بخش 9

دعای عَشَرات دعای سِمات

مفاتيح الجنان

الْمُؤْمِنينَ وَذُرِّيَّتِهِ الطَّيّبينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ فِي

مؤ منان و نژاد پاكيزه اش و رحمت خدا و بركاتش سلام بر شما در زمره

الاَْوَّلينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ فِي الاْ خِرينَ اَلسَّلامُ عَلي فاطِمَةَ الزَّهْراءِ

پيشينيان سلام بر شما در زمره پسينيان سلام بر فاطمه زهرا

اَلسَّلامُ عَلَي الاَْئِمَّةِ الْهادينَ شُهَدآءِ اللَّهِ عَلي خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَي

سلام بر پيشوايان راهنما كه گواهان خدايند بر خلق او سلام بر

الرَّقيبِ الشّاهِدِ عَلَي الاْمَمِ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ پس نماز مي كني نزد آن ستون

نگهبان و گواه بر امتها از جانب خدا پروردگار جهانيان * * * * * * * * * * * * *

چهار ركعت مي خواني در ركعت اوّل حمد و اِنّا اَنْزَلْناهُ و در ركعت دوّم حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ و در ركعت سيّم و چهارم به همين نحو و چون فارغ شدي بگو تسبيح زهرا سلام الله عليها را پس بگو:

اَللّهُمَّ اِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ فَاِنّي قَدْ اَطَعْتُكَ فِي الاْيمانِ مِنّي بِكَ

خدايا اگر من نافرمانيت كردم پس (در عوض ) فرمانبرداريت كردم در ايمان به تو از روي منّتي كه تو

مَنّا مِنْكَ عَلَيَّ لا مَنّاً مِنّي عَلَيْكَ وَاَطَعْتُكَ في اَحَبِّ الاَْشْيآءِ لَكَ لَمْ

بر من گذاردي نه اينكه منّتي باشد از من بر تو و فرمانبرداريت كردم در محبوبترين چيزها پيش تو

اَتَّخِذْ لَكَ وَلَداً وَلَمْ اَدْعُ لَكَ شَريكاً وَقَدْ عَصَيْتُكَ في اَشْيآءَ كَثيرَةٍ

كه نگرفتم برايت فرزندي و نخواندم براي تو شريكي و نافرمانيت كردم در جاهاي بسياري

عَلي غَيْرِ وَجْهِ الْمُكابَرَةِ لَكَ وَلاَ الْخُروُجِ عَنْ عُبُودِيَّتِكَ وَلاَ

كه البته از روي سركشي و عنادورزي بود و نه از باب بيرون رفتن از تحت بندگيت و نه بخاطر

الْجُحُودِ لِرُبُوبِيَّتِكَ وَلكِنِ اتَّبَعْتُ هَوايَ وَاَزَلَّنِي الشَّيْطانُ بَعْدَ

انكار پروردگاريت بوده بلكه پيروي هواي نفسم را كردم و شيطان هم مرا بلغزاند پس از

الْحُجَّةِ عَلَيَّ وَالْبَيانِ فَاِنْ تُعَذِّبْني فَبِذُنُوبي غَيْرُ ظالِمٍ لي وَاِنْ تَعْفُ

دليل و بياني كه بر من داشتي اكنون اگر كيفرم كني بواسطه گناهانم مي باشد و تو ستمي به من نكرده اي و اگر بگذري

عَنّي وَتَرْحَمْني فَبِجُودِكَ وَكَرَمِكَ يا كَريمُ اَللّهُمَّ اِنَّ ذُنُوبي لَمْ يَبْقَ

و به من ترحّم كني آنهم بواسطه جود و بزرگواري تو است اي خداي كريم خدايا براستي براي گناهانم چيزي نمانده

لَها اِلاّ رَجآءُ عَفْوِكَ وَقَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمانِ فَاَ نَا اَسْئَلُكَ اللّهُمَّ ما لا

جز همان اميد گذشت تو و من پيش داشته ام ابزار محروميت را پس از تو خواهم خدايا آنچه را

اَسْتَوْجِبُهُ وَاَطْلُبُ مِنْكَ ما لا اَسْتَحِقُّهُ اَللّهُمَّ اِنْ تُعَذِّبْني فَبِذُنُوبي

مستحقش نيستم و طلب كنم از تو چيزي را كه سزاوارش نباشم خدايا اگر عذابم كني بخاطر گناهانم هست

وَلَمْ تَظْلِمْني شَيْئاً وَاِنْ تَغْفِرْ لي فَخَيْرُ راحِمٍ اَنْتَ يا سَيِّدي اَللّهُمَّ

و تو هيچگونه ستمي به من روا نداشته اي و اگر بيامرزيم تو بهترين مهرورزاني اي آقاي من ، خدايا

