بخش 6

شب دوازده بیتوته در حرم بجای منی دیدار از مسجدالبیعه حادثه در منی در عصر روز دوازدهم گزارش ورود آخرین زائران ایرانی چند خاطره برگزیده از حاجیان امسال ( 1 ) شعر حج سفرنامه حج 1331 قمری میرزاعلی اصفهانی در طول راه


125


قسمت ها پوست سرش نازك بود و لاجرم خون و خونريزي و او شاكر كه بعد از كلي زحمت يكي را گير آورده بود كه سرش را تراشيده ولو به اين قيمت . !

پس از گذشت چند ساعت عده زيادي كه سفر اولشان است سرها را تراشيده اند و يكي يكي وارد چادر مي شوند ، درست مثل آنكه چراغ ها يكي يكي روشن مي شود و به قول آقاي دكتر حجتي نور از سر مباركشان چپق مي كشيد . !

همه از احرام در آمدند و در انديشه مرحله بعد يعني اعمال بعدي از طواف و نماز طواف و سعي . هركسي طرحي دارد كه يا از ساعت 12 شب حرم برود يا صبح يازدهم بعد از رمي جمرات به مكه برود و يا آنكه بجاي ماندن در مني ، شب را تا صبح در حرم بيدار بماند و دعا و ذكر و قرآن . همه بحث همين است گرچه كساني خونسردند و بناي آن دارند كه تا روز دوازدهم در مني بمانند .

شب يازدهم مراسمي در مني برگزار شد و آية الله جنتي سخنراني كرد ؛ از فلسفه حج و حيات ابراهيم . و از كاروان هاي ديگر نيز فراوان حضور داشتند بالاخره شام و بعد خواب و هنوز در اين قسمت مهمترين مشكل حمام و دستشويي است كه اكنون چندين كيلو موي نيز در اطراف آن ريخته شده . تصوير مني بدين گونه است : عرض حدود يك كيلومتر و نيم و طول حدود 5/2 كيلومتر تا 3 كيلومتر و در اين سوي و آن سوي كوه . در اين سه روز قريب دو ميليون نفر در اينجا حضور دارند . هر قسمتي از منطقه به چادرهاي كشور يا منطقه اي مثلاً جنوب شرقي آسيا اختصاص دارد . اما نيمي از جمعيت در كنار جاده ها و راه پياده رو نشسته اند . جمع آوري زباله ها به قدري با كندي و دشواري صورت مي گيرد كه بزودي همه جا مملو از زباله است ، اين سال ها تقريباً هر نوع خوراكي تنها به صورت بسته بندي عرضه مي شود . در واقع اين بسته بندي ها مشكل بهداشت را حل مي كند اما از سوي ديگر زباله مي آفريند . اين زباله تا روز سوم علي رغم جمع آوري مختصر7 چنان فراوان مي شود كه در روز سوم هرجا قدم بگذاري بر روي يك ظرف نوشابه يا مقواهاي بسته بندي آب ميوه و زباله ناشي از بسته بندي خوراكي هاي قدم گذاشته اي ، در اين ميان تنها خورشيد نقش كنترل كننده دارد و گاهي نيز مأموران نظافت تلاش محدودي در جمع آوري دارند چرا كه عملا در ميان آن جمعيت چنين كاري دشوار است .


126


هليكوپتر مرتب بر فراز مني در حركت است تا اگر بطور احتمالي آتش سوزي شد بتواند كمك لازم را انجخام دهد . از بدترين مشكلات عبور و مرور وسايل نقليه در اكثر خيابان هاي مني در اين دو روز است كه خود باعث كندي در تحرك افراد مي شود بعلاوه كه آلودگي ناشي از وسايل بنزيني نيز چندبار بيش از حد استاندارد است .

شب دوازده بيتوته در حرم بجاي مني

به همراه چند نفر از دوستان ، ساعت 5/12 شب كه حد بيتوته واجب در مني پايان مي يابد عازم محل اسكان خود شديم . شب را استراحت كرديم ، فردا صبح براي رمي پياده به مني آمديم و عصر پس از استراحت آماده رفتن به حرم ، به قصد آنكه شب دوم را بجاي مني تا صبح در حرم بيدار بمانيم . مسجد تا نيمه هاي شب نسبتاً خلوت بود و عمدتاً كاروان هاي شيعه از ايران ، بحرين ، لبنان و كويت حضور داشتند . تعدادي زائر تركيه نيز بطور منظم در مسجد بودند . ما پس از انجام اعمال به بام مسجد رفتيم و از آنجا نظارگر طواف منظم حاجيان شديم . طواف گروه هاي مختلف با رنگ هاي مشخص و حركاتي يكنواخت و دايرهوار ، از ديدني ترين صحنه هاي حج است . گاه مي شد كه يك نفر به مدت يك ساعت محو اين منظره بود . البته ما مي بايست مشغول عبادت و ذكر بوديم و در حال ذكر مشغول ديدن اوضاع . بنده قدري براي خواندن قرآن بر روي يكي از منبرهاي كوچك داخل مسجد در همان طبقه همكف نشستم . در آن حال كساني به گمان آنكه راهنما هستم سئوالاتي مي كردند و از جمله زني ايراين به گمان آنكه عرب هستم قرآن هديه مي خواست كه به فارسي گفتم ان شاء الله در فرودگاه ! امشب براي نخستين بار و علي رغم آنكه مطاف چندان شلوغ نبود ديدم كه طواف بر روط طَبَق درست يك دايره كامل زده و خود اين صحنه بسيار جالبي شده است . يك زائر ايراني نيز كه گفت پدرش فاقد يك پا است و اصرار داشت تا من بگويم مي تواند از طبقه دوم سعي و طواف را انجام دهد ، يعني به زور مي خواست من جواب مثبت دهم اما گفتم كه هيچ فقهي از فقهاي شيعه تاكنون چنين فتوايي نداده و او بايد طبق بگيرد و او گفت كه 300 ريال حق الزحمه طبق است كه نمي تواند بپردازد و رفت تا از شخص ديگري بپرسد !


