بخش 10
اعمال روز مباهله فضیلت زیارت پیامبر و فاطمه زهرا وائمّه بقیع آداب زیارت
226 |
عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، أَهْلِ الذِّكْرِ الَّذِينَ أَمَرْتَ بِمَسْأَلَتِهِمْ،
فرست بر محمد و آل محمد اهل ذكري كه دستور فرمودي بپرسش مسائل از آنها
وَذَوِي الْقُرْبَي الَّذِينَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ، وَفَرَضْتَ حَقَّهُمْ،
و خويشاونداني كه دستور فرمودي به دوست داشتنشان و حقشان را واجب كردي
وَجَعَلْتَ الْجَنَّةَ مَعادَ مَنِ اقْتَصَّ آثارَهُمْ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد
و بهشت را بازگشتگاه (و سرمنزل) كسي قرار دادي كه آثارشان را پيروي كند خدايا درود فرست بر محمد
وَآلِ مُحَمَّد، كَما أَمَرُوا بِطاعَتِكَ، وَنَهَوْا عَنْ مَعْصِيَتِكَ، وَدَلُّوا
و آل محمد چنانچه دستور پيروي تو را دادند و از نافرمانيت نهي كردند و بندگانت
عِبادَكَ عَلي وَحْدانِيَّتِكَ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِحَقِّ مُحَمَّد نَبِيِّكَ
را به يگانگيت راهنمايي كردند خدايا من از تو مي خواهم به حق محمد پيامبرت
وَنَجِيّـِكَ وَصَفْوَتِكَ وَأَمِينِكَ وَرَسُولِكَ إِلي خَلْقِكَ، وَبِحَقِّ أَمِيرِ
و گرامي و برگزيده و امين تو و فرستاده ات بسوي خلق و به حق امير
الْمُؤْمِنِينَ، وَيَعْسُوبِ الدِّينِ، وَقائِدِ الغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، الْوَصِيّـِ
مؤمنان و پيشواي دين و رهبر سفيدرويان آن وصي
الْوَفِيّـِ، وَالصِّدِّيقِ الاَْكْبَرِ، وَالْفارُوقِ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ،
با وفا و صديق اكبر و جداكننده بين حق و باطل
وَالشّاهِدِ لَكَ، وَالدّالِّ عَلَيْكَ، وَالصّادِعِ بِأَمْرِكَ، وَالْمُجاهِدِ فِي
و گواه تو و راهنمايي كننده بر تو و آشكار كننده دستورت و جهادكننده در
227 |
سَبِيلِكَ، لَمْ تَأْخُذْهُ فِيكَ لَوْمَةُ لائِم، أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ
راهت آنكه نگيردش (و ناراحتش نكند) درباره تو ملامت ملامت كننده اي كه درود فرستي بر محمد و آل
مُحَمَّد، وَأَنْ تَجْعَلَنِي فِي هذَا الْيَوْمِ الَّذِي عَقَدْتَ فِيهِ لِوَلِيّـِكَ
محمد و مرا قرار دهي در اين روزي كه بستي براي ولي خود
الْعَهْدَ فِي أَعْناقِ خَلْقِكَ، وَأَكْمَلْتَ لَهُمُ الدِّينَ مِنَ الْعارِفِينَ
پيمان (امامت) را در گردن خلق خود و كامل گرداندي براي آنها دين را از عارفان
بِحُرْمَتِهِ، وَالْمُقِرِّينَ بِفَضْلِهِ، مِنْ عُتَقائِكَ وَطُلَقائِكَ مِنَ النّارِ، وَلا
به حرمتش و اقراركنندگان به فضل او از آزادشدگان و رهاشدگانت از آتش و
تُشْمِتْ بِي حاسِدِي النّـِعَمِ. اَللّهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ عِيدَكَ الاَْكْبَرَ،
شاد مكن نسبت به من حسودانم را در نعمتهايت خدايا چنانچه آنرا عيد بزرگ خود قرار داده اي
وَسَمَّيْتَهُ فِي السَّماءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ، وَفِي الاَْرْضِ يَوْمَ
و ناميدي آنرا در آسمان روز عهد معهود و در زمين روز
الْمِيثاقِ الْمَأْخُوذِ وَالْجَمْعِ الْمَسْؤُولِ، صَلّـِ عَلي مُحَمَّد وَآلِ
پيمان گرفتن و انجمن بازخواست شده درود فرست بر محمد و آل
مَحَمَّد، وَأَقْرِرْ بِهِ عُيُونَنا، وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلَنا، وَلاتُضِلَّنا بَعْدَ إِذْ
محمد و روشن كن بوسيله اش ديدگان ما را و گردآور بدستش پراكندگي ما را و گمراهمان مكن پس از آنكه
هَدَيْتَنا، وَاجْعَلْنا لاَِنْعُمِكَ مِنَ الشّاكِرِينَ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ،
هدايتمان كردي و قرارمان ده از سپاسگزاران نعمتهايت اي مهربانترين مهربانان
228 |
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا الْيَوْمِ، وَبَصَّرَنا حُرْمَتَهُ، وَكَرَّمَنا
ستايش خاص خدايي است كه شناساند به ما فضيلت اين روز را و بينامان كرد به حرمت اين روز و گراميمان داشت
بِهِ، وَشَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ، وَهَدانا بِنُورِهِ، يا رَسُولَ اللهِ، يا أَمِيرَ
بدان و شرافتمان داد به معرفتش و هدايتمان كرد به نورش اي رسول خدا اي امير
الْمُؤْمِنِينَ، عَلَيْكُما وَعَلي عِتْرَتِكُما وَعَلي مُحِبّـِيكُما مِنّـِي أَفْضَلُ
مؤمنان بر شما و بر عترت شما و بر دوستان شما بهترين
السَّلامِ ما بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَبِكُما أَتَوَجَّهُ إِلَي اللهِ رَبّـِي وَربِّكُما
سلام و درود من باد تا برپاست شب و روز و بوسيله او رو كنم بسوي خدا پروردگار من و پروردگارتان
فِي نَجاحِ طَلِبَتِي، وَقَضاءِ حَوائِجِي، وتَيْسِيرِ أُمُورِي».
