بخش 38
اعمال روز اوّل ذی الحجة اعمال شب عرفه
مفاتيح الجنان
اعمال روز اوّل ذي الحجة
روز اوّل روز بسيار مباركي است و در آن چند عمل وارد است اوّل روزه كه ثواب روزه هشتاد ماه دارد دوّم خواندن نماز حضرت فاطمه عَليهَاالسَّلام و شيخ فرموده كه روايت شده كه آن چهار ركعتست بدو سلام مثل نماز اميرالمؤ منين عليه السلام در هر ركعت حمد يك مرتبه و توحيد پنجاه مرتبه و بعداز سلام تسبيح آن حضرت بخواند و بگويد: سُبْحانَ ذِي الْعِزِّ الشّامِخِ الْمُنيفِ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * منزه است خداي صاحب عزت بلند و والا
سُبْحانَ ذِي الْجَلالِ الْباذِخِ الْعَظيمِ سُبْحانَ ذِي الْمُلْكِ الْفاخِرِ الْقَديمِ
منزه است صاحب شوكت مرتفع و بزرگ منزه است صاحب فرمانروائي گرانمايه و ديرينه
سُبْحانَ مَنْ يَري اَثَرَ النَّمْلَةِ فِي الصَّفا سُبْحانَ مَنْ يَري وَقْعَ الطَّيْرِ
منزه است آنكس كه بيند جاي پاي مور را بر روي سنگ خارا منزه است آنكس كه بيند ردّ عبور پرنده
فِي الْهَوآءِ سُبْحانَ مَنْ هُوَ هكَذا وَلا هَكَذا غَيْرُهُ سوّم دو ركعت نماز پيش از
را در هوا منزه است آنكس كه فقط او چنين است و جز او چنين نيست * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زوال به نيم ساعت در هر ركعت حمد يك مرتبه و هر يك از توحيد و آية الكرسي و قَدْر ده مرتبه چهارم هر كه از ظالمي ترسد در اين روز بگويد حَسْبي حَسْبي حَسْبي مِنْ سُؤ الي عِلْمُكَ بِحالي تا حق تعالي كفايت كند شرّ ظالم را از او و بدانكه در اين روز تولّد شده حضرت ابراهيم خليل عليه السلام ودر اين روز به روايت شَيْخَيْن تزويج شده حضرت فاطمه با اميرالمؤ منين عَليهِماالسَّلام
روز هفتم سنه صد و چهارده وفات حضرت امام محمد باقرعليه السلام در مدينه واقع شده و روز حُزْن شيعه است روز هشتم روز تَرْوِيَه است و روزه اش فضيلت دارد و روايت شده كه كفّاره شصت سال است و شيخ شهيد غسل اين روز را مستحب دانسته
اعمال شب عرفه
شب نهم از لَيالي متبرّكه و شب مناجات با قاضي الحاجاتست و توبه در آن شب مقبول و دُعا در آن مُستَجابَست و كسي كه آن شب را به عبادت بسر آورد اجر صد و هفتاد سال عبادت داشته باشد و از براي آن شب چند عمل است اوّل بخواند اين دعا را كه روايت شده هر كه بخواند آن را درشب عرفه يا در شبهاي جمعه خداوند بيامرزد او را: اَللّهُمَّ يا شاهِدَ كُلِّ نَجْوي
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا اي آگاه هر راز
وَمَوْضِعَ كُلِّ شَكْوي وَعالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ وَمُنْتَهي كُلِّ حاجَةٍ يا مُبْتَدِئاً
و مرجع هر شكايت و داناي هر پنهان و منتهاي هر حاجت اي آغازنده
بِالنِّعَمِ عَلَي الْعِبادِ يا كَريمَ الْعَفْوِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ يا جَوادُ يا مَنْ لا
نعمت ها بر بندگان اي بزرگوار گذشت اي نيكو درگذر اي بخشنده اي كه
يُواري مِنْهُ لَيْلٌ داجٍ وَلا بَحْرٌ عَجّاجٌ وَلا سَمآءٌ ذاتُ اَبْراجٍ وَلا ظُلَمٌ
نه شب تار چيزي را از تو پنهان كند و نه درياي مواج و نه آسمان برج دار و نه تاريكيهاي
ذاتُ ارْتِتاجٍ يا مَنِ الظُّلْمَةُ عِنْدَهُ ضِيآءٌ اَسْئَلُكَ بِنوُرِ وَجْهِكَ الْكَريمِ
پيچيده درهم اي كسي كه تاريكي در پيش او روشن است از تو خواهم به حق نور ذات بزرگوارت
الَّذي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَكّاً وَخَرَّ موُسي صَعِقاً وَبِاسْمِكَ
همان كه بدان وسيله بر كوه تجلي فرمودي و آنرا متلاشي كردي و موسي مدهوش بر زمين افتاد و به همان نامت
