بخش 3
اظهارات جعفر رائد گزارش آقای آزرمی بحران و تهدید
|
50 |
|
الراحة لزوّار بيت الله الحرام و لا سيّما إلغاء الضرائب علي الحجّاج في هذا العام ، قد ألهج الألسن بالثناء و رفع الأكفّ بالدعاء ولكنّ المسلمين يرجون المزيد من حارس بيت الله الحرام قبلة الإسلام وضريح نبيّهم و تراثة .
يا صاحب الجلالة ـ إنّ الصراع بين أقطار إيران و مصر و تونس المسلمة و بين الدول الاستعمارية هو صراع الموت والحياة ، صراع الحقّ و الباطل ، صراع الأُصول الدينية و الإلهيّة و ظواهر الكفر و الماديّة و أخيراً صراع بين الإسلام و الإلحاد . فعليه من الواجب و الفرض العيني علي المسلمين كلّ بحسب مركزه أن يؤيّد دين الله و ينصر جنده و يشدّ أزر المسلمين بالقول و العمل و يتبع ما يوحيه إليه صلاح المسلمين و نصرتهم . و عليهذا فالمتوقّع من ملك الجزيرة مهد الإسلام و مولد سيّد الأنام أن يتقدّم قبل غيره في هذا السبيل و يحمل لواء الدعوة إلي الإتّحاد و الاتفاق و يزيل العقبات و يقود المجاهدين و يفوز بكسب الفخار في إحياء الدين و الشريعة و قطع أيدي الأجانب و المستعمرين عن كافّة الأقطار المسلمة و بأخذ ذلك يداً عندالله و الرسول و خالص المؤمنين .
هذا هو المتوقّع و المأمول من جلالتكم و من كافة المسلمين لحكومتكم الموقّرة و من المناسب في هذا المقام ، أن لانبخس حقّ معالي الشيخ حمزة غوث ، الوزير المفوّض لجلالتكم في طهران إذ أنّ الرجل من الداعين إلي نبذ الاختلافات و اتّحاد
|
51 |
|
المسلمين و التمسك بأُصول الدين الحنيف . و قد استطاع معاليه أن يفتح قلوب الإيرانيين لحبّ جلالتكم و يصل العاهل السعودي في سويداء القلوب بسعيه المشكور وأخلاقه الإسلامية الفاضلة ندعوا الله تعالي أن يكثر من أمثاله بين رجال المملكة السعودية و يوفّقه في خدمة الإسلام .
وختاماً ـ يا صاحب الجلالة ـ لا أتمنّي من وراء كتابي هذا إلاّ عزّ الإسلام و عظمة المسلمين و نظراً لما أكتبه نحو جلالتكم من احترام و ودّ و لما أعهد في جلالتكم من نظر ثاقب و رأي صائب وهمّة عالية دونها الراسيات أتأمل فوز مسألتي بالقبول و رعايتكم شؤون المسلمين قاطبة ، أكثر من ذي قبل و أن تثمروا عن ساعد الجدّ في إعلاء كلمة الله و معاضدة الأقطار الإسلامية الّتي تكافح في سبيل الاستقلال و تناضل لنيل الحرّية و تذود عن حياضها معاضدة فعالة مؤثّرة و لاسيّما تأييد قضية تونس المعروضة علي مجلس الأمن الدولي و الاحتجاج علي أعمال فرنسا الجائرة في ذلك القطر الاسلامي الشقيق . و الله في عون العبد مادام العبد في عون أخيه .
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته و علي أصحاب السموّ انجا لكم الكرام و علي كافة اهالي البلاد .
اظهارات جعفر رائد
آقاي جعفر رائد ، در رابطه با پيشنهاد خود به آيت الله كاشاني ،
|
52 |
|
مبني بر انجام ديدار ايشان با وليعهد عربستان مي نويسد :
« سيد مصطفي كاشاني ، فرزند آيت الله كاشاني و شخص ديگري كه هر دو به وكالت مجلس انتخاب شده بودند ، از جمله همراهان بودند و من هم تقريباً در تمام مدتِ اقامت آيت الله در حجاز ، در التزام بودم .
روزي به ايشان گفتم شما ميهمان رسمي دولت سعودي هستيد و از شما و همسفرانتان كه متجاوزازبيست نفر هستند ، پذيرايي شايان مي شود ، آيا آمادگي نداريد به عنوان قدرداني ازملك سعودبن عبدالعزيز پادشاه اين كشور ديدن كنيد ؟
آيت الله آقاي سيد ابوالقاسم كاشاني ، در جواب ، به عادت هميشگي ، سرش را تكان داد و به عربي گفت : « أنا مَلِك المسلمين » ؛ يعني من پادشاه مسلمين هستم و طبعاً كسي با چنين اعتقادي به ديدار شاه حجاز نمي رفت . ولي دستور دادند تا نامه نسبتاً مفصّلي به زبان عربي خطاب به ملك سعود پادشاه عربستان سعودي نوشته شود كه در آن براي نزديكي و اتّحاد مسلمانان و نيز جهت سر و سامان دادن به امور حج و عمره ، پيشنهادهايي گرديده بود ؛ از جمله آزاد گذاشتن روزهاي عرفه و عيد قربان بود تا هر فرقه اي هر روزي را كه از نظر مذهبي برايش مسلّم شده است ، اعمال مورد نظر حج را در آن روز برگزار نمايد .
و شايان اشاره است كه در آن سال ، درمورد رؤيت هلال ذي الحجه ، ميان شيعيان و سُنّيان اختلاف افتاده بود و آيت الله
|
53 |
|
كاشاني مايل بود مقامات سعودي به شيعيان اجازه دهند كه يك روز ديرتر اعمال حج را به جا آورند .