اَنْتَ اَنْتَ وَاَ نَا اَ نَا اَنْتَ الْعَوّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَاَ نَا الْعَوّادُ بِالذُّنُوبِ وَاَنْتَ

تو هماني و من همان ، تويي كه هميشه بازگردي به آمرزش و منم كه همواره بازگردم به گناه تويي

الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ وَاَ نَا الْعَوّادُ بِالْجَهْلِ اَللّهُمَّ فَاِنّي اَسْئَلُكَ يا كَنْزَ

بخشاينده به بردباري و منم بازگردنده به ناداني خدايا از تو خواهم اي گنج

الضُّعَفاءِ يا عَظيمَ الرَّجآءِ يا مُنْقِذَ الْغَرْقي يا مُنْجِيَ الْهَلْكي يا

ناتوانان اي بزرگ مايه اميد اي نجات دهنده غريقان و اي نجات بخش هالكان اي

مُميتَ الاَْحْيآءِ يا مُحْيِيَ الْمَوْتي اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَنْتَ الَّذي

ميراننده زندگان و اي زنده كننده مردگان تويي خدايي كه معبودي جز تو نيست تويي كه

سَجَدَ لَكَ شُعاعُ الشَّمْسِ وَدَوِيُّ الْمآءِ وَحَفيفُ الشَّجَرِ وَنُورُ الْقَمَرِ

سجده كرد برايت تابش خورشيد و بانگ آب و صداي مخصوص بهم خوردن درخت و نور ماه

وَظُلْمَةُ اللَّيْلِ وَضَوْءُ النَّهارِ وَخَفَقانُ الطَّيْرِ فَاَسْئَلُكَ اللّهُمَّ يا عَظيمُ

و تاريكي شب و روشنايي روز و صداي بال پرنده پس از تو خواهم اي خداي بزرگ

بِحَقِّكَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصّادِقينَ وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصّادِقينَ

به حقي كه بر محمد و آل راستگويش داري و به حقي كه محمد و آل راستگويش بر تو دارند

عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلي عَلِيٍّ وَبِحَقِّ عَلِيٍّ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلي فاطِمَةَ

و به حق تو بر علي و به حق علي بر تو و به حق تو بر فاطمه

وَبِحَقِّ فاطِمَةَ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلَي الْحَسَنِ وَبِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَيْكَ

و به حق فاطمه بر تو و به حق تو بر حسن و به حق حسن بر تو

وَبِحَقِّكَ عَلَي الْحُسَيْنِ وَبِحَقِّ الْحُسَيْنِ عَلَيْكَ فَاِنَّ حُقُوقَهُمْ عَلَيْكَ

و به حق تو بر حسين و به حق حسين بر تو چونكه بطور مسلم حقوق تو بر ايشان

مِنْ اَفْضَلِ اِنْعامِكَ عَلَيْهِمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذي لَكَ عِنْدَهُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذي

از برترين نعمت بخشي تو بر ايشان است و به حق آن شاءن و منزلتي كه تو در پيش ايشان داري و بدان منزلتي كه

لَهُمْ عِنْدَكَ صَلِّ عَلَيْهِمْ يا رَبِّ صَلوةً دائِمَةً مُنْتَهي رِضاكَ وَاغْفِرْ

آنها در پيش تو دارند كه درود فرست بر ايشان پروردگارا درودي هميشگي تا آخرين سرحد خوشنوديت و بوسيله ايشان

لي بِهِمُ الذُّنُوبَ الَّتي بَيْني وَبَيْنَكَ وَاَرْضِ عَنّي خَلْقَكَ وَاَتْمِمْ عَلَيَّ

بيامرز برايم گناهاني را كه ميان من و تو است و خلق خود را از من خوشنود ساز و نعمتت را بر من تمام كن

نِعْمَتَكَ كَما اَتْمَمْتَها عَلي آبائي مِنْ قَبْلُ وَلا تَجْعَلْ لاَِحَدٍ مِنَ

چنانچه بر پدران پيشين من تمام كردي و قرار مده براي هيچيك از آفريدگانت بر من

الْمَخْلُوقينَ عَلَيَّ فيهَا امْتِناناً وَامْنُنْ عَلَيَّ كَما مَنَنْتَ عَلي آبائي مِنْ

در اين باره منّتي و منّت نِه بر من چنانچه از پيش بر پدران من منّت نهادي

قَبْلُ يا كَّهَّيعَّصَّ اَللّ هُمَّ كَم ا صَلَّيْتَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فَاسْتَجِبْ لي

اي كهيعص
كهيعص
كهيعص
كهيعص
خدايا چنانچه درود فرستي بر محمد و آلش پس دعاي مرا در آنچه از تو

