بخش 44

آداب زیارت

مفاتيح الجنان

في رَحْمَتِكَ وَلا تَسْلُبْنا فَضْلَكَ اِنّا اِلَيْكَ راغِبُونَ اَللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِكَ

در كنف رحمت خويش قرار ده و فضلت را از ما سلب مفرما كه ما به تو مشتاقيم خدايا به تو پناه بريم

مِنْ وَعْثآءِ السَّفَرِ وَكابَةِ الْمُنْقَلَبِ وَسُوَّءِ الْمَنْظَرِ فِي الاْهْلِ وَالْمالِ

از رنج سفر و اندوهناك برگشتن و بدي ديدار در خاندان و مال

وَالْوَلَدِ فِي الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ اَللّهُمَّ اِنّي اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ هذَا التَّوَجُّهَ طَلَباً

و فرزند در دنيا و آخرت خدايا من بتو رو كنم در اين رو كردن بخاطر اينكه جوياي

لِمَرْضاتِكَ وَتَقَرُّباً اِلَيْكَ [اَللّهُمَّ] فَبَلِّغْني ما اُؤَمِّلُهُ وَاَرْجُوهُ فيكَ وَفي

خوشنودي تو و تقرب جستن بدرگاهت هستم خدايا پس برسانم به آرزويم و آنچه از تو و

اَوْلِيآئِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ پس وداع كن اهل خود را و برخيز و بر در خانه بايست و

اوليائت اميد دارم اي مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها را بخوان و سوره حمد را از پيش رو و از جانب راست و از جانب

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چپ بخوان و همچنين آية الكرسي را از سه جانب بخوان و بگو: اَللّهُمَّ اِلَيْكَ وَجَّهْتُ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا بسوي تو گرداندم

وَجْهي وَعَلَيْكَ خَلَّفْتُ اَهْلي وَمالي وَما خَوَّلْتَني وَقَدْ وَثِقْتُ بِكَ فَلا

رويم را و به اميد تو بجاي گذاردم خانواده و مالم و آنچه را به من مرحمت فرمودي و به تو اطمينان كردم پس

تُخَيِّبْني يا مَنْ لا يُخَيِّبُ مَنْ اَرادَهُ وَلا يُضَيِّعُ مَنْ حَفِظَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ

نااميدم مكن اي كه نا اميد نكند هر كه را به او توجه كند و ضايع نكند هر كه را او محافظتش كند خدايا درود

عَلي مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَاحْفَظْني فيما غِبْتُ عَنْهُ وَلا تَكِلْني اِلي نَفْسي

فرست بر محمد و آلش و محافظت كن آنچه را مربوط به من است و من از آنها دورم و مرا بخودم وامگذار

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَلدُّعاءَ پس بخوان سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ را يازده مرتبه و سوره اِنّا

اي مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اَنْزَلْناهُ وآية الكرسي وسوره قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ پس دست بر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جميع بدن خود بمال و تصدّق كن به هر چه ميسر باشد و بگو: اَللّهُمَّ اِنّي اشْتَرَيْتُ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا من خريدم

بِهذِهِ الصَّدَقَةِ سَلامَتي وَسَلامَةَ سَفَري وَما مَعي اَللّهُمَّ احْفَظْني

بوسيله اين صدقه سلامتي خود و سلامتي سفرم را و آنچه همراه من است خدايا حفظ كن مرا

وَاحْفَظْ ما مَعِيَ وَسَلِّمْني وَسَلِّمْ ما مَعِيَ وَبَلِّغْني وَبَلِّغْ ما مَعِيَ

و محافظت كن آنچه همراه دارم و به سلامت بدار مرا و آنچه را كه همراه من است و برسان مرا و آنچه

بِبَلاغِكَ الْحَسَنِ الْجَميلِ و با خود برادر عصائي از چوب درخت بادام تلخ كه روايت

همراه من است برساندن نيكو و زيبايت * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شده كه هر كه به سفري رود و با خود بردارد عصاء بادام تلخ و بخواند وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلْقآءَ مَدْيَنَ تا وَاللّهُ عَلي ما نَقُولُ وَكيلٌ و اين در سوره قصص است حق تعالي او را ايمن گرداند از هر سَبُع دَرّنده و از هر دزد ظلم كننده و از هر حيوان صاحب زهري تا به خانه خود برگردد و با او باشد هفتاد و هفت ملك كه طلب آمرزش ‍ كند براي او تا برگردد و عصا را بگذارد و سُنّت است كه با عمامه بيرون روي و سر عمامه در زير حنك بگرداني تا اينكه به تو آسيبي نرسد از دزد و غرق شدن و سوختن و قدري از تربت امام حسين عليه السلام با خود بَردار و در وقت برداشتن بگو:

