بخش 10
مدخل متعلقات بندر ینبع ( 2 ) راه از ینبع الی مدینه طیبه ذکر مجملی از مدینة الرسول وادی بطحان ذکر مسجد رسول الله به نحو اجمال ذکر مسجد حضرت رسول الله به نحو تفصیل
|
275 |
|
درآمد
رساله حاضر گزارش كوتاهي است كه درباره مدينه منوره نگاشته شده و هدف اصلي مؤلف ارائه جغرافياي اين شهر مقدس بوده است . مؤلف « محمد ميرزا مهندس » است كه از عالمان جغرافي دان عصر ناصري بوده و آثاري از خود برجاي گذاشته است . وي در مقدمه همين رساله اشاره اي به تخصص خود در كارهاي مهندسي و جغرافيا و نيز آشنايي با زبان هاي فرنگي كرده است : « چون فدوي از اول ايام صبورت الي زمان رشادت ، مكنون ضميرم فهم لغات السنه امم و درك معاني صحيحه خطوط و ارباب قلم مي بود تا به تعليم صاحبان ادب و فرهنگ از زبان ترك و تاجيك و عرب و بعض السنه بلاد فرنگ بر حسب استعداد خود مايه گرفته ، پس به ياد گرفتنِ علوم رياضي و هندسي و غيره شتافته تا بعون الله از آن علوم مدت بيست سال مهماامكن طرفي بربسته ، بعد از اتمام درس و تحصيل الي يومنا هذا ، بيست سال متوالي است كه براي ساختن قلاع و نقشه كشي و ساختن راه و پل و طراحي باستيان و اردوزني و سياحت و زيارت به ولايات و سرحدات آذربايجان و گيلان و استرآباد و گرگان و مازندران و عراق عرب و عراق عجم و قفقاز و اسلامبول و مصر و بيت الله و بيت الرسول و مسقط و بنادر فارس و بصره و غيره مأموره بوده و روزنامه و نقشه مفصّل همه ولايات مذكوره را برداشته و به قدر قوه ، انجام قلعه جات سرحدّي و راه سازي و غيره را انجام داده كه در همه ايران حاضر و موجود است . و در اين مدت چهل سال كتب زيادي هم ترجمه و تحرير و تأليف نموده . »
|
276 |
|
همانگونه كه خود اشاره كرده كار او مهندسي و نقشه كشي بوده و به همين دليل به شهرهاي زيادي سفر كرده است . او گزارش برخي از اين مسافرت ها را نيز نگاشته كه نسخه برخي از آنها موجود است . از آن جمله است : جغرافياي عراق عرب و عجم ( نسخه شماره 706 ملك ، فهرست 2 / 183 ) ؛ جغرافياي رودبار قصران ( نسخه شماره 702 ملك ، فهرست 2 / 182 ) ؛ جغرافياي آذربايجان ( نسخه شماره 1379 ، فهرست 2 / 181 ) ؛ اهرام مصر ( نسخه شماره 703 ، فهرست 2 / 46 ) .
يكي ديگر از آثار او تأليفي است كه در چند مورد در همين رساله حاضر از آن ياد كرده است ، اين اثر درباره جغرافياي عربستان بوده است ، او مي گويد : « دو سال اوقات خود را مصروف داشته ، كتابي در جغرافيا و تاريخ عرب بيت الله و بيت الرسول كه قبله مسلمانان است به رشته تحرير درآورده تا همه مسلمانان بهره مند گردند . » وي در جاي ديگر نيز با اشاره به آنكه شرح حال رجاي معروف مدينه را در جاي ديگر آورده مي گويد : « ذكر احوالات و تعريف هركدام در كتاب مبسوط جغرافياي عربستان كه تأليف نموده ام مذكور داشته » . از اين اثر با اين تفصيل سراغي نداريم جز آنكه در كتابخانه ملك كتابي با عنوان تعريف البلاد الربيه موجود است كه تنها 55 برگ دارد ( شماره 706 ، فهرست 2 / 155 ) . مؤلف در رساله حاضر گفت است كه آن كتاب را پس از ملاحظه شاه به طبع خواهد رساند . با ملاحظه نسخه مزبور معلوم شد كه اثر مزبور گرچه آگاهي هايي نسبتاً مفيدي دارد اما از طرف مؤلف به انجام نرسيده است . از آن جا كه نسخه هاي اصل آثار اين مؤلف در كتابخانه ملك است مي توان اظهار كرد كه در جاي ديگري نسخه كاملي از اين اثر وجود ندارد . مؤلف در مقدمه همان كتاب نيز شرحي از زندگي خود داده كه ذكر آن براي شناخت بهتر وي مفيد مي نمايد :
« چون مدتي بود كه به خاطر فاطر مي رسيد كه اوقاتي مصروف داشته كتابي در احوالات عربستان و بيت الله الحرام بنگاشته ، ليكن ابواب فتوحم مغلق و ظهور انديشه ام همچنان معوق مي بود تا در اين اوقات سعادت آيات كه ماه فلك ايوان جوزا غلام حضرات مظفرالدين ميرزا ، وليعهد دولت ابد مدت گردون احتشام كه به حكمراني آذربايجان اشتغال داشته و سركار ذوي الاقتدار نواب اشرف ارفع والا شاهزاده
|
277 |
|
طهماسب مسند مؤيد الدوله كه مربي آن حضرت و نيز در صدد تربيت اهل علوم و صناعت و تقويت انتشار انتظامات و رسوم مي باشند چون اين بنده ذليل محتاج به عفو رب جليل محمد مهندس ابن محمود قاجار همواره از اول ايام صبوت الي زمان رشادت مكنون ضميرم فهم اغات و السنه امم و درك معاني صحيح خطوط و ارباب قلم مي بود همچنان ديگ استعدادم در جوش و صحبت اصحاب هوشم در گوش تا به تعليم صاحبان ادب و فرهنگ از زبان عرب و بعض السنه بلاد فرنگ بر حسب استعداد خود مايه گرفته ، پس به ياد گرفتن علوم مهندسي شتافته تا به عون الله . . . تا در اين اوقات ، اين كتاب مختصر مفيد را در ذكر جغرافياي ديار عرب و مكه معظمه كه محل تولد حضرت خير البشر محمد بن عبدالله ( صلّي الله عليه وآله ) است به رشته تحرير درآورده كه حاجيان و ساير مسلمانان بهره مند گردند . منظور بيان مطلب و خبر است نه اظهار فضل و هنر ، بحمدالله والمنه كتابي شد مفيد از براي اهل ادب و مسمي به تعريف بلاد العرب . »
اثر ديگر وي گزارش سفر او از تهران تا مشهد است كه بنا به اظهار آقاي افشار قرار است به وسيله آقاي روشني به چاپ برسد .