الَّذي رَفَعْتَ بِهِ السَّمواتِ بِلا عَمَدٍ وَسَطَحْتَ بِهِ الاْرْضَ عَلي وَجْهِ
كه آسمانها را بدون ستون برافراشتي و زمين را بر روي آبي منجمد شده پهن كردي
ماءٍ جَمَدٍ وَبِاسْمِكَ الْمَخْزوُنِ الْمَكْنوُنِ الْمَكْتوُبِ الطّاهِرِ الَّذي اِذا
و بدان نامت كه پيش تو در گنجينه و در پرده و نوشته و پاكيزه است همانكه هرگاه بدان نام
دُعيتَ بِهِ اَجَبْتَ وَاِذا سُئِلْتَ بِهِ اَعْطَيْتَ وَبِاسْمِكَ السُّبوُحِ الْقُدُّوسِ
به خوانندت اجابت كني و هرگاه بدان از تو خواهند عطافرمائي و به حق نام منزه و مقدس
الْبُرْهانِ الَّذي هُوَ نوُرٌ عَلي كُلِّ نُورٍ وَنوُرٌ مِنْ نوُرٍ يُضيَّيُ مِنْهُ كُلُّ
و برهان تو كه آن نور است بر هر نوري و نور است از نوري كه روشني گيرد از آن هر
نوُرٍ اِذا بَلَغَ الاْرْضَ انْشَقَّتْ وَاِذا بَلَغَ السَّمواتِ فُتِحَتْ وَاِذا بَلَغَ
نور چون به زمين رسد شكافته شود و چون به آسمانها رسد گشوده شوند و چون به عرش
الْعَرْشَ اهْتَزَّ وَبِاسْمِكَ الَّذي تَرْتَعِدُ مِنْهُ فَراَّئِصُ مَلاَّئِكَتِكَ وَاَسْئَلُكَ
رسد بلرزد و به حق آن نامت كه بلرزد از آن اندام فرشتگانت و از تو خواهم
بِحَقِّ جَبْرَئيلَ وَميكائيلَ وَاِسْرافيلَ وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفي صَلَّي
به حق جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و به حق محمد مصطفي كه درود
اللّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَعَلي جَميعِ الاْنْبِيآءِ وَجَميعِ الْمَلاَّئِكَةِ وَبِالاِْسْمِ
خدا بر او و آلش و بر جميع پيمبران و همه فرشتگان و به حق آن نامي
الَّذي مَشي بِهِ الْخِضْرُ عَلي قُلَلِ الْمآءِ كَما مَشي بِهِ عَلي جَدَدِ
كه حضرت خضر بوسيله آن بر روي امواج آب دريا راه مي رفت چنانچه بر روي زمين
الاْرْضِ وَبِاسْمِكَ الَّذي فَلَقْتَ بِهِ الْبَحْرَ لِموُسي وَاَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ
هموار راه مي رفت و به حق آن نامت كه شكافتي بدان دريا را براي موسي و غرق كردي فرعون
وَقَوْمَهُ وَاَنْجَيْتَ بِهِ موُسَي بْنَ عِمْرانَ وَمَنْ مَعَهُ وَبِاسْمِكَ الَّذي
و قوم او را و نجات دادي بدان موسي بن عمران و همراهانش را و به حق آن نامت كه موسي
دَعاكَ بِهِ موُسَي بْنُ عِمْرانَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الاْيْمَنِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ
بن عمران بوسيله آن تو را خواند از جانب راست كوه طور و اجابتش كردي
وَاَلْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ وَبِاسْمِكَ الَّذي بِهِ اَحْيي عيسَي بْنُ مَرْيَمَ
و محبت خود را بر دلش انداختي و به حق آن نامت كه عيسي بن مريم بوسيله اش مردگان را زنده كرد
الْمَوْتي وَتَكَلَّمَ فِي الْمَهْدِ صَبِيّاً وَاَبْرَءَ الاْكْمَهَ وَالاْبْرَصَ بِاِذْنِكَ
و در گهواره در زمان كودكي سخن گفت و كور مادرزاد و مبتلاي به مرض برص را به اذن تو شفا داد
وَبِاسْمِكَ الَّذي دَعاكَ بِهِ حَمَلَةُ عَرْشِكَ وَجَبْرَئيلُ وَميكآئيلُ
و بدان نامت كه خواند بوسيله آن تو را حاملين عرشت و جبرئيل و ميكائيل
وَاِسْرافيلُ وَحَبيبُكَ مُحَمَّدٌ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَمَلاَّئِكَتُكَ
و اسرافيل و حبيبت محمد صلي الله عليه و آله و فرشتگان
الْمُقَرَّبوُنَ وَاَنْبِيآؤُكَ الْمُرْسَلوُنَ وَعِبادُكَ الصّالِحوُنَ مِنْ اَهْلِ
مقرب و پيمبران مرسلت و بندگان شايسته ات از اهل
السَّمواتِ وَالاْرَضينَ وَبِاسْمِكَ الَّذي دَعاكَ بِهِ ذوُ النُّونِ اِذْ ذَهَبَ
