بخش 47

زیارت ائمّه بقیع قصیده شیخ اُزْری در مدح پیامبر و اهل بیت عَلَیْهِمُ السَّلام

مفاتيح الجنان

التَّغابُنِ يَوْمَ الْفَصْلِ يَوْمَ الْجَزآءِ يَوْماً كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ اَلْفَ

مغبون شدن روز جدائي (و فصل امور) روز پاداش روزي كه اندازه اش پنجاه هزار سال

سَنَةٍ يَوْمَ النَّفْخَةِ يَوْمَ تَرْجُفُ الرّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرّادِفَهُ يَوْمَ النَّشْرِ يَوْمَ

است روز دميدن روزي كه بلرزاند زمين را لرزاننده (يا نفخه صور) كه بدنبالش لرزاننده ديگر آيد روز نشر (نامه عمل ) روز

الْعَرْضِ يَوْمَ يَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمينَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخيهِ

عرض اعمال روزي كه بپاخيزند مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان روزي كه بگريزد شخص از برادر

وَاُمِّهِ وَاَبيهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنيهِ يَوْمَ تَشَقَّقُ الاْرْضُ وَاَكْنافُ السَّمآءِ

و مادر و پدر و همسر و فرزندانش روزي كه شكافته شود زمين و اطراف آسمان

يَوْمَ تَاْتي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها يَوْمَ يُرَدُّونَ اِلَي اللّهِ فَيُنَبِّئُهُمْ

روزي كه بيايد هر كسي و تنها از خود دفاع كند روزي كه بازگردند به پيشگاه خدا پس باخبرشان سازد

بِما عَمِلُوا يَوْمَ لا يُغْني مَوْليً عَنْ مَوْليً شَيْئاً وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ اِلاّ

بدانچه انجام داده اند روزي كه سود ندهد دوستي به دوستي به هيچ وجه و نه ياري شوند جز

مَنْ رَحِمَ اللّهُ اِنَّهُ هُوَ الْعَزيزُ الرَّحيمُ يَوْمَ يُرَدُّونَ اِلي عالِمِ الْغَيْبِ

آنكس كه خدا بدو رحم كند كه براستي او عزيز و مهربان است روزي كه بازگردند بسوي داناي غيب

وَالشَّهادَةِ يَوْمَ يُرَدُّونَ اِلَي اللّهِ مَوْليهُمُ الْحَقِّ يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ

و شهود روزي كه بازگردند بسوي خدا سرپرست حقيقي آنها روزي كه بيرون آيند از

الاْجْداثِ سِراعاً كَاَنَّهُمْ اِلي نُصُبٍ يُوفِضُونَ وَكَاَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ

گورها شتابان گوئي آنها بسوي نشانه و علمي مي دوند و گوئي ملخهائي هستند پراكنده

مُهْطِعينَ اِلَي الدّاعِ اِلَي اللّهِ يَوْمَ الْواقِعَةِ يَوْمَ تُرَجُّ الاْرْضُ رَجّاً يَوْمَ

كه چشم دوخته اند بسوي خواننده بسوي خدا روز واقعه روزي كه بلرزد زمين بسختي روزي كه

تَكُونُ السَّمآءُ كَالْمُهْلِ وَتَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ وَلا يُسْئَلُ حَميمٌ

آسمان چون سرب گداخته گردد و كوهها چون پنبه زده شده و هيچ خويشي از حال خويش

حَميماً يَوْمَ الشّاهِدِ وَالْمَشْهُودِ يَوْمَ تَكُونُ الْمَلاَّئِكَةُ صَفّاً صَفّاً

خود پرسش نشود روز شاهد و مشهود روزي كه فرشتگان صف به صف گردند

اَللّهُمَّ ارْحَمْ مَوْقِفي في ذلِكَ الْيَوْمِ بِمَوْقِفي في هذَا الْيَوْمِ وَلا

خدايا رحم كن به وضع و حالم در آن روز به وضعي كه در اين روز دارم و در آن جايگاه

تُخْزِني في ذلِكَ الْمَوْقِفِ بِما جَنَيْتُ عَلي نَفْسي وَاجْعَلْ يا رَبِّ في

مرا رسوا مكن به سبب آن جناياتي كه بر خود كردم و قرار ده پروردگارا در

ذلِكَ الْيَوْمِ مَعَ اَوْلِيآئِكَ مُنْطَلَقي وَفي زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ

آن روز با اولياء خود راه مرا و در زمره محمد و خاندانش

عَلَيْهِمُ السَّلامُ مَحْشَري وَاجْعَلْ حَوْضَهُ مَوْرِدي وَفِي الْغُرِّ الْكِرامِ

عليهم السلام حشر مرا و حوض او را ورودگاه من قرار ده و در ميان سفيدرويان گرامي

مَصْدَري وَاَعْطِني كِتابِي بِيَميني حَتّي اَفُوزَ بِحَسَناتي وَتُبَيِّضَ بِهِ

بازگشتگاهم را و بده نامه عملم را بدست راستم تا سعادتمند شوم بوسيله حسناتم و سفيد گردان