البته ملك سعود نه تنها اين پيشنهاد رانپذيرفت بلكه به او برخورد ؛ زيرا آن را مقدمه ايجاد دو دستگي بزرگي بين مسلمانان شيعه و مسلمانان سني در موسم حج مي دانست و دستور داد عده اي سرباز و پليس به چادرهاي آيت الله كاشاني وسفيرايران ـ مظفراعلم ـ بفرستند ، تا از يك طرف مانع برگزاري جداگانه مراسم حج از طرف مسلمانان شيعه شوند و از طرف ديگر ، اگر كساني به اين بهانه در صدد تجاوز به آنان برآيند ، از آنها جلوگيري به عمل آورند .
دعوت آيت الله كاشاني به انجام دو مراسم حج در صورت اختلاف شيعه و سني در ثبوت رؤيت هلال ماه شهر ذي الحجه ، برخلاف انتظار مقامات سعودي و محافل اهل سنت بود ؛ زيرا تصوّر مي كردند او كه يك روحاني سياستمدار و آزاد منشي است ، خواهان گذشت و سازش در اين قبيل مسائل فرعي است . گو اينكه مشكل بعدها از ميان برخاست ؛ زيرا مراجع بزرگ در نجف و قم فتوي دادند كه حجاج شيعه در رؤيت هلال ذي الحجهوروزهاي معين مراسم حج بايد ازتصميم دولت سعودي پيروي كنند .
آيت الله كاشاني در نامه خود به پادشاه سعودي ، به موضوع ديگري هم پرداخته بود و آن خرابه بودن قبرهاي امامان جهان تشيع در « مدينه » و لزوم تجديد بنا و سر و صورت دادن به وضع آنها بود ، كه اين مطلب هم مورد توجه مقامات سعودي قرار نگرفت . در واقع
|
54 |
|
از پيش معلوم بود كه عنوان كردن اين مطالب نه تنها اثر ندارد ، بلكه نتيجه معكوس هم به بار مي آورد و من با آشنايي كه به وضع محيط داشتم ، اين پيش بيني ها را گوشزد كرده بودم ، ليكن آيت الله كاشاني كه مرد يك دنده اي بود التفاتي نكرد . ( 1 ) البته او مي خواست به تكليف شرعي خود عمل كند و نيز در عالم روحانيت شيعه به ابتكار مهم و پر سر و صدايي دست بزند .
درنامه آيت الله كاشاني به ملك سعود ، به مطالب ديگري ؛ مانند لزوم اتّحاد مسلمين هم تأكيد شده بود .
در اين سفرِ حج ، وسيله آشنايي ميان آيت الله كاشاني و ساير شخصيت هاي بارز علمي و سياسي و مذهبي جهان اسلام ، كه جهت برگزاري مراسم حج در مكه حضور داشتند ، فراهم نشد و فقط چند نفري از حجاج مهم ساير كشورها از ايشان ديدن كردند . خود آيت الله كاشاني در آن هنگام ، اكثر توجهش به مسائل داخلي ايران بود و شايد هم براي دور بودن از برخي جريان هاي سياسي در داخل و پرهيز از درگيري و آلوده شدن بود كه اين سفر پرمشقت حج را درآن موقع به خصوص ، بر خود هموار كرده بود . به خاطر دارم كه در آن سال ، حدّت و شدّت گرما ، فوق العاده بود و حدود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . قطعاً در اينجا يك دندگي مطرح نبوده ، بلكه ايشان بر اثر درخواست اكثريت حجاج و نيز مسائل و ديدگاه هاي فقهي ، چنين نظري را برگزيده است . كما اينكه ايشان بلافاصله مي گويد : « البته او مي خواست به تكليف شرعي خود عمل كند . »
|
55 |
|
دو هزار نفر از حاجيان كشورهاي مختلف از آفتاب زدگي و گرمازدگي هلاك شدند و تلفات ايرانيان نيز در حدود يك صد نفر بود . كساني هم كه با آيت الله كاشاني به حج آمده بودند ، در مقامي نبودند كه بتوانند ملاقاتها و مذاكراتي را در سطح بين المللي اسلامي رهبري كنند يا اقلاً به عهده بگيرند و اصلاً انديشه هايشان پيرامون اين قبيل موضوع ها دور نمي زند و به استثناي يك يا دو نفر ، بقيه افرادي عادي و عامي و بي اطلاع و بي سواد بودند .
غرض نويسنده البته نقل خاطرات در زمينه ديلماجي و ترجمه در محضر آيت الله كاشاني بود ، اما چون مي دانم خواننده توقّع دارد چند كلمه اي هم در باره شخصيت اين رهبر روحاني كه نقش مؤثري در يك مقطع تاريخي ايران به عهده داشت گفته شود ، از اين رو خيلي كوتاه ، به نكاتي دراين زمينه اشاره مي كنم :
شادروان آيت الله كاشاني ، دلير و پردل بود و از خطر نمي هراسيد و در مواقع سهمناك ، خود را نمي باخت و خونسردي خود را از دست نمي داد . به خاطر دارم نزد او نشسته بوديم و گويا درخانه اي در قلهك بود كه پشت سر هم كساني از تهران مي رسيدند و اخبار زد و خورد و تيراندازي و كشتگان و زخمي ها را پيرامون مجلس شوراي ملي مي آوردند . اين همان حوادث معروف تيرماه 1331 بود و خوب به يادم هست كه يكي از اشخاص « جهانگير تفضلي » بود .
آيت الله كاشاني همه اين خبرهاي هيجان انگيز را با نهايت
|
56 |
|
آرامش و حتي بي اعتنايي مي شنيد و از شوخي و نكته سنجي دست برنمي داشت ، مثلاً به يكي كه تعريف مي كرد چگونه از وسط آتش و خون آمده است گفت :
معلوم مي شود كاشي نيستي ؟ !