آسمانها و زمينها و بدان نامت كه يونس تو را بدان نام خواند در آن هنگام
مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ تَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادي فِي الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ
كه خشمناك برفت و گمان داشت كه بر او سخت نگيري پس ندا كرد در ميان تاريكيها كه معبودي جز تو نيست
اَنْتَ سُبْحانَك اِنّي كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَنَجَّيْتَهُ مِنَ الْغَمِّ
منزهي تو و براستي من از ستمكاران هستم پس تو اجابتش كردي و از اندوه نجاتش دادي
وَكَذلِكَ تُنْجِي الْمُؤْمِنينَ وَبِاسْمِكَ الْعَظيمِ الَّذي دَعاكَ بِهِ داوُدُ وَخَرَّ
و اين چنين نجات دهي مؤ منان را و بدان نام عظيمت كه داود بدان نام تو را خواند و برايت
لَكَ ساجِداً فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ وَبِاسْمِكَ الَّذي دَعَتْكَ بِهِ اسِيَةُ امْرَاءَةُ
به سجده افتاد پس گناهش آمرزيدي و بدان نامت كه آسيه همسر
فِرْعَوْنَ اِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّني مِنْ
فرعون بدان نام تو را خواند و گفت : پروردگارا براي من نزد خود در بهشت خانه اي بنا كن و نجاتم ده از
فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ فَاسْتَجَبْتَ لَها دُعآئَها
فرعون و كردارش و نجاتم ده از دست مردم ستمكار پس دعايش را اجابت كردي
وَبِاسْمِكَ الَّذي دَعاكَ بِهِ اَيُّوبُ اِذْ حَلَّ بِهِ الْبَلاَّءُ فَع افَيْتَهُ وَ اتَيْتَهُ اَهْلَهُ
و بدان نامت كه ايوب تو را بدان خواند در آن هنگام كه بلا بر او نازل شد پس او را تندرست كرده و كسانش را به او دادي
وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِكَ وَذِكْري لِلْعابِدينَ وَبِاسْمِكَ الَّذي
و نظائرشان را نيز از رحمت خويش و پندي براي پرستش كنندگان و بدان نامت
دَعاكَ بِهِ يَعْقوُبُ فَرَدَدْتَ عَلَيْهِ بَصَرَهُ وَقُرَّةَ عَيْنِهِ يوُسُفَ وَجَمَعْتَ
كه يعقوب تو را بدان نام خواند پس بينائيش را و نور ديده اش يوسف را به او بازگرداندي
شَمْلَهُ وَبِاسْمِكَ الَّذي دَعاكَ بِهِ سُلَيْمانُ فَوَهَبْتَ لَهُ مُلْكاً لا يَنْبَغي
و پريشانيش را برطرف كردي و بدان نامت كه سليمان بدان تو را خواند پس بدو سلطنتي دادي كه شايسته نبود
لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ وَبِاسْمِكَ الَّذي سَخَّرْتَ بِهِ الْبُراقَ
براي هيچكس پس از او و براستي تو پربخششي و بدان نامت كه براق را
لِمُحَمَّدٍ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَسَلَّمَ اِذْ قالَ تَعالي سُبْحانَ الَّذي
براي محمد صلي الله عليه و آله مسخر كردي آنجا كه فرمودي : منزه است خدائي كه
اَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحرامِ اِلَي الْمَسْجِدِ الاْقْصي وَقَوْلُهُ
راه برد بنده اش را شبانه از مسجدالحرام تا مسجد اقصي
منزه است خدائي كه اَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحرامِ اِلَي الْمَسْجِدِ الاْقْصي وَقَوْلُهُ راه برد بنده اش را شبانه از مسجدالحرام تا مسجد اقصيو گفتار ديگرت :سُبْحانَ الَّذي سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنينَ وَاِنّا اِلي رَبِّنا
منزه است خدائي كه مسخر كرد براي ما اين را وگرنه ما نيروي تسخيرش را نداشتيم و ما بسوي پروردگارمان
لَمُنْقَلِبوُنَ وَبِاسْمِكَ الَّذي تَنَزَّلَ بِهِ جَبْرَئيلُ عَلي مُحَمَّدٍ صَلَّي اللّهُ
باز مي گرديم