127


خبر رسيد كه در اين شب ، در مراسم بعثه آقاي مصباح سخنراني كرده و قدري درباره برائت و بعد هم چند شعار و در بيرون مأموران سعودي . به هر روي ما صبح پس از اذان و نماز به استراحت گاه بازگشتيم . و اين در حالي بود كه از ساعت هفت تا ساعت 5/4 صبح در حرم مانده بوديم .

كرايه ماشين از روز هشتم ذي حجه تا روز سيزدهم از 2 ريال به پنج و از پنج به ده ريال مي رسد و البته وسيله به فراواني در دسترس است گرچه راه ها پر ترافيك و حركت كُند است . شتاب در رانندگي همراه با احتياط و بوق زدن متوالي از شدت ترافيك مي كاهد . موارد تصادف كم ديده مي شود و در عين حال ماشين ها در وقتي كه امكان باشد بسيار سريع حركت مي كنند .

ديدار از مسجدالبيعه

روز دوازدهم ذي حجه قبل از ظهر براي رمي جمرات رفته بوديم . در بازگشت سري به مسجدالبيعه زدم ، محل مسجد 200 قدم پايين تر از جمره عقبه در مسير خروج از مني ( سمت راست ) قرار دارد . اين مسجد محل بيعت رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) با اولين مسلمانان مدينه يعني كساني است كه بعدها انصار نام گرفتند . مسجد مزبور در شعبي واقع شده و جلوي آن در كنار خيابان كانتنيرن هاي فراواني قرار دارد كه مانع ديد مسجد مي شود . بنايي كهن مربوط به ششصد يا هفتصد سال قبل ، بي سقف و محرابي در جلو . متأسفانه اين مسجد نظير مسجد سقيا كه در جاي ديگر به آن اشاره كردم رها مانده و به صورت مزبله و حتي دستشويي عرب هايي قرار گرفته كه شعور شناخت وجود محراب را كه روشن و ظاهر است ندارند . اهميت تاريخي اين مسجد كاملاً شناخته شده است .

نگاهي به جمعيت ميليوني حاضر در مني كه تنها اعمال صوري رمي به شيطان را انجام مي دهند و البته با شدت هرچه تمام تر ، هر مسلمان دردمندي را متأسف مي كند . صدها هزار انسان مسلمان در اين گوشه و آن گوشه فاقد درك حقيقي اين برائت اند . البته نفس رمي ، تأثير ويژه خود را دارد اما هيچ گونه آگاهي سياسي و مذهبي پشتوانه اينگونه تكاليف شرعي نيست . موج جمعيت چنان است كه با اندك تكاني ، ده ها نفر زير دست و پا له


128


مي شوند اما به دليل نبودن هيچگونه برنامه اي از سوي يك ميليارد مسلمان حتي يك مشرك و كافر زير دست و پاي آنان تلف نمي شود . حاجيان در كنار كعبه براي بوسيدن سنگ سياه همديگر را فشار مي دهند و در جمرات براي زدن سنگ به جمرات اما به قول آقاي قرائتي ( كه شب سيزدهم پيشش بودم ) و از قول آقاي خزعلي اين مطلب را نقل مي كرد . ) فلسفه اين تولي و تبري را در بوسيدن يك سنگ و زدن سنگي ديگر درك نمي كنند . نكته ديگري كه ايشان مي گفت آنكه يكباره در مني شاهديم كه از هر نوع امكاناتي استفاده مي كنيم خارجي است همه بسته بندي ها و ماشين ها و . . . و تنها چند سنگ ريزه كه براي زدن جمرات در دست داريم از خودمان است . چگونه است كه سالانه ميليونها مسلمان به اينجا مي آيند اما در درك حقيقت حج و آثاري كه بايد بطور طبيعي بر آن بار باشد بي خبرند . حجي كه اشرافيت نيز بدون هيچ مانعي آن را انجام دهد ، خاصيت خود را از دست داده است . حجي كه بيزاري از شرك را در حاجي توليد نكند فاقد روح حقيقي است .

نشريه زائر پس از تعطيلي ايام تشريق از روز سه شنبه 3 خرداد 73 ( 13 ذي حجه ) چاپ شد اخبار حجي آن از اين قرار است : ديدار سرپرست حجاج ايراني با قاريان و حافظان كاروان نور ، پياده روي حجاج در سنگلاخ هاي مشرف به مزدلفه به دليل راه بندان جاده شماره 8 كه برخي پس از طي 13 كيلومتر به مشعر رسيده بودند . 75 زائر ايراني در ايام تشريق مفقود شه بودند كه تاكنون 44 نفر يافت شده ( و صبح امروز از آقاي رضايي شنيدم كه از 12 نفر تاكنون بي خبريم ) . چند نفر ناشناس قصد اخلال جلسه در سخنراني زائران كاروان 11216 را داشته اند ، زماني كه آنها در حياط كاروان جلسه سخنراني درباره مسأله برائت را داشته اند افرادي ناشناس با پرتاب سنگ درصدد ايجاد اخلال برآمده اند . مساعدت مالي زائران ايراني به مدينه ( كه شامل فهرست طويل و عريضي است ) . سخت گيري و ايجاد محدوديت مأموران مرزي امارات . سرقت از زائران ايراني خانه خدا . كمك هاي زائران ايراني به مردم بوسني ( فهرستي طويل از بيست ـ سي كاروان ) .

فهد در پيام خود به حجاج بيت الله الحرام خواهان همكاري همه طرف ها براي رفع اختلافات ميان شوراي همكاري خليج فارس و ايران شد ! 6 زائر ايراني در مني درگذشتند . رفتار ناشايست برخي از مأموران قربانگاه مني با حجاج كه تعدادي از حجاج


129


پاكستاني و ايراني با چوبدستي و باتون مجروح شدند . گزارشي نيز از « ساختمان هاي نامناسب ، ارزيابي هاي بي قاعده » در اين شمار آمده است .

اخبار حجي زائر در روز چهاردهم ذي الحجه ( 4 خرداد ) از اين قرار بود : ديدار علماي اهل سنت ايران با نماينده مقام عظم رهبري در بعثه ايران ؛ برپايي مراسم بزرگداشت روز آزادسازي خرمشهر ؛ شكايت زائران مجروح اتوبوس واژگون شده از شركت المغربي ؛ اقدامات تفرقه جويانه برخي از ائمه جماعات ؛ در اين گزارش آمده است كه امام جماعت مسجد واقع در ميدان معابده در شب 29 ارديبهشت در حالي كه اكثر مأمومين ايراني بوده اند پس از اقامه گفته بود : استووا واعتدلوا ، آنگاه اظهار داشته بود : الاايرانيون لايفقهون لاباللغة الفارسي ولا بالعربي . 12481 زائر گمشده در مكه مكرمه تحويل كاروان هاي خود شده اند . فهرست كمك هاي زائران ايراني به مسلمانان بوسني و هرزگوين .

