بخش 2
پیرامون حج سفرهای حج هزینة سفرها اهتمام و قیام به وظیفه آسانگیری در انجام مناسک حج رعایت حال همسفران سیرة زیارتی نامه به حجاج سفرنامة خودنوشتة حج چگونگی نیابت اخذ گذرنامه از قم حرکت به سوی تهران پرواز به سوی حجاز
2
پيرامون حج
سفرهاي حج
اولين سفر حج مرحوم آيتالله احمدي ميانجي، در فروردين 1344، مصادف با ذيقعده 1384، به صورت نيابتي از طرف مادر يكي از افراد سرشناس شهرستان ميانه انجام گرفت. اين شخص با پرداخت مبلغ پنجهزار تومان به آيتالله احمدي، از ايشان خواهش كرد كه زحمت اين سفر را بر عهده بگيرد.(1)
آقاي احمدي در اين سفر، همراه سه نفر از دوستان روحاني و همشهريان خود از جمله: حاج شيخ محمد مهدي حجتي، آخوند ملااحمد و حاج علياصغر، همسفر و همخرج بود و بدين ترتيب، عازم مكه و مدينه شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. گزارش تفصيلي اين سفر با قلم آيتالله احمدي ميانجي تحت عنوان "خاطرات خود نوشته" در فصل سوم اين كتاب تقديم خوانندگان خواهد شد.
پس از پايان مناسك حج، چون مبلغ هزار و پانصد تومان اضافي داشت، از مكه عازم سرزمين عراق شد و حدود يك ماه بر زيارت عتبات عاليات توفيق يافت و دهة اول محرم 1385ه .ق را در كربلا در جوار حرمين شريفين سپري كرد.(1)
سفر دوم ايشان به مكه كه به صورت روحاني كاروان بود، در سال 1351، شش سال پس از سفر اول انجام گرفت و در اين سفر در كاروان «حاج علينُقلي» صاحب هتل بلوار قم حضور داشت. پس از اين دو سفر يك بار نيز در سال 1355 به صورت ميهمان دوست صميمياش مرحوم حاج داداش كبيري در حج حضور پيدا كرد، چند بار ديگر نيز، با هزينه شخصي خود به حج تمتع مشرف شد. در سال 1363 نيز با هزينه شخصي همراه همسرش به حج تمتع رفت پس از سال 1372 چند مرتبه هم به عمرة مفرده توفيق حضور پيدا كرد كه يكي دو بار آن را با همسرش همسفر بود.
هزينة سفرها
آيتالله احمدي، با هزينه شخصي خود كه معمولاً از طريق نويسندگي و بعضي امور ديگر به دست ميآورد، به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. به نقل از حجت الاسلام و المسلمين حاج محمد مهدي حجتي، تاريخ مصاحبه 25/9/1388.
سفرهاي زيارتي مشرف ميشد و به هيچ وجه در اين سفرها بهويژه در سفر مكه و مدينه از وجوه شرعي استفاده نميكرد. حتي گاهي بعضي بعثههاي مراجع تقليد، از ايشان دعوت ميكردند كه در ايام مناسك حج در مكه حضور داشته باشد، ولي ايشان براي رعايت احتياط، اين دعوتها را قبول نميكرد.(1)
در سالي كه كتاب «مكاتيب الرسول» ( 2 ) آيتالله احمدي، از طريق مركز تحقيقات حج آمادهسازي و ويرايش ميشد، ايشان طي پيامي از مسؤول امور مالي اين مركز ميخواهد حق تأليف كتاب را يكجا و به موقع پرداخت نمايند تا ايشان با مبلغ مذكور بتوانند به عمرة مفرده مشرف شوند، اما هنگاميكه اين خبر به گوش مسئولين امور حج و زيارت ميرسد، آنها تصميم ميگيرند تا ضمن پرداخت يكجاي حق تأليف، از آيتالله احمدي دعوت كنند از طريق بعثة مقام معظم رهبري، بهعنوان سخنران در بعثه به حج بروند، ولي آقاي احمدي ضمن تشكر از آنها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. به نقل از حجتالاسلام و المسلمين حاج مهدي احمدي ميانجي، تاريخ مصاحبه، 1/11/1388.
2. گفتني است چاپ و نشر "مكاتيب الرسول" اگرچه برعهده "دارالحديث" بود، ولي كار ويراستاري آن تحت نظارت حجتالاسلام و المسلمين قاضي عسكر در مركز تحقيقات حج پيگيري ميشد و ويراستاري آن را روحاني شهيد عراقي "شيخ نعمان نصري" برعهده داشت. او پس از سقوط صدام به عراق رفت و امام جمعة يكي از شهرها شد تا اينكه توسط دشمنان مردم عراق ترور و به شهادت رسيد.