اَللّهُمَّ هذِهِ طينَةُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَلِيِّكَ وَابْنِ وَلِيِّكَ

خدايا اين خاك قبر حسين عليه السلام ولي تو و فرزندولي تو است

اِتَّخَذْتُها حِرْزا لِما اَخافُ وَما لا اَخافُ # و با خود بردار انگشتر عقيق و

كه آن را پناهگاه خود قرار دادم براي آنچه از آن ترسم و آنچه نترسم * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فيروزج و خصوص انگشتري كه عقيق آن زرد باشد و بر يك طرفش نقش باشد ماشاَّءَاللّه لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ اَسْتَغْفِرُاللّهَ و برطرف ديگرش محمّد و علي ، سيّد بن طاوس در امان الاخطار روايت كرده از ابومحمّد قاسم بن علا از صافي خادم امام عليّ النقي عليه السلام كه گفت رخصت طلبيدم از آن حضرت كه به زيارت جدّش امام رضاعليه السلام بروم فرمود كه با خود انگشتري داشته باش كه نگينش عقيق زرد باشد و نقش ‍ نگين ماشآءَاللّهُ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ اَسْتَغْفِرُاللّهَ باشد و بر روي ديگر نگين محمّد و علي نقش كرده باشند چون اين انگشتر را با خود داري امان يابي از شرّ دزدان و راهزنان و براي سلامتي تو تمامتر است و دين ترا حفظ كننده تر است خادم گويد بيرون آمدم و انگشتري كه حضرت فرمود بهم رسانيدم و برگشتم كه وداع كنم چون وداع آن حضرت كرده برگشتم و دور شدم فرمود كه مرا برگردانند چون برگشتم فرمود اي صافي گفتم لَبَّيْكَ يا سَيّدِي فرمود كه انگشتر فيروزه هم بايد با خود داشته باشي بدرستي كه ميان طوس و نيشابور شيري بر خواهد خورد به تو و قافله را منع خواهد كرد از رفتن تو پيش برو و اين انگشتر را به شير بنما و بگو مولاي من مي گويد كه دور شو از راه و بايد كه بر يك طرف نگين فيروزه اَللّهُ الْمَلِكُ نقش كني و برطرف ديگر اَلْمُلْكُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ زيرا كه نقش انگشتر اميرالمؤ منين عليه السلام اَللّهُ الْمَلِكُ بود چون خلافت بر آن جناب برگشت اَلْمُلْكُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ نقش كرد و نگينش فيروزه بود و چنين نگين امان مي بخشد از حيوانات درنده و باعث ظفر و غلبه مي شود در جنگها صافي گويد كه رفتم به سفر و به خدا سوگند در همان مكان كه حضرت فرموده بود شير بر سر راه آمد و آنچه فرموده بود به عمل آوردم و شير برگشت چون از زيارت برگشتم آنچه گذشته بود به خدمت آن جناب عرض كردم فرمود كه يك چيز ماند نگفتي اگر خواهي من نقل كنم گفتم اي آقاي من شايد فراموش كرده باشم فرمود كه شبي در طوس نزديك قبر شريف شب را بسر مي بردي گروهي از جنّيان به زيارت قبر آن حضرت آمده بودند آن نگين را در دست تو ديدند و نقش آن را خواندند پس آن را از دست تو بدر آورده بردند به نزد بيماري كه داشتند و آن انگشتر را در آبي شسته آب آن را به بيمار خود خورانيدند و بيمارشان صحّت يافت پس انگشتر را برگردانيدند و تو در دست راست كرده بودي ايشان در دست چپ تو كردند تو از اين مطلب تعجّب بسيار كردي و سبب آن را ندانستي و نزديك سَرِ خود ياقوتي يافته برداشتي و الحال همراه تو است ببر بازار و آن را به هشتاد اشرفي خواهي فروخت و اين ياقوت هديّه آن جِنّيانست كه براي تو آورده بودند خادم گفت ياقوت را به بازار بردم و به هشتاد اشرفي فروختم همچنانكه سيّدم فرموده بود و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه كسي كه بخواند آية الكرسي را در سفر در هر شب سالم بماند و سالم بماند آنچه با اوست و بگويد:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَسيري عِبَراً وَ صَمْتي تَفَكُّراً وَ كَلامي ذِكْراً