حادثه در مني در عصر روز دوازدهم

خبر مهمي كه در روز دوازدهم در مني رخ داد اين بود كه سر ظهر تعداد زيادي از حجاج كشورهاي مختلف بويژه تركيه زير دست و پا له شدند و از بين رفتند ، اول شايع شد كه پل روي جمرات سقوط كرده اما اندكي بعد مطلع شديم كه در اثر فشار جمعيت و به دلايلي ديگر شمار زيادي در فشار و برخي نيز بر اثر سقوط از روي پل به روي زمين كشته شده اند . مي دانيم كه شيعيان روز دوازده قبل از ظهر رمي جمرات كرده و موظفند كه تا اذان ظهر در مني بمانند ، به محل آنكه صداي اذان بلند مي شود آنان مني را ترك مي كنند ، بر عكس اهل سنت تازه از اول اذان به رمي جمرات مي پردازند ، و پس از رمي مني را ترك مي كنند . با توجه به چنين وضعيتي ، سر ظهر شلوغ ترين وقت در كنار جمرات است ، اين شلوغي تا ساعت چهار تا پنج بعد از ظهر ادامه دارد . گويا ساعت دو يا سه ، مأموران سعودي عده اي از ميهمانان خود را با اسكورت به سوي جمرات مي آورده اند ، و اين سبب فشار بيش از حد شده است ، نتيجه آنكه يك مرتبه جمعيت گرفتار موج شده تعدادي زير دست و پا و شماري نيز با سقوط از پل كشته شده اند . آقاي ري شهري در بازگشت درباره اين ماجرا اعلام كرد : امسال 270 نفر زائر به خاطر اسكورت مأموران سعودي از شخصيت هاي خودي ، در


130


طبقات بالاي محل رجم كشته شدند كه تقصير اصلي متوجه مأموران سعودي است .

لازم به يادآوري است كه تعدادي ايراني در جريان اعمال مني قبل از آن دار فاني را وداع كردند . آن گونه كه آگاهي يافتم امسال اعضاي هيأت پزشكي ايران 460 نفر بودند كه در جده مدينه و مكه در مراكز پزشكي ايران مشغول خدمت بودند . يكي دو باري كه مراجعه شد ، شاهد بودم كه علاوه بر ايراني ها شماري از زائران خارجي نيز به اين درمانگاه ها مراجعه مي كنند . با اين حال كه اين مراكز فعالند به دليل گرمي هوا و عدم رعايت تذكرات مسئولين و نيز كهولت سن برخي از حجاج همه ساله گروهي از حجاج دچار گرمازدگي و سكته شده و از بين مي روند . طبق آمار رسمي امسال مجموعاً 52 نفر از ايراني ها درگذشتند . چهل و سه درصد از آنها سابقه بيماري هاي قلبي و عروقي داشته ، ده درصد بر اثر تصادف و مابقي به دلايل ديگر فوت شده اند .

روز سيزدهم ذي حجه در يك جلسه ميهماني يكي از آقايان كه گويا از توهين برخي از سعودي ها و نيز رفتار ناشايست گروهي از ائمه جماعت نگران و ناراحت بود لب به اعتراض گشوده و گفت : بهتر است كه تجربه پانزده ساله وحدت را مرور بكنيم ، او مي گفت ما به نماز آنان اقتدا مي كنيم و آنها اين چنين با ما برخورد مي كنند . در برابر اين اظهار ترديد ، تمام كساني كه حاضر بودند با ايشان برخورد كرده و يكي از بزرگان ، گفت كه به هيچ روي نبايد اين حرف مطرح بشود ، امام حركتي را آغاز كرده و نتايج خوبي داشته و ما نبايد از برخورد آنها دست از اين سياست برداريم . يكي از روحانيون نيز گفت كه شيخ ازهر به من گفت : دو برخورد جالب از سوي يكي از عالمان سني و شيعه صورت گرفته كه بسيار حساس و جالب بود ، يكي فتواي شيخ شلتوت كه مذهب جعفري را مذهب رسمي اعلام كرد ، و ديگري فتواي امام خميني كه فتوا به خواندن نماز با امام حرم داد .

كم كم بايد آماده رفتن شد ، امسال سفر حج كوتاه تر از سال هاي قبل است ، سال هاي گذشته سفر كمتر از سي روز نبود ، اما امسال 24 تا 26 روز سفر طول مي كشد . بد نيست اشعار محيي لاري را در وداع از حرم الهي نقل كنم .

روز جدايي كه نبيند كسي * * * تيره تر است از شب هجران بسي

عاشق دل سوخته در هجر يار * * * آورد انجم همه شب در شمار


131


كس نكند محنت هجر اختيار * * * مرگ جدائيست ميان دو يار

روز وداع است و فراقش زپس * * * ناله برون آي و به فرياد رس

خون گري اين ديده به صدهاي هاي * * * وقت جدائيست از آن خاك پاي

بخت كجا رفت هم آغوشيت * * * هست كنون وقت سيه پوشيت

دل به مصيبت كسي افتاده طاق * * * گه زفراق و گهي از اشتياق

وقت وداع ست و اجل در كمين * * * خاصه وداع صنمي اين چنين

كس نكند محنت هجر اختيار * * * مرگ جدائيست ميان دو يار

اي گل باغ ملكوت الوداع * * * مي روم اكنون به طواف وداع

با خفقان دل و رنج صداع * * * بوي تو جان قوت شده الوداع

جام جهاني و به از جان بسي * * * قطع زجان چون كند آسان كسي

اي گل مشكين به نواي عجيب * * * قطع كند وصال تو كند عندليب

وصل تواش سوخت به داغ جگر * * * تا دگري هجر چه آرد به سر

كرده به راه طلبت جان فدا * * * مي شود اكنون به ضرورت جدا

روز جدايي كه خرابم زتو * * * كافرم ار روي بتابم زتو

گر زتو اَم دُور كند بخت بد * * * مهر تواَم باز كشد سوي خود

گزارش ورود آخرين زائران ايراني

در پايان بي مناسبت نيست قسمتي از ديدار يك خبرنگار را با افرادي كه در آخرين پرواز حج امسال به فرودگاه مهرآباد رسيده اند در اينجا نقل كنم تا اندكي با روحيات حاجيان امسال آشنا شويم : ( 1 )

بيشتر اعضاي فاميل براي استقبال از « حاجي آقا » يك ميني بوس دربستي كرايه كرده و به فرودگاه آمده اند . به سويشان مي روم و سر صحبت را با آنها باز مي كنم . بيشترشان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . روزنامه همشهري ، سه شنبه 24 خرداد 1373 ، شماره 421 .


