بخش 5

دعای رفع گرفتاری دعای فَرَج دعای سریع الإجابه دعای حضرت مهدی صلوات اللّه علیه مناجات شعبانیّه مناجات امیر مؤمنان ( علیه السلام )


104


دعاي رفع گرفتاري

مرحوم شيخ كفعمي در بلدالأمين دعايي از حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) روايت كرده كه هر محزون و گرفتار و ترساني آنرا بخواند ، حقّ تعالي او را فرج كرامت فرمايد ، و آن دعا اين است :

« يا عِمادَ مَنْ لاعِمادَ لَهُ ، وَيا ذُخْرَ مَنْ لاذُخْرَ لَهُ ، وَيا سَنَدَ مَنْ

« اي تكيه گاه كسي كه تكيه گاه ندارد اي ذخيره كسي كه ذخيره ندارد و اي پشتيبان كسي

لا سَنَدَ لَهُ ، وَيا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ ، وَيا غِياثَ مَنْ لاغِياثَ لَهُ ،

كه پشتيبان ندارد و اي پناه كسي كه پناهي ندارد و اي دادرس كسي كه دادرس ندارد

وَيا كَنْزَ مَنْ لا كَنْزَ لَهُ ، وَيا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ ، يا كَرِيمَ الْعَفْوِ ، يا

و اي گنج آن كس كه گنجي ندارد و اي عزت آن كس كه عزتي ندارد اي بزرگوار گذشت اي

حَسَنَ التَّجاوُزِ ، يا عَوْنَ الضُّعَفاءِ ، يا كَنْزَ الْفُقَراءِ ، يا عَظِيمَ

نيكو در گذر اي يار ناتوانان اي گنج بي نوايان اي بزرگ

الرَّجاءِ ، يا مُنْقِذَ الْغَرْقي ، يا مُنْجِيَ الْهَلْكي ، يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ

اميد من اي نجات دهنده غريقان اي رهاننده هلاك شدگان اي احسان كننده اي نيكوكار


105


يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ ، أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللَّيْلِ وَنُورُ النَّهارِ

اي نعمت بخش اي زياده بخش تويي كه سجده ( وخضوع ) كرد برايت سياهي شب و روشني روز

وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ وَحَفِيفُ الشَّجَرِ وَدَوِيُّ الْماءِ ، يا

و تابش ماه و پرتو خورشيد و صداي درخت و صداي مخصوص آب اي

اَللهُ يا اَللهُ يا اَللهُ ، لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ ، وَحْدَكَ لاشَرِيكَ لَكَ ، يا رَبّاهُ

خدا اي خدا اي خدا معبودي نيست جز تو خداي يگانه اي كه شريكي برايت نيست پروردگارا

يا اَللهُ ، صَلّـِ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَافْعَلْ بِنا ما أَنْتَ أَهْلُهُ » .

اي خدا درود فرست بر محمد وآل محمد و انجام ده درباره ما آنچه را تو شايسته آني . »

پس هر چه حاجت داري طلب كن .

دعاي فَرَج

مرحوم كفعمي در كتاب « مصباح » دعايي نقل كرده و فرموده است : اين دعا را امام هادي ( عليه السلام ) به « يَسَع بن حمزه قمي » تعليم داد ، و فرمود كه آل محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) هنگام پيش آمدن بلاها و مواجهه با دشمنان و خوف از خطر و فقر اين دعا را مي خوانند ، و براي ايمني مفيد مي باشد . و اين دعا ، از دعاهاي صحيفه سجّاديه است :


106


« يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُالْمَكارِهِ ، وَيا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّالشَّدائِدِ ، وَيا

« اي كه گشوده شود بوسيله او گره گرفتاريها و اي كه شكسته شود بوسيله او تندي سختيها و اي

مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلي رَوْحِ الْفَرَجِ ، ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ

كه ازاوخواهش شودبراي رهايي يافتن ( از غمهاوآمدن ) بسوي فضاي روح بخش گشايش ، كارهاي دشواردربرابر قدرتت

الصّـِعابُ ، وَتَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الاَْسْبابُ ، وَجَري بِقُدْرَتِكَ الْقَضاءُ ،

آسان گشته و اسباب و وسايل به سبب لطف تو فراهم گشته و قضا و قدر به قدرتت جاري گشته

وَمَضَتْ عَلي إِرادَتِكَ الاَْشْياءُ ، فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ

و همه چيز برطبق اراده تو گذشته است پس تمام چيزها به محض اراده تو بدون اينكه نيازي به گفتن

مُؤْتَمِرَةٌ ، وَبِاِرادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ ، أَنْتَ الْمَدْعُوُّ

باشد مطيع وفرمانبردارند و به محض اراده ات بدون احتياج به نهي و بازداشتن بازداشته اند تويي كه براي رفع دشواريها

لِلْمُهِمّاتِ ، وَأَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمّاتِ ، لا يَنْدَفِـعُ مِنْها إِلاّ ما

خوانندت و تويي پناهگاه در سختيها دور نشود از آن سختيها مگر آنچه

دَفَعْتَ ، وَلا يَنْكَشِفُ مِنْها إِلاّ ما كَشَفْتَ ، وَقَدْ نَزَلَ بِي يا رَبّـِ ما

راكه تودوركنيوبرطرف نگردد چيزي از آنها مگر آنچه را تو برطرف كني و براستي اي پروردگار من چيزي بر من رسيده

قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ ، وَاَلَمَّ بِي ما قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ ، وَبِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ

كه سنگيني آن مرابه زحمت انداخته و وارد شده بر من آنچه به دوش كشيدنش وامانده ام كرده و البته به نيروي خودت آنرا بر

عَلَيَّ ، وَبِسُلْطانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ ، فَلا مُصْدِرَ لِما أَوْرَدْتَ ، وَلا