خدايا قرار ده مسير مرا عبرت و خاموشيم را تفكر و سخنم را ذكر

و از حضرت امام زين العابدين عليه السلام مرويستكه فرمود من پروا نمي كنم هرگاه بگويم اين كلمات

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

را اگر جمع شوند براي ضرر من جنّ و انس بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَمِنَ اللّهِ وَاِلَي اللّهِ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * به نام خدا و به خدا و از خدا و بسوي خدا

وَفي سَبِيلِ اللّهِ اَللّهُمَّ اِلَيْكَ اَسْلَمْتُ نَفْسي وَاِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهي

و در راه خدا خدايا به تو تسليم كردم خودم را و بدرگاه تو گرداندم رويم را

وَاِلَيْكَ فَوَّضْتُ اَمْري فَاحْفَظْني بِحِفْظِ الاِْيْمانِ مِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَمِنْ

و به تو واگذاردم كارم را پس نگهداريم كن به نگهداري ايمان از پيش رويم و از

خَلْفي وَعَنْ يَميني وَعَنْ شِمالي وَمِنْ فَوْقي وَمِنْ تَحْتي وَادْفَعْ

پشت سرم و از راستم و از چپم و از بالاي سرم و از زير پايم و پشتيباني كن

عَنّي بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ فَاِنَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ

از من به قدرت و نيروي خودت زيرا كه قدرت و نيروئي نيست جز به خداي والاي بزرگ

مؤ لّف گويد ادعيه و آداب سفر بسيار است و ما در اينجا اقتصار مي كنيم بذكر چند ادب اوّل آنكه سزاوار است براي شخص هرگاه سوار مي شود بِسْمِاللّه را ترك نكند دوّم آنكه نفقه خود را حفظ كند و در جاي محكم بگذارد زيرا كه روايت شده كه از فِقْهِ مسافر است حفظ كردن نفقه خود سيّم آنكه در سفر اعانت رفقا كند و از خدمت و كار كردن در حوائج ايشان مضايقه نكند تا حق تعالي بَرْطرف كند از او هفتاد و سه اندوه و پناه دهد او را در دنيا از همّ و غمّ و برطرف كند از او اندوه بزرگ روز قيامت را و روايت است كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام سفر نمي كرد مگر با اشخاصي كه نشناسند آن حضرت را براي آنكه در راه اعانت آنها نمايد زيرا كه هر گاه مي شناختند آن جناب را نمي گذاشتند كه آن حضرت كاري بكند و از اخلاق شريفه حضرت رسول صَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله نقل شده كه وقتي با اصحاب در سفر بود خواستند گوسفندي بكشند يكي گفت كشتن گوسفند با من ديگري گفت كندن پوست او با من و ديگري گفت پختن او با من حضرت فرمود جمع كردن هيزمش با من گفتند يا رسول اللّه اين كا را ما خواهيم كرد شما زحمت نكشيد فرمود مي دانم شما اين كار را خواهيد كرد لكن من خوشم نمي آيد كه از شما امتيازي پيدا كنم زيرا كه حق تعالي كراهت دارد كه ببيند بنده خود را كه فضيلت داده خودش را به رفقايش وبدانكه ثقيل ترين مردم درسفر نزد رفقا آن كسي است كه با آنكه اعضايش صحيح و سالمست تنبلي مي كند و مشغول كاري نمي شود و منتظر است كه رفقاي او كارهاي او را بكنند چهارم آنكه مسافر مصاحبت كند با كسي كه نظير او باشد در انفاق كردن پنجم آنكه نياشامد از آب هر منزلي مگر بعد از آنكه ممزوج كند او را به آب منزل قبل و شايسته و لازم است براي مسافر كه با خود بردارد از خاك بلد خويش و از طينتي كه تربيت بر آن شده است و هر منزلي كه وارد مي شود مقداري از آن خاك بريزد در ظرف آب خود و آن را حركت دهد پس بگذارد تا آب صاف شود آن وقت بنوشد ششم آنكه اخلاق خود را نيكو كند و حلم را زينت خود كند و بيايد در آداب زيارت حضرت امام حسين عليه السلام آنچه مناسب اينجا است هفتم آنكه توشه از براي سفر خود بردارد و از شَرف آدمي است كه توشه خود را نيكو گرداند بخصوص در سفر مكه بلي در سفر زيارت امام حسين عليه السلام توشه را از چيزهاي لذيذ قرار دادن مانند برياني و حلواها وغيره محبوب نيست چنانكه بيايد اين مطلب در باب زيارت آن حضرت . و ابن اعسم گفته :

