بخش 13
دعای جوشن صغیر
مفاتيح الجنان
مُحَمَّدٍ وَعَلَيْهِ وَتَقَبَّلْ مِنّي وَاْجُرْني عَلي ذلِكَ بِاَفْضَلِ اَمَلي
محمد و بر آن حضرت و بپذير از من و پاداشم بده در برابر آن برطبق بهترين آرزو
وَرَجآئي فيكَ وَفي وَلِيِّكَ ياوَلِيَّ الْمُؤْمِنينَ #پس برخيزوبروپايين پاي قبر
و اميدي كه درباره وليّ تو دارم اي سرپرست مؤ منان * * * * * * * * * * * * *
آن حضرت و بايست نزد سر عليّبن الحسين عليه السلام و بگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سلام بر تو اي فرزند رسول
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ نَبِيِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ
خدا سلام بر تو اي فرزند پيامبر خدا سلام بر تو اي فرزند اميرمؤ منان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ [وَابْنُ
سلام بر تو اي فرزند حسين شهيد سلام بر تو اي شهيد
الشَّهيدِ منه
منه] اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمَظْلُومُ [وَ] ابْنُ الْمَظْلُومِ لَعَنَاللَّهُ اُمَّةًسلام بر تو اي ستم رسيده و فرزند (آن امام ) ستمديده خدا لعنت كند مردمي كه
قَتَلَتْكَ وَلَعَنَاللَّهُ اُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَلَعَنَاللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ پس
تو راكشتند وخدا لعنت كند مردمي كه به تو ستم كردند وخدا لعنت كند مردمي را كه از اين جريان اطلاع پيدا كرده و بدان راضي شدند * *
بيفكن خودرا برقبرش وببوس آنرا وبگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ اللَّهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ لَقَدْ
* * * * * * * * * * * * * * * * سلام بر تو اي فرزند وليّ و فرزند ولي خدا براستي كه
عَظُمَتِالْمُصيبَةُ وَجَلَّتِ الرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلي جَميعِ الْمُسْلِمينَ
بزرگ گشت مصيبت تو و گران شد عزاي تو بر ما و بر تمام مسلمانان ،
فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ وَاَبْرَءُ اِلَي اللَّهِ وَاِلَيْكَ مِنْهُمْ پس بيرون بيا از دري كه
خدا لعنت كند مردمي كه تو را كشتند و بيزاري جويم بسوي خدا و بسوي تو از آنها * * * * * * * * * * * * * * * *
پايين پاي عليّ بن الحُسين عليه السلام است و متوجّه شو بسوي شهداء و بگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سلام بر شما
يا اَوْلِياَّءَ اللَّهِ وَاَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِياَّءَ اللَّهِ وَاَوِدّاَّئَهُ اَلسَّلامُ
اي اولياء خدا و دوستانش سلام بر شما اي برگزيدگان خدا و دوستدارانش سلام بر
عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ
شما اي ياوران دين خدا سلام بر شما اي ياران رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ
سلام بر شما اي ياران اميرمؤ منان سلام بر شما اي ياران
فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبيمُحَمَّدٍ
فاطمه بانوي زنان جهانيان سلام بر شما اي ياران حضرت ابا محمد
الْحَسَنِ بْنِ عَلِي الْوَلِيِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي عَبْدِاللَّهِ
حسن بن علي آن دوست خيرخواه سلام بر شما اي ياران حضرت اباعبدالله
بِاَبي اَنْتُمْ وَاُمّي طِبْتُمْ وَطابَتِ الاَْرْضُ [اَنْتُم ] الَّتي فيها دُفِنْتُمْ وَفُزْتُمْ
پدر و مادرم به فداي شما براستي پاكيزه شديد و پاكيزه گشت آن زميني كه شما در آن مدفون شديد و به رستگاري
فَوْزاً عَظيماً فَيا لَيْتَني كُنْتُ مَعَكُمْ فَاَفُوزَ مَعَكُمْ # پس برگرد به بالا سَرِ
بزرگي رسيديد پس اي كاش من هم با شما بودم كه با شما رستگار گردم * * * * * * * * * * * *
