بخش 1
درباره مولف درباره سفرنامه حسام السلطنه سفرنامه های حج در ادب فارسی رساله های فارسی در جغرافیای حرمین شریفین
|
11 |
|
درآمد
شرح حال مؤلف
حسام السلطنه فرزند عباس ميرزا ، از چهرگان برجسته قاجاري در نيمه دوم قرن سيزدهم هجري است كه تا پايان عمر ، داراي مناصب متعدد و حكمراني ايالات مختلف بوده است . مهمترين حادثه زندگي وي ، فتخ هرات است كه با توطئه خائنانه ميرزا آقاخان نوري ، صدر اعظم وقت ، ماجرا ، منجر به جدايي هرات از ايران شد . حسام السلطنه قهرمان اين ماجراست . درباره وي گفته شده است كه وي قوي ترين و برجسته ترينِ فرزندان عباس ميرزا است و اين از مجموع مناصبي كه به وي واگذار شده به دست مي آيد . در اينجا دو متن بلند و كوتاه ، يكي از مهدي بامداد و ديگري از محبوبي اردكاني ، در شرح حال حسام السلطنه مي آوريم . بامداد درباره او مي نويسد :
سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه پسر سيزدهم عباس ميرزا نايب السلطنه ( 1 ) در ربيع الثاني 1233 هجري قمري متولد و در دوم جمادي الاولي 1300 ق . درگذشت و در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سلطان مراد ميرزا در جلد سوم منتظم ناصري و همچنين در جلد نهم روضة الصفاء پسر يازدهم عباس ميرزا نايب السلطنه نوشته شده و در جلد قاجاريه ناسخ التواريخ پسر سيزدهم ذكر شده است .
|
12 |
|
مشهد ، در دارالحفاظ حرم حضرت رضا ( عليه السلام ) مدفون است . تاريخ وفات او در سنگ قبرش ، دوم جمادي الثانيه ذكر شده ، در صورتي كه گفته اعتمادالسلطنه ( دوم جمادي الاولي ) بايد درست تر باشد . در اين سال ، پيش از فوت خود به حكومت خراسان تعيين شده بود و قصد عزيمت داشت كه ناگهان در سن 67 سالگي فوت نمود . محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در يادداشت هاي روزانه خود ( دوشنبه دوم جمادي الاولي 1300 ق . ) مي نويسد : « حسام السلطنه عموي شاه ، با دو سه كرور دولت ، امروز شش ساعت به غروب مانده مرحوم شد . اين چند روزه حاكم خراسان شده بود ، بيست و پنج هزار تومان پيشكش داده بود . امروز ساعت ديده بودند كه به طرف حكومت برود ، به آن دنيا رفت ! » . . . سلطان مراد ميرزا در اواخر زمان حيات پدر خويش حاكم ارسباران ( قراجه داغ ) بود . در سال 1253 ق . ، هنگام عزيمت محمد شاه به سمت هرات ، براي اينكه مبادا در صفحات بختياري به تحريك بيگانگان اغتشاشاتي روي دهد ، سلطان مراد ميرزا با شش هزار نفر به چمن گندمان مأمور شد . در سال 1266 ق . پس از شكست و اعلام سالار و فتوحات نمايان در خراسان ، به لقب حسام السلطنه ملقب گرديد . سلطان مراد ميرزا در سال 1264 ق . بر حسب انتخاب ميرزاتقي خان اميركبير از تهران براي قلع و قمع سالار به خراسان مأموريت يافت و در سال 1265 هـ . ق . پس از احضار حمزه ميرزا ( حشمت الدوله ) برادرش ، سلطان مراد ميرزا به جاي او والي خراسان شد و در سال 1266 پس از اعدام حسن خان سالار در حكومت خود كاملاً مستقل گرديد . . . حكومت وي تا سال 1270 هـ . ق . طول كشيد و در اين سال از حكومت خراسان معزول و به جاي او فريدون ميرزا فرمانفرما برادر اعيانيش استاندار خراسان شد فريدون ميرزا پس از دو سال و اندي حكمراني در خراسان در سال 1272 ق . در مشهد درگذشت و حسام السلطنه در اين سال براي بار دوم استاندار خراسان گرديد و حكومتش تا سال 1275 ق . ادامه داشت . از طرفي چون اغتشاشات و بي نظمي هايي در هرات روي داده بود و از طرف ديگر امير دوست محمدخان با قرار قبلي با انگليسي ها و به تحريك آنها قصد داشت كه هرات را هم ضميمه مستملكات خود بنمايد ، به اين جهات ، از طرف دولت ، به حسام السلطنه والي خراسان امر شد كه به هرات رفته آنجا را تصرف نمايد . حسام السلطنه ابتدا سام خان رئيس