در موفق شـدن به مقصودم و برآورده شدن حاجاتم و آسان شدن كارهايـم.»
هفتم: آنكه در ديدار با برادران مؤمن، اين تهنيت را به يكديگر بگويند كه سپاس نعمت ولايت است:
«اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلايَةِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ
«ستايش خاص خدايي است كه قرار داد ما را از تمسك جويان به ولايت اميرمؤمنان
وَالاَْئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ».
و سـايــر امـامــان عليهم السّلام.»
ونيز بخواند:
229 |
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي أَكْرَمَنا بِهذَا الْيَوْمِ، وَجَعَلَنا مِنَ الْمُوفِينَ
«ستايش خاص خدايي است كه گرامي داشت ما را به اين روز و قرارمان داد از وفاكنندگان
بِعَهْدِهِ إِلَيْنا وَمِيثاقِهِ الَّذِي واثَقَنا بِهِ مِنْ وِلايَةِ وُلاةِ أَمْرِهِ، وَالْقُوّامِ
به عهدي كه با ما كرده بود و پيماني كه با ما بسته بود از ولايت سرپرستان امر دين او و برپادارندگان
بِقِسْطِهِ، وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدِينَ وَالْمُكَذِّبِينَ بِيَوْمِ الدِّينِ».
عدلش و قرارمان نداد از منكران و تكذيب كنندگان روز جزا.»
هشتم آنكه صد مرتبه بگويد:
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي جَعَلَ كَمالَ دِينِهِ وَتَمامَ نِعْمَتِهِ بِوِلايَةِ
«ستايش خاص خدايي است كه قرار داد كمال دين و تمام شدن نعمتش را به ولايت
أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيّـِ بْنِ أَبِي طالِب عَلَيْهِ السَّلامُ».
امير مؤمنان علــي بن ابي طـــالب عليه السلام.»
اعمال روز مباهله
طبق يك سنّت ديرين، گاه دو نفر يا دو گروه با هم در مسأله اي اختلاف نظر داشتند و هيچ يك به گفته ديگري قانع نمي شدند، باهم «مباهله» مي كردند، و از خداوند مي خواستند كه طرف باطل را با فرستادن عذابي هلاك كند و طرف حق
230 |
پيروز شود.
مسيحيان نجران، چون به رسالت پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) ايمان نداشتند، مي خواستند كه با مباهله، حق آشكار شود. نصاراي نجران در تاريخ مقرّر و مكان معيّن با همه زيورها و آرايش ها و تشريفات حاضر شدند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) هم همراه با اهل بيت خاصّ خود براي مباهله حاضر شدند.
رسول خدا پيش از آنكه خواست مباهله كند، عبا بر دوش مبارك گرفت و سپس اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام) را داخل در زير عبا نمود، و گفت: پروردگارا! هر پيغمبري را اهل بيتي بوده است كه مخصوصترين خلق بوده اند، بار خداوندا! اينها اهل بيت من مي باشند، پس از ايشان برطرف كن شكّ و گناه را، و پاك كن ايشان را. پس جبرئيل نازل شد و آيه تطهير را در شأن ايشان آورد. پس حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) آن چهار بزرگوار را بيرون برد از براي مباهله، چون نگاه نصاري بر ايشان افتاد و حقّانيّت آن حضرت و آثار نزول عذاب را مشاهده كردند، جرأت مباهله ننمودند، و درخواست مصالحه و قبول جزيه نمودند.
در اين روز نيز حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) در حال ركوع
231 |
انگشتري خود را به سائل داد، و آيه " إنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ... " در
شأنش نازل شد، وبالجمله اين روز، روز شريفي است، ودر آن چند عمل وارد است:
اوّل: غسل، دوّم: روزه، سوّم: دو ركعت نماز، مثل نمازِ روز عيد غدير كه از نظر وقت و كيفيّت و ثواب و خواندن آية الكرسي مثل نماز روز عيد غدير است.