عذرخواهي كرده و ميگويد: «سليقة من اينجور نيست. لذت اين سفر در صورتي به كام آدم شيرين است كه با دست رنج خودش باشد!» ( 1 )
اهتمام و قيام به وظيفه
مرحوم آقاي ميانجي، با اينكه بسيار به زيارت اماكن زيارتي در مكه و مدينه و عتبات عاليات و ساير مشاهد مشرفه علاقه داشت، ولي هرگز وظايف مهمتر خود را فداي اين مسائل نميكرد. اين عالم پر تلاش، بيشتر از هر چيزي، به وظيفه و تكليف خود ميانديشيد و اين سفرها را هم، در راستاي همان تكاليف انجام ميداد. ايشان روزي در جواب دوستان و بستگان خويش كه به او پيشنهاد كردند كه در يكي از ماههاي مبارك رمضان به عمرة مفرده برود، گفت: «پس تبليغ و ارشاد و مسجد و منبرم چه ميشود؟ در ماه رمضان، امر تبليغ واجبتر است از زيارت».
در اين باره، آيتالله احمدي بارها اين ماجرا را با غبطه و اعجاب نقل ميكرد كه:
وقتي بعد از سفر اول حج به عراق رفتيم و در دهة اول محرم در كربلا بوديم، يكي از علماي محترم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مصاحبه حضوري با حجت الاسلام و المسلمين علي ورسهاي، مدير داخلي و ويراستار فصلنامه ميقات حج.
شهر مراغه به نام آقاي آقا سيدكمال علوي مراغهاي هم با ما بود. او روز اول محرم، حرمين شريفين را زيارت كرد و گفت: ديگر زيارت بس است، بايد برگردم به شهر مراغه و به امر تبليغ و ذكر مصيبت اباعبدالله الحسين ( عليه السلام ) بپردازم، الان مردم منتظر من هستند.
آقاي احمدي نقل ميكند كه:
هر چه اصرار كرديم كه در طول اين چند سال، خداوند توفيق داده در دهة اول محرم در كنار حرم امام حسين ( عليه السلام ) باشي و اينطور چيزها فقط يك بار در زندگي اتفاق ميافتد و از اين قبيل حرفها، ولي او زير بار نرفت و گفت: امر تبليغ و ارشاد مردم مهمتر از زيارت امام حسين ( عليه السلام ) است، ايشان وسايلش را برداشت و راهي ايران شد.(1)
آقاي حاج مهدي احمدي ميانجي، فرزند بزرگ آيتالله احمدي نقل ميكرد:
بعد از رحلت حضرت امام خميني ( رحمه الله ) كه آيتالله خامنهاي به رهبري انقلاب برگزيده شد، در همان سال اول حاج آقا از بعثة [مقام معظم] رهبري به حج تمتع دعوت شد و ايشان برخلاف سليقة گذشته، اين دعوت را قبول كرد، بهطوري كه همه را به تعجب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. به نقل از حاج مهدي احمدي ميانجي.
و حيرت واداشت. من هم كه از اين كار شگفتزده بودم، به خدمتش رسيدم و از علت آن پرسيدم، ايشان فرمود: چون آغاز رهبري [حضرت] آيتالله خامنهاي است، احساس ميكنم حضور من در بعثة ايشان يك نوع تقويت و حمايت به حساب آيد، بنابراين احساس وظيفه كردم اين كار را بهعنوان يك تكليف انجام بدهم.(1)
ولي متأسفانه، در وقت موعود مانعي پيش آمد و ايشان نتوانست به اين وظيفه عمل بكند و در واقع به خاطر عمل به وظيفة مهمتر ديگري از اين سفر بازماند.
آسانگيري در انجام مناسك حج
آسانگيري در اعمال عبادي از مباني فقهي آيتالله احمدي، بود. اين مباني در سيرة عملي ايشان، بهويژه در مناسك و اعمال حج، نمود بيشتري داشت و به نظر ميرسيد كه در اين مورد بهشدت تحت تأثير مرحوم آيت الله سيداحمد شبيري زنجاني قرار داشت، زيرا آن بزرگوار در اين مورد شهرة آفاق بودند.
آيتالله احمدي هرگز با سختگيريهايي كه بعضي از روحانيون كاروانها در مورد اعمال حاجيان و زائران انجام ميدادند، موافق نبود و سعي داشت احكام و مناسك حج را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. به نقل از حاج مهدي احمدي ميانجي.
تا جايي كه امكان دارد، آسان بگيرد تا حاجيان و زائران، بدون هيچگونه اضطراب و استرس و با خيال راحت اعمال خود را بهجا آورند و در آخر نيز، با خاطرهاي خوش از اين سفر الهي و عبادي برگردند. بنابراين، هم خودش آسان و راحت اعمال و مناسك را انجام ميداد و هم به ديگران توصيه ميكرد كه خيلي سخت نگيرند.