|
13 |
|
اين زعفرانلو را با هزار و پانصد نفر به هرات فرستاد . خوانين هرات او را نپذيرفتند . حسام السلطنه خودش بدان صوب حركت كرده آنجا را متصرف شد ( هفتم صفر 1273 ق . ) چون تصرف هرات از طرف دولت ايران برخلاف ميل باطني انگلستان بود فتح هرات سبب شد كه ميان انگلستان و ايران جنگ درگيرد . اين جنگ از جنگ هايي است كه براي ايران خيلي رسوايي و افتضاح بار آورد و آخرالامر هم به مساعي ميرزا آقاخان نوري ، صدر اعظم دست نشانده خودشان ، منتهي به عقد معاهده بسيار ننگين و منحوس پاريس در هفتم رجب سال 1273 ق . گرديد و به موجب اين قرارداد ، دولت ايران افغانستان را يكسره به دولت انگليس بخشيد . قبل از انعقاد معاهده ، حسام السلطنه قاصدها فرستاد فريادها كرد كه در هندوستان شورش عظيم برپا شده ، هرچه از انگليس ها بخواهيد خواهند داد بيدار باشيد ، مفت نبازيد و نوشت كه از آمدن كشتي هاي انگليسي به بوشهر نگران نباشد ، انگليس ها هرگز نمي توانند از برازجان بالاتر بيايند ، با وجود مراسلات پي درپي حسام السلطنه ، فرخ خان كاشي را در يازدهم ذيقعده 1272 ق . از راه اسلامبول به پاريس فرستادند . پيش از آن كه فرخ خان به پاريس برسد ، در هفتم صفر 1273 ق . هرات فتح شد . حسام السلطنه ضمن فتح نامه عريضه اي به شخص شاه نوشت كه شورش سپاهيان هند شروع شده اگر اجازه مي فرماييد با همين قشوني كه همراه دارم به هندوستان بروم . ( 1 ) ميرزا آقاخان صدراعظم دست نشانده بيگانگان ، در نزد شاه سعايت ها كرد و دلايل و شواهدي آورد كه اگر حسام السلطنه به هندوستان برود سلطنت ايران را هم به رايگان به دست خواهد آورد . محمديوسف هراتي در صفحه 129 و 130 « عين الوقايع » تأليف خود ، در اين باب مي نويسد : « انگليس ها به ميرزا آقاخان نوري صدراعظم ايران رشوه اي وعده كرده بودند و او خيال پادشاه ايران را از ضبط هرات منصرف نمود و حكمي به مرحوم حسام السلطنه نوشت كه هرات را تخليه نموده و به مشهد برگردد كه دولت انگليس دست از محاربه بنادر فارس بردارد . مرحوم حسام السلطنه در جواب نوشت كه حال سزاوار نيست دولت ايران هرات را تخليه نمايد زيرا خسارت فوق العاده متحمل شده ايم و خرابي و صدمات كلي از هر حيث و هر جهت براي دولت و ملت ايران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . نامه هاي حسام السطنه سلطان مراد ميرزا در كتابخانه سلطنتي .
|
14 |
|
فراهم مي شود ، ولي ميرزا آقاخان صدراعظم كه تصميم گرفته بود هرات را به دولت انگليس واگذار كند در جواب حسام السلطنه نوشت : معلوم مي شود شما را خيال سلطنت و پادشاهي بسر افتاده كه به هرات مانده جواب تعليقه دولت را اينطور داده ايد ، اگر خود را جزء دولت ايران و خيرخواه پادشاه مي دانيد فوراً هرات را تخليه نموده به مشهد برگرديد » .