وَجْهي وَتُيَسِّرَ بِهِ حِسابِي وَتُرَجِّحَ بِهِ ميزاني وَاَمْضِيَ مَعَ الْفآئِزينَ

بدان وسيله رويم را و آسان كن بدان حسابم را و سنگين كن بدان كفه ميزانم را و به همراه رستگاران

مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ اِلي رِضْوانِكَ وَجِنانِكَ اِلهَ

از بندگان شايسته ات بسوي رضوان و بهشتت بروم اي معبود

الْعالَمينَ اَللّهُمَّ اِنّي اَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ تَفْضَحَني في ذلِكَ الْيَوْمِ بَيْنَ

جهانيان خدايا به تو پناه برم از اينكه رسوايم كني در آن روز در پيش

يَدَيِ الْخَلايِقِ بِجَريرَتي اَوْ اَنْ اَلْقَي الْخِزْيَ وَالنَّدامَةَ بِخَطيئَتي اَوْ

روي خلايق به جنايت و گناهم يا دچار رسوائي و پشيماني گردم بواسطه خطايم يا

اَنْ تُظْهِرَ فيهِ سَيِّئاتِي عَلي حَسَناتي اَوْ اَنْ تُنَوِّهَ بَيْنَ الْخَلائِقِ

چيره سازي اعمال بدم را بر كارهاي نيكم يا بخواني مرا در ميان خلائق

بِاسْمي يا كَريمُ يا كَريمُ الْعَفْوَ الْعَفْوَ السَّتْرَ السَّتْرَ اَللّهُمَّ وَاَعُوذُ بِكَ

به نامم اي بزرگوار اي بزرگوار گذشت خواهم گذشت پرده پوشي كن پرده پوشي خدايا و پناه مي برم به تو

مِنْ اَنْ يَكُونَ في ذلِكَ الْيَوْمِ في مَواقِفِ الاْشْرارِ مَوْقِفي اَوْ في

از اينكه در آن روز جايگاهم در ميان جايگاه اشرار باشد يا توقفگاهم در

مَقامِ الاْشْقيآءِ مَقامي وَاِذا مَيَّزْتَ بَيْنَ خَلْقِكَ فَسُقْتَ كُلاًّ بِاَعْمالِهِمْ

جاي بدبختان قرار گيرد و هنگامي كه جدا كني ميان خلق خود را و هر يك را به اعمال خودشان

زُمَراً اِلي مَنازِلِهِمْ فَسُقْني بِرَحْمَتِكَ في عِبادِكَ الصّالِحينَ وَفي

دسته دسته بسوي منزلهاشان سوق دهي پس مرا به رحمت خود در زمره بندگان شايسته ات سوق ده و در

زُمْرَةِ اَوْلِيآئِكَ الْمُتَّقينَ اِلي جَنّاتِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ پس وداع كن آن

زمره دوستان پرهيزكارت بسوي باغهاي بهشتت ببر اي پروردگار جهانيان * * * * * * * * * * * *

حضرت را و بگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَشيرُ

* * * * * * * * * * * سلام بر تو اي رسول خدا سلام بر تو اي مژده دهنده

النَّذيرُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السِّراجُ الْمُنيرُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّفيرُ

و بيم دهنده سلام بر تو اي چراغ تابناك سلام بر تو اي سفير

بَيْنَ اللّهِ وَبَيْنَ خَلْقِهِ اَشْهَدُ يا رَسُولَ اللّهِ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الاْصْلابِ

بين خدا و خلق گواهي دهم اي رسول خدا كه تو نوري بودي در صلبهاي

الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِيَّةُ بِاَنْجاسِها وَلَمْ

ارجمند و رحمهاي پاكيزه كه آلوده ات نكرد دوران جاهليت به نجاستهايش و

تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمّاتِ ثِيابِها وَاَشْهَدُ يا رَسُولَ اللّهِ اَنّي مُؤْمِنٌ بِكَ

نپوشانيدت از جامه هاي چركينش و گواهي دهم اي رسول خدا كه من به تو ايمان دارم

وَبِالاْئِمَّةِ مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ مُوقِنٌ بِجَميعِ ما اَتَيْتَ بِهِ راضٍ مُؤْمِنٌ

و به امامان از اهل بيت تو يقين دارم و به تمام آنچه تو آورده اي خوشنود و معتقدم

وَاَشْهَدُ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ اَعْلامُ الْهُدي وَالْعُرْوَةُ الْوُثقي

و گواهي دهم كه امامان از اهل بيت تو مشعلهاي هدايت و ريسمان محكم حق هستند

وَالْحُجَّةُ عَلي اَهْلِ الدُّنْيا اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَةِ

و بر اهل دنيا حجتند خدايا قرار مده اين زيارتم را آخرين زيارت

نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ وَاِنْ تَوَفَّيْتَني فَاِنّي اَشْهَدُ في مَماتي عَلي