هرگاه حاجيان در مناسك حج از ايشان راهنمايي ميخواستند، آيتالله احمدي در ابتدا از آنها ميپرسيد كه از چه كسي تقليد ميكند؟ پس از آنكه مشخص ميشد كه از كدام مجتهد تقليد ميكنند، ميگفت:
فتواي ايشان در اين مسأله سخت و مشكل است. شما بهتر است در اين مورد به فلان مرجع عدول كنيد، چون فتواي ايشان آسان است.
و از اين طريق سعي ميكرد كه مسائل زائران خانة خدا را آسان و اين عبادت بزرگ را به كام آنها شيرين كند و در عين حال آنها را به انجام اعمال و مناسك حج ترغيب و تشويق نمايد.(1)
حجت الاسلام و المسلمين شيخ محمد مهدي حجتي كه در اولين سفر حج با ايشان همسفر بود، طي مصاحبهاي كه با نگارنده داشت، اين چنين نقل ميكند كه:
چهار نفر روحاني از جمله آيتالله احمدي در اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. به نقل از حاج آقا مهدي احمدي ميانجي.
سفر با هم، همخرج شده بوديم. در ميان خود تقسيم كار كرديم. در باب طهارت و نجاست و شستوشوي ظروف، ما سه نفر خيلي سخت ميگرفتيم و بعضي هم وسواس داشتيم. آقاي احمدي گفت: از اين به بعد، شستن ظروف و نظافت منزل برعهده من است. چون ديد ما خيلي در عذاب هستيم و به زحمت ميافتيم. ولي ايشان در اين خصوص سخت نميگرفتند و خيلي راحت بودند و همة ما را هم راحت كردند.
در اينباره، جملهاي از آيتالله احمدي نقل شده است كه ميفرمود:
خداوند متعال در باب طهارت و نجاست سهل و آسان گرفته است، ولي ما برخلاف نظر خداوند در اينجا سخت ميگيريم. از سوي ديگر خداي سبحان در صدق و راستي و درستي سخت گرفته است، ولي ما در اينجا آسان ميگيريم.(1)
رعايت حال همسفران
آيتالله احمدي در سفر مكه و مدينه، همواره رعايت حال دوستان و همسفران را ميكرد. ايشان نه تنها كارهايش را بر عهده ديگران نميگذاشت، بلكه تلاش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. به نقل از حاج آقا مهدي احمدي ميانجي.
ميكرد تا بتواند باري از دوش همسفران بردارد.
در برنامههاي گروهي و كارواني، ايشان مصمم بود تا به موقع در محل قرار حاضر شود. آيتالله احمدي، به وقت ديگران اهميت ميداد و اغلب ده يا بيست دقيقه زودتر ميآمد و داخل اتوبوس مينشست تا مبادا به خاطر تأخير ايشان، وقت اعضاي كاروان ضايع شود.
گاهي بعضي از اعمال مستحبي را از برنامهاش حذف ميكرد تا ديگران براي انجام اعمال واجب دچار مشكل نشوند. بهعنوان نمونه، در مورد طواف مستحبي كه بعضيها بر آن اصرار داشتند و چند بار هم تكرار ميكردند، ايشان ميگفت:
اطراف حرم ازدحام جمعيت است و طواف مستحبي در واقع يك نوع مزاحمت براي كساني است كه مشغول انجام طواف واجب هستند.
به ديگران هم تأكيد ميكردند كه اگر يك عمل مستحبي، مزاحم عمل واجب شود، بهتر است اين عمل اصلاً انجام نگيرد.(1)
سيرة زيارتي
اين فقيه اخلاقي، در زيارت اماكن و مشاهد متبركه بهويژه مكه و مدينه، ميانه رو بود و از هرگونه زيادهروي و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. به نقل از حاج آقا مهدي احمدي ميانجي.
حركتهاي غير متعارف پرهيز ميكرد. ايشان در مكه ومدينه در سه وقت پيش از نماز صبح و ظهر و مغرب در بيت الله الحرام و حرم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) حاضر ميشد و تا وقت نماز به زيارت، دعا و نيايش مشغول ميشد، سپس نماز را با جماعت اقامه ميكرد و در نهايت، به محل استراحت بر ميگشت.
زيارت ايشان، به مدت سه ربع يا حداكثر يك ساعت بود. گاهي بعضي اشخاص شب به حرم ميرفتند و تا صبح درآنجا به زيارت و دعا مشغول ميشدند، ولي آيتالله احمدي حتي يك بار هم اينچنين عمل نكرد.
از ميان دعاها و زيارتها به زيارت جامعه كبيره و پس از آن به زيارت امين الله توجه خاصي داشت. اغلب، جامعه ميخواند و اگر فرصت كم بود، به امين الله بسنده ميكرد. بعضي از دعاها را از حفظ ميخواند، ولي جامعه و امين الله را از روي «مفاتيح» قرائت ميكرد.