دُعآئي فيما سَئَلْتُ يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ پس برو به سجده و در سجده

درخواست كردم مستجاب گردان اي كريم اي بزرگوار اي كريم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بگو: يا مَنْ يَقْدِرُ عَلي حَوآئِجِ السّآئِلينَ وَيَعْلَمُ ما في ضَميرِ

* * اي كه توانايي داري بر (قضاء) حاجتهاي خواستاران و بداني آنچه هست در نهاد

الصّامِتينَ يا مَنْ لا يَحْتاجُ اِلَي التَّفْسيرِ يا مَنْ يَعْلَمُ خائِنَةَ الاَْعْيُنِ

خاموشان اي كه نيازي ندارد به شرح و بيان اي كه مي داند بهم خوردن چشمان و هرآنچه را سينه ها

وَما تُخْفِي الصُّدوُرُ يا مَنْ اَنْزَلَ الْعَذابَ عَلي قَوْمِ يُونُسَ وَهُوَ يُريدُ

پنهان كند اي كه فرو فرستاد بر قوم يونس عذاب را و قصد فرموده بود كه

اَنْ يُعَذِّبَهُمْ فَدَعَوْهُ وَتَضَرَّعُوا اِلَيْهِ فَكَشَفَ عَنْهُمُ الْعَذابَ وَمَتَّعَهُمْ

عذابشان كند ولي آنان دعا كرده و بدرگاهش تضرع و زاري كردند و او عذاب را از ايشان برطرف كرد و تا زماني

اِلي حينٍ قَدْ تَري مَكاني وَتَسْمَعُ دُعآئي وَتَعْلَمُ سِرّي وَعَلانِيَتي

از زندگي بهره مندشان كرد (خدايا) مكانم را مي بيني و دعايم بشنوي و نهان و عيانم و حال و

وَحالي صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاكْفِني ما اَهَمَّني مِنْ اَمْرِ

وضعم را داني درود فرست بر محمد و آل محمد و كفايت كن آنچه مرا به اندوه واداشته از كار

ديني وَدُنْيايَ وَآخِرَتي پس هفتاد مرتبه بگو: يا سَيِّدي پس سر از سجده بردار

دين و دنيا و آخرتم * * * * * * * * * * * * * * * * * اي آقاي من * * * * * * * * * * * * * * * *

و بگو: يا رَبِّ اَسْئَلُكَ بَرَكةَ هذَا الْمَوْضِعِ وَبَرَكَةَ اَهْلِهِ وَاَسْئَلُكَ اَنْ

* * پروردگارا از تو خواهم بركت اين جايگاه و بركت اهل آنرا و از تو خواهم كه

تَرْزُقَني مِنْ رِزْقِكَ رِزْقاً حَلالاً طَيِّباً تَسُوقُهُ اِلَيَّ بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ

روزي من كني از روزي خود روزي حلال پاكيزه اي كه بكشاني آنرا بسوي من به جنبش و نيروي خودت

وَاَ نَا خآئِضٌ في عافِيَةٍ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ مؤ لّف گويد: كه در مزار

در حالي كه فرو رفته باشم در تندرستي كامل اي مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

قديم در دعاي اين مقام بعد از يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ و پيش از سجده ذكر كرده

* * * * * * * * * * * * * * * * * اي بزرگوار ... ... ... * * * * * * * * * * * * * * * * *

دعاي اَللّهُمَّ يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ كه از ادعيه صحيفه سجاديه است و

* * خدايا اي كه گشوده شود بوسيله اش گره هاي گرفتاريها * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در باب اوّل گذشت پس از آن فرمود آنگاه بگو: اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ وَلا اَعْلَمُ وَتَقْدِرُ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا تو مي داني و من ندانم و نيرو داري

وَلا اَقْدِرُ وَاَنْتَ عَلاّمُ الْغُيُوبِ صَلِّ اللّهُمَّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

و من ندارم و تويي داناي ناديدنيها درود فرست خدايا بر محمد و آل محمد

وَاغْفِرْ لي وَارْحَمْني وَتَجاوَزْ عَنّي وَتَصَدَّقْ عَلَيَّ ما اَنْتَ اَهْلُهُ يا

و بيامرز مرا و به من رحم كن و از من درگذر و بر من تصدق كن آنچه را تو شايسته آني اي

اَرْحَمَ الرّاحِمينَ آنگاه به سجده برو وبگو: يامَنْ يَقْدِرُ عَلي حَوائِجِ السّائِلينَ

مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * * * * * اي كه توانايي بر (قضاي ) خواسته هاي خواستاران