پيغمبرت - كه بر او و آلش سلام باد - و اگر مرا ميراندي پس من گواهي دهم در مرگم بر آنچه

ما اَشْهَدُ عَلَيْهِ في حَيوتي اَنَّكَ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَكَ لا

گواهي دادم بدان در زندگيم كه همانا توئي خدائي كه معبودي جز تو نيست يگانه اي كه

شَريكَ لَكَ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ وَاَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ اَهْلِ بَيْتِهِ

شريك نداري و همانا محمد بنده و رسول تو است و همانا امامان از اهل بيت او

اَوْلِيآؤُكَ وَاَنْصارُكَ وَحُجَجُكَ عَلي خَلْقِكَ وَخُلَفآؤُكَ في عِبادِكَ

اولياء و ياران و حجتهاي تواءند بر خلقت و جانشينان تواءند در بندگانت

وَاَعْلامُكَ في بِلادِكَ وَخُزّانُ عِلْمِكَ وَحَفَظَةُ سِرِّكَ وَتَراجِمَةُ وحْيِكَ

و مشعلهاي تواءند در شهرهايت و خزينه داران دانشت و نگهبانان راز تواءند و ترجمانهاي وحي تواءند

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَبَلِّغْ رُوحَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و برسان به روح پيمبرت محمد و آل او

في ساعَتي هذِهِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ تَحِيَّةً مِنّي وَسَلاماً وَالسَّلامُ عَلَيْكَ

در اين ساعت و در هر ساعت تحيت و سلامي از جانب من و سلام بر تو

يا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ لا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ تَسْليمي عَلَيْكَ

اي رسول خدا و رحمت خدا و بركاتش ، قرار ندهد خدا اين سلام را آخرين سلام من بر شما

شيخ در مصباح و سيّد در جمال الا سبوع در اعمال روز جمعه فرموده اند كه مستحب است زيارت حضرت رسول و ائمه عَليهمُ السلام در روز جمعه و روايت كرده اند از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود هر كه خواهد زيارت كند قبر رسول خدا و قبر اميرالمؤ منين و فاطمه و حسن و حسين و قبرهاي ساير حجج طاهره عَليهمُ السلام را و در شهر خود باشد پس در روز جمعه غسل كند و دو جامه پاكيزه بپوشد و بيرون رود به صحرائي و به روايت ديگر بر بام خانه اي بالا رود پس چهار ركعت نماز بگذارد با هر سوره كه ميسّر شود پس چون تشهّد و سلام نماز دهد برخيزد رو به

قبله و بگويد: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ

* * * * سلام بر تو اي پيامبر و رحمت خدا و بركاتش سلام

عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِيُّ الْمُرْسَلُ وَالْوَصِيُّ الْمُرْتَضي وَالسَّيِّدَةُ الْكُبْري

بر تو اي پيامبر مرسل و (بر تو اي ) وصي پسنديده و (بر تو اي ) بانوي بزرگ

وَالسَّيِّدَةُ الزَّهْرآءُ وَالسِّبْطانِ الْمُنْتَجَبانِ وَالاْوْلادُ الاْعْلامُ وَالاُْمَنآءُ

و بانوي محترم اي زهرا و بر شما اي دو سبط برگزيده و بر شما اي فرزندان بزرگوار و امينهاي

الْمُنْتَجَبُونَ جِئْتُ اِنْقِطاعاً اِلَيْكُمْ وَاِلي آبائِكُمْ وَوَلَدِكُمُ الْخَلَفِ عَلي

برگزيده من از همه بريده و آمده ام بسوي شما و بسوي پدران شما و فرزندتان آن يادگار شايسته

بَرَكَةِ الْحَقِّ فَقَلْبي لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَنُصْرَتي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتّي يَحْكُمَ اللّهُ

به بركت خدا پس دلم تسليم شما است و ياريم برايتان آماده است تا خدا بوسيله

بِدينِهِ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ اِنّي لَمِنَ الْقائِلينَ بِفَضْلِكُمْ مُقِرُّ

دين خودش (در زمين ) حكم كند پس با شمايم با شما نه با دشمن شما و براستي من قائلم به فضل شما و اقرار دارم

بِرَجْعَتِكُمْ لا اُنْكِرُ لِلّهِ قُدْرَةً وَلا اَزْعَمُ اِلاّ ما شآءَ اللّهُ سُبْحانَ اللّهِ ذِي

به رجعت شما و انكار ندارم هيچگونه قدرتي را براي خدا و نه پندارم جز آنچه خدا خواهد منزه است خدا صاحب

الْمُلْكِ وَالْمَلَكُوتِ يُسَبِّحُ اللّهَ بِاَسْمآئِهِ جَميعُ خَلْقِهِ وَالسَّلامُ عَلي

ملك و ملكوت تسبيح خدا گويند تمامي خلق بوسيله اسامي خدا و سلام بر

اَرْواحِكُمْ وَاَجْسادِكُمْ وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ

ارواح شما و اجسادتان و سلام بر شما و رحمت خدا و بركاتش

مؤ لّف گويد: كه روايات بسيار وارد شده كه از هر كجا سلام و صلوات بر حضرت رسول صَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَاله فرستاده شود به آن حضرت برسد و در روايتي وارد شده كه ملكي موكّل است بر آنكه هر مؤ مني كه بگويد صَلَّي اللّهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ آن مَلَكْ در جواب او گويد وَ عَلَيْكَ پس از آن به حضرت پيغمبرصَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَاله عرض كند يا رسُولَ اللّهِ فلان شخص سلام بر شما رسانيد آن حضرت فرمايد وَ عَلَيْهِ السَّلامُ و در روايت معتبر است كه آن حضرت فرمود هر كه زيارت كند قبر مرا بعداز موت من خواهد بود مثل كسي كه هجرت كرده بسوي من در حيات من پس هرگاه استطاعت نداريد كه به زيارت قبر من بيائيد سلام بفرستيد بسوي من كه آن سلام مي رسد به من و اخبار به اين مضمون بسيار است و ما در باب اوّل در ذكر زيارت حجج طاهره در ايّام هفته دو زيارت براي حضرت رسول صَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله در روز شنبه نقل كرديم اگر خواستي به آنجا رجوع كن و به فيض خواندن آن خود را نائل ساز و بيايد در زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در اذن دخول رواق مطهرّش زيارت مختصري از حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و شايسته است صلوات فرستادن بر آن حضرت به آن صلواتي كه حضرت
اميرالمؤ منين عليه السلام بر آن جناب فرستاده در يكي از خطب خود در روز جمعه

چنانچه در روضه كافي است : اِنَّ اللّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يا اَيُّها

* * * * * * * * * * * * * * * * همانا خدا و فرشتگانش درود فرستند بر پيغمبر اي آنانكه

الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْليما اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ

ايمان آورده ايد درود فرستيد بر او و سلام كنيد سلامي كامل خدايا درود فرست بر محمد

وَ الِ مُحَمَّدٍ وَبارِكْ عَلي مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَتَحَنَّنْ عَلي مُحَمَّدٍ

و آل محمد و بركت ده بر محمد و آل محمد و مهرورز بر محمد

وَ الِ مُحَمَّدٍ وَسَلِّمْ عَلي مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ كَاَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ

و آل محمد و سلام فرست بر محمد و آل محمد بمانند بهترين درود

وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ عَلي اِبْراهيمَ وَ الِ اِبْراهيمَ

و بركت و رحمت و مهر و سلامي كه بفرستي بر ابراهيم و آل ابراهيم

اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّدا الْوَسيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضيلَةَ

كه براستي تو ستوده و بزرگواري خدايا بده به محمد مقام وسيله را و شرافت و فضيلت

وَالْمَنْزِلَةَ الْكَريمَةَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ اَعْظَمَ الْخَلايِقِ

و منزلتي بس گرامي خدايا قرار ده محمد و آل محمد را در شرافت بزرگترين خلائق

كُلِّهِمْ شَرَفاً يَوْمَ الْقيمَةِ وَاَقْرَبَهُمْ مِنْكَ مَقْعَداً وَاَوْجَهَهُمْ عِنْدَكَ يَوْمَ

در روز قيامت و نزديكترين ايشان بخودت و آبرومندترين آنها پيش خود در روز

الْقِيامَةِ جاهاً وَاَفْضَلَهُمْ عِنْدَكَ مَنْزِلَةً وَنَصيباً اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً

قيامت و برترين ايشان در منزلت و بهره خدايا عطا فرما به محمد

اَشْرَفَ الْمَقامِ وَحِبآءَ السَّلامِ وَشَفاعَةَ الاِْسْلامِ اَللّهُمَّ وَاَلْحِقْنا بِهِ

شريفترين مقام و جايزه سلام و شفاعت دين اسلام را و اي خدا برسان ما را به او

غَيْرَ خَزايا وَلا ناكِثينَ وَلا نادِمينَ وَلا مُبَدِّلينَ اِلهَ الْحَقِّ آمينَ و بيايد

در حالي كه نه رسوا باشيم و نه پيمان شكن و نه پشيمان و نه تغيير دهنده احكام اي معبود بر حق آمين * * * *

در اواخر باب زيارات ذكر صلواتي بر آن حضرت و آل او عَلَيْهِمُ السَّلام
زيارت ائمّه بقيع عَلَيْهِمُالسَّلام
يعني حضرت امام حسن مجتبي و امام زين العابدين و امام محمد باقر و امام جعفر صادق عَليهمُ السلام چون خواستي زيارت كني اين بزرگواران را بايد به عمل آوري آنچه در آداب زيارات ذكر شد ازغسل و طهارت و پوشيدن جامه هاي پاك و پاكيزه و استعمال بوي خوش و

رخصت طلبيدن در دخول ونحواينها و بگونيز: يامَوالِيَّ يا اَبْناءَ رَسُولِ اللّهِ عَبْدُكُمْ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اي آقايان من اي فرزندان رسول خدا من بنده شما