در مكه و مدينه، علاوه بر زيارت حرم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و ائمه بقيع ( عليهم السلام ) و حضرت فاطمة زهر(سلام الله عليها)، به زيارت مشاهد بعضي اصحاب و زيارتگاههاي گمنام، اهتمام ويژهاي داشت، بهويژه زيارت قبر حمزة سيدالشهداء و زيارت قبر خديجه كبري(سلام الله عليها) و همچنين قبر ابوطالب و عبدالمطلب را با يك شور و حال عجيبي دنبال ميكرد، تا جايي كه علاوه بر حضور در برنامههاي دستهجمعي و كارواني،
|
|
خود آژانس ميگرفت و مرتب به زيارت اين بزرگان ميرفت.(1)
نامه به حجاج
آيتالله احمدي، در سال 1372ه .ش به يكي از فرزندانش كه در سفر حج بهسر ميبرد، نامهاي نوشت و در آن به نكتههاي ظريف اخلاقي اشاره كرد. اين نامه اگرچه خطاب به فردي خاص نوشته شده است، ولي در واقع ميتواند براي عموم حجاج بيتالله حرام، مفيد و راهگشا باشد. در ادامه، متن بخشي از اين نامه آورده ميشود:
بسم الله الرحمن الرحيم
نور چشم گرامي آقاي حاج محمد آقا احمدي! از اين راه دور به ياد شما، به ياد ديار خدا و ديار اولياي خدا، قلم به دست گرفتم و با سلام گرم با شما سخن ميگويم. اميدوارم كه مزاج سالم و روح سالم داشته باشيد و حداكثر استفاده را از شرايط موجود استفاده بكنيد. «اَلْحَرَمُ حَرَمُ الله وَاَلبَلَدُ بَلَدُ الله و البَيْتُ بَيْتُ الله وَاَنتَمْ اَضْيافُه». مهمان اگر بد هم باشد، صاحبخانة كريم پذيرايي را مضايقه نخواهد كرد، انشاءالله [شما] مهمان معنوي و حقيقي ميباشد و پذيرايي معنوي هم داير [است]. با سلامتي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. به نقل از حاج آقا مهدي احمدي ميانجي.
اعمال و مناسك را انجام و با دست پر و بار گرانِ سوغاتيِ روحي و معنوي برميگرديد. حتماً مرا در خاطر ميآوريد، ولي نواقص و امراض روحي مرا خبر نداريد. لكن ميزبان شما ميداند و رفع آن را ميتواند.
الآن مكه با مهمانان واقعي زينت يافته است، وليّ اعظم الهي روحي فداه آنجا رحل اقامت انداخته است و نظر مرحمت به همة دوستان دارد و اولياي حقيقي او هم الان در آنجا فراوان هستند ولكن «دست من كوتاه و خرما بر نخيل»، دوستان جمعند و من مهجور. مراد من اين نيست كه من مكه نيستم؛ زيرا اگر در قم هم انجام وظيفه نمايم و بر طبق مراد مولي قدمي بردارم «بُعد منزل نبود در سفر روحاني». مراد اين است كه من روحم كسل و از انجام وظيفه منفعل و قلبم تاريك و جانم مريض است.
شما فعلاً از نظر مكاني، همه شرايط را داريد و شايد قرب مكاني با حضرتش هم ميسّر است. در دعا فراموشم نكنيد و در حق همه دعا كنيد. دوستان و آشنايان و ذويالحقوق و نظام و انقلاب و مسئولين انقلاب را و كل شيعه در جهان، بلكه كل مسلمانان در جهان را، زيرا گرفتاري مسلمانان در اين قرن در
|
|
دنيا عجيب است. همه جا مسلمانان گرفتارند و معلوم است كه به جرم اسم حركت اسلامي گرفتارند و اعراض و نفوس مسلمين در خطرند، ميتوانم بگويم كه همه مربوط به وليّ عصر صلوات الله عليه هستند.
باري، طول دادم به همه مواليان عظام سلام خالصانه عرض ميكنم. حضرات آقايان: روحاني و مظاهري و محقق و اشتهاردي و... و از همه التماس دعا دارم... به حضرت آقاي روحاني بعد از سلام عرض ميكنم كه منتظر[م] با چه سوغاتيها انشاءالله برميگرديد1، ولي دعا فراموش نشود.
علي احمدي ميانجي
29/3/1372 مطابق 27 ذيقعده 1413
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. منظور از سوغاتي، خريد كتابهاي علمي مورد نياز بود كه در كار مشترك تحقيقي از آنها بهره ميگرفتند.
|
|
3
سفرنامة خودنوشتة حج
چگونگي نيابت
حدود 28 شعبان المعظم 1384ه .ق1 آقاي حاج
شيخ2 وارد ميانه شده بود حقير به ديدن ايشان رفتم صحبت از تشرف آقاي حجتي3 شد كه به زيارت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. برابر 12/10/1343، درست دو ماه بعد از تبعيد حضرت امام خميني به تركيه.
