غَيْرَكَ. اَللّهُمَّ احْفَظْنِي، وَعافِنِي فِي مَقامِي،
و اميدت را در دلم تا اميدي به كسي جز تو نداشته باشم خدايا مرا حفظ كن
وَاصْحَبْنِي فِي لَيْلِي وَنَهارِي وَمِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَمِنْ خَلْفِي وَعَنْ
و عافيتم ده در جايگاهم و همراه من باش در شب و روزم و از پيش رو و
84 |
يَمِينِي وَعَنْ شِمالِي وَمِنْ فَوْقِي وَمِنْ تَحْتِي، وَيَسِّرْ لِيَ السَّبِيلَ،
پشت سرم و از راست و چپم و از بالاي سر و زير پايم
وَأَحْسِنْ لِيَ التَّيْسِيرَ، وَلا تَخْذُلْنِي فِي الْعَسِيرِ، وَاهْدِنِي يا خَيْرَ
و راه را بر من هموار كن و آساني خوشي برايم پيش آور و در دشواريها خوارم مكن
دَلِيل، وَلا تَكِلْنِي إِلي نَفْسِي فِي الاُْمُورِ، وَلَقِّنِي كُلَّ سُرُور،
و راهنمائيم كن اي بهترين راهنما و در كارها مرا به خودم وامگذار و هر سرور و خوشحالي را
وَاقْلِبْنِي إِلي أَهْلِي بِالْفَلاِح وَالنَّجاحِ مَحْبُوراً فِي الْعاجِلِ
به دلم انداز و بازگردان مرا بسوي خانواده ام به رستگاري و كاميابي
وَالاْجِلِ، إِنَّكَ عَلي كُلّـِ شَيْء قَدِيرٌ، وَارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ،
و آراسته به شادكامي در دنيا و آخرت كه براستي تو بر هر چيز توانائي و از فضل خويش
وَأَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ طَيّـِباتِ رِزْقِكَ، وَاسْتَعْمِلْنِي فِي طاعَتِكَ،
روزيم كن و فراخ گردان بر من از روزيهاي پاكيزه ات و وادارم كن به انجام
وَأَجِرْنِي مِنْ عَذابِكَ وَنارِكَ، وَاقْلِبْنِي إِذا تَوَفَّيْتَنِي إِلي جَنَّتِكَ
طاعتتوپناهم ده از عذابوآتش دوزخت و بگردانم به رحمت خود هنگامي كه مرا از اين جهان بيرون بري
بِرَحْمَتِكَ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِكَ، وَمِنْ تَحْوِيلِ
بسوي بهشتت خدايا به تو پناه برم از زوال نعمتت و از
عافِيَتِكَ، وَمِنْ حُلُولِ نَقِمَتِكَ، وَمِنْ نُزُولِ عَذابِكَ، وَأَعُوذُ بِكَ
تغيير يافتن عافيتت و از آمدن عقوبتت و از نازل شدن عذابت
85 |
مِنْ جَهْدِ الْبَلاءِ، وَدَرَكِ الشَّقاءِ، وَمِنْ سُوءِ الْقَضاءِ وَشَماتَةِ
و به تو پناه برم از سختي بلاء و گرفتاري و رسيدن بدبختي و از تقدير بد
الاَْعْداءِ، وَمِنْ شَرّـِ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ، وَمِنْ شَرّـِ ما فِي الْكِتابِ
و شماتت دشمنان و از شرّ آنچه از آسمان فرود آيد و از شرّ آنچه
الْمُنْزَلِ. اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنِي مِنَ الاَْشْرارِ، وَلا مِنْ أَصْحابِ النّارِ،
در كتاب منزل خود (قرآن) بيان فرموده اي خدايا مرا از اشرار و از اهل
وَلا تَحْرِمْنِي صُحْبَةَ الاَْخْيارِ، وَأَحْيِنِي حَياةً طَيّـِبَةً، وَتَوَفَّنِي وَفاةً
دوزخ قرارم مده و از مصاحبت نيكان محرومم مفرما و به زندگي پاكيزه زنده ام بدار و به مرگ
طَيّـِبَةً تُلْحِقُنِي بِالاَْبْرارِ، وَارْزُقْنِي مُرافَقَةَ الاَْنْبِياءِ فِي مَقْعَدِ صِدْق
پاكيزه اي بميرانم كه به نيكان ملحقم داري و رفاقت پيمبران را روزيم گرداني در جايگاه
عِنْدَ مَلِيك مُقْتَدِر. اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلي حُسْنِ بَلائِكَ
پسنديده نزد پادشاهي نيرومند خدايا از آن تو است ستايش بر خوش آزمايشي و خوش رفتاريت
وَصُنْعِكَ، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلَي الاِْسْلامِ، وَاتّـِباعِ السُنَّةِ، يا رَبّـِ كَما