وَابْنُ اَمَتِكُمُ الذَّليلُ بَيْنَ اَيْديكُمْ وَالْمُضْعَِفُ في عُلُوِّ قَدْرِكُمْ

و پسر كنيز شمايم كه ذليل در برابرتان و فزاينده در علو قدر و منزلتتان

وَالْمُعْتَرِفُ بِحَقِّكُمْ جاَّئَكُمْ مُسْتَجيراً بِكُمْ قاصِداً اِلي حَرَمِكُمْ

و اعتراف كننده به حق شمايم آمده ام به درگاهتان به حال پناه خواهي و حرم شما را قصد كرده

مُتَقَرِّباً اِلي مَقامِكُمْ مُتَوَسِّلاً اِلَي اللّهِ تَعالي بِكُمْ ءَاَدْخُلُ يا مَوالِيَّ

و بوسيله مقام شما تقرب جويم و متوسل شوم به خداي تعالي آيا داخل شوم اي سروران من

ءَاَدْخُلُ يا اَوْلِيآءَ اللّهِ ءَاَدْخُلُ يا مَلاَّئِكَةَ اللّهِ الْمُحْدِقينَ بِه ذَا الْحَرَمِ

آيا داخل شوم اي اولياءخدا آيا داخل شوم اي فرشتگان خدا كه حلقه وار اطراف اين حرم را گرفته

الْمُقيمينَ بِهذَا الْمَشْهَدِ و بعد از خشوع و خضوع و رقّت داخل شو و پاي راست را مقدّم

و در اين زيارتگاه رحل اقامت افكنده ايد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دار و بگو: اَللّهُ اَكْبَرُ كَبيراً وَالْحَمْدُ لِلّهِ كَثيراً وَسُبْحانَ اللّهِ بُكْرَةً وَاَصيلاً

* * * * * * خدا بزرگتر است به بزرگي كامل و ستايش خاص خداست بسيار منزه است خدا در بامداد و پسين

وَالْحَمْدُ لِلّهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْماجِدِ الاْحَدِ الْمُتَفَضِّلِ الْمَنّانِ الْمُتَطَوِّلِ

و ستايش خاص خدا است كه يگانه و بي نياز و شوكتمند و يكتا و فزونبخش و نعمت ده و احسان بخش

الْحَنّانِ الَّذي مَنَّ بِطَوْلِهِ وَسَهَّلَ زِيارَةَ ساداتي بِاِحْسانِهِ وَلَمْ

و مهرورز است خدائي كه منت نهاد بوسيله احسان خود و آسان كرد برايم زيارت آقايانم را به احسان خود

يَجْعَلْني عَنْ زِيارَتِهِمْ مَمْنُوعاً بَلْتَطَوَّلَ وَمَنَحَ #پس نزديك قبور مقدسه

و از زيارتشان بازم نداشت بلكه تفضل و احسان فرمود * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ايشان برو و پشت به قبله و رو به قبر ايشان كن و بگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَئِمَّةَ الْهُدي

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سلام بر شما پيشوايان هدايت

اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَهْلَ التَّقْوي اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْاَيُّهَا الْحُجَجُ علي اَهْلِ

سلام بر شما شايستگان پرهيزكاري سلام بر شما اي حجتها بر اهل

الدُّنْيا اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الْقُوّامُ فِي الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ

دنيا سلام بر شما اي قيام كنندگان به عدل در ميان مردم سلام بر شما اي

اَهْلَ الصَّفْوَةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ آلَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَهْلَ

شايستگان برگزيدگي سلام بر شما اي آل رسول خدا سلام بر شما اي اهل

النَّجْوي اَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ في ذاتِ اللّهِ

راز گواهي دهم كه شما بخوبي تبليغ و خيرخواهي كرديد و در مورد خدا شكيبائي كرديد

وَكُذِّبْتُمْ وَاُسْيئَ اِلَيْكُمْ فَغَفَرْتُمْ وَاَشْهَدُ اَنَّكُمُ الاْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ

با اينكه شما را تكذيب كرده و با شما بد كردند ولي شما آنها را بخشيديد و گواهي دهم كه شمائيد امامان راهبر

الْمُهْتَدُونَ وَاَنَّ طاعَتَكُمْ مَفْرُوضَةٌ وَاَنَّ قَوْلَكُمُ الصِّدْقُ وَاَنَّكُمْ

راه يافته و همانا اطاعت شما واجب است و گفتارتان راست است و براستي شما

دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجابُوا وَاَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطاعُوا وَاَنَّكُمْ دَعائِمُ الدّينِ

مردم را به خدا دعوت كرديد ولي اجابت نكردند و دستور داديد ولي اطاعت نكردند و همانا شمائيد پايه هاي دين

وَاَرْكانُ الاْرْضِ لَمْ تَزالُوا بِعَيْنِ اللّهِ يَنْسَخُكُمْ مِنْ اَصْلابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ

و ركنهاي زمين و همواره در زير نظر خدا بوديد كه برمي داشت شما را از صلبهاي هر شخص پاك

وَيَنْقُلُكُمْ مِنْ اَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجاهِلِيَّةُ الْجَهْلاَّءُ وَلَمْ

و منتقلتان مي ساخت به رحمهاي پاكيزه ، آلوده نكرد شما را اوضاع جاهليت غرق در ناداني و

تَشْرَكْ فيكُمْ فِتَنُ الاْهْواَّءِ طِبْتُمْ وَطابَ مَنْبَتُكُمْ مَنَّ بِكُمْ عَلَيْنا دَيّانُ

شركت نكرد در شما فتنه هاي هوا و هوس پاك بوديد و پاك بود ريشه شما منت نهاد بوسيله شما بر ما جزا ده

الدّينِ فَجَعَلَكُمْ في بُيُوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَجَعَلَ

روز جزا پس نهادتان در خانه هائي كه اجازه داد خدا بالا رود و ياد شود در آنها نام او و قرار داد

صَلوتَنا عَلَيْكُمْ رَحْمَةً لَنا وَكَفّارَةً لِذُنُوبِنا اِذِ اخْتارَكُمُ اللّهُ لَنا وَطَيَّبَ

درود فرستادن ما را بر شما رحمتي براي ما و كفاره اي براي گناهانمان چونكه خدا شما را براي ما انتخاب فرمود و پاك كرد

خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَيْنا مِنْ وِلايَتِكُمْ وَكُنّا عِنْدَهُ مُسَمّينَ بِعِلْمِكُمْ

خلقت ما را بوسيله آنچه منت گذارد بر ما از ولايت شما و ما پيش خدا از نامبردگان به دانش شما

مُعْتَرِفينَ بِتَصْديقِنا اِيّاكُمْ وَهذا مَقامُ مَنْ اَسْرَفَ وَاَخْطَاَ وَاسْتَكانَ

و اعتراف كنندگان به تصديقمان نسبت به شما بوديم و اين جايگاه كسي است كه زياده روي و خطا كرده و مستمند شده

وَاَقَرَّبِما جَني وَرَجي بِمَقامِهِ الْخَلاصَ وَاَنْ يَسْتَنْقِذَهُ بِكُمْ مُسْتَنْقِذُ

و به جنايت خود اقرار داشته و اميد دارد بدين جايگاه خلاصي خود را و نجات دهدش خداوند بوسيله شما

الْهَلْكي مِنَ الرَّدي فَكُونُوا لي شُفَعآءَ فَقَدْ وَفَدْتُ اِلَيْكُمْ اِذْ رَغِبَ

نجات دادن هلاك شدگان از نابودي پس شما شفيعان من باشيد كه من به شما وارد شدم در آنگاه كه دوري كردند

عَنْكُمْ اَهْلُ الدُّنْيا وَاتَّخَذُوا آياتِ اللّهِ هُزُواً وَاسْتَكْبَرُوا عَنْها يا مَنْ

از شما مردم دنيا و آيات خدا را مسخره گرفتند و تكبر ورزيدند از آنها اي

هُوَ قآئِمٌ لا يَسْهُو وَدآئِمٌ لا يَلْهُو وَمُحيطٌ بِكُلِّشَيْءٍ لَكَ الْمَنُّ بِما

پابرجائي كه سهو ندارد و پاينده اي كه سرگرم نشود و به هر چيز احاطه دارد تو را است منت بدانچه

وَفَّقْتَني وَعَرَّفْتَني بِما اَقَمْتَني عَلَيْهِ اِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبادُكَ وَجَهِلُوا

مرا بدان موفق داشتي و شناساندي مرا بدانچه مرا بدان برپا داشتي در صورتي كه بندگانت از آن روگرداندند و از شناختنش

مَعْرِفَتَهُ وَاسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ وَمالُوا اِلي سِواهُ فَكانَتِ الْمِنَّةُ مِنْكَ عَلَيَّ

نادان بودند و حقش را سبك شمردند و به غير آن منحرف شدند پس منت داري بر من

مَعَ اَقْوامٍ خَصَصْتَهُمْ بِما خَصَصْتَني بِهِ فَلَكَ الْحَمْدُ اِذْ كُنْتُ عِنْدَكَ

با مردمي كه مخصوصشان داشتي بدانچه مرا بدان مخصوص كردي پس تو را است ستايش چونكه من در پيش تو

في مَقامي هذا مَذْكُوراً مَكْتُوباً فَلا تَحْرِمْني ما رَجَوْتُ وَلا

در اينمقام ياد شده و نام برده شده بودم پس محرومم مكن از آنچه اميدوارم و

تُخَيِّبْني فيما دَعَوْتُ بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطّاهِرينَ وَصَلَّي اللّهُ

نوميدم مساز در آنچه تو را خواندم به حرمت محمد و آل پاكيزه اش و درود خدا

عَلي مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ پس دعا كن از براي خود به هر چه خواهي و شيخ