الخ و بدان نيز كه احاديث در فضيلت اين ستون هفتم بسيار وارد شده و شيخ كليني به سند معتبر روايت كرده كه اميرالمؤ منين عليه السلام رو به اين ستون نماز مي كرد و نزديك مي ايستاد كه ميان آن حضرت و ستون آنقدر فاصله بود كه بُزي بگذرد و در روايت معتبر ديگر وارد شده است كه در هر شب شصت هزار ملك از آسمان نازل مي شوند و نزد ستون هفتم نماز مي كنند و در شب ديگر ملائكه ديگر به اين عدد مي آيند و ديگر هيچيك عود نمي كنند تا روز قيامت و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه ستون هفتم مقام حضرت ابراهيم است و نيز شيخ كليني در كافي به سند صحيح از ابواسمعيل سرّاج روايت كرده كه معاوية بن وَهَب دست مرا گرفت و گفت ابوحمزه ثمالي دست مرا گرفت و گفت كه اصبغ بن نباته دست مرا گرفت و ستون هفتم را به من نشان داد و گفت كه اين ستون مقام حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام است كه نزد آن نماز مي كرد و امام حسن عليه السلام در نزد ستون پنجم نماز مي كرد و چون اميرالمؤ منين عليه السلام حاضر نبود امام حسن عليه السلام در جاي او نماز مي خواند وَهِيَ مِنْ بابِ كِنْده وبالجمله اخبار در فضيلت اين ستون بسيار و بناي ما بر اختصار است
عمل ستون پنجم بدان كه از جمله مواضع ممتازه مسجد كوفه ستون پنجم است كه بايد نزد آن نماز كنند و حاجات خود را از حق تعالي طلب نمايند زيرا كه در روايات معتبره وارد شده است كه محل نماز حضرت ابراهيم خليل الرّحمن عليه السلام بوده است و منافات ندارد با روايات ديگر زيرا كه ممكن است كه آن حضرت در همه اين مواضع نماز كرده باشد و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه ستون پنجم مقام جبرئيل عليه السلام است و از حديث سابق ظاهر است كه مقام امام حسن عليه السلام است و بالجمله آنچه از احاديث معلوم مي شود آنستكه نزد ستون هفتم و پنجم اشرفست از ساير جاهاي مسجد و سيّد بن طاوس (ره ) گفته كه در نزد ستون پنجم دو ركعت نماز كن بحمد و هر سوره كه خواهي و چون سلام گفتي و تسبيح

نمودي پس بگو: اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِجَميعِ اَسْمآئِكَ كُلِّها ما عَلِمْنا مِنْها

* * * * * * * * خدايا از تو درخواست كنم به همه نامهايت همه آنها چه آنها كه مي دانيم و چه

وَما لا نَعْلَمُ وَاَسْئَلُكَ بِاِسْمِكَ الْعَظيمِ الاَْعْظَمِ الْكَبيرِ الاَْكْبَرِ الَّذي مَنْ

آنها كه نمي دانيم و درخواست كنم به نام بزرگ و بزرگترت و كبير و اكبرت آن نامي كه هركه تو را

دَعاكَ بِهِ اَجَبْتَهُ وَمَنْ سَئَلَكَ بِهِ اَعْطَيْتَهُ وَمَنِ اسْتَنْصَرَكَ بِهِ نَصَرْتَهُ

بدان بخواند پاسخش دهي و هر كه بدان نام از تو چيزي درخواست كند به او بدهي و هركه بدان از تو ياري طلبد ياريش كني

وَمَنِ اسْتَغْفَرَكَ بِهِ غَفَرْتَ لَهُ وَمَنِ اسْتَعانَكَ بِهِ اَعَنْتَهُ وَمَنِ اسْتَرْزَقَكَ

و هركه بدان نام از تو آمرزش خواهد بيامرزيش و هركه از تو كمك خواهد كمكش دهي و هركه بدان نام از تو روزي خواهد

بِهِ رَزَقْتَهُ وَمَنِ اسْتَغاثَكَ بِهِ اَغَثْتَهُ وَمَنِ اسْتَرْحَمَكَ بِهِ رَحِمْتَهُ وَمَنِ

روزيش دهي و هر كه بدان از تو فريادرسي خواهد به فريادش رسي و هركه بدان رحم تو را جويد رحمش كني و هركه

اسْتَجارَكَ بِهِ اَجَرْتَهُ وَمَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ بِهِ كَفَيْتَهُ وَمَنِ اسْتَعْصَمَكَ بِهِ

بدان نام از تو پناه خواهد پناهش دهي و هركه بدان بر تو توكل كند كفايتش كني و هركه بدان نام از تو نگهداري خواهد

عَصَمْتَهُ وَمَنِ اسْتَنْقَذَكَ بِهِ مِنَ النّارِ اَنْقَذْتَهُ وَمَنِ اسْتَعْطَفَكَ بِهِ

