بخش 3
نماز در مسجد النبی (صلّی الله علیه وآله) مدینه ؛ روز و شب هایش در این وقت ها باورکنیم مسایل دنیای اسلام چیز دیگری است عربستان ؛ تعامل با احتیاط سنت و مدرنیته سلام برتو حمزه شیر خدا
نماز در مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) با نمايندگان جهان اسلام
صداي موذن كه بر مي خيزد "الله اكبر - الله اكبر و..." در شهر نبي مكرم اسلام حضرت محمد (صلّي الله عليه وآله) همه ي دلها رو به حرم شريف مي گذارند . كسي سر از پاي نمي شناسد . كنار من در سمت راست يك پاكستاني نشسته است . نفر سمت چپ من يك بنگلادشي از داكا و كارگر هتل در مدينه است از روي لباس ها مي شود نمايندگا ن جهان اسلام را در اينجا ديد. ...
صداي موذن كه بر مي خيزد "الله اكبر - الله اكبر و..." در شهر نبي مكرم اسلام حضرت محمد (صلّي الله عليه وآله) همه ي دلها رو به حرم شريف مي گذارند . كسي سر از پاي نمي شناسد . مغازه ها به سرعت تعطيل مي شود حتي اگر صاحب آن به هر دليل به جماعت نيايد.
با بلند شدن آواي دلنشين اذان از گلدسته هاي حرم نبوي صل الله عليه و آله ، از صدها مسجد نيز سرود وحدت بخش اسلام بر شهر نبي الله (صلّي الله عليه وآله) طنين مي اندازد كه : مومنان براي نماز عجله كنيد . بشتابيد تا رستگار شويد .
رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در مهاجرت به يثرب بناي اولين مسجد را گذاشتند كه مركز اداره و هماهنگي همه ي امور مومنان بود . مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) بعد از حرم شريف الهي با فضيلت ترين مساجد است كه نماز گزاردن در آن ثواب بسيار دارد.
پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در ربيع الاول سال 622 ميلادي به يثرب هجرت كرد . مردم نام شهر را به احترام رسول خدا ، مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) يعني شهر پيامبر ناميدند . رسول الله (صلّي الله عليه وآله) مدينه را چون مكه "حرم " مي دانست ، يعني مكه حرم خدا بود و مدينه حرم رسول خدا . و الان هم با نشانه گذاري ها " حد " شهر و حرم معين و مشخص است . پيامبر براي زندگي مدينه را برگزيد و حتي پس از فتح مكه كه آن حضرت مي توانست به شهر خود مكه بازگردد ، برنگشت و در مدينه ماند و آنجا وفات يافت .
آن حضرت از مدينه و مردم اش تمجيدها كرده تا آن جا كه اكنون اين شهر كوچك ، بهترين و زيباترين نام ها را ، نزديك به يكصد نام دارد . " المومنه " ، "المحبوبه " ، " المقدسه " ، "الباره " ، " دارالابرار"،" ارض الله " ، " طابه " ، " طيب " ،" سيده البدان " ، " دارالسلام "،" المحرمه " ، "المباركه "،"المحروسه " ،"المختاره " و... تعدادي از آنهاست .
وقت اذان هر جنبده اي رو به حرم دارد . در آستانه صحن مي ايستم و خدمت نبي مكرم اسلام (صلّي الله عليه وآله) عرض سلام و ادب مي كنم و اذن دخول مي طلبم . اين رسم در اينجا وجود ندارد. و يا اگر هست آشكار نيست .در عبور از كنار زائران به هنگام ورود به صحن مطهر بسيارشنيده ام كه آنها بردل و زبان صلوات بر محمد (صلّي الله عليه وآله) و آل اطهار ايشان دارند اما توقفي نمي كنند.
از موقعي كه اذان گفته مي شود تا امام براي اقامه نماز برخيزد ، چند دقيقه اي فاصله مي گذارند تا مومنان همه جمع شوند . آنهايي كه رسيده اند نماز مستحبي مي خوانند و يا قران تلاوت مي كنند . با بلند شدن صداي موذن و اقامه گفتن او ، صف ها خيلي سريع تشكيل مي شود.
اگر نماز گزاري بخواهد در كنار ضريح شريف نبوي و يا مابين حرم و منبر كه بنا بر حديثي از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) يكي از باغ هاي بهشت در آنجاست ، و يكي از احتمال ها در مورد مدفن حضرت زهرا سلام الله عليها اينجاست - و يا كنار ستونهاي حرم
و يا جايي كه اصحاب صفه مي نشستند نماز بخواند ، صبح اول وقت بايد به حرم مشرف شود تا به وقت جماعت جايي در در محل مورد نظر بيابد. اصحاب صفه افرادتهي دستي بودند كه بر سكويي در كنار خانه رسول الله (صلّي الله عليه وآله) مي نشستند و مردم به آنها كمك مي كردند . كنار ستون توبه كه تقريبا هيچ وقت جايي نيست . همه ي آنهايي كه در اين محل نماز مي گذارند و يا ساعتها به انتظار يافتن جايي براي نماز مي مانند ، دل و اميد به خدايي دارند كه خود را به مومنان " رحمان " و " رحيم " و "بخشنده" معرفي كرد. درمسجد حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) چند ستون وجود دارد كه يكي ازآنها ستون توبه است. به اين ستون ، " ستون ابولبابه " نيز گفته مي شود و علت " ستون توبه " خوانده شدن آن از اين جهت است كه : "ابولبابه " كسي است كه از طرف پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) مامور شد تا براي رساندن پيامي نزد " بي قريظه - يكي از طوايف مدينه "برود اما در انجام ماموريت ، مرتكب خطا شد و چون دانست گناهي بزرگ كرده است ، مستقيما به مسجد رفت و خود را به اين ستون بست تا آن كه آيه پذيرفته شدن توبه ي او به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) نازل گرديد . از آن پس ، آن ستون ، ستون توبه نام گرفت و خطا كاران سجاده ي توبه به پاي آن پهن مي كنند و نماز مي گذارند . درباره ديگر ستونهاي مسجد حضرت رسول و شان نامگذاري آنها در منابع تاريخي مربوط به صدر اسلام اطلاعات بيشتري وجود دارد .
مسجد نبوي خيلي باشكوه ساخته شده است . مسجد اكنون شصت و هفت هزار متر مربع مساحت دارد و دويست و پنجاه هزار نمازگزار مي توانند به جماعات در آن نماز بخوانند.
تلويزيون عربستان هر روز برخي از نماز هاي روزانه را از حرم شريف نبوي و برخي را از حرم شريف الهي مستقيما توسط ماهواره در سرتاسر كره زمين پخش مي كند.
الله اكبر- الله اكبر - اشهد ان لااله الا الله - اشهد ان لااله الاالله - اشهد ان محمد رسول الله و... آواي اقامه نماز است . "ويل دورانت " تاريخ نگار معروف مي گويد : تنها ديني كه همه چيز آن اشكار است ، اسلام مي باشد. شعارهايش ، قوانين و مقرراتش ، حتي محل دفن پيامبرش ، در حاليكه در مورد ديگر پيامبران حداقل در مورد محل دفن آنها اينطور نيست .
اقامه تمام نشده صف هاي جماعت كاملا مرتب و منظم تشكيل شده است . صف بايد تراز باشد و شاقول ، نوك انگشتان پاي نمازگزاران است . بارها در نماز به عقب و جلو كشيده و يا هول داده شده ام ! چرا كه صف را رعايت نكرده بودم ! اشكال كار دراين است كه تو بايد موقعيت خودت را باهمه نمازگزاران و نه فقط با بغل دستي هايت تنظيم كني . شانه هاي نماز گزاران هم در نماز بايد كاملا در جوارهم طوري كه همديگر را لمس كنند ، قرار بگيرد .
نيت و تكبير - امام سوره حمد را كه تمام مي كند بدنبالش يك سوره و يا بخشي از يك سوره را مي خواند. ائمه جماعت در عربستان معمولا از قاريان و حافظان قران هستند . امام وقتي سوره "حمد " را به پايان مي برد ، عبارت "ولاالضالين " را بسيار كشيده ادا مي كند . بسياري بلافاصله "آمين " مي گويند .برخي از علماي شيعه و اهل سنت اجازه آمين گفتن در اين بخش از نماز را نداده اند و گفته اند كه جز قران نيست وتحريف و بدعت است .
كنار من در سمت راست يك پاكستاني نشسته است . نفر سمت چپ من يك بنگلادشي از داكا و كارگر هتل در مدينه است . هتل او يكي از هتل هايي است كه ايراني ها در آن اسكان دارند و او فارسي را به قول خودش "كم ،كم " از آنها ياد گرفته است. جلويي هاي من يك عده كارگران بنگلادشي هستند. از روي لباس ها مي شود نمايندگا ن جهان اسلام را در اينجا ديد. پاكستاني ها معمولا پيراهن بلند مانند پيراهن عربي و شلوار دارند با اين تفاوت كه رنگ آن بيشتر كرم و يا مايل به آن است و بيشترشان سبيل دارند . آفريقايي ها بسته به اينكه اهل كجا باشند ، لباسشان فرق مي كند . شهروندان موريتاني معمولا لباسي با قطعات زياد مي پوشند كه بخشي از آنرا روي دوش خود مي اندازند و بعضا داراي گلدوزي هايي نيز هست . ساكنان صحرا هم لباسشان همينطور است ولي سفيد و يا كرم . نمازگزار جلويي من پوستش كاملا سياه است . در حالي كه از صحن عبور مي كردم دو نفر مرد سفيد پوست و بلوند را ديدم كه با هم انگليسي صحبت مي كردند و لباس طلبه هاي ديني عربستان را پوشيده بودند. با رفتار شناسي هم مي شود مليت زائران را حدس زد . پاكستاني ها و بنگلادشي ها اصلا نگاهي به صف و اينكه فردي كه ازكنار آن مي گذرند ممكن است به نماز ايستاده باشد ، ندارند . آنها البته كه نه همه شان ، با تنه زدن به هركس كه سر راه باشد ، رد مي شوند.يكبار به هنگام نماز چنين وضعي براي خود من رخ داد كه نزديك بود به زمين بيفتم . ايراني ها با آنكه مكرر تذكر داده شده از مقابل نمازگزاران عبور نكنند ، باز به اين كار خود ادامه مي دهندو به رغم فتواي بسياري از مراجع داير برمجاز بودن خواندن نماز روي فرش در حرم شريف نبوي (ص ) و يا خانه خدا ، همچنان و بعضا به صورت گروهي روي قسمت هاي سنگي حرم نماز مي خوانند كه ظاهري زيبا ندارد .