بر محمد و آل محمد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

طوسي ؛ در تهذيب فرموده كه بعد از آن هشت ركعت نماز زيارت بكن يعني از براي هر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امامي دو ركعت و شيخ طوسي و سيّد بن طاوس گفته اند كه چون خواهي ايشان را وداع كني

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَئِمَّةَ الْهُدي وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ اَسْتَوْدِعُكُمُ اللّهَ

* * * * سلام بر شما پيشوايان هدايت و رحمت خدا و بركاتش شما را به خدا مي سپارم

وَاَقْرَءُ عَلَيْكُمُ السَّلامَ آمَنّا بِاِللّهِ وَبِالرَّسُولِ وَبِما جِئْتُمْ بِهِ وَدَلَلْتُمْ

و مي فرستم بر شما سلام خود را ايمان داريم به خدا و رسول و بدانچه شما آورديد و بدان راهنمائي كرديد

عَلَيْهِ اَللّهُمَّ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ پس دعا بسيار كن واز خدا سؤ ال كن كه ديگر

خدايا پس بنويس نام ما را در زمره گواهان * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بار تو را به زيارت ايشان برگرداند و آخر عهد تو نباشد از زيارت ايشان و علامه مجلسي رَحَمهُاللّهُدر بحار زيارت مبسوطي از يكي از نسخ قديمه ايراد فرموده و چون به تصريح ايشان و ديگران بهترين زيارت براي ايشان زيارات جامعه است كه انشاءاللّه بعضي از آنها بعد از اين مذكور خواهد شد ما در اين مقام به همين قدر اكتفا نموديم و در باب اوّل در ذكر زيارات حجج طاهره عَليهمُ السلام در ايّام هفته زيارتي براي جناب امام حسن عليه السلام و زيارتي براي اين سه امام ديگر نقل كرديم از آنها غفلت نشود و بدانكه ما در زيارت هر يك از حجج طاهره عَليهمُ السلام غير از ائمّه بقيع صلوات اللّه عليهم صلواتي براي صاحب زيارت ذكر مي كنيم و در صلوات بر اين بزرگواران اكتفا مي كنيم به صلواتي كه در آخر باب زيارات ذكر مي شود به آنجا رجوع كن و به ذكر صلوات بر ايشان ميزان اعمال حسنه خود را سنگين نما
قصيده شيخ اُزْري در مدح پيامبر و اهل بيت عَلَيْهِمُ السَّلام
و نيز بدانكه كثرت شوق اين مهجور شكسته به آن مشاهد مشرّفه مرا وادار مي كند كه از قصيده هائيّه فاضل اوحدي مادح آل احمدي جناب شيخ اُزري رضوان اللّه عليه كه از شيخ ‌الفقهاء العظام خاتم المجتهدين الفخام شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام نقل شده كه آرزو مي كرد كه آن قصيده در نامه عمل او نوشته شود و جواهر در نامه عمل اُزْري چند شعري كه مناسب با اين مقام است در اينجا ذكر نموده خود را به آن مشغول نمايم قال رحمهُاللّهُ:

اِنَّ تِلْكَ الْقُلُوبَ اَقْلَقَها الْوَجْدُ       وَاَدْمي تِلْكَ الْعُيُونَ بُكاها
راستي كه اين دلها را شوق پريشان كرده       و گريه اين چشمها را خون آلود كرده
كانَ اَنْكَي الْخُطُوبِ لَمْ يُبْكِ مِنّي       مُقْلَةً لكِنِ الْهَوي اَبْكاها
جانگدازترين پيش آمدهاي مهم ديده ام را به گريه       نياورد ولي هواي دوست آن را گرياند
كُلَّ يَوْمٍ لِلْحادِثاتِ عَوادٍ       لَيْسَ يَقْوي رَضْوي عَلي مُلْتَقاها
هر روز را حوادث غم انگيز تازه اي است       كه كوه رضوي نيروي برخورد آنها را ندارد
كَيْفَ يُرْجَي الْخَلاصُ مِنْهُنَّ اِلاّ       بِذِمامٍ مِنْ سَيِّدِ الرُّسْلِ طه
چسان مي توان از آنها نجات يافت جز       به عهد و پيماني از سيد رسولان طه
طه
مَعْقِلُ الْخائِفِينَ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ       اَوْفَرُ الْعُرْبِ ذِمَّةً اَوْفاها
دژ محكم ترسناكان از هرترس       و كاملترين عرب در پيمان و باوفاترين آنها
مَصْدَرُ الْعِلْمِ لَيْسَ اِلاّ لَدَيْهِ       خَبَرُ الْكائِناتِ مِنْ مُبْتَداها
سرچشمه علم است و نيست جز نزد او       خبر كائنات از آغاز (تا انجام )
فاضَ لِلْخَلْقِ مِنْهُ عِلْمٌ وَحِلْمٌ       اَخَذَتْ مِنْهُمَا الْعُقُولُ نُهاها
از آن بزرگوار باران علم و بردباري بر خلق باريد       و خردها از آن علم و بردباري خرد خويش را گرفتند
نَوَّهَتْ بِاسْمِهِ السَّمواتُ وَالاْ       رْضُ كَما نَوَّهَتْ بِصُبْحٍ ذُكاها
بلند كرد نامش را آسمانها و زمين    چانچه بلند كرد نور صبح را روشني و پرتوش
وَغَدَتْ تَنْشُرُ الْفَضآئِلَ عَنْهُ       كُلُّ قَوْمٍ عَلَي اخْتِلافِ لُغاها
و چنان شد كه فضائل او را منتشر ساختند       هر قومي به اختلاف لغات و زبانشان
طَرِبَتْ لاِسْمِهِ الثَّري فَاسْتَطالَتْ       فَوْقَ عُلْوِيَّةِ السَّما سُفْلاها
بوجد و طرب آمد خاك از نام او و برتر گرفت       خود را از بلندترين آسمان پست ترين زمينها
جازَ مِنْ جَوْهَرِ التَّقَدُّسِ ذاتاً       تاهَتِ الاْنْبِياءُ في مَعْناها
ذاتش از گوهر تقدس گذشت       و پيمبران در فهم ذاتش حيران گشتند
لا تُجِلْ في صِفاتِ اَحْمَدَ فِكْراً       فَهِيَ الصُّورَةُ الَّتي لَنْ تَراها
سمند فكر را در صفات احمد به جولان مي انداز       زيرا كه صورت آن صفات را نخواهي ديد
اَيُّ خَلْقٍ لِلّهِ اَعْظَمُ مِنْهُ       وَهُوَ الْغايَةُ الَّتِي اسْتَقْصاها
كداميك از خلق خدا بزرگتر از اوست       و او است آن سرحد نهائي كه خدايش استقصاء كرده
قَلَّبَ الْخافِقَيْنِ ظَهْراً لِبَطْنٍ       فَرَاي ذاتَ اَحْمَدٍ فَاجْتَباها
شرق و غرب عالم را زير و رو كرد       تا بالاخره ذات احمد را ديد و آن را برگزيد
لَسْتُ اَنْسي لَهُ مَنازِلَ قُدْسٍ       قَدْ بَناهَا التُّقي فَاَعْلا بِناها
هرگز فراموش نكنم آن منازل قدسي راكه براي او       بنا كرد پرهيزكاري و برافراشت آن بنا را
وَرِجالاً اَعِزَّةً في بُيُوتٍ       اَذِنَ اللّهُ اَنْ يُعَزَّ حِماها
و آن مردان با عزت در خانه هائي       كه خدا اجازه فرمود حريمشان عزيز و محترم باشد
سادَةٌ لا تُريدُ اِلاّ رِضَي اللّهِ       كَما لا يُريدُ اِلاّ رِضاها
آن آقايان بزرگواري كه جز رضاي خدا نمي خواستند       چنانچه خدا هم جز رضاي آنها را نمي خواست
خَصَّها مِنْ كَمالِهِ بِالْمَعاني       وَبِاَعْلي اَسْمائِهِ سَمّاها
آنان را به معاني كمال خويش مخصوص داشت       و به برترين نامهايش ناميد
لَمْ يَكُونُوا لِلْعَرْشِ اِلاّ كُنُوزاً       خافِياتٍ سُبْحانَ مَنْ اَبْداها
اينان گنجينه هائي بودند كه در عرش       پنهان بودند منزه است آنكه آشكارشان كرد
كَمْ لَهُمْ اَلْسُنٌ عَنِ اللّهِ تُنْبي       هِيَ اَقْلامُ حِكْمَةٍ قَدْ بَراها
با چه زبانهاي زيادي كه از خدا خبر دادند       و آنان قلمهاي حكمتي بودند كه خدا تراشيد
وَهُمُ الاْعْيُنُ الصَّحيحاتُ تَهْدي       كُلَّ عَيْنٍ مَكْفُوفَةٍ عَيْناها
آنان چشمهاي صحيح و سالمي هستند كه راهنمائي كنند       هر چشم نابينائي را آن دو چشم صحيح آنان
عُلَماءٌ اَئِمَّةٌ حُكَماءٌ       يَهْتَدِي النَّجْمُ بِاِتِّباعِ هُداها
دانشمندان و پيشوايان و فرزانگاني كه       راه جويد ستاره به پيروي از راهنمائيشان
قادَةٌ عِلْمُهُمْ وَرَاْيُ حِجاهُمْ       مَسْمَعا كُلِّ حِكْمَةٍ مَنْظَراها
رهبراني كه دانش و انديشه هاي خردشان       مركز شنيدن و ديدن هر حكمتي است
ما اُبالي وَلَوْ اُهيلَتْ عَلَي الاْرْ       ضِ السَّمواتُ بَعْدَ نَيْلِ وِلاها
باكي ندارم اگرچه فرو ريزد بر زمين       آسمانها پس از آنكه بدوستي ايشان نائل گشته ام


| شناسه مطلب: 77946