حسام السلطنه چون طرف بي مهري دولت انگليس و ميرزا آقاخان نوري بود ، از خراسان احضار و به جاي وي حمزه ميرزا حشمت الدوله در سال 1275 ق . به وزارت ميرزا محخمد مستوفي قوام الدوله به استانداري خراسان فرستاده شد و حسام الدوله در اين سال به جاي طهماسب ميرزا مؤيدالدوله به استانداري فارس انتخاب و روانه گرديد . پس از قضيه افتضاح آور مرو در سال 1276 ق . و تلف شدن بيشتر قواي دولت ( در حدود سي چهل هزار نفر ) شاه در سال 1277 ق . حشمت الدوله و قوام الدوله را از حكومت و پيشكاري خراسان معزول و به جاي آن حسام السلطنه را از فارس احضار كرده براي بار سوم به حكومت خراسان تعيين نمود و محمدناصرخان قاجار دولو رئيس تشريفات خود را ملقب به ظهيرالدوله نموده به پيشكاري ( معاونت ) و سرداري ( فرمانده لشكر ) انتخاب و به خراسان فرستاد . حسام الدوله در مدت حكومت خود كه تا سال 1281 ق . به طول كشيد كاري كه كرد اين بود كه جلو تجاوزات تركمن ها را به نواحي خراسان گرفت و مانع پيشرفت آنان گرديد . در سال 1282 ق . به جاي مسعود ميرزا يمين الدوله ( ظل السلطان ) براي بار دوم حاكم فارس شد و حكومتش تا سال 1285 ق . به طول انجاميد و در اول سال 1286 ق . به جايش مسعود ميرزا ظل السلطان به پيشكاري حاج محمدقلي خان قاجار دولو آصف الدوله براي بار دوم حاكم فارس شد . در سال 1287 ق . حسام السلطنه به حكومت يزد تعيين گرديد ، لكن خودش نرفت و به جاي خود ابوالفتح ميرزا ( مؤيدالدوله ) پسر بزرگ خويش را به حكومت يزد فرستاد .
در اواسط اين سال ( بيستم جمادي الثانيه ) كه ناصرالدين شاه براي زيارت اعتاب مقدسه عازم عراق ( بين النهرين ) گرديد حسام السلطنه نيز به همراه شاه بود و سمت رياست و حراست اردوي شاه را به عهده داشت . در سال 1288 ق . علاوه بر حكومت
|
15 |
|
يزد ، براي بار چهارم به حكمراني خراسان نيز تعيين گرديد . در همين سال علاوه بر حكمراني خراسان حكومت اصفهان نيز در عوض حكومت يزد به عهده وي واگذار شد و او از طرف خود ابوالفتح ميرزا ( مؤيدالدوله ) را كه حكومت يزد داشت ، به پيشكاري محمدحسين مستوفي تفرشي ناظم الملك به حكومت اصفهان فرستاد و حكومت يزد ميردوست محمدخان معيرالممالك داماد ناصرالدين شاه و پسر معيرالممالك ( نظام الدوله ) واگذار گرديد . در اين سال ( 1288 ق . ) كه براي بار چهارم به ايالت خراسان تعيين شده بود ، بر اثر نافرماني از احكام حاج ميرزا حسين خان مشرالدوله صدراعظم در سال 1289 ق . معزول و به جاي وي حاج حسين خان شاهسون شهاب الملك امير تپخان تعيين و فرستاده شد . وي پس از عزل او از ايالت خراسان دشمني و كينه مشيرالدوله را سخت در دل داشت . در سال 1290 ق . در سفر اول ناصرالدين شاه به اروپا ، حسام السلطنه نيز از ملتزمين ركاب شاه بود . در سال 1291 ق . كه حاج ميرزا حسين خان مشيرالدوله وزير خارجه و وزير جنگ بود ، حسام السلطنه علناً در ملاءِ عام نسبت به او بدگويي مي كرد و در اين باب مشيرالدوله به شاه كتباً شكايت نمود . در اواخر سال 1293 ق . به جاي بديع الملك ميرزا حشمت السلطنه حاكم كردستان و كرمانشاه شد . در اين هنگام خودش در كرمانشاه مقر حكمراني خود بود و حكومت كردستان را نيابةً به پسر بزرگ خود ابوالفتح ميرزا واگذار نمود .