مِنْ شَرَفِ الاِْنْسانِ فِي الاْسْفارِ       تَطْييبُهُ الزّادَ مَعَ الاِْكْثارِ
از شرافت انسان در سفرها       توشه خوب و فراوان برداشتن است
وَلْيُحْسِنِ الاِْنْسانُ فِي حالِالسَّفَرِ       اَخْلاقَهُ زِيادَةً عَلَي الْحَضَرِ
انسان بايد در حال سفر       بيش از وقتي كه در خانه است اخلاقش را نيكو كند
وَلْيَدْعُ عِنْدَ الْوَضْعِ لِلْخِوانِ       مَنْ كانَ حاضِراً مِنَ الاِْخْوانِ
و هنگامي كه سفره را بگستراند بخواند بر سر آن       هر كه از برادران دينيش كه حاضرند
وَلْيُكْثِرِ الْمَزْحَ مَعَ الصَّحْبِ اِذا       لَمْ يُسْخِطِ اللّهَ وَلَمْ يَجْلِبْ اَذي
و بايد با همراهان شوخي زياد كند در صورتي كه       موجب خشم خدا نشود و توليد ناراحتي نكند
مَنْ جآءَ بَلْدَةً فَذا ضَيْفٌ عَلي       اِخْوانِهِ فيها اِلي اَنْ يَرْحَلا
كسي كه به شهري درآيد ميهمان برادران ديني آن       شهر است تا وقتي كه از آنجا كوچ كند
يُبَرُّ لَيْلَتَيْنِ ثُمَّ لْيَاءْكُلِ       مِنْ اَكْلِ اَهْلِ الْبَيْتِ في الْمُسْتَقْبَلِ
تا دو شب بخوبي پذيرائي شود سپس بخورد       از خوراك معمولي اهل آن خانه تا در آنجا است

هشتم آنچه خيلي مهم است در سفر مراعات آن محافظت بر نمازهاي فريضه است كه بجا آورده شود با شرايط و حدود در اوايل اوقات چه آنكه بسيار مشاهده شده از حجّاج و زوّار كه در طريق مسافرت ضايع كردند نمازهاي فريضه خود را به جهت آنكه در وقت بجا نياوردند يا بجاآوردند سواره و در محمل يا با تيمم يا با نجاست بدن يا جامه و امثال اينها كه تمام از بي مبالاتي و استخفافشان به شاءن نماز بوده و حال آنكه در روايت است از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود نمازِ فريضه بهتر است از بيست حج و يك حجّ بهتر است از خانه اي كه پر از طلا باشد و آن طلاها را تصدّق دهند تا تمام شود و ترك مكن بعد از نمازهاي مقصوره گفتن سي مرتبه سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ را كه تاءكيد در آن وارد شده است
فصل اوّل
آداب زيارت
و آن بسيار است و در اينجا به چند چيز اكتفا مي شود اوّل غسل پيش از بيرون رفتن براي سفر زيارت دوّم ترك كلام بيهوده و لغو و مخاصمه و مجادله در راه سوّم غسل براي زيارت هر امامي و آنكه بخواند دعاي وارده آن را و بيايد آن در اوّل زيارت وارث چهارم طهارت از حدث كبري و صُغري پنجم پوشيدن جامه هاي پاك و پاكيزه و نو و نيكو است سفيد بودن رنگ آن ششم در وقت رفتن به روضه مقدسه گامها را كوتاه برداشتن و به آرامي و وقار سير نمودن و خاضع و خاشع بودن و سر به زير انداختن و به بالا و اطراف خود التفات ننمودن هفتم خوشبو نمودن خود را در غير زيارت امام حسين عليه السلام هشتم در وقت رفتن به حرم مطهّر زبان را به ذكر تكبير و تحميد و تسبيح و تهليل و تمجيد مشغول كردن و به صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّدعَليهمُ السلام دهان را معطّر نمودن نهم بر در حرم شريف ايستادن و اذن دخول طلبيدن و سعي در تحصيل رقّت قلب و خضوع و شكستگي خاطر نمودن به تصوّر و فكر در عظمت و جلالت قدر صاحب آن مرقد منوّر و اينكه مي بيند ايستادن او را و مي شنود كلام او را و جواب مي دهد سلام او را چنانچه به همه اينها شهادت مي دهد در وقت خواندن اذن دخول وتدبّر در محبّت و لطفي كه به شيعيان و زائران خود دارند و تاءمّل در خرابيهاي حال خود و خلافها كه به آن بزرگواران كرده و فرموده هاي بي حدّ كه از ايشان نشنيده و آزارها و اذيّتها كه از او به ايشان يا به خاصّان و دوستان ايشان رسيده كه برگشتن آن به آزردن ايشان است و اگر براستي در خود نگرد قدمهايش از رفتن باز ايستد و قلبش هراسان و چشمش گريان شود و اين روح تمام آداب است و شايسته است در اينجا ذكر كنيم اشعار سخاوي و روايتي را كه علامه مجلسي رَحَمهُاللّهُ در بحار از كتاب عيون المعجزات نقل فرموده امّا اشعار سخاوي كه شايسته است در آن حال تمثّل به آنها اين است :