حضرت امام حسين عليه السلام و دعا بسيار كن از براي خود و از براي اهل و اولاد و پدر و مادر و برادران خود زيرا كه در آن روضه مطهّره ردّ نمي شود دعاء دعاكننده و نه سؤ ال سؤ ال كننده مؤ لّف گويد اين زيارت معروف به زيارت وارث است و ماءخذش كتاب مصباح المتهجّد شيخ طوسي است كه از كتب بسيار معتبره معروفه نزد علماء است و من اين زيارت را بلاواسطه از همان كتاب شريف نقل كردم آخر زيارت شهداء همين بود كه ذكر شد فَيالَيْتَني كُنْتُ مَعَكُمْ فَاَفُوزَ مَعَكُمْ
در مجعوليت بعضي ادعيه
پس اين زيادتيها كه بعضي بعد از اين ذكر كرده اند فِي الْجِنانِ مَعَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحينَ وَحَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقا اَلسّلامُ عَلي مَنْ كانَ فِي الْحآئِرِ مِنْكُمْ وَ عَلي مَنْ لَمْ يَكُنْ فِي الْحآئِرِ مَعَكُمْ الخفِي الْجِنانِ مَعَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحينَ وَحَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقا اَلسّلامُ عَلي مَنْ كانَ فِي الْحآئِرِ مِنْكُمْ وَ عَلي مَنْ لَمْ يَكُنْ فِي الْحآئِرِ مَعَكُمْ الختمامي اينها زيادي و فضولي است شيخ ما در كتاب لؤ لؤ مرجان فرموده اين كلمات كه متضمّن چند دروغ واضح است علاوه بر جسارت ارتكاب بر بدعت و جسارت افزودن بر فرموده امام عليه السلام چنان شايع و متعارف شده كه البتّه چند هزار مرتبه در شب و روز در حضور مرقد منوّر ابي عبدالله الحسين عليه السلام و محضر ملائكه مقرّبين و مطاف انبياء و مرسلين عليهم السلام به آواز بلند خوانده مي شود و احدي بر ايشان ايراد نمي كند و از گفتن اين دروغ و ارتكاب اين معصيت نهي نمي نمايند و كم كم اين كلمات در مجموعه هايي كه در زيارات و ادعيه احمقان از عوام جمع مي كنند و گاهي اسمي براي آن مي گذارند جمع شده و چاپ رسيده و منتشر گشته و از مجموعه اين احمق به مجموعه آن احمق نقل گرديده و كار بجايي رسيده كه بر بعضي طلبه مشتبه شده روزي طلبه اي را ديدم كه آن دروغهاي قبيحه را براي شهدا مي خواند دست بر كتفش گذاشتم ملتفت من شد گفتم از اهل علم قبيح نيست چنين اكاذيب در چنين محضري گفت مگر مروي نيست تعجّب كردم گفتم نه گفت در كتابي ديدم گفتم در كدام كتاب گفت مفتاح الجنان ساكت شدم چه كسي كه در بي اطّلاعي كارش به اينجا رسد كه جمع كرده بعضي عوام را كتاب شمرد و مستند
قرار دهد قابل سخن گفتن نيست پس شيخ مرحوم كلام را در اين مقام طول داده و فرموده كه به حال خود گذاشتن عوام در امثال اين امور جزئيّه و بدعتهاي مختصره مثل غسل اُوَيس قَرن واشِ ابوالدّرداء تابع و مخلص حقيقي معايه و روزه صمت كه در روز سخن نگويند و غير آن كه احدي بر مقام نهي برنيامده سبب تجرّي شده كه در هر ماه و سال پيغمبر و امام تازه پيدا مي شود و دسته دسته از دين خدا بيرون مي روند انتهي كلامه رُفِعَ مقامُهُ اين فقير گويد خوب تاءمل كن در فرمايش اين عالم جليل كه مطلع است بر مذاق شرع مقدس چگونه اين مطلب همّي عظيم و عقده بزرگ در دل او گرديده چون مي داند مفاسد اين كار را بر خلاف آنانكه از علوم اهل بيت عليهم السلام محروم و بي بهره ماندند و بدانستن ضِغْثي از اصطلاحات و الفاظ اكتفا كردند كه امثال اين مطالب را چيزي ندانند بلكه تصحيح و تصويب نموده و عمل بر وفق آن نمايند لاجرم كار به جائي رسد كه كتاب مصباح المتهجد و اقبال و مهج الدّعوات و جمال الا سبوع و مصباح الزائر و بلدالا مين و جنّة الواقية و مفتاح الفلاح و مقباس و ربيع الا سابيع و تحفه و زادالمعاد و امثال اين كتب متروك و مهجور شود و اين مجموعه هاي احمقانه شايع شود كه در دعاي مجير كه از دعاهاي معتبره مرويه است در هشتاد موضع آن كلمه بِعَفْوِكَ زياد كنند و كسي انكار نكند و در دعاي جوشن كه مشتمل بر صد فصل است براي هر فصلي يك خاصيّتي وضع كنند و با بودن اين همه زيارات ماءثوره زيارت مفجعه جعل كنند