و تو را است ستايش بر نعمت دين اسلام و پيروي طريقه (پيمبران) پروردگارا چنانچه
هَدَيْتَهُمْ لِدِينِكَ، وَعَلَّمْتَهُمْ كِتابَكَ ، فَاهْدِنا وَعَلّـِمْنا، وَلَكَ الْحَمْدُ
آن پيمبران را به دين خود راهنمائي كردي و كتاب خود را به آنان ياد دادي ما را نيز هدايت كرده و يادمان ده و تو را است ستايش
عَلي حُسْنِ بَلائِكَ، وَصُنْعِكَ عِنْدِي خاصَّةً، كَما خَلَقْتَنِي
بر خصوص آزمايش و رفتار نيكت درباره شخص من كه مرا آفريدي
86 |
فَأَحْسَنْتَ خَلْقِي، وَعَلَّمْتَنِي فَأَحْسَنْتَ تَعْلِيمِي، وَهَدَيْتَنِي
و خلقتم را نيكو كردي و يادم دادي و نيكو ياد دادي و هدايتم كردي
فَأَحْسَنْتَ هِدايَتِي، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلي إِنْعامِكَ عَلَيَّ قَدِيماً
و نيكو هدايت كردي پس تو را است ستايش بر نعمت بخشيت نسبت به من از زمان قديم
وَحَدِيثاً، فَكَمْ مِنْ كَرْب يا سَيِّدِي قَدْ فَرَّجْتَهُ، وَكَمْ مِنْ غَمّ يا
و جديد پس چه بسيار محنتي كه اي آقاي من تو آن را گشودي و چه بسيار اندوهي كه اي
سَيِّدِي قَدْ نَفَّسْتَهُ، وَكَمْ مِنْ هَمّ يا سَيّـِدِي قَدْ كَشَفْتَهُ، وَكَمْ مِنْ بَلاء
آقاي من تو آن را زدودي و چه بسيار غم و غصه اي كه اي آقاي من تو آنرا برطرف كردي و چه بسيار بلا و گرفتاري
يا سَيِّدِي قَدْ صَرَفْتَهُ، وَكَمْ مِنْ عَيْب يا سَيّـِدِي قَدْ سَتَرْتَهُ، فَلَكَ
اي آقاي من كه تو آن را بازگرداندي و چه بسيار عيبي اي آقاي من كه توآنراپوشاندي پس تو راست
الْحَمْدُ عَلي كُلِّ حال فِي كُلِّ مَثْويً وَزَمان، وَمُنْقَلَب وَمَقام،
ستايش بر هر حال و در هر جا و هر زمان و هر منزل و هر مقام
وَعَلي هذِهِ الْحالِ وَكُلِّ حال. اَللّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَفْضَلِ عِبادِكَ
و بر اين حال و هر حال خدايا قرار ده مرا از بهترين بندگانت
نَصِيباً فِي هذَا الْيَوْمِ، مِنْ خَيْر تَقْسِمُهُ، أَوْ ضُرّ تَكْشِفُهُ، أَوْ سُوء
در بهره مندي اين روز از هر خيري كه قسمت كني يا گرفتاري كه برطرف كني يا بدي
تَصْرِفُهُ، أَوْ بَلاء تَدْفَعُهُ، أَوْ خَيْر تَسُوقُهُ، أَوْ رَحْمَة تَنْشُرُها، أَوْ
كه بازش گرداني يا بلائي كه دفعش كني يا خيري كه بفرستي يا رحمتي كه بگستراني يا
87 |
عافِيَة تُلْبِسُها، فَإِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ، وَبِيَدِكَ خَزائِنُ
جامه تندرستي كه بپوشاني كه براستي تو بر هر چيز توانائي و خزينه هاي
السَّماواتِ وَالاَْرْضِ، وَأَنْتَ الْواحِدُ الْكَرِيمُ الْمُعْطِي الَّذِي
آسمانها و زمين بدست تو است و توئي خداي يگانه بزرگوار عطابخشي كه
لا يُرَدُّ سائِلُهُ، وَلا يُخَيَّبُ آمِلُهُ، وَلا يَنْقُصُ نائِلُهُ، وَلا يَنْفَدُ ما عِنْدَهُ،
خواهنده اش دست خالي بازنگردد و آرزومندش نااميد نشود و عطاهايش نقصان نپذيرد
بَلْ يَزْدادُ كَثْرَةً وَطِيباً وَعَطاءً وَجُوداً، وَارْزُقْنِي مِنْ خَزائِنِكَ الَّتِي
و خزينه اش پايان ندارد بلكه همواره به زيادي و پاكيزگي و عطا و جودش بيفزايد و روزيم كن از خزينه هايت كه
لا تَفْني، وَمِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ، اِنَّ عَطاءَكَ لَمْ يَكُنْ مَحْظُوراً،
فنا نپذيرد و از رحمت وسيعت كه براستي عطاي تو از كسي منع نشده
وَأَنْتَ عَلي كُلّـِ شَيْء قَدِيرٌ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ».