قالُوا غَدا نَاْتي دِيارَ الْحِمي       وَيَنْزِلُ الرَّكْبُ بِمَغْناهُمُ
گفتند فردا مي رسيم به سرزمينهاي قرقگاه       و كاروان فرود آيد به دولتسراي آنها
فَكُلُّ مَنْ كانَ مُطيعاً لَهُمْ       اَصْبَحَ مَسْرُوراً بِلُقْياهُمُ
پس هر كه پيرو ايشان باشد       به ديدارشان خوشنود گردد
قُلْتُ فَلي ذَنْبٌ فَما حيلَتي       بِاَيِّ وَجْهٍ اَتَلَقّاهُمُ
گفتم پس مني كه گنهكارم چه چاره كنم       و به چه رو ايشان را ديدار كنم
قالُوا اَلَيْسَ الْعَفْوُ مِنْ شَاْنِهِمْ       لا سِيَّما عَمَّنْ تَرَجّاهُمُ
گفتند مگر شيوه آنها گذشت نيست       خصوصاً از كسي كه اميدي به آنها دارد
فَجِئْتُهُمْ اَسْعي اِلي بابِهِمْ       اَرْجُوهُمُ طَوْرا وَاَخْشاهُمُ
من هم شتافتم بسوي درگاهشان       گاهي به حال اميدواري و گاهي به حال بيمناكي