چون نكته هايي در مورد ترسويي كاشي ها رواج دارد و خود آيت الله از اهل كاشان بود ، همواره به كساني كه لاف شجاعت مي زدند ، مي گفت : « معلوم است كاشي نيستي ؟ ! »
آيت الله كاشاني نه تنها در فكر اندوختن مال نبود ، بلكه بسيار دستودل باز بود وآنچه داشت به صاحبان حاجت مي بخشيد واغلب بدهكاري بارمي آورد .
بدون خودنمايي ، او فطرتاً فروتن و بي تكبّر بود و اين تواضع طبيعي ، برخي از نزديكان و اطرافيان را گاهي جسور مي ساخت ؛ مثلاً يكي از نوه هايش كه در اروپا تحصيل مي كرد و تمايلات افراطي داشت وبه عربي مكاتبه مي نمود ، نامه هاي تند وگاهي زننده به پدربزرگش مي نوشت و سياست و رفتار او را به باد انتقاد شديد مي گرفت ولي آيت الله كاشاني خم به ابرو نمي آورد و كينه به دل راه نمي داد .
آنچه ازدستش برمي آمد ، بدون قيد وشرط ، نسبت به هركس كه به او مراجعه مي كرد ، حداكثركمك رابه عمل مي آورد وبدين جهت توصيه هاي آيت الله كاشاني آنقدر شده بود كه جز در موارد معين ، كمتر نتيجه داشت . خود من هم مشمول التفات شدم و نامه اي با خط
|
57 |
|
خود به « سيد باقر كاظمي » وزيرامور خارجه وقت نوشتند و در آن ، از خانواده و من و از آشنايي ام به زبان عربي و به بعضي معلومات و مباحث مربوط به جهان اسلام و عرب به نيكي ياد كردند كه فكر مي كنم دربايگاني وزارت خارجه محفوظ باشد . اين نامه موجب شدكه برخي از رؤساي ادارات آن وزارتخانه از من بخواهند كه آنان را به خدمت آيت الله كاشاني ببرم . ( 1 )
گزارش آقاي آزرمي
آقاي كاظم آزرمي كاردار سفارت ايران در جده نيز در تاريخ 22/7/1331 در سند شماره 709 ، گزارش مبسوطي از سفر مرحوم آيت الله كاشاني به تهران مخابره كرده است كه توجه خوانندگان محترم را به مشروح آن ، جلب مي كنيم :
درتعقيب گزارش محرمانه شماره 551 مورّخ 31/5/1331 راجع به مسافرت « حضرت آيت الله كاشاني » به « حجاز » معروض مي دارد :
چون با وجود تقاضاي مكرر سفارت ، راجع به تعيين روز و ساعت قطعي ورودشان به « جده » ، موعد مزبور معين نشده بود ، در مقابل پرسش هاي نمايندگان سياسي دول اسلامي و علما و وجوه و اعيان محلي ـ كه علاقه زيادي به شركت در استقبال ايشان اظهار مي داشتند ـ سفارت نمي توانست پاسخ روشني بدهد ، خود اعضاي سفارت هم درنتيجه اين بي اطلاعي ، نگران و ناراحت بودند ، لذا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ، ج 6 و 7 ، ص 332 تا 335
|
58 |
|
ناچار از « مقامات سعودي » تقاضا شد كه به مجرد استحضار از ساعت ورود هواپيماي حامل « حضرت آيت الله » سفارت را مستحضر دارند .
طي تلگراف شماره588 وزارت امور خارجه ، روز ورود ايشان را اشعار داشته بودند ولي ساعت ورود طياره همچنان نامعلوم مانده بود ، تا اينكه كمي قبل از ساعت 45/8 صبح روز چهارشنبه ، پنجم شهريور ( 1331 ) ( كه به حساب محل ، هفتم ذي حجه بود ) از طرف « رييس بنگاه هواپيمايي سعودي » به سفارت اطلاع داده شد كه در حدود سه ربع ساعت بعد ؛ يعني تقريباً 30/9 صبح ، هواپيماي حامل « حضرت آيت الله كاشاني » و همراهانشان به « جده » خواهد رسيد .
فوراً به نمايندگان سياسي دول اسلامي و اشخاصي كه اظهار علاقه به شركت در استقبال ايشان نموده بودند ، اطلاع داده و خود به فرودگاه رفتيم .
در ظرف اين سه ربع ساعت اكثر نمايندگان دول اسلامي و عده اي از اعيان محلي در فرودگاه حاضر شدند .
از طرف بنگاه هواپيمايي سعودي هم ، به معاون وزارت امور خارجه و فرماندار جده و رييس كلّ اداره امور حج و رييس شهرباني و شهردار و رييس گمرك فرودگاه جده ، اين خبر ابلاغ شده بود و همه حاضر بودند . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . روزنامه اطلاعات مورخ 6/6/1331 ، ص 4 به نقل از خبرگزاري عرب از جده مي نويسد :
استقبالي كه به نام دولت سعودي از آيت الله كاشاني رهبر ديني و رييس مجلس شوراي ملي ايران به عمل آمد ، از لحاظ آنكه دولت و مردم و حجاج ممالك مختلف اسلامي در آن شركت داشتند بي نظير و بي سابقه بود . سپس مي افزايد :
محافل مطّلع اظهار عقيده مي كنند كه مسافرت آيت الله كاشاني به مكه ، مخصوصاً با توجه به مذاكراتي كه درحجاز ميان آيت الله و رجال برجسته ممالك اسلامي صورت خواهد گرفت ، از لحاظ معنوي و تحكيم رشته هاي ارتباط و همكاري ميان ملل اسلامي حائز اهميت فراوان خواهد بود .