چهارم: خواندن دعاي مباهله كه شبيه به دعاي سحر ماه رمضان است، و شيخ و سيّد هر دو دعاي روز مباهله را از حضرت صادق(عليه السلام)چنين نقل كرده اند:
«اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ بَهائِكَ بِأَبْهاهُ وكُلُّ بَهائِكَ بَهِيٌّ. اَللّهُمَّ
«خدايا از تو خواهم از درخشنده ترين مراتب درخشندگيت و همه مراتب آن درخشنده است خدايا
إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِأَجَلِّهِ
از تو خواهم به تمام مراتب درخشندگيت خدايا از تو خواهم از باشوكت ترين مراتب جلالت
وَكُلُّ جَلالِكَ جَلِيلٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ بِجَلالِكَ كُلّـِهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي
و تمام مراتب جلال تو شوكتمند است خدايا از تو خواهم به همه مراتب جلالت خدايا از
أَسْأَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَكُلُّ جَمالِكَ جَمِيلٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي
تو خواهم از زيباترين مراتب جمال تو و همه مراتب جمالت زيباست خدايا از
232 |
أَسْأَ لُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ
تو خواهم به همه مراتب جمالت خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادي پس دعايم را به اجابت
لِي كَما وَعَدْتَنِي. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِها وَكُلُّ
رسان چنانچه وعده ام دادي خدايا از تو خواهم از بزرگترين مراتب عظمتت و همه
عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها. اَللّهُمَّ إِنّـِي
مراتب آن بزرگ است خدايا از تو خواهم به همه عظمتت خدايا از تو
أَسْأَ لُكَ مِنْ نُورِكَ بِأَنْوَرِهِ وَكُلُّ نُورِكَ نَيّـِرٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ
خواهم از تابنده ترين مراتب روشنيت و همه مراتب آن تابنده است خدايا از تو خواهم
بِنُورِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِأَوْسَعِها وَكُلُّ
به تمام مراتب روشنيت خدايا از تو خواهم از وسيع ترين مراتب رحمتت و همه
رَحْمَتِكَ واسِعَةٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها. اَللّهُمَّ إِنّـِي
رحمت تو وسيع است خدايا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت خدايا تو
أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما وَعَدْتَنِي. اَللّهُمَّ إِنّـِي
را مي خوانم همچنانكه دستورم دادي پس اجابت كن دعايم را چنانچه وعده فرمودي خدايا از
أَسْأَ لُكَ مِنْ كَمالِكَ بِأَكْمَلِهِ وَكُلُّ كَمالِكَ كامِلٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ
تو خواهم از كاملترين مراتب كمالت و تمام مراتب آن كامل است خدايا از تو خواهم
بِكَمالِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِأَتَمّـِها وَكُلُّ
به تمام مراتب كمالت خدايا از تو خواهم از تمامترين كلمات و سخنانت و تمام
233 |
كَلِماتِكَ تامَّةٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّها. اَللّهُمَّ إِنّـِي
كلماتت تام و تمام است خدايا از تو خواهم به كلماتت همگي خدايا از
أَسْأَ لُكَ مِنْ أَسْمائِكَ بِأَكْبَرِها وَكُلُّ أَسْمائِكَ كَبِيرَةٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي
تو خواهم به بزرگترين نامهايت و همه نامهايت بزرگ است خدايا از تو
أَسْأَ لُكَ بِأَسْمائِكَ كُلِّها. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ
خواهم به نامهايت همگي خدايا من تو را مي خوانم چنانچه به من دستور دادي پس به اجابت رسان
لِي كَما وَعَدْتَنِي. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ عِزَّتِكَ بِأَعَزِّها وَكُلُّ
دعايم را چنانچه وعده ام فرمودي خدايا از تو خواهم به عزيزترين مراتب عزتت و همه
عِزَّتِكَ عَزِيزَةٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ
مراتب تو عزيز است خدايا از تو خواهم به همه مراتب عزتت خدايا از تو خواهم
مِنْ مَشِيَّتِكَ بِأَمْضاها وَكُلُّ مَشِيَّتِكَ ماضِيَةٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ
به گذراترين اراده و خواستت و همه مراتب اراده تو گذراست خدايا از تو خواهم
بِمَشِيَّتِكَ كُلِّها. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِقُدْرَتِكَ الَّتِي اسْتَطَلْتَ بِها
به تمام مراتب اراده و خواستت خدايا از تو خواهم بدان قدرتت كه بوسيله آن
عَلي كُلّـِ شَيْء وَكُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطِيلَةٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ
بر همه چيز برتري گرفتي گرچه تمام مراتب قدرتت برتري گيرنده است خدايا از تو خواهم