ايراني ها را در ضمن در نمازهاي جماعت عصر و عشا كمتر مي توان ديد . آنها با توجه به فتوا ، نمازهاي عصر خود را معمولا با فاصله اي كم تر از اهل سنت كه به وقت نماز مي خوانند ، اقامه مي كنند و عشا رانيز بعد از مغرب مي خوانند. اين كار موجب سوء تفاهم هاي بسياري در ميان برخي نماز گزاران شده است و بسيار پرسيده اند كه آيا ايراني ها روزي سه بار نماز مي گذارند !! كه البته پاسخ گفته شده كه نه و بحث هاي فقهي ديگر . از ديگر مشخصه هاي ايراني ها اين است كه به وقت نماز عصر و عشا و زماني كه همه براي اقامه نماز رو به سوي حرم دارند ، آنرا ترك مي كنند كه اين هم خود بازتاب بسيار منفي در اذهان دارد. آنها بهتر است در صورت اقامه نماز عصر و عشا به صورت فرآدا ، قبل از اذان صحن را ترك كنند تا موجب سوء تفاهم نگردد . اگر قرار بر ادامه انتقاد از رفتارهاي خودمان باشد ، بايد از جمله گفت كه زائران ايراني بسياري ديده مي شوند كه به هنگام اقامه نماز در كنار بقيع مشغول دعا خواندن هستند . بازتاب اين كار در ذهن نمازگزاران مي تواند اين باشد كه ايراني ها به دعا خواندن بيشتر از نماز اهميت مي دهند كمااينكه در بحث هاي اعتقادي همواره به اين موضوع اشاره مي كنند كه نمونه و شاهد در دسترس هم دارند . گرچه همه ما مي دانيم اينطور نيست و همه ي ايراني ها اعتقاد و ايمان راسخ دارند كه نماز ستون دين است و نمازهاي يوميه براي پنج وقت درشبانه روزاست.
برخي از اهل سنت عقيده دارند كه عبور از مقابل نمازگزار موجب قطع توجه او به خداوند و اخلال در نماز مي شود. عادت بد ديگر پاكستاني ها و برخي از آفريقايي ها و عربها هم بادگلو زدن متاسفانه با صداي بلند !! به موقع نمازاست كه صحنه زشتي
را بوجود مي آورد . پاكستاني ها و افغاني ها به عادت خود كه در سفربه پاكستان و افغانستان هم در سالهاي دور بسيار ديدم ، آب دهان خود را روي سنگ هاي مرمرين حياط مسجد نيز زمين مي اندازند. كار نظافت حرم و پيرامون آنرا كارگران پاكستاني و بنگلادشي و با كمك تجهيزات موتوري انجام مي دهند.
امروز جمعه است و نماز جمعه اقامه مي شود . امام درخطبه هاي نماز اشاره اي به مسايل عمده جهان اسلام ندارد و در عوض سخناني در مورد برخي باورهاي وهابيون مي گويد كه بنظر مي رسد جاي آن در نماز و خطبه هاي نماز آنهم در حضور پيروان مذاهب اسلامي نيست و بايد از نماز جمعه به عنوان يك فرصت براي تقويت ملت هاي اسلامي استفاده كرد .
جايي در فضاي سرپوشيده مسجد نيست . صدها نفر مثل من در فضاي باز مسجد و روي سنگ هاي مرمرين كه جانشين بسياري از آثار و مشاهد اسلامي پيرامون حرم حضرت شده ! نماز را اقامه كرده اند . اين فصل را در مدينه فصل آماده شدن خرما مي گويند . بعضي روزها ميان نمازها مومنان در حرم نبوي خرما توزيع مي كنند . شايد به نيت امواتشان . در ميان وهابي ها اين باور وجود ندارد. چند روز پيش كه به مسجد شجره رفته بود ، مرد عربي از اهل محل را ديدم كه با صلوات بر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ميان زائران محرم شده خرما توزيع مي كرد. دماي مدينه در اين فصل سال به هنگام ظهر بالاي 40درجه سانتي گراد است.
مكبر تكبير كه مي گويد همه به ركوع و با فاصله نسبتا زياد به سجود مي روند . بين دو سجده فاصله زيادي مي اندازند و من چند بار اشتباه كرده ام و جلوتر از امام به سجده رفته ام . خوبي زندگي در مدينه و مكه نمازهاي سروقت آن است . لذت نماز سروقت صبح را اينجا بهتر مي توان حس كرد .عمري از اين لذت بهره كافي نبرده ام . اينجا يوميه ها را در نوبت خودش مي خوانم و يا حداقل اين طور سعي مي كنم . يك روزي كه دير به نماز رفتم فكر مي كردم كه وقت نماز گذاشته است ، در نتيجه نيت قضا كردم !!
اگر كسي به رحمت خدا رفته باشد بعد از نمازهاي واجب برجنازه او در مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) نماز ميت مي خوانند و جنازه را قبل از نماز واجب پيش روي بعد از درگذشت فرد ، دفن نمي كنند. دفن ميت در مدينه ساعت خاصي ندارد و تنها شرط آنها اين است كه بايد بعد از نماز واجب باشد . اموات اگر بنا بردفن در مدينه باشد ، در بقيع دفن خواهد شد كه تنها قبرستان اين شهر از صدر اسلام بوده و هنوز نيز هست . در بقيع براي دفن ميت زمين را نزديك به دو متر با عرض يك متر و طول دو متر مي كنند و در انتهاي گودال ، يك طاقچه مانند را در طول آن رو به قبله حفر مي كنند و ميت را درون آن قرار مي دهند و دهانه طاقچه را با آجرهاي گلي مي پوشانند و سپس همه حفره را با خاك پر مي كنند. براي دفن ميت افراد خانواده او به جز عده اي از مردان در قبرستان حضور نمي يابند و ورود زنان به گورستان نيز كلا ممنوع و از نظر عقايد وهابي "حرام " است . در فرصتي كه ميتي را براي دفن در بقيع مي برند اگر ساعتي باشد كه گورستان تعطيل است در آنرا براي همراهان ميت مي گشايند تا ميت را دفن كنند. از اين فرصت من يكبار در سال 1373 براي زيارت ائمه بقيع استفاده كردم .در بقيع فقط صبح ها بعد از نماز براي ساعتي و عصرها آنهم براي ساعتي مابين دو نماز عصر و مغرب باز است . در ساعتي كه مردم مي توانند به زيارت اهل قبور بروند مامورين وهابي دائما آنها را از دعا كردن براي آمرزش اموات منع مي كنند و نيز شفاعت خواستن از رسول الله (صلّي الله عليه وآله) و
ائمه معصوم (عليه السلام) و توسل جستن از آنان را شرك !! و حرام مي دانند!!! و استدلالشان هم اين است كه :"انسان مرده ديگر مرده است، نه حرف مي زند و نه مي شنود ونه قادر به شفاعت است و..." هميشه در بقيع سر اين موضوع بين مامورين وهابي و زائران رسول الله (صلّي الله عليه وآله) و اهل بيت آن حضرت بحث است و گاه هم به درگيري مي انجامد. زائران هميشه از مامورين وهابي شكايت دارند كه فقط حرف خود را مي زنند و به تبليغ و اعمال باورهاي خود مي پردازند وفرصت پاسخگويي به ديگران و يا مجادله علمي و فكري منطقي را نمي دهند و از اين شرايط بيشتر از همه دشمنان اسلام براي تفرقه ميان امت اسلامي استفاده مي كنند.اينكه فقط حرف خود را بزنيم و به ديگران مهلت و امكان طرح و بحث درباره آنرا ندهيم ، هم خلاف تعاليم ديني است و هم با اخلاق عرفي مغايرت دارد. مساله اصلي اين است كه جريانهايي مثل وهابيت از شرايط مكاني و زماني و هزينه هاي كلاني كه براي نشر باورهاي اين فرقه صورت مي گيرد ، استفاده مي كنند . آنها اگر بر باورهاي خود راسخ هستند، بايد بگذارند كه جريانهاي اصيل اسلامي نيز در نقد نظر آنها ديدگاههاي خود را بيان و نشر دهند ، و بپذيرند كه مردم بهترين را انتخاب خواهند كرد. متاسفانه حتي آيات قران توسط اين گروه تحريف معنوي مي شود وبراي نمونه آنها آياتي مانند آيه شريفه " مانك لاتسمع الموتي - سوره روم آيه 52" را كه با مطالعه آيات قبل و بعد از آن روشن مي شود كه مربوط به كفار و لجوج و مرده دلان است ، العياذبالله به شخص پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) و اهل بيت آن حضرت سلام الله اجمعين اطلاق مي كنند . در رد اعتقادات وهابي ها از جمله موضوع قطع ارتباط اموات با اين دنيا ،همچنين مي توان به آيات 79 و 93 از سوره مباركه اعراف و حديثي از صحيح بخاري استناد كرد كه نشان مي دهد باورهاي فرقه اي وهابيت نه تنها صحيح نيست كه در مخالفت با تعاليم ديني است.بنا بر صراحت كلام الله و حديث كه از جمله در " الجنائز باب الميت يسمع قرع النغال و باب قول الميت و هو علي الجنازه قدموني - صحيح بخاري " آمده ، ميت اگر صالح باشد حتي زماني كه جسد او بسوي قبر برده مي شود ، صداي پاي تشيع كنندگان را مي شنود و مي گويد كه زودتر او را ببرند ، ولي اگر ميت فرد صالحي نباشد ، خواهد پرسيد كه مرا كجا مي بريد ؟ تنها نشانه باقي از هر فردي در بقيع تكه سنگي است كه روي قبر او قرار مي دهند. اگر متوفي مرد باشد ، يك سنگ در بالاي قبر و اگر زن باشد دو سنگ ، يكي در بالا و ديگري در پايين قبر. البته براي درگذشته بعدا مراسم ترحيم گرفته مي شود.
مدينه ؛ روز و شب هايش در اين وقت ها
افراطيون كه در 8 شوال 1343 با تخريب گسترده مشاهد و زيارتگاههاي اسلامي مورد احترام تمامي فرق اسلامي از جمله ائمه معصوم (سلام الله عليها) در بقيع ، قدرت مذهبي در عربستان را در دست گرفته اند ، افكار و باورها و برداشت هاي خاصي از اسلام دارند .
مرور زمان بخشي از اين باورها را از جمله در مورد استفاده از فناوريها و به نفع آن تعديل كرده است . يك نمونه از اين دست ، راه آهن مدينه است . افراطيون كه راه آهن را نيز بدعت در دين مي دانستند ! در ابتداي قدرت يابي اقدام به تخريب آن كردند ولي اخيرا متوجه اهميت و نقش آن در ارتباطات و اقتصاد شده ودر صدد احياي آن هستند . راه آهن مدينه زماني كه داير بود ، اين شهر را به دمشق پايتخت سوريه متصل مي كرد.
افراطيون با عكس گرفتن بخصوص از نوع يادگاري و آنهم در حرمين بشدت مخالفند . توسعه فناوري و به بازار آمدن دوربين هاي ديجيتال ، و به علاوه ورود نسلي به اداره امور كه مانند نسل هاي قبل خود با تحجر با مسايل برخورد نمي كند ، اين گمان و بسياري باورهاي جمود وهابيون را تعديل كرده است . از اين رو است كه به رغم ممنوعيت اعلام شده و برخي برخوردهاي هنوز هم گاهي تند و جدي ! حتي درحرمين نيز شاهديم كه زائران عكاسي مي كنند و گرچه مامورين آنرا مي بينند ولي ترجيح مي دهند چشمانشان را ببندند.
