متن کتاب
مقدمه دعاهای قرآنی دعا ، زبان عشق و نیاز بنده به درگاه خدای بی نیاز است. پیامبران الهی، امامان معصوم، اولیای خدا و بندگان وارسته، همواره دستی به دعا می گشودند و چشمی به امید به فضل پروردگار و رحمت حق. از «زبور داود» گرفته، تا
دعا ، زبان عشق و نياز بنده به درگاه خداي بي نياز است.
پيامبران الهي، امامان معصوم، اولياي خدا و بندگان وارسته، همواره دستي به دعا مي گشودند و چشمي به اميد به فضل پروردگار و رحمت حق.
از «زبور داود» گرفته، تا مناجات هاي پيامبر خدا9 و امام علي7 و صحيفة سجادية حضرت زين العابدين و نيايش امام حسين7 در عرفات و ساير فرازهاي برجسته و جلوه هاي روشني كه در ادعيه وجود دارد.
دعا، تنها تكرار زباني الفاظ نيست، بلكه ابراز برترين نيازها و خواسته ها، از عمق وجود و صميم دل، از پيشگاه پروردگاري است كه قادر مطلق است و سررشته دار همة امور عالم و رقم زنندة مقدّرات بندگان. اين «حال دعا»، وقتي پديد ميآيد كه معرفت و شناخت ما نسبت به «قدرت و نعمت خدا» و «عجز و نياز خويش» كامل باشد، تا رابطهاي به نام «نيايش» و دعا ميان بنده و مولايش پديد آيد.
اين كه از خداوند، «چه بخواهيم»، مسألة مهمّي است.
هر كس به اندازة معرفت و به تناسب سطح شناخت و شعور خويش حاجت ميطلبد. و اين نيازخواهي، در بعضي تنها در قلمرو خواستههاي حقير و مادّي و دنيوي و خوراك و لباس و مسكن و مال است، و در بعضي بسيار متعالي است و معنويات و اخرويّات را هم شامل ميشود. از اين رو تأكيد شده كه انسان «دعاهاي مأثور» را بخواند، كه از زبان اولياي الهي بيان شده است و متعالي ترين خواسته ها و لازم ترين و مفيدترين حاجت ها در درعاهاي معصومين: آمده است.
در اين ميان، برخي دعاها هم از زبان پيامبران و صالحان در «قرآن كريم» آمده است. اينكه خداوند، آن دعاها را از زبان ايشان نقل فرموده است، هم اهميّت آن ها را مي رساند، هم تأييد مضمون اين خواسته ها از سوي پروردگار. انس با كلام الهي و ضرورت بهرهگيري از معارف قرآني ايجاب مي كند كه با اين دعاها آشنا باشيم و در قنوت ها، سجده ها، نمازها و تعقيبات و مواقع ديگر از آياتي كه مضامين دعايي دارد استفاده كنيم.
شايسته است كه اين جملات دعايي قرآن را حفظ كنيم و در موارد مقتضي از آنها بهره بگيريم و به صورت شعار معنوي و عرفاني خود در زندگي قرار دهيم.
گفتني است كه دعاهاي قرآني بيش از آن است كه در اين مجموعه آمده است. هدف از اين جزوه، انتخاب و ارائه و نشر برخي از دعاهاي قرآني بوده كه كوتاه، نغز و دلنشين است و حفظ آن ها هم آسان است و اغلب اين فرازهاي نوراني، براي شما آشناست.
باشد كه دعاهايمان قرين اجابت گردد و رحمت و فضل الهي شامل حالمان شود.
جواد محدّثي
مهر 1386
{ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ}
(غافر «مؤمن»/60)
يا ربّ چو بخوانيام ، «سَمِعنا» گويم
فرمان تو را به جان «اَطَعنا» گويم
بر من تو بفضل اگر «غَفَرنا» گويي
مـن آيـم و «رَبّنا ظَلمنـا» گـويم
{رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ}
(بقره : 201)
ترجمه:
پروردگارا ! در دنيا و آخرت، ما را حسنه و نيكي عطا كن و ما را از عذاب آتش نگاهدار.
«دنيا نگري» نشان محدوديّت بينش انسان است. هستي فقط در محدودة اين جهان نميگنجد و محصور نمي شود. آخرت، نتيجه و ثمرة مرحلة دنيوي اعمال ماست.
بايد بكوشيم و از خدا بخواهيم، كه هم در دنيا سعادتمندمان كند و هم در آخرت به رستگاري و حسنات، نائل كند و هم از دوزخ نگاهمان دارد.