رساله حاضر با عنوان الوجيزه في تعريف المدينه ( 1 ) اثر جالب ديگر اوست كه يادداشت هاي آن را در سفرش به مدينه در سال 1292 تهيه و در سال 1294 تحرير كرده است . وي در جايي از اين رساله مي گويد كه در ساله 1292 به سفر حج مشرف گرديده است . در جاي ديگري با اشاره به آنكه نقشه اي از مسجدالنبي را به قلم خود كشيده مي گويد : « كه اين بنده درگاه موافق نقشه اي كه خود كشيده قلمي مي دارد ، ان شاء الله عن قريب عكس نقشه خود را به جميع ممالك اسلام و غيره فرستاده كه زينت كتاب ها و عمارت ها و معابد گردد كه هيئت مرقد و مسجد شريف كه محل نزول ملائكه است هميشه در نظرها باشد و در همه جا زيارت نمايند و دعا به دوام دولت اعلي حضرت ولي نعمت كل ممالك ايران نمايند كه اين سرمشق از آن حضرت آموخته شد و رسيد زيرا كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در جايي از رساله اين نام نيامده اما در فهرست ملك از آن با اين نام ياد شده است .
|
278 |
|
در روز چهارشنبه نزودهم شهر شوال المعظم هزار و دويست و نود و چهار ( 1294 ) ، همين نقشه با نقشه هاي دگيرِ عربستان و غيره با روزنامه كه در سفر بيت الله كشيده و نوشته بود ، خواسته در ييلاق سلطنت آباد شميران شرفياب حضور مبارك گرديده ، پس از آنكه نقشه ها و روزنامه از لحاظ انور گذشت به جناب امين السلطان امر فرمودند كه دو قطعه از آن نقشه ها را كه يكي همان مسجدالرسول و ديگري نقشه از بندر ينبع الي مدينه منوره را كه شش منزل مسافت است ، در ميان قاب و پشت آئينه بزرگ بگذارند كه هميشه در نظر مبارك باشد . »
مؤلف در مورد ديگري از اين رساله اظهار مي دارد كه سفر او در سال 1292 به همراه شاهزاده معتمدالدوله بوده است : « چون درگاه در اين مساجد شريف به همراهي نواب والا شاهزاده حاجي معتمدالدوله رفته و نماز خوانده هميشه اين محبت را كه فرموده اند در نظر دارم » . اين دو مورد آگاهي در نسخه ملك افتاده است !
رساله حاضر بر پايه نسخه شماره 2480 كتابخانه آية الله مرعشي و نسخه 697 كتاخبانه ملك آماده چاپ شده است . ( 1 ) پاورقي هايي كه در حاشيه نسخه مرعشي بوده كه ظاهراً از خود مؤلف بوده و ما آنها را آورده ايم . نسخه مرعشي با نسخه ملك تفاوت هايي داشت ، چنين به نظر مي امد كه نسخه ملك توسط شخص ديگري ويرايش مختصري شده و مؤلف نيز بعداً آن را ملاحظه كرده و مطالبي بر آن افزوده است . ما كوشش كرديم تا در مجموع متني كه جامع اين دو نسخه باشد فراهم آوريم .
درباره اهميت اين رساله بايد گفت : از آنجا كه عمده مطالب آن مشاهدات شخصي مؤلف بوده بسيار مغتنم است ، در اصل ما بايد رساله حاضر را يكي از منابع مدينه شناسي تلقي كنيم .
رسول جعفريان ، قم ، آذر 1373
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اين نسخه در فهرست كتابخانه « جغرافياي مدينه » ناميده شده است ! . از دوست گرامي جناب آقاي دادش نزاد كه در كار استنساخ اين رساله بنده را ياري دادند تشكر و سپاسگذاري مي كنم .
|
279 |
|
تصوير صفحه نخست رساله الوجيزه في تعريف المدينه نسخه كتابخانه آية الله مرعشي
|
281 |
|
بسم الله الرحمن الرحيم
مدخل
چون راه از « يبع » الي « مدينه طيبه » در اين سنوات مفتوح گرديده ، لهذا اين بنده درگاه عالم پناه ، اقل الحاج « محمد ميرزا مهندس » محض استحضار حاج بيت الله الحرام و غيرهم ، اجمالي از تفصيل آن را بيان مي فرمايد ، و چون تعيين فراسخ اين راه در حالت عبور كاملاً متعذّر بود ، لهذا مقياس را يك ساعت حركت شتر قرار داد ، چنان كه در اعراب اهل باديه رسم و شايع است .
از مطالعه كنندگان معذرت مي خواهم كه از براي حجاج بيت الله به واسطه توقف جزئي در مكاني ، زياده بر اين نمي تواند اطلاع حاصل شود ، وانگهي در همچون مكان شريف بعد از عمري كه مي رسد علي الدوام بايد مشغول نماز و زيارت و عبادت و اصلاح امور دنيا و آخرت شود ، ولي اين فدوي بنده درگاه قبل از شرفيابي بيت الله و بيت الرسول به ميل خاطر مدت دو سال كتاب مبسوطي در جغرافيا و تاريخ عربستان تأليف نموده كه اغلب مطالب را قبل از مشرف شدن مي دانسته و اين قبيل مطالب نوشتن ، استحضار علم و عمل مهندسي لازم دارد . ان شاء الله كتاب مزبور پس از اينكه از لحاظ انور اقدس اعلي حضرت همايون كه تاجش ماه باد و سپرش خرگاه ، گذشت به طبع مي رسد كه پس از طبع كافه ناس از اين اراضي كه محل مبعوث شدن انبيا و اوصيا و نزول ملائكه است مطلع و بهره مند شوند .
|
282 |
|
چون فدوي از اول ايام صوبت الي زمان رشادت ، مكنون ضميرم فهو لغات السنه امم و درك معاني صحيحه خطوط و ارباب قلم مي بود تا به تعليم صاحبان ادب و فرهنگ از زبان ترك و تاجيك و عرب و بعض السنه بلاد فرنگ بر حسب استعداد خود مايه گرفته ، پس به يادگرفتنِ علوم رياضي و هندسي و غيره شتافته تا بعون الله از آن علوم مدت بيست سال مهما امكن طرفي بربسته ، بعد از اتمام درس و تحصيل الي يومنا هذا ، بيست سال متوالي است كه بريا ساختن قلاع و نقشه كشي و ساختن راه و پل و طراحي باستيان و اردوزني و سياحت و زيارت به ولايات و سرحدات آذربايجان و گيلان و استرآباد و گرگان و مازندران و عراق عرب و عراق عجم و قفقاز و اسلامبول و مصر و بيت الله و بيت الرسول و مسقط و بنادر فارس و بصره و غيره مأمور بوده و روزنامه و نقشه مفصّل همه ولايات مذكوره را برداشته و به قدر قوه ، انجام قلعه جات سرحدّي و راه سازي و غيره را انجام داده كه در همه ايران حاضر و موجود است . و در اين مدت چهل سال كتب زيادي هم ترجمه و تحرير و تأليف نموده من جمله چنانچه عرض شد ، دو سال اوقات خود را مصروف داشته ، كتابي در جغرافيا و تاريخ عرب ( 1 ) بيت الله و بيت الرسول كه قبله مسلمانان است به رشته تحرير درآورده تا همه مسلمانان بهره مند گردند .