132


اعضاي خانواده همسر « حاجي » هستند زيرا خانواده « حاجي » در شهرستان زندگي مي كنند و نتوانسته اند براي پيشواز به تهران بيايند . مردي كه حدود شصت سال سن دارد و پدرزن زائر در حال بازگشت است مي پرسم : آيا تا حالا به زيارت حج مشرف شده است ؟

اشك حسرت به چشم مي آورد : « مثل اينكه قابل نبوديم باباجون » و بعد با بغضي فرو خورده ادامه مي دهد : « شما دعا كنين سال ديگه ان شاء الله قسمت ما هم بشه . از « حاجي » سفر كرده شان مي پرسم . به جاي پيرمرد ، همسرش مادرزن حاجي ـ پاسخ مي دهد : « داماد اوَّلمه آقا . مثل پسرم دوستش دارم . بچه هاهم همين طور . او را مثل برادر خودشون دوست دارن » . برادر حاجي با سر به گلايل هاي با طراوتي كه در دست دارد اشاره مي كند و مي خندد : « فقط اميدوارم تا آمدنش پژمرده نشن . »

به همسر « حاجي » مي گويم : حتماً به مناسبت ابزگشت همسرتان ميهماني مفصلي تدارك ديده ايد ! مي گويد : « در واقع اين طور نيست . يك بار كه از مدينه تلفن مي زد و در اين باره سفارش كرد كه چنين كاري نكنم . زيرا مي خواهد هزينه آن را به عنوان هديه عروسي به يكي از همكارانش كه تازه ازدواج كرده و وضع مالي خوبي ندارد بدهد . » مي پرسم : نمي شد به همراه شوهرتان به اين سفر برويد ؟ پاسخ مي دهد : « نه چون پيش از ازدواج با من ، ثبت نام كرده بود . البته مهريه خودم يك سفر حج است . به همين دليل ، شوهرم بطور جدي تصميم گرفته بود امسال به اين سفر نرود و تا زماني كه هر دو بتوانيم مشرف شديم . صبر كند . زيرا معتقد بود در حالي كه دين سفر من به گردن اوست رفتن خودش هم جايز نيست . اما اصرارهاي من و مادرش پذيرفت كه برود . » زن با حالتي افتخارآميز مي افزايد : « انگار خدا براي سفر امسال او را طلبيده بود . » با آنها خداحافظي مي كنم و مي گويم : اميدوارم كه « حاجي » را هم بتوانم زيارت كنم .

هنوز هواپيما حامل زائران بر زمين نشسته است . در محوطه رو باز مقابل پايانه ( ترمينال ) حاجي ها ، جمعيت استقبال كننده موج مي زند . آخرين گروه زائران ايراني بطوري كه يكي از مأموران هواپيمايي مي گفت با برنامه فشرده كه « هما » طرح ريزي كرده ، در حال بازكشت به كشور است . ازدحام و شلوغي محوطه فرودگاه هم به همين خاطر است .


133


بيشتر خانواده هايي كه به استقبال « حاجي » خودشان آمده اند شاخه ها و حلقه هاي گل در دست دارند . فيلمبرداراني كه دوربين هاي ويديويي را بر شانه حمل مي كنند اين طرف و آن طرف مي روند ، جاي عكاسان دروه قديم را گرفته اند .

فرشاد مرزوقي ، مدير عمليات حج فرودگاه مهرآباد را بي سيم در دست ، در برابر اطلاعات سازمان هواپيمايي كشوري روبروي در پايانه حجاج ملاقات مي كنم . تلفني از او درخواست كرده بودم مرا به سالن پايانه ـ جايي كه پيشواز كنندگان اجازه ورود به آن را ندارند ببرد .

تصميم دارم در فاصله اي كه وسايل حجاج را به سالن مي آورند ، با آنها گفت و گو كنم . « مرزوقي » كه 35 ساله بنظر مي آيد . در راه به پرسش هايم پاسخ مي دهد . او كه در حدود چهار سال است مديريت عمليات حج فرودگاه مهرآباد را بر عهده دارد مي گويد : « مسئوليت هماهنگي بين ارگان ها و سازمان ها و نيز ايجاد امكانات رفاهي و تسهيلات براي مسافران و مراجعه كنندگان اعم از استقبال كننده يا مشايعت كنندگان از وظايف ما به شمار مي آيد . »

او با لحني آميخته به خستگي ادامه مي دهد : « امسال بر خلاف سال هاي پيش ، مدت عمليات حج محدود بوده است . در گذشته بازگشت حاجي ها در حدود يك ماه به دير مي انجاميد . به دليل تغييراتي كه سازمان حج در برنامه سفر حجاج صورت داد و نيز به دليل تغيير زمان عيد قربان در عربستان ما هم تغييراتي در برنامه ريزي ( حاجي آوري ) خود داده ايم . اين موضوع ، كار مضاعف من و همكارانم را مي طلبيد . »

به او مي گويم حتماً خودان هم حاجي هستيد . مي گويد : « در سال 71 مشرف شده ام . » و بعد آرزو مي كند : ان شاء الله خداوند هم قسمت شما بكند واقعاً سفر جالب و استثنايي است . انسان وقتي يك بار اين سعادت نصيبش مي شود ، اشتياقش براي سفر بعدي ، بيشتر است .