بِقُدْرَتِكَ كُلِّها. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما
به تمام مراتب قدرتت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادي تو هم اجابتم كن چنانچه
234 |
وَعَدْتَنِي. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِأَنْفَذِهِ وَكُلُّ عِلْمِكَ نافِذٌ،
وعده فرمودي خدايا از تو خواهم از نافذترين مراتب دانشت با اين كه تمام مراتب دانشت نافذ است
اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ قَوْلِكَ
خدايا از تو خواهم به مراتب دانشت همگي خدايا از تو خواهم از پسنديده ترين
بِأَرْضاهُ وَكُلُّ قَوْلِكَ رَضِيٌّ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ
گفتارت و تمام گفتار تو پسنديده است خدايا از تو خواهم به همه گفتارت خدايا
إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ مَسائِلِكَ بِأَحَبِّهاإِلَيْكَ وَكُلُّهاإِلَيْكَ حَبِيبَةٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي
از تو خواهم به محبوبترين چيزي كه از تو درخواست شده و همه آنها پيش تو محبوب است خدايا از
أَسْأَ لُكَ بِمَسائِلِكَ كُلِّها. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ
تو خواهم به تمام آنچه از تو درخواست شده خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادي پس اجابتم
لِي كَما وَعَدْتَنِي. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِأَشْرَفِهِ وَكُلُّ
كن چنانچه وعده ام فرمودي خدايا از تو خواهم به شريفترين مراتب شرفت و تمامي
شَرَفِكَ شَرِيفٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي
مراتب شرف تو شريف است خدايا از تو خواهم به مراتب شرفت همگي خدايا از تو
أَسْأَلُكَ مِنْ سُلْطانِكَ بِأَدْوَمِهِ وَكُلُّ سُلْطانِكَ دائِمٌ، اَللّهُمَّ إِنّـِي
خواهم به حق بادوامترين مراتب سلطنتت و تمام مراتب آن دائمي است خدايا از
أَسْأَ لُكَ بِسُلْطانِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِأَفْخَرِهِ وَكُلُّ
تو خواهم به مراتب سلطنتت همگي خدايا ازتو خواهم به گرانمايه ترين مراتب فرمانرواييت و تمام
235 |
مُلْكِكَ فاخِرٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَدْعُوكَ
مراتب فرمانرواييت گرانمايه است خدايا از تو خواهم به تمام مراتب فرمانرواييت خدايا من تو را خوانم
كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما وَعَدْتَنِي. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ
چنانچه دستورم دادي پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودي خدايا از تو خواهم به
عَلائِكَ بِأَعْلاهُ وَكُلُّ عَلائِكَ عال. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِعَلائِكَ كُلِّهِ،
والاترين مراتب بلنديت و تمام مراتب بلندي تو والا است خدايا از تو خواهم به والاترين مراتب بلنديت همگي
اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ آياتِكَ بِأَعْجَبِها وَكُلُّ آياتِكَ عَجِيبَةٌ. اَللّهُمَّ
خدايا از تو خواهم به شگفت ترين آيات و نشانه هايت و همه آيات تو شگفت است خدايا
إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِآياتِكَ كُلِّها. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ مَنِّكَ بِأَقْدَمِهِ
از تو خواهم به آياتت همگي خدايا از تو خواهم به قديمترين نعمتت
وَكُلُّ مَنِّكَ قَدِيمٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِمَنِّكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَدْعُوكَ
و همه نعمتهايت قديم است خدايا از تو خواهم به همه اقسام نعمتت خدايا من تو را خوانم
كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما وَعَدْتَنِي. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِما
چنانچه دستورم دادي پس اجابت كن دعايم را چنانچه وعده فرمودي خدايا من از تو خواهم به آنچه
أَنْتَ فِيهِ مِنَ الشُّئُونِ وَالْجَبَرُوتِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِكُلِّ شَأْن
تو در آني از مقامات و قدرت و عظمتت خدايا از تو خواهم به حق هر مقام
وَكُلِّ جَبَرُوت. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِما تُجِيبُنِي بِهِ حِينَ أَسْأَلُكَ، يا
و هر قدرت و عظمتي كه داري خدايا من از تو خواهم بدانچه اجابتم كني بدان هنگامي كه تورا خوانم اي
236 |
اَللهُ يا لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ،أَسْأَ لُكَ بِبَهاءِ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، يا لا إِلهَ إِلاّ
