بخش 7

زیارت امین اللّه زیارت وارث زیارة آل یـس


151


بِكُمْ، فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوت اَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ،
منت گذارد و قرارتان داد در خانه هايي كه اجازه داد بلند گردند و نام او در آنها برده شود
وَجَعَلَ صَلاتَنا عَلَيْكُمْ وَما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنا،
و مقرر داشت كه درودهاي ما بر شما و هم چنين آنچه را از دوستي شما براي ما مخصوص داشته همه اينها موجب پاكي اخلاق ما
وَطَهارَةً لاَِنْفُسِنا، وَتَزْكِيَةً لَنا، وَكَفّارَةً لِذُنُوبِنا، فَكُنّا عِنْدَهُ
و پاك شدن خود ما و تزكيه ما و كفاره گناهان ما باشد و ما در نزد خدا از زمره
مُسَلّـِمِينَ بِفَضْلِكُمِ، وَمَعْرُوفِينَ بِتَصْدِيقِنا إِيّاكُمْ، فَبَلَغَ اللهُ بِكُمْ
تسليم شدگان برتري شما و شناخته شدگان به تصديق مقام شما بوديم پس خداوند برساند شما را
أَشْرَفَ مَحَلّـِ الْمُكْرَمِينَ، وَأَعْلي مَنازِلِ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَرْفَعَ
به شريفترين جايگاه گراميان و بلندترين منازل مقربان و بالاترين
دَرَجاتِ الْمُرْسَلِينَ، حَيْثُ لا يَلْحَقُهُ لاحِقٌ، وَلا يَفُوقُهُ فائِقٌ،
درجات رسولان آنجا كه كسي بدان نرسد و فوق آن جايگاه كسي راه نيابد و پيش
وَلا يَسْبِقُهُ سابِقٌ، وَلا يَطْمَعُ فِي اِدْراكِهِ طامِعٌ، حَتّي لايَبْقي مَلَكٌ
روي بر آن پيشي نگيرد و براي رسيدن بدانجا كسي طمع نبندد، تا اينكه بجاي نماند فرشته
مُقَرَّبٌ، وَلا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، وَلاصِدِّيقٌ وَلا شَهِيدٌ، وَلا عالِمٌ وَلا
مقربي و نه پيامبر مرسلي و نه صديق و نه شهيدي و نه عالم و نه
جاهِلٌ، وَلادَنِيٌّ وَلا فاضِلٌ، وَلا مُؤْمِنٌ صالِحٌ، وَلا فاجِرٌ طالِحٌ،
جاهلي و نه پست و نه برتري و نه مؤمن نيك كردار و نه تبهكار بدكاري



152


وَلا جَبّارٌ عَنِيدٌ، وَلا شَيْطانٌ مَرِيدٌ، وَلاخَلْقٌ فِيما بَيْنَ ذلِكَ
و نه گردنكش ستيزه جو و نه اهريمن متمردي و نه خلق ديگري كه در اين ميان
شَهِيدٌ، إِلاّ عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ أَمْرِكُمْ، وَعِظَمَ خَطَرِكُمْ، وَكِبَرَ شَأْنِكُمْ،
گواه باشد جز آنكه بشناساند به او خداوند جلالت و قدر و عظمت مقام و بزرگي منزلت
وَتَمامَ نُورِكُمْ وَصِدْقَ مَقاعِدِكُمْ، وَثَباتَ مَقامِكُمْ، وَشَرَفَ
و كامل بودن نورتان را و درستي منصبها و پابرجا بودنتان را (در اطاعت حق) و شرافت
مَحَلِّكُمْ، وَمَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَهُ، وَكَرامَتَكُمْ عَلَيْهِ، وَخاصَّتَكُمْ لَدَيْهِ،
همگان و منزلت شما را در پيش خود و مقام گرامي شما را و خصوصيتي كه در نزد او داريد
وَقُرْبَ مَنْزِلَتِكُمْ مِنْهُ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمّـِي وَأَهْلِي وَمالِي وَاُسْرَتِي،
و جايگاه نزديكي كه نسبت به او داريد پدر و مادر و خاندان و مال و فاميلم فداي شما،
اُشْهِدُ اللهَ وَاُشْهِدُكُمْ أَنّـِي مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَبِما آمَنْتُمْ بِهِ، كافِرٌ بِعَدُوِّكُمْ
گواه گيرم خدا را و گواه گيرم شما را كه من ايمان دارم به شما و بدانچه شما بدان ايمان داريد و كافرم نسبت به دشمن شما
وَبِما كَفَرْتُمْ بِهِ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ وَبِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكُمْ، مُوال
و بدانچه شما انكار آن را كرديد بينايم به مقام شما و به گمراهي آنكه با شما مخالفت كرد دوست دار
لَكُمْ وَلاَِوْلِيائِكُمْ، مُبْغِضٌ لاَِعْدائِكُمْ وَمُعاد لَهُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ
شما و (دوستدار) دوستان شمايم و بغض دشمنانتان را در دل دارم و دشمن آنهايم، صلحم با هر كه
سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ، مُحَقّـِقٌ لِما حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِما
باشما صلح كند ودر جنگم با هركس كه با شما در جنگ است حق مي دانم آنچه را شما حق دانستيد و باطل دانم آنچه را