به سالن اصلي پايانه حجاج مي رسيم . از گفت و گوي « مرزوقي » با بي سيم متوجه مي شويم هواپيماي حامل زائران در حال فرود در مهرآباد است . از او خواهش مي كنم ترتيبي بدهد كه بتوانم در سالن پايانه با زائراني كه به تدريج وارد مي شوند گفت و گو كنم . كارتي كوچك را به سينه من نصب مي كند و دفترش را در گوشه سالن نشانم مي دهد و


134


مي گويد : « اگر بازهم كاري داشتيد ، من آنجا هستم . » با او خداحافظي مي كنم و منتظر ورود زائران مي شوم .

محمد گرامي ، دانشجويي از كرمانشاه جزو اولين زائراني است كه با اتوبوس ، فاصله ميان باند فرودگاه تا سالن پايانه را پيموده و اينك در انتظار رسيدن چمدان ها در كنار تسمه نقاله وسط صف كشيده اند : « به عنوان خدمه كاروان رفته بودم . »

با چهره آفتاب سوخته نگاه نافذش را به من مي دوزد و ادامه مي دهد : « احساس مي كنم آدم ديگري شده ام . » از او كه 30 ساله به نظر مي آيد مي پرسم به نظر شما زيباترين لحظه اين سفر كدام است ؟ مي گويد : همه لحظاتش زيباست . اما شكوه خيره كننده و به ياد ماندني لحظه اي كه كعبه را براي اولين بار مي بيني ، وصف نشدني است . »

مي پرسم چه ارمغاني از اين سفر به همراه داري ؟ مي گويد : « با خدا بيعت كرده ام از اين پس خودم را وقف خدمت به مردم كنم . » لحظه اي مكث مي كند و بعد ادامه مي دهد : « اين ، آن چيزي است كه من از اين سفر فهميده ام . »

فخر السادات پور سيد محمد ، 35 ساله و خانه دار كه با كاروان بازار تهران ، اما به جاي پدر بيمار خود به مكه معظمه مشرف شده است مي گويد : « در واقع به نيابت از پدرم به اين سفر رفته بودم . »

او از لحظه ورود به مسجدالحرام به عنوان لحظه فراموش نشدني زندگي اش ياد مي كند : « يك لحظه احساس كردم روي زمين نيستم . در مسجدالنبي هم همينطور احساس مي كردم توي بهشتم . » پسر كوچكش كه معلوم نيست از كجا وارد سالن پايانه شده ، حتي يك لحظه هم دست مادرش را رها نمي كند . مي پرسم : اين سفر چه تغييري در شما ايجاد كرده است ؟ پاسخ مي دهد : « با خدا عهد كرده ام . لحظه اي نيازمندان را فراموش نكنم . » و بعد مي افزايد : « فقط از خدا مي خواهم يكبار ديگر ، به همراه همسرم مشرف شوم . »

نظرش را در مورد ميهماني هاي بعد از سفر حج مي پرسم . مي گويد : « اصل اين سفر براي ساخته شدن است و انساني كه در اين سفر واقعاً ساخته شده باشد دچار انحراف نمي شود .

حيدرعلي زارعي ، كشاورزي روستايي است از اطراف كرمانشاه كه به همراه همسرش زائر خانه خدا بوده است : در سال 63 ثبت نام كرده بوديم . جاي شما خالي ، خيلي خوش


135


گذشت . خنده از لبش دور نمي شود . مي گويد : زائراني كه از كشورهاي افغانستان و تركيه آمده بودند به شدت به زائران ايراني اظهار و ابراز دوستي مي كردند .

حاجي ولي محمد دهنوي ، دندانپزشك است و اهل صحنه كرمانشاه ، او كه در سال 63 ثبت نام كرده است زيباترين لحظه حج را بستن احرام مي داند : لحظات احرام در مسجد شجره را هرگز از ياد نخواهم برد . در آنجا غسل مي كني ، كفن مي پوشي ، و مي روي كه تمرين مرگ كني ، گمان نمي كنم بتوانم احساسم را در آن لحظات باشكوه و ملكوتي در اينجا براي شما بازگو كنم . از او درباره مدينه منوره سئوال مي كنم ، مي گويد : مدينه كنوني ، از نظر ظاهر با تصويري كه از موقعيت صدر اسلام اين شهر در ذهن داريم تفاوت هاي بسيار دارد . با اين وجود ، هنوز عبور عمار در كوچه هاي اين شهر احساس مي شود و هنوز طنين صداي علي ( عليه السلام ) از عمق چاه هاي اطراف شهر در گوش جانت مي پيچد . »

هنگامي كه خانه خدا را طواف مي كنيد و در انديشه تزكيه نفس خورشيد آيا به عزيزان و هموطنان خود نيز مي انديشيد ؟ فاطمه رضواني آموزگار يكي از دبستان هاي تهران در پاسخ مي گويد : بله شفاي مادرم در مسجدالحرام از خداوند خواستم و براي همه كساني كه سفارش كرده بودند دعا كردم ، علاوه بر اين همه معلمان دوران زندگي ام را با ذكر نام دعا كرده و هركس را به نظرم در طول تاريخ به كشور ما خدمت كرده دعا كردم . شايد تعجب بكنيد اگر به شما بگويم دو ركعت نماز در مسجدالحرام براي ميرزا تقي خان امير كبير خواندم . !

چند خاطره برگزيده از حاجيان امسال ( 1 )

سركار خانم خجسته :

من قبل از اينكه به زيارت خانه خدا بيايم و حجر اسماعيل و مقام ابراهيم ، ركن يماني ، عرفات و مشعر و مني را مشاهده كنم ، با خود فكر مي كردم كه چرا قرآن مي فرمايد : « آيات بينات مقام ابراهيم » . تا اينكه موفق به زيارت خانه خدا شدم و از نزديك اين آيات روشن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از نشريه زائر ، چهارشنبه 4 خرداد 73 .