2 ـ صبر و ثبات
{ رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَي الْقَوْمِ الْكافِرِينَ}
(بقره 250)
ترجمه:
پروردگارا، بر ما صبر و شكيبايي فرو ريز و گام هاي ما را استوار بدار و ما را بر كافران پيروز گردان.
* * *
در راه خدا، «صبر» و «ثبات قدم» لازم است، تا انسان به «نصرت» دست يابد و پيروزي را كه ميوة درخت مقاومت است، شاهد باشد.
صبر و ثبات را خدا در دل و گام ها ميافزايد، از آن پس پيروزي بر كافران، حتمي است.
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند
بر اثر صبر، نوبت ظفر آيد.
3 ـ بار مسئوليت
{رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا
رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَي الْقَوْمِ الْكافِرِينَ}
(بقره، 286)
ترجمه:
پروردگارا! اگر فراموش يا خطا كرديم، ما را مؤاخذه مكن.
پروردگارا! بار و تكليفي سنگين بر دوش ما مگذار، آن گونه كه بر دوش پيشينيان ما نهادي.
پروردگارا! تكليفي بيش از طاقتمان بر ما منه، از ما درگذر، ما را ببخش، و ما را رحم كن، تو مولاي مايي، پس ما را بر كافران پيروزي بخش.
در چاه نفس خويش گرفتارم
از جهل خويش، سر به گريبانم
شرمندهام، زيان زدهام، خامم
من بندة فراري و ترسانم
تا كي به درگه كرمت دوزم
اين ديدگان خسته و گريانم؟
گرچه تكليف، بر اساس و به اندازة طاقت و توان است، ولي خيلي ها از انجام دادن وظيفة مقدور هم گريزانند. آنان بايد براي بخشوده شدن آن خطا، از خداوند مغفرت بطلبند.
4 ـ حريم دل
{رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ}
(آل عمران، 8)
ترجمه:
پروردگارا! پس از آن كه هدايتمان كردي، دلهاي ما را به سوي باطل مگردان، و از پيش خود براي ما رحمت ببخش، همانا تو بسيار بخشنده اي.
* * *
«هدايت»، روشنايي دل و جان است، و گناه و گمراهي، تيرگي آن.
دور از خرد است، اگر كسي از روشنايي به ظلمت نشيند و از نور ايمان دست بشويد. دل، خانة محبوب و سراپردة محبّت اوست، چرا شيطان در آن راه يابد؟
چون دل، سراي توست، نه بيگانه
در راه دل نشسته و دربانم
حاشا كه جز تو ره به دلم يابد
جانم فدايت، اي همه جانانم
5 ـ ايمان و غفران
{رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ}
(آل عمران، 16)
ترجمه:
پروردگارا! ما ايمان آورده ايم، پس گناهان ما را ببخش و ما را از عذاب دوزخ، مصون بدار.
اي خدا! بشنو ز «طور» سينه ام فرياد تلخم را
بر سرم سنگيني كوه است
سينه ام «سينا»ي اندوه است
اي پناه بي پناهان!
بر فراز كوه غمها اشك در پاي تو ميريزم...
قرآن، دعاي فوق را از زبان بهشتيان نقل ميكند، آنان كه اهل صبر و صدق و قنوت و انفاق و استغفار در سحرگاهانند.
6 ـ ايمان و اطاعت
{رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ}
(آل عمران، 53)
ترجمه:
پروردگارا! به آنچه فرو فرستادي ايمان آورديم و از پيامبر، پيروي كرديم، پس ما را از شاهدان و با گواهان بنويس.
* * *
ايمان به خدا، «تبعيت» از رسول را مي طلبد.
اطاعت از دستورهاي دين، نشانه و سند «ايمان» است. در اين صورت است كه خداوند، انسان را جزء «شاهدان» به شمار خواهد آورد.
بندگي كن تا كه سلطانت كنند
تن رها كن تا همه جانت كنند
خوي حيواني سزاوار تو نيست
ترك اين خو كن كه انسانت كنند
چون نداري درد، درمان هم مخواه
درد پيدا كن كه درمانت كنند
7 ـ گناه و اسراف
{ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَي الْقَوْمِ الْكافِرِينَ}
(آل عمران،147)
ترجمه:
پروردگارا! گناهان و اسرافكاري و از حد گذشتن ما را ببخش و قدم هايمان را استوار بدار و ما را بر گروه كافران، پيروز بگردان.
