بخش 2

در بقیع ، با زبان دل سخن باید گفت "شجره " ، بهوش ایدل که "میقات "‌است اینجا بوسه برجای پای پیامبر (صلّی الله علیه وآله)


32


در بقيع ، با زبان دل سخن بايد گفت

از در بقيع كه رو به سوي حرم مطهر رسول الله (صلّي الله عليه وآله) دارد ، وارد مي شوي ، اولين چيزي كه به جهت قد و اندازه فوري به چشم مي خورد ، تابلويي است به چند زبان و از جمله فارسي و اردو و انگليسي كه روي آن تذكر داده شده است كه دعا كردن - شفاعت طلبيدن - ابراز ارادت كردن و... نسبت به قول نويسنده " مردگان " بنا به قران و حديث جايز نيست !! نتيجه اينكه شما و يا هرزائري در مقابل ائمه معصوم كه دهها حديث و روايت در تاييد نظارت ابدي آنها بر رفتار و كردار امت شان وجود دارد ودر مقابل رسول الله (صلّي الله عليه وآله) كه محدثين بزرگ اهل سنت هم نقل كرده اند كه روح مطهرشان كاملا ما را مي بينند و حاضر و ناظر هستند ، حق دعا كردن ، شفاهت خواستن از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و ائمه معصوم (عليه السلام) را نداري كه در غير اين صورت اگر دستت به نشانه دعا خواني بلند باشد و يا اينكه كتاب دعايي در دستتت ببينند ، بلافاصله تذكر داده مي شود كه اين كار كافران !!! است ، ممكن است كتاب ضبط شود و درهمان قدم اول زائر از بقيع بيرون انداخته شود .

وهابيون درسال 1343هجري قمري بر عربستان سعودي حاكم شدند. در اين كشور قدرت به دو بخش مذهب و سياست تقسيم شده است . امور سياست در دست خاندان آل سعود است كه بنيانگذار عربستان شناخته مي شود .پسوند نام اين كشور از آن خانواده گرفته شده است و داراي چند شاخه خانوادگي است و شاخه فرزندان عبدالعزيز قدرتمند تر هستند و ملك عبدالله پادشاه كنوني عربستان از اين شاخه است . شاخه دوم قدرت يا مذهب كه انديشه هاي محمد عبدالوهاب بنيانگذار انديشه وهابي را نمايندگي مي كند ، افكار تندرويانه اي دارد كه در بسياري از زمينه ها با چهار مذهب اصلي اهل سنت و نيز مذهب تشييع در مخالفت قرار دارد و اين مخالفت گاه به هنگام زيارت حرم شريف پيامبراكرم حضرت محمد مصطفي (صلّي الله عليه وآله) و بقيع شريف خود را نمايش مي دهد.

از نظر برخي علماي اسلامي ، وهابيت يك جريان انحرافي است كه از شرايط مكاني و زماني براي تبليغ باورهاي خود استفاده مي كنند . حجت الاسلام و المسلمين حسن توحيدي از اساتيد حوزه علميه قم مي گويد :وهابيون اگر بر باورهاي خود راسخ هستند، بايد بگذارند كه جريانهاي اصيل اسلامي نيز در نقد نظر آنها ديدگاههاي خود را بيان و نشر دهند ، و بپذيرند كه مردم بهترين را انتخاب خواهند كرد. وي گفت كه متاسفانه حتي آيات قران توسط اين گروه تحريف معنوي مي شود وبراي نمونه آنها آياتي مانند آيه شريفه " مانك لاتسمع الموتي - سوره روم آيه 52" را كه با مطالعه آيات قبل و بعد از آن روشن مي شود كه مربوط به كفار و لجوج و مرده دلان است ، العياذبالله به شخص پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) و اهل بيت آن حضرت سلام الله اجمعين اطلاق مي كنند .

حجت الاسلام و المسلمين توحيدي با اشاره به آيات 79 و 93 از سوره مباركه اعراف و حديثي از صحيح بخاري گفت : با اين بينه ، ادعاي برخي مبلغان فرقه اي درحرمين قدسي داير بر قطع ارتباط اموات با اين دنيا ، نه تنها صحيح نيست كه در مخالفت است.


33


وي گفت : بنا بر صراحت كلام الله و حديث كه از جمله در " الجنائز باب الميت يسمع قرع النغال و باب قول الميت و هو علي الجنازه قدموني - صحيح بخاري " آمده ، ميت اگر صالح باشد حتي زماني كه جسد او بسوي قبر برده مي شود ، صداي پاي تشيع كنندگان را مي شنود و مي گويد كه زودتر او را ببرند ، ولي اگر ميت فرد صالحي نباشد ، خواهد پرسيد كه مرا كجا مي بريد ؟

بقيع قديمي ترين و همچنان تنها گورستان شهر مدينه است . پيشينه‎ي تاريخي بقيع به دوران قبل از اسلام مي‌رسد ولي در كتب تاريخي به روشني قدمت آن مشخص نشده‌است. بعد از هجرت مسلمانان به مدينه، بقيع تنها قبرستان مسلمانان گرديد. مردم مدينه قبل از آمدن مسلمانان به آن‎جا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بني‎حرام» و «بني‎سالم» و گاهي نيز در منازل و خانه‌هاي‎شان دفن مي‌كردند و در واقع بقيع اولين مدفن و مزاري است كه به دستور پيامبر اسلام توسط مسلمين صدر اسلام به وجود آمده‌است.

اولين كسي كه در بقيع دفن شد "عثمان بن مظعون " بود . رسول الله برخي از شهداي اُحُد و نيز فرزندش، ابراهيم را در آنجا دفن كرد و به اين ترتيب بر شرافت آن افزود. بعدها كه عثمان پسر عفان در قبرستان يهودي‌هاي مدينه به اسم "حس كوكب " دفن شد كه در مجاورت بقيع بود ، معاويه بقيع را به قدري گسترده ساخت كه قبر عثمان در بقيع قرار گيرد. اينكه چرا عثمان را بعد از به قتل رسيدن در آن گورستان دفن كردند ، داستان ديگري مي باشد كه در كتب تاريخي مستندا ذكر شده است.

بقيع هم‌اينك مدفن 4 امام شيعه امام حسن مجتبي (عليه السلام) ، امام سجاد (عليه السلام) ، امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) است. همچنين قبر بيشتر زنان پيامبر و نيز عباس عموي پيامبر و فاطمه بنت اسد مادر حضرت علي سلام الله اجمعين و برخي ديگر از بزرگان در اين قبرستان قرار دارد. بقيع قبرستاني مورد احترام همه فرقه‌هاي اصلي اسلامي است

در تشرف به بقيع ابتدا 4امام شيعه را زيارت مي كنيم . اين مرقدهاي شريف كه در پيش از روي كار آمدن وهابيون هر يك گند و بارگاهي داشتند ، پس از آنكه بناهاي آنها توسط وهابيون تخريب و آثار و اشياي تاريخي موجود در آن بقاع نابود گرديد ، اينك بدون هيج گونه نشانه خاصي ، و تنها با قطعاتي از سنگ معين هستند. در كنار 4 امام معصوم ، حضرت عباس سلام الله عليه عموي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و حضرت فاطمه بنت اسد مادر اميرالمومنين حضرت علي (عليه السلام) را زيارت مي كنيم كه مزار آنها همين وضعيت را دارد .

در بقيع براي زيارت اهل قبور در طول شبانه روز فقط دوبار باز مي شود. صبح ها بعد از نماز صبح براي نزديك به يك ساعت ،شايد كمي بيشتر- بسته به اراده و ميل مامورين دارد - و عصرها بعد از نماز عصر تا نماز مغرب . انبوهي از زائران هميشه در مقابل پله هايي كه به بقيع منتهي مي شود و مقابل آن دري قرار گرفته ، تجمع مي كنند تا اولين كساني باشند كه بعد از باز شدن در آن ، سعادت زيارت فرزندان ، اهل بيت و اصحاب واقعي و صاحب قدم رسول الله (صلّي الله عليه وآله) را زيارت مي كنند.


