بخش 4
دعای سمات دعای مجیر
79 |
دعاي سمات
دعاي سمات كه به دعاي شبّور هم معروف است محتوايي اعتقادي و تاريخي دارد ، و با اشاره به نامهاي پروردگار و شگفتي هاي خلقت خدا و قدرت بي نظير او كه
80 |
در بعثت پيامبران و معجزه ها آشكار مي شد ، و با يادي از
حضرت موسي ، حضرت ابراهيم ، حضرت يعقوب ، حضرت اسحاق ، و حضرت محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) ، و حوادث مربوط به پيامبران الهي ، خداوند را به همه مقدّسات سوگند مي دهد ، و مغفرت و رحمت او را مي طلبد .
اين دعا از امام باقر و امام صادق ( عليهما السلام ) روايت شده ، و مستحب است آن را در ساعات آخر روز جمعه بخوانند .
متن دعا اين گونه است :
« اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الاَْعْظَمِ الاَْعَزِّ الاَْجَلّـِ
« خدايا از تو مي خواهم به حق نام بزرگ و بزرگترت و آن عزيزتر و برجسته تر
الاَْكْرَمِ الَّذِي إِذا دُعِيتَ بِهِ عَلي مَغالِقِ أَبْوابِ السَّماءِ لِلْفَتْحِ
و گراميترت همان نامي كه هرگاه بخوانندت بدان نام براي گشودن درهاي بسته آسمان
بِالرَّحْمَةِ انْفَتَحَتْ ، وَإِذا دُعِيتَ بِهِ عَلي مَضايِقِ أَبْوابِ الاَْرْضِ
به رحمت گشوده شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براي باز شدن تنگناهاي درهاي زمين
لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ ، وَإِذا دُعِيتَ بِهِ عَلَي الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ ، وَإِذا
باز شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براي آسان شدن سختي آسان گردد و هرگاه
دُعِيتَ بِهِ عَلَي الاَْمْواتِ للِنُّشُورِ انْتَشَرَتْ ، وَإِذا دُعِيتَ بِهِ عَلي
بخوانندت بدان نام براي زنده شدن مردگان زنده شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براي
81 |
كَشْفِ الْبَأْساءِ وَالضَّرّاءِ انْكَشَفَتْ ، وَبِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ ،
برطرف شدن دشواريها برطرف گردد و سوگند به عظمت ذات بزرگوارت كه
أَكْرَمِ الْوُجُوهِ وَاَعَزّـِ الْوُجُوهِ ، اَلَّذِي عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ ، وَخَضَعَتْ لَهُ
بزرگوارترين و عزيزترين ذوات است و تمام روها دربرابرش خوار گشته و گردنها در مقابلش
الرِّقابُ ، وَخَشَعَتْ لَهُ الاَْصْواتُ ، وَوَجِلَتْ لَهُ الْقُلُوبُ مِنْ
خم شده و صداها از هيبتش خاموش گشته و دلها همه از ترس او
مَخافَتِكَ ، وَبِقُوَّتِكَ الَّتِي تُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَي
هراسان گشته و سوگند به نيرو و قدرتت كه بدان آسمان را نگهداشته اي از اينكه بر زمين
الاَْرْضِ إِلاّ بِاِذْنِكَ ، وَتُمْسِكُ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ أَنْ تَزُولا ،
افتد جز به اجازه خودت و نگهداشته اي آسمانها و زمين را از اينكه از جاي خود زايل شوند
وَبِمَشِيَّتِكَ الَّتِي دانَ لَهَا الْعالَمُونَ ، وَبِكَلِمَتِكَ الَّتِي خَلَقْتَ
و سوگند به مشيت و اراده ات كه جهانيان در برابرش خوار گشته و به حق آن كلمه ات كه
بِهَا السَّماواتِ وَالاَْرْضَ ، وَبِحِكْمَتِكَ الَّتِي صَنَعْتَ بِهَا
آسمانها و زمين را بدان آفريدي و به حق آن حكمتت كه بوسيله آن ( موجودات ) شگفت
الْعَجائِبَ ، وَخَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَجَعَلْتَها لَيْلاً ، وَجَعَلْتَ اللَّيْلَ
ساختي و تاريكي را بدان خلق فرمودي و آن را شب قرار دادي و شب را نيز ( وقت )
سَكَناً ، وَخَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَجَعَلْتَهُ نَهاراً ، وَجَعَلْتَ النَّهارَ نُشُوراً
آرامش قرار دادي ونور وروشني رابدان آفريدي وروزش قراردادي وروزراهم ( هنگام كار و ) جنبش
82 |
مُبْصِراً ، وَخَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ ضِياءً ، وَخَلَقْتَ
و مايه بينش قرار دادي و بدان خورشيد را آفريدي و خورشيد را نيز فروزان كردي ، و بدان
بِهَا الْقَمَرَ وَجَعَلْتَ الْقَمَرَ نُوراً ، وَخَلَقْتَ بِهَا الْكَواكِبَ وَجَعَلْتَها
ماه را خلق كردي و آن را نور و روشنايي قرارش دادي و بدان ستارگان را آفريدي و قرارشان دادي