من وارد كردي و به سلطنت و قدرت خويش آنرا متوجه من كردي پس آنچه را تو فرستادي بازگرداننده برايش نيست و آنچه راتو


107


صارِفَ لِما وَجَّهْتَ ، وَلا فاتِحَ لِما أَغْلَقْتَ ، وَلا مُغْلِقَ لِما

متوجه ساخته اي برگرداننده ندارد و آنچه را تو بسته اي گشاينده نداردوآنچه را توگشودي كسش

فَتَحْتَ ، وَلا مُيَسّـِرَ لِما عَسَّرْتَ ، وَلا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ ، فَصَلّـِ

نتواند بست و آنچه را تو دشوار سازي آسان كننده ندارد و آن كس را كه تو خواركني ياور برايش نيست پس درود فرست

عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ ، وَافْتَحْ لِي يا رَبّـِ بابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ ، وَاكْسِرْ

بر محمد و آلش و بگشا به فضل خود پروردگارا بر من در گشايش را و قدرت تسلطي را كه

عَنّـِي سُلْطانَ الْهَمّـِ بِحَوْلِكَ ، وأَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيما شَكَوْتُ ،

اندوه و غم بر من پيدا كرده به نيروي خود درهم شكن و خوش بيني خودت را در آنچه شكوه كردم به من عنايت كن

وَأَذِقْنِي حَلاوَةَ الصُّنْعِ فِيما سَأَلْتُ ، وَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً

و شيريني رفتارت را درباره خواسته ام به من بچشان و از نزد خويش رحمت و گشايش

وَفَرَجاً هَنِيئاً ، وَاجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً ، وَلا تَشْغَلْنِي

گوارايي به من ببخش و هم از نزد خود راه چاره فوري برايم قرار ده و سرگرمم مكن

بِالاِْهْتِمامِ عَنْ تَعاهُدِ فُرُوضِكَ وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِكَ ، فَقَدْ ضِقْتُ

به اهميت دادن به گرفتاريهاي دنيا از انجام واجبات و بكار بستن سنتها و دستوراتت زيرا كه براستي اي پروردگار من

لِما نَزَلَ بِي يا رَبّـِ ذَرْعاً ، وَامْتَلاَْتُ بِحَمْلِ ما حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً ،

سينه ام از اين پيش آمدي كه برايم كرده تنگ شده و براي تحمل اين حادثه سر تا پايم را اندوه گرفته

وَأَنْتَ الْقادِرُ عَلي كَشْفِ ما مُنِيتُ بِهِ ، وَدَفْعِ ما وَقَعْتُ فِيهِ ،

و تو بر دفع آنچه بدان گرفتار شده ام و برطرف كردن آنچه بدان درافتاده ام توانايي


108


فَافْعَلْ بِي ذلِكَ وَإِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ ، يا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَذَا

پس تو اين كار را درباره من بكن اگرچه من سزاوار اين محبت تو نيستم اي صاحب عرش عظيم و دارنده

الْمَنِّ الْكَرِيمِ ، فَأَنْتَ قادِرٌ ياأَرْحَمَ الرّاحِمِينَ ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ » .

نعمت بزرگ زيرا كه تو توانايي اي مهربانترين مهربانها آمين ربّ العالمين . »

دعاي سريع الإجابه

مرحوم كفعمي در « مصباح » دعايي از حضرت امام

موسي كاظم ( عليه السلام ) نقل كرده ، و فرموده است : اين دعا

منزلتي عظيم دارد ، و زود به اجابت مي رسد . متن دعا چنين

است :

« اَللّهُمَّ إِنّـِي أَطَعْتُكَ فِي أَحَبّـِ الاَْشْياءِ إِلَيْكَ وَهُوَ التَّوْحِيدُ ،

« خدايا همانا من درمحبوبترين چيزها در نزد تو كه عبارت از توحيد و يگانگيت بود از تو پيروي كردم

وَلَمْ أَعْصِكَ فِي أَبْغَضِ الاَْشْياءِ إِلَيْكَ وَهُوَ الْكُفْرُ ، فَاغْفِرْ لِي ما

ودر مبغوض ترين چيزها در نزدت كه عبارت از كفر بتو بود نافرمانيت نكردم پس آنچه دراين ميان است

بَيْنَهُما يا مَنْ إِلَيْهِ مَفَرِّي ، آمِنّـِي مِمّا فَزِعْتُ مِنْهُ إِلَيْكَ . اَللّهُمَّ اغْفِرْ

ازگناهانم بيامرز اي كه بسوي اوست گريزگاه من ، مرااز آنچه به خاطر آن بسويت پناه آوردم امان بخش خدايا بيامرز


109


لِيَ الْكَثِيرَ مِنْ مَعاصِيكَ ، وَاقْبَلْ مِنّـِي الْيَسِيرَ مِنْ طاعَتِكَ ، يا

گناهان بسيارم را و بپذير از من طاعت اندكم را اي

عُدَّتِي دُونَ الْعُدَدِ ، ويا رَجائِي وَالْمُعْتَمَدَ ، وَيا كَهْفِي وَالسَّنَدَ ،

ذخيره در مقابل ساير ذخيره ها و اي مايه اميد و تكيه گاه من و اي پناهگاه ونگهبانم

وَيا واحِدُ يا أَحَدُ ، يا قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ ، اَللهُ الصَّمَدُ ، لَمْ يَلِدْ وَلَمْ

و اي يگانه يكتا اي آنكه دروصف خود به پيغمبرت گفتي بگو او خداي يكتا است خدا بي نياز است ، نزايد

يُولَدْ ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ، أَسْأَلُكَ بِحَقّـِ مَنِ اصْطَفَيْتَهُمْ مِنْ

و نه زاييده شده و نيست برايش همتا و مانندي ، از تو مي خواهم به حق آنانكه از ميان خلق خود آنها را