پدر بزرگهاي جوانان وهابي با همه ي مظاهر تمدن مخالف بودند ، اما نوه هاي آنها امروز حتي در حرم شريف نبوي از آخرين نوع و پيشرفته ترين موبايل ها براي ارسال اس ام اس !! استفاده مي كنند . باورهاي آنها همه اش بد و متحجر نيست ! وهابي ها استعمال دخانيات را مصداق به هلاكت انداختن خود مي دانند و لذا آنرا حرام اعلام كرده اند. استعمال دخانيات در حرمين قويا ممنوع است و در شعاعي از آن نيز با نصب تابلوهايي مانند تابلوهاي راهنمايي و رانندگي " ممنوع تدخين " تذكر داده شده است . در دو شهر مدينه و مكه فروش سيگار در مغازه ها ممنوع است . جريمه بي اعتنايي تا 3000ريال سعودي ( حدود 700 هزار تومان ) و تعطيلي چند روزه مغازه است ، ولي استعمال آن درفضاهاي باز به جز مناطقي در پيرامون حرم فعلا مانعي ندارد ، اگر چه بسياري به عنوان امر به معروف تذكر مي دهند كه سيگار انسان را هلاك مي كند. ممنوع بودن فروش سيگار در مدينه و مكه به شكل گيري بازاري زيرزميني براي دخانيات منجر شده است كه در آن كارگران بي شمار خارجي هتل ها كه سروكارشان بيشتر با زائران و مسافران است ، نقش اصلي را دارند.
البته اين افراد مي دانند كه در صورت دستگيري شايد كمترين مجازات براي آنها ، اخراج از عربستان سعودي باشد. قاچاق و همراه داشتن و استعمال مواد مخدر در عربستان سعودي مجازاتي تا حد مرگ دارد . عربستان در اين يك زمينه نشان داده است كه تعارفي با كسي ندارد. به گفته يك مسوول ايراني در پايان ماه مرداد 1387 ، 30 زائر ايراني تنها در مدينه به جرم حمل و نگهداري مواد مخدر و يا داروهايي كه حاوي اين نوع ماده است ، بازداشت و در زندان بسر مي بردند . درعربستان سعودي
بي اعتنايي به مقررات راهنمايي و رانندگي نيز جريمه هاي سنگين و زندان در پي دارد وراننده ها شديدا مواظبند كه دست از پاي خطا نكنند! البته اين همه براي زماني است كه راننده چشم هاي پليس را ناظر ببيند !
براي مسافري كه از تهران وارد عربستان سعودي و بخصوص شهرهاي مذهبي آن مانند مدينه منوره ومكه مكرمه مي شود ، اين شهرها از نظر نوع رفتارهاي رانندگي در آنها كا ملا شبيه تهران بنظر مي رسد با يك تفاوت كه مي تواند اساسي هم باشد ! و آن احترام به حق عابر پياده در عبور از گذرگاههاي معين شده است . درعربستان خودرويي اگر از چراغ قرمز عبور كند و پليس آنرا ببيند راننده حتما ! به سه روز زندان و پرداخت يك جريمه سنگين 1000ريالي ( نزديك به 300هزار تومان ) محكوم مي شود . عبور از چراغ زرد نيز سه روز زندان و 600ريال ( نزديك به 180 هزار تومان ) جريمه دارد و به مانند ايران نيست كه در آن چراغ زرد به معناي افزودن برسرعت براي نماندن پشت چراغ قرمز باشد و ثانيه هاي اول چراغ قرمز هم كه حساب نمي شود!!
سرويس دهي اينترنت درعربستان و حداقل در دو شهر مدينه و مكه در مجموع تفاوت زيادي با ايران ندارد ، ولي سرعت آن اندكي بيشتر است . در شهر مدينه تعداد اماكن عمومي كه خدمات اينترنتي ارايه مي كنند محدود است و براي استفاده از اين امكان بايد ساعتي در حدود 2000تومان پرداخت ولي همه ي هتل ها داراي خط اينترنتي هستند.
در بالاي همه ي ساختمانها در مدينه حتي كلبه هايي كه كارگران سخت كوش و كم توقع بنگلادشي و آفريقايي با كمترين امكانات در آنها زندگي مي كنند ، آنتن هاي دريافت تصاوير تلويزيون هاي ماهواره اي را مي توان ديد . اسمش را بگذاريد "تهاجم فرهنگي " يا هر چيز ديگر اما واقعيت اين است كه تلويزيون عربستان چيزي براي مخاطب ندارد . برنامه هاي آنرا يا گفت و گوهاي طولاني پيرامون مسايل بديهي روز و يا ميزگردهاي سطح پايين مذهبي ، اجتماعي و سياسي و يا اخبار پر مي كند كه آنهم از ابتدا تا انتها به آمد و رفت و ديد و بازديدهاي مقامات عالي رتبه كشور با ذكر تمامي القاب و عناوين و چند خبر محلي و يكي دو خبر بين المللي اختصاص دارد .القاب و عناوين مقامات دولتي عربستان سعودي خودش گاه حتي از يك خبر هم بيشتر است . دراينجا قانون ممنوعيت چند شغله بودن اجرا نمي شود. ماهواره ها يكي دودهه است كه به دوران رسانه هاي ملي و محلي پايان داده اند . درعربستان تلويزيون - راديو - روزنامه ها و خبرگزاري كشور هنوز به عنوان رسانه هايي يك طرفه عمل مي كنند كه وظيفه آنها انتشار اخبار دولتي و تبليغ آنهم از نوع مستقيم براي حكومت است . به رغم اين باور براي درون كشور ، سعوديها سرمايه گذاران اصلي و پشتيبان چندين شبكه قدرتمند خبري و غير خبري عربي هستند كه مقر آنها در دوبي و يا اروپا است و ازطريق ماهواره برنامه پخش مي كنند و از مشهورترينشان مي توان به العربيه - شبكه چند گانه ام بي سي اشاره كرد.
مدينه از مراكز اصلي نشر در عربستان سعودي است. در هر خيابان اين شهر كتاب فروشي هايي ديده مي شوند كه همه نوع كتاب و البته بيشتر مذهبي مي فروشند . انقلاب ديجيتال با همه ي ابعادش از جمله در حوزه اطلاعات و ارتباطات در عربستان سعودي هم رخ داده است . كتابفروشي ها علاوه بر كتاب ، انواع لوح فشرده حاوي درباره موضوعات مختلف را مي
فروشند. در اين شهر من روزنامه فروشي نديدم . درضمن از مدينه مي شود با اتوبوس به نقاط بسياري از جمله در فلسطين - تركيه - مصر - سوريه - اردن و... رفت .گران ترين بليط براي مصر و به قيمت يك هزار ريال برابر با 250هزار تومان است .
تقويم قمري درعربستان سعودي درماه شعبان يك روز جلوتر از ايران است . بنا براين تقويم امروز پانزدهم ماه شعبان سالروز ولادت با سعادت حضرت حجت بن الحسن عسكري (عج) امام زمان است . بعثه مقام معظم رهبري درمدينه منوره از همه ي زائران ايراني كه عده آنها به سي هزارنفر مي رسد دعوت كرده است تا ميلاد حضرت را با برگزاري جشن هايي در هتل هاي محل اقامت خود گرامي بدارند. بعثه هم به اين مناسبت برنامه ويژه اي دارد كه از جمله آنها احيا گرفتن اين شب مقدس است . بنا بر احاديث و روايات بسيار كه بين شيعه و اهل سنت نيز مشترك است ، شب نيمه شعبان يكي از چهارشبي در طول سال است كه احتمال شب قدر بودن آن بسيار مي باشد. مراسم بعثه در هتل "قصرالدخيل" برگزار خواهد شد كه برخلاف پيشوند نامش يك هتل درجه سه بيشتر نيست . براي شركت دراين مراسم و با توجه به گنجايش سالن 500 كارت دعوت بين هتل ها تقسيم شده تا به زائران علاقه مند بدهند. مراسم قرار است از ساعت 11تا 3بامداد باشد. من شديدا خسته ام . تصميم گرفته ام فاصله بعثه تا هتل را پياده و از ميان حرم طي كنم ودر آنجا هم نماز مغرب و عشا را بخوانم . محوطه حرم بعد از آخرين توسعه آن به شصت و هفت هزارمتر مربع مي رسد و گنجايش دويست و پنجاه هزار نمازگزار را دارد . نماز گزاردن درمسجد نبي (صلّي الله عليه وآله) بعد از مسجد الحرام با فضيلت ترين نمازهاست.
پيرامون حرم شريف نبوي تا چند رديف مغازه و هتل است . وقت نماز همه فعاليت ها تعطيل مي شود . مغازه ها و دست فروشان بسياري كه در همه ي سطح خيابانها و پياده روها به كاسبي مشغول هستند، روي بساط خود را با پارچه اي به نشانه تعطيل مي پوشانند و همگي به نماز مي ايستند . درعربستان به موضوع اتصال صفوف درنماز جماعت توجه زيادي نمي شود ازاين رو مي توان وقتي نماز به جماعت در مسجد نبوي (صلّي الله عليه وآله) اقامه شده است ، در پياده روي خيابان و در زير سقفي براي درامان ماندن از آفتاب سوزان ، شاهد بود كه عده اي جمعيت تشكيل داده و به نماز ايستاده اند كه فاصله قابل توجهي هم با صف نماز گزاران دارد .
نماز مغرب و عشا را در حرم شريف نبوي به جاي مي آورم . اينجا تقريبا هر كس با خودش يك جانماز دارد كه حكم زير انداز نيز دارد . جانماز من اندازه يك فرش كوچك است ! هواي بيرون حرم نيز خنك و آسمان پر از ستاره است . مي خواهم همينطور ساعتها به آسمان نگاه كنم. چقدر ستاره روي بقيع متمركز شده است. با اين همه ستاره بقيع به چراغ نياز ندارد . بقيع خودش به يك جهان نور مي دهد. جانمازم را روي زمين و روي سنگهاي مرمري پهن مي كنم كه زماني نقطه اي بود توي يكي از كوچه هاي اطراف حرم شايد هم توي محله بني هاشم . زمين هنوز هرم آفتاب روز را دارد . كم كم ترجيح مي دهم دراز بكشم ، چشمانم سنگين شده است . يك بار يدك كشي كه آب آشاميدني براي زائران مي برد و دفعه بعد خودروي جاروكش صحن چرتم را بريدند. ساعتي خواب بودم . راحت و بي خيال و خبر از دنيا . شيرين ترين خواب همه ي عمرم در نهايت آرامش . اگر مراسم نبود دلم مي خواست تمامي شب را همينجا بخوابم . مثل زائران بسيار هندي ، پاكستاني و بنگلادشي
و يا آفريقايي كه روزها را داخل حرم به قران خواندن و اقامه نماز مشغولند و شب كه شد در صحن بزرگ پيرامون حرم مي خوابند .بسياري از اينها دراين سفر يك فاميل و يا قوم و حتي قبيله را نمايندگي مي كنند و نايب زياره هستند. به اين معني كه اهل قبيله يا طايفه با پول روي هم گذاشتن يك نفر را به نمايندگي براي زيارت مي فرستند و او در اين سفر از طرف همه زيارت مي كند و مناسك را به جاي مي آورد. چقدر شيرين و لطيف . در حرم شريف و محوطه بيرون آن آب آشاميدني رايگان عرضه مي شود . سرويس هاي بهداشتي نيز به حدكافي وجود دارد . در تمام سرويس ها نيزشيرآبي براي دوش گرفتن هست . مي ماند غذا كه آنرا هم مي شود از اغذيه فروشي هاي اطراف حرم با قيمت پايين خريد ومهمتراز همه اينكه اين دسته از زائران بسيار قانع هستند . در آستانه ماه رمضان قرار داريم . بسياري اين روزها را روزه مي گيرند و هنوزماه رمضان نيامده بساط افطار دادن در حال گرم شدن است . ماه رمضان اگردر مكه و يا مدينه باشيد خواهيد ديد كه وقت افطار چقدر به شما اصرار مي شود كه افطار ميهمان باشد .