نُجُوماً وَبُرُوجاً وَمَصابِيحَ وَزِينَةً وَرُجُوماً ، وَجَعَلْتَ لَها مَشارِقَ
اختراني تابناك و برجها و چراغهايي و زيور بخش آسمان و وسيله راندن ( شياطين ) و قرار دادي براي آنها خاورها
وَمَغارِبَ ، وَجَعَلْتَ لَها مَطالِـعَ وَمَجارِيَ ، وَجَعَلْتَ لَها فَلَكاً
و باخترها و نيز برايش طلوع گاهها و گردشگاهها مقرر ساختي و براي هريك از آنها مدار حركت
وَمَسابِحَ ، وَقَدَّرْتَها فِي السَّماءِ مَنازِلَ فَأَحْسَنْتَ تَقْدِيرَها ،
و شناگاهي قرار دادي و روي اندازه هاي معين در آسمان منزلشان دادي و به خوبي اندازه گرفتي
وَصَوَّرْتَها فَأَحْسَنْتَ تَصْوِيرَها ، وَأَحْصَيْتَها بِأَسْمائِكَ إِحْصاءً ،
و صورتشان دادي و نيكو صورتشان دادي و آنها را بنامهاي خويش دقيقاً برشمردي
وَدَبَّرْتَها بِحِكْمَتِكَ تَدْبِيراً ، وَأَحْسَنْتَ تَدْبِيرَها ، وَسَخَّرْتَها
و با حكمت خويش با كمال تدبير اداره نمودي و به نيكي تدبير كردي و بوسيله
بِسُلْطانِ اللَّيْلِوَسُلْطانِ النَّهارِ وَعَرَّفْتَ بِهاالسّاعاتِوَعَدَدَ السّـِنِينَ
تسلّط شب و روز تسخيرشان كردي و با آن شناساندي ساعت ها و شماره سال ها
وَالْحِسابِ ، وَجَعَلْتَ رُؤْيَتَها لِجَمِيعِ النّاسِ مَرْأًي واحِداً ،
و برقراري حساب را و ديدنشان را بر همه مردم يكنواخت كردي
83 |
وَأَسْأَ لُكَ اللّهُمَّ بِمَجْدِكَ الَّذِي كَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَرَسُولَكَ
و از تو مي خواهم خدايا به حق آن بزرگواري و مجدت كه سخن گفتي بدان با بنده و فرستاده ات
مُوسَي بْنَ عِمرانَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي الْمُقَدَّسِينَ فَوْقَ إِحْساسِ
موسي بن عمران ( عليه السلام ) در ميان قدسيان برتر از احساس
الْكَرُّوبِيّـِيْنَ فَوْقَ غَمائِمِ النُّورِ فَوْقَ تابُوتِ الشَّهادَةِ فِي عَمُودِ
كروبيان بالاتر از ابرهاي نور و بالاتر از صندوق شهادت كه در ميان ستوني
النّارِ ، وَفِي طُورِ سَيْناءَ ، وَفِي جَبَلِ حُورِيثَ ، فِي الْوادِ الْمُقَدَّسِ
از آتش ( بود ) و هم در طور سيناء و در كوه حوريث در وادي مقدس
فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنْ جانِبِ الطُّورِالاَْيْمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ ، وَفِي
در بقعه مبارك از جانب راست كوه طور از درخت و در
أَرْضِ مِصْرَ بِتِسْعِ آيات بَيِّنات ، وَيَوْمَ فَرَقْتَ لِبَنِي اِسْرائِيلَ
سرزمين مصر با نُه معجزه آشكار ( به مجد و بزرگواريت در ) روزي كه دريا را براي بني اسرائيل
الْبَحْرَ ، وَفِي الْمُنْبَجِساتِ الَّتِي صَنَعْتَ بِهَا الْعَجائِبَ فِي بَحْرِ
شكافتي ونيز در ( روز ) چشمه هاي جوشيدهوجاري ( از سنگ ) كه از آن عجايبي ساختي در درياي
سُوف ، وَعَقَدْتَ ماءَ الْبَحْرِ فِي قَلْبِ الْغَمْرِ كَالْحِجارَةِ ،
سوف و در دل آن درياي عظيم آب آن دريا را مانند سنگ سخت بستي
وَجاوَزْتَ بِبَنِي اِسْرائِيلَ الْبَحْرَ ، وَتَمَّتْ كَلِمَتُكَ الْحُسْني عَلَيْهِمْ
و بني اسرائيل را از دريا عبور دادي و وعده نيكت را به خاطر صبري كه كردند بر ايشان
84 |
بِما صَبَرُوا ، وَأَوْرَثْتَهُمْ مَشارِقَ الاَْرْضِ وَمَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْتَ
تمام كردي و آنان را بر شرق و غرب سرزميني كه براي جهانيان مبارك گردانده بودي
فِيها لِلْعالَمِينَ ، وَأَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ وَمَراكِبَهُ فِي الْيَمِّ ،
وارث و مالك كردي و فرعون و سپاهيانش را با مركبهايشان در دريا غرق كردي
وَبِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الاَْعْظَمِ الاَْعْظَمِ الاَْعَزِّ الاَْجَلِّ الاَْكْرَمِ ، وَبِمَجْدِكَ
و به حق نام بزرگ و اعظم و عزيزتر و برتر و گرامي ترت سوگند و به حق آن مجد و بزرگيت كه
الَّذِي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِمُوسي كَلِيمِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي طُورِ سَيْناءَ ،
بدان بر موسي كليم خود ( عليه السلام ) در طور سيناء تجلي كردي
وَلاِِبْراهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ خَلِيلِكَ مِنْ قَبْلُ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ ،