و اين اقليمِ جزيرة العرب كه شبه جزيره نيز نامند و دوره اش شش ماه و نيم با كاروان مسافت دارد ، افضل و اشرف از جميع اراضي زمين است ، زيرا در اين اقليم بيت الله الحرام و دين اسلام منتشر گرديده و « حجاز » و « يمن » و « بلد سينا » و « احقاف » و « يمامه » و « شجر » و « هجر » و « عمان » و « طايف » و « نجران » و « حجر صالح » و « ديار عاد و ثمود » و « بئر معطله » و « قصر مشيد » و « جليس شداد » و « قبر هود » و « ديار كنده » و جبل طي » و « بيوت فارهين » و « وادي ايله » و « جبل سينا » و « مدين شعيب » و « عيون موسي » و « تيه بني اسرائيل » در اينجا است و در اين زمين اولياي راشدين و انبياي المرسلين و انصار و مهاجرين بوده اند و رايات اسلام از اينجا بسته شده و به جميع روي زمين ممتد گرديده و نيز حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) خلق را به اين سمت دعوت نمودند و جمله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در نسخه ملك : تاريخ و ديار عرب
|
283 |
|
مذكورات در اين اقليم است كه از هر يك شرح مفصّلي در كتاب خود نوشته و به سبب ميل مفرطي كه به عتبه بوسي حضرت خاتم الانبياء ( صلّي الله عليه وآله ) داشته در تاريخ 1292 به هر حالت بود شرفياب گرديده و اميدوار است كه به مضمون آيه مباركه « انَّ اللَّه لا يُضيعُ اَجْرَ المُحْسِنين » ( 1 ) مأجور و مثوب باشد .
بالاخره اقليم عرب به دوازده مملكت قسمت مي شود كه عبارتند از : « تهامه » و « يمن » و « نجد » و « عروض » و « احقاف » و « شجر » و « عمان » و « حجاز » و « نجدحجاز » و « تهامه حجاز » و « يمامه » و « باديه » . در اين اقليم معادن مشهور ندارد مگر معدن سرب و نمك معدني و مرجان و لعل و عتيق و خاك عموماً خشك و كم حاصل مگر بعض از امكنه ( 2 ) كه حاصلخير است .
قليل گندم و نخل و ساير ميوه مي كارند اما محصولِ موفورش همان قهوه است كه مخصوص اين زمين است كه به اطراف مي برند . ( 3 )
و گندم مصلي و پنبه و مرّصافي و كندر و منّ و سناي مكي و بلسان ( 4 ) و نيل و ترياك و مقل ازرق و غبا و زيتون و نيشكر و انجير و ليمو و بكرايي بعمل آيد و نيز بخور از قبيلع ميعه ( 5 ) و كافور و قط و غيره موفور . و در اين اقليم انواع حيوانات مي شود ولي ميمون ولتاي زياد دارد و شترمرغ و ملخ بسيار دارد كه بعضي از اعراب مي خورد و گوره خر و شتر جمّازه و گاو و گاوميش بسيار دارد ولي اسب اين اقليم امتياز از جمع اسب هاي روي زمين دارد كه مي گويند از تُخمه اسب هاي اصطبل خاصّه حضرت سليمان نبيّ ( عليه السلام ) است كه با باقي مانده ، الحق هم هر نسبتي به اين اسب ها بدهند جا دارد .
و كليّتاً اعراب با غيرت و قطاع الطريق و در دويدن كمال مهارت را دارند و در عقد اخوت كه بسته نقض نمي كنند و از ميهمان خود هيچ چيز را مضايقه ندارند و اسمر اللونند و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . توبه ، 120
2 . در اصل امكان
3 . درخت قهوه شبيه به درخت گيلاس است و رقا و ثمرا ولي شكوفه اش سفيد و ثمرش الذّ از گيلاث و حصه اش بهم چسبيده و قهوه ايست ، مي شكافد ( مؤلف ) .
4 . نوعي گياهي كه با نيشتر زدن آن صمغ از آن بيرون مي آيد .
5 . نوعي مواد گياهي كه براي بخور استفاده مي كنند .
|
284 |
|
سخن را از مخرج ادا نمايند و دقت زياد در قرائت كلام الله مي كنند كه معني تلاوت قرآن مخصوص همين طوايف است و گويند ما از دودمان و نواده اسمعيل ذبيح الله و اولاد ابراهيم خليل اللهيم .
وقُوت غالب اعراب بدوي شير و گوشت شتر و گوسفند است . و همين اعراب بعد از حضرت ختمي مآب شرق و غرب عالم را متصرف شدند . و در شعار و طبابت و رياضي و نجوم كمال مهارت را داشته و ارقام هندسي متداولي در همه روي زمين از همان مخترعات اعراب است كه الي يومنا هذا در ميان همه ملل و دول معمول و متداول است .
ملبوس صيف و شتاء اهل اين مملكت يكي است و مذهبشان تسنّن ( 1 ) و مطلقا لغاتشان عربي و بعض از طوايف آنها جيم را كاف تلفظ مي كنند مثلاً « هر رجس » را « هر ركس » گويند . خط قديمشان كوفي و حالا نسخ است ، مسكوك طلا و نقره هر مملكت در اين اقليم رواج است كه بر مي دارند .
زياده بر اين اطلاع و بيان احوالات عربستان در اين كتابچه لازم نيست .
متعلقات بندر ينبع ( 2 )
آب اين بندر از باران و طرف مغرب آن دريا و از نبادر بحرالاحمر است و چون تقريباً در تحت منطقه حارّه است بسيار گرم است به طوري كه زمستانش از تابستان طهران گرم تر است و شبنم زياد دارد و تقريباً داراي دوهزار خانه است كه همه عربند و از جانب دولت عثماني هم معدودي نظام و جمازه سوار مأمور هم دارد . و حضرت اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) در ينبُع وقفياتي دارد كه به اولاد آن حضرت مي رسد و آنها را منازل بني الحسين نامند .
و در طرف جنوب شرقي اين بندر به فاصله 25 ساعت « جبل صبح » ( 3 ) واقع در راه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در نسخه ملك : اسلام
2 . ينبع بندري است از عربستان در حجاز ، دويست و ده كيلومتر در مغرب و جنوب ، و غربي مدينه منوره واقع و آن را ينبع البحر نامند از براي آنكه از ينبع النخل امتياز داشته باشد كه اين ينبع النخل به بعد پنجاه كيلومتر در طرف شمال و شرقي ينبع البحر موضوع است ( مؤلف ) .
3 . در نسخه مرعشي : جُح
|
285 |
|
مدينه طيّبه از جنب همين كوه است . و جنگ بدر در دامنه آن واقع شده ، قال الله تعالي : « ولقد نصركم الله ببدر » . ( 1 )
و در غربي ينبع به فاصله نيم ساعت مزار شيخ زارع كه از اولاد حضرت ختمي مآب است واقع شده . و در شمال ينبغ به فاصله نيم ساعت قدمگاه شيخ سنوسي است كه صاحب طريقه شاذليّه است .
وسط شمال و مغرب ينبع به بُعد ده دقيقه قدمگاه شيخ خرّاج واقع است . در جنوب يبع به فاصله ده دقيقه در ميان دريا جزيره كم عرض واقع ، قبر سيد العباس كه از اولاد حضرت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) است در آنجا است .
جبل رضوي در شمال ينبع به فاصله دوازده ساعت واقع ، كه از همه جبال اطراف ينبع بزرگ تر و طولاني تر است و داراي دره هاي زياد و چمن و آب جاري و معدن مس است و بر خلاف ساير كوه هايِ آن اطراف ، آب و آبادي و هواي آنجا خوب است . كيسانيّه را عقيده آن است كه حضرت محمد حنيفّه در اين كوه غيبت كرده ، حيّ و قائم آل محمد است .