34


بمحض گشوده شدن در ، به يكباره صداي الله اكبر و لااله الا الله و يا رسول الله (صلّي الله عليه وآله) زائران است كه مامورين سعودي را عقب مي زند و راه كوتاه تا گورستان را در پيش مي گيرد . اين زمان بهترين فرصت براي مشاهده اوج ارادت به رسول الله (صلّي الله عليه وآله) و اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله اجمعين است . زائران از هر گوشه جهان كه باشند با هر رنگ و ظاهر اغلب به نشانه احترام كفش از پاي درآورده و گويي كه در مسابقه اي شركت كرده باشند هر يك سعي دارد از ديگري زودتر وارد بقيع شريف شود و سعادت زيارت پيدا كند.

خانم ها اجازه ورود به بقيع را ندارند . آنها فقط مي توانند عصر ها و آنهم تا كنار در بزرگ گورستان بيايند و از آنجا زيارت نامه بخوانند. صداي گريه هاي بي امان زائران خانم را مي شود در اين لحظه شنيد كه هر يك رسول الله را مي خوانند و بر مظلوميت اهل بيت او مي گريند و بر ظالمان در حق محمد (صلّي الله عليه وآله) از اول تا آخر ، لعنت مي فرستند . مامورين سعودي كه باتوم در دست دارند هراز گاهي زنان را از نرده ها و كنار در گورستان دور مي كنند.

شلوغ ترين نقطه بقيع كنارمزار چهارامام معصوم (عليه السلام) است كه زائران آنرا همه ي فرق اسلامي تشكيل مي دهند . تا چند سال پيش موقعيت گذرگاهها در بقيع به گونه اي بود كه مي شد تا چند قديمي مرقد شريف ائمه رفت و از آنجا بود كه مامورين مانع از جلوتر رفتن مي شدند. در سالهاي اخير با اصلاحاتي كه در گذرگاههاي بقيع صورت گرفته ، مسير آمد و شد زائران بگونه اي تغيير داده شده است كه فاصله بيشتري با قبور مطهر داشته باشند .

در ادامه مسير و رو به شمال قبرستان زائر به زيارت " عائكه " و " صفيه " عمه هاي حضرت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نائل مي آيد و در ادامه " زينب " ، " ام كلثوم " و" رقيه " دختران رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) را زيارت مي كند. مرقد شريف بعدي ، مزار " حليمه سعديه " دايه پيامبر و در مجاورت آن مرقد "عقيل " برادر اميرالمومنين حضرت علي (عليه السلام) قرار دارد كه مردي عائله مند و نابينا بود. در روايت است كه عقيل روزي به نزد برادر رفت واز او طلب كمكي از بيت المال نمود. امير المومنين (عليه السلام) آتشي را به دست عقيل نزديك ساخت و وقتي عقيل دست خود را از آن دور كرد از برادر خواست تا راضي به آتش جهنم براي اميرالمومنين (عليه السلام) نشود كه تفصيل آن در كتب بسياري آمده است . علي (عليه السلام) را جرج زيدان نويسنده سرشناس مسيحي " شهيد راه عدالت " خوانده است .

اگر دلتان هواي بقيع را كرده است لطفا با من همراه شويد . مسير را ادامه مي دهيم . دست راست ما راه باريكي پوشيده از سيمان زائرن را به كنار مزار حضرت ام البنين (سلام الله عليها) مادر حضرت ابوالفضل العباس (عليه السلام) مي برد . كنار قبر آن حضرت كه مانند بقيه فقط چند قطعه سنگ روي آن قرار دارد ، و با يك ديوار چيني كوتاه مشخص است ، ماموري با چفيه اي قرمز و سفيد بر سر ايستاده است . امكان نزديك شدن به مزار از نزديك به دو متري نيست . اصلا اجازه چنين كاري داده نمي شود. و كسي هم هوس اين كار را نمي كند چون ممكن است بازداشت و حتي اخراج شود. در همين نزديكي مزار شريف حضرت اسماعيل فرزند امام جعفر صادق قرار دارد كه نقل مستند است همين چند سال پيش كه بقيع را توسعه مي دادند پيكر پاكش را صحيح و سالم كشف و در مكان فعلي در بقيع دفن كردند. مزار" عبدالله بن جعفر " همسر حضرت زينب (سلام الله عليها) نيز در همين بخش است .


35


عده اي از صحابه و تابعين همچون مقداد ، جابربن عبدالله انصاري ، مالك اشتر ، عثمان بن مظعون ، اسامه بن زيد ، اسعدبن زراه ، سعد بن معاذ ، عبدالله بن مسعود ، محمد بن حنفيه و... نيز در بقيع است

كه مرقد آنها بواسطه تخريب گسترده قبرستان و از بين بردن همه ي نشانه ها توسط وهابيون ، معلوم نيست .

به سبب قداست و احترام اين مكان ، عده بسياري از عالمان و راويان و بزرگان اسلام وصيت مي كردند كه در آنجا دفن شوند . از اين رو حضور در بقيع و خواندن فاتحه و دعا و سلام و تحيت به مدفونين اين مزار ، اداي احترام به علم و ايمان و قران و حديت و فضيلت نيز دانسته مي شود.

محلي كه بقيع در آن واقع شده را در گذشته " بقيع الغرقد " مي خواندند كه اشاره به نام درخت "غرقد " دارد كه دراين محل مي رويده است . بقيع در پيش از اسلام هم گورستان اهالي يثرب بود كه با هجرت رسول الله (صلّي الله عليه وآله) به آن ، مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) نام گرفت .

كنار ديواري كه قبر حضرت ام البنين (سلام الله عليها) در آن بخش از بقيع واقع شده است ، انبوهي از خانم ها را مي توان ديد كه با صداي بلند گريه مي كنند و از آن خانم با قسم به مقام و جوانمردي فرزندش درخواست شفاعت دارند. دراينجا مي شود خانم هاي زائر را از همه ي نقاط دنيا ديد . گريه هاي خانم هاي ايراني و پاكستاني با سوز و گذار بسياري همراه است و همه را به گريه مي اندازد. بعضي از خانم ها به نردهاي اين بخش از بقيع پارچه هايي را به نشانه تبرك جويي و يا درخواست حاجتي مي بندند . مامورين مذهبي وهابي بلافاصله آنها را پاره كرده و دور مي ريزند. در بقيع نبايد كتاب دعا و يا زيارت نامه نيز در دست داشت . براساس تعاليم وهابي ، زيارت نامه خواندن نيز عمل ناشايستي است ! و آنرا حرام مي دانند.

از باريكه راهي از سمت شمال به سمت شرق بقيع ادامه مسير مي دهيم . هيچ نشاني از اينكه در اين گورهاي بسيار چه كسي خفته است نيست . تنها نشانه سنگهايي است كه روي قبرها قراردارد كه حتي وابستگان اموات نيز درآينده قطعا قادر به يافتن محل دفن كسان خود نيستند. هر قبري كه روي آن يك سنگ باشد ، جسد مردي در زير آن پنهان است و اگر دو سنگ يكي بربالاي قبر و ديگري در پايين آن ديديد ، اين قبر متعلق به يك خانم است ، همين نشانه و بس !

اولين محدوده شناخته شده ،محل دفن عده اي از شهداي واقعه "حره - باتشديد بر (ر) " است . اين عده پس از واقعه كربلا و شهادت امام حسين (عليه السلام) و يارانش به خون خواهي آن حضرت قيام كردند كه توسط حاكم اموي وقت به شدت سركوب وتمام اموال آنان به غارت برده شد و نواميسشان هتك حرمت شدند. تعداد شهداي آن واقعه را تا چندين هزار نفر نقل كرده اند.

در اين بخش از بقيع عده اي از شهداي احد نيز دفن شده اند . اين عده افرادي زخمي بودند كه براي درمان به مدينه آورده شدند كه به شهادت رسيدند.

در ادامه قطعه اي كه اسماعيل فرزند امام صادق (عليه السلام) در آن دفن شده قرار دارد ولي جاي آن مشخص نيست .


36


قبر ابوسعيد خدري نيز در انتهاي گورستان و فاصله اي دورتر قبر عثمان بن عفان است كه گفته اند قبلا يهودي ها در آن دفن مي شدند و پس از دفن او ، معاويه بقيع را آنقدر توسعه داد تا اين قبر نيز در محدوده بقيع واقع شود.

بيت الاحزان محل رازهاي هميشه پنهان و همواره در سينه حضرت زهرا (سلام الله عليها) در بخشي از غرب بقيع بوده كه امروزه از آن نيز اثري نيست .