153


أَبْطَلْتُمْ، مُطِيعٌ لَكُمْ، عارِفٌ بِحَقّـِكُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِكُمْ، مُحْتَمِلٌ
شما باطل دانستيد پيرو شمايم عارف به حق شمايم اقرار به برتري شما دارم بار علم دانش شما را
لِعِلْمِكُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ، مُعْتَرِفٌ بِكُمْ، مُؤْمِنٌ بِاِيابِكُمْ،
تحمل كنم و از مهالك در پرده عهد و امان شما روم به شما (وحقتان) اعتراف دارم و به بازگشتتان ايمان دارم
مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ، مُنْتَظِرٌ لاَِمْرِكُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ، آخِذٌ
و رجعت شما را تصديق دارم و چشم براه فرمان شما و منتظر دولت شمايم گفتارتان
بِقَوْلِكُمْ، عامِلٌ بِأَمْرِكُمْ، مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، زائِرٌ لَكُمْ، لائِذٌ عائِذٌ
را بگيرم و دستورتان را انجام دهم و به شما پناه جويم و شما را زيارت كنم و به قبرهاي
بِقُبُورِكُمْ، مُسْتَشْفِعٌ إِلَي اللهِ عَزَّ وَجَلَّ بِكُمْ، وَمُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَيْهِ،
شما پناه آرم و شما را بدرگاه خداي عزوجل شفيع آرم و بوسيله شما به پيشگاهش تقرب جويم
وَمُقَدِّمُكُمْ أَمامَ طَلِبَتِي وَحَوائِجِي وَإِرادَتِي فِي كُلّـِ أَحْوالِي
و شما را در پيش روي خواسته و حاجات و اراده ام قرار دهم در همه حالات
وَأُمُورِي، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَعَلانِيَتِكُمْ وَشاهِدِكُمْ وَغائِبِكُمْ وَاَوَّلِكُمْ
و كارهايم، ايمان دارم به نهان شما و آشكارتان و حاضرتان و غائبتان و اول
وَآخِرِكُمْ، وَمُفَوِّضٌ فِي ذلِكَ كُلّـِهِ إِلَيْكُمْ، وَمُسَلّـِمٌ فِيهِ مَعَكُمْ،
و آخرتان و در اين باره كار را به خودتان وامي گذارم (و هيچگونه ايرادي به كارهاي شما ندارم) و تسليم شمايم
وَقَلْبِي لَكُمْ مُسَلّـِمُ، وَرَأْيِي لَكُمْ تَبَعٌ، وَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّي
و دلم نيز تسليم شما است و رأي من نيز تابع (راي) شما است و ياريم برايتان آماده است تا آنكه



154


يُحْيِيَ اللهُ تَعالي دِينَهُ بِكُمْ، وَيَرُدَّكُمْ فِي أَيّامِهِ، وَيُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ،
خداي تعالي دينش را بوسيله شما زنده كند و دوباره بازگرداند شما را در روزها (ي حكومت) خود و آشكارتان سازد براي عدل خود
وَيُمَكّـِنَكُمْ فِي أَرْضِهِ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ غَيْرِكُمْ، آمَنْتُ بِكُمْ،
و پابرجايتان كند در روي زمينش، پس با شما باشم با شما نه با غير شما و ايمان دارم به شما
وَتَوَلَّيْتُ آخِرَكُمْ بِما تَوَلَّيْتُ بِهِ اَوَّلَكُمْ، وَبَرِئْتُ إِلَي اللهِ عَزَّ وَجَلَّ
و دوست دارم آخرين فرد شما را به همان دليل كه دوست دارم اولين شخص شما را و بيزاري جويم به پيشگاه خداي عزوجل
مِنْ أَعْدائِكُمْ وَمِنَ الْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَالشَّياطِينِ وَحِزْبِهِمُ
از دشمنانتان و از جبت و طاغوت (خلفاي ناحق) و شياطين و پيروانشان
الظّالِمِينَ لَكُمْ، وَالْجاحِدِينَ لِحَقّـِكُمْ، وَالْمارِقِينَ مِنْ وِلايَتِكُمْ،
آن ستمكاران بر شما و منكران حق شما و بيرون روندگان از زير بار ولايت شما
وَالْغاصِبِينَ لاِِرْثِكُمْ، وَالشّاكّـِينَ فِيكُمُ، الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ، وَمِنْ
و غصب كنندگان ميراث شما و شك كنندگان درباره شما و منحرف شدگان از طريقه شما و از
كُلّـِ وَلِيجَة دُونَكُمْ، وَكُلّـِ مُطاع سِواكُمْ، وَمِنَ الاَْئِمَّةِ الَّذِينَ
هر همدم و وسيله اي غير از شما و هر فرمانروائي جز شما و از پيشواياني كه
يَدْعُونَ إِلَي النّارِ، فَثَبَّتَنِيَ اللهُ أَبَداً ما حَيِيتُ عَلي مُوالاتِكُمْ
مردم را به دوزخ مي خوانند پس خداوند پابرجايم بدارد هميشه تا زنده ام بر موالات
وَمَحَبَّتِكُمْ وَدِينِكُمْ، وَوَفَّقَنِي لِطاعَتِكُمْ، وَرَزَقَنِي شَفاعَتَكُمْ،
و دوستي و دين و آئين شما و موفقم دارد براي فرمانبرداري شما و روزيم گرداند شفاعت شما را



155


وَجَعَلَنِي مِنْ خِيارِ مَوالِيكُمُ، التّابِعِينَ لِما دَعَوْتُمْ إِلَيْهِ، وَجَعَلَنِي
و قرارم دهد از برگزيدگان دوستانتان آنانكه تابع دعوت شما هستند و بگرداند مرا
مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثارَكُمْ، وَيَسْلُكُ سَبِيلَكُمْ، وَيَهْتَدِي بِهُداكُمْ،
از كساني كه پيروي كند از آثار شما و مي رود به راه شما و راهنمايي جويد به راهنمايي شما
وَيُحْشَرُ فِي زُمْرَتِكُمْ، وَيَكِرُّ فِي رَجْعَتِكُمْ، وَيُمَلَّكُ فِي دَوْلَتِكُمْ،
و محشور گردد در گروه شما و بازگردد در دوران رجعت و بازگشت شما و به فرمانروائي رسد در دوران حكومت شما
وَيُشَرَّفُ فِي عافِيَتِكُمْ، وَيُمَكَّنُ فِي أَيّامِكُمْ، وَتَقَرُّ عَيْنُهُ غَداً
و مفتخر گردد به عافيت (و حسن عاقبت) از شما و مقتدر گردد در روزهاي (حكومت) شما و روشن گردد ديده اش فرداي قيامت
بِرُؤْيَتِكُمْ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمّـِي وَنَفْسِيوَأَهْلِيوَمالِي، مَنْ اَرادَاللهَ
بديدار شما پدر و مادرم و خودم و خاندان و دارائيم به فداي شما هر كه آهنگ خدا كند
بَدَأَبِكُمْ، وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ، وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ،
از شما (بايد) شروع كند و آنكس كه خدا را به يكتائي شناسد (طريقه اش را) از شما پذيرد و هر كه قصد او كند به شما رو كند
مَوالِيَّ لا اُحْصِي ثَناءَكُمْ، وَلا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ، وَمِنَ
سروران من ثناي شما را نتوانم كرد و با مدح به كنه و حقيقت شما نرسم و با
الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ، وَأَنْتُمْ نُورُ الاَْخْيارِ، وَهُداةُ الاَْبْرارِ، وَحُجَجُ
توصيف قدر و منزلت شما را بيان نتوانم كه شمائيد روشني خوبان و راهنماي نيكان و حجتهاي
الْجَبّارِ، بِكُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ، وَبِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَبِكُمْ
خداي جبار، خداوند (عالم وجود را) به شما آغاز كرد و به شما نيز ختم كند و بخاطر شما فرو ريزد باران را و بخاطر شما