« جبل ملحه » كه ملحيّه نيز گويند در شرق ينبع به فاصله شش ساعت واقع و كوچكتر از « جبل جُح » است . « جار » هم اسكله مدينه طيبه است و در جنوب غربي مدينه در كنار بحرالاحمر واقع و حصار و بازار نيز دارد و مسافتش تا به دريا بيست ميل است .
راه از ينبع الي مدينه طيبه
از ينبع الي مدينه منوره شش منزل مسافت است :
منزل اول : محطّه مسهّلي كه در سمت شرقي شمالي ينبع به بُعد پنج ساعت واقع و محل عسكر جمّازه سوار است ، آبش ، آب چاه و آب باران هم ذخيره مي نمايند و اين مسافت همه صحراي بي آب و خار ، شتر بسيار دارد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آل عمران ، 123 .
|
286 |
|
و « جبل رضوا » در شمال اين قريه به فاصله هفت ساعت واقع گرديده .
از ينبع الي قريه حمرا كه ذكرش مي شود راه تقريبا در ميان شمال و شرق و از قريه حمرا الي مدينه منوره در جهت شمال مايل به مشرق است ، ديگر در هر نقطه از راه تكرار سمت آن نقطه لازم نيست .
منزل دويم : بئر شيخ ابراهيم است كه از « قريه مسهّله » هفده ساعت مسافت دارد ، هشت ساعت كه از مسهّله دور مي شوند به دامنه كوه ملحبّه مي رسند كه تقريباً هفت الي هشت ذرع مرتفع است و از دامنه كوهسار معروف « نصح » محسوب است كه بين « ينبع » و « صفر » است و از اينجا تا منزل نه ساعت مسافت است كه همه را بايد از ميان كوهستان عبور نمود كه سنگلاخ زياد هم در بين راه دارد ، يك ساعت تقريباً به منزل مانده به « بئر سعيد » مي رسند كه آن هم منزل است . از « مسهّله » الي « بئر شيخ ابراهيم » ، تمامي اين مسافت آب و آبادي ندارد و خار شتر بسيار دارد . و جبل صبح در پهلوي راه واقع شده و به تدريج عقب مي ماند . و بئر مذكور چاهي است كه عمقش پانزده ذرع و آبش شيرين و شيخ ابراهيم ، قائم مقام حاليه ينبع ، در آنجا احداث كرده است و خود شيخ مشاراليه مرد معقولي و خيلي با اهل حاج با سلوك است .
منزل سيّم : قريه حمراست كه در شرقي شمالي بئر شيخ ابراهيم به فاصله شش ساعت واقع است . يك ساعت كه از بئر شيخ ابراهيم دور مي شوند به زمين مي رسند كه اقل دره است مردم در آنجا سنگ روبروي يكديگر مي گذارند .
به فاصله دو ساعت و نيم از بئر ابراهيم در سمت يسار ، متصل به راه « بئر بيت شيخ » است كه آبش قدري شور و مسقّف است . از اين « بئر بيت شيخ » كه مي گذرند عبور به ميان عقبه مسمّي به دُخران است كه خيلي تنگ و حد مابين ينبع و جديده است . بعد به وادي صفرا سرازير مي شوند و كوه هاي اطراف راه تقريباً سي چهل ذرع مرتفعند .
به فاصله سه ساعت و نيم از اين چاه در سمت يسار متصل به راه ، بقعه كوچكي است كه مقبره ابوعبيده سعيد ابن عم جناب ختمي مآب و اطرافش قبرستان وسيع است كه به دامنه كوه متصل مي شود . آب انباري هم دارد كه آب باران در آنجا جمع مي شود . و در همين نقطه راه ينبع به جاده سلطاني ما بين مكه و مدينه ملحق مي شود كه تقريباً در
|
287 |
|
شمال اين نقطه به فاصله دو سه منزل ، مدينه منوره و در جنوب به بُعد هفت هشت منزل ، مكه معظّمه واقع است .
و جبل صفرا در مقابل راه از دور پيداست كه تقريباً به يك طرف يسار جاده كشيده شده و قريه سفرا در دامنه آن است . به فاصله نيم ساعت از ابو عبيد سعيد وارد قريه حمرا مي شوند كه متصل به سمت يسار جادّه و آبادي و نخلستان و آب جاري دارد . و در سمت يمين جاده متصل به راه مقابل قريه حمرا كوه حمراست و جبل بدر در عقب سر واقع است . و در انتهاي آبادي اين قريه در طرف يسار جاده ، دولت عثماني قلعه جهت عسكر خود ساخته كه بالفعل خراب است و اراشي مابين ينبع و حمرا محل سكناي عشاير اعراب است و هركس در حمرا منزل ننمايد سه ساعت هم بايد برود تا به قريه جديده برسد .
منزل چهارم : « بئر عباس » است كه تقريبا ده ساعت از قريه حمرا مسافت دارد . به فاصله سه ساعت از قريه حمرا از جادّه هموار سلطاني كه مي روند به قريه جديده مي رسند . ميان اعراب مشهور است كه جديده در منتصف راه از ينبع به مدينه منوره واقع است كه چندي آبادي هم دارد . و اين قريه جديده در ميان كوه بالاي تپه واقع كه تا قله كوه خانه و آبادي دارد . و تقريباً طول نخلستان و آبادي اين قريه نيم ساعت و آب جاريِ بسيار گرم نيز دارد مثل آب معدني ، ولي بعد از سرد شدن خوش طعم است ، هندوانه و بستان نيز دارد . و ديواري محكم در جديده به مشابه خاكريز در بالاي تپه به طول زيادي كشيده شده كه از پهلوي آن مي گذرند و در آخر آبادي آنجا ، دولت عثماني قلعه جهت عسكر خود ساخته و بالفعل مخروبه است .
در مقابل اين قراول خانه ، ( 1 ) سمت يمين جاده در دامنه كوه مقبره جناب برخ اسود است . و راه از جديده به بئر عباس تقريباً از شمال ، ده درجه مايل به مشرق است ، به فاصله شش ساعت از جديده كه همه از ميان درّه تنگي بايد گذشت ، راه به طرف يسار مايل مي گردد و بعد از شش ساعت و سه ربع كه از جديده مي گذرند از ميان دره بيرون آمده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در نسخه ملك : سربازخانه . و در كنار نسخه : سربازخانه مانندي
|
288 |
|
به بئر عباس مي رسند و منزل مزبور آبادي ندارد ، فقط چاهي است كه محيطش بيست ذرع و عمق آن نيز تقريباً همين قدر ذرع است . و از سطح آب تا لب چاه سنگ چين و خيلي محكم ساخته اند ، از خارج هم پلّه دارد كه تا قعر چاه مي توان رفت و آب برداشت و نزديكي اين چاه سمت يسار جادّه ، عثماني ها قلعه براي عسكر ساخته اند كه بالفعل خراب است .
و از ينبع الي بئر عباس بلكه تا مدينه منوره همه جا در ميان راه و اطراف اشجار جنگلي و مغيلان فراوان است كه بهترين صمغ عربي از همان درخت مغيلان است كه به عمل مي آيد .