|
59 |
|
در سر ساعت 30/9 كه هواپيمايي از بيروت رسيد . رييس بنگاه هواپيمايي ، مستقبلين را تا نزديك هواپيماي مزبور هدايت نمود ، اتومبيل هاي مخصوص حضرت آيت الله و همراهان را هم ـ كه از اتومبيل هاي كروكي ( 1 ) انتخاب شده بود ـ تا كنار هواپيما آورده بودند كه زحمت پياده راه رفتن در آفتاب را نداشته باشند و براي اينكه بدانند آيا معظم له مُحرِم هستند يا خير و كروك اتومبيل بايد برداشته شود يا نه ، از مسافرين طياره ، راجع به محرم بودن ايشان استعلام گرديد ؛ معلوم شد ايشان اصلاً در آن هواپيما نيستند ! چون رئيس بنگاه هواپيمايي سعودي ازجريان مستحضرشد سخت متعجّب گرديد و مدتي به انتظار وصول طيّاره بعدي در فرودگاه ايستاديم و همين كه قطع پيدا كردند كه در طيّاره بعدي هم نيستند مستقبلين به اتاق رييس بنگاه هواپيمايي ( منتقلو ) مدتي هم در آنجا معطل شدند كه مأمورين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اتومبيل هاي سقف داري كه در موقع نياز سقف آن باز مي شود .
|
60 |
|
بي سيم فرودگاه در اين باب از « بيروت » استعلام و تحقيق كنند . بالأخره قريب ظهر چون هنوز پاسخ قطعي نرسيد ، اكثر مستقبلين ـ به استثناي رجال رسمي دولتي ـ معذرت خواسته و رفتند و بعضي از آنها ـ از جمله كارداران عراق و مصر ـ مصرّاً تقاضا كردند ، هر وقت موعد ورود حضرت آيت الله معيّن گرديد به آنها اطلاع داده شود .
راجع به اين سوء تفاهم بازجويي به عمل آمد و معلوم شد ، چون اولياي امور « دولت سعودي » از ساعت ورود طياره حامل « حضرت آيت الله » اطلاع صحيحي نداشتند ، مأمورين بي سيم فرودگاه پي در پي از مأمورين بي سيم طيّاره هاي حامل حجاج كه از بيروت مي آمدند در اين باب استعلام مي كردند يكي از مأمورين بي سيم يكي از هواپيماهاي نظامي آمريكايي ، بدون اينكه متوجه اهميت مطلب باشد ، در مقابل پرسش مأمور بي سيم « فرودگاه جده » جواب مثبت داده و موجب اين بي تربيتي شده بود .
در حدود ساعت دو بعد از ظهر به طور قطع معلوم شد كه « حضرت آيت الله » هنوز از « بيروت » حركت نكرده اند و رييس بنگاه هواپيمايي سعودي گفت :
« چون ايشان نخواسته اند با هواپيماي نظامي آمريكايي بيايند ، طيّاره سعودي مخصوص ، برايشان خواهيم فرستاد » و قرار شد به مجرد استحضار از ساعت ورود هواپيما ، سفارت را مستحضر دارند .
نزديك غروب اطلاع دادند كه حدود نيم ساعت بعد ، طيّاره وارد خواهد شد ، دوباره به فرودگاه رفتيم . معاون وزارت خارجه و
|
61 |
|
فرماندار جده و ساير رجال رسمي حاضر بودند ، بنا به تقاضاي اكيد كارداران مصر و عراق ، تلفني به ايشان نيز اطلاع داده شد و به فرودگاه آمدند .
تقريباً يك ساعت بعد از غروب ، با يكي از هواپيماهاي سربازبر آمريكائي ، كه دولت آمريكا نظر به ضيق وقت و عدم كفاف طيّاره هاي موجود ، آنها را براي آوردن حجاج به جده اختصاص داده بود ، وارد شدند و مراسم استقبال رسمي به عمل آمد . ولي به علت مذكور ، عده اي كه انتظار مي رفت در استقبال حاضر باشند نبودند و از ساعت ورود حضرت آيت الله نسبت به رويه دولت سعودي نسبت به ايشان بدبين شدند ، به خصوص كه اولياي امور دولت راجع به خطابه اي كه مي خواستند در عرفات ايراد نمايند ، اعتراض و مخالفت كرده بودند ( موضوع تلگراف شماره 97 مورخ 2/6/31 اين سفارت ) .
كاميوني براي حمل جامه دان هاي معظم له و همراهان تا پاي طيّاره آورده بودند و اثاثيه ايشان و همراهانشان را بدون تفتيش گمركي ، از فرودگاه به خانه اي كه براي استراحت ايشان اختصاص داده شده بود بردند . خودشان نيز به آنجا رفتند و مدتي معاون وزارت امور خارجه و فرماندار جده آنجا بودند و قرار شد پس از صرف شام براي عمره [ تمتّع ] به « مكه » مشرف شوند .
چون مرسوم در آنجا اين است كه محترمين حجاج و ميهمانان دولت ؛ از قبيل أمرا و أمراي حج دول اسلامي و بزرگان علما و
|
62 |
|
روحانيون ، امثال شيخ ازهر ، مفتي اعظم فلسطين يا مصر و نظاير ايشان ، پس از ورود ، نخست به ديدن ملك يا در صورت نبودن ايشان ـ مانند امسال ـ به ديدن نماينده ايشان امير سعود ، ولي عهد مي روند [ لذا ] فرماندار جده به وسيله سفارت به ايشان اطلاع داد كه اگر مايل به ملاقات امير باشند ممكن است صبح روز هشتم ذي حجه در كاخ سلطنتي مكه ، يا عصر آن روز در مقرّ امير در « منا » از ايشان ديدن نمايند .