156


يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَي الاَْرْضِ إِلاّ بِاِذْنِهِ، وَبِكُمْ يُنَفّـِسُ الْهَمَّ
نگه دارد آسمان را از اينكه بر زمين افتد جز به اذن او و بخاطر شما بگشايد اندوه را
وَيَكْشِفُ الضُّرَّ، وَعِنْدَكُمْ ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ، وَهَبَطَتْ بِهِ
و برطرف كند سختي را و در پيش شما است آنچه را پيمبرانش فرود آورده
مَلائِكَتُهُ، وَإِلي جَدِّكُمْ».
وفرشتگانش به زمين آوردند وبسوي جدّ شما.»
   و اگر زيارت امير مؤمنان(عليه السلام) باشد به جاي «وَإِلي جَدِّكُمْ» بگو:   «وَ إِلي أَخِيكَ»،

   «و به ســوي بـرادرت»،

بُعِثَ الرُّوحُ الاَْمِينُ،آتاكُمُ اللهُ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ
   «روح الامين (جبرئيل) نازل گرديد، به شما داده است خداوند آنچه را به هيچيك از مردم
الْعالَمِينَ، طَأْطَأَ كُلُّ شَرِيف لِشَرَفِكُمْ، وَبَخَعَ كُلُّ مُتَكَبّـِر
جهانيان نداده سر (فروتني) بزير آورده هر شخص شريفي در برابر شرف شما و گردن نهاده هر متكبري
لِطاعَتِكُمْ، وَخَضَعَ كُلُّ جَبّار لِفَضْلِكُمْ، وَذَلَّ كُلُّ شَيْء لَكُمْ،
به فرمانبرداري شما و فروتن گشته هر گردنكشي در برابر فضل شما و خوار شده هر چيزي براي شما
وَأَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِكُمْ، وَفازَ الْفائِزُونَ بِوِلايَتِكُمْ، بِكُمْ
و روشن شد زمين به پرتو نور شما و رستگار شدند مردمان رستگار بوسيله ولايت و دوستي شما، بوسيله شما



157


يُسْلَكُ إِلَي الرِّضْوانِ، وَعَلي مَنْ جَحَدَ وِلايَتَكُمْ غَضَبُ
به بهشت رضوان توان رسيد و برآنكس كه منكر فرمانروائي شما است خشم خداي
الرَّحْمانِ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمّـِي وَنَفْسِي وَأَهْلِي وَمالِي، ذِكْرُكُمْ فِي
رحمان (حتم و مسلم) است، پدر و مادرم و خودم و خاندان و دارائيم فداي شما باد، (اي سروران من گرچه) ذكر شما در (زبان)
الذّاكِرِينَ، وَأَسْماؤُكُمْ فِي الاَْسْماءِ، وَأَجْسادُكُمْ فِي الاَْجْسادِ،
ذكركنندگان است و نامهايتان در ميان نامها و پيكرتان با ساير پيكرها
وَأَرْواحُكُمْ فِي الاَْرْواحِ، وَأَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ، وَآثارُكُمْ فِي
و روانتان در ميان ساير روانها و جانهاتان در (عداد) ساير جانها و آثارتان در ميان
الاْثارِ، وَقُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ، فَما أَحْلي أَسْماءَكُمْ، وَأَكْرَمَ
آثار (ديگران) و قبرهاتان در (شمار) ساير قبرها است ولي (شما را چه نسبت با ديگران) چه شيرين است نامهايتان و بزرگوار است
أَنْفُسَكُمْ، وَأَعْظَمَ شَأْنَكُمْ، وَأَجَلَّ خَطَرَكُمْ، وَأَوْفي عَهْدَكُمْ،
جانهاتان و بزرگ است مقامتان و برجسته است منزلت و موقعيتتان و با وفا است عهدتان
وَأَصْدَقَوَعْدَكُمْ،كَلامُكُمْ نُورٌ، وَأَمْرُكُمْ رُشْدٌ، وَوَصِيَّتُكُمُ التَّقْوي،
و راست است وعده تان سخنتان نور و دستورتان يكپارچه رشد و رستگاري است سفارشتان پرهيزكاري
وَفِعْلُكُمُ الْخَيْرُ، وَعادَتُكُمُ الاِْحْسانُ، وَسَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ، وَشَأْنُكُمُ
و كارتان خير و خوبي و عادت شما احسان و نيكي و شيوه شما كرم و بزرگواري و رفتارتان
الْحَقُّ وَالصّـِدْقُ وَالرِّفْقُ، وَقَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَحَتْمٌ، وَرَأْيُكُمْ عِلْمٌ
حق و راستي و مدارائي است و گفتارتان مسلم و حتمي است و رأي شما دانش



158


وَحِلْمٌ وَحَزْمٌ، إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدِنَهُ
و بردباري و دورانديشي است اگر از خير و خوبي ذكري به ميان آيد آغاز و ريشه و شاخه و مركز
وَمَأْواهُ وَمُنْتَهاهُ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمّـِي وَنَفْسِي، كَيْفَ أَصِفُ حُسْنَ
و جايگاه و پايانش شمائيد پدر و مادرم و خودم به فداي شما چگونه توصيف كنم ثناي
ثَنائِكُمْ، وَأُحْصِي جَمِيلَ بَلائِكُمْ، وَبِكُمْ أَخْرَجَنَا اللهُ مِنَ الذُّلّـِ،
نيكوي شما را و چگونه شماره كنم آزمايشهاي خوبي كه داديد و بوسيله شما بود كه خدا ما را از ذلت بيرون آورد
وَفَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ الْكُرُوبِ، وَأَنْقَذَنا مِنْ شَفا جُرُفِ الْهَلَكاتِ
و گشايش داد به گرفتاريهاي سخت ما و نجاتمان داد از پرتگاه هلاكت و نابودي
وَمِنَ النّارِ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمّـِي وَنَفْسِي، بِمُوالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللهُ مَعالِمَ
و هم از آتش دوزخ، پدر و مادرم و خودم به فداي شما كه بوسيله دوستي شما خداوند به ما ياد داد دستورات
دِينِنا، وَأَصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا، وَبِمُوالاتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ،
دينمان را و اصلاح كرد آنچه را كه از دنياي ما تباه گشته بود و بوسيله شما كلمه (توحيد و معارف دين) كامل شد
وَعَظُمَتِ النّـِعْمَةُ، وَائْتَلَفَتِ الفُرْقَةُ، وَبِمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ
و نعمت بزرگ گشت و جدائي و اختلاف مبدل به الفت و اتحاد گرديد و بوسيله موالات شما پذيرفته گردد عبادت هاي
الْمُفْتَرَضَةُ، وَلَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ، وَالدَّرَجاتُ الرَّفِيعَةُ، وَالْمَقامُ
واجب و (تنها) دوستي شما است كه بر خلق لازم و فرض است و از آن شما است درجات بلند و مقام
الْمَحْمُودُ، وَالْمَكانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَالْجاهُ الْعَظِيمُ،
شايسته و جايگاه معين و معلوم در نزد خداي عزوجل و منزلت عظيم