و امّا آن روايت شريف چنين است كه وقتي ابراهيم جمّال كه يكي از شيعيان بوده خواست خدمت عليّ بن يقطين رَضِيَاللَّهُعَنهُ برسد چون ابراهيم ساربان بود و عليّ بن يقطين وزير هارون رشيد بود و به حسب ظاهر شاءن ابراهيم نبود كه در مجلس عليّ وارد شود لهذا او را راه نداد اتّفاقاً در همان سال عليّ بن يقطين به حجّ مشرف شد در مدينه خواست خدمت حضرت موسي بن جعفرعليه السلام مشرف شود حضرت او را راه نداد روز دوّم در بيرون خانه عليّ آن حضرت را ملاقات نمود عرضه داشت كه اي سيّد من تقصير من چه بوده كه مرا راه نداديد فرمود به جهت آنكه راه ندادي برادرت ابراهيم جمّال را و حق تعالي اِبا فرموده از آنكه سعي تو را قبول فرمايد مگر بعد از آنكه ابراهيم تو را عفو نمايد علي گفت گفتم اي سيّد و مولاي من ابراهيم را من در اين وقت كجا ملاقات كنم من در مدينه ام و او در كوفه است فرمود هرگاه شب داخل شود تنها برو به بقيع بدون آنكه كسي از اصحاب و غلامان تو بفهمد در آنجا شتري زين كرده خواهي ديد آن شتر را سوار مي شوي و به كوفه مي روي عليّ بن يقطين شب به بقيع رفت و همان شتر را سوار شد به اندك زماني در خانه ابراهيم جمال رسيد شتر را خوابانيد و در را كوبيد ابراهيم گفت كيست گفت عليّ بن يقطينم ابراهيم گفت عليّ بن يقطين بر دَرِ خانه من چه مي كند فرمود بيرون بيا كه امر من عظيم است و قسم داد كه او را اذن دخول دهد چون داخل شد گفت اي ابراهيم آقا و مولي اِبا فرمود كه عمل مرا قبول نمايد مگرآنكه تو از من بگذري گفت غَفَرَاللّهُ لَكَ پس عليّ بن يقطين صورت خود را بر خاك گذاشت و ابراهيم را قسم داد كه پا روي صورت من گذار و صورت مرا زير پاي خود بمال ابراهيم امتناع نمود عليّ او را قسم داد كه چنين كند پس ابراهيم پا بصورت عليّ بن يقطين گذاشت و رُخِ او را زير پاي خود بِماليد و علي مي گفت اَللّهُمَّ اشْهَدْ بار الها تو شاهد باش پس بيرون آمد و سوار شد و همان شب به مدينه برگشت و شتر را بر دَرِ خانه حضرت موسي بن جعفرعليه السلام خوابانيد آن وقت حضرت او را اذن داد بر آن جناب وارد شد و حضرت از او قبول فرمود از ملاحظه اين خبر معلوم مي شود كه حقوق اخوان به چه اندازه است دهم بوسيدن عتبه عاليه و آستانه مباركه است و شيخ شهيدرَحَمهُاللّهُفرموده كه اگر زيارت كننده سجده كند و نيّت كند كه از براي خدا سجده مي كنم به شكر اينكه مرا به اين مكان رسانيده بهتر خواهد بود يازدهم مقدّم داشتن پاي راست در وقت داخل شدن و مقدّم داشتن پاي چپ در وقت بيرون آمدن مانند مساجد دوازدهم رفتن به نزد ضريح مطهّر بنحوي كه بتواند خود را به آن بچسباند و توهّم آنكه دورايستادن ادبست وَهْم است زيرا كه وارد شده تكيه كردن بر ضريح و بوسيدن آن سيزدهم در وقت زيارت پشت به قبله و رو به قبر منوّر ايستادن و ظاهراً اين ادب مختص به معصوم است و چون از خواندن زيارت فارغ شد گونه راست را به ضريح بگذارد و به حال تضرّع دعا كند پس گونه چپ را بگذارد و بخواند خدا را به حقّ صاحب قبر كه او را از اهل شفاعت آن بزرگوار
قرار دهد و مبالغه كند در دعا و الحال پس برود به سمت سَرِ مطهّر و رُو به قبله باءيستد و دعا كند چهاردهم ايستادن در وقت خواندن زيارت اگر عذري ندارد از ضعف و درد كمر و درد پا و غيرها پانزدهم گفتن تكبير در نزد ديدن قبر مطهّر پيش از شروع در خواندن زيارت و در خبري است كه هر كه تكبير بگويد پيش روي امام عليه السلام و بگويد لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ نوشته شود براي او رَضْوانُ اللّهِ الاْكْبَر شانزدهم خواندن زيارات مَاءثُوره وارده از سادات اَنام عَليهمُ السلام و ترك خواندن زيارتهاي مخترعه كه بعض ‍ بي خردان از عوام آنها را با بعضي از زيارات تلفيق كرده و نادانان را به آن مشغول ساخته شيخ كليني رَحَمهُاللّهُ روايت كرده از عبدالرحيم قصير كه گفت وارد شدم بر حضرت صادق عليه السلام و گفتم فدايت شوم از پيش ‍ خود دعائي اختراع كردم فرمود واگذار مرا از اختراع خود هرگاه تو را حاجتي روي دهد پناه بر به حضرت رسول صَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله و دو ركعت نماز كن و هديّه كن آن را بسوي آن حضرت الخ هفدهم بجا آوردن نماز زيارت و اَقَلِّ آن دو ركعتست شيخ شهيد فرموده كه اگر زيارت براي پيغمبر است نماز را در روضه مطَهَّره بجا آورد و اگر در حَرَم يكي از ائمّه است در بالاي سر بجا آورد و اگر بجا آوردآن دو ركعت را در مسجد مكان يعني مسجد حرم جايز است و علامه مجلسي رَحَمهُاللّهُفرموده كه نماز زيارت و غير آن را به گمان فقير در پشت سر و بالاي سر كردن بهتر است و علامه بحرالعلوم نيز در دُرّه فرموده :