نگاهش داري و هركه بدان نام از تو رهايي از آتش طلبد رهاييش دهي و هركه مهر و عطوفت تو را بدان نام طلب كند به او

تَعَطَّفْتَ لَهُ وَمَنْ اَمَّلَكَ بِهِ اَعْطَيْتَهُ الَّذِي اتَّخَذْتَ بِهِ آدَمَ صَفِيّاً وَنُوحاً

او مهرورزي و هر كه بوسيله آن به تو آرزومند شود به او عطا كني ، آن نامي كه بوسيله آن آدم را صفي خود قرار دادي و نوح را

نَجِيّاً وَاِبْرهيمَ خَليلاً وَمُوسي كَليماً وَعيسي روُحاً وَمُحَمَّداً حَبيباً

همراز و ابراهيم را خليل و موسي را هم سخن و عيسي را روح خود و محمد را حبيب

وَعَلِيّاً وَصِيّاً صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ اَنْ تَقْضِيَ لي حَوآئِجي

و علي را وصي خود گرفتي كه درود خدا بر همگي ايشان باد (بدان نام از تو درخواست كنم ) كه حاجاتم را برآوري

وَتَعْفُوَ عَمّا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبي وَتَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِما اَنْتَ اَهْلُهُ وَلِجَميعِ

و از گناهان گذشته ام درگذري و تفضل كني بر من بدانچه تو شايسته آني و همچنين بر همه

الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ لِلدُّنْيا وَالاْخِرَةِ يا مُفَرِّجَ هَمِّ الْمَهْمُومينَ وَيا

مردان مؤ من و زنان باايمان در دنيا و آخرت اي گشاينده اندوه اندوهناكان و اي

غِياثَ الْمَلْهُوفينَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ مؤ لّف

فريادرس درماندگان معبودي جز تو نيست منزهي تو اي پروردگار جهانيان * * * * *

گويد: كه روايت شده از حضرت صادق عليه السلام كه به بعضي از اصحاب خويش فرمودند كه در نزد ستون پنجم دو ركعت نماز گذار كه آن مصلاي ابراهيم عليه السلام است و بگو اَلسَّلامُ عَلي اَبين ا آدَمَ وَاُمِّنا حَوّاءَ الخ قريب به همان كه در نزد ستون هفتم رو به قبله خوانده مي شد.
عمل ستون سوّم مقام امام زين العابدين عليه السلام آنگاه برو بسوي دَكّه امام زين العابدين عليه السلام و آن در نزد ستون سيّم است از طرف متصّل به باب كِنده مؤ لّف گويد كه اين مقام از طرف قبله مقابل است با دكّه باب اميرالمؤ منين عليه السلام و از طرف غربي مقابل بوده با باب كنده كه مسدود شده و گفته شده كه شايسته است آنكه بقدر پنج ذراع متاءخّر از ستون بعمل آورده شود زيرا كه دكّه در آن محل بوده و بالجمله پس نماز كن در آنجا دو ركعت و بخوان در آن حمد و هر سوره كه خواستي پس همين كه سلام دادي و تسبيح نمودي پس بگو:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَللّهُمَّ اِنَّ ذُنُوبي قَدْ كَثُرَتْ وَلَمْ يَبْقَ لَها اِلاّ

بنام خداي بخشاينده مهربان خدايا براستي گناهانم بسيار است و بجاي نمانده براي آنها جز

رَجآءُ عَفْوِكَ وَقَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمانِ اِلَيْكَ فَاَ نَا اَسْئَلُكَ اللّهُمَّ ما لا

اميد گذشت تو و من پيش آورده ام ابزار محروميت خود را بدرگاهت و از تو درخواست دارم خدايا

اَسْتَوْجِبُهُ وَاَطْلُبُ مِنْكَ ما لا اَسْتَحِقُّهُ اَللّهُمَّ اِنْ تُعَذِّبْني فَبِذُنُوبي

چيزي را كه شايسته اش نيستم و مي جويم از تو آنچه را كه مستحقش نيستم خدايا اگر عذابم كني

وَلَمْ تَظْلِمْني شَيْئاً وَاِنْ تَغْفِرْ لي فَخَيْرُ راحِمٍ اَنْتَ يا سَيِّدي اَللّهُمَّ

بواسطه گناهانم مي باشد وتو هيچگونه ظلمي به من نكرده اي واگر بيامرزيم پس تو بهترين رحم كنندگاني اي آقاي من خدايا

اَنْتَ اَنْتَ وَاَ نَا اَ نَا اَنْتَ الْعَوّادُ بِالْمِغْفِرَةِ وَاَ نَا الْعَوّادُ بِالذُّنُوبِ وَاَنْتَ