2. آيتالله حاج شيخ باقر ملكي ميانجي از علماي بزرگ شهرستان ميانه در سال1285ش در قرية "تَرك" از توابع شهر ميانه ديده به جهان گشود. تحصيلات مقدماتي خود را در زادگاهش آموخت. بعد در حوزة تبريز و مشهد نزد اساتيد بزرگ به درجه اجتهاد رسيد. او مدرس درس خارج اصول، مفسر قرآن و معارف اهل بيت: بود و آثاري هم در تفسير و معارف از ايشان به چاپ رسيده است. در 15/3/1377ه .ش چشم از جهان فروبست و در قبرستان "شيخان" قم به خاك سپرده شد. شرح حال وي را در جلد 6 از مجموعة ستارگان حرم بخوانيد.
3. منظور حجتالاسلام و المسلمين حاج شيخ محمد مهدي حجتي آويني است كه در اين سفر با ايشان همراه بوده است.
بيت الحرام ميروند ايشان اظهار ترديد نمودند. ما ايشان را ملامت نموديم كه چرا ترديد دارد «در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست».
در اين ميانه آقاي «علي قلي خان شقاقي تَركي» وارد شدند و اظهار كردند كه من در نظر داشتم راجع به نيابت حج مادرم به احمدي (يعني اينجانب) پيشنهاد كنم ولكن انفعال مانع بود الآن خواستم صحبت كنم كه از آقاي حاج شيخ باقر تقاضا نمايم تا از احمدي بخواهد كه نيابت حج مادر مرا قبول كند. من به حكم استخاره گفتم كه آقاي حاج شيخ باقر وكيل هستند، بنا شد كه آقاي حاج شيخ باقر با ايشان گفتوگو نموده و نتيجه را به حقير اعلام نمايد.
آقاي حاج شيخ چون ماه رمضان نزديك بود به «تَرك»، آبادي خودشان رفتند و حقير هم در ميانه مشغول شدم تا به پايان رسيد و آقاي حاج شيخ برگشته و با آقاي شقاقي صحبت نمودند. معلوم شد كه آقاي حاج شيخ چهار و چهار و نيم تومان مخارج حج را تخمين زده و به آقاي شقاقي پنج هزار تومان پيشنهاد كرده است.
در اين ميان آقاي شقاقي گفتند كه من اصرار ندارم اگر احمدي مايل نشد، مجبور نيستند.
اين حرف عجيب به نظرم آمد، ولي حرفي نزدم تا نگويند كه براي پول بود، سكوت كردم تا دليلي بر رضا شد گرچه براي من تحمل اين سخن بسيار سنگين بود.
|
|
علي كل حال اين كار ما سبب شد به قول آقاي حجتي نيابت ايشان كه شش هزار بود به پنج هزار برگردد.
بعداً علت اصلي اين مطلب كشف شد كه يك نفر از اهل علم اطراف ميانه سه هزار تومان پيشنهاد كرده بود. روي همين جهت آن مؤمن هم در مقابل سه هزار نميتوانست شش هزار بدهد گفتند آن مؤمن براي اينكه اين نيابت به او نرسيد فحشي خوشمزهاي به منوب عنها گفته بود.
به هر حال من و آقاي حجتي تصميم گرفتيم كه از قم گذرنامه تهيه نماييم. جمعي از دوستان ميانه (كه اسمشان را بردن خالي از اشكال نيست) را من وادار به حج كردم و بعضيها خود مصمم شدند و در جمع آقاي دكتر «جعفر معيري» ( 1 ) رئيس بهداري آن سال در ميانه براي حركت حجاج بسيار فعاليت و تبليغ و تأكيد نمود. لذا عده حجاج از ميانه زياد شده بود اصرار داشتند كه با من باشند و تأكيد ميكردند كه من هم از ميانه و تبريز به گرفتن گذرنامه اقدام كنم و ناراحت بودند كه ما از هم جدا ميشويم. من قول دادم كه در قم گذرنامه را ميگيرم، ولي بعد از گرفتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شهيد دكتر جعفر معيري در آن ايام رئيس بهداري شهر ميانه بود. انسان بسيار شريف و متدين و در اصل از شهر تبريز به ميانه آمده بود. علاوه مطب شخصي او در اين شهر پناهگاه محرومان و فقرا به شمار ميآمد پس از پيروزي انقلاب در مسئوليتهاي مختلف وزارت بهداري به خدمت ادامه ميداد تا اينكه در هفتم تير 1360 در انفجار دفتر حزب جمهوري به همراه شهيد بهشتي و يارانش به شهادت رسيد.
گذرنامه به هر حال منتظر شما ميشوم تا با هم پرواز كنيم. روي اين قرارداد از ميانه به سوي قم حركت كردم بنا شد كه به وسيله نامه يا تلگراف يا تلفن از همديگر مطلع باشيم.