حضرت آيت الله كه انتظار داشتند امير قبلاً به ديدن ميهمانشان بيايند و از رسم و عادات محل اطلاعات درستي نداشتند و در عين حال از رويه اولياي امور دولت سعودي ، راجع به منع ايشان از ايراد خطابه و سادگي ترتيبات استقبال ناراضي بودند ، از اين عمل سخت مكدر شدند و از ملاقات امير خودداري كردند و مساعي جناب آقاي اعلم در اين باب به نتيجه اي نرسيد . لذا به نحو مقتضي به فرماندار جدّه فهمانده شد بهتر است تعيين وقت ملاقات امير و ايشان به وعده ديگري موكول شود .
فرمانداردرجواب اظهارنمود : اين ملاقات اختياري استو منظور امير و اولياي امورِ دولت سعودي فقط تهيه وسايل آسايش حضرت آيت الله است . ولي طرفين ازاين پيش آمد ناراضي بودند و اين برخورد اولي ، اثراتي باقي گذاشت و رفتار اولياي امور سعودي نسبت به ايشان ، بعد از آن قدري سردتر از آن بود كه پيش بيني مي شد .
معذلك مي توان گفت كه به هيچ وجه در تجليل و احترام و
|
63 |
|
تهيه وسايل آسايش و پذيرايي ايشان فروگذار نشد و اگر اين سوء تفاهم پيش نمي آمد ، به طور قطع مي شود گفت كه استقبال ايشان بي نظير بود .
پس از صرف شام براي عمره ، آماده سفر مكه شدند و چون لازم بود شخصي وارد به اوضاع و آشنا به رجال و زبان محلّي همراه ايشان باشد ، بنده در معيتشان به مكه رفتم .
پنج اتومبيل سواري براي حضرت آيت الله و همراهان و دو كاميون براي جامه دان ها و اثاثيه و پاسبانان و مستخدمين در اختيارشان گذاشته شده بود . يكي از افسران شهرباني جدّه به درجه سرواني و يكي از پيشخدمت هاي مخصوص امير سعود وليعهد و چهار پاسبان و يك ميهماندار و دوازده پيشخدمت و نوكر و دو آشپز براي پذيرايي ايشان در مكّه و منا و عرفات اختصاص داده بودند .
در مكه دو خانه بزرگ و مجلّل در نزديكي حرم ( كه يكي از آنها كاملاً متصل به حرم بود و پنجره هاي آن به مسجد باز مي شد و براي ورود به حرم احتياجي به عبور از خيابان هم نداشت و قطعاً بهترين خانه اي بود كه مي شد براي يكي از محترمين حجاج ميهمان دولت تهيه شود ) در اختيارشان گذاشته شده بود كه فقط از آن استفاده كردند و آن خانه دوّمي فقط براي پخت و پز استفاده مي شد ( كرايه هريك از اين دو خانه فقط براي ايام حج حدود 16000 ريال سعودي ؛ يعني تقريباً دو هزار لير مصري بود ) .
|
64 |
|
براي يك روز توقف در عرفات هم چندين خيمه مفروش با تمام لوازم آشپزخانه و آبدارخانه و مستخدمين لازم براي استراحت ايشان آماده شده بود .
در « منا » هم يكي از مهمترين و خوش موقعيت ترين خانه ها را كه در نزديكي جمره وسطي واقع بود براي اقامتشان اختصاص داده بودند و در اختيار اين خانه ، مخصوصاً راحتي ايشان را در نظر گرفته بودند كه براي رمي جمار ( انداختن سنگريزه به شيطان ها ) در آن ازدحام و گرماي شديد زحمتي نداشته باشند .
در اين سه روز هم تمام وسايل پذيرايي و مستخدمين لازم در اختيارشان بود ، دو افسر شهرباني و عده اي پاسبان براي حفاظت ايشان همراهشان بودند كه در موقع طواف و سعي و رمي جمار ، اطراف ايشان را مي گرفتند و راه را براي شان باز مي كردند .
روز هشتم ذي حجه كه در نتيجه اختلاف رؤيت هلال دو روز اختلاف بين تقويم ايران و حجاز پيش آمد ، حجاج سخت ناراحت شده بودند و براي حل اين اشكال و وقوف اضطراري روز بعد در عرفه ، به حضرت آيت الله مراجعه مي كردند و بالأخره ايشان مصمّم شدند در اين باب با اولياي امور دولت سعودي مذاكره نمايند و با وجود اينكه نظر به سوابقي كه داشتم ، تذكر دادم كه قطعاً اقدام در اين باب مفيد فايده اي نيست ، در نتيجه اصرار ايشان ، ناچار دستورشان را اجرا كردم ، جريان هم به اين قرار بود كه معظم له قبل از ظهر آن روز به بنده فرمودند : مي خواهم پيغام مرا به مقامات
|
65 |
|
محلّي اينجا برساني ( و پيغام خود را شرح دادند ) . بنده نخست « شيخ ابراهيم السليمان » رييس دفتر امير فيصل را كه با بنده سابقه دوستيِ ممتدي دارد ، ملاقات نموده و نظر به روابط و سوابق موجود فيمابين موضوع را صراحتاً در ميان گذاشته ، به او تذكّر دادم كه تفاوت هر ساله بين تقويم هاي ايران و حجاز يك روز بود ، لذا دليل اختلاف افق قابل قبول بود ولي حالا كه اختلاف دو روز است كار بر ما مشكل شده و بايد صراحتاً بگويم كه شهود امسال شما قطعاً اشتباه كرده اند ؛ چه از نقطه نظر نجومي رؤيت هلال در حجاز و نجد ( كه در مشرق مصر واقع است ) قبل از رؤيت آن در ايران امكان دارد ، ولي قبل از موعد رؤيت آن در مصر به هيچوجه امكان ندارد و با بودن رصدخانه « حلوان » در « مصر » و دقتي كه در اين باب به عمل مي آيد ، نمي توان گفت آنها اشتباه كرده اند و جز كشور عربي سعودي ، تمام كشورهاي اسلامي به خطا رفته اند !