37


"شجره " ،بهوش ايدل كه "‌ميقات "‌است اينجا

اينجا شجره است . مسجدي در 15 كيلومتري راه مدينه به مكه - جايي در اوج بي رنگي ! اما در نهايت رنگ خدايي - همه چيز به رنگ سفيد است . نهايت پاكي ، گذشت ، ايثار - رنگ آميزي ساختمان هم به همين رنگ است . قرار نيست و اصولا نمي شود كسي در اينجا باشد اما رنگي جز "رنگ خدا " بخود بگيرد. حاجي قصد كعبه كرده اي ؟ لبيك گو به آنكه تو را خواند و تو به ضيافتش دعوت شدي ! الله ! تو ميهمان خود خدايي در خانه اش ! بيت الله الحرام - پس بگو : لبيك اللهم لبيك - اينجا هر آنچه از دنيا با تو همراه است و تو با او همراه ! را از تن و روح و روان جدا كن - تلبيه گو - ميثاق ببند - حاجي ! ميهماني خدا مبارك .

زائران بيت الله هر عبادتي را كه انجام مي دهند، راز و رمز بسياري از آنها برايشان روشن است. نماز كارهايي دارد. روزه زكات و جهاد دستوراتي دارد و... حج، يك سلسله از دستورات و مراسم و مناسكي دارد كه پي بردن به راز و رمزش بسيار سخت است. معناي احرام كردن ، لبيك گفتن كه با آن احرام محقق مي شود ، بيتوته كردن در مشعر، سرتراشيدن، بين صفا و مروه هفت بار گشتن و در بخشي از اين مسافت هَروَله كردن و... راز و رمز اينها پيچيده است; لذا جريان تعبد در حج بيش از ساير دستورات ديني است. مرحوم فيض از وجود مبارك رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل كرد كه حضرتش در موقع لبيك گفتن به خدا عرض كرد: «لبّيك بِحَجّة حقّاً، تعبّداً و رِقّاً». «خدايا من با رقّيت و عبوديت محض، لبيك مي گويم و مناسك حج را انجام مي دهم». چون سرّ بسياري از مناسك، به عقل عادي قابل تبيين نيست. چون روح تعبّد در حج بيشتر است. لذا در هنگام لبيك، عرض كرد: «تعبّداً و رقّاً». نظير ذكري كه در سجده تلاوت گفته مي شود.( مقصود از سجده تلاوت، سجده هايي است كه با شنيدن آيات ويژه بر شنوندگان واجب مي شود و ذكر آن عبارت است از: «لا اِله اِلاّ الله حَقّاً حقّاً لا اله الاّ الله ايماناً و تصديقاً لا اله الاّ الله عبوديةً و رقّاً سَجَدتُ لك يا ربّ تعبّداً و رقّاً لا مستنكفاً و لا مستكبراً بل اَنَا عبدٌ ذليل ضعيف خائف مستجير».)

ذات اقدس اله به رسولش فرمود: «به ياد اين صحنه ميثاق گيري باش». گرچه خطاب به پيغمبر است ولي در حقيقت همه انسان ها مخاطبند. خدا مي فرمايد: به ياد اين صحنه باشيد كه ما از شما تعهد گرفتيم، حقيقت خودتان را به شما نشان داديم. شما ربوبيت ما را فهميديد، عبوديت خود را مشاهده كرديد و گفتيد: «بَلي». در جواب خدا كه فرمود: «آيا من رب شما نيستم»؟ گفتيد: «آري ربّ ما هستي».

احترام خدا، احترام و حريم گيري اعتقادي است; يعني انسان بايد در پيشگاه حق آنقدر كرنش كند كه غير او را نبيند، به غير او تكيه نكند و به غير او دل نبندد و بگويد: «لبيك»; يعني من به حضور تو آمده ام. «اياي فَارهبون» يعني اين. و حجي هم كه به


38


عنوان رهبانيت محمود و ممدوح تشريع شده، همين است، انسان در بسياري از مناسك و مراسم مي گويد: «لبيك». اصلِ بستن حج و عمره بصورت احرام، با لبيك شروع و بعد هم تكرار مي شود.

حج به معني قصد و قصد زيارت و در اصطلاح فقها قصد خانه خدا و زيارت بيت الله است. حج انجام مراسم و تشريفات و مناسك خاصي است در مكاني (مكه) و زماني خاص (ماه هاي حج)، و علت ناميده شدن مراسم و تشريفات زيارت بيت الله (كعبه) به «حج» براي آن است كه در لغت حج به معني قصد و رفتن به سوي كسي و جايي به منظور ديدار و زيارت است و هنگام حركت به سوي مكه براي شركت در اين مراسم قصد زيارت بيت الله مي شود. حج از واجبات و ضروريات است و از اركان مهم دين اسلام است و در ترتيب متداول ابواب فقه، حج باب (و يا ركن) پنجم از ابواب و اركان فروع احكام به اسلام به شمار رفته است. در سال وجوب حج (و نيز در تعداد حج رسول الله) گر چه اختلاف كرده اندولي آنچه مورد اتفاق است آن است كه پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) در سال دهم هجرت حج نمودند. حج بر هر مسلمان (با وجود استطاعت) در تمام عمر يك بار واجب مي گردد (و آن را «حجة الاسلام» گويند).

شجره (شَ جَ رِ) نام درختي است در ذي الحليفه. حضرت رسول(صلي الله عليه وآله وسلم) هر وقت از مدينه به مكه مي آمدند در آن جا محرم مي شدند. (لغت نامه)

مسجد شجره يا مسجد "ذوالحليفه " با گسترش مدينه اينك تقريبا به شهر رسول الله (صلّي الله عليه وآله) متصل است . رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در اين مكان نماز خواندند و محرم شدند. بدون احرام نمي شود وارد مكه شد . ازاين مسير در"شجره " بايد محرم شد . براي ورود به مكه بايد محرم بود و احرام فقط در ميقات ها ممكن است .اين مسجد در سال هاي پيش بسيار محقر و خالي از نظافت بود. درنوسازي اخير بر مساحت مسجد افزوده اند چنان كه گنجايش پنج هزارنمازگزار را دارد .

***

جز بخش هايي از مسجد ، همه چيز در آن به رنگ سفيد است. پيرمردي لباس احرام به تن دارد . به سختي قدم بعدي را به دنبال قدم قبلي بر مي دارد . محاسنش كاملا سفيد است . رد اشك ذوق محرم شدن و زيارت خانه دوست را مي شود روي گونه هاي نورانيش ديد. حيفم مي آيد با او صحبت كنم . اين بهترين حالت ممكن را نبايد و حق ندارم از او بگيرم.

كف مسجد را موكت سبز رنگي پوشانده است . درگوشه اي سه پسر نوجوان در لباس احرام ، اين بزرگترين سعادت زندگي خود را جشن گرفته اند . يكي از نوجوانها برادر كوچك تر خود را كه چند سال بيشتر ندارد و او هم محرم شده ، روي پاي خود خوابانيده است . آنقدر خوشحال است كه خنده از لبانش نمي افتد . با دوستش شوخي مي كند. دانشجويان ايراني حاجيان جوان ! تلبيه گويان دور مسجد مي گردند.

از تعداد اتوبوس هايي كه در بيرون مسجد متوقف هستند مي شود برآورد كرد كه چند صد زائر فقط ايراني در مسجد هستند . حاجيان ديگري نيز از ديگر كشورهاي اسلامي در مسجدند .

موذن بانگ برمي دارد :


39


الله اكبر - الله اكبر ... وقت اذان مغرب است . صف هاي جماعت شكل مي گيرد . نمازگزاران اغلب ايراني شيعه هستند و چند نفر نيز اهل سنت اند . همه كنار هم خداي واحد را ستايش مي كنند. امام تكبير مي گويد و نماز شروع مي شود . امام از اهل سنت است . همه ي ما مسلمان هستيم و يك خدا ، يك قران و يك پيامبر داريم . بعد تكبير امام ، نمازگزاران يك به يك تكبير مي گويند و جماعت بزرگي از مومناني شكل مي گيرد كه در احرام ، رو به جمال جميل حق دارند . چند روحاني شيعه هم در جماعت هستند .يك مسوول عالي رتبه ايراني هم به جماعت ايستاده است . وحدت امت اسلامي را مي توان حس كرد ، فقط بايد چند قدم ديگربرداشت . كعبه دلهاي ما واحد است .