تو هماني و من همانم تويي كه بسيار عادت داري به آمرزش و منم كه بسيار عادت كرده ام به گناه و تويي كه

الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ وَاَ نَا الْعَوّادُ بِالْجَهْلِ اَللّهُمَّ فَاِنّي اَسْئَلُكَ يا كَنْزَ

تفضل كني به بردباري و منم كه زياد عادت كرده ام به ناداني خدايا پس از تو درخواست دارم اي گنج

الضُّعَفآءِ يا عَظيمَ الرَّجآءِ يا مُنْقِذَ الْغَرْقي يا مُنْجِيَ الْهَلْكي يا

ناتوانان اي بزرگ مايه اميد اي نجات دهنده غريقان و اي نجات بخش هلاك شدگان اي

مُميتَ الاَْحْيآءِ يا مُحْيِيَ الْمَوْتي اَنْتَ اللَّهُ الَّذي لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَنْتَ

ميراننده زندگان و اي زنده كننده مردگان تويي خدايي كه معبودي جز تو نيست تويي كه

الَّذي سَجَدَ لَكَ شُعاعُ الشَّمْسِ وَنُورُ الْقَمَرِ وَظُلْمَةُ اللَّيْلِ وَضَوْءُ

سجده كرد برايت تابش خورشيد و روشني ماه و تاريكي شب و پرتو

النَّهارِ وَخَفَقانُ الطَّيْرِ فَاَسْئَلُكَ اللّهُمَّ يا عَظيمُ بِحَقِّكَ يا كَريمُ عَلي

روز و بال زدن پرنده از تو خواهم خدايا اي خداي بزرگ به حق تو اي بزرگوار بر

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصّادِقينَ وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصّادِقينَ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ

محمد و خاندان راستگويش و به حق محمد و خاندان راستگويش بر تو و به حق تو بر علي و به حق

عَلي عَلِيٍّ وَبِحَقِّ عَلِيٍّ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلي فاطِمَةَ وَبِحَقِّ فاطِمَةَ

علي بر تو و به حق تو بر فاطمه و به حق فاطمه

عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلَي الْحَسَنِ وَبِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلَي

بر تو و به حق تو بر حسن و به حق حسن بر تو و به حق تو بر

الْحُسَيْنِ وَبِحَقِّ الْحُسَيْنِ عَلَيْكَ فَاِنَّ حُقُوقَهُمْ مِنْ اَفْضَلِ اِنْعامِكَ

حسين و به حق حسين بر تو زيرا كه حقوق ايشان از برترين نعمت بخشيهاي تو است

عَلَيْهِمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذي لَكَ عِنْدَهُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذي لَهُمْ عِنْدَكَ صَلِّ يا

بر ايشان و بدان منزلتي كه تو در پيش ايشان داري و بدان منزلتي كه ايشان در پيش تو دارند درود فرست

رَبِّ عَلَيْهِمْ صَلوةً دآئِمَةً مُنْتَهي رِضاكَ وَاغْفِرْ لي بِهِمُ الذُّنُوبَ

پروردگارا بر ايشان درودي هميشگي تا سرحد خوشنوديت و بيامرز بوسيله ايشان گناهاني را

الَّتي بَيْني وَبَيْنَكَ وَاَتْمِمْ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ كَما اَتْمَمْتَها عَلي آبائي مِنْ

كه ميان من و تو است و تمام كن نعمت خود را بر من چنانچه تمام كردي آنرا بر پدرانم

قَبْلُ يا كَّهَّيعَّصَّ اَللّ هُمَّ كَم ا صَلَّيْتَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

پيش از اين اي كهيعص
كهيعص
كهيعص
كهيعص
خدايا چنانچه درود فرستادي بر محمد و آل محمد

فَاسْتَجِبْ لي دُعآئي فيما سَئَلْتُكَ پس برو به سجده و جانب راست رو را بر

پس دعايم را به اجابت رسان در آنچه از تو خواستم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زمين گذار و بگو: يا سَيِّدي يا سَيِّدي يا سَيِّدي صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ

* * * * * * اي آقاي من اي آقاي من اي آقاي من درود فرست بر محمد و آل

مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لي وَاغْفِرْ لي و بسيار بگو اين كلمه را با خشوع و گريه پس جانب

محمد و بيامرز مرا... * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چپ رو را بر زمين گذار و اين كلمات را بگو پس دعا كن به آنچه مي خواهي مؤ لّف گويد كه در بعض مَجاميع غير معتبره و مشهور بين مردم آنست كه در اين مقام بجا مي آورند عملي را كه حضرت صادق عليه السلام تعليم يكي از اصحاب خود نموده و لكن مقيّد به اين مقام نيست و كيفيّت آن چنانست كه از آن حضرت نقل شده كه به بعضي از اصحاب خود فرمودند كه آيا پي حاجتي بامداد نمي روي كه گذر كني به مسجد بزرگ كوفه عرض كرد بلي فرمود كه چهار