و تو بر هر چيز توانائي به رحمتت اي مهربانترين مهربانان.»
ونيز اين دعا را كه جمعي از بزرگان علما آن را، از جمله اعمال شب و روز جمعه وعرفه ذكر كرده اند بخواند. دعا به نقل مرحوم كفعمي در مصباح اين است:
«اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَتَهَيَّأَ وَأَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَة إِلي مَخْلُوق،
«خدايا هركس مجهز و آماده و مهيا و مستعد براي ورود بر مخلوقي شده
88 |
رَجاءَ رِفْدِهِ وَطَلَبَ نائِلِهِ وَجائِزَتِهِ، فَإِلَيْكَ يارَبّـِ تَعْبِيَتِي
به اميد دهش و به جستجوي جايزه و بخشش او پس اي پروردگار من آمادگي
وَاسْتِعْدادي، رَجاءَ عَفْوِكَ، وَطَلَبَ نائِلِكَ وَجائِزَتِكَ، فَلا تُخَيّـِبْ
و استعداد من بسوي تو است و آرزوي عفو تو و خواهش بخشش و جايزه ات را دارم پس
دُعائِي، يا مَنْ لا يَخِيبُ عَلَيْهِ سائِلٌ وَلا يَنْقُصُهُ نائِلٌ، فَإِنّـِي
نوميدم مكن اي كسي كه هيچ خواهنده اي نااميد از درگاهش نرود و هيچ گيرنده عطايي از(كرمش)نكاهد و من به اعتماد
لَمْ آتِكَ ثِقَةً بِعَمَل صالِح عَمِلْتُهُ، وَلا لِوِفادَة إِلي مَخْلُوق رَجَوْتُهُ،
عمل صالحي كه كرده باشم بدرگاهت نيامده و نه به مخلوقي واردشده ام كه ازاو اميدي داشته باشم
أَتَيْتُكَ مُقِرّاً عَلي نَفْسِي بِالاِْساءَةِ وَالظُّلْمِ، مُعْتَرِفاً بِأَنْ لا حُجَّةَ لِي
بلكه بدرگاه تو آمده ام در حاليكه اقرار دارم كه بخود بدي و ستم كرده و معترفم كه هيچ دليل
وَلا عُذْرَ، أَتَيْتُكَ أَرْجُو عَظِيمَ عَفْوِكَ، الَّذِي عَفَوْتَ بِهِ عَنِ
و عذري هم بر اين بدي و ستم نداشته ام، آمده ام به اميد آن عفو عظيم تو كه بدان از
الْخاطِئِينَ ، فَلَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلي عَظِيمِ الْجُرْمِ، أَنْ
خطاكاران درگذري و توقف طولاني آنها بر جرم بزرگ بازت نداشت از
عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ، فَيا مَنْ رَحْمَتُهُ واسِعَةٌ وَعَفْوُهُ عَظِيمٌ، يا
اينكه باز بدانها مهر ورزي اي كسي كه رحمتش وسيع و گذشتش بزرگ است اي خداي بزرگ
عَظِيمُ يا عَظِيمُ يا عَظِيمُ، لا يَرُدُّ غَضَبَكَ إِلاّ حِلْمُكَ، وَلا يُنْجِي
اي خداي بزرگ اي خداي بزرگ خشم تو را جز بردباريت جلوگيري نكند و از غضب
89 |
مِنْ سَخَطِكَ إِلاَّ التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ، فَهَبْ لِي يا إِلهِي فَرَجاً بالقُدْرَةِ
تو جز زاري به درگاهت چيزي نجات نبخشد پس اي معبود من بدان قدرتي كه سرزمينهاي مرده
الَّتِي تُحْيِي بِها مَيْتَ الْبِلادِ، وَلا تُهْلِكْنِي غَمّاً حَتّي تَسْتَجِيبَ لِي،
را بدانوسيله زنده مي گرداني گشايشي برمن بخش ومرا به حال اندوه هلاكم مكن تادعايم را مستجاب كني
وَتُعَرِّفَنِي الاِْجابَةَ فِي دُعائي، وَأَذِقْنِي طَعْمَ الْعافِيَةِ إِلي مُنْتَهي
و اجابت دعايم را به من بنماياني و طعم تندرستي را تا پايان عمر به
أَجَلِي، وَلا تُشْمِتْ بِي عَدُوِّي، وَلا تُسَلّـِطْهُ عَلَيَّ، وَلا تُمَكّـِنْهُ مِنْ
من بچشان و گرفتار شماتت دشمنم مكن و او را بر من مسلط مگردان و بر گردنم
عُنُقِي. اَللّهُمَّ إِنْ وَضَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْفَعُنِي،وَإِنْ رَفَعْتَنِي
سوارش منما خدايا اگر تو مرا پست كني پس كيست كه (بتواند) بلندم كند و اگر تو بلندم كني
فَمَنْ ذَا الَّذِي يَضَعُنِي، وَإِنْ أَهْلَكْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَعْرُضُ لَكَ
پس كيست كه(بتواند)پستم كند و اگر هلاكم كني پس كيست كه درباره اين بنده ات متعرض توشود
فِي عَبْدِكَ، أَوْ يَسْأَلُكَ عَنْ أَمْرِهِ، وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِي
يا از وضع او از تو پرسش كند ولي بطور مسلم اين را دانسته ام كه در
حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَلا فِي نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، وَإِنَّما يَعْجَلُ مَنْ يَخافُ