منزه است خدائي كه مسخر كرد براي ما اين را وگرنه ما نيروي تسخيرش را نداشتيم و ما بسوي پروردگارمان لَمُنْقَلِبوُنَ وَبِاسْمِكَ الَّذي تَنَزَّلَ بِهِ جَبْرَئيلُ عَلي مُحَمَّدٍ صَلَّي اللّهُ باز مي گرديمو بدان نامت كه نازل مي شد بوسيله آن جبرئيل بر محمد صلي اللهعَلَيْهِ وَ الِهِ وَبِاسْمِكَ الَّذي دَعاكَ بِهِ آدَمُ فَغَفَرْتَ لَهُ ذَنْبَهُ وَاَسْكَنْتَهُ
عليه و آله و بدان نامت كه خواند بدان نام تو را آدم پس گناهش آمرزيدي و در بهشتت
جَنَّتَكَ وَاَسْئَلُكَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ
جايش دادي و از تو خواهم به حق قرآن عظيم و به حق محمد خاتم پيمبران
وَبِحَقِّ اِبْرهيمَ وَبِحَقِّ فَصْلِكَ يَوْمَ الْقَضآءِ وَبِحَقِّ الْمَوازينِ اِذا
و به حق ابراهيم و به حق جدا كردنت حق و باطل را در روز داوري و به حق ميزانها هنگامي كه
نُصِبَتْ وَالصُّحُفِ اِذا نُشِرَتْ وَبِحَقِّ الْقَلَمِ وَما جَري وَاللَّوْحِ وَما
نصب گردد و نامه ها آنگاه كه گشوده شود و به حق قلم و آنچه بنويسد و لوح و آنچه
اَحْصي وَبِحَقِّ الاِْسْمِ الَّذي كَتَبْتَهُ عَلي سُرادِقِ الْعَرْشِ قَبْلَ خَلْقِكَ
بشمارد و به حق آن نامت كه نوشتي آنرا بر سراپرده هاي عرش پيش از آنكه خلق را
الْخَلْقَ وَالدُّنْيا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ بِاَلْفَيْ عامٍ وَاَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ
بيافريني و دنيا و خورشيد و ماه را خلق فرمائي و گواهي دهم كه معبودي جز خداي
وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَاَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ
يگانه نيست كه شريكي ندارد و اينكه محمد بنده و رسول او است و از تو خواهم بدان نام
الْمَخْزُونِ في خَزآئِنِكَ الَّذيِ اسْتَاْثَرْتَ بِهِ في عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ لَمْ
محفوظ در خزينه هايت كه مخصوص خود ساختي آنرا در علم غيب در نزد خويشتن
يَظْهَرْ عَلَيْهِ اَحَدٌ مِنْ خَلْقِكَ لا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَلا نَبِيُّ مُرْسَلٌ وَلا عَبْدٌ
و آگاه نشد بر آن هيچكس از خلق تو نه فرشته مقربي و نه پيامبر مرسلي و نه بنده
مُصْطَفيً وَاَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي شَقَقْتَ بِهِ الْبِحارَ وَقامَتْ بِهِ الْجِبالُ
برگزيده اي و از تو خواهم بدان نامت كه شكافتي بدان درياها را و برپا شد بدان كوهها
وَاخْتَلَفَ بِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَبِحَقِّ السَّبْعِ الْمَثاني وَالْقُرْآنِ الْعَظيمِ
و در رفت و آمد شد بدان شب و روز و به حق سوره مباركه حمد و قرآن عظيم
وَبِحَقِّ الْكِرامِ الْكاتِبينَ وَبِحَقِّ طه وَيسَّ وَكه ي عَّصَّ وَح مَّعَّسَّقَّ
و به حق نويسندگان ارجمندت و به حق طه و يس و كهيعص و حمعسق
وَبِحَقِّ تَوْريةِ موُسي وَاِنْجيلِ عيسي وَزَبوُرِ داوُدَ وَفُرْقانِ مُحَمَّدٍ
و به حق تورات موسي و انجيل عيسي و زبور داود و قرآن محمد
صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَعَلي جَميعِ الرُّسُلِ وَبِاهِيّاً شَراهِيّاً اَللّهُمَّ اِنّي
كه درود تو بر او و آلش و بر جميع رسولان باد و به حق آهي و شراهي (كه دو نام اعظم يا نام دو تن از بزرگان دين است ) خدايا
اَسْئَلُكَ بِحَقِّ تِلْكَ الْمُناجاتِ الَّتي كانَتْ بَيْنَكَ وَبَيْنَ موُسَي بْنِ
از تو خواهم به حق آن مناجاتي كه ميان تو و موسي بن
عِمْرانَ فَوْقَ جَبَلِ طوُرِ سَيْنآءَ وَاَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي عَلَّمْتَهُ مَلَكَ