خَلْقِكَ ، وَلَمْ تَجْعَلْ فِي خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ أَحَداً ، أَنْ تُصَلّـِيَ عَلي

برگزيدي و در خلق خود هيچكس را مانند ايشان نكردي كه درود فرستي بر

مُحَمَّد وَآلِهِ ، وَأَنْ تَفْعَلَ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ . اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَلُكَ

محمد و آل او و درباره من انجام دهي آنچه را تو شايسته آني خدايا از تو مي خواهم

بِالْوَحْدانِيَّةِ الْكُبْري ، وَالْمُحَمَّدِيَّةِ الْبَيْضاءَ ، وَالْعَلَوِيَّةِ الْعُلْيا ،

به حق مقام وحدانيت و يكتايي بزرگ خودت و به مقام محمدي آن مقام تابنده و به مقام علوي آن مقام والا

وَبِجَمِيعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلي عِبادِكَ ، وَبِالاِْسْمِ الَّذِي حَجَبْتَهُ

و به تمام حجتهاي خود بر بندگانت و به حق آن نامي كه از خلق خود

عَنْ خَلْقِكَ ، فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْكَ إِلاّ إِلَيْكَ ، صَلّـِ عَلي مُحَمَّد وَآلِهِ ،

پنهان داشتي كه اظهار نشود از تو مگر بخودت كه درود فرستي بر محمد و آل محمد


110


وَاجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي فَرَجاً وَمَخْرَجاً ، وَارْزُقْنِي مِنْ حَيْثُ أَحْتَسِبُ

و براي من در كارم گشايش و راه نجاتي قرار دهي و به من روزي دهي از آنجا كه گمان

وَمِنْ حَيْثُ لا أَحْتَسِبُ ، إِنَّكَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِساب » .

دارم و از آنجا كه گمان ندارم كه تو روزي دهي هر كه را بخواهي بي حساب . »

دعاي حضرت مهدي صلوات اللّه عليه

« اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِيقَ الطّاعَةِ ، وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ ، وَصِدْقَ النّـِيَّةِ ،

« خدايا روزي ما كن توفيق اطاعت و دوري از گناه و صدق و صفاي در نيت

وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ ، وَأَكْرِمْنا بِالْهُدي وَالاِْسْتِقامَةِ ، وَسَدِّدْ أَلْسِنَتَنا

و شناختن آنچه حرمتش لازم است و گرامي دار ما را بوسيله هدايت شدن و استقامت و استوار كن زبانهاي ما را

بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ ، وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ ، وَطَهّـِرْ

به درستگويي و حكمت و لبريز كن دلهاي ما را از دانش و معرفت و پاك كن

بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ ، وَاكْفُفْ اَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ ،

اندرون ما را از غذاهاي حرام و شبهه ناك و بازدار دستهاي ما را از ستم و دزدي

وَاغْضُضْ أَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ ، وَاسْدُدْ أَسْماعَنا عَنِ

و بپوشان چشمان ما را از هرزگي و خيانت و ببند گوشهاي ما را از شنيدن سخنان


111


اللَّغْوِ وَالْغِيبَةِ ، وَتَفَضَّلْ عَلي عُلَمائِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصِيحَةِ ، وَعَلَي

بيهوده و غيبت و تفضل فرما بر علماي ما به پارسايي و خيرخواهي كردن و بر

الْمُتَعَلّـِمِينَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ ، وَعَلَي الْمُسْتَمِعِينَ بِالاِْتّـِباعِ

دانش آموزان به كوشش داشتن و شوق و بر شنوندگان به پيروي كردن

وَالْمَوْعِظَةِ ، وَعَلي مَرْضَي الْمُسْلِمِينَ بِالشّـِفاءِ وَالرّاحَةِ ، وَعَلي

و پند گرفتن و بر بيماران مسلمان به بهبودي يافتن و آسودگي و بر

مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ ، وَعَلي مَشايِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّكِينَةِ ،

مردگان آنها به عطوفت و مهرباني كردن و بر پيرانمان به وقار و سنگيني

وَعَلَي الشَّبابِ بِالاِْنابَةِ وَالتَّوْبَةِ ، وَعَلَي النّـِساءِ بِالْحَياءِ وَالْعِفَّةِ ،

و بر جوانان به بازگشت و توبه و بر زنان به شرم و عفت

وَعَلَي الاَْغْنِياءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ ، وَعَلَي الْفُقَراءِ بِالصَّبْرِ

و بر توانگران به فروتني و بخشش كردن و بر مستمندان به شكيبايي

وَالْقَناعَةِ ، وَعَلَي الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ ، وَعَلَي الأُسَراءِ

و قناعت و بر پيكار كنندگان به ياري و پيروزي و بر اسيران

بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ ، وَعَلَي الاُْمَراءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ ، وَعَلَي

به رهايي يافتن و آسودگي و بر زمامداران به عدالت داشتن و دلسوزي و بر

الرَّعِيَّةِ بِالاِْنْصافِ وَحُسْنِ السّـِيرَةِ ، وَبارِكْ لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِي

ملت به انصاف و خوش رفتاري و بركت ده براي حاجيان و زائران در


112


الزّادِ وَالنَّفَقَةِ ، وَاقْضِ ما أَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ ،

توشه و خرجي و به انجام رسان آنچه را بر ايشان واجب كردي از اعمال حج و عمره

بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ » .

بوسيله فضل و رحمت خودت اي مهربانترين مهربانان . »

مناجات شعبانيّه

دعايي است سرشار از مضامين عرفاني و بلند ، و اين دعا از « ابن خالويه » روايت شده است . وي گفته است : اين مناجات حضرت اميرالمؤمنين و ديگر امامان معصوم ( عليهم السلام ) بوده ، و آنان بر خواندن اين دعا در ماه شعبان مداومت مي كردند . و بدين جهت بزرگان دين ، مانند حضرت امام خميني ( قدس سره ) به اين مناجات علاقه خاصي داشتند .