حكم تو ستمي نيست و نه در انتقام تو شتابي است زيرا كسي شتاب (در انتقام) كند كه بترسد
الْفَوْتَ، وَإِنَّما يَحْتاجُ إِلَي الظُّلْمِ الضَّعِيفُ، وَقَدْ تَعالَيْتَ يا إِلهِي
(فرصت) از دست برود و شخص ناتوان نيازمند به ستم مي باشد و درصورتي كه اي معبود من
90 |
عَنْ ذلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً. اَللّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ فَأَعِذْنِي، وَاَسْتَجِيرُ بِكَ
تو از اينگونه مطالب بسيار برتر و بزرگتري خدايا به تو پناه آرم پس ياريم ده و از تو امان خواهم
فَأَجِرْنِي، وَاَسْتَرْزِقُكَ فَارْزُقْنِي، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ فَاكْفِنِي،
پس امانم ده و از تو روزي طلبم پس روزيم ده و بر تو توكل كنم پس كفايتم فرما
وَاَسْتَنْصِرُكَ عَلي عَدُوِّي فَانْصُرْنِي، وَاَسْتَعِينُ بِكَ فَأَعِنّـِي،
و براي پيروزي بر دشمنم از تو ياري خواهم پس ياريم ده و از تو كمك خواهم پس كمكم ده
وَاَسْتَغْفِرُكَ يا إِلهِي فَاغْفِرْ لِي، آمِينَ آمِينَ آمِينَ».
و از تـو آمـرزش طلبم اي مـعـبـود من پس بيامرزم آمين، آميـن، آمين.»
مستحبات وقوف به عرفات:
در هنگام وقوف در عرفات چند چيز مستحب است.
1 . با طهارت بودن.
2 . غسل نمودن وبهتر است نزديك ظهر باشد.
3 . توجه قلبي به خدا، واز خود دور ساختن چيزهايي كه موجب تفرقه حواس مي شود.
4 . وقوف در طرف چپ جبل الرّحمه.
5 . وقوف در زمين هموار.
6 . خواندن نماز ظهر وعصر با يك اذان ودو اقامه.
7 . خواندن دعاهاي وارده وتضرع به درگاه خداوند.
91 |
ادعيه وقوف به عرفات
وآنها بسيار است از جمله گفتن «اَللهُ أَكْبَرُ» صد مرتبه، و «لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ» صد مرتبه، و«اَلْحَمْدُ لِلّهِ» صد مرتبه، و«سُبْحانَ اللهِ» صد مرتبه، و«ما شاءَ اللهُ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللهِ» صد مرتبه، و«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد» صد مرتبه.
نيز صد مرتبه بگويد:
«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَه الْمُلْكُ وَلَهُ
«گواهي مي دهم كه معبودي جز خداي يگانه بي همتا نيست، ملك هستي او را است و ستايش
الْحَمْدُ، يُحْيِي وَيُمِيتُ، وَيُمِيتُ وَيُحْيِي، وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ،
ويژه او است، زنده مي كند و مي ميراند، ومي ميراند و زنده مي كند، و او زنده فنا ناپذير است،
بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلي كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ».
خير و نيـكـي بـه دسـت اوسـت و او بـر هر چيز توانـا است.»
هر كدام از سوره " قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ " و «آية الْكُرْسِي» و سوره " إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ " را صد مرتبه بخواند.
ومستحب است خواندن اين دعا:
92 |
«أَسْأَلُ اللهَ بِأَنَّهُ هُوَ اللهُ الَّذِي لا إِلهَ إلاّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ
«ازخداوند مسألت مي نمايم كه او خدايي است كه جز او معبودي نمي باشد، او ملك وقدّوس
السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبّارُ الْمُتَكَبّـِرُ، سُبْحانَ اللهِ عَمّا
و سلام و مؤمن ومهيمن و عزيز و جبّار و متكبّر است، منزه است خداوند از آنچه به او
يُشْرِكُونَ، هُوَ اللهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الاَْسْماءُ الْحُسْني،
شرك ميورزند، او خدايي است آفريننده و پديد آورنده و صورت بخش، براي او نامهاي نيكوست،
يُسَبّـِحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَالاَْرْضِ، وَهُوَ الْعَزِيْزُ الْحَكِيمُ».
آنـچـه در آسمانها و زمين است او را تسبيح مي گويد و او عزيز و حكيم است.»