عمران در بالاي كوه طور سيناء گذشت و از تو خواهم به آن نامت كه آن را براي گرفتن
الْمَوْتِ لِقَبْضِ الاْرْواحِ وَاَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي كُتِبَ عَلي وَرَقِ
جانها به ملك الموت ياد دادي و از تو خواهم بدان نامت كه نوشته شد به برگ
الزَّيْتوُنِ فَخَضَعَتِ النّيرانُ لِتِلْكَ الْوَرَقَةِ فَقُلْتَ يا نارُ كوُني بَرْداً
زيتون و آتشها در مقابل آن نام فروتن گشت و فرمودي اي آتش سرد
وَسَلاماً وَاَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي كَتَبْتَهُ عَلي سُرادِقِ الْمَجْدِ وَالْكَرامَةِ
و سلامت باش
اي آتش سرد وَسَلاماً وَاَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي كَتَبْتَهُ عَلي سُرادِقِ الْمَجْدِ وَالْكَرامَةِ و سلامت باشو از تو خواهم بدان نامت كه نوشتي آنرا بر سراپرده هاي مجد و كرامتيا مَنْ لا يُحْفيهِ سآئِلٌ وَلا يَنْقُصُهُ نآئِلٌ يا مَنْ بِهِ يُسْتَغاثُ وَاِلَيْهِ
اي كه درمانده اش نكند سائلي و نكاهدش دادن جايزه اي ، اي كه به او استغاثه شود و
يُلْجَاءُ اَسْئَلُكَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ وَمُنْتَهَي الرَّحْمَةِ مِنْ كِتابِكَ
به او پناه برند از تو خواهم به حق آنچه موجب عزت عرشت گشته و به آخرين حد نهائي رحمت از كتاب تو
وَبِاسْمِكَ الاْعْظَمِ وَجَدِّكَ الاْعْلي وَكَلِماتِكَ التّآمّاتِ الْعُلي اَللّهُمَّ
و به اسم اعظمت و مقام والاترت و كلمات كامله و والايت خدايا
رَبَّ الرِّياحِ وَما ذَرَتْ وَالسَّمآءِ وَما اَظَلَّتْ وَالاْرْضِ وَما اَقَلَّتْ
اي پروردگار بادها و آنچه پراكنده كنند و پروردگار آسمان و آنچه را سايه كنند و پروردگار زمين و آنچه برخود دارد
وَالشَّياطينِ وَما اَضَلَّتْ وَالْبِحارِ وَما جَرَتْ وَبِحَقِّ كُلِّ حَقٍّ هُوَ عَلَيْكَ
و پروردگار شياطين و آنچه را گمراه كنند و درياها و آنچه را همراه برند و به حق هر حقي كه بر تو است
حَقُّ وَبِحَقِّ الْمَلاَّئِكَةِ الْمُقَرَّبينَ وَالرَّوح انِيّينَ وَالْكَروُبِيّينَ
و به حق فرشتگان مقربت و روحانيان و كروبيان
وَالْمُسَبِّحينَ لَكَ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ لا يَفْتُروُنَ وَبِحَقِّ اِبْراهيمَ خَليلِكَ
و آنانكه تسبيحت كنند به شب و روز بي آنكه سستي كنند و به حق ابراهيم خليل تو
وَبِحَقِّ كُلِّ وَلِي يُناديكَ بَيْنَ الصَّفا وَالْمَرْوَةِ وَتَسْتَجيبُ لَهُ دُعآئَهُ يا
و به حق هر ولي و دوستي كه تو را در ميان صفا و مروه صدا زند و دعايش را به اجابت رساني اي
مُجيبُ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذِهِ الاْسْماءِ وَبِهذِهِ الدَّعَواتِ اَنْ تَغْفِرَ لَنا ما
اجابت كننده از تو خواهم به حق اين نامها و به اين دعاها كه بيامرزي آنچه از
قَدَّمْنا وَما اَخَّرْنا وَما اَسْرَرْنا وَما اَعْلَنّا وَما اَبْدَيْنا وَما اَخْفَيْنا وَما
گناهان كه از پيش داشته و از اين پس داريم و آنچه پنهان كرده و آنچه را آشكار كرديم و آنچه را ظاهر كرده و آنچه را مخفي كرديم و
اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا اِنَّكَ عَلي كُلِّشَيْءٍ قَديرٌ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ
و آنچه را تو بدان آگاهتري از ما كه براستي تو بر هر چيز توانائي به رحمتت اي مهربانترين
الرّاحِمينَ يا حافِظَ كُلِّ غَريبٍ يا موُنِسَ كُلِّ وَحيدٍ يا قُوَّةَ كُلِّ
مهربانان اي نگهدار هر غريب اي همدم هر تنها اي نيروي هر