نماز به پايان مي رسد . مردي ميان سال به پيرمردي كمك مي كند تا با عصا صحن مسجد را طي كند. مي گويد پدرش است . هر دو احرام به تن دارند . پدر با هر قدم فرزندخود را دعا مي كند .

چند دانشجو در گوشه اي قران به دست به تلاوت آن مشغول هستند . لحظاتي بعد كه قرائت آنها پايان مي يابد دانشجويي از آنها عكسي به يادگار مي گيرد . اصرار دارند كه قران در دستشان باشد و به دوست خود تاكيد مي كنند ، قران تو عكس واضح باشه !

پس از قبول باشد و التماس دعا ، مبارك باشد ، واژه اي است كه خيلي تكرار مي شود . سعادت زيارت خانه خدا تبريك هم دارد ! حاجي بهوش كه ميقات است اينجا .

خانم ها در بخش ديگر مسجد احرام مي كنند. موذن بار ديگر بانگ اذان برمي دارد . الله اكبر - الله اكبر و... صف ها دوباره شكل مي گيرد . باز هم ايراني ها اكثريت دارند ولي حجاج ديگر كشورها هم رسيده اند . ازاينجا اگر قصد خانه محبوب كرده اي بدان كه بايد محرم شوي - ادب شرط است .

در اين نماز، امام ، حجت الاسلام و المسلمين نجف نجفي مسئول بعثه مقام معظم رهبري در مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) است . جماعت شكل مي گيرد. اهل سنت و تشييع اين بار همه باز هم در يك صف واحد ، نيت نماز عشا و تكبير نماز .

نماز كه پايان مي گيرد مديران كاروانها عجله مي كنند كه هرچه سريعتر زائران را راهي كنند. چند ساعتي راه تا مكه است . و اگر شب پايان گيرد ، محرم نمي تواند در زير سقف طي مسير كند پس بايد عجله كرد .

زائران بتدريج از مسجد شجره خارج مي شوند . هر يك از شهري و دياري و سرزميني -حالا ديگر همه يك شكل هستند با ظاهري مانند هم بدون ذره اي تفاوت ! - به يك زبان سخن مي گويند : الله اكبر - الله اكبر - لااله الاالله و... صف همينطور جلو وجلوتر مي رود - مرد عربي با صلوات بر محمد (صلّي الله عليه وآله) و آل محمد سلام الله اجمعين خرما ميان زائران توزيع مي كند . زائران بر رسول خدا و اهل بيت آن حضرت صلوات مي فرستند .

كاروان پشت كاروان - يك مسوول ارشد ايراني را مي بينم - همه محرم هستند و قصد خانه يار را دارند .كعبه پيش رواست 417 كيلومترديگر - الله اكبر - الله اكبر - لااله الاالله


40


بوسه بر جاي پاي پيامبر (صلّي الله عليه وآله)

بعثه مقام معظم رهبري در مدينه منوره ، براي برخي از اقشار زئران كه بيشتر شامل دانشجويان و روحانيون و اعضاي هيات هاي علمي حوزه و دانشگاهها مي شود ، دوره هاي ويژه اي را براي ديدار از مذهبي و اماكن تاريخي شهر مدينه كه بواسطه تغيير سريع بافت اين شهر از يك سو و جاي نداشتن باور به اهميت اين مشاهد در اعتقادات وهابي بسياري شان بر اثر عوامل جوي و بيشترشان به دست وهابيون تند رو تخريب شده ، ترتيب داده است . بسياري از اين مشاهد وحوادثي كه در آن محل ها رخ داده براي خود اهالي نيز ناشناخته است كه اين خود به روند تخريب سريعتر اين مشاهد كمك مي كند. ...

بعثه مقام معظم رهبري در مدينه منوره در سالهاي اخير و با كمك گيري از محققان و انديشمندان و پژوهشگران بسياري توانسته است ، موقعيت كنوني برخي از اين مشاهد را از روي عكس ، مدارك مكتوب مانند سفرنامه ها ، فيلم هاي احتمالي و خاطرات زائران شناسايي و با تدوين تاريخ اين اماكن براساس منابع بي شمار ، اطلاعاتي درباره آنها را به اقشار علمي كشور ارايه كند .

اين مجموعه براساس ديدار از اين مشاهد كه به "زيارت ويژه " شهرت يافته تنظيم شده است . لازم مي دانم از حجت الاسلام و المسلمين سيد محمود مدني بجستاني مدرس دانشگاه و حوزه علميه قم كه ما را دراين دوره نصفه روزه و در زيارت اين مشاهد راهنمايي نمود ، تشكر و قدرداني كنم .

از روزها قبل از حاج آقا مدني كه حالا چند روزي است با هم در مدينه همكار شده ايم خواهش كرده ام تا من را نيز به " زيارت ويژه " ببرد . هربار هم دعوت كرده است ولي حجم كارها اين توفيق را نداده است. براي امروز ديگر از قبل برنامه ريزي كرده ام و قرار است ساعت 8صبح از مقابل هتل "انصار الفضي " شهر مدينه واقع در خيابان "ستين " تور يك روزه خود را با دوستان دانشگاهي شروع كنيم .

دانشگاهيان هنوز آماده حركت نشده اند . ساعت از 8 مي گذردو كم كم به هشت و نيم مي رسد . صحبت از برخي ناهماهنگي هاست كه باعث شده موضوع زيارت دوره امروز به اطلاع دانشگاهيان نرسد . عده داوطلبان كم است ! افراد را كه مي شماريم مي شود نصف اتوبوس و حاج آقاي مدني اصرار دارد : كه اگر مي خواهيد بياييد ، بياييد وگرنه هوا گرم بشه سخت مي شه ها !

همان عده با بفرما بفرما شروع به سوار شدن مي كنيم . آنهايي كه متوجه نبودند و حالا اطلاع يافته اند يكي يكي با داد و فرياد مي خواهند : اتوبوس نگه دار ما هم مي خواهيم بيايم ! اتوبوس در يك چشم به هم زدن پر مي شود . عده زيادي هم داخل راهروي اتوبوس ايستاده اند . مسئول عمره هاي دانشجويي از " بچه ها" ي دانشجو ! مي خواهد كه تنگ تر بشينند تا دوستاني كه وايسته اند هم بتوانند كنار آنها بنشينند تا بتوانند اماكن را در حين حركت ببينند. به جز يك نقطه و آنهم "احد " در


41


برنامه نيم روزي زيارت از اماكن مذهبي و تاريخي مدينه قرار بر پياده شدن از اتوبوس نيست چون در غير اين صورت وقت بسياري را خواهد گرفت .

با صلوات دانشگاهيان اتوبوس به حركت در مي آيد . راننده مصري اتوبوس همان اول راه بهانه خستگي و خواب و اين حرفها را دارد . اين حرفها يعني اينكه چيزي هم جداي از كرايه اي كه به آژانس كرايه دهنده اتوبوس داده مي شود ، به من هم بده !! كه حاج آقا مدني به عربي وعده اي به او مي دهد كه بنا بر ترجمه يكي از دانشجويان يعني " دمت گرم تو برو ما هواتو داريم ." وانصافا هم همين طور كردند وقتي خواستين از اتوبوس پياده شويم هر يك از دانشگاهيان رقمي را به راننده هديه كردند كه به گفته ليدر تور ! حاج آقا مدني ، كلي كيف ! كرد.

و اما با ما در اين سفر و زيارت چاي پاهاي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) همسفر شويد :

اماكن مورد بازديد: مسجد الاجابه، قبرستان شهداي حره واقم، مسجد ابوذر ، مسجد الدرع، مسجد الاستراحه، روايت تفصيلي غزوه احد، مسجد عينين، مسجد عسكر، مسجد سيدالشهدا، خانه امام سجاد و امام صادق، مسجد ثنايا، مسجد فسح، محل شكاف، مسجد شجره، مسجد معرس، ابيار علي، حمراءالاسد و جمل النمل، منطقه بيداء، مسجد قبا، مسجد مصبح، قبرستان قبا، چاه اريس ، خانه كلثوم بن هدم و سعد بن خيثمه، مسجد جمعه، مسجد بنات بني النجار، قلعه كعب بن اشرف، مخروبه هاي قلعه هاي مدينه در دوره عثماني، محل ورود كاروان اهل بيت، مسجد سقيا، مسجد عنبريه، محل سقيفه نبي ساعده. وادي هاي مدينه از جمله عقيق ، رانوناء، بطحان، قناه، كوههاي مدينه از جمله كوه عير، نمل، غرابه، تضارع ، ام خالد، حبشي و چاههاي حفر شده توسط حضرت (عليه السلام) ...كه توضيح برخي از اماكن به اختصار در زير آمده است.