و پيش از آن نيز براي ابراهيم ( عليه السلام ) خليل خود در مسجد خيف ( تجلي كردي )
وَلاِِسْحاقَ صَفِيِّكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي بِئْرِ شِيَع ، وَلِيَعْقُوبَ نَبِيّـِكَ
و براي اسحاق برگزيده ات ( عليه السلام ) در بئر شيع ( تجلي كردي ) و براي يعقوب پيامبرت ( عليه السلام )
عَلَيْهِ السَّلامُ فِي بَيْتِ إِيل ، وَأَوْفَيْتَ لاِِبْراهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِمِيثاقِكَ ،
در بيت ايل ( خانه خدا ) تجلي كردي ، ( و به مجد و بزرگواريت كه ) براي ابراهيم ( عليه السلام )
وَلاِِسْحاقَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِحَلْفِكَ ، وَلِيَعْقُوبَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِشَهادَتِكَ ،
به پيمان خود وفا كردي و براي اسحاق به سوگندت و براي يعقوب به گواهيت و براي مؤمنان
وَلِلْمُؤْمِنِينَ بِوَعْدِكَ ، وَلِلدّاعِينَ بِأَسْمائِكَ ، فَأَجَبْتَ ، وَبِمَجْدِكَ
به وعده ات و براي خوانندگان به نامهايت كه اجابتشان كردي ، و به همان مجد و بزرگيت كه براي
85 |
الَّذِي ظَهَرَلِمُوسَي بْنِ عِمْرانَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَلي قُبَّةِ الرُّمّانِ ، وَبِآياتِكَ
موسي بن عمران ( عليه السلام ) در قبة الرمان ( عبادتگاهش ) آشكار گرديد و به آن معجزات
الَّتِي وَقَعَتْ عَلي أَرْضِ مِصْرَ بِمَجْدِ الْعِزَّةِ وَالْغَلَبَةِ ، بِآيات
و نشانه هايت كه واقع شد كه در سرزمين مصر با مجد و عزت و غلبه و به آن معجزات
عَزِيزَة ، وَبِسُلْطانِ الْقُوَّةِ ، وَبِعِزَّةِ الْقُدْرَةِ ، وَبِشَأْنِ الْكَلِمَةِ التّامَّةِ ،
باشكوه و به آن تسلط نيرومند و قدرت با عزت و به مقام آن كلمه كاملت
وَبِكَلِماتِكَ الَّتِي تَفَضَّلْتَ بِها عَلي أَهْلِ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ ،
و به حق آن كلماتي كه تفضل كردي بدانها بر اهل آسمانها و زمين
وَأَهْلِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ ، وَبِرَحْمَتِكَ الَّتِي مَنَنْتَ بِها عَلي
و اهل دنيا و آخرت و به آن رحمتت كه بدان بر همه مخلوقاتت
جَمِيعِ خَلْقِكَ ، وَبِاسْتِطاعَتِكَ الَّتِي أَقَمْتَ بِها عَلَي الْعالَمِينَ ،
مِنّت نهادي و به آن توانائيت كه جهانيان را بدان برپاداشتي
وَبِنُورِكَ الَّذِي قَدْ خَرَّ مِنْ فَزَعِهِ طُورُ سَيْناءَ ، وَبِعِلْمِكَ وَجَلالِكَ
و بدان روشني و نورت كه درافتاد از دهشت آن طور سيناء و بدان علم و جلال
وَكِبْرِيائِكَ وَعِزَّتِكَ وَجَبَرُوتِكَ الَّتِي لَمْ تَستَقِلَّهَاالاَْرْضُ ،
و بزرگواري و عزت و جبروتت كه زمين قدرت كشيدن آن را نداشت
وَانْخَفَضَتْ لَهَا السَّماواتُ ، وَانْزَجَرَ لَهَا الْعُمْقُ الاَْكْبَرُ ، وَرَكَدَتْ
و آسمانها در برابرش به زانو درآمد و عمق اكبر زمين در مقابلش خود را واپس كشيد و درياها
86 |
لَهَا الْبِحارُ وَالاَْنْهارُ ، وَخَضَعَتْ لَهَا الْجِبالُ ، وَسَكَنَتْ لَهَاالاَْرْضُ
و نهرها از جنبش ايستاد و كوهها در برابرش فروتن گشت و زمين با همه پست و بلنديهايش
بِمَناكِبِها ، وَاسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلائِقُ كُلُّها ، وَخَفَقَتْ لَهَا الرِّياحُ فِي
براي او ساكن شد و تمام مخلوقات در برابرش تسليم گرديدند و بادها بخاطر آن در
جَرَيانِها ، وَخَمَدَتْ لَهَا الِنّيرانُ فِي أَوْطانِها ، وَبِسُلْطانِكَ الَّذِي
جريان خودمضطرب گرديدوآتشها بواسطه آن در جاهاي خود خاموش شد و به فرمانروايي مطلق
عُرِفَتْ لَكَ بِهِ الْغَلَبَةُ دَهْرَ الدُّهُورِ ، وَحُمِدْتَ بِهِ فِي السَّماواتِ
كه به واسطه آن هميشه به پيروزي و غلبه معروف گشتي و بواسطه آن در آسمانها
وَالاَْرَضِينَ ، وَبِكَلِمَتِكَ كَلِمَةِ الصّـِدْقِ الَّتِي سَبَقَتْ لاَِبِينا آدَمَ
وزمينهاستايش شديوبه حق آن كلمه صدقوراستت كه پيش ازاين براي پدر ما آدم ( عليه السلام ) و فرزندانش
وَذُرِّيَّتِهِ بِالرَّحْمَةِ ، وَأَسْأَلُكَ بِكَلِمَتِكَ الَّتِي غَلَبَتْ كُلَّ
به لطف و رحمت سبقت جست و مي خوانمت به حق آن گفتارت كه بر هر چيز