خواندن اين مناجات ، با مفاهيم عاليه اي كه دارد براي هر وقتي كه انسان حضور قلب و توجّه داشته باشد مناسب است .

« اَللّهُمَّ صَلّـِ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَاسْمَعْ دُعائِي إِذا

« خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و بشنو دعايم را هنگامي كه


113


دَعَوْتُكَ وَاسْمَعْ نِدائِي إِذا نادَيْتُكَ ، وَأَقْبِلْ عَلَيَّ إِذا ناجَيْتُكَ ، فَقَدْ

تو را خوانم و بشنو صدايم را هر گاه تو را صدا زنم و رو به من كن هرگاه با تو راز گويم زيرا

هَرَبْتُ إِلَيْكَ ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ ، مُسْتَكِـيناً [ مِسْكِيناً ] لَكَ مُتَضَرِّعاً

من به سوي تو گريختم و پيش رويت ايستادم در حال بيچارگي و فروتني به درگاهت

إِلَيْكَ ، راجِياً لِمالَدَيْكَ ثَوابِي ، وَتَعْلَمُ مافِي نَفْسِي ، وَتَخْبُرُ حاجَتِي ،

و اميدوارم ثوابم را كه در پيش تو است و تو آنچه را من در دل دارم مي داني و حاجتم را آگاهي

وَتَعْرِفُ ضَمِيرِي ، وَلا يَخْفي عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَمَثْوايَ ، وَما

و از نهادم باخبري و سرانجام كار و سرمنزل من بر تو روشن است و نيز آنچه را

اُرِيدُ أَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَأَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي ، وَأَرْجُوهُ

مي خواهم از گفتارم بدان لب گشايم و آن طلبي را كه مي خواهم به زبان آرم و اميد آن را براي

لِعاقِبَةِ أَمْرِي ، وَقَدْ جَرَتْ مَقادِيرُكَ عَلَيَّ ياسَيِّدِي فِيما يَكُونُ مِنّـِي

سرانجام كارم دارم ، اي آقاي من مقدّرات تو بر من جاري گشته در آنچه از من تا

إِلي آخِرِ عُمُرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَعَلانِيَتِي ، وَبِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ

آخر عمر سر زند چه از كارهاي پنهانم و چه آشكارم و بدست تو است نه به دست ديگري كم

زِيادَتِي وَنَقْصِي وَنَفْعِي وَضَرِّي ، إِلهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي

و زياد شدن و سود و زيان من خدايا اگر تو مرا محروم كني پس كيست كه

يَرْزُقُنِي ، وَإِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي ، إِلهِي أَعُوذُ بِكَ

روزيم دهد و اگر تو خوارم كني پس كيست كه ياريم دهد خدايا پناه برم به تو


114


مِنْ غَضَبِكَ وَحُلُولِ سَخَطِكَ ، إِلهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِل

از خشمت و فروريختن عذابت خدايا اگر من شايستگي

لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ ، إِلهِي كَأَنّـِي

رحمت تو را ندارم ولي تو شايسته آني كه از زياده بخششت به من احسان كني خدايا خود را چنان مي نگرم كه گويا

بِنَفْسِي واقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَقَدْ أَظَلَّها حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ ، فَفَعَلْتَ

در برابرت ايستاده و آن توكل نيكويي كه بر تو دارم بر سر من سايه افكنده و تو نيز آن چه را

ما أَنْتَ أَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ ، إِلهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلي مِنْكَ

شايسته آني درباره من انجام و مرا در سراپرده عفو خويش پوشانده اي خدايا اگر بگذري پس كيست كه از تو بدين

بِذلِكَ ، وَإِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلِي وَلَمْ يُدْنِنِي مِنْكَ عَمَلِي ، فَقَدْ

كار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزديك شده و عملم مرا به تو نزديك نكرده من

جَعَلْتُ الاِْقْرارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي ، إِلهِي قَدْ جُرْتُ عَلي

به ناچار قرار مي دهم اقرار به گناه را وسيله خويش به درگاهت خدايا من بر خويشتن

نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَها ، فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها ، إِلهِي لَم يَزَلْ

ستم كردم در آن توجهي كه بدان كردم پس واي بر او اگر نيامرزيش خدايا پيوسته

بِرُّكَ عَلَيَّ أَيّامَ حَياتِي ، فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنّـِي فِي مَماتِي ، إِلهِي

در دوران زندگي نيكي تو بر من مي رسد پس نيكيت را در هنگام مرگ نيز از من مگير خدايا

كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَماتِي ، وَأَنْتَ لَمْ تُوَلّـِنِي إِلاَّ

من چگونه مأيوس شوم از اينكه پس از مرگ مورد حسن نظر تو واقع گردم در صورتي كه


115


الْجَمِيلَ فِي حَياتِي ، إِلهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ ، وَعُدْ عَلَيَّ

در دوران زندگيم جز به نيكي سرپرستيم نكردي خدايا سرپرستي كن كار مرا چنانچه تو شايسته آني و توجه كن بر من

بِفَضْلِكَ عَلي مُذْنِب قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ ، إِلهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً

به فضل خويش كه همچون گنهكاري هستم كه نادانيش سراپا او را فراگرفته خدايا براستي تو گناهاني را

فِي الدُّنْيا ، وَأَنَا أَحْوَجُ إِلي سَتْرِها عَلَيَّ مِنْكَ فِي الاُْخْري ، إِلهِي

در دنيا بر من پوشاندي كه من به پوشاندن آنها در آخرت محتاج ترم

قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَد مِنْ عِبادِكَ الصّالِحِينَ ، فَلا

با اينكه آشكارش نكردي براي هيچيك از بندگان شايسته ات پس

تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلي رُؤُسِ الاَْشْهادِ ، إِلهِي جُودُكَ بَسَطَ