و با بودن اين همه دعاهاي معتبره مرويّه با مضامين عاليه و كلمات فصيحه بليغه دعائي بي ربط در كمال برودت جعل نمايند و نام او را دعاء حُبّي گذارند و از كنگره عرش آن را نازل نمايند و چندان فضيلت براي او وضع نمايند كه انسان را متحيّر و سراسيمه نمايد از جمله آنكه العياذ باللّه جبرئيل به حضرت رسول صلي الله عليه و آله از جانب حق سبحانه و تعالي گفته باشد كه هر بنده اي كه اين دعا را با خود دارد او را عذاب نكنم اگرچه مستوجب جهنّم باشد و عمر خود را به معصيت گذرانده باشد و مرا در هيچوقت سجده نكرده باشد من آن بنده را ثواب هفتاد هزار پيغمبر بدهم و ثواب هفتاد هزار زاهد و ثواب هفتاد هزار شهيد بدهم و ثواب هفتاد هزار نماز گذار بدهم و ثواب هفتاد هزار برهنه كه پوشانيده باشد بدهم و ثواب هفتاد هزار گرسنه كه سير كرده باشد بدهم و ثواب به عدد ريگهاي بيابانها بدهم و ثواب هفتاد هزار بقعه زمين بدهم و ثواب مهر نبوّت رسالت پناه بدهم و ثواب عيسي روح اللّه و ابراهيم خليل اللّه بدهم و ثواب اسماعيل ذبيح اللّه و موسي كليم اللّه و يعقوب نبيّاللّه و آدم صفيّ اللّه و جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل و فرشتگان بدهم يا محمّد هر كه اين دعاي بزرگوار حُبّي را بخواند يا با خود دارد بيامرزم او را و شرم دارم كه عذاب كنم الخ و شايسته است كه انسان از شنيدن اينها عوض خنده گريه كند كتب ادعيه شيعه كه به مرتبه اي متقن و محكم بوده كه غالب آنها كه استنساخ مي نمودند خودشان از اهل علم بودند و از روي نسخي كه به خطّ اهل علم و تصحيح شده علماء بوده مقابله و تصحيح مي نمودند و اگر اختلافي بود در حاشيه اش به آن اشاره مي كردند مثلاً در دعاي مكارم الا خلاق و بَلّغ بِايماني در حاشيه اش اشاره مي كنند در نسخه ابن اشناس و ابلُغْ بايماني است و در روايت ابن شاذان اللّهُمَّ اَبْلِغْ ايماني است يا مثلاً فلان كلمه به خطّ ابن سكون چنين است و به خطّ شهيد چنين و هكذا كارش به جائي رسيده كه منحصر به كتاب مفتاح شده كه في الجمله وصفش را شنيدي و اين كتاب مرجع عوام و خواصّ و عرب و عجم گرديده و اين نيست جز از بي اعتنائي اهل علم به حديث و اخبار و رجوع نكردن به كتب علماء و فقهاء اهلبيت اطهار و نهي ننمودن از امثال اين بدع و اضافات و دَسِّ وَضّاعين و تحريف جاهلين و جلو نگرفتن از نا اهلان و از تصرفات بي خردان تا كار به جائي رسيده كه دعاها موافق سليقه ها تلفيق شده و زيارتها و مفجعه ها و صلواتها اختراع شده و مجموعه هاي بسيار از دعاهاي دَسّ شده چاپ شده و بچّه مفتاحها متولّد گشته و كم كم سرايت كرده به ساير كتب رسيده و شايع و رواج گشته مثلاً كتاب منتهي الا مال اين احقر را تازه طبع كردند بعض از كُتّاب آن به سليقه خود در آن تصرفاتي نموده از جمله دراحوال مالك بن يُسر ملعون نوشته از دعاي امام حسين عليه السلام هر دو دست او از كار افتاده بود الحمدُللّه در تابستان مانند دو چوب خشك مي گرديد الحمدُللّه و در زمستان خون از آنها مي چكيد الحمدُللّه و بر اين حال خُسران ماءل بود الحمدُلِلّه در اين دو سطر عبارت چهار لفظ الحمدُللّه كاتب موافق سليقه خود جزء كرده و نيز در بعضي جاها بعد از اسم جناب زينب يا امّ كلثوم به سليقه خود لفظ خانم زياد كرده كه زينب خانم و امّ كلثوم خانم گفته شود كه تجليل از آن مخدّرات شود و حميد بن قحطبه را چون دشمن داشته به واسطه بدي او حميد بن قحبه نوشته و لكن احتياط كرده قحطبه را نسخه بدل او نوشته