* * *
دست حاجت چو بري، پيش خداوندي بركه كريم است و رحيم است و غفور است و ودود
كرمش نامتناهي، نِعَمَش بي پايان
هيچ خواننده از اين در نرود بي مقصود
دعا ي فوق، از زبان خداجوياني نقل شده كه مردانه و شجاعانه در ركاب پيامبران الهي با دشمن جنگيدند و در راه خدا از هيچ ضايعه و بلايي نهراسيدند و سست نشدند.
8 ـ لبيك به نداي آسماني
{رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلإِْيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الأَبْرارِ
رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلي رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ}
(آل عمران193 ـ 194)
ترجمه:
پروردگارا! ما نداكننده اي را شنيديم كه به ايمان فرا مي خواند، كه : به پروردگارتان ايمان بياوريد، پس ما هم ايمان آورديم. پس گناهانمان را ببخش و بدي هايمان را بپوشان و ما را با نيكان بميران.
پروردگارا ! آنچه را كه از زبان فرستادگانت به ما وعده دادهاي، به ما بده و ما را در روز قيامت، خوار مگردان، تو هرگز وعده را خلاف نخواهي كرد.
* * *
يا رب به سوز سينة پيران پاكدل
از ما هر آنچه بود و بود ناروا، ببخش
يا رب به اشك چشم يتيمان، گذشت كن
يا رب، به استغاثة اهل دعا، ببخش
دعاهاي
فوق، نجواي عاشقانة سحرخيزاني است كه همواره به ياد خدايند و نشسته و
ايستاده و
خوابيده خدا را ياد مي كنند و به هدفداري خلقت باور دارند. اين آيات، از جملة آيات
آخر سورة آل عمران است كه مستحب است هنگام برخاستن براي «نماز شب»، تلاوت شود.
9 ـ ستم به خويش
{ قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ}
(اعراف، 23)
ترجمه:
پروردگارا: ما بر خويش ستم كردهايم، اگر ما را نيامرزي و رحم نكني، از زيانكاران خواهيم بود.
* * *
گنهكار، به خود ستم مي كند، چرا كه با دست خويش، آينده اش را تباه كرده و عذاب الهي را براي خو د مي خرد.
آنچه جبران كنندة اين خسارت بزرگ است، آمرزش الهي است، و گر نه، فرجامي تلخ در پيش است!...
بگذشته از شماره و حدّ و حصر
انـدازة خــطـا و گناهــانم
با اين همه گناه كه من دارم
چون ادعا كنم كه مسلمانم؟
تو آن خداي خالق و رحماني
مـن بنـدة حقير و پشيمانم
10ـ دوري از ستمگران
{رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}
(اعراف، 47)
ترجمه:
پروردگارا! ما را با گروه ستمكاران قرار مده.
* * *
دوستي با ظالمان و نشست و برخاست با آنان، انسان را به همان گروه ملحق ميكند، «برائت» از دشمن و «تبرّي» از اهل گناه و دشمنان دين و خدا از فريضه هاي مهمّ ديني است.
آرزو دارم اگر گُل نيستم، خاري نباشم
بار بردار از دوشي نيستم، باري نباشم
گر چه نتوانم ستانم دادِ مظلومي ز ظالم
باز اين خواهم كه همكار ستمكاري نباشم
11 ـ صبر و عاقبت به خيري
(رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمِينَ)
(اعراف، 126)
ترجمه:
پروردگارا! بر ما صبر و مقاومت فرو ريز و ما را «مسلمان» بميران.
* * *
صبر در برابر شدايد و در راه انجام وظيفه و در راه ترك گناه، نيرويي عظيم ميطلبد كه صاحبان اراده و ايمان، از آن برخوردارند. اين صبر را هم بايد از خدا طلب كرد و نيز «مسلمان مردن» را. زيرا بسيارند كساني كه در حال مرگ، با شك و بياعتقادي از دنيا مي روند و «عاقبت به شرّ» مي شوند.
خواجه عبداللّه گويد: خدايا! پاكم كن، آن گاه خاكم كن.
12 ـ مولا خداست
{ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ
وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ}
(اعراف، 155 ـ 156)
ترجمه:
پروردگارا! تو سرپرست مايي، پس ما را بيامرز و رحم كن و تو بهترين آمرزندگاني. و در دنيا و آخرت، براي ما نيكي و پاداش بنويس، همانا ما به سوي تو روي آورده ايم.