در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مكن خدايا جود و بخششت آرزويم را

أَمَلِي ، وَعَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي ، إِلهِي فَسُرَّنِي بِلِقائِكَ يَوْمَ

گستاخ كرده و گذشت تو برتر است از عمل من خدايا مرا در آن روزي كه ميان بندگانت داوري كني

تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبادِكَ ، إِلهِي اعْتِذارِي إِلَيْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ

به ديدارت مسرور ساز خدايا عذرخواهي من به درگاهت عذرخواهي كسي است كه

يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ ، فَاقْبَلْ عُذْرِي يا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ

بي نياز نشده از پذيرفتن عذرش پس عذر مرا بپذير اي بزرگوارترين كسي كه گنهكاران به درگاهش

الْمُسِيئُونَ ، إِلهِي لا تَرُدَّ حاجَتِي وَلا تُخَيّـِبْ طَمَعِي ، وَلا تَقْطَعْ

معذرت خواهي كنند خدايا حاجتم را بازمگردان و طمعم را به نوميدي مكشان و اميد و آرزويم را از


116


مِنْكَ رَجائِي وَأَمَلِي ، إِلهِي لَوْ أَرَدْتَ هَوانِي لَمْ تَهْدِنِي ، وَلَوْ

درگاهت قطع مفرما خدايا اگر خواري مرا خواسته بودي راهنمائيم نمي كردي و اگر

أَرَدْتَ فَضِيحَتِي لَمْ تُعافِنِي ، إِلهِي ما اَظُنُّكَ تَرُدُّنِي فِي حاجَة قَدْ

رسوائيم را مي خواستي تندرستيم نمي دادي خدايا گمان ندارم كه مرا بازگرداني در مورد

أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِها مِنْكَ ، إِلهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دائِماً

حاجتي كه عمر خويش را در خواستن آن از تو سپري كردم خدايا ستايش خاص تو است ستايش ابدي

سَرْمَداً ، يَزِيدُ وَلا يَبِيدُ كَما تُحِبُّ وَتَرْضي ، إِلهِي إِنْ اَخَذْتَنِي

جاويدان هميشگي كه فزون شود ولي كم نگردد بدان نحو كه دوست داري و خوشنود شوي خدايا اگر مرا به جنايتم

بِجُرْمِي اَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ ، وَإِنْ اَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي اَخَذْتُكَ

مأخوذ داري من هم تو را به عفوت بگيرم و اگر به گناهم بگيري من هم تو را به آمرزشت

بِمَغْفِرَتِكَ ، وَإِنْ أَدْخَلْتَنِي النّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَها أَنّـِي أُحِبُّكَ ، إِلهِي إِنْ

بگيرم و اگر به دوزخم ببري بدوزخيان اعلام مي كنم كه من تو را دوست دارم خدايا اگر عمل من در

كانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلِي ، فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجائِكَ

كنار اطاعت از تو كوچك است ولي آرزويم در كنار اميد تو

أَمَلِي ، إِلهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ باِلْخَيْبَةِ مَحْرُوماً ، وَقَدْ كانَ

بزرگ است خدايا چگونه من از پيش تو محروم برگردم با اينكه چنان

حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجاةِ مَرْحُوماً ، إِلهِي وَقَدْ أَفْنَيْتُ

حسن ظني من به جود و بخششت داشتم كه مرا مورد رحمت خويش قرار داده با نجات بازم خواهي گرداند خدايا من عمرم را


117


عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ ، وَأَبْلَيْتُ شَبابِي فِي سَكْرَةِ التَّباعُدِ

در حرص غفلت از تو سپري كردم و جوانيم را در مستي دوري از تو از بين

مِنْكَ ، إِلهِي فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيّامَ اغْتِرارِي بِكَ وَرُكُونِي إِلي سَبِيلِ

بردم و از اينرو خدايا بيدار نشدم در آن روزگاري كه به كرم تو مغرور بودم و به راه خشم تو

سَخَطِكَ ، إِلهِي وَأَنَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ ، مُتَوَسّـِلٌ

متمايل گشته بودم خدايا من بنده تو و فرزند بنده توام كه در برابرت ايستاده و به وسيله كرم تو

بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ ، إِلهِي أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمّا كُنْتُ اُواجِهُكَ بِهِ

به درگاهت توسل جويم خدايا من بنده اي هستم كه مي خواهم از آلودگي آنچه بدان با تو روبرو شدم

مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيائِي مِنْ نَظَرِكَ ، وَأَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ ، اِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ

از بي حيايي خودم در پيش روي تو خود را پاك سازم و از تو گذشت مي خواهم زيرا گذشت وصف

لِكَرَمِكَ ، إِلهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلاّ فِي

شناسايي كرم تو است خدايا من آن نيرويي كه بتوانم بوسيله آن خود را از نافرمانيت منتقل سازم ندارم مگر در

وَقْت اَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ ، وَكَما أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ ، فَشَكَرْتُكَ

آن وقت كه تو براي دوستيت بيدارم كني و آن طور كه خواهي باشم پس تو را سپاس گويم كه

بِإِدْخالِي فِي كَرَمِكَ وَلِتَطْهِيرِ قَلْبِي مِنْ أَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ ،

مرا در كرم خويش داخل كردي و دلم را از چركيهاي بي خبري و غفلت از خويش پاكيزه ساختي

إِلهِي أُنْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نادَيْتَهُ فَأَجابَكَ ، وَاسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ

خدايا به من بنگر نگريستن كسي كه او را خوانده اي و او پاسخت داده و به ياري خويش به كارش واداشته اي


118


فَأَطاعَكَ ، يا قَرِيباً لا يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرّـِ بِهِ ، وَيا جَواداً لا يَبْخَلُ