و عَبْدَربَّه را صلاح ديده عبداللّه نوشته شود و زحر بن قيس كه بحاء مُهْمَله است در هر كجا بوده به جيم نوشته و امّ سَلَمه را غلط دانسته تا ممكنش بوده اُمّ السَّلَمه كرده الي غير ذلك و غرضم از ذكر اين مطلب دراينجا دو چيز بود يكي آنكه اين تصرّفاتي را كه اين شخص كرده به سليقه خود اين را كمال دانسته و خلافش را ناقص فرض كرده و حال آنكه همين چيزي كه او كمال دانسته باعث نقصان شده پس از اينجا قياس كنيم كه چيزهائي كه ما از روي جهل و ناداني در دعاها و زيارات داخل مي كنيم يا به سليقه ناقص خود بعض تصرّفات مي نمائيم و آن را كمال فرض مي نمائيم بدانيم كه همان چيزها پيش اهلش سبب نقصان و بي اعتباري آن دعا يا زيارت خواهد بود پس شايسته است كه ما بهيچوجه در اين باب مداخله نكنيم و هر چه دستورالعمل دادند به همان رفتار نموده و از آن تخطّي ننمائيم و ديگر غرضم آن بود كه معلوم شود هرگاه نسخه اي كه مولّفش زنده و حاضر و نگهبان او باشد اينطور كنند با او ديگر با ساير نسخ چه خواهند كرد و به كتابهاي چاپي ديگر چه اعتماد است مگر كتابي كه از مُصَنَّفات مشهوره علماء معروفين باشد و به نظر ثقه از علماء آن فن رسيده و امضاء فرموده باشد روايت شده در حال ثقه جليل فقيه مقدّم در اصحاب ائمّه عليهم السلام يونس بن عبدالرّحمن كه كتابي در اعمال شبانه روز نوشته بود جناب ابوهاشم جعفري آن كتاب را به نظر مبارك حضرت عسكري عليه السلام رسانيد حضرت تمام آن را مطالعه و تصفّح فرمود پس از آن فرمود هذا ديني و دينُ آبائي كلّهُ وَ هُوَ الحَقُّ كُلُّهُهذا ديني و دينُ آبائي كلّهُ وَ هُوَ الحَقُّ كُلُّهُهمه اين دين من و دين پدران من است و تمامش حق است ملاحظه كن كه ابوهاشم جعفري با آنكه بر كثرت علم و فقاهت و جلالت و ديانت جناب يونس مطلّع بوده است به همين اكتفا نكرده در عمل كردن از روي كتاب او تا آنكه آن را به نظر مبارك امام خود رسانيده و نيز روايت شده از بورق شنجاني هراتي كه مردي معروف به صدق و صلاح و ورع بوده كه در سامرّه خدمت امام حسن عسكري عليه السلام رسيد و كتاب يوم و ليله شيخ جليل القدر فضل بن شاذان نيشابوري را به آن حضرت داد و گفت فدايت شوم مي خواهم در اين كتاب نظر فرمائي و ورق ورق آن را ملاحظه نمائي حضرت فرمود هذا صَحيحٌ يَنْبَغي اَنْ تَعْمَلَ بِهِهذا صَحيحٌ يَنْبَغي اَنْ تَعْمَلَ بِهِاين كتاب صحيح است و شايسته است كه به آن عمل نمائي الي غير ذلك و اين احقر با اينكه مي دانستم مذاق مردم اين زمان و عدم اهتمام ايشان را در امثال اين امور براي اتمام حجّت سعي و كوشش بسيار كردم كه دعاها و زيارات منقوله در اين كتاب حتي الا مكان از نسخه هاي اصل نقل شود و بر نسخ متعدّده عرضه شود و به قدري كه از عهده برآيم تصحيح آن نمايم تا عامل به آن از روي اطمينان عمل نمايد انشاءاللّه بشرط آنكه كاتبين و ناسخين تصرّف در آن ننمايند و خواننده ها اختراع و سليقه هاي خود را كنار گذارند شيخ كليني رضي اللّه عنه از عبدالرحيم قصير نقل كرده كه خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيد و عرض كرد فدايت شوم من از پيش خود دعائي اختراع كرده ام حضرت فرمود بگذار مرا از اختراع خود يعني آن را كنار گذار و براي من نقل مكن و نگذاشت كه آن دعاء جمع كرده خود را نقل كند خود حضرت براي او دستورالعملي لطف فرمود و شيخ صدوق عَطَّرَاللّهُ مَرْقَدَهُ روايت كرده از عبداللّه بن سنان كه گفت حضرت صادق عليه السلام فرمود كه زود است مي رسد به شما شبهه اي پس مي مانيد بدون نشانه و راهنما و پيشواي هدايت كننده و نجات نمي يابد در آن شبهه مگر كسي كه بخواند دعاي غريق را گفتم چگونه است دعاي غريق فرمود مي گوئي يا اللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِكَيا اللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِكَپس گفتم يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالاَْبْصارِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دي نِكَيا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالاَْبْصارِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دي نِكَحضرت فرمود بدرستي كه خداوند عَزَّ وجلَّ مُقَلِّب است قلوب و ابصار را لكن بگو چنانكه من مي گويم ي ا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِكَي ا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِكَكافيست تاءمّل در اين دو حديث شريف براي تنبّه كساني كه در دعاها به سليقه خود بعضي كلمات زياد مي كنند و پاره اي تصرّفات مي نمايند واللّه العاصِمُ.
زيارت عباس بن علي عليهماالسلام
مطلب دوّم در زيارت حضرت عبّاس بن عليّ بن ابيطالب عليه السلام است شيخ اجل جعفر بن قولويه قمي به سند معتبر از ابوحمزه ثمالي روايت كرده كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه چون اراده نمائي كه زيارت كني قبر عبّاس بن علي عليه السلام را و آن بر كنار فرات محاذي حاير استمي ايستي بر در روضه و مي گوئي : سَلامُ اللَّهِ وَسَلامُ مَلاَّئِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ
* * * * * * * * * * * * * * * سلام خدا و سلام فرشتگان مقربش
وَاَنْبِياَّئِهِ الْمُرْسَلينَ وَعِبادِهِ الصّالِحينَ وَجَميعِ الشُّهَدآءِ
و پيمبران فرستاده اش و بندگان شايسته اش و تمام شهيدان
وَالصِّدّيقينَ وَالزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فيما تَغْتَدي وَتَرُوحُ عَلَيْكَ يَا بْنَ
و راستگويان و درودهاي پاكيزه و پاك در هر بامداد و پسين بر تو اي فرزند
اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَشْهَدُ لَكَبِالتَّسْليمِ وَالتَّصْديقِ وَالْوَفآءِ وَالنَّصيحَةِ
امير مؤ منان گواهي دهم برايت كه تو تسليم بودي و تصديق نمودي و وفاء و خيرخواهي كردي
لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ الْمُرْسَلِ وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ
نسبت به (حضرت ابا عبداللّه ) يادگار پيامبر صلي اللّه عليه و آله (آن پيامبر) مرسل و نوه برگزيده (آن حضرت )
وَالدَّليلِ الْعالِمِ وَالْوَصِّيِ الْمُبَلِّغِ وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ فَجَزاكَ اللَّهُ عَنْ
و راهنماي دانشمند و وصيي كه رساننده احكام خدا بود و آن ستمديده اي كه حقش پايمال شد پس خداوند پاداشت دهد از
رَسُولِهِ وَعَنْ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَعَنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ صَلَواتُ اللَّهِ
جانب رسولش و از امير مؤ منان و از حسن و حسين درودهاي خدا
عَلَيْهِمْ اَفْضَلَ الْجَزآءِ بِما صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَاَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَي
بر ايشان بهترين پاداشها را بخاطر آن بردباريت و پاداش خوبي و كمكي كه كردي و چه نيكو است سرانجام
الدّارِ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ
خانه ات خدا لعنت كند كسي كه تو را كشت و خدا لعنت كند كسي كه جهل ورزيد درباره حق تو و سبك شمرد حرمت تو را
وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ حالَ بَيْنَكَ وَبَيْنَ مآءِ الْفُراتِ اَشْهَدُ اَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً
و خدا لعنت كند كسي كه حائل شد ميان تو و ميان آب فرات گواهي دهم كه براستي تو مظلوم كشته شدي
وَاَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ ما وَعَدَكُمْ جِئْتُكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَافِداً
و براستي كه خدا وفا كند به وعده اي كه به شما داده آمده ام به درگاهت اي پسر امير مؤ منان و واردم
اِلَيْكُمْ وَقَلْبي مُسَلِّمٌ لَكُمْ وَتابِعٌ وَاَ نَا لَكُمْتابِعٌ وَنُصْرَتي لَكُمْ مُعَدَّةٌ
بر شما و دلم تسليم شما و پيروتان هست و خودم نيز پيرو شمايم و ياريم براي شما آماده است
حَتّي يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحاكِمينَ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ عَدُوِّكُمْ اِنّي
تا هنگامي كه خدا حكم كند و او بهترين حكم كنندگان است و من طرفدار شما و با شما هستم نه با دشمن شما و من
بِكُمْ وَبِإِيابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَبِمَنْ خالَفَكُمْ وَقَتَلَكُمْ مِنَ الْكافِرينَ
نسبت به شما و به بازگشتتان (در زمان رجعت ) ايمان دارم و نسبت به هر كس كه با شما مخالفت كرده و شما را كشته كافر و منكرم ،
قَتَلَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالاَْيْدي وَ الاَْلْسُنِ # پس داخل روضه شو و خود را به
بكشد خدا مردمي را كه شما را كشتند بدست و زبان * * * * * * * * * * * * * * * *
ضريح بچسبان وبگو اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطيعُ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ
* * * * * * سلام بر تو اي بنده شايسته پيرو خدا و رسولش
وَلاَِميرِالْمُؤْمِنينَ وَالْحَسَنِ والْحُسَيْنِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَسَلَّمَ
و پيرو امير مؤ منان و حسن و حسين درود خدا و سلامش بر ايشان باد
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوانُهُ وَعَلي
سلام بر تو و رحمت خدا و بركاتش و آمرزش و خوشنوديش و بر
رُوحِكَ وَبَدَنِكَ اَشْهَدُ و اُشْهِدُ اللَّهَ اَنَّكَ مَضَيْتَ عَلي ما مَضي بِهِ
روح تو و بدنت گواهي دهم و خدا را نيز به گواهي گيرم كه براستي تو برفتي به همان راهي كه رفتند بدان راه
الْبَدْرِيُّونَ وَالْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ الْمُناصِحُونَ لَهُ في جِهادِ
جنگجويان بدر و پيكار كنندگان در راه خدا و خيرخواهان او در پيكار با
اَعْدآئِهِ الْمُبالِغُونَ في نُصْرَةِ اَوْلِيآئِهِ الذّآبُّونَ عَنْ اَحِبّآئِهِ فَجَزاكَ اللَّهُ
دشمنانش و كوشايان در ياري دوستانش و دفاع كنندگان از دوستانش پس خداوند پاداشت دهد
اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَاَكْثَرَ الْجَزآءِ وَاَوْفَرَ الْجَزآءِ وَاَوْفي جَزآءِ اَحَدٍ مِمَّنْ
به بهترين پاداش و بيشترين پاداش و شايان ترين پاداش و كامل ترين پاداشي كه به هر يك از كساني دهند
وَفي بِبَيْعَتِهِ وَاسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَاَطاعَ وُلاةَ اَمْرِهِ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ
كه به بيعت با او وفا كرد و دعوتش را پذيرفت و پيروي كرد از كار دارانش گواهي دهم كه تو براستي
بالَغْتَ فِي النَّصيحَةِ وَاَعْطَيْتَ غايَةَ الْمَجْهُودِ فَبَعَثَكَ اللَّهُ فِي
كوشش خود را در خيرخواهي كردي و نهايت تلاش خود را در اين راه مبذول داشتي خدايت در
الشُّهَدآءِ وَجَعَلَ رُوحَكَ مَعَ اَرْواحِ السُّعَدآءِ وَاَعْطاكَ مِنْ جِنانِهِ
زمره شهيدان برانگيزد و روح تو را با ارواح نيكبختان قرار دهد و عطا كند بر تو از بهشت خويش
اَفْسَحَها مَنْزِلاً وَاَفْضَلَها غُرَفاً وَرَفَعَ ذِكْرَكَ في عِلِّيّينَ وَحَشَرَكَ مَعَ
فراخترين منزل و بهترين غرفه ها را و بالا برد نام تو را در بالاترين جايگاهها و محشورت سازد با
النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحينَ وَحَسُنَ اُولئِكَ رَفيقاً
پيمبران و راستگويان و شهيدان و شايستگان و آنها نيكو رفيقاني هستند
اَشْهَدُ اَ نَّكَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْكُلْ وَاَنَّكَ مَضَيْتَ عَلي بَصيرَةٍ مِنْ اَمْرِكَ
گواهي دهم كه براستي تو سستي نكردي و سر نتافتي و به راهي كه رفتي از روي بصيرت و بينائي كامل رفتي
مُقْتَدِياً بِالصّالِحينَ وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِيّينَ فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكَ وَبَيْنَ
اقتداء به مردم شايسته كردي و پيروي از پيمبران نمودي پس خداوند گرد آورد ميان ما و تو
رَسُولِهِ وَاَوْلِيآئِهِ في مَنازِلِ الْمُخْبِتينَ فَاِنَّهُ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ
و رسولش و دوستانش در جايگاههاي فروتنان (حق ) زيرا كه او مهربانترين مهربانان است
مؤ لّف گويد كه خوب است اين زيارت را پشت سر قبر رو به قبله بخواني چنانكه شيخ در تهذيب فرموده ثمّ ادخل فانكَبَّ عَلَي الْقَبْرِ وَ قُلْ وَ اَنْتَ مُسْتَقْبل الْقِبْلَةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُفانكَبَّ عَلَي الْقَبْرِ وَ قُلْ وَ اَنْتَ مُسْتَقْبل الْقِبْلَةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُو نيز بدانكه زيارت جناب عبّاس موافق روايت مذكور همين بود كه ذكر شد لكن سيد بن طاوس و شيخ مفيد و ديگران بعد از اين فرموده اند كه پس برو به سمت بالا سر و دو ركعت نماز كن و بعد از آن آنچه خواهي نماز كن و بخوان خدا را بسيار و بگو در عقبنماز: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَلا تَدَعْ لي في هذَا
* * * خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و وامگذار براي من در اين
الْمَكانِ الْمُكَرَّمِ وَالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ذَنْباً اِلاّ غَفَرْتَهُ وَلا هَمّاً اِلاّ فَرَّجْتَهُ
مكان گرامي و زيارتگاه بزرگ گناهي جز آنكه بيامرزيش و نه اندوهي جز آنكه برطرف كني
وَلا مَرَضاً اِلاّ شَفَيْتَهُ وَلا عَيْباً اِلاّ سَتَرْتَهُ وَلا رِزْقاً اِلاّ بَسَطْتَهُ وَلا
و نه بيماري جز آنكه بهبوديش دهي و نه عيبي جز آنكه بپوشانيش و نه روزي جز آنكه وسيعش كني و نه
خَوْفاً الاّ آمَنْتَهُ وَلا شَمْلاً اِلاّ جَمَعْتَهُ وَلا غآئِباً اِلاّ حَفِظْتَهُ وَاَدْنَيْتَهُ
ترسي جز آنكه ايمني بخشي و نه پراكندگي جز آنكه گردآوري و نه شخص دور از نظري را جز آنكه نگاهداريش كني و ديدارش را
وَلا حاجَةً مِنْ حَوآئِجِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ لَكَ فيها رِضِيً وَلِيَ فيها
نزديك گرداني و نه حاجتي از حاجتهاي دنيا و آخرت كه خوشنودي تو و صلاح من در آن باشد
صَلاحٌ اِلاّ قَضَيْتَها يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ # پس برگرد به سوي ضريح و نزد پاها
جز آنكه برآوري آن را اي مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * * * * * *
به ايست و بگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ ابْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ
* * * * * * سلام بر تو اي اباالفضل العباس فرزند امير مؤ منان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَوَّلِ الْقَوْمِ
سلام بر تو اي فرزند آقاي اوصياء سلام بر تو اي فرزند نخستين مردمي
اِسْلاماً وَاَقْدَمِهِمْ ايماناً وَاَقْوَمِهِمْ بِدينِ اللَّهِ وَاَحْوَطِهِمْ عَلَي الاِْسْلامِ
كه مسلمان شد و جلوترين كسي كه ايمان آورد و محكمترين مردم نسبت به دين خدا و با احتياطترين افراد درباره اسلام
اَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَِخيكَ فَنِعْمَ الاَْخُ الْمُواسي فَلَعَنَ
گواهي دهم كه تو بخوبي خيرخواهي كردي درباره خدا و رسولش و درباره برادرت پس چه نيكو برادر همدردي بودي خدا
اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْكَ
لعنت كند مردمي كه تو را كشتند و خدا لعنت كند مردمي كه به تو ستم كردند و خدا لعنت كند مردمي كه حرمت تو را حلال
الْمَحارِمَ وَانْتَهَكَتْ حُرْمَةَ الاِْسْلامِ فَنِعْمَ الصّابِرُ الْمُجاهِدُ الْمُحامِي
شمردند (و پايمال كردند) و دريدند (نسبت به تو) حرمت اسلام را و تو چه نيكو شكيباي مجاهد و حامي
النّاصِرُ وَالاَْخُ الدّافِعُ عَنْ اَخيهِ الْمُجيبُ اِلي طاعَةِ رَبِّهِ الرّاغِبُ
و ياوري بودي و (چه خوب ) برادري كه مدافع از برادرش بود و پاسخ دهنده اطاعت پروردگارش و مشتاق بودي
فيما زَهِدَ فيهِ غَيْرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزيلِ وَالثَّنآءِ الْجَميلِ وَاَ لْحَقَكَ
بدانچه كناره گيري كردند از آن ديگران از آن نيك پاداش بسيار و ستايش زيبا و ملحقت ساخت
اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبآئِكَ في جَنّاتِ النَّعيمِ اَللّهُمَّ اِنّي تَعَرَّضْتُ لِزِيارَةِ
خداوند به درجه پدرانت در بهشتهاي پرنعمت خدايا من اقدام به زيارت
اَوْلِيآئِكَ رَغْبَةً في ثَوابِكَ وَرَجآءً لِمَغْفِرَتِكَ وَجَزيلِ اِحْسانِكَ
دوستانت كردم بخاطر اشتياقي كه در پاداش نيك تو دارم و به اميد آمرزشت و بسياري احسانت
فَاَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ وَاَنْ تَجْعَلَ رِزْقي
پس از تو خواهم كه اولاً درود فرستي بر محمد و آل پاكش و ديگر آنكه روزيم را بواسطه
بِهِمْ دآرّاً وَعَيْشي بِهِمْ قآرّاً وَزِيارَتي بِهِمْ مَقْبُولَةً وَحَيوتي بِهِمْ
ايشان ريزان گرداني و خوشيم را بدانها ثابت و زيارتم را بخاطر آنها پذيرفته و زندگيم را بديشان
طَيِّبَةً وَاَدْرِجْني اِدْراجَ الْمُكْرَمينَ وَاجْعَلْني مِمَّنْ يَنْقَلِبُ مِنْ زِيارَةِ
دل پسند كني و مرا در زمره گراميان درج كني و قرارم دهي از كساني كه چون از زيارت
مَشاهِدِ اَحِبّآئِكَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرانَ الذُّنُوبِ وَسَتْرَ
زيارتگاه دوستانت باز گردد رستگار و كامياب باشد چنانكه مستوجب شده باشد آمرزش گناهان و پوشيدن
الْعُيُوبِ وَكَشْفَ الْكُرُوبِ اِنَّكَ اَهْلُ التَّقْوي وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ # و چون
عيبها و برطرف شدن گرفتاريهايش را كه براستي تو شايسته هستي پرهيزكاري (از تو) را و اهل آمرزشي * * * *
خواهي وداع كني آن حضرت را پس برو به نزد قبر شريف و بگو اين را كه در روايت اَبُو حمزه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ثمالي است و علماء نيز ذكر كرده اند: اَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَاَسْتَرْعيكَ وَاَقْرَءُ عَلَيْكَ
* * * * * * * * * * * * * * * * به خدا مي سپارمت و توجه و مراعات كردنت را خواهانم
اَلسَّلامَ آمَنّا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَبِكِتابِهِ وَبِما جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اَللّهُمَّ
و سلام بر تو مي فرستم ايمان داريم به خدا و رسولش و به كتابش و بدانچه او از نزد خدا آورده است خدايا
فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَتي قَبْرَ
بنويس نام ما را با گواهان خدايا مگردان اين زيارت را آخرين بار زيارتم از قبر
ابْنِ اَخي رَسُولِكَ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَارْزُقْني زِيارَتَهُ اَبَداً ما
فرزند برادر پيغمبرت كه درود تو بر او و آلش باد و روزي من كن زيارتش را هميشه تا