* * *
در درگهت يكي ز غلامانم
نـام تو زينت لـب و دندانم
غفاري و كريم و خطا پوشي
مـن صاحب معاصي پنهانم
شايد مرا نگاه تو گيرد دست
ور نه فريب خوردة شيطانم
يك لحظه گر نظر فكني بر من
يك عمر، سرفرازم و خندانم
پذيرش «ولايت خدا»، انسان را از سلطه هاي ديگر مي رهاند. خدا مولاي مؤمنان است، پس اهل ايمان هم بايد رو به سوي او كنند و از او رحمت و غفران و حسنات بخواهند.
13 ـ نسل با ايمان
{ رَبِّ اجْعَلْني مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ
رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ}
(ابراهيم، 40 ـ 41)
ترجمه:
پروردگارا! مرا و فرزندانم را برپا دارندة نماز قرار بده و دعايم را بپذير.
پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و مؤمنان را، در روز برپايي قيامت، ببخش.
* * *
«اقامة نماز»، غير از خواندن نماز است. آنچه ماية برپايي نماز است، روح بندگي و تسليم و حضور قلب است. چنين توفيقي را براي خود و خانواده مان از خدا مي طلبيم تا در نتيجه، دعايمان مستجاب و گناهانمان بخشوده شود.
چه خوش است يك شب، بكشي هوي را
به خلوص خواهي، ز خدا، خدا را
به حضور خواني، ورقي ز قرآن
فكني در آتش، كتب ريا را
دعاي فوق، خواستة حضرت ابراهيم7 بود كه پس از عمري تلاش در راه توحيد، خداوند در پيري به او اسماعيل و اسحاق را داد و آن حضرت، براي خود و فرزندانش، خدا پرستي و نماز خواني را طلب كرد.
14 ـ شرح صدر
{ قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي، وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي}
(طه، 25 ـ 28)
ترجمه:
پروردگارا ! سينه ام را گشاده گردان، كارم را آسان ساز، گره از زبانم بگشاي، تا سخنم را بفهمند.
* * *
«شرح صدر» و حوصله و تحمل و ظرفيّت، هم حق پذيري انسان را مي افزايد و هم در مديريت و معاشرت با مردم، به كار مي آيد. خدا بايد اين ظرفيت را بدهد و كارها را آسان ساخته، عقده گشايي كند.
اين، دعايي بود كه وقتي حضرت موسي7 مأمور شد براي دعوت فرعون به خداپرستي، به كاخ او برود، بر زبان راند و از خداوند، در اين راه توفيق خواست.
15 ـ وسوسه هاي شيطان
(رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ، وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ)
(مؤمنون، 97 ـ 98)
ترجمه:
پروردگارا! از وسوسه هاي شياطين به تو پناه مي برم، و پناه مي برم به تو از اينكه براي گمراه كردن، شيطان ها پيش من حاضر شوند.
* * *
نفس وسوسهگر و شيطانهاي نهان و آشكار، هميشه در تلاشند كه انسان را از صراط حق به بيراهه بكشند، از اين رو دام ها مي گسترند و از نقاط ضعف و آسيب پذير ما، بهره مي گيرند. بايد به خدا پناه برد و از دشمن آشتي ناپذير نفس و ابليس، گريزان بود.
با دشمن، صلح كردن ننگ است
چون در همه حال، با خِرد در جنگ است
هر چند سخن ز آشتي مي گويد
خصمي است كه آتش بس او نيرنگ است
16 ـ عذاب دوزخ
(رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً)
(فرقان، 65)
ترجمه:
پروردگارا! عذابدوزخ را از ما بگردان، همانا عذاب جهنم هميشگي است.
* * *
مقدمة خواستة فوق، پرهيز از گناه است. خداي مهربان و دادگر كسي را بي جهت به دوزخ نمي برد. سبب دوزخي شدن بندگان، معاصي خود آنان است چه خسارتي بالاتر از آنكه كسي به خاطر لذّتي زودگذر، عذاب هميشگي جهنم را براي خود فراهم سازد!
مكن كاري كه بر پا سنگت آيد
جهان با اين فراخي تنگت آيد
چو روزي نامه خوانان نامه خوانند
تـو را از نـامة خـود ننگت آيد
اين دعا را خداوند، از خواستة بندگان والا و «عبادالرحمن» به شمار آورده است.
17 ـ خانوادة باتقوا
{رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً}
(فرقان، 74)
ترجمه:
پروردگارا! از همسران و فرزندانمان به ما نور چشم عطا كن و ما را پيشوا و الگوي پرهيزكاران قرار بده.