136


را ملاحظه نمودم . جاي پاي ابراهيم را بطور محسوس ملاحظه كردم . حجرالاسود را بعنوان نشانه اي از غيب بوسيدم . در حجر اسماعيل با مقام هاجر ، زني كه در اثر توكل بخدا به اين مقام عظيم رسيده است آشنا شدم . خانه و مقبره اي كه طواف كنندگان خانه خدا مي بايست آن را نيز طواف كنند . در ركن يماني به مقام فاطمه بنت اسد مادر حضرت علي ( عليه السلام ) پي بردم . زني كه به فرمان غيب فرزند خويش را در مقدس ترين نقطه روي زمين به دنيا آورد . و من مي بينم در طواف كعبه ، علي ( عليه السلام ) و ابراهيم ( عليه السلام ) و هاجر و اسماعيل ( عليه السلام ) را در يك لحظه ملاقات مي كنيم . به تعبير ديگر من بايد در يك لحظه توحيد ، نبوت و امامت را از اين طواف درس بگيرم و آنگاه پس از طواف مي بايست پشت مقام ابراهيم ـ كه به تصريح قرآن هم پيامبر است و هم امام ـ نماز بگزارم . اينها تماماً براي من خاطره هاي بياد ماندني است . از عرفات و مشعر و مني چه مي توانم بگويم ، از قبرستان بقيع و مظلوميت ائمه ( عليهما السلام ) كه ديگر نمي توان حرفي زد و اشك اجازه هرگونه سخني را از آدمي مي ستاند ( گريه شديد ) .

محمدحسن ظفري از كاروان آزادگان :

در حرم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مشغول مطالعه قرآن بودم كه يكي از برادران نيجريه اي آمد و كنارم نشست . با هم سلام و عليك كرديم و مشغول صحبت شديم . در حين صحبت از او پرسيدم : شما براي چه اينجا آمده ايد ؟ اينكه قبر پيامبر و خانه خدا را زيارت كنيد يا علاوه بر آن وظاطف ديگري نيز داريد ؟ او گفت : به ما اينگونه گفته اند كه فقط بايد حرمين شريفين را زيارت كنيم . آنگاه من به استناد قرآن و روايات به تبيين اهداف حج بويژه آشنايي مسلمانان از وضعيت هم پرداختم و گفتم : ما مسلمانان مي بايست در مقابل دشمنان اسلام يكي شويم ، دست در دست هم امت واحده اسلامي را بسازيم . سپس قرآن را گشودم و آيه « واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرقوا » را براي او خوانده و معنا كردم . او شروع كرد به گريه كردن و گفت : متأسفانه فقط به ما ظاهر قرآن و احكام حج را ياد داده اند . كسي براي ما توضيح نداده كه قرآن چه مي گويد و مسلمانان چه وظايفي در حل مشكلات هم دارند و اينكه شما اين مطلب را براي من مي گوييد خوشحال هستم . بنده او را به هتل محل اقامت


137


خود بردم تا قدري بيشتر با او به صحبت بپردازيم كه متأسفانه مأموران سعودي به او اجازه حضور در هتل ما را ندادند .

آقاي زري بافان كارشناس كنسولگري ايران در جده :

من دو فرزند 14 و 11 ساله دارم كه همراه من و همسرم در جده زندگي مي كند . آنچه كه براي من جالب مي باشد عشقي است كه خداوند بصورت فطري در بچه ها براي زيارت خانه خودش قرار داده است . فرزندان من به خاطر رسيدگي به مسائل درسي خود حتي حاضر نيستند براي تفريح و ديد و بازديد و امثال اين كارها از خانه خارج شوند ولي همين ها با گريه از ما خواستند كه در ايام تشريق آنان را براي زيارت خانه خدا همراه بياوريم كه به لطف خدا موفق شدند احكام و مناسك حج را به شايستگي انجام دهند . همين طور در اين سفر مادر همسرم كه پيرزني است و از ناحيه پا ناراحتي دارد همراه ما بود . ايشان در ايام عادي بهيچ عنوان قادر به پيمودن مسافت هاي طولاني نيست اما در اين سفر فاصله عرفات تا مشعرالحرام و از مشعر تا مني را با پاي پياده طي كرد و هيچگونه ناراحتي هم نداشت . اينها كه لطف خداي تعالي به مهمانان خودش مي باشد باري من خاطره است .

اميدي عضو كنسولگري ايران در ايتاليا :

از خاطراتي كه براي من بيشتر قابل توجه بود ، بحث نيرو و انرژي است كه خداوند متعال به زائران خانه اش در اين سفر روحاني عنايت مي فرمايد . با توجه به شرايط جوّي عربستان و حضور زائران براي مدت حدود سه شبانه روز در بيابان هاي اطراف خانه خدا ـ كه شرايط زندگي در آن كاملاً با زندگي شهري مغاير است ـ بخاطر تواني كه خداوند عنايت مي نمايد هيچكس در خود احساس خستگي نمي كند . بواسطه حضور گسترده جمعيت در مراسم حج بسياري پياده رفتن از عرفات به مشعر و از مشعر به مني را به سواره رفتن ترجيح دادند كه من هم از زمره اين افراد بودم كه بدليل پياده روي پاهايم 12 تاول زد كه راه رفتن براي من مشكل كرده بود اما عشق خانه خدا از حيث فيزيكي و معنوي كاري


138


كرده بود كه توانستم تمام مسافت را بدون زحمت و خستگي با پاي پياده طي نمايم .

داود كريمي زائر ايراني شاغل در ايتاليا :

با توجه به تسلط نسبي ام به زبان هاي خارجي موفق شدم در اين سفر با حجاجي با مليت هاي مختلف تماس حاصل نمايم ، مانند سوداني ها و ديگران . يكي از جالب ترين اين برخوردها در مسجدالحرام اتفاق افتاد ؛ با تسبيح به ذكر گفتن مشغول بودم كه ديدم جماعتي مركب از زائران سوداني و سوماليايي كه نظاره گر بودند پيرامون اين عمل من به اظهار نظر پرداختند ، يكي از آنها گفت : دارد با تسبيح بازي مي كند و ديگري كفت دارد مي شمارد و من با توجه به اينكه كاملاً مي فهميدم آنها چه مي گويند ، خنده ام گرفت . آنها هم از عكس العمل من متوجه شدند كه من با زبان آنها آشنايي دارم لذا جلو آمدند و از من پرسيدند چه مي كني ؟ گفتم : مشغول گفتن ذكر صلوات بر پيامبر و آل او هستم و اين تسبيح را هم از جايي خريده ام كه پسر فاطمه زهرا ( عليها السلام ) در آنجا دفن است . با گفتن اين مطلب و با توجه به اطلاعاتم از مردم اين دو كشور و علاقه آنان به اهل بيت ( عليهم السلام ) هيجاني را در آنها ملاحظه كردم . سپس آنها علاقمند شدند كه مليت مرا بدانند و من هم گفتم : فكر مي كنيد كجايي هستم . هريك از آنان چيزي گفت اما هيچكدام به نام ايران اشاره نكردند . نهايتاً گفتم من از يك كشور اسلامي هستم ، كشوري كه به واسطه عمل به احكام اسلام و سنت پيامبر مورد بيشتري آزارها از سوي دشمنان اسلام قرار گرفته است . و مطالبي را در همين ارتباط بيان مي كردم كه يكي از آنها گفت : شما حتماً ايراني هستيد .