159


وَالشَّأْنُ الْكَبِيرُ، وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ، رَبَّنا آمَنّا بِما أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا
و رتبه بزرگ و شفاعت پذيرفته، پروردگارا ما ايمان داريم بدانچه نازل فرمودي و پيروي كرديم
الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِينَ، رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا
از پيامبرت پس نام ما را با گواهان (به اين حقايق) ثبت فرما، پروردگارا منحرف مكن دلهاي ما را پس از آنكه راهنمائيمان كردي
وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّابُ، سُبْحانَ رَبّـِنا إِنْ
و ببخش به ما از نزد خويش رحمتي كه براستي تويي بخشايشگر، منزه است پروردگار ما كه
كانَ وَعْدُ رَبّـِنا لَمَفْعُولاً، يا وَلِيَّ اللهِ، إِنَّ بَيْنِي وَبَيْنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ
براستي وعده او انجام شدني است اي ولي خدا همانا ميان من و خداي عزوجل
ذُنُوباً لا يَأْتِي عَلَيْها إِلاّ رِضاكُمْ، فَبِحَقّـِ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلي سِرِّهِ،
گناهاني است كه محو و پاك نكند آنها را جز رضايت شما پس به حق آن خدائي كه شما را امين به راز خود كرده
وَاسْتَرْعاكُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ، وَقَرَنَ طاعَتَكُمْ بِطاعَتِهِ، لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ
و سرپرستي كار خلق خود را به شما واگذارده و فرمانبرداري شما را به فرمانبرداري خود كه شما بخشش گناهانم را
ذُنُوبِي، وَكُنْتُمْ شُفَعائِي، فَإِنّـِي لَكُمْ مُطِيعٌ، مَنْ أَطاعَكُمْ فَقَدْ
(از خدا) بخواهيد و شفيعان من گرديد زيرا كه من فرمانبردار شمايم، هر كه از شما فرمانبرداري كند خداي را
أَطاعَ اللهَ، وَمَنْ عَصاكُمْ فَقَدْ عَصَي اللهَ، وَمَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْأَحَبَّ اللهَ،
فرمانبرداري كرده و هر كه نافرماني شما كند خداي را نافرماني كرده و هر كه شما را دوست دارد خداي را دوست داشته
وَمَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللهَ. اَللّهُمَّ إِنّـِي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ
و هر كه شما را دشمن دارد خداي را دشمن داشته. خدايا! اگر من شفيعاني را مي يافتم



160


أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّد وَأَهْلِ بَيْتِهِ الاَْخْيارِ الاَْئِمَّةِ الاَْبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ
كه نزديكتر باشند بدرگاهت از محمد و خاندان نيكويش آن پيشوايان نيكوكار بطور مسلم آنها را
شُفَعائِي، فَبِحَقّـِهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ أَسْأَ لُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي
شفيعان خود قرار مي دادم پس از تو مي خواهم بدان حقي كه براي ايشان بر خود واجب كردي مرا
فِي جُمْلَةِ الْعارِفِينَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ، وَفِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ
در زمره عارفان به مقام آنها و به حق آنها قرارم ده و نيز در زمره كساني كه بوسيله شفاعت آنها
بِشَفاعَتِهِمْ، إِنَّكَ أَرْحَمُ الرّاحِمِينَ، وَصَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ
مورد مهر قرار گرفته اند كه تو مهربانترين مهرباناني و درود خدا بر محمد و آل
الطّاهِرِينَ، وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً، وَحَسْبُنَا اللهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ».
پاكش و سلام مخصوص و بسياري بر آنها باد و بس است ما را خدا و نيكو وكيلي است.»

زيارت امين اللّه

يكي از زيارت هاي بسيار معروف و معتبر است كه در كتاب هاي زيارات نقل شده است. مرحوم علامه مجلسي آن را از نظر متن و سند از بهترين زيارات دانسته كه مناسب است در همه حرمها و مزارهاي ائمّه(عليهم السلام) بر آن مداومت شود.

اين زيارت، هم از زيارتهاي مطلقه محسوب مي شود كه



161


در هر وقت مي توان خواند، هم از زيارتهاي مخصوصه روز
غديرخم است، و هم از زيارات جامعه اي است كه در همه حرمهاي مقدّس ائمّه(عليهم السلام) خوانده مي شود. محتوايي عرفاني و سراسر شور و اشتياق به قرب الهي دارد. كيفيّت آن چنان است كه به سندهاي معتبر روايت شده از جابر از امام محمّدباقر(عليه السلام) كه امام زين العابدين(عليه السلام) به زيارت اميرالمؤمنين(عليه السلام) آمد، و نزد قبر آن حضرت ايستاد، و گريست، و گفت:

«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا أَمِينَ اللهِ فِي أَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلي عِبادِهِ،
   «سلام بر تو اي امانتدار خدا در زمين او و حجتش بر بندگان او
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ جاهَدْتَ فِي اللهِ حَقَّ
سلام بر تو اي امير مؤمنان گواهي دهم كه تو در راه خدا جهاد كردي
جِهادِهِ، وَعَمِلْتَ بِكِتابِهِ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيّـِهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ،
چنانچه بايد و رفتار كردي به كتاب خدا (قرآن) و پيروي كردي از سنتهاي پيامبرش (صلي الله عليه وآله)
حَتّي دَعاكَ اللهُ إِلي جِوارِهِ، فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ، وَاَلْزَمَ
تا اينكه خداوند تو را به جوار خويش دعوت فرمود و به اختيار خودش جانت را قبض نمود و ملزم كرد
أَعْداءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ ما لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلي جَمِيعِ خَلْقِهِ،
دشمنانت را به حجت و برهان با حجتهاي رساي ديگري كه با تو بود بر تمامي خلق خود