خدا اي كه معبودي جز تو نيست از تو خواهم به درخشندگي كلمه «لااله الا انت» اي كه نيست معبودي جز
أَنْتَ،أَسْأَ لُكَ بِجَلالِ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، يا لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ،أَسْأَ لُكَ بِلا
تو از تو خواهم به جلال و شوكت كلمه «لا اله الا انت» اي كه معبودي جز تو نيست از تو خواهم به
إِلهَ إلاّ أَنْتَ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما
كلمه «لااله الاانت» خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادي پس اجابت كن دعايم را چنانچه
وَعَدْتَنِي. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ مِنْ رِزْقِكَ بِأَعَمِّهِ وَكُلُّ رِزْقِكَ عامٌّ،
وعده ام فرمودي خدايا از تو خواهم از عمومي ترين اقسام روزيت و تمام اقسام روزي تو عمومي است
اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ بِرِزْقِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ مِنْ عَطائِكَ
خدايا از تو خواهم به تمام اقسام روزي تو خدايا از تو خواهم از گواراترين عطاياي
بِأَهْنَئِهِ وَكُلُّ عَطائِكَ هَنِيئٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ بِعَطائِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ
تو و تمام عطاهايت گوارا است خدايا از تو خواهم به تمام عطايايت خدايا
إِنّـِي أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِكَ بِأَعْجَلِهِ وَكُلُّ خَيْرِكَ عاجِلٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي
از تو خواهم به فوري ترين خير و نيكيت و تمام نيكيهاي تو فوري است خدايا از تو
أَسْأَلُكَ بِخَيْرِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ مِنْ فَضْلِكَ بِأَفْضَلِهِ وَكُلُّ
خواهم به تمام نيكيهايت خدايا از تو خواهم به فزونترين فضل تو و همه
فَضْلِكَ فاضِلٌ. اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ بِفَضْلِكَ كُلِّهِ. اَللّهُمَّ إِنّـِي
فضل تو فزون است خدايا از تو خواهم به فضل تو همگي خدايا تو را
237 |
أَدْعُوكَ كَما أَمَرْتَنِي، فَاسْتَجِبْ لِي كَما وَعَدْتَنِي. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي
خوانم چنانچه دستورم دادي پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودي خدايا درود فرست بر
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَابْعَثْنِي عَلَي الاِْيمانِ بِكَ وَالتَّصْدِيقِ
محمد و آل محمد و برانگيز مرا با داشتن ايمان به خودت و تصديق
بِرَسُولِكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ السَّلامُ، وَالْوِلايَةِ لِعَلِيّـِ بْنِ أَبِي طالِب،
به رسولت ـ كه درود بر او و آلش باد ـ و ولايت علي بن ابي طالب
وَالْبَراءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ، وَالاِْيتِمامِ بِالاَْئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّد عَلَيْهِمُ
و بيزاري از دشمنش و اقتدا به امامان از آل محمد(عليهم السلام)
السَّلامُ، فَإِنّـِي قَدْ رَضِيتُ بِذلِكَ يا رَبِّ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد
زيرا كه من خوشنودم بدين اي پروردگار من خدايا درود فرست بر محمد
عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ فِي الاَْوَّلِينَ، وَصَلِّ عَلي مُحَمَّد فِي الاْخِرِينَ،
بنده و رسولت در زمره اولين و درود فرست بر محمد در زمره آخرين
وَصَلِّ عَلي مُحَمَّد فِي الْمَلاَِ الاَْعْلي، وَصَلِّ عَلي مُحَمَّد فِي
و درود فرست بر محمد در عالم بالا و درود فرست بر محمد در
الْمُرْسَلِينَ. اَللّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضِيلَةَ
زمره مرسلين خدايا عطا كن به محمد مقام وسيله و شرف و فضيلت
وَالدَّرَجَةَ الْكَبِيرَةَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَقَنِّعْنِي
و درجه بزرگ را خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و قانع كن مرا
238 |
بِما رَزَقْتَنِي، وَبارِكْ لِي فِيما أَعْطَيْتَنِي، وَاحْفَظْنِي فِي غَيْبَتِي وَفِي
بدانچه روزيم كرده اي و بركت ده به من در آنچه به من داده اي و نگهداري كن مرا در غيبتم و
كُلِّ غائِب هُوَ لِي. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَابْعَثْنِي
هر غائبي كه مربوط به من است خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و برانگيز مرا
عَلَي الاِْيمانِ بِكَ وَالتَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد
بر ايمان به خودت و تصديق به رسولت خدايا درود فرست بر محمد
وَآلِ مُحَمَّد، وَأَسْأَلُكَ خَيْرَ الْخَيْرِ رِضْوانَكَ وَالْجَنَّةَ، وَأَعُوذُ بِكَ