منزل پنجم : « بئر شريوف » ( 1 ) است كه به فاصله پانزده ساعت و سه ربع از بئر عباس فاصله دارد . به فاصله يك ساعت از بئر عباس كوه سمت يسار جادّه كه تقريباً به مسافت نصف ميدان است مسمي به « كوه وركال » و كوه مقابل مايل به يسار به فاصله يك ساعت تقريباً ، مسمي به « كوه فقره » است .
به فاصله دو ساعت از بئر عباس جلگه تمام مي شود و راه داخل دره مي گردد كه تقريباً ربع ميدان عرض دارد و كوه وركال در سمت يمين جاده واقع است كه راه از دامنه آن است و كوه فقره در سمت يسار است .
به فاصله چهار ساعت از بئر عباس در سمت يمين متصل به راه بئر روحا واقع است .
به فاصله پنج ساعت و نيم از بئر عباس راه به سمت يسار منحرف مي گردد و كوه فقره نيز در سمت يسار است .
به فاصله هفت ساعت از بئر عباس به شعب الحاج مي رسند .
و به فاصله هفت ساعت و نيم از بئر عباس در سمت يسار راه ، سنگي است كه سوراخي در بالايش دارد و مردم به طرف آن سوراخ سنگ مي اندازند و اين قاعده از قديم است و جهتش معلوم نيست .
به فاصله هشت ساعت از بئر عباس در وسط جاده سنگي عمودي تقريباً به ارتفاع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در حاشيه نسخه ملك : شريوف تاجر عرب جده
|
289 |
|
يك ذرع و به قطر نيم ذرع نصب كرده اند و معلوم نيست براي چيست .
به فاصله هشت ساعت و نيم از بئر عباس به سمت يسار جاده قبور شهدا غير معروف واقع است چاهي هم دارد .
به فاصله پانزده ساعت و سه ربع از بئر عباس در سمت يسار راه چاهي سنگ چين و عميق تر از بئر عباس و مسمي به بئر شريوفي است .
منزل ششم : مدينه منوره است كه به بعد نه ساعت و سه ربع شيروفي فاصله دارد .
به فاصله سه ساعت از بئر شريوفي سمت يسار راه به فاصله ده ذرع آثار خرابه اي است چهار ذرع در چهار ذرع .
به فاصله سه ساعت و نيم از بئر شريوفي به تپه سلام مي رسند كه كوهي است در يمين راه به ارتفاع ده دوازده زرع تقريباً كه از قلّه آن گنبد منور حضرت ختمي مآب و گنبد ائمه بقيع پيداست و مردم بالاي اين كوه رفته مواجه گنبد مطهر ايستاده و نگاه مي كنند و دعاي مخصوصي دارد ، مي خوانند .
چون از دامنه اين كوه الي قلّه كه زياده از چهارصد پانصد قدم نيست ، صعب و صخت است ، خيلي لازم است كه باني پيدا شود و راهش را صاف و هموار نمايد كه مردم با سهولت بالا روند و دعا و نماز بخوانند .
به فاصله هفت ساعت از بئر شريوف در سمت يمين راه به مسافت صد ذرع تقريباً مسجد شجره واقع است كه « ذوالحليفه » نامند و نخلستان نيز دارد ، آبش از چاه هايي است كه عمقش تقريباً سه قولاج است و ميقات گاه حاج شامي و مدينه اي است كه حاج در اينجا غسل كرده ، محرم مي شوند . و اين مسجد عبارت از چهار ديوار مختصري است كه يك طرفش مسقّف و چند درخت نخل دارد و حديثي از صحيح بخاري در جدار اين مسجد نوشته كه حضرت ختمي ( 1 ) مآب در اين مسجد نماز خوانده اند .
و در سمت يسار آن به فاصله ربع ميدان تقريباً ، قريه اي است مسمي به « بئر علي » كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اوراقي از نسخه ملك از اينجا به بعد افتاده است كه در اصل از صفحه 22 تا 30 مي شود .
|
290 |
|
الان اعراب به همين اسم مسجد شجره را هم بئر علي و آبار علي مي خوانند .
قبل از رسيدن به مدينه منوره آثار قلعه خرابه بزرگي ديده مي شود كه گويند قبل از بناي مدينه اين حصار را يهودي ها ساخته ، مسكن داشتند . شايد قصور العقيق كه حصون العقيق نيز در كتب ، در نزديك مدينه ، ضبط شده است همين جا باشد .
قبل از وصول به مدينه منوره به فاصله يك ساعت كمتر تقريباً ، مكاني است مشهور به مدرّش ، از اين زمين كه بالا مي روند ، ميل هاي گنبد مطهر نمايان است .
به فاصله نه ساعت و ربع از « بئر شريوف » وارد مدينه منوره مي شوند ، اللهم ارزقنا .
ذكر مجملي از مدينة الرسول
حدود : طرف شرقي مدينه كوهستان و قلعه خيبر و غربيش بحر الاحمر و شمالش قلعه مرّ و جنوبش بيت الله الملك الاكبر .
مدينه شهر محكمي است از عربستان در ايالت حجاز و در شمالي مكه معظمه ، تقريباً به مسافت سيصد و نود كيلومتر كه ده منزل است واقع گرديده . و در بعض از كتب نود و پنج اسم از برايش ذكر شده و زياده از صد خاصيت از خصايص متعلقه به آن بيان شده ، يكي از خصايصش آن است : هر كه به آنجا رسد بوي خوش شنود و عطر در اين شهر بيشتر از مواضع ديگر بو دهد و هرگز طاعون نباشد . خود اين بنده هواي مدينه را لطف و انور از همه جا ديده ، روحانيت خاصّي دارد .
بعضي از مؤرخين گويند كه وجه تسميه اش به « يثرب » آن است كه « يثرب بن قاير » آن را بنا نموده . چون زبان معجز بيان حضرت سيد الانام بدان نام جاري گرديد ، هر آينه به مدينه طيبه سمت اشتهار پذيرفته . و در بعضي از كتب « مدينة السماء » نامند و حرم دويم و اشرف بقاع ارض و در مكان مأموني واقع شده و در وقت سيول امطار ، آب هاي اين وادي از حرّه بني سليم آمده بعد از وادي الغابه گذشته ، بعد از آن به وادي اخمه آمده در اينجا متفرّق مي شود و به دو چاه داخل مي گردد كه يكي را بئر رومه و يكي را بئر عروه گويند .
و جبل احد كه رنگش قرمز و راهش هموار ، در طرف شمالي مدينه به مسافت دو
|
291 |
|
ساعت كائن و مقبره حضرت حمزه در دامنه آن واقع و از مدينه دو ميل بعيد است كه بزودي ذكرش بيايد .
و اكثر زمين مدينه شوره زار و چهار وادي را داراست : وادي بطحان ، وادي عقيق اكبر ، وادي عقيق اصغر ، وادي قنات .