ركعت نماز بكن در آن مسجد پس بگو: اِلهي اِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ فَاِنّي قَدْ

* * * * * * * * * * * * خدايا اگر من تو را نافرماني كردم ولي (در عوض )

اَطَعْتُكَ في اَحَبِّ الاَْشْيآءٍ اِلَيْكَ لَمْ اَتَّخِذْ لَكَ وَلَداً وَلَمْ اَدْعُ لَكَ

در محبوبترين چيزها بدرگاهت فرمانبرداري كردم نگرفتم برايت فرزندي و نخواندم برايت

شَريكاً وَقَدْ عَصيتُكَ في اَشْيآءَ كَثيرَةٍ عَلي غَيْرِ وَجْهِ الْمُكابَرَةَ لَكَ

شريكي و در بسياري از چيزها نيز نافرمانيت كردم اما نه از راه سركشي و طرفيت با تو

وَلاَ الاِْسْتِكْبارِ عَنْ عِبادَتِكَ وَلاَ الْجُحُودِ لِرُبُوبِيَّتِكَ وَلاَ الْخُروُجِ

و نه بواسطه كبرورزي از پرستشت و نه از روي انكار پروردگاريت و نه بخاطر بيرون رفتن

عَنِ الْعُبُودِيَّةِ لَكَ وَلكِنِ اتَّبَعْتُ هَوايَ وَازَلَّنِي الشَّيْطانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ

از بندگيت ولي پيروي كردم هواي نفسم را و بلغزاند مرا شيطان پس از برقراري حجت

وَالْبَيانِ فَاِنْ تُعَذِّبْني فَبِذُنُوبي غَيْرُ ظالِمٍ اَنْتَ لي وَاِنْ تَعْفُ عَنّي

و بيان اكنون اگر عذابم كني بواسطه گناهان خود من است بدون آنكه تو به من ستم كرده باشي و اگر از من بگذري

وَتَرْحَمْني فَبِجُودِكَ وَكَرَمِكَ يا كَريمُ و مي گوئي نيز غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ

و به من رحم كني آنهم بواسطه جود و بزرگواري تو است اي بزرگوار * * * * * بامداد، كردم به جنبش و نيروي خدا

وَقُوَّتِهِ غَدَوْتُ بِغَيْرِ حَوْلٍ مِنّي وَلا قُوَّةٍ وَلكِنْ بِحَوْلِ اللَّهِ وَقُوَّتِهِ يا

بامداد كردم نه به جنبش و نيروي خودم بلكه به جنبش خدا و نيروي او

رَبِّ اَسْئَلُكَ بَرَكَةَ هذَا الْبَيْتِ وَبَرَكَةَ اَهْلِهِ وَاَسْئَلُكَ اَنْ تَرْزُقَني رِزْقاً

پروردگارا از تو خواهم بركت اين خانه و بركت اهلش را و از تو خواهم كه روزيم دهي روزي

حَلالاً طَيِّباً تَسُوقُهُ اِلَيَّ بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ وَاَ نَا خائِضٌ في عافِيَتِكَ

حلال پاكيزه اي كه بكشاني آنرا بسوي من به جنبش و نيروي خودت در حاليكه فرو رفته باشم در تندرستي كامل تو