ضَعيفٍ يا ناصِرَ كُلِّ مَظْلوُمٍ يا رازِقَ كُلِّ مَحْروُمٍ يا موُنِسَ كُلِّ
ناتوان اي ياور هر ستمديده اي روزي ده هر محروم اي مونس هر
مُسْتَوْحِشٍ يا صاحِبَ كُلِّ مُسافِرٍ يا عِمادَ كُلِّ حاضِرٍ يا غافِرَ كُلِّ
وحشت زده اي همراه هر مسافر اي تكيه گاه هر حاضر در وطن اي آمرزنده هر
ذَنْبٍ وَخَطَّيئَةٍ يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ يا صَريخَ الْمُسْتَصْرِخينَ يا
گناه و خطا اي فريادرس فريادخواهان اي دادرس دادخواهان اي
كاشِفَ كَرْبِ الْمَكْرُوبينَ يا فارِجَ هَمِّ الْمَهْمُوُمينَ يا بَديعَ
برطرف كننده محنت محنت زدگان اي غمزداي غمزدگان اي پديد آرنده
السَّمواتِ وَالاْرَضينَ يا مُنْتَهي غايَةِ الطّالِبينَ يا مُجيبَ دَعْوَةِ
آسمانها و زمينها اي منتهاي مقصود جويندگان اي اجابت كننده دعاي
الْمُضْطَرّينَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا رَبَّ الْعالَمينَ يا دَيّانَ يَوْمِ الدّينِ
درماندگان اي مهربانترين مهربانان اي پروردگار جهانيان اي جزا دهنده روز جزا
يا اَجْوَدَ الاْجْوَدينَ يا اَكْرَمَ الاْكْرَمينَ يا اَسْمَعَ السّامِعينَ يا اَبْصَرَ
اي بخشنده ترين بخشندگان اي با كرمترين كريمان اي شنواترين شنوايان اي بيناترين
النّاظِرينَ يا اَقْدَرَ الْقادِرينَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنوُبَ الَّتي تُغَيِّرُ النِّعَمَ
بينايان اي قادرترين قدرتمندان بيامرز از من آن گناهاني را كه نعمتها را تغيير دهد
وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنوُبَ الَّتي توُرِثُ النَّدَمَ وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنوُبَ الَّتي
و بيامرز از من گناهاني را كه پشيماني به بار آورد و بيامرز از من گناهاني را كه
توُرِثُ السَّقَمَ وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنوُبَ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ وَاغْفِرْ لِيَ
موجب بيماريها گردد و بيامرز از من گناهاني را كه پرده ها بدرد و بيامرز از من
الذُّنوُبَ الَّتي تَرُدُّ الدُّعآءَ وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنوُبَ الَّتي تَحْبِسُ قَطْرَ
گناهاني را كه دعا را باز گرداند و بيامرز از من گناهاني را كه باران را از
السَّمآءِ وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنوُبَ الَّتي تُعَجِّلُ الْفَنآءَ وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنوُبَ
آسمان جلوگيري كند و بيامرز از من گناهاني را كه شتاب در نابودي كند و بيامرز از من گناهاني را
الَّتي تَجْلِبُ الشَّقآءَ وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنوُبَ الَّتي تُظْلِمُ الْهَوآءَ وَاغْفِرْ لِيَ
كه بدبختي آرد و بيامرز از من گناهاني كه هوا را تاريك كند و بيامرز از من
الذُّنوُبَ الَّتي تَكْشِفُ الْغِطآءَ وَاغْفِرْ لِيَ الذُّنوُبَ الَّتي لا يَغْفِرُها
گناهاني را كه پرده را بالا زند و بيامرز از من گناهاني را كه جز تو كسي آنها را نيامرزد
غَيْرُكَ يا اَللّهُ وَاحْمِلْ عَنّي كُلَّ تَبِعَةٍ لاِحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ وَاجْعَلْ لي مِنْ
اي خدا و بردار از دوش من هر حقي كه از يكي از خلق تو بر گردن من است و قرار ده براي من در
اَمْري فَرَجاً وَمَخْرَجاً وَيُسْراً وَاَنْزِلْ يَقينَكَ في صَدْري وَرَجآءَكَ
كارم گشايش و آساني و وسيله بيرون آمدني و فرود آر يقينت را در سينه ام و اميدت را
في قَلْبي حَتّي لا اَرْجُوَ غَيْرَكَ اَللّهُمَّ احْفَظْني وَعافِني في مَقامي