اجماعلي از زندگي وي را محبوبي اردكاني در تعليقات المآثر و الاثار آورده و پس از آن نوشته است : در سال 1298 ( 1297 ! ) به حج مشرف شد و در روز دوشنبه دوم جمادي الاولي 1300 ، شش ساعت به غروب مانده ، در شصت و هفت سالگي به سكته درگذشت . . . زن او عاليه خانم نيز روز شنبه 11 صفر 1305 درگذشت . وي جد مادري احمدشاه بود و پس از عباس ميرزا ارشد افراد خانواده قاجار اما سخت كش و قسي القلب بود . ثروت او را سه كرور تخمين زدند . ( روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه ، ص 243 ) .
گفتني است كه در تاريخ اين دوره از وي با عنوان « فاتح هرات » ياد شده است .
|
16 |
|
درباره سفرنامه حسام السلطنه
ادبيات سفرنامه نويسي در دوره قاجاريه به شكل چشمگيري رشد كرد . از دلايل مهم آن ، توجه انديشوران اين عهد به سفرنامه هايي بود كه به زبان هاي اروپايي نوشته شده و به دست آنها مي رسيد . البته سفرنامه نويسي در كشورهاي اسلامي رواج مختصري داشته است اما آنچه به طور مستقيم در اين دوره نقش داشته ، سفرنامه نويسي اروپايي ها بوده است . شمار زيادي از اين سفرنامه ها به دستور ناصرالدين شاه و ديگر درباريان ترجمه شده كه نسخه هاي از آنها در فهرست نسخه هاي خطي كتابخانه ملي ايران و كتابخانه هاي ديگر موجود است . به دنبال اين امر است كه خود شاه و ديگر درباريان ، در طي مسافرت هاي خود ، اقدام به نوشتن سفرنامه كرده اند . تفاوتي كه وجود دارد آن است كه عمده اين سفرنامه ها ، بنا به شغل اساسي آنها ، مربوط به تفريحات ، خوردن قهوه و كشيدن غليان و ذكر احترامات ديگران به آنها و . . . از اين قبيل است . با اين حال گاه و بيگاه ، مطالب فرهنگي ، اجتماعي و تاريخي نيز در آنجا وجود دارد كه ضرورت طبع آنها را ايجاب مي كند . نگاهي به سفرنامه ناصرالدين شاه به اروپا يا سفرنامه عضدالملك به عتبات نشانگر همين رويّه است .
يكي از زمينه هاي سفرنامه نويسي اين دوره مربوط به سفرهاي حج است كه شماري از آنها را در همين مقدمه شناسانده ايم . از مشهورترين آنها ، سفرنامه فرهاد ميرزا و نايب الصدر و مخبرالسلطنه است كه همگي به چاپ رسيده است . بخش مهمي از اين سفرنامه ها ، به دليل طولاني بودن راه ، مربوط به رخدادهايي است كه در درازاي راه اين سفر ، براي مسافران رخ داده است . از همين قبيل سفرنامه مكه محمدولي ميرزا است كه آن را در « به سوي ام القري » چاپ كرديم . در همين رديف سفرنامه حج حسام السلطنه است كه همين كتاب حاضر بوده و علي رغم آن كه نظير اغلب سفرنامه هاي درباريان ، به مسائل شخصي خود فراوان پرداخته اما آگاهي هاي قابل ملاحظه اي از آنچه ديده به دست داده است . جالب است كه سفرنامه نويسان درباري ، اغلب زحمت نگارش كتاب را نيز به خود نمي دادند و براي كار منشي مخصوصي همراه خود مي بردند تا آنچه را كه
|
17 |
|
والا براي آنها املاء مي كند بنگارند .