مسجد الاجابه‌

يكي از طوايف قبيله اوس،بنو معاوية بن مالك بودند.آنها در ميان خانه هاي خود مسجدي بنا كردند كه اكنون به نام «مسجد الاجابه »شناخته مي شود. مورخان درباره نامگذاري آن به «الاجابه» نوشته اند كه روزي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به مسجد اين طايفه در آمد و دو ركعت نماز خواند و پس از نماز سه چيز از خداوند طلب كرد:

يكي آن كه امت اسلام را به قحطي هلاك نكند;

دوم آن كه خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط نسازد;

سوم آن كه مسلمانان به جان يكديگر نيفتند.خداوند دو خواسته اول را اجابت كرد و از اين رو آن را مسجد اجابت ناميدند.

ابن شبّه مي‌گويد: پيامبر (صلّي الله عليه وآله) دو ركعت نماز در مسجد بني معاويه گزارد. سپس برخاست و به مناجات با پروردگارش پرداخت و آنگاه از مسجد خارج شد.

در منابع شيعه (بحار الأنوار، ج 97، ص 225) از مسجد مباهله ياد شده كه بر اساس آنچه شهرت دارد، همين مسجد الاجابه است و مباهله ميان پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و هيأت مسيحيان نجران، در اين مسجد به وقوع پيوست، به طوري كه خداوند متعال به رسولش


42


دستور داد تا آنها را نفرين كند ولي آنان با ديدن پيامبر و همراهانش ـ علي، فاطمه و حسنين(عليهم السلام)- در آخرين لحظات، از نفرين متقابل خودداري ورزيدند و پذيرفتند كه جزيه بپردازند. و در قرآن در آيه 60 سوره آل عمران آمده است: " فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنْ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللهِ عَلَي الْكَاذِبِينَ " .اشاره شد و شرح آن در كتاب هاي سيره آمده است.

مسجد الاجابه در قرن نهم سقف نداشته و از شرق به غرب 12 متر و از شمال به جنوب(قبله)حدود 10 متر بوده است. اين مسجد در دوره عثماني از نو بنا شد و دو شبستان و يك صحن دارد و مناره اي نيز در ركن شمال غربي آن ساخته شده است.

اين مسجد در فاصله سيصد تا چهارصدمتري شمال شرقيِ بقيع و پانصد و پنجاه متري مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) در كنار شارع ستين ـ شارع ملك فيصل ـ قرار دارد.

قبرستان شهداي حره

واقعه حره، قيام مردم مدينه به فرماندهي عبدالله بن حنظله و كشتار و غارت آنان توسط سپاهيان يزيد است كه از جنايات بزرگ امويان پس از به شهادت رساندن امام حسين عليه السلام مي باشد. در سال 63 هجري ، از جانب يزيد سپاهي به فرماندهي مسلم بن عقبه، به سمت مدينه حركت كرد و يزيد به او گفت: «مردم را تا سه روز دعوت كن، اگر پذيرفتند كه بهتر و گرنه با آن‌ها بجنگ و چون غلبه پيدا كردي مدينه را سه روز به سپاهيان واگذار و هر مال و برده، سلاح، خوردني كه در آن هست از آن سپاه باشد و چون سه روز تمام شد از مردم دست بردار، علي بن الحسين (عليه‌السّلام) را ببين و دست از او بردار و با وي نيكي كن و تقرب ده كه در كار دخالت نكرده نامه او نيز به ما رسيده» سپاه مسلم بن عقبه كه دوازده هزار نفر بود، نخست شهر مدينه را محاصره كردند و پيام داد تا سه روز مهلت داريد با يزيد بيعت كنيد و برده او شويد. مردم مدينه تسليم نشدند و جنگ صورت گرفت. سرانجام لشكريان يزيد بر آنان برتري يافتند. فرمانده سپاه از سپاهيان خواست در اين سه روز هر كاري كه مي‌خواهند در اموال و امكانات مردم شهر انجام دهند، كشتار زيادي صورت گرفت. جان و مال و ناموس مردم مدينه در چنگال لشكريان شام قرار گرفت. اين كشتار وسيع سبب گرديد كه از آن پس مسلم بن عقبه را «مسرف بن عقبه» ناميدند. مسلم بن عقبه بسياري از اسيران را كه شامل تعدادي از قريشيان بودند، به قتل رساند و در ميان مقتولين كساني از ميان صحابه پيامبر نيز بودند. در تاريخ، تعداد كشته‌هاي اين ماجرا مختلف روايت شده؛ از شش هزار تا ده هزار نفر. در جريان حره تنها انصار نبودند كه مورد دشمني امويان قرار گرفتند، بلكه تعدادي از خانواده‌هاي مهاجرين نيز از بين رفتند. سپاه شام پس از قتل و غارت مردم مدينه روانه مكه شد تا ابن زبير و ياران او را نيز به همين سرنوشت دچار سازد. شهداي حره كه در واقعه حره به شهادت رسيدند در اين قبرستان دفن شده اند.

اين قربستان با عبور خيابان از ميان آن به دو قسمت تبديل شده و جوانان محل دراين گورستان كه قبرهاي آن توسط وهابي ها تخريب و با خاك يكسان شده است به بازي فوتبال مي پردازند. بخش غربي قبرستان را شهرداري مدينه به فروش گذاشته و


43


احتمالا با توجه به رونق هتل سازي دراين شهر ، چند سال ديگردر اين محل هتل هاي بنا خواهد شد و به اين ترتيب يكي ديگر از وقايع مهم تاريخ اسلام نيز مشاهد خود را از دست مي دهد .

مسجد ابوذر

مسجدي‌ است‌ كه‌ امروزه‌ به‌ نام‌ مسجد ابوذر، صحابي‌ راستگوي‌ رسول‌ خدا (صلّي الله عليه وآله) ، شهرت‌ داشته‌ و به طول تقريبي پانصد و پنجاه متر از شمال مسجد نبوي فاصله دارد و در آخر خيابان ابوذر، كه به خيابان قديم فرودگاه ارتباط دارد، واقع است. نام‌ اصلي‌ اين‌ مسجد، مسجد البحير يا مسجد الاسواف‌ يا مسجد السجده‌ يا مسجد الشكر بوده‌ است‌. اين مسجد، از آنِ بني عبد اشهل بوده و رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) زماني با نماز خواندن در آنجا، مسجد اين طايفه را متبرّك كرده اند.

نام اصلي اين مسجـد، «مسجد السجده» است. علّت اين نامگذاري آن است كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در اين مسجد دو ركعت نماز خواند و در ركعت دوّم سجده‌اش را طول داد، به طوري كه اصحاب گمان بردند وي جان به جان آفرين تسليم كرده است. ليكن وقتي كه از سجده برخاست فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت هر كس از امّت تو بر تو صلوات بفرستد، خداوند بر او ده صلوات مي‌فرستد و ده بار درجات او را بالا مي‌برد.( 1 )

سپس نام «البحير» بر اين مسجد اطلاق شد. البحير نام باغي است كه مسجد در كنار آن قرار دارد. سرانجام و به مرور زمان اين اسم به بوته فراموشي سپرده شد ( 2 ) و در حال حاضر به نام «مسجد ابوذر» معروف است. مطري در قرن هشتم از آن با نام مسجد ابوذر ياد كرده است.