وَمِنْ حَديثِ كَرْبَلا وَالْكَعْبَةِ       لِكَرْبَلا بانَ عُلُوُّ الرُّتْبَةِ
و از داستان كربلا و كعبه آن است       كه كربلا را برتري رتبه عيان گرديده
وَغَيْرُها مِنْ سائِرِ الْمَشاهِدِ       اَمْثالُها بِالنَّقْلِ ذِي الشّواهِدِ
و غير آن از ساير مشاهد نيز       مانند آن است به موجب نقلي كه شواهدي هم دارد
وَراعِ فيهِنَّ اقْتِرابَ الرَّمْسِ       وَ اثِرِ الصَّلوةَ عِنْدَ الرَّاْسِ
و مراعات كن در آنها نزديك شدن به قبر را       و انتخاب كن براي خواندن نماز نزديك سر را
وَصَلِّ خَلْفَ الْقَبْرِ فَالصَّحيحُ       كَغَيْرِهِ في نَدْبِها صَريحٌ
و در پشت سر نماز بخوان زيرا صحيح و       غير صحيح تصريح به استحباب آن كرده اند
وَالْفَرْقُ بَيْنَ هذِهِ الْقُبُورِ       وَغَيْرِها كَالنُّورِ فَوْقَ الطُّورِ
و فرق ميان اين قبرهاي محترم       و غير آنها مانند نور بالاي طور است
فَالسَّعْيُ لِلصَّلوةِ عِنْدَها نُدِبَ       وَقُرْبُها بَلِ اللُّصُوقُ قَدْ طُلِبَ
پس مستحب است سعي كني براي نماز دركنارآن قبور       ونزديك شدن به آنها بلكه جسبيدن به آنهامطلوب است

هيجدهم خواندن سوره يسَّ در ركعت اوّل و سوره الرَّحْمن در ركعت دوّم اگر براي آن زيارتي كه نماز آن مي خواند كيفيّت مخصوصي ذكر نفرموده باشند و آنكه دعا كند بعد از نماز به آنچه وارد شده يا به آنچه در خاطر او مي رسد براي دين و دنياي خود و تعميم دهد در دعا زيرا كه آن به إ جابت نزديكتر است نوزدهم شيخ شهيدرَحَمهُاللّهُفرموده كه كسي كه داخل حرم مطهّر شود و ببيند كه نماز جماعت منعقد شده است ابتدا به نماز كند پيش از آنكه زيارت كند و همچنين ترك كند زيارت را و داخل نماز شود اگر وقت نماز شده و اگر نه ابتدا كردن به زيارت اولي است چه آن غايت مق 4صد او است و اگر در بين زيارت نماز بپا شد مستحب است از براي زائران كه زيارت را قطع كنند و روي آورند به نماز و كراهت دارد ترك آن و بر ناظر حَرَم است كه مردم را امر كند به نماز بيستم شيخ شهيدرَحَمهُاللّهُ از جمله آداب زيارت شمرده تلاوت كردن قرآن نزد ضَرايح مطهّره و هديّه كردن آن را به روح مقدّس مَزُور و نفع آن به زيارت كننده عايد مي شود و متضمّن تعظيم مَزُور است بيست و يكم ترك نمودن سخنان ناشايسته و كلمات لغو و بيهوده و اشتغال به صحبتهاي دنيويّه كه هميشه در هر جا مذموم و قبيح و مانع رزق و جالب قساوت قلب است خصوص در اين بقاع مُطهّره و قُباب سامِيَه كه خداي تعالي خبر مي دهد از بزرگي و جَلالَت آنها در سوره نُور في بُيُوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَعَ
في بُيُوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَعَ
الا ية بيست و دويّم بلند نكردن صداي خود در وقت زيارت چنانچه در هديّة الزّائرين ذكر كردم بيست و سيّم وداع كردن امام عليه السلام را در وقت بيرون رفتن از بلد آن حضرت به ماءثور يا به غير آن بيست و چهارم توبه و استغفار نمودن به جهت گناهان و بهتر كردن حال و كردار و گفتار خود را بعد از فراغ از زيارت از آنچه دارا بود پيش از زيارت بيست و پنجم انفاق كردن به قدر ميسور بر خادمان آستانه شريفه و سزاوار است كه خدّام آن محل شريف از اهل خير و صَلاح و صاحب دين و مروّت باشند و تحمّل نمايند آنچه از زائرين مي بينند و خشم خود را بر آنها فرو نشانند و غلظت و دُرُشتي بر آنها ننمايند و بر قضاء حوائج محتاجين اقدام كنند و غُرَبا را راهنمائي و دلالت كنند اگر راه مقصد را گم نمايند و بالجمله بايست خدّام را كه به حقيقت و راستي مشغول شوند در خدمات لازمه از تنظيف و حراست و محافظت زائران و غيره بيست و ششم انفاق و احسان بر فقراء مجاورين و مساكين متَعَفّفين بلد امام عليه السلام خصوصاً سادات و اهل علم و مُنْقَطِعين كه به مرارت غربت و تنگدستي مبتلا و همواره عَلَمِ تعظيم شعائرالله را برپا نموده و دارا هستند جهاتي را كه ملاحظه هر يك از آنها كافي است در لزوم اعانت و رعايت بيست و هفتم شيخ شهيد فرموده كه از جمله آداب تعجيل كردن در بيرون رفتن است در وقتي كه دَرْك كرد حَظّ خود را از زيارت براي مزيد تعظيم و احترام و شدّت شوق به رجوع
و نيز فرموده كه در وقتي كه زنها مي خواهند زيارت كنند بايست كه خود را جدا كنند از مردان و تنها زيارت كنند و اگر در شب زيارت كنند اَوْلي است و بايد كه تغيير وضع كنند يعني لباس خوب و عالي را به لباس پَسْت بدل كنند كه شناخته نشوند و مخفي و پنهان بيرون آيند كه كسي كمتر ايشان را بيند و شناسد و اگر با مردان زيارت كنند نيز جايز است اگر چه مكروه است مؤ لّف گويد از اين كلمات معلوم شد كثرت قبح و شناعت آنچه متعارف شده فعلاً كه زنها به اسم تشرّف به زيارت خود را آرايش نموده با لباسهاي نفيس از خانه ها بيرون مي آيند و در حرمهاي مطهّره مزاحمت با نامحرمان نموده و فشار به بدنهاي ايشان داده يا خود را متصل به ضرايح مطهّره نموده يا در قبله مردمان نشسته مشغول به زيارت خواندن شده و حواسّ مردم را پريشان نموده عُبّادان محل را از زائرين و نماز گذارندگان و مُتَضَرِّعين و گريه كنندگان از كار خود بازداشته و داخل در زمره صآدّين عَنْ سَبيلِ اللّهِ شده الي غير ذلك و في الحقيقة بايست اين زيارت از آن زنها از منكرات شرع شمرده شود نه عبادات و داخل در مُوبِقات شود نه قُرُبات از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به اهل عراق فرمود يا اَهْلَ الْعِراقِ نُبِّئْتُ اَنَّ نِسآئَكُمْ يُوافينَ الرِّجالَ فِي الطَّريقِ اَما تَسْتَحْيُونَ
يا اَهْلَ الْعِراقِ نُبِّئْتُ اَنَّ نِسآئَكُمْ يُوافينَ الرِّجالَ فِي الطَّريقِ اَما تَسْتَحْيُونَ
(اي اهل عراق به من خبر رسيده كه زنهاي شما مي رسند به مردها در راه يعني برمي خورند به