و آل محمد و از تو خواهم خوبترين خوبها را كه خوشنودي تو و بهشت باشد و پناه برم به تو
مِنْ شَرِّ الشَّرِّ سَخَطِكَ وَالنّارِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ
از بدترين بدها كه خشم تو و آتش دوزخ باشد خدايا درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّد، وَاحْفَظْنِي مِنْ كُلِّ مُصِيبَة، وَمِنْ كُلِّ بَلِيَّة، وَمِنْ كُلِّ
محمد و محافظت كن مرا از هر پيش آمد ناگوار و از هر گرفتاري و از هر
عُقُوبَة، وَمِنْ كُلِّ فِتْنَة، وَمِنْ كُلِّ بَلاء، وَمِنْ كُلِّ شَرّ، وَمِنْ كُلِّ
شكنجه و از هرفتنه و از هر بلاء و از هر بدي و از هر
مَكْرُوه، وَمِنْ كُلِّ مُصِيبَة، وَمِنْ كُلِّ آفَة نَزَلَتْ أَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ
ناراحتي و از هر مصيبت و از هر آفتي كه نازل شده يا بعد از اين از آسمان
إِلَي الاَْرْضِ، فِي هذِهِ السّاعَةِ، وَفِي هذِهِ اللَّيْلَةِ، وَفِي هذَا الْيَوْمِ،
بزمين نازل شود در اين ساعت و در اين شب و در اين روز
239 |
وَفِي هذَا الشَّهْرِ، وَفِي هذِهِ السَّنَةِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ
و در اين ماه و در اين سال خدايا درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّد، وَاقْسِمْ لِي مِنْ كُلِّ سُرُور، وَمِنْ كُلِّ بَهْجَة، وَمِنْ كُلِّ
محمد و نصيبم كن از هر شادي و از هر خوشحالي و از هر
اِسْتِقامَة، وَمِنْ كُلِّ فَرَج، وَمِنْ كُلِّ عافِيَة، وَمِنْ كُلِّ سَلامَة، وَمِنْ
پايداري و از هر گشايشي و از هر تندرستي و از هر سلامتي و از
كُلِّ كَرامَة، وَمِنْ كُلِّ رِزْق واسِع حَلال طَيِّب، وَمِنْ كُلِّ نِعْمَة،
هر كرامت و از هر روزي فراخ حلال پاكي و از هر نعمتي
وَمِنْ كُلِّ سَعَة نَزَلَتْ أَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ إِلَي الاَْرْضِ، فِي هذِهِ
و از هر وسعتي كه نازل شده يا بعد از اين نازل شود از آسمان به زمين در اين
السّاعَةِ، وَفِي هذِهِ اللَّيْلَةِ، وَفِي هذَا الْيَوْمِ، وَفِي هذَا الشَّهْرِ، وَفِي
ساعت و در اين شب و در اين روز و در اين ماه و در
هذِهِ السَّنَةِ. اَللّهُمَّ إِنْ كانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ،
اين سال خدايا اگر چنانچه گناهانم شرمنده كرده است چهره ام را پيش تو
وَحالَتْ بَيْنِي وَبَيْنَكَ، وَغَيَّرَتْ حالِي عِنْدَكَ، فَإِنّـِي أَسْأَلُكَ بِنُورِ
و حائل شد ميان من و تو و حالم را پيش تو تغيير داده پس از تو خواهم به حق نور
وَجْهِكَ الَّذِي لايُطْفَأُ، وَبِوَجْهِ مُحَمَّد حَبِيبِكَ الْمُصْطَفي، وَبِوَجْهِ
ذاتت كه خاموش نشود و به آبروي محمد مصطفي حبيب تو و به آبروي
240 |
وَلِيِّكَ عَلِيّـ الْمُرْتَضي، وَبِحَقِّ أَوْلِيائِكَ الَّذِينَ انْتَجَبْتَهُمْ، أَنْ
ولي تو علي مرتضي و به حق اوليائت كه برگزيدي آنها را كه
تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَأَنْ تَغْفِرَلِي ما مَضي مِنْ
درود فرستي بر محمد و آل محمد و بيامرزي برايم گذشته هاي از
ذُنُوبِي، وَأَنْ تَعْصِمَنِي فِيما بَقِيَ مِنْ عُمُرِي، وَأَعُوذُ بِكَ اَللّهُمَّ أَنْ
گناهانم را و نگاهم داري در آينده عمرم و پناه مي برم به تو خدايا از اينكه
أَعُودَ فِي شَيْء مِنْ مَعاصِيكَ أَبَداً ما أَبقَيْتَنِي، حَتّي تَتَوَفّانِي وَأَنَا
بازگردم به يكي از گناهان و نافرمانيهايت هرگز تا زنده ام (يعني) تا آنگاه كه مرا بميراني و من
لَكَ مُطِيعٌ وَأَنْتَ عَنّـِي راض، وَأَنْ تَخْتِمَ لِي عَمَلِي بِأَحْسَنِهِ،
فرمانبردار تو باشم و تو از من خوشنود باشي و به انجام رساني عمل مرا به نيكوترين آن
وَتَجْعَلَ لِي ثَوابَهُ الْجَنَّةَ، وَأَنْ تَفْعَلَ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ، يا أَهْلَ
و پاداش آنرا برايم بهشت مقرر داري و انجام دهي درباره من آنچه را تو شايسته آني اي اهل
التَّقْوي وَيا أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ، صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،
تقوي و اي شايسته آمرزش درود فرست بر محمد و آل محمد
وَارْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ».
و رحم كن به من به رحمت خويش اي مهربانترين مهربانان.»
241 |
فصل دوّم: اعمال مدينه منوّره
243 |
فضيلت زيارت پيامبر(صلي الله عليه وآله)
و فاطمه زهرا وائمّه بقيع(عليهم السلام)
مستحب موٌكّد است براي مردم، خصوصاً حُجّاج، مُشرّف شدن به زيارت روضه مُطهّره و آستانه منوّره فخر عالميان حضرت سيّد المرسلين محمّد بن عبداللّه(صلي الله عليه وآله)، و ترك زيارت آن حضرت باعث جفا در حقّ او مي شود.