پس از اين مقدمه ، از ايشان خواستم جريان را به نحو مقتضي به امير فيصل كه شخص روشن و فهميده اي است برساند و همانطور كه آيت الله خواسته بودند ، محرمانه از ايشان تقاضا كند دستور دهند مأمورين شهرباني مزاحم و متعرّض عده اي كه روز بعد در عرفات مي مانند و شب بعد به مشعر مي روند ، نشوند .
نامبرده با اينكه باطناً با بنده هم عقيده بود ، اظهار نمود : استدلال هاي نجومي و رياضي در اينجا بي اثر است و در مقابل حكم محكمه شرعيه جز تمكين چاره اي نيست .
|
66 |
|
امير فيصل هم با بودن امير سعود ، كاري نمي تواند بكند . بهتر است در اين باب با امير سعود مذاكره شود .
اگرچه معلوم بود كه مذاكره با امير سعود هم اثري ندارد و رييس دفتر امير فيصل براي اينكه از مداخله در اين موضوع حساس راحت شود ، بنده را به امير سعود حواله كرده است . چون در اين باب حضرت آيت الله اصرار داشتند ، [ براي ] گرفتن وقت ملاقات از منشي مخصوص امير سعود به كاخ وليعهد رفتم و وقتي آنجا رسيدم كه امير سعود مشغول صرف نهار بود .
سوابق بنده با منشي مخصوص امير سعود كه اخيراً عهده دار اين پست شده است ، زياد نبود ؛ لذا خود را به نحو مقتضي به او معرفي نموده ، سوابق و علاقه ام را به كشور عربي سعودي خاطر نشان كردم و با ذكر موقعيت ممتاز حضرت آيت الله كاشاني در عالم اسلام و لزوم جلب رضايت او و حسن اثر آن در ميان ايرانيان و ساير مسلمانان ، جريان را به نحو مقتضي بيان نموده ، گفتم :
درخواست حضرت آيت الله اين نيست كه اجازه وقوف مخصوص به ايرانيان بدهند ، [ بلكه ] تنها تقاضايشان اين است كه براي اشخاصي كه مي خواهند عمل به احتياط نمايند و براي وقوف اضطراري مي خواهند روز شنبه به عرفات [ و ] شب يكشنبه به مشعر بروند سخت گيري نكنند ؛ يعني مأمورين شهرباني نسبت به اين قبيل اشخاص اغماض و چشم پوشي نمايند و مخصوصاً خاطر نشان نمودم كه اين عمل صورت معامله استثنايي نسبت به ايرانيان و
|
67 |
|
موافقت با وقوف مخصوص براي آنها را به خود نخواهد گرفت .
نامبرده جريان را به عرض امير سعود رسانيد و درجواب با ابلاغ مراتب احترام و سلام وليعهد به حضرت آيت الله گفت :
امير مي گويد : چنين تقاضايي از ايشان كه از دعات و پيشروان وحدت اسلام اند بعيد و مستبعد به نظر مي رسد ، چون انجام آن موجب تشتّت و تفرقه مسلمين خواهد شد .
ساير مسلمين با اينكه حكم محكمه شرعيه راجع به روز وقوف عرفات با تقويم كشورهايشان و با احكام محاكم شرعيه آن كشورها اختلاف دارد ، به حكم قاضي محل تمكين مي نمايند و حدود 400 هزار مسلمان از بلاد مختلف ، روز جمعه در عرفات وقوف مي كنند ، اغماض نسبت به عده اي حدود سه هزار نفر در وقوف روز بعد ، كه به منزله اجازه ضمني اين عمل است ، اسباب تفرقه مسلمين مي شود و دولت سعودي كه دولت اسلامي است ، به هيچوجه نمي تواند با چنين امري موافقت نمايد . و اكيداً از حضرت آيت الله تقاضا مي نمايند كه به ايرانيان دستور دهند از اجماع ساير مسلمين خارج نشوند و در همان روزي كه سايرين در عرفات وقوف مي نمايند وقوف كنند .
و در خاتمه از قول امير چنين تذكر دادند كه اولياي امور نسبت به كساني كه برخلاف اجماع مسلمين قيام كنند و روز شنبه به عرفات يا شب يكشنبه به مشعرالحرام روند ، نهايت شدّت را اعمال خواهند كرد .
|
68 |
|
جواب مزبور را به عرض حضرت آيت الله رساندم ، در اين اثنا ؛ يعني قبل از بازگشت بنده و ابلاغ پيغام مزبور ، يكي از آقايان علما ، به نام بحرالعلوم ، به ملاقات حضرت آيت الله آمده و اظهار نمودند كه دو نفر از شيعيان كه يكي از آنها از اهالي كويت است و هر دو ، مورد اطمينان ايشان اند ، شهادت به رؤيت هلال در شب جمعه 31 مرداد داده اند . آقاي شمس قنات آبادي هم شهادت دادند كه شب جمعه مزبور در موقعي كه از شميران به تهران مي آمدند بدون هيچ زحمتي ماه را ديده اند ، آقاي عباس ناجي داماد آيت الله هم كه در آن شب همراه آقاي قنات آبادي بوده اين شهادت را تأييد نمود و از مجموع اين شهادات ، نزد حضرت آيت الله رويت هلال ذي حجه در شب جمعه 31 مرداد ثابت گرديد . و اختلاف دو روز به يك روز مبدّل شد . و چون با اختلاف افق ، اختلاف يك روز امري عادي است ، رؤيت هلال در حجاز در شب پنجشنبه سي ام مرداد جزو امور محتمله در آمد و چون علم به خلاف آن نداشتند ؛ يعني نمي توانستند قطع داشته باشند كه ادعاي رؤيت اهالي اينجا برخلاف حقيقت است ، مطابق موازين فقهي ، حكم به متابعت دادند ، به خصوص كه بعضي از اجلّه فقهاي شيعه حتّي با علم به خلاف هم ، امر به متابعت از جماعت كرده اند .