من تا آن وقت به حال بشر (مخصوصاً عوام الناس) خيلي وارد نبودم گرچه چهل سال دارم و غالب عمرم را (چون پدرم اهل علم و در رأس اجتماع محلّي واقع است) در اجتماع و با مردم گذراندهام و تا اندازهاي سرد و گرم دنيا را چشيدهام و به خيال خودم تجربه ديده و متوجه اخلاق و وضع مردم هستم، ولي باز ناپخته و ناشي و خوشباور بودم. چنين خيال ميكردم كه اين سخنها حقيقت دارد و همه يك رو و يك جهت هستيم و صفا و وفا در كار است و وعده و قول و قرار ارزش دارد.
به علاوه چون من نظر مادّي نداشتم و خيال ميكردم كه همه همينطور هستند، آمدم قم اقدام كردم و مرتباً با ميانه ارتباط پيدا كردم يعني نامه مينوشتم، ولي جواب نيامد.
معلوم شد كه همه اينها خيالي بيش نبوده است و وعده قيمتي ندارد و اينها فقط ما را از كار خود باز داشته و بيهوده گول زده بودند.
مردم روحاني را و رفاقت با او را مادّي و روي اصول مادي ميپندارند يعني عدّهاي از روحانيان كه با عِدّه و عُدّه مكه ميروند اطرافيان او، او را به چشم مادي مينگريستهاند حالا تقصير از كيست نميدانم؟
|
|
من به آنان مرتباً تلگراف و نامه ميفرستادم و جريان را گزارش ميكردم ولي جواب نميآمد، چرا؟
اخذ گذرنامه از قم
هوا ابر و برف و كولاك بود. راه تبريز (قطار راه آهن و شوسه) بسته بود. مسافرين كه با قطار و ماشين راه افتاده بودند از تهران و تبريز (به خاطر انسداد) در ميانه اجتماع كرده بودند.
رئيس راه آهن ميانه به من تلفن كرد كه چون راه مراغه بسته است، قطار تهران ميخواهد برگردد، هر چه زودتر با همين قطار حركت نماييد.
من و آقاي حجتي و آقاي حاج شيخ باقر با كمال عجله روانه ايستگاه راه آهن شديم هوا بسيار سرد بود قطار بسيار توقف نمود بالاخره پس از بگو و بشنو و ترديد زياد قطار به سوي تهران راه افتاد.
به سلامتي رسيديم قم و براي گذرنامه اقدام كرديم و با تلگراف جريان را به آقاي «ميرزا ابوالحسن حجتي» ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مرحوم آقاي ميرزا ابوالحسن حجتي آويني متولد 1298ه .ش، تحصيلكردة حوزة علميه ميانه و قم بود. بعد در شهر ميانه ساكن شد و دفتر ازدواج و طلاق داشت. از معتمدين بازار و شهر به شمار ميآمد. علما و فضلايي كه از قم به شهر ميانه ميآمدند، اغلب به دفتر و منزل او وارد ميشدند و او از همه به خوبي پذيرايي ميكرد. در نهايت وي در سال 1366ه .ش به رحمت خدا رفت.
(عموي آقاي حجتي) و به اخوي حقير حاج احمد1 آقا خبر داديم و ضمناً به دوستان جريان را به وسيله نامه اطلاع داديم فقط آقاي «حاج جليل مختاري» ( 2 ) و «حاج ميرحسين نميني» ( 3 ) و محمود آقا رفيق ايشان جواب دادند و از بقيه خبري نشد.
آقاي «حاج خسرو نيكنامي» ( 4 ) نامه نوشته و آقاي «حاج باقر شيخ الاسلامي» ( 5 ) را سفارش كرده بود كه در اين سفر با ما باشد؛ بنده هم در جواب اعلام آمادگي كردم. جمعي از علماي شهر و اطراف در امسال بودند.
در اسفند، روز سهشنبه آخر سال گذرنامهها را در قم به ما تحويل دادند كه امضاي سعودي را هم دولت گرفته بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مرحوم حاج احمد احمدي معروف به حاج بابا احمدي از معتمدين و ريش سفيدان شهر و اطراف "اوچتپه" بود و در رفع مشكلات مردم تلاش ميكرد.
2. مرحوح حاج جليل مختاري درخيابان اصلي شهر (امام خميني فعلي) روبروي مسجد بازار، كاروانسرا داشت كه به كاروانسراي حاج جليل معروف بود.
3. حاج حسين نميني هم در پشت مسجد حاج علي اكبر منزل داشت و در چهار راه پايين شهر به كسب و كار مشغول بود.