از حسام السلطنه به جز سفرنامه تأليفي بر جاي نمانده اما همين اثر نشانه ذكاوت وي و نيز آشنايي مختصرش با ادب ، صنعت و مسائل سياهي و اجتماعي زمانه خويش است . طبيعي است كه در اين محدوده ، قابل قياس با برادرش فرهاي ميرزاي معتمدالدوله نيست ، چه او از فرهيختگان رجال قاجاري است . با اين حال ، حسام السلطنه نيز همانند فرهاد ميرزا كه در طي سفر حج خود در سال 1292 سفرنامه اي را با عنوان « هداية السبيل و كفاية الدليل » نوشته بود ، دست به نگارش سفرنامه خود زد . سفر حسام السلطنه پنج سال پس از سفر فرهاد ميرزا ، در شعبان سال 1297 آغاز شده و تا جمادي الثانيه پنج سال 1298 به طول انجاميده است . براساس آنچه مستنسخ كتاب در پايان نسخه آورده ، ميرزا رضاي منشي كه ملازم ركاب حسام السلطنه بوده ، هر روز بر حسب آنچه كه شاهزاده تقرير مي كرده ، مطالب را مي نوشته است . مطالب مزبور به سرعت به صورت مسوده نوشته شده ، نه خود حسام السلطنه و نه ديگري فرصت تنظيم و انتشار آن را نيافته است . مستنسخِ نسخه مورد استفاده ما مي گويد : « آقاي حسين قلي خان مخبرالدوله ، وزير كُلّ تلگرفاخانه هاي ممالك ايران كه . . . بعد از انجام مشاغل و مهمّات وزارتي و شخصي ، ( همتشان ) مصروف مطالعه و جمع كتب است ، مُسوّده اين سفرنامه را به تقريبي دست آورده ، درصد استنساخ بر آمدند كه نسخه اي از سفرنامه آن شاهزاده بزرگ براي مطالعه و ضبط كتابخانه خودشان داشته در روزگار به يادگار باقي و برقرار بماند ، اين چاكرِ خود را احضار و امر فرمودند كه كاتبي را به جهت استكتاب و استنساخ آن انتخاب و اختيار نمايد . حسب الامر مباركشان درصدد برآمده به هر يك از كُتّاب كه تكليف نمود ، به اين جهت معتذر شدند كه از عهده قرائت نسخه مُسوّده بر نمي آييم مگر ديگري كه تواند براي ما بخواند تا آن كه نوشته شود . اين كار هم مُيسّر نبود و اهمال و تعويق در اجراي امر مطاعشان سزاوار چاكري ندانسته ، لهذا با وجود ضعف چشم و با آن كه به خدمت معيّن بلاتعطيل مأمور بودم ، خود اقدام به نوشتن آن نمودم و در مدت پنج ماه به اتمام رساند و از اجراي فرمايش حضرت معظم له خود را نيكبخت دانست . رجاي واثق آن است كه اين خدمت كوچك ، لاحق خدمات بزرگ سابق را در حضور مرحمت ظهور مباركشان مشهور و متذكر سازد . »
|
18 |
|
اين همان نسخه اي است كه ناسخ آن ، يعني نويسنده مطالب فوق ، علي علي آبادي در سال 1323 ق . آن را با خط بسيار زيبايي كتابت كرده و نسخه وي در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي قرار دارد . چاپ حاضر براساس نسخه مزبور انجام يافته است . طبيعي است كه در اين متن ، بسياري از اعلام اشخاص و بويژه جغرافيايي وجود دارد كه اعراب گذاري دقيق آن در شرايط فعلي ناممكن بود . متن نسخه در مواردي اعراب گذاري داشت كه چاره اي جز اعتماد به آنها نبود . لذا به همان صورت ضبط شد . تيترهايي كه در كتاب آمده عمدتاً در خود نسخه بوده جز آن كه اندكي براي زيبايي عبارت اصلاح شده است . مثلاً اگر آمده است « در بيان اسكندريه است » ما تنها ، عنوان « اسكندريه » را آورده ايم .