شَيْء ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَكّاً ، وَخَرَّ
غلبه كردهوبه نور ذاتت كه بوسيله آن بر كوه تجلي فرمودي و آنرا از هم متلاشي ساختي و موسي
مُوسي صَعِقاً ، وَبِمَجْدِكَ الَّذِي ظَهَرَ عَلي طُورِ سَيْناءَ ، فَكَلَّمْتَ
مدهوش درافتاد و به مجد و بزرگواريت كه آشكار شد بر طور سيناء و بوسيله آن با بنده و
بِه عَبْدَكَ وَرَسُولَكَ مُوسَي بْنَ عِمْرانَ ، وَبِطَلْعَتِكَ فِي ساعِيرَ ،
پيامبرت موسي بن عمران تكلم كردي و به طلوع پرتوت در كوه ساعير
87 |
وَظُهُورِكَ فِي جَبَلِ فارانَ بِرَبَواتِ الْمُقَدَّسِينَ ، وَجُنُودِ الْمَلائِكَةِ
و به ظهورت در كوه فاران ( جاي مناجات رسول خدا ) در جايگاه مرتفع قدسيان و صفوف لشگر
الصّافّـِينَ ، وَخُشُوعِ الْمَلائِكَةِ الْمُسَبّـِحِينَ ، وَبِبَرَكاتِكَ الَّتِي بارَكْتَ
فرشتگان و در ميان خشوع ملائكه تسبيح كننده و به حق آن بركاتت كه بركت دادي
فِيها عَلي إِبْراهِيمَ خَلِيلِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي أُمَّةِ مُحَمَّد صَلَّي اللهُ
در آنها بر ابراهيم خليلت ( عليه السلام ) در ميان امت محمد ( صلّي الله عليه وآله )
عَلَيْهِ وَآلِهِ ، وَبارَكْتَ لاِِسْحاقَ صَفِيِّكَ فِي أُمَّةِ عِيسي
و بركت دادي بر اسحاق برگزيده ات در ميان امت عيسي ( عليهما السلام )
عَلَيْهِمَا السَّلامُ ، وَبارَكْتَ لِيَعْقُوبَ اِسْرائِيلِكَ فِي أُمَّةِ مُوسي
و بركت دادي بر يعقوب اسرائيل در امت موسي ( عليهما السلام )
عَلَيْهِمَا السَّلامُ ، وَبارَكْتَ لِحَبِيبِكَ مُحَمَّد صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِي
و بركت دادي بر حبيبت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) در عترت
عِتْرَتِهِ وَذُرِّيَّتِهِ وَأُمَّتِهِ . اَللّهُمَّ وَكَماغِبْناعَنْ ذلِكَ وَلَمْ نَشْهَدْهُ ، وَآمَنّا
و فرزندان و امتش خدايا چنانچه ما در آن جريانات نبوديم و آنها را مشاهده نكرده و نديده
بِهِوَلَمْ نَرَهُ صِدْقاً وَعَدْلاً ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَأَنْ
ازروي راستيودرستي بدان ايمان آورديم همانطورمي خواهيم درود فرستي برمحمد و آل محمد و
تُبارِكَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَتَرَحَّمَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ
مبارك كني بر محمد و آل محمد و رحمت فرست بر محمد و آل
88 |
مُحَمَّد ، كَأَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلي إِبْراهِيمَ
محمد مانند بهترين درود و بركت و رحمتي كه بر ابراهيم و آل
وَآلِ إِبْراهِيمَ ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ، فَعّالٌ لِما تُرِيدُ ، وَأَنْتَ عَلي
ابراهيم فرستادي كه براستي تو ستوده و بزرگواري و هر چه بخواهي انجام دهي و تو
كُلِّ شَيْءقَدِيرٌ شَهِيدٌ » .
بر هر چيــز توانا و شاهدي . »
پس حاجات خود را ذكر مي كني و مي گويي :
« اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعاءِ ، وَبِحَقّـِ هذِهِ الاَْسْماءِ الَّتِي لايَعْلَمُ
« خدايا به حق اين دعا و به حق اين نامهايي كه نداند
تَفْسِيرَها وَلايَعْلَمُ باطِنَها غَيْرُكَ ، صَلّـِ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
تفسيرش را و نداند باطن آنها را كسي جز تو درود فرست بر محمد و آل محمد
وَافْعَلْ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ ، وَلا تَفْعَلْ بِي ما أَنَا أَهْلُهُ ، وَاغْفِرْ لِي مِنْ
و بجاي آر درباره من آنچه را تو شايسته آني و انجام مده درباره من آنچه من سزاوار آنم و بيامرز
ذُنُوبِي ما تَقَدَّمَ مِنْها وَما تَأَخَّرَ ، وَوَسّـِعْ عَلَيَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِكَ ،
گناهانم را آنچه گذشته و آنچه پس از اين سر زند و وسعت ده بر من از روزي حلالت
وَاكْفِنِي مَؤُونَةَ إِنْسانِ سَوْء ، وَجارِسَوْء ، وَقَرِينِ سَوْء ، وَسُلْطانِ
و مرا از زحمت و شرّ انسان بد و همسايه بد و رفيق بد و سلطان بد
89 |
سَوْء ، إِنَّكَ عَلي ما تَشاءُ قَدِيرٌ ، وَبِكُلّـِ شَيْء عَلِيمٌ ، آمِينَ رَبَّ
كفايت فرما كه تو بر هر چيز توانايي و به هر چيز دانايي اجابت فرما اي پروردگار
الْعالَمِينَ » .