مراسم احياي بعثه تا صبح طول مي كشد . وقت برگشت بازهم از حرم مي گذرم . زائران بسياري پيرامون حرم حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) خوابيده اند . يك زائر بشدت خروپف مي كند.چون دوربين همراه دارم نگهبان حرم من را راه نمي دهد و حتي اجازه نمي دهد كه آنرا در جا كفشي بگذارم ! بنظر مي رسد از وهابي هاي متعصب باشد . اجازه مي گيرم دركنار باب جبريل و در بيرون از حرم نمازي مستحبي بخوانم . هنوز دقايق زيادي تا اذان صبح مانده است . درهاي حرم باز است . چند نفري و از جمله عده اي ايراني را مي بينم كه دراين ساعت به زيارت بارگاه رسول الله (صلّي الله عليه وآله) و بقيع شريف آمده اند . درهاي بقيع بعد از نماز صبح باز مي شود .چند نفري هم عكاسي مي كنند. گزارش مراسم را بايد به تهران بفرستم و تا خط هاي اينترنت شلوغ نشده بايد اقدام كنم . نماز صبح را در بعثه مي خوانم و بعد از مخابره گزارش ، در همان جا مي خوابم تا صبح كه دوباره كارم را شروع كنم .
شنبه شب 26مرداد ، بر طبق محاسبات مراكز ژئوفيزيك پيش بيني شده كه ساكنان بخش بزرگي از جهان امشب شاهد ماه گرفتگي باشند .تلويزيون عربستان هم در سرويس خبري شامگاهش اين خبر را داد و گفت كه دراين كشور نيز ماه گرفتگي رويت خواهد شد. بنا برمحاسبات ، ماه گرفتگي يكي ازآيات الهي ، قرار است در ساعت 10 و اندي دقيقه شب به وقت محلي رخ دهد. براي اقامه نماز راهي حرم شريف رسول الله (صلّي الله عليه وآله) مي شوم . هنوز قرص ماه كامل است و هيچ نشاني از گرفت در آن ديده نمي شود. حرم امشب بر خلاف معمول كمي خلوت است و من فرصت پيدا مي كنم تا به نزديك ترين فاصله ممكن با ضريح شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) بروم و مابين حرم و منبر رسول الله كه بنابر حديث شريفي در آنجا باغي از باغ ها ي بهشت قرار دارد ، چند ركعتي نماز بخوانم . از اين حديث شريف چنين استباط كرده اند كه احتمال دارد پيگر گوهر رسول الله ، دخت گرامي نبي اكرم (صلّي الله عليه وآله) حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در اين مكان مدفون باشد. دراين باره سه روايت وجود دارد كه روايت اول مدفون بودن پيكر مطهر آن حضرت در ضريح (بيت ) رسول الله (صلّي الله عليه وآله) است كه خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها) هم در مجاورت آن بود و روايت سوم كه ضعيف است اين مي باشد كه پيكرنازنين حضرت در بقيع مدفون باشد. كه خدا عالم برآن است .
در كنار محراب رسول الله (صلّي الله عليه وآله) جايي پيدا مي كنم . مقابل من يك مامور تبليغ ديني وهابي نشسته است تا نكند كسي از محراب و منبر تبرك بجويد !! از او مي پرسم كه آيا در صورت ماه گرفتگي نماز آيات خواهند خواند ؟ كه بلافاصله و با لحني سين جيمي از من مي پرسد كه كي گفته ماه گرفتگي مي شود ؟و... همه اين ها فقط به اذن الله است . من هم حرف او را تاييد مي كنم وبرمنكرش لعنت مي فرستم و ادامه مي دهم : با همان علمي كه خداوند به انسان داده ، اين طور محاسبه شده است . بازهم تاكيد مي كند كه نه فقط خدا مي داند و بس . و البته ادامه مي دهد امام مسجد در حال رصد ماه است در صورت كسوف بلافاصله جماعت به نماز فراخوانده مي شوند و نماز اقامه خواهد شد.
دقايقي نگذشته كه ماموري كاغذي را به مامورتبليغ وهابي نشان مي دهد . چي بود من نفهميدم . بعد از رفتن او ، مامور وهابي رو به من كرد و گفت كه همينطور است و كسوف رخ داده و الان "صلاه الجامعه " گفته مي شود كه همينطور نيز شد و بلافاصله پس از اذان ، بارها و بارها اين عبارت از بلندگوهاي حرم تكرار گرديد و در يك چشم به هم زدن جمعيتي بزرگي از مومنان براي اقامه نماز آيات گرد هم آمد .
من هم به امام اقتدا كردم و در كنار يك مامورتبليغ وهابي كه دقايقي بود جاي مرد اول راگرفته بود ، درست پشت محراب رسول الله (صلّي الله عليه وآله) به جماعت ايستادم . نماز آيات دراينجا براساس فقه رايج اقامه و كلا دو ركعت و هر ركعت شامل دو ركوع اقامه شد و امام در پايان خطبه خواند . امام درقبل از هر ركوع بعد از سوره حمد ، بخش بزرگي از قران را قرائت كرد . آنقدر نماز طولاني شد كه من هم به پا درد افتادم . ركوع و سجده ها هم فوق العاده طولاني بود . اداي نماز بيش از يك ساعت ! به طول انجاميد. من در نماز لباس عربي به تن داشتم و دستمال سفيدي را نيز بر سرانداخته بودم . در پايان نماز جواني ايراني را ديدم كه همراه دوست خود از كنارم گذشت و در همان حال رو به او گفت :" امام جماعت شيعه نديده بوديم." اشاره و كنايه او به قرار داشتن من در صف اول و در كنار آن مامور تبليغ وهابي بود!
از مسجد كه بيرون مي آيم حدودا هفت دقيقه به نيمه شب و ساعت 1200مانده است . بازار هنوز فعال است و دستفروشان فعالتر از هر زماني به كار و كسب مي پردازند. بعضي از اين دستفروشها شنيده ام كه تا به هشت زبان قادر به صحبت كردن با زائران هستند! البته و حتما دراندازه نياز براي انجام معامله و يا شايد كمي بيشتر ولي من شاهد بوده ام كه آنها اغلب به خوبي با ايراني ها فارسي حرف مي زنند و اعداد را مي گويند و از تخفيف و امكان و يا عدم امكان آن سخن مي گويند.
ايران امسال بيش از 620هزار نفر زائر براي عمره به عربستان مي فرستد و هر زائر 15روز دراين كشور خواهد بود و به اين ترتيب ايران در هر لحظه دراين سال 30 هزار نفر زائر در مدينه و به همين تعداد زائر در مكه دارد . بيرون از مسجد ايراني ها را همچنان مشغول خريد مي بينم . ظاهرا در مورد گرفت ماه و واجب بودن نماز آن اطلاع رساني كافي به آنها نشده است . ايكاش حداقل در محلي براي اين همه زائر نماز آيات را به جماعت مي گذاشتند . شايد هم در هتل ها گذاشته باشند ، من اطلاعي ندارم . اين را بواسطه تعداد زياد زائراني كه درطول مسير مشغول خريد مي بينيم ، گفتم . از خودم در عين حال سوال مي كنم ، اينها چقدربا خودشان پول آورده اند كه دائما دارند خريد مي كنند. دلم مي خواهد دو تا داد بزنم !اول سر آنهايي كه مي
گويند ايراني ها مردماني فقير هستند و چه و چه و دوم سر خود اين هموطنان ! چرا ؟ براي اينكه آنها اول : به يك سفر زيارتي و نه تفريحي و خريد آمده اند و بايد كه بتوانند و فرصت آنرا به خود بدهند كه از تمامي لحظه لحظه هاي آن بهرمند شوند و دوست و آشنا و در و همسايه هم جز دعا انتظاري از آنها نداشته باشند . و دوم : اين همه آت و اشغال چيني ! براي چي و كي؟ آيا بهتر نيست كمي از اين پول ها را به خريد هديه آنهم براي دوستان و اقوام كم بضاعت و يا بي بضاعت از توليدات داخلي اختصاص دهيم و به اين ترتيب به رونق توليد ملي و ايجاد فرصت شغلي براي فرزندانمان كمك كنيم ؟ اين كار علاوه بر همه ي محاسنش ، يك حسن ويژه ديگر هم دارد و آن سبك كردن بار هواپيما و كاستن از مشكلات بسياري است كه هواپيمايي براي انتقال بارعمره گذاران و بعد از آن حتما حجاج دارد .
حضور گسترده زائران ايراني بارگاه رسول الله الاعظم حضرت محمد مصطفي (صلّي الله عليه وآله) ، "فارسي " را به زبان دوم مدينه النبي شهر آن حضرت، مبدل ساخته است. درگردشي در سطح شهر مدينه علاوه بر زائراني كه به صورت فردي و يا خانوادگي درزيارت و يا آمد و شد هستند ، گروههايي از زائران را نيز مي توان ديد كه با هم مشغول زيارت و يا گردش و خريد مي باشند و به فارسي وبعضا با گويش هاي رايج ايراني سخن مي گويند.
چنين حضور گسترده اي موجب آن شده است تا اگر نگوييم همه ، اغلب صاحبان فروشگاهها و مغازه هاي بزرگ و كوچك در مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) به عنوان يك نيازاساسي براي ارتباطات با زائران ايراني زبان فارسي را ياد بگيرند و يا از فارسي دانهايي كه عموما افغاني و يا تاجيك هستند ، استفاده كنند.
"حاج آقا بفرماييد " ، " حاجيه خانم بفرماييد " را هر زائر ايراني در عبور از خيابانهاي مدينه و از مقابل فروشگاهها و مغازه ها مي شنود كه از او براي خريد دعوت مي شود.
" طاهر" كه پدرش اهل "گوراب " در تاجيكستان است ، مي گويد كه بعد از مهاجرت پدرش به عربستان سعودي در مدينه منوره متولد شده است و چون فارسي مي داند توسط يك تاجر افغان براي كار در مغازه او در مقابل روزي 80 ريال سعودي - نزديك به 23هزار تومان - استخدام شده است .
طاهر ، زائران ايراني را "افرادي پولدار " و در عين حال علاقه مند به خريد توصيف مي كند . وي مي گويد كه مي دانم ايراني ها بعد از زيارت سوغاتي هاي بسياري مي خرند . آنها براي كوچك و بزرگ خانواده ، فاميل و حتي همسايه هاسوغات مي خرند.
" محمد صالح " اهل مصر يك سال و اندي است كه در مدينه غرفه اي كوچك در بازار دستفروشان خيابان ملك خالد دارد . صالح كه با عبور هر ايراني از مقابل غرفه اش از او براي خريد دعوت مي كند ، زبان فارسي را تا آن حدي ياد گرفته است كه به او امكان مي دهد تا براحتي با زائران ايراني معامله كند و حتي "چانه " بزند.