سفرنامه هاي حج در ادب فارسي
در اينجا مناسب است تا يادي از ادبيات سفرنامه نويسي حج در زبان فارسي داشته باشيم .
1ـ سفرنامه منظوم زوجه ميرزا خليل در قن دوازدهم ، فهرست كتابخانه مركزي دانشگاه ، ج 9 ، ص 1419 ش 2591 ؛ برگ 779 ـ 764 . به زودي چاپ خواهد شد .
2ـ سفرنامه مكه ، ضياءالدين قاري در سال 1129 ( منزوي 4031 ) تنها يك صفحه است .
3ـ ميسرالحرمين يا حالات الحرمين ، مولوي رفيع الدين بن فريدالدين مراد آبادي هندي ( منزوي 3999 )
4ـ تذكرة الطريق في مصائب حجاج بيت العتيق ، برلين 454
5ـ سفرنامه مكه ، محمدولي ميرزا ، 1261 يا 1260 در « به سوي ام القري » چاپ شده است .
6ـ سفرنامه مكه ، محمدعلي فراهاني در سال 1263 ، كتابخانه مجلس ، ش 2310
7ـ سفرنامه مكه ، علي خان حاجب الدوله در سال 1263 يا 1285
8ـ دليل الزائرين ، عبدالعلي اديب الممالك ، در سال 1272
9ـ سفرنامه عتبات و مكه ، از سيف الدوله در سال 1279 ، ( چاپ شده )
|
19 |
|
10ـ سفرنامه مكه ، ميرزا علي خان اعتمادالسلطنه در سال 1285 ، آستان قدس رضوي 4125 ، ذريعه 12 / 186
11ـ سفرنامه مكه ، از : ؟ اهداء به ناصرالدين شاه ، به سال 1288
12ـ الوجيزه في تعريف المدينه ، محمد ميرزا مهندس ، در « به سوي ام القري » چاپ شده است .
13ـ سفرنامه مكه ، محمدرضا بن عبدالجليل حسني حسيني طباطبايي تبريزي ، در سال 1296 ( ملك ، ش 2357 )
14ـ سفرنامه مكه ، شاهزاده خانم معتمدالدوله فرهاد ميرزا همسر نصيرالدوله در سال 1297 ، كتابخانه شماره 2 مجلس ، ش 1225 ( فهرست ، ج 2 ، ص 172 ) . به زودي به چاپ خواهد رسيد .
15ـ دليل الانام في سبيل زيارت بيت الله الحرام ، سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه ، در سال 1297 ، مجلس ش 693 . همين كتاب حاضر است .