شعر حج

حسن ختام نوشته ما ذكر دو نمونه شعر از حاجيان شاعري است كه امسال در اين سفر روحاني ابياتي سورده اند :

اسماعيل عشق

عيد قربان است و هنگام دعا * * * گاه شور و عشق و وصل و التجا است

وقت ديدار است ، ديدار نگار * * * مسوم ببريدن از غير خدا است

* * *


139


گرد كبر و آز را از دل بشوي * * * كعبه چون خلوتگه اهل وفا است

دل چو شد پاكيزه از رنگ گناه * * * چون رخ آئينه آن دل پُر جلا است

بوسه زن از عشق سنگ كعبه را * * * كاندر آنجا ردپاي آشنا است

چشم واكن بين كه اسماعيل عشق * * * بهر قرباني ستاده در منا است

با غبار كعبه و خاك بقيع * * * ديده كن روشن كه خاكش توتيا است

در حريم حق دعا گردد قبول * * * دم غنيمت دان كه هنگام دعا است

آن مكاني را كه ابراهيم ساخت * * * زادگاه چون عليّ مرتضي است

قبله گاه مسلمين عالم است * * * مركز وحي و نزول اِنّما است

نيست بازار تجارت بيت حق * * * تيّتت گر اينچنين باشد خطا است

بوسه بر قبر پيمبر زن زعشق * * * دردمندا ! كان مكان دارالشفا است

بر نداي حق هر آن لبيك گفت * * * با خلوص دل ، خدا از او رضا است

گر نصيبت شد ( ضيا ) اين افتخار * * * آنچنان زن گام كانجا را سزا است

حمد و شكر

ما كجا كعبه مقصود لله الحمد * * * مروه و خانه معبود و لله الحمد

حمد بي حد كه خداوند بحج راهم داد * * * شكر زين نعمت موجود و لله الحمد

تا نصيبم زكرامات شد اين فيض عظيم * * * دلم از وسوسه آسود و لله الحمد

دل به شوق حرم دوست چو مجنون از صدق * * * منزل و باديه پيمود و لله الحمد

ما كجا و عرفات و شب مشعر هيهات * * * شكر از اين طالع مسعود و لله الحمد


141


سفرنامه حج

1331 قمري

ميرزاعلي اصفهاني


143


درآمد

سفرنامه حاضر يكي از سفرنامه هاي ارزشمندي است كه در طي سفر حجي كه در سال 1331 قمري صورت گرفته به رشته تحرير در آمده است . نويسنده همراه جمعي از علماي نجف از اين شهر مقدس راهي شام گرديده از آنجا با قطار به مدينه منوره مشرف شده ، و پس از آن راهي مكه مكرمه شده است . او شرح سفر خود و همراهان را تا اتمام اعمال و مراجعت به جده براي بازگشت به تفصيل و با قلمي نسبتاً خواندني و زيبا نگاشته است . مؤلف در جايي از متن نامي از خود به ميان نياورده است همانطور كه براي سفرنامه خود نيز نامي ذكر نكرده است ، جز آنكه مي دانيم و مؤلف نيز مكرر يادآور شده كه جناب آقا سيد محمد طباطبايي ( متوفاي 1334 در سن 45 سالگي ) فرزند ارشد آية الله العظمي سيدمحمد كاظم طباطبايي صاحب كتاب العروة الوثقي در اين سفر همراه آنان بوده است . وي در جاي جاي رساله از ايشان با عظمت ياد كرده و گويا اين سفرنامه را براي ايشان نوشته است ، آنچه مسلم است اينكه نسخه اصل رساله در اختيار خواندان طباطبايي و متعلق به آقا سيدمحمد بوده است . جناب استاد آقاي سيد عبدالعزيز طباطبايي از سر لطف اين رساله را در اختيار ما گذاشتند .

در صفحات آغازين كتاب در يك صفحه مستقل نام همراهان مؤلف آمده است : فهرست رفقا و همسران : حضرت حجة الاسلام آقا مير سيد محمد آيت الله زاده مدظله ؛ آقا سيد محمدرضا آقازاده ايشان ؛ آقا شيخ علي اكبر فيروزآبادي يزدي ؛ از كربلا : آقا ميرزا


144


حسن روضه خوان يزدي ؛ آقا سيد حسين صحاف ؛ حاجي حسين قمشه دنگ چي ؛ آقا خان سلطان زاده طهراني ؛ آقا ميرزا محمد عطار طهراني ؛ خدمه و عكام : حاجي رضا يزدي ؛ علي اكبر يزدي ؛ محمد فلاح . طباخ : حسين يزدي ، مباشر قهوه : محمد جعفر رفيق حاجي حسين شيش ؛ چاووش : حاجي حسين شيش شوشتري . زميلات كجاوه : حضرت آقا و جناب آقا شيخ محمد رضا شوشتري . زوج ديگر : بنده و آقا رضا ؛ زوج ديگر : آقا خان و آقا شيخ علي اكبر ؛ زوج ديگر : آقا سيد حسن و آقا ميرزامحمد ؛ حمله دار : حاجي حمودي شوشتري ؛ مكاري ( باروت و كبريت ) .