و شيخ شهيد فرموده: اگر مردم ترك زيارت آن حضرت كنند، بر امام است كه ايشان را مجبور كند به رفتن زيارت آن حضرت، زيرا كه ترك زيارت آن حضرت موجب جفا در حقّ پيامبر(صلي الله عليه وآله) است.
شيخ صدوق از حضرت صادق(عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: هرگاه كسي از شما حجّ كند، بايد حَجّش را ختم كند به زيارت
ما، زيرا كه اين از تمامي حجّ است. و نيز روايت كرده از حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) كه فرمود: تمام كنيد حجّ خود را به
244 |
زيارت حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) كه ترك زيارت آن حضرت بعد از حجّ جفا و خلاف ادب است، و شما را امر به اين كرده اند، و برويد به زيارت قبوري كه حق تعالي لازم گردانيده است بر شما حقّ آنها و زيارت آنها را، و روزي از حق تعالي طلب كنيد نزد آن قبرها، و نيز از ابو الصّلت هَرَوي روايت كرده كه گفت: به خدمت حضرت امام رضا(عليه السلام) عرض كردم كه نظر شما درباره اين حديث كه مؤمنين از منازل خويش در بهشت، زيارت مي كنند پروردگارشان را چيست؟
حضرت در جواب او فرمودند: اي ابا الصّلت! حق تعالي پيغمبرش حضرت محمّد(صلي الله عليه وآله) را بر جميع خلقش ـ از پيغمبران و فرشتگان ـ برتري بخشيده و اطاعت او را اطاعت خود، و بيعت با او را بيعت با خود، و زيارت او را زيارت خودش شمرده است، چنانچه در سوره نساء آيه 80 فرمود: " مَن يُطِـعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ " ، و در سوره فتح، آيه 48 فرموده: " إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللهَ يَدُ اللهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ " .
حضرت رسُول(صلي الله عليه وآله) فرموده: «هر كس مرا زيارت كند در حال حيات يا بعد از فوت من چنان است كه حق تعالي را
245 |
زيارت كرده باشد...».
و حِميَري در «قرب الاسناد» از حضرت صادق(عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: رسُول خدا(صلي الله عليه وآله) فرموده: هركس مرا زيارت كند در حيات من يا بـعد از فوت من شفيع او گردم در روز قيامت.
و در حديثي است كه حضرت صادق(عليه السلام) روز عيدي رفت به زيارت رسول اللّه(صلي الله عليه وآله) و بر آن حضرت سلام كرد، و فرمود: ما به سبب زيارت و سلام بر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بر اهل همه شهرها مكّه و غير مكّه، فضيلت داريم.
و مرحوم شيخ طوسي در تهذيب از يزيد بن عبدالملك روايت كرده، و او از پدرش، از جدّش، كه گفت: به خدمت حضرت فاطمه(عليها السلام) مشرّف شدم، آن حضرت بر من سلام كرد، سپس از من پرسيد كه براي چه آمده اي؟ عرض كردم: براي طلب بركت و ثواب. فرمود: خبر داد مرا پدرم، و اينك حاضر است كه هر كس بر او و بر من سه روز سلام كند، حق تعالي بهشت را از براي او واجب گرداند، گفتم: در حال حياتتان؟ فرمود: بلي، و هم چنين بعد از موت ما.
علاّمه مجلسي فرموده كه در حديث معتبر از عبداللّه بن عبّاس منقول است كه حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) فرمود: هر كس
246 |
امام حسن(عليه السلام) را در بقيع زيارت كند قدمش بر صراط ثابت گردد و نلغزد در روزي كه قدم ها بر آن بلغزد.
و در «مقنعه» از حضرت صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: هر كس مرا زيارت كند گناهانش آمرزيده شود و فقير و پريشان نميرد.
ابن قولويه در كامل الزيارات حديث طولاني از هشام بن سالم از حضرت صادق(عليه السلام) روايت كرده و از جمله فرازهاي آن اين است كه: مردي به خدمت حضرت صادق(عليه السلام) شرفياب شد، و عرض كرد: آيا بايد زيارت كرد پدرت را؟ فرمود: بلي. عرض كرد: پاداش آن چيست؟ فرمود: اگر با اعتقاد و متابعت از امامت او باشد پاداش آن بهشت است. عرض كرد: كسي كه اعراض كند از زيارت او چه خواهد داشت؟ فرمود: حسرت خواهد داشت در يوم الحسرة كه روز قيامت است... و احاديث در اين باب بسيار است.
آداب زيارت
زيارت، ديدار با روحهاي پاك و الگوهاي كمال و آيينه هاي حق نماست.
247 |
زائر، خود را در برابر وجودهاي والا و پيشوايان معصومي
ديده، با اعتراف به نقص خود و كمال آن اولياي الهي، به فضايل آنان اشاره مي كند، و درودهاي خود را نثارشان مي نمايد، و پيوند خويش را با آنان و با راه و تعاليم و فرهنگشان ابراز مي دارد.
از اين رو، نخستين شرط زيارت، «ادب» است، و ادب هم در سايه معرفت و محبّت پديد مي آيد.