162


اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ، راضِيَةً بِقَضائِكَ، مُولَعَةً
خدايا قرار ده نفس مرا آرام به تقديرت و خوشنود به قضايت و حريص
بِذِكْرِكَ وَدُعائِكَ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيائِكَ، مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ
به ذكر و دعايت و دوستدار برگزيدگان دوستانت و محبوب در زمين
وَسَمائِكَ، صابِرَةً عَلي نُزُولِ بَلائِكَ، شاكِرَةً لِفَواضِلِ نَعْمائِكَ،
و آسمانت و شكيبا در مورد نزول بلايت و سپاسگزار در برابر نعمتهاي فزونت
ذاكِرَةً لِسَوابِغِ آلائِكَ، مُشْتاقَةً إِلي فَرْحَةِ لِقائِكَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوي
و متذكر عطاياي فراوانت مشتاق به شاد گشتن ديدارت توشه گير پرهيزكاري
لِيَوْمِ جَزائِكَ، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيائِكَ، مُفارِقَةً لاَِخْلاقِ أَعْدائِكَ،
براي روز پاداشت پيروي كننده روشهاي دوستانت دوري گزيننده اخلاق دشمنانت
مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِكَ وَثَنائِكَ».
سرگرم از دنيا به ستايش و ثنايت.»
پس گونه خود را بر قبر گذاشت و گفت:

«اَللّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ والِهَةٌ، وَسُبُلَ الرّاغِبِينَ إِلَيْكَ
   «خدايا براستي دلهاي فروتنان درگاهت بسوي تو حيران است و راههاي مشتاقان به جانب تو
شارِعَةٌ،وَأَعْلامَ الْقاصِدِينَ إِلَيْكَ واضِحَةٌ، وَأَفْئِدَةَ الْعارِفِينَ مِنْكَ
باز است و نشانه هاي قاصدان كويت آشكار و نمايان است و قلبهاي عارفان از تو



163


فازِعَةٌ، وَأَصْواتَ الدّاعِينَ إِلَيْكَ صاعِدَةٌ، وَأَبْوابَ الاِْجابَةِ لَهُمْ
ترسان است و صداهاي خوانندگان بطرف تو صاعد و درهاي اجابت برويشان
مُفَتَّحَةٌ، وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاكَ مُسْتَجابَةٌ، وَتَوْبَةَ مَنْ أَنابَ إِلَيْكَ
باز است و دعاي آنكس كه با تو راز گويد مستجاب است و توبه آنكس كه به درگاه تو بازگردد
مَقْبُولَةٌ، وَعَبْرَةَ مَنْ بَكي مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ، وَالاِْغاثَةَ لِمَنِ
پذيرفته است و اشك ديده آنكس كه از خوف تو گريد مورد رحم و مهر است و فريادرسي تو براي كسي كه
اسْتَغاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ، وَالاِْعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ،
به تو استغاثه كند آماده است و كمك كاريت براي آنكس كه از تو كمك خواهد رايگان است
وَعِداتِكَ لِعِبادِكَ مُنْجَزَةٌ، وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَكَ مُقالَةٌ، وَأَعْمالَ
و وعده هايي كه به بندگانت دادي وفايش حتمي است و لغزش كسي كه از تو پوزش طلبد بخشوده است و كارهاي
الْعامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ، وَأَرْزاقَكَ إِلَي الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ
آنانكه براي تو كار كنند در نزد تو محفوظ است و روزيهايي كه به آفريدگانت دهي از نزدت
ناِزلَةٌ، وَعَوائِدَ الْمَزِيدِ إِلَيْهِمْ واصِلَةٌ، وَذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِينَ
ريزان است و بهره هاي بيشتري هم بسويشان مي رسد و گناه آمرزش خواهان (از تو)
مَغْفُورَةٌ، وَحَوائِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ، وَجَوائِزَ السّائِلِينَ
آمرزيده است و حاجتهاي آفريدگانت نزد تو روا شده است و جايزه هاي سائلان
عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ، وَعَوائِدَ الْمَزِيدِ مُتَواتِرَةٌ، وَمَوائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ
در پيش تو فراوان است و بهره هاي فزون پياپي است و خوانهاي احسان تو براي طعام خواهان



164


مُعَدَّةٌ، وَمَناهِلَ الظِّماءِ لَدَيْكَ مُتْرَعَةٌ. اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعائِي،
آماده است و حوضهاي آب براي تشنگان لبريز است خدايا پس دعايم را مستجاب كن
وَاقْبَلْ ثَنائِي، وَاجْمَعْ بَيْنِي وَبَيْنَ أَوْلِيائِي، بِحَقّـِ مُحَمَّد وَعَلِيّـ
و بپذير مدح و ثنايم را و گردآور ميان من و دوستانم به حق محمد و علي
وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، إِنَّكَ وَلِيُّ نَعْمائِي وَمُنْتَهي مُنايَ
و فاطمة و حسن و حسين كه براستي تويي صاحب نعمتهايم و منتهاي آرزويم
وَغايَةُ رَجائِي فِي مُنْقَلَبِي وَمَثْوايَ».
و سرحد نهايي اميدم و بازگشتگاه و اقامتگاهم.»
و در كامل الزّيارات بعد از زيارت اين جملات آمده است:

«أَنْتَ إِلهِي وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ، اِغْفِرْ لِي وَ لاَِوْلِيائِنا، وَكُفَّ عَنّا
   «تويي معبود و آقا و مولاي من بيامرز دوستان ما را و بازدار از ما
أَعْداءَنا، وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا، وَاَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقّـِ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيا،
دشمنانمان را و سرگرمشان كن از آزار ما و آشكار كن گفتار حق را و آنرا برتر قرار ده
وَأَدْحِضْ كَلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَاالسُّفْلي، إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْء
و از ميان ببر گفتار باطل را و آنرا پست گردان كه براستي تو بر هرچيز
قَدِيرٌ».

توانايي.»