در دلم تا اميدي به كسي جز تو نداشته باشم خدايا مرا حفظ كن و عافيتم ده در جايگاهم
وَاصْحَبْني في لَيْلي وَنَهاري وَمِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَمِنْ خَلْفي وَعَنْ
و همراه من باش در شب و روزم و از پيش رو و پشت سرم و از
يَميني وَعَنْ شِمالي وَمِنْ فَوْقي وَمِنْ تَحْتي وَيَسِّرْ لِيَ السَّبيلَ
راست و چپم و از بالاي سر و زير پايم و راه را بر من هموار كن
وَاَحْسِنْ لِيَ التَّيْسيرَ وَلا تَخْذُلْني فِي الْعَسيرِ وَاهْدِني يا خَيْرَ دَليلٍ
و آساني خوشي برايم پيش آور و در دشواريها خوارم مكن و راهنمائيم كن اي بهترين راهنما
وَلا تَكِلْني اِلي نَفْسي فِي الاُْموُرِ وَلَقِّني كُلَّ سُروُرٍ وَاقْلِبْني اِلي
و در كارها مرا به خودم وامگذار و هر سرور و خوشحالي را به دلم انداز و بازگردان مرا بسوي
اَهْلي بِالْفَلاحِ وَالنَّجاحِ مَحْبوُراً فِي الْعاجِلِ وَالا جِلِ اِنَّكَ عَلي
خانواده ام به رستگاري و كاميابي و آراسته به شادكامي در دنيا و آخرت كه براستي تو
كُلِّشَيْءٍ قَديرٌ وَارْزُقْني مِنْ فَضْلِكَ وَاَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ طَيِّباتِ رِزْقِكَ
بر هر چيز توانائي و از فضل خويش روزيم كن و فراخ گردان بر من از روزيهاي پاكيزه ات
وَاسْتَعْمِلْني في طاعَتِكَ وَاَجِرْني مِنْ عَذابِكَ وَنارِكَ وَاقْلِبْني اِذا
و وادارم كن به انجام طاعتت و پناهم ده از عذاب و آتش دوزخت و بگردانم به رحمت خود
تَوَفَّيْتَني اِلي جَنَّتِكَ بِرَحْمَتِكَ اَللّهُمَّ اِنّي اَعوُذُ بِكَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِكَ
هنگامي كه مرا از اين جهان بيرون بري بسوي بهشتت خدايا به تو پناه برم از زوال نعمتت
وَمِنْ تَحْويلِ عافِيَتِكَ وَمِنْ حُلوُلِ نَقِمَتِكَ وَمِنْ نُزوُلِ عَذابِكَ
و از تغيير يافتن عافيتت و از آمدن عقوبتت و از نازل شدن عذابت
وَاَعوُذُ بِكَ مِنْ جَهْدِ الْبَلاَّءِ وَدَرَكِ الشَّق آءِ وَمِنْ سُوَّءِ الْقَض آءِ
و به تو پناه برم از سختي بلاء و گرفتاري و رسيدن بدبختي و از تقدير بد
وَشَماتَةِ الاْعْدآءِ وَمِنْ شَرِّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ وَمِنْ شَرِّ ما فِي
و شماتت دشمنان و از شرّ آنچه از آسمان فرود آيد و از شرّ آنچه در
الْكِتابِ الْمُنْزَلِ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْني مِنَ الاْشْرارِ وَلا مِنْ اَصْحابِ
كتاب منزل خود (قرآن ) بيان فرموده اي خدايا مرا از اشرار و از اهل دوزخ قرارم
النّارِ وَلا تَحْرِمْني صُحْبَةَ الاْخْيارِ وَاَحْيِني حَيوةً طَيِّبَةً وَتَوَفَّني
مده و از مصاحبت نيكان محرومم مفرما و به زندگي پاكيزه زنده ام بدار و به مرگ
وَفاةً طَيِّبَةً تُلْحِقُني بِالاْبْرارِ وَارْزُقْني مُرافَقَةَ الاْنْبِيآءِ في مَقْعَدِ
پاكيزه اي بميرانم كه به نيكان ملحقم داري و رفاقت پيمبران را روزيم گرداني در جايگاه
صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلي حُسْنِ بَلاَّئِكَ
پسنديده نزد پادشاهي نيرومند خدايا از آن تو است ستايش بر خوش آزمايشي
وَصُنْعِكَ وَلَكَ الْحَمْدُ عَلَي الاِْسْلامِ وَاتِّباعِ السُّنَةِ يا رَبِّ كَما
و خوش رفتاريت و تو را است ستايش بر نعمت دين اسلام و پيروي طريقه (پيمبران ) پروردگارا چنانچه
هَدَيْتَهُمْ لِدينِكَ وَعَلَّمْتَهُمْ كِتابَكَ فَاهْدِنا وَعَلِّمْنا وَلَكَ الْحَمْدُ عَلي
آن پيمبران را به دين خود راهنمائي كردي و كتاب خود را به آنان ياد دادي ما را نيز هدايت كرده و يادمان ده و تو را است