4. مرحوم حاج خسرو نيكنامي از معتمدان شهر به شمار ميآمد. در خيابان اصلي شهر، بالاتر از چهارراه (ميدان آزادي) حمام عمومي و خصوصي داشت و به حمام حاج خسرو معروف بود. هم اكنون اين حمام تخريب شده و به جاي آن پاساژ تجارتي احداث گرديده است.
5. مرحوم حاج باقر شيخ الاسلامي مرد شريف و از محترمان شهر بود. روبهروي حمام حاج خسرو، كارخانة موزاييكسازي و مصالح ساختمانسازي داشت.
ناگفته نماند كه امسال [1384ه .ق] دولت ايران روي جهات مختلف داخلي و خارجي در دادن گذرنامه نسبت به حجاج ارفاق نمود.(1) و سختگيريهاي سالهاي ديگر را كنار گذاشته ولي از هر حاجي 532 تومان يك مرتبه و 1770 تومان پول طياره و عوارض ديگر و 150 تومان پول فرودگاه بغداد گرفته است.
در ادارات دولتي امسال در مراحل مختلف نسبت به اهل علم مخصوصاً احترام ميكردند، مخصوصاً آقاي دكتر شكرايي رئيس بهداري قم و آقاي عربشاهي مأمور گذرنامه كه مرد خوشبرخورد، متدين و خوشاخلاق است و ضمناً اهل شوخي هم ميباشد نسبت به همه و نسبت به اهل علم و طلاب همكاري و اظهار ارادت مينمايند.
جمعي از اهل علم و طلاب در اداره دولتي سوء سابقه دارند (يعني در انقلاب بر عليه شاه فعاليت كردند: در اعلاميه دادن يا پخش كردن يا به نحوي كمك كرده يا
منبر رفتهاند) ممنوع الخروج اعلام كرده و گذرنامه
ندادند. البته اختيار اين امر در دست اداره ساواك بود، مثلاً جناب آقاي «حاج ميرزا علي مشكيني» ( 2 ) و «حاج سيد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. در اين ايام، حدود پنج ماه از تبعيد حضرت امام خميني به تركيه ميگذشت.
2. آيتالله مشكيني (متولد 1300ه .ش و متوفي 8/5/1386) از شخصيتهاي معروف حوزه و انقلاب هستند و نيازي به معرفي ندارد. شرح حال تفصيلي ايشان در گلشن ابرار، ج 5، ص575 آمده است.
عبدالكريم اردبيلي» ( 1 ) و آقاي «حاج سيدسجاد حججي» ( 2 ) و جمعي از علماي خوي و اروميه و اردبيل و تبريز و شهرهاي ديگر مانع شدند.
من احتمال ميدادم كه به علت امضاي اعلاميهها ممنوع شوم ولكن فاميلي من در شناسنامه «علي احمدي پورسخلوئي» بود و در اعلاميهها «علي احمدي» بود به هر حال تطبيق نكرده و مانع نشدند يعني عدم ممنوعيت را چنين توجيه كردم.
باري، به مجرد گرفتن گذرنامه به تهران رفته و روز چهارشنبه آخر سال را در تهران به سفارت عراق مراجعه كرديم و روز پنجشنبه ويزا گرفتيم و به ميانه خبر داديم كه همه الان هر چه زودتر بيايند تا بليط گرفته هر چه زودتر حركت نماييم.
شب جمعه جاده ميان قم و تهران بسيار شلوغ بود ماشين به علت كثرت مسافرين جمعه و عيد خيلي كم بود نفري ده تومان داديم و خود را به قم رسانيديم گفتند كه از ميانه شما را براي مكالمه تلفن خواستهاند فردا (روز جمعه) رفتم صحبت كردم و ديدم كه اخوي حاج احمدآقا و «حاج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. آيتالله العظمي سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي متولد 1304ه .ش از مراجع تقليد حوزة علميه قم به شمار ميآيند زندگينامة تفصيلي ايشان در گلشن ابرار، ج8، ص455 آمده است.
2. حجتالاسلام و المسلمين حاج سيد سجاد حججي از روحانيون مبارز كشور و شهر ميانه به شمار ميآيد. متولد 1307ه .ش است خاطرات وي در سال 1382ه .ش از سوي مركز اسناد انقلاب اسلامي به چاپ رسيده است.
اللهوردي خدادادي» ( 1 ) مرا به ميانه دعوت ميكنند كه بروم در ميانه جلوس كنم، مانند حاجيان ديگر با مردم خداحافظي نمايم جواب نفي دادم يعني صلاح نديدم گفتند شما اگر نياييد مردم سرگردان ميشوند گفتم من در تهران منتظر آنها هستم خبر آوردند كه حجاج ميانه دو دسته شدهاند يك عده مخارج حضرت حجت الاسلام آقاي «حاج شيخ هادي نيري» ( 2 ) را داده و دور او جمع شدهاند و عدهاي با آقاي حاج سيد سجاد حججي خواهند بود.(3)
حركت به سوي تهران
به هر حال عيد نوروز گذشت و ما هم از قم خداحافظي كرديم و تهران رفتيم كه با حجاج ميانه بليط طياره گرفته و وقت حركت را تعيين نماييم. عجله داشتيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مرحوم حاج اللهوردي خدادادي از بازاريان محترم شهر ميانه بود و در سرچشمه، مغازة آردفروشي داشت.