165


زيارت وارث

زيارت مطلقه امام حسين(عليه السلام) معروف به زيارت وارث اين زيارت معتبر و پرمحتوا، ابراز علاقه و همبستگي با سيدالشّهدا و شهداي ديگر(عليهم السلام) كربلاست، و سلسله نوراني نياكان امام حسين و دودمان رسالت(عليهم السلام) را به ياد مي آورد. و پيوند زائر را با اهلبيت عصمت تحكيم مي كند. پس چون قصد زيارت امام حسين(عليه السلام) نمودي بگو:

«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
   «سلام بر تو اي وارث آدم برگزيده خدا سلام بر تو اي
وارِثَ نُوح نَبِيّـِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ إِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللهِ،
وارث نوح پيغمبر خدا سلام بر تو اي وارث ابراهيم خليل خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياوارِثَ مُوسي كَلِيمِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ
سلام بر تو اي وارث موسي هم سخن با خدا سلام بر تو اي وارث
عِيسي رُوحِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُحَمَّد حَبِيبِ اللهِ،
عيسي روح خدا سلام بر تو اي وارث محمد حبيب خدا



166


اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
سلام بر تو اي وارث امير مؤمنان(عليه السلام) سلام
يَا ابْنَ مُحَمَّد الْمُصْطَفي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ عَلِيّـ
بر تو اي فرزند محمد مصطفي سلام بر تو اي فرزند علي
الْمُرْتَضي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
مرتضي سلام بر تو اي فرزند فاطمه زهرا سلام برتو
يَاابْنَ خَدِيجَةَ الْكُبْري،اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ
اي فرزند خديجه كبري سلام بر تو اي كسي كه خدا خونخواهيش كند و فرزند چنين خوني و اي تك و تنها مانده اي كه
الْمَوْتُورَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتَ
انتقام خونت گرفته نشد گواهي دهم كه تو بپاداشتي نماز را و بدادي زكات را و امر كردي
بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَطَعْتَ اللهَ وَرَسُولَهُ حَتّي
به معروف (كار نيك) و نهي كردي از منكر (كار زشت) و پيروي كردي از خدا و رسولش تا
أَتاكَ الْيَقِينُ، فَلَعَنَ اللهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَلَعَنَ
به شهادت رسيدي پس خدا لعنت كند مردمي كه تو را كشتند و خدا لعنت كند مردمي كه به تو ستم كردند
اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ، يا مَوْلايَ ياأَباعَبْدِاللهِ، أَشْهَدُ
وخدا لعنت كند مردمي كه اين جريان را شنيدند وبدان راضي شدند اي مولاي من اي اباعبدالله گواهي دهم
أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،
كه تو براستي نوري بودي در صُلبهاي شامخ (و بلند) و رَحِمْهاي پاك، آلوده ات



167


لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِيَّةُ بِأَنْجاسِها،وَلَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمّاتِ ثِيابِها،
نكرد زمان جاهليت به پليديهايش و نپوشاندت از جامه هاي آلوده و چركش
وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعائِمِ الدِّينِ وَأَرْكانِ الْمُؤْمِنِينَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ
و گواهي دهم كه براستي تو از جمله ستونهاي دين و پايه هاي محكم مردان با ايماني و گواهي دهم كه براستي تو
الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهادِي الْمَهْدِيُّ، وَأَشْهَدُ أَنَّ
پيشوائي هستي نيكوكار و با تقوي و پسنديده و پاكيزه و راهنماي راه يافته و گواهي دهم كه
الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوي، وَأَعْلامُ الْهُدي، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقي،
امامان از فرزندان تو اساس (و حقيقت) تقوي و نشانه هاي هدايت و دستاويز محكم (حق)
وَالْحُجَّةُ عَلي أَهْلِ الدُّنْيا، وَاُشْهِدُ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ وَأَنْبِياءَهُ وَرُسُلَهُ،
و حجتهايي بر مردم دنيا هستند و گواه گيرم خدا و فرشتگانش و پيمبرانش و رسولانش را
أَنّـِي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِيابِكُمْ مُوقِنٌ، بِشَرائِـعِ دِينِي وَخَواتِيمِ عَمَلِي،
كه من براستي به شما ايمان دارم و به بازگشتتان يقين دارم طبق مقررات دين و مذهبم و پايان كردارم
وَقَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ، وَأَمْرِي لاَِمْرِكُمْ مُتَّبِـعٌ، صَلَواتُ اللهِ
و دلم تسليم دل شما است و كارم پيرو كار شما است درودهاي خدا
عَلَيْكُمْ، وَعَلي أَرْواحِكُمْ، وَعَلي أَجْسادِكُمْ، وَعَلي أَجْسامِكُمْ،
بر شما و بر روانهايتان و بر جسدهاتان و بر پيكرتان
وَعَلي شاهِدِكُمْ، وَعَلي غائِبِكُمْ، وَعَلي ظاهِرِكُمْ، وَعَلي
و بر حاضرتان و بر غائبتان و بر آشكارتان و بر



168


باطِنِكُمْ، بِأَبِي أَنْتَ وَأُمّـِي يَاابْنَ رَسُولِ اللهِ، بِأَبِي أَنْتَ وَأُمّـِي يا
نهانتان پدر و مادرم به فداي تو اي فرزند رسول خدا پدر و مادرم فداي تو اي
أَباعَبْدِاللهِ، لَقَدْعَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ، وَجَلَّتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلي
ابا عبداللّه براستي بزرگ گشت عزايت و گران شد مصيبت تو بر ما و بر
جَمِيعِ أَهْلِ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ، فَلَعَنَ اللهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ
همه اهل آسمانها و زمين پس خدا لعنت كند مردمي را كه اسبان را زين كردند
وَاَلْجَمَتْ وَتَهَيَّأَتْ لِقِتالِكَ، يا مَوْلايَ يا أَباعَبْدِاللهِ،
و دهانه زدند و آماده كشتارت شدند اي مولاي من اي ابا عبداللّه
قَصَدْتُ حَرَمَكَ وَأَتَيْتُ مَشْهَدَكَ أَسْأَلُ اللهَ
من آهنگ كردم حرم تو را و آمدم به زيارتگاهت از خدا خواهم
بِالشَّأنِ الَّذِي لَكَ عِنْدَهُ وَبِالْمَحَلّـِ الَّذِي لَكَ لَدَيْهِ أَنْ يُصَلّـِيَ عَلي
بدان منزلتي كه در پيش او داري و بدان مقامي كه نزدش داري كه درود فرستد بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَأَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ».
محمد و آل محمد و قرار دهد مرا با شما در دنيا و آخرت.»
   پس دو ركعت نماز زيارت با هر سوره كه مي خواهي بخوان، و چون از نماز فارغ شدي بگو:

«اَللّهُمَّ إِنّـِي صَلَّيْتُ وَرَكَعْتُ وَسَجَدْتُ لَكَ، وَحْدَكَ
   «خدايا من نماز خواندم و ركوع كردم و سجده بجا آوردم براي تو تنها كه



169


لا شَرِيكَ لَكَ، لاَِنَّ الصَّلاةَ وَالرُّكُوعَ وَالسُّجُودَ لا تَكُونُ إِلاّ لَكَ،
شريك نداري زيرا نماز و ركوع و سجده نيست جز براي تو
لاَِنَّكَ أَنْتَ اللهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ. اَللّهُمَّ صَلّـِ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ
چونكه تويي خدائي كه معبودي جز تو نيست خدايا درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّد، وَأَبْلِغْهُمْ عَنّـِي أَفْضَلَ السَّلامِ وَالتَّحِيَّةِ، وَارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ
محمد و برسان از جانب من بدانها بهترين سلام و تحيت را و باز گردان از جانب آنها نيز بر من
السَّلامَ. اَللّهُمَّ وَهاتانِ الرَّكْعَتانِ هَدِيَّةٌ مِنّـِي إِلي مَوْلايَ الْحُسَيْنِ بْنِ
سلام خدايا و اين دو ركعت نمازي كه خواندم هديه اي است از من به پيشگاه سرورم حضرت حسين ابن
عَلِيّـ عَلَيْهِمَا السَّلامُ، اَللّهُمَّ صَلّـِ عَلي مُحَمَّد وَعَلَيْهِ، وَتَقَبَّلْ
علي(عليهما السلام) خدايا درود فرست بر محمد و بر آن حضرت و بپذير
مِنّـِي، وَاجْزِنِي عَلي ذلِكَ بِأَفْضَلِ أَمَلِي وَرَجائِي فِيكَ وفِي
از من و پاداشم بده در برابر آن برطبق بهترين آرزو و اميدي كه درباره
وَلِيّـِكَ، يا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ».

ولـيّ تـو دارم اي سرپرسـت مؤمنـان.»

   آنگاه به قصد زيارت عليّ بن الحسين(عليهما السلام) بگو:

«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ نَبِيّـِ اللهِ،
   «سلام بر تو اي فرزند رسول خدا سلام بر تو اي فرزند پيامبر خدا



170


اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَاابْنَ
سلام بر تو اي فرزند اميرمؤمنان سلام بر تو اي فرزند
الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ بْنُ الشَّهِيدِ، السَّلامُ
حسين شهيد سلام بر تو اي شهيد و فرزند (آن امام) شهيد، سلام
عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَظْلُومُ بْنُ الْمَظْلُومِ، لَعَنَ اللهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَ لَعَنَ
بر تو اي ستم رسيده و فرزند (آن امام) ستمديده خدا لعنت كندمردمي كه تو راكشتند وخدا
اللهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ.

لعنت كند مردمي كه به تو ستم كردند وخدا لعنت كند مردمي را كه از اين جريان اطلاع پيدا كرده و بدان راضي شدند.

أَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ اللهِ وَ ابْنَ وَلِيّـِهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ
   سلام بر تو اي وليّ خدا و فرزند ولي خدا براستي كه بزرگ گشت مصيبت تو
وَ جَلَّتِ الرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنا وَ عَلي جَمِيعِ الْمُسْلِمِينَ، فَلَعَنَ اللهُ أُمَّةً
و گران شد عزاي تو بر ما و بر تمام مسلمانان، خدا لعنت كند مردمي
قَتَلَتْكَ، وَ أَبْرَأُ إِلَي اللهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ».
كه تو را كشتند وبيزاري جويم بسوي خدا و بسوي تو از آنها.»
سپس به نيّت زيارت ديگر شهداي كربلا بگو:

«اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَوْلِياءَ اللهِ وَ أَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا
   «سلام بر شما اي اولياء خدا و دوستانش سلام بر شما اي



171


أَصْفِياءَ اللهِ وَ اَوِدّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ دِينِ اللهِ، اَلسَّلامُ
برگزيدگان خدا و دوستدارانش سلام بر شما اي ياوران دين خدا سلام
عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ
بر شما اي ياران رسول خدا سلام بر شما اي ياران
أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنصارَ فاطِمَةَ سَيّـِدَةِ نِساءِ
اميرمؤمنان سلام بر شما اي ياران فاطمه بانوي زنان
الْعالَمِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ أَبِي مُحَمَّد الْحَسَنِ بْنِ عَلِيّـ
جهانيان سلام بر شما اي ياران حضرت ابا محمد حسن بن علي
الْوَلِيّـِ الزَّكِيّـِ النّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أَنْصارَ أَبِي عَبْدِاللهِ، بِأَبِي
آن دوست خيرخواه سلام بر شما اي ياران حضرت اباعبدالله پدر
أَنْتُمْ وَأُمّـِي، طِبْتُمْ وَطابَتِ الاَْرْضُ الَّتِي فِيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً
و مادرم به فداي شما براستي پاكيزه شديد و پاكيزه گشت آن زميني كه شما در آن مدفون شديد و به رستگاري
عَظِيماً، فَيا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ فِي الجِنانِ مَعَ
بزرگي رسيديد پس اي كاش من هم با شما بودم كه با شما رستگار گردم با
الشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ
شهيدان و شايستگان كه آنان نيكو رفيقاني مي باشند سلام بر شما
وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُـهُ».

و رحمت و بركات خدا بر شما باد.»