* * *
اگر فرزندان و همسران، صالح و شايسته باشند، ماية روشني چشم و افتخارند و اگر ناصالح و فاسد باشند، سبب شرمندگي اند. دعاي فوق كه خواستة بندگان صالح از خداوند است، در واقع، طلب شايستگي نسبت به خود و خانواده مي باشد. كسي كه پيشوايي پاكان را آرزو كند، بايد در راه پاكتر شدن بكوشد.
18 ـ آمرزش اهل توبه
(رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ)
(غافر، 7)
ترجمه:
پروردگارا! با رحمت و دانش خويش، بر همه چيز احاطه داري، پس كساني را كه توبه كرده و راه تو را پيروي كردند، بيامرز و آنان را از عذاب و دوزخ نگاهدار.
* * *
هم رحمت الهي گسترده است، هم دانش او فراگيرندة هر چيز است. پسبايدازاو خواست كه توبهكنندگان ورهروان راهش را ببخشايد و نتيجة اين بخشودگي نجات از عقوبت جهنم باشد.
19 ـ شكر و رضا
(رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلي والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ)
(نمل، 19)
ترجمه:
پروردگارا! مرا الهام كن تا سپاسگزار نعمت تو باشم كه به من و پدر و مادرم ارزاني داشتي و اين كه كار شايسته اي كنم كه تو بپسندي، و با رحمت خويش، مرا در گروه بندگان شايسته ات وارد كن.
* * *
شكر نعمت، نشان قدرشناسي و معرفت است، هر چند توان سپاس نعمت هاي خدا از عهدة ما بيرون ا ست، ليكن به هر قدر كه بتوانيم، بايد شاكر باشيم و چنان كنيم كه او از ما راضي باشد. مؤمن، راضي الهي را با رضاي هيچ كس عوض نميكند.
خدايا چنان كن سرانجام كار
تــو خـشنود باشـي و ما رستگار
دعاي فوق را حضرت سليمان7 در اوج اقتدار و سلطنت الهي خويش، از خداوند طلب كرد.
20 ـ حقّ نعمت
(رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ)
(قصص، 17)
ترجمه:
پروردگارا! به شكرانة نعمت (سلامتي و قدرت) كه به من بخشيدي، هرگز پشتيبان گنهكاران نخواهم بود.
* * *
شكرانة هر نعمت، به كارگيري آن در راه رضاي خداست و جز آن، ناسپاسي است. دعاي فوقرا حضرتموسي7 وقتيگفت،كه در اوج نيرويجوانيبود و در حمايت از يك مستضعف، يك نفر وابسته به فرعون را كشته بود.
21 ـ دعا به نيكان
(رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً)
(نوح، 28)
ترجمه:
پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را بيامرز، و هر مؤمني را كه به خانة من وارد شود، و همة مردان و زنان مؤمن را، و ستمگران را جز هلاكت و نابودي ميفزاي.
* * *
از ذخيره هاي ارزشمند براي يك پدر و مادر، داشتن فرزندي است كه دعاگوي والدين باشد. پدر و مادر، حق بسيار برگردن اولاد دارند. كمترين اداي حق، دعا كردن در حق آنان است.
البته تربيت شايستة فرزند نيز، رسالت بزرگي است كه هر كه از عهدة آن برآيد، پس از مرگ از آثار و بركات آن بهره مند ميشود.
{ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ}
(ممتحنه، 4)
ترجمه:
پروردگارا! بر تو توكل كرديم، و به سوي تو بازگشتيم و بازگشت و سرانجام همه به سوي توست.
* * *
مؤمن، تكيهگاهي جز خدا ندارد و جز خدا نمي خواهد و جز او نمي جويد و سرانجام و سرنوشت خويش را در جهت و مسير خدا قرار مي دهد و از او مدد ميگيرد.
تهيدست، كسي است كه «خدا» ندارد.
خدايا، آن كه تو را دارد، چه ندارد؟ و آن كه تو را ندارد، چه دارد؟...
23 ـ كينه زدايي
(رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لإِِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالإِْيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ)
(حشر، 10)
ترجمه:
پروردگارا! ما را بيامرز، و برادرانمان را كه در ايمان بر ما سبقت گرفتند، و در دلهاي ما كينة مؤمنان را قرار مده، پروردگارا تو مهربان و رحيمي.
* * *
سابقة در ايمان و پيشاهنگي و پيشتازي در راه خدا، ارزشي بزرگ است. مؤمن، هم براي خود دعا مي كند، هم برادران ديني را از ياد نمي برد و در دل، جز صفا و دوستي و خير خواهي نسبت به ديگران، راه نمي دهد.
نگهداشتن كينة ديگران در دل، از بدترين صفتهاست.