و فرمانبريت كرده ، اي نزديكي كه دور نگردي از آن كس كه بدو مغرور گشته و اي بخشنده اي كه بخل نورزد

عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ ، إِلهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ ، وَلِساناً

از آنكس كه اميد نيكيش دارد خدايا دلي به من بده كه اشتياقش به تو موجب نزديكيش به تو گردد و زباني

يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ ، وَنَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ ، إِلهِي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ

كه صدق گفتارش بسوي تو بالا آيد و نظر حقيقت بيني كه همان حقيقتش او را به تو نزديك گرداند خدايا كسي كه بوسيله تو

بِكَ غَيْرُ مَجْهُول ، وَمَنْ لاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُول ، وَمَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ

شناخته شد گمنام نيست و كسي كه به تو پناهنده شد خوار نيست و كسي كه تو بسويش رو كني بنده

غَيْرُ مَمْلُول ، إِلهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ ، وَإِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ

ديگري نخواهد بود خدايا براستي هركس به تو راه جويد راهش روشن است و هر كه به تو پناه

بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ ، وَقَدْ لُذْتُ بِكَ يا إِلهِي ، فَلا تُخَيّـِبْ ظَنّـِي مِنْ

جويد پناه دارد و من اي خدا به تو پناه آورده ام پس گماني را كه به رحمتت

رَحْمَتِكَ وَلا تَحْجُبْنِي عَنْ رَاْفَتِكَ ، إِلهِي اَقِمْنِي فِي أَهْلِ وِلايَتِكَ

دارم نوميد مكن و از مهر خويش منعم مكن خدايا جاي مرا در ميان دوستدارانت

مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّيادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ ، إِلهِي وَاَلْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ

جاي آن دسته از ايشان قرار ده كه اميد افزايش دوستيت را دارند خدايا در دلم انداز شيدايي و شيفتگي

إِلي ذِكْرِكَ ، وَهِمَّتِي فِي رَوْحِ نَجاحِ أَسْمائِكَ وَمَحَلّـِ قُدْسِكَ ،

ذكر خود را پياپي و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده


119


إِلهِي بِكَ عَلَيْكَ إِلاّ اَلْحَقْتَنِي بِمَحَلّـِ أَهْلِ طاعَتِكَ ، وَالْمَثْوَي

خدايا به حق خودت بر خودت سوگند كه مرا به محل فرمانبرداريت و جايگاه

الصّالِحِ مِنْ مَرْضاتِكَ ، فَإِنّـِي لا أَقْدِرُ لِنَفْسِي دَفْعاً وَلا أَمْلِكُ لَها

شايسته اي از مقام خوشنوديت برساني زيرا كه من قادر بر دفع چيزي از خود نيستم و مالك سودي

نَفْعاً ، إِلهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَمَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ ، فَلا

هم برايش نيستم خدايا من بنده ناتوان گنهكار تو و مملوك زاري و بازگشت به درگاهت هستم پس

تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ ، وَحَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ ،

مرا در زمره كساني كه روي از آنها گرداندي و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مده

إِلهِي هَبْ لِي كَمالَ الاِْنْقِطاعِ إِلَيْكَ ، وَأَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ

خدايا بريدن كاملي از خلق بسوي خود به من عنايت كن و ديده هاي دلمان را به نور

نَظَرِها إِلَيْكَ ، حَتّي تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ ، فَتَصِلَ

توجهشان به سوي خود روشن گردان تا ديده هاي دل پرده هاي نور را پاره كند و به مخزن اصلي

إِلي مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ ، وَتَصِيرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزّـِ قُدْسِكَ ، إِلهِي

بزرگي و عظمت برسد و ارواح ما مرتبط به عزت قدست گردد خدايا

وَاجْعَلْنِي مِمَّنْ نادَيْتَهُ فَأَجابَكَ ، وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ ،

قرارم ده از كساني كه او را خواندي و پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادي و او در برابر جلال تو مدهوش گشت

فَناجَيْتَهُ سِرّاً وَعَمِلَ لَكَ جَهْراً ، إِلهِي لَمْ اُسَلّـِطْ عَلي حُسْنِ ظَنّـِي

و از اين رو در پنهاني با او به راز گويي پرداختي ولي او آشكارا برايت كار كرد خدايا به خوش بيني من


120


قُنُوطَ الاَْياسِ ، وَلاَ انْقَطَعَ رَجائِي مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ ، إِلهِي إِنْ

نااميدي را مسلط مكن و اميدم را كه به كرم نيكويت دارم قطع مكن خدايا اگر

كانَتِ الْخَطايا قَدْ أَسْقَطَتْنِي لَدَيْكَ ، فَاصْفَحْ عَنّـِي بِحُسْنِ تَوَكُّلِي

خطاهايم مرا از نظرت انداخته پس بدان اعتماد خوبي كه به تو دارم از

عَلَيْكَ ، إِلهِي إِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكارِمِ لُطْفِكَ ، فَقَدْ نَبَّهَنِي

من درگذر خدايا اگر گناهانم بواسطه بزرگواريهاي لطفت مرا بي مقدار ساخته ولي در عوض

الْيَقِينُ إِلي كَرَمِ عَطْفِكَ ، إِلهِي إِنْ أَنامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاِْسْتِعْدادِ

يقين به بزرگ توجه تو مرا هشيار كرده خدايا اگر بي خبري از آماده شدن براي ديدارت

لِلِقائِكَ ، فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِكَ ، إِلهِي إِنْ دَعانِي إِلَي

مرا به خواب فرو برده ولي در عوض معرفت به بزرگ نعمتهايت مرا بيدار كرده خدايا اگر بزرگ

النّارِ عَظِيمُ عِقابِكَ فَقَدْ دَعانِي إِلَي الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوابِكَ ، إِلهِي

كيفرت مرا به دوزخ مي خواند ولي در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت دعوت مي كند خدايا