جـهـانـيــان . »
در بعضي از نسخ آمده است كه بعد از ( وَأَنْتَ عَلي كُلّـِ شَيْء قَدِيرٌ ) هر حاجت داري ذكر كن و بگو :
« يا حَنّانُ يا مَنّانُ ، يا بَدِيعَ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ ، يا ذَا
« اي خدا اي مهر پيشه و اي نعمت بخش اي پديد آورنده آسمانها و زمين اي صاحب
الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ » .
جلال و بزرگواري اي مهربانترين مهربانان . »
و مستحب است بعد از دعاي سمات اين دعا را بخواند :
« اَللّهُمَّ بِحَقّـِ هذَا الدُّعاءِ ، وَبِحَقّـِ هذِهِ الاَْسْماءِ الَّتِي لا يَعْلَمُ
« خدايا بحق اين دعا و به حق اين نامهايي كه نداند
تَفْسِيرَها وَلا تَأْوِيلَها ، وَلا باطِنَها وَلا ظاهِرَها غَيْرُكَ ، أَنْ تُصَلّـِيَ
تفسيرش راونه تأويلش را ونه باطنش را ونه ظاهرش راكسي جزتو ( ازتومي خواهم ) كه درود فرستي
عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَأَنْ تَرْزُقَنِي خَيْرَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةَ » .
بر محمد و آل محمد و اينكه روزي من گرداني خير دنيا و آخرت را . »
90 |
پس حاجت خود را بطلبد و بگويد :
« وَافْعَلْ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ وَلا تَفْعَلْ بي ما أَنَا أَهْلُهُ ، وَانْتَقِمْ لِيْ
« وانجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آني ومكن با من آنچه رامن سزاوارآنم و براي من
مِنْ فُلانِ بْـنِ فُـلان » .
از فلان پسر فلان انتقام بگيـر . »
و به جاي فلان بن فلان نام و نام پدر دشمن را بگويد :
« وَاغْفِرْ لِي ذُنُوبِي ما تَقَدَّمَ مِنْها وَما َتأَخَّرَ ،
« و بيامرز گناهانم را آنچه گذشته و آنچه از اين پس سرزند
وَلِوالِدَيَّ ، وَلِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ ، وَوَسّـِعْ عَلَيَّ مِنْ
و بيامرز پدر و مادرم و همه مردان و زنان مؤمن را و وسعت ده بر من از
حَلالِ رِزْقِكَ ، وَاكْفِنِي مَؤُونَةَ إِنْسانِ سَوْء ، وَجارِ سَوْء ، وَسُلْطانِ
روزي حلالت و مرا از زحمت و شرّ انسان بد و همسايه بد و سلطان
سَوْء ، وَقَرِينِ سَوْء ، وَيَوْمِ سَوْء ، وَساعَةِ سَوْء ، وَانْتَقِمْ لِي مِمَّنْ
بد و رفيق بد و روز بد و ساعت بد كفايت فرما و از كسي كه به
يَكِيدُنِي ، وَمِمَّنْ يَبْغِي عَلَيَّ ، وَيُرِيدُ بِي ، وَبِأَهْلِي ، وَأَوْلادِي ،
من نيرنگ زند و بر من ستم كند و قصد ظلم به من و به خاندان و فرزندان
وَإِخْوانِي ، وَجِيرانِي ، وَقَراباتِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ ظُلْماً ،
و برادران و همسايگان و نزديكان من از مردان مؤمن و زنان مؤمنه را دارد انتقام مرا بگير
91 |
إِنَّكَ عَلي ماتَشاءُ قَدِيرٌ ، وَبِكُلّـِ شَيْء عَلِيمٌ ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ » .
كه تو بر هر چه بخواهي توانايي و به هر چيز دانايي اجابت فرما اي پروردگار جهانيان . »
پس بگويد :
« اَللّهُمَّ بِحَقّـِ هذَا الدُّعاءِ تَفَضَّلْ عَلي فُقَراءِ الْمُؤْمِنِينَ
« خدايا به حق اين دعاء بر ( همه اهل ايمان ) تفضل كن ( امّا ) بر فقراي مؤمنين
وَالْمُؤْمِناتِ بِالْغِني وَالثَّرْوَةِ ، وَعَلي مَرْضَي الْمُؤْمِنِينَ
و مؤمنات به ثروت و توانگري و بر بيماران از مؤمنين
وَالْمُؤْمِناتِ بِالشّـِفاءِ وَالصّـِحَّةِ ، وَعَلي أَحْياءِ الْمُؤْمِنِينَ
و مؤمنات به شفاء و تندرستي و بر زندگان مؤمنين
وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ وَالْكَرامَةِ ، وَعَلي أَمْواتِ الْمُؤْمِنِينَ
و مؤمنات به لطف و بزرگواري و بر مردگان مؤمنين
وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ ، وَعَلي مُسافِرِي الْمُؤْمِنِينَ
و مؤمنات به آمرزش و رحمت و بر مسافرين مؤمنين
وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدّـِ إِلي أَوْطانِهِمْ سالِمِينَ غانِمِينَ ، بِرَحْمَتِكَ يا
و مؤمنات به بازگشتن بسوي وطنهاي خويش به سلامتي و بهره مندي به رحمتت اي
أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ ، وَصَلَّي اللهُ عَلي سَيّـِدِنا مُحَمَّد خاتَمِ النَّبِيّـِينَ
مهربانترين مهربانان و صلوات و درود فرستد خداوند بر آقاي ما محمد خاتم پيمبران
92 |
وَعِتْرَتِهِ الطّاهِرِينَ ، وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً » .
و عـتـرت پـاكـيـزه اش سـلام فـرسـتـد بسيار . »
ابن فهد گفته كه مستحبّ است بعد از دعاي سمات بگويي :
« اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ بِحُرْمَةِ هذَا الدُّعاءِ ، وَبِما فاتَ مِنْهُ مِنَ
« خدايا از تو مي خواهم به حرمت اين دعا و به آنچه از نامهايت كه در آن
الاَْسْماءِ ، وَبِمايَشتَمِلُ عَلَيْهِ مِنَ التَّفْسِيرِوَالتَّدْبِيرِالَّذِي لايُحِيطُ بِهِ
ذكر نشده و به آنچه دربردارد از تفسير و تدبيري كه كسي جز تو بر آن احاطه
إِلاّ أَنْتَ ، أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَكَذا » .
نـدارد كـه دربـاره مــن چنـيـن و چـنـان كـنـي . »
و بجاي كذا و كذا حاجت خود را بخواهد .
دعاي مجير
دعايي است بلند منزلت كه از حضرت رسول گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) روايت شده : هنگامي كه حضرتش در مقام ابراهيم مشغول نماز بوده جبرئيل امين اين دعا را براي او آورده است .
كفعمي در بلدالامين و مصباح همراه با ذكر اين دعا در
93 |
حاشيه كتاب به فضليت آن اشاره كرده و مي گويد :
هر كس اين دعا را در ايّام البيض ماه رمضان بخواند گناهانش آمرزيده شود اگر چه به عدد دانه هاي باران و برگ درختان و ريگ بيابان باشد ، و براي شفاي بيماران و اداي قرض و توانگر شدن و رفع اندوه خواندن آن مفيد است .
متن دعا به نقل از كفعمي :
« سُبْحانَكَ يا اَللهُ تَعـالَيْتَ يا رَحْمنُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
« منزهي اي خدا برتري تو اي بخشنده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا رَحيِمُ تَعالَيْتَ يا كَرِيمُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي مهربان برتري تو اي كريم پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مَلِكُ تَعالَيْتَ يا مالِكُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي پادشاه برتري تو اي مالك پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا قُدُّوسُ تَعالَيْتَ يا سَلامُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي مبرا از هر عيب برتري تو اي سلامت بخش پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُؤْمِنُ تَعالَيْتَ يا مُهَيْمِنُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي امان بخش برتر آمدي اي نگهبان پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا عَزيزُ تَعالَيْتَ يا جَبّارُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي نيرومند برتر آمدي اي با جبروت و عظمت پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
94 |
سُبْحانَكَ يا مُتَكَبِّرُ تَعالَيْتَ يا مُتَجَبِّرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي داراي بزرگي و كبرياء برتر آمدي اي صاحب جلال و شوكت پناه ده
سُبْحانَكَ يا خالِقُ تَعالَيْتَ يا بارِئُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
ما را از آتش اي پناه ده منزهي اي آفريننده برتر آمدي اي پديد آرنده پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُصَوِّرُ تَعالَيْتَ يا مُقَدِّرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
ما را از آتش اي پناه ده منزهي اي صورت ده برتر آمدي اي اندازه گير كارها پناه ده
سُبْحانَكَ يا هادِي تَعالَيْتَ يا باقِي أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
ما را از آتش اي پناه ده منزهي اي راهنما برتر آمدي اي باقي پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا وَهّابُ تَعالَيْتَ يا تَوّابُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي بخشنده برتر آمدي اي توبه پذير پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا فَتّاحُ تَعالَيْتَ يا مُرْتاحُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي گشاينده برتر آمدي اي آسايش بخش پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ ياسَيِّدِي تَعالَيْتَ يامَوْلايَ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي آقاي من برتري تو اي سرور من پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا قَرِيبُ تَعالَيْتَ يا رَقِيبُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي نزديك برتري تو اي مراقب اعمال بندگان پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُبْدِئُ تَعالَيْتَ يا مُعِيدُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي آغاز كن آفرينش برتر آمدي اي بازگرداننده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
95 |
سُبْحانَكَ يا حَمِيدُ تَعالَيْتَ يا مَجِيدُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي پسنديده برتر آمدي اي ستوده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا قَدِيمُ تَعالَيْتَ يا عَظِيمُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي ديرينه برتري تو اي با عظمت پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا غَفُورُ تَعالَيْتَ يا شَكُورُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي آمرزنده برتر آمدي اي پاداش ده سپاسگزاران پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا شاهِدُ تَعالَيْتَ يا شَهِيدُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي شاهد برتري تو اي گواه پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا حَنّانُ تَعالَيْتَ يا مَنّانُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي بسيار مهربان برتري تو اي نعمت بخش پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا باعِثُ تَعالَيْتَ يا وارِثُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي برانگيزنده برتري تو اي ارث بر جهانيان پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُحْيِي تَعالَيْتَ يا مُمِيتُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي زنده كننده برتري تو اي ميراننده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا شَفِيقُ تَعالَيْتَ يا رَفِيقُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي مهربان برتري تو اي رفيق پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا أَنِيسُ تَعالَيْتَ يا مُونِسُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي همدم برتري تو اي مونس پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
96 |