صالح مي گويد كه بازار چانه زني دراينجا خيلي داغ است ! وكمتر معامله اي بدون آن صورت مي گيرد .
ريال ايران و نفوذي كه در مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) پيدا كرده است ، آنرا بعد از "ريال " پول ملي عربستان ، در صدر جدول ارزها قرار داده است . براساس نرخ برابري ارزها ، هر ده هزار ريال (هزار تومان ) ايران با چهار ريال سعودي معاوضه مي شد اگر چه به تبديل آن نيز نيازي نيست .
ريال ايران را تمامي تجار ، كسبه و ارايه كنندگان خدمات حتي راننده هاي تاكسي و بستني فروش ها در مدينه منوره به عنوان يك پول رايج و معتبر مي شناسند ومي پذيرند .
در مدينه اگر بهاي كالا و يا خدماتي را از فروشنده بپرسيد واو بداند كه شما ايراني هستيد ، بي آنكه قيمت كالا را به ريال سعودي و يا ديگر ارزها بگويد ، فوري پاسخ خواهد داد فلان قدر "تومان "و يا اين تعداد "خميني سبز" ، كه اشاره به تمثال مبارك امام راحل برروي اسكناس هاي هزار توماني دارد .
در بخش تجارت و بازرگاني عربستان سعودي افراد با مليت هاي مختلف فعال هستند اما محور اصلي سرمايه در اين كشور سعودي ها مي باشند و فعاليت هاي خرد به خارجي ها رسيده است كه بيشترين عده آنها از كشورهاي عربي و افغانستان و يا مسلمانان شبه قاره بويژه بنگلادشي ها و شهروندان كشورهاي آسياي شرقي هستند .
در اقتصاد بازارسوغاتي ، سهم ايران از بازار عربستان به رغم توليدات متنوع در حد صفر است .
باور كنيم مسايل دنياي اسلام چيز ديگري است
چند روز ديگر ماه رمضان است و بدنبال آن هم حج - دو مولفه اساسي و بزرگ با ظرفيت فوق العاده بالا در هر دو حوزه نظري و عملي براي وحدت امت اسلامي - روي اين دو محور براي نيل به هدف گفته شده چه كار كرده ايم ؟ ...
امروز سعادت كاملا با من همراه است . نماز ظهررا در حرم رسول الله (صلّي الله عليه وآله) و در كمترين فاصله ممكن با ضريح آن حضرت و نزديك به ستون ابولبابه يا توبه خواندم . چند سوره اي از كلام الله نيز به نيت اموات قرائت كردم . قصد خروج از حرم را داشتم ديدم بهتر است حالا كه در اين فاصله قرار دارم سركي به داخل ضريح بكشم تا قبر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) را زيارت كنم . نور بيرون هم كمك مي كرد تا درون ضريح را بهتر ببينم . در ضريح چراغي نيست و درون آن اگر با نور طبيعي روشن نشود ، هميشه كاملا تاريك است ! وهابي ها به اين امر هم بي اعتنا هستند . از ترس تذكر مامورين از همه سو مراقبم . چند بار چشم مي دوزم . چيزي نمي بينم . يك ستون بلند در برابر ديدگانم قرار دارد كه پارچه اي آبي و سبز روي آن كشيده شده و يك پرچم قرمز نيز برروي آن قرار دارد كه عبارت " اشهد ان محمد رسول الله " آنرا مزين ساخته است.
دقت كه مي كنم به نظرم مي رسد كه در ضلع جنوب ضريح بايد دري باشد كه روي آنرا با پرده اي پوشانده اند . از ماموري وهابي كه در آنجا قرار دارد مي پرسم كه قبر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) كجاست ؟ جوابي درست و حسابي نمي دهد. بار ديگر و بار ديگر و سرانجام مي گويد كه :" درون غرفه است - اول رسول الله (صلّي الله عليه وآله) و بعد از او ابي بكر و بعد عمر خطاب قرار دارند."
ابي بكر و عمر خطاب نيز در حرم حضرت پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (صلّي الله عليه وآله) دفن هستند و اهل سنت به اين اتفاق بسيار مباهات مي كنند. قبر عثمان در بخش الحاق شده به بقيع قرار دارد و مرقد شريف امير المومنين حضرت علي (عليه السلام) كه اهل سنت او را بعد از عثمان خليفه چهارم مي دانند در نجف است.
اينكه چه اتفاقاتي در دوران خلافت عثمان رخ داد كه بعد از قتلش جنازه او را در بيرون از بقيع تنها قبرستان آن زمان مسلمانان مدينه دفن كردند ، در تاريخ اسلام و روايات از همه ي فرق ثبت و ضبط است و اختلافي بنيادي در آن نيست . معاويه در دوران حكومت خود منطقه اي را كه قبر عثمان در آن قرار دارد و درآن دوران در بخشي از آن يهودي ها را دفع مي كردند ، به بقيع اضافه كرد و قبر عثمان نيز در محوطه اين گورستان قرار گرفت .
به محضر رسول الله (صلّي الله عليه وآله) و اهل بيت بزرگ آن حضرت بويژه خانم حضرت زهرا (سلام الله عليها) كه به يك احتمال كه از همه قوي تر است قبر آن حضرت نيز در كنار پدرشان مي باشد ، عرض سلام و ادب دارم . از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و خاندان بزرگوارش طلب شفاعت دارم .همينطور كه در حال مشاهده ضريح و داخل آن هستم ، جواني عرب به من نزديك مي شود و مي پرسد :رسول الله (صلّي الله عليه وآله)
منظورش را مي فهمم . مرقد شريف را نشان مي دهم و اينكه درون حجره اي كه ورودي آنرا با پرده اي پوشانده اند. به محضر حضرت سلام مي كند و محل خانه حضرت زهرا (سلام الله عليها) و حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) را جويا مي شود . نشانش مي دهم . پشت ضريح حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) و ورودي آن نيز از باب جبريل (عليه السلام) است. زماني درهمين منطقه كوچه بني هاشم و خانه بسياري از اولاد پيامبر اعظم (صلّي الله عليه وآله) درآن قرار داشت كه چند سالي است تخريب و به محوطه پيرامون حرم اضافه شده است . در دوران خلافت رسول الله (صلّي الله عليه وآله) هر يك از طوايف و اقوام در پيرامون مسجد حضرت خانه و دري براي ورود و خروج به آن و از آن داشتند و آنرا نشانه افتخار و فخر براي خود و قبيله شان مي دانستند تا اينكه خداوند به رسول الله ابلاغ كرد تا همه ي آن درها بجز در خانه علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بسته شود. كنار باب جبريل (عليه السلام) باب النساء و سمت ديگر آن باب البيقع قرار دارد.
جواني كه با من شروع به صحبت كرده است ، به حرف زدن ادامه مي دهد و در مسير ، زماني كه از حرم بيرون مي آييم از من مي خواهد تا دقيقه اي با من همراه باشد و سوالاتي را بپرسد . خوشحال مي شوم . اول خودش را معرفي مي كند. بيست و اندي سال دارد . دانشجوي كامپيوتر است و با آنكه جوانهاي در عربستان زودتر از هم سن هاي خود در ديگر كشورها ازدواج مي كنند ، هنوز مجرد است . اصراري ندارم كه از مذهبش بپرسم همينكه او با من هم دين است ، كافي است . هر دوي ما يك خدارا مي پرستيم ، يك قران داريم و يك نفر را پيامبرمان مي دانيم همين كافي است .
از او مي خواهم اگر دوست دارد و تا فرصت است با هم به زيارت بقيع برويم . استقبال مي كند و مي گويد كه هنوز بقيع نرفته است ! قبول دارم و ترديدي هم در آن نمي كنم . وهابيون به اموري مانند زيارت اهل قبور و دعا كردن براي آنها و شفاعت خواستن از انسانهاي بزرگ ، پاك و معصوم حتي مانند رسول الله (صلّي الله عليه وآله) اعتقادي ندارند! آنها معتقدند وقتي كسي مرد ديگر مرده است و قادر به هيچ فعلي حتي براي خودش نيست تا چه رسد به ديگران ، و حساب و كتاب و پرونده او فقط نزد خداست و بس .
در ورود به بقيع به چهار امام معصوم حضرت امام حسن مجبتي (عليه السلام) ، حضرت امام سجاد (عليه السلام) ، حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) و حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) كه بسياري از بزرگان اهل سنت و تشييع از شاگردان ايشان بودند ، عرض سلام و ادب دارم . قبر حضرت فاطمه بنت اسد مادر اميرالمومنين حضرت علي (عليه السلام) و حضرت عباس اموي بزرگوار پيامبر را زيارت مي كنم و در ادامه به زيارت قبور زنان پيامبر - حضرت ام البنين (عليه السلام) و... مي روم .
جوان سعودي كه با همراه شده است دستهاي در حال دعا خواني زائران را نشان مي دهد و مي پرسد چرا اينها مرده ها را مي پرستند و از آنها ياري و شفاعت مي خواهند ؟! از اين صحبت او تعجب نمي كنم اين روزها آنقدر از اين سوالها شنيده ام كه حد ندارد و جواب آن را نيز بارها گفته ام خيلي ساده : پرستش فقط از آن خداست و بس . اينها براي درگذشتگان به جهت رتبه و علم و تقواي آنها در نزد خداوند طلب آمرزش دارند . از آنها طلب مي كنند تا به جهت حرمت و جايگاهي كه در نزدخداوند دارند ، آنها را شفاعت كنند .
جوان سعودي خيلي صريح مي گويد : دلم نمي خواهد بي احترامي تلقي كني ولي من چنين باوري ندارم .
از او مي خواهم تا هر كس را كه او مي خواهد دعوت به پرسش كنيم. او جمعي از جوانان زائر پاكستاني رانشان مي دهد . جمع بزرگي از آنها را با اشاره دست مي خواهم كه دورمن جمع شوند . سوال را به زبان انگليسي و عربي ازآنها مي پرسيم . جواب هماني بود كه من گفته بودم حالا با كمي تغيير در ادبيات و شيوه نقل - جوان عرب حاضر به باور نيست . دوباره عقايد وهابي ها را نقل مي كند و روي اين موضوع خيلي تاكيد مي كند كه حتي رسول الله (صلّي الله عليه وآله) هم كه از اين دنيا رفته اند ، ديگر نمي توانند براي امت خود كاري صورت دهند .( به خدا پناه مي برم ) - جوانان پاكستاني خيلي از اين حرف خشمگين شدند ، حتي چند نفري از آنها را ديدم كه چشمانشان شديدا سرخ شده بود . به جوان عرب گفتم : خوب اگر اينطور است پس چرا در نماز به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) صلوات مي فرستيد و بعضي وقتها هم به اهل بيت آن حضرت درود مي گوييد! جوانان پاكستاني بلافاصله فرياد احسن - احسن برمي آورند . جوان سعودي ناراحت مي شود . بحث را باخته است . مي خواهد تا از فرد ديگري هم در باره اعتقاداتش به هنگام دعا خواندن بپرسيم . اين بار كسي را كه او انتخاب مي كند ، مردي است ايراني ويلچر سوار اهل آذربايجان شرقي - همان سوال و همان پاسخ . مايل نيستم كه او احساس سرخوردگي ويا شكست دراين بحث را داشته باشد .