پس بگو: «اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلي نَعْمائِكَ الَّتِي لا تُحصي
«خداوندا تو را ستايش بر نعمتهايت كه قابل شمارش نيست و با هيچ عملي
بِعَدَد، وَلا تُكـافَأُ بِعَمَـل».
نمي توان از عهده شكر آنها بيرون شد.»
پس بخوان اين دعا را:
«أَسْأَلُكَ يا اَللهُ يا رَحْمانُ بِكُلّـِ اسْم هُوَ لَكَ ، وَأَسْأَلُكَ
«از تو مي خواهم اي خداي رحمان بحقّ هر اسمي كه تو را است و از تو مي خواهم
بِقُوَّتِكَ وَقُدْرَتِكَ وَعِزَّتِكَ وَبجَمِيعِ ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُكَ
به نيرو و قدرت و عزت و به همه آنچه كه علم تو به آن احاطه دارد
93 |
وَبِأَرْكانِكَ كُلّـِها، وَبِحَقِّ رَسُولِكَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَبِاسْمِكَ
و به اركان هستي و به حقّ پيامبرت كه درود تو بر او و بر آلش و به حق اسم
الاَْكْبَرِ الاَْكْبَرِ، وَبِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ
بزرگ، بزرگ، و بزرگت و به حقّ نام عظيم تو كه هر كس تو را به آن خواند
حَقّاً عَلَيْكَ أَنْ لا تُخَيّـِبَهُ، وَبِاسْمِكَ الاَْعْظَمِ الاَْعْظَمِ الاَْعْظَمِ
بر توست كه او را نوميد نسازي و به نام بزرگ، بزرگ و بزرگت
الَّذِي مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ حَقّاً عَلَيْكَ أَنْ لا تَرُدَّهُ، وَأَنْ تُعْطِيَهُ ما
كه هر كس تو را به آن خواند بر تو است كه او را نوميد بازنگرداني و آنچه از تودرخواست نمود به او
سَئَـلَ، أَنْ تَـغْفِرَ لِي ذُنُوبِي فِي جَمِيعِ عِلْمِكَ فِيَّ»
عطافرمائي و بيامرزي همه گناهانم را كه نسـبت به من از آن آگاهي داري.»
و اين دُعا را نيز بخوان:
«اَللّهُمَّ فُكَّنِي مِنَ النّارِ، وَأَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ
«خداوندا! مرا از آتش آزاد كن و از روزي حلال و پاكيزه ات
الطَّيِّبِ، وَادْرَأْ عَنّـِي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنّـِ وَالاِْنْسِ، وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ
بر من وسعت بخش و شرّ فاسقان جن و انس و شر فاسقان عرب و عجم را از من
وَالْعَجَمِ»،
دور دار .»
وبخواند اين دُعا را:
94 |
«اَللّهُمَّ إِنّـِي عَبْدُكَ، فَلا تَجْعَلْنِي مِنْ أَخْيَبِ
«خداوندا! من بنده توام پس مرا از نوميدترين وارد شدگان
وَفْدِكَ، وَارْحَمْ مَسِيرِي إِلَيْكَ مِنَ الْفَجّـِ الْعَمِيقِ. اَللّهُمَّ
بر خويش قرار مده و به آمدنم از راه دور بسويت ترحم بخش، خداوندا!
رَبَّ الْمَشاعِرِ كُلّـِها، فُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النّارِ، وَأَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ
اي پروردگار تمام مشاعر حج مرا از آتش رهايي بخش و از روزي حلالت
رِزْقِكَ الْحَلالِ، وَادْرَأْ عَنّـِي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنّـِ وَالاِْنْسِ. اَللّهُمَّ
بر من وسعت ده و شر فاسقان جن و انس را از من دور دار، خداوندا! مرا
لا تَمْكُرْ بِي، وَلا تَخْدَعْنِي، وَلا تَستَدْرِجْنِي. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ
مجازات نكن و با دادن نعمتهاي پياپي مغرورم مساز، خداوندا! از تو مي خواهم
بِحَوْلِكَ وَجُودِكَ وَكَرَمِكَ وَمَنّـِكَ وَفَضْلِكَ، يا أَسْمَعَ السّامِعِينَ،
به قوّت و جود و كرم و فضل و نعمتت اي شنواترين شنوايان
وَيا أَبْصَرَ النّاظِرِينَ، وَيا أَسْرَعَ الْحاسِبِينَ، وَيا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ،
و اي بيناترين بينايان، و اي سريعترين محاسبه كنندگان و اي مهربانترين مهربانان
أَنْ تُصَلّـِيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد.(وَأَنْ تَرْزُقَنِي خَيْرَ الدُّنْيا
كه بر محمّد و خاندانش درود فرستي و خير دنيا و آخرت را به من
وَالاْخِـرَةِ».
روزي فرمايي.»