مسجد الدِرع

از يادگارهاي غزوه احد مسجد الدرع است; مسجدي كه سر راه رسول خدا قرار داشت. ابن شبه به نقل از سعد آورده است كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در آنجا توقف كوتاهي داشته اند و براي نماز (درع)زره خود را در آوردند. و تا صبح روز بعد ماندند( 3 ) رسـول خدا (صلّي الله عليه وآله) در مقابل اين مسجد از لشكريان خود سان ديد و كساني كه قادر به شركت در جنگ نبودند را باز گرداند از جمله كساني كه بازگردانده شدند، زيد بن ثابت و اسامة بن زيد بودند . همچنين كساني را كه لشكر او را كوچك شمردند و گروهان متشكّل از يهوديان همپيمان را نيز بازگردانيد و فرمود: «ما در جنگ خود بر ضدّ مشركان، از مشركان ياري نمي گيريم.( 4 ) اينجا بود كه عبدالله بن ابي و تعدادي از منافقاني كه همراهش بودند و در مجموع يك سوم لشكر اسلام را تشكيل مي دادند، بازگشتند. عبدالله بن ابي بهانه آورد كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) رأي ديگران را بر رأي وي ترجيح داده است ( 5 )

اين مسجد بعدها به نامهايي چون مسجد الدرع، مسجد البدائع ، مسجدالعدوة و مسجد الشيخين ناميده شده است. اصل نامگذاري اين مسجد به مسجد الشيخين، در انتساب به «اجمه الشيخين» صورت گرفت كه در واقع جايگاهي متعلّق به يهوديان بود و گفته شده است اين مكان از اين رو به «اجمه الشيخين» معروفيت يافت كه مرد و زني كه از عمر هر يك از آنها از صد سال گذشته بود در همين مكان به ديدار هم آمده و سرگرم صحبت و معاشقه مي شدند و مردم از اين موضوع تعجب كرده و اين مكان را بدين اسم ناميدند.( 6 )


44


مسجد المستراح

در امتداد مسير رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) به سمت احد مسجد ديگري قرار دارد كه در اصل متعلق به طايفه بنو حارثه بوده است. اين طايفه در اين ناحيه سكونت داشته و به كشت و زرع مشغول بوده اند. اين مسجد را از آن جهت كه در منطقه بنو حارثه واقع بود به نام آن طايفه; «مسجد بني حارثه» خواندند و نيز بدان علت كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در آنجا به استراحت پرداخت، «مسجدالمستراح» يا « مسجد الاستراحه» ناميدند. رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) مكرر به مسجد بنو حارثه آمده و در آنجا نماز مي خوانده اند. منطقه بنوحارثه، در فاصله ميان احد تا مدينه، منطقه مهمّي بود. زماني نيز كه خندق كنده شد، مسير خندق از كنار محله اينان، بين شرق و غرب مدينه عبور كرد. بنوحارثه، هم در جنگ احد و هم احزاب، با پيامبر (صلّي الله عليه وآله) دشواري داشتند; از جمله آن كه به نقل از جابر بن عبدالله انصاري آيه " ...إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلاَ وَاللهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَي اللهِ فَلْيَتَوَكَّل الْمُؤْمِنُونَ " در واقعه احد، در باره بنوحارثه و بنوسلمه نازل شد[7]. همچنين در خبر ديگري آمده است كه آيه " ...وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ النَّبِيَّ " مربوط به بنوحارثه است.[8]

از قضا نوشته اند كه در وقايع حرّه در سال 62 هجري، زماني كه سپاه شام به مدينه حمله كرد وانقلابيون خندقي در اين ناحيه كندند، همين بنوحارثه راه را براي ورود سپاه شام به مدينه هموار كردند[9] ورودي كه همراه با يك فاجعه خونين در اين شهر مقدس از سوي امويان ستمگر و حرمَت شِكَن بود.

بناي جديد اين مسجد اينك كنار خيابان سيد الشهدا واقع شده و بنايي عالي و زيباست.

مسجد المَصرَع

اين مسجد در سمت شرقي جبل الرماة و تقريباً در دامنه اين تپه قرار داشته است. هنگامي كه حمزه(ع ( در كنار شرقي اين تپه با نيزه مجروح گرديد، خود را تا اين مكان كشانيد و سپس به شهادت رسيد. اين مسجد در مكان شهادت حضرت حمزه سيد الشهدا ساخته شده و لذا به مسجد مصرع يعني محل شهادت معروف گشت. مسجد الوادي يا مسجد العسكر نيز ناميده شده است.


45


مساحت مسجد المصرع 18 (عليه السلام) 18 متر و به صورت مربّع بوده است. در دوران سعودي پس از تخريب گنبد و بارگاه مقبره حضرت حمزه سيدالشهدا، اين مسجد را نيز در تعريض خيابان كنار جبل الرّماة و صاف كردن بخش شرقي آن تخريب كردند و هم اكنون اثري از آن نيست.

***

مسجد فسح

زماني كه رسول خد (صلّي الله عليه وآله) به شِعبِ درون كوه احد رفتند، در فاصله تقريبي پانصد تا هفتصد متر، در سمت راست شعب، در پايين كوه، در شِعبي كه نامش شعب جِرار بوده، در محلي نماز ظهر و عصر را خواندند. اين محل بعدها مسجد شد و به نام مسجد فُسح يا فسيح شهرت يافت. در برخي از منابع آمده است كه صحابه از فرط خستگي به صورت راحت و با فاصله به نماز مي ايستادند و فضا را براي ديگر مسلمانان باز نمي كردند، آيه فَسح، " يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَح اللهُ لَكُمْ... " در سوره مجادله نازل شد كه خداوند از مسلمانان مي خواست جا را براي ديگران، جهت اقامه نماز باز كنند، لذا از آن هنگام مسلمانان در صفوف خود، به صورتي بسيار به هم چسبيده و متراكم نماز گزاردند.( 10 )

بناي فعلي اين مسجد،يك چهار ديواري مخروبه است كه اطراف آن را نرده آهني كشيده اند و اين نرده هم رو به ويراني است. در ميان مسجد هم كه مساحت تقريبي آن بين پانزده تا بيست متر مربع است، هوارهاي ديوارهاي تخريب شده مسجد ريخته شده است. پنجاه متر بالاتر از مسجد، در ارتفاع بيست متري، غاري كوچك قرار دارد كه گفته اند آن حضرت ابتدا در آن غار مخفي شدند.

مسجد ثنايا

ثنايا به معناي دندان است.گويند كه در اين نقطه، در جنگ احد، عتبة بن ابي وقاص دندان رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) را شكست. حضرت صادق (عليه السلام) به عقبة بن خالد فرمودند كه در اين مسجد نماز بخوان؛( 11 )

در اين مكان مسجد بوده كه تا اين اواخر آثار آن وجود داشته و عكسهايي از آن باقي مانده است. محل آن به طور تقريبي به فاصله دويست تا سيصد متر در شمال شرق مرقد حمزه سيد الشهدا بوده است.

مهراس

در بالاي كوه احد محلي است به نام مهراس، جايي كه در دل كوه باران از قبل جمع شده است.رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) با شماري ياران و از جمله امير مؤمنان (عليه السلام) پس از بالا رفتن روي احد آنجا نشستند.اميرمؤمنان (عليه السلام) ظرفي آب از مهراس براي شستشوي دهان رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ، كه به دليل شكسته شدن دندان حضرت خوني بوده،آورد.اين آب به دليل تغيير بو مورد استفاده رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) كه بسيار هم تشنه بود قرار نگرفت.


46


وهابيون كف و بخشي از ديوارهاي شكاف داخل كوه را براي آنكه مومنان در آن نماز نخوانند و يابه آن واردنشوند با قير !! پوشانده اند .طويه اي نيز در كنار راه منتهي به شكاف براي نگهداري دام ها ي محلي ها وجود دارد . با آنكه ظاهر اهالي نشان مي دهد مردماني بسيار فقير و تهي دست هستند ، اما بر بالاي هر خانه باور كنيد ! گاه تا چند ديش ماهواره ديده مي شود. دو پسر بچه گدا كه گمان مي كنند ما زائران تركيه اي هستيم لاي دست و پاي دانشگاهيان مي گردند و به هر شكل كه شده از آنها تقاضا " بير ريال - يك ريال " كمك مي كنند .

حمراءالأسد

كوه سرخ رنگي است در بيست كيلومتري جنوب مدينه. هرگاه از ذوالحليفه ـ از راه بدر ـ به سمت مكه بيرون رويد جنوب حمراءالأسد را مي بينيد. اين كوه در كرانه چپ عقيق الحسا، در راه مدينه به الفرع، واقع شده است.در مقابل جبل حمراء الاسد، جبل نمل قرار دارد.