همانطور كه ملاحظه شد مؤلف در اين فهرست نيز نام خود را ياد نكرده است ، تنها در يك مورد صفحه اي كه در آن آگاهي هاي مربوط به مناسك ها داده و در پايان گفته است : حساب مناسك ها و آنچه قرض كرده بودم از حساب جناب مستطاب آقاي حاجي سيد محمود ، همه را در تاريخ ذيل پرداختم و محاسبه طرفين فيصل گرديد ، في تاريخ 23 شوال 1332 الاقل الحاج ميرزا علي الاصفهاني . از آنجا كه در سراسر كتاب تنها مطالب نوشته شده از همين مؤلف و به همين خط است و از جمله همين عبارت مي توان مطمئن بود كه نويسنده سفرنامه همين ميرزا علي اصفهاني است كه ما از وي آگاهي خاصي جز آنچه در اين كتاب آمده بدست نياورديم . وي از شاگردان مرحوم سيد محمد كاظم طباطبايي و احتمالا فرزند ايشان سيد محمد بوده و تعلق خاطر روشني به اين خاندان داشته است . ( 1 ) وي پيش از ورود در كتاب ، صورت سئوال و جوابي را كه از مرحوم صاحب عروه درباره فرزند ايشان سيد محمد شده آورده است ، متن اين سئوال و جواب به اين شرح است :

بسم الله الرحمن الرحيم ، سيدنا و مولانا حجة الاسلام يابن رسول الله متعنا الله تعالي بدوام ظلكم العالي علي رئوس الانام ، چون حضرت مستطاب سيد الفقهاء العظام ثقة الاسلام آقازداده اعظم مولانا المؤيد آقا سيد محمد طباطبايي مدضله العالي را سفر بيت الله الحرام در پيش است و بسا اتفاق مي شود كه مؤمنين و متدينين را مسائلي محل اتبلاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . با يادآوري استاد علامه حاج سيد محمدعلي روضاتي تا اندازه اي روشن شد كه مؤلف اين سفرنامه ميرزاعلي اصفهاني پدر جناب حاج شيخ مهدي حصه اي است كه فعلاً در تهران ساكن هستند . در تماس با ايشان نيز اين مسأله تا حدودي تأييد گرديد .


145


فعلي مي شود كه در رسائل عمليه مشروح نباشد يا فتواي صريح از حضرت مستطاب حجة الاسلام عالي دام ظلكم المبارك در دست نباشد و محل ابتلاي فعلي شود آيا اذن مي فرماييد در آن مسائل به حضرت آقاي معظم له رجوع نمايند و ايشان به مقتضي استنباط خود جواب فرمايند و ايضاً آيا ايشان در قبض حقوق شرعيه از مال امام عليه و علي آبائه الطاهرين افضل الصلوة والسلام وغير آنكه راجع به آن وجود مقدس است وكيل مي باشند كه قبض نمايند يا نه ؟ چنانكه صلاح باشد به قلم مبارك مرقوم فرمايند ، ادام الله ظلكم المبارك علي رئوس العالمين .

بسم الله الرحمن الرحيم

بلي اخوان مؤمنين ـ وفقهم الله تعالي ـ در صورتي كه دسترس به فتواي اين حقير نباشد مأذون مي باشند در اخذ به آنچه قرة العين اسعد سلمه الله تعالي استنباط كند و او نيز مأذون مي باشد در اخذ وجوه راجعه به اين حقير ، نسأل الله تعالي التوفيق ،

الاحقر محمد كاظم الطباطبايي .

علاوه بر اين ، مرحوم صاحب عروه متني به عربي درباره فرزندشان نوشته و ايشان را از حيث مورد تأييد قرار دادند نويسنده اين سفرنامه اين متن را نيز در آغاز كتاب آورده است .

نويسنده رساله براي آنكه توضيحات اخلاقي و به تعبير ديگر غير سفرنامه اي خود را با اصل سفرنامه نياميزد ، در برخي صفحات كه توضيح خاصي داشته صلحه را به دو قسمت تقسيم كرده ، بخش بالا را به بيان سفرنامه و بخش پايين را به توضيحاتي اخلاقي و يا مطالبي مربوط به آثار تاريخي اختصاص داده است ، او اين دو بخش را با علامت پرانتز كه در وسط صفحه گذاشته از يكديگر جدا كرده است . اما به هر روي از آنجا كه نسخه ما منحصر بوده و به علاوه نسخه مسوده مؤلف محسوب مي شود مشكلاتي از نظر خواندن برخي كلمات و نيز تنظيم مطالب داشته ايم ، ما مطالبي كه او به عنوان پاورقي آورده با حروف متفاوت و در عرض كمتر در خود متن جاي داده ايم .

رسول جعفريان


146


تصوير اجازه اجتهاد مرحوم سيد محمدكاظم يزدي به فرزندشان


148


تصوير صفحه پاياني سفرنامه ميرزاعلي اصفهاني


149


بسم الله الرحمن الرحيم

در طول راه

حمد بي حد و شكر بي عدد معبود حكيمي را سزاست كه اگر شهباز بلند پرواز عقل از صبح ازل تا شام ابد بپرد و براق تندر و تفكر و وهم تا دامنه قيامت بدود ، پي به اول مرتبه آن نبرد و صلوات زاكيات متصلات نثار روضه مقدسه پيغمبري رواست كه قوافل امكانيه از نه رواق مينا طاق ملكوت تا قعر ظلمات ناسوت به طفيل وجود مباركش در حركت و سير آمدند و قافله سالاران سلسله جليله انبيا براي بشارت حضرت خاتمش آمدند . زهي پيمبري كه تاج كرامتش رحمة للعالمين ، و نقش خاتمش خاتم النبيين .

و تحيات بلا نهايات بر روان پاك اهل بيت آن جناب كه سلاطين مسند ولايت و شموع شبستان هدايتند ، مخصوص بر فاتحه خلافت و خاتمه نسخه وصايت ، المخصوص باخوته ، والمخلوق من طينته ، مظهر العجائب مولانا اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه و علي آبائه و ابنائه صلوات الله الملك الغالب . بعد تعالي الله ، چه دولت دارم امسال فرخنده سالي كه كواكب اقبال در الق سعادت و برج شرف . . . ( 1 )

اينك شروع به تاريخ سياحت مي شود و دقايق اخلاقي هم ضمناً اشاره مي نمايم .

روز جمعه دهم شهر شوال هجري از عتبه مقدسه كاظميه عليهما آلاف التحيه به خارج

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مطلبي دنبال عبارت نيامده است .


| شناسه مطلب: 77984