سُبْحانَكَ يا جَلِيلُ تَعالَيْتَ يا جَمِيلُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي شوكتمند برتري تو اي داراي جمال و زيبايي پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا خَبِيرُ تَعالَيْتَ يا بَصِيرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي آگاه برتري تو اي بيناي به كارها پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا حَفِيُّ تَعالَيْتَ يا مَلِيُّ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي مهربان برتري تو اي بي نياز مطلق پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مَعْبُودُ تَعالَيْتَ يا مَوجُودُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي معبود حقيقي برتر آمدي اي موجود بالذات پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا غَفّارُ تَعالَيْتَ يا قَهّارُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي اي آمرزش پيشه برتري تو اي داراي قهر و سطوت پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مَذْكُورُ تَعالَيْتَ يا مَشْكُورُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي ياد شونده برتري تو اي سپاس دارنده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا جَوادُ تَعالَيْتَ يا مَعاذُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي بخشنده برتري تو اي پناهگاه پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا جَمالُ تَعالَيْتَ يا جَلالُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي ( اصل هر ) زيبايي برتري تو اي ( بخشنده هر ) بزرگواري پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا سابِقُ تَعالَيْتَ يا رازِقُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي سبقت گيرنده برتري تو اي روزي دهنده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
97 |
سُبْحانَكَ يا صادِقُ تَعالَيْتَ يا فالِقُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي راست گفتار برتري تو اي شكافنده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا سَمِيعُ تَعالَيْتَ يا سَرِيعُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي شنوا برتري تو اي شتابنده ( در اجابت ) پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا رَفِيعُ تَعالَيْتَ يا بَدِيعُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي بلند مرتبه برتري تو اي آفريننده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا فَعّالُ تَعالَيْتَ يا مُتَعالُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي كننده ( آنچه بخواهي ) برتري تو اي والامرتبه پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا قاضِي تَعالَيْتَ يا راضِي أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي داور برتري تو اي راضي پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا قاهِرُ تَعالَيْتَ يا طاهِرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي چيره بر خلق برتري تو اي پاكيزه پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا عالِمُ تَعالَيْتَ يا حاكِمُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي دانا برتري تو اي حكمران پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا دائِمُ تَعالَيْتَ يا قائِمُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي جاويدان برتري تو اي قيام كننده به امور خلق پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا عاصِمُ تَعالَيْتَ يا قاسِمُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي نگهدار برتري تو اي قسمت كننده روزي پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
98 |
سُبْحانَكَ يا غَنِيُّ تَعالَيْتَ يا مُغْنِي أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي بي نياز برتري تو اي بي نياز كننده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا وَفِيُّ تَعالَيْتَ يا قَوِيُّ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي وفادار برتري تو اي نيرومند پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا كافِي تَعالَيْتَ يا شافِي أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي كفايت كننده برتري تو اي شفادهنده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُقَدِّمُ تَعالَيْتَ يا مُؤَخِّرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي مقدم دارنده برتري تو اي عقب انداز پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا أَوَّلُ تَعالَيْتَ يا آخِرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي اول برتري تو اي آخر پناه ده ما ر از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا ظاهِرُ تَعالَيْتَ يا باطَنُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي پيدا برتري تو اي ناپيدا پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا رَجاءُ تَعالَيْتَ يا مُرْتَجي أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي اميد برتري تو اي مايه اميدواري پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا ذَا الْمَنِّ تَعالَيْتَ يا ذَا الطَّوْلِ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا
منزهي تو اي صاحب نعمت برتري تو اي صاحب احسان پناه ده ما را از آتش اي
مُجِيرُ ، سُبْحانَكَ يا حَيُّ تَعالَيْتَ يا قَيّوُمُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
پناه ده ، منزهي تو اي زنده برتري تو اي پاينده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
99 |
سُبْحانَكَ يا واحِدُ تَعالَيْتَ يا أَحَدُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي يگانه برتري تو اي يكتا پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا سَيِّدُ تَعالَيْتَ يا صَمَدُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي آقا برتري تو اي بي نياز پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا قَدِيرُ تَعالَيْتَ يا كَبِيرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي توانا برتري تو اي بزرگ پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا والِي تَعالَيْتَ يا مُتَعالِي أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي حكمران برتري تو اي والامقام پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا عَلِيُّ تَعالَيْتَ يا أَعْلي أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي والا برتري تو اي والاتر از همه پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا وَلِيُّ تَعالَيْتَ يا مَوْلي أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي صاحب اختيار برتري تو اي سرور پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا ذارِئُ تَعالَيْتَ يا بارِئُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي آفريننده برتري تو اي پديد آرنده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا خافِضُ تَعالَيْتَ يا رافِعُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي پايين آورنده برتري تو اي بالا برنده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُقْسِطُ تَعالَيْتَ يا جامِعُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي به انصاف رفتار كننده برتري تو اي گردآورنده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