غزوه حمراالاسد

روز شـنـبـه هـفـتم (يا پانزدهم ) شوال سال سوم هجرت , جنگ احد پايان پذيرفت و رسول خدا به مـديـنـه بـازگـشـت و شـب يـكشنبه را در مدينه بود و مسلمانان هم به معالجه مجروحين خود پرداختند رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) بلال را فرمود تا مردم را به تعقيب دشمن فراخواند و جز آنان كه ديروز همراه بوده اند, كسي همراهي نكند, در اين ميان «جابربن عبداللّه» كه پدرش در احد به شهادت رسيده بود و بنا به دستور پدر براي سرپرستي خاندانش درمدينه مانده و از شركت در جنگ احد معذور و مـحـروم گشته بود, از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) درخواست كرد تا او را به همراهي خويش سرافراز كند و رسول خدا تنها به او اذن داد كه در حمراالاسد شركت كند.

ابـوسفيان و همراهان وي مشورت مي كردند كه بازگردند و هركه را از مسلمانان باقي مانده است از مـيـان بـبـرنـد, امـا «صفوان» اين راي را نپسنديد و پيشنهادشان را رد كرد. رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) بعد از شنيدن اين گزارش و مشورت با بعضي از صحابه تصميم حركت و تعقيب دشمن گرفت . در اين حركت سه انگيزه وجود داشت:

1- اينكه قريش مغرور نشوند و بدانند كه نيروهاي مسلمانان باقي مانده و قوي هستند.

2- خود اين كار، پاسخ دندان شكني به منافقان و يهوديان بود كه مبادا قصد حمله كنند.

3- موجب تقويت روحيه ي مسلمانان شد و آثار شكست احد را از ذهن آنان زدود.

بـزرگان اصحاب , زخمداران را فراخواندند و مردان قبايل با اين كه هر كدام چندين زخم برداشته بودند به راه افتادند و رسول خدا براي ايشان دعا كرد.


47


داستان معبدبن ابي معبد خزاعي

قبيله خزاعه , چه مسلمان و چه مشرك , خيرخواه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) بودند, معبد هنوزمشرك بود كه ديد رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در تعقيب دشمن است رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) هنوز در حمراالاسدبود كه معبد با ابوسفيان ملاقات كرد ابوسفيان ازمعبد پرسيد كه : چه خبر داري؟ گفت : محمد با سپاهي كه هرگز نديده ام, آكنده از خـشـم در تـعقيب شما هستند. ابوسفيان گفت : ما هنوز تصميم بازگشتن داريم تا هر كه را از سـپاه ايشان زنده مانده است نابودكنيم گفت : من اين كار را مصلحت نمي دانم , با ديدن سپاهيان مـحمد اشعاري سروده ام و چون اشعار خود را خواند ابوسفيان بيمناك شد و فكر بازگشتن را از سر بدركرد

پيامبر سه روز در «حمراالاسد» كه در هشت ميلي مدينه قرار دارد ماندند و سپس به مدينه بازگشتند.

مسجد قبا

منقطه قبا در فاصله شش كيلومتري جنوب مسجد النبي قرار دارد. اين منطقه به دليل واقع شدن در جنوب شهر،اولين محلي بود كه از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) استقبال كرد.آن حضرت پس از رسيدن به قبا، چند روزي را در آنجا بسر بردند تا آن كه امير مؤمنان، علي (عليه السلام) و برخي ديگر از اعضاي خانواده اش به ايشان پيوستند، آنگاه همگي راهي يثرب شدند.

در چهار روزي كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در قبا بود، مسجدي در اين ناحيه بنا فرمود كه طي آن تنها ديواري از سنگهاي حره بر گرد آن كشيده شد. البته تا زمان توسعه وليد مسجد سقف نداشت يا اگر هم داشت از همان شاخه هاي خرما بود.

بنا به نقل روايات بسيار، مسجد قبا مصداق آيه «لمسجد اسس علي التقوي من اول يوم احق ان تقوم فيه» ( 12 )مي باشد. اين آيه اشاره به اين نكته كه اين مسجد از روز نخست بر پايه تقوا ساخته شده و لذا سزاوار است تا رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) نه در مسجد ضرار در اين مسجد نماز بگزارد.به دليل نزول همين آيه در شان مسجد قبا،در آن زمان مسجد قبا را به نام «مسجد التقوي»( 13 ) مي شناختند. اين آيه در برابر مسجد ضرار ساخته شده كه آن هم در قبا بوده و اساس آن بر پايه نفاق ساخته شد.

بدين ترتيب، مسجد قبا نخستين مسجدي است كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) آن را بنا كرده است.آن حضرت درباره نماز خواندن در مسجد قبا فرمود: «من تطهر في بيته ثم اتي مسجد قباء فصلي فيه ركعتين كان كاجر عمرة.» «كسي كه خود را در خانه اش تطهير كند،آنگاه به مسجد قبا در آيد و دو ركعت نماز بخواند،ثواب يك عمره را برده است. »( 14 ) ورود رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) را به قبا،دوشنبه دوازدهم يا چهاردهم ربيع الاول دانسته اند.

رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) بعدها نيز كه در مركز مدينه ساكن شد، هر هفته،گاه روزهاي شنبه و گاه دوشنبه به قبا مي آمد و در اين مسجد نماز مي گزارد. ( 15 ) ساكنان قبا نوعا از چهره هاي بسيار خوب اصحاب آن حضرت بودند. بناي جديد آن، كه در 26 صفر سال 1406 قمري به پايان رسيد، در شكل معماري جديدخود، يكي از مهم ترين و زيباترين مساجدي است كه در مدينه منوره قرار دارد. در بناي فعلي چهار مناره براي اين مسجد در نظر گرفته شده كه هر كدام 47 متر طول دارد. مساحت تقريبي آن و بناهاي جانبي مربوط به آن، در محدوده اي به مساحت 13500 متر مربع مي باشد كه بر اساس محاسبات معماران آن، جاي بيست هزار نمازگزار را دارد


48


خانه كلثوم بن هِدْم و سعد بن خَيْثمه

پيش از بازسازي جديد مسجد قبا، دو مسجد كوچك در سمت قبله آن بوده است; نخست خانه كلثوم بن هِدْم و دوّم خانه سعدبن خيثمه كه هر دو در بازسازي جديد تخريب و جزو مسجد شده است. اين دو خانه محل فرود آمدن رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) پس از هجرت و محل زندگي شماري از مهاجرانِ نخست به مدينه بوده است

چاه اريس

اريس در لغت اهل شام،به معناي «فلاح »است.چاه مزبور را به نام «بئر اريس »،«بئر خاتم »و«بئر النبي» هم مي نامند.چاه مزبور تا جايي كه به آب مي رسيده پله داشته است.از اين چاه دهها بار در مصادر تاريخي و حديثي ياد شده است. عمده ترين آنها اشاره به جريان افتادن خاتم رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در زمان عثمان و توسط وي در آن چاه است. پس از آن بود كه هر چه مسلمانان كاوش كردند خاتم را نيافتند. محل آن در غرب مسجد قبا بوده و تا پيش از بازسازي مسجد در چند سال اخير محل آن كاملا مشخص بوده است.

اكنون حوض و آبشاري در كنار مسجد قبا در ضلع غربي آن هست كه بر اساس گفته يكي از شاهدان كه پيش از خرابي آن را ديده بود، به احتمال بسيار قوي در همان محل چاه ساخته شده است.