2. مرحوم آيتالله حاج شيخ هادي نيري متولد 1282ه .ش از علماي محترم و پرنفوذ شهر ميانه بود. در سال 1363ه .ش به رحمت خدا رفت و در مقبرة العلماي علي بن جعفر قم دفن شد. فرزندش حجت الاسلام و المسلمين جعفر نيري جزو شهداي هواپيمايي دوران جنگ است. زندگي هر دو در مجموعه ستارگان حرم، ج13، ص94 آمده است.
3. در اين ايام آقاي حججي خيلي تلاش كرد به حج مشرف شود، ولي همان طوري كه آيتالله احمدي در متن قبلي اشاره كردند، به خاطر فعاليتهاي مبارزاتي نتوانست به خروج از كشور موفق شود. او نامهاي به زبان عربي كه در تاريخ آبان ماه 1344ه .ش به حضرت امام خميني مينويسد به اين موضوع اشاره دارد. ر.ك: امام خميني در آينه اسناد به روايت ساواك، ج 5، ص438.
كه هر چه زودتر خود را به مدينه برسانيم تا ايام حج را در آنجا باشيم و زيارت و عبادت نماييم. اين هدف خواه ناخواه در اثر حركت نكردن حجاج ميانه از دست ما رفت؛ در تهران مانديم و انتظار كشيديم.
در روزهاي انتظار كه دسته اول حاجيان ميانه آمده بودند و منتظر دسته دوم بودم. آقاي حاج فيض الله عباسي را در «مدرسه مروي» ملاقات كردم ايشان پولي را از جهت سهم امام قرار بود به من بدهد داد.
پرواز به سوي حجاز
روز 11 فروردين1 حضرت آقاي والد و آقاي حاج ميرزا ابوالحسن حجتي و آقاي «حاج سيد كاظم حسيني» ( 2 ) عمهزاده با آقاي ملا احمد پدر خانم ايشان كه همسفر ما بود از قم وارد تهران شدند و فرزندان، محمد و مهدي نيز به همراه ابوي آمده بودند و روز 12 فروردين ساعت 5/9 صبح ما را بدرقه نمودند و طياره ما همان ساعت از تهران حركت و ساعت 15 بعدازظهر در جدّ پياده شديم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سال 1344ه .ش مصادف با 28 ذيقعدة 1384ه .ق ميباشد.
2. آيت الله حاج سيد كاظم حسيني ميانجي متولد 1311ه .ش از علماي مورد احترام شهرستان ميانه و حوزه علميه قم است. حدود 26 سال نماينده حضرت امام و مقام معظم رهبري در استان لرستان و امام جمعه خرمآباد بودند و هماكنون در مسجدالنبي9 شهرك قدس تهران به امامت جماعت، تبليغ و ارشاد مردم آن محل اهتمام دارند.
مخفي نماند كه ما از قم عجله كرديم و با دوستان و خانواده خداحافظي كرديم و تهران آمديم و در تهران مانديم. خجالت كشيديم به قم برگرديم و در تهران سرگردان شديم و زحمت آقاي «حاج ميرزا عبدالله» ( 1 ) را زياد كرديم و شرمنده شديم.
و ضمناً معلوم شود كه بعداً فهميدم جدا شدن از كاروان چقدر خوب و به صلاح حقير بود. از هر جهت روحاً و جسماً و الطاف الهيه شامل حالم شده است. آري الطاف الهي همواره چنين است.
هواپيماي حامل ما جت بود و در هوا هيچ تكان نداشت فقط گاهي در چاههاي هوايي پايين آمده بود يا بالا ميرفت زياد اوج گرفته بود و در روي دريا كه رسيد حركت و تكان زياد داشت.
در كويت براي بنزينگيري فرود آمد و نيم ساعت توقف نمود و دوباره پرواز كرد طياره مال لبنان بود دولت حساب كرده بود گارسون طياره زنان يا دختران لبناني بودند كه فارسي نميتوانستند حرف بزنند و چند كلمه به زور تكلم ميكردند. (كمردارها كمرها را ببنديد)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مرحوم حجت الاسلام و المسلمين حاج ميرزا عبدالله حجتي آويني متولد 1300ه .ش تحصيلات خود را در حوزه اردبيل و تهران فراگرفت و در تهران ماندگار شد. وي با آيت الله رفيعي قزويني انس بيشتري داشت. در سال 1377ه .ش به رحمت ايزدي پيوست و در مقبرةالعلماي قبرستان علي بن جعفر قم به خاك سپرده شد.