95 |
پس حاجت خود را بخواهد، آنگاه دست به آسمان بردارد واين دُعا را بخواند:
اَللّهُمَّ حاجَتِي إِلَيْكَ الَّتِي إِنْ أَعْطَيْتَنِيها لَمْ يَضُرَّنِي ما مَنَعْتَنِي،
خدايا حاجتم به سوي توست، اگر آن را عطاكني ديگر هرچه را ازمن دريغ كني زيانم نزندواگر
وَالَّتِي إِنْ مَنَعْتَنِيها لَمْ يَنْفَعْنِي ما أَعْطَيْتَنِي، أَسْأَلُكَ خَلاصَ رَقَبَتِي
آن راازمن دريغ داري ديگرسودم ندهدهرچه به من عطاكني ازتو مي خواهم كه ازآتش دوزخ رهايم سازي
مِنَ النّارِ، اَللّهُمَّ إِنّـِي عَبْدُكَ، وَمِلْكُ يَدِكَ ناصِيَتِي بِيَدِكَ، وَأَجَلِي
خداوندا! منم بنده تو و سرنوشتم به دست توست به مدت عمرم تو آگاهي
بِعِلْمِكَ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُوَفِّقَنِي لِما يُرْضِيكَ عَنّـِي، وَأَنْ تُسَلّـِمَ مِنِّي
از تو مي خواهم كه مرا به موجبات خوشنوديت توفيق بخشي و مناسك
مَناسِكِي الَّتِي اَرَيْتَها خَلِيلَكَ اِبراهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ، وَدَلَلْتَ عَلَيْها
حجم را كه به خليلت ابراهيم(عليه السلام) ارائه فرمودي و به پيامبرت
نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنِي مِمَّنْ رَضِيتَ
حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) راهنمايي كردي سالم داري، خداوندا! مراازكساني قرارده كه از عملشان خوشنودي
عَمَلَهُ، وَأَطَلْتَ عُمُرَهُ، وَأَحْيَيْتَهُ بَعْدَ الْمَوْتِ حَياةً طَيّـِبَةً».
عمرشان را طولاني و زندگي پس از مرگشان را پاكيزه ساختي.»
ونيز مُستحبّ است در روز عَرَفه هنگام غرُوب آفتاب اين دُعا خوانده شود:
96 |
«اَللّهُمَّ إِنّـِي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ، وَمِنْ تَشَتُّتِ الاْمْرِ، وَمِنْ
«خداوندا! به تو پناه مي برم از ناداري و از آشفتگي كارها و از
شَرِّ ما يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ، أَمْسي ظُلْمِي مُسْتَجِيراً
شر حوادث شب و روز، از ظلم خويش
بِعَفْوِكَ، وَأَمْسي خَوْفِي مُسْتَجِيراً بِأَمانِكَ، وَأَمْسي ذُلّـِي
به عفو تو پناه مي برم و از ترس و خوف به امان تو و از گناهانم
مُسْتَجِيراً بِعِزِّكَ، وَأَمْسي وَجْهِيَ الْفانِي مُسْتَجِيراً بِوَجْهِكَ
به عزّت تو و از فناي خويش به ذات باقي تو
الْباقِي، يا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ، وَيا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطي، يا أَرْحَمَ مَنِ
اي بهترين كسي كه از او سؤال كنند و اي بخشنده ترين بخشندگان و اي مهربانترين
اسْتُرْحِمَ، جَلّـِلْنِي بِرَحْمَتِكَ، وَأَلْبِسْنِي عافِيَتَكَ ، وَاصْرِفْ عَنِّي
مهربانان گناهم را به رحمتت مستور دار و جامه عافيتت را بر من بپوشان و شرّ همه
شَرَّ جَمِيعِ خَلْقِكَ وَارْزُقْنِي خَيْرَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ».
آفريده هايت را از من بازگردان و خير دنيا و آخرت را روزيم گردان.»
ونيز مُستحبّ است بعد از غرُوب آفتاب اين دُعا خوانده شود:
«اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ هذَا الْمَوْقِفِ، وَارْزُقْنِيهِ
«خداوندا! اين وقوفم را در اين جايگاه، آخرين وقوف قرار مده، و تا زنده ام داري
97 |
أَبَداً ما أَبْقَيْتَنِي، وَاقْلِبْنِي الْيَوْمَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً
بازگشت به اينجا را روزيم گردان و با رستگاري و دعاي مستجاب بازم گردان
لِي،مَرْحُوماً مَغْفُوراً لِي، بِأَفْضَلِ ما يَنْقَلِبُ بِهِ الْيَوْمَ أَحَدٌ مِنْ
در حالي كه مشمول مغفرت و رحمتت قرار گرفته باشم به بهترين صورتي كه امروز فردي از واردشدگان
وَفْدِكَ، وَحُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، وَاجْعَلْنِي الْيَوْمَ مِنْ أَكْرَمِ وَفْدِكَ
به درگاه خويش و حجاج بيت الله الحرامت را باز مي گرداني، ومرا از گرامي ترين واردشدگان
عَلَيْكَ، وَأَعْطِنِي أَفْضَلَ ما أَعْطَيْتَ أَحَداً مِنْهُمْ مِنَ الْخَيْرِ وَالْبَرَكَةِ
بر خويش قرار ده و به من بهترين خير، و بركت و رحمت
وَالْعافِيَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالرِّضوانِ وَالْمَغْفِرَةِ، وَبارِكْ لِي فِيما أَرْجِعُ
و خوشنودي و آمرزش را كه به يكي از آنان عطا مي فرمايي عطا كن و به خانواده و
إِلَيْهِ مِنْ أَهْل أَوْ مال أَوْ قَلِيل أَوْ كَثِير، وَبارِكْ لَهُمْ فِيَّ».