حُسْنِ بَلاَّئِكَ وَصُنْعِكَ عِنْدي خ آصَّةً كَم ا خَلَقْتَني فَاَحْسَنْتَ خَلْقي
ستايش بر خصوص آزمايش و رفتار نيكت درباره شخص من كه مرا آفريدي و خلقتم را نيكو كردي
وَعَلَّمْتَني فَاَحْسَنْتَ تَعْليمي وَهَدَيْتَني فَاَحْسَنْتَ هِدايَتي فَلَكَ
و يادم دادي و نيكو ياد دادي و هدايتم كردي و نيكو هدايت كردي پس تو را است
الْحَمْدُ عَلي اِنْعامِكَ عَلَيَّ قَديماً وَحَديثاً فَكَمْ مِنْ كَرْبٍ يا سَيِّدي
ستايش بر نعمت بخشيت نسبت به من از زمان قديم و جديد پس چه بسيار محنتي كه اي آقاي من
قَدْ فَرَّجْتَهُ وَكَمْ مِنْ غَمٍّ يا سَيِّدي قَدْ نَفَّسْتَهُ وَكَمْ مِنْ هَمٍّ يا سَيِّدي قَدْ
تو آن را گشودي و چه بسيار اندوهي كه اي آقاي من تو آن را زدودي و چه بسيار غم و غصه اي كه اي آقاي من تو آنرا
كَشَفْتَهُ وَكَمْ مِنْ بَلاَّءٍ ي ا سَيِّدي قَدْ صَرَفْتَهُ وَكَمْ مِنْ عَيْبٍ ي ا سَيِّدي
برطرف كردي و چه بسيار بلا و گرفتاري اي آقاي من كه تو آن را باز گرداندي و چه بسيار عيبي اي آقاي من
قَدْ سَتَرْتَهُ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلي كُلِّ حالٍ في كُلِّ مَثْويً وَزَمانٍ وَمُنْقَلَبٍ
كه تو آنرا پوشاندي پس تو را است ستايش بر هر حال و در هر جا و هر زمان و هر منزل
وَمَُقامٍ وَعَلي هذِهِ الْحالِ وَكُلِّ حالٍ اَللّهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَفْضَلِ عِبادِكَ
و هر مقام و بر اين حال و هر حال خدايا قرار ده مرا از بهترين بندگانت
نَصيباً في هذَا الْيَوْمِ مِنْ خَيْرٍ تَقْسِمُهُ اَوْ ضُرٍّ تَكْشِفُهُ اَوْ سُوَّءٍ تَصْرِفُهُ
در بهره مندي اين روز از هر خيري كه قسمت كني يا گرفتاري كه برطرف كني يا بدي كه بازش گرداني
اَوْ بَلاَّءٍ تَدْفَعُهُ اَوْ خَيْرٍ تَسُوقُهُ اَوْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُه ا اَوْ ع افِيَةٍ تُلْبِسُه ا
يا بلائي كه دفعش كني يا خيري كه بفرستي يا رحمتي كه بگستراني يا جامه تندرستي كه بپوشاني
فَاِنَّكَ عَلي كُلِّشَيْءٍ قَديرٌ وَبِيَدِكَ خَزآئِنُ السَّمواتِ وَالاْرْضِ وَاَنْتَ
كه براستي تو بر هر چيز توانائي و خزينه هاي آسمانها و زمين بدست تو است و توئي
الْواحِدُ الْكَريمُ الْمُعْطِي الَّذي لا يُرَدُّ سآئِلُهُ وَلا يُخَيَّبُ امِلُهُ وَلا
خداي يگانه بزرگوار عطابخشي كه خواهنده اش دست خالي بازنگردد و آرزومندش نااميد نشود و
يَنْقُصُ نآئِلُهُ وَلا يَنْفَدُ ما عِنْدَهُ بَلْ يَزْدادُ كَثْرَةً وَطيباً وَعَطآءً وَجوُداً
عطاهايش نقصان نپذيرد و خزينه اش پايان ندارد بلكه همواره به زيادي و پاكيزگي و عطا و جودش
وَارْزُقْني مِنْ خَزآئِنِكَ الَّتي لا تَفْني وَمِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ اِنَّ
بيفزايد و روزيم كن از خزينه هايت كه فنا نپذيرد و از رحمت وسيعت كه براستي
عَطآئَكَ لَمْ يَكُنْ مَحْظوُراً وَاَنْتَ عَلي كُلِّشَيْءٍ قَديرٌ بِرَحْمَتِكَ يا
عطاي تو از كسي منع نشده و تو بر هر چيز توانائي به رحمتت اي
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ دوّم بخواند آن هزار مرتبه [به نقل كفعمي ] تسبيحات عشر را كه
مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سيّد ذكر فرموده و بيايد در اعمال روز عرفه
سوم بخواند دعاء اللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاَ وَ تَهَيَّاَ را كه در روز عرفه و شب و روز جمعه نيز وارد است و گذشت ذكر آن در اعمال شب جمعه چهارم زيارت كند امام حسين عليه السلام و زمين كربلا را و بماند در آنجا تا روز عيد تا آنكه از شرّ آن سال نگاه داشته شود