وادي بطحان
از شمال به جنوب ممتد و طرف غربيش حرّه و جنگي كه در مدينه واقع شده و خندقي كه در عهد حضرت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) حفر گرديده از اعلاي همين وادي است كه زمين رمله نجد و آثار آبادي و عمارت بسيار دارد . و طرف شرقي وادي بطحان كوه سلع است كه منفصل و طولاني و امتداد يك گوشه آن تا نزديك سور مدينه است كه به همين جهت اين دروازه را باب الجبل نامند . در اين مدينه ، جنگ خندق در ماه شوال ، سال پنجم هجري واقع گرديده كه وقعه « حزب الاحزاب » گويند . ( 1 )
و اطراف اين خندق در آن وقت خانه ها بوده ولي حالا آبادي ندارد ، بالاخره عضدالدوله فنا خسرو ديلمي در مدينه قلعه گذاشته و در خارج سور نيز خانه بسيار دارد ، شاهزاده معتمدالدوله ، فرمانرواي فارس در روزنامه سفر مدينة السلام و بيت الله الحرام مي نويسد كه ، قلعه مدينه از محمد بن علي الملقب به جمال الدين المعروف به الجواد الاصفهاني ( 2 ) است كه بعد ، سلطان سليمان تجديد كرده است ، شايد اين شخص كه شاهزاده اسم برده بعد از عضدالدوله باشد .
و مرقد اسماعيل بن جعفر صادق ( عليه السلام ) در پهلوي ديوار قلعه مدينه است و اين شهر خيلي كوچكتر از مكّه ولي هوايش سالم ، آب روان و زرع و نخيل دارد .
يكي از آب هاي سبك عربستان همين آب يثرب است و قناتي كه به مدينه از قريه قبا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . چون حضرت امير مقابل عمرو بن عبدود بود ، در روز جنگ خندق ايستاد ، حضرت رسول الله فرمودند « برز الايمان كله علي الشرك كله » و چون عمرو را كشته حضرت رسول فرمودند « ضربة علي يوم الخندق افضل من عبادآ الثقلين » ( مؤلف ) . ( در اصل حزب الاحزاب آمده شايد حرب الاحزاب بوده است . )
2 . درباره او كه اقدامات فراواني در احياي آثار ديني مكه و مدينه انجام داده و به سال 559 درگذشته نكـ : البداية والنهايه ، ج 12 ، ص 267
|
292 |
|
جاري است عين زرقا گويند و نخلستانش را از چاه آبياري نمايند .
خرماي مشهوري دارد كه مخصوص به مدينه است كه تمربردي و تمر صيحاني گويند كه در بلاد ديگر نمي شود . و نيز خرماي سلطاني يك نوع خرمايي است كه مخصوص مدينه است و نيز حب البان دارد كه به ساير بلاد نقل مي نمايند .
ششصد و بيست و دو سال بعد از ميلاد حضرت مسيح ( عليه السلام ) حضرت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) از مكه به مدينه هجرت فرمودند كه تاريخ ما مسلمين از همان وقت است كه تاريخ هجري گويند و به قولي در ششصد و سي و دو از ميلاد مسيح در مدينه دار فاني را وداع و به دار باقي رحلت فرمودند و حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) آن حضرت را غسل داده دفن كردند . و اعظم مزيّتي كه بر مداين ديگر دارد همين است كه در زمان آن حضرت پايتختش و حال مضجع آن حضرت است كه مطاف طوايف انام در اين شهر و مقام است . و نيز ائمه معصومين ( عليهم السلام ) به غير از حضرت امام موسي كاظم ( عليه السلام ) كه در منزل ابوا كه در ميان مكّه و مدينه واقع گرديده و حضرت امام محمد مهدي ( عج ) كه در سامره متولد شده ، مابقي ائمه در مدينه طيّبه بوجود آمده اند .
طول مدارج شرقي اين شهر نسبت به جزاير خالدات كه مبدأ طول منجمين قديم بوده ، هفتاد و پنج درجه و بيست دقيقه و نسبت به دارالخلافه ناصري طهران تقريباً يازده درجه غربي و نسبت به پاريس ، سي و هفت درجه و و سي و پنج دقيقه و نسبت به گراندويچ لندن سي و نه درجه و پنجاه دقيقه است . و عرض مدارج شماليش از حط استوا ، بيست و پنج درجه و اطول نهارش سيزده ساعت و سي و سه دقيقه و انحراف قبله اش از جنوب به طرف مشرق تقريباً ثلث درجه است ، زيرا كه مكه از جنوب مكه تقريباً ثلث درجه مايل به مشرق است .
و گويند به طالع سرطان و مستوليش زهره و از اقليم دويم و تعلق به مشتري دارد و چهاردهم شهري است كه در عربستان بنا گرديده است . شهر مزبور حالا بيست هزار جمعيت را دارا و مسجد محترمي در آنجا برپا كه خود حضرت بنا نموده و در آنجا فريضه بجا مي آورده و به عبادت و رسالت اشتغال داشته ، ولي بعد از رحلت آن حضرت در محوطه خانه اش بر مسجد اضافه نموده اند و اين بنده درگاه نقشه آن را برداشته و تعيين حدودش
|
293 |
|
را نموده چنانكه بزودي مذكور شود .
و حضرت در مسجد كه خانه خودش است ، مدفون و مضمون آيه مباركه « ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنو صلو عليه و سلموا تسليما » ( 1 ) در آنجا محض صدق و صدق محض است و قبر حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) محتمل است در ميان اين روضه باشد . خليفه اول و ديوم نيز در اينجا مدفونند .
در زمان حضرت جميع بيوتي كه از اطراف به مسجد در داشته به امر حضرت مسدود نمودند مگر در خانه بابِ علم حضرت علي ( عليه السلام ) را . ( 2 )
منبري كه حضرت بر آن خطبه مي خواندند و محرابي كه فريضه بعمل مي آورند محلّش در ميان مسجد معين است . حديث صحيح است كه ميان مرقد و منبر روضه اي است از روضات بهشت . از حضرت صادق ( عليه السلام ) منقول است كه ثواب نماز خواندن در مسجد پيغمبر در مدينه برابر است با ده هزار نماز در جاي ديگر .
چاه بضاع در مدينه است ، هر مريض و عليل كه از آب آن بخورد و غسل كند شفا يابد . بئر قضاعه و بئر المسك هم كه در احاديث دارد ، شايد همين چاه باشد كه حالا به اين اسم نامند و حضرت مقدس نبوي آب دهان مبارك خود را در آن چاه افكنده است .
چاه اريس نيز در اين شهر است ، بعضي گويند كه اين همان چاهي است كه انگشريِ حضرت پيغمبر از انگشت خليفه سيّم در اين چاه افتاد و در طلبش چندان كوشش نمود ، نيافت .
از ابوشامّه روايت است كه در سنه ششصد و چهل و نه ( 649 ) هجري ، پنج شبانه روز متوالي در مدينه زلزله عظيمي شد كه تفصيلش در كتاب جغرافيايي كه از عربستان نوشته ام مذكور است . ( 3 )
مكه و مدينه به حرمين مشهورند ، اگرچه قدس خليل را نيز حرم گويند ، اما حرمين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . احزاب ، 65
2 . مقصود مؤلف حديث « سُدوا الباب الي باب عليّ » مي باشد . در اصل قبل از عبارت اخير كلمه « حديث » آمده است .