فَلَكَ أَسْأَلُ وَإِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَأَرْغَبُ ، وَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلّـِيَ عَلي

پس از تو خواهم و بسوي تو زاري كنم و بگرايم و از تو خواهم كه درود فرستي بر

مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَأَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ ، وَلا يَنْقُضُ

محمد و آل محمد و مرا از كساني قرارم دهي كه پيوسته به ياد تواند و پيمانت را

عَهْدَكَ ، وَلا يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ ، وَلا يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ ، إِلهِي

نمي شكنند و از شكر تو غافل نشوند و دستور تو را سبك نشمارند خدايا


121


وَأَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الاَْبْهَجِ ، فَأَكُونَ لَكَ عارِفاً وَعَنْ سِواكَ

برسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم و از غير تو

مُنْحَرِفاً وَمِنْكَ خائِفاً مُراقِباً ، يا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ، وَصَلَّي اللهُ

روگردان باشم و از تو ترسان و نگران باشم اي صاحب جلالت و بزرگواري و درود خدا بر

عَلي مُحَمَّد رَسُولِهِ وَآلِهِ الطّاهِرِينَ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً » .

محمد پيامبرش و بر آل پاكش باد و سلام بسيار بر ايشان باد . »

مناجات امير مؤمنان ( عليه السلام )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

« اَللّهُمَّ إِنّـِي أَسْأَ لُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونَ إِلاّ مَنْ

« خدايا از تو امان خواهم در آن روزي كه سود ندهد كسي را نه مال و نه فرزندان مگر آن كس كه

أَتَي اللهَ بِقَلْب سَليم ، وَأَسْأَلُكَ الاَْمانَ يَومَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلي

دلي پاك به نزد خدا آورد و از تو امان خواهم در آن روزي كه بگزد شخص ستمكار هر

يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً ، وَأَسْأَلُكَ الاَْمانَ

دو دست خود را و گويد اي كاش گرفته بودم با پيامبر راهي و از تو امان خواهم


122


يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَالاَْقْدامِ ،

در روزي كه شناخته شوند جنايتكاران به سيما و رخسارشان و بگيرندشان به پيشانيها و قدمها

وَأَسْأَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جاز

و از تو امان خواهم در آن روزي كه كيفر نبيند پدري بجاي فرزندش و نه فرزندي كيفر شود

عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ ، وَأَسْأَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ

بجاي پدرش براستي وعده خدا حق است و از تو امان خواهم در آن روزي كه سود ندهد

الظّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدّارِ ، وَأَسْأَلُكَ

ستمكاران را عذرخواهيشان و بر ايشان است لعنت و ايشان را است بدي آن سراي و از تو امان

الاَْمانَ يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْس شَيْئاً وَالاَْمْرُ يَومَئِذ لِلّهِ ،

خواهم در روزي كه مالك نيست كسي براي كسي ديگر چيزي را و كار در آن روز بدست خدا است

وَأَسْأَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمّـِهِ وَأَبِيهِ وَصاحِبَتِهِ

و از تو خواهم امان در آن روزي كه بگريزد انسان از برادر و مادر و پدر و همسر

وَبَنِيهِ لِكُلّـِ امْرِي مِنْهُمْ يَوْمَئِذ شَأْنٌ يُغْنِيهِ ، وَأَسْأَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ

و فرزندانش براي هركس از ايشان در آن روز كاري است كه ( فقط ) بدان پردازد و از تو خواهم امان در آن روزي

يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمَئِذ بِبَنِيهِ وَصاحِبَتِهِ وَاَخِيهِ

كه شخص جنايتكار دوست دارد كه فدا دهد از عذاب آن روز پسرانش و همسرش و برادرش

وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَمَنْ فِي الاَْرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلاّ إِنَّها

و خويشاوندانش كه او را در پناه گيرند و هر كه در زمين هست يكسره كه بلكه او را نجات دهد ، هرگز كه


123


لَظي نَزّاعَةً لِلشَّوي ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمَوْلي وَأَنَا الْعَبْدُ

جهنم آتشي است سوزان كه پوست از سر بكند ، مولاي من ، مولايم تويي سرور و منم بنده

وَهَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلاَّ الْمَوْلي ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمالِكُ وَأَنَا

و آيا رحم كند بر بنده جز سرور او ، مولاي من اي مولاي من تويي مالك و منم

الْمَمْلُوكُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَمْلُوكَ إِلاَّ الْمالِكُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ

مملوك و آيا رحم كند بر مملوك جز مالك ، مولاي من اي مولايم

أَنْتَ الْعَزِيزُ وَأَنَا الذَّلِيلُ وَهَلْ يَرْحَمُ الذَّلِيلَ إِلاَّ الْعَزِيزُ ، مَوْلايَ يا

تويي عزتمند و منم خوار و ذليل و آيا رحم كند بر شخص خوار جز عزيز ، مولاي من اي

مَوْلايَ أَنْتَ الْخالِقُ وَأَنَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ إِلاَّ

مولاي من تويي آفريدگار و منم آفريده و آيا رحم كند بر آفريده جز

الْخالِقُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْعَظِيمُ وَأَنَا الْحَقِيرُ وَهَلْ

آفريدگار . مولاي من ، اي مولاي من ، تويي بزرگ و منم ناچيز و آيا رحم كند

يَرْحَمُ الْحَقِيرَ إِلاَّالْعَظِيمُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْقَوِيُّ

بر ناچيز جز بزرگ ، مولاي من ، اي مولاي من ، تو قوي و توانمندي

وَ أَنَا الضَّعِيْفُ ، وَهَلْ يَرْحَمُ الضَّعِيْفَ إِلاَّ الْقَوِيُّ ،

و من ضعيف و ناتوان ، آيا رحم كند بر ضعيف و ناتوان ، جز قوي و توانمند ؟

مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الغَنِيُّ وَأَنَا الْفَقِيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ

مولاي من ، اي مولاي من ، تويي بي نياز و منم نيازمند و آيا رحم كند


124


الْفَقِيرَ إِلاَّ الْغَنِيُّ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمُعْطِي وَأَنَا

بر نيازمند جز بي نياز ؟ مولاي من ، اي مولاي من ، تويي عطابخش و منم

السَّائِلُ ، وَهَلْ يَرْحَمُ السّائِلَ إِلاَّ الْمُعْطِي ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ

سائل و آيا رحم كند بر سائل جز عطاكننده ، مولاي من اي مولاي من تويي

الْحَيُّ ، وَأَنَا الْمَيّـِتُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَيّـِتَ إِلاَّ الْحَيُّ ، مَوْلايَ يا

زنده و منم مرده و آيا رحم كند مرده را جز زنده ، مولاي من اي

مَوْلايَ أَنْتَ الْباقِي وَأَنَا الْفانِي وَهَلْ يَرْحَمُ الْفانِيَ إِلاَّ الْباقِي ،

مولاي من تويي باقي و منم فاني و آيا رحم كند بر فاني جز خداي باقي ،

مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الدّائِمُ وَأَنَا الزّائِلُ وَهَلْ يَرْحَمُ الزَّائِلَ إِلاَّ

مولاي من اي مولاي من تويي هميشگي و منم زوال پذير و آيا رحم كند بر زوال پذير جز

الدّائِمُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الرّازِقُ وَأَنَا الْمَرْزُوقُ وَهَلْ يَرْحَمُ

خداي هميشگي ، مولاي من اي مولاي من تويي روزي ده و منم روزي خور و آيا رحم كند

الْمَرْزُوقَ إِلاَّ الرّازِقُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْجَوادُ وَأَنَا الْبَخِيلُ

روزي خور را جز روزي ده ، مولاي من اي مولاي من تويي سخاوتمند و منم بخيل

وَهَلْ يَرْحَمُ الْبَخِيلَ إِلاَّ الْجَوادُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمُعافِي

و آيا رحم كند بر بخيل جز سخاوتمند ، مولاي من اي مولاي من تويي عافيت بخش

وَأَنَا الْمُبْتَلي وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُبْتَلي إِلاَّ الْمُعافِي ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ

و منم گرفتار و آيا رحم كند بر شخص گرفتار جز عافيت بخش ، مولاي من اي مولاي من


125


أَنْتَ الْكَبِيرُ وَأَنَا الصَّغِيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الصَّغِيرَ إِلاَّ الْكَبِيرُ ، مَوْلايَ يا

تويي بزرگ و منم كوچك و آيا رحم كند بر كوچك جز بزرگ ، مولاي من اي

مَوْلايَ أَنْتَ الْهادِي وَأَنَا الضّالُّ وَهَلْ يَرْحَمُ الضّالَّ إِلاَّ الْهادِي ،

مولاي من تويي راهنما و منم گمراه و آيا رحم كند بر گمراه جز راهنما ،

مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الرَّحْمانُ وَأَنَا الْمَرْحُومُ وَهَلْ يَرْحَمُ

مولاي من اي مولاي من تويي بخشاينده و منم بخشش پذير و آيا رحم كند

الْمَرْحُومَ إِلاَّ الرَّحْمانُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ السُّلْطانُ وَأَنَا

بخشش پذير را جز بخشاينده ، مولاي من اي مولاي من تويي سلطان و منم

الْمُمْتَحَنُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ إِلاَّ السُّلْطانُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ

گرفتار آزمايش و آيا رحم كند به بنده گرفتار آزمايش جز سلطان ، مولاي من اي مولاي من

أَنْتَ الدَّلِيلُ وَأَنَا الْمُتَحَيّـِرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُتَحَيّـِرَ إِلاَّ الدَّلِيلُ ، مَوْلايَ

تويي دليل و راهنما و منم متحير و سرگردان و آيا رحم كند سرگردان را جز راهنما ، مولاي من

يا مَوْلايَ أَنْتَ الْغَفُورُ ، وَأَنَا الْمُذْنِبُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلاَّ

اي مولاي من تويي آمرزنده و منم گنهكار و آيا رحم كند گنهكار را جز

الْغَفُورُ مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْغالِبُ وَأَنَا الْمَغْلُوبُ وَهَلْ يَرْحَمُ

آمرزنده مولاي من اي مولاي من تويي غالب و منم مغلوب و آيا رحم كند

الْمَغْلُوبَ إِلاَّ الْغالِبُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الرَّبُّ وَأَنَا الْمَرْبُوبُ

بر مغلوب جز غالب ، مولاي من اي مولاي من تويي پروردگار و منم پروريده


126


وَهَلْ يَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلاَّ الرَّبُّ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الْمُتَكَبّـِرُ

و آيا رحم كند پروريده را جز پروردگار ، مولاي من اي مولاي من تويي خداي با كبريا و بزرگمنش

وَأَنَا الْخاشِـعُ وَهَلْ يَرْحَمُ الْخاشِـعَ إِلاَّ الْمُتَكَبّـِرُ ، مَوْلايَ يا مَوْلايَ

و منم بنده فروتن و آيا رحم كند بر فروتن جز خداي بزرگمنش ، مولاي من اي مولاي من

اِرْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ ، وَارْضَ عَنّـِي بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ وَفَضْلِكَ يا ذَا

به من رحم كن به رحمت خود و خوشنود شو از من به جود و كرم و فضل خود اي صاحب

الْجُودِوَالاِْحْسانِوَالطَّوْلِوَالاِْمْتِنانِ بِرَحْمَتِكَ ياأَرْحَمَ الرّاحِمِينَ » .

جود و احسان و نعمت و امتنان به رحمتت اي مهربانترين مهربانان . »



| شناسه مطلب: 77957