نامحرمان در كوچه وبازارآيا حيا نمي كنيد شماها) وَقالَ لَعَنَ اللّهُ مَنْ لا يُغارُ وَفِي

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * و فرمود خدا لعنت كند كسي را كه غيرت ندارد و در

الْفَقيهِ رَوَي الاْصْبَغُ بْنُ نَباتَة عَنْ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِالسَّلامُ قالَ

كتاب فقيه اصبغ بن نباته روايت كرده از امير مؤ منان عليه السلام و گويد:

سَمِعْتُهُ يَقُولُ يَظْهَرُ في اخِرِ الزَّمانِ وَاقْتِرابِ السّاعَةِ وَهُوَ شَرُّ

شنيدم از آن حضرت كه مي فرمود: بيرون آيند در آخرالزّمان و نزديك شدن قيامت كه بدترين

الاْزْمِنَةِ نِسْوَةٌ كاشِفاتٌ عارِياتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدّينِ داخِلاتٌ فِي

زمانها است زناني كه برهنه و عريانند و خود را آراسته اند و از دين بيرون رفته و در

الْفِتَنِ مائِلاتٌ اِلَي الشَّهَواتِ مُسْرِعاتٌ اِلَي اللَّذّاتِ مُسْتَحِلاّتُ

فتنه ها داخل گشته و بسوي شهوات مايل گشته و شتابانند بسوي لذتها و حرامها(ي خدا) را

الْمُحَرَّماتِ في جَهَنَّمَ خالِداتٌ # بيست و هشتم سزاوار است وقتي كه زُوّار

حلال شمرند و اينان هميشه در جهنم خواهند ماند * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بسيار است كساني كه سبقت به ضريح گرفته اند تخفيف دهند زيارت را و بيرون روند تا ديگران نيز مثل آنها به قرب ضريح فائز گردند مؤ لّف گويد كه ما در مقام زيارت امام حسين عليه السلام نقل خواهيم كرد آدابي كه زائرين آن جناب بايد مراعات آنها را نمايند.


| شناسه مطلب: 77943