و شيخ شهيد و محمّد بن المشهدي اين عمل را از براي صحن مسجد بعد از عمل ستون چهارم ذكر نموده اند در دو ركعت حمد و توحيد و در دو ركعت ديگر حمد و قدر گفته اند و بعد از سلام تسبيح زهراء سلام الله عليها و در حديث معتبر از ابو حمزه ثمالي منقول است كه گفت روزي در مسجد كوفه نشسته بودم ناگاه ديدم كه شخصي از دَرِ كنده داخل شد از همه كس خوشروتر و خوشبوتر و پاك جامه تر و عمامه بسر بسته و پيراهن و درّاعه پوشيده و دو نعل عربي در پاي مباركش بود پس نعلين را كند و نزد ستون هفتم ايستاد و دستها را تا برابر گوش بلند كرد و تكبيري گفت كه جميع موهاي بدن من از دهشت آن راست ايستاد پس چهار ركعت نماز گذارد و ركوع وسجودش را نيكو به عمل آورد پس اين دعا را خواند اِلهي اِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ
اِلهي اِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ
و خواند تا رسيد به يا كَريمُ
يا كَريمُ
يا كَريمُ
يا كَريمُ
پس به سجود رفت و مكرّر يا كَريمُ
يا كَريمُ
يا كَريمُ
يا كَريمُ
گفت آنقدر كه يك نفس وفا كند پس در سجود گفت يا مَنْ يَقْدِرُ عَلي حَوائِجِ السّائِلينَ
يا مَنْ يَقْدِرُ عَلي حَوائِجِ السّائِلينَ
و خواند تا هفتاد مرتبه يا سَيِّدي كه در اعمال ستون هفتم ذكر شد چون سر از سجده برداشت و نيك ملاحظه كردم حضرت امام زين العابدين عليه السلام بود پس دستهاي مباركش را بوسيدم و پرسيدم كه از براي چه آمديد به اينجا فرمود ازبراي آنچه كه ديدي يعني نماز در مسجد كوفه و در روايتي كه در ذيل زيارت هفتم نقل كرديم ابوحمزه را با خود برد به زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام .
اعمال باب الفرج معروف به مقام نوح عليه السلام چون از عمل ستون سيّم فارغ شدي برو به دكه باب اميرالمؤ منين عليه السلام و آن صفّه اي است كه متّصل است به دري كه از مسجد بسوي خانه اميرالمؤ منين عليه السلام مفتوح مي شده پس چهار ركعت نماز كن به حمد و هر سوره كه

خواستي از قرآن و چون فارغ شدي تسبيح كن پس بگو اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا درود فرست بر محمد

وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِ حاجَتي يا اَللَّهُ يا مَنْ لا يَخيبُ سآئِلُهُ وَلا يَنْفَدُ

و آل محمد و حاجتم را برآور اي خدا اي كه نااميد نشود درخواست كننده اش و تمام نشود

نائِلُهُ يا قاضِيَ الْحاجاتِ يا مُجيبَ الدَّعَواتِ يا رَبَّ الاَْرَضينَ

عطايش اي برآرنده حاجات اي اجابت كننده دعاها اي پروردگار زمينها

وَالسَّمواتِ يا كاشِفَ الْكُرُباتِ يا واسِعَ الْعَطِيّاتِ يا دافِعَ النَّقِماتِ

و آسمانها اي برطرف كننده گرفتاريها اي كه عطاهايت وسيع است اي دفع كننده بلاها

يا مُبَدِّلَ السَّيِّئاتِ حَسَناتٍ عُدْ عَلَيَّ بِطَوْلِكَ وَفَضْلِكَ وَاِحْسانِكَ

اي تبديل كننده بديها به خوبيها بازگرد بر من به نعمت و فضل و احسان خودت

وَاسْتَجِبْ دُعآئي فيما سَئَلْتُكَ وَطَلَبْتُ مِنْكَ بِحَقِّ نَبِيِّكَ وَوَصِيِّكَ

و مستجاب كن دعايم را در آنچه از تو درخواست كنم و از تو مي خواهم به حق پيامبرت و وصيت

وَاَوْلِيآئِكَ الصّالِحينَ # صفت نماز ديگر در اين مقام و آن دو ركعت است همين

و دوستان شايسته ات * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

كه فارغ شدي و تسبيح كردي پس بگو: اَللّهُمَّ اِنّي حَلَلْتُ بِساحَتِكَ لِعِلْمي

* * * * * * * * * * * * * * * خدايا من فرود آمدم به آستانت چون علم دارم

بِوَحْدانِيَّتِكَ وَصَمَدانِيَّتِكَ وَاَ نَّهُ لا قادِرَ عَلي قَضاءِ حاجَتي غَيْرُكَ

به يگانگي و بي نيازي تو و اينكه كسي جز تو قادر به برآوردن حاجتم نيست

وَقَدْ عَلِمْتُ يا رَبِّ اَ نَّهُ كُلَّما شاهَدْتُ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ اشْتَدَّتْ فاقَتي

و به خوبي دانسته ام اي پروردگار من كه هراندازه نعمتت را در خود دريابم نياز و احتياجم به تو بيشتر مي گردد

اِلَيْكَ وَقَدْ طَرَقَني يا رَبِّ مِنْ مُهِمِّ اَمْري ما قَدْ عَرَفْتَهُ لاَِنَّكَ عالِمٌ

و اكنون اي پروردگارا بر من فرود آمده پيش آمد مهمي كه تو خود مي داني زيرا تو دانايي هستي

غَيْرُ مُعَلَّمٍ وَاَسْئَلُكَ بِالاِْسْمِ الَّذي وَضَعْتَهُ عَلَي السَّمواتِ فَانْشَقَّتْ

بدون معلم و از تو خواهم بدان اسمي كه نهادي آنرا بر آسمانها و آنها از هم جدا شد


| شناسه مطلب: 77908