بلافاصله جوانان پاكستاني را هم دور خودم جمع مي كنم و مي گويم : ببينيد دوستان اينها كه مي گويند هيچ كدام مساله ما نيست . اينكه من چطور وضو مي گيرم و شما چطور - من در دعا چه مي خوانم و شما چطور - چرا من دست خود را به هنگام نماز روي هم مي گذارم ولي شما نه و امثالهم ، هيچ كدام مساله ما نيست . ما يك خدا ، يك پيامبر و يك قران داريم . همين براي وحدت نظري و عملي ما كافي است . نبايد بگذاريم سطوح جامعه دراين مسايل درگير شوند .اين مسايل را بايد علما به گفت و گو و بحث بنشينند . مشكلات اساسي ما امروز مساله فلسطين ، بحران در عراق ، اشغال افغانستان و غارت منابع مسلمين و تروريسمي است كه آمريكا بنيان آنرا درمنطقه گذاشت و به آن رنگ اسلام و اسلامي بودن داد تا وجه و اعتبار مسلمين را درافكار عمومي جهانيان تخريب كند .
موبايل جوان عربستاني چند بار است كه زنگ مي زند . او دو بار از من براي پاسخگويي به تلفن عذرخواست و اين بار بعد از آنكه تلفنش را پاسخ داد ، گفت كه بايد برود و اظهار داشت كه از آشنايي با من خوشحال شده و خيلي دوست دارد تا اين بحث را ادامه دهد. از خودم مي پرسم چقدر خوب بود روحانيون بيشتري به زبان هاي رايج دنيا مسلط بودندتا بتوانند اين همه انسان مشتاق و عموما هم كم اطلاع ولي داراي ضمير پاك و ارادتمند به رسول الله (صلّي الله عليه وآله) را در برابر تبليغات دشمنان دين خدا ياري كنند . هر چند كه در چند سال اخير روحانيون فراواني با اطلاعات بسيار جامع و مسلط به زبان هاي گوناگون در حوزه هاي علميه پرورش يافته اند.
چند روز ديگر ماه رمضان است و بدنبال آن هم حج - دو مولفه اساسي و بزرگ با ظرفيت فوق العاده بالا در هر دو حوزه نظري و عملي براي وحدت امت اسلامي - روي اين دو محور براي نيل به هدف گفته شده چه كار كرده ايم ؟
عربستان ؛ تعامل با احتياط سنت و مدرنيته
عربستان سعودي يكي از كشورهايي است كه مذهب و سنت ريشه عميق و قوي در آن دارد . نفت و در آمدهاي سرشار ناشي از برداشت و صدور آن زندگي مردم در عربستان سعودي را خيلي سريع تغيير داده است و بالطبع نيز فرهنگ و آداب و رسوم آنان نيز دچار تغييراتي شده است. ...
در فاصله فرودگاه مدينه تا مركز اين شهر و فقط در نزديك به دو كيلومتر راه ، صدها فروشگاه " مفروشات " در دو سمت خيابان ديده مي شود كه آخرين مدل هاي مبلمان و موكت و فرش را مي فروشند. اغلب اين اجناس از كشورهاي اروپايي و آمريكايي مي آيد و عربستان با آنكه دلارهاي نفتي را به ظاهر خوب در اين كشور سرمايه گذاري كرده ، ولي بنظر مي رسد كه هنوز هم توليدات اروپايي و آمريكايي مثل خودرو در اين كشور بيشتر مورد استقبال قرار دارد. اگر چه سهم كشورهايي مانند ژاپن و كره جنوبي نيز در بازار خودروي اين كشور نبايد كمتر از غربي ها باشد .
اين گوشه اي بسيار كوچك از عربستان سعودي امروز است كه در آن مدرنيته و سنت مي كوشند تا به جهت پيوندي حياتي كه با هم و از هم يافته اند، با يكديگر كنار آمده و فرمولي مشترك را براي بقاء پيدا كنند .
خانواده ها در شهرهاي عربستان حتي در رياض پايتخت و جده كه در آنها مدرنيته چند قدمي جلوتر از سنت رفته است ،براي آمد و شد در شهر از خودروهايي استفاده مي كنند كه شيشه هاي آن رنگي است و سرنشينان آن ديده نمي شوند و بيشترين عده خانم هايي كه البته همراه محارم و يا به صورت گروهي با خانم هاي ديگر در معابر و يا مغازه هاي عموما فروشنده مارك هاي مشهور جهان شبهاي طولاني تابستان را به سحر پيوند مي زنند ،خانم هايي مي باشند كه روبنده پوش هستند و اگر در گرماي شديد تابستان در زير چادر مشكي گرمشان شود ، از بي شمار دستگاههاي فروش نوشابه و يا بي نهايت سوپر ماركت در طول همه ي خيابانها نوشنيدني مورد علاقه خود و يا بستي توليد روز! فلان كشور اروپايي را خريداري مي كنند .
زندگي شبانه در عربستان سعودي تعريف خود را دارد . در شهرهاي اين كشور روزها بواسطه گرماي بالا، افراد كمتر بيرون از خانه و يا محل هاي سرپوشيده بسر مي برند و زندگي و تحرك شبانه ساعتي قبل از غروب خورشيد شروع مي شود و در شهرهاي مقدس مكه و مدينه به عنوان يك سنت به سحر و نماز صبح به جماعت در حرمين منتهي مي گردد .
به رغم نفوذ شديد مدرنيته در جامعه عربستان ، اعتقادات ديني و سنت هاي برگرفته و ريشه دار در دين همچنان قوي هستند و مقوله اي به نام حجاب امري كاملا پذيرفته شده است و اختلاط مردان و زنان نامحرم معني ندارد .
ظاهر امر چنين نشان مي دهد كه حتي در شهرهاي بزرگ سعوديها بيشتر درون گرا هستند و مايل به حفظ حريم هاي خصوصي زندگي خويش باشند .
اين مهم را حتما توليد كنندگان مشهورترين مارك هاي لباس و لوازم آرايش عمدتا غربي كه بازاري پر فروش در عربستان دارند هم مي دانند.
بر اساس سهم بازار بايد گفت كه چين بخش قابل ملاحظه اي از بازار سوغاتي را در عربستان كه فقط سالانه ميليونها نفر به قصد حاجي شدن به آن مي روند ، در اختيار دارد . تنها در فصل عمره امسال كه با پايان رمضان آنهم خاتمه مي يابد ، قرار است 620 هزار زائر ايراني به عربستان بروند كه مردماني پولدار شناخته مي شوند و در عين حال سنت سختي هم در خريد سوغاتي دارند .برآورد مي شود كه فقط زائران ايراني ميليونها دلار را با خريد كالاهاي ارزان قيمت چيني به جيب فروشنده هاي دو شهر مقدس مكه مكرمه و مدينه منوره بريزند .
چيني ها كه سالها بي ديني را در پرتوي انديشه هاي مائو تبليغ مي كردند ، اينك كه رو به بازار آورده اند ، هر آنچه حتي در زندگي عبادي مسلمانان مورد استفاده قرار مي گيرد مانند جانماز - تسبيح ، صلوات شمار ، كلاه ، شال ، و... به جز "مهر" نماز را كه درعربستان اعتقادي به آن نيست ، توليد و در بازار عرضه مي كنند .
شايد تاكنون كسي اين سوال را نپرسيده چرا يك كشوري مانند ايران كه داراي منابع بزرگ پتروشيمي نيز هست ، قدمي براي در اختيار گرفتن فقط بازار تسبيح در عربستان بر نداشته كه سالانه ميليونها رشته آن فقط در اين كشور بفروش مي رسد. در نظر داشته باشيد كه تايوان تنها از محل توليد و صدور اسباب بازي و چتر هر سال ميليونها دلار درآمد دارد و رهبران آن نشان داده اند كه اصل " مزيت نسبتي " را در اقتصاد خوب مي دانند.
انقلاب ديجيتال چهره عربستان سعودي را خيلي زودتر از آنچه تصور مي شد ، تغيير داده است . بازار تلفن هاي همراه در اين كشور برآورد شده كه در بخش هاي سخت افزاري و نرم افزاري بازاري ميليارد دلاري باشد. از ضريب نفوذ تلفن همراه درعربستان سعودي آماري موثق در دست نيست ولي براساس قرائن مي توان نفوذ آنرا در حد رو به رشد و داراي آينده خوب برآورد كرد.
ميليونها زائري كه براي عمره و حج تمتع هر سال به عربستان سعودي مي روند به صنعت هتل سازي در اين كشور و بخصوص دو شهر مكه مكرمه ومدينه منوره رونق داده است . دولت عربستان طرح بزرگي را در حال اجرا دارد كه با تكميل شدن آن تا سال 2013 ميلادي چهره شهر مكه كاملا دگرگون شده و علاوه بر اينكه دهها هتل جديد و مدرن در آن ساخته مي شود ، فضاي شهر و چشم انداز حرم شريف الهي نيز بهبود مي يابد.
عربستاني ها حتي در شهرهاي مقدس مدينه منوره و مكه مكرمه ، از يك زندگي شبانه خاص برخوردارند كه ضمن شباهت هاي ظاهري به لحاظ محتوايي تفاوت هاي اساسي با نوع غربي آن دارد. بويژه درتابستان كه دماي هوا امكان بيرون آمدن در فضاي آزاد را نمي دهد ، خانواده هاي عربستاني شب ها از خانه خارج مي شوند كه دماي هوا قابل تحمل است . آنها ساعات شب را در مل ها ( مجموعه هاي خريد بسيار بزرگ ) مي گذرانند ، خريد مي كنند و شام مي خورند و حتي بچه هايشان جايي براي بازي دارند و شب كه از نيمه گذشت راهي خانه مي شوند . "فست فوت " يا غذاي آماده ، در سالها اخير نه فقط به عنوان يك نوع غذا كه يك لغت ! وارد زبان عربي شده و مغازه هايي كه اين نوع غذا را عرضه مي كنند خيلي سريع در اين كشور در
حال رشد هستند و چند شبكه زنجيره اي نيز در اين سالها در شهرهاي بزرگ آن مانند رياض - جده - مكه مكرمه و مدينه منوره شكل گرفته است.
در دو شهر مدينه منوره و مكه مكرمه كه امسال و بطور متوسط هر روز نزديك به سي هزار ايراني در هر يك از آنها حضور داشت ، هيچ رستوران و يا حتي فست فوتي كه غذاهاي اين كشور را بفروشد ، وجود ندارد .
با همه تسهيلاتي كه دولت عربستان براي ازدواج مردان اين كشور با دختران هموطن خود قائل شده به دلايلي چند كه يكي ازآنها هزينه هاي بالاي ازدواج و انتظارهاي خانواده هاي دو طرف است ، سعودي ها ازدواج با ديگر دختران عرب را ترجيح مي دهند و دختران سعودي خواستگاران خود را بايد از ميان تنوعي از مهاجراني بپذيرند كه ازدواج با اين دختران مي تواند در عين حال تضميني براي ادامه اقامت آنها در اين كشور باشد .