16ـ سفرنامه مكه ، عبدالحسين خان افشار در سال 1299
17ـ سفرنامه مكه ، حاج ميرزا ابراهيم مشتري طوسي حسام الشعراء ، در سال 1300 ، اين سفرنامه منظوم به چاپ رسيده است ، ذريعه 12 / 189 ، ملك 4834 ، مجلس 3 : 415 ، دانشگاه 5 / 3806 ، آستان قدس رضوي 7 : 511 ( به نقل از فهرست ملك )
18ـ تحفة الحرمين ، نايب الصدر در سال 1305 ( چاپ شده است )
19ـ سفرنامه مكه ، محمدحسين بن حاجي ميرزا عبدالصمد قاضي رضوي همداني در سال 1307 ( منزوي 4030 )
20ـ سفرنامه مكه و مدينه و كربلا ، از : ؟ از 25 رمضان 1309 تا روز يكشنبه 9 صفر ، كتابخانه امام جمعه كرمان ، ش 393
21ـ سفرنامه حجاز ، محمدحسين شهرستاني ، ذريعه ، ج 12 ، ص 196
22ـ سفرنامه مكه ، از : ؟ در سال 1319 آشناي با چد نسخه خطي ، ص 105
23ـ سفرنامه مكه ، مديرالدوله ، در سال 1321 ـ 1322 ، ملك ش 3899
24ـ سفرنامه مكه ، ميرزا داود وزير وظائف ، در سال 1324 ، آستان قدس رضوي ش 6562
|
20 |
|
25ـ سفرنامه مكه ، لطفعلي اعلايي ، آستان قدس ش 4243
26ـ سفرنامه مكه ، از : ؟ ، اهداء به ناصرالدين شاه ، به سال 1297 ، ملي ش 865 ف
27ـ منازل بين اصفهان و مكه ، فهرست نسخه هاي خطي كتابخانه فرهنگستان باكو
28ـ منازل الحج ، بند علي بن خيراتعلي در سال 1214
29ـ فتوح الحرمين ، محيي لاري ، قرن دهم ، اين اثر كه سفرنامه اي منظوم است به كوشش ما به چاپ رسيده است . ( قم 1373 )
3ـ سفرنامه مكه ، محمدحسين فراهاني ، در سال 1303 ، ملي 573 ف ( فهرست 1 / 69 )
31ـ سفرنامه حج ، آية الله طالقاني ، ( چاپ شده است )
32ـ خسي در ميقات ، جلال آل احمد ، ( چاپ شده است )
33ـ سفرنامه حج ، آية الله صافي گلپايگاني ، ( چاپ شده است )
34ـ سفرنامه مكه ، ميرزا علي اصفهاني ، در سال 1331 ، در « به سوي ام القري » چاپ شده است .
35ـ سفرنامه مكه ، از : ؟ در سال 1316 ، بنا به يادداشت فهرست نويس ، نويسنده يكي از درباريان بوده است . كتابخانه آية الله مرعشي ، ش 6388
36ـ سفرنامه مكه ، سيد محمد تاجر طهراني ، در سال 1317 . كتابخانه آية الله مرعشي ش 9008 . ان شاء الله به چاپ خواهد رسيد .
37ـ سفرنامه مكه ، مخبرالسلطنه مهدي قلي هدايت ، ( چاپ شده است )
38ـ سفرنامه مكه ، امين الدوله علي بن مجدالملك ( م 1322 ) در تهران چاپ شده است
39ـ سفرنامه مكه ، شيخ ميرزا علي صدرالذاكرين تفرشي طهراني ، در دو جلد ، ذريعه 12 / 189
4ـ هداية السبيل و كفاية الدليل ، معتمدالدوله فرهاد ميرزا ( م 1305 ) . به كوشش مجد طباطبايي چاپ شده است
41ـ سفرنامه حج البيت ، مولي ابراهيم بن درويش محمدالكازروني ، ذريعه 12 / 186 .