اين بود كه اكثر حجاج ايراني مطابق دستور حضرت آيت الله و عده اي از حضرات علما كه به حج مشرّف شده بودند ، روز جمعه 31 مرداد ماه [ را ] نهم ذي حجه گرفته ، با سايرين در عرفات
|
69 |
|
وقوف نمودند .
ولي باز عده اي عمل به احتياط نموده شب بعد به مشعر رفتند و مأمورين شهرباني آنها را مجبور به مراجعت نموده ، به آنها توهين كردند . پس از مراجعت از منا ، شب سيزدهم ذي حجه را حضرت آيت الله و همراهان در مكّه گذراندند و قرار بود سحر آن روز به جده بروند و از آنجا به مدينه پرواز كنند ، ولي شب تصميم گرفته شد كه به عنوان تشكّر و خدا حافظي از امير سعود ، آقايان شمس قنات آباي و مصطفي كاشاني فرزند حضرت آيت الله به ملاقات امير سعود بروند .
صبح زود ، وقت ملاقات از امير خواسته و ساعت 30/8 به اتفاق ايشان به ملاقات امير سعود رفتيم . ايشان با نهايت گرمي و محبت از آقايان پذيرايي كردند و پس از ابلاغ سلام و پيغام هاي حضرت آيت الله و تشكّر و گله ايشان مراجعت نمودند .
اين ملاقات تااندازه اي ازشدّت رنجش اولياي امورسعودي كاست و شرح آن را به تفصيل با آب و تابي در روزنامه درج نمودند .
پس از آن ، به جدّه رفته ، چند ساعتي در آنجا استراحت نمودند . در اين ضمن نامه اي كه امير سعود در پاسخ پيغام هاي حضرت آيت الله ، مبني بر اظهار تشكّر و خشنودي از آمدن ايشان به حجاز و تجليل و تكريم ايشان نوشته بودند ، به وسيله پيك مخصوص به جدّه فرستاده و تسليم حضرت آيت الله شد .
قبل از غروب آن روز ، با هواپيماي مخصوصي كه دولت
|
70 |
|
سعودي مجاناً در اختيار ايشان گذاشت ، به مدينه مشرّف شدند . در اين مسافرت هم ، بنده در معيتشان بودم و تا ساعت حركت به دمشق آني از ايشان جدا نشدم .
تا روز هجدهم ذي حجه در ضيافت دولت سعودي در مدينه بودند و آقاي ضريحي پدر زن وزير دارايي كه يكي از بزرگترين اعيان و رجال برجسته مدينه است مأمور پذيرايي ايشان بود .
در فرودگاه مدينه پسر بزرگ امير مدينه ( كه از منسوبين ملك است ) به نمايندگي امير و آقاي ضريحي و رييس اداره حج در مدينه و رييس شهرباني و شهردار و سيد مصطفي عطار ( زيارت نامه خوان ايرانيان در مدينه ) در استقبال حاضر بودند و اتومبيل هايي قبلاً آماده شده بود ، ايشان را از فرودگاه به خانه اي كه براي اقامت ايشان تهيه شده بود ، برد .
در مدينه هم ، امير كه خود را نماينده دولت مي داند ، و معمولاً واردين به ديدن او مي روند ، به تأسّي از رويه امير سعود به ديدن حضرت آيت الله نيامد ، ايشان هم از ديدن وي خودداري كردند . ساير رجال مدينه هم كه رفتار امير را نسبت به ايشان ديدند و از خودداري حضرت آيت الله از ملاقات وليعهد مطّلع بودند ، به خيال اينكه تماس با ايشان اسباب خشم اولياي امور دولت مي گردد ، از ملاقات ايشان پرهيز كردند و حتي آشنايان قديمي ايشان كه در سفر سابق مكرر به ديدنشان آمده بودند ، از ملاقاتشان احتياط داشتند و كار به جايي رسيد كه « سيد علي عمران حبولي نجفي » از دوستان
|
71 |
|
قديمي ايشان با اينكه مكرر از طرف آيت الله كسي به سراغش رفته بود ، به عنوان بيماري از ملاقات عذر خواست و اين خود براي حضرت آيت الله سوء ظن شد كه امير اشخاص را از ملاقاتشان منع كرده است .
مطلب را به نحو مقتضي به اطلاع امير رساندم ، قسم ياد كرد كه هيچ منعي در بين نيست ، راست هم مي گفت ولي نظر به رژيم خاص حكومت فعلي در حجاز ، خود مردم از بيم اينكه مبادا ملاقاتشان با حضرت آيت الله اسباب عدم رضايت اولياي امور شود ، از اين ملاقات خودداري مي كردند .
براي حركت ايشان از مدينه به دمشق نيز اداره هواپيمايي سعودي در مدينه ، طياره اي در اختيارشان گذاشت ـ و با تبديل بليت هاي S . A . S به بليت هاي هواپيماي سعودي ـ آنها را تا دمشق بردند .
روز حركت هم پسر امير مدينه به نمايندگي پدرش و آقاي ضريحي و عده اي از رجال رسمي در فرودگاه حاضر بودند ، در آنجا نيز حضرت آيت الله به حدي سخت از رفتار امير گله كرد كه پسرش در جواب واماند و در مقابل عده اي كه حاضر بودند سرافكنده شد .