3 . نقل ابوشامه مربوط به شب چهارشنبه سوم جمادي الاخره سال 654 است كه مفصل آن را ابن كثير در البداية والنهاية ، ج 13 ، ص 200 آورده است .
|
294 |
|
مطلق همان مكه و مدينه است و مدينه را خداي تعالي مدخل صدق خوانده و اصل بنيان قبر شريف و حجره شريفه و ضريح و محراب شريف از بناهاي ملك الاشرف قايتباي چراكسه سلطان مصر است كه در ذي حجة الحرام هشتصد و هشتاد و هشت ( 888 ) هجري بنا نهاده كه در اينجا و در بيت الله آثار خير از او بسيار است . در رجب 872 بر سرير مصر جلوس و در ذي القعده نهصد و يك هجري در سن هفتاد و پنج سالگي دار فاني را وداع كرده است .
اجمال اين احوال آنكه در ثلث آخر شب كه از دهم رمضان المبارك سنه هشتصد و هشتاد و شش هجري مؤذنين . . . ( 1 ) مي نمودند ، رعد و برق ظاهر شده و صاعقه نزول نموده به هلالين مناره خورده و شق كرده و از آنجا به مناره گرفته و به مسجد شريف سرايت نموه ، جميع اسباب مسجد و مصاحف هرچه بود سوزانيده ، ( 2 ) همين فقط حجره نبوي ( صلّي الله عليه وآله ) و بيوتي كه در اطراف مسجد شريف بود از صدمه سوختن اين برق متخلص شده ، اين فقره را به درگاه « سلزان قايتباي » عرض كردند ، از آنجا فرستادگان معتمد تعيين و مهمات و ملزومات را تدارك و روانه داشته و اماكن شكست خورده را كما ينبغي عمارت كردند و در اطراف مسجد شريف نيز مدرسه عالي و رباط بنا نمودند و اسم او نيز در حجره شريفه و ضريح مطهر در پهلوي اسطوانه وفود در پشت محراب شريف مسطور است .
و مرقد مطهر در ميان شرق و جنوب شهر نزديك به سور « سلطان سليمان » واقع است و « سلطان سليمان » نيز محراب ديگر ساخته كه متصل به استوانه هفتم است كه ذكرش بيايد كه اسم او را نيز در پشت محراب نوشته اند .
و بناي اين حرم و صحن و مسجد جديد و اين استوان هاي يكپارچه از سنگ كه خيلي خوب ساخته اند از بناهاي « سلطان عبدالمجيد خان بن سلطان محمود خان » است كه در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كلمه اي ناخوانا ، اما ضمن آنچه درباره علت حريق گفته اند آمده است كه شب هاي ماه رمضان مؤذنين بر فراز مأذنه تهليل و تسبيح مي كرده اند و آن شب رئيس مؤذنين مشغول تهليل بوده كه صاعقه آمده و آتش آغاز شده است .
2 . گزارش كامل اين آتش سوزي را فضل بن روزبهان خنجي در رساله اي بر اساس گفته هاي شاهدان عيني آورده است . رساله وي تحت عنوان هداية التصديق الي حكاية الحريق به كوشش محمدتقي دانش پژوه و ايرج افشار در يادنامه ايران مينورسكي چاپ شده سات .
|
295 |
|
عرض پانزده سال به انجام رسانيده .
و به روضه شريفه كه قايتباي ساخته است كه قبر مبارك حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و شيخين و صديقه طاهره در آن ضريح است هيچ متعرض نشده است و اسم خودش را نيز در هيچ جاي از حرم ، بنابر ادب ، حكم كرد كه ننويسد و مي گفت : چگونه من اسمي از خود در اين حرم ببرم كه سلطانم با اينكه مرا يكي از بندگان ذليل محسوب نمايند فخرِ من است . خوش اعتقاد بوده و در صحمن مسجد هم در بالاي استوان ها اسامي عشره مبشره و ائمه اثني عشر و حمزه و عباس را در روي سنگ با آب طلا نوشته اند و هيچ متعرض اسم معاويه خال المؤمنين ! نشده است كه اسم او هم نوشته شده باشد ، و اكنون باب توسل را باب مجيدي به اسم او خوانند و به خادمين حرمين از جانب سلاطين عثماني هر سال صدقات بسيار نقداً و جنس داده مي شود .
ذكر مسجد رسول الله به نحو اجمال
كه اين بنده درگاه موافق نقشه اي كه خود كشيده قلمي مي دارد ، ان شاء الله عن قريب عكس نقشه خود را به جميع ممالك اسلام و غيره فرستاده كه زينت كتاب ها و عمارت ها و معابد گردد كه هيئت مرقد مطهر و مسجد شريف كه محل نزول ملائكه است هميشه در نظرها باشد و در همه جا زيارت نمايند و دعا به دوام دولت اعلي حضرت ولي نعمت كل ممالك ايران نمايند كه اين سرمشق از آن حضرت آموخته شد و رسيد زيرا كه در روز چهارشنبه نوزدهم شهر شوال المعظم هزار و دويست و نود و چهار ، همين نقشه با نقشه هاي ديگرِ عربستان و غيره با روزنامه كه در سفر بيت الله كشيده و نوشته بود خواسته در ييلاق سلطنت آباد شميران شرفياب حضور مبارك گرديده ، پس از آنكه نقشه ها و روزنامه از لحاظ انور گذشته به جناب امين السلطان امر فرمودند كه دو قطعه از آن نقشه ها را كه يكي همان مسجدالرسول و ديگري نقشه از بندر ينبع الي مدينه منوره را كه شش منزل مسافت است ، در ميان قاب و پشت آئينه بزرگ بگذارند كه هميشه در نظر مبارك باشد .
و مسجد رسول مختصراً عبارت است از ضريح مطهر كه در مقابل ظلع شرقي مسجد است ، فقطه به فاصله يك رواق و مسجد مسقف در غربي مطهر و وسعتش زياد است و صحن
|
296 |
|
در طرف شمالي مسجد مسقف است ، مايل به مغرب ضريح است كه شرحشان بيان مي شود .
ضلع جنوبي
تقريباً صد و بيست و هشت قدم طول ، هفده ستون و جرز سنگي و دو رواق ، هفت قدم عرض دارد و جميع ستون ها و ديوار و سقف مسجد از سنگ است ، در هر جاي محتاج به بيان نيست . و مقياس مسجد رسول الله از اين قرار است كه در مسجد مسقّف بُعد مابين ستون ها هفت قدم و فاصله ستون هاي اطراف صحن نه قدم است . و سه قدم تقريباً دو ذرع شاه است ، پس از همين مقياس جميع ابعاد نقشه مسجد را مي توان دانست كه نسبت به هم چقدر بعد دارند .
ضلع غربي
دويست و بيست قدم طول و بيست و هفت ستون و جرز دارد ، در اول ضلع كه جنوب و غرب است درب مسجد است كه باب السلام ، و در صد قدمي درب ديگر مسجد است كه باب الرحمه است و اين امتداد يك رواق هفت قدم عرض ميان مسجد مسقف و بعد از باب الرحمه تا آخر ضلع غربي ، سه رواق نه قدم عرض در مقابل صحن مطهر دارد .
ضلع شمالي
مقابل صحن صد و بيست قدم طول و سيزده ستون و جرز و دو رواق ، نه قدم عرض دارد و در آخر ضلع كه زاويه شمال و شرق است مسجد را دري است كه قديماً باب توسّل و الان باب مجيدي گويند .