مهاجرت هاي متنوعي كه عربستان اجازه انجام آنرا داده است و ازدواج هاي صورت گرفته ، نسلي از دو رگه هايي را وارد جامعه اين كشور كرده است كه ضمن داشتن ريشه هاي خود ، تحت تاثير فرهنگ و آموزه هاي جامعه عربستان سعودي است و هجرت هر يك از آنها به سرزمين پدري مي توانند اين انديشه ها را هر چه بيشتر نشر دهد .
سلام بر تو حمزه شير خدا
در احد كارواني از زائراني چون من كه به تنهايي به زيارت آمده اند شكل مي گيرد. دو نيجريه اي - من و چهار تاجيك كه يكي شان جواني است طلبه در يكي از مدارس ديني عربستان و هر چهار نفر اهل منطقه "خجند" - در اين تور هر يك از ماه قرار است ده ريال عربستان ( حدود سه دلار ) بپردازيم و در عوض راننده ما را به زيارت چند مكان و در نهايت به حرم شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) ببرد. ...
قرار شده است كه به همراه دوستان امروز به زيارت دوره برويم . كمي كسالت دارم و شب را هم نخوابيده ام . زيارت مجموعه اي از مشاهد شريفه را "زيارت دوره " مي گويند . دوستي كه قرار است زحمت كار را داشته باشد مي گويد كه زيارت براي دو مكان احد و مسجد قبا تنظيم است و من مي گويم ، اين كه زيارت دوره نمي شود - زيارت خطي است ! بين دو نقطه و از ايشان عذرخواهي مي كنم دراين روزها دوستان محبت هاي بسياري به ما كرده اند و من شرمنده اين همه محبت با عذرخواهي و كسب اجازه ترجيح مي دهم كه خودم به ديدار زيارتگاههايي بروم كه در برنامه سفرم دارم و زيارت آنها هم ، تاكيد شده است .
با دوستان تا احد و زيارت حضرت حمزه سيد الشهدا (عليه السلام) عموي بزرگوار پيامبر اسلام نايل مي شوم .
السلام عليك يا عم رسول الله السلام عليك يا خير الشهداء السلام عليك يا اسد الله و رسوله و...
حمزه بن عبدالمطلب، عموي پيامبر گرامي اسلام بود، دو سال پيش از ولادت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ديده به جهان گشود.در ميان جوانان قريش در دلاوري و بزرگواري برجسته و در آزادانديشي، آزادمنشي وستمستيزي سرآمد بود. سلحشوري و توان رزمي وي همزمان با آغاز دوره جواني نمودار شد.آن آزادمرد، حتي پيش از پذيرش اسلام، از رسول خدا در برابر آزارهاي مشركانحمايت ميكرد. گرويدن وي به اسلام موجب سربلندي دين خدا شد، زيرا پس از آن مسلمانان از انزوا بيرون آمدند و قريش با درك و مشاهده پشتيباني حضرت حمزه از پيامبر اكرم (ص )از آزارهاي خود كاستند و رفتارشان با رسول خدا و مسلمانان ملايمتر شد.
حمزه(ع ) همراه ديگر مسلمانان به مدينه هجرت كرد و خدمات ارزندهاي بويژه درامور نظامي ارائه داد. پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) به مسائل دفاعي حكومت نوبنياد خود اهتمام خاصي داشتند. ايشان با تشكيل گروههاي رزمي درصدد برآمدند امنيت مدينه را تامين كرده، مسلمانان را براي رويارويي با دشمنان آماده سازند. بر اين اساس هفت ماه پس از هجرت، نخستين گروه گشتي رزمي را به فرماندهي حضرت حمزه (ع ) اعزام نمودند. گرچه اينرويارويي بدون درگيري پايان يافت ، ولي نشانهاي از اقتدار سپاه اندك اسلام دربرابر كاروان بزرگ مشركان بود.
رسول گرامي اسلام در ربيعالاول سال دوم هجرت غزوه «ابواء» را تدارك ديد و در جماديالاولي غزوه «ذات العشيره» را به قصد تعقيب كاروان قريش سازماندهي كرد. در اين دو غزوه نيز پرچمدار سپاه اسلام، حضرت حمزه بود. آن رزمنده نستوه در
جنگ بدر حضوري درخشنده داشت. اين نبرد با امدادهاي الهي ودلاوريهاي بيمانند اميرمومنان علي (ع ) و سلحشوري حضرت حمزه (عليه السلام) ، با پيروزي قاطع سپاه اسلام به پايان رسيد. در اين پيكار تني چند از سران كفر به دست تواناي حمزه به هلاكت رسيده يا به اسارت درآمدند. "طعيمه بنعدي " و "ابوقيس بن فاكه " از جمله اين كشته شدگان بودند و "اسود بنعامر " به دست حمزه به اسارت درآمد.
جنگ احد يكي از غزوه هاي مشهور رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) بود كه در دامنه كوه احد، در 4 كيلومتري شمال مدينه و در روز شنبه هفتم شوال سال سوم هجري، بين مشركان قريش و سپاه اسلام رخ داد.قريش به تلافي شكست در جنگ بدر و خونخواهي كشتگان خود با سه هزار مرد جنگي و دويست اسب و هزار شتر، به همراه جمعي از زنان از جمله هند جگرخوار، به قصد جنگ با مسلمانان راهي مدينه شدند و پس از ده روز راهپيمايي در دامنه كوه احد كه در شمال مدينه و جاي خوش آب و هوايي بود ، چادر زدند.
پيامبر كه از طريق عمويش، عباس بن عبدالمطلب، از حركت قريش اطلاع يافته بود، پس از مشورت با ياران خود آماده جنگ شد و به همراه هزار نفر از مسلمانان از مدينه بيرون آمد. اما در ميان راه "عبدالله بن ابي" رئيس منافقان مدينه، با سيصد تن از ياران خود از صف مسلمانان خارج شد و به مدينه بازگشت. سرانجام رسول خدا با هفتصد تن از جنگجويان مسلمان (و تنها با دو اسب و صد تن زرهپوش) شامگاه به احد رسيد.
سيدالشهدا حمزه بن عبدالمطلب (عليه السلام) در غزوه بني قينقاع پرچمدار سپاه اسلام بود. يهوديان بني قينقاع نخستين گروه يهود بودند كه با اسلام اعلام جنگ نمودند. سپاه اسلام قلعه آنها رامحاصره كرد. آنگاه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) آنان را از مدينه تبعيد نمود و اموالشان رامصادره كرد.يك سال پس از جنگ بدر، غزوه احد با هدف مقابله با مشركاني كه براي انتقامگيري از مسلمانان و جبران شكست بدر به سمت مدينه آمده بودند ، آغاز گرديد. حمزه و برخي ديگر از مسلمانان سلحشور، معتقد به جنگ برون شهري بودند، حمزه به رسول خدا عرض كرد: سوگند به آن كه قرآن را بر تو فرستاد امروز دست به غذا نخواهم برد، مگرآنكه بيرون مدينه با شمشير خود بر دشمن بتازم!
فرداي آن روز جنگ تن به تن آغاز شد و در نهايت با يورش همگاني مسلمانان، قريش شكست خورد. پس از اين پيروزي اوليه، هنگامي كه مسلمين به جمع آوري غنايم مشغول بودند، محافظان و تيراندازاني كه حفاظت تنگه مهم و سوق الجيشي احد را بر عهده داشتند، علي رغم تاكيد شديد پيامبر به حفظ محل نگهباني خود، به دنبال سهم خود از غنايم، مقر خويش را ترك كردند.
خالد بن وليد كه در كمين همين فرصت بود با سواران خود از تنگه احد به مسلمانان حمله كرد و از پشت، بر قلب سپاه اسلام خنجر زد. به اين ترتيب، پيروزي مسلمين به شكست تبديل شد.
در اين نبرد، دندان رسول خدا شكست، 74 تن از مسلمانان، از جمله حمزه سيد الشهدا، به شهادت رسيدند و بسياري نيز مجروح شدند.
حضرت حمزه (عليه السلام) از معدود قهرماناني بود كه در جنگ، نشان بر خود مينهاد و بدين وسيله خود را به دوست و دشمن معرفي ميكرد. او نمونهاي از شجاعت و دليري در ميدان نبرد بود، خود را به اعماق صفوف دشمن ميرساند و با دشمن درگير ميشد، از قدرت بازوي برجستهاي بهرهمند بود. دراحد با دو شمشير پيش رسول خدا ميجنگيد و ميگفت: من شير خدا هستم!دراحد، به هنگام تهاجم دشمن، وفادار و ثابت قدم از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) دفاع ميكرد و توانست سي مشرك جنگجو را به هلاكت برساند.يكي از مشركان به نام «وحشي»، زير درختي در كمين آن سردار دلاور نشسته بود. حمزه او را ديد و آهنگ او كرد. يكي از دشمنان راه را بر او بست. حمزه به او حمله كرد و وي را به قتل رساند. سپس با شتاب به سوي وحشي خيز برداشت ولي پايش در گل سر خورد و به زمين افتاد.
در اين هنگام وحشي زوبين به سويش پرت كرد و بدين ترتيب آن بزرگوار پس از عمري جهاد در راه خدا و ياري پيامبر گرامي به ملكوت اعلي پيوست و آن سردار رشيد، شهيد شاهد بارگاه الهي شد.
رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در منزلت او فرمود: سالار شهيدان در روز قيامت نزد خداوند حمزه است. مزار آن سردار شهيد و ديگرشهيدان احد همواره زيارتگاه عاشقان و عارفان الهي و الهامبخش جهاد و شهادت به مبارزان بوده است.
فرداي شبي كه پيامبر و سپاهش به مدينه برگشتند، دوباره از طرف خدا مامور شدند دشمن را تعقيب كنند. پيامبر "ابن ام مكتوم" را جانشين خود در مدينه قرار داد و با پيشروي به سوي حمراء الاسد در هشت فرسخي مدينه، دشمن را از حمله مجدد به مركز اسلام منصرف ساخت.
در احد كارواني از زائراني چون من كه به تنهايي به زيارت آمده اند شكل مي گيرد. دو نيجريه اي - من و چهار تاجيك كه يكي شان جواني است طلبه در يكي از مدارس ديني عربستان و هر چهار نفر اهل منطقه "خجند" - در اين تور هر يك از ماه قرار است ده ريال عربستان ( حدود سه دلار ) بپردازيم و در عوض راننده ما را به زيارت چند مكان و در نهايت به حرم شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) ببرد.
اول مكاني كه به زيارت آن نايل مي آييم ، مسجد قبا است . مسجد طي قرون بارها بازسازي شده والان فضايي بسيار وسيع و ساختماني نو و با رنگ سفيد و گنبدها و منارهايي چند دارد.