مسجد مصبح

از جمله مساجدي كه در قبا بوده مسجد مصبح است.خياري نوشته است كه اين مسجد بر فراز تلي است در قبا،در پشت مخازن آب چاه زرقاء.در پاورقي همان كتاب آمده است كه اين مسجد هنوز باقي است،ساختماني است بدون سقف در كنار مستودعات غسان در قبا،در جنوب غربي مسجد قبا.در حاشيه غربي آن هم بناي مصبح و ثنية الوداع است كه رسول خدا-ص-در آنجا مورد استقبال قرار گرفت. ( 16 )اين غير از ثنية الوداعي است كه در غرب مسجد النبي قرار داشته است

مسجد جمعه

پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در ادامه مسير از قبا به يثرب، در ميان قبيله بني سالم براي نخستين بار نماز جمعه را اقامه كرد و همين مساله سبب شد تا محل نماز خواندن رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) به عنوان «مسجد الجمعه » شناخته شود.نامهاي ديگر آن،«مسجد عاتكه »( 17 ) و «مسجد الوادي » (وادي رانونا) است. اين مسجد نظير مسجد النبي از خشت و گل ساخته شده بود و سقفي كوچك داشت. مسجد جمعه بعدها با سنگ ساخته شد، اما تا قرن هشتم مساحت آن بسيار كم بود. در قرن نهم هجري، مسجد باز سازي شدو طول آن از شمال به جنوب 10 متر و عرض آن از شرق به غرب 25/8 متر بوده و شبستان مسقفي نيز داشته است. اين مسجد در دوره عثماني


49


اندكي بزرگتر و از اساس بنا شد. بناي فعلي آن، كه بسيار مجلل ساخته شده از دوره سعودي و با مساحتي در حدود 1630 متر مي باشد.

مسجد بنات بني النجار

در شمال مسجد جمعه، در فاصله تقريبيِ صد متري، مسجد كوچكي با مساحت تقريبيِ دوازده متر مربع بدون سقف تا سال 1373 شمسي وجود داشت. اين مسجد از مساجد قديمي مدينه بوده و چنين شايع بود كه دختران بني نجار در اينجا ايستادند و وقتي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) وارد قبا شد، سرود طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَين را خواندند.

مسجد مزبور ـ كه به نوشته استاد عبدالعزيز كعكي مسجد عتبان بن مالك است( 18 ) روبروي در ورودي مسجد جمعه در فاصله بيست متري در اين سوي خيابان قرار داشت كه هم اكنون تخريب شده است.

مسجد سُقْيا

اين مسجد در حرّه سقيا در غرب مسجد شريف نبوي و در فاصله 2100 متري آن واقع است. مسجد سقيا با داشتن سه گنبد كه بزرگترين آنها گنبد مياني است، ويژگي پيدا كرده است. در حال حاضر اين مسجد در داخل محوطه ايستگاه راه‌آهن و در سمت جنوب آن واقع است. مردم به اين ايستگاه راه‌آهن، «استاسيون» مي‌گويند.

اين مسجد در محل استقرار رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) به هنگام خروج از مدينه براي جنگ با مشركان در غزوه بدر، احداث گرديد. در اين محل پيامبر (صلّي الله عليه وآله) از نيروهايش سان ديد و در همانجا اين آيه نازل گرديد: «وإذ يَعِدُكُمُ الله إحدي الطائِفَتينِ انّها لكم وتودّون أن غير ذات الشوكه تكونُ لكم و يريدُ اللهُ أن يُحقّ الحقّ بكلماته و يقطع دابرَ الكافرين». يعني: «هر آينه كه خدا شما را وعده پيروزي بر يكي از دو طايفه (قافله قريش يا كاروان شام) داد و شما مايل بوديد آن طايفه، كه شوكت و سلاحي به همراه ندارند (بي‌رنج جهاد) اموالشان نصيب شما شود و خدا مي‌خواست صدق سخنان حق را ثابت گرداند و ريشه كافران را از بُن بركند.»

و بر اساس روايتي، حضرت وارد حرّه سقيا شدند و در محلي كه متعلق به سعد وقاص بود، فرود آمدند. در آنجا آب خواستند، سپس وضو گرفته، رو به سوي قبله كردند و فرمودند: خدايا ! ابراهيم بنده و خليل تو، براي اهل مكه دعا به بركت كرد. من هم بنده و رسول تو، براي بركت اهل مدينه دعا مي كنم.در جنوب اين مسجد چاه «السقيا» قرار داشت كه از آن براي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) آب آورده مي‌شد. اكنون اثري از اين چاه يافت نمي‌شود.

بئر علي ابن ابي طالب (عليه السلام)

اين چاهها در شمال غربي مدينه واقع شده و ذخيره بزرگي از آب شيرين دارد . از اين چاهها كشاورزان بسياري در منطقه براي آبياري استفاده مي كنند و كارخانه اي نيز آب اين چاهها را در بطري كرده و مي فروشد .


50


محصولات منطقه بئر علي ابن ابي طالب (عليه السلام) در مدينه طرفداران بسياري به جهت تبرم وتيمم و انتساب آن به مولي علي (عليه السلام) دارد . در سر راه به اين چاهها كشاورزان بسياري را ديدم كه در نيمه تابستان و اوج گرما ، محصولات خود را كه شامل سبزي ، انگور و خرما و ديگر محصولات بود مي فروختند.

وهابي ها ديدار از چاهها از برداشت مستقيم آب از آنرا براي زائران حرم شريف نبوي ممنوع كرده اند . لحظه اي كه ما به زيارت رفتم ، كشاورزي كه در محل فعاليت دارد و پاكستاني است ! بعد از آنكه فهميد كه ما ايراني علاقه مند به مولي علي (عليه السلام) هستيم در را به رويمان گشود تا از آب چاه وضو بسازيم . البته در پايان هم انتظار كمكي داشت كه از آن نيز دانشجويان دريغ نكردند.

در بازگشت به مدينه ودرابتداي شهر جايي كه نشانه (حد ) شهر را تازه پشت سر گذاشته بوديم ، و چند لحظه اي بيشتر نبود كه از مقابل ايستگاه قطار مدينه و شهرداري اين شهر عبور كرده بوديم ، حجت الاسلام و المسلمين مدني از راننده خواست تا لحظه اي توقف كند . و سپس زميني خالي كنار يك پمپ بنزين را نشان داد و پرسيد : چه كسي از شما مي تواند بگويد اينجا كجاست ؟

كسي جوابي نداشت - تابلويي - نشاني - هيچي نبود - يك زمين خالي آنهم كنار پمب بنزين - حسي درونم مي گفت كه محلي حداقل براي شيعيان بسيار مهم است . حاج آقا مدني سيد اولاد پيغمبر (صلّي الله عليه وآله) ديگر نتوانست طاقت بياورد و زد زير گريه ودر همان احال روضه كربلا - اسراي شام و حضرت زينب را خواند . اينجا محلي است كه اسراي فاجعه كربلا بعداز بازگشت به مدينه در آن متوقف شدند و نقل است كه وقتي اطلاع به اهالي مدينه رسيد آنها سراسيمه از خانه ها بيرون رفته و بر سر زنان به استقبال اهل بيت رسول الله (صلّي الله عليه وآله) رفتند و حضرت زينب (سلام الله عليها) با تشرف به حرم شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) پيراهن خونين امام حسين (عليه السلام) را به روي قبر رسول الله (صلّي الله عليه وآله) انداخت و از حضرت خواست تا ببيند تا فرزند او چه كرده اند . و لعنت دام و ابدي خداوند بر اولين تا آخرين ظالمين در حق محمد (صلّي الله عليه وآله) و آل محمد سلام الله اجمعين

چشم هاي پر از اشكمان به حرم شريف نبوي مي افتد - السلام عليك يا رسول الله (صلّي الله عليه وآله) السلام عليك با اهل بيت رسول الله (سلام الله عليها) و...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - كنز العمال ج2، ص267، ح2982

2 - الدر الثمين، ص170

3 - تاريخ معالم المدينه، ص134

4 - طبقات ابن سعد، ج2، ص39

5 - الدر الثمين، ص174


51


6 - عمدة الاخبار، ص176 و الدر الثمين، ص175

7 - كتاب بخاري، كتاب التفسير، حديث ش 4558

8 - الجامع لأحكام القرآن قرطبي، ج 14، ص 148

9 - وفاء الوفا، ج 1، صص 130 و 131

10 - وفاء الوفا، ج 3، ص 348

11 - كافي، ج4، ص560

12 - توبه : 108

13 - تاريخ المدينة المنوره، ج 1، ص 55

14 - تاريخ المدينة المنوره، ج 1، ص 41

15 - التاريخ القويم لمكّة و بيت الله الكريم، ج 1، ص 264

16 -تاريخ المعالم المدينة المنوره،ص 125

17 - تاريخ المدينة المنوره، ج 1، ص 68

18 - المجموعة المصوره، ج 1، ص 150


| شناسه مطلب: 78227