172


زيارة آل يس

مرحوم مجلسي در كتاب بحار الأنوار به نقل از
ناحيه مقدّسه چنين آورده است كه هرگاه خواستي
بهوسيله ما به سوي خداوند تبارك وتعالي و به سوي ما توجه
كنيد، بگوييد:

«سَلامٌ عَلي آلِ يس، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا داعِيَ اللهِ وَرَبّانِيَّ
   «سلام بر آل ياسين ]خاندان پيامبر(صلي الله عليه وآله)[ سلام بر تو اي دعوت كننده بسوي خدا و عارف
آياتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَدَيّانَ دِينِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
به آياتش سلام بر تو اي واسطه خدا و سرپرست دين او سلام بر تو اي
خَلِيفَةَ اللهِ وَناصِرَ حَقّـِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ وَدَلِيلَ
خليفه خدا و ياور حق او سلام بر تو اي حجت خدا و راهنماي
إِرادَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا تالِيَ كِتابِ اللهِ وَتَرْجُمانَهُ، اَلسَّلامُ
اراده او سلام بر تو اي تلاوت كننده كتاب خدا و تفسير كننده آيات او سلام
عَلَيْكَ فِي آناءِ لَيْلِكَ وَأَطْرافِ نَهارِكَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللهِ
بر تو در تمام آنات و دقايق شب و سرتاسر روز سلام بر تو اي بجاي مانده از طرف خدا



173


فِي أَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ميثاقَ اللهِ الَّذِي اَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ،
در روي زمين سلام بر تو اي پيمان محكم خدا كه آن را از مردم گرفت و تأكيد كرد
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذي ضَمِنَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ
سلام بر تو اي وعده خدا كه تضمينش كرده سلام بر تو اي پرچم
الْمَنْصُوبُ، وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ، وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ
برافراشته و دانش ريزان و فريادرس خلق و رحمت وسيع حق
وَعْداً غَيْرَ مَكْذُوب، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
و آن وعده اي كه دروغ نشود سلام بر تو هنگامي كه بپا مي ايستي سلام بر تو
حينَ تَقْعُدُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْرَأُ وَتُبَيّـِنُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ
هنگامي كه مي نشيني سلام بر تو هنگامي كه (فرامين حق را) مي خواني و تفسير مي كني سلام بر تو هنگامي كه
تُصَلّـِي وَتَقْنُتُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ، اَلسَّلامُ
نماز مي خواني و قنوت كني سلام بر تو هنگامي كه ركوع و سجده بجاي آوري سلام
عَلَيْكَ حِينَ تُهَلّـِلُ وَتُكَبّـِرُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ،
بر تو هنگامي كه «لا اله الا اللّه» و «اللّه اكبر» گوئي سلام بر تو هنگامي كه خدا را ستايش كني و از او آمرزش خواهي
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصْبِحُ وَتُمْسِي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ فِي اللَّيْلِ إِذا
سلام بر تو هنگامي كه بامداد كني و شام كني سلام بر تو در شب هنگامي كه



174


يَغْشي وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الاِْمامُ الْمَأْمُونُ،
تاريكيش فراگيرد و در روز هنگامي كه پرده برگيرد سلام بر تو اي امام امين
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ بِجَوامِـعِ
سلام بر تو اي مقدم (بر همه خلق و) مورد آرزو(ي آنان) سلام بر تو به همه
السَّلام، أُشْهِدُكَ يا مَوْلايَ أَنّـِي أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ
سلامها گواه گيرم تو را اي مولا و سرور من كه من گواهي دهم به اينكه معبودي نيست جز خداي يگانه كه
لا شَرِيكَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عبْدُهُ وَرَسُولُهُ لا حَبِيبَ إِلاّ هُوَ وَأَهْلُهُ،
شريك ندارد و نيز (گواهي دهم كه) محمد بنده و رسول او است و محبوبي نيست جز او و خاندانش
وَأُشْهِدُكَ يا مَوْلايَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنينَ حُجَّتُهُ، وَالْحَسَنَ
و گواه گيرم تو را اي مولاي من كه علي امير مؤمنان حجت خدا است و حسن
حُجَّتُهُ، وَالْحُسَيْنَ حُجَّتُهُ وَعَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ حُجَّتُهُ، وَمُحَمَّدَ بْنَ
حجت او است و حسين حجت او است و علي بن الحسين حجت او است و محمد بن
عَلِيّ حُجَّتُهُ، وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدّ حُجَّتُهُ، وَ مُوسَي بْنَ جَعْفَر
علي حجت او است و جعفر بن محمد حجت او است و موسي بن جعفر
حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ بْنَ مُوسي حُجَّتُهُ، وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيّ حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ
حجت او است و علي بن موسي حجت او است و محمد بن علي حجت او است و علي
ابْنَ مُحَمَّد حُجَّتُهُ، وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِيّ حُجَّتُهُ،وَأَشْهَدُأَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ،
بن محمد حجت او است و حسن بن علي حجت او است و گواهي دهم كه تو حجت خدائي،



175


أَنْتُمُ الاَْوَّلُ وَالاْخِرُ،(1) وَأَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ "  لا رَيْبَ فِيها، يَوْمَ لا يَنْفَعُ
شمائيد اول و آخر و مسلماً بازگشت شما حق است كه شكي در آن نيست روزي كه سود
نَفْساً اِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي اِيمانِها
ندهد كسي را ايمانش كه پيش از آن ايمان نياورده يا در (مدت) ايمان خويش
خَيْراً "  ، وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَأَنَّ ناكِراً وَنَكِيراًحَقٌّ، وَأَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ
كار خيري انجام نداده و همانا مرگ حق است و ناكر و نكير حق است و گواهي دهم كه زنده شدن پس از مرگ
حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَأَنَّ الصّـِراطَ حَقٌّ، وَالْمِرْصادَ حَقٌّ، وَالْمِيزانَ
حق است و برانگيخته شدن حق است و صراط حق است و مرصاد (كمينگاه) حق است و ميزان
حَقٌّ، وَالْحَشْرَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ وَالنَّارَ حَقٌّ،
حق است و حشر (در قيامت) حق است و حساب حق است و بهشت و دوزخ حق است
وَالْوَعْدَ وَالْوَعِيدَ بِهِما حَقٌّ، يا مَوْلايَ شَقِيَ مَنْ خالَفَكُمْ وَسَعِدَ
و وعده و تهديد درباره آن دو حق است اي مولاي من بدبخت است كسي كه مخالفت شما را كرد و سعادتمند است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ظاهراً مقصود از اين جمله آن است كه اهل بيت(عليهم السلام) نخستين كساني هستند كه دين اسلام با آنان آغاز شده و آخرين كساني هستند كه اين دين با آنان پايان مي يابد; چنانكه پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) خطاب به امام علي(عليه السلام) مي فرمايد: «يا عَلِيّ! إِنَّ بِنا خَتَمَ اللهُ الدِّينَ كَما بِنا فَتَحَهُ».

اين مضمون در روايات فراواني از اهل بيت(عليهم السلام) مورد تأكيد قرار گرفته است. (مراجعه كنيد به: اهل البيت(عليهم السلام) في الكتاب والسنّة، ص161، «بهم فتح الدين وبهم يختم»).


| شناسه مطلب: 77891