هنگامي كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) از مكه به سوي مدينه هجرت ميفرمود، پيش از وارد شدن به مدينه، مدت كوتاهي در قبا منتظر علي بن ابيطالب (عليه السلام) ماند. ميزبان رسول خدا در قبا مربدي ( مربد به حياط خلوت يا زميني خارج از محوطه مسكوني خانه گفته ميشود كه به كار نگهداري شتر يا خرمنكوبي يا خشك كردن خرما ميآيد.) در كنار خانه خود داشت. رسول خدا آن زمين را از او گرفت و در مدت اقامت خود در قبا ، در آن مسجدي بنا كرد كه به مسجد قبا معروف شد. خود پيامبر نيز در كار ساختن آن مسجد شركت مي فرمود و سنگ و مصالح ميآورد. هنگامي كه قبله مسلمانان از مسجد الاقصي به كعبه تغيير يافت، رسول خدا خود محراب جديد آن را به سوي كعبه ساخت. پيامبر پس از سكونت در مدينه نيز گاه سواره و گاه پياده به آنجا
ميرفت و در آن نماز ميخواند. او همواره بر فضيلت و شرافت اين مسجد تأكيد ميكرد و ميفرمود:«به جا آوردن دو ركعت نماز در مسجد قبا پاداش يك عمره را دارد.»
بسياري از مفسران گفته اند كه آيه 108 و 109 سوره توبه اشاره به مسجد قبا دارد:
« لمسجد اسس علي التقوي من اول يوم احق ان تقوم فيه، فيه رجال يحبون ان يتطهروا و الله يحب المطهرين. افمن اسس بنيانه علي تقوي من الله و رضوان خير ام من اسس بنيانه علي شفا جرف هار فانهار به في نار جهنم و الله لا يهدي القوم الظالمين »
(مسجدي كه از روز نخست بر پايه تقوا بنيان نهاده شده، سزاوارتر است كه در آن (به نماز) بايستي. در آن (مسجد) مرداني هستند كه دوست دارند پاكيزه باشند؛ و خداوند پاكيزگان را دوست دارد. آيا كسي كه شالوده آن را بر پرهيز از خدا و خشنودي او بنا كرده بهتر است، يا كسي كه پايهاش را بر كنار پرتگاهي سست قرار داده كه (به زودي) در آتش جهنم فرو مي ريزد؟! و خداوند گروه ستمگران را هدايت نمي كند. »
مسجد قبا نخستين بار در زمان عثمان بن عفان مرمت شد و گسترش يافت، در زمان عمر بن عبدالعزيز كاملا بازسازي شد و پس از آن نيز بارها تعمير يا بازسازي شد يا بر مساحتش افزوده گشت. مساحت و شكل امروزي اين مسجد، حاصل بازسازي حكومت سعودي است كه در سال 1388 ق انجام گرفت .
در ادامه به مسجد ذوقبلتين (دوقبله ) مي رويم . به قول مشهور در تاريخ پانزدهم ماه رجب المرجب ( در برخي منابع 18 محرم الحرام ) سال دوم هجري قمري دستور تغيير قبله از بيت المقدس به سوي كعبه به پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) داده شد.
پس از دستور واجب شدن نماز بر مسلمانان، پيروان اين آيين الهي، به طرف بيت المقدس، محلي كه مورد احترام اديان ديگر از قبيل يهوديت و مسيحيت بود، نماز مي خواندند. ولي پس از هجرت پيامبر اسلام به مدينه، يهوديان اين شهر، پيامبر اسلام(ص ) را مورد طعنه قرار داده و از اين كه مسلمانان از قبله يهوديان براي نماز استفاده مي كنند، آنان را استهزاء مي كردند. سرانجام در حالي كه 17 ماه از ورود پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) به مدينه مي گذشت، به دستور خدا، كعبه، قبله مسلمانان گرديد. اين دستور در حالي كه پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) نماز ظهر را در مسجد بني سلمه اقامه مي كرد ،از جانب خداوند صادر شد.
حضرت جبرئيل (عليه السلام) مأمور شد كه به وي وحي الهي را نازل كند. وي بازوي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را گرفت و روي او را به سوي كعبه گرداند.
« قَدْ نَرَي تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّينَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يعْمَلُونَ »
« ما توجه تو را بر آسمان به انتظار وحي و تغيير قبله بنگريم و البته روي تو به قبله ايكه بدان خشنود شوي بگردانيم پس روي كن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمين نيز هر كجا باشيد در نماز روي به آن جانب كنيد و گروه اهل كتاب به خوبي مي دانند كه اين تغيير قبله بحق و راستي از جانب خدا است و خداوند از كردار آنها غافل نيست. » سوره مباركه بقره ، آيه 144
پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) در حال نماز، روي به مسجد الحرام كرد و دو ركعت پاياني نماز ظهر را به سوي كعبه خواند و به همين دليل اين مسجد در تاريخ اسلام به «ذوالقبلتين» معروف شده است.
بعد از تغيير قبله، يهوديان ناراحت شدند و تبليغات منفي خود را به شكل ديگري شروع كردند و اظهار داشتند كه چه عاملي باعث شد كه مسلمانان از قبله پيشين انبيا اعراض نمايند، پس يا كار سابقشان باطل بوده و يا كار فعلي آنان اشتباه است. خداوند متعال در آيه ياد شده جواب آنها را چنين ميدهد كه همه جا مربوط به خداست و به هر كجا او دستور دهد، بايد به آن سو نماز خواند و نقطه خاصي بدون دستور الهي داراي شرافت ذاتي نيست.
« سَيقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يهْدِي مَن يشَاء إِلَي صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ »
« مردم سفيه بيخرد خواهند گفت چه موجب آن شد كه مسلمين از قبله اي كه بر آن بودند (بيت المقدس) روي به كعبه آوردند بگو اي پيغمبر مشرق و مغرب خدايراست و هر كه را خواهد او به راه راست هدايت كند.» سوره مباركه بقره، آيه 142
قبله مدينه طيبه، از معجزات رسول الله (صلّي الله عليه وآله) است كه بدون اعمال آلات نجومي و قواعد هندسي و يا در دست داشتن زيج و ديگر منابع طول و عرض جغرافيايي، آن را در غايت دقت و استوا تعيين كرده و به سوي كعبه ايستاد و فرمود: « محرابي علي الميزان »
مدينه و مكه تقريباً در سطح يك دايره نصف النهار قرار گرفته اند و اندكي طول مدينه از مكه بيشتر و عرض مدينه نيز قريب چهار درجه بيشتر از مكه است و قبله مدينه اندكي از جنوب به سوي مغرب منحرف است و جالب اين است كه ناودان كعبه نيز در جانب غربي آن قرار دارد.
رسول الله (صلّي الله عليه وآله) هنگامي كه در مكه به سوي بيت المقدس نماز مي خواند خانه كعبه را بين خود و بيت المقدس قرار مي داد ولي اين عمل در مدينه ميسر نبود زيرا اگر كسي در مدينه مواجه مكه باشد، ناچار بايد بيت المقدس را پشت سر قرار دهد و بالعكس، اما در مكه مي تواند در طرف جنوب خانه كعبه، هم به سوي كعبه باشد و هم به سوي بيت المقدس.
چنانچه ناصر خسرو علوي در سياحت نامه گويد: « مدينه شهري است بر كناره صحرايي نهاده و آنجا قبله، سوي جنوب افتاده است. »
براي آزمايش افراد مسلماني كه هنوز رسوبات دوران شرك در آنها بود و هنوز به مقام تسليم نرسيده بودند اطاعت از اين دستور بسيار كار دشواري بود و در قرآن كريم نيز به اين مساله اشاره شده است:
« وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَي النَّاسِ وَيكُونَ الرَّسُولُ عَلَيكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن ينقَلِبُ عَلَي عَقِبَيهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ »
« و اي پيغمبر ما قبله اي كه بر آن بودي نگردانيديم مگر براي اينكه بيازمائيم و جدا سازيم گروهي را كه از پيغمبر خدا پيروي كنند از آنانكه به مخالفت او برخيزند و اين تغيير قبله بسي گران بود جز در نظر هدايت يافتگان به خدا و خداوند اجر پايداري شما را در راه ايمان تباه نگرداند كه خدا به خلق مشفق و مهربان است. » سوره مباركه بقره ، آيه 143
سر راه مسجد جمعه را نيز زيارت مي كنيم . از نظر تاريخي ، پس از مسجد " قبا" دومين مسجدي است كه در اسلام ساخته شده است و آن را مسجد"وادي " و مسجد " عاتكه " نيز مي گويند .چون حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) از "قبا" روانه ي مدينه شد ، "عتبان بن مالك (صلّي الله عليه وآله) " رييس خاندان "بني عمروبن عوف" نزد آن حضرت آمد و گفت : اي فرستاده ي خدا! برشما چند روز در محل پسرعموهاي ما به سر برديد و اين براي آنان موجب فخر هميشگي بود . رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) نزد آن ها فرود آمد و آن روز جمعه بود . نماز جمعه را در آن جا خواند و جاي نماز را مسجد ساختند.
در گذشته هاي بسيار دور در كنار مسجد جمعه ، مسجدي به نام " بنات نجار" در زمين خاله زاده هاي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) قرار داشت. اين مسجد و بسياري مساجد ديگر دردوره وهابي ها مشمول بي توجهي ها قرار گرفته و كاملا از بين رفته است . اين مسجد در شمال مسجد جمعه و در فاصله تقريبي صد متري آن قرار داشت . مساحت مسجد حدودا 12متر مربع بود و سقف نداشت . اين مسجد تا سال 1373 شمسي وجود داشت . اين مسجد از مساجد قديمي مدينه بوده و چنين شايع بود كه دختران بي نجار در اينجا ايستادند و وقتي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) وارد قبا شد ، سرود "طلع البدر"علين را خواندند.
از مسجد جمعه به زيارت مسجد سقيا مي رويم .اين مسجد در حره سقيا در غرب مسجد شريف نبوي و در فاصله 2100 متري آن واقع است . مسجد سقيا با داشتن سه گنبد كه بزرگترين آنها گنبد مياني است ، ويژگي پيدا كرده است . در حال حاضر اين مسجد در داخل محوطه ايستگاه راه آهن و در سمت جنوب آن واقع است . مردم به اين ايستگاه راه آهن "استاسيون " مي گويند . وهابيون با دراختيارگرفتن قدرت راه آهن مدينه را نيز تخريب كردند . بازسازي راه آهن مدينه در دستور كار دولت عربستان قراردارد . اين راه آهن عربستان را به سوريه متصل خواهد كرد.
زيارت مسجد علي (عليه السلام) و اقامه دو ركعت نماز در آن مستحب است . اين مسجد در جنوب مسجد فتح و مشرف بر "وادي بطحان " بود . گويند در مدت محاصره ي شهر مدينه در جنگ احزاب ، اميرالمومنين علي (عليه السلام) در آن به عبادت مي پرداخت . در نزديكي اين مسجد ، مسجد ديگري است كه به نام مسجد فاطمه (سلام الله عليها) كه در حال حاضر آن را مسدود كرده اند ، چند متر آن طرف تر ، مسجد "سلمان فارسي " قراردارد كه مسلمانان به پاس داشت مجاهدت هاي سلمان ، به ويژه در جنگ خندق ،آن را بنا گذاري كردند . اين مسجد هم اكنون خراب شده است .
پايان اين دوره از زيارت ، حرم شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) است.
منابع:
دايرةالمعارف تشيع، ج 1؛ دايرةالعارف الشيعه العامه، ج 2؛ المغازي، ج 1؛ سيره ابن هشام، ج 3
پايگاه حيات
مدينه شناسي، ج 1، ص 13 تا 19
سيره ابن هشام، ج 2، ص 13 - 20
تفسير نمونه، ج 8، ص 140