42ـ سفرنامه حج و راهنماي حجاج ، حسين ذوالقدر شجاعي ، ( چاپ شده است )
|
21 |
|
43ـ سفرنامه مكه ، محمد بن اسماعيل الشهير به قيري ، در سال 1247 از شيراز به مكه رفته ، كتباخانه مسجد اعظم ، ش 2947
44ـ بزم غريب ، محمد علي بن محمد رضي بروجردي ، در سال 1262 ، ( يادداشت هاي استاد عبدالعزيز طباطبايي از كتابخانه علامه طباطبايي شيراز )
45ـ انيس الحجاج ، صفي فرزند ولي ، در سال 1087 ( منزوي 3992 )
46ـ سفرنامه مكه ، ميرزا جلاير ، در زمان محمدشاه ، ( منزوي 4033 )
47ـ سفرنامه حجاز ، هدايت علي بن شيخ فضل علي ، سفري كه همراه حضرت مولانا احساق به حجاز و مكه و مدينه از راه كشتي كرده است ، از غره ربيع الاول 1230 ، ( فهرست مشترك پاكستان ، ج 10 ، ص 62 )
48ـ منهاج السعادات ، سفرنامه حج ، حكيم غلام محمد دهلوي ، ( فهرست مشترك پاكستان ، ج 10 ، ص 62 )
49ـ سفرنامه حج ، پادشاه خواجه بن رحمت الله خواجه متخلص به نديم ، در سال 1298 ، ( فهرست مشترك پاكستان ، ج 10 ، ص 66 )
50ـ سفرنامه حج ، محمدحسن جان هندي ، در سال 1321 ، ( فهرست مشترك پاكستان ، ج 10 ، ص 67 )
51ـ تحفة العراقين ، سفرنامه مانند خاقاني شرواني ، انشاء بعد از 551 ، ( چاپ شده )
52ـ تاريخ كعبه ، محمدمعصوم بن محمدصالح دماوندي ، در قرن يازدهم از بند سورت هند تا مدينه ، ( به كوشش مؤلف همين سطور در دفتر اول ميراث اسلامي ايران چاپ شده )
53ـ حجازيه ، ابوالاشرف محمد يزدي متوفاي سال 762 ، در مقدمه همين كتابشناسي توضيحاتي درباره آن گذشت .
رساله هاي فارسي در جغرافياي حرمين شريفين
در اينجا به معرفي برخي از رساله هاي فارسي درباره حرمين مي پردازم . طبيعي است كه بيشتر مقصومان آثار كهن است
|
22 |
|
كعبه در سال 1039 ، ( به كوشش مؤلف همين سطور در ميراث اسلامي ايران چاپ شده است )
55ـ توصيف مدينه ، سيد اسماعيل مرندي ، در سال 1255 ، ( در مجله ميقات چاپ شده است )
56ـ ترجمه فضايل مكه ، حسن بصري ، از اين اثر نسخه هاي فراواني در دست است ( فهرست مشترك پاكستان ، ج 10 ، ص 43 )
57ـ مكه ، مبارك علي هندي ، درباره درازا و پهناي خانه كعبه از گذشته تا وضعيت كنوني ، ( نستعليق 1240 ) ( فهرست مشترك ، ج 10 ، ص 44 )
58ـ مكه ، از : ؟ ، از اين كتاب نسخه هاي متعددي در فهرست مشترك پاكستان ( ج 10 ، ص 45 ) معرفي شده است .
59ـ احوالات مكه ، خواجه محمد پارسا ( م 822 ) ( منزوي 3932 )
60ـ الرسالة المباركه ، حاجي عبدالرحمان سمرقندي ، ( منزوي 3982 )
61ـ تعريف الحرمين ، از محمود بن محمد ، نگاشته 991 ( فهرست مشترك ، ج 10 ، ص 15 )
62ـ زاد السفينه في احوال المدينه ، نگاشته 1133 ( فهرست مشترك ، ج 10 ، ص 26 )
63ـ مكه ، تأليف در سال 1060 ، ( فهرست مشترك ، ج 10 ، ص 23 )
64ـ جذب القلوب الي ديار المحبوب ، ترجمه خلاصة الوفاء ، ( فهرست مشترك ، ج 10 ، ص 17 )
65ـ اخبار حسينيه در اخبار مدينه ، ترجمه خلاصة الوفاء در سال 969 ، ( فهرست مشترك ، ج 10 ، ص 11 )
66ـ مساحت كعبه ، منزوي ( ص 3982 ) با اين عنوان دو رساله ياد كرده است
67ـ رساله در احوال مكه معظمه و مدينه مشرفه ، آقا محمدعلي كرمانشاهي ، ( مراة الاحوال ، ج 1 ، صص 135 ، 149 ، بنا به آنچه فرزند وي گفته آقا محمدعلي دو رساله در تاريخ الحرمين داشته است ) .
|
23 |
|
صفحه آغازين نسخه مجلس
|
24 |
|
صفحه پاياني نسخه مجلس