دارايي كم يا بسيارم بركت بخش.»
دعاي امام حسين(ع) در روز عَرَفه
دعاي امام حسين(عليه السلام) در روز عَرَفه:
«اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِي لَيْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ ، وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ ، وَلا
«ستايش خاص خدايي است كه نيست براي قضا وحكمش جلوگيريو نه براي عطا و بخششش مانعي و نه
كَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِع ، وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ ، فَطَرَ أَجْناسَ الْبَدائِعِ ،
مانند ساخته اش ساخته هيچ سازنده اي و اوست بخشنده وسعت ده كه آفريد انواع گوناگون پديده ها را
98 |
وَأَتْقَنَ بِحِكْمَتِهِ الصَّنائِعَ ، لا تَخْفي عَلَيْهِ الطَّلائِعُ ، وَلا تَضِيعُ عِنْدَهُ
و به حكمت خويش محكم ساخت مصنوعات را و طلايه ها(ي عالم وجود) بر او مخفي نيست و امانتها در نزد او
الْوَدائِعُ، جازِي كُلّـِ صانِع، وَرائِشُ كُلّـِ قانع ، وَراحِمُ كُلّـِ ضارِ ع،
ضايع نشود پاداش دهنده عمل هرسازنده و سامان دهنده زندگي هرقناعت پيشهومهربان نسبت به هرنالان،
وَمُنْزِلُ الْمَنافِعِ ، وَالْكِتابِ الْجامِعِ ، بِالنُّورِالسّاطِعِ ، وَهُوَلِلدَّعَواتِ
فروفرستنده هر سود و بهره و آن كتاب جامع كه فرستادش بوسيله نور آن نوردرخشانواواست كه دعاهارا
سامِعٌ ، وَلِلْكُرُباتِ دافِعٌ ، وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ ، وَلِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ ،
شنواست و گرفتاريها را برطرف كند و درجات را بالا برد و گردنكشان را ريشه كن سازد پس
فَلا إِلهَ غَيْرُهُ ، وَلا شَيْءَ يَعْدِلُهُ ، وَلَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ، وَهُوَالسَّمِيعُ
معبودي جز او نيست و چيزي با او برابري نكند و چيزي همانندش نيست و او شنوا است
الْبَصِيرُ ، اَللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ، وَهُوَ عَلي كُلّـِ شَيْء قَدِيرٌ . اَللّهُمَّ إِنّـِي
و بينا و دقيق و آگاه و او بر هرچيز توانا است خدايا من
أَرْغَبُ إِلَيْكَ ، وَأَشْهَدُ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ ، مُقِرّاً بِأَنَّكَ رَبّـِي ، وَإِلَيْكَ
بسوي تواشتياق دارم و به پروردگاري تو گواهي دهم اقرار دارم به اينكه تو پروردگار مني و بسوي تو است
مَرَدّـِ ي ، اِبْتَدَأْتَنِي بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ أَنْ أَكُونَ شَيْئاً مَذْكُوراً ، وَخَلَقْتَنِي
بازگشت من آغاز كردي وجود مرا به رحمت خود پيش از آنكه باشم چيز قابل ذكري و مرا از
مِنَ التُّرابِ ، ثُمَّ أَسْكَنْتَنِي الاَْصْلابَ ، آمِناً لِرَيْبِ الْمَنُونِ ،
خاك آفريدي آنگاه در ميان صلبها جايم دادي و ايمنم ساختي از حوادث زمانه
99 |
وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ والسّـِنِينَ ، فَلَمْ أَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْب إِلي رَحِم ،
و تغييرات روزگار و سالها و همچنان همواره از صلبي به رحمي كوچ كردم
فِي تَقادُم مِنَ الاَْيّامِ الْماضِيَةِ ، وَالْقُرُونِ الْخالِيَةِ ، لَمْ تُخْرِجْنِي
در ايام قديم و گذشته و قرنهاي پيشين و از روي مهر و رأفتي
لِرَأْفَتِكَ بِي ، وَلُطْفِكَ لِي، وَإِحْسانِكَ إِلَيَّ ، فِي دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْكُفْرِ ،