دقيقه
ضلع شمالي تقريباً هشت ( 1 ) قدم از ضلع جنوبي مقابل خود سبب پيش آوردن ديوار شرقي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در نسخه ملك : هفت
|
297 |
|
از باب نسا الي باب مجيدي را به ميان مسجد كوتاه تر شده است .
ضلع شرقي
ضلع شرقي
دويست و بيست قدم طول دوازده ستون و جرز رواقِ نه قدم عرض دارد كه بعد از اين دوازده ستون ، صحن مطهر تمام و داخل مسجد مسقف و حرم مطهر و ضريح مبارك مي شوند كه بعد از اين دوازده ستون مقابل صحن مطهر پانزده ستون و جرز دارد پس بنا بر اين جمعاً ضلع شرقي بيست و هلت ستون و جرز دارد . و در اين ضلع شرقي در مقابل ضريح دو درب مسجد است كه باب نسا و باب جبرئيل نامند . طول ضريح مطهر از باب جبرئيل از شمال به طرف جنوب ، شش دهنه و تقريباً پنجاه و شش قدم و عرضش از شرق به مغرب چهار دنه و سي و چهار قدم است .
و عرض مسجد جديد مبارك از شمال به جنوب ، شش ستون و طولش از شرق به مغرب هفت ستون است كه جمعاً چهل و دو ستون مي شود كه اين سعه عبارت از روضه مباركه و فضاي مسجد رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بوده است .
و حد حرم جديد كه بعد خلفا به مسجد اضافه كرده اند در طول نه ستون و عرض شش ستون كه جمعاً پنجاه و چهار ستون است و در اواخر كه باز بر مسجد اضافه كرده اند چنانكه مذكور شد عرض از شرق به مغرب پانزده ستون و طول از شمال به جنوب بيست و پنج ستون است كه مضروبش سيصد و هفتاد و پنج ستون مي شود بدون جرز ديوارها و سقف ، ولي صحن مطهر و حرم و بعضي از ستون هاي ديگر اسقاط مي شود كه از روي نقشه حسابش معلوم مي شود كه چند ستون دارد . طول ضريح مطهر از شمال به طرف جنوب شش دهنه و تقريباً 56 قدم و عرضش از مشرق به مغرب چهار دنه و سي و چهار قدم است .
قبر مبارك بلند ، و ستور از پرده كه احدي به چشم خود قبر را نمي بيند و مي گويند حديث در اين خصوص وارد است كه نبايد كسي چشمش به قبر مطهر بيفتد . و ضريح
|
298 |
|
مطهر ( 1 ) هيچ در ندارد مگر در از اطراف كه سه در از همان روضه حضرت زهرا ( عليها السلام ) يكي به طرف شمال كه اغلب بسته است و دو در پهلوي هم در مشرق كه دو قدم نيز عقب تر است كه بدين جهت جلو درب وسعتي به هم رسانيده ، مردم پشت اين در ايستاده زيارت حضرت بتول ( عليها السلام ) مي خوانند . گاهي خواجه هاي حرم از براي جاروب كردن و چراغ گذاردن اول به مقبره حضرت زهرا ، بعد از آنجا داخل مرقد مطهر مي شوند و بغير از اين خواجه ها احدي قادر بر دخول ضريح نيست و دري هم از طرف مغرب مابين استوانه حَرَس كه محرّس نيز نامند و استوانه وفود دارد كه هميشه بسته است .
دقيقه
چندين مجموعه بخور ( 2 ) در روضه مباركه است كه درويشان مجموعه پُوشهاي مفتول انداخته اند كه در هر سال روز نوزدهم ذي القعدة الحرام به احترام تمام بخورات مزبور را عوض مي كنند و بخورات قديم را خادمين حرم ميان خود تقسيم مي نمايند .
ذكر مسجد حضرت رسول الله به نحو تفصيل
ضلع جنوبي كه مذكور شد ، صد و بيست و هشت قدم طول ، پانزده ستون و دو جرز سنگي به ديوارهاي طرفين و دو رواق دارد . شرحش از اين قرار است : محاذي ستون اول به بعد سه قدم از آن ستون در زاويه جنوب و شرق مسجد انباري است كه به ميان رواق دو در دارد . يك درش رو به شمال و يك درش رو به مغرب كه اين در غربي منسوب به در بلال است ، گويند در عهد حضرت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) ، حضرت بلال از اين در به بام مسجد مي رفته و اذان مي گفته و الان هم در اينجا مناري هست مسمي به مناره رأسيه ، به مناسبت اينكه در بالاي سر حضرت پيغمبر واقع است و از ميان همين انبار پلّه دارد كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . از اينجا به بعد در نسخه ملك چنين آمده : ضريح مطهر سه درب دارد : يك طرف مشرق و يكي شمال و يكي در جنوب ، درب هاي شرق و شمال از همان روضه حضرت زهرا و اغلب بسته است و در شرقي مذكور دو قدم از محاذي ضريح مطهر عقب است از براي اينكه جلو در وسعتي به هم مي رسانيده .
2 . مواد خوشبويي كه در آتش مي ريزند و در اثر آن بوي خوش همه جا منتشر مي شود .
|
299 |
|
بالايش مي روند و در ميانش اذان مي گويند .
مقابل ستون دويّم و سيّم ، در بالاي ديوار جنوبي مسجد پنجره اي است كه گويند محلّ باب عشره مبشره بوده .
مقابل شمالي ستون چهارم عرض ضريح مبارك تمام مي شود كه عبارت از سه پنجره برنجي است و دو ستون مرمر در وسط آنها است و دو پِي چهار قدم عرضِ سنگي هم در طرفين ضريح دارد و در طول ، شش پنجره فولادي است كه به رنگ سبز كرده اند و در شب ها دو شمعدان مرصع پشت اين پنجره برنجي مي گذارند و به غير از اين شمعدان ها زينت ديگر ، مرقد مطهر ندارد .
تنبيه
از پهلوي ضريح الي محاذي رواق باب السلام كه انتهاي همين ضلع جنوبي است ، مابين ستون هاي اين امتداد را به بلندي يك ذرغ با لوله هاي برنجي مثل ، محّجره بسته اند كه در اين امتداد پنج جا در گذارده اند ، وقت نماز اين درها را مي بندند تا كسي از رواق جنوبي به غير از اين درها نتواند داخل مسجد بشود ، چون اهل تسنن وقت نماز نمي گذارند از محاذي كسي كه نماز مي كند بگذرد .
مابين ستون ششم و هفتم يكي از اين درهاي محجّره برنجي است و پهلوي اين در اول محراب حضرت و مقابل ستون هفتم منبر پيغمبر است و پهلوي منبر مابين ستون هفتم و هشتم يكي از درهاي ديگر محجّره برنجي است و دو درب ديگر اين محجّره در طرفين محراب سلطان سليمان و يكي در هم دو ستون به آخر ضلع جنوبي مانده دارد .
ملاحظه
در مقابل محراب حضرت در ميان ديوار جنوبي مسجد محرابي است منسوب به خليفه سيّم ( 1 ) كه محراب بزرگش نيز مي گويند و به خصوص مابين اين دو محراب در رواق ستون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . در حاشيه نسخه ملك آمده : منسوب است به عثمان و ظاهراً مراد عثمان نامي است از سلاطين عثمانيه نه خليفه سوم