100 |
سُبْحانَكَ يا مُعِزُّ تَعالَيْتَ يا مُذِلُّ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي عزت بخش برتري تو اي ذلت بخش پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا حافِظُ تَعالَيْتَ يا حَفِيظُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي نگهبان برتري تو اي نگهدار پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا قادِرُ تَعالَيْتَ يا مُقْتَدِرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي توانا برتري تو اي با اقتدار پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا عَلِيمُ تَعالَيْتَ يا حَلِيمُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي دانا برتري تو اي بردبار پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا حَكَمُ تَعالَيْتَ يا حَكِيمُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي داور برتري تو اي فرزانه پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُعْطِي تَعالَيْتَ يا مانِعُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي عطا ده برتري تو اي مانع از عطا پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا ضارُّ تَعالَيْتَ يا نافِعُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي زيان رسان برتري تو اي سودرسان پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُجِيبُ تَعالَيْتَ يا حَسِيبُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي اجابت كننده برتري تو اي حسابگر پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا عادِلُ تَعالَيْتَ يا فاصِلُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي دادگر برتري تو اي جدا كننده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
101 |
سُبْحانَكَ يا لَطِيفُ تَعالَيْتَ يا شَرِيفُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي مهربان برتري تو اي شريف پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا رَبُّ تَعالَيْتَ يا حَقُّ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي پروردگار برتري تو اي ثابت پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا ماجِدُ تَعالَيْتَ يا واحِدُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي گرامي برتري تو اي يگانه پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا عَفُوُّ تَعالَيْتَ يا مُنْتَقِمُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي باگذشت برتري تو اي انتقام كش پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا واسِعُ تَعالَيْتَ يا مُوَسِّعُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي وسيع رحمت برتري تو اي گشايش بخش پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا رَؤُوفُ تَعالَيْتَ يا عَطُوفُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي مهرورز برتري تو اي با عطوفت پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا فَرْدُ تَعالَيْتَ يا وِتْرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي يگانه برتري تو اي تك و تنها پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُقِيتُ تَعالَيْتَ يا مُحِيطُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي حافظ و نگهبان برتري تو اي محيط بر هر چيز پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا وَكِيلُ تَعالَيْتَ يا عَدْلُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي وكيل برتري تو اي سراسر عدل و داد پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
102 |
سُبْحانَكَ يا مُبِينُ تَعالَيْتَ يا مَتِينُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي آشكار كننده برتري تو اي ثابت سستي ناپذير پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا بَرُّ تَعالَيْتَ يا وَدُودُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي نيكوكار برتري تو اي بسيار مهربان پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا رَشِيدُ تَعالَيْتَ يا مُرْشِدُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي ارشاد كننده برتري تو اي رهنمون پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا نُورُ تَعالَيْتَ يا مُنَوِّرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي نور برتري تو اي روشني بخش پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا نَصِيرُ تَعالَيْتَ يا ناصِرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي ياور برتري تو اي ياري ده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا صَبُورُ تَعالَيْتَ يا صابِرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي بردبار برتري تو اي شكيبا پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُحْصِي تَعالَيْتَ يا مُنْشِئُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي شمارنده برتري تو اي ايجاد كننده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا سُبْحانُ تَعالَيْتَ يا دَيّانُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي منزه برتري تو اي كيفر ده پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُغِيثُ تَعالَيْتَ يا غِياثُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي فريادرس برتري تو اي دادرس پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
103 |
سُبْحانَكَ يا فاطِرُ تَعالَيْتَ يا حاضِرُ أَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجِيرُ ،
منزهي تو اي آفريننده برتري تو اي حاضر پناه ده ما را از آتش اي پناه ده
سُبْحانَكَ يا ذَا الْعِزِّ والْجَمالِ تَبارَكْتَ يا ذَا الْجَبَرُوتِ وَالْجَلالِ ،
منزهي تو اي صاحب عزّت و زيبايي بزرگي تو اي صاحب جبروت و جلال
سُبْحانَكَ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ ، سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظّالِمِينَ ،
منزهي تو معبودي جز تو نيست « منزهي تو و همانا من از ستمگرانم
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ، وَصَلَّي
پس مستجاب كرديم دعاي او ( يعني يونس ) را و او را از اندوه نجاتش داديم و اين چنين مؤمنين را نجات بخشيم » و درود
اللهُ عَلي سَيِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ أَجْمَعِينَ ، وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمينَ ،
خدا بر آقاي ما محمد و آلش همگي و ستايش خاص پروردگار جهانيان است
وَحَسْبُنَا اللهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللهِ الْعَلِيِّ
و خدا ما را بس است و او نيكو وكيلي است و جنبش و نيرويي نيست جز به خداي والاي
العَظِيمِ » .
بــــزرگ . »