كه به من داشتي و احسانت نسبت به من مرا به جهان نياوردي در دوران حكومت پيشوايان كفر
اَلَّذِينَ نَقَضُواعَهْدَكَ، وَكَذَّبُوا رُسُلَكَ، لكِنَّكَ أَخْرَجْتَنِي رَأْفَةً مِنْكَ
آنان كه پيمان تو را شكستند و فرستادگانت را تكذيب كردند ولي درزماني مرا بدنياآوردي كه رأفت و مهرباني
وَتَحَنُّناًعَلَيَّ لِلَّذِي سَبَقَ لِي مِنَ الْهُدي،الَّذِي لَهُ يَسَّرْتَنِي،وَفِيهِ أَنْشَأْتَنِي،
تو بر من پيش از آن در علمت گذشته بود از هدايتي كه اسبابش را برايم مهيا فرمودي و در آن مرا نشو و نما دادي
وَمِنْ قَبْلِ ذلِكَ رَؤُفْتَ بِي بِجَمِيلِ صُنْعِكَ،وَسَوابِغِ نِعَمِكَ، فَابْتَدَعْتَ
و پيش ازاين نيز به من مهر ورزيدي بوسيله رفتار نيكويت و نعمتهاي شايانت كه پديد آوردي
خَلْقِي مِنْ مَنِيّ يُمْني ، وَأَسْكَنْتَنِي فِي ظُلُمات ثَلاث ، مِنْ بَيْنَ
خلقتم را از مني ريخته شده و جايم دادي در سه پرده تاريكي (مشيمه و رحم و شكم) ميان گوشت
لَحْم وَدَم وَجِلْد ، لَمْ تُشْهِدْنِي خَلْقِي ، وَلَمْ تَجْعَلْ لِي شَيْئاًمِنْ
و خون و پوست و گواهم نساختي در خلقتم و واگذار نكردي به من چيزي از كار خودم را
أَمْرِي، ثُمَّ أَخْرَجْتَنِي لِلَّذِي سَبَقَ لِي مِنَ الْهُدي إِلَي الدُّنْيا تامّاً سَوِيّاً،
سپس بيرونم آوردي بدانچه در علمت گذشته بود از هدايتم بسوي دنيا خلقتي تمام و درست
100 |
وَحَفِظْتَنِي فِي الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِيّاً ، وَرَزَقْتَنِي مِنَ الْغِذاءِ لَبَناً مَرِيّاً ،
و در حال طفوليت و خردسالي در گهواره محافظتم كردي و روزيم دادي از غذاها شيري گوارا
وَعَطَفْتَ عَلَيَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ ، وَكَفَّلْتَنِي الاُْمَّهاتِ الرَّواحِمَ ،
و دل پرستاران را بر من مهربان كردي و عهده دار پرستاريم كردي مادران مهربان را
وَكَلاَْتَنِي مِنْ طَوارِقِ الْجانّـِ ، وَسَلَّمْتَنِي مِنَ الزّـِ يادَةِ وَالنُّقْصانِ ،
و از آسيب جنيان نگهداريم كردي و از زيادي و نقصان سالمم داشتي
فَتَعالَيْتَ يا رَحِيمُ يا رَحْمانُ . حَتّي إِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْكَلامِ ،
پس برتري تو اي مهربان و اي بخشاينده تا آنگاه كه لب به سخن گشودم
أَتْمَمْتَ عَلَيَّ سَوابِـغَ الاِْنْعامِ ، وَرَبَّيْتَنِي زائِداً فِي كُلّـِ عام ، حَتّي
و تمام كردي بر من نعمتهاي شايانت را و پرورشم دادي هرساله زيادتر از سال پيش تا آنگاه كه
إِذَا اكْتَمَلَتْ فِطْرَتِي ، وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتِي ، أَوْجَبْتَ عَلَيَّ حُجَّتَكَ، بِأَنْ
خلقتم كامل شد و تاب و توانم به حد اعتدال رسيد واجب كردي بر من حجت خود را بدين ترتيب
أَلْهَمْتَنِي مَعْرِفَتَكَ، وَرَوَّعْتَنِي بِعَجائِبِ حِكْمَتِكَ ، وَأَيْقَظْتَنِي لِما
كه معرفت خود را به من الهام فرمودي و بوسيله عجايب حكمتت به هراسم انداختي وبيدارم كردي بدانچه
ذَرَأْتَ فِي سَمائِكَ وَأَرْضِكَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِكَ، وَنَبـَّهْتَنِي
آفريدي در آسمان و زمينت از پديده هاي آفرينشت و آگاهم كردي
لِشُكْرِكَ وَذِكْرِكَ ، وَأَوجَبْتَ عَلَيَّ طاعَتَكَ وَعِبادَتَكَ ، وَفَهَّمْتَنِي
به سپاسگزاري و ذكر خودت و اطاعت و عبادتت را بر من واجب كردي و آنچه رسولانت