خودداري حضرت آيت الله از ملاقات امير سعود و امير مدينه ، اگر چه اسباب عدم رضايت اولياي امور دولت شد ، در بين اهالي حجاز و حجاج كشورهاي اسلامي تأثير خوبي داشت و اغلب مخصوصاً رجال ممتاز از اينكه معظم له احترام موقعيت روحاني
|
72 |
|
خود را نگاه داشته اند ، خشنود بودند .
مجله « المصوّر » از انتشارات « دارالهلال » مصر در اين باب شرحي اغراق آميز نوشته است كه بعضي قسمتهاي آن كاملاً مخالف با حقيقت است ( قطعه روزنامه و ترجمه آن براي مزيد استحضار به ضميمه تقديم مي گردد ) .
به طوري كه عرض شد تقاضاي حضرت آيت الله كه صورت محرمانگي كامل داشت و معلوم نيست به چه علتي مأمورين محلي خبر آن را ، ( ولو اينكه مجله جريان را مطابق با واقع ننوشته است ) به مجله مزبور داده اند ؟ ! اجازه وقوف جداگانه براي ايرانيان نبود ، پاسخ امير هم مطابق شرحي بود كه به عرض رسيد و اظهاراتي كه مجلّه به امير نسبت داده است ، داير بر اينكه « دولت سعودي به هيچوجه اجازه نمي دهد به يكي از مسلمانان [ كه ] بدين كشور بيايد و قانوني غير از قانون معمول در اين كشور را بر حكومت محلّي تحميل نمايد و دولت به كاشاني و ديگران اجازه نخواهد داد يك دقيقه پس از حركت حجاج از عرفات ، در آنجا بمانند و اگر وي با اين ترتيب موافقت نكند ، طوعاً يا جبراً [ با ] يكي از هواپيماها او را به كشورش بازگشت خواهد داد » به كلّي عاري از حقيقت است . ( 1 )
كاردار ـ كاظم آزرمي
22/7/31
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سند شماره 709 مورخ 22/7/1331
|
73 |
|
بحران و تهديد
آقاي آزرمي در ادامه اين گزارش ، خبر مجلّه « المصوّر » را نيز ذكر كرده ، مي نويسد :
مجله « المصوّر » چاپ مصر شماره 1458 مورخ 19 سپتامبر 1952 ( 28/6/1331 ) در ضمن مقاله اي كه راجع به اوضاع عمومي حج منتشر كرد ، راجع به حضرت آيت الله كاشاني چنين نوشت :
« پيشواي دينيِ مشهور ايران ، « آيت الله كاشاني » يكي از حجاجِ امسالِ بيت الله الحرام بود ولي او بدون اينكه تعمّدي در كار باشد ، بحراني به وجود آورد .
نخست روزنامه ها انتشار دادند كه دولت سعودي بسيار خوشوقت است كه آيت الله كاشاني ميهمان آن باشد ، ولي ناگهان روزنامه هاي لبنان به دست اولياي دولت سعودي رسيد و در آنها نوشته شده بود كه آيت الله كاشاني از پذيرفتن دعوت دولت سعودي و ميهمان داري آن امتناع دارد ! با وجود اين ، همين كه دولت سعودي اطلاع پيدا كرد كه آيت الله كاشاني به كمك آن احتياج دارد تا رفتن او به جده به وسيله هواپيما ميسر گردد فوراً به كمك برخاست . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اگر چه دولت سعودي حاضر به كمك بود ، ولي حقيقت اين است كه حضرت آيت الله با يكي از هواپيماهاي نظامي آمريكايي به جده تشريف آوردند ، « اين توضيح در حاشيه نامه از آقاي آزرمي نقل شده است » .
|
74 |
|
نمايندگان دولت عربي سعودي شش ساعت در انتظار رسيدن هواپيماي حامل آيت الله ايستادند ولي از انتظار نتيجه نگرفتند ، بالاخره دو ساعت ديرتر از موعد معين ، هواپيما رسيد و هنگامي كه آيت الله از هواپيما فرود آمد ، كسي را در استقبال خود نديد . ( 1 )
به آيت الله گفته شد كه وليعهد امير سعود ، از شخصيتهاي برجسته حجاج در كاخ سلطنتي جده پذيرايي مي كند ، ليكن آيت الله از رفتن به ديدن وليعهد خودداري كرد و گفت نخست بايد وليعهد به ديدن من بيايد . اين جريان به اطلاع وليعهد كه در عين حال نماينده اعلي حضرت ملك در موسم حج بود ، رسانيده شد و او تنها سخني كه در اين باره گفت اين بود كه در تهيّه وسايل آسايش پيشواي بزرگ جدّيت كنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . علاوه بر اعضاي سفارت ، معاون وزارت امور خارجه و فرماندار جده ، و رييس اداره حج و رييس شهرباني و رييس شهرداري جدّه و رييس بنگاه هوايي سعودي و كارداران عراق و مصر حاضر بودند ، ولي ظهر علاوه بر اينها وزير مختاران و كارداران ساير كشورهاي اسلامي و عدّه اي از افراد كنسولي پاكستاني و هندي و عده اي از حجاج ايراني و اهالي حجاز نيز حاضر بودند و چون ساعت ها انتظار كشيدند و هواپيماي حامل حضرت آيت الله نيامد ، ظهر معذرت خواستند و رفتند ، موعد وصول طيّاره هم معين نبود و كمي قبل از وصول آن ، به طور قطع از موعد وصولش آگاهي يافتيم و فقط مأمورين رسمي دولتي سعودي را توانستند اطلاع دهند . از طرف سفارت هم نظر به خواهش مؤكدي كه از طرف كارداران عراق و مصر شده بود ، به آنها اشعار گرديد و حاضر شدند ، « اين توضيح از گزارش دهنده است » .