خود را در محضر رسول الله(صلي الله عليه وآله) ديدن، و در برابر قبور پاك امامان ايستادن، هم آدابِ ظاهري دارد، هم آدابِ باطني.
آنچه در منابع روايي مانند «بحار الأنوار» و نوشته هاي علما درباره آداب زيارت آمده، بسيار است، و در اين جا برخي از آن آداب را نقل مي كنيم:
1 ـ قبل از ورود به زيارتگاه، غسل كردن و باطهارت بودن و خواندن اين دعا هنگام غسل زيارت مستحب است:
«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ. اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً
«به نام خدا، و به ياري خدا، خداوندا! اين غسل را نور، پاكيزگي، حرز
وَشِفاءً مِنْ كُلّـِ داء وَسُقْم وَآفَة وَعاهَة. اَللّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِي،
و شفاي از هر درد، بيماري، آفت برايم قرار ده خداوندا با آن قلبم را پاك
248 |
وَاشْرَحْ بِهِ صَدْرِي، وَسَهِّلْ لِي بِهِ أَمْرِي».
سينه ام را گشاده و كارم را آسان فرما.»
2 ـ لباس هاي پاكيزه پوشيدن و عطر و بوي خوش استعمال كردن.
3 ـ هنگام رفتن به زيارت، قدم هاي كوتاه برداشتن، با آرامش و وقار راه رفتن، با خضوع و خشوع آمدن، سر به زير انداختن و به اين طرف و آن طرف و بالا نگاه نكردن، و ترك كلمات بيهوده و مخاصمه و مجادله نمودن در راه، تا رسيدن به حرم.
4 ـ هنگام رفتن به حرم و زيارت، زبان به تسبيح و حمد خدا گشودن، و صلوات بر محمّد و آل او فرستادن، ودهان را با ياد خدا و نام اهل بيت معطّر ساختن.
5 ـ بر درگاه حرم ايستادن، و دعا خواندن، و اجازه ورود خواستن، و سعي در تحصيل رقّت قلب و خشوع دل نمودن، و مقام و عظمت صاحب قبر را تصوّر نمودن، و اين كه او ما را مي بيند، سخن ما را مي شنود، و سلام ما را پاسخ مي دهد. هرگاه رقّت قلب حاصل شد و آمادگي روحي پديد آمد، در اين حال وارد شود، و زيارت نمايد.
249 |
6 ـ در وقت داخل شدن، پاي راست را مقدّم داشتن، و هنگام خروج از حرم پاي چپ را، آن گونه كه در ورود و خروج مسجد مستحب است.
7 ـ در برابر ضريح ايستادن و زيارت نامه هايي را كه از ائمه(عليهم السلام) رسيده، خواندن.
8 ـ در زيارت قبر معصومين(عليهم السلام) رو به قبر منوّر آنها ايستادن، و پس از فراغت از زيارت، با تضرّع دعا كردن، و از خداوند حاجت خواستن، سپس به طرف بالاي سر رفتن، و رو به قبله دعا كردن، و زيارت خواندن.
9 ـ صاحب قبر را براي بر آمدن حاجت و رفع نياز نزد خداوند شفيع قرار دادن.
10 ـ ايستادن هنگام خواندن زيارت، اگر عذري و ضعفي ندارد.
11 ـ هنگام مشاهده قبر مطهّر و پيش از خواندن زيارت، (آرام) اَللّهُ أَكْبَر بگويد.
12 ـ خواندن دو ركعت نماز زيارت در حرم مطهّر، و اگر زيارت ائمّه است، بالاي سر بهتر است. و پس از نماز، دعاهاي منقول را خواندن، و حاجت طلبيدن، و تلاوت قرآن
250 |
با آرامش و ترتيل و طمأنينه، و هديه كردن ثواب آن به روح مقدّس آن معصوم.
13 ـ پرهيز از سخنان ناشايست، و كلمات لغو و بيهوده، و جدال هاي بي مورد در حرم ها و زيارتگاه ها.
14 ـ صداي خود را در نماز و زيارت خيلي بلند نكردن، كه مزاحم زيارت ديگران نشود.
15 ـ وداع كردن با پيامبر(صلي الله عليه وآله) و امام(عليه السلام) ، هنگام بيرون آمدن از شهر(زيارت وداع حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) و ائمّه در همين كتاب آمده است).
16 ـ پس از زيارت، تعجيل در بيرون آمدن، تا هم شدّت شوق براي رجوع به زيارت بيشتر شود و هم نوبت و فرصت براي ديگران باشد، و پرهيز از اختلاط با زنان در مَشاهد مشرّفه، و رعايت حرمت و دوري از هر نوع خطا و گناه. هم چنين در صورت ازدحام و كثرت زوّار، رعايت حال آنان را كردن، و مكان و فرصت زيارت به آنان دادن.
17 ـ حضور قلب داشتن در تمام مراحل زيارت، و
نيز توبه و استغفار و صدقه به نيازمندان و انفاق به
مستحقّان.